Telegram Web Link
🔴 افکار جدید مهم هستند یا افراد جدید؟


جامعه­‌ای که نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه کرده، می‌­تواند کرامت انسانی را تجربه کند؟

آیا تورم علت است یا معلول؟ نرخ تورم دو رقمی نتیجه کدام اندیشه است؟

مفاهیمی مانند عدالت، انصاف، پاسخگویی، رشد، کرامت انسانی، شایسته سالاری و کارآمدی در امتداد هم هستند و وزن مساوی دارند یا میان آنها روابط علت و معلولی وجود دارد؟

چگونه باید درخت آنها را از ریشه به شاخه‌ها کشید؟ کدام ریشۀ درخت است و کدام شاخۀ درخت؟ کدام اصل است و کدام نتیجه؟

در «شناخت هرمی و درختی ساختار حکمرانی»، نرخ تورم را در کجای هرم باید قرار داد؟ آیا می‌توان در فقدانِ رشد اقتصادی و تولید ثروت، در انتظار عدالت، آزادی و کرامت انسانی نشست؟ آیا آگاهی و شناخت جامعه در سرنوشت آن اثر دارد؟

آیا جامعه‌ای که میانگین مطالعه آن ۳۵ دقیقه در سال است می تواند در انتظار دموکراسی بنشیند؟

اگر نرخ تورم زیر پنج درصد باشد، کشور ثروت تولید کند و مردم اهل مطالعه باشند بعد برخی از شرایط و مقدمات دموکراسی فراهم می‌شود.

آیا می‌شود بدون  Input در انتظار Output نشست؟ به عبارت دیگر، روابط علت و معلولی متغیرهای حکمرانی، علم و Science است. آنچه به موفقیت بسیاری از کشورها مساعدت بخشید این بود که متوجه شدند از کجا باید تحول را شروع کنند.

یک دو سه تجربه شدۀ جهانی را تشخیص دادند. اولین و فوری‌ترین کاری که این کشورها انجام دادند، تغییر افکار و اندیشه‌هایشان بود.

اگر افکار تغییر نیابند، افراد با سن کمتر، مرام متفاوت و برخاسته از مناطق متنوع، بعد از مدتی سرانجام باید مجری همان افکار ناکارآمد گذشته باشند.

به نظر می‌رسد در متدولوژی اولویت‌های حکمرانی، نوعی تشتت وجود دارد. ظاهراً نمی‌دانیم یا نمی‌خواهیم بدانیم که کدام اندیشه‌ها باید اجرا شوند تا یک فرد بازنشسته در سن هفتاد و پنج سالگی، مسافرکشی نکند.

مبنای تحول چه در فرد و چه در جامعه، در اندیشه‌هاست. سیاست‌های جدید افکار جدید می‌طلبند. افق‌های جدید به افکار جدید نیاز دارند.

افکار قدیم در بسته‌‌بندی‌های جدید گذاشتن را، به نوعی می‌توان به استتار نیّت و تداومِ نامحسوسِ ناکارآمدی‌­ها نسبت داد.

دیگر پیکان تولید نمی­‌شود ولی پراید همان پیکان سابق است. اندیشۀ تویوتا تولید کردن باید جای اندیشۀ پراید تولید کردن را بگیرد. افراد با اندیشه‌های نوین می توانند کارآمد باشند.

شاید پرسش اساسی این باشد: آیا حکمرانان اندیشه‌های جدید را تشخیص می‌دهند و برای اجرای آنها برنامه‌ریزی می کنند یا همان اندیشه‌ها در زمان و فرصت‌های از دست رفته با هزینه‌های فراوان، خود را در نهایت به حکمرانان تحمیل می‌کنند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟠 تلویزیون و پزشکیان؛ یک داستان قدیمی!
محمد روانبخش

🔸 چند سال پیش به‌واسطه‌ی یکی از دوستانم فهمیدم روزنامه‌ای چاپ می‌شود که مدیرمسئولش در سرمقاله هر روزش که می‌نویسد، هر چه می‌خواهد درباره‌ی افرادی از قبیل هاشمی و روحانی (رئیس‌جمهور وقت) و ظریف و... می‌نویسد، سرمقاله‌هایی که هر کدامش می‌توانست مصداق هزار تهمت و شکایت باشد، اما جالب این‌جا بود که هیچ‌کس محل آن روزنامه نمی‌گذاشت!

🔸 آن بنده‌خدا هر چقدر تندتر می‌نوشت کمتر توجهی را جلب می‌کرد و نهایتش هم این شد که روزنامه را خودش - به علت یا بهانه‌ی گرانی کاغذ و چاپ - تعطیل کرد. من و آن دوستم گهگاه سرمقاله‌های او را می‌خواندیم و می‌خندیدیم که آن بنده‌خدا چقدر برای دیده شدن ادعاهای عجیب و غریب می‌کند و هیچ فایده‌ای ندارد! واقعا هم مضحک بود و هم آدم دلش برای آن بابا می‌سوخت.

🔸 این را اضافه کنید به یک داستان دیگر که از یکی از مبارزان زمان شاه شنیدم، که یک منبری کم‌سواد بود که خیلی دلش می‌خواست گل کند و مهم شود. بالای منبر انواع و اقسام چیزها را علیه شاه می‌گفت ولی ساواک که می‌دانست آن بنده‌خدا کیست و چه‌کاره است، کاری به کارش نداشت؛ در حالی که اگر یک‌دهم آن حرف‌ها را دیگران می‌زدند حتما احضار می‌شدند...

🔸 حالا چرا این‌ها را تعریف کردم؟ یک بنده‌خدای تازه‌کار جویای نام و نان، در یک رسانه‌ی ورشکسته‌ی میلی توهینی به رئیس‌جمهور کرده است. من حاضرم شرط ببندم خود عوامل تهیه‌ی آن برنامه و دور و بری‌های آن شخص آن حرف‌های توهین‌آمیز را برای رسانه‌های مجازی طرفدار دولت فرستاده‌اند و آن را وایرال کرده‌اند که دیده شود و مشهور شود. احتیاج داشته بنده خدا، و کمی هم موفق شده!

🔸 چندین سال است که تهیه‌کنندگان تلویزیون عمدا گاف‌هایی در برنامه‌های‌شان می‌گذارند و بعد خودشان آن‌ها را در فضای مجازی افشا می‌کنند (چون کسی برنامه‌شان را نمی‌بیند که متوجه گاف شود!) و حتی خودشان شروع به تمسخر برنامه‌ی خودشان می‌کنند تا شاید دیده شوند... و از این بدبختی بزرگتر برای رسانه‌ای هست که بودجه‌ی نجومی دارد، انحصار دارد و حمایت‌های عجیب و غریب می‌شود اما ته تهش محتاج این است که صاحب یک صفحه‌ی اینستاگرام مسخره‌اش کند تا کمی دیده شود!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📌 اسب محبوب !

♈️اگر دیکتاتوری باشی در حد قدرت و توان کالیگولا، امپراتور روم باستان، حتی می‌توانی اسب محبوبت، اینکتاتوس، را به عضویت در مجلس سنای روم منصوب‌کنی و همه سران مملکت را وادار‌کنی که هر روز خدمت این اسب برسند و در برابرش زانو بزنند و از جام شرابی که اسبت خورده بنوشند و مدح و ثنایش را بگویند.

♈️دیکتاتورها اصولاً  دوست دارند با این نوع انتصابات عجیب و غریب هم قدرت نامحدود خودشان را به رخ ملت بکشند و هم به وزرا و وکلای زیردستشان بگویند شما هیچ چیزی نیستید که اگر بودید در برابر این موجود نادان و احمقی که من منصوبش کرده‌ام اینطور زانو نمی زدید.

♈️دیکتاتورها لذت وافری می‌برند از تحقیر مقامات زیردستشان، تحقیری که در عین حال قدرقدرتی آنها را به امعا و احشایی‌ترین شکل ممکن به دو گروه افرادی که وی با آن‌ها سر و کار دارد،مقامات زیردست و ملت، حقنه می‌کند.

♈️مبادا فکر کنید ماجرای این اسبی که امپراتور تصمیم گرفته بود به زودی وی را کنسول روم (نخست وزیر) بکند، اما اجل مهلتش نداد، افسانه و خیال است. خیر، اتفاقا خیلی هم واقعی است و من می‌توانم ده‌ها مثال برایتان بزنم.
یک مثالش که خیلی هم به ما نزدیک است مربوط می‌شود به امپراتور پوتین خودمان که چند سال پیش انتصابی را فرمان داد که همه را به یاد اسب محبوب امپراتور دیوانه روم انداخت.

♈️شهرهای روسیه چند سال پیش برای مدتی در تسخیر مخالفان پوتین بود و حضرتش برای جمع کردن بساط «اغتشاش‌گران» با مشکل روبرو  شده بود و مقامات اجرایی کار سرکوبگری‌شان را به نحو مطلوب انجام نمی‌دادند. در همین اوضاع و احوال، پوتین در یک برنامه رادیویی سالانه شرکت کرد تا پاسخ شنوندگان را بدهد.

♈️گولاخی از پشت خط به پوتین گفت:«جناب رییس‌جمهور،اگر پلیس نتواند بساط این اغتشاشگران را جمع کند، من و بر و بچه‌ها حاضریم به خیابان بیاییم و حق اغتشاشگران را کف دستشان بگذاریم و  اوضاع را ردیف و امنیت را برقرار کنیم.» و شما نمی‌دانید چقدر این کلمات به گوش امپراتور پوتین خوشاهنگ بود.
او به تلفن کننده ، که کارگر ساده یک کارخانه تانک‌سازی در اورال بود، گفت:«تو نشان دادی که روس واقعی یعنی چه. تو نشان دادی که چقدر از این همه مقامات وراج و به درد نخور ما فهمیده‌تری.»

♈️پوتین یک ماه بعد این کارگر کارخانه تانک‌سازی را نماینده تام‌الاختیار خود در منطقه اورال کرد، که از حیث درجه و مقام معادل منصب معاونت نخست وزیر بود.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
افشاگری مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
روزی حدود ۲۶ میلیون دلار تخفیف به چین از پول نفت مردم ایران!

🔺 این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: گروهی در دولت سیزدهم با نام "دور زدن تحریم" می‌گویند جاده را باز نکنیم ما جاده فرعی ساختیم و روزانه یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت را می‌برند.

🔺 ما پرسیدیم: به چه قیمتی می‌فروشید؟

پاسخ دادند: ۱۵ تا ۳۰ دلار در هر بشکه و میانگین ۲۰ دلار در هر بشکه تخفیف می‌دهند.

روزی یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت ضربدر ۲۰ دلار!! یعنی اینکه روزانه ۲۶ میلیون دلار از پول مردم ایران به خریدار انحصاری نفت تخفیف می‌دهند!

🔺 وقتی سوال می‌کنیم: نفت را با چه قیمتی می‌فروشند؟ می‌گویند: "اینها محرمانه است!!"

🔺 می پرسیم پول آن به کدام حساب واریز می‌شود؟ می‌گویند: آمريکا بانک را تحریم کرده اما پول‌ها برمی‌گردد!

🔺 پرسیدیم از چه طریقی برمی‌گردد؟
می‌گویند: صرافی‌ها!

🔺 می گوییم صرافی‌ها متعلق به چه کسانی است؟ پاسخ می دهند: "محرمانه است!"

🔺 پرسیدیم بخش عمده‌ی پول کجاست؟
می گویند: همه در یک کشور است!

🔺 پرسیدیم آن کشور پول را می‌دهد؟
گفتند: خیر، فقط می‌توانیم کالا وارد کنیم!!

🔺 می پرسیم: کالا را چه کسی وارد می‌کند؟
بازهم نمی‌گویند و می گویند که محرمانه است!!!!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📌بحران افغانستانی ها

‏بحران افغانستانی‌ها در ایران نه جایی برای شوخی و سانتی‌مال‌بازی دارد نه دیگر قابل انکار است بلکه باید به یکی از اصلی‌ترین اولویت‌ها در ایران تبدیل شود چون این تازه شروع ماجراست. افغانستان هر چقدر اقتصاد و منابع ضعیفی دارد و تولید ناخالص ملی‌اش پایین است تولید مثلش بالاست ‏و با ادامه این روند پیش‌بینی می‌شود که جمعیت افغانستان تا سال ۲۰۵۰ به ۸۰ میلیون نفر نزدیک شود. طبیعی است برای مردم جوان آن کشور فقیر که اسیر جانوری به نام طالبان هم شده و چشم‌اندازی برای بهبود ندارد؛ مهاجرت جذابترین و شاید تنها گزینه بسیاری از مردم باشد و خطر از همین‌جا شروع می‌شود. کشوری ۸۰ میلیونی در همسایگی ما با بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با سیل جوانانی که آرزویشان مهاجرت است تهدیدی بنیادین برای ایران محسوب می‌شود و کنترل مرزها و ساماندهی اتباع به دور از هرگونه سنتی‌مانتالیسم باید در دستور کار باشد جدای از تهدیدهای اقتصادی و ناهمخوانی‌های فرهنگی افغان‌ها با ایرانیان می‌توانم در یک چشم‌انداز بلندمدت‌‌تر با افزایش جمعیت افغان‌ها، خطر تسلط سیاسی و حتی تهدید برای تمامیت ارضی ایران را متصور شوم. دیوارکشی با مجهزترین امکانات و اخراج اتباع از اولویت‌های ملی ایران است .
اینکه حقوق‌بشری‌های ساکن تورنتو و برلین و تبریز و سنندج چه می‌گویند اصلا اهمیت ندارد، ما ایرانیان نباید تاوان تولید مثل بدون و حساب و کتاب افغان‌ها را بدهیم‌.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
وارد کردن ایران به مهلکه جنگ خیانت به ملت ایران‌ است


زیرساخت‌های انرژی ایران به شدت فرسوده شده‌اند و نیاز فوری به دستکم ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی دارند؛ اگر نه، ممکن است در آینده نزدیک به یکی از بزرگ‌ترین وارد کنندگان انرژی تبدیل شویم.

وارد کردن ایران به مهلکه جنگ خیانت به آیندگان و ملت ایران‌ است؛ مملکتی که دو دهه زیر سنگین‌ترین تحریم‌ها بوده و صادرات نفتی رسمی آن ‌به صفر رسیده و دیگر هیچ نقش تعیین کننده‌ای در بازار انرژی دنیا ندارد را وارد مهلکه جنگ نکنید؛ آسیب احتمالی به همین زیرساخت‌های فرسوده برای دهه‌ها غیرقابل جبران خواهد شد.

اسرائیل امروز در حدیده نشان داد به لطف نیروی هوایی به روز و کارآمدش چطور در مسافتی دوبرابر ایران به اهدافش ضربه می‌زند.
‏سلسله حوادث ۱۴ روز گذشته بیروت، از انفجار پیجرها و اجرای بزرگ‌ترین عملیات خرابکاری همزمان که ۳۶۰۰ عضو حزب‌الله را زمین‌گیر کرد و با نشان دادن قدرت نفوذش در شبکه تامین تجهیزات ارتباطی حزب‌الله همه را حیرت‌زده کرد، با ترور سریالی تمامی فرماندهان عالیرتبه و نهایتا ترور نصرالله اشراف اطلاعاتی‌اش را به رخ کشید، همه در ایران در ابعاد وسیع‌تری اتفاق خواهد افتاد.
‏نفوذ و رخنه اطلاعاتی به وضوح در نهادهای اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی عمیق‌تر از حزب الله است.

چند موشک شلیک می‌کنید و اسرائیل هم کمی ضربه خواهد دید؟ تمام خرابی‌های احتمالی آن در عرض چند ماه با کمک آمریکا و اروپا جبران خواهد شد. چه کسی در جنگ ۸ ساله با صدام به کمک ایران آمد که حالا در این مادر جنگ‌ها با اسرائیل به کمک‌ شما بیاید؟
‏همین کشورهایی که از ۸ سال جنگ ایران و عراق و سال‌ها تحریم ایران، اقتصادشان پویاتر و توانمندتر شد با آغوش باز به استقبال جنگ ایران با اسرائیل خواهند رفت.
‏به فکر ایران باشید؛ آیندگان به خاطر چنین سفاهت و بلاهتی هرگز شما را نخواهند بخشید.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
- دیکتاتوری که از پیشرفت نظامی آمریکا غافل بود


چرا صدام حسین به التیماتوم‌های چندبارهٔ ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده اعتنا نکرد و از کویت خارج نشد؟ آیا او فکر می‌کرد نیروی نظامی‌اش از آمریکا قدرتمندتر است؟ خیر! اما صدام گمان می‌کرد که ماشین جنگی‌اش به عنوان بزرگترین ارتش خاورمیانه آنقدر توان دارد که جنگ زمینی را چند هفته طول بدهد و ده هزار نفر تلفات از آمریکایی‌ها بگیرد. از نظر او در این شرایط فشار شدید افکار عمومی آمریکا همچون جنگ ویتنام موجب توقف عملیات ارتش آمریکا می‌شد.

صدام از حملهٔ آمریکا مدلی همچون عملیات نرماندی برای سربازانش ترسیم کرده بود: یک حملهٔ آبی خاکی از ساحل کویت و انبوهی از تفنگداران که مستقیم به سوی آتش سلاح‌های سربازان عراقی پیشروی می‌کنند و در این شرایط او آنقدر فرصت دارد که تلفات لازم را از آمریکایی‌ها بگیرد‌. حتی زمانی که شش هفته بمباران دقیق و بی‌سابقه شیرازهٔ ارتش عراق را گسیخته بود، سازمان تبلیغاتی او مدام به سربازان وحشت‌زده که عموماً ارتباطشان با فرماندهی و دیگر واحدها قطع شده بود، پیام می‌داد: «مقاومت کنید! محکم بمانید! آمریکایی‌ها بالاخره می‌آیند! آن‌ها از دریا می‌آیند! آنها تماماً هلیکوپتر و پیاده نظام سبک هستند!»

در اوهام صدام آمریکایی‌ها بالاخره آنقدر نزدیک می‌شدند که سربازان او بتوانند از آن‌ها تلفات لازم را بگیرند. او بخش بزرگی از نیروهایش را رو به دریا مستقر کرده بود! اما آمریکایی‌ها هیچوقت از دریا نیامدند! آن‌ها با لشکرهای زرهی مجهز به تانک‌های وحشتناک آبرامز با سرعتی باور نکردنی از صحرای عربستان وارد خاک عراق شده و از پشت به نیروهای او در کویت حمله کردند و جنگ زمینی تنها هفتاد و دو ساعت طول کشید!

صدام درکی از تغییرات شگرفی که در یک دههٔ گذشته در عرصهٔ تکنولوژی نظامی روی داده بود نداشت. او درکی از نبرد عصر اطلاعات نداشت و به نبرد درهٔ بقاع که هشت سال قبل بین سوریه و اسرائیل رخ داده بود توجهی نکرده بود. صدام به شدت از زمان عقب بود.
او گفته بود که آنقدر از خلبانان آمریکایی اسیر می‌گیرد که افکار عمومی آمریکا با دیدن صف طولانی آن‌ها جنگ را تمام کند و موقعیت او در کویت را به رسمیت بشناسد. او نیرومندترین شبکه پدافند هوایی در جهان سوم را در اختیار داشت‌. اما در شب نخست آغاز جنگ هوایی شانزده فروند هواپیمای نامرئی اف صد و هفده نایت هاوک که هر کدام با دو بمب دو هزار پوندی هدایت لیزری بدون آنکه کسی متوجه آن‌ها شود به قلب بغداد نفوذ کرده و حساس ترین هدف‌ها را بمباران کردند. پدافند عراق حیرت زده شده بود که این دیگر چه نوع حمله‌ای است؟ عراقی‌ها تازه وقتی متوجه هواپیما می‌شدند که مواضعشان با خاک یکسان شده بود.

در همان حال اهداف حساس دیگر عراقی‌ها با موشک‌های کروز توماهاوک که از هزار و هفتصد کیلومتر دورتر شلیک شده و با جثهٔ کوچک و ارتفاع پایین‌شان قابل شناسایی نبودند، منهدم می‌شدند. رادارها قبل از این که بتوانند واکنشی نشان دهند، توسط موشک‌های هارم ضد رادار که توسط فانتوم‌های وایلد ویزل و ای شش‌ها شلیک شده بودند، منهدم می‌شدند. فرودگاه‌ها توسط مهمات دقیق و ضد بتنی که استرایک ایگل‌ها و تورنادو‌ها شلیک می‌کردند، از کار می‌افتادند و جنگنده‌های صدام درون پناهگاه‌های بتنی خود منهدم می‌شدند. صدام بهای سنگینی برای عقب ماندن ذهنش از تحولات کلیدی عرصه فن‌آوری نظامی پرداخت.

آمریکایی‌ها هیچوقت در جایی که او می‌خواست و در فاصلهٔ نزدیکی که مد نظر او بود، آفتابی نشدند تا او بتواند رویای «ویتنام در صحرای» خود را محقق کند! رهبری که حتی تفاوت جنگ منظم در دشت باز را با جنگی چریکی و نامنظم همچون ویتنام تشخیص نمی‌داد برای چند دهه سرنوشت میلیون‌ها عراقی را به دست گرفته بود. جنگ برای آزادی کویت نخستین پردهٔ پر سر و صدا از جنگ نوین هوشمند عصر اطلاعات بود که توجه جهان را به خود جلب کرد. طرح‌هایی که از اوائل دههٔ هفتاد میلادی در مراکزی نظیر ترادوک تدوین شده بودند، حالا میوه داده بودند. بااین‌حال این تنها آغاز راهی طولانی بود که حتی امروز هم به پایان خود نرسیده است. در جنگ کویت تنها سیزده درصد از مهمات سنگین مصرفی هوشمند بودند! هنوز بمب‌های هدایت ماهواره‌ای، تسلیحات شبکه‌محور و بسیاری از فناوری‌های مؤثر امروزی به میدان نیامده بودند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴آنان که تاریخ نخوانند محکوم به تکرار آن هستند!

پس از شکست اعراب به رهبری مصر از اسرائیل در جنگ معروف به ۶روزه(۱۹۶۷)، بیان یک اظهار نظر خصوصی از مقامات شوروی از پشت صحنه جنگ پرده برداشت:

«ما در شوروی تصور می‌کردیم اسرائیل در جنگ با اعراب با مشکل روبرو خواهد شد و در نتیجه آمریکا با کلیه‌ی کشورهای اسلامی درگیری پیدا خواهد کرد و خاورمیانه بصورت ویتنام دیگری برای آمریکا در خواهد آمد.‌ولی ما اسرائیلی‌ها را دست‌کم گرفته بودیم و روی مصری‌ها بیش‌ از اندازه حساب میکردیم».

کم‌کاری شوروی در جنگ شدیداً اعراب را عصبانی کرده بود.‌آنها بعدها اقدامات سیاسی متعددی برای بازیابی اعتماد اعراب انجام دادند.‌در مصر جمال عبدالناصر خود را پس از شکست در جنگ بازیابی کرد.‌او دستور بازداشت مارشال عامر را بعنوان یکی از کودتاچییان و عوامل شکست صادر کرد.‌

عامر بعدها پیش از خودکشی در متن وصیتنامه‌‌ی خود:
«جمال عبد الناصر را به فراموش کردن هدف اصلی انقلاب که تأمین زندگی شایسته برای مردم مصر بود متهم ساخت.او بیان داشت:
بزرگی یک رهبر در این است که طاقت انتقاد را داشته باشد و در مواقع سخت تعادل روحی خود را از دست ندهد.کسی که آزادی بیان را از بین میبرد،‌ تمامی یک ملت را تضعیف می‌کند».

📌ارتش مصر برای بازیابی خود به سلاح نیاز داشت.‌برژنف رهبر شوروی از ناصر راضی بود. «او شجاعت و اراده‌ی ناصر را برای منافع شوروی دارای ارزش فوق‌العاده می‌دانست».
در عین حال شوروی هیچگاه حاضر نبود بخاطر چشمان قشنگ اعراب خود را با آمریکا درگیر سازد.

شوروی تقابل با اسرائیل را کارت بازی خویش کرده بود.آنها از سرسختی و مقاومت اسرائیل در برابر عقب‌نشینی از سرزمین‌های تصرف شده در سال۱۹۶۷ ناراضی بودند.لیکن دلیل اصلی نارضایتی آنها به‌نتیجه نرسیدن مذاکراتشان با آمریکا درباره قرارداد منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بود.

شوروی به هیچ‌وجه حاضر نبود حمایت از جمال عبدالناصر را رها کند زیرا او تنها عامل پیش‌برد اهدافش در خاورمیانه بود.

جمال عبدالناصر پس‌ از کش‌وقوس‌های فراوان با اسرائیل علی‌رغم وضع اقتصادی شکننده و نارضایتی طبقات مختلف، تهاجمی فرسایشی را آغاز کرد.هرچند با واکنش‌های سریع اسرائیل هربار به شکست ختم شد.

ناصر بار دیگر به شوروی پناهنده شد تا سلاح‌های بیشتر و جدیدتری در اختیار گیرد.اما او بارها از تاخیر شوروی دچار یاس و سرخوردگی شد.
او در یک گفتگو با مشاورانش گفت:
«از روس‌ها قطع امید کرده‌ام».ناصر اعتمادش به شوروی بکلی مخدوش شده بود.

فشارهای روحی و جسمی مرگ ناصر را رقم زد و انورسادات جایگزین او شد.سادات تصمیم گرفت دوباره به شوروی برود.
سادات نیز پاسخ مشابهی دریافت کرد:

«ما بشما سلاح می‌دهیم، اما نه سلاح تهاجمی،هواپیما موشک‌انداز نیز تنها با شرط کسب اجازه قبل از هر استفاده!»
سادات نیز این شروط را نپذیرفت و با دست‌خالی به مصر بازگشت.

بعدها برژنف از سادات خواست تا با چشم‌پوشی از اعدام جاسوس بزرگ شوروی در مصر، سلاح‌های مدنظرش را دریافت کند.اما باز در عمل شورویها تأخیر بخرج دادند و همین عامل اخراج ۲۰هزار مستشار شوروی از مصر شد.

در جنگ سال۱۹۷۳«یوم کیپور»با حضور انورسادات، نبود برتری هوایی برای مصر عامل پیشروی سریع نیروهای ذخیره اسرائیل شد و آشفتگی وحشتناک ابتدایی ارتش اسرائیل بسرعت رفع شد.
تصادفی نبود که روس‌ها از دادن جنگنده میگ۲۳ به اعراب خودداری می کردند.علت آن بود که در پشت پرده با آمریکا توافق داشتند.

📌اسرائیل پس از بازیابی اولیه فورا بسراغ سوریه رفت و ۲۰سال پیشرفت و آبادانی را با حمله به زیرساختهای پالایشی،برقی و صنایع دمشق در طول ۳روز از بین برد!

روس‌ها در نهایت با عبرت از جنگ قبلی به‌هنگام شکست قطعی اعراب فورا زمینه آتش بس را فراهم کردند و بدین ترتیب جنگ دوم مصر با اسرائیل نیز پایان یافت.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
⭕️ رستوراني فعال تر از 100 حزب

↙️ بازنشر به مناسبت 12 مهر سالروز درگذشت محمد حسن شمشيري  موسس چلوكبابي  شمشيري

✍️ قاسم خرمي

💮  محمدحسن شمشیری یکی از نیکوران بنام و اسوه سخاوتمندان عصر خودش بود. فرزندی نداشت و تمام ثروتی که با استکان شویی و ظرفشویی تهیه کرده بود را صرف آزادی و سربلندی ایران و رفع حوائج مردم گرفتار کشور کرد. برای آزادی بسیاری از زندانیان سیاسی وقت، وثیقه ملکی فراهم کرد، هزینه تحصیل تعدادی از دانشجویان بی بضاعت را  تامین کرد و در مجموع یک سوم دارایی اش را وقف امور خیریه کرد.


💮  شمشيري سواد خواندن و نوشتن نداشت و در كودكي شاگرد قهوه خانه حاج اسماعيل كريم آبادي بود كه استادش به سياست علاقه داشت. همين امر، زمينه ساز علاقمندي محمد حسن به سياست شد و در جواني، برخی روزها برای شنیدن نطق نمایندگان و اخبار سیاسی کشور به مجلس می رفت. در همین زمان بود که از سخنان و عقاید ملی دکتر محمد مصدق خوشش آمد و در سلک هواداران او در آمد.

💮 دوستی شمشیری و مصدق بالاگرفت؛ بطوریکه او رابط میان مصدق و اصناف تهران شد. با شروع جنبش ملی شدن نفت، شمشیری بازار تهران را در حمایت از مصدق بسیج کرد. تحريم فروش نفت ایران، دولت مصدق را در تنگنای مالی قرار داد و برای تامین هزینه های اداره مملکت، مجبور به فروش اوراق قرضه کرد، شمشیری در اقدامی جوانمردانه و وطن خواهانه ۳۰۰ هزار تومان از اوراق قرضه دولت را یکجا خرید و یک میلیون تومان هم در اختیار «بانک بیمه» قرار داد تا به افراد نیازمند و تحت فشار وام اعطا کند.

💮 در سالهای بعد از کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این پیر مرد وطن دوست و نیک کردار ایرانی، به خاطر حمایت از مصدق، زیر فشارهای شدید سیاسی و امنیتی قرار گرفت. تعدادی از اوباش حکومتی به خانه و چلوکبابی شمشیری هجوم بردند. شیشه ها را شکستند و تابلوی آنرا کندند تا نامی از شمشیری باقی نماند.

💮 تمام تلاش حکومت این بود تا وادارش کند که علیه مصدق چیزی بگوید. شمشیری در عوض، آیت الله کاشانی و تمام کسانی که به مصدق پشت کرده بودند را مورد سرزنش قرار داد و در جریان دفاعیاتش در دادگاه گفت: «… من با تمام وجود، عاشق این مردِ بزرگ و وطن پرست و مردم دوست هستم و جان و مالم فدای یک تار موی مصدق است…». او مدتی به جزیره خارک تبعید شد. در همان حال ناامید نشد؛ شروع به سوادآموزی کرد و  برای مردم خارک کارآفرینی کرد و درسال ۱۳۴۰ درگذاشت.

💮 مرگ حاج حسن شمشیری آنهم ۸ سال بعد از تحقیرها و سرکوب های ناشی از کودتا، برای نیروهای سیاسی وطن دوست ایران و هر کسی که او را می شناخت، ناگوار و غم انگیز بود. دکتر مصدق که در تبعید به سر می برد، با شنیدن خبر مرگ این یار وفادار خود، برای نخستین بار  اطلاعیه ای را با دست خط خودش صادر کرد و نوشت: « از خبر درگذشت رادمرد وطن پرست و آن خیر نیکوکار، آقای شمشیری آنقدر متاثر شدم که نتوانستم از عهده نگارش این سطور برآیم».  ادیب برومند در سوگ او سرود: «ساده مردی که فراخاست زِ انبوه عوام / لیک در جمع خواصش، سخن از محمدت است...»

🔴آنان که تاریخ نخوانند محکوم به تکرار آن هستند!

پس از شکست اعراب به رهبری مصر از اسرائیل در جنگ معروف به ۶روزه(۱۹۶۷)، بیان یک اظهار نظر خصوصی از مقامات شوروی از پشت صحنه جنگ پرده برداشت:

«ما در شوروی تصور می‌کردیم اسرائیل در جنگ با اعراب با مشکل روبرو خواهد شد و در نتیجه آمریکا با کلیه‌ی کشورهای اسلامی درگیری پیدا خواهد کرد و خاورمیانه بصورت ویتنام دیگری برای آمریکا در خواهد آمد.‌ولی ما اسرائیلی‌ها را دست‌کم گرفته بودیم و روی مصری‌ها بیش‌ از اندازه حساب میکردیم».

کم‌کاری شوروی در جنگ شدیداً اعراب را عصبانی کرده بود.‌آنها بعدها اقدامات سیاسی متعددی برای بازیابی اعتماد اعراب انجام دادند.‌در مصر جمال عبدالناصر خود را پس از شکست در جنگ بازیابی کرد.‌او دستور بازداشت مارشال عامر را بعنوان یکی از کودتاچییان و عوامل شکست صادر کرد.‌

عامر بعدها پیش از خودکشی در متن وصیتنامه‌‌ی خود:
«جمال عبد الناصر را به فراموش کردن هدف اصلی انقلاب که تأمین زندگی شایسته برای مردم مصر بود متهم ساخت.او بیان داشت:
بزرگی یک رهبر در این است که طاقت انتقاد را داشته باشد و در مواقع سخت تعادل روحی خود را از دست ندهد.کسی که آزادی بیان را از بین میبرد،‌ تمامی یک ملت را تضعیف می‌کند».

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ابتدای انقلاب، شهردار تهران، دکترغلامرضا نیک‌پی تیرباران شد. ۲۲ فروردین ۱۳۵۸، تنها دو ماه پی ازپیروزی انقلاب! اتهامش «کلاهبرداری، خیانت و غارتگری» بود!

روز محاکمه‌ی «نیک پی»، رو‌ به رییس دادگاه گفته بود:
«کدام کلاه‌برداری؟
رییس دادگاه: «مگر نگفتید در خیابان‌ها چاله نداریم؟ پس این همه چاله چیست؟»
نیک‌پی: «آیا احداث ۶۸ پارک، یک میلیون متر مربع آبادانی در جنوب تهران و ایجاد ۱۸ رشته شاهراه و ساخت ۳۰ پارکینگ و ۲۰ پل، خیانت است؟»
دادگاهش خواندنی است.کارهای عمرانی‌اش هم خواندنی است. اینکه ابتدای مسئولیتش در شهرداری پایتخت گفته بود می‌خواهد شهر را نه بر اساس آزمون و خطا که بر اساس «حساب و کتاب نوین» اداره کند. به همین خاطر هم در شهرداری، گروهی را برای مطالعه مشکلات تهران و یافتن راه حل برای آنها به کار گمارده بود. در زمان او است که نخستین گورستان مدرن ‌مکانیزه کشور _بهشت زهرا_ در تهران احداث می شود. همچنین چند بزرگراه برای حل مشکل ترافیک، چند پارک بزرگ برای تنفس شهر. آغاز احداث مترو، بهره‌برداری از برج شهیاد و تئاتر شهر، طرح ساماندهی ترافیک تهران، ایجاد کارخانه تبدیل زباله به کود، تأسیس آزمایشگاه مکانیک خاک و ایجاد سازمان عمران و نوسازی عباس‌آباد هم از جمله اقدامات او است.

رئیس دادگاه پرسیده بود:
«به عنوان دکتر در اقتصاد از لندن، چرا به مردم هشدار ندادید علت مشکل ترافیک، مردم نیستند و چرا عوامل استعمار را مقصر ندانستید؟»
نیک‌پی گفته بود:
«مسئولیت ترافیک با شهربانی بود و یک سال آخر با شهرداری پایتخت، و قبول کردم چون قصدم خدمت به خلق بود.
بنده برای ترافیک تهران دوسال دیگر وقت می‌خواستم تا اولین خط مترو دایر شود و این بزرگراه‌ها به یکدیگر وصل شود و بقیه پل‌هایی که در نظر بود زده شود. من نمی‌دانم دیگر چه کاری از من ساخته بود. کارشناسان بین‌المللی اصلاح ترافیک را در بهبود اتوبوسرانی می‌دانند، در زدن پل می‌دانند، در ایجاد پارکینگ می‌دانند و در احداث بزرگراه می‌دانند، اگر این شاهراه را بین خیابان‌های پهلوی -ولی‌عصر- و کوروش کبیر -شریعتی- نکشیده بودیم رفتن به شمیران به جای نیم ساعت ۴ ساعت طول می‌کشید.»

رأی دادگاه اما برای او، نه پاداش که اعدام بود.حالا اما تاریخ به قضاوت نشسته است، میان دو شهردار بی‌دین آن روز و دیندار امروز! و‌حتی میان دو روزگار؛ حکمرانی بی‌دینان آن روز و حکمرانی دینداران امروز.
مهردادحجتی

پ.ن.
عضو شورای شهر تهران که می‌گوید هر یک از تابلوهای چند میلیارد تومانی موزه امام علی به بهای ۷۰۰ دلار فروخته شده اند!


با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔵 ثمره ماه‌ عسل با طالبان؛ بی آبی و بی نفسی برای سیستان و بلوچستان/ از هیرمند، تا هریرود و فراه‌رود؛ طالبان به دنبال باج گیری آبی از ایران است؟

ایران، یکی از اولین کشور‌هایی بود که با کمال میل و بدون دردسر، کلید سفارت افغانستان در تهران را تقدیم طالبان کرد. این ماه عسل زودگذر با طالبان، اما به سرعت به بن‌بست رسید.

🔹در اردیبهشت ۱۴۰۲، زمانی که ابراهیم رئیسی، درباره حقابه مردم سیستان و بلوچستان به حاکمان افغانستان هشدار داد، پاسخی که از سوی دولت طالبان دریافت کرد، نشان از عدم درک این حاکمان از الفبای دیپلماسی داشت؛ بیانیه‌ای توهین‌آمیز، که ایران را به نادانی متهم کرده و تاکید داشت که مقامات ایرانی باید درس خود را درباره آب هیرمند بهتر بخوانند!

🔹حتی انتشار ویدئویی از یک فرمانده طالبان، که کنار رود هیرمند با یک دبه آب نشسته و به وضوح در حال تمسخر ایران بود، هم باعث نشد ایران از سیاست صلح‌جویانه خود دست بکشد. پس از قطع آب رودخانه هیرمند به ایران، تنها امید و منبع آب‌رسانی به تالاب هامون، رودخانه فراه با آورد سالانه حدود ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب بود.

🔹اما افغانستان در حال حاضر در حال ساخت سدی به نام «بخش‌آباد» است که به وضوح طراحی شده تا تمام آب این رودخانه را به انحصار خود درآورد. با ظرفیتی نزدیک به ۱ میلیارد و ۳۶۰ میلیون مترمکعب، این سد می‌تواند به راحتی تمام جریان آب سالانه فراه را ذخیره کند.

🔹بنابراین، قطع آب فراه نه تنها به معنای خشک شدن کامل تالاب بین‌المللی هامون است، بلکه نخستین نتیجه آن، افزایش بی‌سابقه گردوغبار در سیستان خواهد بود. این شرایط، حاصل مماشات با همسایه‌ای است که نه تنها اصول همسایگی را فراموش کرده بلکه به معاهدات بین‌المللی نیز بی‌اعتناست.

🔹به گزارش اقتصاد ۲۴، از همان ابتدای به قدرت رسیدن طالبان در دور جدید، آنان برنامه‌های بلندپروازانه‌ای را برای آب در این کشور در دست اقدام داشته اند، برنامه‌ای که حالا دیگر نه فقط ایران که حتی سایر کشور‌های همسایه را هم با خطر تشدید تنش‌های آبی مواجه می‌کند.

🔹در قرارداد‌های مختلف، افغانستان متعهد به تأمین حق‌آبه ایران از هیرمند شده، اما در عمل اجرای این تعهدات با مشکلات جدی روبه‌رو بوده است. از نظر تاریخی، این تنش‌ها را می‌توان به دو عامل اصلی نسبت داد: ساختار‌های دولتی ناپایدار در افغانستان و کاهش بارش‌ها در منطقه. دولت مرکزی افغانستان به‌طور مداوم با چالش‌های داخلی و خارجی مواجه بوده که توانایی این کشور را در مدیریت منابع مشترک آبی کاهش داده است. از سوی دیگر، کاهش بارش‌ها و بروز خشکسالی‌های مکرر در منطقه سیستان و بلوچستان ایران نیز به شدت این تنش‌ها افزوده است.

🔹ساخت سد کجکی نیز در افغانستان و استفاده گسترده از پمپ‌ها برای برداشت آب هیرمند، جریان طبیعی رود را به سمت ایران به شدت محدود کرده است. خشک‌شدن دریاچه هامون که زمانی هفتمین تالاب بین‌المللی جهان بود، یکی از فاجعه‌های زیست‌محیطی این منطقه است.

🔹این خشکسالی نه تنها اکوسیستم منطقه را به خطر انداخته، بلکه منبع زندگی حدود ۴۰۰ هزار نفر از مردم سیستان را نیز به چالش کشیده است. کاهش شدید تعداد پرندگان بومی و انقراض گاو سیستانی که از نماد‌های تاریخی و فرهنگی منطقه به شمار می‌رفتند، تنها بخشی از اثرات این بحران است. همزمان، کاهش تولیدات کشاورزی و دامداری به فقر و مهاجرت گسترده ساکنان منطقه دامن زده است. اما این بحران فقط محدود به مسائل زیست‌محیطی نیست؛ بلکه تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن به‌طور مستقیم امنیت منطقه را تهدید می‌کند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝در جنگهای آتی از موشکها ، کاری ساخته نخواهد بود!

قدرت مؤلفه های زیادی دارد ، بزرگی کشور ، جمعیت ، منابع ، فرهنگ ، تکنولوژی ، آموزش ، ثبات سیاسی ، سطح رضایت عمومی ، اعتماد به حاکمان ، نیروهای نظامی ، حضور در پیمانهای بین المللی و....!

پر واضح است که نیروهای مسلح تنها یکی از ابزارهای قدرت اند و نیروی موشکی بخشی از توان نیروهای مسلح است .
تنها با تکیه بر تعداد موشکها نباید خود را قدرت برتر نامید و با این اعتماد بر طبل جنگ کوبید.

ضربه زدن با شاخ های بلند گردن محکم و کمر نیرومند و پاهای استوار هم می خواهد!

یک بعدی نگری جنگی در ایران مسبوق به سابقه است ، چناچه در جنگ گذشته با عراق تکیه اصلی بر حجم نیروی انسانی و ‌تهیج مردم با نوحه خوانی بود و آن همه جوان از دست رفتند و نتیجه هشت سال فرماندهی نوحه خوانان جام زهر شد .

اکنون شمارش موشکها ورد زبان نظامیان ایرانی است که هرگز حاضر به پاسخ گویی در مورد آن همه تلفات انسانی و‌ مادی در طول هشت سال فرماندهی خود نشده اند و اکنون همان خطای نظامی خود را در حال تکرار کردن هستند .

این بار روی تعداد موشکها( نه کیفیت آنها ) بیش از آنکه بایسته یک نظامی عاقل است حساب باز کرده اند.
کور شدن و نادیدن همه جوانب تلخ حقیقت یک خطای خودبرانداز ایرانی بوده و هست.

لازمه پیروزی بر دشمنان پرتعداد برتری نسبی مسلم در اکثریت مؤلفه های قدرت است .
بلوف ، ادعا، نوحه خوانی و شعارهای بزرگ به ویژه برای کسانی که قبلا در هیچ جنگی شاهد پیروزی را در آغوش ندیده اند می تواند بدنامی تاریخی را به ارمغان آورد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
.

بیوگرافیِ یحیی سنوار، فرمانده حماس که توسط اسرائیل ترور شد.


«یحیی ابراهیم حسن السنوار» مشهور به «ابو ابراهیم» متولد ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲(۷ آبان ۱۳۴۱) در اردوگاه پناهندگان خان‌یونس در نوار غزه است. سنوار از پدر و مادری متولد شد که در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ از عسقلان آواره شده بودند. این اردوگاه مملو از خانواده‌های فقیر بود که در شرایط بدی زندگی می‌کردند و برای خدمات اولیه به آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد (UNRWA) متکی بودند.
 
سنوار در اوایل دهه ۱۹۸۰ (۱۳۵۸) در دانشگاه اسلامی غزه ثبت‌نام کرد، جایی که مطالعه او در زبان عربی به شکل‌دادن شخصیت کاریزماتیک او کمک کرد. او در زمانی وارد دانشگاه شد که بسیاری از جوانان فلسطینی در نوار غزه به دنبال اسلام‌گرایی بودند تا مناقشه اسرائیل و فلسطین را پس از دهه‌ها که پان عربیسم نتوانسته بود این کار را انجام دهد، حل‌وفصل کنند و سازمان‌های دانشجویی که اندیشه اسلامی را با ناسیونالیسم فلسطینی ترکیب می‌کردند به سرعت در حال رشد بودند. در سال ۱۹۸۲ سنوار به دلیل مشارکت در چنین سازمان‌هایی بازداشت شد؛ اگرچه هیچ اتهام رسمی وجود نداشت.
 
سنوار در سال ۱۹۸۹، به اتهام قتل جاسوسان اسرائیل به چهار حبس ابد محکوم شد. او در زندان، بیشتر اوقات فراغتش را صرف مطالعه خواندن روزنامه‌های اسرائیلی و تسلط کامل به زبان عبری کرد. فایننشال تایمز به نقل از «میکا کوبی» که از سنوار در شین‌بت بازجویی کرد، می‌گوید: «او کتاب‌هایی درباره شخصیت‌های اسرائیلی مانند ولادیمیر ژابوتینسکی، مناخیم بگین و اسحاق رابین می‌خواند و صدر تا ذیل شخصیت‌های اصلی اسرائیل را می‌شناسد.»
 
سنوار در زندان، بیشتر اوقات فراغتش را صرف مطالعه خواندن روزنامه‌های اسرائیلی و تسلط کامل به زبان عبری کرد. «میکا کوبی» که از سنوار در شین‌بت بازجویی کرد: «او کتاب‌هایی درباره شخصیت‌های اسرائیلی مانند ولادیمیر ژابوتینسکی، مناخیم بگین و اسحاق رابین می‌خواند و صدر تا ذیل شخصیت‌های اصلی اسرائیل را می‌شناسد.»
 

آزادیِ یحیی سنوار به عنوان بخشی از مبادله زندانیان برجسته با «گیلاد شالیت» در سال ۲۰۱۱ انجام شد. زمانی که سنوار وارد غزه شد، پیشانی‌بند سبز نمادین حماس را بر تن داشت.

در آوریل ۲۰۱۲، تنها چند ماه پس از آزادی، سنوار به عنوان یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس در نوار غزه انتخاب شد. او از تجربه‌هایش به عنوان رهبر در زندان رژیم صهیونیستی استفاده کرد و در میان حماس به دلیل گردهم آوردن هم‌بندی‌هایش شهرت پیدا کرد.

ماه‌ها پس از به دست گرفتن کنترل حماس توسط سنوار، این جنبش یک توافق آشتی با تشکیلات خودگردان منعقد و برای نخستین‌بار از سال ۲۰۰۷، کنترل بیشتر نوار غزه را برای مدت کوتاهی به تشکیلات خودگردان واگذار کرد. روابط با مصر نیز بهبود یافت و کشور همسایه، محدودیت‌های خود را در گذرگاه مرزی با نوار غزه کاهش داد.
روزنامه فایننشال تایمز می‌گوید سنوار به شخصیتی افسانه‌ای در نوار غزه تبدیل شده و بسیاری از فلسطینی‌ها به او افتخار می‌کنند.
 
محبوبیت سنوار بعد از عملیات ۲۰۲۱ علیه سربازان اسرائیلی بیشتر شد. روزنامه فایننشال تایمز در این زمینه نوشت: سنوار به شخصیتی افسانه‌ای در نوار غزه تبدیل شده است و به نقل از یک فعال برجسته فلسطینی در بیت‌المقدس شرقی اضافه‌کرد، بسیاری از فلسطینی‌ها به او افتخار می‌کنند و او در میان مردم فلسطین بسیار محبوب است.

بعد از عملیات «طوفان الاقصی» نام سنوار بارها توسط تعدادی از مقام‌های ارشد رژیم اسرائیل از جمله «یوآو گالانت» وزیر دفاع اعلام شد.
 

«کوبی مایکل» محقق ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی در تل‌آویو نیز به فاکس نیوز گفت: «سنوار از نخستین روزهای پیوستنش به حماس فعال بود. او در میان همه اسیران فلسطینی یک شخصیت بسیار تأثیرگذار بود.»

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴 معادله جدید قدرت

اول، تغیر بنیادین در راهبرد نظامی

بنیان استراتژی امنیت ملی و نظامی ایران که بر متحدان نظامی غیردولتی متکی بود، به صورت تدریجی به سمت نوع جدیدی از بازدارندگی پیش می‌رود. این تحول عمیق را می‌توان در نحوه جایگزینی چهره‌های کلیدی در سازمان نظامی ایران مشاهده کرد: از سردار «قاسم سلیمانی»، که مسئول عملیات نظامی برون‌مرزی ایران در منطقه بود، به سردار «امیرعلی حاجی‌زاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این تغییر نشان می‌دهد که استراتژی «منطقه خاکستری» ایران که درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزب‌الله را در اولویت قرار داده بود، اکنون به راهبرد مکمل بدل شده است.

دوم، عبور از راهبرد صبر استراتژیک به اقدامات تلافی‌جویانه

ایران از موضع خود مبنی بر «صبر استراتژیک» صرف نظر کرده است. از پایان جنگ خونین هشت ساله با عراق، استراتژی نهان رهبران نظامی ایران بر جذب ضربه‌های کاری و تلافی آن‌ها در زمان مناسب، استوار بود. با این حال، خرابکاری مداوم اسرائیل در خاک ایران در طول ده‌ها سال، راهبرد «ابهام استراتژیک» ایران را به «صبر استراتژیک منفعلانه» تقلیل داده بود که مشخصه آن عدم انجام اقدام تلافی‌جویانه بود.

سوم، قدرت موشکی

ایران اکنون در زمینه بازدارندگی، آشکارا سیاست متمایزی پیش گرفته است. اقدام تلافی‌جویانه شدید سپاه، اراده و توانایی ایران برای انجام حملات مخرب علیه اسرائیل را به نمایش گذاشت. برخلاف حمله اول در ماه آوریل که بیشتر موشک‌ها و پهپادهای ایرانی رهگیری شده بودند، حمله موشکی دوم موفق‌تر بود و از سد سیستم‌های دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کرد. فضای هوایی اسرائیل یکی از محافظت‌شده‌ترین فضاهای هوایی جهان است و اسرائيل به پیشرفته‌ترین فناوری ضدموشکی مجهز است. با همه این‌ها چندین موشک ایرانی به پایگاه‌های هوایی کلیدی در اسرائیل اصابت کردند.

چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل

خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تل‌آویو نزدیک به 15 سال، حملات تخریبی به پایگاه‌های نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرال‌های ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشک‌ها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشان‌دهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزب‌الله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافی‌جویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد و از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هسته‌ای دسترسی دارد، هدف گرفت.

پنجم،‌ افزایش نفوذ

به نظر می‌رسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم می‌تواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بی‌دریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینی‌ها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده است.

ششم، نزدیک شدن ایران به سلاح هسته‌ای در صورت حمله اسرائيل

عملیات تلافی‌جویانه اسرائیل علیه ایران می‌تواند سیاست هسته‌ای تهران را به‌طور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند می‌شود که از پیگیری قدرت هسته‌ای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت می‌کنند. این حامیان استدلال می‌کنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاح‌های هسته‌ای نهفته است.

هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک

این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته می‌کند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابل‌توجهی برخوردار است، نقطه‌ضعف اسرائیل دقیقا آسیب‌پذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. در حالی که ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکه‌ای از متحدان غیردولتی را ترجیح می‌دهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیش‌دستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلاب‌های نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابت‌های منطقه‌ای نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیت‌های ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمی‌تواند آن‌ها را به‌طور کامل از بین ببرد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
«چند سالتون بود فهمیدید صدام ١٢ روز بعد از شروع کردن جنگ، قطعنامه دعوت به صلح سازمان ملل رو پذیرفت؟»


لیست قطعنامه‌های سازمان ملل در جنگ ایران و عراق با تاریخ‌های شمسی و جزئیات پذیرش آن‌ها:

١- قطعنامه ۴٧٩
• تاریخ صدور: ۶ مهر ١٣۵٩
• موضوع: دعوت به آتش‌بس و حل مسالمت‌آمیز اختلافات.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت (١٢ مهر ١٣۵٩).
• پذیرش ایران: ایران این قطعنامه را نپذیرفت.

٢- قطعنامه ۵١۴
• تاریخ صدور: ٢١ تیر ١٣۶١
• موضوع: درخواست آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: ایران نپذیرفت.

٣- قطعنامه ۵٢٢
• تاریخ صدور: ١٢ مهر ١٣۶١
• موضوع: تأکید مجدد بر آتش‌بس و مذاکره.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۴- قطعنامه ۵۴٠
• تاریخ صدور: ٩ آبان ١٣۶٢
• موضوع: درخواست برای ادامه مذاکرات و توقف درگیری‌ها.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۵- قطعنامه ۵۵٢
• تاریخ صدور: ١١ خرداد ١٣۶٣
• موضوع: محکومیت حملات به کشتی‌های تجاری در خلیج فارس.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

۶- قطعنامه ۵٨٢
• تاریخ صدور: ۵ اسفند ١٣۶۴
• موضوع: درخواست برای توقف درگیری‌ها و محکومیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

٧- قطعنامه ۵٨٨
• تاریخ صدور: ١۶ مهر ١٣۶۵
• موضوع: تأکید بر قطعنامه‌های قبلی و ادامه تلاش‌ها برای صلح.
• پذیرش عراق: پذیرفت.
• پذیرش ایران: نپذیرفت.

٨- قطعنامه ۵٩٨
• تاریخ صدور: ٢٩ تیر ١٣۶۶
• موضوع: درخواست توقف فوری درگیری‌ها، بازگشت به مرزهای بین‌المللی، و تعیین مسئولیت جنگ.
• پذیرش عراق: بلافاصله پذیرفت.
• پذیرش ایران: ٢٧ تیر ١٣۶٧، ایران این قطعنامه را پذیرفت.


-سئوال امتحانی؛
«جنگ برای چه کسانی نعمت بود؟» و چرا؟
٢٠ نمره

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
مگر این ملت چه می خواهد؟

چرا فنلاندی، سوئدی، هلندی و حتی اماراتی،  مالزیایی، ژاپنی، سئولی، نیوزلندی و مراکشی، از بامداد تا شامگاه ترس از دشمن و حمله خارجی و بگیر و ببند داخلی ندارد؟ چرا آرام و بی دغدغه در پی زندگی‌شان هستند. کار می کنند و ورزش می کنند و لقمه نانی با خانواده و دوستان می‌خورند و شب با آرامش سر به بالین می گذارند؟

برعکس چرا ما سالها و بلکه دهه ها است در ناپایداری و بی ثباتی به سر برده و دغدغه و احساس فردای نا امن خواب از چشممان ربوده است؟ چرا دهه ها است در انزوای بین المللی گیر افتاده ایم و در قفس هزاران تحریم گرفتار شده ایم؟ چرا در کوی و برزن، مترو و اتوبوس، دورهمی های خانوادگی و دوستانه، خواه و ناخواه از حمله نظامی و چگونگی و ابعاد آن حرف می زنیم و خودآگاه و ناخود آگاهمان در بیم و هراس دائمی و بی وقفه از جنگ و بازداشت و...به سر می برد؟ چرا حتی هراس از برپا شدن جنگ‌ ویرانگر درونی، چونان‌ سوریه و لیبی و لبنان، مانند بختک شبانه روز بر ما افتاده است؟

چرا پنجاه سال است دستکم بخشی از ملت آن قدر کارد به استخوانش رسیده که حتی اسکندر طلب شده اند؟
مگر مردم جز یک زندگی بی دردسر‌، در امنیت و آزادی نسبی و آبروداری چه خواسته اند؟

خب انقلابی شد، رژیمی رفت و رژیمی دیگر جایگزینش شد. برای زندگی آسوده تر، امن تر، آزادتر، بدون ساواک و کمیته و شهربانی و بدون تحمیل اراده خارجی. مگر نه این که این انقلاب بالاخره باید جایی بایستد؟ جایی قرار و آرام‌گیرد؟ لابد تا شکست و نابودی امپریالیسم یا استکبار؟

خب مگر استکبار آمریکا، ویتنام را درهم نکوبید و شخم نزد؟ مگر چند میلیون از آنها را نکشت و معلول نکرد؟‌ مگر بر سر ژاپنی ها بمب اتم نریخت و آنها را وادار به تسلیم نکرد؟ کجای جهان را می شناسید که آمریکا در آن جا دخالت نکرده باشد؟ به قول حامد عبدالصمد نویسنده‌ کتاب زوال جهان اسلام، آمریکا شوم‌بختی های بسیاری در جهان پدید آورده است. انسان های بسیاری در ژاپن، کره، ویتنام، شیلی، آرژانتین و کوبا، قربانی سیاست های تهاجمی و خشن آمریکا شده اند، ولی چرا فقط این مسلمانان هستند که در جنگ علیه آمریکا و غرب دست به عملیات انتحاری میزنند؟ چرا آن کشورها پس از پایان جنگ، راه و رسم و استراتژی دیگری برگزیدند و آسوده شدند؟
چرا ما باید همیشه در اضطرار بمانیم و شب و روزمان در بیم و هراس از سختگیری داخلی و حمله خارجی هدر رود؟ به چه بهایی؟

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
‏یه تصویر نمونه می‌خوام از وضع اقتصاد مملکت بهتون بدم:
گاز شرکت پتروشیمی لردگان از مهمترین واحدهای تولیدی آمونیاک و اوره کشور قطع شده که باعث بیکار شدن ۲ هزار و ۵۰۰ نفر و عدم تحویل کود شیمیایی به ۹ استان کشور شده.
چرا گاز قطع شده است؟ چون پتروشیمی قبض گاز رو پرداخت نکرده.
از پتروشیمی لردگان پرسیدن چرا قبض گاز رو ندادید؟ گفته ما دو ساله از وزارت جهاد کشاورزی ۴ هزار میلیارد تومن بابت کود طلب داریم و به ما ندادن.
از وزارت جهاد پرسیدن که خب چرا شما بدهی این پتروشیمی رو نمی‌دید؟ گفته ما از سازمان برنامه و بودجه ۳۷ هزار میلیارد تومان یارانه کود
مربوط به سال‌های ۹۷ تاکنون رو طلب داریم و اونا باید به ما پول بدن تا ما هم پول کود را بدیم.
حالا سازمان برنامه و بودجه چرا پول نداره؟ چون پول نفت وارد کشور نمی‌شه.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
خاطرات صدرالاشراف از سفر به فلسطین

در آن وقت که انگلیس فلسطین را تحت قیمومیت و حکومت داشت در نهایت نظم بود و اگرچه جنگ خاتمه یافته بود ولی هنوز مایحتاج مردم جیره‌بندی بود. من وقتی در لیدا، نه فرسنگی بیت‌المقدس از هواپیما پیاده شدم کیف دستی خود را که محتوی بعضی کاغذهای لازم و در حدود ششصد دینار عراقی و لیره فلسطین در آن بود و غیر از آن دیگر پول نداشتم، فراموش کردم از داخل هواپیما برداشته همراه بیاورم... لذا به دفتر هواپیما تلفن کردم، گفتند از لیدا سئوال کرده جواب می‌دهیم ولی تا ساعت ۹ شب هرچه تلفن کردیم گفتند تلفن و تلگراف لیدا جواب نمی‌دهد و ساعت ۹ گفتند در لیدا حادثه‌ای واقع شده و قریب بیست طیاره را تروریستهای یهودی آتش زده‌اند و حکومت نظامی در اینجا برقرار شده. من از پیدا شدن کیف مأیوس شدم ولی صبح آن‌روز کیف را که با نوارهای متعدد بسته و لاك و مهر کرده بودند از لیدا فرستادند و از من رسید گرفتند و بعد از ملاحظه محتویات آن هیچ دست نخورده بود.

در محله‌ای که ما بودیم و آن محله مسیحی‌‌های فلسطین بود هرروز از مغازه یخ‌فروشی يك قطعه یخ برای ما می‌فرستادند و پول آنرا آورنده می‌گرفت. یک‌روز یخ نرسید. تا ظهر دکتر صدر از کنسولگری به خانه آمد و خودش رفت به کارخانه یخسازی که نزدیک منزل ما بود. آنجا خرده‌فروشی نداشتند و هرقدر سعی کرده بود كه يك قطعه یخ به دو سه برابر قیمت معمولی از حاملین یخ بگیرد گفته بودند خلاف مقرراتست.

در فلسطین بازار سیاه برای هیچ متاعی نبود و جز بوسيله جیره‌بندی، مايحتاج به کسی نمی‌رسید و دسترسی به آن متاع نبود. از اهالی شنیدم در آنجا دزدی شنیده نشده است و طرف عصر که همه اهالی با خانواده و اطفال خود به گردش می‌رفتند اغلب خانه‌ها خالی و با همان کلید معمولی درب عمارت را می‌بستند. بوی بد، من در مدت پنجاه روز که در تابستان در بیت‌المقدس بودم استشمام نکردم و پشه و مگس نبود. علت را جویا شدم، معلوم شد بواسطه مراقبت در نظافت شهر از طرف شهرداری، برای تولید این حیوانات مجالی نیست... همچنین خاکروبه و فضولات خانه‌ها و خیابانها هر روز به آن محل (خارج شهر) حمل می‌شود و بنابراین کثافت در شهر نیست تا بوی تعفن باشد یا تولید پشه و مگس شود. خیابانهای بیت‌المقدس که همه آسفالته است حقيقتا بقدرى پاك است که ذره‌ای گرد و خاک در آنها دیده نمی‌شود. اهالی از زن و مرد و بچه در نهایت نظافت و پاکیزگی و معقولیت هستند. من در آن مدت يك صدای بلند بی‌قاعده یا یک کلمه زشت و ناهنجار از کسی نشنیدم حتی بچه‌ها.

من در مدتی که در بيت‌المقدس بودم پاره‌ای اطلاعات به‌واسطه پسرم دکتر صدر که مسئول دولت ایران بود گرفتم. شهر بیت‌المقدس یکصد و شصت هزار نفر جمعیت داشت و محصول زمینی فلسطین یکی زیتون بود که در صحراهای فلسطین زیاد است و دیگر پرتقال که قبل از جنگ سالی یازده میلیون صندوق به خارج می‌فرستادند ولی در آنموقع بواسطه نبودن کشتی کمتر صادر می‌شد. گندم و جو و حبوبات به اندازه کفایت اهالی داشت.

از چند سال قبل که مهاجرین یهود از آلمان و لهستان و سایر ولایاتی که تحت استیلای آلمان درآمده بود و نیز از سایر نقاط عالم که بدستور بالفور انگلیس برای تصرف ارض موعود به آنجا آمده بودند و شهر تل‌آویو كه نزديك يافا کنار دریا واقع است مرکز صنایع آنها بود و تمام صنایع اروپا از پارچه لباس و دوا و ساير مايحتاج عمومی را می‌ساختند و عمده سرمایه صنایع و دو بانک که دائر داشتند از پولی که یهودیان آمریکا برای عمران و اعاشه فقرای یهود فرستاده بودند و معروف بود سی و شش میلیون دلار سرمایه صندوق عمومی آنهاست که یهودیان آمریکا داده‌اند و از این سرمایه کارخانجات و سایر تأسیسات تولیدی داشتند و املاکی هم از آن سرمایه خریده بودند. بعلاوه یهودیان آلمان و لهستان که قبل از جنگ به آنجا مهاجرت کرده بودند سرمایه‌هایی با خود آورده و به کارهای تولیدی انداخته بودند.

در آن موقع که من در فلسطین بودم یعنی تابستان سال ۱۳۲۵ عملیات تروریستهای یهود برضد انگلیسها شدت داشت و بیشتر به مقامات نظامی آن حمله می‌کردند. يك روز مهمانخانه بزرگ و عالی بیت‌المقدس را که در وسط شهر است، با بمب خراب کردند و رسم تروریستها این بود که چند دقیقه قبل از آنکه بمب محترق شود به آن محل تلفن می‌کردند تا اگر یهودی در آنجا باشد به فوریت خود را نجات دهد.

آن مهمانخانه شش طبقه بود و چهار طبقه فوقانی را انگلیسها سکنی داشتند و يك قسمت آن که بوسیله بمب دفعتاً خراب شد تا یکماه بعد از آن، نعشها را بیرون می‌آوردند اما چند روز بعد از آن که من در آنجا بودم صد و پنجاه نعش که کمتر انگلیسی و بیشتر عرب مسلمان بودند بیرون آوردند.

خاطرات صدرالاشراف (وزیر، نخست‌وزیر و ریس مجلس سنا در دوران پهلوی

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
به مناسبت هفتم آبان روز کوروش بزرگ


‏هفتم آبان، روز کورش بزرگ -بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی-  بر ایرانیان گرامی باد. بر اساس رویدادنامۀ نَبونَئید (پادشاه بابِل) ۲۵۶۳ سال پیش در چنین روزی، کورش به بابِل درآمد، شاخه‌های سبز در پیش پایش گسترده شد و صلح بر شهر سایه گسترد.

کوروش بزرگ از قضا شخصی بود که ضمن ایجاد یک‌پارچگی سرزمینی، با رواداری و دگرپذیری تفاوت مردمان در باورها و آیین‌ها را به رسمیت شناخت و از همین رو سنگ بنای نخستین دولت ایران‌زمین را برمبنای وحدت در کثرت بنیاد نهاد. این همان چیزی است که طی هزاران سال ایران رنگارنگ فرهنگی را شکل داده و در کمتر کشور دیگری چنین نمونه‌ای را می‌بینیم که ضمن تنوع فرهنگی و زبانی و برخی تفاوت‌ها در آداب و رسوم، اشتراکات و پیوندهای فرهنگی مردم آن‌چنان قوی باشد که هیچ‌گونه احساس بیگانگی میان مردمان یک کشور در شمال و جنوب و شرق و غرب نباشد. در واقع از بذری که کوروش بزرگ کاشت جوانه‌ای برآمد که تا هزاران سال بعد و با وجود آشوب‌های گوناگون در این سرزمین نمایان‌گر بوده و به کار امروز ما هم می‌آید.

بزرگ‌داشت او نه به معنای رفتن و ماندن در گذشته که به معنای احضار این نماد و فراخوانی آن در امروز است؛ یعنی ما به عنوان ایرانیان بکوشیم ضمن احترام به میراث فرهنگی و تاریخی خود و در عین پاسبانی و تقویت همبستگی اجتماعی در کشور و پرهیز از دیوارکشی قومی و قبیله‌ای، به تنوع و تکثر فرهنگی، آیینی، اعتقادی و حقوق و آزادی‌های فردی نیز احترام بگذاریم و به دنبال ملی‌گرایی دموکراتیک در کشور باشیم.

ازهمین روست که توماس جفرسون، از پدران بنیانگذار آمریکا و نویسنده‌ اعلامیه استقلال این کشور از استعمار بریتانیا، به نوه‌ خود توصیه کرده بود که نخستین کتابی که پس از آموختن زبان یونانی بخواند «کوروش‌نامه» باشد.

«کوروش‌نامه» یا «تربیت کوروش» اثر گِزِنفُون (تاریخ‌نگار و فیلسوف اهل آتن) زندگی‌نامه بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی است. گزنفون در این کتاب شیوه پرورش، آموزش و زندگی کوروش بزرگ را نگاشته‌ است.

جفرسون در نامه‌ای دیگر به یک دوست ایتالیایی خود، درخواست ترجمه‌ای تازه از «کوروش‌نامه» به زبان ایتالیایی می‌کند. وجود دست‌کم‌ ۴ چاپ مختلف از کوروش‌نامه‌ در کتابخانه شخصی جفرسون به ثبت رسیده است و جفرسون در یکی از آن‌ها با خط خود دست به مقایسه ترجمه دو نسخه از کتاب زده است. اما چرا کوروش و کوروش‌نامه در جهان فکری جفرسون برای تأسیس آمریکایی سکولار و دموکرات جایگاهی ویژه داشت؟

پادشاهی او نمونه‌ای است ازحکومت عادلانه بر توده کثیری ازمردم از اقوام وملل مختلف. تجربه کوروش هخامنشی در اتخاذ سیاست رواداری و عدم تحمیل باورها و عقاید خود -که در کوروش‌نامه منعکس است- الگویی را پیشاروی جفرسون گذاشت ازحکومتی که در عین گستردگی پهنه خود و وجود بحران‌های پیش‌رو، آزادی عقاید را تضمین می‌کند. به نظر می‌رسید اگر کوروش موفق شده است در جهان باستان با آن درجه از توحش و وجود فرقه‌های بدوی دینی که در نزاعی بی‌‌پایان با یکدیگر به سر می‌بردند، بی‌طرفی حکومت را در مقیاسی به گستردگی شاهنشاهی هخامنشی تضمین کند، این کار در جهان مدرن نیز قابل تکرار است.

در زمان مکتوب کردن منشور آزادی مذهبی جفرسون، یعنی ۱۱۲ سال پیش از آنکه استوانه حقوق بشر کوروش از دل خاک بیرون آورده شود و محافل تاریخی از وجود لوحی متضمن احیای حقوق اقلیت‌های مذهبی در دوره‌ حکمرانی‌ او باخبر شوند، رواداری کوروش از طریق منابع یونانی و لاتین به دوران مدرن رسیده بود.

تاثیرپذیری توماس جفرسون از این وجه حکمرانی شماری ازپادشاهان هخامنشی در یادداشت‌هایی که وی برحاشیه کتاب «رساله در باب آداب و روح ملتها» اثر ولتر، فیلسوف سیاسی عصر روشنگری در فرانسه نوشته است نیز به چشم می‌خورد ودیده می‌شودکه عدم تحمیل دین رسمی و رواداری مذهبی داریوش یکم که در امتداد پادشاهی کوروش هخامنشی بوده نظر وی را جلب کرده است.

کوروش‌نامه که پس از تأثیر‌گذاری عمده در دنیای باستان (از جمله بر اسکندر مقدونی و ژولیوس سزار) به فراموشی سپرده شده بود، در دوره پسارنسانس و آغاز عصر روشنگری بار دیگر احیا شد و با ترجمه‌های جدید، الهام‌بخش فلاسفه سیاسی قرار گرفت. از نیکولا ماکیاولی و ژان ژاک روسو تا بنجامین فرانکلین در فکر پس‌زدن تفکر سیاسی قرون وسطی و ساخت بنای جامعه مدرن و شیوه حکومت‌داری صالح از نظام اخلاقی که گزنفون در کوروش‌نامه عرضه می‌کند تاثیر پذیرفتند. در آمریکا علاوه بر جفرسون، جان آدامز (رییس‌جمهور دوم آمریکا) نیز به کوروش‌نامه به دیده کتابی تعلیمی می‌نگریسته و پسر خود را در دوره مطالعه برای آمادگی حضور در مشاغل دولتی پیش از همه به خواندن کوروش‌نامه گزنفون مکلف کرده است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
ایران هیچ دوستی ندارد!

✍️صلاح الدین خدیو

🔗پیامدهای استراتژیک حملەی اسرائیل به ایران چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت.
یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.

🔗تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملەی حساب شده بیانگر نوعی همکاری بین المللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نه تنها با ایران بلکه به نوعی تمام کشورهای منطقه است

🔗این امر ایران را در موقعیتی بغایت دشوار قرار داده است.
اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از آمریکا دریافت می کند، سطح و دامنەی درگیری را افزایش می دهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه می افتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هسته ای پایین تر است.
مقابسەی بمباران شهر درسدن آلمان با حملەی اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک می کند.
مضاف بر این مزیت های بازدارندگی ایران در منازعەی نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمند ترین بازوی خارجی آن یعنی حزب الله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلەی مستڤیم آمریکا در یک تبادل آتش ادامه دار، از هم اکنون بی میلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچک ترین حمایت از ایران هویدا شده است.

🔗اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطرەی لطمه خوردن به بازدارندگی کشور وجود خواهد داشت.
طبعا از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید به سادگی گذشت.

با این اوصاف چه باید کرد؟
یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بین‌المللی که بتواند نقطەی پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، به صورت موقت می تواند کارساز باشد.
ابتکار عملی که با مشارکت قدرت های بین‌المللی و منطقه ای از طریق برقراری نوعی آتش بس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، به صورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.

🔗آتش بس فرضی مذکور لزوما نباید به خاموش شدن آتش سلاح ها در جبهه های غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد.
اما می تواند شامل حوثی های یمن و پایان حملات آنها به کشتی ها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنش زدایی با عربستان اتفاق افتاد.

🔗در میان مدت اما تدابیر بزرگ تر و مهم تری مورد نیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است.
یک مثال تاریخی در این زمینه عبرت آموز است.
چین در دهەی شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بغایت آرمان گرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینەای مضاعف سیاست ضد آمریکایی و ضد غربی خود را ادامه می داد.
🔗در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشته ای از درگیری های مرزی و مرگبار رخ داد.
نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.

🔗ضربەای استراتژیک که به منزلەی قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد.
چین از بیم توسعه طلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزه جویی علیه " دشمن طبقاتی " یعنی امپریالیسم آمریکا را رها کرد.
🔗این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود.
تا سالها پکن لفاظی های سابق را ادامه داد، اما عملا در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقەی معجزەی اقتصادی آن زده شد.
درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با آمریکا و پایان سلطەی غرب بر جهان افتاده است.

برای ایران هم زمان یک بازاندیشی سرنوشت ساز فرا نرسیده است؟!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
2025/07/06 11:39:14
Back to Top
HTML Embed Code: