🔹 بخش دوم مصاحبه با بیبیسی فارسی
تحلیل انیمیشن در سایهی سرو بر اساس روانشناسی تحلیلی یا Analytical Psychology
توضیح راجع به
لیبیدو/تاناتو و آنیما/آنیموس
محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
اسفندماه ۱۴۰۳
@drsargolzaei
تحلیل انیمیشن در سایهی سرو بر اساس روانشناسی تحلیلی یا Analytical Psychology
توضیح راجع به
لیبیدو/تاناتو و آنیما/آنیموس
محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
اسفندماه ۱۴۰۳
@drsargolzaei
🔴 مسمومیتهای الکلی در ایران
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
با دکتر رضا افشاری
(متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول:
https://youtu.be/l_oGj8rrLwk
🔹 بخش دوم:
https://youtu.be/83E5zl1Q2RE
🔹 این گفتگو ادامه دارد
@drsargolzaei
@prefrontalclub
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
با دکتر رضا افشاری
(متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول:
https://youtu.be/l_oGj8rrLwk
🔹 بخش دوم:
https://youtu.be/83E5zl1Q2RE
🔹 این گفتگو ادامه دارد
@drsargolzaei
@prefrontalclub
Forwarded from Cafe sz
در ستایش محدودیت
📝سهیل سرگلزایی
۱.
در یک کارگاه داستاننویسی دوستی مشغول خواندن فصلی از رمانش است و میرسد به جایی که زن و مردی در یک آپارتمان تنهایند؛ زن آرایش ملایمی کرده و موسیقی مطبوعی از ضبط صوت خانهاش پخش میشود. جایی نزدیک به پایان فصل زن و مرد در آشپزخانه رو به روی هم ایستادهاند، نفسهایشان در هم تلاقی میکند، قلبشان به تپش افتاده و شعلهای دارد آرامآرام گر میگیرد که ناگهان مرد پیشانی یا شاید هم لپ زن را میبوسد و از خانه بیرون میزند.
من به شوخی میگویم؛«چقدر کاراکترهاتون نجیب و مأخوذ به حیا بودن! ماچ پیشونی آخه؟!»
و آن دوست ضربالمثلی آلمانی را در جواب من میگوید که ترجمهاش میشود: «گاهی کمتر، بیشتر است!»
“گاهی کمتر بیشتر است” در من مینشیند. به آن فکر میکنم و یاد اولین باری میافتم که دست دخترکی را در دستم گرفتم؛ بلوار هاشمیه مشهد، صندلی عقب یک تاکسی؛ پراید نقرهای ۱۴۱! قلبم با سرعت بالهای یک سنجاقک میتپید و همینکه دخترک نیز دستم را فشرد تندی یک بطری وایتکس یا تیرک از پشت سینهام به بیرون ریخت و آرام شدم. کم بود؛ اما بیشتر!
۲.
سهتار بیست و هشت پرده دارد؛ بعضیها یکی دو پرده بیشتر یا کمتر میبندند؛ بیست و هشت نت روی هر سیم برای اجرا شدن! آزادی به وسعت بیست و هشت پرده در هر سیم. زیاد بنظر نمیآید؛ حداقل در برابر سازی مثل پیانو. با اینهمه آن هم زیاد است!
ما در هر نشست تمام آن بیست و هشت پرده را نمینوازیم! نه! از چنینکاری جز یک جنون پرخاشگرانه و بینظم چیزی باقی نخواهد ماند. ما در هر نشست تعیین میکنیم که خودمان را به کدام پردهها محدود کنیم؛ بله! آزادانه و آگاهانه خودمان را به هفت، هشت یا دوازده پردهی بخصوص محدود میکنیم. برای مثال اگر بخواهیم مرغ سحر بنوازیم که تصنیفی در ماهور است خودمان را به پردههای سوم، ششم، هفتم، دهم و دوازدهم محدود میکنیم. دیگر مهم نیست که پردهی اول همانجا بیکار نشسته است. آن پرده باید بایستد تا روزی که بخواهیم شور یا چهارگاه بنوازیم. آنوقت خودمان را به آن پرده و چند پردهی دیگر محدود خواهیم کرد؛ چرا که مرز بین خلاقیت و جنون در همین نکته پنهان شده؛ جنون خلاقیت خودش را در هیچ ساختاری محدود نمیکند و شبیه به هذیان میشود اما هنرمند خلاقیتش را در دوازده پرده، در کادر بسته و محدود دوربین، در یک داستان کوتاه یا در چند رنگ بخصوص محدود میکند تا چیزی معنادار بیافریند.
