زمینه اعزام علمای خواهان جهاد با اسرائیل را به غزه فراهم کنید
شماری از علمای منسوب به مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در سنندج با تجمع در مسجد قبای این شهر و خواندن قطعنامه ای خواهان صدور فتوای علمای جهان اسلام برای جهاد علیه اسرائیل شدند.
در این یک سال و نیم که از حمله هفتم اکتبر و جنگ اسرائیل و حماس در باریکه غزه می گذرد افراد و گروه هایی خواهان اعزام به جبهه جنگ غزه شده اند و به این درخواست آنها تاکنون پاسخی داده نشده است.
حال که برخی علمای اهل سنت در مسجد قبا حکم جهاد صادر کرده اند دیگر درنگ جایز نیست و شایسته است دولت جمهوری اسلامی زمینه و شرایط اعزام این علمای جهادی را به جبهه جنگ غزه فراهم نماید تا از نعمت و موهبت شهادت بی نصیب نمانند.
مطمئنا شهادت این علمای بزرگوار سرمشق و الگویی برای نسل جوان و فربهی فرهنگ جهاد و شهادت می شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
شماری از علمای منسوب به مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در سنندج با تجمع در مسجد قبای این شهر و خواندن قطعنامه ای خواهان صدور فتوای علمای جهان اسلام برای جهاد علیه اسرائیل شدند.
در این یک سال و نیم که از حمله هفتم اکتبر و جنگ اسرائیل و حماس در باریکه غزه می گذرد افراد و گروه هایی خواهان اعزام به جبهه جنگ غزه شده اند و به این درخواست آنها تاکنون پاسخی داده نشده است.
حال که برخی علمای اهل سنت در مسجد قبا حکم جهاد صادر کرده اند دیگر درنگ جایز نیست و شایسته است دولت جمهوری اسلامی زمینه و شرایط اعزام این علمای جهادی را به جبهه جنگ غزه فراهم نماید تا از نعمت و موهبت شهادت بی نصیب نمانند.
مطمئنا شهادت این علمای بزرگوار سرمشق و الگویی برای نسل جوان و فربهی فرهنگ جهاد و شهادت می شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
گزارش واشنگتنپست از بمب الکترومغناطیسی و توان نظامی ایران
گزارش روز ۲۵ ژوئیه واشنگتن پست در مورد اثرات حمله آمریکا و اسرائیل به ایران از جنبه های گوناگون اهمیت دارد. این گزارش در اصل تلاش می کند تا اثرات ضربات اسرائیل و آمریکا را بر ایران بیان کند، اما در لابه لای سطور این گزارش میتوان به مواردی پی برد که در داخل ایران کمتر به آن پرداخته شده است. این موارد به صورت خلاصه عبارتند از:
ساخت سلاح بمب پالس الکترومغناطیسی (EMP): در این گزارش گفته شده ایران در حال توسعه سلاح EMP بوده که میتوانست اسرائیل را از نظر الکترونیکی فلج کند. همچنین شاره شده که این سلاح توسط سپاه پاسداران به عنوان جایگزینی برای سلاح هستهای در نظر گرفته شده بود.
برنامه موشکهای بالستیک ایران: ایران دارای ۳۰۰۰ موشک بالستیک بوده و قصد داشته ذخایر خود را به ۸۰۰۰ موشک افزایش دهد. منابع اسرائیلی به نویسنده واشنگتن پست از کشف «غافلگیرکننده» در مورد ایران حرف زدند و گفتند که « ایران موشکهای سوخت جامد بیشتری نسبت به تصور قبلی آنها دارد». واشنگتن پست همچنین تاکید کرده که «این نوع موشکها سختتر سرنگون میشوند و احتمالاً از آمادگی و فناوری بالاتری برخوردارند.»
اثرات حملات موشکی ایران به اسرائیل: ایران با حملات موشکی بالستیک مرگبار پاسخ داده و باعث کشته شدن ۲۸ نفر و آوارگی هزاران اسرائیلی شده است.
توسعه دو نوع کلاهک هستهای: ایران در حال پیشرفت در ساخت دو نوع کلاهک بوده: کلاهک شکافت هستهای (نوع سنتی) کلاهک همجوشی هستهای (نوع پیشرفتهتر با فناوری بالاتر)
- پروژه همجوشی هستهای: گفته شده پروژه کلاهک همجوشی پیچیده بهدلیل حملات اسرائیل متوقف شده است. این نوع فناوری معمولاً در سطح بسیار پیشرفتهتری از شکافت هسته ای قرار دارد.
-ترور دانشمندان هستهای برای تضعیف پیشرفت علمی: ترور دانشمندان رده اول تا سوم برای تضعیف برنامههای علمی و فنی ایران بود اما هدف ضمنی و مهم آن «ایجاد ترس در میان جوانان ایرانی برای نرفتن به سمت رشتههای علمی هستهای.» عنوان شده است.
- ادعای انتقال اورانیوم پیش از حمله: ایران احتمالاً توانسته ذخایر اورانیوم غنیشده با خلوص بالا را پیش از حمله جابجا کند، که نشانهای از پیشبینی و مدیریت علمی و امنیتی این برنامه است.
در مقابل این گزارش از دو ضربه بزرگ به برنامه ایران هم حرف زیده است. اول: ضربه به سایت های هسته ای زیرزمینی از جمله فردو که مدعی شدند اگر ایران بخواهد به بمب هسته ای دست پیدا کند بیش از دو سال (به روایت اسرائیلی) و بیش از ده سال (به روایت آمریکایی و ترامپ) فاصله دارد. این گزارش همچنین مدعی شده که در این جنگ نیمی از موشک های بالستیک و 80 درصد از سکوهای پرتاب موشک ایران توسط اسرائیل از بین رفته است.
از مهمترین نکات دیگر این گزارش جایی است که ایگناتیوس مدعی است وقتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، آتشبس اعلام کرد، «اسرائیل در حال ورود به مرحله نهایی حملات با هدف سرنگونی رژیم بود»، اما توضیح بیشتری در این خصوص نمیدهد.
بررسی مجموعه گزارش نشان میدهد این گزارش بیشتر از آنکه به ضرر ایران باشد، به توانمندی ایران اشاره کرده است. از همین روست که «دیوید ایگناتیوس»، ستون نویس و نویسنده این گزارش در واشنگتن پست، با بیان اینکه «تهران قصد دارد ذخایر موشکهای بالستیک خود را حداقل به ۸۰۰۰ موشک افزایش دهد» می نویسد این موضوع «به این معنی است که هرگونه تأخیر بیشتر در حمله به ایران، اسرائیل را در معرض آسیب بسیار بیشتری از حملات موشکی قرار میداد.»
این مساله در کنار تکرار این موضوع که ایران اورانیوم های ۶۰ درصد غنی شده خود را از فردو و نطنز خارج کرده است، ممکن است در حالت بدبینانه زمینه سازی باشد برای همه دوباره و قریب الوقوع به ایران.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
گزارش روز ۲۵ ژوئیه واشنگتن پست در مورد اثرات حمله آمریکا و اسرائیل به ایران از جنبه های گوناگون اهمیت دارد. این گزارش در اصل تلاش می کند تا اثرات ضربات اسرائیل و آمریکا را بر ایران بیان کند، اما در لابه لای سطور این گزارش میتوان به مواردی پی برد که در داخل ایران کمتر به آن پرداخته شده است. این موارد به صورت خلاصه عبارتند از:
ساخت سلاح بمب پالس الکترومغناطیسی (EMP): در این گزارش گفته شده ایران در حال توسعه سلاح EMP بوده که میتوانست اسرائیل را از نظر الکترونیکی فلج کند. همچنین شاره شده که این سلاح توسط سپاه پاسداران به عنوان جایگزینی برای سلاح هستهای در نظر گرفته شده بود.
برنامه موشکهای بالستیک ایران: ایران دارای ۳۰۰۰ موشک بالستیک بوده و قصد داشته ذخایر خود را به ۸۰۰۰ موشک افزایش دهد. منابع اسرائیلی به نویسنده واشنگتن پست از کشف «غافلگیرکننده» در مورد ایران حرف زدند و گفتند که « ایران موشکهای سوخت جامد بیشتری نسبت به تصور قبلی آنها دارد». واشنگتن پست همچنین تاکید کرده که «این نوع موشکها سختتر سرنگون میشوند و احتمالاً از آمادگی و فناوری بالاتری برخوردارند.»
اثرات حملات موشکی ایران به اسرائیل: ایران با حملات موشکی بالستیک مرگبار پاسخ داده و باعث کشته شدن ۲۸ نفر و آوارگی هزاران اسرائیلی شده است.
توسعه دو نوع کلاهک هستهای: ایران در حال پیشرفت در ساخت دو نوع کلاهک بوده: کلاهک شکافت هستهای (نوع سنتی) کلاهک همجوشی هستهای (نوع پیشرفتهتر با فناوری بالاتر)
- پروژه همجوشی هستهای: گفته شده پروژه کلاهک همجوشی پیچیده بهدلیل حملات اسرائیل متوقف شده است. این نوع فناوری معمولاً در سطح بسیار پیشرفتهتری از شکافت هسته ای قرار دارد.
-ترور دانشمندان هستهای برای تضعیف پیشرفت علمی: ترور دانشمندان رده اول تا سوم برای تضعیف برنامههای علمی و فنی ایران بود اما هدف ضمنی و مهم آن «ایجاد ترس در میان جوانان ایرانی برای نرفتن به سمت رشتههای علمی هستهای.» عنوان شده است.
- ادعای انتقال اورانیوم پیش از حمله: ایران احتمالاً توانسته ذخایر اورانیوم غنیشده با خلوص بالا را پیش از حمله جابجا کند، که نشانهای از پیشبینی و مدیریت علمی و امنیتی این برنامه است.
در مقابل این گزارش از دو ضربه بزرگ به برنامه ایران هم حرف زیده است. اول: ضربه به سایت های هسته ای زیرزمینی از جمله فردو که مدعی شدند اگر ایران بخواهد به بمب هسته ای دست پیدا کند بیش از دو سال (به روایت اسرائیلی) و بیش از ده سال (به روایت آمریکایی و ترامپ) فاصله دارد. این گزارش همچنین مدعی شده که در این جنگ نیمی از موشک های بالستیک و 80 درصد از سکوهای پرتاب موشک ایران توسط اسرائیل از بین رفته است.
از مهمترین نکات دیگر این گزارش جایی است که ایگناتیوس مدعی است وقتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، آتشبس اعلام کرد، «اسرائیل در حال ورود به مرحله نهایی حملات با هدف سرنگونی رژیم بود»، اما توضیح بیشتری در این خصوص نمیدهد.
بررسی مجموعه گزارش نشان میدهد این گزارش بیشتر از آنکه به ضرر ایران باشد، به توانمندی ایران اشاره کرده است. از همین روست که «دیوید ایگناتیوس»، ستون نویس و نویسنده این گزارش در واشنگتن پست، با بیان اینکه «تهران قصد دارد ذخایر موشکهای بالستیک خود را حداقل به ۸۰۰۰ موشک افزایش دهد» می نویسد این موضوع «به این معنی است که هرگونه تأخیر بیشتر در حمله به ایران، اسرائیل را در معرض آسیب بسیار بیشتری از حملات موشکی قرار میداد.»
این مساله در کنار تکرار این موضوع که ایران اورانیوم های ۶۰ درصد غنی شده خود را از فردو و نطنز خارج کرده است، ممکن است در حالت بدبینانه زمینه سازی باشد برای همه دوباره و قریب الوقوع به ایران.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
گسترش تخفیف نفت ایران به چین در سایه ذخایر بیسابقه و تحریمهای آمریکا
به گزارش ۱۶ سپتامبر رویترز، تخفیف نفت ایران به خریداران چینی در هفتههای اخیر به بالاترین سطح طی سالهای گذشته رسیده است. این روند در حالی رخ میدهد که ذخایر نفت خام چین در استان شاندونگ به رکوردی بیسابقه نزدیک شده و تحریمهای آمریکا بر برخی بنادر چینی باعث تغییر مسیر محمولههای ایرانی شده است.
بر اساس آمار، واردات نفت ایران به چین در فاصله ژانویه تا اوت ۲۰۲۵ به طور متوسط یکمیلیون و ۴۳۰ هزار بشکه در روز بوده که حدود ۱۲ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش نشان میدهد. این در حالی است که حجم ذخایر نفت خام در انبارهای شاندونگ در اواخر اوت به ۲۹۳ میلیون بشکه رسیده است.
رویترز مینویسد: نفت سبک ایران برای محمولههای اکتبر با تخفیفی بیش از ۶ دلار در هر بشکه نسبت به نفت برنت معامله شده؛ در حالیکه این تخفیف در دو هفته پیش حدود ۵ دلار بوده است.
تحریمهای آمریکا علیه بندر «هایه دونجیائکو» در چینگدائو – که روزانه تا ۲۰۰ هزار بشکه نفت ایران دریافت میکرد – سبب توقف عملیات در این بندر و انتقال محمولهها به بنادر دیگر از جمله «هوانگدائو» شده است. این شرایط هزینههای تحریم را برای خریداران بالا برده و ایران ناچار شده برای حفظ بازار خود تخفیفهای بیشتری ارائه کند.
پالایشگاههای مستقل چینی موسوم به «تیپاتها» که بخش عمده خریداران نفت ایران هستند نیز درگیر کمبود سهمیه واردات و حاشیه سود پایین شدهاند و با وجود جذابیت قیمت، خرید نفت ایران را کاهش دادهاند.
چین تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران را غیرقانونی میداند و واردات نفت از ایران را ادامه میدهد، هرچند بخشی از محمولههای ایرانی همچنان با برچسب کشورهایی مانند مالزی جابهجا میشود تا منشأ آنها پنهان بماند
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
به گزارش ۱۶ سپتامبر رویترز، تخفیف نفت ایران به خریداران چینی در هفتههای اخیر به بالاترین سطح طی سالهای گذشته رسیده است. این روند در حالی رخ میدهد که ذخایر نفت خام چین در استان شاندونگ به رکوردی بیسابقه نزدیک شده و تحریمهای آمریکا بر برخی بنادر چینی باعث تغییر مسیر محمولههای ایرانی شده است.
بر اساس آمار، واردات نفت ایران به چین در فاصله ژانویه تا اوت ۲۰۲۵ به طور متوسط یکمیلیون و ۴۳۰ هزار بشکه در روز بوده که حدود ۱۲ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش نشان میدهد. این در حالی است که حجم ذخایر نفت خام در انبارهای شاندونگ در اواخر اوت به ۲۹۳ میلیون بشکه رسیده است.
رویترز مینویسد: نفت سبک ایران برای محمولههای اکتبر با تخفیفی بیش از ۶ دلار در هر بشکه نسبت به نفت برنت معامله شده؛ در حالیکه این تخفیف در دو هفته پیش حدود ۵ دلار بوده است.
تحریمهای آمریکا علیه بندر «هایه دونجیائکو» در چینگدائو – که روزانه تا ۲۰۰ هزار بشکه نفت ایران دریافت میکرد – سبب توقف عملیات در این بندر و انتقال محمولهها به بنادر دیگر از جمله «هوانگدائو» شده است. این شرایط هزینههای تحریم را برای خریداران بالا برده و ایران ناچار شده برای حفظ بازار خود تخفیفهای بیشتری ارائه کند.
پالایشگاههای مستقل چینی موسوم به «تیپاتها» که بخش عمده خریداران نفت ایران هستند نیز درگیر کمبود سهمیه واردات و حاشیه سود پایین شدهاند و با وجود جذابیت قیمت، خرید نفت ایران را کاهش دادهاند.
چین تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران را غیرقانونی میداند و واردات نفت از ایران را ادامه میدهد، هرچند بخشی از محمولههای ایرانی همچنان با برچسب کشورهایی مانند مالزی جابهجا میشود تا منشأ آنها پنهان بماند
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺اسنپبک؛ یادآوری تلخ یک بازی فراموششده
پارادایم قدرت در جهان نه ایستا، بلکه در قالب هژمونهایی سیال و همواره در رقابت نرم و سخت در حال بازآرایی است. در این میدان، آنکه نتواند منطق منافع خود را با قواعد بازی جهانی همساز کند، بهجای بازیگر، خود به صحنهی بازی بدل خواهد شد.
جمهوریاسلامی از نخستین روزهای پس از انقلاب، سیاست خارجی خود را بر مجموعهای از انگارههای ایدئولوژیک استوار کرد؛ از دشمنی دائمی با آمریکا گرفته تا غربستیزی همراه با امید واهی به اتحاد با شرق، از رؤیای صدور انقلاب و محور مقاومت تا ترجیح امت بر ملت، و از بیاعتنایی به قواعد اقتصاد جهانی تا تصور وجود خطوط قرمز مقدسی که هیچ مذاکرهای نمیتواند از آنها عبور کند. این مجموعهانگارهها بیش از آنکه بر پایهی منافع ملی بنا شده باشند، بر شعارهایی غیرقابل گفتوگو استوار شدند.
پس از جنگ ایران و عراق، بهجای بازتعریف این سیاستها، خطوط قرمز پررنگتر شد و نظام سیاسی خود را بهطور مستقیم در برابر هژمونهای قدرت جهانی قرار داد. در جهانی که اتحادهای مقدس مدتهاست رنگ باختهاند و جغرافیای سیاست بر اساس توازن منافع ترسیم میشود، ایران همچنان بر کنشگری احساسی و ایدئولوژیک تکیه کرد. این شکاف سرانجام راه را برای استفادهی حریفان از «ظرفیت نابازیگری» جمهوریاسلامی هموار ساخت.
تصویب و اجرای اسنپبک، بیش از آنکه محصول یک دشمنی خاص باشد، یادآوری تلخی بود از این قاعدهی بنیادین: اگر فرصتها را در لحظهی مناسب به کار نگیری، همان فرصتها علیه تو بدل به تهدید میشوند. قدرتهای جهانی نه بر پایهی خیرخواهی یا شرارت، بلکه صرفاً بر مدار منافع خویش، ایران را پای میز شورای امنیت کشاندند و این پیام را روشن کردند که بازی جهانی با شعار اداره نمیشود.
اکنون پرسش اساسی این است:
آیا جمهوریاسلامی خواهد کوشید همچنان با همان الگوی سیاست خارجی ایدئولوژیک به مهار این بحران فراگیر بپردازد؟ یا اینکه به سوی پذیرش یک بازتعریف دردناک اما ضروری از منافع ملی گام برمیدارد؟
و اگر هیچیک، آیا چشمانداز آیندهی ایران بهسوی یک مواجههی مستقیم و برخورد آخرالزمانی رانده خواهد شد؟ آیندهای که نه محصول تقدیر تاریخی، بلکه نتیجهی انباشت خطاهای سیاستورزی در چهار دههی گذشته است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
پارادایم قدرت در جهان نه ایستا، بلکه در قالب هژمونهایی سیال و همواره در رقابت نرم و سخت در حال بازآرایی است. در این میدان، آنکه نتواند منطق منافع خود را با قواعد بازی جهانی همساز کند، بهجای بازیگر، خود به صحنهی بازی بدل خواهد شد.
جمهوریاسلامی از نخستین روزهای پس از انقلاب، سیاست خارجی خود را بر مجموعهای از انگارههای ایدئولوژیک استوار کرد؛ از دشمنی دائمی با آمریکا گرفته تا غربستیزی همراه با امید واهی به اتحاد با شرق، از رؤیای صدور انقلاب و محور مقاومت تا ترجیح امت بر ملت، و از بیاعتنایی به قواعد اقتصاد جهانی تا تصور وجود خطوط قرمز مقدسی که هیچ مذاکرهای نمیتواند از آنها عبور کند. این مجموعهانگارهها بیش از آنکه بر پایهی منافع ملی بنا شده باشند، بر شعارهایی غیرقابل گفتوگو استوار شدند.
پس از جنگ ایران و عراق، بهجای بازتعریف این سیاستها، خطوط قرمز پررنگتر شد و نظام سیاسی خود را بهطور مستقیم در برابر هژمونهای قدرت جهانی قرار داد. در جهانی که اتحادهای مقدس مدتهاست رنگ باختهاند و جغرافیای سیاست بر اساس توازن منافع ترسیم میشود، ایران همچنان بر کنشگری احساسی و ایدئولوژیک تکیه کرد. این شکاف سرانجام راه را برای استفادهی حریفان از «ظرفیت نابازیگری» جمهوریاسلامی هموار ساخت.
تصویب و اجرای اسنپبک، بیش از آنکه محصول یک دشمنی خاص باشد، یادآوری تلخی بود از این قاعدهی بنیادین: اگر فرصتها را در لحظهی مناسب به کار نگیری، همان فرصتها علیه تو بدل به تهدید میشوند. قدرتهای جهانی نه بر پایهی خیرخواهی یا شرارت، بلکه صرفاً بر مدار منافع خویش، ایران را پای میز شورای امنیت کشاندند و این پیام را روشن کردند که بازی جهانی با شعار اداره نمیشود.
اکنون پرسش اساسی این است:
آیا جمهوریاسلامی خواهد کوشید همچنان با همان الگوی سیاست خارجی ایدئولوژیک به مهار این بحران فراگیر بپردازد؟ یا اینکه به سوی پذیرش یک بازتعریف دردناک اما ضروری از منافع ملی گام برمیدارد؟
و اگر هیچیک، آیا چشمانداز آیندهی ایران بهسوی یک مواجههی مستقیم و برخورد آخرالزمانی رانده خواهد شد؟ آیندهای که نه محصول تقدیر تاریخی، بلکه نتیجهی انباشت خطاهای سیاستورزی در چهار دههی گذشته است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺بازیگری حرفه ای چین و روسیه با ایران
در حافظه عمومی چنین القا شده که «شرق» همیشه پناهگاه ایران در برابر تحریمهای غرب بوده است؛ اما نگاهی به کارنامه شورای امنیت چیز دیگری میگوید. همهٔ قطعنامههای تحریمی علیه ایران که امروز با مکانیسم ماشه بازگشتهاند، روزی با رأی مثبت مسکو و پکن تصویب شدهاند:
•قطعنامه ۱۶۹۶ (۲۰۰۶) – ۱۴ رأی موافق، فقط قطر مخالف؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۷۳۷ (۲۰۰۶) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۷۴۷ (۲۰۰۷) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۸۰۳ (۲۰۰۸) – ۱۴ رأی موافق، یک ممتنع (اندونزی)؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) – ۱۲ رأی موافق، دو مخالف (ترکیه و برزیل)، یک ممتنع (لبنان)؛ چین و روسیه موافق
یعنی برخلاف روایت رسمی، چین و روسیه در تمام این سالها نه ممتنع بودند، نه مخالف؛ بلکه دست بالا را در شکل دادن و تصویب همین قطعنامههایی داشتند که امروز علیه ایران بازگشته است.
نکتهٔ هشداردهنده اینجاست: اگر روزی برسد که ایران تصمیم بگیرد با غرب معاملهای انجام دهد و از زیر بار این قطعنامهها بیرون بیاید، بزرگترین سدِ سیاسی و حقوقی احتمالاً همین مسکو و پکن خواهند بود؛ همانها که یک دهه پیش با رأی مثبت خود تحریمها را قفل کردند.
اتکا به شرق، بدون درک منافع واقعی شرق، یعنی دوباره گرفتار همان تلهای شدن که خودمان دهههاست در آنیم. اینبار نیز با قطعنامه ای تمدید ۶ ماهه که میدانستند رای نمی آورد، مهر تاییدی برای حق رای ۳ کشور اروپایی و تایید حقوقی بازگشت تحریم ها دادند. اما بعضی ها هنوز هم سخن از حمایت روسیه و چین را در مجامع بین المللی میزنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
در حافظه عمومی چنین القا شده که «شرق» همیشه پناهگاه ایران در برابر تحریمهای غرب بوده است؛ اما نگاهی به کارنامه شورای امنیت چیز دیگری میگوید. همهٔ قطعنامههای تحریمی علیه ایران که امروز با مکانیسم ماشه بازگشتهاند، روزی با رأی مثبت مسکو و پکن تصویب شدهاند:
•قطعنامه ۱۶۹۶ (۲۰۰۶) – ۱۴ رأی موافق، فقط قطر مخالف؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۷۳۷ (۲۰۰۶) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۷۴۷ (۲۰۰۷) – به اتفاق آرا؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۸۰۳ (۲۰۰۸) – ۱۴ رأی موافق، یک ممتنع (اندونزی)؛ چین و روسیه موافق
•قطعنامه ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) – ۱۲ رأی موافق، دو مخالف (ترکیه و برزیل)، یک ممتنع (لبنان)؛ چین و روسیه موافق
یعنی برخلاف روایت رسمی، چین و روسیه در تمام این سالها نه ممتنع بودند، نه مخالف؛ بلکه دست بالا را در شکل دادن و تصویب همین قطعنامههایی داشتند که امروز علیه ایران بازگشته است.
نکتهٔ هشداردهنده اینجاست: اگر روزی برسد که ایران تصمیم بگیرد با غرب معاملهای انجام دهد و از زیر بار این قطعنامهها بیرون بیاید، بزرگترین سدِ سیاسی و حقوقی احتمالاً همین مسکو و پکن خواهند بود؛ همانها که یک دهه پیش با رأی مثبت خود تحریمها را قفل کردند.
اتکا به شرق، بدون درک منافع واقعی شرق، یعنی دوباره گرفتار همان تلهای شدن که خودمان دهههاست در آنیم. اینبار نیز با قطعنامه ای تمدید ۶ ماهه که میدانستند رای نمی آورد، مهر تاییدی برای حق رای ۳ کشور اروپایی و تایید حقوقی بازگشت تحریم ها دادند. اما بعضی ها هنوز هم سخن از حمایت روسیه و چین را در مجامع بین المللی میزنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
چین با فولاد سبز دنبال حذف رقبا و زنگ خطر برای کشورهای مانند ایران
چین با یک حرکت «ترمز و گاز» همزمان، هم جلوی ظرفیتهای تازه فولاد را گرفته و هم کارخانهها را به کاهش تولید واداشته است؛ اقدامی که در ظاهر شبیه سیاست زیستمحیطی است اما در عمل بازتعریف قواعد بازی جهانی فولاد خواهد بود.
طبق برنامهای که پکن برای ۲۰۲۵ گذاشته، هیچ مجوز تازهای برای فولادسازی با سوخت ذغالسنگ صادر نمیشود و سهم پروژههای کوره قوسی الکتریکی که آلودگی کمتر دارد، رو به افزایش است.
کارخانههای بزرگ هم بهطور «غیررسمی اما جدی» فراخوانده شدهاند که عرضه را کنترل کنند تا جنگ قیمتها و مازاد تولید مهار شود.
هدف رسمی:
تا پایان ۲۰۲۵ بیش از ۸۰ درصد ظرفیت فولادسازی کشور به استانداردهای «انتشار فوقالعاده پایین» برسد.
هدف غیررسمی:
چین پیشاپیش خود را با مکانیسمهای کربنی اتحادیه اروپا و فشارهای تجاری آماده کند تا با تعرفههای سنگین مواجه نشود و حتی با فولاد «سبز» خود بازارهای جدیدی بگیرد.
🔹برای سایر کشورها و صادرکنندگان فولاد «از جمله ایران » این تغییر یک هشدار است:
دنیای فولاد در حال سبزشدن است، ولی قواعدش را همان قدرتی مینویسد که بیشترین تولید را دارد. ما اگر فقط تماشاگر باشیم، در بازی جدید فولاد نه نقش داریم نه سهم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
چین با یک حرکت «ترمز و گاز» همزمان، هم جلوی ظرفیتهای تازه فولاد را گرفته و هم کارخانهها را به کاهش تولید واداشته است؛ اقدامی که در ظاهر شبیه سیاست زیستمحیطی است اما در عمل بازتعریف قواعد بازی جهانی فولاد خواهد بود.
طبق برنامهای که پکن برای ۲۰۲۵ گذاشته، هیچ مجوز تازهای برای فولادسازی با سوخت ذغالسنگ صادر نمیشود و سهم پروژههای کوره قوسی الکتریکی که آلودگی کمتر دارد، رو به افزایش است.
کارخانههای بزرگ هم بهطور «غیررسمی اما جدی» فراخوانده شدهاند که عرضه را کنترل کنند تا جنگ قیمتها و مازاد تولید مهار شود.
هدف رسمی:
تا پایان ۲۰۲۵ بیش از ۸۰ درصد ظرفیت فولادسازی کشور به استانداردهای «انتشار فوقالعاده پایین» برسد.
هدف غیررسمی:
چین پیشاپیش خود را با مکانیسمهای کربنی اتحادیه اروپا و فشارهای تجاری آماده کند تا با تعرفههای سنگین مواجه نشود و حتی با فولاد «سبز» خود بازارهای جدیدی بگیرد.
🔹برای سایر کشورها و صادرکنندگان فولاد «از جمله ایران » این تغییر یک هشدار است:
دنیای فولاد در حال سبزشدن است، ولی قواعدش را همان قدرتی مینویسد که بیشترین تولید را دارد. ما اگر فقط تماشاگر باشیم، در بازی جدید فولاد نه نقش داریم نه سهم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 پساماشه رسید، چه میکنید؟
✍️ محمد فاضلی
👈 مکانیسم ماشه بالاخره عمل کرد و تحریمهای سازمان ملل دوباره بر ایران اعمال میشوند. سطح بحث و تحلیل در داخل ظاهراً در حد ناسزا گفتن به جلیلی/ظریف؛ دعوا بر سر خوب یا بد بودن برجام؛ ظالم بودن یا نبودن غرب؛ و چیزهایی در همین حد است. اگر مباحثه عمیقتری در پس و پشت سیاست و در اتاقهای تصمیمگیری جاری است، حداقل من خبر ندارم. فعلاً اکثریت دنبال پختن نان سیاست داخلی از تنور شکست برجام و اجرای مکانیسم ماشه هستند.
خب، این سطح از مناقشه و بازی سیاسی در حد دعوای چهار تا نماینده مجلس با دو تا فعال سیاسی، کف توییتر و فضای مجازی یا در بقیه رسانهها، مشکلی هم ندارد. بالاخره جماعتی باید سر و صدایی کنند و جار و جنجالی راه بیندازند که فضای سیاست پرشور و زنده به نظر برسد، خودشان هم از نمد این دعوا کلاهی دست و پا کنند. اما فراتر از این چه؟
تجربههای قبلی نشان میدهد حکمران و سیاستگذار به بیان کلماتی کلیشهای و تکراری قناعت میکند و هیچ دستور کار واقعی و مؤثری ندارد. شاهد اینکه در چند ماه گذشته استفاده از کلیدواژه مقاومت خیلی زیاد شده اما معنای دقیق و روی زمین آن مشخص نیست. ترجمه مقاومت به سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست اجتماعی و ... چیست؟ هیچ بعید نیست سوزن سیاستگذاری و حکمرانی روی واژگانی نظیر مقاومت گیر کند و هیچ معلوم نشود معنای واقعی و عملیاتی آنها چیست.
حالا وقت این است که صریح بپرسیم، در این شرایط جدید، در حالی که به عادیسازی روابط با غرب در افق کوتاهمدت هیچ امیدی نیست، و زیر سایه جنگ احتمالی:
برنامه همکاری اقتصادی راهبردی با چین و مؤثر بر سرنوشت امنیتتوسعه کشور چیست؟ قرار است با چین چگونه کار کنید و تشتت و بههمریختگی مواضع سیاسی و کارشناسی برای همکاری با چین را چگونه سامان میدهید؟
تکلیف سیاست صنعتی چه میشود؟ برای تابآوری بنگاهها و حفظ حداقلی از رشد اقتصادی و ممانعت از بیکاری گسترده چه میکنید؟
برای حمایت از اقشار آسیبپذیر و به شدت تحت فشار تورم، بیکاری و تکانههای روانی ناشی از فضای تحریمی چه میکنید؟
برای رابطه تنشآمیز مجلس و دولت، و رانتجوییهای سیاسی و اقتصادی موجود در این رابطه، که در نهایت به ناکارآمدی، بیعملی و نارضایتی عمومی میانجامد چه میکنید؟
برای کاستن از موانعی که بوروکراسی در مسیر فعالیت بخش خصوصی ایجاد میکند، و برای کاستن از هزینههای مبادلاتی سنگینی که فعالیت اقتصادی مولد را زمینگیر کردهاند، چه میکنید؟
برای از میان بردن عوامل تحریککننده نارضایتی اجتماعی و متغیرهایی که به همبستگی اجتماعی ضربه میزنند، چه برنامهای دارید؟
برای سخن گفتن در دنیای پساماشه، در دنیایی که دیگر برجام نیست، از چه زبانی استفاده میکنید؟ کماکان برجام و کاستیهایش را چون چماقی بر سر این و آن میکوبید؟ یا اندیشه دیگری دارید؟ با چه زبانی سخن میگویید؟
هر دورانی، قهرمانان خودش را طلب میکند. قهرمانان، آدمهایی هستند که روح زمانه را صورتبندی کرده و زبان و گفتمان جدیدی حول آن روح زمانه خلق میکنند.
محمود احمدینژاد و سعید جلیلی قهرمانان عصر مقاومت دهه ۸۰ بودند. قهرمانانی که جهان را در قالب «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود» صورتبندی میکردند. حسن روحانی و جواد ظریف، قهرمانان مذاکره و دیپلماسی بودند. قهرمانانی که جهان را با دیپلماسی و مذاکره هدایت میکردند. حالا هر دو گروه در واقعیت به بنبست رسیدهاند.
در فردای دو دوران مقاومت و دیپلماسی، وضع اقتصاد، جامعه، محیطزیست، امنیت و ... از هر آنچه بیست سال پیش وجود داشت، بدتر است. اکنون عصر پساماشه است، بازگشتهایم به وضعیتی که ۱۵ سال پیش وجود داشت، بدون آن منابع، بدون آن میزان درآمد نفتی، آب، سرمایه اجتماعی، و ...؛ در حالی که انبوهی از ناترازیها ما را در بر گرفتهاند.
قهرمانان پساماشه چه کسانی هستند؟ سخنشان چیست؟ چه چیزی را صورتبندی میکنند؟ به کدام سؤالات راهبردی پاسخ میدهند؟ شاید آنها هم دوباره به زبان مقاومت یا دیپلماسی سخن بگویند، اما اینها فقط اشتراک لفظ خواهد بود. سؤال این است که مقاومت و دیپلماسی در نسبت با سؤالاتی که پیش روی ایران امروز است چه معنای دقیق و روی زمینی - فراتر از کلیات ابوالبقا یا حرفهای پرطمطراقِ بهدردنخور – دارند؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ محمد فاضلی
👈 مکانیسم ماشه بالاخره عمل کرد و تحریمهای سازمان ملل دوباره بر ایران اعمال میشوند. سطح بحث و تحلیل در داخل ظاهراً در حد ناسزا گفتن به جلیلی/ظریف؛ دعوا بر سر خوب یا بد بودن برجام؛ ظالم بودن یا نبودن غرب؛ و چیزهایی در همین حد است. اگر مباحثه عمیقتری در پس و پشت سیاست و در اتاقهای تصمیمگیری جاری است، حداقل من خبر ندارم. فعلاً اکثریت دنبال پختن نان سیاست داخلی از تنور شکست برجام و اجرای مکانیسم ماشه هستند.
خب، این سطح از مناقشه و بازی سیاسی در حد دعوای چهار تا نماینده مجلس با دو تا فعال سیاسی، کف توییتر و فضای مجازی یا در بقیه رسانهها، مشکلی هم ندارد. بالاخره جماعتی باید سر و صدایی کنند و جار و جنجالی راه بیندازند که فضای سیاست پرشور و زنده به نظر برسد، خودشان هم از نمد این دعوا کلاهی دست و پا کنند. اما فراتر از این چه؟
تجربههای قبلی نشان میدهد حکمران و سیاستگذار به بیان کلماتی کلیشهای و تکراری قناعت میکند و هیچ دستور کار واقعی و مؤثری ندارد. شاهد اینکه در چند ماه گذشته استفاده از کلیدواژه مقاومت خیلی زیاد شده اما معنای دقیق و روی زمین آن مشخص نیست. ترجمه مقاومت به سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست اجتماعی و ... چیست؟ هیچ بعید نیست سوزن سیاستگذاری و حکمرانی روی واژگانی نظیر مقاومت گیر کند و هیچ معلوم نشود معنای واقعی و عملیاتی آنها چیست.
حالا وقت این است که صریح بپرسیم، در این شرایط جدید، در حالی که به عادیسازی روابط با غرب در افق کوتاهمدت هیچ امیدی نیست، و زیر سایه جنگ احتمالی:
برنامه همکاری اقتصادی راهبردی با چین و مؤثر بر سرنوشت امنیتتوسعه کشور چیست؟ قرار است با چین چگونه کار کنید و تشتت و بههمریختگی مواضع سیاسی و کارشناسی برای همکاری با چین را چگونه سامان میدهید؟
تکلیف سیاست صنعتی چه میشود؟ برای تابآوری بنگاهها و حفظ حداقلی از رشد اقتصادی و ممانعت از بیکاری گسترده چه میکنید؟
برای حمایت از اقشار آسیبپذیر و به شدت تحت فشار تورم، بیکاری و تکانههای روانی ناشی از فضای تحریمی چه میکنید؟
برای رابطه تنشآمیز مجلس و دولت، و رانتجوییهای سیاسی و اقتصادی موجود در این رابطه، که در نهایت به ناکارآمدی، بیعملی و نارضایتی عمومی میانجامد چه میکنید؟
برای کاستن از موانعی که بوروکراسی در مسیر فعالیت بخش خصوصی ایجاد میکند، و برای کاستن از هزینههای مبادلاتی سنگینی که فعالیت اقتصادی مولد را زمینگیر کردهاند، چه میکنید؟
برای از میان بردن عوامل تحریککننده نارضایتی اجتماعی و متغیرهایی که به همبستگی اجتماعی ضربه میزنند، چه برنامهای دارید؟
برای سخن گفتن در دنیای پساماشه، در دنیایی که دیگر برجام نیست، از چه زبانی استفاده میکنید؟ کماکان برجام و کاستیهایش را چون چماقی بر سر این و آن میکوبید؟ یا اندیشه دیگری دارید؟ با چه زبانی سخن میگویید؟
هر دورانی، قهرمانان خودش را طلب میکند. قهرمانان، آدمهایی هستند که روح زمانه را صورتبندی کرده و زبان و گفتمان جدیدی حول آن روح زمانه خلق میکنند.
محمود احمدینژاد و سعید جلیلی قهرمانان عصر مقاومت دهه ۸۰ بودند. قهرمانانی که جهان را در قالب «آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدانتان پاره شود» صورتبندی میکردند. حسن روحانی و جواد ظریف، قهرمانان مذاکره و دیپلماسی بودند. قهرمانانی که جهان را با دیپلماسی و مذاکره هدایت میکردند. حالا هر دو گروه در واقعیت به بنبست رسیدهاند.
در فردای دو دوران مقاومت و دیپلماسی، وضع اقتصاد، جامعه، محیطزیست، امنیت و ... از هر آنچه بیست سال پیش وجود داشت، بدتر است. اکنون عصر پساماشه است، بازگشتهایم به وضعیتی که ۱۵ سال پیش وجود داشت، بدون آن منابع، بدون آن میزان درآمد نفتی، آب، سرمایه اجتماعی، و ...؛ در حالی که انبوهی از ناترازیها ما را در بر گرفتهاند.
قهرمانان پساماشه چه کسانی هستند؟ سخنشان چیست؟ چه چیزی را صورتبندی میکنند؟ به کدام سؤالات راهبردی پاسخ میدهند؟ شاید آنها هم دوباره به زبان مقاومت یا دیپلماسی سخن بگویند، اما اینها فقط اشتراک لفظ خواهد بود. سؤال این است که مقاومت و دیپلماسی در نسبت با سؤالاتی که پیش روی ایران امروز است چه معنای دقیق و روی زمینی - فراتر از کلیات ابوالبقا یا حرفهای پرطمطراقِ بهدردنخور – دارند؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ ماشالله « رَجَب » !
✍️حامد پاک طینت
تامین گاز
۴ میلیارد متر مکعب در سال
به مدت ۲۰ سال
به ارزش ۴۳ میلیارد دلار
خرید ۷۵ فروند بوئینگ ۷۸۷
۱۵۰ فروند بوئینگ ۷۳۷
به جمع ۲۲۵ هواپیمای مسافربری
به ارزش ۲۲ میلیارد دلار
جنگنده پیشرفته F35 , F16
به ارزش ۳۵ میلیارد دلار
تکنولوژی هسته ای نیروگاهی
به ارزش ۱۰ میلیارد دلار
به جمع ۱۱۰ میلیارد دلار!
دلیل تعریف و تمجید و احترامات فائقه ای که ترامپ برای اردوغان قائل است روحیه بیزنسی و کاسب مسلکی اوست
رجب طیب اردوغان روحیه اقتصادی خود را نه از طریق تحصیلات در این باب بلکه از راه تجربه عملی و مستقیم در زندگی و کار از دوران کودکی کسب کرد.ارزش پول را با فروشندگی شربت آبلیمو و نان سمیت درک کرد و بده و بستان را از همان جا آموخت. نحوه رفتار، دیدگاه ساختاریافته و دیسیپلین او متاثر از روحیه پدر نظامی اوست. پدرش یک افسر ساحلی در سازمان دریانوردی دولتی بود. ترکیبی از یک بینش اقتصادی و سیاسی، رهبری برای ترکیه ساخت که حاصلش کشوری است که ملاحظه میکنید:
رتبه ۱ فرودگاههای جهان
رتبه ۱ در بیش از ۲۰ محصول معدنی جهان
رتبه ۱ در تولید برق فسیلی در اروپا
رتبه ۱ در صادرات طلا و جواهر
رتبه ۱ در مقاصد پروازهای بین المللی
رتبه ۲ در صادرات گندم دوروم
رتبه ۴ گردشگری جهان
رتبه ۵ تولید سیمان جهان
رتبه ۵ تولید فولاد جهان
رتبه ۸ در بهترین خط هوایی مسافربری جهان
رتبه ۸ در صادرات خودرو در جهان
رتبه ۸ در صادرات پوشاک جهان
رتبه ۸ در صادرات محصولات کشاورزی
حاصل این رتبه ها چیزی جز ثروت برای کشور و مردمانش نبود. ترکیه بیش از ۶۲ میلیارد دلار در سال فقط از گردشگری درآمد دارد. فراموش نکنیم کل درآمد نفتی سالانه ایران ۴۰ میلیارد دلار است که احتمالا بعد از مکانیزم ماشه معلوم نیست به چه عددی برسد؛ درست به اندازه درآمد نفتی ایران، ترکها از خطوط هوایی و دریایی درآمد دارند، درست به اندازه درآمد نفتی ایران صادرات پوشاک و ماشین آلات دارند و تقریبا به اندازه نیمی از درآمد نفتی ایران، به دنیا خودرو میفروشند!
چهل سال پیش تولید ناخالص سرانه ترکیه و ایران تقریبا مساوی بود، ایران حتی کمی بیشتر، با ۲۴۰۰ دلار. امروز تولید ناخالص ترکیه ۳ برابر ایران است و سرانه اش به بیش از ۱۵۰۰۰ دلار رسیده، در شرایطی که مهمترین چالش ایران تامین یارانه نقدی برای بیش از ۷۰% جمعیت کشور است بدلیل این حقیقت که تقریبا همین میزان از جمعیت، ناتوان از تامین هزینه های روزانه خود هستند.
چه کسی اما می تواند مدعی شود که ترکیه استقلال ندارد؟ گاو شیرده است؟ نوکر اربابان است و ...؟
اسلام گرایی اردوغان و حزبش هرگز قابل کتمان نبوده، رویکردهای ضد اسرائیلی اش هیچوقت نهان نبوده اما او خوب می دانسته که اقتصاد را بعنوان بالاترین اولویت کشورش فدای هیچ چیز نکند و این مهمترین رمز پایداری ترکیه در قدرت و ماندگاری او در تاریخ و اذهان بعنوان یک رهبر موفق و قابل احترام بین همسایگان و غیر همسایگان است
قراردادهایی که او در سفر اخیرش با ترامپ امضا کرد موجب بیش از ۳۰ میلیارد دلار سود برای شرکتهای آمریکایی و ارتقای جایگاه ترامپ نزد اقتصاد آمریکا شد اما او هم بزرگترین خط هوایی دنیا را برای گردشگری کشورش به ارمغان آورد، با خرید گاز از آمریکا خود را از اتکای گازی به روسیه و ایران خلاص کرد، از نظر نظامی خود را با اسرائیل متوازن تر نمود و از همه مهمتر خود را بعنوان یک کشور مهم، تعیین کننده و قدرتمند تثبیت کرد.
هیچیک از اینها اما موجب عدم توازن بین غرب و شرق نیست. ترکیه بیش از ۱۰ میلیارد دلار گاز و ۶ میلیارد دلار نفت از روسیه می خرد و روسیه مقصد بسیاری از کالاهای ترکیه ای است. بیش از ۷ میلیون گردشگر روس در سال به ترکیه سفر می کنند که همه اینها ۲۵ میلیارد دلار سود سالانه روانه جیب مردم ترکیه میکند، اردوغان حتی از جنگ روسیه و اوکراین کاسبی کرد؛ با ترانزیت غلات و نفت بدلیل اختلال در مسیر دریای سیاه حداقل سالی ۵ میلیارد دلار درآمد خلق کرد، با گرفتن تخفیف گاز از روسیه بدلیل تحریم ها ۵ میلیارد دلار کسب کرد
همسایه اش ایران اما در میان واهمه ای از جنگ، تحریمهایی همه جانبه، محدودیت هایی نامحدود، تورمی افسار گسیخته و آینده ای مبهم در کار خود مانده؛ قرارداد گاز ترکیه با آمریکا درآمد سالانه ایران از فروش گاز را حداقل ۲ میلیارد دلار کاهش می دهد، آنهم در روزگاری که نشانگر ضیق دلار ،دقیقه به دقیقه روی تابلوی صرافی های شهر خود را نمایش می دهد!
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
تامین گاز
۴ میلیارد متر مکعب در سال
به مدت ۲۰ سال
به ارزش ۴۳ میلیارد دلار
خرید ۷۵ فروند بوئینگ ۷۸۷
۱۵۰ فروند بوئینگ ۷۳۷
به جمع ۲۲۵ هواپیمای مسافربری
به ارزش ۲۲ میلیارد دلار
جنگنده پیشرفته F35 , F16
به ارزش ۳۵ میلیارد دلار
تکنولوژی هسته ای نیروگاهی
به ارزش ۱۰ میلیارد دلار
به جمع ۱۱۰ میلیارد دلار!
دلیل تعریف و تمجید و احترامات فائقه ای که ترامپ برای اردوغان قائل است روحیه بیزنسی و کاسب مسلکی اوست
رجب طیب اردوغان روحیه اقتصادی خود را نه از طریق تحصیلات در این باب بلکه از راه تجربه عملی و مستقیم در زندگی و کار از دوران کودکی کسب کرد.ارزش پول را با فروشندگی شربت آبلیمو و نان سمیت درک کرد و بده و بستان را از همان جا آموخت. نحوه رفتار، دیدگاه ساختاریافته و دیسیپلین او متاثر از روحیه پدر نظامی اوست. پدرش یک افسر ساحلی در سازمان دریانوردی دولتی بود. ترکیبی از یک بینش اقتصادی و سیاسی، رهبری برای ترکیه ساخت که حاصلش کشوری است که ملاحظه میکنید:
رتبه ۱ فرودگاههای جهان
رتبه ۱ در بیش از ۲۰ محصول معدنی جهان
رتبه ۱ در تولید برق فسیلی در اروپا
رتبه ۱ در صادرات طلا و جواهر
رتبه ۱ در مقاصد پروازهای بین المللی
رتبه ۲ در صادرات گندم دوروم
رتبه ۴ گردشگری جهان
رتبه ۵ تولید سیمان جهان
رتبه ۵ تولید فولاد جهان
رتبه ۸ در بهترین خط هوایی مسافربری جهان
رتبه ۸ در صادرات خودرو در جهان
رتبه ۸ در صادرات پوشاک جهان
رتبه ۸ در صادرات محصولات کشاورزی
حاصل این رتبه ها چیزی جز ثروت برای کشور و مردمانش نبود. ترکیه بیش از ۶۲ میلیارد دلار در سال فقط از گردشگری درآمد دارد. فراموش نکنیم کل درآمد نفتی سالانه ایران ۴۰ میلیارد دلار است که احتمالا بعد از مکانیزم ماشه معلوم نیست به چه عددی برسد؛ درست به اندازه درآمد نفتی ایران، ترکها از خطوط هوایی و دریایی درآمد دارند، درست به اندازه درآمد نفتی ایران صادرات پوشاک و ماشین آلات دارند و تقریبا به اندازه نیمی از درآمد نفتی ایران، به دنیا خودرو میفروشند!
چهل سال پیش تولید ناخالص سرانه ترکیه و ایران تقریبا مساوی بود، ایران حتی کمی بیشتر، با ۲۴۰۰ دلار. امروز تولید ناخالص ترکیه ۳ برابر ایران است و سرانه اش به بیش از ۱۵۰۰۰ دلار رسیده، در شرایطی که مهمترین چالش ایران تامین یارانه نقدی برای بیش از ۷۰% جمعیت کشور است بدلیل این حقیقت که تقریبا همین میزان از جمعیت، ناتوان از تامین هزینه های روزانه خود هستند.
چه کسی اما می تواند مدعی شود که ترکیه استقلال ندارد؟ گاو شیرده است؟ نوکر اربابان است و ...؟
اسلام گرایی اردوغان و حزبش هرگز قابل کتمان نبوده، رویکردهای ضد اسرائیلی اش هیچوقت نهان نبوده اما او خوب می دانسته که اقتصاد را بعنوان بالاترین اولویت کشورش فدای هیچ چیز نکند و این مهمترین رمز پایداری ترکیه در قدرت و ماندگاری او در تاریخ و اذهان بعنوان یک رهبر موفق و قابل احترام بین همسایگان و غیر همسایگان است
قراردادهایی که او در سفر اخیرش با ترامپ امضا کرد موجب بیش از ۳۰ میلیارد دلار سود برای شرکتهای آمریکایی و ارتقای جایگاه ترامپ نزد اقتصاد آمریکا شد اما او هم بزرگترین خط هوایی دنیا را برای گردشگری کشورش به ارمغان آورد، با خرید گاز از آمریکا خود را از اتکای گازی به روسیه و ایران خلاص کرد، از نظر نظامی خود را با اسرائیل متوازن تر نمود و از همه مهمتر خود را بعنوان یک کشور مهم، تعیین کننده و قدرتمند تثبیت کرد.
هیچیک از اینها اما موجب عدم توازن بین غرب و شرق نیست. ترکیه بیش از ۱۰ میلیارد دلار گاز و ۶ میلیارد دلار نفت از روسیه می خرد و روسیه مقصد بسیاری از کالاهای ترکیه ای است. بیش از ۷ میلیون گردشگر روس در سال به ترکیه سفر می کنند که همه اینها ۲۵ میلیارد دلار سود سالانه روانه جیب مردم ترکیه میکند، اردوغان حتی از جنگ روسیه و اوکراین کاسبی کرد؛ با ترانزیت غلات و نفت بدلیل اختلال در مسیر دریای سیاه حداقل سالی ۵ میلیارد دلار درآمد خلق کرد، با گرفتن تخفیف گاز از روسیه بدلیل تحریم ها ۵ میلیارد دلار کسب کرد
همسایه اش ایران اما در میان واهمه ای از جنگ، تحریمهایی همه جانبه، محدودیت هایی نامحدود، تورمی افسار گسیخته و آینده ای مبهم در کار خود مانده؛ قرارداد گاز ترکیه با آمریکا درآمد سالانه ایران از فروش گاز را حداقل ۲ میلیارد دلار کاهش می دهد، آنهم در روزگاری که نشانگر ضیق دلار ،دقیقه به دقیقه روی تابلوی صرافی های شهر خود را نمایش می دهد!
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
«روسیه» آن نیست که ما فکر میکنیم
صفدر نظری
🔸برای روسیه پیر و فرتوت دیگر نه از پیروزی برقآسا و اشغال کل اوکراین خبری شد نه از پیروزی کُند و اشغال سنگر به سنگر کل اوکراین. دیگر بعید است روسیه به کییف حمله کند و ایده «اشغالِ کامل شرق اکراین» هم منتفی به نظر میرسد.از زمانیکه یکی از بزرگترین و پر مدعا ترین ارتشهای دنیا به کشوری که دهها پله از خود ضعیفتر است یورش میبرد هر چیزی مگر پیروزی برقآسا، دیگر پیروزی به شمار نمیآید.بازی فوتبال نیست که بشود برد با یک گل بُرد به شمار آید بلکه مسئله پرستیژ، ادعا، کارآمدی، توانمندی و موضع راهبردی یک کشور در عرصۀ بینالمللی است.براستی چرا روسیه گام در چنین مسیری نهاد؟روسیه این وضعیت ناگوار را پیشبینی نکرده بود؟ طبعاً این پرسش «یک» جواب ندارد و باید در پی مجموعه عوامل بود اما به گمانم میتوان «بارزترین» دلیل این اشتباه را نام برد.
🔹در دنیای سیاست خطرناکترین سقوط افتادن در تلههای خود ساخته است.مانند صیادی که در دام خود میافتد.تبلیغات ابزار همیشگیِ سیاست است.محور تبلیغات «حقیقت و واقعیت» نیست بلکه صرفاً «هدف سیاسی» مبنا قرار میگیرد و ممکن است تبلیغات پر از دادههای غلط،ادعاهای دروغ و شعارهای پوچ باشد.از میان دورهای باطل در این عالم، باطل ترین دور،باور کردن تبلیغات خود ساخته است! یعنی دولتمردی که برای اهداف سیاسی تبلیغاتی راه انداخته است اینک تبلیغات خود ساخته اش را باور میکند و بدتر اینکه همان تبلیغات را مبنای تحلیل و تصمیم گیری خود قرار میدهد.نطفه فاجعه در این زهدان پوچ بسته میشود جائیکه تبلیغ دستمایه تحلیل میشود.«پوتین» گرفتار همین دور باطل شد.اما چطور کسی مثل «پوتین» با سابقه امنیتی در تله تبلیغاتی خود افتاد؟
🔸رسانه های رسمی روسیه چند سال دائم از نئونازیها صحبت می کرد.دائم گفت روسیه ستیزان اوکراین فقط مشتی نئونازی هستند و دولت کییف نیز پشتوانه مردمی ندارد.این همان تبلیغ دروغینی بود که روسیه خود نیز آن را باور کرد! فکر میکرد وقتی به اوکراین حمله کند مردم اوکراین پرچمهای روسیه را بر بام خانههایشان برمیافرازند و دولت نیز کم و بیش به سادگی سقوط میکند.پس برای در هم کوبیدن مشتی نئونازی و دولتی ضعیف یک «عملیات ویژه نظامی» کافی خواهد بود.اما کشتی روسیه به صخره واقعیت کوبید! حمله کرد و با مقاومت منسجم یک ملت روبرو شد! مدافعانی باایمان در برابر مهاجمانی زر خرید!یعنی ارتش روسیه در برابر چند گردان نئونازی با آن تسلیحات سبک و نیمه سبک زمینگیر شد؟مضحک نیست؟روسیه در برابر یک «هنگ آزوف» گرفتار شد؟! نه! روسیه به تله تبلیغاتی خودش افتاد و این نیز نتیجه اقتدارگرائی، فقدان تکثر آرا و نبودِ گردش آزاد اطلاعات است.
🔹روسیه پیداست از ایده «جنگ جنگ تا اشغال اوکراین» به ایده «جنگ جنگ تا اشغال مناطق تعیینکننده» رسیده است تا در مذاکرات در موضع برتر باشد. به این ترتیب روسیه خواهد کوشید با اشغال چند منطقه شرقی و جنوبی امتیازاتی از اوکراین بگیرد و زودتر این بساط پر هزینه را با دستاوردی قابل ذکر جمع کند.اما آن هیمنه و هیبتی که همگان از توان نظامی روسیه داشتند فرو ریخت و پرسش بزرگتر اینکه اصلاً آیا این جنگ ارزش این همه هزینه را داشت؟آیا روسیه توان جنگی بزرگتر را دارد؟ باختهای معنوی این جنگ چه میشود؟روز اول جنگ همگان می دانستند که صورت مسئله اصلاً «جنگ روسیه و ناتو نیست»،بلکه «رابطه روسیه با مردم اروپای شرقی است». بزرگترین باخت روسیه وجههاش نزد این ملت ها بود. روسیه برای اشغال هر شهری باید آن را ویران کند.چشم ها می بیند و دل ها برای همیشه از روسیه میرَمَد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
صفدر نظری
🔸برای روسیه پیر و فرتوت دیگر نه از پیروزی برقآسا و اشغال کل اوکراین خبری شد نه از پیروزی کُند و اشغال سنگر به سنگر کل اوکراین. دیگر بعید است روسیه به کییف حمله کند و ایده «اشغالِ کامل شرق اکراین» هم منتفی به نظر میرسد.از زمانیکه یکی از بزرگترین و پر مدعا ترین ارتشهای دنیا به کشوری که دهها پله از خود ضعیفتر است یورش میبرد هر چیزی مگر پیروزی برقآسا، دیگر پیروزی به شمار نمیآید.بازی فوتبال نیست که بشود برد با یک گل بُرد به شمار آید بلکه مسئله پرستیژ، ادعا، کارآمدی، توانمندی و موضع راهبردی یک کشور در عرصۀ بینالمللی است.براستی چرا روسیه گام در چنین مسیری نهاد؟روسیه این وضعیت ناگوار را پیشبینی نکرده بود؟ طبعاً این پرسش «یک» جواب ندارد و باید در پی مجموعه عوامل بود اما به گمانم میتوان «بارزترین» دلیل این اشتباه را نام برد.
🔹در دنیای سیاست خطرناکترین سقوط افتادن در تلههای خود ساخته است.مانند صیادی که در دام خود میافتد.تبلیغات ابزار همیشگیِ سیاست است.محور تبلیغات «حقیقت و واقعیت» نیست بلکه صرفاً «هدف سیاسی» مبنا قرار میگیرد و ممکن است تبلیغات پر از دادههای غلط،ادعاهای دروغ و شعارهای پوچ باشد.از میان دورهای باطل در این عالم، باطل ترین دور،باور کردن تبلیغات خود ساخته است! یعنی دولتمردی که برای اهداف سیاسی تبلیغاتی راه انداخته است اینک تبلیغات خود ساخته اش را باور میکند و بدتر اینکه همان تبلیغات را مبنای تحلیل و تصمیم گیری خود قرار میدهد.نطفه فاجعه در این زهدان پوچ بسته میشود جائیکه تبلیغ دستمایه تحلیل میشود.«پوتین» گرفتار همین دور باطل شد.اما چطور کسی مثل «پوتین» با سابقه امنیتی در تله تبلیغاتی خود افتاد؟
🔸رسانه های رسمی روسیه چند سال دائم از نئونازیها صحبت می کرد.دائم گفت روسیه ستیزان اوکراین فقط مشتی نئونازی هستند و دولت کییف نیز پشتوانه مردمی ندارد.این همان تبلیغ دروغینی بود که روسیه خود نیز آن را باور کرد! فکر میکرد وقتی به اوکراین حمله کند مردم اوکراین پرچمهای روسیه را بر بام خانههایشان برمیافرازند و دولت نیز کم و بیش به سادگی سقوط میکند.پس برای در هم کوبیدن مشتی نئونازی و دولتی ضعیف یک «عملیات ویژه نظامی» کافی خواهد بود.اما کشتی روسیه به صخره واقعیت کوبید! حمله کرد و با مقاومت منسجم یک ملت روبرو شد! مدافعانی باایمان در برابر مهاجمانی زر خرید!یعنی ارتش روسیه در برابر چند گردان نئونازی با آن تسلیحات سبک و نیمه سبک زمینگیر شد؟مضحک نیست؟روسیه در برابر یک «هنگ آزوف» گرفتار شد؟! نه! روسیه به تله تبلیغاتی خودش افتاد و این نیز نتیجه اقتدارگرائی، فقدان تکثر آرا و نبودِ گردش آزاد اطلاعات است.
🔹روسیه پیداست از ایده «جنگ جنگ تا اشغال اوکراین» به ایده «جنگ جنگ تا اشغال مناطق تعیینکننده» رسیده است تا در مذاکرات در موضع برتر باشد. به این ترتیب روسیه خواهد کوشید با اشغال چند منطقه شرقی و جنوبی امتیازاتی از اوکراین بگیرد و زودتر این بساط پر هزینه را با دستاوردی قابل ذکر جمع کند.اما آن هیمنه و هیبتی که همگان از توان نظامی روسیه داشتند فرو ریخت و پرسش بزرگتر اینکه اصلاً آیا این جنگ ارزش این همه هزینه را داشت؟آیا روسیه توان جنگی بزرگتر را دارد؟ باختهای معنوی این جنگ چه میشود؟روز اول جنگ همگان می دانستند که صورت مسئله اصلاً «جنگ روسیه و ناتو نیست»،بلکه «رابطه روسیه با مردم اروپای شرقی است». بزرگترین باخت روسیه وجههاش نزد این ملت ها بود. روسیه برای اشغال هر شهری باید آن را ویران کند.چشم ها می بیند و دل ها برای همیشه از روسیه میرَمَد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
.
🔰ابر تورم آلمان در سال ۱۹۲۳ چه بر سر مردم آورد؟
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد؛ اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد. یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت. با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید. سقوط آزاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند؛ زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالا رفته بود. یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت.
داستانهای آن روزها وحشتناک بود.
یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود؛ بنابراین او فقط می توانست یک نان بخرد.
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد.
آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند.
اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با بدهیهای هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای واردکردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت میکرد.
برای پرداخت بدهیهای خارجی، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کوله پشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه می رفتند. اسکناس های با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد.
ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به دادوستد کردند. بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند.
مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض میکردند. وحشت و بی اعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند.
اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، دارایی های مشهود بودند – الماس، طلا، عتیقهجات و کالاهای هنری.
به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لوله های مسی، بنزین.
در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمین های کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. آلمان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نبود.
جورج جی دبلیو گودمن، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی نوشت: پساندازهای از دست رفته هرگز بازیابی نشدند «و البته نه ارزشهای سختکوشی و نجابتی که با پسانداز همراه بود». خلقوخوی متفاوتی در کشور وجود داشت، خلقی که هیتلر بعدها با استعداد شیطانی از آن بهره برد.
پرل اس باک، نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت: شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانهها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیونها نفر بودند. آنها ثروت و پسانداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست.
با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان می توانند ارباب زندگی خود باشند. ارزشهای قدیمی اخلاق، اخلاق و نجابت نیز از بین رفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔰ابر تورم آلمان در سال ۱۹۲۳ چه بر سر مردم آورد؟
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد؛ اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد. یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت. با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید. سقوط آزاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند؛ زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالا رفته بود. یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت.
داستانهای آن روزها وحشتناک بود.
یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود؛ بنابراین او فقط می توانست یک نان بخرد.
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد.
آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند.
اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با بدهیهای هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای واردکردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت میکرد.
برای پرداخت بدهیهای خارجی، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کوله پشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه می رفتند. اسکناس های با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد.
ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به دادوستد کردند. بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند.
مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض میکردند. وحشت و بی اعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند.
اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، دارایی های مشهود بودند – الماس، طلا، عتیقهجات و کالاهای هنری.
به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لوله های مسی، بنزین.
در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمین های کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. آلمان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نبود.
جورج جی دبلیو گودمن، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی نوشت: پساندازهای از دست رفته هرگز بازیابی نشدند «و البته نه ارزشهای سختکوشی و نجابتی که با پسانداز همراه بود». خلقوخوی متفاوتی در کشور وجود داشت، خلقی که هیتلر بعدها با استعداد شیطانی از آن بهره برد.
پرل اس باک، نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت: شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانهها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیونها نفر بودند. آنها ثروت و پسانداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست.
با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان می توانند ارباب زندگی خود باشند. ارزشهای قدیمی اخلاق، اخلاق و نجابت نیز از بین رفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حرکت بر لبه جنگ، آخرین قمار
🖊 مرضیه حاجی هاشمی
🔻 وقتی یک ساختار سیاسی، در یک سه وجهی انسداد یافته محصور می شود؛ بدین معنا که در دیپلماسی بر وجه پایان یا ناکارآمدی مذاکرات، در اقتصاد بر وجه تحریمهای سنگین و نارضایتی فزاینده اجتماعی و در مشروعیت سیاسی، بر وجه فشار داخلی و ریزش پایگاه اجتماعی می غلطد، گویی که به استقبال جنگ می لغزد؛ اما آیا به آغوش یک جنگ تمام عیار فرو می افتد یا بر «لبهی جنگ» می رقصد؛ بدین معنا که بر آستانهی درگیری برای بازتولید مشروعیت، تغییر موازنه و خرید زمان، بازی می کند؟
🔻 به نظر می رسد، مبتنی بر منطق راهبردی، چنین بازیگری سه گزینهی کلی پیشرو دارد:
۱- اصلاح ساختار و عقبنشینی سیاسی (پرریسک برای خود نظام)؛
۲- سرکوب و کنترل امنیتی بدون تغییر مسیر سیاست خارجی (پرهزینه برای نظام)
۳- «فرار به جلو» از طریق بحران خارجی (جنگ محدود، تنش کنترلشده یا حملات غیرمستقیم).
🔹از دید تصمیمگیران امنیتی در چنین مواقعی گزینه سوم میتواند در کوتاهمدت، بهترین «کاتالیزور» برای بازتولید انسجام باشد؛ ولی تنها تا جایی که کنترل صحنه حفظ شود.
🔹حتی رادیکال ترین رویکردها نیز به خوبی آگاهند که توان اقتصادی کشور در چنین وضعیتی برای جنگ طولانی بسیار پایین است و منابع ارزی و انرژی کافی برای حفظ لجستیک نظامی و تامین حداقل های معیشتی و خدمات اجتماعی به طور هم زمان وجود ندارد؛ از این رو جنگِ تمامعیار میتواند به شورشهای داخلی یا تجزیهی ساختار امنیتی بینجامد مانند نمونه «عراق».
🔹 در چنین شرایط پیچیده ای؛ حتی تضمینی وجود ندارد که حمایت کشورهایی که به ظاهر شرکای راهبردی هستند، در یک جنگ واقعی و مستقیم فعال شوند؛ چرا که آنها نیز منافع ملی خود را در اولویت قرار می دهند؛ لذا یک جنگ تمام عیار برای بقا، ریسک وجودی دارد و هرگز ابزار بقای مطمئن نیست.
🔹 اینجاست که حرکت بر لبه جنگ، می تواند مزایای ملموس داشته باشد:
۱- ایجاد فضای امنیتی و انسداد سیاسی که بهراحتی میتواند فضای رسانهای، احزاب و جامعهی مدنی را تحت شعار «دفاع از کشور» تعطیل کند؛
۲- افزایش همبستگی موقت که تهدید بیرونی، احساس «محاصره» و «ما در برابر آنها» را میسازد
و ۳- چانهزنی در سیاست خارجی که با بالا بردن تنش، میتواند طرف های مقابل را به باز کردن مسیرهای دیپلماتیک یا امتیازات جزئی سوق دهد.
🔹 در واقع تصمیم گیران ارشد امنیتی از بحرانِ کنترلشده بهعنوان ابزار مدیریت بنبست استفاده میکنند؛ اما این بازی پر ریسک می تواند احتمال عبور از آستانه به جنگ تمام عیار و طولانی مدت را بالا ببرد.
🔹در دو صورت این وضعیت تحمیل می شود:
نخست اگر برآورد کنند فروپاشی داخلی قریبالوقوع است و جنگ تنها راهِ تغییر زمین بازی است
و دوم اگر اشتباه محاسباتی کنند و واکنش طرف مقابل فراتر از انتظار باشد.
🔹 در هر دو صورت حکومت به آن چیزی در می غلطد که هرگز نمی خواست؛ ولی حرکت بر «لبه جنگ» «آخرین قمار» است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🖊 مرضیه حاجی هاشمی
🔻 وقتی یک ساختار سیاسی، در یک سه وجهی انسداد یافته محصور می شود؛ بدین معنا که در دیپلماسی بر وجه پایان یا ناکارآمدی مذاکرات، در اقتصاد بر وجه تحریمهای سنگین و نارضایتی فزاینده اجتماعی و در مشروعیت سیاسی، بر وجه فشار داخلی و ریزش پایگاه اجتماعی می غلطد، گویی که به استقبال جنگ می لغزد؛ اما آیا به آغوش یک جنگ تمام عیار فرو می افتد یا بر «لبهی جنگ» می رقصد؛ بدین معنا که بر آستانهی درگیری برای بازتولید مشروعیت، تغییر موازنه و خرید زمان، بازی می کند؟
🔻 به نظر می رسد، مبتنی بر منطق راهبردی، چنین بازیگری سه گزینهی کلی پیشرو دارد:
۱- اصلاح ساختار و عقبنشینی سیاسی (پرریسک برای خود نظام)؛
۲- سرکوب و کنترل امنیتی بدون تغییر مسیر سیاست خارجی (پرهزینه برای نظام)
۳- «فرار به جلو» از طریق بحران خارجی (جنگ محدود، تنش کنترلشده یا حملات غیرمستقیم).
🔹از دید تصمیمگیران امنیتی در چنین مواقعی گزینه سوم میتواند در کوتاهمدت، بهترین «کاتالیزور» برای بازتولید انسجام باشد؛ ولی تنها تا جایی که کنترل صحنه حفظ شود.
🔹حتی رادیکال ترین رویکردها نیز به خوبی آگاهند که توان اقتصادی کشور در چنین وضعیتی برای جنگ طولانی بسیار پایین است و منابع ارزی و انرژی کافی برای حفظ لجستیک نظامی و تامین حداقل های معیشتی و خدمات اجتماعی به طور هم زمان وجود ندارد؛ از این رو جنگِ تمامعیار میتواند به شورشهای داخلی یا تجزیهی ساختار امنیتی بینجامد مانند نمونه «عراق».
🔹 در چنین شرایط پیچیده ای؛ حتی تضمینی وجود ندارد که حمایت کشورهایی که به ظاهر شرکای راهبردی هستند، در یک جنگ واقعی و مستقیم فعال شوند؛ چرا که آنها نیز منافع ملی خود را در اولویت قرار می دهند؛ لذا یک جنگ تمام عیار برای بقا، ریسک وجودی دارد و هرگز ابزار بقای مطمئن نیست.
🔹 اینجاست که حرکت بر لبه جنگ، می تواند مزایای ملموس داشته باشد:
۱- ایجاد فضای امنیتی و انسداد سیاسی که بهراحتی میتواند فضای رسانهای، احزاب و جامعهی مدنی را تحت شعار «دفاع از کشور» تعطیل کند؛
۲- افزایش همبستگی موقت که تهدید بیرونی، احساس «محاصره» و «ما در برابر آنها» را میسازد
و ۳- چانهزنی در سیاست خارجی که با بالا بردن تنش، میتواند طرف های مقابل را به باز کردن مسیرهای دیپلماتیک یا امتیازات جزئی سوق دهد.
🔹 در واقع تصمیم گیران ارشد امنیتی از بحرانِ کنترلشده بهعنوان ابزار مدیریت بنبست استفاده میکنند؛ اما این بازی پر ریسک می تواند احتمال عبور از آستانه به جنگ تمام عیار و طولانی مدت را بالا ببرد.
🔹در دو صورت این وضعیت تحمیل می شود:
نخست اگر برآورد کنند فروپاشی داخلی قریبالوقوع است و جنگ تنها راهِ تغییر زمین بازی است
و دوم اگر اشتباه محاسباتی کنند و واکنش طرف مقابل فراتر از انتظار باشد.
🔹 در هر دو صورت حکومت به آن چیزی در می غلطد که هرگز نمی خواست؛ ولی حرکت بر «لبه جنگ» «آخرین قمار» است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
آخر شاهنامه
یدالله کریمی پور
محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: تنها ۱۰٪ مردم ایران حزب الهی هستند؛ ولی ۹۰٪ ایرانیان می خواهند زندگی کنند. وی افزود: خانمی چادری در تلویزیون گفت مملکت مال حزب الهی هاست. هر کس حزب الله را قبول ندارد برود اصلا تو چه کاره ای که این حرف ها را میزنی و...
در این ارتباط چند نکته راهبردی نهفته است:
۱- چنین اعترافی از سوی مقامی درون حکومتی، قدیمی و بنیادگرا، نشانگر آن است که درون حاکمیت نیز نگرانی هایی نسبت به شکاف میان مردم- حکومت وجود دارد.
۲- چنان چه حاکمیت تنها بر ۱۰٪ متکی است، در بزنگاه های اجتماعی(اعتراضات، بحران های اجتماعی) این درصد تضمین کافی برای بقای آن نخواهد بود.
۳- باهنر رسما از دوگانه ملیتی سخن رانده است: اقلیت حکومتی ایدئولوژی محور و اکثریت ناچاری که بیشتر در پی زندگی عادی، جستجوی رفاه و آینده خود و فرزندانشان هستند. باهنر معترف است که گفتمان رسمی حزب الهی بودن دیگر سبک زندگی غالب نیست. مردم در پی زندگی کردن هستند و نه مقاومت دائمی.
۴- با فرض درستی تخمین ۱۰٪ حزب الهی و حکومتی بودن جمعیت، روشن است که در بزنگاه های ملی، مانند اعتراضات فراگیر، حکومت برای بقای خود، ناگزیر به در پیش گرفتن شیوه سرکوب خواهد بود.
۵- از خلال سخنان باهنر می توان دریافت که روایت رسمی حکومتی از جامعه ایران به پایان خود نزدیک شده است؛ گفتمانی که چهار دهه بر پایه انقلاب دائمی و امت حزب الله بنا شده بود، امروز در برابر واقعیت نسل هایی قرار گرفته که نه از سر دشمنی، که از سر خستگی و تجربه می خواهد زندگی را بازپسگیرد.
۶- آخر شاهنامه پیش و بیش از آنکه پیام آور فروپاشی نظام باشد، به معنای پایان یافتن دوران مشروعیت ایدئولوژیک است؛ دورانی که حاکمیت می توانست اراده خود را با زبان دین و مقاومت توجیه کند. ولی حالا جزو بدیهیات است که زبان جامعه، زبان نان، کرامت و آزادی زیستن است
۷- در چنین شرایطی، هر کوششی برای بازسازی اقتدار بر پایه منویات و خواسته های اقلیت وفادار، جز تعمیق شکاف اجتماعی و اخلاقی، دستاوردی نخواهد داشت.
به گمانم سخن باهنر، نه از سر هشدار و دلسوزی، که از حس پایان است. اعتراف به این که حزب الهی بودن دیگر نه معیار فضیلت که نشانه فاصله گرفتن از اکثریت است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
یدالله کریمی پور
محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: تنها ۱۰٪ مردم ایران حزب الهی هستند؛ ولی ۹۰٪ ایرانیان می خواهند زندگی کنند. وی افزود: خانمی چادری در تلویزیون گفت مملکت مال حزب الهی هاست. هر کس حزب الله را قبول ندارد برود اصلا تو چه کاره ای که این حرف ها را میزنی و...
در این ارتباط چند نکته راهبردی نهفته است:
۱- چنین اعترافی از سوی مقامی درون حکومتی، قدیمی و بنیادگرا، نشانگر آن است که درون حاکمیت نیز نگرانی هایی نسبت به شکاف میان مردم- حکومت وجود دارد.
۲- چنان چه حاکمیت تنها بر ۱۰٪ متکی است، در بزنگاه های اجتماعی(اعتراضات، بحران های اجتماعی) این درصد تضمین کافی برای بقای آن نخواهد بود.
۳- باهنر رسما از دوگانه ملیتی سخن رانده است: اقلیت حکومتی ایدئولوژی محور و اکثریت ناچاری که بیشتر در پی زندگی عادی، جستجوی رفاه و آینده خود و فرزندانشان هستند. باهنر معترف است که گفتمان رسمی حزب الهی بودن دیگر سبک زندگی غالب نیست. مردم در پی زندگی کردن هستند و نه مقاومت دائمی.
۴- با فرض درستی تخمین ۱۰٪ حزب الهی و حکومتی بودن جمعیت، روشن است که در بزنگاه های ملی، مانند اعتراضات فراگیر، حکومت برای بقای خود، ناگزیر به در پیش گرفتن شیوه سرکوب خواهد بود.
۵- از خلال سخنان باهنر می توان دریافت که روایت رسمی حکومتی از جامعه ایران به پایان خود نزدیک شده است؛ گفتمانی که چهار دهه بر پایه انقلاب دائمی و امت حزب الله بنا شده بود، امروز در برابر واقعیت نسل هایی قرار گرفته که نه از سر دشمنی، که از سر خستگی و تجربه می خواهد زندگی را بازپسگیرد.
۶- آخر شاهنامه پیش و بیش از آنکه پیام آور فروپاشی نظام باشد، به معنای پایان یافتن دوران مشروعیت ایدئولوژیک است؛ دورانی که حاکمیت می توانست اراده خود را با زبان دین و مقاومت توجیه کند. ولی حالا جزو بدیهیات است که زبان جامعه، زبان نان، کرامت و آزادی زیستن است
۷- در چنین شرایطی، هر کوششی برای بازسازی اقتدار بر پایه منویات و خواسته های اقلیت وفادار، جز تعمیق شکاف اجتماعی و اخلاقی، دستاوردی نخواهد داشت.
به گمانم سخن باهنر، نه از سر هشدار و دلسوزی، که از حس پایان است. اعتراف به این که حزب الهی بودن دیگر نه معیار فضیلت که نشانه فاصله گرفتن از اکثریت است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
خسارتها و هزینههای «برنامه هستهای» برای اقتصاد ایران نشان میدهد، بحران هستهای برای اقتصاد ایران، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴ میلادی بین یک تا ۳/۵ تریلیون دلار است.
🔹در این سناریوها فرض شده ایران وضعیتی مشابه دو کشور همسایه عراق (اقتصاد نفتی) و ترکیه (کشوری با مشابهتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) داشته باشد.
🔹در سناریوی سوم هم فرض شده اقتصاد ایران بهجای گرفتار شدن در بحران هستهای، با رشدی بسیار ملایم، در حد متوسط جهانی رشد پیدا میکرد.
🔹در سناریوی اول میزان خسارت اقتصاد ایران بیش از ۲/۷ تریلیون دلار، در سناریوی دوم (رشد مشابه ترکیه) بیش از ۳/۵ تریلیون دلار و در سناریوی سوم (رشد مشابه متوسط جهانی) بیش از یک تریلیون دلار است.
🔹اگر این ارقام را به جمعیت تقسیم کنیم، میزان خسارت وارد شده به هر ایرانی در ۱۵ سال گذشته بین ۱۳ تا ۴۵ هزار دلار برآورد میشود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌Paktinat.Hamed
🔹در این سناریوها فرض شده ایران وضعیتی مشابه دو کشور همسایه عراق (اقتصاد نفتی) و ترکیه (کشوری با مشابهتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) داشته باشد.
🔹در سناریوی سوم هم فرض شده اقتصاد ایران بهجای گرفتار شدن در بحران هستهای، با رشدی بسیار ملایم، در حد متوسط جهانی رشد پیدا میکرد.
🔹در سناریوی اول میزان خسارت اقتصاد ایران بیش از ۲/۷ تریلیون دلار، در سناریوی دوم (رشد مشابه ترکیه) بیش از ۳/۵ تریلیون دلار و در سناریوی سوم (رشد مشابه متوسط جهانی) بیش از یک تریلیون دلار است.
🔹اگر این ارقام را به جمعیت تقسیم کنیم، میزان خسارت وارد شده به هر ایرانی در ۱۵ سال گذشته بین ۱۳ تا ۴۵ هزار دلار برآورد میشود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌Paktinat.Hamed
آقا: از من کلیه می خرید!
جعفر بخشی
گفت آقا : کسی را نمی شناسید از من کلیه بخره ! و بازیگر طنز که داشت برای فالورهای اینستاگرامش کلیپ درست می کرد ؛ در جا میخکوب شد و ایستاد. بازی پر تکرارِ دوربینِ مخفی این بار جور دیگری جواب داد و جای لوده گی و خنده را ؛ غصه ای بزرگ و اشگی پنهان فرا گرفت. بازیگر کاغذی به دست داشت تا سوژه هایش را انتخاب کند و از آنان به انگلیسی نشانیِ جایی را بپرسد. به مرد افسرده یِ غمگینِ سر به پایین که رسید نقش را بی کم و کاست بازی کرد تا سوژه اش را به بازی بگیرد و مخاطبانشان را دقایقی بخنداند. مردِ شهرستانی اما با گفتن این جمله که برو پیِ کارت. من این جا غریبم و کسی را نمی شناسم بازیگر را از خود دور کرد. بازیگر که فهمیده بود سوژه اعصاب ندارد ؛ قصد رفتن کرد تا لنز دوربین را روی چهره ی فرد دیگری زوم کند و همانند همیشه با ساخت دوربین مخفی ؛ جماعتی را به خنده و شادمانی وادارد.
هنوز چند قدم نرفته بود که سوژه با صدایی گرفته و حزن آلود بازیگر را خطاب قرار داد و گفت : می خواهم کلیه ام را فروشم. شما کسی را می شناسید که از من کلیه بخرد ؟ همین جمله کافی بود تا سقف خنده آوار شود و فرو بریزد. بازیگر نشست روی جدول کنار خیابان. چسبیده به مردِ آشفته ی شهرستانی که در نهایت استیصال و درمانده گی قرار داشت. جمله ای سنگین و طاقت سوز تا این بار دوربین مخفی در فضای مجازی ؛ راز آشکار مردمانِ این سرزمین را بی تعارف بیرون بریزد که ناگزیرند برای زنده ماندن نصف جان شوند و بخشی از اندامهای حیاتیِ بدن شان را به بازار برده و بفروشند. مردمانی از زندگی جا مانده که هر چقدر دویدند تا به خوشبختی برسند نشد. و به گمانِ مردم ایران زمین خوشبختی سالهاست که از این دیار رمیده و جایی دور گم و گور شده. جایی که دست هیج کس به آن نمی رسد.
بازیگر که این بار به درِ بسته خورده بود و از دوربین مخفی اش کاسب نشده بود ؛ اما شنونده ی خوبی شد و نقشش را در کسوتِ یک هموطنِ درد آشنا و فداکار به عالی ترین شکل ممکن در این صحنه ی بی بدیل و بی تکرار بازی کرد. مردِ غریب از بیماری مادرش گفت و این که هزینه ی درمان مادر را ندارد. این که از شهرستان آمده و جایی را در تهران نمی شناسد. و این که خودش را از کار اخراج کرده اند و هیچ درآمدی ندارد تا به یاریِ مادر بشتابد و غمِ مادر را بمیراند. مردی در آستانه ی کاملِ فروپاشی. مردی که ممکن بود به جای جان دادن به مادر ؛ جانِ خودش را هم در یکی از نقاط خلوت تهران و در تاریک ترین ساعت شب بگیرد و به زندگی اش پایان دهد. بازیگر اما دست روی شانه هایش گذاشت و مرهمِ دردهای بی پایانش شد. سرش را با مهربانی به آغوش گرفت و در هنگامه ی گریستنِ مردِ گرفتار به او گفت : نگران نباش و گریه نکن برادر. هزینه های درمان مادرت را من پرداخت می کنم. و این جا بود که دوربین کات گرفت تا حماسه ای شورانگیز و دلربا از انسانیت و معرفت در تهرانِ شلوغ خلق شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
جعفر بخشی
گفت آقا : کسی را نمی شناسید از من کلیه بخره ! و بازیگر طنز که داشت برای فالورهای اینستاگرامش کلیپ درست می کرد ؛ در جا میخکوب شد و ایستاد. بازی پر تکرارِ دوربینِ مخفی این بار جور دیگری جواب داد و جای لوده گی و خنده را ؛ غصه ای بزرگ و اشگی پنهان فرا گرفت. بازیگر کاغذی به دست داشت تا سوژه هایش را انتخاب کند و از آنان به انگلیسی نشانیِ جایی را بپرسد. به مرد افسرده یِ غمگینِ سر به پایین که رسید نقش را بی کم و کاست بازی کرد تا سوژه اش را به بازی بگیرد و مخاطبانشان را دقایقی بخنداند. مردِ شهرستانی اما با گفتن این جمله که برو پیِ کارت. من این جا غریبم و کسی را نمی شناسم بازیگر را از خود دور کرد. بازیگر که فهمیده بود سوژه اعصاب ندارد ؛ قصد رفتن کرد تا لنز دوربین را روی چهره ی فرد دیگری زوم کند و همانند همیشه با ساخت دوربین مخفی ؛ جماعتی را به خنده و شادمانی وادارد.
هنوز چند قدم نرفته بود که سوژه با صدایی گرفته و حزن آلود بازیگر را خطاب قرار داد و گفت : می خواهم کلیه ام را فروشم. شما کسی را می شناسید که از من کلیه بخرد ؟ همین جمله کافی بود تا سقف خنده آوار شود و فرو بریزد. بازیگر نشست روی جدول کنار خیابان. چسبیده به مردِ آشفته ی شهرستانی که در نهایت استیصال و درمانده گی قرار داشت. جمله ای سنگین و طاقت سوز تا این بار دوربین مخفی در فضای مجازی ؛ راز آشکار مردمانِ این سرزمین را بی تعارف بیرون بریزد که ناگزیرند برای زنده ماندن نصف جان شوند و بخشی از اندامهای حیاتیِ بدن شان را به بازار برده و بفروشند. مردمانی از زندگی جا مانده که هر چقدر دویدند تا به خوشبختی برسند نشد. و به گمانِ مردم ایران زمین خوشبختی سالهاست که از این دیار رمیده و جایی دور گم و گور شده. جایی که دست هیج کس به آن نمی رسد.
بازیگر که این بار به درِ بسته خورده بود و از دوربین مخفی اش کاسب نشده بود ؛ اما شنونده ی خوبی شد و نقشش را در کسوتِ یک هموطنِ درد آشنا و فداکار به عالی ترین شکل ممکن در این صحنه ی بی بدیل و بی تکرار بازی کرد. مردِ غریب از بیماری مادرش گفت و این که هزینه ی درمان مادر را ندارد. این که از شهرستان آمده و جایی را در تهران نمی شناسد. و این که خودش را از کار اخراج کرده اند و هیچ درآمدی ندارد تا به یاریِ مادر بشتابد و غمِ مادر را بمیراند. مردی در آستانه ی کاملِ فروپاشی. مردی که ممکن بود به جای جان دادن به مادر ؛ جانِ خودش را هم در یکی از نقاط خلوت تهران و در تاریک ترین ساعت شب بگیرد و به زندگی اش پایان دهد. بازیگر اما دست روی شانه هایش گذاشت و مرهمِ دردهای بی پایانش شد. سرش را با مهربانی به آغوش گرفت و در هنگامه ی گریستنِ مردِ گرفتار به او گفت : نگران نباش و گریه نکن برادر. هزینه های درمان مادرت را من پرداخت می کنم. و این جا بود که دوربین کات گرفت تا حماسه ای شورانگیز و دلربا از انسانیت و معرفت در تهرانِ شلوغ خلق شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
۲۶ درصد رشد مصرف برق در ترکیه، بدون خاموشی
در ترکیه طی دو سال گذشته مصرف برق برای خنکسازی ۲۶ درصد افزایش یافت. نه برقی قطع شد، نه مردم گناهکار شناخته شدند. زمستان دیگر فصل اوج مصرف برق نیست؛ تابستان و کولرها جای آن را گرفتهاند.
طبق دادههای اندیشکده Ember، در تابستان ۲۰۲۴ کولرها تا ۱۸ درصد بار شبکه را بلعیدهاند. هر یک درجه افزایش دما، یعنی نیاز به یک نیروگاه جدید. برآوردها هشدار میدهند تا سال ۲۰۳۵ مصرف برای خنکسازی میتواند سه برابر شود و اوج تقاضا به مرز ۸۵ گیگاواتساعت برسد.
راهحل ترکیه از قبل روشن بود: مدیریت یکپارچه انرژی. با ساختارسازی علمی، انرژی خورشیدی و تجدیدپذیرها به خدمت گرفته شدند؛ بهگونهای که در تابستان گذشته، خورشید بیش از ۲۰ درصد برق ساعات اوج گرما را تأمین کرد. اما ترکیه بهدرستی فهمید که خورشید تنها کافی نیست؛ زنجیره تجدیدپذیر باید کامل شود.
ترکیه امروز آینهای در برابر منطقه است. پرسش این است: دیگر کشورها هم میتوانند با ساختارسازی علمی از انرژیهای نو بهره ببرند، یا تنها در مدیریت خاموشیها «پیشرفته» خواهند شد و دستاوردشان نرمافزارهای اطلاعرسانی قطع برق خواهد بود؟
زمانی که از مدیریت یکپارچه انرژی و جایگزینی نخبگان بهجای مدیران جناحی در ایران نوشتم، ترکیه گرفتار بحران برق بود. امروز آنها به الگویی برای منطقه تبدیل شدهاند، و ما هر روز مدیران ضعیفتر را جایگزین همان قدیمیهای پرخطا میکنیم. در سال ۲۰۲۵ میخواهیم با «عملیات نهضتی» مشکل برق را حل کنیم.
«آنقدر در مدیریت انرژی پرت هستیم، که حتی راه کمک گرفتن از خدا را هم بر خودمان بستهایم.»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
در ترکیه طی دو سال گذشته مصرف برق برای خنکسازی ۲۶ درصد افزایش یافت. نه برقی قطع شد، نه مردم گناهکار شناخته شدند. زمستان دیگر فصل اوج مصرف برق نیست؛ تابستان و کولرها جای آن را گرفتهاند.
طبق دادههای اندیشکده Ember، در تابستان ۲۰۲۴ کولرها تا ۱۸ درصد بار شبکه را بلعیدهاند. هر یک درجه افزایش دما، یعنی نیاز به یک نیروگاه جدید. برآوردها هشدار میدهند تا سال ۲۰۳۵ مصرف برای خنکسازی میتواند سه برابر شود و اوج تقاضا به مرز ۸۵ گیگاواتساعت برسد.
راهحل ترکیه از قبل روشن بود: مدیریت یکپارچه انرژی. با ساختارسازی علمی، انرژی خورشیدی و تجدیدپذیرها به خدمت گرفته شدند؛ بهگونهای که در تابستان گذشته، خورشید بیش از ۲۰ درصد برق ساعات اوج گرما را تأمین کرد. اما ترکیه بهدرستی فهمید که خورشید تنها کافی نیست؛ زنجیره تجدیدپذیر باید کامل شود.
ترکیه امروز آینهای در برابر منطقه است. پرسش این است: دیگر کشورها هم میتوانند با ساختارسازی علمی از انرژیهای نو بهره ببرند، یا تنها در مدیریت خاموشیها «پیشرفته» خواهند شد و دستاوردشان نرمافزارهای اطلاعرسانی قطع برق خواهد بود؟
زمانی که از مدیریت یکپارچه انرژی و جایگزینی نخبگان بهجای مدیران جناحی در ایران نوشتم، ترکیه گرفتار بحران برق بود. امروز آنها به الگویی برای منطقه تبدیل شدهاند، و ما هر روز مدیران ضعیفتر را جایگزین همان قدیمیهای پرخطا میکنیم. در سال ۲۰۲۵ میخواهیم با «عملیات نهضتی» مشکل برق را حل کنیم.
«آنقدر در مدیریت انرژی پرت هستیم، که حتی راه کمک گرفتن از خدا را هم بر خودمان بستهایم.»
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
تکزنگ زدن نمود اشراف اطلاعاتی نیست!
✍️ حبیب رمضانخانی
نبویان، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در تمجید از نفوذ و اشراف اطلاعاتی ایران گفته:
«در زمان جنگ به یک وزیر خانم رژیم صهیونیستی زنگ زدیم و گفتیم که از ایران زنگ میزنیم و امشب میخواهیم حمله کنیم و دو ساعت بعد مجدد زنگ زدیم که بسیار ترسید و گوشیش رو به شوهرش داد!»
در اینکه آن خانم از بابت ترسش هنوز زنده است یا مرده، بسان سرنوشت خلبان زن دستگیر شده اف ۳۵، اطلاعی نداریم! ولی در پاسخ به این حرکت و این تمجید بایستی گفت:
اگر آن تماس با گوشی همراه خانم وزیر منجر به ردگیری و هدف قرار دادن او میشد، کاری که آن رژیم در این مدت با مخالفان خود، از جمله فرماندهان و دانشمندان ایرانی کرد، قابل تقدیر بود!
ولی به صرف داشتن شماره وزیر و تکزنگ زدن و صحبت کردن که هنر نیست!
چرا که در خود ایران به وقت انتخابات مجلس یادمان هست که بیشتر نمایندگان، بعد از انتخاب شدن، جوزده شماره خود را در فضای مجازی پخش میکنند که مثلا پاسخگوی مردم باشند و بعد که هیجان خوابید و خرشان از پل گذشت، شماره تماس کل ملت ایران را در گوشی خود مسدود میکنند!
بعد همین نمایندگان چند صباحی دیگر میشوند رییسجمهور، وزیر، معاون و... و شماره آنها به راحتی در دسترس همگان هست.
نمونه آن پیامکهای تهدید و فحاشی که تندروها علیه وزرا و نمایندگان غیر همسو میفرستند.
دست آخر، اینکه در جنگ اخیر مواجهه مسئولان بیشتر با بانوان دشمن بود هم جای تامل دارد که از خلبان دستگیر شده تا وزیر تهدید شده همه خانم بودند و یحتمل به دلیل حساسیت به ارشاد بوده است!
نشان به آن نشان که با وجود خوی جنایتکاری آنها، این حربه اثرگذار شد و آن زن وزیر، گوشی را به همسرش داد و از صحبت با نامحرم امتناع کرد که این هم خودش در میانه جنگ دستاوردی است بزرگ!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ حبیب رمضانخانی
نبویان، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس در تمجید از نفوذ و اشراف اطلاعاتی ایران گفته:
«در زمان جنگ به یک وزیر خانم رژیم صهیونیستی زنگ زدیم و گفتیم که از ایران زنگ میزنیم و امشب میخواهیم حمله کنیم و دو ساعت بعد مجدد زنگ زدیم که بسیار ترسید و گوشیش رو به شوهرش داد!»
در اینکه آن خانم از بابت ترسش هنوز زنده است یا مرده، بسان سرنوشت خلبان زن دستگیر شده اف ۳۵، اطلاعی نداریم! ولی در پاسخ به این حرکت و این تمجید بایستی گفت:
اگر آن تماس با گوشی همراه خانم وزیر منجر به ردگیری و هدف قرار دادن او میشد، کاری که آن رژیم در این مدت با مخالفان خود، از جمله فرماندهان و دانشمندان ایرانی کرد، قابل تقدیر بود!
ولی به صرف داشتن شماره وزیر و تکزنگ زدن و صحبت کردن که هنر نیست!
چرا که در خود ایران به وقت انتخابات مجلس یادمان هست که بیشتر نمایندگان، بعد از انتخاب شدن، جوزده شماره خود را در فضای مجازی پخش میکنند که مثلا پاسخگوی مردم باشند و بعد که هیجان خوابید و خرشان از پل گذشت، شماره تماس کل ملت ایران را در گوشی خود مسدود میکنند!
بعد همین نمایندگان چند صباحی دیگر میشوند رییسجمهور، وزیر، معاون و... و شماره آنها به راحتی در دسترس همگان هست.
نمونه آن پیامکهای تهدید و فحاشی که تندروها علیه وزرا و نمایندگان غیر همسو میفرستند.
دست آخر، اینکه در جنگ اخیر مواجهه مسئولان بیشتر با بانوان دشمن بود هم جای تامل دارد که از خلبان دستگیر شده تا وزیر تهدید شده همه خانم بودند و یحتمل به دلیل حساسیت به ارشاد بوده است!
نشان به آن نشان که با وجود خوی جنایتکاری آنها، این حربه اثرگذار شد و آن زن وزیر، گوشی را به همسرش داد و از صحبت با نامحرم امتناع کرد که این هم خودش در میانه جنگ دستاوردی است بزرگ!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺تقدیر بیپایان از سه کشور سوپر مهربان!
محمدحسین روانبخش
1️⃣ تقدیر و تشکر از کشور دوست و برادر لبنان به خاطر پایبندیشان به تحریمها و کمک به گران نشدن بنزین در ایران. چندی پیش سفیر ایران در لبنان گفته حاضر بودیم سوخت مجانی به لبنان ارسال کنیم اما مسئولان لبنانی به خاطر تحریمها نپذیرفتهاند. امیدواریم خداوند درهای رحمتش را به روی عزیزان پرلطف آن کشور بگشاید.
2️⃣ سپاس ویژه و محکم از کشور مهم و تاثیرگذار اوگاندا که در زمانی که عموم مسئولان کشورهای منطقه در شرمالشیخ مصر جمع بودند، با دعوت از وزیر خارجه کشورمان باعث شد برادر عراقچی احساس تنهایی و غربت نکند و آغوش گرم و صمیمانه مسئولان آن کشور را محکم بفشارد.
3️⃣ تشکر بیپایان و صمیمانه از کشور نجیب و مهربان و برادر عراق که لطف کرده و متعهد شده تا سه سال آینده واردات گاز از ایران را قطع کند. همچنین بدینوسیله کمال امتنان صنایع کشور بخصوص پتروشیمیهایی که در طول دو زمستان اخیر دچار قطعی گاز پیاپی میشدند از این اقدام بشردوستانه عراق را اعلام میدارد و امیدواریم در شادیهایشان جبران کنیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
محمدحسین روانبخش
1️⃣ تقدیر و تشکر از کشور دوست و برادر لبنان به خاطر پایبندیشان به تحریمها و کمک به گران نشدن بنزین در ایران. چندی پیش سفیر ایران در لبنان گفته حاضر بودیم سوخت مجانی به لبنان ارسال کنیم اما مسئولان لبنانی به خاطر تحریمها نپذیرفتهاند. امیدواریم خداوند درهای رحمتش را به روی عزیزان پرلطف آن کشور بگشاید.
2️⃣ سپاس ویژه و محکم از کشور مهم و تاثیرگذار اوگاندا که در زمانی که عموم مسئولان کشورهای منطقه در شرمالشیخ مصر جمع بودند، با دعوت از وزیر خارجه کشورمان باعث شد برادر عراقچی احساس تنهایی و غربت نکند و آغوش گرم و صمیمانه مسئولان آن کشور را محکم بفشارد.
3️⃣ تشکر بیپایان و صمیمانه از کشور نجیب و مهربان و برادر عراق که لطف کرده و متعهد شده تا سه سال آینده واردات گاز از ایران را قطع کند. همچنین بدینوسیله کمال امتنان صنایع کشور بخصوص پتروشیمیهایی که در طول دو زمستان اخیر دچار قطعی گاز پیاپی میشدند از این اقدام بشردوستانه عراق را اعلام میدارد و امیدواریم در شادیهایشان جبران کنیم.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴دولتها عمدی تورم رو ایجاد میکنند!
ولی چرا؟!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌Paktinat.Hamed
ولی چرا؟!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌Paktinat.Hamed
عروسی خوبان یا سوگواری اعتماد؟
یدالله کریمی پور
انتشار ویدیوی عروسی مجلل در هتلی لوکس، بیش از آنکه یک رویداد خصوصی باشد، آیینهای از چند واقعیت تلخ است؛ واقعیتهایی که جامعه، سالهاست بهصورت مبهم حس میکند و اکنون در قالب تصویری آشکار دیده است.
۱. پیش از هر چیز، ماجرا نشانهگر تمایز عمیق میان الزامات رسمی و سبک زندگی واقعی در بخشی از ساختار قدرت است؛ تمایزی که از دید جامعهای خوگرفته با آموزههای انقلاب و سادهزیستی، مصداقی روشن از دوگانگی و ریاکاری به شمار میرود.
۲. این ویدئو میتواند به ابزاری برای فشار جناحهای رقیب بدل شود؛ بهویژه از سوی نهادها و رسانههایی که همواره در کمین فرصت برای حذف یا محدودسازی چهرههای میانهرو بودهاند. در چنین شرایطی، حذف نرم و تدریجی محتملتر از برخورد رسمی است.
۳. برای مهار موج خشم عمومی، احتمال دارد حاکمیت با فاصلهگذاری سریع از این چهره سیاسی-نظامی واکنش نشان دهد؛ حتی ورود به مسیر قضایی نیز بعید نیست، اگرچه بیشتر برای نمایش واکنش اخلاقی خواهد بود تا پیگیری واقعی.
۴. در سطح اجتماعی، ویدئو برای مردم تکاندهنده بود؛ چرا که شکاف طبقاتی را نه به صورت آماری، بلکه به زبان تصویر و تجربه عینی نشان داد. در کشوری که اکثریت درگیر تورم، بیکاری و فقرند، چنین نمایشهایی بیش از هر سخنرانی، فاصله طبقاتی را فریاد میزند.
۵. از زاویه فرهنگی، ماجرا ضربهای به گفتمان رسمی «حجاب و عفاف» وارد کرده است. تصاویر و نوع پوشش مهمانان، آن گفتمان را که سالها پایه مشروعیت اخلاقی قدرت تلقی میشد، به حاشیه رانده و بیاعتبار کرده است.
۶. از منظر رسانهای، فضای طنز، کنایه و طعنه در شبکههای اجتماعی فوران کرده است. جامعهای که سالها در تنگنای بیان زیسته، اکنون از زبان شوخی برای بیان خشم و تحقیر استفاده میکند — خشم از تبعیض، و تحقیر از بیعدالتی.
۷. پیامد مهمتر اما در سطح سرمایه اخلاقی قدرت رخ میدهد. این رویداد، یکی از نشانههای فرسایش مشروعیت اخلاقی حاکمیت است؛ فرسایشی که شاید از هر بحران سیاسی یا اقتصادی خطرناکتر باشد. در ذهن مردم، فاصله میان گفتار و کردار قدرت، به شکافی پرنشدنی بدل شده است.
۸. در سطح نمادین، این ویدئو بهخوبی نشان داد که «ارزشها» الزامآور برای تودههاست، نه برای خواص. همین تجربه ملموس از زندگی دوگانه نخبگان، بنیانهای اجتماعی اطاعت را بیش از پیش سست میکند و حس «بیعدالتی اخلاقی» را به عمق جامعه میفرستد.
۹. طبیعی است که رسانههای خارجی و مخالفان از این صحنهها بهرهبرداری کنند؛ اما واقعیت این است که خوراک اصلی را خود حاکمیت با رفتار دوگانهاش فراهم کرده است.
۱۰. و شاید نمادینترین بخش ماجرا، پخش موسیقی عربی در تالار بود؛ جزئی که در ظاهر ساده است اما در بطن خود بار سیاسی سنگینی دارد، زیرا به یادآورنده همان فاصله عمیق میان هویت ادعایی و واقعیت زیسته قدرت است.
در نهایت، این ویدئو بیش از یک عروسی بود؛ تصویری از فروپاشی تدریجی اعتماد. اگر انقلاب زمانی وعده سادگی، برادری و اخلاق داد، اکنون جامعه در مقابل چشمان خود میبیند که چگونه قدرت، در برجهای مرمرین خود از مردم جدا شده است.
این صحنه شاید جشن ازدواجی باشد، اما در حافظه جمعی، چیزی شبیه سوگواری اعتماد ثبت خواهد شد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
یدالله کریمی پور
انتشار ویدیوی عروسی مجلل در هتلی لوکس، بیش از آنکه یک رویداد خصوصی باشد، آیینهای از چند واقعیت تلخ است؛ واقعیتهایی که جامعه، سالهاست بهصورت مبهم حس میکند و اکنون در قالب تصویری آشکار دیده است.
۱. پیش از هر چیز، ماجرا نشانهگر تمایز عمیق میان الزامات رسمی و سبک زندگی واقعی در بخشی از ساختار قدرت است؛ تمایزی که از دید جامعهای خوگرفته با آموزههای انقلاب و سادهزیستی، مصداقی روشن از دوگانگی و ریاکاری به شمار میرود.
۲. این ویدئو میتواند به ابزاری برای فشار جناحهای رقیب بدل شود؛ بهویژه از سوی نهادها و رسانههایی که همواره در کمین فرصت برای حذف یا محدودسازی چهرههای میانهرو بودهاند. در چنین شرایطی، حذف نرم و تدریجی محتملتر از برخورد رسمی است.
۳. برای مهار موج خشم عمومی، احتمال دارد حاکمیت با فاصلهگذاری سریع از این چهره سیاسی-نظامی واکنش نشان دهد؛ حتی ورود به مسیر قضایی نیز بعید نیست، اگرچه بیشتر برای نمایش واکنش اخلاقی خواهد بود تا پیگیری واقعی.
۴. در سطح اجتماعی، ویدئو برای مردم تکاندهنده بود؛ چرا که شکاف طبقاتی را نه به صورت آماری، بلکه به زبان تصویر و تجربه عینی نشان داد. در کشوری که اکثریت درگیر تورم، بیکاری و فقرند، چنین نمایشهایی بیش از هر سخنرانی، فاصله طبقاتی را فریاد میزند.
۵. از زاویه فرهنگی، ماجرا ضربهای به گفتمان رسمی «حجاب و عفاف» وارد کرده است. تصاویر و نوع پوشش مهمانان، آن گفتمان را که سالها پایه مشروعیت اخلاقی قدرت تلقی میشد، به حاشیه رانده و بیاعتبار کرده است.
۶. از منظر رسانهای، فضای طنز، کنایه و طعنه در شبکههای اجتماعی فوران کرده است. جامعهای که سالها در تنگنای بیان زیسته، اکنون از زبان شوخی برای بیان خشم و تحقیر استفاده میکند — خشم از تبعیض، و تحقیر از بیعدالتی.
۷. پیامد مهمتر اما در سطح سرمایه اخلاقی قدرت رخ میدهد. این رویداد، یکی از نشانههای فرسایش مشروعیت اخلاقی حاکمیت است؛ فرسایشی که شاید از هر بحران سیاسی یا اقتصادی خطرناکتر باشد. در ذهن مردم، فاصله میان گفتار و کردار قدرت، به شکافی پرنشدنی بدل شده است.
۸. در سطح نمادین، این ویدئو بهخوبی نشان داد که «ارزشها» الزامآور برای تودههاست، نه برای خواص. همین تجربه ملموس از زندگی دوگانه نخبگان، بنیانهای اجتماعی اطاعت را بیش از پیش سست میکند و حس «بیعدالتی اخلاقی» را به عمق جامعه میفرستد.
۹. طبیعی است که رسانههای خارجی و مخالفان از این صحنهها بهرهبرداری کنند؛ اما واقعیت این است که خوراک اصلی را خود حاکمیت با رفتار دوگانهاش فراهم کرده است.
۱۰. و شاید نمادینترین بخش ماجرا، پخش موسیقی عربی در تالار بود؛ جزئی که در ظاهر ساده است اما در بطن خود بار سیاسی سنگینی دارد، زیرا به یادآورنده همان فاصله عمیق میان هویت ادعایی و واقعیت زیسته قدرت است.
در نهایت، این ویدئو بیش از یک عروسی بود؛ تصویری از فروپاشی تدریجی اعتماد. اگر انقلاب زمانی وعده سادگی، برادری و اخلاق داد، اکنون جامعه در مقابل چشمان خود میبیند که چگونه قدرت، در برجهای مرمرین خود از مردم جدا شده است.
این صحنه شاید جشن ازدواجی باشد، اما در حافظه جمعی، چیزی شبیه سوگواری اعتماد ثبت خواهد شد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
با بزرگترین جمع مدیران خصوصی و نامدار ایرانی در داخل و خارج از کشور همراه شوید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat