دستاوردهای شورای عالی فضای مجازی، ۱۳ سال پس از تأسیس آن، چه بوده است؟
۱- فیلترینگ شبکههای اجتماعی جز استفاده ۸۳ درصدی از VPN، تحمیل چندهزار میلیارد هزینه به مردم، افزایش نارضایتی و تبدیلشدن تلفن همراه ایرانیان به ناامنترین در دنیا به خاطر نصب VPNهای ناشناخته اثری نداشته است.
۲- در پایان دولت سیزدهم، کیفیت اینترنت ایران از میان ۱۲۱ کشور در رتبهی ۱۰۴ و نسبت به سایر کشورهای منطقه در بدترین وضع ممکن بودهاست.
۳- موج مهاجرت از متخصصان به استارتاپها رسیدهاست. تنها در یک سال بیش از ۱۵۰ هزار ایرانی مهاجرت کردند. طبق پیمایش جابویژن از ۶۰۰۰ فعال کسبوکارها، ۷۷٪ تمایل «خیلی زیاد یا زیاد» به مهاجرت دارند. بعضی استارتاپها علت مهاجرت کامل خود از ایران را اینترنت ناپایدار اعلام کردهاند.
۴- هزاران میلیارد بودجه صرف پروژههای بیحاصلی چون سیستم عامل ملی، موتور جستجوی ملی، ایمیل ملی شدهاست. پولپاشی در شرکتهای خصولتی باعث تضعیف بخش خصوصی شد. پروژههایی نظیر «خدمات پیامکی ارزش افزوده» مصوب این شورا، به نوعی کلاهبرداری از جیب مردم تبدیل شد.
۵- مصوباتی چون «توسعهی فضای مجازی سالم، مفید و ایمن» و «سند صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی» فقط شعار است. در عمل، اصرار این شورا به فیلترینگ شبکههای اجتماعی منجر به استفادهی ۸۳ درصدی از VPN و دسترسی مستقیم کودکان و نوجوانان ایرانی به سایتهای غیراخلاقی گردیده است.
۶- پافشاری چند عضو این شورا بر فیلترینگ (که بعضاً کسبوکارهای شخصی و تضاد منافع دارند) با مخالفت گستردهی مردم و کسبوکارهای دیجیتال روبرو شد.
سوال آن است که:
- این چند نفر به چه حقی در برابر آزادیهای قانونی و ارادهی ملت ایران ایستادهاند؟
- ادامهی کار این شورا چه توجیهی دارد؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
۱- فیلترینگ شبکههای اجتماعی جز استفاده ۸۳ درصدی از VPN، تحمیل چندهزار میلیارد هزینه به مردم، افزایش نارضایتی و تبدیلشدن تلفن همراه ایرانیان به ناامنترین در دنیا به خاطر نصب VPNهای ناشناخته اثری نداشته است.
۲- در پایان دولت سیزدهم، کیفیت اینترنت ایران از میان ۱۲۱ کشور در رتبهی ۱۰۴ و نسبت به سایر کشورهای منطقه در بدترین وضع ممکن بودهاست.
۳- موج مهاجرت از متخصصان به استارتاپها رسیدهاست. تنها در یک سال بیش از ۱۵۰ هزار ایرانی مهاجرت کردند. طبق پیمایش جابویژن از ۶۰۰۰ فعال کسبوکارها، ۷۷٪ تمایل «خیلی زیاد یا زیاد» به مهاجرت دارند. بعضی استارتاپها علت مهاجرت کامل خود از ایران را اینترنت ناپایدار اعلام کردهاند.
۴- هزاران میلیارد بودجه صرف پروژههای بیحاصلی چون سیستم عامل ملی، موتور جستجوی ملی، ایمیل ملی شدهاست. پولپاشی در شرکتهای خصولتی باعث تضعیف بخش خصوصی شد. پروژههایی نظیر «خدمات پیامکی ارزش افزوده» مصوب این شورا، به نوعی کلاهبرداری از جیب مردم تبدیل شد.
۵- مصوباتی چون «توسعهی فضای مجازی سالم، مفید و ایمن» و «سند صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی» فقط شعار است. در عمل، اصرار این شورا به فیلترینگ شبکههای اجتماعی منجر به استفادهی ۸۳ درصدی از VPN و دسترسی مستقیم کودکان و نوجوانان ایرانی به سایتهای غیراخلاقی گردیده است.
۶- پافشاری چند عضو این شورا بر فیلترینگ (که بعضاً کسبوکارهای شخصی و تضاد منافع دارند) با مخالفت گستردهی مردم و کسبوکارهای دیجیتال روبرو شد.
سوال آن است که:
- این چند نفر به چه حقی در برابر آزادیهای قانونی و ارادهی ملت ایران ایستادهاند؟
- ادامهی کار این شورا چه توجیهی دارد؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
*⚽️صاحب این شکم را میشناسید!؟*
*مالک این شکم بزرگ که در تصویر مشاهده میکنید، دانیل بادیسلاو، دروازه بان ۱۳۰ کیلوگرمی رومانیایی بود که باعث سقوط تیمش از درجه دوم به چهارم شد اما باشگاه قادر به بیرون کردن وی نبود، زیرا مادرش از مالکین و حامیان باشگاه بود.*
*چهار مربی به خاطر این موضوع استعفا دادند و یک مربی نیز به علت سکته قلبی از دنیا رفت.*
*یک بازیکن فیکس تیم نیز برای همیشه با فوتبال خداحافظی کرد!*
*دانیال در ابتدا پست فوروارد را برای خود انتخاب کرد اما چون قادر به دویدن نبود ناچار پست دروازهبانی را انتخاب کرد.*
*به خاطر ناتوانی در گرفتن توپ نیز مربی مجبور بود همه بازیها را با ۷ دفاع و سه هافبک بازی پیش ببرد!*
*جالب اینجا بود که او در بین یارانش بیشترین دستمزد را هم داشت!...*
امثال دانیل چند نفر می شناسید ؟!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌📌Paktinat.Hamed
*مالک این شکم بزرگ که در تصویر مشاهده میکنید، دانیل بادیسلاو، دروازه بان ۱۳۰ کیلوگرمی رومانیایی بود که باعث سقوط تیمش از درجه دوم به چهارم شد اما باشگاه قادر به بیرون کردن وی نبود، زیرا مادرش از مالکین و حامیان باشگاه بود.*
*چهار مربی به خاطر این موضوع استعفا دادند و یک مربی نیز به علت سکته قلبی از دنیا رفت.*
*یک بازیکن فیکس تیم نیز برای همیشه با فوتبال خداحافظی کرد!*
*دانیال در ابتدا پست فوروارد را برای خود انتخاب کرد اما چون قادر به دویدن نبود ناچار پست دروازهبانی را انتخاب کرد.*
*به خاطر ناتوانی در گرفتن توپ نیز مربی مجبور بود همه بازیها را با ۷ دفاع و سه هافبک بازی پیش ببرد!*
*جالب اینجا بود که او در بین یارانش بیشترین دستمزد را هم داشت!...*
امثال دانیل چند نفر می شناسید ؟!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌📌Paktinat.Hamed
این روزها ترکیه در ایران چه می کند؟
یدالله کریمی پور
سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)با وجود گسترش ابعاد نفوذ دیرپایش در ایران، این روزها در پی تحمیل سه هدف اساسی در این دیار است:
۱- به هر قیمت و با هر ابزاری مانع انجام هر نوع گفتگوی ایران- غرب شود. انجام و استمرار گفتگو و احتمال تبدیل آن به مذاکره، خللی بزرگ در طرح و برنامه ریزی درازمدت ترکیه برای آینده ایران است. چنین خطری باید به هر وسیله ممکن از طریق نفوذی های میت برطرف شود؛
۲- تقویت رویکرد کسانی که خواهان تغییر دکترین هسته ای جمهوری اسلامی هستند؛ به منظور آماده سازی فضای بین المللی جهت تهاجم هوایی به تاسیسات و به ناچار کشاندن ایران به جنگ با اسراییل(اشغالگر) با حربه صادق ۳.
از دیدگاه پرزیدنت اردوغان و با وجود شم بسیار قوی فرصت طلبی کم مانند او، بعید است شرایط مناسب کنونی در جهت تضعیف ایران در سال های آتی مجددا بروز کند؛
۳- درگیر کردن بیش از پیش جمهوری اسلامی در جنگ و مشاجره؛ از جمله در میدان های سوریه، لبنان، اسراییل و میدان های بی کران داخلی، به منظور بهره برداری فرصت طلبانه از آن ها و در نهایت تضعیف همبستگی ملی.
من آن چه شرط بلاِغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
یدالله کریمی پور
سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)با وجود گسترش ابعاد نفوذ دیرپایش در ایران، این روزها در پی تحمیل سه هدف اساسی در این دیار است:
۱- به هر قیمت و با هر ابزاری مانع انجام هر نوع گفتگوی ایران- غرب شود. انجام و استمرار گفتگو و احتمال تبدیل آن به مذاکره، خللی بزرگ در طرح و برنامه ریزی درازمدت ترکیه برای آینده ایران است. چنین خطری باید به هر وسیله ممکن از طریق نفوذی های میت برطرف شود؛
۲- تقویت رویکرد کسانی که خواهان تغییر دکترین هسته ای جمهوری اسلامی هستند؛ به منظور آماده سازی فضای بین المللی جهت تهاجم هوایی به تاسیسات و به ناچار کشاندن ایران به جنگ با اسراییل(اشغالگر) با حربه صادق ۳.
از دیدگاه پرزیدنت اردوغان و با وجود شم بسیار قوی فرصت طلبی کم مانند او، بعید است شرایط مناسب کنونی در جهت تضعیف ایران در سال های آتی مجددا بروز کند؛
۳- درگیر کردن بیش از پیش جمهوری اسلامی در جنگ و مشاجره؛ از جمله در میدان های سوریه، لبنان، اسراییل و میدان های بی کران داخلی، به منظور بهره برداری فرصت طلبانه از آن ها و در نهایت تضعیف همبستگی ملی.
من آن چه شرط بلاِغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴روسیه محور مقاومت را برای دستیابی به صلح در اوکراین معامله کرد؟!
با ورود حزب الله به جنگ با اسرائیل بعد از هفت اکتبر،ارتش سوریه و فرماندهی آن از نیروهای ایدیولوژیک وفادار خالی شد و این همان موقعیتی بود که اسرائیل و غرب به دنبال آن بودند تا با بازیگری اردوغان از آن بیشترین بهره را ببرد
از اینرو نیروهای تحت حمایت ترکیه توانستند با استفاده از یک سناریوی تکراری همانند سناریوی پیشروی طالبان در افغانستان به سرعت و بدون هیچ مقاومتی از سمت نیروهای بی انگیزه اسد، بزرگترین شهرهای سوریه را یکی پس از دیگری به اشغال خویش در آورند
🔸️نیروهای روسیه بجز حملات محدود به منظور حفظ پرستیژ که جنبه ی حیثیتی برای دفاع از متحدشان بود کار خاصی انجام ندادند،همانطور که خودشان هم به سوری ها اعلام کردند اولویت های دیگری بجز مسئله سوریه دارند و تمایلی به پرداخت هزینه در سوریه ندارند
🔸️به نظر میرسد روسها با غرب بر سر مسئله اوکراین و از بین بردن حلقه اتصال محور مقاومت توافقاتی کرده باشند، که این فرض با اظهارات برخی مقامات غربی که سیگنالهایی نسبت به مسئله صلح در اوکراین ارسال نمودند نیز تطبیق دارد
🔸️اما مشکل اینجاست که با سقوط حکومت سوریه و قطع دسترسی روسیه به دریای مدیترانه و خاورمیانه، دیگر روسها هیچ ابزار فشاری برای اجرای ضمانت اجرای توافقات خود با غرب نخواهند داشت و تنها راه دسترسی سهل الوصول روسها به دریای آزاد که از طریق ترکیه یعنی ناتو است که با توجه به ازبین رفتن نفوذ روسها در دریای مدیترانه، قطع کردن دسترسی مسکو به آبهای آزاد میتواند به ابزار فشار احتمالی در دسترس بعدی غرب در مقابل روسیه تبدیل شود
🔸️با اعتماد به روسها و هزینه کرد محور مقاومت پس از حادثه ۷اکتبر،اکنون کل محور مقاومت با چالش بزرگی مواجه شده که هستی آنرا نشانه رفته، در صورت از دست رفتن بازوهای مقاومت،اهداف بعدی میتواند به مرزهای ایران کشیده شود که یکی از در دسترس ترین اهداف، کریدور زنگزور و قطع ارتباط ایران و ارمنستان میتواند باشد
🔸️درصورت حذف خط از تهران تا بیروت، دیگر مذاکرات با غرب برای تهران دستاوردی نیز نخواهد داشت،چرا که ایران ابزار چانه زنی و نفوذ برای کسب امتیاز و معامله با غرب را نخواهد داشت، چرا که نه دیگر اهرم فشار در جنگ اوکراین باقی مانده و نه محور زمینی فشار از تهران تا مرزهای اسرائیل، این مسئله در کنار سیاست احتمالی فشار حداکثری ترامپ و قطع دسترسی به پول نفت، تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و افزایش سایر مخاطرات را برای کشورمان را در پی خواهد داشت
🔸️شاید اگر بشار اسد سرنوشت اعتماد به مسکو را میدانست به سمت اعلان جنگ با غرب بخاطر مسکو نمیرفت و فیلم اعزام نیروها برای نبرد در اوکراین هیچگاه از سوریه مخابره نمیشد،طبیعی بود که تلاش غرب و اوکراین برای سرنگونی او پس از این وقایع تشدید شود،البته اوکراینیها مشارکت داشتن در وقایع سوریه را بطور رسمی تکذیب کرده اند
🔸️به نظر میرسد شراکت استراتژیک با روسها و کشیده شدن پای تهران و مقاومت به جنگ اوکراین و سپس حوادث پس از ۷اکتبر و شیطنت روسها در این زمینه که قبلاً بدان پرداخته بودیم و صحبت های الکساندر دوگین مشاور پوتین همزمان با شروع این وقایع که آنها را وقایع آخر زمانی و رویارویی تهران حزب الله و مقاومت با غرب دانسته بود به عنوان یک پلن روسی در حال تحقق یافتن است،روسها از آخرین مهره های مقاومت نیز به عنوان کارت امتیازی برای خود استفاده خواهند کرد
🔸️البته روسها نیز پس از این معامله و از دست دادن سوریه باید آماده مقابله با تهدیدات و خطرات در مرزهای خود باشند و از طرفی ترکیه هم به عنوان بازیگر اصلی با کمک به استقلال کردها و با توجه به جمعیت زیاد کردها در ترکیه خطر استقلال طلبی را در درون مرزهای خود بالا خواهد برد، که همین پاشنه آشیل باید بخشی از پلن های بعدی تهران برای کنترل خطرات خارجی از جمله در درون خاک ترکیه باشد
🔸️امیدواریم که تصمیمات درست در سیاست خارجی قبل از بین رفتن آلترناتیوها و گزینه های باقی مانده در دسترس صورت پذیرد
🔸️وقتی روسها کی یف پایتخت اوکراین را محاصره کردند، دولت اوکراین به منظور حفاظت از شهر اقدام به توزیع اسلحه در بین شهروندان عادی کرد تا از شهر دفاع کنند، اما در سوریه این امکان وجود ندارد چون معلوم نیست مردمی که اسلحه به دست میگیرند به سمت مهاجمین شهر شلیک خواهند کرد یا نیروهای اسد، سرنوشت حکومت های وابسته به روسیه نشان داده که وابستگان به روسیه هیچگاه نتوانستند ملت هایشان را با خود همراه کنند،حوادث اوکراین، بلاروس، سوریه و... اثبات گر این مدعاست
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
با ورود حزب الله به جنگ با اسرائیل بعد از هفت اکتبر،ارتش سوریه و فرماندهی آن از نیروهای ایدیولوژیک وفادار خالی شد و این همان موقعیتی بود که اسرائیل و غرب به دنبال آن بودند تا با بازیگری اردوغان از آن بیشترین بهره را ببرد
از اینرو نیروهای تحت حمایت ترکیه توانستند با استفاده از یک سناریوی تکراری همانند سناریوی پیشروی طالبان در افغانستان به سرعت و بدون هیچ مقاومتی از سمت نیروهای بی انگیزه اسد، بزرگترین شهرهای سوریه را یکی پس از دیگری به اشغال خویش در آورند
🔸️نیروهای روسیه بجز حملات محدود به منظور حفظ پرستیژ که جنبه ی حیثیتی برای دفاع از متحدشان بود کار خاصی انجام ندادند،همانطور که خودشان هم به سوری ها اعلام کردند اولویت های دیگری بجز مسئله سوریه دارند و تمایلی به پرداخت هزینه در سوریه ندارند
🔸️به نظر میرسد روسها با غرب بر سر مسئله اوکراین و از بین بردن حلقه اتصال محور مقاومت توافقاتی کرده باشند، که این فرض با اظهارات برخی مقامات غربی که سیگنالهایی نسبت به مسئله صلح در اوکراین ارسال نمودند نیز تطبیق دارد
🔸️اما مشکل اینجاست که با سقوط حکومت سوریه و قطع دسترسی روسیه به دریای مدیترانه و خاورمیانه، دیگر روسها هیچ ابزار فشاری برای اجرای ضمانت اجرای توافقات خود با غرب نخواهند داشت و تنها راه دسترسی سهل الوصول روسها به دریای آزاد که از طریق ترکیه یعنی ناتو است که با توجه به ازبین رفتن نفوذ روسها در دریای مدیترانه، قطع کردن دسترسی مسکو به آبهای آزاد میتواند به ابزار فشار احتمالی در دسترس بعدی غرب در مقابل روسیه تبدیل شود
🔸️با اعتماد به روسها و هزینه کرد محور مقاومت پس از حادثه ۷اکتبر،اکنون کل محور مقاومت با چالش بزرگی مواجه شده که هستی آنرا نشانه رفته، در صورت از دست رفتن بازوهای مقاومت،اهداف بعدی میتواند به مرزهای ایران کشیده شود که یکی از در دسترس ترین اهداف، کریدور زنگزور و قطع ارتباط ایران و ارمنستان میتواند باشد
🔸️درصورت حذف خط از تهران تا بیروت، دیگر مذاکرات با غرب برای تهران دستاوردی نیز نخواهد داشت،چرا که ایران ابزار چانه زنی و نفوذ برای کسب امتیاز و معامله با غرب را نخواهد داشت، چرا که نه دیگر اهرم فشار در جنگ اوکراین باقی مانده و نه محور زمینی فشار از تهران تا مرزهای اسرائیل، این مسئله در کنار سیاست احتمالی فشار حداکثری ترامپ و قطع دسترسی به پول نفت، تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و افزایش سایر مخاطرات را برای کشورمان را در پی خواهد داشت
🔸️شاید اگر بشار اسد سرنوشت اعتماد به مسکو را میدانست به سمت اعلان جنگ با غرب بخاطر مسکو نمیرفت و فیلم اعزام نیروها برای نبرد در اوکراین هیچگاه از سوریه مخابره نمیشد،طبیعی بود که تلاش غرب و اوکراین برای سرنگونی او پس از این وقایع تشدید شود،البته اوکراینیها مشارکت داشتن در وقایع سوریه را بطور رسمی تکذیب کرده اند
🔸️به نظر میرسد شراکت استراتژیک با روسها و کشیده شدن پای تهران و مقاومت به جنگ اوکراین و سپس حوادث پس از ۷اکتبر و شیطنت روسها در این زمینه که قبلاً بدان پرداخته بودیم و صحبت های الکساندر دوگین مشاور پوتین همزمان با شروع این وقایع که آنها را وقایع آخر زمانی و رویارویی تهران حزب الله و مقاومت با غرب دانسته بود به عنوان یک پلن روسی در حال تحقق یافتن است،روسها از آخرین مهره های مقاومت نیز به عنوان کارت امتیازی برای خود استفاده خواهند کرد
🔸️البته روسها نیز پس از این معامله و از دست دادن سوریه باید آماده مقابله با تهدیدات و خطرات در مرزهای خود باشند و از طرفی ترکیه هم به عنوان بازیگر اصلی با کمک به استقلال کردها و با توجه به جمعیت زیاد کردها در ترکیه خطر استقلال طلبی را در درون مرزهای خود بالا خواهد برد، که همین پاشنه آشیل باید بخشی از پلن های بعدی تهران برای کنترل خطرات خارجی از جمله در درون خاک ترکیه باشد
🔸️امیدواریم که تصمیمات درست در سیاست خارجی قبل از بین رفتن آلترناتیوها و گزینه های باقی مانده در دسترس صورت پذیرد
🔸️وقتی روسها کی یف پایتخت اوکراین را محاصره کردند، دولت اوکراین به منظور حفاظت از شهر اقدام به توزیع اسلحه در بین شهروندان عادی کرد تا از شهر دفاع کنند، اما در سوریه این امکان وجود ندارد چون معلوم نیست مردمی که اسلحه به دست میگیرند به سمت مهاجمین شهر شلیک خواهند کرد یا نیروهای اسد، سرنوشت حکومت های وابسته به روسیه نشان داده که وابستگان به روسیه هیچگاه نتوانستند ملت هایشان را با خود همراه کنند،حوادث اوکراین، بلاروس، سوریه و... اثبات گر این مدعاست
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
پایان قصه سوریه
سرنوشت بشار بی شباهت به قذافی، صدام حسین و بیشینه بن علی نخواهد بود. ولی چرا قصه حکمرانی خاندان اسد و حکومت علویون با این سرعت به پایان رسید؟!
۱- اقلیت حاکم
ستون فرهنگی تشکیل دهنده حکومت بعث سوریه، تنها بر بدنه و پایه های ۱۳ درصدی جمعیت علوی-شیعی قرار داشت و۷۴٪ اهل تسنن در عمل در حاشیه بودند. حتی تصور استمرار درازمدت اقلیت بر اکثریت قاطع نزدیک به محال است؛
۲-تکیه بر بیگانگان
اقلیت علوی حاکم در جهت جبران انزوا و تنهایی و بی پشتوانگی درونی، بر دو بیگانه غرق در گرداب های متعدد، یعنی ایران و روسیه تکیه داد. کشورهایی که اصولا به اعتبار قدرت ملی، ظرفیت محدودی برای پشتیبانی خارجی دارند. روسیه اولویت های دیگر به جای دفاع از اسد را طرح کرد. جمهوری اسلامی نیز در خود فرو رفته و سرگرم رها کردن خود از دهها گرفتاری دشوار مانده است؛
۳- نوسازی مخالفین
برای بیش از سی سال نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی و روسیه به سوریه میلیتاریستی بود. این دو کشور طرح و برنامه ای کلان در جهت خارج کردن این کشور جنگزده از استیصال ارائه نکردند؛ سهل است که بیش از پیش همه استان های تحت کنترل بشار، بیش از پیش در چاله فقر قرار گرفتند.
در عوض ترکیه ضمن نزدیکی به مخالفان سوری مستقر در ترکیه و استان های دور از کنترل بشار، به آموزش، سازماندهی و تقویت آنان پرداخت. سوری های بنیادگرای مخالف، به ارتشی ماهر تبدیل شده و با رنسانس فکری و تعدیل دیدگاه های تکفیری، در جهت همرنگی با لائیسیته ترکیه خود را با خواسته های اردوغان آماده کردند؛
۴- فرصت طلبی اردوغان
در همه مدتی که ایران و حزب الله سخت سرگرم غزه و نبرد با اسرائیل بودند، اردوغان سخت در حال آماده کردن همه جانبه تحریرالشام برای در دست گرفتن قدرت در سوریه و حذف علویون و بشار بود. این ساده لوحی محض است که تصور شود ترکیه دولت های عضو ناتو و اسراییل را در جریان خیز تحریرالشام قرار نداده باشد. نه تنها ایالات متحده و اسراییل، که فرماندهی کل ناتو در جریان چنین تحرکی قرار گرفته و با آن هماهنگ شده اند؛
۵- انتخاب مردم
این پر شتاب ترین فروپاشی تاریخ معاصر یک رژیم در خاورمیانه بدون توسل به کودتا بود. در واقع انقلابی با استارت یک همسایه قدرتمند (ترکیه). ارتش و مردم سوریه نشان دادند که خواهان پذیرش رویکرد ایرانی- بشاری مبتنی بر مبارزه ایدئولوژیک و در عین حال درجا زدگی و تحمل استیصال و فقر و کمتر توسعه یافتگی، حتی در ازای مبارزه با اسرائیل نیستند.
کوته آن که بین دو الگوی ایرانی- اماراتی و ترکی، دومی را پذیرفتند. در واقع پی بردند که تداوم همسویی با ایران ارزشش را ندارد. زیرا نتیجه واقعی آن جز به چشم اندازهای یمن، لبنان جنگزده، غزه و کرانه باختری و عراق نخواهد رسید. آنان در گزینش خود، پیوستن به دکترین ترکیه، امارات، سعودی بنسلمان، قطر و...را ترجیح دادند؛
۶- ارتش وامانده
میانگین دریافتی ماهیانه نیروهای ارتش بشار، ۲۵ تا۳۰ دلار بود. کمتر از سومالی. به گونه ای که حتی کفاف هزینه های یک هفته ای آنها را نمی کرد. از سوی دیگر این ارتش فاقد انگیزه های ایدئولوژیک شده و بدنه آن نیز ناظر فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی و ایضا ارتش بود. حتی وضعیت اقتصادی ساکنان شمال سوریه و منطقه خودگردان کرد نشین به مراتب بهتر از مناطق تحت کنترل دولت بشار بود. در واقع میانگین درآمد کارکنان در نواحی تحت کنترل مخالفان بیش از ۵ تا ۶ برابر افسران سوری بود. بین ۲۰۰ تا حتی ۵۰۰ دلار.
از سوی دیگر کهنگی و زهوار در رفتگی تجهیزات و تسلط مستشاران روسی-ایرانی نیز بی انگیزگی افسران و نظامیان سوری را مضاعف کرده بود؛
۷- همراهی اسرائیل
بدون همراهی و هماهنگی اسراییل، فروپاشی اسد ممکن نبود. گرچه تل آویو همواره از گوشت دم دست بشار حمایت می کرد، ولی در ازای قطع کامل دالان زمینی ایران- خزب الله، تن به معرکه ترکیه- تحریرالشام داد. اسرائیل مطمئن است که سوری ها جانشین بشار به صلح ابراهیم خواهند پیوست. برای مساله جولان نیز حتما مدلی ارائه خواهد شد.
نتیجه پایانی آن که:
الف- سوری ها دیگر در پی تن دادن به مدل توسعه ای ایران و تداوم عضویت در محور مقاومت نخواهند بود؛
ب- حکومت بعدی سوریه دالان زمینی- هوایی ایران- حزب الله لبنان را مسدود خواهد کرد؛
پ- سوریه تا دستکم دو دهه آتی تابع استراتژی سیاست خارجی ترکیه خواهد ماند؛
ث_ بازسازی و نوسازی سوریه با مدل ترکی- بن سلمانی پرشتاب و درجهت فعال سازی دالان مدیترانه- خلیج فارس، آناتولی-عقبه، آنکارا- مسقط به زودی آغاز خواهد شد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
سرنوشت بشار بی شباهت به قذافی، صدام حسین و بیشینه بن علی نخواهد بود. ولی چرا قصه حکمرانی خاندان اسد و حکومت علویون با این سرعت به پایان رسید؟!
۱- اقلیت حاکم
ستون فرهنگی تشکیل دهنده حکومت بعث سوریه، تنها بر بدنه و پایه های ۱۳ درصدی جمعیت علوی-شیعی قرار داشت و۷۴٪ اهل تسنن در عمل در حاشیه بودند. حتی تصور استمرار درازمدت اقلیت بر اکثریت قاطع نزدیک به محال است؛
۲-تکیه بر بیگانگان
اقلیت علوی حاکم در جهت جبران انزوا و تنهایی و بی پشتوانگی درونی، بر دو بیگانه غرق در گرداب های متعدد، یعنی ایران و روسیه تکیه داد. کشورهایی که اصولا به اعتبار قدرت ملی، ظرفیت محدودی برای پشتیبانی خارجی دارند. روسیه اولویت های دیگر به جای دفاع از اسد را طرح کرد. جمهوری اسلامی نیز در خود فرو رفته و سرگرم رها کردن خود از دهها گرفتاری دشوار مانده است؛
۳- نوسازی مخالفین
برای بیش از سی سال نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی و روسیه به سوریه میلیتاریستی بود. این دو کشور طرح و برنامه ای کلان در جهت خارج کردن این کشور جنگزده از استیصال ارائه نکردند؛ سهل است که بیش از پیش همه استان های تحت کنترل بشار، بیش از پیش در چاله فقر قرار گرفتند.
در عوض ترکیه ضمن نزدیکی به مخالفان سوری مستقر در ترکیه و استان های دور از کنترل بشار، به آموزش، سازماندهی و تقویت آنان پرداخت. سوری های بنیادگرای مخالف، به ارتشی ماهر تبدیل شده و با رنسانس فکری و تعدیل دیدگاه های تکفیری، در جهت همرنگی با لائیسیته ترکیه خود را با خواسته های اردوغان آماده کردند؛
۴- فرصت طلبی اردوغان
در همه مدتی که ایران و حزب الله سخت سرگرم غزه و نبرد با اسرائیل بودند، اردوغان سخت در حال آماده کردن همه جانبه تحریرالشام برای در دست گرفتن قدرت در سوریه و حذف علویون و بشار بود. این ساده لوحی محض است که تصور شود ترکیه دولت های عضو ناتو و اسراییل را در جریان خیز تحریرالشام قرار نداده باشد. نه تنها ایالات متحده و اسراییل، که فرماندهی کل ناتو در جریان چنین تحرکی قرار گرفته و با آن هماهنگ شده اند؛
۵- انتخاب مردم
این پر شتاب ترین فروپاشی تاریخ معاصر یک رژیم در خاورمیانه بدون توسل به کودتا بود. در واقع انقلابی با استارت یک همسایه قدرتمند (ترکیه). ارتش و مردم سوریه نشان دادند که خواهان پذیرش رویکرد ایرانی- بشاری مبتنی بر مبارزه ایدئولوژیک و در عین حال درجا زدگی و تحمل استیصال و فقر و کمتر توسعه یافتگی، حتی در ازای مبارزه با اسرائیل نیستند.
کوته آن که بین دو الگوی ایرانی- اماراتی و ترکی، دومی را پذیرفتند. در واقع پی بردند که تداوم همسویی با ایران ارزشش را ندارد. زیرا نتیجه واقعی آن جز به چشم اندازهای یمن، لبنان جنگزده، غزه و کرانه باختری و عراق نخواهد رسید. آنان در گزینش خود، پیوستن به دکترین ترکیه، امارات، سعودی بنسلمان، قطر و...را ترجیح دادند؛
۶- ارتش وامانده
میانگین دریافتی ماهیانه نیروهای ارتش بشار، ۲۵ تا۳۰ دلار بود. کمتر از سومالی. به گونه ای که حتی کفاف هزینه های یک هفته ای آنها را نمی کرد. از سوی دیگر این ارتش فاقد انگیزه های ایدئولوژیک شده و بدنه آن نیز ناظر فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی و ایضا ارتش بود. حتی وضعیت اقتصادی ساکنان شمال سوریه و منطقه خودگردان کرد نشین به مراتب بهتر از مناطق تحت کنترل دولت بشار بود. در واقع میانگین درآمد کارکنان در نواحی تحت کنترل مخالفان بیش از ۵ تا ۶ برابر افسران سوری بود. بین ۲۰۰ تا حتی ۵۰۰ دلار.
از سوی دیگر کهنگی و زهوار در رفتگی تجهیزات و تسلط مستشاران روسی-ایرانی نیز بی انگیزگی افسران و نظامیان سوری را مضاعف کرده بود؛
۷- همراهی اسرائیل
بدون همراهی و هماهنگی اسراییل، فروپاشی اسد ممکن نبود. گرچه تل آویو همواره از گوشت دم دست بشار حمایت می کرد، ولی در ازای قطع کامل دالان زمینی ایران- خزب الله، تن به معرکه ترکیه- تحریرالشام داد. اسرائیل مطمئن است که سوری ها جانشین بشار به صلح ابراهیم خواهند پیوست. برای مساله جولان نیز حتما مدلی ارائه خواهد شد.
نتیجه پایانی آن که:
الف- سوری ها دیگر در پی تن دادن به مدل توسعه ای ایران و تداوم عضویت در محور مقاومت نخواهند بود؛
ب- حکومت بعدی سوریه دالان زمینی- هوایی ایران- حزب الله لبنان را مسدود خواهد کرد؛
پ- سوریه تا دستکم دو دهه آتی تابع استراتژی سیاست خارجی ترکیه خواهد ماند؛
ث_ بازسازی و نوسازی سوریه با مدل ترکی- بن سلمانی پرشتاب و درجهت فعال سازی دالان مدیترانه- خلیج فارس، آناتولی-عقبه، آنکارا- مسقط به زودی آغاز خواهد شد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
چگونگی آغاز فروپاشی شوروی
فرایند فروپاشی شوروی با جدا شدن ملت ها و سازمان های قمرش آغاز شد. سال ۱۹۸۸ که اتحاد شوروی و مارکسیسم-لننیسم نفس های آخرشان را می کشیدند، مردم آلمان خاوری موج گونه تصمیم به فرار گرفتند. سپس نوبت جدایی مجارستان و لهستان فرا رسید. این دو ملت پس از چند سال مبارزه مستمر و پیچیده، سرانجام موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. در این میان ارتش شوروی به آخرین حرکت خود دست زد. تجاوز به لیتوانی. ولی معلوم بود که این حرکت محکوم و محتوم به شکست بود. سهل است که در همین شرایط ارتش سرخ، افغانستان را نیز از دست داد.
فرآیند جدایی ملت های اقماری از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تند و تندتر شد. آنگولا. موزامبیک، گینه و ... نیز یکی پس از دیگری از دست رفتند.
مسکو در جایگاه مادر سوسیالیسم طراز لنین، توان اقتصادیش را از دست داده بود. چنان که گورباچف به عنوان آخرین رهبر شوروی هنگام سفر به مجارستان، آب پاکی را بر دستان یانوش کادار آخرین رهبر جمهوری سوسیالیستی مجارستان ریخت و اعلام نمود که دیگر مسکو توانایی ارایه هیچ کمکی به بوداپست ندارد. پیامی که متعاقبا به ورشو نیز رسید.
تا جایی که بیاد می آورم فروپاشی رژیم های استبدادی و دیکتاتوری نظامی ماّب، ابتدا از حاشیه و پیرامون آغاز شده و پس از از دست دادن اقمار، به سرعت به مرکز می رسد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
فرایند فروپاشی شوروی با جدا شدن ملت ها و سازمان های قمرش آغاز شد. سال ۱۹۸۸ که اتحاد شوروی و مارکسیسم-لننیسم نفس های آخرشان را می کشیدند، مردم آلمان خاوری موج گونه تصمیم به فرار گرفتند. سپس نوبت جدایی مجارستان و لهستان فرا رسید. این دو ملت پس از چند سال مبارزه مستمر و پیچیده، سرانجام موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. در این میان ارتش شوروی به آخرین حرکت خود دست زد. تجاوز به لیتوانی. ولی معلوم بود که این حرکت محکوم و محتوم به شکست بود. سهل است که در همین شرایط ارتش سرخ، افغانستان را نیز از دست داد.
فرآیند جدایی ملت های اقماری از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تند و تندتر شد. آنگولا. موزامبیک، گینه و ... نیز یکی پس از دیگری از دست رفتند.
مسکو در جایگاه مادر سوسیالیسم طراز لنین، توان اقتصادیش را از دست داده بود. چنان که گورباچف به عنوان آخرین رهبر شوروی هنگام سفر به مجارستان، آب پاکی را بر دستان یانوش کادار آخرین رهبر جمهوری سوسیالیستی مجارستان ریخت و اعلام نمود که دیگر مسکو توانایی ارایه هیچ کمکی به بوداپست ندارد. پیامی که متعاقبا به ورشو نیز رسید.
تا جایی که بیاد می آورم فروپاشی رژیم های استبدادی و دیکتاتوری نظامی ماّب، ابتدا از حاشیه و پیرامون آغاز شده و پس از از دست دادن اقمار، به سرعت به مرکز می رسد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
زوال میدان نتیجهاش میشود دیپلماسی رستورانی
تا همین دو سه سال پیش «میدان»(عملیات نظامی جمهوری اسلامی در کشورهای اطراف)تعیین کننده دیپلماسی بود.رهبران نظام قاطعانه میگفتند که وزارت خارجه صرفا مجری دستورات و سیاستهاییست که از سوی نهادهای بالا دستی (شورای امنیت ملی یا در واقع ارکان عالی ارتش و سپاه) اتخاذ شده است.آن زمان جمهوری اسلامی شش لشکر آماده در میدان نبرد با اسرائیل در منطقه داشت و کبکش خروس میخواند و در نتیجه اصرار داشت که دیپلماسی باید ابزار میدان باشد.اما حالا که باد میدان خالی شده و گریز از صحنه نبرد در دستور کار نظامیان قرار گرفته، دیگر کسی از الویت میدان بر دیپلماسی سخن نمیگوید و دیپلماسی جمهوری اسلامی حقیقتا وضع اسفبار و کمیکی پیدا کرده.وزیر خارجه به ظاهر پرتحرک است و از این پایتخت عربی به آن پایتخت میرود اما جز بیان حرفهای کلی و بیان چند شعار علیه آمریکا و اسرائیل کاری نمیتواند پیش ببرد و حداکثر کاری که میتواند بکند خوردن غذا در رستورانهای قاهره و دمشق است.آنچه عراقچی در سفرهای منطقهای اش میگوید چیزی جز شلیک با تفنگ خالی نیست .اگر در تهران بماند سنگینتر است تا به این سفرهای حقارت آمیز برود.دیپلماسی ایرانی در تاریخ خودش چنین زوال فاحشی را هرگز تجربه نکرده بود.واقعا مایه شرمساری است.حالا تنها چیزی که برایشان باقی مانده تهدیدات اتمی است و گمان میکنند که این میتواند کارت برنده در مذاکرات با آمریکا و غرب باشد.به زودی این توهمشان هم مثل توهم «حکمرانی بر شش کشور عربی» برطرف خواهد شد.
این وضع اسفبار مرا به یاد مقطعی از تاریخ شوروی میاندازد.پس از پیروزی انقلاب بولشویکی تروتسکی وزیر امور خارجه شد.اما او به ندرت در محل کارش حضور مییافت.ازش پرسیدند دلیل این غیبتها چیست.تروتسکی پاسخ داد:«راستش را بخواهید یک حکومت انقلابی نیاز چندانی به وزارت خارجه ندارد.حداکثر کار ما صدور بیانیههای تهدید آمیز علیه کشورهای امپریالیستی است.ما باید کرکره وزارت خارجه را پایین بکشیم و برویم دنبال کارهای انقلابی مهمتر در عرصه نبرد»
البته این مربوط به یکی دو سال اول انقلاب بولشویکی است.بعدها کمونیستها یاد گرفتند که از سفارتخانه هایشان در خارج میتوانند برای انواع عملیات ترور،خرابکاری،جاسوسی و پروپاگاندا استفاده کنند و به این ترتیب دیپلماسی در خدمت «میدان »قرار گرفت و نتیجه نهاییاش هم همان شد که دیدیم.متاسفانه هیچ کسی از این تجربه تاریخی درس عبرت نگرفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
تا همین دو سه سال پیش «میدان»(عملیات نظامی جمهوری اسلامی در کشورهای اطراف)تعیین کننده دیپلماسی بود.رهبران نظام قاطعانه میگفتند که وزارت خارجه صرفا مجری دستورات و سیاستهاییست که از سوی نهادهای بالا دستی (شورای امنیت ملی یا در واقع ارکان عالی ارتش و سپاه) اتخاذ شده است.آن زمان جمهوری اسلامی شش لشکر آماده در میدان نبرد با اسرائیل در منطقه داشت و کبکش خروس میخواند و در نتیجه اصرار داشت که دیپلماسی باید ابزار میدان باشد.اما حالا که باد میدان خالی شده و گریز از صحنه نبرد در دستور کار نظامیان قرار گرفته، دیگر کسی از الویت میدان بر دیپلماسی سخن نمیگوید و دیپلماسی جمهوری اسلامی حقیقتا وضع اسفبار و کمیکی پیدا کرده.وزیر خارجه به ظاهر پرتحرک است و از این پایتخت عربی به آن پایتخت میرود اما جز بیان حرفهای کلی و بیان چند شعار علیه آمریکا و اسرائیل کاری نمیتواند پیش ببرد و حداکثر کاری که میتواند بکند خوردن غذا در رستورانهای قاهره و دمشق است.آنچه عراقچی در سفرهای منطقهای اش میگوید چیزی جز شلیک با تفنگ خالی نیست .اگر در تهران بماند سنگینتر است تا به این سفرهای حقارت آمیز برود.دیپلماسی ایرانی در تاریخ خودش چنین زوال فاحشی را هرگز تجربه نکرده بود.واقعا مایه شرمساری است.حالا تنها چیزی که برایشان باقی مانده تهدیدات اتمی است و گمان میکنند که این میتواند کارت برنده در مذاکرات با آمریکا و غرب باشد.به زودی این توهمشان هم مثل توهم «حکمرانی بر شش کشور عربی» برطرف خواهد شد.
این وضع اسفبار مرا به یاد مقطعی از تاریخ شوروی میاندازد.پس از پیروزی انقلاب بولشویکی تروتسکی وزیر امور خارجه شد.اما او به ندرت در محل کارش حضور مییافت.ازش پرسیدند دلیل این غیبتها چیست.تروتسکی پاسخ داد:«راستش را بخواهید یک حکومت انقلابی نیاز چندانی به وزارت خارجه ندارد.حداکثر کار ما صدور بیانیههای تهدید آمیز علیه کشورهای امپریالیستی است.ما باید کرکره وزارت خارجه را پایین بکشیم و برویم دنبال کارهای انقلابی مهمتر در عرصه نبرد»
البته این مربوط به یکی دو سال اول انقلاب بولشویکی است.بعدها کمونیستها یاد گرفتند که از سفارتخانه هایشان در خارج میتوانند برای انواع عملیات ترور،خرابکاری،جاسوسی و پروپاگاندا استفاده کنند و به این ترتیب دیپلماسی در خدمت «میدان »قرار گرفت و نتیجه نهاییاش هم همان شد که دیدیم.متاسفانه هیچ کسی از این تجربه تاریخی درس عبرت نگرفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴 اسد روزی سقوط کرد که مقابل مردم ایستاد
اسفندیار خدایی
جنگجویان تحریرالشام دقایقی قبل از دروازههای دمشق عبور کردند و لابد بشار اسد تاکنون خاک سوریه را ترک کرده. امروز حکومت ۵۴ ساله خاندان اسد بر سوریه به پایان رسید.
برخی میگویند کشورهای خارجی مثل ترکیه و اسرائیل به اسد خیانت کردند. برخی نیز ممکن است ادعا کنند روسیه و ایران پشت اسد را خالی کردند. اما رئیسجمهوری که ۲۵ سال بر این کشور حکومت کرده، مقصر اصلی است و آش امروز دستپخت اوست. اصلاً مگر دولت اسد فقط امروز سقوط کرده که دیگران را مقصر بدانیم؟!
۱. بشار اسد امروز سقوط نکرد. او ۱۳ سال قبل سقوط کرد، وقتیکه مقابل اعتراضات مسالمتآمیز مردم ایستاد و با گلوله به مطالبات دموکراتیک تظاهرکنندگان درعا پاسخ داد.
۲. بشار اسد روزی سقوط کرد که مقابل اصلاحات ایستاد و از برداشتن حتی یک قدم به سمت مردم دریغ کرد و حاضر نشد اکثریت جامعه را در قدرت شریک کند و گمان کرد با زور میشود کشور را اداره کرد.
۳. بشار اسد روزی سقوط کرد که دل به حمایت بیگانگان سپرد و استقلال سوریه را با در قدرت ماندن خود معامله کرد.
۴. بشار اسد روزی سقوط کرد که پوتین به دمشق سفر کرده بود و او به عنوان رئیسجمهور سوریه به استقبالش رفت، اما وقتی که پوتین وارد جلسه فرماندهان نظامی شد، ماموران از ورود اسد به جلسه جلوگیری کردند و او در خاک کشورش بلاتکلیف مقابل دوربینها منتظر ایستاد تا روسها چه تصمیمی برای او و سوریه اتخاذ میکنند.
۵. اسد روزی سقوط کرد که با برگزاری انتخابات فرمایشی مردم را مسخره کرد و بیش از ۹۵ آراء را از آن خود نمود. او روزی سقوط کرد که با ممانعت از انتخابات آزاد، زمینه را برای جنگ داخلی و تاختوتاز افراطیون داعش و القاعده و قدرتهای خارجی فراهم کرد.
۶. اسد روزی سقوط کرد که بجای فراهم آوردن اسباب وحدت ملی سوریه، شکافهای قومی و گسلهای مذهبی این جامعه را فعال کرد و دل به حمایت اقلیت ۱۲ درصدی علویها سپرد. اما امروز آنها را مقابل اکثریت سنی و گرگهای تحریرالشام تنها گذاشت درحالیکه کینه و نفرت در کشور موج میزند.
۷. بشار اسد روزی سقوط کرد که مانع فعالیت سیاسی و رقابت گروهها و تشکیلات مردمی شد و رهبران منتقد ملیگرا و کتشلواری سوریه را به زندان انداخت و به قتل رساند، تا امروز مردم از سر ناچاری به نرهغولهای القاعده و داعش دل ببندند و سرنوشت سوریه را به کثیفترین و سیاهکارترین تروریستهای افراطی بسپارند؛ متحجرانی که بویی از سواد و سیاست و کشورداری نبردهاند.
۸. بشار اسد کاری کرد که امروز مردم سوریه نه تنها از رفتن او نگران نیستند، بلکه تروریستهای تکفیری القاعده و داعش را بر او ترجیح میدهند درحالیکه استادان دانشگاهها و نخبگان و مغزها و سیاستمداران سوری آواره و بیخانمانند و میان مردم نیستند تا راه و چاه را تشخیص دهند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
اسفندیار خدایی
جنگجویان تحریرالشام دقایقی قبل از دروازههای دمشق عبور کردند و لابد بشار اسد تاکنون خاک سوریه را ترک کرده. امروز حکومت ۵۴ ساله خاندان اسد بر سوریه به پایان رسید.
برخی میگویند کشورهای خارجی مثل ترکیه و اسرائیل به اسد خیانت کردند. برخی نیز ممکن است ادعا کنند روسیه و ایران پشت اسد را خالی کردند. اما رئیسجمهوری که ۲۵ سال بر این کشور حکومت کرده، مقصر اصلی است و آش امروز دستپخت اوست. اصلاً مگر دولت اسد فقط امروز سقوط کرده که دیگران را مقصر بدانیم؟!
۱. بشار اسد امروز سقوط نکرد. او ۱۳ سال قبل سقوط کرد، وقتیکه مقابل اعتراضات مسالمتآمیز مردم ایستاد و با گلوله به مطالبات دموکراتیک تظاهرکنندگان درعا پاسخ داد.
۲. بشار اسد روزی سقوط کرد که مقابل اصلاحات ایستاد و از برداشتن حتی یک قدم به سمت مردم دریغ کرد و حاضر نشد اکثریت جامعه را در قدرت شریک کند و گمان کرد با زور میشود کشور را اداره کرد.
۳. بشار اسد روزی سقوط کرد که دل به حمایت بیگانگان سپرد و استقلال سوریه را با در قدرت ماندن خود معامله کرد.
۴. بشار اسد روزی سقوط کرد که پوتین به دمشق سفر کرده بود و او به عنوان رئیسجمهور سوریه به استقبالش رفت، اما وقتی که پوتین وارد جلسه فرماندهان نظامی شد، ماموران از ورود اسد به جلسه جلوگیری کردند و او در خاک کشورش بلاتکلیف مقابل دوربینها منتظر ایستاد تا روسها چه تصمیمی برای او و سوریه اتخاذ میکنند.
۵. اسد روزی سقوط کرد که با برگزاری انتخابات فرمایشی مردم را مسخره کرد و بیش از ۹۵ آراء را از آن خود نمود. او روزی سقوط کرد که با ممانعت از انتخابات آزاد، زمینه را برای جنگ داخلی و تاختوتاز افراطیون داعش و القاعده و قدرتهای خارجی فراهم کرد.
۶. اسد روزی سقوط کرد که بجای فراهم آوردن اسباب وحدت ملی سوریه، شکافهای قومی و گسلهای مذهبی این جامعه را فعال کرد و دل به حمایت اقلیت ۱۲ درصدی علویها سپرد. اما امروز آنها را مقابل اکثریت سنی و گرگهای تحریرالشام تنها گذاشت درحالیکه کینه و نفرت در کشور موج میزند.
۷. بشار اسد روزی سقوط کرد که مانع فعالیت سیاسی و رقابت گروهها و تشکیلات مردمی شد و رهبران منتقد ملیگرا و کتشلواری سوریه را به زندان انداخت و به قتل رساند، تا امروز مردم از سر ناچاری به نرهغولهای القاعده و داعش دل ببندند و سرنوشت سوریه را به کثیفترین و سیاهکارترین تروریستهای افراطی بسپارند؛ متحجرانی که بویی از سواد و سیاست و کشورداری نبردهاند.
۸. بشار اسد کاری کرد که امروز مردم سوریه نه تنها از رفتن او نگران نیستند، بلکه تروریستهای تکفیری القاعده و داعش را بر او ترجیح میدهند درحالیکه استادان دانشگاهها و نخبگان و مغزها و سیاستمداران سوری آواره و بیخانمانند و میان مردم نیستند تا راه و چاه را تشخیص دهند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺خاورمیانەی جدید و هم سفرگی گرگ و کلاغ!
صلاح الدین خدیو
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترکیە از سفرەی خون گرگ بالان دیدەی اسرائیل است!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
صلاح الدین خدیو
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترکیە از سفرەی خون گرگ بالان دیدەی اسرائیل است!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
چرا اسد به روسیه رفت؟
بشار اسد به روسیه پناهنده شد زیرا در انتخاب مقصد خود آزاد نبود. چرا بلیط او به مقصد مسکو، از پیش رزرو شده بود؟
چرا مسکو؟
۱. پوتین هراس داشت که بشار خلع شده، به دست غربی ها افتاده و تخلیه اطلاعاتی شود.
۲. هراس دیگر پوتین دادگاهی شدن بشار در دادگاه بین المللی کیفری است. چرا که این فرجام به سایر گماشتگان بین المللی روسیه، پیامی مملو از ترس از آینده و بی پناهی خواهد داشت. پوتین نمی خواهد که لوکاشنکو، مادورو و خامنه ای نسبت به او دارای حس عدم حمایت و تنها ماندن در زمان سقوط را داشته باشند.
۳.اسد یک زندانی با ارزش است که در دراز مدت ممکن است جهت دوباره بازگردانده شدن به قدرت و یا هر گونه تبادل، مجددا قیمت پیدا نماید!
چرا امارات نه؟
اگر مقصد به انتخاب اسد بود، او همانند «زین العابدین بن علی»، عربستان یا امارات را بر می گزید. در هر صورت مقصد را برایش از مسکو انتخاب کرده بودند و او ابدا اختیاری از این بابت نداشت.
ثروت اسد:
به علت تحریم های بین المللی، ثروت اسد پیش از خود او و از مدتها پیش به مسکو، پکن، ونزوئلا، سوئیس و مقاصد دیگر بین المللی منتقل شده است و اعطای این پناهندگی از جانب مسکو، ابدا به دلایل مادی نبوده است.
چرا تهران نه؟
ارسال اسد به تهران مورد قبول پوتین نیست. زیرا:
۱. روس ها فضای تهران را امن ندانسته و صد البته به تهران هم اعتمادی در این سطح، جهت نگهداری از این مهره روسیه ندارند.
۲. ارسال اسد به تهران حاوی همان پیغام تنها گذاشته شدن از جانب مسکو برای مهره های روسی ست.
۳. روسها از پایه مخالف دادن اعتباری در این حد به رژیم تهران هستند.
احتمال ترور اسد
احتمال ترور اسد در روسیه توسط اسراییل صفر است. زیرا:
۱. کشتن اسد در سوریه برای اسراییل بسیار سهل بود و اگر ترور اسد منفعتی برای اسراییل می داشت، آنرا تا کنون به انجام رسانده بود.
۲. محال است موساد زیر گوش پوتین دست به این کار بزند.
۳. اساسا ترور یک رهبر خلع شده عربی-بعثی، برای دولت اسراییل هیچ نفعی نخواهد داشت. همچنین معتقدم هیچ عامل دیگری در پی ترور اسد نخواهد بود.
۴. در صورت ترور اسد توسط اسراییل، در آینده و با گذشت زمان، اندک طرفداران اسد و یا پان عرب ها با اسراییل بیشتر دشمن خواهند شد و این به نفع تل آویو نخواهد بود.
۵. این ترور، روابط اسراییل با روسیه را متشنج خواهد نمود.
پس ترور اسد توسط اسراییل بطور کامل منتفی ست.
فرجام اسد چه خواهد شد؟
در صورت بروز هر یک از این رویدادها، اسد توسط روسها حذف خواهد شد:
۱. هنگامی که مرگ پوتین فرا رسد
۲. پوتین از قدرت خلع شود
۳. عوامل دیگر بین المللی پوتین بلااستفاده شوند.
هر کدام از این سه حالت که زودتر روی دهد، اسد توسط روسها بی سر و صدا و حذف خواهد شد.
خانواده اسد:
خانواده و علی الخصوص همسر او نیز قابلیت مهاجرت از روسیه را نخواهد داشت. نه روسها چنین اجازه ای به همسر او در کوتاه مدت خواهند داد و نه همسر اسد امکان حقوقی آزادانه زندگی کردن در غرب را به دلایل قضایی خواهد داشت.
احتمال رفت و آمد بین مسکو و تهران برای برادر و نزدیکان اسد وجود دارد. زیرا آنها در کار تجارت مواد مخدر، در ایران شریک دارند و در آینده تلاش خواهند نمود تا ساختار توزیع مواد مخدر و شبکه های بین المللی قاچاق از دست رفته خود را مجددا بازیابند. این همکاری ها نیازمند رفت و آمد ماهر اسد به تهران است.
اگر چه بعلت فشار کشورهای حاشیه خلیج فارس به روسیه و تبعات حیثیتی اسکان دادن به یک قاچاقچی، احتمال اسکان ماهر اسد در تهران، بسیار بیشتر از روسیه خواهد بود.
همچنین بعید است که فرزندان او در مسافرت به اقصی نقاط جهان دارای مشکلی باشند. اگرچه این سکنی گزیدن در غرب، بی سر و صدا و بدون جلب توجه خواهد بود.
این پناهندگی ظاهری که در حقیقت با زندانی شدن تفاوتی نخواهد داشت، دارای نکات منفی برای مسکو خواهد بود.
نگه داشت اسد دارای بار منفی حقوق بشری و بین المللی برای پوتین خواهد بود. اما پوتین به این نکته بی توجه بوده و این خود گویای عمق فاجعه شرایط دموکراسی و احترام به منافع شهروندان در روسیه است.
بدین روی انتظار می رود با کوچکترین تغییر شرایط سیاسی در اوضاع داخلی روسیه، مسکو از این مهمان ناخوانده و بلا استفاده، خود را برهاند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
بشار اسد به روسیه پناهنده شد زیرا در انتخاب مقصد خود آزاد نبود. چرا بلیط او به مقصد مسکو، از پیش رزرو شده بود؟
چرا مسکو؟
۱. پوتین هراس داشت که بشار خلع شده، به دست غربی ها افتاده و تخلیه اطلاعاتی شود.
۲. هراس دیگر پوتین دادگاهی شدن بشار در دادگاه بین المللی کیفری است. چرا که این فرجام به سایر گماشتگان بین المللی روسیه، پیامی مملو از ترس از آینده و بی پناهی خواهد داشت. پوتین نمی خواهد که لوکاشنکو، مادورو و خامنه ای نسبت به او دارای حس عدم حمایت و تنها ماندن در زمان سقوط را داشته باشند.
۳.اسد یک زندانی با ارزش است که در دراز مدت ممکن است جهت دوباره بازگردانده شدن به قدرت و یا هر گونه تبادل، مجددا قیمت پیدا نماید!
چرا امارات نه؟
اگر مقصد به انتخاب اسد بود، او همانند «زین العابدین بن علی»، عربستان یا امارات را بر می گزید. در هر صورت مقصد را برایش از مسکو انتخاب کرده بودند و او ابدا اختیاری از این بابت نداشت.
ثروت اسد:
به علت تحریم های بین المللی، ثروت اسد پیش از خود او و از مدتها پیش به مسکو، پکن، ونزوئلا، سوئیس و مقاصد دیگر بین المللی منتقل شده است و اعطای این پناهندگی از جانب مسکو، ابدا به دلایل مادی نبوده است.
چرا تهران نه؟
ارسال اسد به تهران مورد قبول پوتین نیست. زیرا:
۱. روس ها فضای تهران را امن ندانسته و صد البته به تهران هم اعتمادی در این سطح، جهت نگهداری از این مهره روسیه ندارند.
۲. ارسال اسد به تهران حاوی همان پیغام تنها گذاشته شدن از جانب مسکو برای مهره های روسی ست.
۳. روسها از پایه مخالف دادن اعتباری در این حد به رژیم تهران هستند.
احتمال ترور اسد
احتمال ترور اسد در روسیه توسط اسراییل صفر است. زیرا:
۱. کشتن اسد در سوریه برای اسراییل بسیار سهل بود و اگر ترور اسد منفعتی برای اسراییل می داشت، آنرا تا کنون به انجام رسانده بود.
۲. محال است موساد زیر گوش پوتین دست به این کار بزند.
۳. اساسا ترور یک رهبر خلع شده عربی-بعثی، برای دولت اسراییل هیچ نفعی نخواهد داشت. همچنین معتقدم هیچ عامل دیگری در پی ترور اسد نخواهد بود.
۴. در صورت ترور اسد توسط اسراییل، در آینده و با گذشت زمان، اندک طرفداران اسد و یا پان عرب ها با اسراییل بیشتر دشمن خواهند شد و این به نفع تل آویو نخواهد بود.
۵. این ترور، روابط اسراییل با روسیه را متشنج خواهد نمود.
پس ترور اسد توسط اسراییل بطور کامل منتفی ست.
فرجام اسد چه خواهد شد؟
در صورت بروز هر یک از این رویدادها، اسد توسط روسها حذف خواهد شد:
۱. هنگامی که مرگ پوتین فرا رسد
۲. پوتین از قدرت خلع شود
۳. عوامل دیگر بین المللی پوتین بلااستفاده شوند.
هر کدام از این سه حالت که زودتر روی دهد، اسد توسط روسها بی سر و صدا و حذف خواهد شد.
خانواده اسد:
خانواده و علی الخصوص همسر او نیز قابلیت مهاجرت از روسیه را نخواهد داشت. نه روسها چنین اجازه ای به همسر او در کوتاه مدت خواهند داد و نه همسر اسد امکان حقوقی آزادانه زندگی کردن در غرب را به دلایل قضایی خواهد داشت.
احتمال رفت و آمد بین مسکو و تهران برای برادر و نزدیکان اسد وجود دارد. زیرا آنها در کار تجارت مواد مخدر، در ایران شریک دارند و در آینده تلاش خواهند نمود تا ساختار توزیع مواد مخدر و شبکه های بین المللی قاچاق از دست رفته خود را مجددا بازیابند. این همکاری ها نیازمند رفت و آمد ماهر اسد به تهران است.
اگر چه بعلت فشار کشورهای حاشیه خلیج فارس به روسیه و تبعات حیثیتی اسکان دادن به یک قاچاقچی، احتمال اسکان ماهر اسد در تهران، بسیار بیشتر از روسیه خواهد بود.
همچنین بعید است که فرزندان او در مسافرت به اقصی نقاط جهان دارای مشکلی باشند. اگرچه این سکنی گزیدن در غرب، بی سر و صدا و بدون جلب توجه خواهد بود.
این پناهندگی ظاهری که در حقیقت با زندانی شدن تفاوتی نخواهد داشت، دارای نکات منفی برای مسکو خواهد بود.
نگه داشت اسد دارای بار منفی حقوق بشری و بین المللی برای پوتین خواهد بود. اما پوتین به این نکته بی توجه بوده و این خود گویای عمق فاجعه شرایط دموکراسی و احترام به منافع شهروندان در روسیه است.
بدین روی انتظار می رود با کوچکترین تغییر شرایط سیاسی در اوضاع داخلی روسیه، مسکو از این مهمان ناخوانده و بلا استفاده، خود را برهاند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ دو گزاره خطرناک در محافل غربی درباره ایران
🔷در ماه های اخیر دو گزاره خطرناک در محافل فکری، رسانه ای و سیاسی غربی و صهیونسیتی به صورت فزاینده ای در حال انعکاس است که در آستانه روی کار آمدن دونالد ترامپ قابل توجه به نظر می رسد.
🔷گزاره اول و پرتکرار این روزها در محافل غربی و در نزد مقامات صهیونیستی این است: "Iran is weakened" «ایران ضعیف شده است».
🔷در روزهای پس از سقوط بشار اسد نیز این گزاره بیش از گذشته تکرار شده است.
🔷در مقابل، گزاره دیگری که در هفته های اخیر مکررا به آن پرداخته شده است این بوده که تهدید ایران به ویژه در زمینه ساخت سلاح هسته ای قریب الوقوع است و باید با آن مقابله کرد.
🔷در واقع، معتقدان به گزاره اول برآنند که ایران به دلیل تضعیف اهرم های بازدارندگی خود به ویژه در سطح منطقه ای و مشخصا محور مقاومت، به دنبال آن است تا با بازدارندگی هسته ای، بازدارندگی خود را احیا و ارتقا دهد و تهدیدات اسرائیل و آمریکا را دفع کند.
🔷به همین جهت است که هم مقامات اسرائیلی و هم برخی مقامات ضد ایرانی نزدیک به ترامپ در حال ترویج این دیدگاه هستند که اکنون بهترین زمان مناسبی برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است تا «تهدید هسته ای ایران ضعیف شده» از بین برود.
🔷به نظر می رسد، تلاش برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان یک بازیگر ضعیف شده و در عین حال یک تهدید بالقوه هسته ای، برای تغییر در محاسبات، ارزیابی ها و تصمیمات ترامپ در قبال تهران است تا دولت جدید آمریکا به جای تغییر رویکرد و تعامل، وارد رویارویی با ایران به ویژه در رابطه با موضوع هسته ای شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔷در ماه های اخیر دو گزاره خطرناک در محافل فکری، رسانه ای و سیاسی غربی و صهیونسیتی به صورت فزاینده ای در حال انعکاس است که در آستانه روی کار آمدن دونالد ترامپ قابل توجه به نظر می رسد.
🔷گزاره اول و پرتکرار این روزها در محافل غربی و در نزد مقامات صهیونیستی این است: "Iran is weakened" «ایران ضعیف شده است».
🔷در روزهای پس از سقوط بشار اسد نیز این گزاره بیش از گذشته تکرار شده است.
🔷در مقابل، گزاره دیگری که در هفته های اخیر مکررا به آن پرداخته شده است این بوده که تهدید ایران به ویژه در زمینه ساخت سلاح هسته ای قریب الوقوع است و باید با آن مقابله کرد.
🔷در واقع، معتقدان به گزاره اول برآنند که ایران به دلیل تضعیف اهرم های بازدارندگی خود به ویژه در سطح منطقه ای و مشخصا محور مقاومت، به دنبال آن است تا با بازدارندگی هسته ای، بازدارندگی خود را احیا و ارتقا دهد و تهدیدات اسرائیل و آمریکا را دفع کند.
