🟠 مردم و مسئولان؛ آشتی و همراهی ناممکن است
🔸 افشای سفر لاکچری فامیلهای وزیر راه به کیش (هزینهی نزدیک به یک میلیارد تومان برای هفت نفر) و حواشی پیرامون آن، سرباز کردن زخمی است که تمام پیکر ایران امروز را به عفونت کشیده اما سعی میشود که با گریم آن را بپوشانند. فقط کافی است به چند نکته از آن توجه کنیم:
1️⃣ کم نیستند عزیزانی که با انگیزههای متفاوت افشای چنین امری را به طرق مختلف محکوم میکنند. اما بدترین و مشمئز کنندهترین مخالفت مربوط به آنهایی است که میخواهند با عنوان اینکه خود افشاکننده قبلا از این سفرها رفته است (سفر امیرحسین ثابتی به جام جهانی قطر) روی این سفر هم خاک بپاشند. چرا بدترین و مشمئزکنندهترین؟ چون همین اشاره نشان میدهد که مهمترین عامل سکوت و شتر دیدی ندیدیها، همین گروکشیهاست؛ همین که سفرهای سالهاست دور از چشم مردم پهن بوده و همه پای سفره کشانده شدهاند تا بعدا صدایی از کسی درنیاید! والا همه میفهمند که افشای این سفر و روشنگری دربارهی آن میتواند مانع از سفرهای مشابه سفر ننگین جام جهانی هم بشود.
2️⃣ اینکه هزینهی این سفر را چه کسی داده معلوم خواهد شد، اما به نظرم اولین واکنش در قبال افشای این سفر باید از طرف رئیسجمهور ابراز میشد. انتظار حساسیت روی این موضوعات از رئیسجمهوری که نهجالبلاغه میخواند بیشتر از دیگران است، حتی اگر این سفر با هزینهی شخصی باشد... مهمتر اینکه با افشای این سفر، حرفهایی چون دعوت رئیسجمهور به خاموش کردن کولرها و پنکهها نه تنها بیتاثیر میشود، که تا عمق جان مردم را میسوزاند.
3️⃣ بیشتر از اینکه هزینه این سفر از کجا آمده و فامیلهای وزیر مهمان بودهاند یا دستشان در جیب مفصل خودشان بوده، این نکته مهم است که سالهاست که دیگر نمیتوان گفت بین زندگی عامه مردم ( که به تعارف به آنها صاحبان کشور گفته میشود) و زندگی مسئولان (که به آنها هم با تعارف خدمتگزاران! گفته میشود) فاصلهای عمیق و پرنشدنی افتاده است، بلکه واقعیت این است که مردم در دنیایی دیگر زندگی میکنند و مسئولان از ریز و درشت در دنیایی دیگر؛ وقتی عدهای لنگ یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی هستند و عدهای تفریحات میلیاردی دارند؛ این دو گروه باهم و در یک کشور زندگی نمیکنند و نباید فاصلهشان را فاصلهی طبقاتی دانست؛ اینها در دو دنیای بدون ارتباط باهم زیست دارند و هیچ ارتباطی بینشان ممکن نیست.
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸 افشای سفر لاکچری فامیلهای وزیر راه به کیش (هزینهی نزدیک به یک میلیارد تومان برای هفت نفر) و حواشی پیرامون آن، سرباز کردن زخمی است که تمام پیکر ایران امروز را به عفونت کشیده اما سعی میشود که با گریم آن را بپوشانند. فقط کافی است به چند نکته از آن توجه کنیم:
1️⃣ کم نیستند عزیزانی که با انگیزههای متفاوت افشای چنین امری را به طرق مختلف محکوم میکنند. اما بدترین و مشمئز کنندهترین مخالفت مربوط به آنهایی است که میخواهند با عنوان اینکه خود افشاکننده قبلا از این سفرها رفته است (سفر امیرحسین ثابتی به جام جهانی قطر) روی این سفر هم خاک بپاشند. چرا بدترین و مشمئزکنندهترین؟ چون همین اشاره نشان میدهد که مهمترین عامل سکوت و شتر دیدی ندیدیها، همین گروکشیهاست؛ همین که سفرهای سالهاست دور از چشم مردم پهن بوده و همه پای سفره کشانده شدهاند تا بعدا صدایی از کسی درنیاید! والا همه میفهمند که افشای این سفر و روشنگری دربارهی آن میتواند مانع از سفرهای مشابه سفر ننگین جام جهانی هم بشود.
2️⃣ اینکه هزینهی این سفر را چه کسی داده معلوم خواهد شد، اما به نظرم اولین واکنش در قبال افشای این سفر باید از طرف رئیسجمهور ابراز میشد. انتظار حساسیت روی این موضوعات از رئیسجمهوری که نهجالبلاغه میخواند بیشتر از دیگران است، حتی اگر این سفر با هزینهی شخصی باشد... مهمتر اینکه با افشای این سفر، حرفهایی چون دعوت رئیسجمهور به خاموش کردن کولرها و پنکهها نه تنها بیتاثیر میشود، که تا عمق جان مردم را میسوزاند.
3️⃣ بیشتر از اینکه هزینه این سفر از کجا آمده و فامیلهای وزیر مهمان بودهاند یا دستشان در جیب مفصل خودشان بوده، این نکته مهم است که سالهاست که دیگر نمیتوان گفت بین زندگی عامه مردم ( که به تعارف به آنها صاحبان کشور گفته میشود) و زندگی مسئولان (که به آنها هم با تعارف خدمتگزاران! گفته میشود) فاصلهای عمیق و پرنشدنی افتاده است، بلکه واقعیت این است که مردم در دنیایی دیگر زندگی میکنند و مسئولان از ریز و درشت در دنیایی دیگر؛ وقتی عدهای لنگ یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی هستند و عدهای تفریحات میلیاردی دارند؛ این دو گروه باهم و در یک کشور زندگی نمیکنند و نباید فاصلهشان را فاصلهی طبقاتی دانست؛ اینها در دو دنیای بدون ارتباط باهم زیست دارند و هیچ ارتباطی بینشان ممکن نیست.
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
نسل ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم دید. ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه میکند.
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
این فقط یک کله پاچه نبود...
🔹دوربین مغازه روشن است. جوانی وارد میشود. چند ثانیه مکث میکند. نگاهش میدزدد، دستش را دراز میکند، یک کلهپاچه میقاپد و مثل کسی که سهمش را پس گرفته، میگریزد.
🔹نه سرقت از بانک است، نه غارت طلا. فقط یک کله است؛ از سینی بخارزده یک طباخی.
اما چرا اینقدر سنگین است؟ چرا تماشای این صحنه، دل آدم را خالی میکند؟
🔹چون این، فقط یک کله نیست.
تکهایست از کرامت.
تکهایست از زندگیِ عادی، از سفرهای که سالهاست کوچک و بیصدا ناپدید شده. چیزیست که حالا خیلیها دیگر توان خریدنش را ندارند.
🔹روزی روزگاری، کلهپاچه غذای سحرگاهی کارگرها بود. نشانهای از جانکَنی شرافتمندانه و شکمی که لااقل یک روز در هفته سیر میشد.
اما حالا؟ شده نماد فاصله طبقاتی. غذای لوکس. لقمهای که باید برایش دستبرد زد. نه از سر طمع، از سر نداری.
🔹جوانی که کله را میقاپد، احتمالاً نه خلافکار است، نه معتاد، نه ولگرد بالفطره.
او فقط یکیست از صدها هزار انسانی که از چرخ بیرون افتادهاند؛ از چرخدندههای زنگزدهی اقتصادی، از صفهای نامرئی رانت و آقازادگی، از قطار وعدههایی که هرگز برای او توقف نکرد.
🔹او دزدی نکرده؛ زندگی را پس گرفته.
شاید نه برای فروش، نه برای تفریح. فقط برای یک شب بدون گرسنگی. برای نجات بخشی از عزت نفسش.
شاید دلش کلهپاچه خواسته. همینقدر ساده، همینقدر انسانی.
🔹عدهای با دیدن این ویدیو خندیدند. بعضی پوزخند زدند. برخی تحلیل نوشتند.
اما کسی پرسید پیش از این کله، چه چیزهایی بیصدا از دست رفتهاند؟
شغل، امید، سفره، آبرو، احترام.
🔹کله، فقط آخرین چیزیست که میشد با دست برداشت.
باقی چیزها، پیشتر رفتهاند.
بیدوربین، بیویدیو، بیصدا.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔹دوربین مغازه روشن است. جوانی وارد میشود. چند ثانیه مکث میکند. نگاهش میدزدد، دستش را دراز میکند، یک کلهپاچه میقاپد و مثل کسی که سهمش را پس گرفته، میگریزد.
🔹نه سرقت از بانک است، نه غارت طلا. فقط یک کله است؛ از سینی بخارزده یک طباخی.
اما چرا اینقدر سنگین است؟ چرا تماشای این صحنه، دل آدم را خالی میکند؟
🔹چون این، فقط یک کله نیست.
تکهایست از کرامت.
تکهایست از زندگیِ عادی، از سفرهای که سالهاست کوچک و بیصدا ناپدید شده. چیزیست که حالا خیلیها دیگر توان خریدنش را ندارند.
🔹روزی روزگاری، کلهپاچه غذای سحرگاهی کارگرها بود. نشانهای از جانکَنی شرافتمندانه و شکمی که لااقل یک روز در هفته سیر میشد.
اما حالا؟ شده نماد فاصله طبقاتی. غذای لوکس. لقمهای که باید برایش دستبرد زد. نه از سر طمع، از سر نداری.
🔹جوانی که کله را میقاپد، احتمالاً نه خلافکار است، نه معتاد، نه ولگرد بالفطره.
او فقط یکیست از صدها هزار انسانی که از چرخ بیرون افتادهاند؛ از چرخدندههای زنگزدهی اقتصادی، از صفهای نامرئی رانت و آقازادگی، از قطار وعدههایی که هرگز برای او توقف نکرد.
🔹او دزدی نکرده؛ زندگی را پس گرفته.
شاید نه برای فروش، نه برای تفریح. فقط برای یک شب بدون گرسنگی. برای نجات بخشی از عزت نفسش.
شاید دلش کلهپاچه خواسته. همینقدر ساده، همینقدر انسانی.
🔹عدهای با دیدن این ویدیو خندیدند. بعضی پوزخند زدند. برخی تحلیل نوشتند.
اما کسی پرسید پیش از این کله، چه چیزهایی بیصدا از دست رفتهاند؟
شغل، امید، سفره، آبرو، احترام.
🔹کله، فقط آخرین چیزیست که میشد با دست برداشت.
باقی چیزها، پیشتر رفتهاند.
بیدوربین، بیویدیو، بیصدا.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
وقتی گرانی را عادی میکنند
کشاورز، گندم را پیش از رسیدن کامل برداشت میکند و به دامدار میفروشد. چرا؟ چون دولت گندم را کیلویی ۲۰ هزار تومان خریداری میکند، اما پرداخت آن با شش ماه تأخیر انجام میشود. دامدار نیز خوشحال است، زیرا گندم نارس را بهعنوان خوراک دام تهیه میکند. نتیجه؟ زنجیره تأمین گندم از پایه دچار اختلال میشود.
در سوی دیگر، نانوایان دولتی میگویند بیش از یک ماه است که دولت پول آرد یارانهای را پرداخت نکرده است. پیامد این وضعیت، نانی بیکیفیت و با عرضه محدود است که ممکن است به تعطیلی برخی نانواییها منجر شود. مردم ناچارند به نانواییهای آزادپز مراجعه کنند: نانی با کیفیت بهتر، اما گرانتر.
در حالیکه نانوایان آزادپز تا نیمهشب مشغول کارند، نانواییهای دولتی یا تعطیلاند یا نان عرضه نمیکنند. واکنش دولت چه بوده؟ بهتدریج صدور مجوز آرد یارانهای را متوقف کرده است. چرا که حالا مردم به خرید نان آزاد عادت کردهاند و اعتراضی ندارند.
در سکوت کامل، نان عملاً آزاد شده است؛ همان استراتژی معروف «قورباغه پخته». حال نوبت برق است.
دولت برق تولیدکنندگان خورشیدی را با نرخ بالا خریداری میکند، اما آن را با قیمت پایین در اختیار مردم میگذارد. یکیدو سال دیگر خواهند گفت این قیمت دیگر صرفه اقتصادی ندارد و باید آزادسازی شود. و چون مردم به تدریج به گرانی عادت کردهاند، اعتراضی نخواهند کرد.
سناریوی آشنا تکرار میشود: ابتدا مردم را به شرایط جدید عادت بده، سپس قیمتها را آزاد کن. همه چیز بهتدریج در حال آزادسازی است، بیآنکه رسماً اعلام شود: نان، برق، سوخت و...
ما قورباغههایی هستیم در دیگی که بهآرامی در حال رسیدن به نقطه جوش است...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
کشاورز، گندم را پیش از رسیدن کامل برداشت میکند و به دامدار میفروشد. چرا؟ چون دولت گندم را کیلویی ۲۰ هزار تومان خریداری میکند، اما پرداخت آن با شش ماه تأخیر انجام میشود. دامدار نیز خوشحال است، زیرا گندم نارس را بهعنوان خوراک دام تهیه میکند. نتیجه؟ زنجیره تأمین گندم از پایه دچار اختلال میشود.
در سوی دیگر، نانوایان دولتی میگویند بیش از یک ماه است که دولت پول آرد یارانهای را پرداخت نکرده است. پیامد این وضعیت، نانی بیکیفیت و با عرضه محدود است که ممکن است به تعطیلی برخی نانواییها منجر شود. مردم ناچارند به نانواییهای آزادپز مراجعه کنند: نانی با کیفیت بهتر، اما گرانتر.
در حالیکه نانوایان آزادپز تا نیمهشب مشغول کارند، نانواییهای دولتی یا تعطیلاند یا نان عرضه نمیکنند. واکنش دولت چه بوده؟ بهتدریج صدور مجوز آرد یارانهای را متوقف کرده است. چرا که حالا مردم به خرید نان آزاد عادت کردهاند و اعتراضی ندارند.
در سکوت کامل، نان عملاً آزاد شده است؛ همان استراتژی معروف «قورباغه پخته». حال نوبت برق است.
دولت برق تولیدکنندگان خورشیدی را با نرخ بالا خریداری میکند، اما آن را با قیمت پایین در اختیار مردم میگذارد. یکیدو سال دیگر خواهند گفت این قیمت دیگر صرفه اقتصادی ندارد و باید آزادسازی شود. و چون مردم به تدریج به گرانی عادت کردهاند، اعتراضی نخواهند کرد.
سناریوی آشنا تکرار میشود: ابتدا مردم را به شرایط جدید عادت بده، سپس قیمتها را آزاد کن. همه چیز بهتدریج در حال آزادسازی است، بیآنکه رسماً اعلام شود: نان، برق، سوخت و...
ما قورباغههایی هستیم در دیگی که بهآرامی در حال رسیدن به نقطه جوش است...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ ما معلمان ایران مقصریم و از مردم پوزش میخواهیم!
✍️ مزبان حبیبی
1. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از اختلاف حقوقش نسبت به سایر کارمندان دولت گلایه داشتهباشد، میگوید "معلمان زیادند"
این سخن نشانه آن است که او نفهمیده کشور ۸۰ میلیون نفری، بر اساس استانداردهای جهانی چند نفر معلم نیاز دارد.
2. ما معلمان ایران مقصریم، چون مدیرانی را تربیت کردهایم که نمیتوانند در فضای آرام، به سوالات دانشآموزان در حوزههای مختلف جواب دهند، این نشان از آن دارد که این مدیر خود را دارای ژن برتر نسبت به مردم میداند.
3. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از بیعدالتی در پرداختها اعتراض دارد، میگوید "سازمانهای دیگر درآمد دارند"، این سخن نشانه آن است که او نفهمیده که شرکتهای نفت، برق، مخابرات، بیمه و بانک ارث پدر کارمندان این موسسات نیستند و ما معلمان فرزندان ناتنی و یا فرزند خواندگان این کشور نیستیم.
4. ما معلمان ایران مقصریم، چون پلیسی را برای کشور تربیت کردهایم که مردم با دیدن او، به جای آرامش، احساس ناامنی میکنند.
5. ما معلمان ایران مقصریم، چون قاضیای را تربیت کردهایم که دادگری خود را در گرو حقوق بالا دانسته و معلمی را که ندای عدالتخواهی دارد، به بند میکشد.
6. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم به دانشآموزان بیاموزیم که خوشبختی و آسایش فردای ایران، در گرو سرمایهگذاری در آموزش است. تا وقتی در بزرگسالی، مسؤلان مملکت میشوند، خود راهحلی برای این معضل بیایند.
7. ما معلمان ایران مقصریم، چون پزشکی را تربیت کردهایم که در یک معاینه ۲ دقیقهای ۵۰ هزار تومان از بیمار میگیرد، اما همان پزشک به ۳۰ هزار تومان حقالتدریس معلم با مدرک دکتری تخصصی در یک ساعتونیم کار آموزشی، اعتراض دارد.
8. ما معلمان ایران مقصریم، چون نسلی از مدیران را تربیت کردهایم که در هیچ کاری اخلاق را رعایت نمیکند و بسادگی دروغ میگوید، تهمت میزند، برای حفظ میز مدیریتش از انجام هیچ کاری احساس شرم نمیکند حتی فروختن نزدیکترین دوستانش.
این نشان از قربانی شدن اخلاق در فرآیند آموزش است، آموزشی که میبایست زیرساختهای توسعه کشور را فراهم میکرد.
9. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم مردم را قانع کنیم که شادابی و یا افسردگی یک معلم، رابطه مستقیم با شادابی و افسردگی دانش آموزان در آینده دارد و آینده فرزندان ایران به برخوردهای معلمین بستگی دارد.
10. ما معلمان ایران مقصریم، چون بابت این همه اشتباه، هرگز از مردم پوزش نخواستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ مزبان حبیبی
1. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از اختلاف حقوقش نسبت به سایر کارمندان دولت گلایه داشتهباشد، میگوید "معلمان زیادند"
این سخن نشانه آن است که او نفهمیده کشور ۸۰ میلیون نفری، بر اساس استانداردهای جهانی چند نفر معلم نیاز دارد.
2. ما معلمان ایران مقصریم، چون مدیرانی را تربیت کردهایم که نمیتوانند در فضای آرام، به سوالات دانشآموزان در حوزههای مختلف جواب دهند، این نشان از آن دارد که این مدیر خود را دارای ژن برتر نسبت به مردم میداند.
3. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کردهایم که وقتی معلم از بیعدالتی در پرداختها اعتراض دارد، میگوید "سازمانهای دیگر درآمد دارند"، این سخن نشانه آن است که او نفهمیده که شرکتهای نفت، برق، مخابرات، بیمه و بانک ارث پدر کارمندان این موسسات نیستند و ما معلمان فرزندان ناتنی و یا فرزند خواندگان این کشور نیستیم.
4. ما معلمان ایران مقصریم، چون پلیسی را برای کشور تربیت کردهایم که مردم با دیدن او، به جای آرامش، احساس ناامنی میکنند.
5. ما معلمان ایران مقصریم، چون قاضیای را تربیت کردهایم که دادگری خود را در گرو حقوق بالا دانسته و معلمی را که ندای عدالتخواهی دارد، به بند میکشد.
6. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم به دانشآموزان بیاموزیم که خوشبختی و آسایش فردای ایران، در گرو سرمایهگذاری در آموزش است. تا وقتی در بزرگسالی، مسؤلان مملکت میشوند، خود راهحلی برای این معضل بیایند.
7. ما معلمان ایران مقصریم، چون پزشکی را تربیت کردهایم که در یک معاینه ۲ دقیقهای ۵۰ هزار تومان از بیمار میگیرد، اما همان پزشک به ۳۰ هزار تومان حقالتدریس معلم با مدرک دکتری تخصصی در یک ساعتونیم کار آموزشی، اعتراض دارد.
8. ما معلمان ایران مقصریم، چون نسلی از مدیران را تربیت کردهایم که در هیچ کاری اخلاق را رعایت نمیکند و بسادگی دروغ میگوید، تهمت میزند، برای حفظ میز مدیریتش از انجام هیچ کاری احساس شرم نمیکند حتی فروختن نزدیکترین دوستانش.
این نشان از قربانی شدن اخلاق در فرآیند آموزش است، آموزشی که میبایست زیرساختهای توسعه کشور را فراهم میکرد.
9. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم مردم را قانع کنیم که شادابی و یا افسردگی یک معلم، رابطه مستقیم با شادابی و افسردگی دانش آموزان در آینده دارد و آینده فرزندان ایران به برخوردهای معلمین بستگی دارد.
10. ما معلمان ایران مقصریم، چون بابت این همه اشتباه، هرگز از مردم پوزش نخواستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 درسی از آرون رالستون
ابتدا، یک داستان واقعی را مرور تا مفهوم استراتژیک دقیق تر تصور شود.
26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت" به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
*او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجهای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند!!!! تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی*
چطور توانستي دست خود را قطع كني
من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.
هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.
مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.
شباهتهای قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بیخبر گذاشتند. آرون رالستون خانوادهاش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمیکند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.
تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای
*داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره میگیریم، شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان میتواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.*
امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.
شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.
یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ، دردناک بودن آن است.
*تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک*
و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت است که یا با جرات و جسارت آن تصمیم را میگیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.
*شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.*
تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجوییهای منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط منافع ملی ملت ایران اصل باشد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ابتدا، یک داستان واقعی را مرور تا مفهوم استراتژیک دقیق تر تصور شود.
26 آوریل 2003 ، اونقدر برای رفتن عجله داشت، که به کسی درباره مقصد سفرش چیزی نگفت، چاقوی تیز سوییسی اش رو پیدا نکرد و همون ابزار چند کاره چینی که دم دستش بود، را برداشت! تماس مادرش رو هم مثل همیشه نادیده گرفت!
شبانه به جاده زد، 5 ساعت رانندگی بی برنامه، به مکانی که محلی ها به آن "پایان دنیا " می گفتند، دره "بلوجان" در یوتا.
بعد از رسیدن، شب رو استراحت و صبح آماده ی ماجراجویی یک روزه اش شد. تا اینجا همه چیز خوب پیش میرفت.
در میان مسیر اما، وقتی که دیواره های صاف و صیقل خورده دره را دست گرفته بود و از شکافی باریک پایین می رفت، یک سنگ عظیم کنده شد. آرون و سنگ با هم به پایین دره ای به عمق 18 متر سقوط و دستش بین سنگ و دیواره صخره ستبر وبلندی گیر کرد.
باورش سخته، اینکه وسط ناکجا آباد توی دره بیوفتی و دست راستت به دیواره شکاف، میخکوب بشه!
رالستون داستان شگفت انگيز نجاتش را در كتاب پرفروشي به نام جايي بين صخره و سنگ نوشت و فيلم "127ساعت" به كارگرداني دني بويل بر مبناي اين كتاب ساخته شد.
*او پس از ۵ روز تلاش و تقلا برای نجات خود که نتیجهای نداشت، تصمیم گرفت که دستش را قطع کند!!!! تصمیمی دردناک، استراتژیک ولی نجاتبخش از مرگ حتمی و تدریجی*
چطور توانستي دست خود را قطع كني
من اين تصميم را به تدريج گرفتم. در آغاز حتي نمي خواستم به قطع كردن دستم فكر كنم. تصورش هم برايم غير ممكن بود. اما هر چه زمان مي گذشت، نااميدتر مي شدم. در اين شرايط بود كه تصميم به استفاده از شريان بند گرفتم. تيغي كه در اختيار داشتم، كندتر از آن بود كه بشود استخوانهاي دست را با آن بريد. حتي اين كش و قوس اميد و نااميدي هم، پنج روز طول كشيد تا سرانجام توانستم با اين موضوع كنار بيايم.
هر چند از دومين روز مي دانستم كه خواهم مرد، تنها در پنجمين روز بود كه مطمئن شدم كه كار ديگري از دستم بر نمي آيد. براي نجات دادن خودم هيچ كار ديگري نمي توانستم انجام دهم. در واقع مرگ را پذيرفته بودم و اين آرامم مي كرد. آرامشي پايدار تمام وجودم را فرا گرفته بود. آرامشي ناشي از حس ايمان. نمي توانستم اين احساس را كنترل كنم. آرامشي كه از سر نهادن به سرنوشت ناشي مي شد.
مي توانم بگويم كه خرد كردن استخوان هايم هم زمان خوشحال كننده ترين و دردناك ترين كاري بود كه تا به حال انجام داده ام. وقتي خودم را آزاد كردم، بيشتر از هر زمان ديگري مشتاق به ادامه زندگي بودم. شادي و شعف تمام وجودم را در بر گرفته بود. گويا در اين جهان نبودم.
شباهتهای قصه آرون رالستون با داستان جمهوری اسلامی
هر دو برای رسیدن به علایق خویش حامیان خود را بیخبر گذاشتند. آرون رالستون خانوادهاش را از تصمیمش سفرخطرناکش آگاه نکرد، تا در موقع بحران به دادش برسند و جمهوری اسلامی هم تصمیمات خویش را با مردم خود هماهنگ نمیکند، تا حمایت اکثریت مردم را در مواقع بحران بهمراه داشته باشد.
تجویز راهبردی برای پایان داستان دردناک هسته ای
*داستان آرون رالستون به خوبی معنا و مفهوم تصمیم استراتژیک را بیان میکند، بسیاری از تصمیماتی که روزمره میگیریم، شِبه تصمیم هستند یعنی در روند جریان زندگی تاثیری ندارند. این داستان میتواند به حاکمیت در اتخاد تصمیمات درست و استراتژیک کمک کند.*
امروز جمهوری اسلامی در حدی در بحران خود ساخته گرفتار شده که همانند آرون رالستون دستانش بین صخرهای بلند علایق ایدئولوژیک و قدرت قوانین و واقعیات سخت جهان گیر کرده است.
شاید فردا دیر شود،امروز که حاکمیت جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی بسر می برد، نیازمند این هست که تصمیم استراتژیک اتخاذ کند ، باید ساتور را بردارد و علائق ایدئولوژیک خویش را برای حفظ ایران قطع کند و یا بسمت افول و استهلاک تدریجی به پیش رود.
یکی از مهمترین تفاوتهای تصمیمات استراتژیک با شبه تصمیم علاوه بر برگشت ناپذیر بودن، ریسک بالا و تاثیرات مهم در نتایج کلیدی عملکرد آینده ، دردناک بودن آن است.
*تصمیم استراتژیک دردناک است ، دردناکِ دردناک*
و همیشه باید چیزی را برید و قطع کرد وقطع کردن هم دردناک و هم سرنوشت ساز است.
تصمیم بسیار سخت، پر ریسک، دردناک و سرنوشت سازی در انتظار حاکمیت است که یا با جرات و جسارت آن تصمیم را میگیرد و خود را نجات می دهد و یا به مرور هم خویش را و هم ایران را مستهلک می کند.
*شرایط کنونی نیازمند این است که حاکم تصمیم استراتژیک و دردناک بگیرد، تصمیمی که فقط اصل اساسی آن منافع ملی باشد.*
تصمیمی که در آن از توهمات امت و ماجراجوییهای منطقه ای و دیگر مسائل پر ریسک در آن دخیل نبوده و فقط منافع ملی ملت ایران اصل باشد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔵 ریخت ظاهری "کاسبانتحریم" چه شکلی است؟/کمکم دارند ضدمذاکره میشوند
✍️محمد مهاجری
🔺هرچند معلوم نیست مردم چقدر از ناحیه مذاکرات ایران و امریکا بهره مند شوند، اما متضرر اصلی همان "کاسبان تحریم" اند.
🔺هر مذاکره ای ولو ناقص و حتی اگر مانند برجام در نهایت توسط مخالفان داخلی و خارجی به بنبست بخورد برای مدتی هم که شده نان کاسبان تحریم را آجر می کند.
🔺اصولا این جماعت دنبال آنند که راه ورود هر کالا و خدمتی به کشور فقط از کانال خودشان باشد. و چون تنها مسیر، آنها هستند بنابراین قیمت نیز توسط خودشان تعیین میشود. ضمن اینکه چون کل کار و کاسبی شان پنهان و زیرزمینی است هیچ سیستم حسابرسی و نظارتی نمی تواند پول شان را بشمارد. دیگر اینکه چون حتی یک ریال مالیات نمی پردازند، هیچ اسمی هم در اسناد و مدارک از آنها دیده نمی شود.
🔺نه اینکه در دسترس نباشند. اتفاقا هستند اما برای خواص. آنها 4-5 انگشتر قیمتی با سنگهای مرغوب و منقوش به اسماء و عبارات مقدس زینت بخش انگشتان شان است؛ تسبیح اعلای چندصدمیلونی دور پنجه دست شان در چرخش است؛ کت و شلوار ایتالیایی مارک "باریکی" می پوشند؛ عطر"کارون پویور" میزنند؛ دکمه بیخ حلق پیراهن خود را بستهاند؛ زنگ موبایل شان گاهی و به اقتضای جلسهای که در آنند نوای یک مداح مشهور است؛ زیر لب مشغول ذکرگفتناند ؛ اگر با آنها جلسه داشته باشی حتما هرچنددقیقه یکبار منشی وارد میشود و باصدای بلند او را آقای دکتر صدا میزند... و خلاصه هرچه خوبان همه دارند، اینها همه را یکجا دارند.
🔺یک پای شان دوبی است و یکی در دوسلدورف. صبحانه را در استانبول میخورند و فنجان قهوه پیش از ناهار را در لندن سر میکشند و شب را در یک هتل ساحلی در ایتالیا به صبح می رسانند. و همه این زجرها را با هزینه بیت المال به جان می خرند تا تحریم یکی دوفقره کالا را دور بزنند و به دست مصرف کننده اش! در داخل برسانند.
🔺خب اگر تحریم در کار نباشد همه این کارها را یک تاجر بخش خصوصی با هزینه ای بسیار کمتر و در مدت کوتاهتر و بدون منت انجام می دهد و البته سودی هم برای خودش برمی دارد. این تاجرها غالبا آدمهای سالم، دارای حسابهای نسبتا شسته رفته اند و هیچ چشمی هم به پول دولت ندارند.
🔺طبیعتا هر تجارتی که بدون تحریم صورت پذیرد نان افرادی را که به ان اشاره کردیم آجر میکند. و باز هم طبیعتا هر اقدامی مثلا مذاکره با امریکا که بوی قطع دور زدن تحریم و از بین رفتن رانت را بدهد، عصبانی شان میکند.
🔺اگر این روزها می بینید بعضی آدمها و رسانه ها دارند زیرآب مذاکره را می زنند و یا مثلا میگویند بایدبه فلان منطقه و پایگاه حمله کنیم یا مذاکره را ترک کنیم، نشانه ای از حضور کاسبان تحریم است. این کاسبان محترم فعلا و تا اینجای کار نتوانسته اند ازطریق مبادی رسمی ، مذاکره را هوا کنند. حتی شاید به نفع شان هم باشد برای حفظ موقعیت هم شده ، از مذاکره حمایت هم بکنند اما به تدریج و با حرکت لاک پشتی رفته اند توی کار چهره ها و رسانه هایی که ظاهر انقلابی دارند.
🔺راهکار هم معلوم است. قرار است سوار شعارهای وطن دوستانه شوند و ادای عزت و مصلحت و سربلندی هم در بیاورند. لحن شان هم باید دلسوزانه و همگرایانه با مردم باشد.عواطف جامعه هم باید تحریک شود اما در عین حال هیچ نشانه ای که هدف اصلی را فاش کند ، آشکار نشود.
🔺در دوره برجام کار خیلی راحت بود. صداوسیما به سرعت، پایداریچی ها وکوتوله های سیاسی را به رقص در میانه میدان آورد و شد آنچه شد. اما الان شرایط حساس است و سمبه مسئولان برای مذاکره پرزور است. بنابراین باید راههای جنگ روانی را با احتیاط پیمود. و اتفاقا همین شیوه در حال اجراست. کمی که زمان بگذرد فرمان حمله را خواهند داد. کلید واژه ها هم آماده است. ملات هم آماده است. آدمکها هم آمده و به خط هستند. دیری نخواهد پایید.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️محمد مهاجری
🔺هرچند معلوم نیست مردم چقدر از ناحیه مذاکرات ایران و امریکا بهره مند شوند، اما متضرر اصلی همان "کاسبان تحریم" اند.
🔺هر مذاکره ای ولو ناقص و حتی اگر مانند برجام در نهایت توسط مخالفان داخلی و خارجی به بنبست بخورد برای مدتی هم که شده نان کاسبان تحریم را آجر می کند.
🔺اصولا این جماعت دنبال آنند که راه ورود هر کالا و خدمتی به کشور فقط از کانال خودشان باشد. و چون تنها مسیر، آنها هستند بنابراین قیمت نیز توسط خودشان تعیین میشود. ضمن اینکه چون کل کار و کاسبی شان پنهان و زیرزمینی است هیچ سیستم حسابرسی و نظارتی نمی تواند پول شان را بشمارد. دیگر اینکه چون حتی یک ریال مالیات نمی پردازند، هیچ اسمی هم در اسناد و مدارک از آنها دیده نمی شود.
🔺نه اینکه در دسترس نباشند. اتفاقا هستند اما برای خواص. آنها 4-5 انگشتر قیمتی با سنگهای مرغوب و منقوش به اسماء و عبارات مقدس زینت بخش انگشتان شان است؛ تسبیح اعلای چندصدمیلونی دور پنجه دست شان در چرخش است؛ کت و شلوار ایتالیایی مارک "باریکی" می پوشند؛ عطر"کارون پویور" میزنند؛ دکمه بیخ حلق پیراهن خود را بستهاند؛ زنگ موبایل شان گاهی و به اقتضای جلسهای که در آنند نوای یک مداح مشهور است؛ زیر لب مشغول ذکرگفتناند ؛ اگر با آنها جلسه داشته باشی حتما هرچنددقیقه یکبار منشی وارد میشود و باصدای بلند او را آقای دکتر صدا میزند... و خلاصه هرچه خوبان همه دارند، اینها همه را یکجا دارند.
🔺یک پای شان دوبی است و یکی در دوسلدورف. صبحانه را در استانبول میخورند و فنجان قهوه پیش از ناهار را در لندن سر میکشند و شب را در یک هتل ساحلی در ایتالیا به صبح می رسانند. و همه این زجرها را با هزینه بیت المال به جان می خرند تا تحریم یکی دوفقره کالا را دور بزنند و به دست مصرف کننده اش! در داخل برسانند.
🔺خب اگر تحریم در کار نباشد همه این کارها را یک تاجر بخش خصوصی با هزینه ای بسیار کمتر و در مدت کوتاهتر و بدون منت انجام می دهد و البته سودی هم برای خودش برمی دارد. این تاجرها غالبا آدمهای سالم، دارای حسابهای نسبتا شسته رفته اند و هیچ چشمی هم به پول دولت ندارند.
🔺طبیعتا هر تجارتی که بدون تحریم صورت پذیرد نان افرادی را که به ان اشاره کردیم آجر میکند. و باز هم طبیعتا هر اقدامی مثلا مذاکره با امریکا که بوی قطع دور زدن تحریم و از بین رفتن رانت را بدهد، عصبانی شان میکند.
🔺اگر این روزها می بینید بعضی آدمها و رسانه ها دارند زیرآب مذاکره را می زنند و یا مثلا میگویند بایدبه فلان منطقه و پایگاه حمله کنیم یا مذاکره را ترک کنیم، نشانه ای از حضور کاسبان تحریم است. این کاسبان محترم فعلا و تا اینجای کار نتوانسته اند ازطریق مبادی رسمی ، مذاکره را هوا کنند. حتی شاید به نفع شان هم باشد برای حفظ موقعیت هم شده ، از مذاکره حمایت هم بکنند اما به تدریج و با حرکت لاک پشتی رفته اند توی کار چهره ها و رسانه هایی که ظاهر انقلابی دارند.
🔺راهکار هم معلوم است. قرار است سوار شعارهای وطن دوستانه شوند و ادای عزت و مصلحت و سربلندی هم در بیاورند. لحن شان هم باید دلسوزانه و همگرایانه با مردم باشد.عواطف جامعه هم باید تحریک شود اما در عین حال هیچ نشانه ای که هدف اصلی را فاش کند ، آشکار نشود.
🔺در دوره برجام کار خیلی راحت بود. صداوسیما به سرعت، پایداریچی ها وکوتوله های سیاسی را به رقص در میانه میدان آورد و شد آنچه شد. اما الان شرایط حساس است و سمبه مسئولان برای مذاکره پرزور است. بنابراین باید راههای جنگ روانی را با احتیاط پیمود. و اتفاقا همین شیوه در حال اجراست. کمی که زمان بگذرد فرمان حمله را خواهند داد. کلید واژه ها هم آماده است. ملات هم آماده است. آدمکها هم آمده و به خط هستند. دیری نخواهد پایید.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺چرا چنین شد؟
🔸ما به دشمن نیاز نداریم.همین که هیچ کس سر جای خودش نیست بدترین دشمن است.انسان های ضعیف النفسی که برای حفظ موقعیت خود در برابر مافوقشان تا زانو خم می شوند و تن به هر خفتی می دهند.این مدل آدم ها وفادار نیستند.هیچ قدرتی توانائی رویاروئی با ایران را نداشت اما دو مؤلفه چاپلوسی و ناکارآمدی ما را زمین گیر کرده است.جاپلوسی و ناکارآمدی دو بلیئه آسمانیست که به جان این مملکت افتاده است.گوئی در این مملکت هیچ گوش شنوائی برای شنیدن نیست.هرکس قرار است از نردبان قدرت بالا برود باید کر و کور و لال باشد.باید نسبت به انقلاب و مردم وجدان خفتهای داشته باشید.همگان نگران اقتصاد و معیشت مردم هستند.باید نگران زیر ساخت های فرسوده بود.
🔹باید نگران صنایع عقب مانده و زیان آور بود.باید نگران ارابه های مرگ ساخت ایران خودرو و سایپا بود،باید نگران کمبود منابع آب از دست رفته بود.گوئی ما آخرین نسل از فرزندان این آب و خاکیم که هیچ تعلق خاطری به آیندگان نداریم.منابع سوختی بدون استفاده برای توسعه و آبادانی کشور و رفاه مردم نابود شدند.خیلی از این مشکلات شاید با یک دولت قوی و رئیس جمهوری که تدارکچی نباشد و داری اختیارات کامل باشد قابل حل باشد.اگر پرس و جو کنید نگرانی اصلی دردمندان،از مردم کوچه و خیابان تا اساتید دانشگاه فرهنگ این کشور است که بر باد رفته است و صد دولت مقتدر هم طی صد سال نمی توانند آن را درست کند.از نظر فرهنگی به جائی رسیده ایم که اعتماد بین مردم از بین رفته است.
🔸مردم هیچ تعصبی به یکدیگر ندارند. اکثریت مردم تعصبات جمعی را ذیل فشارهای اقتصادی به بوته فراموشی سپردهاند.انشقاق اجتماعی به جائی رسیده است که مصداقیست بر قبیله یعنی یک نفر. فرد گرائی موجودیت ایران را تهدید میکند. نهادهای دولتی برای خود کاربردی جز وظایف ذاتی تعریف می کنند.کدام ادارات کشور جز اداره امور مالیات و ادارائی آن هم برای گرفتن پول از مردم کارکرد مثبت و مفیدی دارند؟شوربختانه اکثر افرادی که به مقام و منصبی می رسند آن موقعیت را فرصتی برای بستن بار خود می دانند نه ارائه خدمت به مردم و توسعه زیر مجموعه خود.واقعا مشخص نیست کشور توسط چه کسانی اداره می شود؟
🔹همه مسئولان از افعال مستقبل استفاده می کنند.نماینده مجلس از مافیا خودرو می نالد اما شهامت ندارد بگوید این مافیا چه کسانی هستند؟رئیس دولت گلایه می کند که در انتخاب همکاران اختیار ندارد.اگر اختیار ندارید و مترسک سر جالیز هستید چرا ماندهاید؟اکثر شورای های شهر کارچاق کن شهرداری ها شدهاند.هرکس تریبونی در اختیار داشته باشد برای دولت تعیین تکلیف می کند.نمایندگان مجلس در شهرستان ها در امور نهادهای دولتی دخالت می کنند و به دنبال توزیع پست ها در بین نزدیکان خود هستند.هزاران،هزار مشکل اجتماعی دیگر که نه تنها حل نمی شوند که روز به روز عمیق تر و بحرانی تر می شود و اصلاح آن ها با این اوضاع و شرایط به عمر نسل من و تو و نسل بعدی هم قد نمی دهد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸ما به دشمن نیاز نداریم.همین که هیچ کس سر جای خودش نیست بدترین دشمن است.انسان های ضعیف النفسی که برای حفظ موقعیت خود در برابر مافوقشان تا زانو خم می شوند و تن به هر خفتی می دهند.این مدل آدم ها وفادار نیستند.هیچ قدرتی توانائی رویاروئی با ایران را نداشت اما دو مؤلفه چاپلوسی و ناکارآمدی ما را زمین گیر کرده است.جاپلوسی و ناکارآمدی دو بلیئه آسمانیست که به جان این مملکت افتاده است.گوئی در این مملکت هیچ گوش شنوائی برای شنیدن نیست.هرکس قرار است از نردبان قدرت بالا برود باید کر و کور و لال باشد.باید نسبت به انقلاب و مردم وجدان خفتهای داشته باشید.همگان نگران اقتصاد و معیشت مردم هستند.باید نگران زیر ساخت های فرسوده بود.
🔹باید نگران صنایع عقب مانده و زیان آور بود.باید نگران ارابه های مرگ ساخت ایران خودرو و سایپا بود،باید نگران کمبود منابع آب از دست رفته بود.گوئی ما آخرین نسل از فرزندان این آب و خاکیم که هیچ تعلق خاطری به آیندگان نداریم.منابع سوختی بدون استفاده برای توسعه و آبادانی کشور و رفاه مردم نابود شدند.خیلی از این مشکلات شاید با یک دولت قوی و رئیس جمهوری که تدارکچی نباشد و داری اختیارات کامل باشد قابل حل باشد.اگر پرس و جو کنید نگرانی اصلی دردمندان،از مردم کوچه و خیابان تا اساتید دانشگاه فرهنگ این کشور است که بر باد رفته است و صد دولت مقتدر هم طی صد سال نمی توانند آن را درست کند.از نظر فرهنگی به جائی رسیده ایم که اعتماد بین مردم از بین رفته است.
🔸مردم هیچ تعصبی به یکدیگر ندارند. اکثریت مردم تعصبات جمعی را ذیل فشارهای اقتصادی به بوته فراموشی سپردهاند.انشقاق اجتماعی به جائی رسیده است که مصداقیست بر قبیله یعنی یک نفر. فرد گرائی موجودیت ایران را تهدید میکند. نهادهای دولتی برای خود کاربردی جز وظایف ذاتی تعریف می کنند.کدام ادارات کشور جز اداره امور مالیات و ادارائی آن هم برای گرفتن پول از مردم کارکرد مثبت و مفیدی دارند؟شوربختانه اکثر افرادی که به مقام و منصبی می رسند آن موقعیت را فرصتی برای بستن بار خود می دانند نه ارائه خدمت به مردم و توسعه زیر مجموعه خود.واقعا مشخص نیست کشور توسط چه کسانی اداره می شود؟
🔹همه مسئولان از افعال مستقبل استفاده می کنند.نماینده مجلس از مافیا خودرو می نالد اما شهامت ندارد بگوید این مافیا چه کسانی هستند؟رئیس دولت گلایه می کند که در انتخاب همکاران اختیار ندارد.اگر اختیار ندارید و مترسک سر جالیز هستید چرا ماندهاید؟اکثر شورای های شهر کارچاق کن شهرداری ها شدهاند.هرکس تریبونی در اختیار داشته باشد برای دولت تعیین تکلیف می کند.نمایندگان مجلس در شهرستان ها در امور نهادهای دولتی دخالت می کنند و به دنبال توزیع پست ها در بین نزدیکان خود هستند.هزاران،هزار مشکل اجتماعی دیگر که نه تنها حل نمی شوند که روز به روز عمیق تر و بحرانی تر می شود و اصلاح آن ها با این اوضاع و شرایط به عمر نسل من و تو و نسل بعدی هم قد نمی دهد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 خمیر، گاف، شوخی رکیک و بازی توقیف: فرهنگ و هنر رسمی کشور!
1️⃣ کتاب: برای گسترش فرهنگ باید بیتالمال را خرج کرد. چاپ و سپس خمیر کردن کتابهای مورد نظر و ارزشمدار باعث میشود که این کتابها به چاپ شصت و هفتاد برسد و باعث افسردگی نویسندههای پرادعایی شود که خواب چاپ دوم کتابشان را میبینند!
2️⃣ تلویزیون: برای دیده شدن باید در برنامهی تولیدی تعدادی اشتباهات مضحک، لودگیهای تعجببرانگیز و گافهای غیر قابل قبول قرار داد. از آنجا که مخاطبی وجود ندارد، خود عوامل برنامه باید این گافها را در فضای مجازی منتشر کنند و به تمسخر خودشان بپردازند تا به لطف الهی، برنامه تلویزیونی در فضای مجازی اسم و رسمی دربیاورد!
3️⃣ سینما: مردم این روزها احتیاج به شوخیهای رکیک دارند و تنها نسخهی نجات سینمای امروز کشور استفاده از همین عامل نجات است. اگرچه عوامل بیگانه میخواهند با سیاهنمایی اثرشان دیده شود، ولی سینماگران متعهد با شوخیهای جنسی پشت آنها را به خاک میمالند.
4️⃣ سریالهای خانگی: ترفند توقیف عامل تبلیغات موثر و موفقیت و پیروزی است. خدا این قانون موثر و این نظارت دقیق و ارزشمند را از سریالسازان در چارچوب نگیرد انشاءالله!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
1️⃣ کتاب: برای گسترش فرهنگ باید بیتالمال را خرج کرد. چاپ و سپس خمیر کردن کتابهای مورد نظر و ارزشمدار باعث میشود که این کتابها به چاپ شصت و هفتاد برسد و باعث افسردگی نویسندههای پرادعایی شود که خواب چاپ دوم کتابشان را میبینند!
2️⃣ تلویزیون: برای دیده شدن باید در برنامهی تولیدی تعدادی اشتباهات مضحک، لودگیهای تعجببرانگیز و گافهای غیر قابل قبول قرار داد. از آنجا که مخاطبی وجود ندارد، خود عوامل برنامه باید این گافها را در فضای مجازی منتشر کنند و به تمسخر خودشان بپردازند تا به لطف الهی، برنامه تلویزیونی در فضای مجازی اسم و رسمی دربیاورد!
3️⃣ سینما: مردم این روزها احتیاج به شوخیهای رکیک دارند و تنها نسخهی نجات سینمای امروز کشور استفاده از همین عامل نجات است. اگرچه عوامل بیگانه میخواهند با سیاهنمایی اثرشان دیده شود، ولی سینماگران متعهد با شوخیهای جنسی پشت آنها را به خاک میمالند.
4️⃣ سریالهای خانگی: ترفند توقیف عامل تبلیغات موثر و موفقیت و پیروزی است. خدا این قانون موثر و این نظارت دقیق و ارزشمند را از سریالسازان در چارچوب نگیرد انشاءالله!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴تاریکی ۱۴۰۴؛فقط بیبرقی نیست
حسین عبده تبریزی
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
حسین عبده تبریزی
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
با ادامه وضعیت کنونی احتمالا در ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، وارد کننده بشویم.
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
✅ فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود. ( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
✅ فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود. ( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
فیلسوف نما؛ آبادان این بود...
استادی خود فروخته که پیراهن فیلسوفی هم به تن دارد در مناظره ای برای وخیم و زشت جلوه دادن دوره حکومت شاهنشاهی پهلوی و به کرسی نشان دادن دیدگاهش، رکیک ترین اصطلاح را در باره نماد تاریخ مدرنیزاسیون ایران، آبادان بکار برده است. ایشان بی خردلی شرم و حیا، آبادان را فاحشه خانه سربازان نیروهای آمریکایی خوانده است.
به گمانم تنها و تنها تشریح چشم انداز آبادان تا پیش از ۱۳۵۷، برای مقایسه آن روزگاران با امروز بس است. پس بنگریم به لمعه ای از برتری های این شهر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
آبادان پیش از ۵۷ را می توان در یک گزاره خلاصهکرد : پیشرفته ترین منطقه شهری در پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
مدرنیزاسیون کامل شهری در خلیج فارس، از سواحل و بنادر جنوبی و مناطق نفتی ایران آغاز شد. در این مسیر نام های بوشهر، مسجد سلیمان و...به عنوان نخستین کانونهای پیشرفت نوین، به چشم می خورد. ولی آبادان از دیدگاه پیشرفت های فراگیر ساختارهای شهری به دلیل توسعه همه جانبه، بین همه شهرستان های ایران و بلکه کشور های پیرامون خلیج فارس پیشگام بوده است.
امروزه روز، باور داشتن به این که آبادان در بیشتر پدیده های مدرن شهری، فرهنگی ، ورزشی و ...بین بیش از ۱۳۵۰ کانونشهری کشور و نیز ۷۸۰ کانون در جنوب خلیج فارس، پیشگام بوده، مشکل است. به همیندلیل هنگامی که آبادانی ها در مواجهه با دیگر ایرانیان از جمله تهرانی ها، مثلا از تاکسی ایرلاین ، پیتزا، تیم فوتبال ، اسکواش و...حرف می زدند، برای دیگر ایرانیان که این پدیده ها را تجربه نکرده بود، چنین چیزهایی باورنکردنی و لاجرم به منزله لاف زنی و خالی بندی پنداشته می شد. به همین دلیل آنان را به دلیل نداشته ها و ندیده های خود، خالی بند و لاف زن می پنداشتند. درست مانند غارنشین های مُثُل افلاطون.
آبادان در ایران و بلکه خاورمیانه از جمله آغازگر پدیده های زیر است:
۱- نخستین و بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه. تاسیس ۱۲۹۱؛
۲- نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه. ۱۳۳۱؛
۳- نخستین پتروشیمی. ۱۳۴۵؛
۴- نخستین روابط عمومی ایران؛
۵-دومین ایستگاه آتشنشانی در ایران، ۱۳۰۵؛(پس از تبریز)
۶- نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران ۱۳۳۲؛
۷-نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران، ۱۳۳۸؛
۸- نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران؛
۹- نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری؛
۱۰- نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی؛
۱۱- نخستین راهآهن درون شهری؛
۱۲-نخستین پیتزا فروشی در ایران (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی)؛
۱۳-نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران؛
۱۴-نخستین اعتصاب کارگری.۱۳۰۱؛
۱۵- نخستین تیم رسمی فوتبال؛ ۱۳۱۲؛
۱۶- نخستین کودکستان. ۱۳۲۵؛
۱۷- نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)؛
۱۸- نخستین تاکسی تلفنی؛
۱۹- راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه؛
۲۰- نخستین نشریه مدرسهای (رازی)؛
۲۱- نخستین دانشکده تخصصی نفت؛ ۱۲۱۸؛
۲۲-نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)؛
۲۲- نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفه ای؛ ۱۳۱۲؛
۲۳- نخستین لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم؛
۲۴- نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس؛
۲۵- نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)؛
۲۶- نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)؛
۲۷- نخستین رزرواسیون بلیط سینما (درج شماره صندلی، سانس، تاریخ اکران فیلم)؛
۲۸- نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
آبادان خاستگاه آغازین بیش از ۲۰۰۰ پدیده نوین ساختاری- فرهنگی، هنری و...مدرن در ایران و خاورمیانه بوده است.
شگفت آن که فضای چیره بر آبادان، فضایی دینی، غیرتی و میهن دوستی بود.
یدالله کریمی پور
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
استادی خود فروخته که پیراهن فیلسوفی هم به تن دارد در مناظره ای برای وخیم و زشت جلوه دادن دوره حکومت شاهنشاهی پهلوی و به کرسی نشان دادن دیدگاهش، رکیک ترین اصطلاح را در باره نماد تاریخ مدرنیزاسیون ایران، آبادان بکار برده است. ایشان بی خردلی شرم و حیا، آبادان را فاحشه خانه سربازان نیروهای آمریکایی خوانده است.
به گمانم تنها و تنها تشریح چشم انداز آبادان تا پیش از ۱۳۵۷، برای مقایسه آن روزگاران با امروز بس است. پس بنگریم به لمعه ای از برتری های این شهر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
آبادان پیش از ۵۷ را می توان در یک گزاره خلاصهکرد : پیشرفته ترین منطقه شهری در پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
مدرنیزاسیون کامل شهری در خلیج فارس، از سواحل و بنادر جنوبی و مناطق نفتی ایران آغاز شد. در این مسیر نام های بوشهر، مسجد سلیمان و...به عنوان نخستین کانونهای پیشرفت نوین، به چشم می خورد. ولی آبادان از دیدگاه پیشرفت های فراگیر ساختارهای شهری به دلیل توسعه همه جانبه، بین همه شهرستان های ایران و بلکه کشور های پیرامون خلیج فارس پیشگام بوده است.
امروزه روز، باور داشتن به این که آبادان در بیشتر پدیده های مدرن شهری، فرهنگی ، ورزشی و ...بین بیش از ۱۳۵۰ کانونشهری کشور و نیز ۷۸۰ کانون در جنوب خلیج فارس، پیشگام بوده، مشکل است. به همیندلیل هنگامی که آبادانی ها در مواجهه با دیگر ایرانیان از جمله تهرانی ها، مثلا از تاکسی ایرلاین ، پیتزا، تیم فوتبال ، اسکواش و...حرف می زدند، برای دیگر ایرانیان که این پدیده ها را تجربه نکرده بود، چنین چیزهایی باورنکردنی و لاجرم به منزله لاف زنی و خالی بندی پنداشته می شد. به همین دلیل آنان را به دلیل نداشته ها و ندیده های خود، خالی بند و لاف زن می پنداشتند. درست مانند غارنشین های مُثُل افلاطون.
آبادان در ایران و بلکه خاورمیانه از جمله آغازگر پدیده های زیر است:
۱- نخستین و بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه. تاسیس ۱۲۹۱؛
۲- نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه. ۱۳۳۱؛
۳- نخستین پتروشیمی. ۱۳۴۵؛
۴- نخستین روابط عمومی ایران؛
۵-دومین ایستگاه آتشنشانی در ایران، ۱۳۰۵؛(پس از تبریز)
۶- نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران ۱۳۳۲؛
۷-نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران، ۱۳۳۸؛
۸- نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران؛
۹- نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری؛
۱۰- نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی؛
۱۱- نخستین راهآهن درون شهری؛
۱۲-نخستین پیتزا فروشی در ایران (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی)؛
۱۳-نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران؛
۱۴-نخستین اعتصاب کارگری.۱۳۰۱؛
۱۵- نخستین تیم رسمی فوتبال؛ ۱۳۱۲؛
۱۶- نخستین کودکستان. ۱۳۲۵؛
۱۷- نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)؛
۱۸- نخستین تاکسی تلفنی؛
۱۹- راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه؛
۲۰- نخستین نشریه مدرسهای (رازی)؛
۲۱- نخستین دانشکده تخصصی نفت؛ ۱۲۱۸؛
۲۲-نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)؛
۲۲- نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفه ای؛ ۱۳۱۲؛
۲۳- نخستین لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم؛
۲۴- نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس؛
۲۵- نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)؛
۲۶- نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)؛
۲۷- نخستین رزرواسیون بلیط سینما (درج شماره صندلی، سانس، تاریخ اکران فیلم)؛
۲۸- نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
آبادان خاستگاه آغازین بیش از ۲۰۰۰ پدیده نوین ساختاری- فرهنگی، هنری و...مدرن در ایران و خاورمیانه بوده است.
شگفت آن که فضای چیره بر آبادان، فضایی دینی، غیرتی و میهن دوستی بود.
یدالله کریمی پور
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
سی ویژگی یک فرد پلورالیست
محمود سریعالقلم
۱. به کسی نمیگوید مثل من باش؛
۲. تلاش میکند دنیای هر فردی را کشف کند؛
۳. تفاوتهای خود با اطرافیانش را فرصت تلقی میکند؛
۴. میگذارد دیگران بدیها و خوبیها را خودشان تجربه کنند؛
۵. به جای خشم، عصبانیت و کلام، بیشتر از زبان بدن استفاده میکند؛
۶. اکثر واکنشهای او به اسلحۀ سکوت مجهز هستند؛
۷. سالها سکوت میکند تا افراد متوجه اشتباهاتشان شوند؛
۸. گذشتۀ خودش در یک سی دی همیشه جلوی چشمش است؛
۹. این باعث میشود به خودش بگوید همه یک سی دی دارند؛
۱۰. چون ضعفهای خودش را نوشته، به ندرت در پی عیب جویی دیگران است؛
۱۱. قضاوتهایش در مورد دیگران را بارها و بارها تجدید نظر میکند؛
۱۲. چون سینوسهای ذهن و عمل عمر خود را ترسیم کرده، برای دیگران هم سینوس قائل است؛
۱۳. به دنبال خوب و بد نیست، در پی ترکیبهای مختلف رنگهاست؛
۱۴. به کسی نمیگوید شما بی سواد هستید، فکر میکند بهتر است بگوید: ما متون مختلف خواندهایم؛
۱۵. قبل از آنکه در مورد فرد حسودی قضاوت کند، سعی میکند بفهمد چرا او حسود است؛
۱۶. روزی یک ساعت برای شناسایی اختلالات رفتاری و روحی خود وقت میگذارد؛
۱۷. ناراحتی و گلۀ خود از کسی را پخش نمیکند؛
۱۸. در جمع به کسی نمیگوید: من صد در صد با شما مخالفم. میگوید: اجازه دهید از زاویۀ دیگری، نظرم را بیان کنم؛
۱۹. بسیار وقت میگذارد تا بفهمد چرا انسانها اینقدر متفاوتند؛
۲۰. چون متفاوت بودن را حق انسانها میداند، واکنشها و سخنان او نیش ندارد؛
۲۱. بر افقها و برنامههای خود متمرکز است. از افقها و برنامههای دیگران میآموزد؛
۲۲. چون تجربیات و زندگی خود را خاص میداند، خود را با کسی مقایسه نمیکند؛
۲۳. افراد و مسائل اطراف خود را با دقت بررسی میکند و به صورت دیتا در مخزن ذهن برای ارزیابی بعد ذخیره میکند؛
۲۴. خود را از دالان سختترین آموزشها گذرانده تا حریم دیگران را رعایت کند؛
۲۵. هر انسانی را یک کهکشان میداند. کوشش میکند او را بفهمد؛
۲۶. نه دنبال مُرید میگردد و نه مراد کسی است؛
۲۷. مورد انتقاد قرار گرفتن را، متفاوت بودن افراد تلقی میکند؛
۲۸. داوطلب نمیشود دیگری را تغییر دهد. اگر از او خواسته شود، نظر خود را در میان صدها نظر توضیح میدهد؛
۲۹. با کلام، رفتار و اطمینان بخشی نمیگذارد دیگران نسبت به او احساس نا امنی کنند؛
۳۰. دیگران صرفاً از حضورش در کنارشان لذت میبرند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
محمود سریعالقلم
۱. به کسی نمیگوید مثل من باش؛
۲. تلاش میکند دنیای هر فردی را کشف کند؛
۳. تفاوتهای خود با اطرافیانش را فرصت تلقی میکند؛
۴. میگذارد دیگران بدیها و خوبیها را خودشان تجربه کنند؛
۵. به جای خشم، عصبانیت و کلام، بیشتر از زبان بدن استفاده میکند؛
۶. اکثر واکنشهای او به اسلحۀ سکوت مجهز هستند؛
۷. سالها سکوت میکند تا افراد متوجه اشتباهاتشان شوند؛
۸. گذشتۀ خودش در یک سی دی همیشه جلوی چشمش است؛
۹. این باعث میشود به خودش بگوید همه یک سی دی دارند؛
۱۰. چون ضعفهای خودش را نوشته، به ندرت در پی عیب جویی دیگران است؛
۱۱. قضاوتهایش در مورد دیگران را بارها و بارها تجدید نظر میکند؛
۱۲. چون سینوسهای ذهن و عمل عمر خود را ترسیم کرده، برای دیگران هم سینوس قائل است؛
۱۳. به دنبال خوب و بد نیست، در پی ترکیبهای مختلف رنگهاست؛
۱۴. به کسی نمیگوید شما بی سواد هستید، فکر میکند بهتر است بگوید: ما متون مختلف خواندهایم؛
۱۵. قبل از آنکه در مورد فرد حسودی قضاوت کند، سعی میکند بفهمد چرا او حسود است؛
۱۶. روزی یک ساعت برای شناسایی اختلالات رفتاری و روحی خود وقت میگذارد؛
۱۷. ناراحتی و گلۀ خود از کسی را پخش نمیکند؛
۱۸. در جمع به کسی نمیگوید: من صد در صد با شما مخالفم. میگوید: اجازه دهید از زاویۀ دیگری، نظرم را بیان کنم؛
۱۹. بسیار وقت میگذارد تا بفهمد چرا انسانها اینقدر متفاوتند؛
۲۰. چون متفاوت بودن را حق انسانها میداند، واکنشها و سخنان او نیش ندارد؛
۲۱. بر افقها و برنامههای خود متمرکز است. از افقها و برنامههای دیگران میآموزد؛
۲۲. چون تجربیات و زندگی خود را خاص میداند، خود را با کسی مقایسه نمیکند؛
۲۳. افراد و مسائل اطراف خود را با دقت بررسی میکند و به صورت دیتا در مخزن ذهن برای ارزیابی بعد ذخیره میکند؛
۲۴. خود را از دالان سختترین آموزشها گذرانده تا حریم دیگران را رعایت کند؛
۲۵. هر انسانی را یک کهکشان میداند. کوشش میکند او را بفهمد؛
۲۶. نه دنبال مُرید میگردد و نه مراد کسی است؛
۲۷. مورد انتقاد قرار گرفتن را، متفاوت بودن افراد تلقی میکند؛
۲۸. داوطلب نمیشود دیگری را تغییر دهد. اگر از او خواسته شود، نظر خود را در میان صدها نظر توضیح میدهد؛
۲۹. با کلام، رفتار و اطمینان بخشی نمیگذارد دیگران نسبت به او احساس نا امنی کنند؛
۳۰. دیگران صرفاً از حضورش در کنارشان لذت میبرند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ خالصسازی خودیها
✍️اسفندیار خدایی
🔗 نقل است روزی شیخی به درد چشم مبتلا همیشد. در حلقه مریدان هرکدام درمانی حکیمانه تجویز کردندی. یکی گفتی: فلان دعا را بنویس در آب کن و بر چشم گذار که سخت معجزه کند.
عاقلی اندر میان جمع گفت: این دعایی نیک است، ولی ای شیخ اندکی داروی چشم استعمال فرمای. دیگری گفتی: نماز فلان بگذار که درمان هر درد است.
عاقل گفتی: این نمازی نیکوست ولی ای شیخ اندکی داروی چشم هم ضرر ندارد و آلودگیها از چشم مبارک بزداید. دیگری گفتی فلان امامزاده بسی حکم دارد و معجزه همیکند.
عاقل گفتی: این امامزاده بسیار فاضل و دعا و نماز بر جسم و روح، درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا، اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید که مفید باشد. جمع بر این جسارت برآشفتندی و او را همیکوفتندی و از حلقه رندان بیرون راندندی و ذکر حق گویان به درمانهای حکیمانه خویش مشغول شدندی. چشم آن بیچاره، کور شد لکن خدای را شاکر بودی که چنان یاران بابصیرت داشتی!
🔗 طبیعت جامعه انسانی همانند طبیعت چشم، قوانینی دارد که سرپیچی از آنها، مرگبار است. یکی از این اصول، حکومت بر اساس جذب حداکثری و دفع حداقلی و پرهیز از خودی و غیر خودی خواندن مردم است. اما از ابتدای انقلاب باور غالب بر این بود که اگر متصدیان امور از صدر تا ذیل افرادی پاکدامن، مومن و انقلابی باشند، راه فساد بسته خواهد شد تا جمهوری اسلامی الگویی برای جهانیان شود. مطابق این نگاه، باید افراد غیرخودی و غیر انقلابی شناسایی و حذف شوند و در گزینش و استخدام و پذیرش دانشجو و انتخابات و انتصابات مدیران دقت کنیم.
🔗 پاکسازی شروع شد. سختترین گزینشها در استخدام نیروها انجام شد رد صلاحیت روزافزون سیاستمداران دیگراندیش، راه را برای نیروهای مومن و انقلابی باز کرد؛ وسواس در پذیرش دانشجو حتی در رشته های پزشکی و مهندسی به اوج رسید تا مبادا افراد غیرخودی به درون سیستم نفوذ کنند. بسیاری از گروهها و افراد حذف شدند و روز به روز حلقه افراد خالص و خودی تنگتر شد. شاید در طول تاریخ بشر، هیچ ملتی چنان سختگیریها در گزینش نیرو، رد صلاحیت ها و پاکسازیها را تجربه نکرده باشد. مهاجرت افراد غیرخودی به خارج کشور مایه نگرانی مسئولان نبود بلکه نشانه فتح مینمود و حذف گروههای سیاسی و رد صلاحیت نیروهای نخودی در انتخابات ها، امری طبیعی و منطقی تصور میشد.
🔗 انتظار میرفت با این سیاستهای حذفی، فساد از میان برود. غافل از آنکه تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم، و پیوسته تنگتر کردن حلقه خودیها موجب انباشتن نارضایتی و شکاف اجتماعی میشود. از طرف دیگر، تجمع قدرت و ثروت در طبقه اقلیت خودی حاکم، بدون ساختارهای نظارتی سیاسی و اقتصادی قانونی قدرتمند و شفاف، زمینهساز فساد خودیها نیز میگردد.
🔗 به مرور زمان نتایج برخلاف انتظار ظاهر شد. روز به روز رکورد فسادهای میلیاردی شکسته شد. امروز اخبار غارتها و تعداد صفرهای اختلاسها دیگر کسی را متعجب نمیکند و حساسیتی بر نمیانگیزد. سیاست خالصسازی به مرور زمان بر جمعیت افراد طرد شده و غیرخودی افزود و موجب کاهش مشارکت در انتخاباتها شده و مشروعیت نظام را به خطر انداخته است. رمز بحرانها و آشوبهای خیابانی را باید در راهبرد خالصسازی یافت
🔗 اقایان نمیدانند که عملکرد حذفی خودشان علت اصلی فساد و نارضایتیهاست، نه غربزدههای طرد شده و شبکههای مجازی و رسانههای بیگانه و یا حتی آمریکا و اسرائیل که قطعاً بدنبال ماهیگیری از آب گلآلودند. اصولگرایان جوان و انقلابی همچنان راه مبارزه با فسادهای اقتصادی و بحران نارضایتی را در پافشاری بر اصول اولیه انقلاب یعنی تشدید پاکسازیها میدانند. به باور ایشان دلیل اصلی فسادها این است که دولت های هاشمی، خاتمی، روحانی، احمدینژاد، رئیسی و پزشکیان از اولین اصل انقلابی در مبارزه با فساد یعنی خالصسازی و حذف نیروهای غیرخودی و جذب نیروهای انقلابی کوتاهی کردهاند
🔗 لکن تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم یا خودی و نخودی و محرم و نامحرم و تخصیص منابع قدرت اقتصادی و سیاسی و سهمیه های دانشگاهی به خودیها و رد صلاحیت نخودیها نه تنها میزان فساد و نارضایتی مردم را کاهش نمیدهد، که بیشتر هم میکند. مطابق علم سیاست و تجارب سایر ملتها باید حلقه خودیها را بازتر کنیم و به مردم اعتماد کنیم و ایران برای همه ایرانیان باشد تا مردم به بیبیسی و بیگانه پناه نبرند. لکن آقایان بر تشدید گزینشها اصرار دارند و این چرخه باطل ادامه دارد.
عاقل گفتی: دعا و نماز بر جسم و جان درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت او برآشفتندی و او را همی کوفتندی و از حلقه بیرون راندندی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️اسفندیار خدایی
🔗 نقل است روزی شیخی به درد چشم مبتلا همیشد. در حلقه مریدان هرکدام درمانی حکیمانه تجویز کردندی. یکی گفتی: فلان دعا را بنویس در آب کن و بر چشم گذار که سخت معجزه کند.
عاقلی اندر میان جمع گفت: این دعایی نیک است، ولی ای شیخ اندکی داروی چشم استعمال فرمای. دیگری گفتی: نماز فلان بگذار که درمان هر درد است.
عاقل گفتی: این نمازی نیکوست ولی ای شیخ اندکی داروی چشم هم ضرر ندارد و آلودگیها از چشم مبارک بزداید. دیگری گفتی فلان امامزاده بسی حکم دارد و معجزه همیکند.
عاقل گفتی: این امامزاده بسیار فاضل و دعا و نماز بر جسم و روح، درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا، اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید که مفید باشد. جمع بر این جسارت برآشفتندی و او را همیکوفتندی و از حلقه رندان بیرون راندندی و ذکر حق گویان به درمانهای حکیمانه خویش مشغول شدندی. چشم آن بیچاره، کور شد لکن خدای را شاکر بودی که چنان یاران بابصیرت داشتی!
🔗 طبیعت جامعه انسانی همانند طبیعت چشم، قوانینی دارد که سرپیچی از آنها، مرگبار است. یکی از این اصول، حکومت بر اساس جذب حداکثری و دفع حداقلی و پرهیز از خودی و غیر خودی خواندن مردم است. اما از ابتدای انقلاب باور غالب بر این بود که اگر متصدیان امور از صدر تا ذیل افرادی پاکدامن، مومن و انقلابی باشند، راه فساد بسته خواهد شد تا جمهوری اسلامی الگویی برای جهانیان شود. مطابق این نگاه، باید افراد غیرخودی و غیر انقلابی شناسایی و حذف شوند و در گزینش و استخدام و پذیرش دانشجو و انتخابات و انتصابات مدیران دقت کنیم.
🔗 پاکسازی شروع شد. سختترین گزینشها در استخدام نیروها انجام شد رد صلاحیت روزافزون سیاستمداران دیگراندیش، راه را برای نیروهای مومن و انقلابی باز کرد؛ وسواس در پذیرش دانشجو حتی در رشته های پزشکی و مهندسی به اوج رسید تا مبادا افراد غیرخودی به درون سیستم نفوذ کنند. بسیاری از گروهها و افراد حذف شدند و روز به روز حلقه افراد خالص و خودی تنگتر شد. شاید در طول تاریخ بشر، هیچ ملتی چنان سختگیریها در گزینش نیرو، رد صلاحیت ها و پاکسازیها را تجربه نکرده باشد. مهاجرت افراد غیرخودی به خارج کشور مایه نگرانی مسئولان نبود بلکه نشانه فتح مینمود و حذف گروههای سیاسی و رد صلاحیت نیروهای نخودی در انتخابات ها، امری طبیعی و منطقی تصور میشد.
🔗 انتظار میرفت با این سیاستهای حذفی، فساد از میان برود. غافل از آنکه تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم، و پیوسته تنگتر کردن حلقه خودیها موجب انباشتن نارضایتی و شکاف اجتماعی میشود. از طرف دیگر، تجمع قدرت و ثروت در طبقه اقلیت خودی حاکم، بدون ساختارهای نظارتی سیاسی و اقتصادی قانونی قدرتمند و شفاف، زمینهساز فساد خودیها نیز میگردد.
🔗 به مرور زمان نتایج برخلاف انتظار ظاهر شد. روز به روز رکورد فسادهای میلیاردی شکسته شد. امروز اخبار غارتها و تعداد صفرهای اختلاسها دیگر کسی را متعجب نمیکند و حساسیتی بر نمیانگیزد. سیاست خالصسازی به مرور زمان بر جمعیت افراد طرد شده و غیرخودی افزود و موجب کاهش مشارکت در انتخاباتها شده و مشروعیت نظام را به خطر انداخته است. رمز بحرانها و آشوبهای خیابانی را باید در راهبرد خالصسازی یافت
🔗 اقایان نمیدانند که عملکرد حذفی خودشان علت اصلی فساد و نارضایتیهاست، نه غربزدههای طرد شده و شبکههای مجازی و رسانههای بیگانه و یا حتی آمریکا و اسرائیل که قطعاً بدنبال ماهیگیری از آب گلآلودند. اصولگرایان جوان و انقلابی همچنان راه مبارزه با فسادهای اقتصادی و بحران نارضایتی را در پافشاری بر اصول اولیه انقلاب یعنی تشدید پاکسازیها میدانند. به باور ایشان دلیل اصلی فسادها این است که دولت های هاشمی، خاتمی، روحانی، احمدینژاد، رئیسی و پزشکیان از اولین اصل انقلابی در مبارزه با فساد یعنی خالصسازی و حذف نیروهای غیرخودی و جذب نیروهای انقلابی کوتاهی کردهاند
🔗 لکن تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم یا خودی و نخودی و محرم و نامحرم و تخصیص منابع قدرت اقتصادی و سیاسی و سهمیه های دانشگاهی به خودیها و رد صلاحیت نخودیها نه تنها میزان فساد و نارضایتی مردم را کاهش نمیدهد، که بیشتر هم میکند. مطابق علم سیاست و تجارب سایر ملتها باید حلقه خودیها را بازتر کنیم و به مردم اعتماد کنیم و ایران برای همه ایرانیان باشد تا مردم به بیبیسی و بیگانه پناه نبرند. لکن آقایان بر تشدید گزینشها اصرار دارند و این چرخه باطل ادامه دارد.
عاقل گفتی: دعا و نماز بر جسم و جان درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت او برآشفتندی و او را همی کوفتندی و از حلقه بیرون راندندی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
پلیس مخفی در حکومت های توتالیتر و دموکراتیک
🔸هر حکومتی باید مخالفان خطرناک بالقوه و واقعی خود را شناسائی کند.در این بین نیز مخالفان با تجربه اندوزی فرا می گیرند که دم به تله پلیس مخفی ندهند. می آموزند حرفی نزنند.کر،کور و لال باشند و کاری نکنند که اسباب گرفتاری آنان شود و در مجامع خصوصی و عمومی افکار و برنامه های خود را آشکار بیان نکنند.مثل فلان کس که با ده کلمه جواب پیامکهای تیریک را می دهد.عقل سلیم حکم می کند «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» در بازه زمانی علاج واقعه قبل از وقوع این است که عناصر خطرناک پیش از هر اقدامی شناسائی و خنثی شوند. در عصر جدید این وظیفه خطیر به پلیس های مخفی یا اداره اطلاعات واگذار شده است. اما پلیس مخفی در هر حکومتی جایگاه و کارکرد متفاوتی دارد.
🔹در حکومت های دیکتاتوری کلاسیک «پلیس مخفی» کارش خنثیسازی مخالفان است اما در حکومت های دیکتاتوری توتالیتر مانند «شوروی» و «آلمان نازی» وظیفه آنان پیاده سازی آرمانهای ایدئولوژیک است.یعنی مخالفان واقعی را در زمان کوتاهی از میان بر میدارند و مدتی رعب و وحشت به جان مردم می اندازند که دیگر مخالفی وجود ندارد. هدف از این رعب و وحشت این است که دنیای تخیلی ایدئولوژی را به واقعیت تبدیل کنند.وجه مشترک پلیس های مخفی این است که استقلال فراوانی دارند.زیرا سرشت کارشان حکم میکند پشت درهای بسته کار کنند و کسی از کارشان سر در نیاورد.این استقلال پلیس مخفی و تبدیل شدن آنان به دولتی مستقل در تاریخ سیاسی کشورها نقش مهمی داشته است.
🔸از درون این تاریکخانه وقایعی سر برآورده است که سرنوشت ملتها متأثیر از آن بوده است.پلیس مخفی ممکن است برای اینکه وجود خود را توجیه کند خود را مهم و اساسی جلوه دهد و همه را به خود وابسته کند و دسیسههائی اجرا کند.به همین دلیل است که برای مثال بسیاری از کارهایی که انقلابی های روس انجام میدادند در واقع کار انقلابی ها نبود بلکه دسیسههای پلیس مخفی روسیه بود. مصداقی سخن بگوئیم. یکی از جریانهای اصلی انقلابی در روسیه در اوایل قرن بیستم حزب سوسیالیست های انقلابی بود.این حزب شاخهای تروریست داشت که مردی به نام«یِفنو آزف» رئیس آن بود.این گروه ترورهای مهمی انجام داد از جمله در ۱۹۰۴ «پلیوه» وزیر داخله روسیه، و در ۱۹۰۵ سرگئی رومانوف، عموی تزار را به قتل رساند.
🔹در هر دو مورد ترور با انفجار بمب در مسیر کالسکه قربانیان انجام شد.این ترورها هم سرکوب انقلابی ها را تشدید می کرد و هم باعث میشد اهمیت اوخرانا «پلیس مخفی» بیشتر شود. معنای همه چیز زمانی عوض میشود که بدانیم«یِفنو آزِف» مأمور نفوذی پلیس بوده است.این ترورها فقط یکی از خیانتها و دسیسه بازی های «آزف» بود.طبعاً«آزف» چشم،گوش و بازوی پلیس در میان سوسیالیست های انقلابی بود.هر بار هم پلیس های همفکر انقلابی ها می گفتند که «آزف» مأمور است او این حرف ها را تبلیغات رژیم برای تخریب خود میخواند.در سال ۱۹۰۹ دست «آزف»رو شد.آن زمان در پاریس بود.رفقای حزبی محاکمهاش کردند و قرار شد فردای آن روز اسناد بی گناهی خود را ارئه دهد که شبانه به آلمان گریخت و تا آخر عمر در آلمان زندگی کرد و در فقر و فلاکت مُرد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸هر حکومتی باید مخالفان خطرناک بالقوه و واقعی خود را شناسائی کند.در این بین نیز مخالفان با تجربه اندوزی فرا می گیرند که دم به تله پلیس مخفی ندهند. می آموزند حرفی نزنند.کر،کور و لال باشند و کاری نکنند که اسباب گرفتاری آنان شود و در مجامع خصوصی و عمومی افکار و برنامه های خود را آشکار بیان نکنند.مثل فلان کس که با ده کلمه جواب پیامکهای تیریک را می دهد.عقل سلیم حکم می کند «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» در بازه زمانی علاج واقعه قبل از وقوع این است که عناصر خطرناک پیش از هر اقدامی شناسائی و خنثی شوند. در عصر جدید این وظیفه خطیر به پلیس های مخفی یا اداره اطلاعات واگذار شده است. اما پلیس مخفی در هر حکومتی جایگاه و کارکرد متفاوتی دارد.
🔹در حکومت های دیکتاتوری کلاسیک «پلیس مخفی» کارش خنثیسازی مخالفان است اما در حکومت های دیکتاتوری توتالیتر مانند «شوروی» و «آلمان نازی» وظیفه آنان پیاده سازی آرمانهای ایدئولوژیک است.یعنی مخالفان واقعی را در زمان کوتاهی از میان بر میدارند و مدتی رعب و وحشت به جان مردم می اندازند که دیگر مخالفی وجود ندارد. هدف از این رعب و وحشت این است که دنیای تخیلی ایدئولوژی را به واقعیت تبدیل کنند.وجه مشترک پلیس های مخفی این است که استقلال فراوانی دارند.زیرا سرشت کارشان حکم میکند پشت درهای بسته کار کنند و کسی از کارشان سر در نیاورد.این استقلال پلیس مخفی و تبدیل شدن آنان به دولتی مستقل در تاریخ سیاسی کشورها نقش مهمی داشته است.
🔸از درون این تاریکخانه وقایعی سر برآورده است که سرنوشت ملتها متأثیر از آن بوده است.پلیس مخفی ممکن است برای اینکه وجود خود را توجیه کند خود را مهم و اساسی جلوه دهد و همه را به خود وابسته کند و دسیسههائی اجرا کند.به همین دلیل است که برای مثال بسیاری از کارهایی که انقلابی های روس انجام میدادند در واقع کار انقلابی ها نبود بلکه دسیسههای پلیس مخفی روسیه بود. مصداقی سخن بگوئیم. یکی از جریانهای اصلی انقلابی در روسیه در اوایل قرن بیستم حزب سوسیالیست های انقلابی بود.این حزب شاخهای تروریست داشت که مردی به نام«یِفنو آزف» رئیس آن بود.این گروه ترورهای مهمی انجام داد از جمله در ۱۹۰۴ «پلیوه» وزیر داخله روسیه، و در ۱۹۰۵ سرگئی رومانوف، عموی تزار را به قتل رساند.
🔹در هر دو مورد ترور با انفجار بمب در مسیر کالسکه قربانیان انجام شد.این ترورها هم سرکوب انقلابی ها را تشدید می کرد و هم باعث میشد اهمیت اوخرانا «پلیس مخفی» بیشتر شود. معنای همه چیز زمانی عوض میشود که بدانیم«یِفنو آزِف» مأمور نفوذی پلیس بوده است.این ترورها فقط یکی از خیانتها و دسیسه بازی های «آزف» بود.طبعاً«آزف» چشم،گوش و بازوی پلیس در میان سوسیالیست های انقلابی بود.هر بار هم پلیس های همفکر انقلابی ها می گفتند که «آزف» مأمور است او این حرف ها را تبلیغات رژیم برای تخریب خود میخواند.در سال ۱۹۰۹ دست «آزف»رو شد.آن زمان در پاریس بود.رفقای حزبی محاکمهاش کردند و قرار شد فردای آن روز اسناد بی گناهی خود را ارئه دهد که شبانه به آلمان گریخت و تا آخر عمر در آلمان زندگی کرد و در فقر و فلاکت مُرد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 خبر درگذشت بیژن اشتری جانکاه بود، یکی از بهترین نویسندگان و مترجمان عصر ما که فقدانش بسیار دشوار است،
جمع مدیران نامدار ایران صمیمانه به خانواده ایشان تسلیت می گوید
روح این بزرگ مرد شاد
✅ ایران، سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک/بیژن اشتری
در اجلاس اخیر سران کشورهای گروه بیست، تصویب شده که یک مسیر ترانزیتی به ارزش سیصد میلیارد یورو از هند به اروپا کشیده شود. ناگفته پیداست که ایران هیچ جایگاهی در این پروژه ترانزیتی ندارد و جالب اینکه پنج کشور عضو بریکس (هند، روسیه، برزیل، چین و آفریقای جنوبی) هم مهر تأیید خود را پای این پروژهٔ ضد ایرانی زدهاند و ما دلخوش کردهایم که بهزودی عضو این اتحادیه میشویم. و از آنسو افتخار میکنیم که پنجاه کشور جهان با ما دشمنند.
ما به یک سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک تبدیل شده ایم . ایران به طور طبیعی میتوانست چهارراه جهانی باشد و شرق آسیا را به اروپا وصل کند. ایران میتوانست بهترین کشور منطقه برای مسیرهای ترانزیتی بینالمللی نفت و گاز باشد. ما میتوانستیم بهترین مسیر تجاری بین شرق و غرب و بین شمال و جنوب جهان باشیم. میتوانستیم سالیانه صدها میلیارد دلار از همین طریق کسب درآمد کنیم و کشورمان را از حیث اقتصادی شکوفا کنیم. اما این اتفاق رخ نداد چون در عوالم دیگری سیر میکنیم و اهداف دیگری داریم که با شکوفایی ایران در تضاد است. نتیجه اینکه همسایگان ایران به سرعت مشغول اجرای انواع مسیرهای ریلی و جادهای شدهاند که ایران را دور میزند.
ایران آسانترین مسیر برای وصل کردن ترکیه به افغانستان و پاکستان و چین است اما ترکیه ترجیح داده با احداث کریدور لاجورد، از طریق آسیای میانه به این مقاصد برسد. یا نگاه کنید به کریدور زنگزور ترکیه که آشکارا ایران را نادیده گرفته. چینیها هم پروژهٔ عظیم «کمربند، راه» خود را بدون در نظر گرفتن ایران دارند پیش میبرند. چابهار با آن مزیتهای بالقوهاش جای خود را به بندر گوادر پاکستان داده است. چینیها صدها میلیارد دلار در کشورهای همسایه ما سرمایهگذاری کردهاند. آنوقت مای بیچاره حتی نتوانستیم خط لوله گاز خودمان به پاکستان و هند را عملیاتی کنیم. ما لوله کشی کردیم تا لب مرز پاکستان اما آنها کل پروژه را رها کردند و نتیجهاش بیست و هشت میلیارد دلار ضرر برای ما بود. چرا؟چون هند و پاکستان ترجیح دادند گازشان را از ترکمنستان بگیرند و پروژهٔ تاپی را عملیاتی کنند.
به تنگهٔ هرمز نگاه کنید که زمانی مهمترین تنگه ژئواستراتژیک دنیا بود اما آن قدر کشورهای عربی خلیج فارس را ترساندیم که آنها حالا بیشتر نفتشان را از طریق لوله و از مسیرهای امن دیگری منتقل میکنند به طوری که حالا حتی بسته شدن تنگهٔ هرمز هم تاثیر چندانی در تجارت نفتی آن ها نمیگذارد.
بله، این سیاهچاله ژئوپلیتیک ایرانی ثمرهٔ سالها سیاستهای نادرست داخلی و خارجی ماست.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
جمع مدیران نامدار ایران صمیمانه به خانواده ایشان تسلیت می گوید
روح این بزرگ مرد شاد
✅ ایران، سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک/بیژن اشتری
در اجلاس اخیر سران کشورهای گروه بیست، تصویب شده که یک مسیر ترانزیتی به ارزش سیصد میلیارد یورو از هند به اروپا کشیده شود. ناگفته پیداست که ایران هیچ جایگاهی در این پروژه ترانزیتی ندارد و جالب اینکه پنج کشور عضو بریکس (هند، روسیه، برزیل، چین و آفریقای جنوبی) هم مهر تأیید خود را پای این پروژهٔ ضد ایرانی زدهاند و ما دلخوش کردهایم که بهزودی عضو این اتحادیه میشویم. و از آنسو افتخار میکنیم که پنجاه کشور جهان با ما دشمنند.
ما به یک سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک تبدیل شده ایم . ایران به طور طبیعی میتوانست چهارراه جهانی باشد و شرق آسیا را به اروپا وصل کند. ایران میتوانست بهترین کشور منطقه برای مسیرهای ترانزیتی بینالمللی نفت و گاز باشد. ما میتوانستیم بهترین مسیر تجاری بین شرق و غرب و بین شمال و جنوب جهان باشیم. میتوانستیم سالیانه صدها میلیارد دلار از همین طریق کسب درآمد کنیم و کشورمان را از حیث اقتصادی شکوفا کنیم. اما این اتفاق رخ نداد چون در عوالم دیگری سیر میکنیم و اهداف دیگری داریم که با شکوفایی ایران در تضاد است. نتیجه اینکه همسایگان ایران به سرعت مشغول اجرای انواع مسیرهای ریلی و جادهای شدهاند که ایران را دور میزند.
ایران آسانترین مسیر برای وصل کردن ترکیه به افغانستان و پاکستان و چین است اما ترکیه ترجیح داده با احداث کریدور لاجورد، از طریق آسیای میانه به این مقاصد برسد. یا نگاه کنید به کریدور زنگزور ترکیه که آشکارا ایران را نادیده گرفته. چینیها هم پروژهٔ عظیم «کمربند، راه» خود را بدون در نظر گرفتن ایران دارند پیش میبرند. چابهار با آن مزیتهای بالقوهاش جای خود را به بندر گوادر پاکستان داده است. چینیها صدها میلیارد دلار در کشورهای همسایه ما سرمایهگذاری کردهاند. آنوقت مای بیچاره حتی نتوانستیم خط لوله گاز خودمان به پاکستان و هند را عملیاتی کنیم. ما لوله کشی کردیم تا لب مرز پاکستان اما آنها کل پروژه را رها کردند و نتیجهاش بیست و هشت میلیارد دلار ضرر برای ما بود. چرا؟چون هند و پاکستان ترجیح دادند گازشان را از ترکمنستان بگیرند و پروژهٔ تاپی را عملیاتی کنند.
به تنگهٔ هرمز نگاه کنید که زمانی مهمترین تنگه ژئواستراتژیک دنیا بود اما آن قدر کشورهای عربی خلیج فارس را ترساندیم که آنها حالا بیشتر نفتشان را از طریق لوله و از مسیرهای امن دیگری منتقل میکنند به طوری که حالا حتی بسته شدن تنگهٔ هرمز هم تاثیر چندانی در تجارت نفتی آن ها نمیگذارد.
بله، این سیاهچاله ژئوپلیتیک ایرانی ثمرهٔ سالها سیاستهای نادرست داخلی و خارجی ماست.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 هرم وارونهی کاظم صدیقی!
🔸 دستگیری فرزند و عروس کاظم صدیقی بنا به آنچه رسانهها نوشتهاند اوایل خردادماه صورت گرفته است. پس از آن صدیقی با خیالی آسوده در نمازجمعهی تهران حضور یافته و از کرامات رئیسی گفت که بعد از ماجرای باغ ازگل آمده و پشت سر او نماز خوانده! (در واقع از کرامات خودش گفت!) ولی حالا بعد از رسانهای شدن خبر دستگیری، عزتالله ضرغامی خبر داده که به صدیقی توصیه کرده که فعلا به نمازجمعه نیاید و گفته که خود صدیقی هم چنین نظری دارد!
🔸 علاوه بر آن خبرهایی منتشر شده مبنی بر اینکه صدیقی در جلسهی شورای عالی قوهی قضائیه شرکت نکرده و حدس بر این است که به خاطر رسانهای شدن خبر دستگیری چنین کرده است. به نظر میرسد اگر او که در هر نماز جمعه، همه را به تقوا دعوت میکند، باید زمانی که از تخلفهای پسرش مطلع میشد از مسئولیتهایش استعفا میداد، یا حداقل زمانی که دستگیر شدند چنین میکرد، نه حالا که جریان برای مردم فاش شده است... اما دقیقا داستان برعکس این است!
🔸 رسانهای شدن تخلفات و دستگیری فرزند کاظم صدیقی، به نظر من برای او بسیار بیش از اصل دستگیری ناخوشایند و باورنکردنی است، همچنان که احتمالا دستگیری آن فرزند برای صدیقی بیشتر از اصل تخلف ناخوشایند و نامطبوع است.
تخلفات پسر صدیقی ممکن است بر اساس اینکه «امضایش جعل شده» باشد و این طبیعی است، اما دستگیری جدید و کم سابقه است! حالا شاید دستگیری هم برای پدر کمی قابل تحمل باشد و به مرور حل و فصل شود؛ ولی مطلع شدن مردم دیگر به هیچ روی قابل پذیرش نیست. زهی سجادهی تقوا...
🔸 این هرم وارونهی تقوا برای بسیاری اصلا چیز غریبی نیست، اما واقعا آنهایی که بعد از ماجرای باغ ازگل هنوز نمازجمعه میروند و پشت سر صدیقی نماز میخوانند، چطور بهسادگی از کنار آن میگذرند؟!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔸 دستگیری فرزند و عروس کاظم صدیقی بنا به آنچه رسانهها نوشتهاند اوایل خردادماه صورت گرفته است. پس از آن صدیقی با خیالی آسوده در نمازجمعهی تهران حضور یافته و از کرامات رئیسی گفت که بعد از ماجرای باغ ازگل آمده و پشت سر او نماز خوانده! (در واقع از کرامات خودش گفت!) ولی حالا بعد از رسانهای شدن خبر دستگیری، عزتالله ضرغامی خبر داده که به صدیقی توصیه کرده که فعلا به نمازجمعه نیاید و گفته که خود صدیقی هم چنین نظری دارد!
🔸 علاوه بر آن خبرهایی منتشر شده مبنی بر اینکه صدیقی در جلسهی شورای عالی قوهی قضائیه شرکت نکرده و حدس بر این است که به خاطر رسانهای شدن خبر دستگیری چنین کرده است. به نظر میرسد اگر او که در هر نماز جمعه، همه را به تقوا دعوت میکند، باید زمانی که از تخلفهای پسرش مطلع میشد از مسئولیتهایش استعفا میداد، یا حداقل زمانی که دستگیر شدند چنین میکرد، نه حالا که جریان برای مردم فاش شده است... اما دقیقا داستان برعکس این است!
🔸 رسانهای شدن تخلفات و دستگیری فرزند کاظم صدیقی، به نظر من برای او بسیار بیش از اصل دستگیری ناخوشایند و باورنکردنی است، همچنان که احتمالا دستگیری آن فرزند برای صدیقی بیشتر از اصل تخلف ناخوشایند و نامطبوع است.
تخلفات پسر صدیقی ممکن است بر اساس اینکه «امضایش جعل شده» باشد و این طبیعی است، اما دستگیری جدید و کم سابقه است! حالا شاید دستگیری هم برای پدر کمی قابل تحمل باشد و به مرور حل و فصل شود؛ ولی مطلع شدن مردم دیگر به هیچ روی قابل پذیرش نیست. زهی سجادهی تقوا...
🔸 این هرم وارونهی تقوا برای بسیاری اصلا چیز غریبی نیست، اما واقعا آنهایی که بعد از ماجرای باغ ازگل هنوز نمازجمعه میروند و پشت سر صدیقی نماز میخوانند، چطور بهسادگی از کنار آن میگذرند؟!
🖋 محمدحسین روانبخش
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
♦️ از کجا بفهمیم آدم نفهمی هستیم؟
آیا دور و برتان پر است از آدمهای احمق و بیفرهنگ؟ آدمهای حوصلهسربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدمهایی که میتوان بهراحتی آنها را شناخت؟ آدمهای چاپلوس، متکبر، گندهدماغ، وحشی، کلهپوک و بیشعورهای ازخودراضی و، از همه مهمتر، آدمهای نفهم؟ اریک شویتسگِبِل، استاد فلسفۀ دانشگاه کالیفرنیا، خبری بدی برایتان دارد: اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی میبینید، احتمالاً آدم نفهمی هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و در واقعیت هم اینشکلی نیست.
روانشناسان میگویند ما معمولاً تمایل داریم تا تصویر مثبتی از خصوصیات خودمان داشته باشیم. بنابراین در مواجهه با سؤال سهمگینِ «آیا من آدم نفهمی هستم؟» خیلی سریع جواب میدهیم: «البته که نه!» بااینحال شاید بد نباشد جدیتر به این موضوع فکر کنیم.
اول باید بدانیم «نفهمی» دقیقاً یعنی چه. سهنوع شخصیت بیشترین نزدیکی را به «نفهمی» دارند: نارسیسیستها، ماکیاوللیستها و روانرنجورها. نفهمها مثل نارسیسیستها خودشان را مهمتر از بقیه میدانند، اما برخلاف آنها همیشه نمیخواهند در مرکز توجه باشند. از طرف دیگر، اگرچه برخوردی ابزاری با بقیه دارند، اما بدبینیِ خودآگاهانۀ ماکیاوللیستها را ندارند. مثلِ روانرنجورها سنگدل و خودخواهند، اما برخلاف آنها میتوانند محاسبهگر و محتاط باشند. راستش به تعریف جدیدی از این «واژه» نیاز داریم.
شویتسگِبِل میگوید نفهمها افرادی هستند که بهطرز ملامتانگیزی برای دیدگاه اطرافیان خود ارزش قائل نمیشوند. نفهم بودن یعنی نادان بودن به روشی خاص، یعنی غفلت از شایستگی ایدههای دیگران، بیاعتنا بودن به امیال و باورهای آنها و چشمپوشی نکردن از تقصیراتشان.
میتوانیم از سمتِ دیگری هم مسئله را ببینیم؛ یعنی «فهیمبودن» را تعریف کنیم. آدمهای فهیم کسانیاند که به افکار و علایق دیگران اهمیت میدهند، گاهی گمان میکنند قصور ممکن است از آنها باشد نه طرف مقابل، آنها مسئول و متعهدند و بهشدت مراقباند که مثلِ نفهمها نباشند. پس میتوانیم به نتیجهای برسیم: اگر برایتان مهم است که مثلِ نفهمها رفتار نکرده باشید، احتمالاً جزء آنها بهشمار نمیروید.
سرنخ دیگری هم داریم: «خوب گوشکردن». نفهمها بهسختی میتوانند به حرفهای دیگران توجه کنند یا انتقادهای آنان را جدی بگیرند. اگر برایتان مهم است که حرفهای دیگران را مشتاقانه بشنوید، آدم نفهمی نیستید، چون طبیعتِ نفهمی گوشنکردن است.
نفهمی معمولاً خصوصیتی همیشگی نیست. خیلی از ما ممکن است بعضی مواقع یا در مواجهه با برخی آدمها مثل نفهمها رفتار کنیم، و در مواقع دیگر چنین رفتاری نداشته باشیم. بااینحال، لازم است از خودمان بپرسیم: «هر چند وقت یکبار مثل نفهمها رفتار میکنم؟» شاید حافظۀ ما نتواند همۀ این موارد را بهدرستی نگه دارد، اما تکرار این پرسش ما را به خودشناسی بیشتری میرساند. همۀ ما گاهی از پشت عینک نفهمی به جهان نگاه میکنیم، اما اسیر این بینش نیستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
آیا دور و برتان پر است از آدمهای احمق و بیفرهنگ؟ آدمهای حوصلهسربری که لیاقت توجه شما را ندارند؟ آدمهایی که میتوان بهراحتی آنها را شناخت؟ آدمهای چاپلوس، متکبر، گندهدماغ، وحشی، کلهپوک و بیشعورهای ازخودراضی و، از همه مهمتر، آدمهای نفهم؟ اریک شویتسگِبِل، استاد فلسفۀ دانشگاه کالیفرنیا، خبری بدی برایتان دارد: اگر بیشتر مواقع جهان را این شکلی میبینید، احتمالاً آدم نفهمی هستید. جهان در نظر بیشتر مردم این شکلی نیست، و در واقعیت هم اینشکلی نیست.
روانشناسان میگویند ما معمولاً تمایل داریم تا تصویر مثبتی از خصوصیات خودمان داشته باشیم. بنابراین در مواجهه با سؤال سهمگینِ «آیا من آدم نفهمی هستم؟» خیلی سریع جواب میدهیم: «البته که نه!» بااینحال شاید بد نباشد جدیتر به این موضوع فکر کنیم.
اول باید بدانیم «نفهمی» دقیقاً یعنی چه. سهنوع شخصیت بیشترین نزدیکی را به «نفهمی» دارند: نارسیسیستها، ماکیاوللیستها و روانرنجورها. نفهمها مثل نارسیسیستها خودشان را مهمتر از بقیه میدانند، اما برخلاف آنها همیشه نمیخواهند در مرکز توجه باشند. از طرف دیگر، اگرچه برخوردی ابزاری با بقیه دارند، اما بدبینیِ خودآگاهانۀ ماکیاوللیستها را ندارند. مثلِ روانرنجورها سنگدل و خودخواهند، اما برخلاف آنها میتوانند محاسبهگر و محتاط باشند. راستش به تعریف جدیدی از این «واژه» نیاز داریم.
شویتسگِبِل میگوید نفهمها افرادی هستند که بهطرز ملامتانگیزی برای دیدگاه اطرافیان خود ارزش قائل نمیشوند. نفهم بودن یعنی نادان بودن به روشی خاص، یعنی غفلت از شایستگی ایدههای دیگران، بیاعتنا بودن به امیال و باورهای آنها و چشمپوشی نکردن از تقصیراتشان.
میتوانیم از سمتِ دیگری هم مسئله را ببینیم؛ یعنی «فهیمبودن» را تعریف کنیم. آدمهای فهیم کسانیاند که به افکار و علایق دیگران اهمیت میدهند، گاهی گمان میکنند قصور ممکن است از آنها باشد نه طرف مقابل، آنها مسئول و متعهدند و بهشدت مراقباند که مثلِ نفهمها نباشند. پس میتوانیم به نتیجهای برسیم: اگر برایتان مهم است که مثلِ نفهمها رفتار نکرده باشید، احتمالاً جزء آنها بهشمار نمیروید.
سرنخ دیگری هم داریم: «خوب گوشکردن». نفهمها بهسختی میتوانند به حرفهای دیگران توجه کنند یا انتقادهای آنان را جدی بگیرند. اگر برایتان مهم است که حرفهای دیگران را مشتاقانه بشنوید، آدم نفهمی نیستید، چون طبیعتِ نفهمی گوشنکردن است.
نفهمی معمولاً خصوصیتی همیشگی نیست. خیلی از ما ممکن است بعضی مواقع یا در مواجهه با برخی آدمها مثل نفهمها رفتار کنیم، و در مواقع دیگر چنین رفتاری نداشته باشیم. بااینحال، لازم است از خودمان بپرسیم: «هر چند وقت یکبار مثل نفهمها رفتار میکنم؟» شاید حافظۀ ما نتواند همۀ این موارد را بهدرستی نگه دارد، اما تکرار این پرسش ما را به خودشناسی بیشتری میرساند. همۀ ما گاهی از پشت عینک نفهمی به جهان نگاه میکنیم، اما اسیر این بینش نیستیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺تخلیه تهران یا ایران؟!
صابر گل عنبری
دونالد ترامپ با وعده و شعار فریبنده اما دروغین «نه به جنگ» و پرهیز از ورود آمریکا به جنگی جدید توانست دستکم آرای بخشی از مخالفان جنگ به ویژه مخالفان جنگ اسرائیل در غزه را جذب و به پیروزی برسد؛ اما با گذشت حدود پنج ماه از آغاز دور دوم ریاست جمهوریاش نه تنها در خاموش کردن جنگی چه اوکراین چه غزه ناکام مانده است، بلکه با نشان دادن چراغ سبز به نتانیاهو موجب شعله ور شدن جنگی دیگر در خاورمیانه علیه ایران شده است.
حالا هم پس از تجاوز به ایران و «خیانت» به رای دهندگان آمریکا خواهان تخلیه تهران شده است؛ گویا کوچاندن و ترانفسیر سرگرمی و تفریحی برای ترامپ تبدیل شده است؛ تا دیروز از ضرورت کوچاندن مردم غزه و سلطه آمریکا بر این باریکه میگفت و امروز هم خواستار تخلیه و به عبارتی دیگر کوچ اجباری ساکنان ابرشهر تهران شده است که از لحاظ جمعیت معادل ۲۰ کشور است.
البته این «هشدار» صرفا متوجه تهران نیست، بلکه نظر به جایگاه سمبلیک پایتخت و به نوعی پیوند خوردن آن با هویت ایران سخنی به گزاف نیست که اگر گفته شود این خواسته نامعقول او نوعی درخواست برای کوچ از ایران است.
فعلا هدف اولیه ترامپ از این فشار حداکثری وادار کردن حاکمیت به امضای «تسلیم نامه» برای نابودی کامل برنامه هستهای است و به فرض صحت چنین فرضیهای احتمالا دولت آمریکا هنوز کاملا مطمئن نیست که با ورود مستقیم به جنگ و بمباران تاسیساتی چون فوردو نابود شود. البته تن دادن به چنین تسلیمی در حوزه هستهای نیز به معنای پایان کار نیست، بلکه آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد این روند را تا خلع سلاح کامل ادامه خواهند داد.
در این راستا هم ترامپ منتظر این است که حملات اسرائیل کاملا راه را برای ورود «بی خطر» جنگندههای آمریکایی حامل بمبهای سنگرشکن برای بمباران فوردو و دیگر تاسیسات زیرزمینی باز کند؛ به گونهای که بعد از آن ایران قادر به حملهای به منافع آمریکا در منطقه نباشد.
اما در کنار اهداف اولیه پیشگفته، پیام ترامپ و نتانیاهو برای تخلیه پایتخت ایران خود پرده از اهداف حقیقی این تجاوز بر میدارد و نشان میدهد که هدف و غایت آنها آن گونه که اعلام میکنند نابودی برنامه هستهای ایران نیست.
حتى هدف آمریکا و اسرائیل فراتر از تغییر رژیم است؛ در وهله اول اگر هدف صرفا برنامه هستهای بود که چه نیازی به تخلیه پایتخت است و اساسا چه نیازی به حمله به اهداف غیر نظامی و کوچاندن 12 میلیون نفر است؟ اگر هم هدف تغییر رژيم است اساسا مگر راه آن تخلیه پایتخت است؟ بر کسی پوشیده نیست که این هشدار و تخلیه مردم را در درجه اول علیه خود متجاوز و متجاوزین میشوراند.
اما غایت ترامپ و نتانیاهو چیست؟ به نظر میرسد که پس از تحقق اهداف مقطعی اولیه، یعنی نابودی برنامه هستهای و تغییر نظام اما غایت اصلی فروپاشی کیان ایران پس از یک دوره پر آشوب است. در این صورت هم اگر کیان مملکت فروپاشد هیچ بعید نیست که خواسته ترامپ سیطره بر برخی جزایر راهبردی ایرانی در خلیج فارس باشد.
از کسی که ادعای مالکیت گرینلد میکند و در اندیشه الحاق کانادا به خاک آمریکاست و چنین اندیشههای فاشیستی و ضد انسانی را در سر دارد، کاملا محتمل است که فردا روزی بخواهد بخشی از خاک ایران در خلیج فارس را در سایه وضعیتی فرو پاشیده به نام آمریکا بزند که برای همیشه حضور آن را در این منطقه فوق راهبردی تثبیت کند و در آن هنگام هم تشنگان قدرت که اکنون سودای رسیدن به آن با جنگندههای آمریکا و اسرائیل را دارند، حتی اگر هم بخواهند نخواهند توانست کاری کنند.
اکنون تنها راه حفظ ایران و جلوگیری از ورود به آیندهای مجهول و پرآشوب، کنار گذاشتن و لو موقت خصومتها و کینه و کدورتهای بجا و بیجا و دفاع از کشور است.
خداوند ایران و ایرانی را از اهریمنان مصون بدارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
صابر گل عنبری
دونالد ترامپ با وعده و شعار فریبنده اما دروغین «نه به جنگ» و پرهیز از ورود آمریکا به جنگی جدید توانست دستکم آرای بخشی از مخالفان جنگ به ویژه مخالفان جنگ اسرائیل در غزه را جذب و به پیروزی برسد؛ اما با گذشت حدود پنج ماه از آغاز دور دوم ریاست جمهوریاش نه تنها در خاموش کردن جنگی چه اوکراین چه غزه ناکام مانده است، بلکه با نشان دادن چراغ سبز به نتانیاهو موجب شعله ور شدن جنگی دیگر در خاورمیانه علیه ایران شده است.
حالا هم پس از تجاوز به ایران و «خیانت» به رای دهندگان آمریکا خواهان تخلیه تهران شده است؛ گویا کوچاندن و ترانفسیر سرگرمی و تفریحی برای ترامپ تبدیل شده است؛ تا دیروز از ضرورت کوچاندن مردم غزه و سلطه آمریکا بر این باریکه میگفت و امروز هم خواستار تخلیه و به عبارتی دیگر کوچ اجباری ساکنان ابرشهر تهران شده است که از لحاظ جمعیت معادل ۲۰ کشور است.
البته این «هشدار» صرفا متوجه تهران نیست، بلکه نظر به جایگاه سمبلیک پایتخت و به نوعی پیوند خوردن آن با هویت ایران سخنی به گزاف نیست که اگر گفته شود این خواسته نامعقول او نوعی درخواست برای کوچ از ایران است.
فعلا هدف اولیه ترامپ از این فشار حداکثری وادار کردن حاکمیت به امضای «تسلیم نامه» برای نابودی کامل برنامه هستهای است و به فرض صحت چنین فرضیهای احتمالا دولت آمریکا هنوز کاملا مطمئن نیست که با ورود مستقیم به جنگ و بمباران تاسیساتی چون فوردو نابود شود. البته تن دادن به چنین تسلیمی در حوزه هستهای نیز به معنای پایان کار نیست، بلکه آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد این روند را تا خلع سلاح کامل ادامه خواهند داد.
در این راستا هم ترامپ منتظر این است که حملات اسرائیل کاملا راه را برای ورود «بی خطر» جنگندههای آمریکایی حامل بمبهای سنگرشکن برای بمباران فوردو و دیگر تاسیسات زیرزمینی باز کند؛ به گونهای که بعد از آن ایران قادر به حملهای به منافع آمریکا در منطقه نباشد.
اما در کنار اهداف اولیه پیشگفته، پیام ترامپ و نتانیاهو برای تخلیه پایتخت ایران خود پرده از اهداف حقیقی این تجاوز بر میدارد و نشان میدهد که هدف و غایت آنها آن گونه که اعلام میکنند نابودی برنامه هستهای ایران نیست.
حتى هدف آمریکا و اسرائیل فراتر از تغییر رژیم است؛ در وهله اول اگر هدف صرفا برنامه هستهای بود که چه نیازی به تخلیه پایتخت است و اساسا چه نیازی به حمله به اهداف غیر نظامی و کوچاندن 12 میلیون نفر است؟ اگر هم هدف تغییر رژيم است اساسا مگر راه آن تخلیه پایتخت است؟ بر کسی پوشیده نیست که این هشدار و تخلیه مردم را در درجه اول علیه خود متجاوز و متجاوزین میشوراند.
اما غایت ترامپ و نتانیاهو چیست؟ به نظر میرسد که پس از تحقق اهداف مقطعی اولیه، یعنی نابودی برنامه هستهای و تغییر نظام اما غایت اصلی فروپاشی کیان ایران پس از یک دوره پر آشوب است. در این صورت هم اگر کیان مملکت فروپاشد هیچ بعید نیست که خواسته ترامپ سیطره بر برخی جزایر راهبردی ایرانی در خلیج فارس باشد.
از کسی که ادعای مالکیت گرینلد میکند و در اندیشه الحاق کانادا به خاک آمریکاست و چنین اندیشههای فاشیستی و ضد انسانی را در سر دارد، کاملا محتمل است که فردا روزی بخواهد بخشی از خاک ایران در خلیج فارس را در سایه وضعیتی فرو پاشیده به نام آمریکا بزند که برای همیشه حضور آن را در این منطقه فوق راهبردی تثبیت کند و در آن هنگام هم تشنگان قدرت که اکنون سودای رسیدن به آن با جنگندههای آمریکا و اسرائیل را دارند، حتی اگر هم بخواهند نخواهند توانست کاری کنند.
اکنون تنها راه حفظ ایران و جلوگیری از ورود به آیندهای مجهول و پرآشوب، کنار گذاشتن و لو موقت خصومتها و کینه و کدورتهای بجا و بیجا و دفاع از کشور است.
خداوند ایران و ایرانی را از اهریمنان مصون بدارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
پایان جنگ؟!
یدالله کریمی پور
گویا در خلال نبرد ۱۲ روزه، روزشمار نابودی اسرائیل (اشغالگر) ازبین رفت؛ ولی امروز روزنامه ایران از نصب تصاویر دیوارنگاره جدیدی در میدان فلسطین خبر داده، با طرحی از روزشمار نابودی رژیم اسرائیل.
رهبری هم در آخرین پیامش، کماکان بر اهداف پیشین صحه نهاد و بلکه پافشاری کرد. با این فرض که هدف و اراده بر نابودی اسرائیل و مبارزه آنتاگونیستی با ایالات متحده مدنظر باشد؛ با این وجود، چرا باید نبرد ایدان-اسراییل به پایان رسد؟! به دلایل زیر نبرد دوباره آغاز خواهد شد:
۱- از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵، اسرائیل ۱۲ بار آتش بس را بنا بر ضرورت های تاکتیک ی در جنگ ها و نبردهای متعدد پذیرفته است؛ ولی بی استثنا همه آنها را نقض کرده است. برای نیروی تزاخال(نیروی دفاعی اسراییل) شکستن پیمان آتش بس، ترفندی مقبول، پسندیده و ستودنی است؛
۲- بهانه ی جهان پسند، برای از سرگیری نبرد از سوی اسرائیل (اشغالگر) هم کم نیست: مصوبه قطع همکاری با آژانس مجلس جمهوریاسلامی، تاکید وزارت خارجه بر ادامه غنی سازی، گفتگو و ظن در باره ناکام ماندن بمباران های B.2 های آمریکایی در نطنز و فردو و احتمال بقای مقادیر هنگفت اورانیوم غنی شده.
خب با این همه، اسرائیل نگران نخواهد شد و پوتین ها دوباره پوشیده نخواهند شد؟!
۳- باوجود چنین فضایی، از کجا معلوم مکانیسم ماشه به جریان نیفتد و تحریم ها بیش از پیش، باز نگردد؟!
۴- از دیدگاه منطق نظامی، چرا اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا، از فرصت آسمان باز کنونی برای وادار کردن ایران به دست کشیدن از برنامه هسته ای سود نبرند؟ چرا فرصت بازسازی و نوسازی به پدافند جمهوری اسلامی داده شود؟!
۵- تجربیات موفق در لبنان، سوریه و پیشتر لیبی، اسرائیل(اشغالگر) ممکن است دولت اسراییل را با تجهیز و آمادگی بیشتر، وادار به تجدید تخاصم، از طریق حملات هوایی کند.
۶- با وجود اطمینان از پشتیبانی گسترده، بی قید و شرط و لاجرم آمریکا از اسرائیل در همه بازی ها، احتمال نیمه کاره رها شدن نبرد، چندان زیاد نیست.
راهکار: تغییر کلی استراتژی و اهداف دیرینه جمهوری اسلامی و یا توافق جامع و همه جانبه با ایالات متحده و احیای کامل مناسبات.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
یدالله کریمی پور
گویا در خلال نبرد ۱۲ روزه، روزشمار نابودی اسرائیل (اشغالگر) ازبین رفت؛ ولی امروز روزنامه ایران از نصب تصاویر دیوارنگاره جدیدی در میدان فلسطین خبر داده، با طرحی از روزشمار نابودی رژیم اسرائیل.
رهبری هم در آخرین پیامش، کماکان بر اهداف پیشین صحه نهاد و بلکه پافشاری کرد. با این فرض که هدف و اراده بر نابودی اسرائیل و مبارزه آنتاگونیستی با ایالات متحده مدنظر باشد؛ با این وجود، چرا باید نبرد ایدان-اسراییل به پایان رسد؟! به دلایل زیر نبرد دوباره آغاز خواهد شد:
۱- از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۵، اسرائیل ۱۲ بار آتش بس را بنا بر ضرورت های تاکتیک ی در جنگ ها و نبردهای متعدد پذیرفته است؛ ولی بی استثنا همه آنها را نقض کرده است. برای نیروی تزاخال(نیروی دفاعی اسراییل) شکستن پیمان آتش بس، ترفندی مقبول، پسندیده و ستودنی است؛
۲- بهانه ی جهان پسند، برای از سرگیری نبرد از سوی اسرائیل (اشغالگر) هم کم نیست: مصوبه قطع همکاری با آژانس مجلس جمهوریاسلامی، تاکید وزارت خارجه بر ادامه غنی سازی، گفتگو و ظن در باره ناکام ماندن بمباران های B.2 های آمریکایی در نطنز و فردو و احتمال بقای مقادیر هنگفت اورانیوم غنی شده.
خب با این همه، اسرائیل نگران نخواهد شد و پوتین ها دوباره پوشیده نخواهند شد؟!
۳- باوجود چنین فضایی، از کجا معلوم مکانیسم ماشه به جریان نیفتد و تحریم ها بیش از پیش، باز نگردد؟!
۴- از دیدگاه منطق نظامی، چرا اسرائیل(اشغالگر) و آمریکا، از فرصت آسمان باز کنونی برای وادار کردن ایران به دست کشیدن از برنامه هسته ای سود نبرند؟ چرا فرصت بازسازی و نوسازی به پدافند جمهوری اسلامی داده شود؟!
۵- تجربیات موفق در لبنان، سوریه و پیشتر لیبی، اسرائیل(اشغالگر) ممکن است دولت اسراییل را با تجهیز و آمادگی بیشتر، وادار به تجدید تخاصم، از طریق حملات هوایی کند.
۶- با وجود اطمینان از پشتیبانی گسترده، بی قید و شرط و لاجرم آمریکا از اسرائیل در همه بازی ها، احتمال نیمه کاره رها شدن نبرد، چندان زیاد نیست.
راهکار: تغییر کلی استراتژی و اهداف دیرینه جمهوری اسلامی و یا توافق جامع و همه جانبه با ایالات متحده و احیای کامل مناسبات.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat