"ديگ هولناك"
صحنه نمایش، غاری است نیمه تاریک
با حفرههای آتش در میان.
سه جادوگر اهریمنیِ مکبث وارد میشوند:
جادوگر اول: گربه داغدار سه بار آواز کرد
جادوگر دوم: خارپشت سه بار نالید
جادوگر سوم: هنگام کار است هنگام کار است.
همه با هم بگردیم گرداگرد دیگ،
و بیندازیم در آن امعاء و احشاء زهرآگین را.
ای وزغی که سی و یک روز
در زیر سنگ سرد، عرق گرم کردهای،
در این دیگ افسون اول تو بجوش.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
آتش بخروش ای دیگ بجوش
و تو ای چشم خفاش
ای زبان کلب
ای زبان دو شاخه افعی
و ای بال جغد بجوشید همه با هم.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
ای دیگ بجوش، آتش بخروش.
پولک اژدها
دندان گرگ
زَهره بز
که در ماهگرفتگی گرفته باشند
اینهاست که آش را غلیظ میکند.
احشاء پلنگ را نیز بفزایید
و آنگاه آش را با خون میمون سرد کنید
تا قوام بیاید
و دیگر طلسم شرارت آماده است.
ویلیام شکسپیر، نمایشنامه مکبث
□ این قطعه گزیدهای است
از نمایشنامه مکبث
که شکسپیر در آن
شماری از عناصر اهریمنی
و مهرههای دوزخی را
به زبان رمز اشاره کرده است.
□ این دیگی است
که جادوگران حرص و جاه
و بیماران جوع بولیموس یا جوع البقر
بار میگذارند،
تا معجونی فراهم کنند
که با خون میمون قوام مییابد.
در حالیکه به گفته سعدی:
از مایه بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند "بلعام" را
سخن سعدى اين است كه
سگ اصحاب كهف كه نامش
قطمير بوده است،
به سبب آميختن با انسانهاى پاك
در شمار آدميان مىآید.
و جنون حرص و جاه،
بلعم باعورا را
به سگ بدل میکند.
برگرفته از کتاب "در قلمرو زرين"
ترجمه و تلخيص: حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Thomas Barker
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUAGIaIAsdp/
صحنه نمایش، غاری است نیمه تاریک
با حفرههای آتش در میان.
سه جادوگر اهریمنیِ مکبث وارد میشوند:
جادوگر اول: گربه داغدار سه بار آواز کرد
جادوگر دوم: خارپشت سه بار نالید
جادوگر سوم: هنگام کار است هنگام کار است.
همه با هم بگردیم گرداگرد دیگ،
و بیندازیم در آن امعاء و احشاء زهرآگین را.
ای وزغی که سی و یک روز
در زیر سنگ سرد، عرق گرم کردهای،
در این دیگ افسون اول تو بجوش.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
آتش بخروش ای دیگ بجوش
و تو ای چشم خفاش
ای زبان کلب
ای زبان دو شاخه افعی
و ای بال جغد بجوشید همه با هم.
جادوگران: ای درد و بلا افزوده شوید
ای دیگ بجوش، آتش بخروش.
پولک اژدها
دندان گرگ
زَهره بز
که در ماهگرفتگی گرفته باشند
اینهاست که آش را غلیظ میکند.
احشاء پلنگ را نیز بفزایید
و آنگاه آش را با خون میمون سرد کنید
تا قوام بیاید
و دیگر طلسم شرارت آماده است.
ویلیام شکسپیر، نمایشنامه مکبث
□ این قطعه گزیدهای است
از نمایشنامه مکبث
که شکسپیر در آن
شماری از عناصر اهریمنی
و مهرههای دوزخی را
به زبان رمز اشاره کرده است.
□ این دیگی است
که جادوگران حرص و جاه
و بیماران جوع بولیموس یا جوع البقر
بار میگذارند،
تا معجونی فراهم کنند
که با خون میمون قوام مییابد.
در حالیکه به گفته سعدی:
از مایه بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند "بلعام" را
سخن سعدى اين است كه
سگ اصحاب كهف كه نامش
قطمير بوده است،
به سبب آميختن با انسانهاى پاك
در شمار آدميان مىآید.
و جنون حرص و جاه،
بلعم باعورا را
به سگ بدل میکند.
برگرفته از کتاب "در قلمرو زرين"
ترجمه و تلخيص: حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Thomas Barker
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUAGIaIAsdp/
"خاطرات ازلى"
در سرشت آدمی همۀ علمها
در اصل سرشتهاند
که روح او مغیبات را بنماید،
چنانکه آب صافی آنچه در تحت اوست
- از سنگ و سفال و غیره -
و آنچه بالای آنست همه بنماید عکس آن.
در گوهر آب این نهاد است
بیعلاجی و تعلیمی.
لیک چون آن آمیخته شد
با خاک یا رنگهای دیگر،
آن خاصیت و آن دانش ازو جدا شد
و او را فراموش شد.
حق تعالى انبيا و اوليا را فرستاد
تا همچون آب صافى بزرگ
كه در هر آب حقير را و تيره را كه درو درآيد
از تيرگى و از رنگ عارضى خود برهد
پس او را ياد آيد
چون خود را صاف بيند
بداند كه اول من چنين صاف بودهام به یقین،
و بداند که آن تیرگیها و رنگها
عارضی بود
یادش آید حالتی که پیش ازین
عوارض بود و بگوید که:
هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ.
پس انبیا و اولیا مذکران باشند
او را از حالت پیشین
نه آنکه در جوهر او چیزی نو نهند.
□ اندیشه پیوند دانش و هنر
با خاطرات ازلی ما
در غرب از سخنان سقراط و افلاطون
نشأت گرفته
و در شرق نیز حکمای اشراقی پهلوی
و پیشوایان و حکیمان هند
در آثاری چون اوپانیشاد
و مهابهاراتا و امثال آن
از این خاطرات سخن گفتهاند
و کتاب وحی قرآنی نیز
مکرر آدمیان را این نکته در دل نشانده است
و شیخ محمود شبستری در گلشن راز
عریان و بیحجاب گفته است:
در آن روزی که گِلها میسرشتند
به دلدر قصه ایمان نوشتند
کلام حق بدان گشته است مُنزَل
که یادت آورد از عهد اول
و مولانا در بیان لذت موسیقی
آورده است:
ما همه اولاد آدم بودهایم
در بهشت آن نغمهها بشنودهایم
گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی
یادمان آید از آنها اندکی
برگرفته از كتاب "گزيده فيه مافيه"
تالیف حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
مینیاتور قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUFTMxzoDTV/
در سرشت آدمی همۀ علمها
در اصل سرشتهاند
که روح او مغیبات را بنماید،
چنانکه آب صافی آنچه در تحت اوست
- از سنگ و سفال و غیره -
و آنچه بالای آنست همه بنماید عکس آن.
در گوهر آب این نهاد است
بیعلاجی و تعلیمی.
لیک چون آن آمیخته شد
با خاک یا رنگهای دیگر،
آن خاصیت و آن دانش ازو جدا شد
و او را فراموش شد.
حق تعالى انبيا و اوليا را فرستاد
تا همچون آب صافى بزرگ
كه در هر آب حقير را و تيره را كه درو درآيد
از تيرگى و از رنگ عارضى خود برهد
پس او را ياد آيد
چون خود را صاف بيند
بداند كه اول من چنين صاف بودهام به یقین،
و بداند که آن تیرگیها و رنگها
عارضی بود
یادش آید حالتی که پیش ازین
عوارض بود و بگوید که:
هَٰذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ.
پس انبیا و اولیا مذکران باشند
او را از حالت پیشین
نه آنکه در جوهر او چیزی نو نهند.
□ اندیشه پیوند دانش و هنر
با خاطرات ازلی ما
در غرب از سخنان سقراط و افلاطون
نشأت گرفته
و در شرق نیز حکمای اشراقی پهلوی
و پیشوایان و حکیمان هند
در آثاری چون اوپانیشاد
و مهابهاراتا و امثال آن
از این خاطرات سخن گفتهاند
و کتاب وحی قرآنی نیز
مکرر آدمیان را این نکته در دل نشانده است
و شیخ محمود شبستری در گلشن راز
عریان و بیحجاب گفته است:
در آن روزی که گِلها میسرشتند
به دلدر قصه ایمان نوشتند
کلام حق بدان گشته است مُنزَل
که یادت آورد از عهد اول
و مولانا در بیان لذت موسیقی
آورده است:
ما همه اولاد آدم بودهایم
در بهشت آن نغمهها بشنودهایم
گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی
یادمان آید از آنها اندکی
برگرفته از كتاب "گزيده فيه مافيه"
تالیف حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
مینیاتور قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUFTMxzoDTV/
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: داستانهای مثنوی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: داستانهای مثنوی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"طلب ای عاشقان خوشرفتار"
در طلب زن دائمأ تو هر دو دست
چون طلب در راهْ نيكو رهبر است
اين طلب همچون خروسى در صياح
مى زند نعره كه مى آيد صباح
اين طلب در تو گروگانِ خداست
زآنكه هر طالب به مطلوبى سزاست
مولانا
طلب یک صدای آشناست
بانگ جرسی است،
که از کاروانِ سلمی می آید.
یا صدای آب برای تشنهای،
که تشنگی را از یاد برده است.
یا درد جانکاهی است،
که مریم را به خرمابُن میکشاند.
یا هدهدی است که مرغان عالم را،
به سیر در منازل عشق فرا میخواند.
یا قلعه هوشرباست كه بر دیوار آن،
نقشی از دختر پادشاه چین نهادهاند.
یا دروازه شهری است که بر بالای آن
نقش زیبارویی نهاده،
و شرایط وصال او را
برای طالبان بر شمردهاند
که به گفته نظامی:
هر که را این نگار میباید
نه یکی جان هزار میباید
یا رؤیایی است که آدمی را بیدار میکند.
یا یکی از فرشتگانی است که
در شب قدر نازل میشوند،
و سلام و درود میآورند.
یا نشان گنج پنهان است
که جویندگان لعل و گهر را،
از ساحل فراغت تا جزیره گنج میکشاند.
یا شاهراهی است که از دیار شب
به اقلیم روز می رود.
یا چو بانگ رعد هنگام بهار
باغ مییابد از او چندین نگار
یا چو بر درویشْ آوازِ زکات
یا چو بر محبوسْ پیغامِ نجات
یا چو بوی یوسفِ خوبِ لطیف
می زند بر جانِ یعقوبِ نحیف
چون دم رحمان بود کان از یمن
می رسد سوی محمد بی دهن
یا ز لیلی بشنود مجنون کلام
یا فرستد ویس رامین را پیام
مثنوی
□ اربعين ما امروز
بر مزار آن قديس يگانه
اين است كه سخنى بشنويم
از يكى از دلباختگان او كه گفت:
من بيست سال است
كه در خدمت اين حماسه عشق
و اعجوبه جوانمردى كار مىكنم،
و آنچه در اين بيست سال ديدم
اين است كه:
همه كسانى كه به سوى خانه او مىرفتند
امیدوار بودند که او
نیاز ایشان را به ناز بر خواهد گشود.
و همه کسانی که از خانه او بیرون میآمدند،
شاد و خندان بودند
که این مرد، مردانه نیاز ما را برآورد.
□ پس او را طلب باید کرد
و به سوی اوصافش راه باید سپرد.
برگرفته از پیشگفتار مترجم کتاب "طلب"
نگارش به انگلیسی: مرتضی الهی قمشه ای
ترجمه: حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات پیک علوم
نگارگری قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUSNYhdoqr5/
در طلب زن دائمأ تو هر دو دست
چون طلب در راهْ نيكو رهبر است
اين طلب همچون خروسى در صياح
مى زند نعره كه مى آيد صباح
اين طلب در تو گروگانِ خداست
زآنكه هر طالب به مطلوبى سزاست
مولانا
طلب یک صدای آشناست
بانگ جرسی است،
که از کاروانِ سلمی می آید.
یا صدای آب برای تشنهای،
که تشنگی را از یاد برده است.
یا درد جانکاهی است،
که مریم را به خرمابُن میکشاند.
یا هدهدی است که مرغان عالم را،
به سیر در منازل عشق فرا میخواند.
یا قلعه هوشرباست كه بر دیوار آن،
نقشی از دختر پادشاه چین نهادهاند.
یا دروازه شهری است که بر بالای آن
نقش زیبارویی نهاده،
و شرایط وصال او را
برای طالبان بر شمردهاند
که به گفته نظامی:
هر که را این نگار میباید
نه یکی جان هزار میباید
یا رؤیایی است که آدمی را بیدار میکند.
یا یکی از فرشتگانی است که
در شب قدر نازل میشوند،
و سلام و درود میآورند.
یا نشان گنج پنهان است
که جویندگان لعل و گهر را،
از ساحل فراغت تا جزیره گنج میکشاند.
یا شاهراهی است که از دیار شب
به اقلیم روز می رود.
یا چو بانگ رعد هنگام بهار
باغ مییابد از او چندین نگار
یا چو بر درویشْ آوازِ زکات
یا چو بر محبوسْ پیغامِ نجات
یا چو بوی یوسفِ خوبِ لطیف
می زند بر جانِ یعقوبِ نحیف
چون دم رحمان بود کان از یمن
می رسد سوی محمد بی دهن
یا ز لیلی بشنود مجنون کلام
یا فرستد ویس رامین را پیام
مثنوی
□ اربعين ما امروز
بر مزار آن قديس يگانه
اين است كه سخنى بشنويم
از يكى از دلباختگان او كه گفت:
من بيست سال است
كه در خدمت اين حماسه عشق
و اعجوبه جوانمردى كار مىكنم،
و آنچه در اين بيست سال ديدم
اين است كه:
همه كسانى كه به سوى خانه او مىرفتند
امیدوار بودند که او
نیاز ایشان را به ناز بر خواهد گشود.
و همه کسانی که از خانه او بیرون میآمدند،
شاد و خندان بودند
که این مرد، مردانه نیاز ما را برآورد.
□ پس او را طلب باید کرد
و به سوی اوصافش راه باید سپرد.
برگرفته از پیشگفتار مترجم کتاب "طلب"
نگارش به انگلیسی: مرتضی الهی قمشه ای
ترجمه: حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات پیک علوم
نگارگری قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUSNYhdoqr5/
shorturl.at/kxzAX
"طبقه بندی موضوعی سخنرانیهای تصویری استاد"
سخنرانیهای تصویری استاد الهی قمشه ای در طول سالهای گذشته که در کانال رسمیشان در آپارات و یوتیوب گنجانده شده بود اکنون در ۱۱ بخش طبقه بندی شده اند تا جستجوی آنها توسط کاربران آسانتر شود:
۱- شاعران: ۲۲سخنرانی
۲- مولانا: ۱۲ سخنرانی
۳- الهی-عرفانی: ۵۰ سخنرانی
۴- فرهنگ: ۷ سخنرانی
۵- هنر: ۱۱ سخنرانی
۶- ادب پارسی: ۲۲ سخنرانی
۷- خودسازی و خودیاری: ۳۱ سخنرانی
۸- بهار و نوروز: ۱۰ سخنرانی
۹- یلدا: ۳ سخنرانی
۱۰- چه میدانیم: ۷ سخنرانی
۱۱- سخنرانیهای انگلیسی: ۴ سخنرانی
□ لازم به ذکر است که بخش "چه میدانیم" کاملا جدید است و به پرسشهای بنیادی میپردازد.
□ برای استفاده رایگان از سخنرانیهای تصویری به کانال رسمی استاد در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید:
Aparat.com/drelahighomshei
Youtube.com/drelahighomshei
□ سخنرانیهای صوتی سالهای گذشته را در کانال رسمی استاد در اپلیکیشن Castbox می توانید دنبال کنید:
Castbox.fm/channel/id3718883
□ سخنرانیهای صوتی به زبان انگلیسی را می توانید در سایت آکادمی تمنوس گوش کنید:
www.temenosacademy.org
□ روش تهیه سخنرانیهای صوتی جدیدتر به صورت سی دی و نیز فایل صوتی در هایلایت آمده است:
Shop.drelahighomshei.com
https://www.instagram.com/p/CUrn2ycgD_8/?utm_medium=share_sheet
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
"طبقه بندی موضوعی سخنرانیهای تصویری استاد"
سخنرانیهای تصویری استاد الهی قمشه ای در طول سالهای گذشته که در کانال رسمیشان در آپارات و یوتیوب گنجانده شده بود اکنون در ۱۱ بخش طبقه بندی شده اند تا جستجوی آنها توسط کاربران آسانتر شود:
۱- شاعران: ۲۲سخنرانی
۲- مولانا: ۱۲ سخنرانی
۳- الهی-عرفانی: ۵۰ سخنرانی
۴- فرهنگ: ۷ سخنرانی
۵- هنر: ۱۱ سخنرانی
۶- ادب پارسی: ۲۲ سخنرانی
۷- خودسازی و خودیاری: ۳۱ سخنرانی
۸- بهار و نوروز: ۱۰ سخنرانی
۹- یلدا: ۳ سخنرانی
۱۰- چه میدانیم: ۷ سخنرانی
۱۱- سخنرانیهای انگلیسی: ۴ سخنرانی
□ لازم به ذکر است که بخش "چه میدانیم" کاملا جدید است و به پرسشهای بنیادی میپردازد.
□ برای استفاده رایگان از سخنرانیهای تصویری به کانال رسمی استاد در آپارات و یوتیوب مراجعه کنید:
Aparat.com/drelahighomshei
Youtube.com/drelahighomshei
□ سخنرانیهای صوتی سالهای گذشته را در کانال رسمی استاد در اپلیکیشن Castbox می توانید دنبال کنید:
Castbox.fm/channel/id3718883
□ سخنرانیهای صوتی به زبان انگلیسی را می توانید در سایت آکادمی تمنوس گوش کنید:
www.temenosacademy.org
□ روش تهیه سخنرانیهای صوتی جدیدتر به صورت سی دی و نیز فایل صوتی در هایلایت آمده است:
Shop.drelahighomshei.com
https://www.instagram.com/p/CUrn2ycgD_8/?utm_medium=share_sheet
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: داستانهای مثنوی ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: داستانهای مثنوی ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"گزینش بایسته"
آن کس که موسیقیِ خوشآهنگ را
بهجای صداهای ناهنجار میجوید،
و شادی و خورسندی را بهجای
لذتها و عشرتهای موهوم میپسندد،
و گوهر روح را بر دُر و گوهر
و درهم و دینار اختیار میکند
و کار خلاق را بهجای سود و سودا
و تجارت برمیگزیند،
و شور و هیجان و وجد و نشاط را
بر جهالتها و بازیچهها انتخاب میکند،
چنین کسی در این دنیای بیقدر
و سبکمغز که ما در آن زندگی میکنیم،
مسکن و مأوایی نخواهد یافت.
هرمان هسه
□ همه گزینشهای نیکو،
در آن سخن ابراهیم درج است که گفت:
من آنها را که غروب میکنند دوست نمیدارم
ستاره باشد ، ماه یا خورشید
من روی در کسی دارم،
که آفریدگار آسمان و زمین است.
سر و صداها از عالم حادثات است
که میآیند و میروند.
و لذتها و عشرتها
هیچ نشانی بر شنزار زمان
بجای نمی گذارند،
مگر برای آه کشیدن و حسرت خوردن
و سودها و سوداها همه
در زیان و خسرانند،
مگر آنها که ایمان آورند
به زیبایی و دانایی و نیکویی.
و طلاها در پیش درخش روح
که عین شادی و سرخوشی است،
رنگ میبازند و زردروی میمانند
و کودکانِ بازیگوش عالم
به اندک زمانی
بساط بازی را جمع میکنند
و تهیدست به خانه می روند.
اما موسیقی از فراسوی زمان میآید.
و خورسندی و آرامش درون
لذتها را پشت سر میگذارد.
و کار خلاق سرچشمه جوشان
و سرمایه خروشان جامعه بشری است.
و روح اگر طلا نیست، کیمیاست
که چون سه شاهزاده سراندیب
دست به هر چه زند
اگر خاکستر باشد زر و سیم میگردد،
و شور و هیجانْ شجاعت و شهامت میآورد
زیرا پیوندی با بی نهایت دارد.
از این رو در دنیایی که روی در
افول و غروب معنویت کرده است،
و عامه مردمان بر خلاف ابراهیم
غروب کنندگان را دوست میدارند
ابراهیمها تنها میمانند
و نمرودها آنها را در آتش میافکنند.
اما آن آتش بر ایشان گلستان
و سنبل و ریحان و ضیمران میشود.
شعر از هرمان هسه
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
نگارگری قدیمی
۱۴۰۰/۷/۶
www.drelahighomshei.com
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUXN3w2ox5J/
آن کس که موسیقیِ خوشآهنگ را
بهجای صداهای ناهنجار میجوید،
و شادی و خورسندی را بهجای
لذتها و عشرتهای موهوم میپسندد،
و گوهر روح را بر دُر و گوهر
و درهم و دینار اختیار میکند
و کار خلاق را بهجای سود و سودا
و تجارت برمیگزیند،
و شور و هیجان و وجد و نشاط را
بر جهالتها و بازیچهها انتخاب میکند،
چنین کسی در این دنیای بیقدر
و سبکمغز که ما در آن زندگی میکنیم،
مسکن و مأوایی نخواهد یافت.
هرمان هسه
□ همه گزینشهای نیکو،
در آن سخن ابراهیم درج است که گفت:
من آنها را که غروب میکنند دوست نمیدارم
ستاره باشد ، ماه یا خورشید
من روی در کسی دارم،
که آفریدگار آسمان و زمین است.
سر و صداها از عالم حادثات است
که میآیند و میروند.
و لذتها و عشرتها
هیچ نشانی بر شنزار زمان
بجای نمی گذارند،
مگر برای آه کشیدن و حسرت خوردن
و سودها و سوداها همه
در زیان و خسرانند،
مگر آنها که ایمان آورند
به زیبایی و دانایی و نیکویی.
و طلاها در پیش درخش روح
که عین شادی و سرخوشی است،
رنگ میبازند و زردروی میمانند
و کودکانِ بازیگوش عالم
به اندک زمانی
بساط بازی را جمع میکنند
و تهیدست به خانه می روند.
اما موسیقی از فراسوی زمان میآید.
و خورسندی و آرامش درون
لذتها را پشت سر میگذارد.
و کار خلاق سرچشمه جوشان
و سرمایه خروشان جامعه بشری است.
و روح اگر طلا نیست، کیمیاست
که چون سه شاهزاده سراندیب
دست به هر چه زند
اگر خاکستر باشد زر و سیم میگردد،
و شور و هیجانْ شجاعت و شهامت میآورد
زیرا پیوندی با بی نهایت دارد.
از این رو در دنیایی که روی در
افول و غروب معنویت کرده است،
و عامه مردمان بر خلاف ابراهیم
غروب کنندگان را دوست میدارند
ابراهیمها تنها میمانند
و نمرودها آنها را در آتش میافکنند.
اما آن آتش بر ایشان گلستان
و سنبل و ریحان و ضیمران میشود.
شعر از هرمان هسه
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
نگارگری قدیمی
۱۴۰۰/۷/۶
www.drelahighomshei.com
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUXN3w2ox5J/
Instagram
@drelahighomshei
🔹️
🔹️
"گزینش بایسته"
آن کس که موسیقیِ خوشآهنگ را
بهجای صداهای ناهنجار میجوید،
و شادی و خورسندی را بهجای
لذتها و عشرتهای موهوم میپسندد،
و گوهر روح را بر دُر و گوهر
و درهم و دینار اختیار میکند
و کار خلاق را بهجای سود و سودا
و تجارت برمیگزیند،…
🔹️
"گزینش بایسته"
آن کس که موسیقیِ خوشآهنگ را
بهجای صداهای ناهنجار میجوید،
و شادی و خورسندی را بهجای
لذتها و عشرتهای موهوم میپسندد،
و گوهر روح را بر دُر و گوهر
و درهم و دینار اختیار میکند
و کار خلاق را بهجای سود و سودا
و تجارت برمیگزیند،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: خلاقیت ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: خلاقیت ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"درد شفابخش"
درد است که آدمی را راهبر است
در هر کاری که هست،
تا او را دردِ آن کار و هوس و عشقِ آن کار
در درون او نخیزد، او قصد آن کار نکند
و آن کار بیدرد او را میسر نشود
- خواه دنیا، خواه آخرت،
خواه بازرگانی، خواه پادشاهی،
خواه علم، خواه نجوم و غیره.
تا مریم را درد زِه پیدا نشد،
قصد آن درخت بخت نکرد که:
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ
( آنگاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید)
او را آن درد به درخت آورد،
و درختِ خشک میوهدار شد.
تن همچون مریم است
و هر یکی عیسی داریم:
اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید؛
و اگر درد نباشد، عیسی،
هم از آن راه نهانی که آمد،
باز به اصل خود پیوندد-
الا ما محروم مانیم و ازو بیبهره.
مولانا
□ درد نزد مولانا و دیگر عارفان،
همان طلب و شوق
و ادراک جدایی از عالم وصال
و سعادت است.
این درد اصل همۀ درمانها
و جوهر دین و مایۀ وصول به جملۀ برکتها
و زایندۀ لطیفۀ نهانی انسانیت است
که از آن تعبیر به مسیح میکنند.
عطار در منطقالطیر گوید:
ذرهای دردم ده، ای درمان من!
زانکه بی دردت بمیرد جان من.
ذرهای درد از همه آفاق به؛
در دو عالم یک دل مشتاق به.
کفر کافر را و دین دیندار را؛
ذرهای دردت دل عطار را.
□ این درد تعبیر دیگری
از همان عشق است
که با طلب آغاز میشود:
زین طلب بنده به کوی تو رسید
"درد" مريم را به خرمابن كشيد
مثنوی
اين "درد" خود نوشداروى همه دردهاست:
مرحبا اى عشق خوش سوداى ما
اى دواى جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
مثنوی
این "درد" است كه
مثنوى مولانا مىآفریند
و غزلیات سعدی و حافظ میسراید
و به زبان دانته و شکسپیر شعر میگوید
و شور میآفریند
و وجد و مستی و غوغا به پا میکند:
شر و شور دوران فکنند مستان
سرِ هوشمندان هنری ندارد
مهدی الهی قمشه ای
این "درد" است كه مىتواند
همه بشریت را از سپید و سیاه
و مؤمن و کافر
بر سر سفره خود بنشاند
و با شهد دوستی و شراب انس
مژده پایان همه جنگها را
به گوشهای تشنه برساند.
برگرفته از كتاب "گزيده فيه مافيه"
تأليف: حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
تصویر حضرت ایوب پس از رنجها، از ویلیام بلیک
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUkGKFWhhsC/?utm_medium=share_sheet
shorturl.at/tBIQR
درد است که آدمی را راهبر است
در هر کاری که هست،
تا او را دردِ آن کار و هوس و عشقِ آن کار
در درون او نخیزد، او قصد آن کار نکند
و آن کار بیدرد او را میسر نشود
- خواه دنیا، خواه آخرت،
خواه بازرگانی، خواه پادشاهی،
خواه علم، خواه نجوم و غیره.
تا مریم را درد زِه پیدا نشد،
قصد آن درخت بخت نکرد که:
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ
( آنگاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید)
او را آن درد به درخت آورد،
و درختِ خشک میوهدار شد.
تن همچون مریم است
و هر یکی عیسی داریم:
اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید؛
و اگر درد نباشد، عیسی،
هم از آن راه نهانی که آمد،
باز به اصل خود پیوندد-
الا ما محروم مانیم و ازو بیبهره.
مولانا
□ درد نزد مولانا و دیگر عارفان،
همان طلب و شوق
و ادراک جدایی از عالم وصال
و سعادت است.
این درد اصل همۀ درمانها
و جوهر دین و مایۀ وصول به جملۀ برکتها
و زایندۀ لطیفۀ نهانی انسانیت است
که از آن تعبیر به مسیح میکنند.
عطار در منطقالطیر گوید:
ذرهای دردم ده، ای درمان من!
زانکه بی دردت بمیرد جان من.
ذرهای درد از همه آفاق به؛
در دو عالم یک دل مشتاق به.
کفر کافر را و دین دیندار را؛
ذرهای دردت دل عطار را.
□ این درد تعبیر دیگری
از همان عشق است
که با طلب آغاز میشود:
زین طلب بنده به کوی تو رسید
"درد" مريم را به خرمابن كشيد
مثنوی
اين "درد" خود نوشداروى همه دردهاست:
مرحبا اى عشق خوش سوداى ما
اى دواى جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
مثنوی
این "درد" است كه
مثنوى مولانا مىآفریند
و غزلیات سعدی و حافظ میسراید
و به زبان دانته و شکسپیر شعر میگوید
و شور میآفریند
و وجد و مستی و غوغا به پا میکند:
شر و شور دوران فکنند مستان
سرِ هوشمندان هنری ندارد
مهدی الهی قمشه ای
این "درد" است كه مىتواند
همه بشریت را از سپید و سیاه
و مؤمن و کافر
بر سر سفره خود بنشاند
و با شهد دوستی و شراب انس
مژده پایان همه جنگها را
به گوشهای تشنه برساند.
برگرفته از كتاب "گزيده فيه مافيه"
تأليف: حسين الهى قمشهای
ناشر: انتشارات علمی و فرهنگی
تصویر حضرت ایوب پس از رنجها، از ویلیام بلیک
کانال رسمی حسین الهی قمشه ای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CUkGKFWhhsC/?utm_medium=share_sheet
shorturl.at/tBIQR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: شغل و بازنشستگی
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهاي استاد
عنوان سخنراني: شغل و بازنشستگی
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"کلام تیغ در دست"
کلامی هست تیغ در دست
که قلب جنگاوران جوشنپوش را میشکافد.
او هجاهای خاردار خود را
به یک دم با خروش پرتاب میکند
و باز خاموش میشود.
اما هر کجا آن هجاهای برّان فرود آیند
آنها که جان سالم بهدر بردهاند
گویند در آن روز جانبازی
برادر نشانداری بر خاک افتاد.
هر کجا خورشید نفس زنان بگذرد
و هر کجا که روز ولگرد پرسه زند
حمله خاموشش همانجاست
و پیروزیش نیز همانجاست.
بنگر این چیرهدستترین
کماندارِ هستی را
که چگونه آماجهای گزیدهاش را
با مهارتی شگرف به درستی
نشانه میگیرد،
و متعالیترین آماج او
یک روح فراموش شده،
و از دست رفته است.
امیلی دیکنسن
□حکایت کنند که راهزنی
در بیابان رهگذری را یافت
و گفت هر چه در چنته داری
به من بسپار
رهگذر گفت مرا همسر و فرزندانی است
که در انتظار لقمه نانی
و نقد روانی نشستهاند.
راهزن گفت
مرا نیز همسر و فرزندانی است
که هر بامداد گویند
ای سست عنصر بیمایه
برو قافلهای بزن و جامهای بکَن
و کیسهای ببُر
و ما را خورش و پوششی بیاور.
رهگذر گفت آنچه من دارم
بیش از چند روزی کام تو را
بر نمیآورد.
اگر خواهی تو را هدیهای دهم،
که تا آخر عمر از غیر بینیاز شوی.
راهزن گفت آن چیست؟
گفت آیهای از قرآن است که میفرماید:
سوگند به همه وعدههای نیکو
که داده شده است،
روزیِ شما در آسمان است.
راهزن نعرهای بزد
و سر در بیابان نهاد و رفت.
□این است آن کلام تیغ در دست
و این است آن روح فراموش شده
که در انتظار تیری از آن
کماندارِ هستی بوده است.
و چنین است قصه فُضیل راهزن
که در ترنم قرآنی در قافله شنید:
آیا وقت آن نرسیده است؟
و تمام ذرات وجودش فریاد برآوردند
که آری آری اینک هنگام بازگشت
به زیبایی و نیکویی است.
□عطار در تذکرة الاوليا
داستانهای بسیاری از این دست
حکایت کرده است که خواندنیست.
□کاش آن کماندارِ هستی
همه راهزنان و غارتگران
و درندهخویانِ جهان را
در آماج این تیرِ آگاهیبخش
و این شمشیر مسیحادم مینهاد
و بشریت را از شر ایشان
و ایشان را از شر خودشان میرهانید.
شعر از امیلی دیکنسن
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
تصویر از Charles-Amable Lenoir
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CVaGjHPAfYH/?utm_medium=copy_link
shorturl.at/mnA28
کلامی هست تیغ در دست
که قلب جنگاوران جوشنپوش را میشکافد.
او هجاهای خاردار خود را
به یک دم با خروش پرتاب میکند
و باز خاموش میشود.
اما هر کجا آن هجاهای برّان فرود آیند
آنها که جان سالم بهدر بردهاند
گویند در آن روز جانبازی
برادر نشانداری بر خاک افتاد.
هر کجا خورشید نفس زنان بگذرد
و هر کجا که روز ولگرد پرسه زند
حمله خاموشش همانجاست
و پیروزیش نیز همانجاست.
بنگر این چیرهدستترین
کماندارِ هستی را
که چگونه آماجهای گزیدهاش را
با مهارتی شگرف به درستی
نشانه میگیرد،
و متعالیترین آماج او
یک روح فراموش شده،
و از دست رفته است.
امیلی دیکنسن
□حکایت کنند که راهزنی
در بیابان رهگذری را یافت
و گفت هر چه در چنته داری
به من بسپار
رهگذر گفت مرا همسر و فرزندانی است
که در انتظار لقمه نانی
و نقد روانی نشستهاند.
راهزن گفت
مرا نیز همسر و فرزندانی است
که هر بامداد گویند
ای سست عنصر بیمایه
برو قافلهای بزن و جامهای بکَن
و کیسهای ببُر
و ما را خورش و پوششی بیاور.
رهگذر گفت آنچه من دارم
بیش از چند روزی کام تو را
بر نمیآورد.
اگر خواهی تو را هدیهای دهم،
که تا آخر عمر از غیر بینیاز شوی.
راهزن گفت آن چیست؟
گفت آیهای از قرآن است که میفرماید:
سوگند به همه وعدههای نیکو
که داده شده است،
روزیِ شما در آسمان است.
راهزن نعرهای بزد
و سر در بیابان نهاد و رفت.
□این است آن کلام تیغ در دست
و این است آن روح فراموش شده
که در انتظار تیری از آن
کماندارِ هستی بوده است.
و چنین است قصه فُضیل راهزن
که در ترنم قرآنی در قافله شنید:
آیا وقت آن نرسیده است؟
و تمام ذرات وجودش فریاد برآوردند
که آری آری اینک هنگام بازگشت
به زیبایی و نیکویی است.
□عطار در تذکرة الاوليا
داستانهای بسیاری از این دست
حکایت کرده است که خواندنیست.
□کاش آن کماندارِ هستی
همه راهزنان و غارتگران
و درندهخویانِ جهان را
در آماج این تیرِ آگاهیبخش
و این شمشیر مسیحادم مینهاد
و بشریت را از شر ایشان
و ایشان را از شر خودشان میرهانید.
شعر از امیلی دیکنسن
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشهای
تصویر از Charles-Amable Lenoir
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CVaGjHPAfYH/?utm_medium=copy_link
shorturl.at/mnA28
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهایاستاد.
عنوان سخنرانی : حکمت داستانسرایی در ادبیات فارسی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب
ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهایاستاد.
عنوان سخنرانی : حکمت داستانسرایی در ادبیات فارسی ۱
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب
ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمي حسين الهي قمشه اي
@drelahighomshei
"انسانِ چراغ به دست"
همه مىپرسند مرد تمام کیست؟
و زن بیعیب و آهو کدام است؟
در فرهنگ جهان
از جمله فرهنگ ما، در این ساحت،
کتابها و مقالات بسیار نوشتهاند
و ما میتوانیم از نادره ذوق و اخلاص
شیخ محمود شبستری بشنویم:
کسی مرد تمام است کز تمامی
کند با "خواجگى" كارِ "غلامى"
يا از نظامى جادو سخن
كه در ستايش چنين قهرمانانى
از زبان خود كه انگاره نگارينى
از اوصاف درخشان آدمى است گفت:
منم سرو پيراى باغ سخُن
به خدمت كمر بسته چون سروبُن
فلك وار دور از فسوس همه
"سرآمد" ولى "پاىبوس" همه
چو برجيس بر دفعِ هر بدگمان
كمان دارم و برندارم كمان
چو زُهره دِرَم در ترازو نهم
ولى چون دهم بى ترازو دهم
نخندم بر اندوهِ كس برقوار
که از برقِ من، در من افتد شرار
به هر خار چون گل صلایی زنم
به هر زخم چون نی نوایی زنم
نمایم جو و گندم آرم به جای
نه چون جوفروشانِ گندمنمای
شکر دانم از هر لب انگیختن
گلابی ز هر دیدهای ریختن
کسی را که در گریه آرم چو آب
بخندانمش باز چون آفتاب
□ در حديث شهدآمیزِ احمد آمده است:
سيد القوم خادمهم:
سرور هر قومى آن است
كه در خدمت آنهاست.
□ با خويش مى گويم
اين از صفات درخشان انسانى است
چرا ما چون نظامى در شأن خود نخوانيم
چنانكه حافظ گفت:
منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالودهام به بد دیدن
حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۸/۹
تصویر از کمالالدین بهزاد
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CVsiq_NAc__/?utm_medium=copy_link
shorturl.at/demDN
همه مىپرسند مرد تمام کیست؟
و زن بیعیب و آهو کدام است؟
در فرهنگ جهان
از جمله فرهنگ ما، در این ساحت،
کتابها و مقالات بسیار نوشتهاند
و ما میتوانیم از نادره ذوق و اخلاص
شیخ محمود شبستری بشنویم:
کسی مرد تمام است کز تمامی
کند با "خواجگى" كارِ "غلامى"
يا از نظامى جادو سخن
كه در ستايش چنين قهرمانانى
از زبان خود كه انگاره نگارينى
از اوصاف درخشان آدمى است گفت:
منم سرو پيراى باغ سخُن
به خدمت كمر بسته چون سروبُن
فلك وار دور از فسوس همه
"سرآمد" ولى "پاىبوس" همه
چو برجيس بر دفعِ هر بدگمان
كمان دارم و برندارم كمان
چو زُهره دِرَم در ترازو نهم
ولى چون دهم بى ترازو دهم
نخندم بر اندوهِ كس برقوار
که از برقِ من، در من افتد شرار
به هر خار چون گل صلایی زنم
به هر زخم چون نی نوایی زنم
نمایم جو و گندم آرم به جای
نه چون جوفروشانِ گندمنمای
شکر دانم از هر لب انگیختن
گلابی ز هر دیدهای ریختن
کسی را که در گریه آرم چو آب
بخندانمش باز چون آفتاب
□ در حديث شهدآمیزِ احمد آمده است:
سيد القوم خادمهم:
سرور هر قومى آن است
كه در خدمت آنهاست.
□ با خويش مى گويم
اين از صفات درخشان انسانى است
چرا ما چون نظامى در شأن خود نخوانيم
چنانكه حافظ گفت:
منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم كه ديده نيالودهام به بد دیدن
حسین الهی قمشهای
۱۴۰۰/۸/۹
تصویر از کمالالدین بهزاد
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CVsiq_NAc__/?utm_medium=copy_link
shorturl.at/demDN
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" پاره سخن "
قطعات برگزيده از سخنرانيهایاستاد.
عنوان سخنرانی :خلاقیت ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشه ای
@drelahighomshei
قطعات برگزيده از سخنرانيهایاستاد.
عنوان سخنرانی :خلاقیت ۲
بخش دیگری از این سخنرانی را در پیج رسمی اینستاگرام و سخنرانی کامل را در کانال رسمی استاد در آپارات یا یوتیوب ببینید:
instagram.com/drelahighomshei
aparat.com/drelahighomshei
youtube.com/drelahighomshei
كانال رسمی حسين الهی قمشه ای
@drelahighomshei
“از صورت تا معنی”
اگر شاعران و عارفان ما
پروردگار عالمیان
و کرّوبیان باغ رضوان را
در جلوه هایی از چشم و ابرو
و زلف و خط و خال مجسم کردهاند،
و در پردههایی از خرابات
و میخانه عشرت نقش کردهاند،
بدین خاطر است که در ساحت صورت
جز به زبان صورت سخن نمیتوان گفت.
اما شاعران در عین حال،
صورتها را به قراین حال و قال
چنان پر و بال بخشیده
و به اهتزاز آوردهاند،
که به یکدم صاحبدلان را
از ناسوت صورت
به ملکوت معنا میرسانند
و بر دروازه بهشت می نشانند.
این صورتهای عشقآگین،
چه در طبیعت و چه در هنر،
یادآور خاطرات ازلی ما
از خوبی و زیبایی و دانایی است:
چنانکه هر گلی گلرخی را به یاد میآورد،
و هر گلرخی نیز یادآور محبوبی است
که از رنگ و صورت مبرّاست.
و چون نگاه به زیباییِ صورت
از هر اندیشه اهریمنی
که در سودای خودپرستی است
پاک باشد،
همین عشقِ صورت
پیشآهنگ متعالیترین
عشقهای برین خواهد بود
و به تعبیر مولانا:
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است
از این رو آشنایی با ادبیات غنایی،
مردمان را از آن عشقِ سرفراز
که چون تاج بر تارک آدمیزاد میدرخشد،
برخوردار میکند،
و از خشکیهای آیینی
و محرومیتهای زمینی
دور میدارد،
و دنیای آدمیان را
از عقبای عشق سرمدی آکنده میکند:
دنیا همگی عقباست اندر نظر عارف
دنیات چو عقبا شد دنیات مبارک باد
مولانا
برگرفته از پیشگفتار کتاب “در صحبت حافظ”
نوشته حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
مینیاتور قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CV-24LtohHV/?utm_medium=copy_link .
اگر شاعران و عارفان ما
پروردگار عالمیان
و کرّوبیان باغ رضوان را
در جلوه هایی از چشم و ابرو
و زلف و خط و خال مجسم کردهاند،
و در پردههایی از خرابات
و میخانه عشرت نقش کردهاند،
بدین خاطر است که در ساحت صورت
جز به زبان صورت سخن نمیتوان گفت.
اما شاعران در عین حال،
صورتها را به قراین حال و قال
چنان پر و بال بخشیده
و به اهتزاز آوردهاند،
که به یکدم صاحبدلان را
از ناسوت صورت
به ملکوت معنا میرسانند
و بر دروازه بهشت می نشانند.
این صورتهای عشقآگین،
چه در طبیعت و چه در هنر،
یادآور خاطرات ازلی ما
از خوبی و زیبایی و دانایی است:
چنانکه هر گلی گلرخی را به یاد میآورد،
و هر گلرخی نیز یادآور محبوبی است
که از رنگ و صورت مبرّاست.
و چون نگاه به زیباییِ صورت
از هر اندیشه اهریمنی
که در سودای خودپرستی است
پاک باشد،
همین عشقِ صورت
پیشآهنگ متعالیترین
عشقهای برین خواهد بود
و به تعبیر مولانا:
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است
از این رو آشنایی با ادبیات غنایی،
مردمان را از آن عشقِ سرفراز
که چون تاج بر تارک آدمیزاد میدرخشد،
برخوردار میکند،
و از خشکیهای آیینی
و محرومیتهای زمینی
دور میدارد،
و دنیای آدمیان را
از عقبای عشق سرمدی آکنده میکند:
دنیا همگی عقباست اندر نظر عارف
دنیات چو عقبا شد دنیات مبارک باد
مولانا
برگرفته از پیشگفتار کتاب “در صحبت حافظ”
نوشته حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات سخن
مینیاتور قدیمی
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CV-24LtohHV/?utm_medium=copy_link .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"آلبوم سیری در ادبیات، هنر و عرفان(۱۱): اثر جدید"
این آلبوم مشتمل بر ۷ سخنرانی صوتی به مدت ۴۰۷ دقیقه با عناوین زیر است:
۱- اهمیت مطالعه ادبیات جهان
۲- پنج آموزگار
۳- همدلی و همکاری
۴- درباره زیبایی
۵- سلامت فرهنگی
۶- اخلاق در ادبیات
۷- چه باید کرد؟
ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای
فایل صوتی این سخنرانیها را میتوان بطور تکی یا به صورت آلبوم از فروشگاه آنلاین در سایت رسمی استاد تهیه کرد:
Shop.drelahighomshei.com
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
این آلبوم مشتمل بر ۷ سخنرانی صوتی به مدت ۴۰۷ دقیقه با عناوین زیر است:
۱- اهمیت مطالعه ادبیات جهان
۲- پنج آموزگار
۳- همدلی و همکاری
۴- درباره زیبایی
۵- سلامت فرهنگی
۶- اخلاق در ادبیات
۷- چه باید کرد؟
ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای
فایل صوتی این سخنرانیها را میتوان بطور تکی یا به صورت آلبوم از فروشگاه آنلاین در سایت رسمی استاد تهیه کرد:
Shop.drelahighomshei.com
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
"بشنو از نى چون حكايت مىکند"
سخن را از نی باید شنید،
از آن کس که نیست.
آنکس که هست از هواهای خود میگوید
و حدیث نفس میکند
و حکایت او شکایت از محرومیتها
و ناکامیهای خاکی اوست.
یا حکایت توفیقاتِ وهمی و خیالی
که او را معجب و مغرور میکند
و به زور و ستم وا میدارد.
اما آن کس که بند بندِ وجودش را
از هواهای خویش خالی کرده
و چون نی لب خود بر لب معشوق نهاده،
و دل به هوای او و نفس او سپرده است،
حکایتی دیگر و شکایتی دیگر دارد:
گر نبودی با لبش نی را سمر
نی جهان را پر نکردی از شکر
مثنوی
انبیا از جنس نی بودند،
چون به هوای دل خویش سخن نمیگفتند،
چنانکه در قرآن در صفت رسول اکرم آمده است:
و ما ینطِقُ عنِ الهَویٰ
إن هُوَ الّا وحیٌ یوحیٰ
(نجم: ۳-۴)
او از هوای دل خویش سخن نمیگوید
و این (قرآن) نیست مگر آنچه به او
وحی شده است.
بدین بیان، نی مقام انسان کامل
یا کمال مرتبهٔ انسانی است
که در آن مرتبه شخص هرچه گوید
همان است که معشوق در او دمیده
و هرچه کند همان است
که فرمانش از معشوق رسیده است:
از وجود خود چو نی گشتم تهی
نیست از غیر خدایم آگهی
مثنوی
□ در فرهنگهای متعالی جهان
این نی شدن شرط رسیدن
به هنرها نیز هست
چینیان گویند
نقاشی که نی نشده باشد
نمیتواند نی را نقش کند
موسیقی پاک نیز بیکرامتِ نی شدن
شکل نمیگیرد
از موزارت و هایدن و هندل بپرسید
تا قصه شیرین نی شدن را
در کار موسیقی با شما بگویند.
مولانا خطاب به نى گويد:
خالیست اندرون تو از بندْ لاجرم
خالی کننده دل و جانِ مشوّشی
و خطاب به موسیقی فرماید:
ای صورت حقایق کل در چه پردهای
سر بر زن از میانه نی چون شکروشی
□چرا ما خود را نامزد نى شدن نكنيم
تا همه ما را از خود بدانند
و چون خويش دوست بدارند.
برگرفته از کتاب "در صحبت مولانا"
تالیف حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Victor Nizovtsev
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CWQWN-frqog/?utm_medium=copy_link .
سخن را از نی باید شنید،
از آن کس که نیست.
آنکس که هست از هواهای خود میگوید
و حدیث نفس میکند
و حکایت او شکایت از محرومیتها
و ناکامیهای خاکی اوست.
یا حکایت توفیقاتِ وهمی و خیالی
که او را معجب و مغرور میکند
و به زور و ستم وا میدارد.
اما آن کس که بند بندِ وجودش را
از هواهای خویش خالی کرده
و چون نی لب خود بر لب معشوق نهاده،
و دل به هوای او و نفس او سپرده است،
حکایتی دیگر و شکایتی دیگر دارد:
گر نبودی با لبش نی را سمر
نی جهان را پر نکردی از شکر
مثنوی
انبیا از جنس نی بودند،
چون به هوای دل خویش سخن نمیگفتند،
چنانکه در قرآن در صفت رسول اکرم آمده است:
و ما ینطِقُ عنِ الهَویٰ
إن هُوَ الّا وحیٌ یوحیٰ
(نجم: ۳-۴)
او از هوای دل خویش سخن نمیگوید
و این (قرآن) نیست مگر آنچه به او
وحی شده است.
بدین بیان، نی مقام انسان کامل
یا کمال مرتبهٔ انسانی است
که در آن مرتبه شخص هرچه گوید
همان است که معشوق در او دمیده
و هرچه کند همان است
که فرمانش از معشوق رسیده است:
از وجود خود چو نی گشتم تهی
نیست از غیر خدایم آگهی
مثنوی
□ در فرهنگهای متعالی جهان
این نی شدن شرط رسیدن
به هنرها نیز هست
چینیان گویند
نقاشی که نی نشده باشد
نمیتواند نی را نقش کند
موسیقی پاک نیز بیکرامتِ نی شدن
شکل نمیگیرد
از موزارت و هایدن و هندل بپرسید
تا قصه شیرین نی شدن را
در کار موسیقی با شما بگویند.
مولانا خطاب به نى گويد:
خالیست اندرون تو از بندْ لاجرم
خالی کننده دل و جانِ مشوّشی
و خطاب به موسیقی فرماید:
ای صورت حقایق کل در چه پردهای
سر بر زن از میانه نی چون شکروشی
□چرا ما خود را نامزد نى شدن نكنيم
تا همه ما را از خود بدانند
و چون خويش دوست بدارند.
برگرفته از کتاب "در صحبت مولانا"
تالیف حسین الهی قمشه ای
ناشر: انتشارات سخن
تصویر از Victor Nizovtsev
کانال رسمی حسین الهی قمشهای
@drelahighomshei
https://www.instagram.com/p/CWQWN-frqog/?utm_medium=copy_link .