Telegram Web Link
وصیت فرهنگی «اسلامی ندوشن» به ایرانیان
📝 گزارش و گفت‌گو از هانیه علی‌نژاد/ فارس
مقدمه
از ندوشن یزد برخاست و به یکی از ستون‌های فرهنگ معاصر ایران بدل شد؛ «محمد‌علی اسلامی ندوشن» با بیش از ۷۰ کتاب و ۵۰۰ مقاله نشان داد چطور عشق به زبان فارسی و استقلال نظر می‌تواند نسل تازه را شیفته قلم کند. شاه بیت همه کتاب‌های این نویسنده یک جمله ناب است که همان هم وصیت فرهنگی او به ایرانیان شد.

«ایران خواهد ماند»؛ جمله‌ای که محمدعلی اسلامی ندوشن بارها بر زبان آورد و آن را نه صرفاً شعاری، بلکه باور اصلی زندگی و آثار خود قرار داد. نویسنده، پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه و منتقدی چندوجهی که هشت دهه با قلمش در مسیر حفظ زبان و فرهنگ فارسی گام برداشت و همواره دغدغۀ اصلی‌اش سرنوشت ایران بود.
در سالروز تولد این استاد که همه ما به او مدیون هستیم باید گفت که او با نثر روان و فاخر خود، پلی میان ادبیات کلاسیک و نیازهای جامعۀ مدرن زد و نشان داد که می‌توان هم تاریخ و ادب ایران را پاس داشت و هم دغدغه‌های اجتماعی امروز را بیان کرد.
به مناسبت سالروز تولد او، به سراغ یکی از همنشینان و همراهان او رفتیم؛ کسی که ساعت‌های بسیاری را در کنار دکتر اسلامی گذراند. حسین مسرّت، پژوهشگر و کتاب‌شناس یزدی که از سال ۱۳۶۴ مکاتباتش با استاد آغاز شد و پس از دیدارشان در سال ۱۳۶۵، رابطه‌ای مریدانه و صمیمی شکل گرفت. مسرت، بخشی از زندگی و اندیشه‌های اسلامی ندوشن را در کتاب‌هایی چون «دیباچه‌ها»، «در آیینۀ روزها» و «روشن‌تر از روشن »، «سخنگوی فرهنگ ایرانی»، و دورۀ پنج جلدی «دیدگاه‌ها» دیگر کتابها و گفتارها ثبت کرده است. این رفاقت، گفت‌وگو درباره ندوشن را نه صرفاً پژوهشی، بلکه بازگویی خاطرات انسانی و صمیمانه‌ای کرده است؛ روایت شخصی از استادی که با آن جایگاه فرهنگی بلند، همیشه خود را در برابر مردم و همشهریانش مسئول می‌دانست.
اسلامی ندوشن با بیش از ۷۰ کتاب و بیش از ۵۰۰ مقاله در موضوعات ادبیات، ایران‌پژوهی و علوم انسانی، پلی میان ادب کهن و نیازهای جامعۀ مدرن ساخت.
استقلال نظری و بی‌نیازی او از وابستگی‌های حزبی، آثارش را ماندگار کرد و نسل‌های بعد را شیفتۀ خود کرد. جملۀ او که «ایران همیشه خواهد بود، ایران همیشه خواهد ماند»، نمادی از عشق بی‌پایانش به وطن است و آثار او، به ویژه ثبت‌شده توسط دوستانی چون مسرّت، چراغ راهی برای علاقه‌مندان به فرهنگ و ادب ایران باقی مانده است.
#اسلامی_ندوشن

قسمت اول گفت‌وگو
https://www.tg-me.com/dr_eslaminodoushan/1902
قسمت دوم
https://www.tg-me.com/dr_eslaminodoushan/1904
قسمت سوم
https://www.tg-me.com/dr_eslaminodoushan/1905
----------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
8
🔰 روایت‌های حسین مسرت از صمیمی‌ترین دوستش، دکتر اسلامی نُدوشن
قسمت اول

فارس: آقای مسرّت، آشنایی شما با دکتر اسلامی ندوشن چگونه و از کجا آغاز شد ؟ مسرّت: یکی از صمیمی‌ترین دوستان من دکتر اسلامی بود و از سال ۱۳۶۴ مکاتبات ما شروع شد و در سال ۱۳۶۵ که ایشان را در تهران  دیدم رابطۀ مریدی و مرادی شکل گرفت و من چندین کتاب دربارۀ  ایشان نوشتم.
فارس: قطعاً خاطره‌های بسیاری از این رفاقت طولانی دارید. کمی برای ما می‌گویید؟  مسرّت: خاطرم هست که در همان سال ۱۳۶۴ در نشریه ندای یزد، گفتاری  دربارۀ کتاب روزهای ایشان نوشتم. دکتر بعد از آن برایم در نامه هایش مرا «دوست نادیده گرامی» خطاب می کرد. ایشان بارها در نامه‌ها می‌گفتند که اگر تهران آمدی، حتماً بیا تا ببینمت. حقیقتش من به دلیل جایگاه والای دکتر خجالت می‌کشیدم، اما آخرش دل را زدم به دریا و به خانه‌شان رفتم. و در آنجا از نزدیک خوی مردمی دکتر را دیدم و بعد از آن هم ایشان یکی از صمیمی‌ترین افراد زندگی من شدند.  علاوه بر آن در برخی از موارد که از دکتر برای سخنرانی دعوت می‌شد، از من پرس و جو می‌کردند که مبادا این برنامه‌ها به جایی و جناحی وصل باشد. خاطرم هست که در اریبهشت سال ۱۳۸۴ یک بار قرار بود برای ایشان بزرگداشتی بگیریم، ولی ایشان با انجام چنین کاری موافق نبودند. ما نام برنامه را «دیدار دوستانه با دکتر اسلامی» گذاشتیم و با این کلک دکتر را به آنجا بردیم.
ارتباط ما تا سال‌ها ادامه داشت و حتی وقتی که ایشان به کانادا رفتند، با هم ارتباط داشتیم. اکنون هم ماهی یک بار با خانم دکتر شیرین بیانی، همسر ایشان و استاد نامدار تاریخ دانشگاه تهران ، گفت‌وگو می‌کنیم.
ایشان با آن نام بلندی که داشتند، همواره می‌گفتند :من نتوانستم کاری برای مردم یزد به ویژه مردم ندوشن انجام دهم ، ولی نام ندوشن را درجهان گرداندم ؛ ایشان نمی‌دانستند که نام دکتر «اسلامی ندوشن» برای ما یزدی‌ها افتخار است. ولی افسوسی که ما یزدی‌ها داریم، به خاک سپرده شدن استاد در شهر نیشابور است.
فارس: چرا این اتفاق افتاد و چرا در یزد به خاک سپرده نشدند؟
مسرّت: ما بسیار تلاش کردیم این اتفاق بیفتد. حتی زمانی که دیگر ایشان در بستر بیماری بودند و چندان قدرت تکلم نداشتند، این مسئله را که بعد از وفاتشان در یزد به خاک سپرده شوند، با خانم بیانی مطرح کردیم ولی خانم بیانی از مطرح کردن آن با استاد خجالت می کشیدند. بعد از آن دکتر محمدجعفر یاحقی، نقل کردند که استاد به صورت شفاهی گفته است که بعد از مرگ دوست دارند نزد خیام به خاک سپرده شوند.
فارس: خانم بیانی مشکلی نداشتند؟
مسرّت: خیر. خانم بیانی هم مخالفتی نکردند و گفتند روی حرف آقای یاحقی حرفی نمی‌زنند.
فارس: آقای دکتر، اسلامی ندوشن در تاریخ فرهنگ معاصر ایران چه جایگاهی دارد؟ او را بیشتر باید نویسنده دانست، منتقد ادبی یا متفکر اجتماعی؟
مسرّت: به نظر من او یک انسان چند وجهی بود؛ یعنی هم نویسنده، هم پژوهشگر، هم شاهنامه‌پژوه، هم حافظ‌پژوه و هم منتقد اجتماعی . او جز نادر انسان‌هایی بود که در همۀ زمینه‌ها صاحب‌نظر و کارشناس بود و از این دست انسان‌ها ما کم داریم. مثلاً گفتارهای بسیار زیادی دربارۀ اوضاع ایران، گذشته و حال و آینده داشته. او یکی از ایران‌پژوهان و ایران‌شناسان هم بود و چندین کتاب به نام ایران دارند، مانند «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «ایران و تنهایی‌اش»، «ایران را از یاد نبریم» ، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه» « ایران، لوک پیر» ، «ایران و یونان» و غیره دارد. تقریباً در ۵۰۰ مقالۀ دکتر اسلامی، در همه زمینه‌ها حتی آلودگی هوای تهران ، سخن رفته و گفتارهای زیبایی دارند.
خوشبختانه حدود ۷۰ کتابی که استاد باقی مانده، گویای زندگی پرفراز و نشیب و استادی و چیره‌دستی او در تمام زمینه‌های علوم انسانی است. ایشان دانش‌آموختۀ حقوق از دانشگاه فرانسه بود و با اینکه رشتۀ حقوق خوانده بود و چند سالی هم قاضی بود، آن را رها کرد و در حوزۀ ادبیات و در دانشگاه تهران تدریس می‌کردند.
#اسلامی_ندوشن
ـ-----------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
8
دکتر اسلامی نُدوشن
🔰 روایت‌های حسین مسرت از صمیمی‌ترین دوستش، دکتر اسلامی نُدوشن قسمت اول فارس: آقای مسرّت، آشنایی شما با دکتر اسلامی ندوشن چگونه و از کجا آغاز شد ؟ مسرّت: یکی از صمیمی‌ترین دوستان من دکتر اسلامی بود و از سال ۱۳۶۴ مکاتبات ما شروع شد و در سال ۱۳۶۵ که ایشان را…
🔰 روایت‌های حسین مسرت از صمیمی‌ترین دوستش، دکتر اسلامی نُدوشن
قسمت دوم

فارس: شما به کتاب‌های استاد درمورد ایران اشاره کردید که گویای ایران‌دوستی ایشان است.  اندیشه‌های ایشان در این زمینه چه اثری روی نسل بعدی گذاشته است؟
مسرّت: تقریباً بسیاری از کتاب‌هایی که دکتر اسلامی ندوشن نوشته است ، خوانندگان خوبی داشته و بسیاری از آن‌ها شیفتگان نظریات استاد هستند. به ویژه علاقه‌مند به استقلال نظری که ایشان داشتند، دارند. یعنی دکتر اسلامی به رغم اینکه در همه زمینه‌ها فعال بود، وابستگی به هیچ حزب و جناحی نداشت. این عدم وابستگی و استقلالش و استغنای طبعی که داشت باعث این محبوبیت شده. در عین حالی که در همه زمینه‌ها کاردان و کارشناس بودند و حتی پیش از انقلاب، گویا پست‌هایی به ایشان  پیشنهاد شد، نپذیرفتند و همیشه این استغنای طبع خود را داشتند  و می‌گفتند که وظیفۀ من نوشتن است، وظیفۀ من گفتن است. او درد را می‌شناخت و آن را بیان می‌کرد؛ فرقی نمی‌کرد در زمینۀ اجتماعی باشد یا فرهنگی و علمی. کتاب «سخن‌ها را بشنویم» از ایشان، بازتابی از اوضاع اجتماعی، سیاسی ایران در دورۀ خودش است. در این کتاب، هر گفتاری مخاطب خاص خودش را دارد؛ مردم،مدیران و تصمیم‌گیران کشور.
فارس: یکی از ویژگی‌های بارز ایشان اندیشمند بودنشان است؛ این ویژگی چطور در سیر تکامل ادبیات معاصر فارسی تاثیر گذاشته است؟ آیا ما می‌توانیم ایشان را پلی بین ادبیات کلاسیک و نیازهای جامعۀ مدرن بدانیم؟
مسرت: بله دکتر در سال‌های نخستین فعالیت‌های ادبی خود، شعر می سرودند و در قالب  چهارپاره کار می‌کردند و جزو صاحب‌قلمان شعر بودند.  ولی  خودشان می گفتند که یک زمانی به یک نقطه‌ای رسیدند که دیدم در شعر نمی‌توانم پیشرفت کنم. عقیده‌اش این بود تا وقتی قله‌هایی مثل حافظ و سعدی هستند، نیازی به من نیست و به نثر روی آوردند. چنانکه اگر شما دورۀ هشت جلدی کتاب «فرهنگ سخن» اثر استاد دکتر حسن انوری را دیده باشید، بسیاری از شواهد واژگانی یا شواهد لغوی آن از کتاب‌های دکتر اسلامی است. بسیاری از مشتاقان ادبیات فارسی شیفته نثر دکتر اسلامی هستند. نثری که  بسیار روان و زلال است و انگار یک دریای عمیقی است با آب زلال. در تمام نوشته‌هایش این نثر زیبا ، پالوده و پاکیزه به چشم می‌خورد. ایشان حدود ۸۰سال قلم زدند.
فارس: هشتاد سال زمان زیادی است؛ به گمانم این بی‌نظیر است که کسی هشت دهه از عمر خود را صرف زبان و ادب فارسی کند. دیگر از این دست افراد کم داریم.
مسرّت: بله. حدود هشتاد سال این نثر فاخر در آثار دکتر اسلامی جاری و ساری بود و اکنون یکی از معیارهای نثر معاصر ماست. اگر در تمام متون نثری معاصر بگردیم، کسی را مانند ایشان مسلط و مؤثر پیدا نمی‌کنید. افرادی مانند  ایرج افشار، دکتر شفیعی کدکنی، دکتر زرّین کوب ، دکتر یوسفی و مانند این‌ها جزو نوادر هستند؛ یعنی انسان‌هایی که بتوانند در همه حوزه‌ها قلم بزنند و در صدر باشند.
یکی از آثار فاخر ما کتاب چهار جلدی «روزها» از دکتر اسلامی است که زنده‌یاد دکتر غلامحسین یوسفی بسیار از او تعریف کرد. وی در  هر زمینه‌ای که دکتر قلم زده و بر آن دست گذاشته، آثار برجسته‌ای را خلق کرده است. از تامل در «حافظ» تا «فردوسی».فارس: آثاری از دکتر اسلامی ، در دروس  ادبیات فارسی مدارس دیده می شود نظر شما دربارۀ این اتفاق خوب چیست؟  مسرّت: این نشان‌دهنده نقش دکتر است. تلاشی که دکتر در باورپذیری اندیشه‌های خود و زیباسازی نثر فارسی داشته، باعث شده که چه بسا بهتر از صدها نویسنده در طول این ۱۰۰ سال اخیر باشد و نوشته‌هایش در کتب درسی قرار گیرد.  دکتر اسلامی در یکی از روستاهای دورافتاده به نام ندوشن که در ۸۰ کیلومتری یزد است بدون هیچ پشتوانه‌ای به این درجه رسیده است. او یک آدم خودساخته بود و کم‌کم جای خودش را پیدا کرد؛ نخست با مجله سخن، بعداً با مجله یغما و با نشریات دیگر و بعد هم  آثاری که در صدر آثار پرفروش ایران بود.  قرار گرفتن نام اسلامی ندوشن در کتب درسی، نشان‌دهندۀ اهمیت دکتر است به عنوان شخصی که خودش جای خودش را باز کرد. من امیدوارم که برنامه‌ریزان درسی در پی حذف این نام‌ها نباشد.
#اسلامی_ندوشن
-----------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
4
🔰 روایت‌های حسین مسرت از صمیمی‌ترین دوستش، دکتر اسلامی نُدوشن
قسمت سوم و پایانی
فارس: برخی معتقدند او «ملی‌گرایی فرهنگی» را در برابر «ملی‌گرایی سیاسی» نشاند. این تحلیل چقدر درست است؟
مسرّت: آن چه که من از دکتر برداشت کردم این بود که ایشان در هر زمینه‌ای معتقد بود که «سخت‌گیری و تعصب، خامی است». در هیچ زمینه‌ای دکتر تعصب و سخت‌گیری نداشت. یعنی ملی‌گرایی را آن اندازه دوست داشت که ایران را و انسان را. یکی از آخرین جملاتی که از استاد ضبط شده و برجای مانده این است:  «ایران همیشه خواهد بود، ایران همیشه خواهد ماند».
فارس: و چقدر زیبا و درست گفتند. 
مسرّت: بله. ایشان ایران را بسیار دوست داشت. 

فارس: برخی مهاجرت ایشان در سال‌هالی پایانی عمرشان را در تناقض با این جنبۀ ایران دوستی دانستند؛ نظر شما که سال‌ها با ایشان رفاقت داشتید چیست؟
مسرت: ببینید، استاد تا زمانی که قلمش توانا بود، در راه آرمانش، اهدافش و باورهایش قلم زد. وقتی که آخرین کتابش را با نام «برگ‌ریزان» نوشت، خودش اعلام کرد که این آخرین کتاب من است و بعد از آن دیگه هرگز ننوشت. یعنی دکتر اسلامی به مرحله‌ای رسیده بود که می‌گفت دیگر بعد از این قلم من نمی‌تواند در خدمت من باشد.  ایشان در سال ۱۳۹۵ از ایران رفت؛ آن هم زمانی که سنش زیاد بود و احتیاج به پرستار و مراقبت داشت. همسرشان هم خانم شیرین بیانی، سن بالایی داشتند و دو فرزند پسر ایشان در کانادا بودند. دکتر اسلامی تا زمانی که توان راه رفتن داشت در ایران بود. افرادی که به مهاجرت ایشان انتقاد می‌کنند شرایط زندگی و سنی استاد را در نظر نمی‌گیرند. سنینی است که برخی راهی آسایشگاه سالمندان می‌شوند.
#اسلامی_ندوشن
---------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
4
🔰 مرد همیشه دلواپس ایران

🍃 محمدعلی اسلامی ندوشن که خود را منفک از ایران نمی‌دانست، همیشه دلواپس ایران بودند.
🌱 یکی از شاخصه‌های اصلی اسلامی ندوشن ایران‌دوستی‌اش بود و می‌گفت: «حتی یک لحظه خود را از مسائل ایران و مسائل روز منفک نکرده‌ام.»

گزارش کامل را در ایسنا بخوانید.
-------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
9
شماره چهارم ویژه نامه دوشنبه ها.pdf
9.4 MB
🔰 نشریه دوشنبه‌ها،
ویژه‌نامه صدمین زادروز دکتر اسلامی نُدوشن


با یادداشت‌های
📝 مردی برای تمام روزها، شمعی برای صدمین زادروز دکتر اسلامی نُدوشن/ محسن آخوندی
📝در پاسداشت ایرانشهر/ دکتر علی اکبر جعفری ندوشن
📝اسلامی ندوشن، حقوقدان نگران حق‌ها/ دکتر امیر مقامی
📝ریشه در خاک سر در آسمان/ دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
📝اسلامی ندوشن؛ ادبیات به مثابه هویت ملی-انسانی/ کامیار عابدی

#اسلامی_ندوشن

از اهالی دوشنبه‌بازدید و عزیزانی که در این نشریه همکاری داشتند، نهایت سپاس را داریم.
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰چرا باید شاهنامه خواند؟
گفت‌وگو با دکتر اسلامی نُدوشن


خلاصه آنکه اگر شاهنامه نمــی‌بــود ایــن آب و خاک به جای خود می‌بود، اما به صورت دیگری.
ایران در این هزار و صدساله به کمک زبان فارسی دری و شاهنامه مجموعیت خود را حفظ کرده است.
مسئله این است که ایرانی هرگاه در طی این هزار سال احساس خطر داشته چنگ زده و کمک گرفته از روح شاهنامه، از تفكّر شاهنامه، برای اینکه بتواند خود را از مشکل برهاند. با این هجومی که شده بود به ایران براثر اتحاد میان ترک‌های غزنوی و سلجوقی و خلافت بغداد شخصیت ایران می‌رفت تا آستانه انقراض، ولی به برکت شاهنامه همانگونه بر سر پا ماند.
📚مرزهای ناپیدا
-----
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
13
🔰 چهار نکته از اسلامی ندوشن
قسمت اول
📝 امید جهانشاهی
محمدعلی اسلامی ندوشن یکی از شخصیت‌های بزرگ فرهنگی معاصر این سرزمین است که تعدد و تنوع آثارش در حوزه‌های مختلفی ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران به روشنی نشان دهنده جایگاه فرهنگی‌اش و عشق او به این خاک است: کتاب‌هایی، چون «ایران را از یاد نبریم»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» و «ایران و تنهائیش» دغدغه‌های او نسبت به ایران هستند؛ «ایران و یونان در بستر باستان» پژوهشی در تاریخ است و «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» پژوهشی در شاهنامه به شمار می‌رود. «گناه» و «چشمه» شعر‌های منتشر شده اویند و «افسانه و افسون» و «پنجره‌های بسته» داستان‌هایش و «ابر زمانه و ابرزلف» نمایشنامه. در سفرنامه هم دستی داشت که از آن جمله می‌توان به «در کشور شوراها» و «کارنامه چین» اشاره کرد و البته «روزها» که خاطرات خواندنی از خواستگاهش است با نثری خواستنی: روان و شیرین.
در این مجموعه آثار که شامل بیش از ۵۰ کتاب تالیف و ترجمه و صد‌ها یادداشت و مقاله علمی است، نکته‌ها و درس‌های زیادی نهفته است، اما از این میان و به بهانه سالروز تولدش به چهار نکته اشاره می‌کنم.
۱ ـ ایران به مثابه فرهنگ:
محمد علی اسلامی ندوشن ایران‌گرا بود، اما ایران‌گرایی او تکیه‌گاهی فرهنگی داشت. برای او معنا و سرشت و شکوه این خاک ریشه در فرهنگ و معنای فرهنگی آن داشت. برای او فرهنگ پذیرا و متنوع ایرانی دریچه‌ای برای فهم ایران بود. فرهنگ ایرانی فرهنگی بزرگ و رنگارنگ از آیین‌های خوان و خوراک و پوشاک و رسم‌ها و رقص‌های متنوع اقوام اصیل ایرانی بوده است.
ایران دوستی او مبتنی بر یک شور غرورآفرین نیست بلکه بر مبنای فهم یک فرهنگ است که بر پایه مدارا و مروت و اعتدال در درازنای تاریخ ماندگار مانده است. به تعبیر دکتر اصغر دادبه، استاد ادبیات دانشگاه تهران، «نگاه ندوشن به ایران معتدل بود» و معتقد بود «باید با عقلانیت و اعتدال به میهن نگاه کرد.»

۲ ـ زبان فارسی؛ رمز یکپارچگی و پایایی فرهنگ ایرانی:
از نگاه او راز مانایی این سرزمین زبان فارسی بوده است. فرهنگ از طریق زبان فارسی در درازنای زمان همچون رودی عبور کرده و به ما رسیده است. دکتر اسلامی ندوشن در مقاله «فارسی افزون‌تر از یک زبان» می‌نویسد:
«بنا به یک اصل کلی، زبان وسیله بیان مقصود و تفهیم و تفهم است؛ ولی زبان فارسی نقشی افزون‌تر از این ایفا کرده است:
۱ـ وسیله یکپارچگی سرزمینی بوده است که تحت نام ایران، و یا در قلمرو فرهنگی ایران، قرار داشته است.
۲ـ موجب شده است که این کشور واجد شخصیت متمایزی بماند و در سایر کشور‌های فتح شده اسلامی مستحیل نگردد.
۳ـ، چون هنر‌های دیگر از نوع موسیقی و نقاشی در دوران بعد از اسلام ممنوع یا محدود شناخته می‌شده است، فارسی از طریق شعر یا نثر شاعرانه، وظیفه و نقش آنها را هم بر عهده گرفته است.
۴ـ سرنوشت ایران را به عنوان یک واحد مستقل فرهنگی، وابسته به سرنوشت خود کرده است.
۵ـ افت و انحطاط زبان فارسی، تا حدی مبیّن افت و انحطاط فرهنگی و اجتماعی ایران شناخته می‌شده است.»
#اسلامی_ندوشن
------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
1👍1
🔰 چهار نکته از اسلامی ندوشن
قسمت دوم
📝 امید جهانشاهی

۳ ـ ایران هویت و تاریخ دو پاره و منقطع ندارد:
با انگیزه‌های ایدئولوژیک و سیاسی همواره دو گروه متقابل کوشیده‌اند ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام را همچون دو پاره مجزا و در برابر هم القا کنند. از یک سو، گروهی برآنند که هر چه مایه مباهات و فخر است در ایران قبل از اسلام است. آنها دلایلی که باعث شد حکومت ساسانیان به تدریج رو به افول برود و تضعیف شود را نادیده می‌گیرند و معتقدند حمله اعراب جز نابودی و ویرانی هیچ نداشت و تنها ایران قبل از اسلام را ایران راستین می‌شناسانند. بر خلاف این باستان‌گرایان، گروهی دیگر تنها ایران پس از اسلام را به رسمیت می‌شناسند و تداوم‌ها و تشابه‌های دوران قبل و بعد از اسلام را در هنر و فرهنگ ندیده می‌گیرند و نماد‌ها و نشانه‌های قبل از اسلام را مذموم و منفی می‌شمارند.
نگاه و دیدگاه اسلامی ندوشن، اما در تضاد با هر دو نگاه فوق است. او ایران را یک کل یکپارچه و جامع می‌دید. در کتاب «سرو سایه فکن» تصریح کرده است: «ایران کشوری بوده که در دوران پیش از اسلام تاریخ خاصی داشته، کشور نیرومند با ثبات سیاسی که هر کدام از سلسله‌ها در آن چند قرن حکومت کرده‌اند، به نظرم بعد از اسلام امپراطوری سیاسی قبل از اسلام به امپراطوری فرهنگی تبدیل شد، دوران بعد از اسلام دستاورد‌های خود را داشت و فرهنگ اوضاع واحوالش تغییر کرد؛ اما باید بدانیم ایران دو بدنه دارد؛ یکی قبل از اسلام و یکی بعد از اسلام، اما این دو بدنه از هم جدا نیستند؛ بلکه به هم وصل هستند و یکی بدون دیگری معنایی ندارد.»
در واقع، او ایران پیش از اسلام و پس از اسلام را دو پاره جدا و کاملا بی‌ربط از هم نمی‌شناسد و هیچکدام را با روایتی خاص از دیگری حذف نمی‌کند و در تضاد و تقابل با هم نمی‌نشاند. برای مثال این مساجد جامع باشکوه و خیره‌کننده را امری اسلامی و غیر ایرانی نمی‌بیند. چراکه همان معماران ایرانی که قبل از اسلام، آتشگاه‌های ساسانی را با گنبد‌هایی بلند می‌ساختند، همین نوع معماری را بعد از اسلام در ساخت مساجد جامع ادامه دادند که نمونه‌اش در دیگر کشور‌های اسلامی نیست مثل مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع ارومیه، مسجد جامع عتیق قزوین و ...

۴ ـ امیدوار به آینده ایران
محمد علی اسلامی ندوشن با عشق به ایران نوشت و با امید به سربلندی ایران زیست. این عشق و امید انگیزه پرکاری او بود. در یادداشت «توجه به عمق ایران» در روزنامه اطلاعات نوشت: «من در قعر ضمیر خود احساسی دارم و آن این که رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت. من یقین دارم که ایران می‌تواند قد راست کند و آن‌گونه که در خور فرهنگ تمدن اوست، نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد.»
به امید آن روز. روح استاد اسلامی ندوشن شاد.
دیدار نیوز
#اسلامی_ندوشن
--------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
5👍1
🔰 صدای ایران‌دوستی در روزگار پرآشوب
📝 پری ثابت
محمدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۰۴-۱۴۰۱) یکی از برجسته‌ترین نویسندگان، منتقدان ادبی و پژوهشگران معاصر بود که بیش از شش دهه قلم خود را در خدمت شناخت و پاسداشت فرهنگ ایرانی گذاشت. او زاده ندوشن یزد بود؛ شهری که همزمان با خشکی کویر، ریشه‌های عمیق در فرهنگ و تمدن ایرانی داشت و همین پیوند دیرین با خاک و تاریخ ایران، بعدها در سراسر آثار او تبلور یافت. اسلامی ندوشن نه تنها در عرصه نقد ادبی و شناخت شاهنامه و حافظ چهره‌ای شاخص بود، بلکه بیش از همه به عنوان «ایران‌شناس دل‌بسته» شناخته می‌شود؛ کسی که سراسر زندگی خود را وقف اندیشیدن به ایران، هویت ایرانی و چالش‌های پیش روی آن کرد.

ایران به مثابه خانه تاریخی انسان ایرانی
اسلامی ندوشن در بسیاری از کتاب‌ها و سخنرانی‌های خود، ایران را نه فقط یک سرزمین جغرافیایی، بلکه «خانه‌ای تاریخی» می‌دانست که قرن‌ها حافظ خاطره جمعی مردمانش بوده است. او باور داشت که ایرانی بودن، تنها در داشتن شناسنامه یا تابعیت خلاصه نمی‌شود، بلکه نوعی تعلق روحی و فرهنگی است. به تعبیر او، ایرانی کسی است که خود را در آینه تاریخ و فرهنگ این سرزمین ببیند و بخواهد آن را تداوم بخشد. در کتاب ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟ او با نگاهی انتقادی و در عین حال امیدوارانه، ایران را به منزله موجودی زنده معرفی می‌کند که همواره با فراز و فرودهای تاریخ زیسته و هنوز ظرفیت بالندگی دارد.

شاهنامه و هویت ایرانی
یکی از مهم‌ترین وجوه کار اسلامی ندوشن، بازخوانی شاهنامه فردوسی بود. او شاهنامه را «شناسنامه ایرانیان» می‌دانست و معتقد بود فردوسی با زبان شعر، تاریخ و روح ملت ایران را در برابر فراموشی و انهدام حفظ کرده است. به نظر او، شاهنامه تنها کتابی حماسی نیست، بلکه سندی برای فهم هویت ایرانی و نیروی زاینده‌ای برای بازسازی خودآگاهی ملی است. اسلامی ندوشن بارها تأکید می‌کرد که ملت ایران هر بار که در معرض تهدید قرار گرفته، با بازگشت به شاهنامه توانسته است روحیه خود را بازیابد.

نقد جامعه و دغدغه‌های آینده
اسلامی ندوشن تنها ستایشگر گذشته نبود؛ او به همان اندازه که به تاریخ ایران دل بسته بود، نگران آینده آن نیز بود. در مقالات و سخنرانی‌هایش، به نقد کاستی‌های جامعه ایرانی پرداخت: از کم‌رنگ شدن اخلاق عمومی و فروکاستن از ارزش‌های فرهنگی گرفته تا بی‌توجهی به آموزش و فقدان گفت‌وگو. او همواره بر لزوم خودشناسی تأکید می‌کرد؛ اینکه ایرانیان برای ساختن آینده‌ای بهتر، باید تاریخ خود را بشناسند و از آن بیاموزند. جمله‌ای معروف از او بارها نقل شده است که می‌گوید: «ملت‌ها زمانی می‌توانند به آینده چشم بدوزند که گذشته خود را فراموش نکنند.»

ایران به مثابه پل فرهنگ‌ها
اسلامی ندوشن در آثار سفرنامه‌ای خود، مانند سفر به دیگر سو یا روزها، به تجربه زندگی و تحصیل در اروپا و سفر به نقاط مختلف جهان پرداخته است. در این نوشته‌ها او ایران را در مقایسه با دیگر فرهنگ‌ها می‌بیند و می‌کوشد پلی میان شرق و غرب ترسیم کند. او بر این باور بود که ایران با پشتوانه تاریخی و فرهنگی غنی خود، می‌تواند نقش میانجی و آشتی‌دهنده‌ای در جهان ایفا کند؛ به شرط آنکه نخست خود را بشناسد و ارزش‌های اصیل خویش را پاس بدارد.

میراث ماندگار
اسلامی ندوشن در تمام عمر کوشید نشان دهد که عشق به ایران به معنای تعصب کور نیست، بلکه مسئولیتی است برای شناخت، نقد و بازسازی. او در آثارش صدایی بود برای یادآوری اینکه ایران تنها یک سرزمین نیست، بلکه روایت مشترکی است از تاریخ، فرهنگ و رویاهای مردمانش. میراث او نه فقط در کتاب‌هایش، بلکه در اندیشه‌ای است که ایرانیان را به خودآگاهی و همبستگی فرامی‌خواند.
ستاره صبح
#اسلامی_ندوشن

--------------_
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
2
🔰 اسلامی ندوشن فرزند ایران بود؛ او باور داشت رسالت ایران به پایان نرسیده
قسمت اول
طاهره تهرانی

درست ۱۰۱ سال پیش، فرزندی در ندوشن به دنیا آمد که امروز در نیشابور آرام گرفته است، او نه تنها فرزند یزد که به حق فرزند ایران بود. محمدعلی اسلامی ندوشن یکی از پژوهشگران، نویسندگان و ادیبان برجسته ایرانی بوده که آثار متعددی درباره ایران، فرهنگ و تاریخ ایران نوشته است. هرچند پس از تحصیل حقوق در فرانسه و بازگشت به ایران مدتی به کار قضاوت پرداخت؛ ولی سرانجام در سال ۱۳۴۸ با دعوت فضل الله رضا به دانشگاه تهران رفت و سال‌های تدریسش در دانشکده ادبیات آغاز شد. همانجا هم با شیرین بیانی استاد تاریخ دانشگاه تهران آشنا شد و ازدواج کرد.
محمدعلی اسلامی ندوشن در جوانی
برای او ایران معشوقی ازلی و ابدی بود؛ او ایران را نه تنها یک خاک معین بلکه یک مفهوم فرهنگی و تاریخی می‌داند که شامل تمدنی چند هزار ساله است. از جمله کتاب‌ها و آثاری که مستقیم درباره ایران دارد می‌توان به «ایران و تنهائیش»، «ایران و یونان در بستر باستان»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، و «سرو سایه فکن» اشاره کرد. اسلامی ندوشن در آثارش نشان داده که ایران کشوری با تاریخ پرحادثه و فرهنگی غنی است که در طول تاریخ توانسته است هویت فرهنگی خود را حفظ کند و همواره تمدن زنده و پویایی داشته باشد.
او بر این باور است که ایران دو بدنه تاریخی دارد؛ یکی پیش از اسلام و دیگری پس از اسلام که این دو به هم وصل بوده و مکمل همدیگرند. به باور او: «ایران کشوری بوده که در دوران پیش از اسلام تاریخ خاصی داشته، کشور نیرومند با ثبات سیاسی بوده که هر کدام از سلسله‌ها در آن چند قرن حکومت کرده‌اند، به نظرم بعد از اسلام امپراطوری سیاسی قبل از اسلام به امپراطوری فرهنگی تبدیل شد، دوران بعد از اسلام دستاوردهای خود را داشت و فرهنگ اوضاع و احوالش تغییر کرد؛ اما باید بدانیم ایران دو بدنه دارد؛ یکی قبل از اسلام و یکی بعد از اسلام، اما این دو بدنه از هم جدا نیستند؛ بلکه به هم وصل هستند و یکی بدون دیگری معنایی ندارد.»
خبرگزاری مهر
#اسلامی_ندوشن
----------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
2
🔰 اسلامی ندوشن فرزند ایران بود؛ او باور داشت رسالت ایران به پایان نرسیده
قسمت دوم
📝طاهره تهرانی

ایران و فرهنگ در نگاه اسلامی ندوشن
دیدگاه اسلامی ندوشن درباره ایران به مسئله فرهنگ و تمدن متمرکز است و او بیش از پنجاه کتاب نوشته که حداقل ده عنوان از آن‌ها نام ایران را در عنوان خود دارند، و همواره به دنبال بیان واقعیت‌ها و خصوصیات ایران با همه حسن‌ها و عیب‌هایش بوده است. آثار او درباره ایران فشرده‌ای از تاریخ، فرهنگ، ادبیات و هویت ایرانی است که با نگاهی انتقادی و پژوهش‌محور به مسائل ایران پرداخته است، کتاب «ایران و تنهائیش» که به عمق مسائل تاریخی و هویتی ایران می‌پردازد؛ «ایران چه حرفی برای گفتن دارد» که در آن به جنبه‌های مختلف فرهنگ و هویت ایرانی نگاه شده است؛ «سخن‌ها را بشنویم» که مقالاتی درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران را شامل می‌شود؛ آثار مرتبط با شاهنامه و فردوسی _که معروف‌ترینشان زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه است_ نشان‌دهنده علاقه و پژوهش او در زمینه ادبیات و فرهنگ ایران باستان است و نمایشنامه «ابر زمانه و ابر زلف» که در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شده و به دو زبان آلمانی و عربی هم ترجمه شده است.
به جز این‌ها، صفیر سیمرغ؛ گناه؛ افسانه و افسون؛ در کشور شوراها (سفرنامه شوروی)؛ روزها؛ راه و بی‌راه؛ دیروز، امروز، فردا؛ پیروز آینده دموکراسی؛ چهار سخنگوی وجدان ایران؛ گفتیم و نگفتیم؛ کتاب کارنامه سفر چین؛ شهرزاد قصه‌گو؛ مرزهای ناپیدا؛ گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم؛ هشدار روزگار؛ شور زندگی؛ آواها و ایماها؛ فرهنگ و شبهه فرهنگ؛ تصحیح دیوان فرخی یزدی؛ دیدن دگرآموز، شنیدن دگرآموز؛ باغ سبز عشق و… از کتاب‌های اوست.

او طی ۷۰ سال بیش از ۷۰ کتاب و صدها مقاله در زمینه فرهنگ، تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشته است که در آنها به تاریخ پیش و پس از اسلام، ادبیات، فرهنگ اخلاقی و اجتماعی ایران توجه ویژه‌ای داشته است. همچنین بنیان‌گذاری فرهنگ‌سرای فردوسی و انتشار فصلنامه هستی از فعالیت‌های مهم او در جهت اعتلای فرهنگ ایرانی است.
اسلامی ندوشن ایران را نه صرفاً یک خاک معین بلکه یک مفهوم فرهنگی و تاریخی می‌داند. او معتقد است ایران واقعی یعنی ایران فرهنگی و تاریخی که در ظرف خاکی با تمدنی سه هزار ساله قرار گرفته است. از نظر او بعد از ورود اسلام به ایران، امپراطوری سیاسی جای خود را به امپراطوری فرهنگی داده و فرهنگ جانشین سیادت سیاسی شده است. این دو دوره (قبل و بعد از اسلام) در ایران جدا نیستند بلکه به هم متصل‌اند و هویت ایران را شکل می‌دهند.
از دیدگاه اسلامی ندوشن، ایران‌گرایی نباید یک رویکرد ایدئولوژیک، خام و رمانتیک باشد بلکه باید با عقلانیت و اعتدال نگریسته شود. فرهنگ ایران مجموعه‌ای غنی، متکثر و مداراگر است که نتیجه قرن‌ها استمرار تاریخی، ادبیات غنی، هنر، معماری و نظام دیوانی دیرینه است. وی ایران فرهنگی را یک هویت تاریخی-فرهنگی متکی بر فرهنگ، ادب، هنر و تمدن می‌داند که همگان باید با عقلانیت و عشق به آن نگاه کنند نه با احساسات افراطی یا سیاسی‌کاری.

اسلامی ندوشن در مقوله ایران فرهنگی، اهمیت ویژه‌ای به زبان و شعر فارسی می‌دهد و معتقد است که شعر فارسی محمل فرهنگ و هویت ایرانی است و شاهکارهای آن مانند آثار فردوسی، حافظ، مولانا و سعدی ستون‌های فکری و احساسی ایران‌اند. در نگاه او، ایران فرهنگی بر بستر تمدن و تاریخ بسیار پویایی در حرکت است که به رغم تحولات سیاسی در طی زمان، همیشه قوام داشته و ایران را به یک هویت ماندگار بدل کرده است.
هرچند نزدیک به دو سال است که پیکر او در آرامگاه مشاهیر نیشابور آرامیده است، اما این باور او هنوز در جریان است که: «من در قعر ضمیر خود احساسی دارم و آن اینکه رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت. من یقین دارم که ایران می‌تواند قد راست کند و آنگونه که درخور فرهنگ تمدن و سالخوردگی اوست نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد.»
خبرگزاری مهر
#اسلامی_ندوشن
---------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
🔰 دکتر احمد مهدوی دامغانی

به مناسبت سیزدهم شهریور زادروز استاد مهدوی دامغانی

❇️ دکتر مهدوی دامغانی ریشه های بسیاری از صور خیال شاعران بزرگ مارا در ادبیات عرب شناسایی کرده است.

✳️ بخشی از پیام زنده یاد پروفسور فضل الله رضا برای مراسم بزرگداشت دکتر مهدوی دامغانی
____
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
4_6006021411334786004.pdf
312.8 KB
اگر شاهنامه نمی‌بود
[برای ارج‌نامهٔ جلال خالقی مطلق]
به قلم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

به مناسبت بیست شهریور زادروز استاد جلال خالقی‌مطلق

١- ایران، گذشتهٔ پرشکوه خود را فراموش می‌کرد.
٢- مفاهیمی چون داد و دهش، خرد و راستی، والامنشی و دانش، با این برجستگی به گوش ایرانی نمی‌خورد، که قهرمانان نیکوکار شاهنامه آنها را در زندگی خود به نمود آورند.
٣- دو جبههٔ نیکی و بدی اینگونه رو در روی هم قرار نمی‌گرفتند که سرانجام هم به پیروزی نیکی و شکست تبه‌کار خاتمه یابد.
۴– زبان فارسی چنان بنیاد محکمی به خود نمی‌گرفت که از ترکستان چین تا ساحل مدیترانه و از هند و کشمیر و بنگال، تا قفقاز و آسیای مرکزی، نیمی از آسیا را بپوشاند، و حتی در اروپا تا سنی و هرزگوین پیش رود.
۵– ادبیات فارسی به این غنا و تنوع دست نمی‌یافت، که نزدیک به همهٔ سایه روشن‌های زندگی بشری را در خود جای دهد.
۶– عرفان ایرانی که ریشهٔ مشترک با شاهنامه دارد، اینگونه بالیده نمی‌شد.
۷- یک دید جهان‌شمول نسبت به زندگی، که فارغ باشد از افتراق‌های قومی و زبانی و آئینی، در تفکر ایرانی راه نمی‌یافت که بگوید:
تو داد و دهش کن، فریدون توئی...

@dr_eslaminodoushan
17
ایران و سرایش شاهنامه
محمد‌علی اسلامی ندوشن


‍ تاریخِ بعد از اسلام را باید به پیش و پس از سرایشِ "شاهنامه" تقسیم کنیم؛ چون ایران پیش از شاهنامه مانند لخته‌ای بود که شکل نگرفته بود و فردوسی مانند یک پیکرتراش آن را شکل داد، این هزار ساله ترکیبش را از شاهنامه گرفته است، باید قبول کنیم که چه خوب و چه بد، پرورده‌ی این کتاب هستیم که راهنما و نشانه‌ی هویّتِ ماست.
ایرانی برای آنکه بتواند از نو قد راست کند و به عنوان یک ملّتِ قابلِ احترام، خود را بنمایاند، احتیاج به چنین کتابی داشت و آن را به دست آورد. شاهنامه آغازگرِ دورانِ تازه‌ای در زندگی ایرانی است، با این کتاب است که اقتدارِ سیاسیِ ایران‌زمین تبدیل به «اقتدار فرهنگی» می‌شود. شاهنامه، ایرانِ پیش از اسلام را به ایرانِ بعد از اسلام پیوند زد و کاری کرد که او هم چنان در صحنه‌ی جهانی، یک کشورِ برجسته و تأثیرگذار باقی بماند. سرایشِ این اثرِ بدیع، واکنشی بود در برابرِ رفتارِ تحقیر‌آمیزِ خلفای دمشق و بغداد، یعنی اگر زبان فارسیِ دَری و شاهنامه نیامده بودند، ایرانی هرگز ایرانی باقی نمی‌ماند و چیز دیگری می‌شد.
----------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
19
به مناسبت سالروز درگذشت دکتر عبدالحسین زرین‌کوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸)
دکتر عبدالحسین زرین کوب، بی‌تردید جزو برجستگان ادب فارسی در این پنجاه ساله اخیر بود. همه همّ و وقت خود را به کتاب و قلم سپرده بود. هیچ سرگرمی و اشتغال و دلخوشی‌ای بهتر از آن نمی‌شناخت. در مجلس یادبودی که به مناسبت درگذشت او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشکیل شد، و من هم می‌بایست چند کلمه‌ای بگویم، این چند بیت سعدی را مناسب حال وی یافتم که خواندم، زیرا علاقه پر شور او به دانستن و نوشتن را می‌رساند:
ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم
و از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
هرچه نه پیوند یار بود، بریدیم
و آنچه نه پیمان دوست بود،شکستیم
مردم هشیار از این معامله دوراند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک خود را همیشه غصه گدازد
مُلک پری پیکری شدیم و برستیم


زرین کوب در همه زمینه‌های فرهنگ و تاریخ ایران قلم آزمود و آثار ارزنده‌ای پدید آورد.

دوستی ما دورانش سر به پنجاه سال می‌زد. از حدود سال ۱۳۲۷ از مجله «جهان نو» به مدیریت حسین حجازی شروع شد، و از آن پس، پیوسته ادامه داشت.
علاوه بر دوستی، چندی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، که وی مدیر گروه ادبیات فارسی بود، همکار شدیم. پس از آن چند سال گذشت و این همکاری در«ایرانسرای فردوسی» از سر گرفته شد که وی یکی از پایه‌گذاران و عضو هیات‌امنای آن بود. نام او هر جا بود آن را بارآور می‌کرد. چند جای دیگر از زرین‌کوب حرف زده‌ام و در این جا تفصيل نمی‌دهم.

📚روزها، ج سوم و چهارم
-----------
کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan
26
🔰 فریدون مشیری

زاده : 30 شهریور 1305

❇️ درگذشت : 3 آبان 1379

✳️ مشیری در گفتارش به ندرت از خودش حرف می‌زد و بیشتر سخن از عشق میگفت.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
____
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
10
داستانی از مثنوی مولوی

مؤذّن بدآواز و دختر گبر
به مناسبت هشت مهرماه روز بزرگداشت مولانا

در شهری کافرنشين، مؤذن بد‌آوازی هست که هر نوبت بانگ نماز بر می‌‌آورد. کسانی او را نصیحت می‌کنند که احتیاط به خرج دهد و در شهری که اکثریت آن نامسلمان هستند، این گونه صلای مسلمانی درندهد که ممکن است آشوب برپا شود. اعتنا نمی‌کند.
روزی مرد کافری شکرگویان نزد او می‌آید، مقداری هدیه با خود می‌آورد و با خضوع و حق‌شناسی آن را به او تقدیم می‌کند. مردم تعجب‌کنان می‌پرسند: «چه شده است، معنی این کار چیست؟» مرد می‌گوید: «دختری دارم که درد ایمان در دلش راه یافته بود و می‌خواست مسلمان شود. هرچه می‌کوشیدیم که منصرفش کنیم، حریف نبودیم. می‌گفت الّا والّا که مسلمان می‌شوم. امروز صدای این مرد را شنیده گفت: «این چه صداست که به عمرم چیزی زشت‌تر از این نشنیده‌ام؟» گفتیم: «این اذان مسلمانان است.» با شنیدن این صدا آرزوی مسلمانی در دلش سرد شد و ما خلاص شدیم. اکنون آمدم که به پاس این خدمت از او تشکر کنم و این هدیه‌ها را برایش آورده‌ام.»

موضوع، یادآور تبلیغ‌هایی می‌گردد که به خرج کیسه ملّت، از رسانه‌های پر بانگ و خروش، به خورد مردم داده می‌شود و نتیجه‌ای که از آن حاصل می‌شود، بی‌شباهت به نتیجه‌ای نیست که از صدای این مؤذّن بدآواز حاصل گردیده. در اینجا نیز گویا باشند مخالفانی که از این روش، سخت خرسند و سپاسگزار باشند. سعدی گفته است:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی

📚 ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟
#اسلامی_ندوشن

___
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
👌97👍2👏2
یادی از مرحوم استاد ایرج افشار یزدی
 (زادهٔ ۱۶ مهر ۱۳۰۴ – درگذشتهٔ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹)

مرحوم ایرج افشار، دوست قدیمی همسرم و کمی بعد دوست خانوادگی ما بود و هنگامی که به گروه تاریخ پیوست، گویی خون تازه‌ای در رگ‌های این گروه وارد شده بود. همگی از دریافت این خبر شادمان شدیم؛ ولی ایشان به علت مشغله زیاد کم به گروه سر می‌زدند، چنان که استاد دانش‌پژوه نیز که عضو گروه ما شده بودند، همین گونه کم پیدا بودند؛ زیرا مرکز کار و یا بهتر بگویم «ستاد عملیاتی» این دو استاد«کتاب و کتاب شناسی»، کتابخانه مرکزی دانشگاه بود، نه گروه تاریخ.

باید بگویم که آقای ایرج افشار خصلت‌ها و صفات خاص خود را داشتند که در نزد کمتر کسی آنها را می‌توان یافت که به قرار زیرند:
۱۔ کسی را غیر از ایشان نمی‌شناسم که وجب به وجب خاک ایران را پیموده باشد، و به دفعات هم پیموده باشد. از این ایران‌گردی و ایران‌نوردی، بهره‌های فراوان برده بود که در آثارشان مضبوط است. هروقت ایشان را می‌دیدم، از منطقه‌ای بازگشته بود یا قصد رفتن داشت.
۲۔ طاقت جسمانی فوق‌العاده داشت. روزی در یکی از این سفرهای می‌توان گفت طاقت فرسا، برای همراه خود که خسته و کوفته گشته بود، یک «ساندویچ سیب» درست کرده بود؛ یعنی نان و لای آن قطعاتی سبب که در اختیار داشت. چون آن دوست اعتراض کرده بود، گفته بود: «بخور، نترس، نمی‌میری!»
روزی هنگام تصدی ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، هنگام ظهر که پس از مطالعه در آنجا،می‌خواستم به خانه بازگردم، آقای افشار را در راهروی کتابخانه دیدم. به دنبال سلام و علیک متوجه شدم که در دستشان چیزی است، غیر از کتاب. گفتم: «آقا در دست چه دارید؟» ورق خود را گشود، مقداری نان خشک مخصوص یزد دیدم. گفت: «این ناهار من است.»  به دفعات این وضع را دیده بودم. در راهپیمایی، تپه و کوه و دشت و کویرپیمایی بی‌نظیر بود. کم می‌خورد و می‌آشامید و زیاد راه می‌رفت و کشف می‌کرد.
٣- همیشه قیافه جدی داشت و سرش پایین بود؛ ولی وقتی می‌خندید، یکباره قهقهه را سر می‌داد؛ و آن وقت بود که طرف در می‌یافت که می‌بایست موضوع شیرین تأثیر گذاری را مطرح کرده باشد.
۴- نسبت به کتاب نیز چون ایران‌گردی، خستگی‌ناپذیر و سیری‌ناپذیر بود؛ و این‌گونه توانست آثاری که از لحاظ کیفی و کمی بسیار حجیم‌اند، از خود بر جای گذارد.

فکر می‌کنم مهمترین کار فرهنگی مرحوم ایرج افشار، حفظ بنیاد موقوفه پدر ارجمندشان بوده که از درون این کانون فرهنگی، انتشار کتاب‌های متعدد مرجع مهم و باارزش، تشویق و تقدیر از فرهیختگان داخلی و خارجی بیرون آمده؛ که همه خدمات بسیار مهمی بوده است، به علاوه تصحیح نسخه‌های ارزشمندی چون «انیس الناس» و«تاریخ یزد» و از این قبیل که بسیارند که درباره کارهای مرحوم ایرج افشار در موارد گوناگون گفتگو فراوان شده و در اینجا تکرار خواهد بود.

📚کتاب گردونه روزگار(گفت‌وشنود با دکتر شیرین بیانی)،ص۲۹۳

_
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
http://instagram.com/eslaminodoushan
11
پیوست فرهنگی روزنامه اطلاعات
مهر ۱۴۰۴
با شعری از دکتر اسلامی نُدوشن و خط استاد محمود رهبران

گر حکم طبیعت است و گر حکم خدای
نامرد به جای مرد نگذارد پای
هرچند که بر فراز این کهنه‌سرای
گه سایهٔ کرکس است و که فرّ هُمای
----
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
2025/10/19 01:45:34
Back to Top
HTML Embed Code: