«من چشم هایی را میخواستم که در حاشیهی جهان مرا ببیند،
در میان جمعیت مرا بیابد، با همه ی جزئیات مرا بشناسد و شکستگی هایم را طوری دوست بدارد که انگار هیچ مرهمی لیاقت زخم هایم را ندارد.»
@dlemoammar1
در میان جمعیت مرا بیابد، با همه ی جزئیات مرا بشناسد و شکستگی هایم را طوری دوست بدارد که انگار هیچ مرهمی لیاقت زخم هایم را ندارد.»
@dlemoammar1
اوضاع همیشه برای ما گل و بلبل نبوده؛
اما اینطور هم نبوده که چشم دیدن خوشی بقیه را نداشته باشیم،
میدانی که چه میگویم.
@dlemoammar1
اما اینطور هم نبوده که چشم دیدن خوشی بقیه را نداشته باشیم،
میدانی که چه میگویم.
@dlemoammar1
«دلم میخواد به کسی نگاه کنم ،و بازتاب از گور برخاستن مردههای درونم رو توی چشمهاش ببینم.»
@dlemoammar1
@dlemoammar1
آدم وقتی به کسانی محبت میکند که تشنهی محبتاند، چقدر خودش آرامش میباید.
- سیمین دانشود
@dlemoammar1
- سیمین دانشود
@dlemoammar1
لطف کنید بنده رو از دست نجات دهنده، نجات بدید که بدترین آسیب رو همیشه بهم زده و میزنه..
@dlemoammar1
@dlemoammar1
به مادمازل کتی گفتم:
تو هیچوقت عاشق شدی؟
خاکستری نگاهم کرد؛
خاکستری غمگینترینِ رنگهاست .
@dlemoammar1
تو هیچوقت عاشق شدی؟
خاکستری نگاهم کرد؛
خاکستری غمگینترینِ رنگهاست .
@dlemoammar1
انگار دیرم شده؛ برای رسیدن به هرچیزی که میخواستم دیر شده و زندگی کل مسیرو چراغ قرمز چیده.
@dlemoammar1
@dlemoammar1