🔴 فایل صوتی لایو اینستاگرامی تحلیل فیلم سینمایی "خرس نیست"، ساختهٔ جعفر پناهی، سال ۲۰۲۲ در کانال تلگرامی پادکستهای دکتر سرگلزایی قرار گرفت:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1413
⭕️ این لایو اینستاگرامی در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ برابر با هفتم فوریهٔ ۲۰۲۵ برگزار شده است.
@drsargolzaei
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1413
⭕️ این لایو اینستاگرامی در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ برابر با هفتم فوریهٔ ۲۰۲۵ برگزار شده است.
@drsargolzaei
🔴 فایل صوتی لایو اینستاگرامی با موضوع "خشونت در فضای مجازی":
🔹 گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی
با دکتر احمدرضا یزدی
🔹 سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
۱۱ فوریه ۲۰۲۵
🔴لینک فایل:
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/216
@drsargolzaei
@DrARYazdi
@prefrontalclub
🔹 گفتوگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی
با دکتر احمدرضا یزدی
🔹 سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
۱۱ فوریه ۲۰۲۵
🔴لینک فایل:
https://www.tg-me.com/prefrontalclub/216
@drsargolzaei
@DrARYazdi
@prefrontalclub
Forwarded from ساسان حبیبوند
🌀 هویت، اصالت و ازخودبیگانگی
لایو مشترک
با محوریت کتاب «بیگانه درون»
ساسان حبیبوند؛ محمدرضا سرگلزایی
📌 اشاره:
ما معمولاً خود را در رفتارهایمان آزاد و مختار میبینیم. تصورمان این است که از صبح تا شب فکر میکنیم، تصمیم میگیریم و به آن عمل میکنیم. این در حالی است که از حضور اربابانی خاموش در پس ذهن خود غافلیم، بیگانگانی که سالهاست در درون ما نشستهاند و ما را به نوع خاصی از رفتار و حتی احساس وامیدارند. بزرگترین این بتها، تصویری است که از کیستی و هویت خود داریم، تصویری که توسط دیگران شکل گرفته و زیر نفوذ آنان قرار دارد، ولی ما آنچنان به حضور او عادت کردهایم که اساساً آن را نمیبینیم...
موضوع کیستی، هویت و خودباختگی از جمله مطالبی است که کتاب «بیگانه درون» به سراغ آن میرود و به زوایای پنهان و تاریک آن نور میاندازد. پرداختن به مسائل روحی و ارتباطی و بهرهگیری از حکمت سرشار مولانا با زبانی ساده و صمیمی، از دیگر خصوصیات این کتاب است.
در روز جمعه، ۳ اسفند، در یک لایو مشترک با دوست و همکار عزیزم دکتر سرگلزایی، روانپزشک و نویسنده، ضمن آشنایی بیشتر با کتاب «بیگانه درون»، دراینباره گفتوگوی جذابی خواهیم داشت.
لطفاً همراه باشید.
نشانی اینستاگرام👇👇
@sasanhabibvand
کانال تلگرام👇👇
www.tg-me.com/sasanhabibvand
🌀 تهیه کتاب👇👇
نشر "طرحواره" با سفارش آنلاین یا تلفنی، آثار ساسان حبیبوند را به آدرس شما در هرکجای ایران ارسال میکند.
بازدید آثار و سفارش از وبسایت:
https://www.tarhvareh.ir/
سفارش تلفنی:
۰۲۵ ۳۷۷۳۷۷ ۸۸
واتساپ:
۰۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
مدیر نشر: آقای امیدی فرد
لایو مشترک
با محوریت کتاب «بیگانه درون»
ساسان حبیبوند؛ محمدرضا سرگلزایی
📌 اشاره:
ما معمولاً خود را در رفتارهایمان آزاد و مختار میبینیم. تصورمان این است که از صبح تا شب فکر میکنیم، تصمیم میگیریم و به آن عمل میکنیم. این در حالی است که از حضور اربابانی خاموش در پس ذهن خود غافلیم، بیگانگانی که سالهاست در درون ما نشستهاند و ما را به نوع خاصی از رفتار و حتی احساس وامیدارند. بزرگترین این بتها، تصویری است که از کیستی و هویت خود داریم، تصویری که توسط دیگران شکل گرفته و زیر نفوذ آنان قرار دارد، ولی ما آنچنان به حضور او عادت کردهایم که اساساً آن را نمیبینیم...
موضوع کیستی، هویت و خودباختگی از جمله مطالبی است که کتاب «بیگانه درون» به سراغ آن میرود و به زوایای پنهان و تاریک آن نور میاندازد. پرداختن به مسائل روحی و ارتباطی و بهرهگیری از حکمت سرشار مولانا با زبانی ساده و صمیمی، از دیگر خصوصیات این کتاب است.
در روز جمعه، ۳ اسفند، در یک لایو مشترک با دوست و همکار عزیزم دکتر سرگلزایی، روانپزشک و نویسنده، ضمن آشنایی بیشتر با کتاب «بیگانه درون»، دراینباره گفتوگوی جذابی خواهیم داشت.
لطفاً همراه باشید.
نشانی اینستاگرام👇👇
@sasanhabibvand
کانال تلگرام👇👇
www.tg-me.com/sasanhabibvand
🌀 تهیه کتاب👇👇
نشر "طرحواره" با سفارش آنلاین یا تلفنی، آثار ساسان حبیبوند را به آدرس شما در هرکجای ایران ارسال میکند.
بازدید آثار و سفارش از وبسایت:
https://www.tarhvareh.ir/
سفارش تلفنی:
۰۲۵ ۳۷۷۳۷۷ ۸۸
واتساپ:
۰۹۱۲۶۵۱۶۹۳۲
مدیر نشر: آقای امیدی فرد
⭕️ فریدریک هایک: لیبرال نابهنگام
🔹 بخش اول
🔹 نویسنده : سوسن مدنی
🔹 فریدریش هایک در وین و در یک خانوادهی بورژوایی و محافظهکار به دنیا آمد. پدرش رئیس شعبهی جامعه پزشکان آلمانی بود و برادرش به حزب نازی پیوست. در آن زمان وین پایتخت امپراطوری اطریش- مجارستان بود و فرهنگ آن ضدلیبرال.
او ابتدا در دانشگاه وین تحصیل کرد و موفق به دریافت دکترای حقوق شد. در دوران تحصیل خود تحت تأثیر اقتصاددانانی مانند «فریدریش فرایهر فون ویزر» و «لودویگ فون میزس» قرار گرفت. تحصیلات اقتصادی او بیشتر بر مباحث اقتصادی و فلسفی متمرکز بود و در نهایت به نظریههای آزادسازی بازار و نقد برنامهریزی دولتی منتهی شد. دوران جوانی و تجربههای هایک در ارتش و جنگ جهانی اول او را با نابودی امپراتوریها و تأثیرات ملیگرایی آشنا کرد. این تجارب دیدگاههای ضد ملیگرایانه و ضد جمعگرایانه او را شکل داد. هایک در زمان تحصیل و زندگی در وین با یهودیان زیادی در ارتباط بود. یهودیان در اتریش و وین تأثیر فرهنگی و علمی زیادی داشتند. او در محیطی رشد کرد که پرسش «آیا یهودی است؟» معمول بود، و بسیاری از اعضای حلقههای فکری او تبار یهودی بودند.
🔹هایک در نقدهای خود به سوسیالیسم، عمدتاً بهویژه در زمینه اقتصاد برنامهریزیشده، تأکید داشت که چنین سیستمی به شدت ضد آزادی و فردیت است. تأکید هایک بر «آزادی فردی» و «بازار آزاد» به نوعی با دیدگاههای سوسیالیستی و جامعهشناسانهای که در بعضی محافل یهودی دیده میشد، در تضاد بود. هایک به لیبرالیسم فردگرایانه و محدودسازی دولت تأکید داشت. این نوع لیبرالیسم، برخلاف دیدگاههای کینز و دیگر لیبرالهایی که بر افزایش برابری تأکید داشتند، بر آزادی فردی و بازار آزاد تأکید میکند.
🔹کتاب "راه بردگی" (۱۹۴۴) هایک از اهمیت زیادی برخوردار است و در آن به دفاع از آزادی فردی و مخالفت با جمعگرایی پرداخته است. هایک از فرهنگی که بر موفقیت فردی تأکید داشت، در مقابل دشمنی که "جمعگرایی" نامیده میشود دفاع میکرد. این جمعگرایی در چپ به شکل سوسیالیسم و در راست به شکل ملیگرایی و فاشیسم ظهور داشت. او از بازار آزاد به عنوان راهی برای مقابله با فرقهگرایی و منفعتطلبی گروهها سخن گفت.
🔹هایک همراه با میلتون فریدمن به نیروی اصلی تأثیرگذار بر نئولیبرالیسم آن دوران تبدیل شد. این دوره شاهد ظهور دوباره نئولیبرالیسم در صحنه فکری و سیاسی بود. هایک معتقد بود که هر جامعهی لیبرال مدرن باید از عوامل فرهنگی مشترک فراتر رود و دموکراسی میتواند تهدیدی برای نظم سیاسی لیبرال باشد. او همچنین بر این باور بود که لیبرالیسم باید به آزادی فردی و محدود کردن نقش دولت بپردازد و از مداخلات دولتی در بازار و جامعه جلوگیری کند. هایک نه تنها به شدت مخالف سامیستیزی بود، بلکه دیدگاههای او بیشتر بر اساس آزادی فردی، محدودیت قدرت دولت و مقابله با هر گونه فرقهگرایی و تبعیض بود. در حقیقت، هایک از هر نوع تفرقه و تبعیض قومی، مذهبی و نژادی انتقاد میکرد و معتقد بود که تنها از طریق بازار آزاد و آزادی فردی میتوان بر این گونه مشکلات غلبه کرد.
🔹هایک بر این باور است که در جوامع آزاد، افراد به عنوان کارآفرینان میتوانند نقشی کلیدی در بهبود شرایط اقتصادی ایفا کنند. او معتقد است که هر فردی باید به دنبال استفاده مؤثرتر از منابع و تواناییهای خود باشد و این تلاشها به رفاه و پیشرفت جامعه کمک خواهد کرد. از نظر او، کارآفرینی و نوآوری از مهمترین عوامل موفقیت در یک جامعه آزاد است. هایک به نقش اقلیت نوآور در ایجاد پیشرفت تاریخی اشاره میکند. او بر این باور است که افرادی که از مهارتهای خاص برخوردارند و راههای جدیدی را برای پیشرفت و بهبود شرایط اجتماعی جستجو میکنند، باعث تغییرات اساسی در جامعه میشوند. این اقلیتها میتوانند موتور محرک جامعه برای پیشرفت باشند.
🔹هایک در تحلیلهای خود به فرآیندهای روانشناختی و اجتماعی توجه دارد که افراد را به سمت ایدئولوژیهای تمامیتخواه میبرد. او معتقد است که نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی میتوانند به ترویج ایدئولوژیهایی مانند فاشیسم و نازیسم منجر شوند که بهویژه در شرایط بحرانهای اقتصادی، مورد توجه گروههای خاص قرار میگیرند.
🔹هایک همچنین به نقد ایدههایی میپردازد که بر اساس آن دولتها باید جایگاه افراد را در جامعه تعیین کنند. او معتقد است که چنین ایدهای منجر به تمرکز قدرت و عدم آزادی فردی میشود. در عوض، او بر اهمیت آزادی اقتصادی و فردی تأکید دارد که به هر فرد این امکان را میدهد تا در جامعه جایگاه خود را پیدا کند.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد ...
@drsargolzaei
🔹 بخش اول
🔹 نویسنده : سوسن مدنی
🔹 فریدریش هایک در وین و در یک خانوادهی بورژوایی و محافظهکار به دنیا آمد. پدرش رئیس شعبهی جامعه پزشکان آلمانی بود و برادرش به حزب نازی پیوست. در آن زمان وین پایتخت امپراطوری اطریش- مجارستان بود و فرهنگ آن ضدلیبرال.
او ابتدا در دانشگاه وین تحصیل کرد و موفق به دریافت دکترای حقوق شد. در دوران تحصیل خود تحت تأثیر اقتصاددانانی مانند «فریدریش فرایهر فون ویزر» و «لودویگ فون میزس» قرار گرفت. تحصیلات اقتصادی او بیشتر بر مباحث اقتصادی و فلسفی متمرکز بود و در نهایت به نظریههای آزادسازی بازار و نقد برنامهریزی دولتی منتهی شد. دوران جوانی و تجربههای هایک در ارتش و جنگ جهانی اول او را با نابودی امپراتوریها و تأثیرات ملیگرایی آشنا کرد. این تجارب دیدگاههای ضد ملیگرایانه و ضد جمعگرایانه او را شکل داد. هایک در زمان تحصیل و زندگی در وین با یهودیان زیادی در ارتباط بود. یهودیان در اتریش و وین تأثیر فرهنگی و علمی زیادی داشتند. او در محیطی رشد کرد که پرسش «آیا یهودی است؟» معمول بود، و بسیاری از اعضای حلقههای فکری او تبار یهودی بودند.
🔹هایک در نقدهای خود به سوسیالیسم، عمدتاً بهویژه در زمینه اقتصاد برنامهریزیشده، تأکید داشت که چنین سیستمی به شدت ضد آزادی و فردیت است. تأکید هایک بر «آزادی فردی» و «بازار آزاد» به نوعی با دیدگاههای سوسیالیستی و جامعهشناسانهای که در بعضی محافل یهودی دیده میشد، در تضاد بود. هایک به لیبرالیسم فردگرایانه و محدودسازی دولت تأکید داشت. این نوع لیبرالیسم، برخلاف دیدگاههای کینز و دیگر لیبرالهایی که بر افزایش برابری تأکید داشتند، بر آزادی فردی و بازار آزاد تأکید میکند.
🔹کتاب "راه بردگی" (۱۹۴۴) هایک از اهمیت زیادی برخوردار است و در آن به دفاع از آزادی فردی و مخالفت با جمعگرایی پرداخته است. هایک از فرهنگی که بر موفقیت فردی تأکید داشت، در مقابل دشمنی که "جمعگرایی" نامیده میشود دفاع میکرد. این جمعگرایی در چپ به شکل سوسیالیسم و در راست به شکل ملیگرایی و فاشیسم ظهور داشت. او از بازار آزاد به عنوان راهی برای مقابله با فرقهگرایی و منفعتطلبی گروهها سخن گفت.
🔹هایک همراه با میلتون فریدمن به نیروی اصلی تأثیرگذار بر نئولیبرالیسم آن دوران تبدیل شد. این دوره شاهد ظهور دوباره نئولیبرالیسم در صحنه فکری و سیاسی بود. هایک معتقد بود که هر جامعهی لیبرال مدرن باید از عوامل فرهنگی مشترک فراتر رود و دموکراسی میتواند تهدیدی برای نظم سیاسی لیبرال باشد. او همچنین بر این باور بود که لیبرالیسم باید به آزادی فردی و محدود کردن نقش دولت بپردازد و از مداخلات دولتی در بازار و جامعه جلوگیری کند. هایک نه تنها به شدت مخالف سامیستیزی بود، بلکه دیدگاههای او بیشتر بر اساس آزادی فردی، محدودیت قدرت دولت و مقابله با هر گونه فرقهگرایی و تبعیض بود. در حقیقت، هایک از هر نوع تفرقه و تبعیض قومی، مذهبی و نژادی انتقاد میکرد و معتقد بود که تنها از طریق بازار آزاد و آزادی فردی میتوان بر این گونه مشکلات غلبه کرد.
🔹هایک بر این باور است که در جوامع آزاد، افراد به عنوان کارآفرینان میتوانند نقشی کلیدی در بهبود شرایط اقتصادی ایفا کنند. او معتقد است که هر فردی باید به دنبال استفاده مؤثرتر از منابع و تواناییهای خود باشد و این تلاشها به رفاه و پیشرفت جامعه کمک خواهد کرد. از نظر او، کارآفرینی و نوآوری از مهمترین عوامل موفقیت در یک جامعه آزاد است. هایک به نقش اقلیت نوآور در ایجاد پیشرفت تاریخی اشاره میکند. او بر این باور است که افرادی که از مهارتهای خاص برخوردارند و راههای جدیدی را برای پیشرفت و بهبود شرایط اجتماعی جستجو میکنند، باعث تغییرات اساسی در جامعه میشوند. این اقلیتها میتوانند موتور محرک جامعه برای پیشرفت باشند.
🔹هایک در تحلیلهای خود به فرآیندهای روانشناختی و اجتماعی توجه دارد که افراد را به سمت ایدئولوژیهای تمامیتخواه میبرد. او معتقد است که نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی میتوانند به ترویج ایدئولوژیهایی مانند فاشیسم و نازیسم منجر شوند که بهویژه در شرایط بحرانهای اقتصادی، مورد توجه گروههای خاص قرار میگیرند.
🔹هایک همچنین به نقد ایدههایی میپردازد که بر اساس آن دولتها باید جایگاه افراد را در جامعه تعیین کنند. او معتقد است که چنین ایدهای منجر به تمرکز قدرت و عدم آزادی فردی میشود. در عوض، او بر اهمیت آزادی اقتصادی و فردی تأکید دارد که به هر فرد این امکان را میدهد تا در جامعه جایگاه خود را پیدا کند.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد ...
@drsargolzaei
دکتر محمدرضا سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ فریدریک هایک: لیبرال نابهنگام 🔹 بخش اول 🔹 نویسنده : سوسن مدنی 🔹 فریدریش هایک در وین و در یک خانوادهی بورژوایی و محافظهکار به دنیا آمد. پدرش رئیس شعبهی جامعه پزشکان آلمانی بود و برادرش به حزب نازی پیوست. در آن زمان وین پایتخت امپراطوری اطریش- مجارستان…
⭕️ فریدریک هایک: لیبرال نابهنگام
🔹 بخش دوم
🔹 نویسنده: سوسن مدنی
🔹 فریدریش هایک در آثارش، بهویژه در راه بردگی و قانون، قانونگذاری و آزادی، نقد تندی به مفهوم "عدالت اجتماعی" و خطرات دولت رفاه وارد میکند. او معتقد است که ایدهی عدالت اجتماعی به دلیل نداشتن تعریف مشخص و عینی، میتواند به ابزاری برای مداخلهی دولتی گسترده در اقتصاد تبدیل شود که در نهایت به کاهش آزادی فردی و ناکارآمدی اقتصادی میانجامد. به باور او، تخصیص منابع و درآمدها باید از طریق مکانیسم بازار تعیین شود. مداخلهی دولت برای تغییر این تخصیص، رقابت و نوآوری را مختل میکند. او هشدار میداد که سیاستگذاران ممکن است تحت عنوان "تحقق عدالت اجتماعی"، اختیارات خود را گسترش دهند و بهتدریج کنترل بیشتری بر زندگی مردم اعمال کنند. وی معتقد بود که وقتی دولت مسئولیت کامل تأمین آموزش، بهداشت و سایر خدمات اجتماعی را به عهده میگیرد، رقابت از بین میرود و کیفیت خدمات کاهش مییابد. با گسترش دولت رفاه، افراد ممکن است وابسته به کمکهای دولتی شوند و این باعث کاهش خلاقیت و تلاش شخصی میشود. هایک معتقد بود هرچه دولت بزرگتر شود، احتمال افزایش ناکارآمدی و سوءاستفاده از منابع عمومی بیشتر خواهد شد؛ او طرفدار دولتی حداقلی بود که به اجرای قانون، حفظ نظم و امنیت، و تأمین حداقل معاش برای ناتوانان جامعه محدود شود. به عقیدهی او، آزادی اقتصادی و رقابت آزاد، بهترین راه برای بهبود رفاه عمومی است، نه برنامههای سوسیالیستی یا سیاستهای توزیعی. او باور داشت که اتحادیههای کارگری و گروههای ذینفع، با نفوذ سیاسی خود، سیاستهای اقتصادیای را به دولت تحمیل میکنند که به نفع گروهی خاص و به زیان کل جامعه است. او این گروهها را تهدیدی برای بازار آزاد و توسعهی اقتصادی میدانست، زیرا میتوانند سیاستهایی را اجرایی کنند که منافع عمومی را قربانی منافع خود کنند.
🔹هایک معتقد بود که عدالت اجتماعی به یک ایدئولوژی تبدیل شده است که بدون داشتن معنای دقیق، صرفاً برای توجیه سیاستهای دولت رفاه و مداخله در اقتصاد به کار میرود. او این مفهوم را با باورهای خرافی مقایسه میکرد که مقبولیت عمومی آنها لزوماً نشاندهنده صحتشان نیست. از نظر هایک، عدالت در جامعهی لیبرالی بهمعنای حفظ حقوق مالکیت، رعایت قراردادها و آزادی در معاملات اقتصادی است (عدالت مبادلهای). او با عدالت توزیعی که به دنبال توزیع مجدد ثروت از طریق دخالت دولت است، مخالف بود زیرا معتقد بود که چنین سیاستهایی نیازمند تحمیل یک نظام ارزشی واحد به جامعهای متنوع است که توافق عمومی بر سر ارزشهای مشترک در آن وجود ندارد. هایک دولت رفاه و سیاستهای مبتنی بر عدالت اجتماعی را تهدیدی برای آزادی فردی و کارکرد صحیح بازار آزاد میدانست. او بر این باور بود که دولت نباید در تعیین درآمدها و قیمتها مداخله کند و باید اجازه دهد که بازار بر اساس رقابت و عرضه و تقاضا کار کند. از دیدگاه او، عدالت اجتماعی مفهومی مبهم و ابزاری برای گروههای ذینفع است که از نفوذ خود برای منافع خاص استفاده میکنند، در حالی که جامعهی لیبرالی باید بر آزادی فردی و احترام به قواعد بازار استوار باشد.
🔹دههی ۱۹۷۰، بحرانهای اقتصادی و گسترش کمونیسم موجب شد که هشدارهای هایک درباره خطرات دولت رفاه و مداخلات دولتی جدیتر گرفته شود. این امر موجب شد که او در سال ۱۹۷۴ جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کند و دیدگاههایش بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هایک معتقد بود که اندیشهها از طریق روشنفکران به جامعه منتقل میشوند و اگرچه سیاستمداران مستقیماً این افکار را ایجاد نمیکنند، اما در چارچوب آنها عمل میکنند. او با ایجاد نهادهای فکری و ترویج ایدههای لیبرالی، تأثیر عمیقی بر سیاستهای اقتصادی غرب گذاشت و در نهایت، به یکی از چهرههای کلیدی نئولیبرالیسم تبدیل شد.
🔹 مارگارت تاچر در بریتانیا پیاده کنندهٔ اصلی اندیشههای هایک بود که باعث رشد اقتصادی و کاهش تورم شد، اما سیاستهای او با نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی زیادی همراه بود. این سیاستها با انتقاداتی از سوی مخالفان مواجه شد که میگفتند تاچر توجهی به مشکلات طبقات ضعیف جامعه ندارد. اما از نظر هایک، اقدامات تاچر کاملاً همراستا با اصول لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد بودند. تاچر با کاهش نقش دولت در اقتصاد، آزادسازی بازارها، کاهش مقررات و مالیاتها، و تقویت رقابت، اندیشههای هایک را در عمل پیاده کرد و بسیاری از اصلاحات او در نهایت به عنوان یک الگو برای دیگر کشورهای غربی در نظر گرفته شد.
🔹در مجموع، هایک با وجود بصیرتهای مهم درباره نظم خودانگیخته بازار، برخلاف آدام اسمیت، توجهی به پیامدهای اجتماعی این نظم نداشت.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
🔹 بخش دوم
🔹 نویسنده: سوسن مدنی
🔹 فریدریش هایک در آثارش، بهویژه در راه بردگی و قانون، قانونگذاری و آزادی، نقد تندی به مفهوم "عدالت اجتماعی" و خطرات دولت رفاه وارد میکند. او معتقد است که ایدهی عدالت اجتماعی به دلیل نداشتن تعریف مشخص و عینی، میتواند به ابزاری برای مداخلهی دولتی گسترده در اقتصاد تبدیل شود که در نهایت به کاهش آزادی فردی و ناکارآمدی اقتصادی میانجامد. به باور او، تخصیص منابع و درآمدها باید از طریق مکانیسم بازار تعیین شود. مداخلهی دولت برای تغییر این تخصیص، رقابت و نوآوری را مختل میکند. او هشدار میداد که سیاستگذاران ممکن است تحت عنوان "تحقق عدالت اجتماعی"، اختیارات خود را گسترش دهند و بهتدریج کنترل بیشتری بر زندگی مردم اعمال کنند. وی معتقد بود که وقتی دولت مسئولیت کامل تأمین آموزش، بهداشت و سایر خدمات اجتماعی را به عهده میگیرد، رقابت از بین میرود و کیفیت خدمات کاهش مییابد. با گسترش دولت رفاه، افراد ممکن است وابسته به کمکهای دولتی شوند و این باعث کاهش خلاقیت و تلاش شخصی میشود. هایک معتقد بود هرچه دولت بزرگتر شود، احتمال افزایش ناکارآمدی و سوءاستفاده از منابع عمومی بیشتر خواهد شد؛ او طرفدار دولتی حداقلی بود که به اجرای قانون، حفظ نظم و امنیت، و تأمین حداقل معاش برای ناتوانان جامعه محدود شود. به عقیدهی او، آزادی اقتصادی و رقابت آزاد، بهترین راه برای بهبود رفاه عمومی است، نه برنامههای سوسیالیستی یا سیاستهای توزیعی. او باور داشت که اتحادیههای کارگری و گروههای ذینفع، با نفوذ سیاسی خود، سیاستهای اقتصادیای را به دولت تحمیل میکنند که به نفع گروهی خاص و به زیان کل جامعه است. او این گروهها را تهدیدی برای بازار آزاد و توسعهی اقتصادی میدانست، زیرا میتوانند سیاستهایی را اجرایی کنند که منافع عمومی را قربانی منافع خود کنند.
🔹هایک معتقد بود که عدالت اجتماعی به یک ایدئولوژی تبدیل شده است که بدون داشتن معنای دقیق، صرفاً برای توجیه سیاستهای دولت رفاه و مداخله در اقتصاد به کار میرود. او این مفهوم را با باورهای خرافی مقایسه میکرد که مقبولیت عمومی آنها لزوماً نشاندهنده صحتشان نیست. از نظر هایک، عدالت در جامعهی لیبرالی بهمعنای حفظ حقوق مالکیت، رعایت قراردادها و آزادی در معاملات اقتصادی است (عدالت مبادلهای). او با عدالت توزیعی که به دنبال توزیع مجدد ثروت از طریق دخالت دولت است، مخالف بود زیرا معتقد بود که چنین سیاستهایی نیازمند تحمیل یک نظام ارزشی واحد به جامعهای متنوع است که توافق عمومی بر سر ارزشهای مشترک در آن وجود ندارد. هایک دولت رفاه و سیاستهای مبتنی بر عدالت اجتماعی را تهدیدی برای آزادی فردی و کارکرد صحیح بازار آزاد میدانست. او بر این باور بود که دولت نباید در تعیین درآمدها و قیمتها مداخله کند و باید اجازه دهد که بازار بر اساس رقابت و عرضه و تقاضا کار کند. از دیدگاه او، عدالت اجتماعی مفهومی مبهم و ابزاری برای گروههای ذینفع است که از نفوذ خود برای منافع خاص استفاده میکنند، در حالی که جامعهی لیبرالی باید بر آزادی فردی و احترام به قواعد بازار استوار باشد.
🔹دههی ۱۹۷۰، بحرانهای اقتصادی و گسترش کمونیسم موجب شد که هشدارهای هایک درباره خطرات دولت رفاه و مداخلات دولتی جدیتر گرفته شود. این امر موجب شد که او در سال ۱۹۷۴ جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کند و دیدگاههایش بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هایک معتقد بود که اندیشهها از طریق روشنفکران به جامعه منتقل میشوند و اگرچه سیاستمداران مستقیماً این افکار را ایجاد نمیکنند، اما در چارچوب آنها عمل میکنند. او با ایجاد نهادهای فکری و ترویج ایدههای لیبرالی، تأثیر عمیقی بر سیاستهای اقتصادی غرب گذاشت و در نهایت، به یکی از چهرههای کلیدی نئولیبرالیسم تبدیل شد.
🔹 مارگارت تاچر در بریتانیا پیاده کنندهٔ اصلی اندیشههای هایک بود که باعث رشد اقتصادی و کاهش تورم شد، اما سیاستهای او با نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی زیادی همراه بود. این سیاستها با انتقاداتی از سوی مخالفان مواجه شد که میگفتند تاچر توجهی به مشکلات طبقات ضعیف جامعه ندارد. اما از نظر هایک، اقدامات تاچر کاملاً همراستا با اصول لیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد بودند. تاچر با کاهش نقش دولت در اقتصاد، آزادسازی بازارها، کاهش مقررات و مالیاتها، و تقویت رقابت، اندیشههای هایک را در عمل پیاده کرد و بسیاری از اصلاحات او در نهایت به عنوان یک الگو برای دیگر کشورهای غربی در نظر گرفته شد.
🔹در مجموع، هایک با وجود بصیرتهای مهم درباره نظم خودانگیخته بازار، برخلاف آدام اسمیت، توجهی به پیامدهای اجتماعی این نظم نداشت.
⭕️ منبع : کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصرالهزاده، نشر بیدگل
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
🔴 همراهان عزیز
در این سلسله مطالب، کتاب ذهن و بازار را (که از نظر من کتاب ارزشمندی در معرفی نظریهپردازان اقتصاد سیاسی است) فصلبهفصل خلاصه میکنیم. نه جری مولر (نویسندهٔ کتاب) از نظریهپرداز خاصی طرفداری کرده است و نه من؛ بنابراین لطفا انتشار این پستها را به حساب هگلی بودن، مارکسیست بودن، چپ بودن یا راست بودن نویسندهٔ کتاب، مترجم کتاب، خلاصهکنندهی کتاب یا من (محمدرضا سرگلزایی) نگذارید.
🔴 لطفا بخشهای قبلی این پرونده را نیز مطالعه فرمایید. اولین پست؛ دربارهی ولتر:
https://www.tg-me.com/drsargolzaei/7877
🔴 فایل صوتی معرفی کتاب ذهن و بازار در نشست افتتاحیهی همخوانی این کتاب در ششم بهمن ۱۴۰۲:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1155
🔴 فایل صوتی راجع به مارکسیسم و سرمایهداری در نشست اختتاميهی همخوانی کتاب ذهن و بازار در ۲۶ بهمن ۱۴۰۳:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1411
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
در این سلسله مطالب، کتاب ذهن و بازار را (که از نظر من کتاب ارزشمندی در معرفی نظریهپردازان اقتصاد سیاسی است) فصلبهفصل خلاصه میکنیم. نه جری مولر (نویسندهٔ کتاب) از نظریهپرداز خاصی طرفداری کرده است و نه من؛ بنابراین لطفا انتشار این پستها را به حساب هگلی بودن، مارکسیست بودن، چپ بودن یا راست بودن نویسندهٔ کتاب، مترجم کتاب، خلاصهکنندهی کتاب یا من (محمدرضا سرگلزایی) نگذارید.
🔴 لطفا بخشهای قبلی این پرونده را نیز مطالعه فرمایید. اولین پست؛ دربارهی ولتر:
https://www.tg-me.com/drsargolzaei/7877
🔴 فایل صوتی معرفی کتاب ذهن و بازار در نشست افتتاحیهی همخوانی این کتاب در ششم بهمن ۱۴۰۲:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1155
🔴 فایل صوتی راجع به مارکسیسم و سرمایهداری در نشست اختتاميهی همخوانی کتاب ذهن و بازار در ۲۶ بهمن ۱۴۰۳:
https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1411
@drsargolzaei
@drsargolzaeipodcast
Forwarded from احمدرضا یزدی
نویسندگان: مارک تروِلیان و لوسی پاپاخرِستو
بررسی دادههای سازمانهای حقوق بشری نشان میدهد که از سال ۲۰۲۲، سال آغاز حملهی گستردهی روسیه به اوکراین، موارد چنین برخوردهایی افزایش یافته است. افراد متهم معمولاً به دلیل انتقاد از جنگ و انتشار مطالب مخالف حکومت بازداشت میشوند. برای مثال، یک روزنامهنگار ۳۷ ساله به دلیل انتشار مقالهای که جنگ را ناشی از انگیزههای امپریالیستی میدانست، در بیمارستان روانی بستری شد و تحت معاینات تحقیرآمیز قرار گرفت.
سازمان حقوق بشری «مموریال» اعلام کرده که حداقل ۴۸ نفر در پروندههای سیاسی تحت درمان روانپزشکی اجباری قرار دارند، از جمله دو نفر که بهصورت سرپایی در زندان درمان میشوند. برخی از این افراد تحت قوانین سانسور جنگی مجرم شناخته شدهاند. همچنین یک جوان ۲۰ ساله که سال گذشته به دلیل تلاش برای برگزاری تجمع ضد جنگ بازداشت شده بود، به بیمارستان روانی منتقل شد.
برخی از بازداشتشدگان اعلام کردهاند که در بیمارستانها با بدرفتاری مواجه شدهاند، از جمله تغذیه نامناسب و شنیدن فریادهای بیماران دیگر. یکی از فعالان اجتماعی، که به اجبار به بیمارستان روانی فرستاده شده بود، اظهار داشت که هدف از این کار بیاعتبار کردن و منزوی ساختن مخالفان است.
این گزارش نشان میدهد که بازداشتهای روانپزشکی تنها بخش کوچکی از سرکوب گسترده مخالفان در روسیه است، جایی که از زمان آغاز جنگ، بیش از ۲۰ هزار نفر به دلیل اعتراض به جنگ بازداشت و بیش از هزار نفر با اتهامات کیفری مواجه شدهاند.
#روانپزشکی_تنبیهی
#سرکوب_سیاسی
#حقوق_بشر_در_روسیه
#نه_به_سیاسی_ سازی _روانپزشکی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
احمدرضا یزدی
دکترای رواندرمانی
کاندیدای دکترای تحلیل اجتماعی و فرهنگی مدرس و پژوهشگر دانشگاه کنکوردیا کانادا
کاندیدای دکترای تحلیل اجتماعی و فرهنگی مدرس و پژوهشگر دانشگاه کنکوردیا کانادا
Forwarded from کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
دولت فرانسه خواستار توقف اعدامها در ایران شد
دولت فرانسه با محکوم کردن شدید تسریع اعدامها توسط حکومت جمهوری اسلامی در ایران، خواستار توقف این روند شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دولت این کشور روز پنجشنبه دوم اسفند، با شدیدترین لحن، افزایش شمار اعدامها در ایران را که در سال ۲۰۲۴ میلادی به ۹۷۵ مورد رسیده است، محکوم کرد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست اجرای مجازات اعدام را متوقف کنند.
وزارت خارجه فرانسه در بیانیهای اعلام کرد: «این اعدامها نماد سرکوب بیرحمانهای است که علیه تمامی کسانی که جرأت ابراز خواستههای مشروع خود برای آزادی را دارند، اعمال میشود.»سخنگوی دستگاه دیپلماسی فرانسه با یادآوری مخالفت پاریس با مجازات اعدام «در هر نقطه از جهان و تحت هر شرایطی»، از جمهوری اسلامی خواست فوراً به این روند پایان دهد.
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tg-me.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
دولت فرانسه با محکوم کردن شدید تسریع اعدامها توسط حکومت جمهوری اسلامی در ایران، خواستار توقف این روند شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دولت این کشور روز پنجشنبه دوم اسفند، با شدیدترین لحن، افزایش شمار اعدامها در ایران را که در سال ۲۰۲۴ میلادی به ۹۷۵ مورد رسیده است، محکوم کرد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست اجرای مجازات اعدام را متوقف کنند.
وزارت خارجه فرانسه در بیانیهای اعلام کرد: «این اعدامها نماد سرکوب بیرحمانهای است که علیه تمامی کسانی که جرأت ابراز خواستههای مشروع خود برای آزادی را دارند، اعمال میشود.»سخنگوی دستگاه دیپلماسی فرانسه با یادآوری مخالفت پاریس با مجازات اعدام «در هر نقطه از جهان و تحت هر شرایطی»، از جمهوری اسلامی خواست فوراً به این روند پایان دهد.
#نه_به_اعدام
#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران
https://www.tg-me.com/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
Forwarded from کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
«گزارش سالانه اعدام در ایران»، کاری از سازمان حقوق بشر ایران و سازمان «با هم علیه مجازات اعدام» (ECPM)، منتشر شد. این گزارش به ارزیابی و تحلیل روند مجازات اعدام در سال ۲۰۲۴ در جمهوری اسلامی ایران میپردازد. طبق آمارهای ثبتشده، دستکم ۹۷۵ نفر در ایران در سال ۲۰۲۴ اعدام شدند.
برای خواندن گزارش فارسی روی این لینک کلیک کنید:
iranhr.net/media/files/20…
گزارش سالانه ۲۰۲۴ در یک نگاه
دستکم ۹۷۵ تن در سال ۲۰۲۴ در ایران اعدام شدهاند. این عدد نسبتبه ۸۳۴ اعدام که در سال گذشته میلادی ثبت شد، ۱۷درصد افزایش یافته است.
تنها ۹۵ اعدام (کمتر از ۱۰ درصد) از سوی مقامهای رسمی یا رسانههای داخلی گزارش شدهاند. این آمار ۱۵ درصد در سال ۲۰۲۳، ۱۲ درصد در سال ۲۰۲۲، ۱۶ درصد در سال ۲۰۲۱ و میانگین آن بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ حدود ۳۳ درصد بود.
۹۰درصد از کل اعدامهای گنجاندهشده در گزارش ۲۰۲۴، یعنی ۸۸۰ اعدام، از سوی مقامها اعلام نشده است.
دستکم ۵۰۳ اعدام (۵۱.۶ درصد از کل اعدامها) با اتهامهای مربوط به مواد مخدر اجرا شدهاند. این آمار در سال ۲۰۲۳ برابر با ۴۷۱، در سال ۲۰۲۲ برابر با ۲۵۶ مورد (۴۴درصد) و در سال ۲۰۲۱ میلادی ۱۲۶ مورد (۳۸درصد) بوده است. اما بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ به طور میانگین سالانه ۲۴ تن به این اتهام اعدام شدند.
دستکم ۴۱۹ اعدام (۴۳درصد از کل اعدامها) به اتهام قتل بوده است.
دو معترض در بین کسانی بودند که به اتهام قتل عمد اعدام شدند.
۴ نفر در ملأعام به دار آویخته شدند.
دستکم ۱ کودک-مجرم در میان اعدامشدگان بود. پرونده ۳ مورد احتمالی دیگر در زمان تدوین گزارش در دست بررسی بود.
دستکم ۳۱ زن اعدام شدند که بالاترین آمار اعدام زنان طی دستکم ۱۷ سال گذشته بوده است.
دستکم پنج تن از اعدامشدگان از بیماریهای روحی روانی یا معلولیت رنج میبردند.
دستکم ۸۰ شهروند افغان اعدام شدند. این آمار در سال ۲۰۲۳ برابر با ۲۵ تن و در سال ۲۰۲۲ برابر با ۱۶ تن بود.
دستکم ۵۳۴ اعدام در سال ۲۰۲۴ و بیش از ۵۰۷۵ اعدام از سال ۲۰۱۰، بر اساس احکام اعدام صادرشده در دادگاههای انقلاب بوده است.
برای خواندن گزارش فارسی روی این لینک کلیک کنید:
iranhr.net/media/files/20…
گزارش سالانه ۲۰۲۴ در یک نگاه
دستکم ۹۷۵ تن در سال ۲۰۲۴ در ایران اعدام شدهاند. این عدد نسبتبه ۸۳۴ اعدام که در سال گذشته میلادی ثبت شد، ۱۷درصد افزایش یافته است.
تنها ۹۵ اعدام (کمتر از ۱۰ درصد) از سوی مقامهای رسمی یا رسانههای داخلی گزارش شدهاند. این آمار ۱۵ درصد در سال ۲۰۲۳، ۱۲ درصد در سال ۲۰۲۲، ۱۶ درصد در سال ۲۰۲۱ و میانگین آن بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ حدود ۳۳ درصد بود.
۹۰درصد از کل اعدامهای گنجاندهشده در گزارش ۲۰۲۴، یعنی ۸۸۰ اعدام، از سوی مقامها اعلام نشده است.
دستکم ۵۰۳ اعدام (۵۱.۶ درصد از کل اعدامها) با اتهامهای مربوط به مواد مخدر اجرا شدهاند. این آمار در سال ۲۰۲۳ برابر با ۴۷۱، در سال ۲۰۲۲ برابر با ۲۵۶ مورد (۴۴درصد) و در سال ۲۰۲۱ میلادی ۱۲۶ مورد (۳۸درصد) بوده است. اما بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ به طور میانگین سالانه ۲۴ تن به این اتهام اعدام شدند.
دستکم ۴۱۹ اعدام (۴۳درصد از کل اعدامها) به اتهام قتل بوده است.
دو معترض در بین کسانی بودند که به اتهام قتل عمد اعدام شدند.
۴ نفر در ملأعام به دار آویخته شدند.
دستکم ۱ کودک-مجرم در میان اعدامشدگان بود. پرونده ۳ مورد احتمالی دیگر در زمان تدوین گزارش در دست بررسی بود.
دستکم ۳۱ زن اعدام شدند که بالاترین آمار اعدام زنان طی دستکم ۱۷ سال گذشته بوده است.
دستکم پنج تن از اعدامشدگان از بیماریهای روحی روانی یا معلولیت رنج میبردند.
دستکم ۸۰ شهروند افغان اعدام شدند. این آمار در سال ۲۰۲۳ برابر با ۲۵ تن و در سال ۲۰۲۲ برابر با ۱۶ تن بود.
دستکم ۵۳۴ اعدام در سال ۲۰۲۴ و بیش از ۵۰۷۵ اعدام از سال ۲۰۱۰، بر اساس احکام اعدام صادرشده در دادگاههای انقلاب بوده است.
🔹 ایمیل رسیده
نویسنده: یاشار ایرانی
🔹 تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
🔹 بخش اول
عنوان این مقاله شعار و مطالبهای است که در هر بازی فوتبالِ تیم تراکتور، توسط هزاران نفر در استادیوم طنین انداز میشود. تیم فوتبال تراکتور فقط یک تیم فوتبال نیست، بلکه محلی برای جمع شدن و بهانه ای برای بازخواست حکومت، جهت دستیابی به حق طبیعی خود یعنی آموزش زبان مادری است که توسط سازمان ملل و کنوانیسیونهای مربوط به آن به رسمیت شناخته میشود و در اصل ۱۵ قانون اساسی نیز به آن تاکید شده است، ولی نه تنها اجرا نمی شود بلکه از هر حرکت دیگر در راستای ترویج و بزرگداشت این زبان جلوگیری به عمل می آید. تیم فوتبال تراکتور تنها متعلق به شهر تبریز نیست، بلکه بسیاری از تورک زبانان سایر استانها و شهرهای ایران این تیم را متعلق به خود و جایی برای ابراز حقوق از دست رفته خود میدانند. در هر بازی تراکتور ما شاهد این هستیم که از سرتاسر شهرهای اطراف تبریز، دور و نزدیک، ارومیه، خوی، اردبیل و سایر شهرها برای حضور در استادیوم جمع میشوند. این مقاله فقط درباره زمان مادری تورکی نیست بلکه میتواند به سایر زبانهای غیر از فارسی که در ایران رایج است نیز اطلاق شود مانند زبانهای کردی، لری، بلوچ و غیره.
در تفسیر عنوان این مقاله می توان دو مفهوم براشت کرد. اولی تدریس زبان تورکی و دوم تدریس به زبان تورکی میباشد به طوریکه از آموزش زبان دیگر (زبان فارسی) جلوگیری به عمل آید. که مقصود ما همان مورد اول است. خواسته ای به حق که هیچ آسیبی به جامعه وارد نمی کند. پس چرا از آموزش این زبان و تلاش برای آموزش زبان در مدارس جلوگیری به عمل میآید؟ این گونه خواسته ها میتواند توسط نمایندگان مناطق تورکزبانِ مجلس به دولتمردان پیشنهاد و اجرایی شود ولی همانگونه که واقف هستیم نه تنها نمایندگان مجلس از فیلتری به نام شورای نگهبان عبور میکنند بلکه قوانین مصوب آنها نیز از این فیلتر عبور میکند. از نمایندگانی که صبح روز جمعه از گران شدن بنزین مطلع میشوند انتظاری بیش از این نمیرود.
قبل از سال ۱۳۱۳ در سطح بینالمللی، ایران به نامی که اکنون میشناسیم شناخته نمیشد، بلکه در اکثر نامهها و قراردادهای بینالملی با نام پرشیا و یا با نام حکومت های حاکم مانند حکومت قاجاریه و یا صفویه شناخته میشد. در اوایل حکومت رضا شاه پهلوی گروهی از روشنفکران و مشاوران رضا شاه مانند محمدعلی فروغی و سعید نفیسی به تقلید از ترکیه درصدد ایجاد و تقویت ملیگرایی ایرانی برآمدند. یکی از پیشنهادات آنها تاکید بر استفاده از نام ایران در معاهدات بینالمللی بود. به این ترتیب بر خلاف تصور اکثریت ایرانیان، ایران نامی جدید برای این مرز و بوم ولی با بیشینه تاریخیِ بسیار قدیمی و البته درخشان میباشد.
گسترش ارتباطات بین ایرانیان نیاز به یک زبان مشترک و رسمی داشت و زبان فارسی شانس این را پیدا کرد که زبان مشترک باشد. اگر زمانی که آموزش نوین در ایران نهادینه شد شانس با زبان دیگری یار بود مثل تورکی یا کوردی که به عنوان زبان مشترک و انحصاری آموزشی و نوشتاری ایرانیان باشد اکنون من این متن را به آن زبان مینوشتم و در آنصورت احتمالا نوشتن مقالهای در لزوم آموزش زبان فارسی به عنوان زبان مادری نیاز میبود. به اذعان بسیاری از صاحب نظران تاریخ و سیاست، رضا شاه پهلوی، سهم بسیاری در ساخت ایران نوین داشت و کمتر کسی منکر آن است، ولی یکی از انتقادهایی که بر حکومت وی وارد است، همین سیاست یکسانسازی فرهنگ چندزبانی به یک زبان (فارسی) است که زمینه ساز تبعیض بر گویشوران زبان های تورکی و کوردی و ... شده است. برخی خانوادهها در مناطق غیر فارسی زبان جهت برخورداری از آموزش بهتر و سایر امکانات فرهنگی که برای گویشوران فارسی زبان موجود است، ترجیح میدهند اولین زبان فرزندان خود (که در واقع همان زبان مادری نامیده میشود) زبان فارسی باشد که این کار به فرسایش زبان ترکی میانجامد. جهت روشن شدن مطلب به مثالی برای فرسایش زبان ترکی در طول زمان که تا حدودی نگارنده این مقاله به تجربه این را دیده است، اشاره میکنم.
سال 1365 : آنا باخ بالیقلارا، منه او بالاجا بالیقلاردان آل. (مامان به ماهی ها نگا کن، برا من از اون ماهی کوچولوها بخر)
سال 1375 : مامان باخ بالیقلارا، منه او بالاجا بالیقلاردان آل
سال 1385 : مامان باخ ماهی لره، منه او بالاجا ماهی لردن آل
سال 1395 : مامان باخ ماهی لره، منه او ماهی کوچولو لاردان بخر
اسم ها، صفتها و حتی گاهی فعلها هم در زبان تورکی به کلمات فارسی تغیر مییابند که در طی چند دهه اخیر برای بیشتر تورک زبانان، این تغیرات مشهود است.
🔹 ادامه دارد ⬇️
@drsargolzaei
نویسنده: یاشار ایرانی
🔹 تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
🔹 بخش اول
عنوان این مقاله شعار و مطالبهای است که در هر بازی فوتبالِ تیم تراکتور، توسط هزاران نفر در استادیوم طنین انداز میشود. تیم فوتبال تراکتور فقط یک تیم فوتبال نیست، بلکه محلی برای جمع شدن و بهانه ای برای بازخواست حکومت، جهت دستیابی به حق طبیعی خود یعنی آموزش زبان مادری است که توسط سازمان ملل و کنوانیسیونهای مربوط به آن به رسمیت شناخته میشود و در اصل ۱۵ قانون اساسی نیز به آن تاکید شده است، ولی نه تنها اجرا نمی شود بلکه از هر حرکت دیگر در راستای ترویج و بزرگداشت این زبان جلوگیری به عمل می آید. تیم فوتبال تراکتور تنها متعلق به شهر تبریز نیست، بلکه بسیاری از تورک زبانان سایر استانها و شهرهای ایران این تیم را متعلق به خود و جایی برای ابراز حقوق از دست رفته خود میدانند. در هر بازی تراکتور ما شاهد این هستیم که از سرتاسر شهرهای اطراف تبریز، دور و نزدیک، ارومیه، خوی، اردبیل و سایر شهرها برای حضور در استادیوم جمع میشوند. این مقاله فقط درباره زمان مادری تورکی نیست بلکه میتواند به سایر زبانهای غیر از فارسی که در ایران رایج است نیز اطلاق شود مانند زبانهای کردی، لری، بلوچ و غیره.
در تفسیر عنوان این مقاله می توان دو مفهوم براشت کرد. اولی تدریس زبان تورکی و دوم تدریس به زبان تورکی میباشد به طوریکه از آموزش زبان دیگر (زبان فارسی) جلوگیری به عمل آید. که مقصود ما همان مورد اول است. خواسته ای به حق که هیچ آسیبی به جامعه وارد نمی کند. پس چرا از آموزش این زبان و تلاش برای آموزش زبان در مدارس جلوگیری به عمل میآید؟ این گونه خواسته ها میتواند توسط نمایندگان مناطق تورکزبانِ مجلس به دولتمردان پیشنهاد و اجرایی شود ولی همانگونه که واقف هستیم نه تنها نمایندگان مجلس از فیلتری به نام شورای نگهبان عبور میکنند بلکه قوانین مصوب آنها نیز از این فیلتر عبور میکند. از نمایندگانی که صبح روز جمعه از گران شدن بنزین مطلع میشوند انتظاری بیش از این نمیرود.
قبل از سال ۱۳۱۳ در سطح بینالمللی، ایران به نامی که اکنون میشناسیم شناخته نمیشد، بلکه در اکثر نامهها و قراردادهای بینالملی با نام پرشیا و یا با نام حکومت های حاکم مانند حکومت قاجاریه و یا صفویه شناخته میشد. در اوایل حکومت رضا شاه پهلوی گروهی از روشنفکران و مشاوران رضا شاه مانند محمدعلی فروغی و سعید نفیسی به تقلید از ترکیه درصدد ایجاد و تقویت ملیگرایی ایرانی برآمدند. یکی از پیشنهادات آنها تاکید بر استفاده از نام ایران در معاهدات بینالمللی بود. به این ترتیب بر خلاف تصور اکثریت ایرانیان، ایران نامی جدید برای این مرز و بوم ولی با بیشینه تاریخیِ بسیار قدیمی و البته درخشان میباشد.
گسترش ارتباطات بین ایرانیان نیاز به یک زبان مشترک و رسمی داشت و زبان فارسی شانس این را پیدا کرد که زبان مشترک باشد. اگر زمانی که آموزش نوین در ایران نهادینه شد شانس با زبان دیگری یار بود مثل تورکی یا کوردی که به عنوان زبان مشترک و انحصاری آموزشی و نوشتاری ایرانیان باشد اکنون من این متن را به آن زبان مینوشتم و در آنصورت احتمالا نوشتن مقالهای در لزوم آموزش زبان فارسی به عنوان زبان مادری نیاز میبود. به اذعان بسیاری از صاحب نظران تاریخ و سیاست، رضا شاه پهلوی، سهم بسیاری در ساخت ایران نوین داشت و کمتر کسی منکر آن است، ولی یکی از انتقادهایی که بر حکومت وی وارد است، همین سیاست یکسانسازی فرهنگ چندزبانی به یک زبان (فارسی) است که زمینه ساز تبعیض بر گویشوران زبان های تورکی و کوردی و ... شده است. برخی خانوادهها در مناطق غیر فارسی زبان جهت برخورداری از آموزش بهتر و سایر امکانات فرهنگی که برای گویشوران فارسی زبان موجود است، ترجیح میدهند اولین زبان فرزندان خود (که در واقع همان زبان مادری نامیده میشود) زبان فارسی باشد که این کار به فرسایش زبان ترکی میانجامد. جهت روشن شدن مطلب به مثالی برای فرسایش زبان ترکی در طول زمان که تا حدودی نگارنده این مقاله به تجربه این را دیده است، اشاره میکنم.
سال 1365 : آنا باخ بالیقلارا، منه او بالاجا بالیقلاردان آل. (مامان به ماهی ها نگا کن، برا من از اون ماهی کوچولوها بخر)
سال 1375 : مامان باخ بالیقلارا، منه او بالاجا بالیقلاردان آل
سال 1385 : مامان باخ ماهی لره، منه او بالاجا ماهی لردن آل
سال 1395 : مامان باخ ماهی لره، منه او ماهی کوچولو لاردان بخر
اسم ها، صفتها و حتی گاهی فعلها هم در زبان تورکی به کلمات فارسی تغیر مییابند که در طی چند دهه اخیر برای بیشتر تورک زبانان، این تغیرات مشهود است.
🔹 ادامه دارد ⬇️
@drsargolzaei
🔹 ایمیل رسیده:
تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
بخش دوم
در گذشته به علت جنگ هشت ساله با عراق و مشکلات پس از آن، کمتر به اهمیت زبان مادری پرداخته میشد اما بعد از جنگ، توجه به زبان مادری هم بیشتر شد. اردیبهشت و خرداد ۸۵ نقطه عطفی در مطالبه حق طبیعی آموزش زبان مادری در میان تورکزبانان بود. کاریکاتور چاپ شده در روزنامه ایران جرقه ای بود که باروت انباشته شده از تبعیض آگاهانه یا ناآگاهانه موجود توسط حکومت و جامعه را شعله ور ساخت. سطح گستردگی و شدت اعتراضات 85 را شاید بتوان همانند اعتراضات 88 جنبش سبز و شاید بیشتر (در شهرهای تورکزبان) در نظر گرفت. این اعتراضات آنچنان که میبایست توسط نهادها و رسانه های دولتی و بینالمللی (مانند عفو بینالملل) رصد نشد، تعداد کشتهها توسط نیروهای امنیتی به گفته برخی معترضان و رسانه های غیر رسمی دهها نفر اعلام شد، اما آنچه که شکی در آن نیست کشتار نقده (سولدوز) بود که به کشته شدن 5 نفر انجامید، ولی انعکاسی درخور در رسانههای جمعی (حتی صدای آمریکا یا بیبیسی) نداشت. در شبکههای استانی تلوزیون ایران نیز با فراخوان جهت تجمع، مردمِ معترض را به خیابانها کشیده و همانند حوادث کوی دانشگاه با حملات گاز انبری و استراتژی لولهکردن به سرکوب مردم پرداختند. چه بسیار دانشجویانی که ستارهدار شده و از ادامه تحصیل بازماندند، چه بسیار افرادی که به زندان افتادند و انسانهایی که توسط سرکوبگران رژیم جان خود را از دست دادند.
بعد از اعتراضات 85 نوعی تبعیض علیه فارسزبانان توسط جامعه تورک زبان به ویژه در میان جوانان و محیط دانشجویی رایج شد، بطوری که در انتخابات شورای صنفی دانشگاهها، ائتلاف های ترکزبان تنها به دلیل تورک بودنشان انتخاب میشد و در شهرهایی مانند ارومیه که ترکیبی از کردزبانان و تورک زبانان بود، انتخابات شورای شهر و مجلس نیز به همین ترتیب بود. یعنی تورکزبانان به کاندیدای تورک و کرد زبانان به کاندیدای کرد رأی میدادند. حساسیت به شدت بالا رفته بود و در جریان چاپ اسکناس جدید پنچ هزار تومانی به خاطر حدیثی از پیامبر در پشت اسکناس، مدتی در بازار های مناطق تورکزبان توسط مردم به کار گرفته نشد. استدلاشان این بود که پول ملی ایران برای همه ایرنیان است نه فقط سرزمین پارس، پس مطالب چاپ شده روی آن نیز نبایستی فقط اشاره به یک قوم از اقوام ایرانی باشد.
چه بسیارند رودها، شهرها و روستاهایی که در نقشه به یک نام خوانده میشوند ولی در بین افراد همان شهر به اسم دیگری شناخته میشوند. از شمالغربی ترین نقطه ایران تا ساحل دریای خزر رودی را که تمام ساکنین محلی، " آراز" مینامند، در نقشههای جغرافیایی و کتابها رود ارس نامگذاری شده است. جنگلهای حاشیه این رود آراز بار است که به ارسباران تحریف شده است. شهر قوشاچای که ما بین رودهای جیغاتی و تاتائو قرار دارد به میاندواب تحریف شده که بین دو رود تحریف شده زرینه رود و سیمینه رود قرار گرفته است. از دیگر اسامی تحریف شده شهرها میتوان به شهرهای هادیشهر (علمدار-گرگر)، نقده (سولدوز)، شاهین دژ (سایئن قالا)، تکاپ (تیکان تپه) و بسیاری دیگر اشاره کرد. نامهای مذکور در واقع هنوز بین اهالی آن منطقه به اسامی سابق شناخته میشوند. این تغیر اسامی از زمان اوایل حکومت پهلوی آغاز شده و تا کنون ادامه دارد که بررسی چرایی این موضوع خود به مقالهای مفصل نیاز دارد. اما آنچه مسلم است این اسامی تحریف شده، تبعیضی آشکار در حق تورک زبانان ایران است.
در حکومت ولایت فقیه هرکسی که بخواهد کتابی را به چاپ برساند باید هفت خوان گرفتن مجوز را بگذراند، حال اگر بخواهد کتابی را به زبان تورکی چاپ کند، هر خوان مرحله قبل خود به هفت خوانی دیگر تبدیل میشود که باز تبعیضی آشکار است.
نه تنها گرفتن مجوز برای چاپ کتاب به زبان تورکی کاری بسیار دشوار و در خیلی موارد غیر ممکن است، نامگذاری مغازه ها و شرکتها به زبان تورکی نیز بسیار مشکل است. این نامگذاری ها به عدم صدور پروانه برای کسب و کار و در برخی موارد به پلمپ محل کسب نیز منجر میشود. تا چندی پیش حتی شهروندان تورک زبان اجازه نامگذاری اسم پسر به نام " آراز" را هم نداشتند.
آموزش زبان مادری، تنها تبعیضِ حکومت ولایت فقیه بر اقوام ایرانی نیست و منابع عمومی در کشور ناعادلانه تقسیم شدهاند. تبریز که شهر اولینها بود در مقایسه با شهرهای اصفهان، شیراز و مشهد نرخ رشد و پیشرفت اندکی داشته است و سرمایه گذاری های دولتی اندکی در این شهر صورت گرفته است. مشخص است که در اقتصاد دولتی ایران سرمایهگذاریهای اساسی و بزرگ توسط دولت و حکومت انجام می شود، مانند کارخانه های صنعتی مادر و سایر کارخانجات بزرگ دولتی. ولی از سرمایهگذاریهای کلان در مناطق تورکزبان و کوردزبان پرهیز شده است بطوریکه نرخ بالای بیکاری و نرخ پایین رفاه در این مناطق غوغا میکند.
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
بخش دوم
در گذشته به علت جنگ هشت ساله با عراق و مشکلات پس از آن، کمتر به اهمیت زبان مادری پرداخته میشد اما بعد از جنگ، توجه به زبان مادری هم بیشتر شد. اردیبهشت و خرداد ۸۵ نقطه عطفی در مطالبه حق طبیعی آموزش زبان مادری در میان تورکزبانان بود. کاریکاتور چاپ شده در روزنامه ایران جرقه ای بود که باروت انباشته شده از تبعیض آگاهانه یا ناآگاهانه موجود توسط حکومت و جامعه را شعله ور ساخت. سطح گستردگی و شدت اعتراضات 85 را شاید بتوان همانند اعتراضات 88 جنبش سبز و شاید بیشتر (در شهرهای تورکزبان) در نظر گرفت. این اعتراضات آنچنان که میبایست توسط نهادها و رسانه های دولتی و بینالمللی (مانند عفو بینالملل) رصد نشد، تعداد کشتهها توسط نیروهای امنیتی به گفته برخی معترضان و رسانه های غیر رسمی دهها نفر اعلام شد، اما آنچه که شکی در آن نیست کشتار نقده (سولدوز) بود که به کشته شدن 5 نفر انجامید، ولی انعکاسی درخور در رسانههای جمعی (حتی صدای آمریکا یا بیبیسی) نداشت. در شبکههای استانی تلوزیون ایران نیز با فراخوان جهت تجمع، مردمِ معترض را به خیابانها کشیده و همانند حوادث کوی دانشگاه با حملات گاز انبری و استراتژی لولهکردن به سرکوب مردم پرداختند. چه بسیار دانشجویانی که ستارهدار شده و از ادامه تحصیل بازماندند، چه بسیار افرادی که به زندان افتادند و انسانهایی که توسط سرکوبگران رژیم جان خود را از دست دادند.
بعد از اعتراضات 85 نوعی تبعیض علیه فارسزبانان توسط جامعه تورک زبان به ویژه در میان جوانان و محیط دانشجویی رایج شد، بطوری که در انتخابات شورای صنفی دانشگاهها، ائتلاف های ترکزبان تنها به دلیل تورک بودنشان انتخاب میشد و در شهرهایی مانند ارومیه که ترکیبی از کردزبانان و تورک زبانان بود، انتخابات شورای شهر و مجلس نیز به همین ترتیب بود. یعنی تورکزبانان به کاندیدای تورک و کرد زبانان به کاندیدای کرد رأی میدادند. حساسیت به شدت بالا رفته بود و در جریان چاپ اسکناس جدید پنچ هزار تومانی به خاطر حدیثی از پیامبر در پشت اسکناس، مدتی در بازار های مناطق تورکزبان توسط مردم به کار گرفته نشد. استدلاشان این بود که پول ملی ایران برای همه ایرنیان است نه فقط سرزمین پارس، پس مطالب چاپ شده روی آن نیز نبایستی فقط اشاره به یک قوم از اقوام ایرانی باشد.
چه بسیارند رودها، شهرها و روستاهایی که در نقشه به یک نام خوانده میشوند ولی در بین افراد همان شهر به اسم دیگری شناخته میشوند. از شمالغربی ترین نقطه ایران تا ساحل دریای خزر رودی را که تمام ساکنین محلی، " آراز" مینامند، در نقشههای جغرافیایی و کتابها رود ارس نامگذاری شده است. جنگلهای حاشیه این رود آراز بار است که به ارسباران تحریف شده است. شهر قوشاچای که ما بین رودهای جیغاتی و تاتائو قرار دارد به میاندواب تحریف شده که بین دو رود تحریف شده زرینه رود و سیمینه رود قرار گرفته است. از دیگر اسامی تحریف شده شهرها میتوان به شهرهای هادیشهر (علمدار-گرگر)، نقده (سولدوز)، شاهین دژ (سایئن قالا)، تکاپ (تیکان تپه) و بسیاری دیگر اشاره کرد. نامهای مذکور در واقع هنوز بین اهالی آن منطقه به اسامی سابق شناخته میشوند. این تغیر اسامی از زمان اوایل حکومت پهلوی آغاز شده و تا کنون ادامه دارد که بررسی چرایی این موضوع خود به مقالهای مفصل نیاز دارد. اما آنچه مسلم است این اسامی تحریف شده، تبعیضی آشکار در حق تورک زبانان ایران است.
در حکومت ولایت فقیه هرکسی که بخواهد کتابی را به چاپ برساند باید هفت خوان گرفتن مجوز را بگذراند، حال اگر بخواهد کتابی را به زبان تورکی چاپ کند، هر خوان مرحله قبل خود به هفت خوانی دیگر تبدیل میشود که باز تبعیضی آشکار است.
نه تنها گرفتن مجوز برای چاپ کتاب به زبان تورکی کاری بسیار دشوار و در خیلی موارد غیر ممکن است، نامگذاری مغازه ها و شرکتها به زبان تورکی نیز بسیار مشکل است. این نامگذاری ها به عدم صدور پروانه برای کسب و کار و در برخی موارد به پلمپ محل کسب نیز منجر میشود. تا چندی پیش حتی شهروندان تورک زبان اجازه نامگذاری اسم پسر به نام " آراز" را هم نداشتند.
آموزش زبان مادری، تنها تبعیضِ حکومت ولایت فقیه بر اقوام ایرانی نیست و منابع عمومی در کشور ناعادلانه تقسیم شدهاند. تبریز که شهر اولینها بود در مقایسه با شهرهای اصفهان، شیراز و مشهد نرخ رشد و پیشرفت اندکی داشته است و سرمایه گذاری های دولتی اندکی در این شهر صورت گرفته است. مشخص است که در اقتصاد دولتی ایران سرمایهگذاریهای اساسی و بزرگ توسط دولت و حکومت انجام می شود، مانند کارخانه های صنعتی مادر و سایر کارخانجات بزرگ دولتی. ولی از سرمایهگذاریهای کلان در مناطق تورکزبان و کوردزبان پرهیز شده است بطوریکه نرخ بالای بیکاری و نرخ پایین رفاه در این مناطق غوغا میکند.
🔹 ادامه دارد
@drsargolzaei
🔹 ایمیل رسیده: یاشار ایرانی
🔹 تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
بخش سوم و آخر
برای اثبات این موضوع کافی است به متروی تهران سر بزنیم و شرح حالی از دستفروشان مترو جویا شویم. بیش از 95 درصد دستفروشان مترو افراد مهاجر جویای کار کردزبان و تورکزبان هستند که بخاطر بیکاری و از روی اجبار به تهران و دستفروشی در مترو پناه آوردهاند.
این تبعیضها بر مناطق غیر فارسی زبان، برخی را به فکر جدایی از ایران انداخته است. در استدلال این افراد به تجربه های معاصر کشورهای همسایه اشاره میشود، کشورهایی مانند بحرین، قطر، جمهوری آذربایجان و غیره که زمانی جزئی از ایران بود ولی همانگونه که می دانیم هم اکنون کشور قطر میزبان جام جهانی است و تیم ملی فوتبال قطر قهرمان جام ملتهای آسیا شده است. بحرین و قطر که زمانی جزئی از ایران بودند به مراتب از رفاه اجتماعی و اقتصادی بیشتری نسبت به افرادی که در داخل مرزهای ایران زندگی میکنند، برخوردارند و نیز ساکنان کشور آذربایجان که اخیراً در سایه رشد اقتصادی به رفاه اجتماعی بیشتری دست یافته از آزادیهای مدنی بیشتری برخوردار هستند به طوری که بسیاری از ایرانیان برای برخورداری از آزادی بیشتر هرچند در مدت زمان اندک به کشور آذربایجان بعنوان توریست مسافرت میکنند.
در واقع استقلال طلبی اقوام ایرانی عکسالعمل آنها در مورد تبعیضهایی هست که نسبت به سایر اقوام میشود. امکاناتی که از بودجه عمومی برای کشور صرف میشود و قسمت کمتری به این اقوام اختصاص می یابد. با این حال چند سال زندگی نگارنده در مناطق فارس زبان ایران به من آموخت که این تبعیضها برخلاف آنچه قبلاً میپنداشتم از طرف جامعه ایرانی یا مردم فارسزبان، نسبت به سایر اقوام نیست بلکه خونگرمی مردمان ایران و عدم تبعیض آنها در برخورد با غیر فارس زبانان کاملاً مشهود است. تبعیض موجود از طرف حکومت و گروه اندکی است که متاسفانه قدرت را نیز در دست دارند.
به خاطر ایدوئولوژی حاکم بر حکومت ولایت فقیه توجه چندانی به کل آموزش و پرورش نمیشود و آنچه که در شهرهای بزرگ به عنوان امکانات آموزشی بیشتر شناخته میشود سرمایهگذاری بخش خصوصی در این بخش میباشد که آن هم توسط خود شهروندان تامین میشود. در واقع حکومت ایران در آموزش و پرورش کمترین نقشی را که میتواند داشته باشد را دارد و اگر مدارس غیرانتفاعی و خصوصی را از کشور حذف کنیم، چه بسیار دانش آموزانی که آموزش و پرورش دولتی توان آموزش آنها را ندارد.
اگر بخواهیم به ریز تبعیضهایی که نسبت به تمام ایرانیان توسط این حکومت وارد میشود بحث کنیم، مطلب در این مقاله نمیگنجد ولی در رابطه با بهره مندی از آموزش زبان مادری توسط سایر اقوام غیر فارسزبانِ ایرانی تا آنجا که توضیح داده شد، چند پیشنهاد به حکومت ایران دارم. با توجه به ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه بسیار بعید به نظر میزسد که از این حکومت انتظار عملی کردن پیشنهادات را داشته باشیم. با این حال امیدواریم حکومت بعد از ولایت فقیه بتواند پیشنهادات را در برنامه اجرایی خود قرار دهد.
پیشنهادات:
1) گنجاندن درس هایی به زبان مادری شامل زبان و ادبیات هر منطقه در برنامه آموزش و پرورش.
2) فراهم کردن زیرساخت لازم برای تولید محتوای هنری از شعر و نثر و سایر آثار ادبی نوشتاری، موسیقی و کنسرت، فیلم و تائتر و دیگر کارهای فرهنگی به زبان مادری.
3) ایجاد فرهنگستان های تورکی آذربایجانی، کردی و هر زبانی که گویشوران آن خواستار ایجاد فرهنگستان مختص آن زبان باشند.
4) برگرداندن اسامی اصیل مناطقی که به اسامی دیگری تحریف شدهاند.
5) رسمی کردن زبان تورکی که گویشوران بسیاری دارد.
کشور هند با بیش از یک میلیارد جمعیت، بعد از سال2005، 22 زبان رسمی در ایالتهای خود دارد. کشورهای اتریش (9 میلیون) و سنگاپور (6 میلیون)، در کشور خود 4 زبان رسمی دارد و کشورهای بلژیک (11 میلیون)، بوسی و هرزگوین (3 میلیون) و رواندا (12 میلیون)، هر کدام 3 زبان رسمی در کشور خود دارد. حال اینکه در کشور ایران با بیش از 80 میلیون جمعیت و با ترکیب جمعیتی میلیونها تورک و کرد، زبان تورکی و کردی از زبانهای رسمی نباشد، رد پای تبعیض به چشم میخورد.
رسمی کردن زبان تورکی و کردی ، تدوین و گنجاندن دروس ادبی مربوط به این زبانها در دوران تحصیل و بها دادن کافی به جایگاه این زبانها نه تنها کوردها و تورکها را به جدایی از ایران سوق نمیدهد، بلکه برعکس، عدم توجه به زبان های اقوام ، آنها را به تجزیه از ایران تحریک می کند و آنها را مصمم تر بر جدایی از ایران خواهد کرد.
@drsargolzaei
🔹 تورک دیلینده مدرسه ، اولمالیدیر هرکسه
بخش سوم و آخر
برای اثبات این موضوع کافی است به متروی تهران سر بزنیم و شرح حالی از دستفروشان مترو جویا شویم. بیش از 95 درصد دستفروشان مترو افراد مهاجر جویای کار کردزبان و تورکزبان هستند که بخاطر بیکاری و از روی اجبار به تهران و دستفروشی در مترو پناه آوردهاند.
این تبعیضها بر مناطق غیر فارسی زبان، برخی را به فکر جدایی از ایران انداخته است. در استدلال این افراد به تجربه های معاصر کشورهای همسایه اشاره میشود، کشورهایی مانند بحرین، قطر، جمهوری آذربایجان و غیره که زمانی جزئی از ایران بود ولی همانگونه که می دانیم هم اکنون کشور قطر میزبان جام جهانی است و تیم ملی فوتبال قطر قهرمان جام ملتهای آسیا شده است. بحرین و قطر که زمانی جزئی از ایران بودند به مراتب از رفاه اجتماعی و اقتصادی بیشتری نسبت به افرادی که در داخل مرزهای ایران زندگی میکنند، برخوردارند و نیز ساکنان کشور آذربایجان که اخیراً در سایه رشد اقتصادی به رفاه اجتماعی بیشتری دست یافته از آزادیهای مدنی بیشتری برخوردار هستند به طوری که بسیاری از ایرانیان برای برخورداری از آزادی بیشتر هرچند در مدت زمان اندک به کشور آذربایجان بعنوان توریست مسافرت میکنند.
در واقع استقلال طلبی اقوام ایرانی عکسالعمل آنها در مورد تبعیضهایی هست که نسبت به سایر اقوام میشود. امکاناتی که از بودجه عمومی برای کشور صرف میشود و قسمت کمتری به این اقوام اختصاص می یابد. با این حال چند سال زندگی نگارنده در مناطق فارس زبان ایران به من آموخت که این تبعیضها برخلاف آنچه قبلاً میپنداشتم از طرف جامعه ایرانی یا مردم فارسزبان، نسبت به سایر اقوام نیست بلکه خونگرمی مردمان ایران و عدم تبعیض آنها در برخورد با غیر فارس زبانان کاملاً مشهود است. تبعیض موجود از طرف حکومت و گروه اندکی است که متاسفانه قدرت را نیز در دست دارند.
به خاطر ایدوئولوژی حاکم بر حکومت ولایت فقیه توجه چندانی به کل آموزش و پرورش نمیشود و آنچه که در شهرهای بزرگ به عنوان امکانات آموزشی بیشتر شناخته میشود سرمایهگذاری بخش خصوصی در این بخش میباشد که آن هم توسط خود شهروندان تامین میشود. در واقع حکومت ایران در آموزش و پرورش کمترین نقشی را که میتواند داشته باشد را دارد و اگر مدارس غیرانتفاعی و خصوصی را از کشور حذف کنیم، چه بسیار دانش آموزانی که آموزش و پرورش دولتی توان آموزش آنها را ندارد.
اگر بخواهیم به ریز تبعیضهایی که نسبت به تمام ایرانیان توسط این حکومت وارد میشود بحث کنیم، مطلب در این مقاله نمیگنجد ولی در رابطه با بهره مندی از آموزش زبان مادری توسط سایر اقوام غیر فارسزبانِ ایرانی تا آنجا که توضیح داده شد، چند پیشنهاد به حکومت ایران دارم. با توجه به ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه بسیار بعید به نظر میزسد که از این حکومت انتظار عملی کردن پیشنهادات را داشته باشیم. با این حال امیدواریم حکومت بعد از ولایت فقیه بتواند پیشنهادات را در برنامه اجرایی خود قرار دهد.
پیشنهادات:
1) گنجاندن درس هایی به زبان مادری شامل زبان و ادبیات هر منطقه در برنامه آموزش و پرورش.
2) فراهم کردن زیرساخت لازم برای تولید محتوای هنری از شعر و نثر و سایر آثار ادبی نوشتاری، موسیقی و کنسرت، فیلم و تائتر و دیگر کارهای فرهنگی به زبان مادری.
3) ایجاد فرهنگستان های تورکی آذربایجانی، کردی و هر زبانی که گویشوران آن خواستار ایجاد فرهنگستان مختص آن زبان باشند.
4) برگرداندن اسامی اصیل مناطقی که به اسامی دیگری تحریف شدهاند.
5) رسمی کردن زبان تورکی که گویشوران بسیاری دارد.
کشور هند با بیش از یک میلیارد جمعیت، بعد از سال2005، 22 زبان رسمی در ایالتهای خود دارد. کشورهای اتریش (9 میلیون) و سنگاپور (6 میلیون)، در کشور خود 4 زبان رسمی دارد و کشورهای بلژیک (11 میلیون)، بوسی و هرزگوین (3 میلیون) و رواندا (12 میلیون)، هر کدام 3 زبان رسمی در کشور خود دارد. حال اینکه در کشور ایران با بیش از 80 میلیون جمعیت و با ترکیب جمعیتی میلیونها تورک و کرد، زبان تورکی و کردی از زبانهای رسمی نباشد، رد پای تبعیض به چشم میخورد.
رسمی کردن زبان تورکی و کردی ، تدوین و گنجاندن دروس ادبی مربوط به این زبانها در دوران تحصیل و بها دادن کافی به جایگاه این زبانها نه تنها کوردها و تورکها را به جدایی از ایران سوق نمیدهد، بلکه برعکس، عدم توجه به زبان های اقوام ، آنها را به تجزیه از ایران تحریک می کند و آنها را مصمم تر بر جدایی از ایران خواهد کرد.
@drsargolzaei
تورک_دیلینده_مدرسه_اولمالیدیر_هرکسه.pdf
301.6 KB
🔹 ایمیل رسیده در زمینهی آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری
🔹 نویسنده: یاشار ایرانی
@drsargolzaei
🔹 نویسنده: یاشار ایرانی
@drsargolzaei
Forwarded from کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢
به اطلاع میرسانیم که کارزار از امروز کانال یوتیوب مختص خود را دارد و از این به بعد همه نشست های دو هفتگی و همچنین ویدیوهای حمایتی کارزار از سهشنبه های اعتراضی نه به اعدام در این کانال قرار خواهند گرفت.
لطفا یوتیوب کارزار رو حمایت کنید و فالو کنید تا بیشتر دیده و شنیده شویم و تاثیرگذار تر باشیم در راه مبارزه با اعدام.
روی لینک زیر بزنید، کارزار رو فالو کنید و به دوستان خودتون معرفی کنید:
https://www.youtube.com/@GCtSEiI
بزودی آرشیو تمام نشست های پیشین روی کانال قرار خواهد گرفت.
کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
#نه_به_اعدام
#stopexecutionsiniran
به اطلاع میرسانیم که کارزار از امروز کانال یوتیوب مختص خود را دارد و از این به بعد همه نشست های دو هفتگی و همچنین ویدیوهای حمایتی کارزار از سهشنبه های اعتراضی نه به اعدام در این کانال قرار خواهند گرفت.
لطفا یوتیوب کارزار رو حمایت کنید و فالو کنید تا بیشتر دیده و شنیده شویم و تاثیرگذار تر باشیم در راه مبارزه با اعدام.
روی لینک زیر بزنید، کارزار رو فالو کنید و به دوستان خودتون معرفی کنید:
https://www.youtube.com/@GCtSEiI
بزودی آرشیو تمام نشست های پیشین روی کانال قرار خواهد گرفت.
کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
#نه_به_اعدام
#stopexecutionsiniran
YouTube
Global Campaign to Stop Executions in Iran
Share your videos with friends, family, and the world
⭕️ ۲۱ فوریه، روز جهانی زبان مادری؛ روزی برای پاسداشت تنوع زبانی و فرهنگی و تأکید بر اهمیت آموزش و ارتباط به زبان مادری است. به همین مناسبت، شما را دعوت میکنیم تا در گفتوگوی تخصصی ما در ارتباط با جایگاه زبان مادری در آموزش، هویت و عدالت زبانی همراه ما باشید
آیا آموزش به زبان مادری یک حق انکارناپذیر و بدیهی است یا چالشی پیچیده که اجرای آن دشوار یا حتی غیرممکن است؟ آیا تمامی زبانها ظرفیت علمی لازم برای آموزش را دارند؟ آیا تدریس به زبان مادری میتواند در کنار زبان ملی، بستری برای رشد علمی و فرهنگی باشد، یا آن را به حاشیه میراند؟ و در نهایت، آیا این حق صرفاً یک آرمان باقی خواهد ماند، یا امکان تحقق آن در کشوری با تنوع زبانی گسترده مانند ایران وجود دارد؟
در این لایو، بیطرفانه به این موضوع خواهیم پرداخت و از زوایای مختلف آن را بررسی خواهیم کرد
@cheshmandaz_foundation
آیا آموزش به زبان مادری یک حق انکارناپذیر و بدیهی است یا چالشی پیچیده که اجرای آن دشوار یا حتی غیرممکن است؟ آیا تمامی زبانها ظرفیت علمی لازم برای آموزش را دارند؟ آیا تدریس به زبان مادری میتواند در کنار زبان ملی، بستری برای رشد علمی و فرهنگی باشد، یا آن را به حاشیه میراند؟ و در نهایت، آیا این حق صرفاً یک آرمان باقی خواهد ماند، یا امکان تحقق آن در کشوری با تنوع زبانی گسترده مانند ایران وجود دارد؟
در این لایو، بیطرفانه به این موضوع خواهیم پرداخت و از زوایای مختلف آن را بررسی خواهیم کرد
@cheshmandaz_foundation
🔴 باشگاه پریفرونتال و مرکز مشاورهی روانپویا برگزار میکنند:
🔴 جشن استقبال از نوروز ۱۴۰۴
(ورود رایگان)
🔹 سخنرانان:
دکتر هادی یگانه (روانشناس): زمان، روان و روایت
دکتر سیاوش صفایی (روانشناس): جایگاه آیینها در زندگی مدرن
دکتر حمید افشار (روانپزشک): روان نو، جهان نو (خانهتکانی درونی)
دکتر محمدرضاسرگلزایی (روانپزشک): قصههای تحول در مثنوی مولوی
🔹 مکان:
West Vancouver Community Center,
Lily Spirit Room
2121 Marine Drive
🔹 زمان: یکشنبه ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۳
۱۶ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰ به وقت ونکوور
🔹 جهت حمایت از این برنامه و معرفی کسبوکار از طریق اسپانسرشیپ با شماره زیر در تماس باشید
https://wa.me/17788585719
https://wa.me/16047191084
🔴🔴🔴 ثبتنام:
https://www.eventbrite.com/e/nowruz-1404-ceremony-event-tickets-1244092667659?aff=oddtdtcreator&internal_ref=social
🔴 جشن استقبال از نوروز ۱۴۰۴
(ورود رایگان)
🔹 سخنرانان:
دکتر هادی یگانه (روانشناس): زمان، روان و روایت
دکتر سیاوش صفایی (روانشناس): جایگاه آیینها در زندگی مدرن
دکتر حمید افشار (روانپزشک): روان نو، جهان نو (خانهتکانی درونی)
دکتر محمدرضاسرگلزایی (روانپزشک): قصههای تحول در مثنوی مولوی
🔹 مکان:
West Vancouver Community Center,
Lily Spirit Room
2121 Marine Drive
🔹 زمان: یکشنبه ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۳
۱۶ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰ به وقت ونکوور
🔹 جهت حمایت از این برنامه و معرفی کسبوکار از طریق اسپانسرشیپ با شماره زیر در تماس باشید
https://wa.me/17788585719
https://wa.me/16047191084
🔴🔴🔴 ثبتنام:
https://www.eventbrite.com/e/nowruz-1404-ceremony-event-tickets-1244092667659?aff=oddtdtcreator&internal_ref=social
🔴 مسمومیتهای الکلی در ایران
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
با دکتر رضا افشاری
(متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول- مسمومیت حاد با اتانول:
https://youtu.be/l_oGj8rrLwk
🔹 این گفتگو ادامه دارد
@drsargolzaei
@prefrontalclub
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
با دکتر رضا افشاری
(متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول- مسمومیت حاد با اتانول:
https://youtu.be/l_oGj8rrLwk
🔹 این گفتگو ادامه دارد
@drsargolzaei
@prefrontalclub
YouTube
مسمومیتهای الکلی - بخش اول
🔴 مسمومیتهای الکلی در ایران
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با دکتر رضا افشاری (متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول- مسمومیت حاد با اتانول:
#دکتر_سرگلزایی_روانپزشک #دکتر_سرگلزایی #دکتر_رضا_افشاری #مسمومیت_الکلی #الکل_تقلبی
🔹 گفتگوی دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک) با دکتر رضا افشاری (متخصص سمشناسی بالینی)
🔹 بخش اول- مسمومیت حاد با اتانول:
#دکتر_سرگلزایی_روانپزشک #دکتر_سرگلزایی #دکتر_رضا_افشاری #مسمومیت_الکلی #الکل_تقلبی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽️ دقیقهای از کارگاه آنلاین مدیریت استرس از دورهی مهارتهای زندگی +me
🤝 باشگاه پریفرونتال و مرکز مشاوره روانپویا برگزار میکنند:
🔴 کارگاه حضوری مدیریت استرس
از دوره جامع مهارتهای زندگی +ME
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
🔹 در جهانی زندگی میکنیم که انباشته از اخبار نگرانکننده، روابط پیچیده، تغییرات سریع و تکالیف متناقض است. میراث ژنتیک انسان و آموزههای نظام آموزشی، ما را برای مدیریت این مقدار فشار، مجهز نکرده است بنابراین نتیجهی این اضافهبار، اضطراب، تحلیلرفتگی، خشم و بیماریهای روانتنی است.
🔹 در نشست دو روزهی مدیریت استرس هم به مباحث پایه خواهیم پرداخت و هم به راهکارهای کاربردی
🔹 سرفصلها:
۱- فیزیولوژی استرس
۲- عواقب و عوارض استرس
۳- منابع درونی و بیرونی استرس
۴- مهارتهای مدیریت استرس
🔴زمان:
جلسه اول: شنبه ۸ مارچ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
جلسه دوم: شنبه ۱۵ مارچ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔴برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
🔹 در صورت داشتن بیمهی تکمیلی، رسید مرکز مشاوره برای دریافت هزینه ارائه میشود.
#مدیریت_استرس
#مهارتهای_زندگی
#meplus
#stress_management
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
🔴 کارگاه حضوری مدیریت استرس
از دوره جامع مهارتهای زندگی +ME
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
🔹 در جهانی زندگی میکنیم که انباشته از اخبار نگرانکننده، روابط پیچیده، تغییرات سریع و تکالیف متناقض است. میراث ژنتیک انسان و آموزههای نظام آموزشی، ما را برای مدیریت این مقدار فشار، مجهز نکرده است بنابراین نتیجهی این اضافهبار، اضطراب، تحلیلرفتگی، خشم و بیماریهای روانتنی است.
🔹 در نشست دو روزهی مدیریت استرس هم به مباحث پایه خواهیم پرداخت و هم به راهکارهای کاربردی
🔹 سرفصلها:
۱- فیزیولوژی استرس
۲- عواقب و عوارض استرس
۳- منابع درونی و بیرونی استرس
۴- مهارتهای مدیریت استرس
🔴زمان:
جلسه اول: شنبه ۸ مارچ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
جلسه دوم: شنبه ۱۵ مارچ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲ تا ۱۴:۳۰
🔹 محل برگزاری:
مرکز مشاوره روانپویا
🔹 آدرس:
1680 Lloyd Ave, North Vancouver
🔴برای ثبتنام از طریق شماره زیر در واتساپ پیام متنی ارسال بفرمایید:
+17788585719
https://wa.me/17788585719
🔹 در صورت داشتن بیمهی تکمیلی، رسید مرکز مشاوره برای دریافت هزینه ارائه میشود.
#مدیریت_استرس
#مهارتهای_زندگی
#meplus
#stress_management
@drsargolzaei
@prefrontalclub
@drsargolzaeivancouver
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان (Fateme Alamdar)
پسری که از کتک خوردن هراس دارد...
فاطمه علمدار
۱/"ترسوبودن هنر وافتخار نيست و اينكه كسى توانايى دفاع از حريم خودش راندارد،ناتوانى است.فرد پخته،توانمند و شجاع است ولى قلدر و زورگو و ظالم نيست.اگر فرد نتواند از حريم و نواميس خودش دفاع كند،به ديگران اجازۂ زورگويى و تعرض را خواهد داد و اين مشكلى است كه اين سالها،جامعه ما را درگير كرده است.پسرى كه از كتک خوردن هراس دارد و به دليل اينكه میترسد ديگران به سخن درست او واكنش بدى نشان دهند،نمیتواند از حريم خود دفاع كند و يا حساسيت كافى در جامعه به خرج دهد.اين فرد هر رفتار خلاف قانون و ناهنجارى را كه در جامعه ببيند،تذكر نمیدهد و به فكر اصلاح آن نيست.وقتى دليل اين بیتفاوتى را از او میپرسيد میگويد ترسيدم درگيرى ايجاد شود!ترس و بزدلى،اگر در جامعه اى فراگير شود،حساسيت اجتماعى و مقابله با آسيبها،به طور كلى کمرنگ خواهد شد.اين روش مصداقی از "اخلاق ضعيفان" است كه مربوط به افراد ظلم طلب و بی دست و پا است.چنين اخلاقى جامعه را به دست قلدرهاى بى منطق خواهد داد...شجاعت يكى ازمفاهيم محورى در مرد زندگى است.غيرت مرد نسبت به زنان به اين معناست كه او از آنها حمايت میكند و شرايط مساعدترى را برايشان در جامعه ايجاد میکند كه به زحمت نيفتاده و مورد آزار ديگران نيز قرارنگيرند و از حريمهاى ارتباطى آنها با قدرت مراقبت كرده و نسبت به نگاه مردان و پوشش و آرايش زنان در جامعه،بیتفاوت نيست.در مقابل بی غیرتی به این معناست که فرد به بهانه های مختلف ترس و سستی خودش را توجیه کرده و نسبت به مرزهای ارتباطی و ناموس خودش حساسيتى ندارد٬حتى از اينكه چشمهاى ناپاک به نواميس آنها بيفتد برايشان مهم نيست. البته بی غيرتى مى تواند نشانه اين باشد كه خود مرد نيز پاكدامن نيست."
۲/اینها در صفحه ۸۱ کتاب "مدیریت خانواده و سبک زندگی" نوشته شده که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای پسران پایه دوازدهم کلیه رشته ها آماده کرده و وزارت آموزش و پرورش این کتاب را میدهد به پسران ۱۷ساله این کشور که در مدرسه ها بخوانند و مرد زندگی بودن را یاد بگیرند.من ولی وقتی میخوانمش سر بریده مونا(غزل) حیدری۱۷ساله در دستان شوهرش سجاد جلوی چشمم می آید.مادرش گفته بود: "در هر محله و خیابانی که به سجاد انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید من آدم بیغیرتی نیستم".برادر ۱۳ساله سجاد هم جسد مونا را برده بود و کنار خیابان انداخته بود.اولیای دم یعنی پدر مونا شکایتی نداشتند.سجاد به ۷سال زندان محکوم شد و برادر ۱۳ساله اش به ۴۵ماه.برادرهایی که نه از کتک خوردن هراس داشتند نه از درگیری و نه حتی از زندان.میدانستند هم که قانون برای قتل ناموسی کسی را اعدام نمی کند.
۳/از خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲، کشته شدن ۱۶۵ زن به دست مردان خانواده شان در ایران رسانه ای شد.اینها زنانی هستند که کشته شدنشان به چشم آمد و خبرش منتشر شد و وادار به خودکشی نشدند و ...۱۰۸ نفر از این ۱۶۵ زن به دست شوهرشان کشته شدند.۳۸ نفرشان صراحتا قربانی قتل ناموسی شدند و ۸۷نفر هم علت قتلشان اختلافات خانوادگی گفته شد.۱۶۵نفر در دوسال،یعنی هر ۴ روز اخبار رسمی به قتل رسیدن یک زن را در کشورمان تایید میکند و مهر ماه پسران ۱۸ساله مینشینند پشت نیمکت های مدارس و یاد میگیرند مرد زندگی نباید از کتک خوردن و از درگیری بترسد و هر راه دیگری به جز اینها برای مواجهه با زنی که حريم های ارتباطی اش را نمی پسندی، بزدلی است.
۴/سال ۸۹ لایحه"منع خشونت علیه زنان"نوشته شد و چون شائبه ايجاد تزلزل در خانواده داشت مسکوت ماند تا سال۹۸ و اسمش شد«طرح صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت» و ماند تا سال۹۹ که اسمش شد لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» و بالاخره دولت تصویبش کرد و رفت مجلس و سال۱۴۰۲هم مجلس با اسم «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقا امنیت آنان در برابر سورفتار»در صحن علنی تصویبش کرد و حالا رئیس کمیته زنان و خانواده کمیسیون اجتماعی مجلس گفته که اسم جدید لایحه شده است« ارتقای کرامت زنان و خانواده».۱۴سال طول کشید تا نه تنها خشونت علیه زنان،بلکه حتی نیاز به تامین امنیتشان در برابر سورفتار هم انکار شود.گفته اند لایحه جدید قرار است زن را در خانواده ببیند و آن را از خانواده جدا نکند، چراکه فرهنگ اسلامی و ایرانی ما همواره بر این مسئله تأکید داشته و دارد...
@fsalamdar63
فاطمه علمدار
۱/"ترسوبودن هنر وافتخار نيست و اينكه كسى توانايى دفاع از حريم خودش راندارد،ناتوانى است.فرد پخته،توانمند و شجاع است ولى قلدر و زورگو و ظالم نيست.اگر فرد نتواند از حريم و نواميس خودش دفاع كند،به ديگران اجازۂ زورگويى و تعرض را خواهد داد و اين مشكلى است كه اين سالها،جامعه ما را درگير كرده است.پسرى كه از كتک خوردن هراس دارد و به دليل اينكه میترسد ديگران به سخن درست او واكنش بدى نشان دهند،نمیتواند از حريم خود دفاع كند و يا حساسيت كافى در جامعه به خرج دهد.اين فرد هر رفتار خلاف قانون و ناهنجارى را كه در جامعه ببيند،تذكر نمیدهد و به فكر اصلاح آن نيست.وقتى دليل اين بیتفاوتى را از او میپرسيد میگويد ترسيدم درگيرى ايجاد شود!ترس و بزدلى،اگر در جامعه اى فراگير شود،حساسيت اجتماعى و مقابله با آسيبها،به طور كلى کمرنگ خواهد شد.اين روش مصداقی از "اخلاق ضعيفان" است كه مربوط به افراد ظلم طلب و بی دست و پا است.چنين اخلاقى جامعه را به دست قلدرهاى بى منطق خواهد داد...شجاعت يكى ازمفاهيم محورى در مرد زندگى است.غيرت مرد نسبت به زنان به اين معناست كه او از آنها حمايت میكند و شرايط مساعدترى را برايشان در جامعه ايجاد میکند كه به زحمت نيفتاده و مورد آزار ديگران نيز قرارنگيرند و از حريمهاى ارتباطى آنها با قدرت مراقبت كرده و نسبت به نگاه مردان و پوشش و آرايش زنان در جامعه،بیتفاوت نيست.در مقابل بی غیرتی به این معناست که فرد به بهانه های مختلف ترس و سستی خودش را توجیه کرده و نسبت به مرزهای ارتباطی و ناموس خودش حساسيتى ندارد٬حتى از اينكه چشمهاى ناپاک به نواميس آنها بيفتد برايشان مهم نيست. البته بی غيرتى مى تواند نشانه اين باشد كه خود مرد نيز پاكدامن نيست."
۲/اینها در صفحه ۸۱ کتاب "مدیریت خانواده و سبک زندگی" نوشته شده که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای پسران پایه دوازدهم کلیه رشته ها آماده کرده و وزارت آموزش و پرورش این کتاب را میدهد به پسران ۱۷ساله این کشور که در مدرسه ها بخوانند و مرد زندگی بودن را یاد بگیرند.من ولی وقتی میخوانمش سر بریده مونا(غزل) حیدری۱۷ساله در دستان شوهرش سجاد جلوی چشمم می آید.مادرش گفته بود: "در هر محله و خیابانی که به سجاد انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید من آدم بیغیرتی نیستم".برادر ۱۳ساله سجاد هم جسد مونا را برده بود و کنار خیابان انداخته بود.اولیای دم یعنی پدر مونا شکایتی نداشتند.سجاد به ۷سال زندان محکوم شد و برادر ۱۳ساله اش به ۴۵ماه.برادرهایی که نه از کتک خوردن هراس داشتند نه از درگیری و نه حتی از زندان.میدانستند هم که قانون برای قتل ناموسی کسی را اعدام نمی کند.
۳/از خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۲، کشته شدن ۱۶۵ زن به دست مردان خانواده شان در ایران رسانه ای شد.اینها زنانی هستند که کشته شدنشان به چشم آمد و خبرش منتشر شد و وادار به خودکشی نشدند و ...۱۰۸ نفر از این ۱۶۵ زن به دست شوهرشان کشته شدند.۳۸ نفرشان صراحتا قربانی قتل ناموسی شدند و ۸۷نفر هم علت قتلشان اختلافات خانوادگی گفته شد.۱۶۵نفر در دوسال،یعنی هر ۴ روز اخبار رسمی به قتل رسیدن یک زن را در کشورمان تایید میکند و مهر ماه پسران ۱۸ساله مینشینند پشت نیمکت های مدارس و یاد میگیرند مرد زندگی نباید از کتک خوردن و از درگیری بترسد و هر راه دیگری به جز اینها برای مواجهه با زنی که حريم های ارتباطی اش را نمی پسندی، بزدلی است.
۴/سال ۸۹ لایحه"منع خشونت علیه زنان"نوشته شد و چون شائبه ايجاد تزلزل در خانواده داشت مسکوت ماند تا سال۹۸ و اسمش شد«طرح صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت» و ماند تا سال۹۹ که اسمش شد لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» و بالاخره دولت تصویبش کرد و رفت مجلس و سال۱۴۰۲هم مجلس با اسم «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقا امنیت آنان در برابر سورفتار»در صحن علنی تصویبش کرد و حالا رئیس کمیته زنان و خانواده کمیسیون اجتماعی مجلس گفته که اسم جدید لایحه شده است« ارتقای کرامت زنان و خانواده».۱۴سال طول کشید تا نه تنها خشونت علیه زنان،بلکه حتی نیاز به تامین امنیتشان در برابر سورفتار هم انکار شود.گفته اند لایحه جدید قرار است زن را در خانواده ببیند و آن را از خانواده جدا نکند، چراکه فرهنگ اسلامی و ایرانی ما همواره بر این مسئله تأکید داشته و دارد...
@fsalamdar63