🔷به همین جهت است که هم مقامات اسرائیلی و هم برخی مقامات ضد ایرانی نزدیک به ترامپ در حال ترویج این دیدگاه هستند که اکنون بهترین زمان مناسبی برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است تا «تهدید هسته ای ایران ضعیف شده» از بین برود.
🔷به نظر می رسد، تلاش برای به تصویر کشیدن ایران به عنوان یک بازیگر ضعیف شده و در عین حال یک تهدید بالقوه هسته ای، برای تغییر در محاسبات، ارزیابی ها و تصمیمات ترامپ در قبال تهران است تا دولت جدید آمریکا به جای تغییر رویکرد و تعامل، وارد رویارویی با ایران به ویژه در رابطه با موضوع هسته ای شود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔺اسد و تضاد منافع متحدانش!
صابرگل عنبری
یکی از عوامل مهم سرنگونی نظام اسد تضاد منافعی بود که میان ایران و روسیه پس از «تثبیت موقت» نظام او به عنوان هدف و منفعت مشترک در جریان بحران فراگیر داخلی در این کشور ایجاد شد.
پس از حفظ نظام سوریه، منافع دو متحد او هیچ همپوشانی نداشت و تضاد منافع رفته رفته ابعاد مختلفی به خود گرفت.
در حالی که ایران و متحدانش، سوریه را کانون و محور نفوذ و رکن جبهه خود در شامات و به ویژه در تقابل با اسرائیل و کریدور تسلیح مستمر حزبالله میدیدند، روسیه هیچ نوع همدلی با این راهبرد ایران نداشت و هر چند قولا بر زبان نمیآورد، اما عملا مخالف آن بود و سوریهای میخواست که منافعش در شرق مدیترانه و خاورمیانه را با پاسداشت روابط راهبردیاش با اسرائیل حفظ کند.
بنابراین در کنار نگرانی از بسط نفوذ رقیب ایرانی در سوریه، تبدیل شدن این کشور به جبههای علیه اسرائیل را به نفع منافع خود نمیدانست و معتقد بود که پیشبرد منافعش در سوریه و منطقه با درافتادن با اسرائیل امکانپذیر نیست که قبلا خود را متعهد به تضمین امنیتش اعلام کرده بود. لاوروف در سال ۲۰۲۳ در پیامی به مناسبت سالگرد روابط روسیه و اسرائیل نوشت: «راهحلهای جامع مشکلات منطقه (خاورمیانه) لزوما باید منافع امنیتی اسرائیل را در نظر بگیرد. این یک اصل است.»
در این میان نیز اسد میان دو متحد خود و منافع ناهمگونشان گرفتار شده بود؛ ایران بر او فشار میآورد و سوریه را کاملا در جبههاش میخواست و طرح ارتباط ریلی شلمچه - بصره - لاذقیه (و بیروت) را دنبال و تشکیل جبههای علیه اسرائیل در جنوب سوریه مانند جنوب لبنان را پیگیری میکرد. در آن سو نیز روسیه فشار میآورد که مانع آن شود و مدام اسد را برحذر میداشت و آسمان سوریه را در اختیار اسرائیل گذاشت و در ده سال گذشته نیروهای ایران و متحدان آن مدام هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفتند؛ بدون این که یک بار سیستمهای پدافندی پیشرفته روسیه و لو اشتباهی با این حملات مقابله کنند.
خود اسد و ارتش سوریه نیز با وجود تعدی مستمر اسرائیل به خاک این کشور در این ده سال، چه از سر بیرغبتی چه توصیه روسیه، یک بار هم همین موشکها و جنگندههای خود را که اخیرا اسرائیل نابود کرد، علیه آن به کار نگرفت و واکنشی نشان نداد.
البته این رفتار اسد منعکسکننده این واقعیت هم بود که به مقاومت حسب تعریف و مفهوم ایران باوری نداشت که اگر داشت در این چند دهه در واکنش به ادامه اشغال جولان «رویکردی مقاومتی» را کلید میزد.
در نهایت اسد در دو سال اخیر به روسیه متمایل و از غایبان جنگ غزه شد؛ جنگی که «محور مقاومت» درگیر آن شد و یمن برای اولین بار به اسرائیل حمله کرد، اما سوریه اسد که از آن به عنوان ستون محور یاد میشد، ساکت بود و عربستان و اردن شدیدتر از او موضع میگرفتند.
اما این سکوت و فاصله گرفتن تدریجی اسد از ایران کاملا غرض آمریکا و اسرائیل را برآورد نمیکرد و آنها خواستار قطع ارتباط با ایران و متحدانش بودند؛ امری که عملی کردنش برای اسد به این راحتی نبود.
البته به احتمال زیاد تداوم فشارها و تهدیدها به جدایی اسد از ایران منجر میشد.
فشارها در دو ماه اخیر وارد فاز تهدید جانی خود اسد شد. مدتی بعد هم کرملین بشار اسد را فراخواند. از این که در دیدار او و پوتین چه گذشته است، اطلاعاتی در دست نیست، اما شروع شدن حمله مخالفان دو روز بعد از این سفر واجد دلالتی خاص در این رابطه است.
در کل سیاست بینالملل به این جمعبندی رسیده بود که دور کردن سریع ایران از سوریه در این شرایط مستلزم حذف اسد است و این سرنگونی را واجد دلالتها و پیامدهای بیشتری در تضعیف محور ایران و ایجاد هراس منطقهای نسبت به همکاری با ایران از جمله در عراق میدانست. اگر هم معاملهای در کار نباشد، اما روسیه پس از درک این اراده بینالمللی به هر دلیلی نخواست جلو آن بایستد.
اینجا بود که مخالفان که از ماهها قبل خود را برای یک حمله گسترده آماده کرده بودند، با دریافت چراغ سبز از ترکیه، این فرصت تاریخی را مغتنم شمرده و عملیات برقآسای خود در ۲۷ نوامبر را شروع و نیروهای روسیه هم همزمان با آن، عقبنشینی را آغاز کردند.
ارتش سوریه به سرعت از هم پاشید و جدا از این که در نتیجه بحران اقتصادی توانی برای جنگ نداشت و یا برخی فرماندهانش تبانی کردند، اما منابعی هم (تایید نشده) میگویند که برخی افسران در خطوط دفاعی تماسهایی مبنی بر عدم رویارویی و عقبنشینی دریافت کردهاند.
سرانجام روسیه شنبه شب گذشته با رسیدن مخالفان به دمشق اسد را فراری داد و به مسکو برد و اکنون هم خود در حال مذاکره با رهبری جدید سوریه برای تضمین منافع خود و حفظ پایگاههایش است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
صابرگل عنبری
یکی از عوامل مهم سرنگونی نظام اسد تضاد منافعی بود که میان ایران و روسیه پس از «تثبیت موقت» نظام او به عنوان هدف و منفعت مشترک در جریان بحران فراگیر داخلی در این کشور ایجاد شد.
پس از حفظ نظام سوریه، منافع دو متحد او هیچ همپوشانی نداشت و تضاد منافع رفته رفته ابعاد مختلفی به خود گرفت.
در حالی که ایران و متحدانش، سوریه را کانون و محور نفوذ و رکن جبهه خود در شامات و به ویژه در تقابل با اسرائیل و کریدور تسلیح مستمر حزبالله میدیدند، روسیه هیچ نوع همدلی با این راهبرد ایران نداشت و هر چند قولا بر زبان نمیآورد، اما عملا مخالف آن بود و سوریهای میخواست که منافعش در شرق مدیترانه و خاورمیانه را با پاسداشت روابط راهبردیاش با اسرائیل حفظ کند.
بنابراین در کنار نگرانی از بسط نفوذ رقیب ایرانی در سوریه، تبدیل شدن این کشور به جبههای علیه اسرائیل را به نفع منافع خود نمیدانست و معتقد بود که پیشبرد منافعش در سوریه و منطقه با درافتادن با اسرائیل امکانپذیر نیست که قبلا خود را متعهد به تضمین امنیتش اعلام کرده بود. لاوروف در سال ۲۰۲۳ در پیامی به مناسبت سالگرد روابط روسیه و اسرائیل نوشت: «راهحلهای جامع مشکلات منطقه (خاورمیانه) لزوما باید منافع امنیتی اسرائیل را در نظر بگیرد. این یک اصل است.»
در این میان نیز اسد میان دو متحد خود و منافع ناهمگونشان گرفتار شده بود؛ ایران بر او فشار میآورد و سوریه را کاملا در جبههاش میخواست و طرح ارتباط ریلی شلمچه - بصره - لاذقیه (و بیروت) را دنبال و تشکیل جبههای علیه اسرائیل در جنوب سوریه مانند جنوب لبنان را پیگیری میکرد. در آن سو نیز روسیه فشار میآورد که مانع آن شود و مدام اسد را برحذر میداشت و آسمان سوریه را در اختیار اسرائیل گذاشت و در ده سال گذشته نیروهای ایران و متحدان آن مدام هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفتند؛ بدون این که یک بار سیستمهای پدافندی پیشرفته روسیه و لو اشتباهی با این حملات مقابله کنند.
خود اسد و ارتش سوریه نیز با وجود تعدی مستمر اسرائیل به خاک این کشور در این ده سال، چه از سر بیرغبتی چه توصیه روسیه، یک بار هم همین موشکها و جنگندههای خود را که اخیرا اسرائیل نابود کرد، علیه آن به کار نگرفت و واکنشی نشان نداد.
البته این رفتار اسد منعکسکننده این واقعیت هم بود که به مقاومت حسب تعریف و مفهوم ایران باوری نداشت که اگر داشت در این چند دهه در واکنش به ادامه اشغال جولان «رویکردی مقاومتی» را کلید میزد.
در نهایت اسد در دو سال اخیر به روسیه متمایل و از غایبان جنگ غزه شد؛ جنگی که «محور مقاومت» درگیر آن شد و یمن برای اولین بار به اسرائیل حمله کرد، اما سوریه اسد که از آن به عنوان ستون محور یاد میشد، ساکت بود و عربستان و اردن شدیدتر از او موضع میگرفتند.
اما این سکوت و فاصله گرفتن تدریجی اسد از ایران کاملا غرض آمریکا و اسرائیل را برآورد نمیکرد و آنها خواستار قطع ارتباط با ایران و متحدانش بودند؛ امری که عملی کردنش برای اسد به این راحتی نبود.
البته به احتمال زیاد تداوم فشارها و تهدیدها به جدایی اسد از ایران منجر میشد.
فشارها در دو ماه اخیر وارد فاز تهدید جانی خود اسد شد. مدتی بعد هم کرملین بشار اسد را فراخواند. از این که در دیدار او و پوتین چه گذشته است، اطلاعاتی در دست نیست، اما شروع شدن حمله مخالفان دو روز بعد از این سفر واجد دلالتی خاص در این رابطه است.
در کل سیاست بینالملل به این جمعبندی رسیده بود که دور کردن سریع ایران از سوریه در این شرایط مستلزم حذف اسد است و این سرنگونی را واجد دلالتها و پیامدهای بیشتری در تضعیف محور ایران و ایجاد هراس منطقهای نسبت به همکاری با ایران از جمله در عراق میدانست. اگر هم معاملهای در کار نباشد، اما روسیه پس از درک این اراده بینالمللی به هر دلیلی نخواست جلو آن بایستد.
اینجا بود که مخالفان که از ماهها قبل خود را برای یک حمله گسترده آماده کرده بودند، با دریافت چراغ سبز از ترکیه، این فرصت تاریخی را مغتنم شمرده و عملیات برقآسای خود در ۲۷ نوامبر را شروع و نیروهای روسیه هم همزمان با آن، عقبنشینی را آغاز کردند.
ارتش سوریه به سرعت از هم پاشید و جدا از این که در نتیجه بحران اقتصادی توانی برای جنگ نداشت و یا برخی فرماندهانش تبانی کردند، اما منابعی هم (تایید نشده) میگویند که برخی افسران در خطوط دفاعی تماسهایی مبنی بر عدم رویارویی و عقبنشینی دریافت کردهاند.
سرانجام روسیه شنبه شب گذشته با رسیدن مخالفان به دمشق اسد را فراری داد و به مسکو برد و اکنون هم خود در حال مذاکره با رهبری جدید سوریه برای تضمین منافع خود و حفظ پایگاههایش است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
فقط چند درجهی ناقابل !!
الان چند روزه که از سر صلاتِ صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، مدام اعلام میکنن: زنهار ! هشدار! آگاه باشید که هوا این هفته سرد خواهد شد!!
حالا که چی؟ چند درجه! فقط چند درجهی ناقابل! هوا قراره سرد بشه! مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدیها اداره میکنند که اینقدر هول و ولا برشون داشته! و گرنه قدیمیترها خوب یادشونه زمستونای سرد و بخاریهای نفتی پِِت پِتی رو!!
خرمنهای سفید برف و چکمههای رنگیِ کفش ملی رو!
اون زمانا از اول مهر، هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. اصلا مدرسهها بخشنامه داشتند از وسط آبان بخاریها رو روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس!
از همون اولِ پاییز، لباس کامواییها و ژاکتها و کلاهکش و شالها و... از تو بقچه در میومد! کی مثل الان با یه تا پیرهن و تیشرت میگشت تو خونه؟
دولا سهلا لباس میپوشیدی، یه بافتنی ماماندوز هم روش. جورابا از پامون کنده نمیشد.
اوایلِ آبان بخاریهای نفتی و علاالدین های سبز و کِرمیرنگ از تو انباریها میومد بیرون. تویست هم بود که ژاپنی بود و باکلاس، تازه بو هم نمیداد! بخاریهای نفتی اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش. همشونم سبز و سیاه.
ملت یا بشکه ۲۲۰ لیتری نفت تو حیاط داشتند یا اگه باکلاس بودند یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!
نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود که تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ،
وگرنه تاریک و ظلمات باید پیت به دست میرفتی تا تهِ حیاط عینهو کوزت. برف که اکثر وقتا روی زمین نشسته بود حتی شده ۵ سانت. اگر هم برف نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکههای ۲۲۰لیتری، نفت رو منتقل کنی به گالنهای کوچیکتر!
اون موقع یه وسیلهی کارآمدی بود که ازقضای روزگار اسم خاصی هم نداشت. یه لوله کرم رنگ با یه چی نارنجی شبیه آکاردئون روی سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی خیلی کارراهانداز بود.
کرسی یا بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند! یعنی سرد و سردتر که میشد، درب اتاق ها یکییکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال!
دی و بهمن عملا خونه فقط یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونهی گرم.
اتاقها در حد سیبری سرد بود و اگه یه وقت خدانکرده قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی ورداری، باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. و دقیقا تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند: درو ببند!! وای سوز اومد!! باد بردِمون!!
گاهی هم که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت، یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لولهی سفالی سیمپیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم شی، دو قدم دور میشدی نوکِ دماغت قندیل میبست!
بخاری محل تجمع کل خونواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا به بخاری رو پیدا کنند، حتی روایته که بعضیا از هول دور موندن از بخاری، شام رو هم نصفه ول میکردند.
پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده و کفشای خیس بود که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.
و اما روی بخاری، آشپزخونهی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای پختن و داغ شدن یا خشک کردن. اگر هم نبود، پوستای پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی نفت، زیرِ عطرِ پوستِ پرتقالهای نیمسوز گم بشه.
موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش گلگلیِ یخ! بالش رو با احتیاط پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره؛ سرت رو که میذاشتی رو بالشِ گرم، انگار گرمیِ آفتابِ وسطِ تابستون بود که آروم، لابهلای موهات نفوذ میکرد. پتوهای ببر و طاووسنشان و لحافهای پنبهای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم. صدای گُرگُر بخاری آرامشبخشترین لالایی شبانه بود .
بیرون سرد بود،خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیامون، شادی بچههایی که با چکمههای رنگیِ کفشملی تو راه مدرسه، گوله برفی سمت هم پرتاب میکردند، بچههایی که گرچه دستهاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلاشون گرمِ گرمِ بود
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
الان چند روزه که از سر صلاتِ صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، مدام اعلام میکنن: زنهار ! هشدار! آگاه باشید که هوا این هفته سرد خواهد شد!!
حالا که چی؟ چند درجه! فقط چند درجهی ناقابل! هوا قراره سرد بشه! مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدیها اداره میکنند که اینقدر هول و ولا برشون داشته! و گرنه قدیمیترها خوب یادشونه زمستونای سرد و بخاریهای نفتی پِِت پِتی رو!!
خرمنهای سفید برف و چکمههای رنگیِ کفش ملی رو!
اون زمانا از اول مهر، هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. اصلا مدرسهها بخشنامه داشتند از وسط آبان بخاریها رو روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس!
از همون اولِ پاییز، لباس کامواییها و ژاکتها و کلاهکش و شالها و... از تو بقچه در میومد! کی مثل الان با یه تا پیرهن و تیشرت میگشت تو خونه؟
دولا سهلا لباس میپوشیدی، یه بافتنی ماماندوز هم روش. جورابا از پامون کنده نمیشد.
اوایلِ آبان بخاریهای نفتی و علاالدین های سبز و کِرمیرنگ از تو انباریها میومد بیرون. تویست هم بود که ژاپنی بود و باکلاس، تازه بو هم نمیداد! بخاریهای نفتی اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش. همشونم سبز و سیاه.
ملت یا بشکه ۲۲۰ لیتری نفت تو حیاط داشتند یا اگه باکلاس بودند یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!
نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود که تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ،
وگرنه تاریک و ظلمات باید پیت به دست میرفتی تا تهِ حیاط عینهو کوزت. برف که اکثر وقتا روی زمین نشسته بود حتی شده ۵ سانت. اگر هم برف نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکههای ۲۲۰لیتری، نفت رو منتقل کنی به گالنهای کوچیکتر!
اون موقع یه وسیلهی کارآمدی بود که ازقضای روزگار اسم خاصی هم نداشت. یه لوله کرم رنگ با یه چی نارنجی شبیه آکاردئون روی سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی خیلی کارراهانداز بود.
کرسی یا بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند! یعنی سرد و سردتر که میشد، درب اتاق ها یکییکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال!
دی و بهمن عملا خونه فقط یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونهی گرم.
اتاقها در حد سیبری سرد بود و اگه یه وقت خدانکرده قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی ورداری، باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. و دقیقا تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند: درو ببند!! وای سوز اومد!! باد بردِمون!!
گاهی هم که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت، یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لولهی سفالی سیمپیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم شی، دو قدم دور میشدی نوکِ دماغت قندیل میبست!
بخاری محل تجمع کل خونواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا به بخاری رو پیدا کنند، حتی روایته که بعضیا از هول دور موندن از بخاری، شام رو هم نصفه ول میکردند.
پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده و کفشای خیس بود که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.
و اما روی بخاری، آشپزخونهی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای پختن و داغ شدن یا خشک کردن. اگر هم نبود، پوستای پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی نفت، زیرِ عطرِ پوستِ پرتقالهای نیمسوز گم بشه.
موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش گلگلیِ یخ! بالش رو با احتیاط پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره؛ سرت رو که میذاشتی رو بالشِ گرم، انگار گرمیِ آفتابِ وسطِ تابستون بود که آروم، لابهلای موهات نفوذ میکرد. پتوهای ببر و طاووسنشان و لحافهای پنبهای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم. صدای گُرگُر بخاری آرامشبخشترین لالایی شبانه بود .
بیرون سرد بود،خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیامون، شادی بچههایی که با چکمههای رنگیِ کفشملی تو راه مدرسه، گوله برفی سمت هم پرتاب میکردند، بچههایی که گرچه دستهاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلاشون گرمِ گرمِ بود
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حمله به قطر؟!
وقتی اجازه سرک کشیدن در استراتژی سیاست خارجی به هر کسی داده می شود، چرا دکتر محمد مرندی استاد ادبیات زبان انگلیسی و البته دارنده تابعیت آمریکا از این دخالت محروم باشد.. ایشان استاد دانشگاه تهران و البته مشاور رسانه ای تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی است. توییت چند روز پیش جناب مرندی چنین بود:
"به تاسیسات ایران حمله شود، تاسیسات گازی قطر را را خاک یکسان میکنیم. مشکل جزیی؛ پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک است.در صورت تجاوز، تاسیسات و زیرساخت های گاز طبیعی در قطر به کلی نابود می شود. از این رو قطر وجود نخواهد داشت. همه چیز به همین جا ختم می شود"
در باره این توییت کننده لااقل یک واژه می توان بکار برد: نادان. چرا؟ به ۴دلیل:
۱- بهترین دوست ایران
دولت قطر در کنار سلطنت عمان میان شش کشور جنوب خلیج فارس دارای ژرفترین و بهترین مناسبات بوده اند. نمونه آن توافق این دو کشور برای احداث خط انتقال برق ۲۰۰ کیلومتری بین دو کشور به رغم برقراری تحریم ها است؛
۲- دوقلوی بهم چسبیده
بر فرض که تاسیسات گازی قطر هم مورد حمله قرار گرفت و موفقیت آمیز هم بود. خب مگر مخزن پارس جنوبی یا به تعبیر قطر گنبد شمالی، مخزن مشترک و همسایه نیستند؟! چگونه ممکن است در اثر حمله یکی نابود و دیگری سالم بماند؟ این بسان آن است که تیری به نخاع دوقلوی بهم جسبیده شلیک شود. افلا یعقلون، افلا یتفکرون؛
۳- چرا قطر؟!
چرا حمله به قطر؟ آیا دشمن تر از دوحه در فضای همسایگی و خارج نزدیک نیست؟! چنان چه مدنظر استقرار پایگاه العدید در این کشور است، مگر پایگاه های ایالات متحد در فضای پیرامونی ایران نقطه به نقطه صف نکشیده اند؟! مگر پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین(الفجیر، محرق، بندر سلمان، شیخ عیسی)نیست؟! چرا پایگاه های آمریکا در خاک سلطنت عمان(مصیره، ام الغنم، خصب، الفالاج)، پادشاهی عربستان سعودی(دمام، ظهران، الامیر سلطان و...)، امارات( اِلظفره ابوظبی، الفجیره، بندر رشید، جبل علی و...)، کویت، ترکیه، عراق، سوریه، اردن و...مدنظر مرندی معلم دانشگاه نیستند؟ در واقع شمار پایگاه های بزرگ و کوچک آمریکا در خاورمیانه دستکم۳۴ مورد است. چرا جناب مرندی کوچک، فرزند مرندی بزرگ، همسایه خوبتر و مفیدتر را برای حمله نشانه گرفته است؟؛
۴-قطر: گوشت دم توپ یا خار در گلو
این گمان که قطر به دلیل کوچکی از دیدگاه وسعت و جمعیت و نیز نزدیکی جغرافیایی، مناسبترین گوشت دم توپ است، اشتباهی خطرناک است. بیشتر کشورهای پیشرفته نیازمند دریافت گازقطرند. از خاور دور تا اروپا. افزون بر این چتر دفاعی استراتزیک قطر تقریبا کامل شده است. قطری ها نیاز چندانی به جنگ و رویارویی با مهاجمان ندارند. دهها کشور، صدها کمپانی دارای رزمنده و هزاران داوطلب از هوا و دریا از این کشور کوچک با تجهیزات نسل چهارمی و پنجمی دفاع خواهند کرد. کوتاه که قطر بیش و پیش از آن گوشت دم توپباشد، باقلوای زمان صلح و بوته خار رفته در گلوی زمان جنگ است. چون پول دارد و سخاوتمند در هزینه کردنش به هنگام ضرورت.
به گمانم جماب مرندی دانسته و ندانسته، ره به کوچه علی چپ برده است. خب همین که توییت اش را پاک کرد جای شکر دارد. به گمانم پی به اشتباهش برده است. ایشان باید زین پس مانند رئیس جمهورش پزشکیان شعارش را این بیت حافظ قرار دهد:
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
وقتی اجازه سرک کشیدن در استراتژی سیاست خارجی به هر کسی داده می شود، چرا دکتر محمد مرندی استاد ادبیات زبان انگلیسی و البته دارنده تابعیت آمریکا از این دخالت محروم باشد.. ایشان استاد دانشگاه تهران و البته مشاور رسانه ای تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی است. توییت چند روز پیش جناب مرندی چنین بود:
"به تاسیسات ایران حمله شود، تاسیسات گازی قطر را را خاک یکسان میکنیم. مشکل جزیی؛ پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر کوچک است.در صورت تجاوز، تاسیسات و زیرساخت های گاز طبیعی در قطر به کلی نابود می شود. از این رو قطر وجود نخواهد داشت. همه چیز به همین جا ختم می شود"
در باره این توییت کننده لااقل یک واژه می توان بکار برد: نادان. چرا؟ به ۴دلیل:
۱- بهترین دوست ایران
دولت قطر در کنار سلطنت عمان میان شش کشور جنوب خلیج فارس دارای ژرفترین و بهترین مناسبات بوده اند. نمونه آن توافق این دو کشور برای احداث خط انتقال برق ۲۰۰ کیلومتری بین دو کشور به رغم برقراری تحریم ها است؛
۲- دوقلوی بهم چسبیده
بر فرض که تاسیسات گازی قطر هم مورد حمله قرار گرفت و موفقیت آمیز هم بود. خب مگر مخزن پارس جنوبی یا به تعبیر قطر گنبد شمالی، مخزن مشترک و همسایه نیستند؟! چگونه ممکن است در اثر حمله یکی نابود و دیگری سالم بماند؟ این بسان آن است که تیری به نخاع دوقلوی بهم جسبیده شلیک شود. افلا یعقلون، افلا یتفکرون؛
۳- چرا قطر؟!
چرا حمله به قطر؟ آیا دشمن تر از دوحه در فضای همسایگی و خارج نزدیک نیست؟! چنان چه مدنظر استقرار پایگاه العدید در این کشور است، مگر پایگاه های ایالات متحد در فضای پیرامونی ایران نقطه به نقطه صف نکشیده اند؟! مگر پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین(الفجیر، محرق، بندر سلمان، شیخ عیسی)نیست؟! چرا پایگاه های آمریکا در خاک سلطنت عمان(مصیره، ام الغنم، خصب، الفالاج)، پادشاهی عربستان سعودی(دمام، ظهران، الامیر سلطان و...)، امارات( اِلظفره ابوظبی، الفجیره، بندر رشید، جبل علی و...)، کویت، ترکیه، عراق، سوریه، اردن و...مدنظر مرندی معلم دانشگاه نیستند؟ در واقع شمار پایگاه های بزرگ و کوچک آمریکا در خاورمیانه دستکم۳۴ مورد است. چرا جناب مرندی کوچک، فرزند مرندی بزرگ، همسایه خوبتر و مفیدتر را برای حمله نشانه گرفته است؟؛
۴-قطر: گوشت دم توپ یا خار در گلو
این گمان که قطر به دلیل کوچکی از دیدگاه وسعت و جمعیت و نیز نزدیکی جغرافیایی، مناسبترین گوشت دم توپ است، اشتباهی خطرناک است. بیشتر کشورهای پیشرفته نیازمند دریافت گازقطرند. از خاور دور تا اروپا. افزون بر این چتر دفاعی استراتزیک قطر تقریبا کامل شده است. قطری ها نیاز چندانی به جنگ و رویارویی با مهاجمان ندارند. دهها کشور، صدها کمپانی دارای رزمنده و هزاران داوطلب از هوا و دریا از این کشور کوچک با تجهیزات نسل چهارمی و پنجمی دفاع خواهند کرد. کوتاه که قطر بیش و پیش از آن گوشت دم توپباشد، باقلوای زمان صلح و بوته خار رفته در گلوی زمان جنگ است. چون پول دارد و سخاوتمند در هزینه کردنش به هنگام ضرورت.
به گمانم جماب مرندی دانسته و ندانسته، ره به کوچه علی چپ برده است. خب همین که توییت اش را پاک کرد جای شکر دارد. به گمانم پی به اشتباهش برده است. ایشان باید زین پس مانند رئیس جمهورش پزشکیان شعارش را این بیت حافظ قرار دهد:
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حسین یا سنوار؟
✍️ محسن رنانی
قصه انقلاب را بنیانگذار از سال ۴۲ شکلداد و دکتر شریعتی نیز نسخه مدرن آن را تدوین کرد. بنیانگذار اما برای آنکه قصهاش پذیرش حداکثری یابد هیچکس را حذف نکرد. گفتار او چنان بود که در انقلاب اسلامی حتی تودهایها و چریکهای فدایی خلق را نیز زیر عبای خود جا میداد و آنان نیز قصه آیةآلله را باور کردند و نقش خود را به خوبی بازی کردند. بعد از انقلاب و قبضه قدرت، رفتار او البته تغییر کرد و حذفها آغاز شد.
قصه بنیانگذار اما چنان قوی و جذاب بود، و نقش او چنان در قصهاش جاافتاده بود، که تا پایان عمرِ او، آن قصه در ذهن و زبان اکثریت ایرانیان جاری بود. چنان قوی که حتی قانون اساسیای که خود آیهالله تایید کرده بود و به رای مردم گذاشته بود نیز هیچگاه نتوانست در برابر قصه او، رنگ و معنایی پیدا کند. این که قانون اساسی در ایران تا اینپایه خوار شده است، برای این است که در سایه حضور بنیانگذار، قانون اساسی هیچگاه فرصت نکرد تا قصه خودش را خلق کند. سکوتِ تقریبا همه شخصیتهای سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری داخلی (به جز یک نفر) در برابر اعدامهای سال ۶۷ الزاما به علت ترسشان نبود بلکه به علت آن بود که هنوز قصه آیهالله بر دلها مسلط بود، در حالی که قانون اساسی هنوز قصه نداشت. به گمان من اعدامهای ۶۷ بهمانند شلیک به قلب قانون اساسی و پایان یافتن امکان خلق قصه برای آن بود.
درواقع نه در حضور و نه بعداز بنیانگذار، حاکمان، قانوناساسی را پیمان مقدسی ندانستند؛ پس هر جا به نفعشان بود از آن بهره بردند و هر جا نبود آن را تفسیر کردند و بنابراین ناموس قانون را ضایع کردند و راه تبدیل آن به یک قصه ملی را بستند. بهاینخاطر است که به گمانم از دل این قانون دیگر نمیتوان قصه جمعی دیگری برای آینده ایرانیان خلق کرد. هر چیزی که باورپذیری قصهاش زایل شود، مثل برندی است که اعتبارش را از دست بدهد، دیگر همان برند را نمیتوان بازسازی کرد.
هر گام حذفیِ پس از انقلاب، بخشی از قصه بنیانگذار را کمرنگ میکرد. قصه آیةالله وقتی دیگر باورپذیری خود را از دست داد که نسل نو متوجه شد که در قصه آیةالله، نقشی برای او دیده نشده و فرصتی برای آن که دنیای خودش را خلق کند به او داده نمیشود. این همان نقطهای بود که نسل نو فریاد زد: «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». اگر حاکمان در سالهای ۹۶ و ۹۸ گوش شنوایی داشتند، پیشازآنکه دیر شود، به فکر خلق قصهای تازه و باورپذیر برای خودشان و برای آینده ایران میافتادند.
حاکمان امروز اما هنوز میخواهند نسخههای جدیدی از قصه بنیانگذار را بازتولید کنند. بگذارید بیپرده بگویم: از این پس، و بویژه بعداز تحولات شام، دیگر هر قصهای که در آن اکثریت مردم ایران بازیگر نباشند، باورپذیر نخواهد بود و در نطفه شکست میخورد. جمهوری اسلامی نمیتواند قصهای باورپذیر خلقکند که جنبش مهسا و خواستههای آن و بازیگران آن را نبیند؛ نمیتواند قصهای بنویسد که روشنفکران منتقد، زندانیان سیاسی، میلیونها ایرانی مهاجر، ایرانیان غیرشیعه و سایر حذف شدگان را نبیند؛ حتی نمیتواند در قصه خود براندازان و طرفداران سلطنت را نبیند. قصه آینده ایران را همه ایرانیان با هم خواهند نوشت و جمهوری اسلامی اگر فرصتی داشته باشد فقط آن است که یک قصه فراگیر تازه و باورپذیر خلق کند که در آن امکان بازیگری و نقشآفرینی برای همه ایرانیان با هر زبان و مذهب و گرایش و اندیشه وجود داشته باشد.
جمهوری اسلامی در نقطه خطیری قرار گرفته است. میتواند انتخاب کند که سنواری عمل کند یا حسینی. یحیی سنوار، بدون آن که رضایت مردم غزه را گرفته باشد، قصه خودش را به کل مردم غزه تحمیل کرد و آنان را گرفتار مصیبتی کرد که تا نسلها و حتی قرنها پیامدهایش هم برای فلسطینیان، هم برای مسلمانان منطقه خواهد ماند.
حسین (ع) اما چه کرد؟ شب عاشورا، یارانش را فراخواند و قصهی فردای خودش را برای آنان روایت کرد. آنگاه گفت هر کس میخواهد، بماند و در این قصه بازی کند، هر کس نمیخواهد، آزاد است و دیگر تعهدی به من ندارد. حسن (ع) نیز چنین کرد؛ وقتی دید امتش با قصه او همداستان نیستند، قصهاش را فرونهاد و صلح کرد. و پیش از او علی (ع) نیز به قول مرحوم مطهری، نشان داد که نخستین مسلمان لیبرال است؛ یعنی پس از شورای سقیفه و انتخاب نشدنش به خلافت، وقتی دید قصه او در میان اکثریت خریداری ندارد، تمکین کرد و با سه خلیفه همکاری کرد. وقتی هم که خلیفه شد آنگاه که دید در جنگ با معاویه، مردمان خودش تمایلی به ادامه بازی در قصه او را ندارند، صلح کرد.
راستی ما کیستیم؟ شیعه حسینی یا شیعه سنواری؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ محسن رنانی
قصه انقلاب را بنیانگذار از سال ۴۲ شکلداد و دکتر شریعتی نیز نسخه مدرن آن را تدوین کرد. بنیانگذار اما برای آنکه قصهاش پذیرش حداکثری یابد هیچکس را حذف نکرد. گفتار او چنان بود که در انقلاب اسلامی حتی تودهایها و چریکهای فدایی خلق را نیز زیر عبای خود جا میداد و آنان نیز قصه آیةآلله را باور کردند و نقش خود را به خوبی بازی کردند. بعد از انقلاب و قبضه قدرت، رفتار او البته تغییر کرد و حذفها آغاز شد.
قصه بنیانگذار اما چنان قوی و جذاب بود، و نقش او چنان در قصهاش جاافتاده بود، که تا پایان عمرِ او، آن قصه در ذهن و زبان اکثریت ایرانیان جاری بود. چنان قوی که حتی قانون اساسیای که خود آیهالله تایید کرده بود و به رای مردم گذاشته بود نیز هیچگاه نتوانست در برابر قصه او، رنگ و معنایی پیدا کند. این که قانون اساسی در ایران تا اینپایه خوار شده است، برای این است که در سایه حضور بنیانگذار، قانون اساسی هیچگاه فرصت نکرد تا قصه خودش را خلق کند. سکوتِ تقریبا همه شخصیتهای سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری داخلی (به جز یک نفر) در برابر اعدامهای سال ۶۷ الزاما به علت ترسشان نبود بلکه به علت آن بود که هنوز قصه آیهالله بر دلها مسلط بود، در حالی که قانون اساسی هنوز قصه نداشت. به گمان من اعدامهای ۶۷ بهمانند شلیک به قلب قانون اساسی و پایان یافتن امکان خلق قصه برای آن بود.
درواقع نه در حضور و نه بعداز بنیانگذار، حاکمان، قانوناساسی را پیمان مقدسی ندانستند؛ پس هر جا به نفعشان بود از آن بهره بردند و هر جا نبود آن را تفسیر کردند و بنابراین ناموس قانون را ضایع کردند و راه تبدیل آن به یک قصه ملی را بستند. بهاینخاطر است که به گمانم از دل این قانون دیگر نمیتوان قصه جمعی دیگری برای آینده ایرانیان خلق کرد. هر چیزی که باورپذیری قصهاش زایل شود، مثل برندی است که اعتبارش را از دست بدهد، دیگر همان برند را نمیتوان بازسازی کرد.
هر گام حذفیِ پس از انقلاب، بخشی از قصه بنیانگذار را کمرنگ میکرد. قصه آیةالله وقتی دیگر باورپذیری خود را از دست داد که نسل نو متوجه شد که در قصه آیةالله، نقشی برای او دیده نشده و فرصتی برای آن که دنیای خودش را خلق کند به او داده نمیشود. این همان نقطهای بود که نسل نو فریاد زد: «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». اگر حاکمان در سالهای ۹۶ و ۹۸ گوش شنوایی داشتند، پیشازآنکه دیر شود، به فکر خلق قصهای تازه و باورپذیر برای خودشان و برای آینده ایران میافتادند.
حاکمان امروز اما هنوز میخواهند نسخههای جدیدی از قصه بنیانگذار را بازتولید کنند. بگذارید بیپرده بگویم: از این پس، و بویژه بعداز تحولات شام، دیگر هر قصهای که در آن اکثریت مردم ایران بازیگر نباشند، باورپذیر نخواهد بود و در نطفه شکست میخورد. جمهوری اسلامی نمیتواند قصهای باورپذیر خلقکند که جنبش مهسا و خواستههای آن و بازیگران آن را نبیند؛ نمیتواند قصهای بنویسد که روشنفکران منتقد، زندانیان سیاسی، میلیونها ایرانی مهاجر، ایرانیان غیرشیعه و سایر حذف شدگان را نبیند؛ حتی نمیتواند در قصه خود براندازان و طرفداران سلطنت را نبیند. قصه آینده ایران را همه ایرانیان با هم خواهند نوشت و جمهوری اسلامی اگر فرصتی داشته باشد فقط آن است که یک قصه فراگیر تازه و باورپذیر خلق کند که در آن امکان بازیگری و نقشآفرینی برای همه ایرانیان با هر زبان و مذهب و گرایش و اندیشه وجود داشته باشد.
جمهوری اسلامی در نقطه خطیری قرار گرفته است. میتواند انتخاب کند که سنواری عمل کند یا حسینی. یحیی سنوار، بدون آن که رضایت مردم غزه را گرفته باشد، قصه خودش را به کل مردم غزه تحمیل کرد و آنان را گرفتار مصیبتی کرد که تا نسلها و حتی قرنها پیامدهایش هم برای فلسطینیان، هم برای مسلمانان منطقه خواهد ماند.
حسین (ع) اما چه کرد؟ شب عاشورا، یارانش را فراخواند و قصهی فردای خودش را برای آنان روایت کرد. آنگاه گفت هر کس میخواهد، بماند و در این قصه بازی کند، هر کس نمیخواهد، آزاد است و دیگر تعهدی به من ندارد. حسن (ع) نیز چنین کرد؛ وقتی دید امتش با قصه او همداستان نیستند، قصهاش را فرونهاد و صلح کرد. و پیش از او علی (ع) نیز به قول مرحوم مطهری، نشان داد که نخستین مسلمان لیبرال است؛ یعنی پس از شورای سقیفه و انتخاب نشدنش به خلافت، وقتی دید قصه او در میان اکثریت خریداری ندارد، تمکین کرد و با سه خلیفه همکاری کرد. وقتی هم که خلیفه شد آنگاه که دید در جنگ با معاویه، مردمان خودش تمایلی به ادامه بازی در قصه او را ندارند، صلح کرد.
راستی ما کیستیم؟ شیعه حسینی یا شیعه سنواری؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ آیا آمریکا مقصر فساد در کشور و در بین مسئولان مومن و متدین انقلابی است ؟؟
✍️ اسفندیار خدایی
در سال ۱۳۳۱ شمسی /۷۲ سال پیش حکایت زیر اتفاق افتاد.
هواپیمایی از تهران به مقصد شیراز، دچار نقصفنی می شود و نزدیک شیراز در بین چند روستا و چادر مردم ترک قشقائی سقوط می کند.
به جز دو تن از مسافران متاسفانه همه کشته میشوند.
اما موضوع این داستان، بار آن هواپیماست نه مسافران.
چند چمدان پر از اسکناس و سکه طلا، متعلق به آقای عدل، سرمایهدار شیرازی که داشته سرمایهاش را به شیراز منتقل میکرده..
مردم از روستاها و چادرهای عشایری قشقائی به صحنه میآیند.
آنها آتش را خاموش میکنند دو نفر زنده را سر و سامان میدهند.
مردم روستایی و عشایر قشقائی تا جریان چمدانها را از عدل میشنوند شروع به گشتن میکنند.
نقطه برخورد شیبدار بوده و هواپیما بعد از اولین برخورد هم دو تکه شده و قسمت بار خودش هم تکه شده و اسباب و اثاثیه به هر نقطهای افتاده است...
بعد از ساعتها تلاش، مردم هر چه پیدا کرده بودند را آوردن و یکجا جمع کردند.
چند روز بعد، پلیس تقریباً تمام پولها و طلاهای موجود را به دفتر عدل میآورند.
این کار بزرگ روستاییان و عشایر که آن همه طلا و پول را جمع کرده و تحویل داده بودند
چنان تعجبآمیز بود که تمام خبرنگاران، حتی نمایندگان روزنامههای خارجی در ایران را هم به دفتر عدل کشانده بود.
جناب عدل که اشتیاق روزنامهنگاران برای سفر به منطقه را میبیند و خودش هم میخواهد برای تشکر به آنجا برود، ترتیب سفر همه را فراهم میکند.
مقدار زیادی طلا برای دختران و زنان، پول برای مردان و اسباببازی و عروسک هم برای بچههایشان میبرد.
خبرنگاری مینویسد، عدل داشت هدایا را توزیع میکرد و ما هم با مردم صحبت میکردیم و آنها از حرام و حلال میگفتند
و اینکه مال مردم را نباید خورد ، چه شخصی باشد چه دولتی و...
که همهمهای از طرف دیگر روستا بلند شد..
چوپانی چند بسته اسکناسهای درشت در دست به سمت ما میآمد و خدا را شکر میکرد که صاحب مال اینجاست تا پولش را پس بدهم.
چوپان میگفت دیروز یکی از بزغالههام از سر بازیگوشی در تنگهای گیر افتاده بود.
رفتم بیرونش بیارم که یه بسته پول دیدم، خوب گشتم چندتای دیگه هم پیدا کردم.
منتهی شب باید میموندم، صبح که شد گفتم گله را نزدیک ده میبرم و پولها را به کسی میدهم تا یه جوری به صاحبش برگرداند.
خبرنگار میگوید همه ما چه خارجی و داخلی به سر و وضع چوپان و بستههای اسکناس نگاه میکردیم و اشک میریختیم.
یک آمریکایی حاضر در صحنه میگوید :
همه آن ثروتی که در شهر رویایی شیراز دیدیم هیچ، همین چند بسته اسکناس و صداقتی که این چوپان دارد میتواند همه این مردم رو ثروتمند کند.
آخر چرا؟
چی باعث میشود این چوپان ژندهپوش به این راحتی همه آن ثروت بدون ذرهای خدشه، به صاحبش برگرداند.
همه دنیا را گشتم، محاله جای دیگری به جز ایران چنین چیزی را دید
این سؤالی است که امروز باید از مسئولین مومن و متدین انقلابی کنونی ایران پرسید.
چی شده؟؟؟
زمان طاغوت چند روستایی و عشایر، حتی نگاه بدی هم به اون همه ثروت نمیکند.
چوپانی که به نوشته خبرنگار، مدتها توی کوه بود و تمام بدنش و لباسهایش چرک شده، ثانیهای هم به تصاحب پولها فکر نمیکند..
اما حالا چه شده !؟
طی چند دهه اخیر که همه فریادهای شما برای بردن مردم به بهشت بود ، چرا اینگونه شد؟
چه به روز این مملکت و فرهنگ چند هزار ساله آن. آمده که یک نفر سوار بر ماشین چند صد میلیونی، با لباسهای مرتب و گوشی میلیونی و زندگی در خانه ای که حداقل چندمیلیارد میارزد و درآمد ماهیانه چندین میلیون، به چند دانه پرتقال که از واژگون شدن کامیونی به زمین ریخته است رحم نمی کند؟
صاحب بار پرتقال بر سر خودش میزند و این فرد با قهقهه مستانه پرتقالها را جمع میکند.
که اگر دو کیلو هم جمع کند، ته تهش میشود ۵۰ هزار تومان!
آموزه های عریض و طویل شما با هزینه های هنگفت در این چهل و شش سال چه کرده که اینگونه منجر به فروپاشی اخلاق و فساد در جامعه شده.
آیا کج خلقی جامعه و فساد مقامات هم تقصیر آمریکاست؟؟
این آسیب از کجاست ؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ اسفندیار خدایی
در سال ۱۳۳۱ شمسی /۷۲ سال پیش حکایت زیر اتفاق افتاد.
هواپیمایی از تهران به مقصد شیراز، دچار نقصفنی می شود و نزدیک شیراز در بین چند روستا و چادر مردم ترک قشقائی سقوط می کند.
به جز دو تن از مسافران متاسفانه همه کشته میشوند.
اما موضوع این داستان، بار آن هواپیماست نه مسافران.
چند چمدان پر از اسکناس و سکه طلا، متعلق به آقای عدل، سرمایهدار شیرازی که داشته سرمایهاش را به شیراز منتقل میکرده..
مردم از روستاها و چادرهای عشایری قشقائی به صحنه میآیند.
آنها آتش را خاموش میکنند دو نفر زنده را سر و سامان میدهند.
مردم روستایی و عشایر قشقائی تا جریان چمدانها را از عدل میشنوند شروع به گشتن میکنند.
نقطه برخورد شیبدار بوده و هواپیما بعد از اولین برخورد هم دو تکه شده و قسمت بار خودش هم تکه شده و اسباب و اثاثیه به هر نقطهای افتاده است...
بعد از ساعتها تلاش، مردم هر چه پیدا کرده بودند را آوردن و یکجا جمع کردند.
چند روز بعد، پلیس تقریباً تمام پولها و طلاهای موجود را به دفتر عدل میآورند.
این کار بزرگ روستاییان و عشایر که آن همه طلا و پول را جمع کرده و تحویل داده بودند
چنان تعجبآمیز بود که تمام خبرنگاران، حتی نمایندگان روزنامههای خارجی در ایران را هم به دفتر عدل کشانده بود.
جناب عدل که اشتیاق روزنامهنگاران برای سفر به منطقه را میبیند و خودش هم میخواهد برای تشکر به آنجا برود، ترتیب سفر همه را فراهم میکند.
مقدار زیادی طلا برای دختران و زنان، پول برای مردان و اسباببازی و عروسک هم برای بچههایشان میبرد.
خبرنگاری مینویسد، عدل داشت هدایا را توزیع میکرد و ما هم با مردم صحبت میکردیم و آنها از حرام و حلال میگفتند
و اینکه مال مردم را نباید خورد ، چه شخصی باشد چه دولتی و...
که همهمهای از طرف دیگر روستا بلند شد..
چوپانی چند بسته اسکناسهای درشت در دست به سمت ما میآمد و خدا را شکر میکرد که صاحب مال اینجاست تا پولش را پس بدهم.
چوپان میگفت دیروز یکی از بزغالههام از سر بازیگوشی در تنگهای گیر افتاده بود.
رفتم بیرونش بیارم که یه بسته پول دیدم، خوب گشتم چندتای دیگه هم پیدا کردم.
منتهی شب باید میموندم، صبح که شد گفتم گله را نزدیک ده میبرم و پولها را به کسی میدهم تا یه جوری به صاحبش برگرداند.
خبرنگار میگوید همه ما چه خارجی و داخلی به سر و وضع چوپان و بستههای اسکناس نگاه میکردیم و اشک میریختیم.
یک آمریکایی حاضر در صحنه میگوید :
همه آن ثروتی که در شهر رویایی شیراز دیدیم هیچ، همین چند بسته اسکناس و صداقتی که این چوپان دارد میتواند همه این مردم رو ثروتمند کند.
آخر چرا؟
چی باعث میشود این چوپان ژندهپوش به این راحتی همه آن ثروت بدون ذرهای خدشه، به صاحبش برگرداند.
همه دنیا را گشتم، محاله جای دیگری به جز ایران چنین چیزی را دید
این سؤالی است که امروز باید از مسئولین مومن و متدین انقلابی کنونی ایران پرسید.
چی شده؟؟؟
زمان طاغوت چند روستایی و عشایر، حتی نگاه بدی هم به اون همه ثروت نمیکند.
چوپانی که به نوشته خبرنگار، مدتها توی کوه بود و تمام بدنش و لباسهایش چرک شده، ثانیهای هم به تصاحب پولها فکر نمیکند..
اما حالا چه شده !؟
طی چند دهه اخیر که همه فریادهای شما برای بردن مردم به بهشت بود ، چرا اینگونه شد؟
چه به روز این مملکت و فرهنگ چند هزار ساله آن. آمده که یک نفر سوار بر ماشین چند صد میلیونی، با لباسهای مرتب و گوشی میلیونی و زندگی در خانه ای که حداقل چندمیلیارد میارزد و درآمد ماهیانه چندین میلیون، به چند دانه پرتقال که از واژگون شدن کامیونی به زمین ریخته است رحم نمی کند؟
صاحب بار پرتقال بر سر خودش میزند و این فرد با قهقهه مستانه پرتقالها را جمع میکند.
که اگر دو کیلو هم جمع کند، ته تهش میشود ۵۰ هزار تومان!
آموزه های عریض و طویل شما با هزینه های هنگفت در این چهل و شش سال چه کرده که اینگونه منجر به فروپاشی اخلاق و فساد در جامعه شده.
آیا کج خلقی جامعه و فساد مقامات هم تقصیر آمریکاست؟؟
این آسیب از کجاست ؟
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
صدام حسین حاکم عراق فاصله چندانی با حمله نظامی آمریکا (جنگ دوم خلیج فارس) نداشت.جرج بوش پسر،رئیس جمهوری آمریکا، تهدید کرده بود که به زودی به خاک عراق لشکرکشی خواهد کرد.صدام در پی جدی شدن این تهدید ،وزرا و مسئولین بلندپایه رژیمش را به حضور خوانده بود تا در این باره با یکدیگر تبادل نظر کنند.صدام جلسه را با محکوم کردن تهدید آمریکا آغاز کرد و سپس از وزرایش خواست در این باره نظر بدهند.اول از همه،علی حسن المجید وزیر دفاع صحبت کرد.او گفت:"آمریکایی ها آدم های احمق و خودبزرگ بینی هستند.ما نبرد با آمریکا را به داخل خاک آمریکا خواهیم برد".سپس طاها یاسین رمضان ،معاون رئیس جمهور،گفت:"قهرمانان واقعی عراق هزاران جوانی هستند که به خودشان بمب میبندند و آمریکا را منفجر خواهند کرد" سپس نوبت به قصی، پسر صدام حسین(که در عکس دیده می شود )رسید.قصی که مدیر تولید سلاح های نامتعارف عراق بود ،خطاب به پدرش گفت:"ما میدانیم، و همه برادران حاضر در اینجا میدانند ،که ما ،به یاری خداوند،از همه ظرفیتها و تواناییهای لازم برخورداریم.ما صرفا با یک اشاره ساده از جانب حضرتعالی میتوانیم خواب را از سر مردم آمریکا بپرانیم و جنگ را به خیابان های آمریکا ببریم....قربان،من فقط از شما می خواهم که یک اشاره کوچک به من بکنید.قسم به سر مبارکتان ،که اگر شب آمریکایی ها را به روز و روزشان را به جهنم تبدیل نکردم ،از شما خواهم خواست که همینجا در حضور برادران حاضر در این اتاق سرم را از بدنم جدا کنید.اگر آن طور که میگویند بن لادن توانسته حملات یازده سپتامبر را انجام بدهد پس ، خدا به سر شاهد است ، ما ثابت خواهیم کرد آنچه که در یازده سپتامبر رخ داد در قیاس با بلایی که خشم و غضب صدام حسین بر سر آمریکاییها خواهد آورد چیزی جز یک پیک نیک نبوده است.آمریکایی ها عراق را،رهبر عراق را،بچه های عراق را نشناخته اند"پس از پایان جلسه،صدام پسرش را مسئول دفاع از بغداد کرد و..../بیژن اشتری
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
روز مادر نه می خواهد گل بگیرید ،
نه هدیه و مهمانی.
روز مادر خودتان را غرق کنید در وجود مادرتان
بنشینید کنارشان
یک روز سال را برایش آشپزی کنید ،
ظرف هایش را بشویید ،
لباس هایش را
و خانه اش را جارو بزنید.
دست مادرتان را بگیرید و حسش کنید با تمام وجود
خطوط چین و چروک را در تمام این سالهایی که بندریج بر دستانش افتاده اند ، بخوانید
بغلش کنید آنقدر گرم و صمیمی که تمام وجودتان ، وجود نازنینش را حس کند
پای صحبت هایش بنشینید
چنان که انگار تازه گمشده چندساله ی تان را یافته اید
بخواهید برای تان داستان زندگی اش را بگوید
سرگذشت دردهایش را
سرنوشت عشق هایش را
مادرها شاهکار عشق اند و داستان زندگی شان
زیباترین داستانی که می توانید بشنوید،
اگر آنقدر به شما اعتماد کنند که برایتان تعریف کنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
نه هدیه و مهمانی.
روز مادر خودتان را غرق کنید در وجود مادرتان
بنشینید کنارشان
یک روز سال را برایش آشپزی کنید ،
ظرف هایش را بشویید ،
لباس هایش را
و خانه اش را جارو بزنید.
دست مادرتان را بگیرید و حسش کنید با تمام وجود
خطوط چین و چروک را در تمام این سالهایی که بندریج بر دستانش افتاده اند ، بخوانید
بغلش کنید آنقدر گرم و صمیمی که تمام وجودتان ، وجود نازنینش را حس کند
پای صحبت هایش بنشینید
چنان که انگار تازه گمشده چندساله ی تان را یافته اید
بخواهید برای تان داستان زندگی اش را بگوید
سرگذشت دردهایش را
سرنوشت عشق هایش را
مادرها شاهکار عشق اند و داستان زندگی شان
زیباترین داستانی که می توانید بشنوید،
اگر آنقدر به شما اعتماد کنند که برایتان تعریف کنند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
📝📝صنعت امامزاده سازی اسد
و خیانت به تاریخ!
♈️بخش بزرگی از اقتصاد شیعه در تمام جهان معطوف به شعائر و بازسازی مزارات است.
دلبستگی ژرف شیعیان به ساختن گنبد و بارگاه برای هر صغیر و کبیر واقعی یا حتی موهوم مایه شگفتی است.
♈️در سوریه گذشته از مدفن زینب دختر امام علی که به رغم تایید برخی مورخان، بسیاری نیز در صحت آن شک دارند و حتی آیت الله سیدمحسن امین نویسنده اعیان الشیعه باور دارد که آن بانوی بزرگ اسلام در مدینه وفات یافته است، گنبد و بارگاهی هم برای رقیه که گفته میشود از دختران امام حسین است ساخته شده که آن هم بسیار مجلل است اما اهالی منطقه وجود قبر دختر امام حسین در این مکان را انکار میکنند چنان که شهید مطهری وجود شخصی به نام رقیه دختر امام حسین را جعلی میداند.
♈️دولت خاندان اسد که چندین دهه از راه گردشگری مذهبی شیعیان درآمدهای هنگفتی داشته است در اوایل قرن میلادی کنونی با همکاری وابستگان به ایران در منطقه داریا در سمت دیگری از حومه دمشق گنبد و بارگاهی هم برای سکینه دختر امام حسین برپا کردند در حالی که پژوهشگران بدون هیچ تردیدی وفات او را در مدینه ثبت کردهاند و گزارشهای تاریخی پیرامون فعالیتهای ایشان در مدینه آن قدر است که جای تردید نمیگذارد که مدفن او در مدینه است.
♈️توسعه جغرافیای اماکن مقدسه بر اینگونه که هر جا را که بشود تبدیل به امامزاده کرد و برایش گنبد و بارگاه ساخت خدمت به شیعه و اهل بیت نیست بلکه خیانت به تاریخ و توهین به شعور شیعیان است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
و خیانت به تاریخ!
♈️بخش بزرگی از اقتصاد شیعه در تمام جهان معطوف به شعائر و بازسازی مزارات است.
دلبستگی ژرف شیعیان به ساختن گنبد و بارگاه برای هر صغیر و کبیر واقعی یا حتی موهوم مایه شگفتی است.
♈️در سوریه گذشته از مدفن زینب دختر امام علی که به رغم تایید برخی مورخان، بسیاری نیز در صحت آن شک دارند و حتی آیت الله سیدمحسن امین نویسنده اعیان الشیعه باور دارد که آن بانوی بزرگ اسلام در مدینه وفات یافته است، گنبد و بارگاهی هم برای رقیه که گفته میشود از دختران امام حسین است ساخته شده که آن هم بسیار مجلل است اما اهالی منطقه وجود قبر دختر امام حسین در این مکان را انکار میکنند چنان که شهید مطهری وجود شخصی به نام رقیه دختر امام حسین را جعلی میداند.
♈️دولت خاندان اسد که چندین دهه از راه گردشگری مذهبی شیعیان درآمدهای هنگفتی داشته است در اوایل قرن میلادی کنونی با همکاری وابستگان به ایران در منطقه داریا در سمت دیگری از حومه دمشق گنبد و بارگاهی هم برای سکینه دختر امام حسین برپا کردند در حالی که پژوهشگران بدون هیچ تردیدی وفات او را در مدینه ثبت کردهاند و گزارشهای تاریخی پیرامون فعالیتهای ایشان در مدینه آن قدر است که جای تردید نمیگذارد که مدفن او در مدینه است.
♈️توسعه جغرافیای اماکن مقدسه بر اینگونه که هر جا را که بشود تبدیل به امامزاده کرد و برایش گنبد و بارگاه ساخت خدمت به شیعه و اهل بیت نیست بلکه خیانت به تاریخ و توهین به شعور شیعیان است.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
خلاصه و شفاف درباره اینکه چرا سیاه زمستون به خاموشی و قطع #برق رسیدیم؟
1- ایران 146 تا نیروگاه داره. 90 درصد سوخت این تعداد از گازه و 10 درصد از سوخت مایع یعنی گازوییل و مازوت. 14 نیروگاه توان مصرف مازوت دارن و 132 تای بقیه حتما باید از گاز و بعد از گازوییل استفاده کنن.
2- نیروگاهها در 6 ماهه اول سال از گاز استفاده میکنن و در این مدت ذخیره سازی سوخت مایع انجام میشه برای فصل سرد. اما امسال در 6 ماهه اول یعنی دوره اوجی و ابرهه و دوستان زبل، 5 میلیارد مترمکعب گاز کمتری به نیروگاهها داده شده و اونها مجبور شدن از ذخیره مایع استفاده کنن.
3- آخر دولت قبل ذخیره مایع باید حدود 3 میلیارد مترمکعب میبوده ولی در 31 مرداد و تغییر دولت، ذخیره کل حدود یک میلیارد بوده و نیروگاهها با ذخیره بسیار کمی وارد پاییز شدن.
4- پاییز و زمستون 50 هزارمگاوات برق لازم داریم که برای تولید این میزان باید روزانه 230 م.م.م سوخت داده بشه.
کلا 800 میلیون مترمکعب هم میزان تولید گاز کشوره. وقتی هوا سرد میشه از 800 میلیون حدود 650 میلیون میره برای خانگی و 150 تا میمونه برای همه مصارف یعنی نیروگاه و فولاد و سیمان و پالایشگاه و ...
5- وقتی تحویل گاز به #نیروگاه کم میشه غیر از اون 14 نیروگاه مازوتسوز، بقیه واحدها باید حتما گازوییل داشته باشن. الان از 230 میلیون، حدود 110 میلیون گاز داده میشه و بقیه باید از گازوییل و مازوت تامین بشه و این مصرف مایع رو 100 درصد افزایش میده.
6- وزارت نفت تحویل سوخت معادل رو 30 تا 50 درصد افزایش داده، اما باز 50 درصد کمتر از نیازه و برای همین الان حدود 8 هزار مگاوات نیروگاه سوخت ندارن که برق تولید کنن و این یعنی خاموشی اجباری برای خونهها و صنایع کشور
7- چرا برق قطع میشه ولی گاز نه؟؟!! اگر گاز قطع بشه پر کردن دوباره شبکه گازرسانی و وصل مجدد چند روز طول می کشه اما برق لحظه ای هست و در لحظه قطع و وصل میشه
8- دلیل کلان این ناترازی: تحریم، سرمایهگذاری کم و اقتصاد ضعیف انرژی برای توسعه تولید به اندازه رشد مصرف/ دلیل خرد: شدت بالای #انرژی به دلیل استاندارد نبودن وسایل مصرف گاز و برق، ارزش نداشتن انرژی چون ارزانه، ورود بیرویه جنس بنجل قاچاق به بازار و هزار تا عامل ریز دیگه..
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
1- ایران 146 تا نیروگاه داره. 90 درصد سوخت این تعداد از گازه و 10 درصد از سوخت مایع یعنی گازوییل و مازوت. 14 نیروگاه توان مصرف مازوت دارن و 132 تای بقیه حتما باید از گاز و بعد از گازوییل استفاده کنن.
2- نیروگاهها در 6 ماهه اول سال از گاز استفاده میکنن و در این مدت ذخیره سازی سوخت مایع انجام میشه برای فصل سرد. اما امسال در 6 ماهه اول یعنی دوره اوجی و ابرهه و دوستان زبل، 5 میلیارد مترمکعب گاز کمتری به نیروگاهها داده شده و اونها مجبور شدن از ذخیره مایع استفاده کنن.
3- آخر دولت قبل ذخیره مایع باید حدود 3 میلیارد مترمکعب میبوده ولی در 31 مرداد و تغییر دولت، ذخیره کل حدود یک میلیارد بوده و نیروگاهها با ذخیره بسیار کمی وارد پاییز شدن.
4- پاییز و زمستون 50 هزارمگاوات برق لازم داریم که برای تولید این میزان باید روزانه 230 م.م.م سوخت داده بشه.
کلا 800 میلیون مترمکعب هم میزان تولید گاز کشوره. وقتی هوا سرد میشه از 800 میلیون حدود 650 میلیون میره برای خانگی و 150 تا میمونه برای همه مصارف یعنی نیروگاه و فولاد و سیمان و پالایشگاه و ...
5- وقتی تحویل گاز به #نیروگاه کم میشه غیر از اون 14 نیروگاه مازوتسوز، بقیه واحدها باید حتما گازوییل داشته باشن. الان از 230 میلیون، حدود 110 میلیون گاز داده میشه و بقیه باید از گازوییل و مازوت تامین بشه و این مصرف مایع رو 100 درصد افزایش میده.
6- وزارت نفت تحویل سوخت معادل رو 30 تا 50 درصد افزایش داده، اما باز 50 درصد کمتر از نیازه و برای همین الان حدود 8 هزار مگاوات نیروگاه سوخت ندارن که برق تولید کنن و این یعنی خاموشی اجباری برای خونهها و صنایع کشور
7- چرا برق قطع میشه ولی گاز نه؟؟!! اگر گاز قطع بشه پر کردن دوباره شبکه گازرسانی و وصل مجدد چند روز طول می کشه اما برق لحظه ای هست و در لحظه قطع و وصل میشه
8- دلیل کلان این ناترازی: تحریم، سرمایهگذاری کم و اقتصاد ضعیف انرژی برای توسعه تولید به اندازه رشد مصرف/ دلیل خرد: شدت بالای #انرژی به دلیل استاندارد نبودن وسایل مصرف گاز و برق، ارزش نداشتن انرژی چون ارزانه، ورود بیرویه جنس بنجل قاچاق به بازار و هزار تا عامل ریز دیگه..
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat