Telegram Web Link
غزلی از مولوی


«تو نورِ ذاتِ اللّهی، تو اَللّهی؟‌ نمی‌دانم!»
ـــــــــــــــــــــــ


تو خورشیدی وَ یا زُهره وَ یا ماهی؟‌ نمی‌دانم
وَزین سَرگشتة مَجنون چه می‌خواهی،‌ نمی‌دانم

دَرین دَرگاهِ‌ بی‌چونی، همه لُطف است و موزونی
چه صَحرایی، چه خَضْرایی، چه دَرگاهی،‌ نمی‌دانم

به خَرمنگاهِ گَردونی که راهِ کَهکَشان دارد
چو تُرکانْ گِردِ تو اَخْتَر، چه خَرگاهی،‌ نمی‌دانم

زِ رویَت جانِ ما گُلْشَن، بنفشه و نرگس و سوسن
زِ ماهَت ماهِ ما روشن، چه هَمراهی،‌ نمی‌دانم

زِهی دریایِ‌ بی‌ساحل، پُر از ماهی، دَرونِ دل
چُنین دریا نَدیدستَم، چُنین ماهی‌ نمی‌دانم

شَهیِّ خَلْق افسانه، مُحَقَّر هَمچو شَهْ دانه
به جُز آن شاهِ باقی را شَهَنشاهی‌ نمی‌دانم

زِهی خورشیدِ‌ بی‌پایان که ذَرّاتَت سُخَن گویان
تو نورِ ذاتِ اللّهی، تو اَللّهی،‌ نمی‌دانم

هزاران جانِ یعقوبی،‌ همی‌سوزد ازین خوبی
چرا ای یوسُفِ خوبان دَرین چاهی؟‌ نمی‌دانم

خَمُش کُن کَزْ سُخَن چینی همیشه غَرقِ تَلْوینی
دَمی هویی، دَمی‌هایی، دَمی آهی،‌ نمی‌دانم

خَمُش کردم که سَرمَستم از آن اَفْسون که خوردسْتَم
که‌ بی‌خویشیّ و مَستی را زِ آگاهی‌ نمی‌دانم






https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
غزلی از عطار نیشابوری

ـــــــــــــــــــــــ


گم شدم در خود نمی‌دانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا، غرقه در دریا شدم

سایه‌ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

زآمدن بس بی نشانم وز شدن بس بی خبر
گوئیا یکدم برآمد کامدم من یا شدم

می‌مپرس از من سخن زیرا که چون پروانه‌ای
در فروغ شمع روی دوست، ناپروا شدم

در ره عشقش چو دانش باید و بی دانشی
لاجرم در عشق، هم نادان و هم دانا شدم

چون همه تن دیده می‌بایست بود و کور گشت
این عجایب بین که چون بینا و نابینا شدم

خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی
تا کجاست آنجا که من سرگشته‌دل آنجا شدم

چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان
من ز تاثیر دل او بی دل و شیدا شدم






https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
 
این غزل بسیار زیبای عطار توسط چند خواننده، اجرا شده است. از جمله توسط مرحوم سرشار، به آهنگسازی حسین دهلوی👇
همچنین توسط حمید تاج در آلبوم عطار، اجرا شده است👇
Audio
🎙️ #صوت_جلسه

📚 تفسیر «مناجات المحبین» امام سجاد(ع)

"نگاه عاشقانه به دین"

🎤دکتر محمد خدادادی




🔰 https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
معرفی استاد میثاق امیرفجر


دکتر میثاق امیر فجر در سال ۱۳۲۸ در محله سید نصرالدین (پاچنار) تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را در دبستان مصطفوی، جنوب شرقی بازار تهران به پایان برد و سپس در دبیرستان دارالفنون به اخذ دیپلم ادبی توفیق یافت. از همان دوران نوجوانی در کنار آموختن ادبیات و علوم انسانی و حضور فعال در حوزه های هنر و شعر و معارف ، به گونه جدی به تحصیل موسیقی و آموزش سازهای مختلف در محضر اساتیدی بزرگ و صاحب نام روی آورد و در دانشگاه تهران لیسانس ادبیات انگلیسی و در همین دانشگاه فوق لیسانس فلسفه را گذراند و سپس به کشورهای اروپائی و عربی برای تحقیق و تکمیل ادبیات تطبیقی جهان و ادبیات غرب سفر کرد و با دستاوردهایی گرانبها و ارجمند از گنجینه های فلسفه و ادب و عرفان جهانی به کشور بازگشت و در دانشگاه تهران و سایر مراکز دیگر به تدریس و تحقیق در زمینه ادبیات و تحلیل درام شناسی و تاریخ وفلسفه و نمایشنامه نویسی و غیره پرداخت و سپس تمامی وقت خود را وقف تالیف آثار گوناگون و متنوع در رشته های مختلف نمود. وی بیش از ۶۰ کتاب تالیفی و ده ها مقاله در زمینه های مختلف و بیش از ۲۰۰ مجلس سخنرانی ضبط شده ( در خصوص فلسفه و عرفان و ادب و تاریخ و تفسیر و علوم اجتماعی و هنر شرق و غرب ) دارد و نیز در احیاء ،تبیین و تحلیل موسیقی سنتی و مقامی ایرانی تحقیقاتی نوشتاری، گفتاری و موسیقایی با سازهای مختلف در دست ضبط دارد که بخواست پروردگار منان به مرور عرضه خواهد شد. وی همچنین در نوازندگی سازهای تار و سه تار و عود و کمانچه و ویلن چیرگی و تخصص دارد و مدتی را به گونه حرفه ای به تعلیم و تدریس موسیقی و تدوین ردیفی برگزیده پرداخته است. آثار چاپ ناشده او به تدریج عرضه دوستداران فرهنگ و هنر خواهد شد. وی علاوه بر مجموعه ” گنجینه سخن ” (بالغ بر دویست ساعت ضبط شده تصویری ) که هم اکنون در دسترس همگان است مجموعه سخنرانی هایی تحقیقی تحت عنوان ” امام علی، از منظر احقیت شیعه ” نیز ضبط نموده و به پایان برده که به زودی تقدیم حق جویان خواهد شد … و نیز گفتارهایی دیگر در خصوص فلسفه و عرفان و ادب و علوم انسانی ( از منظر حکمت متعالیه ) که در ادامه تحقیق گنجینه سخن است و مجموعاً بالغ بر سیصد ساعت سخنرانی خواهد شد. ایشان هم اکنون بیشترین وقت خود را مصروف نگارش زندگانی تحلیلی ” امام علی (ع) ” نموده اند. استاد، زندگی ای محققانه، پر بار و پر تلاش و بسیار منزویانه و بدور از هرگونه هیاهو را میگذراند . وی همسر و دو دختر به نام های نگار و نوا دارد.
منبع: وبسایتhttps://misagh-amirfajr.com


https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
📗📙📕
از جمله آثار استاد میثاق امیرفجر:


«ورقا»،
«فجر اسلام»،
«انسان میوه‌ی نخل»
«کُمدی شیطانی»
«انجیر وزیتون»
«فیلسوف‌ها».
«شاعر افلاکی»
«امیر کبیر»
«مضحکه‌ی ضحّاک»
«یک رمان بیست جلدی درباره زندگی رسول اکرم (ص) »
«درّه جذامیان»،
«نغمیه در زنجیر»
«اشراق» 3جلدی
مجموعه داستان «ققنوس» ترجمه
«تفسیر و تحشیه کشف الاسرار» که هنوز منتشر نشده است
کتاب «فلسفه مشاء و اشراق»

و...



https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
بیش از صد جلسه سخنرانی درباره موضوعات مختلف: ادبیات، فلسفه، عرفان، موسیقی و .... از ایشان در وبسایتشان موجود است
به عنوان نمونه لینک دو جلسه از سخنرانی های ایشان تقدیم می شود.
سخنان و آثار ایشان، بسیار زیبا و قابل تامل هستند👇👇
تقدیم به استاد میثاق امیرفجر



میثاقِ امیرِ فجرِ فردایی تو
از دولت عشق، مست و شیدایی تو

هر چند ز چشمِ این و آن پنهانی
در محفلِ عاشقان، هویدایی تو





https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
گذری بر مفهوم عرفانی قربانی

از دیدگاه عارفان، نزديک ترین راه رسیدن به خداوند، از خود گذشتگی و کنار گذاشتن خود است. به قول حافظ:
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
حال هر امری که مقداری از این خودی و انانیت را کم کند، مقدس است و انسان را گامی به حق نزديک تر می کند.
این از خودگذشتگی می تواند در قالب جدا کردن مقداری از هر داشته ی مادی و معنوی انسان باشد.
هر چه این از خودگذشتگی بیشتر و بالاتر باشد، قرب و نزدیکی به حق بیشتر.
یکی نان خود را قربان می کند؛ یکی نام خود را؛ یکی جان خود را؛ و یکی جانان خود را.
ابراهیم، پدر عرصه ی از خودگذشتگی است؛ چراکه از همه چیز خود گذشت.
اسفا که امروزه از این سنت عارفانه -عاشقانه، جز ظاهر ماجرا، آن هم به صورت سلیقه ای و باری به هر جهت، چیزی بر جا نمانده است.
قربانی کردن، یعنی گذشتن از همه تعینات و تعلقات در راه رسیدن به "نیستی"و فنا.
به قول مولانا:
آینه ی هستی چه باشد "نیستی"
نیستی بر گر تو ابله نیستی




https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
انسان کامل به روایت مولانا:




شمس الحق تبریزی، در آینه ی صافت
گر غیر خدا بينم باشم بتر از کافر









دیوان شمس، غزل شماره ۱۰۲۷


https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
ظاهرش را پشه ای آرد به چرخ
باطنش باشد محیط هفت چرخ



مثنوی مولوی

https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
▕قبایِ سرخِ عشق ▕


هیچ کس را ره نباشد در حریمِ کبریا
تا نگیرد در کفِ خود، ذوالفقارِ همچو لا

تا بدان شمشیرِ حقّانی، به خونِ خود رود
همچو لاله سبز گردد در زمین نینوا

آنگهانش در قبایِ سرخِ عشقِ لایزال
ره نمایندش به کویِ محرمان آشنا

گر طواف عشق خواهی، پس وضو از خون بساز
گر لقای دوست جویی چاره ات باشد فنا

در طریق عاشقی و نیستی گر ره زنی
مقتدایی نیست الّا شیر یزدان، مرتضا

آنکه گر از جان او پرسی خبر در بزمِ حق
جانِ او باشد به وحدت، غرقِ جانِ مصطفی

آنکه جانش جلوه گاهِ رازهایِ ایزد است
آنکه ذاتش نیست الّا مظهرِ ذات خدا

چون نبی فرمود «مَمْسُوس» است در ذاتِ احد
بد نگویید ار بگویم رازهایی با شما

سِرّ اسرار است جانش، حق پرستان آگهند
غرقِ یزدان است نورش، کی بداند هر دغا؟

بر تمام انبیا یار و مددکار آمده
در مصائب بوده ایشان را همیشه رهنما


دستگیرِ یوسف و موسی و ابراهیم و نوح
یاور داود و هود و یارِ شیث و ایلیا

بوده همره با تمام انبیا اندر نهان
با «محمّد» آمده هم در نهان هم در مَلا

یاورانش می شناسندش به هر دور و زمان
عاشقانش می پرستندش به باطن در خفا

حق پرستی، معنیِ دیدارِ یزدان در وی است
چون که باشد جانِ او آیینه ی ایزدنما

تا که نَردِ عشق بازد با تجلّیّاتِ خود
پس به هر دوری ظهوری می کند از اختفا

در ازل بسته است عهد عاشقی با عاشقان
در ازل راندیم بر لب، نغمه ی «قالوا بَلی»


آن بلی گفتن کنون در جانِ ما در جوشش است
زین سبب از عشق او افتاده ایم اندر بلا

فارغند از جنّت و دوزخ، حبیبانِ درش
رسته اند آزادگانش از هراس و از رجا

ساقی کوثر -که جامش تا ابد لبریز باد-
باده ای دارد که وصفش درنگنجد در سما

هرکه از آن باده ی سرمست، بویی برخورد
تا ابد مدهوش مانَد در حریمِ کبریا


گر امیدِ عشق داری، با می اش همراه شو
ور نداری میلِ حق، سویِ میِ کوثر میا.








از مجموعه شعر "سماع در خورشید"، محمد خدادادی
https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
▕آیتِ عشق ▕


پرده نشین «هَل أتی»، سِرِّ ضمیرِ مصطفی
آیتِ حق، شیرِ خدا، ذاتِ علیِ مرتضی

آینه دارِ ذات حق، جلوه گهِ صفات حق
واقفِ رازِ کبریا، ذاتِ علیِ مرتضی

مظهرِ نورِ سرمدی، تاجِ جمال احمدی
از همه بندها رها، ذاتِ علیِ مرتضی

اوّل و آخِر جهان، ظاهر و باطن و نهان
آینه ی خدانما، ذاتِ علیِ مرتضی

هادیِ اقوام بشر، راهبرِ شمس و قمر
لایقِ شأنِ «لا فَتی»، ذاتِ علیِ مرتضی

نورِ نهانی رُسُل، جانِ جهان و عقلِ کُل
سِرِّ تمامِ انبیا، ذاتِ علیِ مرتضی

یاور نوح در خطر، حامی خضر در سفر
رهبرِ شیث و ایلیا، ذاتِ علیِ مرتضی

قاسمِ دوزخ و بهشت، صاحبِ کعبه و کنشت
مالکِ هر کلیسیا، ذاتِ علیِ مرتضی

باطنِ نُطقِ عیسوی، روحِ کلامِ موسوی
فخرِ تمام اولیا، ذاتِ علیِ مرتضی

وصف نمی شود علی، جلوه گهِ لَمْ یَزَلی
هیچ ندارد انتها، ذاتِ علیِ مرتضی








از مجموعه شعر "سماع در خورشید"، محمد خدادادی
https://www.tg-me.com/dr_mohamad_khodadadi
2024/06/01 01:04:52
Back to Top
HTML Embed Code: