Telegram Web Link
📝دولتی که  به ملتش «هیچ» می فروشد! 

♈️«رییس دولت سیزدهم دوسال پیش دستور ساخت هواپیمای ۷۲ نفره را دادند! دو سال بعد اعلام کردند زیر ساختش را نداریم»!

♈️البته نهایت ساده اندیشی است اگر کسی فکر کند برگزار کنندگان شوی نمایشی - تبلیغاتی  ساخت هواپیمای ۷۲ نفره  از ابتدا نمی دانستند که چنین ادعای نا شدنی است!
زیرا ، برای فهمیدن چنین حقیقتی نیاز به  هوش زیاد  یا درک چندان بالایی نیست!

♈️کافی است نیم  نگاهی به صنعت خود رو سازی کشور که  با سرهم کردن قطعات ساخت چین، مشغول کپی ناقص از خودروهای چند دهه پیش دیگر کشورهاست، انداخت! خودروهای به اصطلاح ملی که بعد از چند دهه هنوز هم به لحاظ کیفیت و ایمنی با  نمونه های خارجی و اولیه خود قابل قیاس نیستند!

♈️بنابراین می توان ادعا کرد : هر دو طرف آن شوی تلویزیونی از ابتدا می دانستند چنین دستوری  شدنی نیست،اما به دلایلی ترجیح دادند آن را جدی بگیرند!

♈️مدعیان ساخت هواپیما، با هدف  خودنمایی جلوی دوربین، دریافت بودجه بی حساب و کتاب از دولت،
  فروش ناز و عشوه به دولتمردان جویای نام  !  و....

♈️رئیس جمهور و دولتمردانی که در عصر بی دستاوردی سخت نیازمند سوژه ای توپ بودند تا بتوانند برآورندگان خویش به قدرت را از خود راضی ساخته،
در دل هواداران دو آتشه خود شور و شوقی مضاعف ایجاد کرده که یکباره خاموش نشوند،
در آوردن ادای دانستن و توانستن برای رقبا، تا فرصت به رخ کشیدن  بی دستاوردی دولت را نداشته باشند!
بهانه ای برای حمله و تخریب دولت های پیشین و سر دادن شعار دیگران نمی توانستند و ما می توانیم !
و...

♈️و اما در یک دوره چهار ساله، پز دادن به مدت  دو سال  با یک ادعای بی‌سرانجام ، قیافه گرفتن با « هیچ» برای ملت و فخر فروشی به رقبا،
سرکار گذاشتن هواداران ساده اندیش و‌ زود باوری که در انتها می توان با ادعای  «دشمنان نگذاشتند» سرشان شیره مالید و....واقعا چیز کمی نیست !
تقریبا تنها  هنری است که در عصر ارتباطات  از  دولتی با هفت هزار صفحه  برنامه  دیده نشده ، می توان انتظار داشت!

♈️لازم به ذکر است با گذشت سه سال از ادعای رییسی مبنی بر داشتن  برنامه هفت هزار صفحه ای! این برنامه بخاطر حجم زیاد و سرعت کم اینترنت هنوز دانلود نشده است !

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📄 یک روز حسرت ترکیه را خواهید خورد

🔹اظهارات بانکی پور نماینده مجلس در مورد وضعیت مردان و زنان در ترکیه که گفته بود: «الان در ترکیه به طور متوسط هر مرد با 15 زن شریک جنسی است و بعضی تا 50 زن» توجه بسیاری را به خود جلب کرده  و از چند منظر باید به آن پرداخت.

🔹اول: در ترکیه حجاب ایمانی است نه اسلامی. آنها که در ترکیه (و یا دیگر کشورهای مسلمان) حجاب بر سردارند، از سر اجبار این نوع پوشش را انتخاب نمی‌کنند. به آنها در ترکیه به خاطر داشتن حجاب، برتری در ادارات دولتی داده نمیشود. نداشتن حجاب هم آنها را از حقوق اجتماعی محروم نمیکند. حتی پیشتر، زمانی که بی‌حجابی در ترکیه اجباری بود (این قانون در دوران آتاتورک وضع شده و در دوران اردوغان حذف شد) دختران برای حضور در دانشگاه از کلاه گیس استفاده می کردند تا موی سر واقعی آنها دیده نشود. برعکس حجابی که مدنظر نویسندگان قانون حجاب در ایران است.

🔹حجابی که امروز نویسندگان این قانون می‌خواهند حجابی «تسلیمی» است نه حجاب «ایمانی». از همین روست که کیهان‌نشینان معتقدند، زن ایرانی حتی اگر اعتقادی به حجاب نداشته باشد، اما به صورت ظاهری هم آن را رعایت کند، باز ارزشمند است. از نگاه آنها اصلا مهم نیست که زن ایرانی به حجاب اعتقاد داشته باشد. فقط کافی است تمکین کند و «تسلیم» شود. اما حجاب در سایر کشورهای مسلمان ایمانی است. زن مومن همچنان که خود را موظف به رعایت نماز و روزه می‌داند، بدون هیچ فشار و زور بیرونی، به صورت کامل حجابش را رعایت می کند.

🔹دوم:‌ لازم نیست حتما به کشور ترکیه سفر کنید تا از جمعیت عظیم مردم در مساجد و یا اجتماع آنها در افطاریهای شهرداری استانبول تعجب کنید. کافی است به گزارش‌های رسانه‌ها رجوع کنید و حسرت بخورید از اجتماع کسانی که با اعتقاد قلبی برای نمازخواندن حتی در خیابان کنار هم صف می بندند. در عین حال میشود به مانند دیگران به جای دیدن این صحنه‌ها چشم به جاهای دیگر دوخت و نسخه پیچید.

🔹سوم: وجهه مهم دیگر حرفهای این نماینده مجلس، بدون سند و مدرک حرف زدن است. سندی که قابل اندازه گیری و راستی‌ آزمایی باشد، دیده نمیشود.

🔹چهارم: دقت کنیم که گوینده این سخنان یک فرد عادی نیست. او از جمله اصلی ترین نویسندگان قانون جدید حجاب است. در واقع همین تفکر در درون قانون جدید ریزش کرده که نشان دهنده نوع نگاه آنها به جامعه است.

🔹پنجم:حتی این حرف‌ها هم باعث نشده که واپسگرایانی که خواهان بگیر و ببند در امر حجاب هستند از او راضی شوند. آنها از این فراتر میخواهند در خیابان «اقتدار کمیته‌ای» داشته باشند. به نحوی که مردم از «ترس» جرات نکنند بدون حجاب باشند. نمونه های زیادی از متن‌هایی که علیه بانکی پور و قانون حجاب در ایتا منتشر میشود موید این مساله است که با وجود همه این تلاش‌ها اما بخش تندرو هم از این افراد راضی نیست.

🔹ششم: برای درک مدل تفکر این افراد کافی است به این بخش از نوشته اخیر مهدی جمشیدی از کسانی که نوشته‌های او در رجانیوز منتشر میشود دقت کنیم. او معتقد است: «اقلیّت تجدّدی و ولنگار، اگر رها شوند قدرتِ پیشروی بالایی دارند و تمام جامعه را از جهت ظهوراتِ بیرونی و تجلّی اجتماعی، خواهند بلعید. فقط این مواجهه، «ضمیمه‌ها» و «پیوست‌ها»ی مهم‌تر از متن دارد، از جمله جلوه‌گریِ اقتدارِ حاکمیّت. جریان سکولار باید احساس کند که حاکمیّت، اهل عقب‌نشینی نیست.»

🔹بنابراین هر دو دسته (چه نویسندگان قانون حجاب، چه آنها که اقتدارکمیته‌ای می‌خواهند) نگاهشان به جامعه از یک منطق برخوردار است. آنها جامعه را «تسلیم» شده میخواهند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝📝 سختگیری دهه 60 در مدارس در حال تکرار است/ هنوز «آینه» ممنوع است❗️

♈️دانش‌آموزان دوره متوسطه می‌گویند در مدرسه کیف‌هایشان را می‌گردند و مسئولان مدرسه برخوردهای خشن و توهین‌آمیز دارند

♈️دانش‌آموزان مقطع متوسطه گلایه فراوان دارند؛ گلایه آنها از برخوردهای سلیقه‌ای است. کیانا یکی از دانش‌آموزان کلاس نهم است که می‌گوید: «مسئولان مدرسه، اول سال تحصیلی برای بچه‌ها جلسه‌ای برگزار کردند و درباره همین مسائل با ما حرف زدند. آنها گفتند اگر بچه‌ها پیرسینگ یا هر وسیله دیگری که با استایل دانش‌آموزی تطابق ندارد، ‌همراه‌شان دارند محترمانه تحویل دهند. اما کسی این‌کار را نکرد.

♈️درحال‌حاضر وقتی مسئولان مدرسه چنین وسائلی را دست بچه‌ها ببینند با بی‌احترامی، خشونت و استفاده از الفاظ رکیک می‌گیرند. گاهی هم خانواده‌ها را صدا می‌کنند. بچه‌ها هم وقتی این رفتارها را می‌بینند بیشتر لجبازی می‌کنند.»

♈️کیانا می‌گوید هیچ اقدامی از سوی مسئولان مدرسه برای شاد کردن فضا صورت نمی‌گیرد و حتی گاهی به آنها فشار وارد می‌کنند: «مثلاً ما را مجبور می‌کنند در بعضی از جشنواره‌های مناسبتی شرکت کنیم . چرا باید برخلاف خواسته‌مان در جشنواره‌، و مناسبتی مشارکت کنیم. درحالی‌که در مسائل مهم‌تر به خواسته‌های ما توجه نمی‌کنند.»

♈️او ادامه می‌دهد: «مثلاً ما به‌عنوان دانش‌آموزان پایه نهم که در مقطع حساسی هستیم و امتحان نهایی داریم، نیمی از سال به‌دلیل بارداری یا حوادثی که برای معلمان‌مان رخ داد، کلاس نداشتیم و وقتی به این موضوع اعتراض کردیم و درخواست دادیم تا معلم جایگزین برایمان بگذارند، اصلاً به خواسته‌مان توجه نکردند. همه اینها درحالی‌است که توجه به مدل موی دانش‌آموزان یا همراه داشتن انگشتر و گردنبند و آینه، برای آنها مهم‌تر از تشکیل کلاس و داشتن معلم است.»

♈️محمد، دانش‌آموز کلاس دهم است و می‌‌گوید که رفتار مسئولان مدرسه با آنها خوب نیست. گاهی کیف بچه‌ها را می‌گردند تا شاید گوشی پیدا کنند، اما این کارها نتیجه معکوس دارد. کیف دانش‌آموزان حریم شخصی آنهاست. او درباره علت لجبازی بچه‌ها با مدیر و مسئولان مدرسه می‌گوید: «گاهی برای ساده‌ترین مسائل به آنها ناسزا می‌گویند و توهین می‌کنند. این کارها باعث لجبازی دانش‌آموزان می‌شود.»

♈️معضل جدید مدیران مدرسه اما حالا سیگارهای الکترونیکی است. «سال تحصیلی گذشته گروهی از دانش‌آموزان مدرسه موج سیگار کشیدن را راه انداختند. در آن زمان بچه‌ها حوالی مدرسه سیگار می‌کشیدند. مسئولان مدرسه بعد از شناسایی بچه‌هایی که این موج را راه انداخته بودند،‌ آنها را اخراج کردند. مدتی بعد از این ماجرا متوجه شدم که تعدادی از بچه‌ها در مدرسه سیگار الکترونیکی می‌فروشند و حتی برخی از دانش‌آموزان سیگار الکترونیکی را داخل مدرسه هم استفاده می‌کردند.»

♈️این ماجرایی است که علیرضا ۱۶ ساله تعریف می‌کند. او اما مصرف پاد یکی از انواع سیگارهای الکترونیک را از اسفندماه سال گذشته شروع کرده: «استفاده از پاد به‌عنوان یکی از سیگارهای الکترونیکی، به من حس باحال بودن می‌دهد. من به لذت‌های زودگذر دنیا آنقدر اهمیت نمی‌دهم که به خاطر ضررهای کم پاد،‌ از آن استفاده نکنم. به‌هرحال قلیون و سیگار هم ضرر دارند اما مردم استفاده می‌کنند. برخی معتادند و به نیکوتین نیاز دارند،‌ برخی دیگر هم مثل نسل ما فقط خوششان می‌آید که از این سیگارهای الکترونیکی استفاده کنند.»

♈️در مدرسه هومان ۱۵ ساله اما فقط سیگارهای الکترونیکی استفاده نمی‌کنند، گل و سیگارهای معمولی هم در جمع‌شان پیدا می‌شود. هومان کلاس نهم است و استفاده از پاد را از تابستان سال گذشته شروع کرده. چرا کشیده؟ «دوستانم می‌کشیدند و من هم خوشم آمد که بکشم. اما اگر بدانم این سیگارها خیلی ضرر دارند، استفاده نمی‌کنم.»

♈️او می‌گوید که در مدرسه آنها اتفاقات دیگری هم می‌افتد: «گل، ۴۰۰-۳۰۰هزار تومان است و خیلی‌ها می‌کشند. سیگار معمولی هم مصرف می‌کنند.» برای دانش‌آموزان مدرسه آنها قیمت بالای گل، مهم نیست به‌همین‌دلیل حتی هر روز می‌خرند. خانواده‌ها اما بی‌خبرند: «بیشتر بچه‌ها گل را بیرون از مدرسه می‌کشند و بسیاری از آنها به‌دلیل مصرف همین مخدر دچار مشکلات روحی و روانی شده‌اند.»

♈️هومان اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد که چند وقت پیش، مسئولان مدرسه دستگاه تشخیص نیکوتین و گل خریدند تا از بچه‌ها تست بگیرند، اما هیچ‌وقت از آن استفاده نکردند: «مدیرمان با ما صحبت کرد که دیگر نکشیم. حتی محدوده‌ای خارج از مدرسه را مشخص کرد و گفت که در آن محدوده سیگار نکشیم، اما دانش‌آموزان از روی لجبازی با مدیر دقیقاً در همان محدوده سیگار می‌کشند و فیلم و عکسش را در اینستاگرام منتشر می‌کنند.»

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
خلاصه‌ی نامه مرحوم آخوند به مرحوم نائينى  و پيش بينى مشكلات و بحران‌هاى ناشى از تاسيس حكومت اسلامى توسط فقهاء

وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند دیگر نمی‌توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می‌کنند و فسادها را نادیده می‌گیرند.
مسند روحانیت مسند مبارزه با فساد است و مسند حاکمان همواره توام با فساد. با این کار هم مسند مبارزه با فساد را از دست می‌دهیم و هم روحانیت را مفسد می‌کنیم. وای به روزی که بگندد نمک / حتی اگر فاسد نشویم همه مفاسد را به گردن روحانیت می‌نویسند و دین نابود می‌شود.

علم حکومت داری و سیاست یک علم و فن است و روحانیون از این علم حداقل تا الان کاملاً تهی هستند و ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می‌شود. صرف اینکه روحانیون انسانهای خوبی هستند که دلیل نمی‌شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند

آمال وآرزوی ما تبعیت حکومت از دین است در حالیکه اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیت دین از حکومت دچار خواهیم شد.
چون مردم ما را نایبان امام زمان می‌دانند انتظار دارند حکومت دینی هم همان شرایط را ایجاد کند و وقتی نتوانیم در آن سطح عدالت را برقرار کنیم نسبت به امام زمان و دین سست عقیده می‌شوند.
اکنون که مناصب حکومتی نداریم، اینهمه اختلاف نظر وجود دارد. اگر به حکومت برسیم این اختلاف نظر باعث چندپارگی دین و ایجاد فرقه‌های جدید و آسیب به دین می‌شود.
ما فقط سواد فقهی داریم و چون فقیه هستیم که تازه همه ابواب فقه را هم نمی‌دانیم، دلیل نمی‌شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و ... هم تسلط داشته باشیم. علم فقه یک علم است با مسائل خودش و ربطی به اداره جامعه و مسائل آن ندارد.
بستگان ما در صورت حکومت از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبرو ریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آنها را به پای ما می‌نویسند.
مردم تاوقتی فکر کنند که هدف از مبارزه ، برچیدن ظلم است با ما همراهی می‌کنند. اما به محضی که احساس کنند تلاش‌های ما برای رسیدن به قدرت و مقام و منصب است، دیگر اطراف ما را خالی می‌کنند و حمایت آنها کمرنگ می شود. خصوصاً آنکه نسبت به دین هم بدبین می‌شوند.
ذات حکومت کردن دروغ گفتن است و نمی شود حکومت با اخلاق داشت. لذا در شان روحانیت نیست که دروغ بگوید و دامن دین را بیالاید.
حب نفس باعث می‌شود حاکم اسلامی نتواند مسائل را درست ببیند و در جهت منافع خودش در برخی موارد حکم کند و حتی دین را تغییر دهد. لذا باعث می‌شود هم دین آسیب ببیند و هم حکومت.

دامن حکومت مطلقه آلوده به فساد است و ما مشروطه برپا کردیم تا استبداد و خود رأیی کنار رود. در صورتی که عالم دینی در راس قرار گیرد، این نقد ها هم دامن حکومت را می گیرد و هم دامن دین را و به بن بستهایی می‌رسیم که دیگر یارای حل مشکلات دینی - حکومتی را نداریم
تشکیل حکومت اسلامی انتظار ایجاد عدالت کامل و آرمان نهایی را تداعی می کند و برای ما که ناتوان و کم تجربه هستیم سنگ بزرگ است و باعث می شود به اساس مساله آسیب بزنیم . باید سنگ های کوچک تر برداریم تا از افراط و تفریط مردم در عصر های مختلف جلوگیری کنیم. کم کم به سمت ایجاد عدالت و اصلاح امور گام برداشته شود تا به هدف آرمانی نهایی برسیم . لذا این ایده (تشکیل  حکومت دینی توسط روحانیت ) محکوم به افراط و سپس تفریط و در نهایت آسیب دیدن حکومت و دین خواهد بود.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝📝 قانون سردار
✍️ علیرضا فیض مشکینی؛

♈️ حدود بیست سال پیش، دادیار بودم. مدتی، پرونده های ازدواج غیر مجاز مردان خارجی با زنان ایرانی، به نحو غیر عادی زیاد شده بود. توضیح این که ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی بدون اجازه ی مخصوص دولت، جرم و موجب زندان است. اکثر این پرونده ها هم، به دلیل گذشت زمان طولانی، مشمول مرور زمان شده و با قرار موقوفی تعقیب مختومه می شد. کنجکاو شدم. از افسری که پرونده ها را می آورد، پرسیدم. گفت : “سردار تصمیم گرفته با این جرم برخورد کند”

♈️ این مسئله را با دادستان در میان گذاشتم و مطلبی هم در این باره نوشتم. طرحی را هم ارائه دادم، به این صورت که در هر دادستانی، دفتری با عنوان دفتر حفاظت از حقوق عمومی تشکیل شود و یک قاضی با هوش مدیریت آن را به عهده بگیرد و به وضعیت جامعه از جهت رواج جرم نظارت کند و تلاش کند از جرم پیشگیری شود. مثلا وقتی کسی با تشکیل یک شرکت کاغذی شروع به کلاهبرداری می کند،

♈️ در همان روزها یا ماه های اول و با وقوع اولین جرم، با مجرم برخورد شود تا پرونده هایی با چندین هزار شاکی تشکیل نشود. ریشه ی بحث این بود که در عرف عقلا، در همه ی جهان، مخصوصا جوامع پیشرفته، نیروی مسلح، تابع نیروی سیاسی یا قضایی است. نیروی مسلح باید همواره مراقب آمادگی، نظم سازمانی، به روز بودن سلاح و آموزش نظامی و گوش به فرمان فرمانده سیاسی خود باشد، تا هر زمانی که مقام سیاسی و قانونی صلاحیت دار، فرمان عملیات به او داد، بتواند به وظیفه ی خود عمل کند. نیروی نظامی یا انتظامی هیچ گاه نباید در امر سیاست یا اقتصاد دخالت کند.

♈️ چرا که یک فرد نظامی به نحوی تربیت می شود که در زمان نیاز به اعمال قدرت نظامی، بتواند از پس مأموریت خود برآید. حرف من این بود که به صلاح دستگاه قضایی نیست که تابع تصمیم سردار باشد. بلکه سردار باید تابع تصمیم قاضی باشد. به قول یک سیاستمدار معروف: "کسی که چکش به دست دارد، همه چیز را به شکل میخ می بیند" دیده شدن نظامیان یا نیروی انتظامی با آرایش مخصوص در کوچه و خیابان هر محل، شهر یا کشوری، نشانه ی بی ثباتی و نا امنی است. یعنی نیروی سیاسی، اداری و قضایی حاکمیت نتوانسته اوضاع را تحت کنترل داشته باشد و به نیروی مسلح متوسل شده است. مقام ارشد انتظامی با افتخار می گوید اگر کسی وجود بی حجابی در خودرو خود را انکار کند، ما به مردم اطمینان داریم و انکار او را می پذیریم. این نشانه ی کمال بی اطلاعی از قانون است.

♈️ اصلا نیرو اجازه ندارد صاحب خودرو را احضار کند و مسئله را با او در میان بگذارد تا او انکار کند یا تصدیق کند. احضار، تفهیم اتهام و اخذ دفاع، اقرار یا انکار در شأن قاضی است نه نیروی انتظامی، در هر درجه و رتبه ای که باشد. 

♈️ امروز سردار تصمیم گرفته با جرم برخورد کند. آرایش جنگی گرفته، شهر به شهر می گردد و نطق می کند، گویا نطق انتخاباتی است. اصلا تفسیر قانون با سردار نیست.

♈️ تفسیر کلی قانون با مجلس شورای اسلامی و تفسیر مصداقی قانون با قاضی است. قرار دادن حجاب در کنار عفاف عبارت نادرستی است و در خوشبینانه ترین حالت، نشانه ی نا آگاهی است. چندین میلیارد زن در جهان، حجاب ندارند، آیا همه ی آنها بی عفتند؟ این یک توهین آشکار به جمع کثیری از زنان و دختران کشور است.

♈️ حداکثر می توانیم بگوییم آنها طبق تبصره ی ماده ی 638 قانون تعزیرات جرم کرده و باید به جزای نقدی محکوم شوند. اما نمی توانیم آنها را به بی عفتی متهم کنیم.  چه بپسندیم و چه نپسندیم گروه کثیری از زنان و دختران به امر واجب و قانونی حجاب عقیده ندارند. یا عقیده دارند و عمل نمی کنند. من می توانم به عنوان یک طلبه متأسف باشم که به این واجب عمل نمی شود. اما هیچ مبنای شرعی به من اجازه نمی دهد دیگری را مجبور به این کار کنم. وقتی اصل دین قابل اجبار نیست، چگونه یک حکم فرعی آن قابل اجبار است. حد اکثر این است که در قانون، در مجموع سه میلیون و سیصد هزار تومان برای آن جریمه تعیین شده است.

♈️ سردار می تواند به جای سفرهای استانی به نیروهای خود دستور دهد که زنان بی حجاب را شناسایی و برای محاکمه و تعیین جریمه به دادگاه معرفی نمایند. اما هیچ قانونی به مرجع انتظامی اجازه نداده است، برای مردم پیامک بفرستد. اگر فرد مجرم سوار خودرو است باید توسط دادگاه جریمه شود، این هیچ ربطی به خودرو ندارد.

♈️ بستن محل کسب به دلیل رفت و آمد افراد بی حجاب، هیچ توجیه قانونی و حقوقی ندارد. جرم یک نفر چه ربطی به صاحب مغازه دارد؟ بستن محل کسب یا توقیف خودرو، سرکشی از قانون است. اگر با این سرکشی ها برخورد نشود، قانون اعتبار خود را از دست خواهد داد و اعتبار قانون که سست شود، کشور به سمت استبداد هر چه بیشتر و حتی حکومت نظامیان سوق داده خواهد شد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
زندگی در این شرایط



یک کوبایی شاغل با درآمدش نمیتوانست یک لیوان قهوه در هتلِ ملت بخرد. یک بار ناخودآگاه به یک کوبایی تحصیلکرده گفتم:‌ «زندگی با این حال و روز باید سخت باشد.» با ترکیبی از اندوه و چندش پاسخ داد: «نه، سخت نیست. غیرممکن است.»

فیدل کاسترو دیکتاتور کمونیست چند سال پیش در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت. در طول دهه های گذشته بسیاری او را مظهر نظم نوینی در جهان دانسته اند که مردمانش را از سلطه امریکایی ها رهانیده و به سمت خودکفایی پیش رفت. حال آنکه حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که کاسترو مظهر یک طاعون اقتصادی بود که بر جزیره کوبا نازل شد. نه تحریم امریکا و نه هیچ عامل خارجی دیگری به اندازه تصمیمات و درک غلط او از مفاهیم اقتصادی و پیروی از توهمات سوسیالیستی به زندگی مردم کوبا آسیب نرساند.

در نتیجه سیاستهای سوسیالیستی در تمام دوره کاسترو که قریب به ۵۵ سال به طول انجامید کشور کوبا تقریبا هیچ رشد اقتصادی ای به خود ندید. اتفاقات مثبت و نادری که در عرصه اقتصاد کوبا افتاد نتیجه سهل گیری دستورات و سیاستهای کاسترو بودند


کاسترو ۱۱ میلیون نفر مردم کوبا را در حالی ترک کرد که وضع معیشت و زندگی آنها از زمان روی کار آمدن او بمراتب وخیم تر بود. این در حالی است که در طول دوره حکومت داری کاسترو دنیا با سرعت از سد فقر و گرسنگی گذر کرد و میلیاردها نفر در دنیا از فقر مطلق نجات یافتند.


در زمان به قدرت رسیدن کاسترو به سال ۱۹۵۹ سرانه تولید ناخالص داخلی کوبا ۲۰۶۷ دلار بود. سایر کشورهای امریکای لاتین در آن زمان وضعیت مشابهی داشتند چنان که سرانه اکوادور ۱۹۷۵ دلار، جاماییکا ۲۵۴۱ دلار، پاناما ۲۳۲۲ دلار، و پورتو ریکو ۳۲۳۹ دلار بود. آمار بدست آمده در سال ۱۹۹۹، یعنی چهل سال بعد سرانه تولید ناخالص داخلی کوبا را ۲۳۰۷ دلار نشان میدهد. این در حالی است که در همین دوره سرانه اکوادور به ۳۸۰۹، جاماییکا به ۳۶۷۰، پاناما به ۵۶۱۸ دلار، و پورتو ریکو به ۱۳۷۳۸ دلار رسیده است.باری، امروز کوبا، چهارسال پس از مرگ کاسترو، در قرن بیست و یکم ویرانه ای بیش نیست که در آن جراحان برای گذران زندگی مسافرکشی میکنند.

واقعیت اما چیز دیگری است. در حقیقت کاسترو مردمان کشورش را برای چندین دهه قربانی آزمون و خطای گران قیمتی کرد که معلوم بود کار نمیکند. اما او که در ثروت و رفاه زندگی میکرد نگران مردم فقیر کشورش نبود و همان مسیر را ادامه داد.

در سال ۱۹۹۱ کشور آلبانی که پس از فروپاشی به تازگی از چنگال کمونیسم رها شده بود وضعی بمراتب وخیم تر از کوبای آن سالها داشت چنانکه در ۱۹۹۱ سرانه تولید ناخالص داخلی آلبانی ۱۸۳۵ دلار و سرانه کوبا ۲۵۹۰ دلار بود. در حالیکه کوبای کاسترو به مسیر ویرانگرش ادامه داد آلبانی به اقتصاد بازار روی آورد. در سال ۲۰۱۰، یعنی تنها ۲۰ سال بعد سرانه آلبانی به ۵۳۷۵ دلار رسیده بود.بهترین درسی که از دوران و عملکرد فیدل کاسترو میتوان گرفت این است که سوسیالیسم کار نمیکند و نتیجه ای جز فقر و فلاکت از خود بجا نخواهد گذاشت.


از دیگر کشورهای منطقه هم میتوان درسی جالب آموخت. هرچه کشورها به اقتصاد بازار اقبال بیشتری نشان داده و از اقتصاد برنامه ریزی شده فاصله گرفته اند بهمان نسبت وضعیت معیشت مردم در آنها بهبود یافته است. حتما بین اعداد مطرح شده در این مطلب تنها سرانه ۵ رقمی نظر شما را نیز بخود جلب کرده است. بله، درست حدس زدید، از بین کشورهای مورد اشاره پورتو ریکو بیشترین اقبال را به اقتصاد بازار داشته و در نتیجه اش وضع معیشت مردمانش امروز چندین برابر بهتر از مردمان کشورهای منطقه است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴 همه‌ چیزتان فیک است، حتی ضرب‌الاجل‌تان!

🔸سی‌ام اردیبهشت دقیقا یک‌سال از آن روزی گذشته است که «نماینده ویژه رئیس‌جمهوری ایران» صریح و جدی برای طالبان ضرب‌الاجل تعیین کرد: «طالبان يک ماه برای آزاد سازی حقابه هيرمند مهلت دارد». این تعیین مهلت، بعد از هشدار رئیسی و تمسخر او از سوی طالبان اتفاق افتاد و به نظر می‌رسید که دیپلماسی مقتدرانه و عزتمندانه راه افتاده تا نشان دهد کت تن کیست. اما...

🔸هنوز مهلت یک ماهه تمام نشده بود که معلوم شد حتی مقام محترم ایرانی، خودش هم برای اولتیماتوم خودش اعتباری قائل نیست؛ گویی این حرف هم مثل وعده‌ها و شعارهای داخلی است که داده می‌شود؛ از جنس ساخت ۴ میلیون مسکن و کاشت یک میلیارد درخت و حل سه روزه مشکل بورس و...!  ۲۶ خرداد «نماینده ویژه رئیس‌جمهوری ایران» در حالی که مهلت یک ماهه‌ای که خودش داده بود رو به پایان بود، در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که دو هفته از مهلتش گذشته و امیدوار است در دو‌هفته باقیمانده طالبان کاری کند!

🔸بعد از آن چه شد؟ هیچ! انگار نه انگار که دولت مقتدر و عزتمند مهلتی داده است. شش ماه از پایان آن «ضرب‌الاجل مقتدرانه!» گذشته بود که برادران طالبانی، نوید دادند که بنا به دستور ویژه ملاهیبت، قرار است یک سد عظیم نزدیک ایران بسازند. اما مقامات ایرانی خودشان را به نشنیدن زدند؛ شاید فکر می‌کردند که حرف مقامات طالبان هم مثل حرف‌های خودشان باد هواست!

🔸 اما چندی پیش مقامات طالبان فاز جدیدی از ساخت سد پشدان را افتتاح کردند تا معلوم شود حرف مقامات آن‌ها مثل حرف ما نیست! حالا دیگر فقط بابت خشکی سیستان و بلوچستان نباید نگران باشیم، که به نظر می‌رسد سدسازی‌شان باعث خشکی مشهد هم می‌شود!

🔸با همه‌ی این احوال، ما اولین سالگرد این ضرب‌الاجل فیک را خدمت دولتمردان عزتمند تبریک می‌گوییم. در کنار کروناکش فیک (مستعان سابق) و حمله‌ی فیک (به قول حجت‌الاسلام قاسمیان) و کاهش تورم فیک (که با تغییر سال پایه انجام گرفت!)  و ماهواره‌ی ایرانی فیک (که معلوم شد روسی است) و گشت ارشاد مدیران فیک (که مغلوب یک فنجان چای دبش شد) و ریل قطار پیشرفت فیک (تنها ریلی که حرکت می‌کند) و حماسه‌ی فیک (با حضور ۸ درصد مردم) و بشار اسد عزیز فیک (که این روزها بیانیه‌ی علیه تمامیت ارضی ایران امضا کرده است)،  چرا قدر ضرب‌الاجل فیک‌ دولت محترم‌مان را ندانیم!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝📝سانحه هوایی؛
یا فقرِ ناوگانِ هوایی!


♈️سانحه هوایی برای رییس‌جمهوری یک کشور اتفاقِ دردناک و شرم‌آوری برایِ ملتی با جمعیتی بالایِِ ۸۰ میلیون انسان و تاریخی غنی از قدرتِ حاکمیتِ‌مرکزی است؛ که البته دولت‌اش ۴۵ سال است با اخبارِ جنجالی در صدرِ رسانه‌هایِ جهان قرار‌دارد!

♈️آیا سطحِ پایین کیفیت حمل‌و‌نقل‌هوایی شخصِ دوم کشور از یک سو و عدم ارتباطِ چندین ساعته و یا حتی گُم‌شدن هلی‌کوپتر ریاست‌جمهوری کشور نشان از فرسودگیِ ساختارِ محافظت از سران کشور نیست! و یا نشانه آشکاری‌نیست از عدمِ استفاده از تکنولوژی روز در بالاترین سطحِ کارگزارانِ کشور؟

♈️آیا این دردِ‌بی‌درمانِ ضدیت با غرب، تحریم و خودکفایی نیست که زخم کهنه‌اش سرباز می‌کند؛ هلی‌کوپتر ریاست‌جمهوری کشور از سال ۱۹۷۱ تا امروز در مهمترین نهادِ سیاسی ایران به کار‌گرفته می‌شود و هیچ‌کس نیست که استهلاکِ این ناوگان را رصد کند و در زمان مناسب نسبت به روزآمدی آن اقدام کند تا فاجعه‌ایی اینچنین اتفاق نیفتد!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
پرسش‌هایی پیرامون سانحه بالگرد رئیس جمهور

البته تیم یا تیم های متخصص نیروهای مسلح در حال تمرکز تحقیقاتی پیرامون سانحه بالگرد رئیس جمهوری هستند و با اطمینان از تمرکز کاری آنان، بهتر دانستم برای کمک به تجسس آنان، به نوبه خود، پرسش های مطرح است:

۱- آیا راست است که برای پرواز رئیس جمهور و وزیر امورخارجه، بالگردی کهنه و گویا ۵۰ ساله انتخاب شده است؟!
۲- چگونه دو بالگرد دیگر در همان شرایط جوی و احتمالا در همان مسیر، به سلامت به مقصد رسیدند و بالگرد رئیس جمهور نه؟!
۳- آیا دو بالگرد دیگر هم که گویا متعلق به هلال احمر بوده، مانند بالگرد حامل رئیس جمهور و وزیر امورخارجه پر سن و سال بوده اند یا تازه تر و مدرنتر؟!
۴- به گفته پزشکیان نماینده تبریز، از روز پیش از پرواز، وضعیت هوا نارنجی اعلام شده بود. آیا مصلحت بود در چنین شرایط جوی و با وجود هشدار هواشناسی، این پرواز انجام شود، آن هم با بالگردی مسن؟!
۵- کانال تلگرامی اسپوتینگ از قول نشریه ترکیه خبر داده است، در آخرین لحظات حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه و افراد دیگری در فهرست مسافران بالگرد ساقط شده قرار گرفتند، در حالی که آنان قرار بود با بالگرد دوم بازگردند. آیا خبر خبرگزاری رسمی فدراتیو روسیه درست است؟!
۶- متیو میلر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا طی مصاحبه ای ادعا کرده است: «دولت ایران از ما درخواست کمک کرد و ما به آنها تصریح کردیم همانطور که در پاسخ به هر درخواستی از سوی یک دولت خارجی در چنین شرایطی کمک می‌کنیم، به ایران هم کمک خواهیم کرد و در نهایت، به دلیل مشکلات لجستیکی نتوانستیم به آنها کمک کنیم». وی هم چنین ادامه داد: «من وارد جزئیات نمی‌شوم، اما دولت ایران از ما درخواست کمک کرده بود.». آیا این ادعا درست است؟!
۷-آیا این ادعای پرزیدنت اردوغان رئیس جمهور ترکیه درست است: "پهپاد آکینجی به مدت هفت ساعت و نیم فعالیت‌های جستجو و غربالگری را در منطقه انجام داد. آکینجی پس از انجام موفقیت‌آمیز وظیفه به کشورمان بازگشت."
۸- چرا تجسس برای یافتن بالگرد در نزدیکی دو روستای کوچک اوزی و طویل، باید حدود ۱۵- ۱۶ ساعت وقت ببرد؟!
۹-بری مک کفری ژنرال بسیار مشهور بازنشسته آمریکایی، پیش از اظهار نظر ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری‌اسلامی، طی گفتگو با مصاحبه گر قهار MSNBC که در باره تاثیرات تحریم ها و کهنگی و بروز نبودن سیستم‌های پروازی ایران مورد پرسش قرارگرفته بود، بی پرده پوشی گفت: این عقب ماندگی و مندرس بودن، یکی از واقعیت های تلخ در ایران است؛ بلکه هر سیستم پروازی مدرن و بروز شده هم نیازمند قطعات تازه و بروزرسانی دارد و همه ساختارهای امنیت پرواز باید به جدیدترین تکنولوژی ها مجهز باشند، که ایران از بخش مهمی از این سیستم ها محروم است.
پرسش این است که چرا و تا کی و با پرداخت چه هزینه های سنگین تری از سقوط رئیس جمهور، ایران باید در تحریم ماند؟!
۱۰- امروز لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز گفت: تحریم های هواپیمایی آمریکا، ممنوعیت تامین قطعات یدکی از جمله علیه ایران، مردم را در معرض خطر قرار می دهد، آمریکا عمدا به شهروندان عادی ایران آسیب می زند. خوب چرا فدراتیو روسیه که جمهوری اسلامی را شریک خود می داند، تلاشی برای پر کردن این خلا نمی کند؟! چرا در خواست های ایران برای بروز رسانی قدرت و امنیت هوایی از سوی مسکو معطل مانده است؟!
۱۱- امروز ۲۱ می، وزیر حمل و نقل ترکیه گفته است: بالگرد حامل رئیسی، دستگاه ارسال خودکار سیگنال نداشت و یا خاموش شده بود. آیا این خبر درست است؟!
۱۲- امروز سه شنبه اول خرداد، آقامیری عضو شورای اسلامی تهران گفت، «گزارش و صحبت‌هایی شده که ممکن است این حادثه صرفاً سانحه به خاطر آب و هوا نباشد و مسائل دیگری در کار باشد. دستگاه‌های امنیتی با دقت بررسی کنند». بر این پایه احتمال این که سیستم ناوبری بالگرد رئیس جمهور دچار نقص فنی شده باشد غیر ممکن نیست. آیا انواع پارازیت و سیگنال‌های مخرب جمینگ و جمر یا سیگنال ردیاب GPS نمی تواند از عوامل ایجاد این اختلال ها باشد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📌ما هیچ‌وقت به آقای رییسی نخندیدیم

منصوره رضایی

کار طنزپرداز، گرفتن زهر و تلخی ماجراهاست. او با دل خونین، وجه خنده‌داری از هر اتفاق را بیرون می‌کشد تا تحمل بار هستی بر خودش و بر مردم آسانتر شود.
اگر تاریخ بخوانیم می‌دانیم که هرگاه خفقان و نقدناپذیری بیشتر بوده، طنز و طنزپردازی هم شدت بیشتری گرفته.

این روزها که به‌واسطه‌ی درگذشت رییس‌جمهور و وزیر امورخارجه و همراهانشان، احساساتمان غالب است متن و ویدیویی دست به دست می‌شود با این مضمون که یادتان است فلان‌جا و بهمان‌جا آقای رییسی را مسخره کردید و به او خندیدید؟
قصد نویسنده و ناشران این متن و کلیپ‌ها مشخص است. می‌خواهند عذاب وجدان بیاندازند به جان منتقدها و فتیله‌ی کم‌رمق نقد را پایینتر بکشند و حتی خاموش کنند.

به سیاق آن متن می‌خواهم بگویم که ما هیچ‌وقت هیچ‌کس را مسخره نمی‌کنیم و تفاوت طنز و تمسخر برایمان بسیار واضح و مشخص است.

ما هیچ‌گاه به شخص آقای رییسی نخندیدیم و منکر زحماتش نشدیم.

آن وقت که در مناظره‌ها اضطراب می‌گرفت و کلماتی مثل آنگوزمان و لوکوموتیر را بیان می‌کرد به شخص او نخندیدیم، حتی دلمان هم برایش می‌سوخت که خواسته و ناخواسته در چنین جایگاه بزرگ و استرس‌زایی قرار گرفته. ما به شخص نمی‌خندیدیم به مقوله‌ی عدم تخصص می‌خندیدیم.

آن وقت که به کارگری که از مشکلاتش حرف می‌زد گفت: «به شما ناهار دادن؟» هم به شخص او نخندیدیم به مقوله‌ی عدم تشخیص اولویت‌ها خندیدیم.

یا وقتی در سفر اردبیل گفت: «ما در زمان خود نه محقق اردبیلی را درک کردیم و نه مقدس اردبیلی را.» ما به شخص گوینده نخندیدیم، به مقوله‌ی تاریخ‌ندانی و این که محقق اردبیلی و مقدس اردبیلی یک نفر بوده‌اند خندیدیم.

وقتی که به راننده گفت: «اگر تندتر نمی‌ری بلند شو خودم پشت فرمان بنشینم.» هم به شخص ایشان نخندیدیم به مقوله‌ی تعجیل در اداره‌ی امور کشور خندیدیم.

هنگامی که خبر گم‌شدنشان در جنگل را شنیدیم هم به شخص ایشان نخندیدیم. اصلاً مگر حیوانیم که به چنین واقعه‌ی مصیبت‌باری بخندیم؟
ما به مقوله‌ی بی‌تدبیری خندیدیم. به این‌که چرا مهمترین شخصیت اجرایی ممکلت باید بدون شدیدترین تدابیر امنیتی رفت‌وآمد کند؟ که چرا چند چهره‌ی شاخص کشور باید با یک وسیله‌ی نقلیه تردد کنند؟ که مگر اداره‌ی کشور، الّابختکی‌ست؟

می‌بینید هیچ‌کدام از این‌ چیزها خنده‌دار نیستند اما ما خندیدیم. چون جز خندیدن کار تاب‌آورانه‌ی دیگری بلد نبودیم و نیستیم.

خنده‌ی تلخ ما از گریه غم‌انگیزتر است/ کارمان از گریه گذشته‌ست به آن می‌خندیم

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
امام غائب(عج) و سانحه بالگرد رئیس جمهور

برخی خبرگزاری ها از قول معاون استاندار خراسان رضوی یا همان فرماندار ویژه نیشابور، نوشته اند: فردی که با امام زمان مرتبط است، در شب سانحه سقوط بالگرد حامل رییس جمهور و همراهانش، امام غائب را دیده است که در مسیر سقوط بالگرد با استرس و اضطراب در رفت و  آمد است؛ ولی نهایتا گفته‌اند که قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم. مقام ارشد دولت سیزدهم در نیشابور، ابراز داشت: مصلحت کشور ما و آیت‌اله رییسی در شهادت بود. 
خب این حرف بسیار بزرگ و شاید برترین خبر چند دهه ی اخیر باشد.‌ در این صورت در جهت تنویر افکار همگانی و نیز کمک هر چند ناچیز به رهبران و مدیران کلان تصمیم ساز، پیشنهادات زیر داده می شود. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:

۱- نخست آن که پیشنهاد می شود، همین فرد مکاشفه گر و مورد اعتماد و مرتبط با امام غائب(عج) رئیس جمهور شود، دیگر چه نیازی به هزینه کرد برگزاری انتخابات است؟! یا دستکم ایشان پس از نامزدی برای ریاست، از طریق رسانه ملی به ملت معرفی شوند؛
۲-دوم آن که وقتی جناب معاون استاندار، این قدر نبوغ دارند که مصلحت را در شهادت جناب آیت الله رئیسی تشخیص می دهند، خوب است و پیشنهاد می شود که جناب فرماندار، به جمع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و بلکه شورای عالی امنیت، افزوده شوند.‌ البته عالیجناب مهدی دونده نفرموده اند که چرا شهادت آیت الله برای شهید و کشور، خوب و مصلحت بوده است؛
۳- ولی شوربختانه درک نکردم که چرا امام زمان(عج)از سویی نخواسته اند با معجزه جلوی این سانحه را بگیرند و از سوی دیگر دائم وجود مبارکشان در رفت و آمد بوده و استرس داشته اند؟!!
جالب است که این فرد مکاشفه کننده نشابوری، امام غائب(عج) را در قالب مثلثی دیده که یک‌ ضلع مثلث محل استقرار امام عصر (عج)، ضلع دیگر، محل سقوط بالگرد و ضلع دیگر آن حرم امام هشتم(ع) بوده است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟥 چرا اقشار ضعیف و محروم از نظام هایی حمایت می کنند که خود نفعی در آن ندارند؟!


یکی از دلایلی که باعث بقای نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فاسد و غیرعادلانه شده است تمایل به حمایت از این نظام ها از سوی بسیاری از افرادی است که خود از این نابرابری ها سودی نمی‌برند. در واقع گاهی اوقات قشر محروم جامعه (طبقه فرودست، اقلیت های مذهبی و نژادی و ...) حتی از قشر مرفه و بهره‌مند جامعه اعتقاد بیشتری به عادلانه بودن نظام اجتماعی موجود دارند، در حالی که واقعیت نشان دهنده غیرعادلانه بودن نظام اجتماعی موجود است. یکی از علل چنین پدیده غیر منطقی ای را می‌توان سوگیری شناختی توجیه سیستمی دانست.

توجیه سیستمی اصطلاحی است که از روانشناسی اجتماعی گرفته شده است و تمایل افراد (بسته به عوامل ذاتی و موقعیتی) برای دفاع تقویت و توجیه وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کنونی را نشان می‌دهد. در واقع توجیه سیستمی به یک تمایل روانی اجتماعی برای دفاع و تقویت حفظ وضع موجود و خوب، منصفانه، مشروع و مطلوب دانستن آن اشاره دارد. نمونه بارز این سوگیری شناختی، مسئله برده داری در طول جنگ داخلی آمریکا بود. در آن زمان برده داری چنان بخش جدایی ناپذیر سیستم اقتصادی ایالت های جنوبی آمریکا را شکل داده بود که هزاران سرباز، حتی آن‌هایی که خود برده نداشتند، جان خود را دادند تا از سیستمی دفاع کنند که کاملا برده داری را تایید می‌کرد.

مطالعات بسیاری در خصوص توجیه سیستمی انجام شده است. نکته عجیب اینجاست که هرچه مردم محروم تر باشند، بیشتر حامی سیستمی هستند که هیچ حمایتی از آنان نمی کند. برای مثال نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد آمریکایی های لاتین تبار کم درآمد نسبت به لاتین تبارهایی که وضعیت درآمدی خوبی دارند، اعتماد بیشتری به مقامات دولتی دارند و معتقدند که اقدامات دولت به نفع تمامی آنهاست.

در خصوص علت این که چرا افراد دچار سوگیری توجیه سیستمی می‌شوند، به ویژه زمانی که قانون یا سیاستی وجود دارد که با منافع و انگیزه های آنها در تعارض است دیدگاه های مختلفی وجود دارد برخی روانشناسان معتقدند باورهای توجیه کننده سیستم، عملکردی همچون تسکین دهنده دارد که اضطراب، احساس گناه، اختلالات، سختی ها و عدم اطمینان را برای افرادی که از وضعیت موجود سودی نمی‌برند، کاهش می‌دهد و باعث می‌شود این افراد وضع موجود را مشروع و حتی مطلوب تصور کنند. همچنین یکی دیگر از دلایل توجیه سیستمی را می‌توان تمایل ذاتی افراد به حفظ وضع موجود دانست.

✍️ از کتاب « ذهن فریبکار من؛ 140 سوگیری شناختی که ناخودآگاه دچار آنها می‌شویم»

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
↙️ سرگذشت میرزا عبدالله مقدم

🟥 کسی که کت و شلوار فاستونی وطنی به تن ایرانیان کرد

✍️ قاسم خرمی

امروزه کمتر ایرانی است که اسم پارچه فاستونی مقدم را نشنیده باشد، اما ممکن است خیلی ها با میرزا عبدالله مقدم قزوینی، نخستین تولید کننده این پارچه در کشور و نقش او در تحول صنایع نساجی ایران آشنایی نداشته باشند.

اسم اصلی پارچه فاستونی در حقیقت پارچه بوستونی بود که با ترکیبی از پشم طبیعی و الیاف مصنوعی در بوستون آمریکا بافته می شد و به اروپا و روسیه صادر می شد، روسها این پارچه را «فاستونی» تلفظ می کردند و چون  تجار ایرانی، آنرا از مقصد روسیه وارد می کرند، در ایران نیز به پارچه فاستونی معروف شد.

خاندان مقدم از قدیم در قزوین و تهران در کار واردات و توزیع قماش  از روسیه و بعدها شوروی بودند. میرزا عبدالله که از شاگردی و پادوئی شروع کرده بود، به مرور به یکی از تجار خوشنام‌ و معتبر  تهران تبدیل شد و تصمیم گرفت که به جای واردات پارچه های خارجی، در داخل کشور اقدام به تولید آن کند.

در سال 1337 در بیرون شهر کرج یک قطعه زمینی را برای تاسیس کارخانه فاستونی اختصاص داد و  با خرید ماشین آلات مدرن نساجی از اروپا و نیز استخدامی مهندسان زبده ایرانی، آلمانی و ایتالیایی و حتی استفاده از عالی‌ترین پشم مرینوس استرالیائی و نیز نظارت های دقیق فنی و کیفی، موفق به تولید بهترین پارچه فاستونی در جهان شد که علاوه بر مصرف کت و شلوار داخلی و تامین لباس افسران ارتش، به بازارهای اروپا و شوروی نیز صادر می شد

در این کارخانجات، دستگاه چاپ پارچه کم نظیری نصب شده بود که در آن زمان فقط سه دستگاه نظیر آن در کارخانجات دیگر جهان وجود داشت.  آوازه فاستونی مقدم به قدری جهانگیر شد که حتی بیابانی که کارخانه مقدم در آن احداث شده بود، اعتبار یافت. بطوریکه، محل احداث خانه های سازمانی  مهندسان و  کارگران کارخانه مقدم، رفته رفته تبدیل به شهر نظرآباد کرج شد.

عبدالله مقدم در طول حیات کاری اش چندین کارخانه دیگر از جمله کارخانه « ممتاز» را تاسیس کرد و مدتی هم مدیریت کارخانه ریس بافی اصفهان را عهده داربود و به صنعت نساجی ایران اعتبار بخشید

زندگی حرفه ای او البته بی چالش نبود. در سال 1343 به خاطر طرح توسعه کارخانه ممتاز که به علت  عدم همکاری بانک ها و در نتیجه تامین مالی از طریق پرداخت بهره سنگین، متوقف مانده بود، دچار ورشکستگی شد و اموالش را بانک‌ ملی توقیف کرد. طلبکاران، زندگی او را سیاه کردند و هیچ کس به دادش نرسید. دست آخر، با فروش زمین هایی که سالها پیش خریده بود و از شانس او ارزش فوق العاده یافته بود، از این بحران خلاصی یافت.

در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، مثل اغلب کارآفرینان بزرگ کشور مورد بی مهری قرار گرفت. نشریات چپ مارکسیستی او را ، زمیندار و سرمایه دار چپاولگر و غارتگر کشور می نامیدند. نامه ای به اسم جمعی از جوانان مذهبی و انقلابی نظرآباد خطاب به دادگاه انقلاب کرج تهیه شد که خواهان بازداشت او به اتهام همکاری با حکومت پهلوی و حمایت از کودتای 28 مرداد 1332 بودند. استناد آنها ظاهرا به بازدیدی بود که محمد رضا شاه پهلوی از کارخانه مقدم انجام داده بود!

نهایتا در 6 اردیبهشت 1360 این پیرمردکارآفرین، توسط دادگاه انقلاب بازداشت و بعد از مدتی با وساطت مصطفی بازرگان (برادر مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر موقت) و وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شد.

در 13 خرداد همان سال نشریه چپ گرای « کار» ارگان چریک های فدایی خلق، ضمن اعتراض به آزادی او و دعوت دادگاه به شدت عمل لیشتر، نوشت: « ما انتظار داشتیم که حداقل کارخانجات او مصادره شود»! ظاهرا مقدم در قبال آزادی، تعهد کرده بود که جاده های نظر آباد را آسفات و شبکه آبرسانی شهر را تکمیل نماید.

اگرچه اموال او زیر تیغ مصادره ها نرفت اما چندماه بعد، مردی که هزاران نفر را صاحب شغل و خانه و اعتبار کرده بود، و حتی بصورت ناشناس به فقرا کمک می کرد ، زیر فشارها و توهین ها دق کرد و درگذشت!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️مدیرعامل والمارت کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شود

محمدرضا اسلامی

🔵 مولوی بیت زیبایی دارد که شرح احوال این روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری است:

«شکر که آن ماه را هر طرفی مشتری است!»
نیست ز دلّالِ گفت، رونقِ بازار من

مولوی به کنایه می گوید: نگاه کنید و ببینید که همه مشتریِ “آن ماه” هستند. این حکایتِ جایگاه ریاست جمهوری در کشور ماست که از بذرپاش تا آخوندی و زاکانی … همه مشتریِ نشستن بر این صندلی هستند.
سوالی که پیش می آید این است که آیا در ده ها سال گذشته شنیده شده که مدیرعامل #تویوتا کاندیدای نخست وزیری در ژاپن بشود؟ یا اینکه مدیرعامل اَپل (یا مدیرعامل والمارت) کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا بشوند؟ خیر.

🔵 چرا همه راه ها به رم ختم می شود؟
در کشور ما تفکر غالب «نگاه دولتی» به اداره امور کشور است. تنها امر جذاب و تنها راهکار «منشاء اثر» بودن/شدن (و حتی تنها راه توسعه فردی!) «وصل شدن» به امر حاکمیتی است. مدیرعامل والمارت و اپل کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نمی شوند چون باور دارند کاری که می کنند «مهمتر از ریاست جمهوری» است.
آنچه که آنها در عرصه بخش خصوصی انجام می دهند چنان وسیع و اثرگذار است که هرگز به صندلی ریاست جمهوری فکر هم نمی کنند. «همه راهها» به رم ختم نمی شود و توسعه فردی/اثرگذاری اجتماعی به ریاست جمهوری ختم نمی شود؛ بلکه عرصه های وسیعی برای «کار» وجود دارد. گردش مالی آرامکو عربستان از فروش نفت در سال ۲۰۲۲ معادل ۵۳۵ میلیارد دلار بوده است در حالی که گردش مالی شرکت آمازون در سیاتل ۵۷۴ م د بوده است! (چنین عرصه ای از کار در بخش غیردولتی شکل گرفته)

اسماعیلی وزیر ارشاد است و در تمام عمرش به غیر از جایگاه دولتی، هرگز منشاء اثر ویژه ای نبوده، لذا حالا اگر بخواهد «کاری» کند (یا مطرح شود) چاره ای به غیر از کاندیدای ریاست جمهوری شدن ندارد. «گزینه دیگری» ندارد! او مثل مدیرعامل هوندا نیست که سالها هدایت پیچیده ترین بنگاه صنعتی-اقتصادی را انجام داده باشد و امروز برای «سی سالِ آینده هوندا» برنامه و کار دارد.

مدیرعامل نیسان بودجه ای را مدیریت می کند که ۳۱ برابر «بودجه شهرداری تهران» است (+). اما زاکانی اگر می خواهد کاری کند فقط از مسیر «امر حاکمیتی» است و هرگز توان/انگیزه شکل دادن ساختاری را نداشته که طی مثلا 30 سال آینده منجر بشود به «نیسان یا سونی ایرانی».

از این منظر فرق چندانی بین بذرپاش و آخوندی نیست. اینها با اینکه دو تفکر سیاسی متفاوت دارند ولی هیچ یک توان شکل دهی “ساختار” در بخش خصوصی را نداشته و ندارند. آخوندی این پتانسیل را داشت که یک شرکت پیمانکاری بین المللی ایجاد کند که رقیب پیمانکارهای ترکیه ای بشود ولی «کار» در ذهن آخوندی فقط به عرصه دولت محدود می شود. بذرپاش در ۲۷ سالگی بدون هیچ تجربه و تخصص بر صندلی یکی از تخصصی ترین بنگاههای صنعتی کشور نشست و مدیرعاملی یک خودروساز بزرگ «ولی دولتی» را تحویل گرفته است! او در تمام این سالها تمام سلولهای مغزش دولتی بوده و دولتی تر هم شده!

ما ایرانیان در گذشته کارهای بزرگ را «شاهکار» خطاب می کرده ایم؛ یعنی کارِ شاه. اساسا پس زمینه فکری و تاریخی در ذهن ایرانی این است که «کار بزرگ» مربوط به امر حاکمیتی است. پروژه های بزرگ مربوط به بخشی خصوصی نیست بلکه «شاه کار» است. سابقه این نگاه، تا اینجا می رسد که وحید حقانیان هم بعد از ۴۵ سال کار در دولت، هنوز می خواهد مابقی سالهای زندگی را به «فعالیت دولتی» اختصاص دهد. در مختصات فکری حقانیان هرگز این مفهوم جایگاهی نداشته که «میتسوبیشیِ ایرانی» را بنیانگذاری کند.
در منظومه فکری حقانیان شکل گیری هیتاچیِ ایرانی یا سامسونگ ایرانی «وظیفه دیگران» است و او هرگز گمان نمی کند که پس از ۴۵ سال کار دولتی چرا باید باز دوباره بیاید «در همین عرصه» کار کند؟ او از خود نمی پرسد که اگر قرار بود منشاء اثر در عرصه حاکمیت شده باشد، خب تا کنون شده بود.
به بیان دیگر «اولویت ذهنیِ» حقانیان، امر دولتی است؛ دقیقا مشابه بذرپاش و آخوندی و زاکانی و دیگران.

لذا فرق چندانی میان این اسامی نیست.

🔵 سه سوال مشخص در انتخابات ریاست جمهوری امسال مطرح است:

✔️چرا فقط و فقط چهره های با سابقه/کارنامه دولتی در میان داوطلبان هستند؟ آیا این به نفع کشور است؟
✔️چرا هیچ یک از این انبوه نامهای علاقمند به حضور در عرصه ریاست جمهوری هیچ گاه انگیزه حضور در بخش خصوصی نداشته اند؟ و منشاء اثری در آن عرصه نبوده اند.
✔️آیا چهره های با کارنامه دولتی (که همیشه در حاشیه امن زیست دولتی بوده اند)، درک روشنی از مختصات دنیای جدید و چالشهای ثروت آفرینی و کارآفرینی بین المللی دارند؟

🔷 غایبِ این انتخابات ۱۴۰۳ چهره های با تفکر (کارنامه) غیردولتی است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔵 لطفاً هر ۸۰ کاندیدا را تایید کنید!

✍️رحیم قمیشی

چقدر دلم می‌خواست ذره‌ای ابتکار، دانایی، خلاقیت و آینده‌نگری در شورایی که کارش شده رد صلاحیت‌ها وجود داشت.

قبلش بگویم خودم هم از خواندن اخبار داوطلبان ریاست جمهوری حالم بد می‌شود. سعی می‌کنم بعد از این فقط به اندازه ضرورت به این موضوع بی‌اهمیت بپردازم.

اما چرا معتقدم تایید صلاحیت هر ۸۰ نفر داوطلبان فعلی، خیلی خوبست و به نفع نظام!
اولا با اطمینان می‌گویم؛ هیچکدام از کاندیداها کارایی‌شان کمتر از مرحوم رئیسی نیست. من اسامی آنها را حداقل سه بار مرور کرده‌ام.
وقتی فردی که هیچ سابقه‌ای در اداره یک دهیاری، یا بخشداری، یا فرمانداری و شهر داری یک شهر کوچک هم نداشته، به ادعای آقایان ناگهان می‌شود الگوی همه رؤسای جمهور تاریخ ایران، وقتی کسی با تحمیل دویست درصد تورم طی سه سال می‌شود، رئیس‌جمهور شهیدان، چرا هر یک از این افراد نتوانند یک رئیس‌جمهور شوند؟

به جرأت می‌توان گفت توان هر یک از آنها بسیار بیشتر از آقای رئیسی است.
مردم هر کدام را برگزینند. وضع از این که هست بدتر نخواهد شد! ولو آقایان جلیلی یا بذرپاش و زاکانی بمانند، که من قول می‌دهم حتی در بدنه حزب‌اللهی‌ها هم آنها محبوبیتی برای کسب رأی ندارند.

اما یک فایده دیگر هم تایید هر ۸۰ نفر دارد، بلافاصله تعداد زیادی از آنها که امیدوار بوده‌اند با رد صلاحیت‌شان عنوانی کسب کنند، تیرشان به سنگ‌ خورده و خودشان از ترس آبروریزی در رأی‌گیری انصراف می‌دهند.
حدود سی یا چهل نفر می‌مانند برای رقابت!
شورای نگهبان اعلام کند، هر کدام تعداد رأیشان در روز رأی‌گیری کمتر از یک یا دو درصد جمعیت ایران بود، برای جبران ضرر و زیان وارده به اعتبار انتخابات، باید به مدت شش ماه به خدمت در قسمت نظافت شهری مشغول شوند.
اصلا هم قصد تحقیر کارگران شریف شهرداری را ندارم، که رفتگری شغلی است بسیار آبرومند.
فقط و فقط برای اینکه مجبور شوند با بدنه اجتماع ارتباط مستقیم برقرار کرده و منبعد از پستوهایشان تصمیم به کاندیداتوری نگیرند. شک نکنید تعداد آنها باز هم به‌شدت کاهش خواهد یافت.

در نهایت انصراف از داوطلبی را در هفته آخر رقابت‌ها اکیدا ممنوع کنند و کمک کنند نیروهایی ارزان قیمت برای شش ماه در اختیار شهرداری‌ها و یا دهداری‌ها قرار بگیرد، تا پس از این هیچ کسی هوس نکند برای خدمت به کشور تنها از پست ریاست‌جمهوری وارد شود!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟣*مواظب کاظم ها باشید*

*دو نفربه نام های اصغر وکاظم  ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻳﮏ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﺑﻮﺩﻧﺪ.*


*یکرﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻗﺪﻡ ﻣﻰﺯﺩﻧﺪ اصغر ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻤﻴﻖ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﺁﺏ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ....*

*کاظم ﻓﻮﺭﺍً ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻒ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻪ اصغر ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮐﺸﻴﺪ.*

*ﻭﻗﺘﻰ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻧﻪ کاظم ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﻣﺮﺧﺺ ﮐﻨﺪ؛ کاظم ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻳﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻳﮏ ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.*
*ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﺳﺎﻳﺸﮕﺎﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﻯ، ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﻳﮏ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻋﻘﻼﻧﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺑﺤﺮان ها ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻯ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ....*

*ﺍﻣﺎ ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺩﺍﺩﻯ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﺮ ﺑﻨﺪﺵ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻳﻢ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.*

*کاظم ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ صحبت هاﻯ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻮﺵ ﻣﻰ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺁﻭﻳﺰﻭﻧﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺸﮏ ﺑﺸﻪ...*

*خلاصه دور و بر ما پر از اصغر و کاظمه خواستم بگم اگه مثل اصغر غرق شدین دلخوش به نجات توسط کاظم نباشین!!!*

📌*جهت یادآوری این روزها کاظم خان ها کم نیستند ....

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴رییس جمهور دلخواهم کیست؟

✍️ نعمت الله فاضلی


دوستی پرسید اگر حکومتی دموکراتیک و انتخاباتی رقابتی و حزبی داشتیم، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی داشت؟

گفتم حال که نه حکومت دموکراتیک داریم نه انتخابات رقابتی. گفت با این فرض که دموکراتیک و رقابتی باشد، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی خواهد داشت؟

گفتم سیاستمدار و فعال سیاسی نیستم، اما در مقام شهروند ایرانی، ویژگی های رییس جمهور دلخواهم را برایت می گویم.

🔻گفتم کسی که ایران را عاشقانه دوست بدارد و در عمل و نظر اولویت اول و آخرش آبادی و آزادی ایران و خوشبختی ایرانیان باشد. مساله اش ایران باشد نه هیچ آرمان ایدیولوژیک دیگری. کسی که مفهوم منافع ملی ایران را خوب بشناسد.

🔻کسی که شایستگی های اساسی سیاستمدار تمام عیار ایرانی را دارد. به زبان و ادبیات فارسی به نحو عالی تسلط دارد و می تواند به این زبان با درستی و بلاغت و خلاقیت کامل بیندیشد، سخن بگوید و مهم تر، بنویسد.

🔻کسی که افتخارش این است که شایستگی هایش اکتسابی اند نه وراثتی و انتسابی. سید بودن افتخارش نیست، بل افتخارش باسوادی است؛ سواد سیاسی، سواد اقتصادی، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی، سواد ارتباطی، سواد هنری و دیگر سوادها را به حد کفایت مقام رییس جمهور ایران دارد. کسی که آگاهی ملی دارد و می داند آگاهی ملی یعنی چه.

🔻کسی که افتخار می کند در مقام رییس جمهور و برگزیده ملت ایران  "اندیشه ای مستقل" دارد نه "اندیشه ای منقاد و مقلد و مطیع". افتخارش خلاقیت ها و شهامت هایش باشد نه تبعیت و بله قربان گویی هایش.

🔻کسی که افتخار کند چنان عالی مدیریت می کند که وقت کافی برای استراحت، مطالعه و تفکر دارد؛ نه این که خسته و آشفته و مدام در حال دوندگی باشد. در یک کلام، افتخارش دانایی اش باشد نه دوندگی اش.

🔻کسی که  افتخار کند در کارنامه و زندگی اش فکر و اندیشه ای را پی گرفته و کتابی ارزشمند یا اثر هنری قابل و ماندگاری را خلق کرده است؛ نه این که به شعارهای ساده زیستی و زهدمآبی اش ببالد.

🔻کسی که در حکمرانی، الفبای "حکمرانی خوب" را بشناسد و عمیقا درک و درونی کرده باشد و در عمل آن را نشان دهد. نه این که معیار حکمرانی اش جلب رضایت عده ای  خاص باشد. عقلانیت هدایت کننده اش باشد نه تعصبات سیاسی و دینی و فرقه ای.

🔻کسی که عمیقا باور دارد و افتخار می کند نماینده و برگزیده همه شهروندان ایران است، چه مسلمان یا غیرمسلمان، چه شیعه یا غیرشیعه، چه مومن یا غیرمومن. نه این که افتخارش تندرویی و افراط گرایی باشد. ساده بگویم، کسی که متفکران به او افتخار کنند نه مداحان.

🔻کسی که احتمال بدهم دهه ها و حتی سده های آینده، مردم ایران به او افتخار کنند و به نیکی یاد کنند، کسی مثل کوروش، شاهان آل بویه یا میرزا تقی خان امیرکبیر.

🔻کسی که افتخار کند در کارنامه اش تلاش خستگی ناپذیر برای گسترش عدالت، آزادی، مدارا و عقلانیت هست، نه سرکوب و تحقیر و دوختن دهان آزاداندیشان و دگراندیشان و اندیشمندان.

🔻کسی که در پایان دوره ریاستش، ایران را چند قدم به نظام سیاسی دموکراتیک و جامعه ای توسعه یافته نزدیک تر کند نه دورتر. کسی که قرن ها ستایش خردمندان را برانگیزد.

🔻در یک کلام کسی که در کل مردم ایران او را قلبا دوست بدارند و صداقت، صلاحیت و صلابت و سرمایه های وجودی و فکری و سیاسی اش را در مقام رییس جمهور کشور ایران ستایش کنند.

دوستم گفت: "چنین آدمی با این ویژگی ها را می شناسی؟"

گفتم شما پرسیدید رییس جمهور مطلوبم کیست و منم پاسخ دادم. امیدوارم روزی روزگاری چنین آدمی سکاندار دولت ایران شود.

گفت چنین روزی می آید؟ گفتم اگر همگان بخواهند و برایش بکوشند و بجوشند و منتظر قسمت و تقدیر یا دست روزگار نمانند، قطعا چنین روزی خواهد آمد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
همستر: انگشتان بی‌صاحب


ارسطو می‌گفت «کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذت‌بخشی برای افراد هستند زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی(گیاهان و میوه‌ها) را می‌شناسند. دامداران با توجه به سرو کار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوری‌خواه (همان دموکراسی‌خواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان (کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان (دست، پا، سر، ذهن و ...) کار می‌کند و بدن متوازن و هماهنگ بود.

در جهان مدرن این بدن تکه‌تکه شد، تنها تکه‌ای از بدن مشغول کار می‌شود. کارگری در کارخانه صبح تا شب روی صندلی می‌نشیند و فقط پیچ را سفت می‌کند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه کامپیوتر را برای عبور مسافران می‌زند و ... بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکه‌تکه شد. تکه‌هایی از آن بی‌مصرف شد و تکه‌هایی از آن از فرط کاری به زودی فرسوده شد.

اما این تکه‌تکه شدن به اوج خود رسید به طوری که انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت به ندرت به تنهایی به کار می‌رفت و حتی انگشت به تنهایی، بیشتر معنای منفی داشت داشت (مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و...) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام می‌دادند. اوج جهان مدرن، می‌توان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیه‌اش با ما».

با همه‌گیر شدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع کامپیوتر و موبایل نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر  همه چیز حول انگشت می‌چرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروش‌ها، انوع شغلها از جمله بانکداری، بیمه‌گری و ...

هر فشاری که بر انگشت وارد می‌کنید چیزی را تأیید یا رد می‌کنید. مثلاً با فشار دادن انگشتتان بر ضمانت‌نامه، تأیید می‌کنید که ضامن کسی شده‌اید، یا وقتی لایک می‌کنید یعنی تأیید می‌کنید و ...

ولی با وجود اینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحت فشار کاری (بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمت‌های بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار می‌گیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلا ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شده‌اند که از بدن جدا شده‌اند یا گویی ما اضافی هستیم.

انگشتان دقیقا زمانی شروع به کار می‌کند که تفکر و اندیشه می‌ایستد. پس بی‌روح می‌شوند. لذا انگشتان "همستری" سرگردان رویِ صفحه موبایل رها شده است و بی‌حس و بی‌اختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد.

ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطی‌وار انگشتان بر روی موبایل، به معنای سرکوب کل لذت‌ها، شجاعت‌ها و اندیشیدن‌هاست که زمانی با باغداری و ... کسب می‌شد.

انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید می‌زند» ولی چرایی و چگونگی آن را نمی‌فهمد بلکه آلوده به ریتم "تأییدکردن" با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ژن بیمار ایرانیان در طول تاریخ

بی‌سیاستی...
توهم اقتدار و خود بزرگ‌بینی...
ناچیز شمردن دیگران...

تحلیل اشتباه از  موازنه قدرت در سطح منطقه و جهان...!!

👈 اسکندر را مسخره کردیم، کل ایران را فتح کرد و تخت جمشید رو به آتش کشید...!

👈 اعراب را مسخره کردیم، ایران را فتح کردند، دین و آئین خود را به ما تحمیل کرده، کشور را غارت کردند و زن‌های ما را به کنیزی و پسران ما را غلامی بردند و چند قرن بر ایران حکمرانی کردند...!  

👈 مغولان را اسب‌سوار و چادرنشین دانستیم، با نادانی و سبک سری و غرور بسیار فرستاده چنگیز را به قتل رساندیم، موجب لشکرکشی او به ایران شدیم از جمجمه سر ایرانیان مناره ساختند و کشور را به خاک و خون کشیدند...!

👈 ترکان را مسخره کردیم، از زمان غزنویان تا پایان قاجار (حدود ۹۰۰ سال) حکومت در دست آنها می‌چرخید...!

👈 افغان‌ها را ناچیز شمردیم، شاه را در قصر خود اسیر کردند و کشور را در زیر سم اسب‌های خود فتح کردند...!

👈 بی‌جهت با عثمانی‌ها جنگ مذهبی راه انداختیم، کل کشور عراق و بسیاری از بخش‌های شرقی ایران را متصرف شدند...!

👈 روس‌ها را مسیحیانی نازک نارنجی دانستیم که با یک فتوای جهاد مجتهدی وارداتی قادر به شکست آنها خواهیم بود، کل منطفه قفقاز شمالی و جنوبی را در طی دو قرارداد ننگین (ترکمانچای و گلستان) از مام میهن جدا کردند...!

👈 با بریتانیا از در سیاست و مصلحت وارد نشدیم! هرات و بخش‌های بزرگی از افغانستان کنونی، بلوچستان شرقی و تعدادی از جزایر جنوبی ما را اشغال و نهایتاً از سرزمین مادری جدا کردند...!

👈 تحلیل مناسبی از شرایط قدرت‌ها در جنگ جهانی دوم نداشتیم، بر روی اسب بازنده شرط بستیم (آلمان)، ایران از جنوب و شمال اشغال، شاه از سلطنت خلع و به تبعید فرستاده شد...! 

👈 دوران چشم آبی‌ها و چشم سبزها را پایان یافته دانستیم، خود را شاه شاهان نامیدیم، خدایگان بودیم و متصور بودیم پنجمین ارتش دنیا را داریم، با کوچکترین بادی دودمان سلطنت نابود شد...!

👈 صدام را عددی ندانستیم و مردم عراق را به شورش و انقلاب علیه او تحریک کردیم، ۸ سال جنگ بی‌ثمر بر کشور تحمیل شد و حدود یک‌میلیون کشته و زخمی دادیم و هزار میلیارد دلار خسارت به ما وارد شد...! نهایتاً جام زهر را نوشیدیم و قرارداد ترک مخاصمه امضا شد و ۳ دهه در حالت نه جنگ، نه صلح هستیم و غرامتی پرداخت نشد و قرارداد صلحی هم امضا نشد...!

👈 بعد از شاه، نوبت آمریکا بود! سفارت آنها را اشغال کردیم و حدود ۴ دهه خصومتی را با تنها ابرقدرت جهان به‌راه انداختیم که هیج نتیجه‌ای به‌دنبال نداشت جز فقر و ویرانی تدریجی اقتصاد و عزت مردم و این آب و خاک...!

👈 انرژی هسته‌ای حق مسلم ما بود! قطار هسته‌ای ما ترمزی نداشت و نهایتاً حدود ۸۰۰ میلیارد دلار (برابر کل فروش نفت از زمان کشف نفت ۱۹۰۸ تا ۲۰۰۵) در دوره دولت احمدی‌نژاد دود شد و  مشخص نشد که آن پول‌ها کجاست...!

📌 موارد فوق، تنها مختصری از تاریخ غمناک این آب و خاک است...!

📎 تاریخ هرگز اشتباه نمی‌کند و درس تاریخ بزرگترین عبرت برای هر سیاست‌مداری است...!

📎 مسیر فعلی، مسیر یک جنگ تمام عیار اقتصادی، نابودی و تجزیه ایران است...!

ای کاش تعبیر ما از روند تاریخ اشتباه باشد و سیاست و تعقل جایگزبن توهم اقتدار، کوچک شمردن دیگران و رجزخانی برای کل

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴فواد ایزدی کیست؟


🔹فواد ایزدی، متولد ١٣۴٨، فرزند عزت الله، داماد سقای بی ریا، مشاور رئیس دولت نهم در امور روحانیت و از شاگردان مصباح است.
فواد ایزدی در سن ١۶ سالگی و در اوج جنگ در میانه دهه ۶٠ به همراه پدر و مادرش، اکرم غفاری، به آمریکا مهاجرت کرد و شهروند آمریکا شد.

🔹فواد ایزدی پس از اتمام تحصیلات دبیرستان در آمریکا و اخذ دیپلم، به ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، رسانه و دیپلماسی عمومی پرداخت و رساله دکتری خود را تحت نظارت و هدایت نیکلاس جان کال، از مشاورین انگلیسی دولت اسرائیل در زمینه دیپلماسی عمومی گذراند

🔹موضوع رساله فواد ایزدی، بررسی ابتکارات دیپلماسی عمومی ایالات متحده در قبال ایران است که چگونه به ارتباط و گفتگو میان بازیگران و دولت‌های طرفین می انجامد.
نیکلاس جان کال، که راهنمایی فواد ایزدی را در پروژه برعهده داشت، یکی از مشاوران پروژه برندینگ جهانی دولت اسرائیل است.

🔹بنا به گزارش روزنامه جروزالم پست، نیکلاس جان کال، استاد راهنمای فواد ایزدی با حضور در تل آویو، مبانی برندینگ اسرائیل را دور کردن تصویر آن از درگیری، معرفی بعنوان مرکز فناوری پیشرفته و تبلیغ اسرائیل بعنوان خانه اینشتین بجای خانه بن گوریون اعلام کرد.

🔹بنابراسناد موجود، حمید مولانا، همکار پژوهشی دانشگاه بن گوریون اسرائیل و رئیس یکی از مراکز آموزشی نزدیک به CIA در آمریکا نیز مشاور فواد ایزدی بوده است.
در سال ٢٠٠۶ یکی از مقالات فواد ایزدی که درباره پرونده هسته ای ایران است نامزد جایزه انجمن آموزش روزنامه نگاری آمریکا میشود.

🔹بررسی مقالاتی که تاکنون برنده جایزه انجمن آموزش روزنامه نگاری امریکا شده اند، نشان می‌دهد که همسویی با سیاست‌های کلان آمریکا یکی از شاخصهای این انجمن در گزینش مقالات است.
فواد ایزدی در این دوره، با ارسال مقالاتی به روزنامه کیهان به تدریج با کادر تحریریه کیهان پیوند خورد...

🔹و در سال ١٣٨٨ پس از انتخابات ریاست جمهوری به ایران آمد و به رغم تابعیت آمریکاییش، به سرعت با حمایت نیروهای روزنامه کیهان، بعنوان مدیرکل اخبار خارجی در خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) منصوب شد. این جایگاه رسمی اداری که واجد حساسیت امنیتی است به همراه خویشاوندی با سقای بی ریا پای فواد ایزدی را به محافل قدرت و مجامع رسانه ای و دانشگاهی ایران گشود تا این شهروند آمریکا و شاگرد نیکلاس جان کال، مشاور دولت اسرائیل در حساسترین اتاقهای فکر و مراکز تصمیم گیری نظام حاضر شده و تحلیل‌ها و دیدگاه‌های جهت دار خود را به تصمیم سازان کشور و رسانه ها تزریق کند.


با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
2025/07/08 12:48:07
Back to Top
HTML Embed Code: