Telegram Web Link
🔰ویژگی‌های سینمای تقوایی‌ در گفت‌وگوی ایبنا با شادمهر راستین؛
«دایی‌جان ناپلئون» از فیلتر ناصر تقوایی عبور کرد/ او فضاسازی فیلمش را با شرایط ایران تطبیق می‌داد

🔸تقوایی از اینکه خاستگاه سینمای او، ادبیات باشد نه تنها نگرانی نداشت، بلکه به اینکه اقتباس انجام می‌دهد افتخار می‌کرد. حتی در کار همینگوی خود را برای اقتباس در رقابت می‌دید.

🔸ناصر تقوایی نمونه شاخص کارگردان مولف هم به معنی خاص و هم به معنی عام است. به معنی خاص مولف بودن یعنی فیلمسازی که خودش شخصاً در نوشتن متن فیلم نظر و درک داشته و هم در کارگردانی سطح ویژه‌ای داشته باشد.

🔸او به دو معنی عام و خاص فیلمساز مولف بودن، مولف است و این همان چیزی است که اگر نظریه پردازان سینمایی به دنبال یک نمونه هستند تقوایی نمونه ای شاخص است.

🔸او درونمایه کار و فضاسازی را با شرایط ایران تطبیق می‌داد و سعی می‌کرد درونمایه‌ای که برای خودش جذاب است را اجرا کند، برای همین بیشترین اقتباس‌هایی که خودش دارد حتی «دایی‌جان ناپلئون» علی‌رغم اینکه گفته می‌شود وفادارانه است ولی از فیلتر ناصر تقوایی عبور کرده و ما جهان آقای تقوایی را می‌بینیم.

@ibna_official

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
پیوست فرهنگی روزنامه اطلاعات
مهر ۱۴۰۴
با شعری از دکتر اسلامی نُدوشن و خط استاد محمود رهبران

گر حکم طبیعت است و گر حکم خدای
نامرد به جای مرد نگذارد پای
هرچند که بر فراز این کهنه‌سرای
گه سایهٔ کرکس است و که فرّ هُمای
----
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
#جلال_خالقی_مطلق:

ما فقط فردوسی را نام بردیم ولی فرمانروایانی مثل یعقوب لیث،سامانیان، ابومنصور عبدالرزاق موفق هروی و خاندان کاکوییه در اصفهان پشت زبان فارسی ایستادند. همین خاندان به ابن‌سینا گفتند که دانشنامه علایی را به زبان فارسی بنویسد.

در حالی که ما کار این‌ها را فراموش می‌کنیم. این امیران ایران دوست‌و فارسی دوست، با این شاعران و دانشمندان ایرانی و وزیران ایرانی، دست به دست هم دادند،‌و با آن علاقه و دلبستگی که از پدرانشان ارث برده بودند، زبان فارسی را جانشین زبان عربی کردند.

منتها خط عربی را باید می‌پذیرفتند. زیرا خط پهلوی از بین رفته بود و فقط خط خوبی هم نبود و خیلی ناقص بود. خط عربی با وجود نقایصی که دارد باز بهتر از آن خط بود. زبان عربی،‌در پیشرفتش به شمال آفریقا هیچ مانعی نداشت.

در پیشرفتش به مشرق، با دیوار زبان فارسی روبه‌رو شد. و از این جاست که دیگر ملیت‌ها عرب نیستند بلکه ملیت‌ها ملیت خودشان هستند. همه ملیت‌ها از این مرز به بعد همه زبان خودشان را مدیون زبان فارسی هستند. اگر زبان فارسی مقاومت نکرده بود، ما امروز نه کردی داشتیم و نه بلوچی و نه ترکی.
@shahnamehpajohan

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
اول آبان‌ماه، روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی


کار بیهقی در تاریخ‌نگاری فراتر از نگارش آن است

💡 محمدجعفر یاحقی مصحح «تاریخ بیهقی» معتقد است این اثر را نباید صرفاً روایتی از یک دورهٔ سیاسی دانست؛ این متن، بازتابِ ذهنیتی است که هم به قدرت نزدیک است و هم از آن فاصله می‌گیرد.
بیهقی در مقام نویسنده‌ای با دسترسی به منابع درونی حکومت، نه با تندی معترضانه می‌نویسد، نه با مدیحه‌سرایی مرسوم. بلکه با احتیاطی کم‌نظیر، حقیقت را در لابلای جزئیات روزمره، در سکوت‌ها، در واژه‌هایی که انتخاب می‌کند و آن‌هایی که عمداً حذف می‌کند، ترسیم می‌کند. همین فاصلهٔ ظریف میان روایت و داوری، تاریخ بیهقی را به اثری بدل می‌کند که خوانندهٔ امروز را نه‌فقط به فهم رویدادها، بلکه به تفسیر نگاه مورخ، وادار می‌سازد. گویی بیهقی به‌جای نوشتن تاریخ، دارد ذهن ما را به تمرین تاریخی‌نگری فرامی‌خواند.

#اول_آبان
#بزرگداشت_بیهقی
#تاریخ_بیهقی
#محمدجعفر_یاحقی
#خردسرای_فردوسی_مشهد
@kheradsarayeferdowsi

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔻🔻دکتر محمد جعفر یاحقی از تاریخ بیهقی می گوید:

آثار بزرگی مانند «تاریخ بیهقی»، «شاهنامه» و آثار بزرگانی، چون سعدی و مولوی پشتوانه زبان فارسی هستند.

 زبان امروز ما متکی بر این متون است بدون اینکه لازم باشد یا توصیه شود که مستقیماً از آنها استفاده شود. باید این متون را خواند و متناسب با زبان خاص امروز دانش و معرفتی را که در این متن‌ها وجود دارد، کشف کرد. نفس خواندن متون قدیم و آشنا بودن با آنها به انسان مهارت می‌دهد.

زمانی که اثری را می‌خوانیم سرشار می‌شویم، زبان و قلم و نگاه و فکرمان باز می‌شود و این آثار در آدمی به صورت غیرمستقیم اثر دارد.

«تاریخ بیهقی» در واقع پایگاه، ریشه و بنیاد زبان فارسی است و این زبان بر کتاب‌هایی مانند «تاریخ بیهقی»، «شاهنامه»، «بوستان» و «گلستان» استوار مانده است.

🔸منبع: ایسنا

https://www.tg-me.com/ghotbeelmiferdowsi‌

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
🏛یکم آبان ماه روز نکوداشت خواجه ابوالفضل بیهقی گرامی‌باد.

🪶...و بسیار خردمند باشد که مردم را بر آن دارد که بر راهِ صواب بروند، امّا خود بر آن راه که نموده است، نرود. و چه بسیار مردم بینم که امر به معروف‌ کنند و نهی از منکر، و گویند بر مردمان که فلان کار نباید کرد و فلان کار بباید کرد، و خویشتن را از آن دور بینند، همچنان که بسیار طبیبان‌اند که گویند، فلان چیز نباید خورد که از آن چنین علّت به‌حاصل آید و آنگاه از آن چیز بسیار بخورند. و نیز فیلسوفان هستند- و ایشان را طبیبان اخلاق دانند- که نهی کنند از کارهایِ سخت زشت، و جایگاه چون خالی شود، آن کار بکنند. و جمعی نادان که ندانند که غور و غایتِ چنین کارها چیست، چون نادانند، معذورند، و لکن دانایان که دانند معذور نیستند. 

#ابوالفضل_بیهقی

@dmdehghani

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
بیهقی توانست.
[به بهانهٔ اول آبان و بزرگداشت ابوالفضل بیهقی.
بزرگا مردا که این بوالفضل بود!]




◽️فصلی خوانم از دنیای فریبندهٔ به یک دست شکر پاشنده و به دیگر دست زهر کشنده، گروهی را به محنت آزموده کرده و گروهی را پیراهنِ نعمت پوشانیده، تا خردمندان را مقرّر گردد که دل نهادن بر نعمتِ دنیا مُحال است، و متنبّی گوید،

*و مَن صَحِبَ الدّنیا طَویلاً تقلّبَتْ
عَلی عَینهِ حَتّی یَری صِدقَها کِذبا

این مجلّد اینجا رسانیدم از تاریخ، پادشاه فرخ‌زاد  جانِ شیرین و گرامی به‌ ستانندهٔ جانها داد و‌ سپرد. و آب بر وَی ریختند و شستند و بر مرکبِ چوبین بنشست، و او از آن چندان باغهایِ خرم و بناها و کاخهایِ جدّ و پدر و برادر، به‌ چهار پنج گز زمین بسنده کرد و خاک بر وی انبار کردند. دقیقی درین معنی،
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن رادمردانِ جهاندار
چنین باشند کوته زندگانی
تاریخی بیهقی، فصل در معنی دنیا



▪️اگر بخواهیم سه کتاب از شاهکارهای نثر فارسی انتخاب کنیم، یکی از آن سه کتاب «اسرارالتّوحید» است. آن دو کتاب دیگر به نظر من «تاریخ بیهقی» است و «تذکرةالاولیاء».
محمدرضا شفیعی کدکنی
موسیقی شعر، ص ۲۳۸

▪️ادبیات، جابجایی‌های سمانتیک، معناشناختی و زبان‌شناسیِ کلمه‌های هر جمله است. حافظ توانسته، سلمان ساوجی خیر. بیهقی توانسته، گردیزی خیر.
[در ادبیات و هنر یک «جمله» می‌تواند چند معنی داشته باشد. جملهٔ «دیشب باران فراوان بارید» یک معنایی را به ذهن متبادر می‌کند که معنای شمارهٔ ۱ است. اما اگر جای کلمهٔ «باران» را عوض کنیم و آن را به اولِ جمله بیاوریم یا «دیشب» را به آخرِ جمله ببریم در دید اول معنی همان است، اما از نظر سمانتیک یا معناشناسی و زبان‌شناسیِ جدید بین این جملات تفاوت احساس می‌شود. در این جمله محور جانشینی تغییری نکرده چون کلمه‌ای از بیرون نیاوردیم که معنی را تغییر دهد. به این معنی «معنی شمارهٔ ۲» می‌گوییم با این مفهوم بی‌نهایت معنی می‌توانیم داشته باشیم.
ادبیات معنی شمارهٔ ۲ است. اگر به معنی شمارهٔ ۱ حرف بزنیم تنها یک معنی دارد. آنچه در دیوان حافظ وجود دارد معنی شمارهٔ ۲ است، و الّا معنیِ شمارهٔ ۱ در دیوان باقی شاعران، در دیوان سلمان ساوجی و...، نیز وجود دارد. قلمرو معنی شمارهٔ ۱ قلمرو محدود و بسته‌ای است. بیهقی معنیِ شمارهٔ ۲ و گردیزی معنی شمارهٔ ۱ است.]
محمدرضا شفیعی کدکنی،
این کیمیای هستی، جلد سوم، صص ۳۲۲–۳۲۱


* کسی که برای مدتی طولانی با این جهان مصاحبت کند، احوال آن در چشم او دگرگون خواهد شد تا آن جا که راستِ آن را دروغ خواهد یافت. از قصیده‌ای‌ست در مدح سیف الدّوله حمدانی با مطلع
فَدَیْناک مِنْ رَبْعٍ و اِنْ زِدتَنا کربا
فَأنّکَ کُنتَ الشًَرقَ لِلشّمسِ و الغَربا

https://www.instagram.com/shafiei_kadkani

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
با قلم می گویم
ای همزاد
ای همراه
ای هم سرنوشت!
هر دومان حیران بازی های دوران های زشت
شعرهایم را نوشتی
دست خوش!
اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟!

زنده یاد: #فریدون_مشیری

سوم آبان، سالگرد درگذشت فریدون مشیری (۱۳۰۵-۱۳۷۹)

▪️https://www.tg-me.com/eshtadan
#ژان_ژاک_آمپر:
شاهنامه یکی از بزرگترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است

ترجمه‌ی شاهنامه در تاریخ ادبی فرانسه پدیده‌ای باارزش است، چه شاهنامه یکی از بزرگ‌ترین آثاری است که نبوغ بشر فراهم آورده است. یگانگی شاهنامه یگانگی ملت ایران و یگانگی تمدن ایران است. تمدنی که شاهان و سرداران بزرگ در گذشته‌های دور پاسدار آن بودند، تمدنی که جمشید آن را بنیاد نهاد، زردشت آن را برپا داشت، اسکندر آن را گرامی شمرد و ساسانیان آن را گسترش دادند.
@shahnamehpajohan

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌
🔴 هفتم آبان روز گرامی‌داشت کوروش بزرگ


✍️ عبدالحسین زرین‌کوب، ادیب، تاریخ‌نگار و منتقد ادبی

روزی که بیانیۀ کوروش بزرگ در بابِل به اطلاع عامّه رسید، بی‌شک دورۀ تازه‌ای در تاریخ جهان آغاز شد. با این بیانیه دورۀ باستانی شرق که در آن قدرت و غلبۀ پادشاهان آشور و بابل تمام آنچه را که تعلق به اقوامِ مغلوب داشت عرضۀ نابودی می‌کرد جای خود را به دورۀ تازه‌ای داد که در طی آن شاهنشاهانِ پارس محبت نسبت به اقوام تابع و تسامح در مورد عقاید آن‌ها را به عنوان اصل کشورداری تلقی کردند و نوعی سیاستِ همزیستی پیش گرفتند که در سایۀ آن بی آنکه هیچ‌گونه مجاهدۀ خشونت‌آمیزی برای در هم آمیختن عناصر و اقوام نامتجانس حوزۀ امپراتوری خویش به عمل آورند، از هر قوم و نژاد آنچه را آموختنی و نگه‌داشتنی بود در مجموعۀ فرهنگ ترکیبی خویش وارد کردند.

دنیایی که با بیانیۀ کوروش بزرگ تولد یافت در عین آنکه البته نمی‌توانست با آن همواره هماهنگ بماند و ناچار گه‌گاه به اقتضای احوال از آن انحراف می‌جست، به‌کلی با دنیای بی‌رحم، خشن و تنگ‌حوصلۀ امپراتوری‌های قدیم شرق تفاوت داشت. برخلاف آشور و بابل که شهرهای دشمن را با تمام مردم و معابدشان عرضۀ هلاک و فنا می‌کردند، فرمانروایی هخامنشیان حتی در سخت‌ترین انقلاب‌ها، اقوام و ملت‌ها را طعمۀ خشم بی‌لگام نساخت. در تمام این دوره نه تمدنی بر دست شاهنشاهان ایران از بین رفت، نه قوم و ملتی نابود شد.

تسامح کوروشی که در تمام دوران هخامنشی بیش و کم برقرار بود، وحدت امپراتوری هخامنشی را تضمین می‌کرد و در عین حال قلمرو شاهنشاهان را به منزلۀ پلی می‌کرد که بین شرق و غرب، بین کهنه و نو، بین دنیای مادی و دنیای معنوی کشیده شده بود، و از این‌همه یک فرهنگ ترکیبی می‌ساخت که تمام قوای نامتجانس حوزۀ شاهنشاهی را تا حدّ ممکن در آن شریک و بدان علاقه‌مند می‌ساخت. نه‌فقط در آنچه با عقاید و آداب ارتباط دارد این تسامح کوروشی موجب آمیزگاری عقاید دینی و در عین حال مایۀ حفظ احترام متقابل ادیان و عقاید شد، بلکه حتی در آنچه به بازرگانی و صنعت نیز مربوط بود موجب توسعۀ همکاری‌های بین اقوام شد.


بُن‌مایه:
«فرهنگ ایران و مسئلۀ استمرار»، عبدالحسین زرین‌کوب، یغما، سال ۲۴، شمارۀ ۸، آبان ۱۳۵۰، ص ۴۵۶-۴۴۹.
🆔 @maneshparsi

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
#ژاله_آموزگار:

کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستوده‌اند و منشور او را می‌توان کهن‌ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده می‌شود، به ویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشایی‌های خود سخن می‌گویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن می‌گوید.
@shahnamehpajohan

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
💠شعر سمعانی فقیه و محدث اهل خراسان در قرن ششم به زبان عربی درباره کوروش بزرگ💠

و بیت المقدس المعمور بیت
ورثناه عن التقدمینا

بناه کورش البانی المعالی
بامر الله خیر الامرینا

💥ترجمه فارسی:

و بیت‌المقدس، خانه‌ای آباد است
که ما آن را از پیشینیان خود به ارث برده‌ایم.

آن را کوروش، برافرازنده‌ی بزرگی‌ها، بنا کرد
به فرمان خداوند، نیکوترین فرمانروایان.

📚منبع
📕کوروش و ذوالقرنین،احمد پاکتچی، به کوشش عسکر بهرامی. ۱۳۹۰. ص ۱۳۰


🌹@HistoriumClub🌹

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تندیس زیبای کورش بزرگ...

بنام نامی ایران
به آیین وفاداران
به راه و رسم دینداران ، من زاده ی ایرانم



💎
🆔 @maneshparsi
نقدی بر اظهار نظر دبیر شورای فرهنگ عمومی درباره روز کوروش
علیرضا حسن‌زاده
انسان‌شناس
اظهارنظر دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور مبنی بر اینکه «در طول یک سال گذشته هیچ درخواستی برای ثبت روز کوروش به شورا نرسیده است» در ظاهر، جمله‌ای اداری و خنثی به نظر می‌رسد، اما در بطن خود حامل چند معنا و نشانه مهم از گسست میان نهادهای رسمی کشور در حوزه فرهنگ و افکار عمومی است. نخست، این سخن نشان می‌دهد که فاصله‌ای عمیق میان نهادهای تصمیم‌گیر فرهنگی و مطالبات مردم وجود دارد. مردم ایران، به‌ویژه در سال‌های اخیر، با حضور خودجوش در پاسارگاد در روز هفتم آبان، پیوسته خواستار رسمی‌شدن این روز و گرامی‌داشت کوروش بزرگ ـ نماد تساهل، مدارا، و نخستین منشور حقوق بشر ـ بوده‌اند. این خواست، بیش از آنکه صرفاً تاریخی یا اسطوره‌ای باشد، بیانگر نوعی «جست‌وجوی هویت» در جامعه امروز ایران است؛ جامعه‌ای که از نزاع‌های ایدئولوژیک و شکاف‌های سیاسی خسته است و به دنبال بازگشت به ریشه‌های فرهنگی مشترک و وحدت‌بخش خود می‌گردد.
دوم، ادعای «عدم طرح رسمی درخواست» را می‌توان نشانه‌ای از نوعی بی‌توجهی یا نخواستن شنیدن صدای مردم دانست. نهادهای رسمی ممکن است بهانه «نبود درخواست اداری» را بیاورند، حال آنکه مطالبه مردمی آشکار و جاری در حوزه عمومی بوده است. در واقع، گفتن اینکه «درخواستی نیامده»، بیشتر به معنای «ما نخواستیم بشنویم» است.
در این میان، مردم صدای خود را در دو مطالبه در فضای غیررسمی به گوش جامعه رسانده‌اند:
۱. درج روز کوروش در تقویم رسمی کشور به عنوان نماد هویت ایرانی و احترام به میراث تاریخی فرادینی و فراایدئولوژیک ایران.
۲. امکان زیارت آزادانه و آرامش‌بخش مزار کوروش در هفتم آبان، بی‌آنکه حضور در پاسارگاد جرم یا تخلف تعبیر شود.
این دو مطالبه، در واقع، بازتاب یک خواست عمیق‌تر است: بازشناسی پیوند میان دولت و ملت در بستر تاریخ فرهنگی ایران.
مردم از رهگذر گرامی‌داشت کوروش، در پی احیای احترام به عقلانیت، تسامح و انسان‌گرایی ایرانی هستند؛ ارزش‌هایی که امروز بیش از هر زمان دیگر، جامعه ایران تشنه‌ی آن است.
در نتیجه، سخن دبیر محترم شورا را می‌توان نه به‌عنوان خبری ساده، بلکه به‌مثابه نشانه‌ای از گسست میان فرهنگ و گفتار رسمی و فرهنگ غیرسمی و حافظه تاریخی مردم خواند؛ حافظه‌ای که در دل و جان مردم زنده است، اما هنوز در ساختار رسمی کشور مجال بازتاب نیافته است.

🔸برگرفته از کانال تلگرامی انسان شناسی ایرانی

https://www.tg-me.com/eshtadan
روح ایران بیدار شده است
علیرضا حسن‌زاده
انسان‌شناس
همه‌چیز با روایتی تازه از شکل‌گیری هویت ملی ایرانیان گره خورده است؛ روایتی مردمی، زنده و ریشه‌دار که فرهنگ و هویت ایرانی را پرشکوه می‌خواهد و عدالت و زندگی را جست‌وجو می‌کند.
بگذار سخنگویان ضدایرانی، از هر سوی، از قوم‌پرستان تا آنان که از ایران باستان و بزرگانش چون کوروش بزرگ هراس دارند، هرچه می‌خواهند بگویند؛ آنان عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.
امروز، اگرچه صدای مردم در تریبون‌های رسمی کمتر شنیده می‌شود، کافی است نگاهی به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بیندازید تا ایرانِ واقعی را ببینید و صدای مردم را بشنوید — صدای عاشقان کوروش بزرگ، صدای نسلی که با مهر و مباهات از ایران و از تاریخ سرزمین باستانی خود سخن می‌گوید.
این روح پاک و دیرین، نخستین بار نشانه‌های بیداری خود را در بازخوانی نمادهای فرهنگی و تاریخیِ چند سال اخیر نشان داد؛ آنچه ما انسان‌شناسان بدان بینانشانه (intersign) می‌گوییم، نشانه‌هایی آسمانی که گویی با زبانی نمادین از غیب سخن می‌گفتند:
در سیمای همای سعادت، پرنده‌ای که قرن‌ها از دیدگان پنهان مانده بود؛ پرنده‌ای اسطوره‌ای که عظمت ایران را روایت می‌کند و دوباره پدیدار شد.
در نقش بز باستانی ایران، نشانه‌ای دیگر از زندگی، پایداری و شکوه باستانی که دوباره بر خانه‌ی چشم مردم نشست.
و سپس در انبوه ابرهای سفید و برف‌گون برخاسته از چکاد دماوند، که گویی پاکی، بلندی و شکوه ایران و عظمت روح پاکش را زمزمه می‌کرد.
آری، روح ایران بیدار شده است —
در نوای عشق و شیفتگی مردم به تاریخ کهن و چهره‌های بی‌همتای آن،
در شور بازگشت به ریشه‌ها، در ستایش مدارا، شکیبایی، خرد و آزادی و مهربانی و مهر.
امروز مردم ایران، مقبره‌ی کوروش بزرگ را زیارتگاه تاریخ و تمدن خویش می‌دانند.
اما بگذار با صدای بلند بگویم:
زیارتگاه حقیقی کوروش بزرگ، قلب‌های مهربان، عاشق و پاک مردم ایران است —
قلب هر انسانی که تشنه‌ی صلح، عدالت، پرهیز از جنگ و خشونت، و ستایشگر آزادی و انسانیت است؛
هر انسانی که جهان را عاری از جنگ و خشونت می‌خواهد،
و هر انسانی که روزنه‌های گفت‌وگو میان انسان‌ها را گشوده می‌طلبد؛
هر انسانی که، به زبان فردوسی و حافظ بزرگ، سعادت را در عدم آزار دیگر انسان‌ها می‌داند و باور دارد که آیین خدواند شنیدن صدای تنوع و تکثر در دل وحدت انسانی است.

🔹برگرفته از کانال تلگرامی انسان شناسی ایرانی

https://www.tg-me.com/eshtadan
#ژاله_آموزگار:

در تاریخ باورها و اندیشه‌های جهان شخصیت‌ها و بزرگانی هستند که آنان را نمی‌توان زاده ماه، سال و زمان خاصی دانست. برخی افراد اگرچه از دل تاریخ بیرون می‌آیند، خود تاریخ را می‌سازند و مردم آرمان‌های سرخورده خود را در آنها جستجو می‌کنند. کوروش در اذهان ایرانیان چنین جایگاهی دارد. کوروش در حافظه تاریخی ایرانیان جایگاه خاصی داشته و دارد. او محبوب‌ترین پادشاه سلسله هخامنشی است. کوروش از هیئت یک زمامدار بیرون آمده و اوج گرفته است.  در تبارشناسی سلسله هخامنشی با چند پله هخامنش بنیانگذار این سلسله ذکر می‌شود اما کوروش ورای این شخصیت است. کوروش بر مادها پیروز می‌شود و باروایت‌هایی جذاب زندگی او از قول راویان سامی و مورخان یونانی بیان می‌شود. خواب دیدن آستیاگ در مورد کوروش به یادماندنی است. البته خواب دیدن و از طریق خواب به داستان‌هایی دست یافتن در آن زمان مرسوم بوده است. بن‌مایه قابل توجه دیگر دور شدن کوروش از دربار و بزرگ شدن او در یک زندگی شبانی است. کوروش کشورگشایی می‌کند و در شرق و غرب به فتوحاتی دست می‌یابد اما آیا یافتن چنین جایگاهی به دلیل فتوحات اوست؟ مورخان او را سرور و پارسیان او را پدر می‌نامند. کوروش بنا به شهادت اسناد تاریخی از خونریزی پرهیز کرد. خوش اخلاق بود و باورهایش را بر قوم مغلوب تحمیل نکرد. روش او احترام به قوم مغلوب بود. او حتی به سپاهیان خویش سفارش می‌کرد که با سلاح وارد معابد نشوند. استوانه کورش کهن‌ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق دیگران است. استوانه کوروش نشانه تساهل و تسامح با دیگران است. در بین همدوره‌های او قتل و غارت و کشت و کشتار امری عادی تلقی می‌شد اما در استوانه کوروش هیچ فرمانی به قتل و غارت داده نشده است. سخن او ساختن و فراخواندن رانده‌شدگان است.
@shahnamehpajohan

🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
#دکتر_محمد_علی_اسلامی_ندوشن

🔸آزادی از نظر کوروش «آزادیِ جمعی و ملّی» بود که قومی به جای فرمانبر، فرمانروا باشد، و آن در سایه‌ی سخت‌کوشی و تلاش به دست می‌آمد، و دشمنِ آن «رفاه» بود. کوروش در پاسخِ ایرانیانی که به او پیشنهاد می‌کنند که پارسیان برای داشتنِ آسایشِ بیشتر، رخت به سرزمینِ آبادتری بکشند، می‌گوید:
«سرزمینهای آسان، انسانهای تن‌آسا می‌پرورند. این استعداد به هیچ خاکی داده نشده است که میوه‌های خوب و سربازانِ خوب را با هم تولید کند». هرودوت که این عبارت را از او نقل کرده، کتاب خود را بدین‌گونه پایان می‌دهد:
«ایرانیان به او حق دادند، و این راه را برگزیدند که در سرزمینِ نا‌آبادی زندگی کنند و فرمانروا باشند، تا آنکه در دشت‌های باروَر تخم بکارند و از آن بردگی بدرَوَند.»

      #ایران_و_یونان_در_بستر_باستان

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
‍ دوازدهم آبان‌ماه سالروز درگذشت احمد بهمنیار

احمد بهمنیار، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران که از بزرگان ادب زمان ما بود، پس از هفتاد و چهار سال زندگانی در دوازدهم آبان‌ماه ۱۳۳۴ درگذشت.
در سال ۱۳۰۵ به خدمت وزارت معارف درآمد و مأمور تبریز گردید. در آنجا ریاست دارالمعلّمین را به عهدۀ او گذاشتند. چون در سال ۱۳۰۶ به تهران آمد به دعوت وزارت عدلیه شغل قضاوت اختیار کرد و مدت دو سال در قزوین و همدان و مشهد در مقام قضاوت خدمت کرد. اما چون روح بلند و دانش‌جوی او قبول دروغ و ستیز حاکم و محکوم را نداشت، مجدداً به خدمت وزارت معارف درآمد و در سال ۱۳۱۰ به تدریس زبان و ادبیات عربی در دارالمعلّمین عالی پرداخت. ضمناً در مدرسۀ عالی سپهسالار نیز سمت تدریس یافت.
بهمنیار پس از تأسیس دانشگاه در سال ۱۳۱۳ به استادی زبان و ادبیات عربی برگزیده شد و طبق قانون رساله‌ای برای گذرانیدن درجۀ اجتهاد (دکتری) نوشت. موضوع این رساله سرگذشت صاحب بن عباد، وزیر نامدار ایرانی، بود. زندگی آرام و یکنواخت بهمنیار از زمان خدمت در دانشگاه آغاز شد. پس از مدت بیست سال پایان عمر را یکسره در محیط دانش و ادب به سر آورد. شبانه‌روز با کتاب بود و کتاب می‌خواند و کتاب می‌نوشت و آنچه می‌دانست به دیگران می‌آموخت. بهمنیار در زبان عربی و دقایق آن زبان استادی کم‌نظیر بود. در فارسی نوشتن چیره‌دست و درست‌نویس بود.
خصوصیت دیگری که از او دانشمندی برگزیده ساخت تسلطی بود که در پیدا کردن لغات فارسی در برابر لغات عربی داشت. اگرچه در این زمینه اثری از او به‌ جای نمانده است، شاگردان و دوستانش شواهدی از چابکدستی و تندذهنی او در این کار به یاد دارند.
خداوند او را بیامرزد و روانش را که از دانشمندان بزرگ این زمان بود همواره شاد کند.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴]
@AfsharFoundation

🔹https://www.tg-me.com/eshtadan
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
سه ابرمرد ایران‌زمین:

🔥 زرتشت
👑 کوروش
📚 فردوسی



✍️ زنده‌یاد بانو #توران_شهریاری
به بهانه زادروز سراینده (۱۳ آبان ۱۳۱۰ کرمان– ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ تهران)


بر ستیغ ِ افتخارات ِ وطن
می‌درخشد نام ِ فَرمَند ِ سه تن

نام زرتشت اولین یکتاپرست
افسری بر تارک ِ این قلّه است

راستی و مهر و نیکی، دین اوست
صلح و انسان‌باوری، آیین اوست

مردمان در چشم او یکسان بُدند
چون که آنان جملگی انسان بُدند

با سه اصل ِ جاودان و سَرمَدی
شد نمادی از فروغ ِ ایزدی

بعد از او هم کوروش ِ روشن‌رَوان
آن ابرمرد ِ جهان ِ باستان

پرچم ِ آزادگی را برفراشت
او حقوق هر کسی را پاس داشت

مهروَرزی کرد با هرکس که بود
پارسی و ماد و لیدی و یهود

لوحه‌اش بنیان آزادی بُوَد
بذر آزادی بَرَش شادی بُوَد

زآن سپس فردوسی ِ آزادمرد
خفتگان را در وطن بیدار کرد

شعرهایش جان ز نو در تن دمید
شور ِ ملّی در تن ِ میهن دمید

بُرد پی بر ریشه‌ها و بیخ ِ ما
روشنی بخشید بر تاریخ ما

داد با شهنامه ایران را توان
آن توان شد آرمانی جاودان

گرچه بس ایرانی ِ فرزانه نیز
بهر ما هستند پُر ارج و عزیز

لیک بیتایَند در هر روزگار
آن سه انسان‌باور ِ ایران تبار



🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
#مزدیسنان

پیروان بینش پاک آموزگار ایرانی "اشوزرتشت" را گاهی بهدینان ، زمانی مزداپرستان و مزدیسنان می‌نامیدند.

اعراب بیابان گرد آنان را مجوس ، برگرفته از واژه ی مگوس نام نهادند.
مگوس برگرفته از واژه ی مگه (maga) به چم (:معنی) دانا گرفته شده که در گویش پارسی به ریخت (:شکل) واژه ی موبد و گاهی مغ درآمده است.
با همین شیوه مگوپتان نیز به ریخت موبدان درآمده است.

از آن جا که اعراب بیابان گرد واک (:حرف) "گ" را نداشتند ، مگوس را نیز "مجوس" گفته اند.
همانند نرگس که نرجس شده و گرگان را که جرجان نامیدند.
@khashatra

👇《 گاهی نیز دروندان (:پیروان دروغ)
برای پیروان آیین راستی و زرتشتیان از واژه ی "گبر" استفاده می کردند که بیشتر برای توهین و ناسزا بوده و چم آن را آتش پرستی می دانستند.》

آشکار است که پیروان بینش زرتشت ، آتش را نیز همانند ؛ آب ، خاک و هوا پیوسته گرامی داشته و هرگز آن ها را آلوده نکرده اند.
ولی هیچ گاه آتش پرست نبوده اند ، بلکه آتش را پرستاری کرده تا هم چنان روشن و پر فروغ بماند.
آتشکده ها را نیز که یادگار روزگار پادشاهی هوشنگ بوده ، ویران نکرده اند زیرا هرگونه روشنایی به ویژه نور خورشید و فروغ آتش را پرستش سو (:قبله) خود به هنگام نیایش می دانستند.

زرتشتیان به هنگام نیایش ، خواستار روشن دلی و شادی روان خویش بوده اند.

❇️ حافظ چه نیکو سروده است :
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند ،
که آتشی که نمیرد همیشه ، در دل ماست.

نیکوترین نامی که می توان به پیروان زرتشت داد در بخشی از نیایش روزانه آنان آمده است.

《مزده یسنو اهمی ، مزده یسنو زره‌توشتریش.》

مزدا را ستایش می کنم که سفارش شده ی اشوزرتشت است.

مزدا به چم دانایی و آگاهی بیکران است.
مزدا ، سرچشمه ی منش نیک است.
مزدا ، بنیان آفرینش است.
مزدا ، سراسر هستی است.

و ما ذره‌ای از این هستی بوده و فروزه ای از مزدا...
نیکوترین واژه برای رهروان آیین راستی و خرد و پیروان منش اشوزرتشت " مزدیسنان" است-

📚 بُن مایه :

برگرفته از تارنمای روانشاد ؛ موبد کورش نیکنام.

رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر.
پایان
@khashatra

🔸برگرفته از کانال تلگرامی وهومن امشاسپند
https://www.tg-me.com/eshtadan
2025/11/07 03:46:44
Back to Top
HTML Embed Code: