This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥آش زدن زمین کشاورزی جاده ملاثانی روستای کبیر
آتشسوزی در مزارع اطراف ملاثانی موجب سرایت آتش به درختان حاشیه جاده و تیرهای برق شده است.
ویدئو: مهدی پدرامخو
کانال اگزار👇
@Egzat
آتشسوزی در مزارع اطراف ملاثانی موجب سرایت آتش به درختان حاشیه جاده و تیرهای برق شده است.
ویدئو: مهدی پدرامخو
کانال اگزار👇
@Egzat
⭕️در سوگ پدر رویاها .. ابااحلام
✍عبدالله نیسی
عبدالله محیسن نویسنده ی اهوازی، اصطلاحی دارد به نام متحیز، در تعریفش از متحیز: هستنده فهمنده و دغدغه مند پرسش هستی اش در اهواز، چه در مقام سوژه ی آگاه و دانش محور و چه در مقام انسانی کاملا عامی و عادی یا همان دازاین اهوازی، دازاینی که به نسبت نوع خاص این دغدغه مندی و مسئله مندی اش ناچار به سنت، زبان، فرهنگ، عرف، جغرافیا و تاریخ خودش ارجاع دارد.
هایدگر دازاین را شکلی از وجود می داند که به مرتبه خودآگاهی و آگاهی رسیده است و می بایست با قضایا و مشکلاتی مواجهه شود.
نیچه مفهوم ابرانسان را انسان کامل می داند. یعنی انسانی که به راستی از ترس و خرافه پیشین بشر رها شده است و آزادی راستین را دریافته است.
ادوارد سعید در تعریف روشنفکر می نویسد: فردی است که در قدرت هضم نمی شود و براساس اصول جهانشمول مانند آزادی و عدالت، قدرت را زیر نظر می گیرد. و در هنگام تخطی از این اصول به پیکار و گواهی شجاعانه با آن می پردازد.
این مفاهیم مرا یاد ابواحلام می اندازد. گویی که این مفاهیم جلوه های شخصیت اورا به نمایش می گذارد.
سخت است که در توصیف شخصیت عزیزی بزرگوار همچون ابواحلام نوشت. به دوستم امیر می گفتم نمی شود با نوشتن یک متن یا تهیه یک فیلم شخصیت راستین ابواحلام را توصیف کرد. برعکس ممکن است آنرا به حجم متن و فیلم محدود کند. زیرا که ابواحلام وسعتی به بزرگی رویاهایش داشت. به همین خاطر است که دوستان او را پدر رویاها می خواندند. تا مسئولیت رسیدن به رویا های کودکان، دختران و پسران، و خانواده های جامعه خویش را به دوش بکشد.
ابواحلام نیک مردی که همانند انبیاء زیست. او که مانند باد بهاری تمام اطرافیان خود را با شور وشوق به جنب و جوش و حرکت وا می داشت، در قلب بزرگش همه مسائل و مشکلات جامعه خود را یدک می کشید. او منزل، خودرو و تمام وقت خود را در اختیار افراد دغدغه مند قرار داده بود تا با همکاری و تشویق به آینده ای روشن مشکلات جامعه خود را سروسامان دهد. هر نشست و برخاست و هر فرصتی را مغتنم می شمرد تا یک بار دیگر از رویاهای خویش ، نسبت به حل مشکلات آموزشی، بی عدالتی اجتماعی، تبعیض جنسیتی، اهتمام خاص به کودکان ، دختران و خانواده بگوید.
امانی بهادر در لحن الوداع می گوید:
زندگی بین گیتار و ریاضی آهنگیست که به پایان نرسیده
بین گیتار و ریاضی قراریست که وقتش نرسیده
ای معلم به من گفته بودی، ریاضی را به تو یاد خواهم داد
و در مقابل نواختن را از انگشتانم.
هی هی .. نرو
بندهای قلبم را بریدی
سیم های گیتارم را بریدی
نه نغمه خداحافظی را نواختی
و نه به وعده خود وفا کردی
ابواحلام فقط معلم ریاضی نبود، او معلم زندگی بود. علاوه براینکه دانش و آموزش را اساس پیشرفت و ترقی جامعه خویش می دانست، در این کار از هر فرصتی جهت تشویق به ارتقای تحصیلی و فرهیختگی دریغ نمی کرد. درس انسان سازی و هنر انسان بودن و تکریم خانواده را سرلوحه کار خویش قرارداده بود تا به عنوان پدری دلسور و نمونه، الگویی در همسر داری و خانواده داری باشد. و با رفتن خود میراثی از مهر و فروتنی و چگونه ماندگار ماندن را به ارمغان بگذارد.
شاعر اهوازی در رثای عزیزان خود می خواند:
از خانه پرسیدم، عزیزان شیرینم کجایند
همانهایی که وجودشان آرامش زندگیم بود
ای کاش می دانستم زمان با عزیزانم چه کرد
آنها را با خود برد و غم و اندوه را بجا گذاشت
ابواحلام در روزهای پایان عمرش سراغ اکثر فعالان و دوستان قدیمی خودرا می گرفت و خیلی دوست داشت آنها را ببیند. زمانی که دیدار میسر نمی شد ترانه مورد علاقه اش( هدله) را گوش می داد و دل سپرده ی آواها ، هنر و تاریخ سرزمینش بود.
دلتنگتیم ابواحلام، به اندازه اشتیاق ام احلام و زویر و خسری و گعده های دوستان و ترانه هدله به تو، دلتنگتیم.
الوداع یا حبیبی ابااحلام
کانال اگزار👇
@Egzar
✍عبدالله نیسی
عبدالله محیسن نویسنده ی اهوازی، اصطلاحی دارد به نام متحیز، در تعریفش از متحیز: هستنده فهمنده و دغدغه مند پرسش هستی اش در اهواز، چه در مقام سوژه ی آگاه و دانش محور و چه در مقام انسانی کاملا عامی و عادی یا همان دازاین اهوازی، دازاینی که به نسبت نوع خاص این دغدغه مندی و مسئله مندی اش ناچار به سنت، زبان، فرهنگ، عرف، جغرافیا و تاریخ خودش ارجاع دارد.
هایدگر دازاین را شکلی از وجود می داند که به مرتبه خودآگاهی و آگاهی رسیده است و می بایست با قضایا و مشکلاتی مواجهه شود.
نیچه مفهوم ابرانسان را انسان کامل می داند. یعنی انسانی که به راستی از ترس و خرافه پیشین بشر رها شده است و آزادی راستین را دریافته است.
ادوارد سعید در تعریف روشنفکر می نویسد: فردی است که در قدرت هضم نمی شود و براساس اصول جهانشمول مانند آزادی و عدالت، قدرت را زیر نظر می گیرد. و در هنگام تخطی از این اصول به پیکار و گواهی شجاعانه با آن می پردازد.
این مفاهیم مرا یاد ابواحلام می اندازد. گویی که این مفاهیم جلوه های شخصیت اورا به نمایش می گذارد.
سخت است که در توصیف شخصیت عزیزی بزرگوار همچون ابواحلام نوشت. به دوستم امیر می گفتم نمی شود با نوشتن یک متن یا تهیه یک فیلم شخصیت راستین ابواحلام را توصیف کرد. برعکس ممکن است آنرا به حجم متن و فیلم محدود کند. زیرا که ابواحلام وسعتی به بزرگی رویاهایش داشت. به همین خاطر است که دوستان او را پدر رویاها می خواندند. تا مسئولیت رسیدن به رویا های کودکان، دختران و پسران، و خانواده های جامعه خویش را به دوش بکشد.
ابواحلام نیک مردی که همانند انبیاء زیست. او که مانند باد بهاری تمام اطرافیان خود را با شور وشوق به جنب و جوش و حرکت وا می داشت، در قلب بزرگش همه مسائل و مشکلات جامعه خود را یدک می کشید. او منزل، خودرو و تمام وقت خود را در اختیار افراد دغدغه مند قرار داده بود تا با همکاری و تشویق به آینده ای روشن مشکلات جامعه خود را سروسامان دهد. هر نشست و برخاست و هر فرصتی را مغتنم می شمرد تا یک بار دیگر از رویاهای خویش ، نسبت به حل مشکلات آموزشی، بی عدالتی اجتماعی، تبعیض جنسیتی، اهتمام خاص به کودکان ، دختران و خانواده بگوید.
امانی بهادر در لحن الوداع می گوید:
زندگی بین گیتار و ریاضی آهنگیست که به پایان نرسیده
بین گیتار و ریاضی قراریست که وقتش نرسیده
ای معلم به من گفته بودی، ریاضی را به تو یاد خواهم داد
و در مقابل نواختن را از انگشتانم.
هی هی .. نرو
بندهای قلبم را بریدی
سیم های گیتارم را بریدی
نه نغمه خداحافظی را نواختی
و نه به وعده خود وفا کردی
ابواحلام فقط معلم ریاضی نبود، او معلم زندگی بود. علاوه براینکه دانش و آموزش را اساس پیشرفت و ترقی جامعه خویش می دانست، در این کار از هر فرصتی جهت تشویق به ارتقای تحصیلی و فرهیختگی دریغ نمی کرد. درس انسان سازی و هنر انسان بودن و تکریم خانواده را سرلوحه کار خویش قرارداده بود تا به عنوان پدری دلسور و نمونه، الگویی در همسر داری و خانواده داری باشد. و با رفتن خود میراثی از مهر و فروتنی و چگونه ماندگار ماندن را به ارمغان بگذارد.
شاعر اهوازی در رثای عزیزان خود می خواند:
از خانه پرسیدم، عزیزان شیرینم کجایند
همانهایی که وجودشان آرامش زندگیم بود
ای کاش می دانستم زمان با عزیزانم چه کرد
آنها را با خود برد و غم و اندوه را بجا گذاشت
ابواحلام در روزهای پایان عمرش سراغ اکثر فعالان و دوستان قدیمی خودرا می گرفت و خیلی دوست داشت آنها را ببیند. زمانی که دیدار میسر نمی شد ترانه مورد علاقه اش( هدله) را گوش می داد و دل سپرده ی آواها ، هنر و تاریخ سرزمینش بود.
دلتنگتیم ابواحلام، به اندازه اشتیاق ام احلام و زویر و خسری و گعده های دوستان و ترانه هدله به تو، دلتنگتیم.
الوداع یا حبیبی ابااحلام
کانال اگزار👇
@Egzar
👍1
⭕️انا لله و انا الیه راجعون
✍نعیم حمیدی
خبر درگذشت استاد احمد عامری که معلمی دلسوز ، گرانقدر ، مهربان و خستگی ناپذیر بود موجب تأثر و تالم گردید.
احمد عامری سالها از ندافیه ملاثانی تا کوت عبدالله ، حمیدیه و اهواز و از دبیرستان شهید شیخانی تا علامه طباطبایی با عشق و تعهد به شغل معلمی، علم و دانش را به چندین نسل از فرزندان این خطه منتقل میکرد با انباشت تجارب و ترسیم رویکرد نوین در حوزه تعلیم و تربیت و پرورش شاگردان بزرگ و نام آوری دار فانی را وداع گفت و جامعه فرهنگیان خوزستات و شاگردانش را در غم و اندوه فرو برد.
زنده یاد احمد عامری معلمی دلسوز و متعهد بود که همواره در تلاش بود تا دانشآموزانش را به بهترین شکل تربیت کند. با صبر و حوصله و اخلاق نیکو، در قلب دانشآموزان و معلمان جایگاهی ویژه داشت و خاطرات خوشی را برای آنها رقم زد. نام احمد عامری چون ستاره ای چشم نواز در سپهر تعلیم و تربیت ایران و خوزستان می درخشد و آموزه های او همواره مشعل راه آموزگاران و دانش پژوهان خواهد بود
فقدان این معلم و استاد فرهیخته، ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه آموزش و پرورش است. یاد و خاطره او را گرامی و به خانواده محترم ایشان، همکاران گرامی و شاگردان ایشان تسلیت عرض میگویم
امیدواریم خداوند متعال روح این معلم نیکو سیر را قرین رحمت خود و در بهشت برین مأوا دهد و به خاندان و خانواده محترم ایشان بویژه اهالی شریف شهرستان باوی صبر و اجر عنایت فرماید.
کانال اگزار👇
@Egzar
✍نعیم حمیدی
خبر درگذشت استاد احمد عامری که معلمی دلسوز ، گرانقدر ، مهربان و خستگی ناپذیر بود موجب تأثر و تالم گردید.
احمد عامری سالها از ندافیه ملاثانی تا کوت عبدالله ، حمیدیه و اهواز و از دبیرستان شهید شیخانی تا علامه طباطبایی با عشق و تعهد به شغل معلمی، علم و دانش را به چندین نسل از فرزندان این خطه منتقل میکرد با انباشت تجارب و ترسیم رویکرد نوین در حوزه تعلیم و تربیت و پرورش شاگردان بزرگ و نام آوری دار فانی را وداع گفت و جامعه فرهنگیان خوزستات و شاگردانش را در غم و اندوه فرو برد.
زنده یاد احمد عامری معلمی دلسوز و متعهد بود که همواره در تلاش بود تا دانشآموزانش را به بهترین شکل تربیت کند. با صبر و حوصله و اخلاق نیکو، در قلب دانشآموزان و معلمان جایگاهی ویژه داشت و خاطرات خوشی را برای آنها رقم زد. نام احمد عامری چون ستاره ای چشم نواز در سپهر تعلیم و تربیت ایران و خوزستان می درخشد و آموزه های او همواره مشعل راه آموزگاران و دانش پژوهان خواهد بود
فقدان این معلم و استاد فرهیخته، ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه آموزش و پرورش است. یاد و خاطره او را گرامی و به خانواده محترم ایشان، همکاران گرامی و شاگردان ایشان تسلیت عرض میگویم
امیدواریم خداوند متعال روح این معلم نیکو سیر را قرین رحمت خود و در بهشت برین مأوا دهد و به خاندان و خانواده محترم ایشان بویژه اهالی شریف شهرستان باوی صبر و اجر عنایت فرماید.
کانال اگزار👇
@Egzar
"پدر رؤياها درگذشت"⭕️
✍حسین عباسی
سیّد هادی آلبوشوکه به او می گفت: «خالي» / دایی. من هم یاد گرفتم بگویم: خالي!
نام دختر بزرگش «احلام» بود؛ احلام جمع حلم است؛ یعنی خواب / خواب ها. نام خواهرم هم احلام است و همیشه می گفت: «احلام یعنی خواب های پریشان.» این پریشانی را به یاد ندارم در فرهنگ واژگان دیده باشم، ولی دختر / زنِ عرب حق دارد که خواب هایش همیشه پریشان باشند: ترکِ تحصیلِ اجباری، ازدواجِ زودهنگام، برخورداری از حقوق کم تر در قیاس با برادرش و همسرش و پسرش و چه و چه و چه.
ازدواج هم که نکند و در پی آزادی های انسانی اش باشد می شود: پیردختر!
باز هم از سیّد هادی آلبوشوکه روایت می کنم. به ابو احلام می گفت: «پدرِ رؤیاها»، که ترجمه ای است تحت اللفظی از أبو أحلام!
رؤیاهای ابو احلام از خانه اش شروع می شد و به حلقه ی آشنایان و همکاران و دوستانش می رسید: از دخترانش که برازنده ی این پدر بودند و رؤياهايش / رؤياهايشان را محقَق کردند: درس خواندند .. در غربت زیبای دانشجویی زیستند .. کار کردند .. مستقل شدند و مثلِ پدرشان ارزشِ زندگی و زندگان و آزادی را می دانستند و لبخند فراموششان نمی شد.
رؤيای همکارانش نیز محقَق شد: معلمی با نام ابو احلام گره خورده است و هر معلمی می تواند در بازار بی حرمتی به مقام معلمان و جایگاه تعلیمْ ابو احلام را نمونه و نماد تعلیم و تعلم نام ببرد. او - به حق- تربیت / پرورش را بر تعلیم / آموزش ترجیح می داد و در مقام عملْ خودش و اُم احلام / همسر فداکارش و پنج دخترش چنین بودند و هستند.
می ماند ما دوستانش، که در نبودش نه تنها خواب هایمان، که بیداریمان هم پریشان و آشفته شد.
"پدر رؤياها درگذشت"، ولی مادر رؤیاها زنده است و رؤياهايشان زنده اند و زندگی می بخشند.
کانال اگزار👇
@Egzar
✍حسین عباسی
سیّد هادی آلبوشوکه به او می گفت: «خالي» / دایی. من هم یاد گرفتم بگویم: خالي!
نام دختر بزرگش «احلام» بود؛ احلام جمع حلم است؛ یعنی خواب / خواب ها. نام خواهرم هم احلام است و همیشه می گفت: «احلام یعنی خواب های پریشان.» این پریشانی را به یاد ندارم در فرهنگ واژگان دیده باشم، ولی دختر / زنِ عرب حق دارد که خواب هایش همیشه پریشان باشند: ترکِ تحصیلِ اجباری، ازدواجِ زودهنگام، برخورداری از حقوق کم تر در قیاس با برادرش و همسرش و پسرش و چه و چه و چه.
ازدواج هم که نکند و در پی آزادی های انسانی اش باشد می شود: پیردختر!
باز هم از سیّد هادی آلبوشوکه روایت می کنم. به ابو احلام می گفت: «پدرِ رؤیاها»، که ترجمه ای است تحت اللفظی از أبو أحلام!
رؤیاهای ابو احلام از خانه اش شروع می شد و به حلقه ی آشنایان و همکاران و دوستانش می رسید: از دخترانش که برازنده ی این پدر بودند و رؤياهايش / رؤياهايشان را محقَق کردند: درس خواندند .. در غربت زیبای دانشجویی زیستند .. کار کردند .. مستقل شدند و مثلِ پدرشان ارزشِ زندگی و زندگان و آزادی را می دانستند و لبخند فراموششان نمی شد.
رؤيای همکارانش نیز محقَق شد: معلمی با نام ابو احلام گره خورده است و هر معلمی می تواند در بازار بی حرمتی به مقام معلمان و جایگاه تعلیمْ ابو احلام را نمونه و نماد تعلیم و تعلم نام ببرد. او - به حق- تربیت / پرورش را بر تعلیم / آموزش ترجیح می داد و در مقام عملْ خودش و اُم احلام / همسر فداکارش و پنج دخترش چنین بودند و هستند.
می ماند ما دوستانش، که در نبودش نه تنها خواب هایمان، که بیداریمان هم پریشان و آشفته شد.
"پدر رؤياها درگذشت"، ولی مادر رؤیاها زنده است و رؤياهايشان زنده اند و زندگی می بخشند.
کانال اگزار👇
@Egzar
⭕️ابواحلام؛ مردی که با آرزوهایش زیست و با آرزوهایش رفت
✍لفته منصوری
إنا لله و إنا إلیه راجعون.
احمد عامری را از زمانی شناختم که واژه «آینده» برای بسیاری از کودکان این سرزمین، تنها یک خیال دوردست بود. او اما باور داشت که آینده، میتواند از دل کلاسهای گِلی روستاها و صدای لرزان دانشآموزانی بیکفش و دفتر، زاده شود. تمام هستیاش را وقف یک مسئله کرد: آموزش و پرورش.
او مردی تکموضوعی بود، اما این تکموضوع، دنیایی از دغدغه و ایمان در خود داشت. هر عیادت بیماری، هر مصاحبه و گفتاری، هر نشست و برخاستی، برای او فرصتی بود تا یکبار دیگر از آموزش و پرورش بگوید؛ از بیعدالتی آموزشی، از رویاهای ناتمام کودکان، از رسالت معلمان، از دخترانی که باید درس بخوانند تا جامعه را تغییر دهند. گویی تمام دردهای خوزستان، از دل مدرسههایی بیمعلم و دانشآموزانی بیرویا میجوشد و درمانش را باید در کلاس و کتاب جست.
او «راهنمای تحصیلی» نبود، راهنمای زندگی بود. در روستاهای باوی، حمیدیه، کوتعبدالله، از خانهای به خانه دیگر میرفت تا کودکی را از ترک تحصیل بازدارد، پدری را به آینده دخترش امیدوار کند و دفتری، لبخندی، رویایی به کودکی ببخشد. حتی وقتی مدیر شد، باز دویده بود؛ ژیان فرسودهاش را تبدیل به سرویس معلمان کرد، تا معلمی از اهواز به ملاثانی بیاید و چراغ دانایی را روشن نگه دارد.
برای او، کنکور فقط یک آزمون نبود؛ میدان رستاخیز بود. احمد عامری میجنگید تا فرزندان تنگدستترین خانوادهها، پشت سد کنکور نمانند. کتاب فراهم میکرد، کلاس داوطلبانه برگزار میکرد، ریاضی درس میداد بیآنکه ریالی بگیرد. خانهاش در کوروش، مدرسهای بود بیتابلو و رسمی؛ پناهگاهی برای بچههایی که چشمشان به آیندهای روشن دوخته بود.
و در این میان، احلام – دخترش – تنها نامی نبود؛ نماد بود. او پدرِ احلامها بود، مردی پر از آرزو برای دختران سرزمینش. باور داشت با آموزش، میتوان جامعه را از نو ساخت؛ زن را به کنشگری اجتماعی رساند و محرومیت را شکست داد.
امروز که خبر رفتنش رسید، احساس کردم نه تنها یک انسان، بلکه ستون آموزش و پرورش یک اقلیم فرو ریخت. احمد عامری رفت؛ بیهیاهو، بیادعا، اما با کارنامهای لبریز از صداقت، مهر و ایمان به تعلیم.
*احمد عامری، ابواحلام بود؛ مردی که با آرزوهایش زیست، برای آرزوهای کودکان جنگید و سرانجام با آرزوهایش پرکشید.*
از شمار دو چشم یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش
روحش شاد و راهش پررهرو.
کانال اگزار👇
@Egzar
✍لفته منصوری
إنا لله و إنا إلیه راجعون.
احمد عامری را از زمانی شناختم که واژه «آینده» برای بسیاری از کودکان این سرزمین، تنها یک خیال دوردست بود. او اما باور داشت که آینده، میتواند از دل کلاسهای گِلی روستاها و صدای لرزان دانشآموزانی بیکفش و دفتر، زاده شود. تمام هستیاش را وقف یک مسئله کرد: آموزش و پرورش.
او مردی تکموضوعی بود، اما این تکموضوع، دنیایی از دغدغه و ایمان در خود داشت. هر عیادت بیماری، هر مصاحبه و گفتاری، هر نشست و برخاستی، برای او فرصتی بود تا یکبار دیگر از آموزش و پرورش بگوید؛ از بیعدالتی آموزشی، از رویاهای ناتمام کودکان، از رسالت معلمان، از دخترانی که باید درس بخوانند تا جامعه را تغییر دهند. گویی تمام دردهای خوزستان، از دل مدرسههایی بیمعلم و دانشآموزانی بیرویا میجوشد و درمانش را باید در کلاس و کتاب جست.
او «راهنمای تحصیلی» نبود، راهنمای زندگی بود. در روستاهای باوی، حمیدیه، کوتعبدالله، از خانهای به خانه دیگر میرفت تا کودکی را از ترک تحصیل بازدارد، پدری را به آینده دخترش امیدوار کند و دفتری، لبخندی، رویایی به کودکی ببخشد. حتی وقتی مدیر شد، باز دویده بود؛ ژیان فرسودهاش را تبدیل به سرویس معلمان کرد، تا معلمی از اهواز به ملاثانی بیاید و چراغ دانایی را روشن نگه دارد.
برای او، کنکور فقط یک آزمون نبود؛ میدان رستاخیز بود. احمد عامری میجنگید تا فرزندان تنگدستترین خانوادهها، پشت سد کنکور نمانند. کتاب فراهم میکرد، کلاس داوطلبانه برگزار میکرد، ریاضی درس میداد بیآنکه ریالی بگیرد. خانهاش در کوروش، مدرسهای بود بیتابلو و رسمی؛ پناهگاهی برای بچههایی که چشمشان به آیندهای روشن دوخته بود.
و در این میان، احلام – دخترش – تنها نامی نبود؛ نماد بود. او پدرِ احلامها بود، مردی پر از آرزو برای دختران سرزمینش. باور داشت با آموزش، میتوان جامعه را از نو ساخت؛ زن را به کنشگری اجتماعی رساند و محرومیت را شکست داد.
امروز که خبر رفتنش رسید، احساس کردم نه تنها یک انسان، بلکه ستون آموزش و پرورش یک اقلیم فرو ریخت. احمد عامری رفت؛ بیهیاهو، بیادعا، اما با کارنامهای لبریز از صداقت، مهر و ایمان به تعلیم.
*احمد عامری، ابواحلام بود؛ مردی که با آرزوهایش زیست، برای آرزوهای کودکان جنگید و سرانجام با آرزوهایش پرکشید.*
از شمار دو چشم یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش
روحش شاد و راهش پررهرو.
کانال اگزار👇
@Egzar
⭕️در سوگ مردی که ریشه در خاکِ دانایی داشت
✍️دکتر محسن جرفی
«ابا احلام»؛ معلمی که از خاک برخاست و به افلاک پیوست.
پنجشنبه، ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، اهواز در غمِ مردی سوگوار نشست که عمرش را وقف شکفتنِ جوانه های دانش کرد. استاد احمد عامری، معروف به «ابا احلام»، چهره یی بی بدیل در عرصه ی آموزش و نیکوکاری، در سکوتِ همیشگی آرمید. او نه تنها معلم، که پدری معنوی برای نسل هایی بود که زیر سایه ی مهربانی اش بالیدند.
از جاده های خاکی تا قله های امید: مسیر یک معلم
کلاسِ درس او مرز نمی شناخت. از مدارس فرسوده ی کوت عبدالله و ملاشیه تا روستاهای دورافتاده ی خسرج، شادگان وجای جای مناطق استان ، ردپای مهربانی اش را می شد در دفترهای کهنه ی دانش آموزان جستجو کرد. ماشینش همیشه پر از کتاب بود، نه برای نمایش، بلکه برای بذرپاشیِ دانایی. میگفت: «هر کودکی، نقشه یی است برای ساختن جهانی نو؛ تنها کافیست به او قلمی به جای سنگ بدهی.»
مکتبِ ابا احلام: آموزش، هنرِ انسان سازی
در نگاه او، معلمی تنها انتقال دانش نبود؛ آفرینشِ امید بود. در بحبوحه ی سیل ۹۸، وقتی آب ها همه چیز را میبرد، او کتابها را بر دوش گرفت. در روزهای سخت کرونا، به جای ترس، صلابتِ دانایی را توزیع می کرد. به دانش آموزان مناطق محروم می آموخت که فقر جغرافیا نیست، ذهنیت است. در کنار اساتیدی چون مرحوم دکتر بهاءالدین حزبئی، نه سخنران که شنونده یی خستگی ناپذیر بود. فلسفه اش ساده و عمیق بود: «معلم واقعی کسی است که اشکها را به آینه تبدیل کند تا هر کودک، توانایی هایش را ببیند.»
خیری بی آلایش: میراثی از مهر و فروتنی
او به دنبال نام نبود؛ دنبال اثرگذاریِ ماندگار بود. در سکوتِ روستاها، زیر سقف های شکسته ی مدارس، نه به عنوان خیر، که به سان پدری دلسوز حضور می یافت. حتی در ساده ترین هدایایش—یک دفتر، یک مداد—احترام به کرامت انسانی موج میزد. در ایام سخت، به جای ترحم، توانمندسازی را انتخاب میکرد. می گفت: «هدیه ی واقعی به کودکان محروم، نه نان است، نه پول؛ اعتمادبه نفس است.»
امروز اهواز ، پدری را از دست داد که امنِ همه بود. مردی با جذبه یی سحرآمیز که در نگاهش گرمای آفتاب جنوب و عمقِ تاریخ این سرزمین نهفته بود. او رفت، اما میراثش در خطوطِ دفترهای دانش آموزان، در زمزمه ی کتابخانه های روستایی، و در نگاهِ معلمانی باقی است که راهش را ادامه میدهند.
یادش گرامی، راهش هموار، و نامش در تاریخِ آموزش این سرزمین جاودان باد!
✍️دکتر محسن جرفی
«ابا احلام»؛ معلمی که از خاک برخاست و به افلاک پیوست.
پنجشنبه، ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، اهواز در غمِ مردی سوگوار نشست که عمرش را وقف شکفتنِ جوانه های دانش کرد. استاد احمد عامری، معروف به «ابا احلام»، چهره یی بی بدیل در عرصه ی آموزش و نیکوکاری، در سکوتِ همیشگی آرمید. او نه تنها معلم، که پدری معنوی برای نسل هایی بود که زیر سایه ی مهربانی اش بالیدند.
از جاده های خاکی تا قله های امید: مسیر یک معلم
کلاسِ درس او مرز نمی شناخت. از مدارس فرسوده ی کوت عبدالله و ملاشیه تا روستاهای دورافتاده ی خسرج، شادگان وجای جای مناطق استان ، ردپای مهربانی اش را می شد در دفترهای کهنه ی دانش آموزان جستجو کرد. ماشینش همیشه پر از کتاب بود، نه برای نمایش، بلکه برای بذرپاشیِ دانایی. میگفت: «هر کودکی، نقشه یی است برای ساختن جهانی نو؛ تنها کافیست به او قلمی به جای سنگ بدهی.»
مکتبِ ابا احلام: آموزش، هنرِ انسان سازی
در نگاه او، معلمی تنها انتقال دانش نبود؛ آفرینشِ امید بود. در بحبوحه ی سیل ۹۸، وقتی آب ها همه چیز را میبرد، او کتابها را بر دوش گرفت. در روزهای سخت کرونا، به جای ترس، صلابتِ دانایی را توزیع می کرد. به دانش آموزان مناطق محروم می آموخت که فقر جغرافیا نیست، ذهنیت است. در کنار اساتیدی چون مرحوم دکتر بهاءالدین حزبئی، نه سخنران که شنونده یی خستگی ناپذیر بود. فلسفه اش ساده و عمیق بود: «معلم واقعی کسی است که اشکها را به آینه تبدیل کند تا هر کودک، توانایی هایش را ببیند.»
خیری بی آلایش: میراثی از مهر و فروتنی
او به دنبال نام نبود؛ دنبال اثرگذاریِ ماندگار بود. در سکوتِ روستاها، زیر سقف های شکسته ی مدارس، نه به عنوان خیر، که به سان پدری دلسوز حضور می یافت. حتی در ساده ترین هدایایش—یک دفتر، یک مداد—احترام به کرامت انسانی موج میزد. در ایام سخت، به جای ترحم، توانمندسازی را انتخاب میکرد. می گفت: «هدیه ی واقعی به کودکان محروم، نه نان است، نه پول؛ اعتمادبه نفس است.»
امروز اهواز ، پدری را از دست داد که امنِ همه بود. مردی با جذبه یی سحرآمیز که در نگاهش گرمای آفتاب جنوب و عمقِ تاریخ این سرزمین نهفته بود. او رفت، اما میراثش در خطوطِ دفترهای دانش آموزان، در زمزمه ی کتابخانه های روستایی، و در نگاهِ معلمانی باقی است که راهش را ادامه میدهند.
یادش گرامی، راهش هموار، و نامش در تاریخِ آموزش این سرزمین جاودان باد!
سفر استاندار خوزستان نقطه تحول برای حل مشکلات شادگان است
نماینده مردم شادگان در مجلس شورای اسلامی گفت: حضور استاندار و هیئت همراه در شادگان میتواند منشأ دستاوردهای مهمی باشد و تحولی در حل مشکلات مردم ایجاد کند.
خبرگزاری مهر خوزستان👇
mehrnews.com/x37WJG
کانال اگزار👇
@Egzar
نماینده مردم شادگان در مجلس شورای اسلامی گفت: حضور استاندار و هیئت همراه در شادگان میتواند منشأ دستاوردهای مهمی باشد و تحولی در حل مشکلات مردم ایجاد کند.
خبرگزاری مهر خوزستان👇
mehrnews.com/x37WJG
کانال اگزار👇
@Egzar
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
سفر استاندار خوزستان نقطه تحول برای حل مشکلات شادگان است
اهواز - نماینده مردم شادگان در مجلس شورای اسلامی گفت: حضور استاندار و هیئت همراه در شادگان میتواند منشأ دستاوردهای مهمی باشد و تحولی در حل مشکلات مردم ایجاد کند.
⭕️قربانیان بیپایان جادههای شوش/از شیخ تا شهردار
✍مهدی ال کثیر
در سرزمین زخمی شوش، جادهها مدتهاست که نقش شاهرگهایی را بازی میکنند که نه حیات، بلکه مرگ را در خود جاری کردهاند. جادههایی تنگ، ناایمن و فراموششده که بیرحمانه از هیچ مقام و منزلتی نمیگذرند؛ نه شیخ برایشان مصون است و نه شهردار.
مرگ، در این جادهها چهرهای آشناست. گویی عزرائیل بر آسفالتهای ترکخورده این دیار، هر روز گام میگذارد و بیهیچ ملاحظهای جان میستاند. امروز نوبت سهراه عنکوش و جاده فتحالمبین بود. جایی که خانوادهای، طایفهای و منطقهای در سوگ عزیزانشان به ماتم نشستهاند.
این جادهها، قربانگاه خاموش محرومیتیاند که از روزهای جنگ تا امروز، همواره در حاشیه ماندهاند. دعواهای بیثمر سیاسی، بیتوجهی مزمن مسئولان، و وعدههایی که در خاک جاده دفن شدند... همه و همه قصهای تکراریاند.
در خوزستان مظلوم، در این جغرافیای همیشه زخمی، نه خودروها به استاندارد رسیدند و نه جادهها به ایمنی. امروز شیخ، فردا شهردار، پسفردا یک کشاورز ساده... برای این جادهها فرقی ندارد، نام و عنوان و جایگاه تنها در سنگنوشتههای مزارها معنا مییابد.
اما غمانگیزتر از خود حادثه، فراموشی بعد از آن است. ۲۴ ساعت بعد، پس از خاکسپاری و اشکهای فروخورده، همه چیز به بایگانی بیتوجهی سپرده میشود. همه چیز آرام میشود، مثل قبل؛ نه صدایی، نه مطالبهای، نه عزمی برای اصلاح. خانوادهای در سوگ میسوزد، و جامعهای در سکوت، فاجعه را فراموش میکند. باز هم بهانهها تکرار میشوند: بودجه نیست، طرح نرسیده، مسئول نیست، اولویت نداریم...
کانال اگزار👇
@Egzar
✍مهدی ال کثیر
در سرزمین زخمی شوش، جادهها مدتهاست که نقش شاهرگهایی را بازی میکنند که نه حیات، بلکه مرگ را در خود جاری کردهاند. جادههایی تنگ، ناایمن و فراموششده که بیرحمانه از هیچ مقام و منزلتی نمیگذرند؛ نه شیخ برایشان مصون است و نه شهردار.
مرگ، در این جادهها چهرهای آشناست. گویی عزرائیل بر آسفالتهای ترکخورده این دیار، هر روز گام میگذارد و بیهیچ ملاحظهای جان میستاند. امروز نوبت سهراه عنکوش و جاده فتحالمبین بود. جایی که خانوادهای، طایفهای و منطقهای در سوگ عزیزانشان به ماتم نشستهاند.
این جادهها، قربانگاه خاموش محرومیتیاند که از روزهای جنگ تا امروز، همواره در حاشیه ماندهاند. دعواهای بیثمر سیاسی، بیتوجهی مزمن مسئولان، و وعدههایی که در خاک جاده دفن شدند... همه و همه قصهای تکراریاند.
در خوزستان مظلوم، در این جغرافیای همیشه زخمی، نه خودروها به استاندارد رسیدند و نه جادهها به ایمنی. امروز شیخ، فردا شهردار، پسفردا یک کشاورز ساده... برای این جادهها فرقی ندارد، نام و عنوان و جایگاه تنها در سنگنوشتههای مزارها معنا مییابد.
اما غمانگیزتر از خود حادثه، فراموشی بعد از آن است. ۲۴ ساعت بعد، پس از خاکسپاری و اشکهای فروخورده، همه چیز به بایگانی بیتوجهی سپرده میشود. همه چیز آرام میشود، مثل قبل؛ نه صدایی، نه مطالبهای، نه عزمی برای اصلاح. خانوادهای در سوگ میسوزد، و جامعهای در سکوت، فاجعه را فراموش میکند. باز هم بهانهها تکرار میشوند: بودجه نیست، طرح نرسیده، مسئول نیست، اولویت نداریم...
کانال اگزار👇
@Egzar
👍5
⭕️« همراه شو، انسان دوستی را آغاز کن»
آیا آمادهاید که در خدمت به همنوعان، نقشی مؤثر ایفا کنید؟
جمعیت هلالاحمر شهرستان شوش به مناسبت هفته هلالاحمر از علاقهمندان، داوطلبان و جوانان پرتلاش دعوت میکند تا با عضویت در این نهاد مردمی، در مسیر امدادرسانی، آموزش، کمکهای اولیه و فعالیتهای بشردوستانه گام بردارند.
با عضویت در هلالاحمر:
✔️در کنار مردم، برای مردم خواهید بود
✔️مهارتهای امدادی و کمکهای اولیه را میآموزید
✔️در مأموریتهای انساندوستانه مشارکت میکنید
ثبتنام از طریق شعب و پایگاههای جمعیت هلالاحمر سراسر کشور
برای اطلاعات بیشتر: باشماره تماس ۰۹۳۷۴۲۲۱۹۳۳یا از طریق پیج اینستاگرام هلالاحمر شوشrcs_shoosh@ مراجعه کنید
کانال اگزار👇
@Egzar
آیا آمادهاید که در خدمت به همنوعان، نقشی مؤثر ایفا کنید؟
جمعیت هلالاحمر شهرستان شوش به مناسبت هفته هلالاحمر از علاقهمندان، داوطلبان و جوانان پرتلاش دعوت میکند تا با عضویت در این نهاد مردمی، در مسیر امدادرسانی، آموزش، کمکهای اولیه و فعالیتهای بشردوستانه گام بردارند.
با عضویت در هلالاحمر:
✔️در کنار مردم، برای مردم خواهید بود
✔️مهارتهای امدادی و کمکهای اولیه را میآموزید
✔️در مأموریتهای انساندوستانه مشارکت میکنید
ثبتنام از طریق شعب و پایگاههای جمعیت هلالاحمر سراسر کشور
برای اطلاعات بیشتر: باشماره تماس ۰۹۳۷۴۲۲۱۹۳۳یا از طریق پیج اینستاگرام هلالاحمر شوشrcs_shoosh@ مراجعه کنید
کانال اگزار👇
@Egzar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️توضیحات سرهنگ موسوی درباره حادثه رانندگی در جاده سهراهی عنکوش
سرهنگ موسوی جانشین پلیس راه جاده اندیمشک، خرم آباد، در تشریح جزئیات تصادف امروز در جاده سهراهی عنکوش واقع در بخش فتحالمبین شهرستان شوش، از وقوع یک سانحه رانندگی دلخراش خبر داد که متأسفانه به جان باختن دو نفر و زخمی شدن چندین تن انجامیده است.
وی در ادامه به بررسی علل حادثه پرداخت و نقش عامل انسانی را در این تصادف مؤثر دانست. مشروح اظهارات و جزئیات دقیقتر درباره علت حادثه در کلیپ پیوست قابل مشاهده است.
کانال اگزار👇
@Egzar
سرهنگ موسوی جانشین پلیس راه جاده اندیمشک، خرم آباد، در تشریح جزئیات تصادف امروز در جاده سهراهی عنکوش واقع در بخش فتحالمبین شهرستان شوش، از وقوع یک سانحه رانندگی دلخراش خبر داد که متأسفانه به جان باختن دو نفر و زخمی شدن چندین تن انجامیده است.
وی در ادامه به بررسی علل حادثه پرداخت و نقش عامل انسانی را در این تصادف مؤثر دانست. مشروح اظهارات و جزئیات دقیقتر درباره علت حادثه در کلیپ پیوست قابل مشاهده است.
کانال اگزار👇
@Egzar
⭕️دو عملیات آتشنشانی در کمتر از دو ساعت در شوش
رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری شوش از انجام دو عملیات اطفای حریق در بازه زمانی کمتر از دو ساعت توسط نیروهای این سازمان خبر داد.
به گزارش اگزار سیدمحمد موسوی شنبه شب اظهار کرد: ساعت ۱۹ گزارش وقوع آتشسوزی در یک منزل مسکونی واقع در روستای داودآباد شوش دریافت شد.
وی ادامه داد: بلافاصله نیروهای آتشنشانی به محل اعزام و با اقدامات سریع و مؤثر، آتش مهار و از گسترش آن جلوگیری شد.
رئیس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شوش افزود: در دومین عملیات حوالی ساعت ۲۱ امشب یک دستگاه خودروی پراید در محور شوش به اهواز، روبروی روستای بیت محمید دچار حریق شد.
موسوی با بیان اینکه در این حادثه نیز آتشنشانان بلافاصله موفق به مهار آتشسوزی شدند، گفت: متأسفانه در این حادثه ۵ نفر مصدوم شدند که به بیمارستان نظام مافی منتقل شدند.
کانال اگزار👇
@Egzar
رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری شوش از انجام دو عملیات اطفای حریق در بازه زمانی کمتر از دو ساعت توسط نیروهای این سازمان خبر داد.
به گزارش اگزار سیدمحمد موسوی شنبه شب اظهار کرد: ساعت ۱۹ گزارش وقوع آتشسوزی در یک منزل مسکونی واقع در روستای داودآباد شوش دریافت شد.
وی ادامه داد: بلافاصله نیروهای آتشنشانی به محل اعزام و با اقدامات سریع و مؤثر، آتش مهار و از گسترش آن جلوگیری شد.
رئیس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شوش افزود: در دومین عملیات حوالی ساعت ۲۱ امشب یک دستگاه خودروی پراید در محور شوش به اهواز، روبروی روستای بیت محمید دچار حریق شد.
موسوی با بیان اینکه در این حادثه نیز آتشنشانان بلافاصله موفق به مهار آتشسوزی شدند، گفت: متأسفانه در این حادثه ۵ نفر مصدوم شدند که به بیمارستان نظام مافی منتقل شدند.
کانال اگزار👇
@Egzar
👍2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️پیست اسکیت شوش همچنان در تاریکی؛ درخواست شهروندان برای رسیدگی به وضعیت روشنایی
تنها پیست اسکیت شهرستان شوش با وجود استقبال گسترده خانوادهها و علاقهمندان به این ورزش مفرح، همچنان از شرایط نامناسب روشنایی رنج میبرد.
شهروندان و ورزشدوستان بارها خواستار بهبود وضعیت روشنایی این مکان تفریحی و ورزشی شدهاند، اما تاکنون اقدامی مؤثر از سوی مسئولان مربوطه صورت نگرفته است. این در حالی است که هر شب جمع زیادی از خانوادهها به همراه فرزندانشان برای تماشای تمرینها و مسابقات اسکیت به این پیست مراجعه میکنند، اما نبود نور کافی، امنیت و کیفیت استفاده از این فضا را با مشکل مواجه کرده است.
شهروندان شوش از مسئولین محترم درخواست دارند تا با رسیدگی فوری به وضعیت روشنایی، شرایط را برای استفاده بهتر و ایمنتر از این تنها پیست اسکیت شهرستان فراهم کنند.
کانال اگزار👇
@Egzar
تنها پیست اسکیت شهرستان شوش با وجود استقبال گسترده خانوادهها و علاقهمندان به این ورزش مفرح، همچنان از شرایط نامناسب روشنایی رنج میبرد.
شهروندان و ورزشدوستان بارها خواستار بهبود وضعیت روشنایی این مکان تفریحی و ورزشی شدهاند، اما تاکنون اقدامی مؤثر از سوی مسئولان مربوطه صورت نگرفته است. این در حالی است که هر شب جمع زیادی از خانوادهها به همراه فرزندانشان برای تماشای تمرینها و مسابقات اسکیت به این پیست مراجعه میکنند، اما نبود نور کافی، امنیت و کیفیت استفاده از این فضا را با مشکل مواجه کرده است.
شهروندان شوش از مسئولین محترم درخواست دارند تا با رسیدگی فوری به وضعیت روشنایی، شرایط را برای استفاده بهتر و ایمنتر از این تنها پیست اسکیت شهرستان فراهم کنند.
کانال اگزار👇
@Egzar
👍1
⭕️دستگيري سارق اماکن خصوصي در شوش
فرمانده انتظامي شوش از دستگيري سارق اماکن خصوصي با 3 فقره سرقت در اين شهرستان خبر داد.
به گزارش خبرنگار اگزار و به نقل از خبرگزاري پليس، سرهنگ محمد محمدي نسب در تشريح اين خبر اظهار داشت: در پي وقوع سرقت اماکن خصوصي در اين شهرستان، موضوع به صورت ويژه در دستور کار قرار گرفت.
وي بيان داشت: ماموران انتظامي با کار تخصصي سارق را شناسايي و پس از هماهنگي قضائي در عملياتي غافلگيرانه دستگير کردند.
فرمانده انتظامي شهرستان شوش با بيان اينکه متهم در تحقيقات پليس تاکنون به 3 فقره سرقت اماکن خصوصي اعتراف کرد، افزود: اين مجرم پس از تشکيل پرونده جهت سير مراحل قانوني راهي مرجع قضائي شد.
کانال اگزار👇
@Egzar
فرمانده انتظامي شوش از دستگيري سارق اماکن خصوصي با 3 فقره سرقت در اين شهرستان خبر داد.
به گزارش خبرنگار اگزار و به نقل از خبرگزاري پليس، سرهنگ محمد محمدي نسب در تشريح اين خبر اظهار داشت: در پي وقوع سرقت اماکن خصوصي در اين شهرستان، موضوع به صورت ويژه در دستور کار قرار گرفت.
وي بيان داشت: ماموران انتظامي با کار تخصصي سارق را شناسايي و پس از هماهنگي قضائي در عملياتي غافلگيرانه دستگير کردند.
فرمانده انتظامي شهرستان شوش با بيان اينکه متهم در تحقيقات پليس تاکنون به 3 فقره سرقت اماکن خصوصي اعتراف کرد، افزود: اين مجرم پس از تشکيل پرونده جهت سير مراحل قانوني راهي مرجع قضائي شد.
کانال اگزار👇
@Egzar
👍1
⭕️أحمد العامري (أبو أحلام): المعلّم الذي لم يتقاعد من رسالته
✍️سيد كاظم القريشي
في زمنٍ تتوارى فيه القامات التربوية خلف أسوار التقاعد أو ضجيج الحياة، ظلّ أحمد العامري، المعروف باسم "أبو أحلام"، شمعةً لا تنطفئ في دروب التعليم، وضميرًا حيًّا لا يُطفئه تقاعد أو تعب. معلم رياضيات متقاعد؟ قد يبدو هذا عنوانًا لنهاية رحلة، لكنه كان في حالته مجرّد بداية لمرحلة أخرى من البذل والعطاء.
رغم تقاعده الرسمي، بقي العامري حارسًا يقظًا للعلم، يطوف بين المدن والحارات، يحمل همّ التعليم ويصب جهده في دعم الطلبة، خاصة في مرحلة التحضير للامتحانات المصيرية كالبكالوريا. لم يكن مجرد معلم، بل مشروع متحرّك من الإلهام التربوي، رجلٌ يفيض بالأفكار والحلول، يطرق أبواب المدارس بنفسه، يستمع لحاجاتهم، ويعود محمّلاً بخططٍ وسُبل لرفع مستواهم.
كان أبو أحلام ضيفًا دائمًا على برامج التعليم في التلفزيون، ومحاورًا حاضرًا في الندوات والمؤتمرات التربوية. يزوره مدراء المدارس ومسؤولو التعليم لا بوصفه متقاعدًا، بل بوصفه مرجعًا تربويًا حيًا، يستشار ويؤخذ برأيه، ويُعتمد عليه في حلّ مشكلاتٍ معقّدة تخص التعليم والمناهج والتوجّه العام.
كان له اهتمام خاص بالمدارس الثانوية في المناطق المهمشة، خصوصًا في كوت عبد الله، وملا ثاني، وااحميدية، والفلاحية، والخفاجية. لم تكن المدارس البناتية خارج دائرة اهتمامه، بل سعى دومًا إلى كسر الحواجز التقليدية، ودعم الفتيات في مشوارهن العلمي، مؤمنًا بأن نهضة المجتمع تمرّ عبر بوابة تعليم المرأة.
كثيرون يحملون له أفضالًا لا تُنسى: فقد وقف إلى جانب "مريم" حتى التحقت بالجامعة، ولم ينقطع عنها، يسأل عنها حتى شهوره الأخيرة. وسعى لمساعدة "أسماء" في مسارها العلمي، حيث كان يحضر بنفسه إلى منزلهم حاملاً الكتب والمواد المساعدة. هذا الحضور الإنساني والتربوي العميق جعل منه أكثر من معلم: كان قدوة وأبًا ورفيقًا حقيقيًا.
ولم يقتصر حضوره على التعليم فحسب، بل كان جزءًا لا يتجزأ من المشهد الثقافي والفني، يتصل بأصدقائه الفنانين والمثقفين، يسأل عن جديدهم، يحضر فعالياتهم، ويشجّعهم بكل ما يملك من حب ومعرفة. ومع كل هذا الانشغال، لم يُهمل عائلته أبدًا، كانت زوجته رفيقة دربه، وحياته الأسرية جزءًا من رسالته الحياتية.
كان يُسرّ عندما يعلم أن أحد طلبته أو معارفه درس الرياضيات، وقد عبّر عن فرحه الكبير حين علِم أنني أنا أيضًا من خريجي هذا الحقل، بل عرض عليّ أن ينسّق لي فرصًا للتدريس، يشجّعني على نيل الدكتوراه، ويمنحني من حماسه ما يدفعني للمضي قدمًا.
بيته كان ملتقى للنخب، صالونًا معرفيًا يجمع الطلاب والأساتذة، المفكرين والمعلمين، حيث كانت النقاشات لا تخلو من دفء الإخلاص وحرارة التجارب. ظلّ صديقًا لكل من عرفه، لم ينقطع تواصل طلبته به، حتى أولئك الذين أصبحوا في مراتب علمية ومهنية مرموقة، ظلّ أبو أحلام هو معلمهم الأول، وصوت النُصح الذي لا يُنسى.
رحل الجسد، وربما يصمت الهاتف الذي كان دائمًا ما يرنّ بصوته ليسأل عن الثقافة، أو الفن، أو ندوة قادمة، لكنه لم يغب عن ذاكرة المكان والقلوب. سيبقى أحمد العامري، أبو أحلام، شاهدًا على أن التقاعد لا يعني الغياب، وأن التربية ليست مهنة بل روح تسكن صاحبها حتى آخر رمق.
لم يمت ولا يموت ابو احلام، مادام ذكرياته قائمة وحاضرة في القلوب.
کانال اگزار👇
@Egzar
✍️سيد كاظم القريشي
في زمنٍ تتوارى فيه القامات التربوية خلف أسوار التقاعد أو ضجيج الحياة، ظلّ أحمد العامري، المعروف باسم "أبو أحلام"، شمعةً لا تنطفئ في دروب التعليم، وضميرًا حيًّا لا يُطفئه تقاعد أو تعب. معلم رياضيات متقاعد؟ قد يبدو هذا عنوانًا لنهاية رحلة، لكنه كان في حالته مجرّد بداية لمرحلة أخرى من البذل والعطاء.
رغم تقاعده الرسمي، بقي العامري حارسًا يقظًا للعلم، يطوف بين المدن والحارات، يحمل همّ التعليم ويصب جهده في دعم الطلبة، خاصة في مرحلة التحضير للامتحانات المصيرية كالبكالوريا. لم يكن مجرد معلم، بل مشروع متحرّك من الإلهام التربوي، رجلٌ يفيض بالأفكار والحلول، يطرق أبواب المدارس بنفسه، يستمع لحاجاتهم، ويعود محمّلاً بخططٍ وسُبل لرفع مستواهم.
كان أبو أحلام ضيفًا دائمًا على برامج التعليم في التلفزيون، ومحاورًا حاضرًا في الندوات والمؤتمرات التربوية. يزوره مدراء المدارس ومسؤولو التعليم لا بوصفه متقاعدًا، بل بوصفه مرجعًا تربويًا حيًا، يستشار ويؤخذ برأيه، ويُعتمد عليه في حلّ مشكلاتٍ معقّدة تخص التعليم والمناهج والتوجّه العام.
كان له اهتمام خاص بالمدارس الثانوية في المناطق المهمشة، خصوصًا في كوت عبد الله، وملا ثاني، وااحميدية، والفلاحية، والخفاجية. لم تكن المدارس البناتية خارج دائرة اهتمامه، بل سعى دومًا إلى كسر الحواجز التقليدية، ودعم الفتيات في مشوارهن العلمي، مؤمنًا بأن نهضة المجتمع تمرّ عبر بوابة تعليم المرأة.
كثيرون يحملون له أفضالًا لا تُنسى: فقد وقف إلى جانب "مريم" حتى التحقت بالجامعة، ولم ينقطع عنها، يسأل عنها حتى شهوره الأخيرة. وسعى لمساعدة "أسماء" في مسارها العلمي، حيث كان يحضر بنفسه إلى منزلهم حاملاً الكتب والمواد المساعدة. هذا الحضور الإنساني والتربوي العميق جعل منه أكثر من معلم: كان قدوة وأبًا ورفيقًا حقيقيًا.
ولم يقتصر حضوره على التعليم فحسب، بل كان جزءًا لا يتجزأ من المشهد الثقافي والفني، يتصل بأصدقائه الفنانين والمثقفين، يسأل عن جديدهم، يحضر فعالياتهم، ويشجّعهم بكل ما يملك من حب ومعرفة. ومع كل هذا الانشغال، لم يُهمل عائلته أبدًا، كانت زوجته رفيقة دربه، وحياته الأسرية جزءًا من رسالته الحياتية.
كان يُسرّ عندما يعلم أن أحد طلبته أو معارفه درس الرياضيات، وقد عبّر عن فرحه الكبير حين علِم أنني أنا أيضًا من خريجي هذا الحقل، بل عرض عليّ أن ينسّق لي فرصًا للتدريس، يشجّعني على نيل الدكتوراه، ويمنحني من حماسه ما يدفعني للمضي قدمًا.
بيته كان ملتقى للنخب، صالونًا معرفيًا يجمع الطلاب والأساتذة، المفكرين والمعلمين، حيث كانت النقاشات لا تخلو من دفء الإخلاص وحرارة التجارب. ظلّ صديقًا لكل من عرفه، لم ينقطع تواصل طلبته به، حتى أولئك الذين أصبحوا في مراتب علمية ومهنية مرموقة، ظلّ أبو أحلام هو معلمهم الأول، وصوت النُصح الذي لا يُنسى.
رحل الجسد، وربما يصمت الهاتف الذي كان دائمًا ما يرنّ بصوته ليسأل عن الثقافة، أو الفن، أو ندوة قادمة، لكنه لم يغب عن ذاكرة المكان والقلوب. سيبقى أحمد العامري، أبو أحلام، شاهدًا على أن التقاعد لا يعني الغياب، وأن التربية ليست مهنة بل روح تسكن صاحبها حتى آخر رمق.
لم يمت ولا يموت ابو احلام، مادام ذكرياته قائمة وحاضرة في القلوب.
کانال اگزار👇
@Egzar
ممنوعیت کشت شلتوک در حوزههای رودخانهای خوزستان
روابط عمومی سازمان جهاد کشاورزی و سازمان آب و برق خوزستان روز دوشنبه در اطلاعیهای مشترک اعلام کردند کشت شلتوک (برنج) در حوزههای کرخه، دز، کارون، مارون–جراحی و زهره در خوزستان ممنوع شد.
با توجه به تداوم خشکسالی، کاهش 38 درصدی بارندگی و 37 درصدی آورد رودخانهها نسبت به سال گذشته، و کاهش شدید ذخایر سدهای استان، به اطلاع میرسد.
کانال اگزار👇
@Egzar
روابط عمومی سازمان جهاد کشاورزی و سازمان آب و برق خوزستان روز دوشنبه در اطلاعیهای مشترک اعلام کردند کشت شلتوک (برنج) در حوزههای کرخه، دز، کارون، مارون–جراحی و زهره در خوزستان ممنوع شد.
با توجه به تداوم خشکسالی، کاهش 38 درصدی بارندگی و 37 درصدی آورد رودخانهها نسبت به سال گذشته، و کاهش شدید ذخایر سدهای استان، به اطلاع میرسد.
کانال اگزار👇
@Egzar
⭕️اختلال در برگزاری امتحانات مدرسه فرزانگان شاهد شهرشوش بهدلیل مصرف بالا و قطع برق
تعدادی از خانوادههای دانشآموزان مدرسه متوسطه اول دخترانه فرزانگان شاهد در تماس با این کانال خبری از قطع برق این مدرسه توسط اداره برق خبر دادند؛ موضوعی که باعث ایجاد اختلال در برگزاری امتحانات شد.
🔹جزئیات ماجرا از زبان مسئولان
در پی این اتفاق، خبرنگار ما با آقای علی دیروندی، رئیس اداره آموزش و پرورش منطقه، تماس گرفت. وی در توضیح این موضوع گفت: «متأسفانه طبق مقررات جدید قطع برق برای مصرفکنندگان پرمصرف، امروز برق مدرسه دخترانه فرزانگان شاهد واقع در کوی شویعآباد قطع شد. با این حال، با انتقال دانشآموزان به سالن امتحانات مدرسه مجاور، امتحانات طبق زمان مقرر برگزار شد.»
با این حال، برخی خانوادهها از گرمای سالن جایگزین و تأثیر آن بر تمرکز فرزندانشان ابراز نارضایتی کردهاند.
آقای علیرضا مرداس، رئیس شرکت توزیع نیروی برق منطقه ایی شوش، در ادامه این موضوع را تشریح کرد و گفت: «این تصمیم بر اساس مصوبه هیأت وزیران اتخاذ شده و خارج از اختیارات ادارات محلی است. فرآیند قطع و وصل برق نیز از راه دور و بهصورت مرکزی انجام میشود.»
وی افزود: «طبق قانون، کنتورهای سهفاز فقط مجاز به استفاده همزمان از سه دستگاه کولر گازی و سقف مشخصی از مصرف هستند. مصرفکنندگان در صورت نیاز به مصرف بیشتر باید به اداره برق مراجعه کرده و نوع قرارداد خود را به دیماند تغییر دهند.»
به گفته علیرضا مرداس، این قانون شامل تمام مصرفکنندگان پرمصرف—اعم از ادارات، مدارس و نهادهای دولتی و خصوصی—میشود و در هفته گذشته نیز نهادهایی نظیر ثبت اسناد، تعدادی از بانکها و چند اداره دیگر با قطع برق مواجه شدهاند.
🔹هشدار به سایر مصرفکنندگان پرمصرف
وی هشدار داد: «مدرسه فرزانگان شاهد اولین مدرسه پرمصرفی بود که مشمول این قانون شد. در صورتی که دیگر مدارس و نهادها تا ۴۰ درصد در ساعات کاری مصرف خود را کاهش ندهند، با قطع برق مواجه خواهند شد.»
همچنین وی اشاره کرد که مکاتبات لازم با استان انجام شده تا برای مدارس—حداقل تا پایان امتحانات—استثناهایی در نظر گرفته شود.
در پایان، برخی خانوادهها ضمن انتقاد از وقوع چنین رخدادهایی، اعلام کردند که این مدرسه با توجه به شهریههای دریافتی و سطح درآمد، نباید در مدیریت زیرساختهایی همچون برق دچار مشکل شود.
بر اساس نظر کارشناسان برق، ضرورت دارد که مردم و نهادها محدودیتهای موجود در تأمین برق را جدی گرفته و در ساعات اداری تا ۴۰ درصد و در ساعات غیراداری تا ۸۰ درصد در مصرف برق صرفهجویی کنند تا از بحرانهای احتمالی پیشگیری شود.
کانال اگزار👇
@Egzar
تعدادی از خانوادههای دانشآموزان مدرسه متوسطه اول دخترانه فرزانگان شاهد در تماس با این کانال خبری از قطع برق این مدرسه توسط اداره برق خبر دادند؛ موضوعی که باعث ایجاد اختلال در برگزاری امتحانات شد.
🔹جزئیات ماجرا از زبان مسئولان
در پی این اتفاق، خبرنگار ما با آقای علی دیروندی، رئیس اداره آموزش و پرورش منطقه، تماس گرفت. وی در توضیح این موضوع گفت: «متأسفانه طبق مقررات جدید قطع برق برای مصرفکنندگان پرمصرف، امروز برق مدرسه دخترانه فرزانگان شاهد واقع در کوی شویعآباد قطع شد. با این حال، با انتقال دانشآموزان به سالن امتحانات مدرسه مجاور، امتحانات طبق زمان مقرر برگزار شد.»
با این حال، برخی خانوادهها از گرمای سالن جایگزین و تأثیر آن بر تمرکز فرزندانشان ابراز نارضایتی کردهاند.
آقای علیرضا مرداس، رئیس شرکت توزیع نیروی برق منطقه ایی شوش، در ادامه این موضوع را تشریح کرد و گفت: «این تصمیم بر اساس مصوبه هیأت وزیران اتخاذ شده و خارج از اختیارات ادارات محلی است. فرآیند قطع و وصل برق نیز از راه دور و بهصورت مرکزی انجام میشود.»
وی افزود: «طبق قانون، کنتورهای سهفاز فقط مجاز به استفاده همزمان از سه دستگاه کولر گازی و سقف مشخصی از مصرف هستند. مصرفکنندگان در صورت نیاز به مصرف بیشتر باید به اداره برق مراجعه کرده و نوع قرارداد خود را به دیماند تغییر دهند.»
به گفته علیرضا مرداس، این قانون شامل تمام مصرفکنندگان پرمصرف—اعم از ادارات، مدارس و نهادهای دولتی و خصوصی—میشود و در هفته گذشته نیز نهادهایی نظیر ثبت اسناد، تعدادی از بانکها و چند اداره دیگر با قطع برق مواجه شدهاند.
🔹هشدار به سایر مصرفکنندگان پرمصرف
وی هشدار داد: «مدرسه فرزانگان شاهد اولین مدرسه پرمصرفی بود که مشمول این قانون شد. در صورتی که دیگر مدارس و نهادها تا ۴۰ درصد در ساعات کاری مصرف خود را کاهش ندهند، با قطع برق مواجه خواهند شد.»
همچنین وی اشاره کرد که مکاتبات لازم با استان انجام شده تا برای مدارس—حداقل تا پایان امتحانات—استثناهایی در نظر گرفته شود.
در پایان، برخی خانوادهها ضمن انتقاد از وقوع چنین رخدادهایی، اعلام کردند که این مدرسه با توجه به شهریههای دریافتی و سطح درآمد، نباید در مدیریت زیرساختهایی همچون برق دچار مشکل شود.
بر اساس نظر کارشناسان برق، ضرورت دارد که مردم و نهادها محدودیتهای موجود در تأمین برق را جدی گرفته و در ساعات اداری تا ۴۰ درصد و در ساعات غیراداری تا ۸۰ درصد در مصرف برق صرفهجویی کنند تا از بحرانهای احتمالی پیشگیری شود.
کانال اگزار👇
@Egzar
⭕️آتشزدن کاه در اوج خشکسالی و صدای اعتراض دامداران
در شرایطی که کشور با خشکسالی و بحران تأمین خوراک دام مواجه است، اقدام ناباورانه آتشزدن کاه در زمینهای کشاورزی شهر حر (بیت چریم) موجی از نارضایتی در میان دامداران و کشاورزان محلی ایجاد کرده است.
در ویدیویی که اخیراً منتشر شده، یکی از دامداران این منطقه با فریادی مملو از ناراحتی و درماندگی، خواستار رسیدگی فوری مسئولان به این وضعیت شده است. وی میگوید: «هنوز ۲۴ ساعت از برداشت گندم نگذشته که برای جمعآوری کاه جهت خوراک دامها به مزارع اطراف آمدهایم، اما متأسفانه با صحنهای تلخ از سوختن کاههای روی زمین مواجه شدیم.»
این دامدار تاکید میکند که زمینداران، کشاورزان و دامداران هنوز موفق به جمعآوری کاه نشده بودند و بهنظر میرسد سهلانگاری یا اقدام عامدانه فردی از زمینهای مجاور باعث آتشسوزی گسترده در دهها هکتار از مزارع شده است.
طبق گزارشهای منابع محلی، این وضعیت بحرانی موجب اختلافات و درگیریهایی میان کشاورزان شده و حتی برخی از آنان برای پیگیری حقوق خود اقدام به شکایت از یکدیگر کردهاند.
درحالیکه بسیاری از کشاورزان مخالف آتشزدن زمین پس از برداشت محصول هستند، اما بیاحتیاطی همسایگان و گسترش شعلههای آتش، تصمیمگیری عقلانی و مسئولانه را برای سایرین دشوار کرده است.
کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند که این رفتار نهتنها موجب از بین رفتن بقایای گیاهی مفید و کاهش حاصلخیزی خاک میشود، بلکه منجر به تخریب لانهها و تخم پرندگان و سایر جانداران زمین میگردد. از اینرو، انتظار میرود دستگاه قضایی با ورود قاطعانه، برای مقابله با این رفتارهای غیرکارشناسی، مجازاتهایی بازدارنده و سنگین اعمال کند.
کانال اگزار👇
@Egzar
در شرایطی که کشور با خشکسالی و بحران تأمین خوراک دام مواجه است، اقدام ناباورانه آتشزدن کاه در زمینهای کشاورزی شهر حر (بیت چریم) موجی از نارضایتی در میان دامداران و کشاورزان محلی ایجاد کرده است.
در ویدیویی که اخیراً منتشر شده، یکی از دامداران این منطقه با فریادی مملو از ناراحتی و درماندگی، خواستار رسیدگی فوری مسئولان به این وضعیت شده است. وی میگوید: «هنوز ۲۴ ساعت از برداشت گندم نگذشته که برای جمعآوری کاه جهت خوراک دامها به مزارع اطراف آمدهایم، اما متأسفانه با صحنهای تلخ از سوختن کاههای روی زمین مواجه شدیم.»
این دامدار تاکید میکند که زمینداران، کشاورزان و دامداران هنوز موفق به جمعآوری کاه نشده بودند و بهنظر میرسد سهلانگاری یا اقدام عامدانه فردی از زمینهای مجاور باعث آتشسوزی گسترده در دهها هکتار از مزارع شده است.
طبق گزارشهای منابع محلی، این وضعیت بحرانی موجب اختلافات و درگیریهایی میان کشاورزان شده و حتی برخی از آنان برای پیگیری حقوق خود اقدام به شکایت از یکدیگر کردهاند.
درحالیکه بسیاری از کشاورزان مخالف آتشزدن زمین پس از برداشت محصول هستند، اما بیاحتیاطی همسایگان و گسترش شعلههای آتش، تصمیمگیری عقلانی و مسئولانه را برای سایرین دشوار کرده است.
کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند که این رفتار نهتنها موجب از بین رفتن بقایای گیاهی مفید و کاهش حاصلخیزی خاک میشود، بلکه منجر به تخریب لانهها و تخم پرندگان و سایر جانداران زمین میگردد. از اینرو، انتظار میرود دستگاه قضایی با ورود قاطعانه، برای مقابله با این رفتارهای غیرکارشناسی، مجازاتهایی بازدارنده و سنگین اعمال کند.
کانال اگزار👇
@Egzar