🔴 بفرمایید دانشجوی دکتری شوید! / دکتر معصومعلی پنجه
🔸از زمان پذیرش نخستین دانشجویان در دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران در اواخر دههٔ دوم سدهٔ چهاردهم خورشیدی تا امروز، چگونگی و روند پذیرش دانشجو در دورهٔ دکتری در دانشگاههای ایران سه مرحلهٔ اصلی را از سر گذرانده است:
🔸 مرحلهٔ اول (پیش از ۱۳۸۴):
پیش از ۱۳۸۴ پذیرفتهشدن در دورهٔ دکتری یکی از سختترین و دشوارترین کارها بود. پیش از انقلاب اسلامی، در بیشتر رشتهها تنها دانشگاه تهران دانشجوی دکتری میپذیرفت؛ پس از انقلاب اسلامی تا یک دهه پذیرش دانشجوی دکتری متوقف شد و از اواخر دهه شصت دورههای دکتری بار دیگر برقرار گردید. از آن زمان تا سال ۱۳۸۴، چه در دانشگاه تهران (بهعنوان بزرگترین نهاد دولتی آموزش عالی) و چه در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی (بهعنوان بزرگترین دانشگاه غیردولتی) که کموبیش در همه رشتهها دورهٔ دکتری داشتند، شمار بسیار کمی در دوره دکتری پذیرفته میشدند. در آن زمان استادان هر گروه آموزشی در دانشگاه چنان مبسوطالید و صاحب قدرت و اختیار بودند که خود تعیین میکردند دانشجوی دکتری پذیرند یا نپذیرند؛ و معمولاً هر چند سال یکبار دانشجوی دکتری میپذیرفتند نه هر سال. مثلاً دانشگاه تهران از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۳ تنها در پنج دوره/ سال دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی پذیرفته است. زمانی که ما در آزمون دکتری ۱۳۸۳ شرکت کرده بودیم سه سال بود که دانشگاه تهران دانشجوی دکتری نپذیرفته بود. حتی در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، نیز چنین اختیاری به گروهها و استادان- که کموبیش همان استادان طراز اول دانشگاه تهران (و شهید بهشتی و ...) بودند- داده شده بود. از استادم دکتر هادی عالمزاده شنیدهام که در یکیدو سال در واحد علوم و تحقیقات هیچکس را برای دوره دکتری نپذیرفتیم و دانشگاه هم کاملاً تابع نظر گروه بود. تازه در آن سالهایی که دانشجو دکتری میپذیرفتند، معمولاً بیشتر از دوسه تن نمیپذیرفتند و گاه تنها یک تن پذیرفته میشد و سرکلاس دکتری مینشست.
🔸مرحلهٔ دوم (۱۳۸۴ - ۱۳۹۳):
از سال ۱۳۸۴ به بعد، از قدرت و نقش استادان و گروهها کاسته شد. دیگر گروهها نمیتوانستند بگویند هیچ داوطلبی را نمیپذیریم. از این سال بعد حتی دانشگاه تهران بدون وقفه در هر سال دانشجوی دکتری پذیرفته است. بااینهمه هنوز نقش گروهها در پذیرش دانشجوی دکتری پررنگ بود. آزمون دکتری همچنان در خود دانشگاهها/ دانشکدهها و بهصورت تشریحی برگزار میشد و ظرفیت پذیرش در اختیار گروهها بود. ضمنأ تنها معدودی از دانشگاههای سطح اول دولتی و چند واحد بزرگ از دانشگاه آزاد مجوز پذیرش دانشجوی دکتری داشتند. در اواخر دهه هشتاد برگزاری آزمون دکتری از اختیار دانشگاه خارج شد و به سازمان سنجش سپرده شد و بهاصطلاح نیمهمتمرکز و از آن بدتر سوالات تستی شد.
🔸 مرحلهٔ سوم (۱۳۹۳ - تا امروز):
از اوایل دههٔ نود برای بسیاری از دانشگاههای دولتی و غیردولتی، در شورای گسترش وزارت علوم، با نادیدهگرفتن معیارها و استانداردهای لازم و ضروری برای راهاندازی دوره دکتری، مجوز پذیرش دانشجوی دکتری صادر شد. مثلاً دانشگاهی که هیچ دانشیار یا استادی نداشت، تنها با دو یا سه استادیار مجوز پذیرش دانشجوی دکتری دریافت کرد. از آنسوی از نظارت بر ظرفیت پذیرشها کاسته شد و درنتیجه در بعضی رشتهها تا بیست دانشجو دکتری پذیرفته شد. دیگر خبری از کسب نمره حداقل یا حد نصاب نیست و کسانی با نمرههای منفی هم پذیرفته میشوند بهویژه در رشتههایی که متقاضی کمتری دارند.
در یک دههٔ اخیر صدها داوطلب دکتری با نمرههای منفی دانشجوی دکتری شدهاند.
🔸همین امروز اگر تصمیم بگیرید که سال آینده در یکی از رشتههای علوم انسانی، علوم پایه و کشاورزی و منابع طبیعی و حتی برخی رشتهها مهندسی دانشجوی دکتری شوید، کافی است سال آینده در آزمون دکتری ثبتنام کنید و بدون یک روز مطالعه در آزمون شرکت کنید؛ حتی با نمرهٔ منفی قطعاً شما در مهر ۱۴۰۶ دانشجوی دکتری یکی از دانشگاههای پولی خواهید شد، از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی گرفته تا پردیسهای خودگردان دانشگاهها بزرگ دولتی. فرقی هم نمیکند که فردی گمنام و باشید یا دروازهبان تیم ملی و یکی از گرانقیمتترین بازیکنان فوتبال ایران!
🔸دهها تن چون علیرضا بیرانوند -که سخنانش را اصلاح کرده و گفته تازه امسال در آزمون شرکت کرده و هنوز دانشجوی دکتری نیست- همین اکنون دانشجوی دکتری هستند. بهجای گیردادن به این بازیکن سادهلوح و پرسروصدا که بهواسطهٔ حضور در جامجهانی و گرفتن پنالتی رونالدو ، میشود به او دکتری افتخاری داد، باید رفت سراغ آن سیاستگذاران و دستاندرکارانی که اعتبار مدرک «دکتری» در دانشگاه ایرانی را به حراج گذاشتند و برباد دادند!
🔸از زمان پذیرش نخستین دانشجویان در دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران در اواخر دههٔ دوم سدهٔ چهاردهم خورشیدی تا امروز، چگونگی و روند پذیرش دانشجو در دورهٔ دکتری در دانشگاههای ایران سه مرحلهٔ اصلی را از سر گذرانده است:
🔸 مرحلهٔ اول (پیش از ۱۳۸۴):
پیش از ۱۳۸۴ پذیرفتهشدن در دورهٔ دکتری یکی از سختترین و دشوارترین کارها بود. پیش از انقلاب اسلامی، در بیشتر رشتهها تنها دانشگاه تهران دانشجوی دکتری میپذیرفت؛ پس از انقلاب اسلامی تا یک دهه پذیرش دانشجوی دکتری متوقف شد و از اواخر دهه شصت دورههای دکتری بار دیگر برقرار گردید. از آن زمان تا سال ۱۳۸۴، چه در دانشگاه تهران (بهعنوان بزرگترین نهاد دولتی آموزش عالی) و چه در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی (بهعنوان بزرگترین دانشگاه غیردولتی) که کموبیش در همه رشتهها دورهٔ دکتری داشتند، شمار بسیار کمی در دوره دکتری پذیرفته میشدند. در آن زمان استادان هر گروه آموزشی در دانشگاه چنان مبسوطالید و صاحب قدرت و اختیار بودند که خود تعیین میکردند دانشجوی دکتری پذیرند یا نپذیرند؛ و معمولاً هر چند سال یکبار دانشجوی دکتری میپذیرفتند نه هر سال. مثلاً دانشگاه تهران از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۳ تنها در پنج دوره/ سال دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی پذیرفته است. زمانی که ما در آزمون دکتری ۱۳۸۳ شرکت کرده بودیم سه سال بود که دانشگاه تهران دانشجوی دکتری نپذیرفته بود. حتی در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، نیز چنین اختیاری به گروهها و استادان- که کموبیش همان استادان طراز اول دانشگاه تهران (و شهید بهشتی و ...) بودند- داده شده بود. از استادم دکتر هادی عالمزاده شنیدهام که در یکیدو سال در واحد علوم و تحقیقات هیچکس را برای دوره دکتری نپذیرفتیم و دانشگاه هم کاملاً تابع نظر گروه بود. تازه در آن سالهایی که دانشجو دکتری میپذیرفتند، معمولاً بیشتر از دوسه تن نمیپذیرفتند و گاه تنها یک تن پذیرفته میشد و سرکلاس دکتری مینشست.
🔸مرحلهٔ دوم (۱۳۸۴ - ۱۳۹۳):
از سال ۱۳۸۴ به بعد، از قدرت و نقش استادان و گروهها کاسته شد. دیگر گروهها نمیتوانستند بگویند هیچ داوطلبی را نمیپذیریم. از این سال بعد حتی دانشگاه تهران بدون وقفه در هر سال دانشجوی دکتری پذیرفته است. بااینهمه هنوز نقش گروهها در پذیرش دانشجوی دکتری پررنگ بود. آزمون دکتری همچنان در خود دانشگاهها/ دانشکدهها و بهصورت تشریحی برگزار میشد و ظرفیت پذیرش در اختیار گروهها بود. ضمنأ تنها معدودی از دانشگاههای سطح اول دولتی و چند واحد بزرگ از دانشگاه آزاد مجوز پذیرش دانشجوی دکتری داشتند. در اواخر دهه هشتاد برگزاری آزمون دکتری از اختیار دانشگاه خارج شد و به سازمان سنجش سپرده شد و بهاصطلاح نیمهمتمرکز و از آن بدتر سوالات تستی شد.
🔸 مرحلهٔ سوم (۱۳۹۳ - تا امروز):
از اوایل دههٔ نود برای بسیاری از دانشگاههای دولتی و غیردولتی، در شورای گسترش وزارت علوم، با نادیدهگرفتن معیارها و استانداردهای لازم و ضروری برای راهاندازی دوره دکتری، مجوز پذیرش دانشجوی دکتری صادر شد. مثلاً دانشگاهی که هیچ دانشیار یا استادی نداشت، تنها با دو یا سه استادیار مجوز پذیرش دانشجوی دکتری دریافت کرد. از آنسوی از نظارت بر ظرفیت پذیرشها کاسته شد و درنتیجه در بعضی رشتهها تا بیست دانشجو دکتری پذیرفته شد. دیگر خبری از کسب نمره حداقل یا حد نصاب نیست و کسانی با نمرههای منفی هم پذیرفته میشوند بهویژه در رشتههایی که متقاضی کمتری دارند.
در یک دههٔ اخیر صدها داوطلب دکتری با نمرههای منفی دانشجوی دکتری شدهاند.
🔸همین امروز اگر تصمیم بگیرید که سال آینده در یکی از رشتههای علوم انسانی، علوم پایه و کشاورزی و منابع طبیعی و حتی برخی رشتهها مهندسی دانشجوی دکتری شوید، کافی است سال آینده در آزمون دکتری ثبتنام کنید و بدون یک روز مطالعه در آزمون شرکت کنید؛ حتی با نمرهٔ منفی قطعاً شما در مهر ۱۴۰۶ دانشجوی دکتری یکی از دانشگاههای پولی خواهید شد، از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی گرفته تا پردیسهای خودگردان دانشگاهها بزرگ دولتی. فرقی هم نمیکند که فردی گمنام و باشید یا دروازهبان تیم ملی و یکی از گرانقیمتترین بازیکنان فوتبال ایران!
🔸دهها تن چون علیرضا بیرانوند -که سخنانش را اصلاح کرده و گفته تازه امسال در آزمون شرکت کرده و هنوز دانشجوی دکتری نیست- همین اکنون دانشجوی دکتری هستند. بهجای گیردادن به این بازیکن سادهلوح و پرسروصدا که بهواسطهٔ حضور در جامجهانی و گرفتن پنالتی رونالدو ، میشود به او دکتری افتخاری داد، باید رفت سراغ آن سیاستگذاران و دستاندرکارانی که اعتبار مدرک «دکتری» در دانشگاه ایرانی را به حراج گذاشتند و برباد دادند!