شما تا حالا پدری که سیکس پک داشته باشه دیدید؟ ازینا شوهر درنمیاد اسکلا، بیاید رو مخ ما معمولیای چاق و لاغر کار کنید
کاش شُتر بودم. یه گوشه بیابون یه لقمه خار مینداختم گوشه لُپم و ساعتها میجویدم و دنیا به هیچجام نبود
کسی رو برای زندگی مشترک انتخاب کنید که هزار بارم برگردید به عقب باز انتخابتون همون باشه
آدمی پنجاه هزار کیلومتر رشته عصبی داره و دخترا توانایی اینو دارن رو همش رژه برن
خانواده بلقیس با ازدواجش با نزار قبانی به شدت مخالف بودن، ولی با وساطت دیگران بهم رسیدن.
نزار میگه چندبار ازش پرسیدم چرا با وجود مخالفت قبیلهت با من ازدواج کردی و دردسراشو به جون خریدی؟
میگه بلقیس هربار، من رو مثل یه طفل در آغوش میکشید و میگفت؛
«أنت قبیلتی»، قبیلهی من تویی.
نزار میگه چندبار ازش پرسیدم چرا با وجود مخالفت قبیلهت با من ازدواج کردی و دردسراشو به جون خریدی؟
میگه بلقیس هربار، من رو مثل یه طفل در آغوش میکشید و میگفت؛
«أنت قبیلتی»، قبیلهی من تویی.
یه یارویی تازه ساعت خریده بود هی ازش، ساعت میپرسیدن گفت حالا اینقد بپرس تا برینی توش
شد حکایت ایران کره
از صبح اینقد گفتن کره ده ساله ما رو نبرده چند سال نتونسته به ما گل بزنه تا ریدن توش
و گل خوردیم:(
شد حکایت ایران کره
از صبح اینقد گفتن کره ده ساله ما رو نبرده چند سال نتونسته به ما گل بزنه تا ریدن توش
و گل خوردیم:(
میگفتن سعید روستایی ابد و یک روز رو سال 88 نوشته بوده ولی هر دفتر سینمایی که میبرده میگفتن این چیه دیگه سیاهنمایی خالصه و ارزش ساخت نداره
تا اینکه سال 94 سعید ملکیان تهیه کنندگیشو قبول میکنه...
که دیگه اتفاقات بعدش هم میدونید
خلاصه اگه به کاری که میکنی ایمان داشته باشی و ناامید نشی یه روز هم نوبت تو میشه
تا اینکه سال 94 سعید ملکیان تهیه کنندگیشو قبول میکنه...
که دیگه اتفاقات بعدش هم میدونید
خلاصه اگه به کاری که میکنی ایمان داشته باشی و ناامید نشی یه روز هم نوبت تو میشه
مثانهم تو آپدیت پاییزش اینجوری شده که یه استکان چای تحویل میگیره یه پارچ شاش تحویل میده
مامانم به دانشآموزش گفت عزیزم میتونی آرایه این شعرو بگی؟ دختره گفت نه خانوم تازه از خواب بیدار شدم :)))))))))
بچه که بودم و هنوز درک صحیحی از حلال زادگی نداشتم، رفته بودیم عیادت نوزاد.
به مامانش گفتم :
اینک شبیه داییش نیست، احتمالا حرامزادهست.
بابام 6 ماه هرشب کتکم میزد
به مامانش گفتم :
اینک شبیه داییش نیست، احتمالا حرامزادهست.
بابام 6 ماه هرشب کتکم میزد
وقتی میبینم از مزخرفترین پیج ها برام ویدیو میفرستن و بازم من قبلا اون ویدیو رو دیدم میفهمم مسیرم درست بوده
راننده زنگ زده میگه من رسیدم. میگم من اینجا وایسادم نمیبینمتون. میگه: دروغ گفتم یک دقیقه دیگه میرسم:/
بابام از سرکار اومد اتاقم گفت چته مثل زن حامله همیشه یا خوابی یا لم دادی؟چیزی نگفتم رفت، نیم ساعت دیگه اومد گفت چی شد ناراحت شدی؟ گفتم آره ناراحت شدم ولی مهم نیست، گفت ناراحت نشو واسه بچت ضرر داره