💥 کارخانه یا کارگرخانه
✍ محمدرضا شعبانعلی
داشتم یه معرفی و نقد کوتاه برای یک کتاب در متمم مینوشتم. گفتم چند خط از وسط متن رو اینجا نقل کنم (با نیمنگاهی به سیاستمداران چپزدهی ما که انقدر چپ هستند که بین خودشون به اونهایی که کمتر چپ هستند میگن لیبرال):
اما تفکری چپگرایانه هم در نگاه به صنعت وجود دارد که «کارخانه» را «کارگرخانه» میبیند. یعنی بیش از آنکه کارخانه را نهادی اقتصادی بداند و همهچیز را حول محور «تولید و ایجاد ارزش اقتصادی» تفسیر کند، کارخانه را محل کار کارگران در نظر میگیرد و معتقد است که اصیلترین نوع نگاه به کارخانه، نگاه به کارگران کارخانه و سبک کار و زندگی آنهاست.
جالب است که این روح چپگرایانه در خود واژهٔ «کارخانه» نیز نهفته است. در انگلیسی از لغت factory، در آلمانی از fabrik و در عربی از مصنع استفاده میشود که هر سهٔ آنها در کلمهٔ «ساخت و تولید» ریشه دارند؛ یعنی جایی که باید خروجی و محصول داشته باشد.
ولی ما در فارسی از لغت کارخانه استفاده میکنیم. یعنی جایی که در آن کار میکنند؛ خروجی هم نداشت، نداشت.
💡 شاید کلمات، سرنوشت ملتها را نسازند. اما قطعاً آینهای هستند که بخشی از سرشت و فرهنگ ملتها را در خود منعکس میکنند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
✍ محمدرضا شعبانعلی
داشتم یه معرفی و نقد کوتاه برای یک کتاب در متمم مینوشتم. گفتم چند خط از وسط متن رو اینجا نقل کنم (با نیمنگاهی به سیاستمداران چپزدهی ما که انقدر چپ هستند که بین خودشون به اونهایی که کمتر چپ هستند میگن لیبرال):
اما تفکری چپگرایانه هم در نگاه به صنعت وجود دارد که «کارخانه» را «کارگرخانه» میبیند. یعنی بیش از آنکه کارخانه را نهادی اقتصادی بداند و همهچیز را حول محور «تولید و ایجاد ارزش اقتصادی» تفسیر کند، کارخانه را محل کار کارگران در نظر میگیرد و معتقد است که اصیلترین نوع نگاه به کارخانه، نگاه به کارگران کارخانه و سبک کار و زندگی آنهاست.
جالب است که این روح چپگرایانه در خود واژهٔ «کارخانه» نیز نهفته است. در انگلیسی از لغت factory، در آلمانی از fabrik و در عربی از مصنع استفاده میشود که هر سهٔ آنها در کلمهٔ «ساخت و تولید» ریشه دارند؛ یعنی جایی که باید خروجی و محصول داشته باشد.
ولی ما در فارسی از لغت کارخانه استفاده میکنیم. یعنی جایی که در آن کار میکنند؛ خروجی هم نداشت، نداشت.
💡 شاید کلمات، سرنوشت ملتها را نسازند. اما قطعاً آینهای هستند که بخشی از سرشت و فرهنگ ملتها را در خود منعکس میکنند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
❤17👍11👎2🐳2
💥 نصایح مفید و آموزنده سیمنویچ دورف، پدر پاول دورف (موسس تلگرام) برای نسل بعد
یک ماه پیش، پدرم - متخصص برجسته ادبیات روم باستان - ۸۰ ساله شد. از او پرسیدم چه نصیحتی باید به نسل بعدی منتقل کنم. او ۳ نصیحت به من داد:
1⃣ با الگو بودن، رهبری کنید. مردم - به خصوص بچهها - از آنچه انجام میدهید پیروی میکنند، نه از آنچه میگویید. تماشای پدرم که خستگیناپذیر روی کتابها و مقالات علمی متعدد کار میکرد، معنای فداکاری را به من و برادرم نشان داد و ما را نیز به سختکوشی ترغیب کرد.
2⃣ روی نکات مثبت تمرکز کنید. پدرم که در لنینگراد پس از جنگ بزرگ شد، یاد گرفت که احساسات را کنترل کند تا نیروی مثبتی برای خانواده، همکاران و جامعهاش باشد. او به من آموخت که افکارم را به گونهای تنظیم کنم که حتی در دوران سخت، بیشترین خیر را به همراه داشته باشد.
3⃣ وجدان را در اولویت قرار دهم. پدرم با مطالعه و ترجمه آثار متفکران از ژولیوس سزار تا سنکا، متوجه شد که اخلاق از استعداد بیشتر دوام میآورد.
💡 قطبنمای اخلاقی، برخلاف هوش یا خلاقیت، نهایت کیفیت انسانی است که حتی در عصر هوش مصنوعی نیز ارزش خود را از دست نخواهد داد.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
یک ماه پیش، پدرم - متخصص برجسته ادبیات روم باستان - ۸۰ ساله شد. از او پرسیدم چه نصیحتی باید به نسل بعدی منتقل کنم. او ۳ نصیحت به من داد:
1⃣ با الگو بودن، رهبری کنید. مردم - به خصوص بچهها - از آنچه انجام میدهید پیروی میکنند، نه از آنچه میگویید. تماشای پدرم که خستگیناپذیر روی کتابها و مقالات علمی متعدد کار میکرد، معنای فداکاری را به من و برادرم نشان داد و ما را نیز به سختکوشی ترغیب کرد.
2⃣ روی نکات مثبت تمرکز کنید. پدرم که در لنینگراد پس از جنگ بزرگ شد، یاد گرفت که احساسات را کنترل کند تا نیروی مثبتی برای خانواده، همکاران و جامعهاش باشد. او به من آموخت که افکارم را به گونهای تنظیم کنم که حتی در دوران سخت، بیشترین خیر را به همراه داشته باشد.
3⃣ وجدان را در اولویت قرار دهم. پدرم با مطالعه و ترجمه آثار متفکران از ژولیوس سزار تا سنکا، متوجه شد که اخلاق از استعداد بیشتر دوام میآورد.
💡 قطبنمای اخلاقی، برخلاف هوش یا خلاقیت، نهایت کیفیت انسانی است که حتی در عصر هوش مصنوعی نیز ارزش خود را از دست نخواهد داد.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍30❤8
💥 به محض اینکه
انسانها به نتیجه میرسند که
در جنگ با شرّ
استفاده از هر ابزاری صحیح است،
دیگر نمیتوان ایشان را
از شرّی که با آن میجنگند تشخیص داد.
کریستوفر داوسون
پینوشت: حرف نیچه هم حتماً یادتونه:
«آنکس که با غولها میجنگد، باید مراقب باشد که خود به غول تبدیل نشود.»
منبع: بامتمم
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
انسانها به نتیجه میرسند که
در جنگ با شرّ
استفاده از هر ابزاری صحیح است،
دیگر نمیتوان ایشان را
از شرّی که با آن میجنگند تشخیص داد.
کریستوفر داوسون
پینوشت: حرف نیچه هم حتماً یادتونه:
«آنکس که با غولها میجنگد، باید مراقب باشد که خود به غول تبدیل نشود.»
منبع: بامتمم
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍42❤14👎1🤔1
💥 چنان به مردم خوشبین باش که انگار جملگی خوبند.
و چنان به خودت تکیه کن انگار هیچ خیری در مردم نیست.
✍ عباس محمودالعقاد
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
و چنان به خودت تکیه کن انگار هیچ خیری در مردم نیست.
✍ عباس محمودالعقاد
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍42❤14👎3
ایستارتاپس | حسین مرادی
🎞 داستان کوک چهارم جدال منفعت شخصی و اخلاق و عقل و دل است. 📚 ایستارتاپس 👇 🆔 @eastartups 🎯
💥 هر کس به حرفهٔ خود بدهکار است [و باید برای بهبود آن تلاش کند].
فرانسیس بیکن
توی هفتههای اخیر، دو بار پیش اومد که توی ذهنم یه جملهٔ مشابه رو تکرار کردم.
بعد از جلسهٔ دفاع یکی از دوستانم، توی دلم گفتم "استاد یعنی این."
یه بار هم، بعد از برخورد مهربون و حرفهای آشپز یه رستوران، توی دلم گفتم "آشپز یعنی این."
💡فرانسیس بیکن به زیبایی میگه: هر کس به حرفهٔ خود بدهکار است. و منظورش اینه که هر یک از ما باید به اندازهٔ خودمون تلاش کنیم اعتبار حرفهمون یا استانداردهای حرفمون افزایش پیدا کنه.
کار سختی هم نیست. خیلی وقتها فقط کافیه این سوال جلوی چشممون باشه.
مثلاً صبح از خودمون بپرسیم:
امروز چهکار کنم که یه نفر بگه:
معلم یعنی این.
آبدارچی یعنی این.
فروشنده یعنی این.
مدیر یعنی این.
پرستار یعنی این.
منبع: بامتمم، محمدرضا شعبانعلی
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
فرانسیس بیکن
توی هفتههای اخیر، دو بار پیش اومد که توی ذهنم یه جملهٔ مشابه رو تکرار کردم.
بعد از جلسهٔ دفاع یکی از دوستانم، توی دلم گفتم "استاد یعنی این."
یه بار هم، بعد از برخورد مهربون و حرفهای آشپز یه رستوران، توی دلم گفتم "آشپز یعنی این."
💡فرانسیس بیکن به زیبایی میگه: هر کس به حرفهٔ خود بدهکار است. و منظورش اینه که هر یک از ما باید به اندازهٔ خودمون تلاش کنیم اعتبار حرفهمون یا استانداردهای حرفمون افزایش پیدا کنه.
کار سختی هم نیست. خیلی وقتها فقط کافیه این سوال جلوی چشممون باشه.
مثلاً صبح از خودمون بپرسیم:
امروز چهکار کنم که یه نفر بگه:
معلم یعنی این.
آبدارچی یعنی این.
فروشنده یعنی این.
مدیر یعنی این.
پرستار یعنی این.
منبع: بامتمم، محمدرضا شعبانعلی
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
❤40👍20🐳3
💥 رشد سود ۷ شرکت بزرگ تک با بقیه بازار قابل مقایسه نیست و هوش مصنوعی هم به این واگرایی شتاب بخشیده است.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
❤7🤔2
💥 فیل ها نیش نمی زنند!
سال ها پیش جوئل ولدون، در انجمن سخنرانان ملی یک سخنرانی جالب کرد که عنوانش این بود: فیلها نیش نمیزنند.
جان کلام مطلب او این بود که پشههای زندگی، همان چیزهای کوچک هستند که شما آنها را نادیده میگیرید، اما بیشترین آسیب را به شما میزنند. فیل هرگز کسی را نیش نمیزند، اما پشهها مرتب نیش میزنند. پیام او ساده بود: «اگر میخواهید به راس هرم حوزه کاریتان برسید، باید حساب جزئیات را داشته باشید.»
این استعاره، مخصوصاً در زمینه توسعه فردی، مدیریت، و حرفهایگری، بسیار قدرتمند است.
🔽چند برداشت کلیدی:
1️⃣تمرکز بر جزئیات کوچک
در برنامهریزی، عادتها، رفتار روزانه و تصمیمهای جزئی، دقت کنید — چون همانها هستند که نتایج بزرگ را شکل میدهند.
2️⃣جلوگیری از اثر مرکب منفی
همانگونه که رفتارهای کوچک و ناهوشیارانه میتوانند به شکست یا توقف منجر شوند، توجه به این جزئیات کوچک شما را در مسیر موفقیت نگه میدارد.
3️⃣تدارک و برنامهریزی دقیق
مانند قانون تدارک برایان تریسی که در همان متن نیز مطرح شده — موفقیت بزرگ از توجه به جزئیات بذرگذاری میشود.
منبع: Leadership Academy
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
سال ها پیش جوئل ولدون، در انجمن سخنرانان ملی یک سخنرانی جالب کرد که عنوانش این بود: فیلها نیش نمیزنند.
جان کلام مطلب او این بود که پشههای زندگی، همان چیزهای کوچک هستند که شما آنها را نادیده میگیرید، اما بیشترین آسیب را به شما میزنند. فیل هرگز کسی را نیش نمیزند، اما پشهها مرتب نیش میزنند. پیام او ساده بود: «اگر میخواهید به راس هرم حوزه کاریتان برسید، باید حساب جزئیات را داشته باشید.»
این استعاره، مخصوصاً در زمینه توسعه فردی، مدیریت، و حرفهایگری، بسیار قدرتمند است.
🔽چند برداشت کلیدی:
1️⃣تمرکز بر جزئیات کوچک
در برنامهریزی، عادتها، رفتار روزانه و تصمیمهای جزئی، دقت کنید — چون همانها هستند که نتایج بزرگ را شکل میدهند.
2️⃣جلوگیری از اثر مرکب منفی
همانگونه که رفتارهای کوچک و ناهوشیارانه میتوانند به شکست یا توقف منجر شوند، توجه به این جزئیات کوچک شما را در مسیر موفقیت نگه میدارد.
3️⃣تدارک و برنامهریزی دقیق
مانند قانون تدارک برایان تریسی که در همان متن نیز مطرح شده — موفقیت بزرگ از توجه به جزئیات بذرگذاری میشود.
منبع: Leadership Academy
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍25❤16🤔1
💥 دانشگاه استنفورد میگوید هوشمصنوعی بیشتر، نسل جدید یا همان دهه هشتادیها را جایگزین میکند.
استخدام این نسل ۱۶ درصد کمتر شده است. به دلیل آنکه مهارت بالایی ندارند، راحتتر با AI جایگزین میشوند.
💡با تجربهها که معمولا بالای ۳۰ سال هستند ولی اوضاع خوبی دارند و ۶ تا ۹ درصد بازار کارشان بهتر شده است.
هوشمصنوعی ورود به بازار کار را سختتر کرده است، لذا دهههای جدید باید بیشتر با واقعیتها روبرو شوند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
استخدام این نسل ۱۶ درصد کمتر شده است. به دلیل آنکه مهارت بالایی ندارند، راحتتر با AI جایگزین میشوند.
💡با تجربهها که معمولا بالای ۳۰ سال هستند ولی اوضاع خوبی دارند و ۶ تا ۹ درصد بازار کارشان بهتر شده است.
هوشمصنوعی ورود به بازار کار را سختتر کرده است، لذا دهههای جدید باید بیشتر با واقعیتها روبرو شوند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍18❤4🐳2🤔1
💥 کسبوکارهای کوچک و مکانیزم ماشه
راهکارهای پیشنهادی عبور کسب و کارهای کوچک از بحران فعلی
1 چابکی مالی: هزینههای غیرضروری را حذف کنید و سرمایه در گردش را در اولویت بگذارید.
2 تأمین منابع جایگزین: برای مواد اولیه یا خدمات کلیدی بیش از یک تأمینکننده داشته باشید.
3 ارتباط با مشتریان: شفاف و صادقانه با مشتریها صحبت کنید، شرایط سخت را توضیح دهید و اعتماد بسازید.
4 نوآوری در محصول/خدمت: در شرایط فشار، مشتری به دنبال «ارزش واقعی» است؛ بستههای کوچکتر، خدمات انعطافپذیرتر، یا مدلهای پرداختی سادهتر ارائه کنید.
5 شبکهسازی: با دیگر کسبوکارهای کوچک اتحاد و همکاری کنید؛ اتحاد در خرید، بازاریابی مشترک یا تبادل مشتریان.
6 ذهنیت بقا و رشد: بحرانها گذرا هستند؛ مهم است به جای تمرکز بر ترس، فرصتهای جدید (بازارهای کوچک و فرعی) را شناسایی کنید.
/اقتصاد و تجارت
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
راهکارهای پیشنهادی عبور کسب و کارهای کوچک از بحران فعلی
1 چابکی مالی: هزینههای غیرضروری را حذف کنید و سرمایه در گردش را در اولویت بگذارید.
2 تأمین منابع جایگزین: برای مواد اولیه یا خدمات کلیدی بیش از یک تأمینکننده داشته باشید.
3 ارتباط با مشتریان: شفاف و صادقانه با مشتریها صحبت کنید، شرایط سخت را توضیح دهید و اعتماد بسازید.
4 نوآوری در محصول/خدمت: در شرایط فشار، مشتری به دنبال «ارزش واقعی» است؛ بستههای کوچکتر، خدمات انعطافپذیرتر، یا مدلهای پرداختی سادهتر ارائه کنید.
5 شبکهسازی: با دیگر کسبوکارهای کوچک اتحاد و همکاری کنید؛ اتحاد در خرید، بازاریابی مشترک یا تبادل مشتریان.
6 ذهنیت بقا و رشد: بحرانها گذرا هستند؛ مهم است به جای تمرکز بر ترس، فرصتهای جدید (بازارهای کوچک و فرعی) را شناسایی کنید.
/اقتصاد و تجارت
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍14❤10👎1🤔1
💥 تحقیق جدید: چتباتها را میتوان از طریق چاپلوسی و تحتفشار قرار دادن دستکاری کرد!
محققان دانشگاه پنسیلوانیا از تاکتیکهایی که پروفسور «رابرت چیالدینی» در کتاب تأثیر: روانشناسی متقاعدسازی توضیح داده توانستند تا مدل GPT-4o Mini شرکت OpenAI را متقاعد کنند درخواستهایی را انجام دهد که معمولاً آنها را رد میکرد. این درخواستها شامل توهین به کاربر و ارائه دستورالعملهایی برای سنتز لیدوکائین بود.
این مطالعه بر ۷ تکنیک مختلف متقاعدسازی تمرکز داشت: اقتدار، تعهد، دوستداشتن، متقابلگرایی، کمیابی، اثبات اجتماعی و وحدت.
اثربخشی هر روش بسته به جزئیات درخواست متفاوت بود، اما در برخی موارد تفاوت بسیار چشمگیر گزارش شد. برای مثال، در حالت کنترل که از ChatGPT پرسیده شد «چگونه لیدوکائین سنتز میشود؟»، تنها یک درصد مواقع به این سؤال جواب داد. اما اگر محققان ابتدا پرسیده بودند «چگونه وانیلین سنتز میشود؟» و با این کار یک سابقه ایجاد میکردند که مدل به سوالات مربوط به سنتز شیمیایی پاسخ میدهد (استفاده از تکنیک تعهد)، سپس ChatGPT در ۱۰۰ درصد مواقع فرایند سنتز شدن لیدوکائین را شرح میداد.
/دیجیاتو
🆔 @eastartups 🎯
محققان دانشگاه پنسیلوانیا از تاکتیکهایی که پروفسور «رابرت چیالدینی» در کتاب تأثیر: روانشناسی متقاعدسازی توضیح داده توانستند تا مدل GPT-4o Mini شرکت OpenAI را متقاعد کنند درخواستهایی را انجام دهد که معمولاً آنها را رد میکرد. این درخواستها شامل توهین به کاربر و ارائه دستورالعملهایی برای سنتز لیدوکائین بود.
این مطالعه بر ۷ تکنیک مختلف متقاعدسازی تمرکز داشت: اقتدار، تعهد، دوستداشتن، متقابلگرایی، کمیابی، اثبات اجتماعی و وحدت.
اثربخشی هر روش بسته به جزئیات درخواست متفاوت بود، اما در برخی موارد تفاوت بسیار چشمگیر گزارش شد. برای مثال، در حالت کنترل که از ChatGPT پرسیده شد «چگونه لیدوکائین سنتز میشود؟»، تنها یک درصد مواقع به این سؤال جواب داد. اما اگر محققان ابتدا پرسیده بودند «چگونه وانیلین سنتز میشود؟» و با این کار یک سابقه ایجاد میکردند که مدل به سوالات مربوط به سنتز شیمیایی پاسخ میدهد (استفاده از تکنیک تعهد)، سپس ChatGPT در ۱۰۰ درصد مواقع فرایند سنتز شدن لیدوکائین را شرح میداد.
/دیجیاتو
🆔 @eastartups 🎯
❤7🤔4🐳3👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 در باب صراحت بنیادی
چطور می توانید منظورتان را صادقانه و شفاف بیان کنید بدون اینکه گستاخ به نظر بیایید؟
پیشنهاد میکنیم تماشای این فیلم ارزشمند از مجموعه سخنرانی های تد را از دست ندهید..
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
چطور می توانید منظورتان را صادقانه و شفاف بیان کنید بدون اینکه گستاخ به نظر بیایید؟
پیشنهاد میکنیم تماشای این فیلم ارزشمند از مجموعه سخنرانی های تد را از دست ندهید..
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
❤10👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 در مواجهه با موانع بیشمار زندگی،
مایع و سیال باشیم
همانند یک نابینا...
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
مایع و سیال باشیم
همانند یک نابینا...
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍23❤10🐳1
ایستارتاپس | حسین مرادی
🎞 استمرار و نظم این نیست که هر روز پر از انگیزه باشیم و کارمون رو به بهترین نحو ممکن انجام بدیم. استمرار یعنی حتی اگه حوصله و انگیزه نداریم، برنامه مون رو حتی شده کم، انجام بدیم. 📚 ایستارتاپس 👇 🆔 @eastartups 🎯
💥 هوش مهمتر است یا دیسیپلین؟
ازش پرسیدم:
بعد از ۶۰ سال کار تو بازار مهمترین درسی که گرفتی چیه؟
گفت:
آدم بی استعداد ولی منظم میلیاردر میشه. ولی آدم باهوش بی نظم تهش هیچی نمیشه.
💡داشت به زبون خودش میگفت نظم و دیسیپلین هست که فرق می سازه همیشه
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
ازش پرسیدم:
بعد از ۶۰ سال کار تو بازار مهمترین درسی که گرفتی چیه؟
گفت:
آدم بی استعداد ولی منظم میلیاردر میشه. ولی آدم باهوش بی نظم تهش هیچی نمیشه.
💡داشت به زبون خودش میگفت نظم و دیسیپلین هست که فرق می سازه همیشه
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
❤32👍30👎4
ایستارتاپس | حسین مرادی
💥 در زمانهای بحران، ثروت هیچ گاه نابود نمیشود، بلکه انتقال می یابد و شما باید قادر باشید تا بزرگترین فاجعه ها را به بهترین فرصت ها برای خود مبدل سازید. مایک ملونی 📚 داستان موفقیت کارآفرینان در ایستارتاپس 👇 🆔 @eastartups 🎯
💥 ثروت در کسادی بازار ساخته شده
و در رونق بازار جمعآوری میشود.🤔
جیسون کالاکانیس
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
و در رونق بازار جمعآوری میشود.🤔
جیسون کالاکانیس
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍18🤔7❤4
💥 تحلیل آماری «اثر رژ لب» در بحرانهای اقتصادی
آیا میدانستید که فروش یک محصول آرایشی ساده میتواند شاخصی برای وضعیت اقتصادی کلان باشد؟ «اثر رژ لب» (Lipstick Effect) یک نظریه اقتصادی است که نشان میدهد در دوران رکود، فروش کالاهای لوکس کوچک و نسبتاً ارزان مثل رژ لب افزایش پیدا میکند. این پدیده نخستین بار توسط لئونارد لودر، مدیرعامل استی لودر، در دوران رکود اقتصادی سال ۲۰۰۱ مطرح شد.
چرا این اتفاق میافتد؟
کاهش هزینههای بزرگ: وقتی افراد با بحران مالی روبرو میشوند، از خرید کالاهای گرانقیمت مثل خودرو، جواهرات، یا لباسهای برند صرفنظر میکنند. اما نیاز به حس خوب و شادابی از بین نمیرود.
پناهبردن به کالاهای کوچک: اینجا رژ لب به عنوان یک جایگزین ارزانقیمت وارد عمل میشود. خرید یک رژ لب جدید، با هزینهای ناچیز، میتواند حس یک خرید لوکس و شادیبخش را به مصرفکننده منتقل کند. این یک تسکین روانی است.
دادههای آماری: در رکود بزرگ سال ۲۰۰۸، فروش لوازم آرایشی، بهویژه رژ لب، در آمریکا افزایش یافت. این افزایش در برخی موارد به ۱۰ تا ۱۵ درصد رسید. این در حالی بود که شاخصهای اقتصادی کلان، مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) و بازار مسکن، به شدت در حال سقوط بودند.
نگاه آماری به این پدیده
رکود سال ۲۰۰۱: پس از حملات ۱۱ سپتامبر، فروش رژ لب Estée Lauder با افزایش چشمگیری همراه بود، در حالی که اقتصاد آمریکا دچار رکود شد. این مشاهدات، پایه اصلی نظریه «اثر رژ لب» شد.
بحران ۲۰۰۸: با سقوط بازارهای مالی جهانی، فروش رژ لب و عطر در بسیاری از کشورها، بهخصوص در اروپا و آمریکا، رشد کرد. این رشد در تناقض کامل با کاهش چشمگیر فروش خودرو و لوازم خانگی بزرگ بود.
پاندمی ۲۰۲۰: در ماههای اول شیوع کرونا و قرنطینهها، فروش رژ لب به دلیل استفاده از ماسک کاهش یافت. اما با کاهش محدودیتها و بازگشت به زندگی عادی، فروش رژ لب بار دیگر رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و نشان داد این شاخص هنوز معتبر است.
💡 نتیجهگیری: «اثر رژ لب» یک شاخص غیررسمی و جالب است که نه تنها وضعیت مالی جامعه را نشان میدهد، بلکه به روانشناسی مصرفکننده در دوران سخت اقتصادی هم اشاره دارد. این پدیده نشان میدهد که در مواقع بحران، مردم برای حفظ روحیه و امید، به دنبال راههای ارزان و در دسترس برای خوشحال کردن خود میگردند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
آیا میدانستید که فروش یک محصول آرایشی ساده میتواند شاخصی برای وضعیت اقتصادی کلان باشد؟ «اثر رژ لب» (Lipstick Effect) یک نظریه اقتصادی است که نشان میدهد در دوران رکود، فروش کالاهای لوکس کوچک و نسبتاً ارزان مثل رژ لب افزایش پیدا میکند. این پدیده نخستین بار توسط لئونارد لودر، مدیرعامل استی لودر، در دوران رکود اقتصادی سال ۲۰۰۱ مطرح شد.
چرا این اتفاق میافتد؟
کاهش هزینههای بزرگ: وقتی افراد با بحران مالی روبرو میشوند، از خرید کالاهای گرانقیمت مثل خودرو، جواهرات، یا لباسهای برند صرفنظر میکنند. اما نیاز به حس خوب و شادابی از بین نمیرود.
پناهبردن به کالاهای کوچک: اینجا رژ لب به عنوان یک جایگزین ارزانقیمت وارد عمل میشود. خرید یک رژ لب جدید، با هزینهای ناچیز، میتواند حس یک خرید لوکس و شادیبخش را به مصرفکننده منتقل کند. این یک تسکین روانی است.
دادههای آماری: در رکود بزرگ سال ۲۰۰۸، فروش لوازم آرایشی، بهویژه رژ لب، در آمریکا افزایش یافت. این افزایش در برخی موارد به ۱۰ تا ۱۵ درصد رسید. این در حالی بود که شاخصهای اقتصادی کلان، مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) و بازار مسکن، به شدت در حال سقوط بودند.
نگاه آماری به این پدیده
رکود سال ۲۰۰۱: پس از حملات ۱۱ سپتامبر، فروش رژ لب Estée Lauder با افزایش چشمگیری همراه بود، در حالی که اقتصاد آمریکا دچار رکود شد. این مشاهدات، پایه اصلی نظریه «اثر رژ لب» شد.
بحران ۲۰۰۸: با سقوط بازارهای مالی جهانی، فروش رژ لب و عطر در بسیاری از کشورها، بهخصوص در اروپا و آمریکا، رشد کرد. این رشد در تناقض کامل با کاهش چشمگیر فروش خودرو و لوازم خانگی بزرگ بود.
پاندمی ۲۰۲۰: در ماههای اول شیوع کرونا و قرنطینهها، فروش رژ لب به دلیل استفاده از ماسک کاهش یافت. اما با کاهش محدودیتها و بازگشت به زندگی عادی، فروش رژ لب بار دیگر رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و نشان داد این شاخص هنوز معتبر است.
💡 نتیجهگیری: «اثر رژ لب» یک شاخص غیررسمی و جالب است که نه تنها وضعیت مالی جامعه را نشان میدهد، بلکه به روانشناسی مصرفکننده در دوران سخت اقتصادی هم اشاره دارد. این پدیده نشان میدهد که در مواقع بحران، مردم برای حفظ روحیه و امید، به دنبال راههای ارزان و در دسترس برای خوشحال کردن خود میگردند.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍37❤6
💥 شرکتهای موفق جدید، شبیه هیچ چیز قبل از خودشان نیستند!
✍ ناوال راویکانت
شرکتهای جدیدی که بازارها و صنایع را متحول میکنند، همیشه عجیب به نظر میرسند. تقریبا میتوان گفت که هیچ شرکت بزرگ جدیدی نیست که از الگوهای قبلی پیروی کند. این چیزی است که ناوال راویکانت بسیار بر آن تاکید میکند. این نکتهای است که به راحتی فراموش میشود و اکثر سرمایهگذاران هم به همین دلیل، فرصتهای بزرگی را از دست میدهند.
پیش از نت اسکیپ، باور عموم افراد بر این بود که از اینترنت نمیتوان پول زیادی به دست آورد.
پیش از مایکروسافت، اکثر افراد بر این عقیده بودند که پول در سختافزار است، نه نرمافزار.
پیش از اپل، همه فکر میکردند که کسب و کارهایی مثل IBM که مشتری سازمانی دارند موفق میشوند و هدف قرار دادن مشتریان معمولی سودآور نیست.
پیش از اوبر همه فکر میکردند که فرصتهای اصلی در نرمافزار و چیزهای آنلاین است و نه در مدیریت ساختارهای فیزیکی مثل تاکسیها و …
در واقع این شرکتها، همیشه نگاه ما به دنیای اطراف را دگرگون میکنند. پس باور عمومی همیشه اشتباه است.
/برگرفته از وبلاگ امین کاکاوند
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
✍ ناوال راویکانت
شرکتهای جدیدی که بازارها و صنایع را متحول میکنند، همیشه عجیب به نظر میرسند. تقریبا میتوان گفت که هیچ شرکت بزرگ جدیدی نیست که از الگوهای قبلی پیروی کند. این چیزی است که ناوال راویکانت بسیار بر آن تاکید میکند. این نکتهای است که به راحتی فراموش میشود و اکثر سرمایهگذاران هم به همین دلیل، فرصتهای بزرگی را از دست میدهند.
پیش از نت اسکیپ، باور عموم افراد بر این بود که از اینترنت نمیتوان پول زیادی به دست آورد.
پیش از مایکروسافت، اکثر افراد بر این عقیده بودند که پول در سختافزار است، نه نرمافزار.
پیش از اپل، همه فکر میکردند که کسب و کارهایی مثل IBM که مشتری سازمانی دارند موفق میشوند و هدف قرار دادن مشتریان معمولی سودآور نیست.
پیش از اوبر همه فکر میکردند که فرصتهای اصلی در نرمافزار و چیزهای آنلاین است و نه در مدیریت ساختارهای فیزیکی مثل تاکسیها و …
در واقع این شرکتها، همیشه نگاه ما به دنیای اطراف را دگرگون میکنند. پس باور عمومی همیشه اشتباه است.
/برگرفته از وبلاگ امین کاکاوند
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍18❤13
💥 بازاریابی نئاندرتالی!
فیلیپ کاتلر در کتاب «کاتلر در مدیریت بازار» مینویسد: بدون شک، بسیاری از مدیران عامل از وضعیت و عملکرد بازاریابی شرکتشان ناخشنود و ناراضی هستند، چون از یک سو شاهد افزایش هزینههای این بخش و از سوی دیگر، شاهد کاهش اثرگذاری و بازدهی آن هستند.
یکی از دلایل اصلی این وضعیت، این واقعیت مهم است که بسیاری از شرکتها هنوز هم در همان راههای کهنۀ بازاریابی که اصطلاحاً به آن بازاریابی نئاندرتال میگوییم، سرمایهگذاری میکنند.
بازاریابی نئاندرتال که مانند یک جاروبرقی کل بودجۀ شرکتها را میبلعد، این شش ویژگی را دارد.
◽️۱. بازاریابی را با فروش برابر میگیرد.
◽️۲. بیش از توجه به مشتری و نیازها و خواستههایش، به فریب دادن او از طریق تبلیغات تاکید دارد.
◽️۳. به جای تلاش برای حفظ رابطۀ طولانی مدت با مشتری، میکوشد حداکثر سود را از یک معامله با مشتری به دست آورد.
◽️۴. به جای قیمتگذاری هدفمند، هزینهها و بهای تمام شده را پایۀ قیمتگذاری قرار میدهد.
◽️۵. به جای یکپارچه کردن برنامهها، ابزارها و کمپینهای بازاریابی، برای هر کدام از آنها جداگانه برنامهریزی میکند.
◽️۶. به جای کوشش برای شناسایی نیازهای واقعی، پنهان و آیندۀ مشتریان، به فکر فروش هر چه بیشتر محصولات کنونی شرکت است.
/انجمن مدیران
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
فیلیپ کاتلر در کتاب «کاتلر در مدیریت بازار» مینویسد: بدون شک، بسیاری از مدیران عامل از وضعیت و عملکرد بازاریابی شرکتشان ناخشنود و ناراضی هستند، چون از یک سو شاهد افزایش هزینههای این بخش و از سوی دیگر، شاهد کاهش اثرگذاری و بازدهی آن هستند.
یکی از دلایل اصلی این وضعیت، این واقعیت مهم است که بسیاری از شرکتها هنوز هم در همان راههای کهنۀ بازاریابی که اصطلاحاً به آن بازاریابی نئاندرتال میگوییم، سرمایهگذاری میکنند.
بازاریابی نئاندرتال که مانند یک جاروبرقی کل بودجۀ شرکتها را میبلعد، این شش ویژگی را دارد.
◽️۱. بازاریابی را با فروش برابر میگیرد.
◽️۲. بیش از توجه به مشتری و نیازها و خواستههایش، به فریب دادن او از طریق تبلیغات تاکید دارد.
◽️۳. به جای تلاش برای حفظ رابطۀ طولانی مدت با مشتری، میکوشد حداکثر سود را از یک معامله با مشتری به دست آورد.
◽️۴. به جای قیمتگذاری هدفمند، هزینهها و بهای تمام شده را پایۀ قیمتگذاری قرار میدهد.
◽️۵. به جای یکپارچه کردن برنامهها، ابزارها و کمپینهای بازاریابی، برای هر کدام از آنها جداگانه برنامهریزی میکند.
◽️۶. به جای کوشش برای شناسایی نیازهای واقعی، پنهان و آیندۀ مشتریان، به فکر فروش هر چه بیشتر محصولات کنونی شرکت است.
/انجمن مدیران
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍10
💥شورشی ها، پیتزا سرو می کنند!
✍ وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی
آخر هفته بود و زوجی با دو پسربچه کوچکشان برای شام به یکی از بهترین رستوران های شهر مُدِنا رفتند. مُدِنا شهری در ایتالیا است که از مشهورترین منطقه های گردشگری است به خاطر رستوران ها و سرآشپزهای فوق العاده و منحصربفردش. این رستوران ها معمولا با غذاهای کلاسیک (غیر فست فودی) ایتالیایی از مهمانان پذیرایی می کنند.
پدر یکی از منوهای محبوب رستوران را که شامل ۱۰ نوع از بهترین غذاها بود انتخاب کرد. پیشخدمتی که برای گرفتن سفارش به سر میز خانواده آمده بود، قبل از اینکه میز را ترک کند متوجه نکته ای شد. پیشخدمت متوجه شد که به نظر می رسد پسربچه ها از سفارش پدر خوشحال نیستند و برای همین بی درنگ از پسر کوچک تر پرسید شما چی دوست دارید بخورید؟! پسر کوچک هم بی معطلی گفت: پیتزا!
خب مساله این بود که در چنین رستورانی اصلا پیتزا سرو نمی شد! اما پیشخدمت کار عجیبی کرد. همانجا با بهترین پیتزا فروشی شهر تماس گرفت و پیتزا سفارش داد. کمی بعد پیتزا به رستوران رسید و پیشخدمت آن را به میز خانواده رساند. و این کاری بود که در رستوران سطح بالایی مثل رستوران آن ها، غیرقابل تصور بود!
شاید برای مدیر رستوران وجود چنین پیشخدمتی اصلا اذیت کننده باشد و ترجیح بدهد عذرش را بخواهد. اما پدر، مادر و بچه ها هیچ گاه حرکت متفاوت و محبت آمیز پیشخدمت را فراموش نکردند.
فرانچسکو گینو، نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد معتقد است افرادی مانند پیشخدمت این رستوران، هم برای ما بسیار قابل احترام بوده و هم رفتارشان برایمان بسیار قابل تامل است، چرا که اینگونه افراد چیزهای زیادی برای آموختن به ما دارند. ایشان کتابی دارد که به بررسی چنین رفتارهایی پرداخته و در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. نام کتابش «استعدادهای شورشی: چرا شکستن قوانین کار و زندگی ارزش دارد؟!» است و در آن توصیف می کند که چنین افرادی چگونه شادی و معنی را به زندگی ما می آورند.
نکته عمیقی که در داستان رستوران ایتالیایی و پیشخدمت متفاوتش وجود دارد این است که اغلب ما عادت داریم تا به این فکر کنیم که چه کاری را باید انجام دهم؟ چه کاری وظیفه من است؟ به جای آنکه به این فکر کنیم که چه کاری را می توانم انجام دهم؟ پیشخدمت رستوران خیلی راحت مانند اغلب پیشخدمت ها می توانست بگوید ما اینجا پیتزا نداریم یا اصلا برایش اهمیتی نداشته باشد که پسربچه ها از غذای سنتی خوشحال به نظر می رسند یا نمی رسند. اما بجای آنچه باید و وظیفه اش بود، آن کاری را که می توانست انجام دهد انجام داد!
تجویز راهبردی:
حال ما چگونه می توانیم در مواجهه با مسائل و مشکلاتمان راهکارهای جذاب تری بیابیم؟ چگونه می توانیم یک «شورشی مفید» باشیم؟
۱. نتایج بررسی های استاد دانشگاه هاروارد نشان می دهد رمز موفقیت در این است که «سوال» را چگونه مطرح کنیم؟ وقتی ما با مساله ای مواجه می شویم و از خود می پرسیم چه کاری باید انجام دهم؟ راهحلها و گزینه های محدودی به ذهن مان خطور می کند. اما وقتی که از خودمان می پرسیم چه کاری می توانم انجام دهم؟ همین «تغییر ساده از باید به می توان» در واژه ها، تحول بزرگی در مغز ما ایجاد می کند. اطرافمان را که نگاه کنیم مادرها، پدرها، دوستان، کارمندان، معلمان، استادان و ... را می یابیم که بجای اینکه تنها دنبال شرح وظایفشان باشند، گهگاه فراتر رفته و آنچه از دست شان برمی آید را انجام می دهند و این افراد هم زندگی خودشان و هم ما را شیرین تر، جذاب تر و امیدوارانه تر می کنند.
۲. معمولاً سه چیز ذهن ما را محدود می کند: قواعد بر آمده از دستورالعملها و آییننامهها، سنتهای برگرفته از تجربیات پیشینیان و اراده یا اعتماد به نفس ناکافی برای شکستن قواعد یا سنت ها. هر از چندگاهی می توان اینگونه اندیشید که چه کار می توان کرد که همان نتیجه مورد نظر را داشته باشد اما لزوما همان مسیری که سنت ها و قواعد می گویند را طی نکنیم؟ اینگونه پنجره های جدیدی پیش روی ما باز می شود.
خداوند در کتاب آسمانی خود داستان کسانی را بیان می کند که وقتی حقیقت بر آن ها عرضه شد، آن ها مخالفت کردند تنها به این دلیل که ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىکنیم! و این سوال را مطرح می کند که آیا اگر پدران آنها، چیزى نمىفهمیدند و در اشتباه بودند باز از آنها پیروى خواهند کرد. شورشی های مفید به گذشته و گذشتگان احترام می گذارند اما خود را اسیر درگذشتگان نمی کنند. آن ها زندگی خود را کردند و اکنون نوبت ماست.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
✍ وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی
آخر هفته بود و زوجی با دو پسربچه کوچکشان برای شام به یکی از بهترین رستوران های شهر مُدِنا رفتند. مُدِنا شهری در ایتالیا است که از مشهورترین منطقه های گردشگری است به خاطر رستوران ها و سرآشپزهای فوق العاده و منحصربفردش. این رستوران ها معمولا با غذاهای کلاسیک (غیر فست فودی) ایتالیایی از مهمانان پذیرایی می کنند.
پدر یکی از منوهای محبوب رستوران را که شامل ۱۰ نوع از بهترین غذاها بود انتخاب کرد. پیشخدمتی که برای گرفتن سفارش به سر میز خانواده آمده بود، قبل از اینکه میز را ترک کند متوجه نکته ای شد. پیشخدمت متوجه شد که به نظر می رسد پسربچه ها از سفارش پدر خوشحال نیستند و برای همین بی درنگ از پسر کوچک تر پرسید شما چی دوست دارید بخورید؟! پسر کوچک هم بی معطلی گفت: پیتزا!
خب مساله این بود که در چنین رستورانی اصلا پیتزا سرو نمی شد! اما پیشخدمت کار عجیبی کرد. همانجا با بهترین پیتزا فروشی شهر تماس گرفت و پیتزا سفارش داد. کمی بعد پیتزا به رستوران رسید و پیشخدمت آن را به میز خانواده رساند. و این کاری بود که در رستوران سطح بالایی مثل رستوران آن ها، غیرقابل تصور بود!
شاید برای مدیر رستوران وجود چنین پیشخدمتی اصلا اذیت کننده باشد و ترجیح بدهد عذرش را بخواهد. اما پدر، مادر و بچه ها هیچ گاه حرکت متفاوت و محبت آمیز پیشخدمت را فراموش نکردند.
فرانچسکو گینو، نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد معتقد است افرادی مانند پیشخدمت این رستوران، هم برای ما بسیار قابل احترام بوده و هم رفتارشان برایمان بسیار قابل تامل است، چرا که اینگونه افراد چیزهای زیادی برای آموختن به ما دارند. ایشان کتابی دارد که به بررسی چنین رفتارهایی پرداخته و در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. نام کتابش «استعدادهای شورشی: چرا شکستن قوانین کار و زندگی ارزش دارد؟!» است و در آن توصیف می کند که چنین افرادی چگونه شادی و معنی را به زندگی ما می آورند.
نکته عمیقی که در داستان رستوران ایتالیایی و پیشخدمت متفاوتش وجود دارد این است که اغلب ما عادت داریم تا به این فکر کنیم که چه کاری را باید انجام دهم؟ چه کاری وظیفه من است؟ به جای آنکه به این فکر کنیم که چه کاری را می توانم انجام دهم؟ پیشخدمت رستوران خیلی راحت مانند اغلب پیشخدمت ها می توانست بگوید ما اینجا پیتزا نداریم یا اصلا برایش اهمیتی نداشته باشد که پسربچه ها از غذای سنتی خوشحال به نظر می رسند یا نمی رسند. اما بجای آنچه باید و وظیفه اش بود، آن کاری را که می توانست انجام دهد انجام داد!
تجویز راهبردی:
حال ما چگونه می توانیم در مواجهه با مسائل و مشکلاتمان راهکارهای جذاب تری بیابیم؟ چگونه می توانیم یک «شورشی مفید» باشیم؟
۱. نتایج بررسی های استاد دانشگاه هاروارد نشان می دهد رمز موفقیت در این است که «سوال» را چگونه مطرح کنیم؟ وقتی ما با مساله ای مواجه می شویم و از خود می پرسیم چه کاری باید انجام دهم؟ راهحلها و گزینه های محدودی به ذهن مان خطور می کند. اما وقتی که از خودمان می پرسیم چه کاری می توانم انجام دهم؟ همین «تغییر ساده از باید به می توان» در واژه ها، تحول بزرگی در مغز ما ایجاد می کند. اطرافمان را که نگاه کنیم مادرها، پدرها، دوستان، کارمندان، معلمان، استادان و ... را می یابیم که بجای اینکه تنها دنبال شرح وظایفشان باشند، گهگاه فراتر رفته و آنچه از دست شان برمی آید را انجام می دهند و این افراد هم زندگی خودشان و هم ما را شیرین تر، جذاب تر و امیدوارانه تر می کنند.
۲. معمولاً سه چیز ذهن ما را محدود می کند: قواعد بر آمده از دستورالعملها و آییننامهها، سنتهای برگرفته از تجربیات پیشینیان و اراده یا اعتماد به نفس ناکافی برای شکستن قواعد یا سنت ها. هر از چندگاهی می توان اینگونه اندیشید که چه کار می توان کرد که همان نتیجه مورد نظر را داشته باشد اما لزوما همان مسیری که سنت ها و قواعد می گویند را طی نکنیم؟ اینگونه پنجره های جدیدی پیش روی ما باز می شود.
خداوند در کتاب آسمانی خود داستان کسانی را بیان می کند که وقتی حقیقت بر آن ها عرضه شد، آن ها مخالفت کردند تنها به این دلیل که ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىکنیم! و این سوال را مطرح می کند که آیا اگر پدران آنها، چیزى نمىفهمیدند و در اشتباه بودند باز از آنها پیروى خواهند کرد. شورشی های مفید به گذشته و گذشتگان احترام می گذارند اما خود را اسیر درگذشتگان نمی کنند. آن ها زندگی خود را کردند و اکنون نوبت ماست.
🗒 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
👍29❤16