۳.
حالا دیگر داریم ذرهذره آزاد میشویم؛ نه کاملاً و نه فوراً اما بویی از آزاد شدن به مشام میرسد. آزاد از سنتها، مذهبها، سبک زندگیها، لباس پوشیدنها، سلیقههای دیکته شده و کلیشههای جنسیتی. به ظاهر بازار آزاد است؛ میخواهی هنرمند شوی؟ بسمالله! میخواهی ماجراجو شوی؟ زندگی همین است! میخواهی در لحظه زندگی کنی؟ لعنت به آنها جلویت را بگیرند!
حالا بیست و هشت پرده را میتوانیم همزمان بنوازیم و کسی نیست که ما را به دستگاه شور محدود کند. حالا موسیقیمان چه خواهد شد؟ طربانگیز و طناز یا شلوغ و سردرگم؟
حالا که میتوانیم پارتنرهایمان را عوض کنیم، سمیها را دور بیندازیم، با قوانین خودمان بازی کنیم و کریسمس و هالووین و نوروز و دیوالی هندی را همزمان جشن بگیریم چیزی دارد ذرهذره از زندگیهایمان رخت میبندد؛ انسجام!
شما را نمیدانم اما من در رستورانهایی که منویشان آپشنهای زیادی دارند کلافه میشوم! دوست دارم هر هفته به یک کافهی بخصوص بروم و بینگاه کردن به منو آن یک املت سفارش بدهم! من کافههایی را دوست دارم که تنها یک مدل قهوه میدهند و آن را درجه یک دم میکنند. آنجا که باید بایستم و تا نام فامیلی زارع قهوه در ویتنام را انتخاب کنم هراس وجودم را میگیرد؛ آیا بهترین انتخاب را کردهام؟!
۴.
شاملو را که میشناسید و میدانید که جایی گفته است؛«انسان دشواری وظیفه است.»
اما وظیفه به گمان من چیزی سیال است که در هر زمان و در هر مکانی با زمان و مکان دیگری تفاوت دارد.
به “کمتر بیشتر است” فکر میکنم و به دستگاههای موسیقی؛ تماشا میکنم شهرها را که در نبود یک محدودیت سازنده بیهویت میشوند و آدمها را که در نبود یک چهارچوب برای زیستن سردرگماند. موسیقی را میبینم که گیج و گنگ شده و عشق را میبینم که دیگر شوری نمیانگیزد!
انسان دشواری وظیفه است؛ گمان میکنم وظیفهی عصر ما توانایی حذف کردن است! توانایی محدود کردن خودخواستهی خودمان به چند پردهی خاص؛ به یک انسان برای عشق ورزیدن؛ به یک خانه برای زندگی؛ به یک شهر برای مردن و به تعداد محدودی دوست برای رفاقت کردن!
📝سهیل سرگلزایی
۱.
در یک کارگاه داستاننویسی دوستی مشغول خواندن فصلی از رمانش است و میرسد به جایی که زن و مردی در یک آپارتمان تنهایند؛ زن آرایش ملایمی کرده و موسیقی مطبوعی از ضبط صوت خانهاش پخش میشود. جایی نزدیک به پایان فصل زن و مرد در آشپزخانه رو به روی هم ایستادهاند، نفسهایشان در هم تلاقی میکند، قلبشان به تپش افتاده و شعلهای دارد آرامآرام گر میگیرد که ناگهان مرد پیشانی یا شاید هم لپ زن را میبوسد و از خانه بیرون میزند.
من به شوخی میگویم؛«چقدر کاراکترهاتون نجیب و مأخوذ به حیا بودن! ماچ پیشونی آخه؟!»
و آن دوست ضربالمثلی آلمانی را در جواب من میگوید که ترجمهاش میشود: «گاهی کمتر، بیشتر است!»
“گاهی کمتر بیشتر است” در من مینشیند. به آن فکر میکنم و یاد اولین باری میافتم که دست دخترکی را در دستم گرفتم؛ بلوار هاشمیه مشهد، صندلی عقب یک تاکسی؛ پراید نقرهای ۱۴۱! قلبم با سرعت بالهای یک سنجاقک میتپید و همینکه دخترک نیز دستم را فشرد تندی یک بطری وایتکس یا تیرک از پشت سینهام به بیرون ریخت و آرام شدم. کم بود؛ اما بیشتر!
۲.
سهتار بیست و هشت پرده دارد؛ بعضیها یکی دو پرده بیشتر یا کمتر میبندند؛ بیست و هشت نت روی هر سیم برای اجرا شدن! آزادی به وسعت بیست و هشت پرده در هر سیم. زیاد بنظر نمیآید؛ حداقل در برابر سازی مثل پیانو. با اینهمه آن هم زیاد است!
ما در هر نشست تمام آن بیست و هشت پرده را نمینوازیم! نه! از چنینکاری جز یک جنون پرخاشگرانه و بینظم چیزی باقی نخواهد ماند. ما در هر نشست تعیین میکنیم که خودمان را به کدام پردهها محدود کنیم؛ بله! آزادانه و آگاهانه خودمان را به هفت، هشت یا دوازده پردهی بخصوص محدود میکنیم. برای مثال اگر بخواهیم مرغ سحر بنوازیم که تصنیفی در ماهور است خودمان را به پردههای سوم، ششم، هفتم، دهم و دوازدهم محدود میکنیم. دیگر مهم نیست که پردهی اول همانجا بیکار نشسته است. آن پرده باید بایستد تا روزی که بخواهیم شور یا چهارگاه بنوازیم. آنوقت خودمان را به آن پرده و چند پردهی دیگر محدود خواهیم کرد؛ چرا که مرز بین خلاقیت و جنون در همین نکته پنهان شده؛ جنون خلاقیت خودش را در هیچ ساختاری محدود نمیکند و شبیه به هذیان میشود اما هنرمند خلاقیتش را در دوازده پرده، در کادر بسته و محدود دوربین، در یک داستان کوتاه یا در چند رنگ بخصوص محدود میکند تا چیزی معنادار بیافریند.
۳.
حالا دیگر داریم ذرهذره آزاد میشویم؛ نه کاملاً و نه فوراً اما بویی از آزاد شدن به مشام میرسد. آزاد از سنتها، مذهبها، سبک زندگیها، لباس پوشیدنها، سلیقههای دیکته شده و کلیشههای جنسیتی. به ظاهر بازار آزاد است؛ میخواهی هنرمند شوی؟ بسمالله! میخواهی ماجراجو شوی؟ زندگی همین است! میخواهی در لحظه زندگی کنی؟ لعنت به آنها جلویت را بگیرند!
حالا بیست و هشت پرده را میتوانیم همزمان بنوازیم و کسی نیست که ما را به دستگاه شور محدود کند. حالا موسیقیمان چه خواهد شد؟ طربانگیز و طناز یا شلوغ و سردرگم؟
حالا که میتوانیم پارتنرهایمان را عوض کنیم، سمیها را دور بیندازیم، با قوانین خودمان بازی کنیم و کریسمس و هالووین و نوروز و دیوالی هندی را همزمان جشن بگیریم چیزی دارد ذرهذره از زندگیهایمان رخت میبندد؛ انسجام!
شما را نمیدانم اما من در رستورانهایی که منویشان آپشنهای زیادی دارند کلافه میشوم! دوست دارم هر هفته به یک کافهی بخصوص بروم و بینگاه کردن به منو آن یک املت سفارش بدهم! من کافههایی را دوست دارم که تنها یک مدل قهوه میدهند و آن را درجه یک دم میکنند. آنجا که باید بایستم و تا نام فامیلی زارع قهوه در ویتنام را انتخاب کنم هراس وجودم را میگیرد؛ آیا بهترین انتخاب را کردهام؟!
۴.
شاملو را که میشناسید و میدانید که جایی گفته است؛«انسان دشواری وظیفه است.»
اما وظیفه به گمان من چیزی سیال است که در هر زمان و در هر مکانی با زمان و مکان دیگری تفاوت دارد.
به “کمتر بیشتر است” فکر میکنم و به دستگاههای موسیقی؛ تماشا میکنم شهرها را که در نبود یک محدودیت سازنده بیهویت میشوند و آدمها را که در نبود یک چهارچوب برای زیستن سردرگماند. موسیقی را میبینم که گیج و گنگ شده و عشق را میبینم که دیگر شوری نمیانگیزد!
انسان دشواری وظیفه است؛ گمان میکنم وظیفهی عصر ما توانایی حذف کردن است! توانایی محدود کردن خودخواستهی خودمان به چند پردهی خاص؛ به یک انسان برای عشق ورزیدن؛ به یک خانه برای زندگی؛ به یک شهر برای مردن و به تعداد محدودی دوست برای رفاقت کردن!
Forwarded from Cafe sz
زمانهی ما زمانهایست که ما را میهراساند؛ مبادا با انتخاب یک چیزی، چیز دیگری را از دست بدهیم! با گرفتن یک دست، از دست دیگری محروم شویم! با انتخاب یک غذا، طعم غذای بهتری را نچشیم! زمانهی ما، ما را از نبود آزادی میهراساند و من گمان میکنم آزادی تنها وقتی ارزشمند است که انسان آزاد باشد تا خودش را محدود کند؛ و از آن نهراسد!
چرا که گاهی کمتر، بیشتر است!
@szcafe
چرا که گاهی کمتر، بیشتر است!
@szcafe
دربارهٔ دین- دیناندیشی و دینورزی:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/990
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آن دختر ایستادگی کرد .pdf
1.2 MB
🔹 کتاب دختری که ایستادگی کرد:
۱۳ زن آمریکایی که جهان را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
۱۳ زن آمریکایی که جهان را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
آن_دختر_در_سراسر_جهان_ایستادگی_کرد_.pdf
1.6 MB
🔹 کتاب آن دختر در سراسر جهان ایستادگی کرد:
۱۳ زن از سرتاسر دنیا که تاریخ را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
۱۳ زن از سرتاسر دنیا که تاریخ را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
آن دختر در مسیر علم ایستادگی کرد .pdf
1.9 MB
🔹 کتاب آن دختر در مسیر دانش ایستادگی کرد
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
آن_دختر_در_مسیر_ورزش_ایستادگی_کرد_.pdf
1.8 MB
🔹 کتاب آن دختر در مسیر ورزش ایستادگی کرد:
۱۳ زن المپیکی آمریکایی که بازی را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
۱۳ زن المپیکی آمریکایی که بازی را تغییر دادند
🔹 نوشتهٔ چلسی کلینتون
🔹 ترجمهٔ دو زبانه (فارسی و کردی):
مهری برهون- کارشناس ارشد روانشناسی
🔹 به انتخاب و با مقدمهی
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
@drsargolzaei
به مناسبت هشتم مارچ (روز جهانی زنان) ترجمهٔ فارسی/کردی مجموعه کتابهای "دختری که ایستادگی کرد" را به صورت آنلاین منتشر میکنیم.
پروژهی ترجمهٔ این مجموعه را پس از جنبش زن_زندگی_آزادی شروع کردیم و عزیزان بسیاری در این زمینه کمک کردند. مایل بودیم این کتاب به تمام زبانهای بزرگ ایران منتشر شود ولی در نهایت ترجمهٔ دو زبانهی فارسی/کردی آن به همت سرکار خانم مهری برهون (مترجم گرانقدر و کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی) به نقطهی انتشار الکترونیک رسید.
مایلیم این کتاب را به چاپ برسانیم و در کتابخانههای مناطق محروم به رایگان توزیع کنیم.
عزیزانی که مایلند در این مسیر همراهی کنند لطفا مبالغ اهدایی خود را به حساب خانم مهری برهون واریز نمایند و فیش واریزی را در تلگرام برای ایشان ارسال کنند.
شماره حساب بانک اقتصاد نوین:
6274121169933413
تماس با خانم برهون:
+989127812393
پیشگفتار کتاب:
گرچه از ابتدای کشف ماشین بخار نیروی مکانیکی به تدریج جایگزین نیروی عضلانی شد و مزیت رقابتی عضلات مردانه در تولید از بین رفت، باورهایی که محصول عصر شکار و میوهچینی و عصر دامپروری و کشاورزی بودند به راحتی به این تغییر پاسخ ندادند، چرا که فرهنگ (که مجموعهای از باورها و مناسک جمعی است) چسبندگی دارد. بنابراین در همه جای جهان مقاومت زیادی صورت گرفت که نقشهای جنسیتی ثابت بمانند و زنان جز برای بچهداری و شوهرداری و خانهداری به بازی گرفته نشوند. مقاومت نهادهای سنتی در برابر به مدرسه رفتن دختران را که امروزه در افغانستان طالبانزده میبینیم یک قرن قبل در ایران وجود داشته و چند قرن قبل در اروپا! نهادهای پیشمدرن حافظ سنت، باسواد شدن زنان را زمینهی فساد میدانستند و زنان را فاقد صلاحیت داشتن حق رأی اعلام میکردند. تنها مردان نبودند و نیستند که از سنتهای تاریخ مصرف گذشته پاسداری میکردند و میکنند، زنان سنتزده نیز این اسارت مقدس را ارج مینهند و با انواع مغالطات و توجیهات شبهعلمی نقشهای سنتی را آسمانی، الهی، طبیعی، ازلی و ابدی میدانند و این ویژگی سلطهی فرهنگی است: زندانی همدست زندانبان میشود!
کتاب "دختری که ایستادگی کرد" شرححالهایی کوتاه و جذاب از زندگی دختران و زنانی است که در مقابل موانع و مقاومتها قیام کردند، سرسختانه و نستوه پایداری کردند و نه تنها برای خود، که برای دیگران نیز دروازهها را گشودند.
مخاطب این کتاب کودکان هستند، نه فقط دختران که همهی کودکان، همهی آینده، همهی امیدهای ما، تا فردا هوایی تازه و آسمانی آبی داشته باشیم و به جای دیوارها افقهای باز را ببینیم.
محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from كانون نگرش نو
«همسفران اگاهی»
💠موضوع این دوره:
“در بارهی جنسیت”
جنسیت چگونه در هویت ما، عواطف ما و انتخابهای ما تأثیر دارد؟
💠شش جلسه-آنلاین
💠یکشنبه ها یازده صبح تا یک بعد از ظهر٫ به وقت تورنتو
🟡روزهای دوره :
⏺️April
20 / 27
⏺️May
04/ 11/ 18/ 25
تلفت ثبت نام:
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
💠موضوع این دوره:
“در بارهی جنسیت”
جنسیت چگونه در هویت ما، عواطف ما و انتخابهای ما تأثیر دارد؟
💠شش جلسه-آنلاین
💠یکشنبه ها یازده صبح تا یک بعد از ظهر٫ به وقت تورنتو
🟡روزهای دوره :
⏺️April
20 / 27
⏺️May
04/ 11/ 18/ 25
تلفت ثبت نام:
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
🔴 صدایی از اعماق سالها:
تازه سال دوم رزیدنتی روانپزشکی را شروع کرده بودم که استادم، بیماری را برای درمان هیپنوتیزمی یا هیپنوتراپی به من ارجاع دادند. بیمار، خانم جوانی بود که از چند سال پیش دچار درد شکم میشد. تا جایی که خاطرم است، بیش از سه سال بود که تقریبأ هفتهای یکبار معمولا نیمهشبها دچار درد شکم شدید میشد، بهطوری که داروهای مسکن، درد او را آرام نمیکردند و همسرش او را به بیمارستان میبرد. اغلب تا زمانیکه یک داروی مسکّنِ مخدّر به او تزریق نمیشد، دردش ادامه پیدا میکرد. این حملههای دردناک باعث به هم خوردن نظم زندگی این خانواده شده بود و علاوه بر آن، اضطرابی دائمی نیز بر زندگی آنها سایه انداخته بود. در این چند سال بارها بررسی کامل پزشکی صورت گرفته بود. در پرونده پزشکی قطوری که این خانم همراه داشت، حداقل پنج سونوگرافی شکم، یک آندوسکوپی و چندین نوع آزمایش خون و ادرار وجود داشت که همهٔ این آزمایشها سالم بودند و همهٔ پزشکان هم گفته بودند که دردها عصبی هستند، به این معنا که ریشهی روانشناختی دارند. به همین دلیل، بیمار راضی شده بود به روانپزشک مراجعه کند. در دومین جلسهی درمان، بیمار را وارد خلسهی هیپنوتیزمی کردم و از او خواستم به اولین باری که چنین دردی را تجربه کرده است، سفر کند و برایم بگوید که کجاست و چه اتفاقاتی را تجربه میکند. او گفت: «چند روز از زایمانم گذشته است. شوهرم از در خانه به داخل میآید درحالیکه شناسنامهای در دست دارد و میگوید که برای پسرمان شناسنامه گرفته. میگویم ما که هنوز برایش اسم انتخاب نکردهایم، اما او میگوید که اسم پسرمان را انتخاب کرده. اینجا اولین حمله درد شروع میشود.»
معنای این سفر هیپنوتیزمی این بود که درد این خانم یک فریاد اعتراض است؛ فریاد اعتراض به این که همسرش به رأی و خواستهی او بیتوجه بوده و بدون مشورت با وی، اسم فرزندشان را انتخاب کرده است. زبان بدن این خانم نمایندهی اعتراضی بود که وی در کلامش نمیتوانست یا نمیخواست آن را ابراز کند. چنین شد که مسیر درمانش را از درمان فردی، به زوجدرمانی تغییر دادم. من نزدیک به یک سال او و همسرش را تقریبأ هفتهای یک بار میدیدم و شکل و محتوای ارتباطشان را مورد تحلیل و تصحیح قرار میدادم. وقتی آرام آرام ارتباط سالمتری بین این زوج برقرار شد، دردهای این خانم هم کمتر شد. چنین بیمارانی در زبان تخصصی روانپزشکی بیماران شبهجسمی (Somatoform) نامیده میشوند.
🔴 فایل صوتی و ادامهٔ این مطلب:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1387
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
تازه سال دوم رزیدنتی روانپزشکی را شروع کرده بودم که استادم، بیماری را برای درمان هیپنوتیزمی یا هیپنوتراپی به من ارجاع دادند. بیمار، خانم جوانی بود که از چند سال پیش دچار درد شکم میشد. تا جایی که خاطرم است، بیش از سه سال بود که تقریبأ هفتهای یکبار معمولا نیمهشبها دچار درد شکم شدید میشد، بهطوری که داروهای مسکن، درد او را آرام نمیکردند و همسرش او را به بیمارستان میبرد. اغلب تا زمانیکه یک داروی مسکّنِ مخدّر به او تزریق نمیشد، دردش ادامه پیدا میکرد. این حملههای دردناک باعث به هم خوردن نظم زندگی این خانواده شده بود و علاوه بر آن، اضطرابی دائمی نیز بر زندگی آنها سایه انداخته بود. در این چند سال بارها بررسی کامل پزشکی صورت گرفته بود. در پرونده پزشکی قطوری که این خانم همراه داشت، حداقل پنج سونوگرافی شکم، یک آندوسکوپی و چندین نوع آزمایش خون و ادرار وجود داشت که همهٔ این آزمایشها سالم بودند و همهٔ پزشکان هم گفته بودند که دردها عصبی هستند، به این معنا که ریشهی روانشناختی دارند. به همین دلیل، بیمار راضی شده بود به روانپزشک مراجعه کند. در دومین جلسهی درمان، بیمار را وارد خلسهی هیپنوتیزمی کردم و از او خواستم به اولین باری که چنین دردی را تجربه کرده است، سفر کند و برایم بگوید که کجاست و چه اتفاقاتی را تجربه میکند. او گفت: «چند روز از زایمانم گذشته است. شوهرم از در خانه به داخل میآید درحالیکه شناسنامهای در دست دارد و میگوید که برای پسرمان شناسنامه گرفته. میگویم ما که هنوز برایش اسم انتخاب نکردهایم، اما او میگوید که اسم پسرمان را انتخاب کرده. اینجا اولین حمله درد شروع میشود.»
معنای این سفر هیپنوتیزمی این بود که درد این خانم یک فریاد اعتراض است؛ فریاد اعتراض به این که همسرش به رأی و خواستهی او بیتوجه بوده و بدون مشورت با وی، اسم فرزندشان را انتخاب کرده است. زبان بدن این خانم نمایندهی اعتراضی بود که وی در کلامش نمیتوانست یا نمیخواست آن را ابراز کند. چنین شد که مسیر درمانش را از درمان فردی، به زوجدرمانی تغییر دادم. من نزدیک به یک سال او و همسرش را تقریبأ هفتهای یک بار میدیدم و شکل و محتوای ارتباطشان را مورد تحلیل و تصحیح قرار میدادم. وقتی آرام آرام ارتباط سالمتری بین این زوج برقرار شد، دردهای این خانم هم کمتر شد. چنین بیمارانی در زبان تخصصی روانپزشکی بیماران شبهجسمی (Somatoform) نامیده میشوند.
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1387
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 باشگاه پریفرونتال و مرکز مشاورهی روانپویا برگزار میکنند:
🔴 جشن استقبال از نوروز ۱۴۰۴
🔹 سخنرانان:
🔸دکتر حمید افشار (روانپزشک):
روان نو، جهان نو (خانهتکانی درونی)
🔸دکتر محمدرضاسرگلزایی (روانپزشک): قصههای تحول در مثنوی مولوی
🔸دکتر سیاوش صفایی (روانشناس):
جایگاه آیینها در زندگی مدرن
🔸دکتر هادی یگانه (روانشناس):
زمان، روان و روایت
🔹 حامیان عزیز برنامه:
🔸Rain Art Collection
🔸Ayoub's Dried Fruits & Nuts
🔸Vicinity Mart
🔸Davari&Associates
🔹 مکان:
West Vancouver Community Center,
Lily Spirit Room
2121 Marine Drive
🔹 زمان:
۱۶ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
🔹ثبتنام:
https://www.eventbrite.com/e/nowruz-1404-ceremony-event-tickets-1244092667659?aff=oddtdtcreator&internal_ref=social
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
🔴 جشن استقبال از نوروز ۱۴۰۴
🔹 سخنرانان:
🔸دکتر حمید افشار (روانپزشک):
روان نو، جهان نو (خانهتکانی درونی)
🔸دکتر محمدرضاسرگلزایی (روانپزشک): قصههای تحول در مثنوی مولوی
🔸دکتر سیاوش صفایی (روانشناس):
جایگاه آیینها در زندگی مدرن
🔸دکتر هادی یگانه (روانشناس):
زمان، روان و روایت
🔹 حامیان عزیز برنامه:
🔸Rain Art Collection
🔸Ayoub's Dried Fruits & Nuts
🔸Vicinity Mart
🔸Davari&Associates
🔹 مکان:
West Vancouver Community Center,
Lily Spirit Room
2121 Marine Drive
🔹 زمان:
۱۶ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰
🔹ثبتنام:
https://www.eventbrite.com/e/nowruz-1404-ceremony-event-tickets-1244092667659?aff=oddtdtcreator&internal_ref=social
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Forwarded from کلاسهای دکتر سرگلزایی در ونکوور (PrefrontalClub)
🔴عنوان دوره: تفکر نقاد از دوره جامع ارتقای مهارتهای فردی : Me+
(دوره آنلاین است و در فضای زوم تشکیلی میشود، فایل صوتی جلسات ضبط و در کانال تلگرام دوره به اشتراک گذاشته میشود)
🔴 سرفصلها:
- بتهای ذهنی
- فریبهای ذهن و مغالطات
- اقتصاد رفتاری
🔹🔹 تاریخ و زمان برگزاری:
جلسه اول: شنبه ۲۹ مارج، ساعت ۸-۱۰:۳۰ صبح بهوقت پاسیفیک
جلسه دوم: شنبه ۵ اپریل، ساعت ۸-۱۰:۳۰ صبح بهوقت پاسیفیک
امکان تهیه آفلاین جلسات قبلی هست
🔴 برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
(دوره آنلاین است و در فضای زوم تشکیلی میشود، فایل صوتی جلسات ضبط و در کانال تلگرام دوره به اشتراک گذاشته میشود)
🔴 سرفصلها:
- بتهای ذهنی
- فریبهای ذهن و مغالطات
- اقتصاد رفتاری
🔹🔹 تاریخ و زمان برگزاری:
جلسه اول: شنبه ۲۹ مارج، ساعت ۸-۱۰:۳۰ صبح بهوقت پاسیفیک
جلسه دوم: شنبه ۵ اپریل، ساعت ۸-۱۰:۳۰ صبح بهوقت پاسیفیک
امکان تهیه آفلاین جلسات قبلی هست
🔴 برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Forwarded from كانون نگرش نو
«همسفران اگاهی»
💠موضوع این دوره:
“در بارهی جنسیت”
جنسیت چگونه در هویت ما، عواطف ما و انتخابهای ما تأثیر دارد؟
💠مدرس: دکتر سرگلزایی
💠شش جلسه-آنلاین
💠یکشنبه ها یازده صبح تا یک بعد از ظهر٫ به وقت تورنتو
🟡روزهای دوره :
⏺️April
20 / 27
⏺️May
04/ 11/ 18/ 25
تلفن ثبت نام:
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
💠موضوع این دوره:
“در بارهی جنسیت”
جنسیت چگونه در هویت ما، عواطف ما و انتخابهای ما تأثیر دارد؟
💠مدرس: دکتر سرگلزایی
💠شش جلسه-آنلاین
💠یکشنبه ها یازده صبح تا یک بعد از ظهر٫ به وقت تورنتو
🟡روزهای دوره :
⏺️April
20 / 27
⏺️May
04/ 11/ 18/ 25
تلفن ثبت نام:
+1 416-879-7357
@kanoonnegareshno
سایکومیتولوژی (رواناسطورهشناسی)
دکتر سرگلزایی
🔹 بيش از 60 ساعت فایل صوتی همراه با اسلایدهای کلاس
🔹 (مناسب برای علاقمندان و یا مدرسان خودشناسی و تیپشناسی)
✅ با ۵۰ درصد تخفیف: 140 دلار کانادا
🔴 ۱۳ دورهی آموزشی برای ۱۳ روز نوروزی
در یک بستهی آموزشی
🔴 عناوین دورهها:
۱- تیپشناسی زنان (پیشنویسهای) شینودا بولن✔️ (۳ ساعت)
۲- تیپشناسی مردان (پیشنویسهای) شینودا بولن✔️ (۳ ساعت)
۳- سفر قهرمانی کارول پیرسون ✔️ (۳.۵ ساعت)
۴-پرسفون در سفر قهرمانی ✔️ (۵.۵ ساعت)
۵- مثلث هرمس/دیونیزوس/آپولو در سفر قهرمانی✔️ (۶ ساعت)
۶- مثلث هرا/آفرودیت/آتنا در سفر قهرمانی✔️ (۵.۵ ساعت)
۷- اسطورههای عشق✔️ (۵.۵ ساعت)
شامل دیونیزوس- آفرودیت- دیمیتر- پرسفون
۸- اسطورههای قدرت✔️ (۵ ساعت)
شامل زئوس- پوزیدون- هادس- آتنا
۹- اسطورههای خرد و فرزانگی✔️ (۶ ساعت) شامل آپولو هرمس- آتنا
۱۰- اسطورههای معنویت✔️ (۶ ساعت)
شامل هستیا- هرمس- دیونیزوس
۱۱- ما هیچ، ما روایت ۱-۲-۳ (درسهای عملی از مثنوی مولوی) (۱ ساعت)
۱۲- زنانگی و مردانگی: تاریخ-هورمون-اسطوره ✔️ (۶ ساعت)
۱۳- مارپلهی یونگ✔️ (۳ ساعت) فرصتها و محدودیتهای نگاه یونگی
🔴 برای تهیه از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@drsargolzaei
@drsargolzaeivancouver
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تأملات
خواب نوروزی
خواب میبینم بهار در راه است
خواب میبینم خورشید خندان است
خواب میبینم آب به هامون بازگشته،
آتش به تفتان
خواب میبینم رویش دستانمان را!
محمدرضا سرگلزایی
@drsargolzaei
خواب نوروزی
خواب میبینم بهار در راه است
خواب میبینم خورشید خندان است
خواب میبینم آب به هامون بازگشته،
آتش به تفتان
خواب میبینم رویش دستانمان را!
محمدرضا سرگلزایی
@drsargolzaei
درسهایی از اسطورهی هرمس:
خداوند تغییر و تفسیر
هرمس (مرکوری) در اسطورههای یونانی/رومی خداوند حرکت، سفر، تحول و تفسیر است. آیینهای هرمسی همچون آیین کیمیاگری به دنبال یافتن اکسیری بودند که مس را تبدیل به طلا کند.
هرمس وجهی دوگانه داشت: از یک سو راهنمای مسافران بود و از سوی دیگر حامی راهزنان! از یک سو پیک خدایان بود و از سوی دیگر زبانباز و فریبکار!
جمعه اول فروردین ۱۴۰۴
ساعت ۱۹:۳۰ به وقت ایران
برابر با جمعه ۲۱ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۹ صبح غرب آمریکای شمالی
ساعت ۱۲ ظهر شرق آمریکای شمالی
ساعت ۵ عصر اروپای مرکزی
مدت وبینار: ۹۰ دقیقه
پلتفرم آنلاین: زوم
برای ثبتنام (رایگان) از لینک
https://www.eventbrite.ca/e/1294871709139?aff=oddtdtcreator
ثبتنام بفرمایید لینک زوم به ایمیلی که رجیستر میفرمایید ارسال خواهد شد، در صورت عدم دسترسی به این سایت پیام متنی به واتساپ باشگاه پریفرونتال ارسال فرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
@prefrontalclub
@drsargolzaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گروه اقدام مشترک (گام)
همراهمان باشید!
#اقدام_مشترک | #گام
eghdam.org
Instagram | X | Telegram | YouTube
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM