وَ قائِلُ: کَیفَ طَعم الحُبِ؟ قُلتُ لَهُ:
الحُبُ عًذبُ و لَکِن فیهِ تَعذیبُ!

و گفت: طعم عشق چگونه باشد؟ گفتمش:
عشق گوارا است اما رنج دارد!

#عرقله_الدمشقی

@eshghazkhavarmiane

وأنت بعيد هكذا
‏وأنا أقف على عتبة القلق
‏والمسافة بيني وبين لقائك
‏جسر من الليل...


تو اینگونه در دور دست‌ها،
من، ایستاده بر آستانه‌ی نگرانی‌ها
و فاصله‌ی میان من و دیدارت
پُلی از شب است...

‏
#غادة_السمان
ترجمه: سعید هلیچی


@eshghazkhavarmiane

بی‌عزت است وطنی که در آن
زنان و مادران تحقیر شوند.


#نوال_السعداوي


@eshghazkhavarmiane

اين بار وقتى مرا در آغوش خواهى گرفت
مى‌خواهم بدون"خودم"برگردم!
مى‌خواهم "خودم" را،
در تو
ترک كنم.

#بلال‌_راجح

@eshghazkhavarmiane

ابقَ قویّا، فَقِصّتُکَ لم تَنتَهی بعد ...

قوی بمون،
قصه‌ات هنوز تموم نشده ...


@eshghazkhavarmiane

‏و تو، بلندتر از
تمام درختان جنگل
در من، روییدی.

#رضا_براهنی
‌
@eshghazkhavarmiane

و من او را
طوری نگاه می‌کردم
انگار آخرین گلی بود
که در جهان باقی مانده بود

#جمال_ثریا

@eshghazkhavarmiane

از دلتنگی می‌میرم
در آتش می‌میرم
بر سرِ دار می‌میرم
با گلوی بریده می‌میرم
اما نخواهم گفت
زمانِ عشق من و تو
به سر رسیده است
که مرگ
به عشق ما راه ندارد

#محمود_درویش

@eshghazkhavarmiane

للمرة الأولى،
تطيح بي، ثورة ثقافيه
خططت لها امرأه ..
فلا تبقي حجراً في مكانه،
أو كتاباً .. أو ورقة ..
أو جملة .. أو فاصلة في مكانها
أو ضلعاً من أضلاعي في مكانه

برای نخستین بار
یک کودتای فرهنگی، به رهبری یک زن
مرا برمی‌اندازد
طوری که
نه سنگی
نه کتابی، نه کاغذی
نه جمله‌ای و نه فاصله‌ای
و نه دنده‌ای از دنده‌هایم را
در سر جای خودشان باقی نگذاشت

#نزار_قبانی

@eshghazkhavarmiane

أنا لك
حِين يَثقلُ العَالمُ عَلَى كَتِفيك.

‏وقتی جهان به شانه‌هایت سنگینی می‌کند،
من را داری

#عید_فطر_مبارک
@eshghazkhavarmiane

چرا مثل ما دلتنگ نمی‌شوند،
مگر شهرشان شب ندارد؟

#محمود_درويش

@eshghazkhavarmiane

با خستگی راه می‌رفتم
پشت سرم را نگاه کردم
بنظر می‌آمد
که با طنابی دارم می‌کِشم
تپه اندوه را با دستِ راستم
و کوه امید را با دستِ چپم

#مرام_المصری
@eshghazkhavarmiane

مُدِّ ليّ يَدُكِ،
نُخَيّط جِراحُ الأيّامِ مَعًا

دستت را به من بده،
تا جراحات اين روزها را با هم بخيه كنيم...


@eshghazkhavarmiane

#عبدالحليم_حافظ
#رميت_الورد

لحظه‌ای که محبوبم، تو را پیدا کردم...

@eshghazkhavarmiane

عَيناكِ حُلوَتان و حَزينَتان
عَيناكِ رَصيفُ وداعٍ مُبلَّل

چشمانت، دو زیبایِ دو غمگین
چشمانت،
پیاده‌رویِ خیس خداحافظی‌...

#عدنان_الصائغ


@eshghazkhavarmiane

أینَ یَستَریحُ المُتعَبونَ مِن أنفُسِهِم؟

آن‌ها که از خودشان خسته‌اند، کجا خستگی در می‌کنند؟


@eshghazkhavarmiane

یقال ان القهوه مثل الحب
کلما صبرت علیها
ازداد طعم حلاوتها
سلام علی الذین یشربون القهوه
علی المحل
و بکل حب

می‌گویند که قهوه مانند عشق است
هرچه بر آن صبر کنی
طعم شیرینش بیشتر می‌شود
سلام بر کسانی که قهوه‌شان را
با آرامش
و عشق
می‌نوشند...

@eshghazkhavarmiane

تستيقظين وحَبّات كُحلكِ سَكرى،
كان الله بعون كُحلٍ،
أمضى ليلته في جِفنيكِ


بیدار می‌شوی و دانه‌هایِ
سُرمه‌ات سر مَست،
خدا به فریادِ سُرمه‌ای برسد
که شبش را در چشمان تو سپری کرد...


#ادهم_شرقاوي
ترجمه: سعیدهلیچی


@eshghazkhavarmiane

إنّ الحياة قصيرة لدرجة أن الإنسان يجب أن يسرق لحظات الفرح، وإذا لم تكن سارقاً جيداً سوف تنزلق منك الحياة.


زندگی به‌قدری کوتاه است که باید لحظات شادی را بربایی. و اگر دزد خوبی نباشی، زندگی از میان انگشتانت می‌لغزد.

#عبدالرحمن_منیف


@eshghazkhavarmiane

روئیدی در قلب من
به‌سان گل کوچکی
که کنار دیوار می‌روید
همین‌قدر ناخواسته،
عاشقت شدم...


#غاده_السمان
@eshghazkhavarmiane