نهم اسفند سالروز درگذشت محمود خيامي
💮 اگر روزي در اين مملكت پاي حساب و كتاب به ميان آمد، ما و بويژه نسل من از خيلي ها طلبكاريم و به چند نفري هم بدهكاريم
💮طلبكاريم از همه كساني كه با تزريق هيجانات و دستكاري احساسات و كلي گويي هاي بي مصداق ، قدرت تامل و تفكر را از ما گرفتند تا از كنار خرابي هاي قابل پيشگيري، غير مسئولانه عبور كنيم
💮 ما طلبكاريم از همه كساني كه در باره غرب، صنعت و مدرنيته، معرفتي معيوب را به ما غالب كردند و هر آنچه مي توانست به بهروزي نسبي اين مردم و اين آب و خاك كمك كند را با چپ انديشي هاي كودكانه، مونتاژكاري و توسعه وابسته و خدمت به امپرياليسم جهاني لقب دادند و ستايش گر فقر و سيه روزي شدند و سرانجام براي كسب تابعيت و اقامت براي فرزندان خود در همان خاستگاه امپرياليسم جهاني، روزها پشت درِ سفارتخانه هاي غربي صف كشيدند!
💮 ما «يك زندگي » طلب داريم از همه روشنفكران ايراني دهه 40 و 50 شمسي كه در غرب تحصيل كردند و باليدند و عواقب رفاهي و بهداشتي پيشرفت هاي صنعتي و تكنولوژيك آن ديار را به چشم خود ديدند، اما ديگران را از آن ترساندند. صنعت گستري استالين را ستايش كردند اما جامعه فقير و دچار سوء تغذيه ايران كه سمبل صنعتش «پيكان» خيامي و آرزوي كشاورزش تراكتور روماني بود را به «غربزدگي»، «مصرف گرايي» و «سلطه ماشينيزم » متهم كردند! و با روخواني نوشته هاي فانون و فرانك و سمير امين و رژي دبره، معدود سرمايه گذاران صنعتي كشورشان را «بورژوازي پليد»، «موش سكه پرست» و «گرگ خوانخوار» ناميدند!
💮 دست همه پيكارگران با استبداد و خودكامگي را مي بوسيم اما طلب كاريم از همه آنهايي كه در نخستين سال پيروزي انقلاب، به جاي بهره گيري از سرمايه و توان جامعه در مسير رشد و توسعه اقتصادي و صنعتي، مصيبت بزرگ مصادره ها و الغاي مالكيت خصوصي و راندن صاحبان صنايع بزرگ و تعطيلي كارخانه ها و افول اقتصاد ايران را سبب شدند و امثال خيامي ها و لاجوردي ها و برخوردارها را «سرمايه دار رانتي» خواندند و از ايران بيرون كردند. بي آنكه بدانند عرصه توليد و صنعت جاي خون دل خوردن است و هيچ انسان منفعت طلبي حاضر به بند كردن حيثيت و سرمايه خود در بيابانهاي تهران و باج دادن به دربار و كفتار نمي شود.
💮 در باره خيامي ها گفتني ها بسيار است، اما باز اگر روزي پاي و حساب و كتاب به ميان آمد، ما به خيامي ها بدهكاريم؛ نه تنها به خاطر پايه گذاري صنعت ساخت پيكان و اتوبوس در ايران و خاورميانه و ايجاد هزار شغل و خانه سازماني و ورزشگاه و خلق ميلياردها ثروت، بلكه به خاطر همه تصورات غلطي كه از آنها و ديگر سرمايه داران صنعتي هم عصر آنها داشتيم و هيچگاه در صدد اصلاح اين ذهنيت ها مجعول برنيامديم.
💮خيامي ها فرشته نبودند، حتي دو برادر نتوانستند يك شراكت خانوادگي را حفظ كنند اما در مقابل سرمايه داران و كاسبان رانتي امروز ، بدون تعارف بايدگفت كه خيامي ها قابل ستايش اند. بايد ستايش كرد كساني را كه دلشكسته و مغموم از ايران رفتند و با آنكه در سالهاي بعد از انقلاب، جايي به وسعت يك گور در ايران نداشتند، بيش از يكصد مدرسه و خيريه در خراسان ساختند و صدايش را هم در نياوردند.
💮 اين روزها كه همه داشته هاي ما قسطي است ما به برادران خيامي و شركت ايران ناسيونال چند قسط «پوزش» و «تعظيم» بدهكاريم. خيامي ها بي آنكه مجسمه اي داشته باشند، تجسم شرافت، انسان دوستي و وطن پرستي بودند. كاش به خاطر احترام به انسانيت، اكنون از آنها اعاده حيثيت كنيم. اكنون كه اموال مصادره شده آنها هم ديگر در زمره دارايي هاي ملي قرار ندارد!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
💮 اگر روزي در اين مملكت پاي حساب و كتاب به ميان آمد، ما و بويژه نسل من از خيلي ها طلبكاريم و به چند نفري هم بدهكاريم
💮طلبكاريم از همه كساني كه با تزريق هيجانات و دستكاري احساسات و كلي گويي هاي بي مصداق ، قدرت تامل و تفكر را از ما گرفتند تا از كنار خرابي هاي قابل پيشگيري، غير مسئولانه عبور كنيم
💮 ما طلبكاريم از همه كساني كه در باره غرب، صنعت و مدرنيته، معرفتي معيوب را به ما غالب كردند و هر آنچه مي توانست به بهروزي نسبي اين مردم و اين آب و خاك كمك كند را با چپ انديشي هاي كودكانه، مونتاژكاري و توسعه وابسته و خدمت به امپرياليسم جهاني لقب دادند و ستايش گر فقر و سيه روزي شدند و سرانجام براي كسب تابعيت و اقامت براي فرزندان خود در همان خاستگاه امپرياليسم جهاني، روزها پشت درِ سفارتخانه هاي غربي صف كشيدند!
💮 ما «يك زندگي » طلب داريم از همه روشنفكران ايراني دهه 40 و 50 شمسي كه در غرب تحصيل كردند و باليدند و عواقب رفاهي و بهداشتي پيشرفت هاي صنعتي و تكنولوژيك آن ديار را به چشم خود ديدند، اما ديگران را از آن ترساندند. صنعت گستري استالين را ستايش كردند اما جامعه فقير و دچار سوء تغذيه ايران كه سمبل صنعتش «پيكان» خيامي و آرزوي كشاورزش تراكتور روماني بود را به «غربزدگي»، «مصرف گرايي» و «سلطه ماشينيزم » متهم كردند! و با روخواني نوشته هاي فانون و فرانك و سمير امين و رژي دبره، معدود سرمايه گذاران صنعتي كشورشان را «بورژوازي پليد»، «موش سكه پرست» و «گرگ خوانخوار» ناميدند!
💮 دست همه پيكارگران با استبداد و خودكامگي را مي بوسيم اما طلب كاريم از همه آنهايي كه در نخستين سال پيروزي انقلاب، به جاي بهره گيري از سرمايه و توان جامعه در مسير رشد و توسعه اقتصادي و صنعتي، مصيبت بزرگ مصادره ها و الغاي مالكيت خصوصي و راندن صاحبان صنايع بزرگ و تعطيلي كارخانه ها و افول اقتصاد ايران را سبب شدند و امثال خيامي ها و لاجوردي ها و برخوردارها را «سرمايه دار رانتي» خواندند و از ايران بيرون كردند. بي آنكه بدانند عرصه توليد و صنعت جاي خون دل خوردن است و هيچ انسان منفعت طلبي حاضر به بند كردن حيثيت و سرمايه خود در بيابانهاي تهران و باج دادن به دربار و كفتار نمي شود.
💮 در باره خيامي ها گفتني ها بسيار است، اما باز اگر روزي پاي و حساب و كتاب به ميان آمد، ما به خيامي ها بدهكاريم؛ نه تنها به خاطر پايه گذاري صنعت ساخت پيكان و اتوبوس در ايران و خاورميانه و ايجاد هزار شغل و خانه سازماني و ورزشگاه و خلق ميلياردها ثروت، بلكه به خاطر همه تصورات غلطي كه از آنها و ديگر سرمايه داران صنعتي هم عصر آنها داشتيم و هيچگاه در صدد اصلاح اين ذهنيت ها مجعول برنيامديم.
💮خيامي ها فرشته نبودند، حتي دو برادر نتوانستند يك شراكت خانوادگي را حفظ كنند اما در مقابل سرمايه داران و كاسبان رانتي امروز ، بدون تعارف بايدگفت كه خيامي ها قابل ستايش اند. بايد ستايش كرد كساني را كه دلشكسته و مغموم از ايران رفتند و با آنكه در سالهاي بعد از انقلاب، جايي به وسعت يك گور در ايران نداشتند، بيش از يكصد مدرسه و خيريه در خراسان ساختند و صدايش را هم در نياوردند.
💮 اين روزها كه همه داشته هاي ما قسطي است ما به برادران خيامي و شركت ايران ناسيونال چند قسط «پوزش» و «تعظيم» بدهكاريم. خيامي ها بي آنكه مجسمه اي داشته باشند، تجسم شرافت، انسان دوستي و وطن پرستي بودند. كاش به خاطر احترام به انسانيت، اكنون از آنها اعاده حيثيت كنيم. اكنون كه اموال مصادره شده آنها هم ديگر در زمره دارايي هاي ملي قرار ندارد!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ ترامپ چه خوابی برایمان دیده است؟
✍️حامد پاک طینت
ما بدینوسیله امتیازاتی را که جو بایدن فریبکار به نیکلاس مادورو ونزوئلا در مورد توافقنامه معامله نفتی مورخ 26 نوامبر 2022 داده بود و همچنین در رابطه با شرایط انتخاباتی در داخل ونزوئلا که توسط رژیم مادورو رعایت نشده بود،برمیگردانیم. بنابراین دستور میدهم که «توافقنامه امتیازی» بیاثر و محقق نشده بایدن از زمان گزینه اول مارس برای تمدید فسخ شود
این نوشته های دیروز ترامپ در خصوص حذف ونزوئلا از بازار نفت جهان است.
اما ترامپ معامله گر و تاجر که قیمت نفت و بنزین برای او یکی از مهمترین فاکتورهاست چرا چنین تصمیمی گرفته است و او چه در سر دارد؟
رابطه رومانتیکی که بین ترامپ و پوتین برقرار شده را باید در همین پازل پیدا کرد. استراتژی ترامپ قبضه کردن بازار انرژی جهان با کمک روسیه و عربستان است. روسها در مذاکرات پشت پرده با عوامل ترامپ که در کشور عربستان انجام شد، متعهد شده اند که بازار نفت و LNG اروپا و هند را به آمریکا و عربستان واگذار نمایند، ترامپ تعهدات لازم را از هند هم گرفته است. مهمترین دلیلی که جلسات آمریکا و روسیه با موضوع به ظاهر جنگ اوکراین در عربستان برگزار شد همین بود. سفر هفته پیش نخست وزیر هند به آمریکا که بدون جزئیات خبری رسانه های دنیا نیز انجام شد در قالب تکمیل این پازل است.
در سال ۲۰۳۰ حدود ۲۴۵ میلیون خودرو برقی در جاده های جهان حرکت می کنند که معادل ۴۰۰ میلیون خودرو مسافت طی میکنند یعنی ۳۰% مصرف کاهش می یابد. از طرفی اقتصادهای نوظهور و پتروشیمی ها مقداری مصرف را جبران می کنند. نهایتا در سناریو تقاضا حداقل ۱۵ میلیون بشکه فراورده کم می شود. ارجحیت به نفت فوق سنگین و سنگین خواهد رفت و این هدف با تحریم ونزوئلا و ایران ، تعرفه و نهایتا مالیات سنگین کانادا برای تولید نفت فوق سنگین و سنگین انجام خواهد شد!
همزمان با این پازل اقتصادی هوشمندانه، ترامپ پازل سیاسی خود را هم چیده است. محور هلال شیعی در اطراف اسرائیل با محور معتدل سنی که شامل سوریه و لبنان می شود جایگزین می شود. این کار با همکاری ترکیه و اسرائیل و با بودجه عربستان و امارات انجام خواهد شد. روسیه نیز حضور نظامی خود را در سوریه حفظ خواهد کرد و از محور مقاومت جدا خواهد شد. ایالات متحده یک پایگاه نظامی بزرگ در اردن ایجاد خواهد کرد و به مصر در ساخت یک رآکتور هسته ای برای مقاصد برق کمک خواهد کرد.
نوار غزه به مدیریت شرکت های آمریکایی-سعودی واگذار می شود تا آن را توسعه دهند تا به عنوان یک دسترسی سریع به دریای مدیترانه عمل کند و برای صادرات نفت از کشورهای خلیج فارس و واردات کالا از غرب استفاده شود.
این نقشه جدید خاور میانه است.
ما در حال ورود به عصر جدیدی با توافق کامل تمام ابرقدرتهای مدرن جهان هستیم. از آمریکا و روسیه گرفته تا ترکیه و عربستان و امارات.
سفر لاوروف به ایران یک شوخی بیش نیست.
تکلیف کانادا و ونزوئلا که معلوم است - انرژی و بازیگری سیاسی ایران نیز در این پازل کوچکترین جایگاهی ندارد.
حکمرانی ایران اگر نتواند هنر درک و فهم این تغییرات بنیادین را داشته باشد به بزرگترین بازنده تاریخ تبدیل و آنچه در یادداشت "تاب آوری باشکوه" نگاشتم اجرایی خواهد شد.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
ما بدینوسیله امتیازاتی را که جو بایدن فریبکار به نیکلاس مادورو ونزوئلا در مورد توافقنامه معامله نفتی مورخ 26 نوامبر 2022 داده بود و همچنین در رابطه با شرایط انتخاباتی در داخل ونزوئلا که توسط رژیم مادورو رعایت نشده بود،برمیگردانیم. بنابراین دستور میدهم که «توافقنامه امتیازی» بیاثر و محقق نشده بایدن از زمان گزینه اول مارس برای تمدید فسخ شود
این نوشته های دیروز ترامپ در خصوص حذف ونزوئلا از بازار نفت جهان است.
اما ترامپ معامله گر و تاجر که قیمت نفت و بنزین برای او یکی از مهمترین فاکتورهاست چرا چنین تصمیمی گرفته است و او چه در سر دارد؟
رابطه رومانتیکی که بین ترامپ و پوتین برقرار شده را باید در همین پازل پیدا کرد. استراتژی ترامپ قبضه کردن بازار انرژی جهان با کمک روسیه و عربستان است. روسها در مذاکرات پشت پرده با عوامل ترامپ که در کشور عربستان انجام شد، متعهد شده اند که بازار نفت و LNG اروپا و هند را به آمریکا و عربستان واگذار نمایند، ترامپ تعهدات لازم را از هند هم گرفته است. مهمترین دلیلی که جلسات آمریکا و روسیه با موضوع به ظاهر جنگ اوکراین در عربستان برگزار شد همین بود. سفر هفته پیش نخست وزیر هند به آمریکا که بدون جزئیات خبری رسانه های دنیا نیز انجام شد در قالب تکمیل این پازل است.
در سال ۲۰۳۰ حدود ۲۴۵ میلیون خودرو برقی در جاده های جهان حرکت می کنند که معادل ۴۰۰ میلیون خودرو مسافت طی میکنند یعنی ۳۰% مصرف کاهش می یابد. از طرفی اقتصادهای نوظهور و پتروشیمی ها مقداری مصرف را جبران می کنند. نهایتا در سناریو تقاضا حداقل ۱۵ میلیون بشکه فراورده کم می شود. ارجحیت به نفت فوق سنگین و سنگین خواهد رفت و این هدف با تحریم ونزوئلا و ایران ، تعرفه و نهایتا مالیات سنگین کانادا برای تولید نفت فوق سنگین و سنگین انجام خواهد شد!
همزمان با این پازل اقتصادی هوشمندانه، ترامپ پازل سیاسی خود را هم چیده است. محور هلال شیعی در اطراف اسرائیل با محور معتدل سنی که شامل سوریه و لبنان می شود جایگزین می شود. این کار با همکاری ترکیه و اسرائیل و با بودجه عربستان و امارات انجام خواهد شد. روسیه نیز حضور نظامی خود را در سوریه حفظ خواهد کرد و از محور مقاومت جدا خواهد شد. ایالات متحده یک پایگاه نظامی بزرگ در اردن ایجاد خواهد کرد و به مصر در ساخت یک رآکتور هسته ای برای مقاصد برق کمک خواهد کرد.
نوار غزه به مدیریت شرکت های آمریکایی-سعودی واگذار می شود تا آن را توسعه دهند تا به عنوان یک دسترسی سریع به دریای مدیترانه عمل کند و برای صادرات نفت از کشورهای خلیج فارس و واردات کالا از غرب استفاده شود.
این نقشه جدید خاور میانه است.
ما در حال ورود به عصر جدیدی با توافق کامل تمام ابرقدرتهای مدرن جهان هستیم. از آمریکا و روسیه گرفته تا ترکیه و عربستان و امارات.
سفر لاوروف به ایران یک شوخی بیش نیست.
تکلیف کانادا و ونزوئلا که معلوم است - انرژی و بازیگری سیاسی ایران نیز در این پازل کوچکترین جایگاهی ندارد.
حکمرانی ایران اگر نتواند هنر درک و فهم این تغییرات بنیادین را داشته باشد به بزرگترین بازنده تاریخ تبدیل و آنچه در یادداشت "تاب آوری باشکوه" نگاشتم اجرایی خواهد شد.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
لائوروف به تهران آمد تا مطمئن شود ایران با آمریکا مذاکره نمیکند!!
عراقچی در مصاحبه مشترک به صراحت اعلام کرد که تحت تحریم حداکثری و فشار مذاکره نخواهیم کرد.
به باور نگارنده هدف کلیدی روسیه از فرستادن وزیر خارجه خود به تهران همین بود، یعنی لائوروف آمده بود تا تضمین بگیرد که ایران برنامه مذاکره و گشایش روابط با آمریکا و اروپا را در سر ندارد.
حتی میتوان مطمئن بود که روسیه در این شرایط روی حل و فصل مسایل ایران با اروپا حساس تر است تا آمریکا، برای اینکه این اروپای امروز است که حاضر به گذشت از گذشته پوتین نیست ، انرژی روسیه را تحریم کرده است و در مقابل طرح ترامپ بنای مقاومت دارد و روسیه نمیخواهد روابط اروپا با ایران احیا شود.
از جانب دیگر روسها دیرینهترین رقابت و حتی دشمنی آشکار را با ایران در پرونده خود داشته و دارند، حذف ایران از بازار انرژی شرق و غرب، بازداشتن ایران از ورود به تولیدکنندگان سوخت هستهای و هدایت حوزه انرژی دریای پارس به سوی جنگ و ناامنی (با هدف تقویت روسیه در بازار انرژی) از جمله اهداف راهبردی کرملین هستند.
بنا بر شواهد قابل درک و فهم هر اهل سیاستی وزیر خارجه روسیه حامل پیام آمریکا نبوده و نخواهد بود، بلکه او برای هدایت سیاست خارجی ایران به ادامه راه انزواگرایی و دوری از غرب به تهران آمده بود، و متاسفانه در این ماموریت خود کاملا موفق به روسیه برگشت!!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
عراقچی در مصاحبه مشترک به صراحت اعلام کرد که تحت تحریم حداکثری و فشار مذاکره نخواهیم کرد.
به باور نگارنده هدف کلیدی روسیه از فرستادن وزیر خارجه خود به تهران همین بود، یعنی لائوروف آمده بود تا تضمین بگیرد که ایران برنامه مذاکره و گشایش روابط با آمریکا و اروپا را در سر ندارد.
حتی میتوان مطمئن بود که روسیه در این شرایط روی حل و فصل مسایل ایران با اروپا حساس تر است تا آمریکا، برای اینکه این اروپای امروز است که حاضر به گذشت از گذشته پوتین نیست ، انرژی روسیه را تحریم کرده است و در مقابل طرح ترامپ بنای مقاومت دارد و روسیه نمیخواهد روابط اروپا با ایران احیا شود.
از جانب دیگر روسها دیرینهترین رقابت و حتی دشمنی آشکار را با ایران در پرونده خود داشته و دارند، حذف ایران از بازار انرژی شرق و غرب، بازداشتن ایران از ورود به تولیدکنندگان سوخت هستهای و هدایت حوزه انرژی دریای پارس به سوی جنگ و ناامنی (با هدف تقویت روسیه در بازار انرژی) از جمله اهداف راهبردی کرملین هستند.
بنا بر شواهد قابل درک و فهم هر اهل سیاستی وزیر خارجه روسیه حامل پیام آمریکا نبوده و نخواهد بود، بلکه او برای هدایت سیاست خارجی ایران به ادامه راه انزواگرایی و دوری از غرب به تهران آمده بود، و متاسفانه در این ماموریت خود کاملا موفق به روسیه برگشت!!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
↙️ 12 اسفند سالروز درگذشت موسس کفش ملی
⭕️رحيم «ایروانی» برای هر «ایرانی» یک جفت کفش ساخت
💠 محمد رحیم ایروانی، موسس کارخانه کفش ملی بود که در سال ۱۳۵۸ اموالش مصادره و از کشور رانده شد و در سال ۱۳۸۴در غربت درگذشت.
💠 او کار تولید کفش در ایران را ، از از اوایل دهه ۱۳۳۰ در زمین کوچکی با ۳۵ کارگر در منطقه مهرآباد تهران شروع کرد و در کنار کفش های پلاستیکی، برای اولین بار اقدام به تولید کفش چرمی در ایران کرد که تا قبل از آن، عمدتا از خارج وارد می شد و مورد استفاده طبقات مرفه قرار می گرفت.
💠 ایروانی با پشتوانه نبوغ و تلاش مستمر و خستگی ناپذیر خود ، واحد تولیدی کوچک را توسعه داد. کارخانه بزرگی در جاده کرج ساخت و برای اولین بار مفهوم « پارک صنعتی» را وارد ادبیات اقتصادیایران کرد و ۵۰ کارخانه تولید کفش را زیر پوشش گرفت.
💠 تنوع تولید کفش های تولیدی کارخانه کفش ملی به ۵۰ نوع رسید و علاوه بر فروش داخلی، به بسیاری از کشوها از جمله شوروی و کشورهای بلوک شرق نظیر مجارستان، لهستان، رومانی و حتی اروپای غربی صادر می شد. جالب است بدانید که تا قبل از تاسیس کفش ملی، اغلب کفش های مرغوب کشور از چکسلواکی وارد می شد. ایروانی کاری کرد تا از ایران به چکسلواکی کفش صادر شود و به این ترتیب، «کفش ملی»، باعث «غرور ملی» هم شد.
💠 تعداد کارگران کارخانه کفش ملی، از ۳۵ نفر به ۱۲ هزار نفر رسید، ۴۰۰ خانه سازمانی برای کارگران ساخته شد و ۴۰۰ فروشگاه زنجیره فروش کفش ملی در سرتاسر کشور دایر کرد. این کارخانه تا سال ۵۷ حدود ۲۵ میلیون جفت کفش تولید کرد که چیزی نزدیک به کل جمعیت آنروز ایران بود. به عبارتی یراوانی برای هر ایرانی، یک جفت کفش ساخت.
💠 محمد رحیم ایروانی، علاوه بر توان فکری و فعالیت ها و خدمات بزرگ به صنعت کفش ایران، به لحاظ فردی، انسانی تحصیلکرده، روشنفکر، دیگر دوست و با اخلاق بود. چندین مسجد و مرکز خیریه بنا کرد و چندین طفل بی سرپرست را به فرزندی قبول کرد و به کمال رساند
💠 او بعد از از مصادره اموال، به آمریکا رفت و از آن طریق در کشور عربستان و مصر چندین کارخانه تولید کفش احداث کرد. اما کارخانه کفش ملی که بعد از مصادره در اختیار سازمان صنایع ملی و سازمان بازنشستگی قرار گرفته بود با ضرر و زیان هنگفت تعطیل شد. ساختمان مهرآباد خراب شد و پارک صنعتی کفش ملی در جاده کرج، تبدیل به انبار شرکت سایپا شد. هم اکنون تعدادی از کارگاههای کوچک با استفاده از برند کفش ملی، محصولاتی را وارد بازار می کنند که یقینا با آنچه ایروانی در سر داشت متفاوت است
💠 این بود، سرنوشت غم انگیز، کارخانه دار و سرمایه دار وطن پرستی که می گفت : « زندگی با راه رفتن و توسعه با کفش پوشیدن آغاز می شود» و می خواست از زخم خارها بر پاهای پرهنه و مجروح ایرانیان بکاهد!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
⭕️رحيم «ایروانی» برای هر «ایرانی» یک جفت کفش ساخت
💠 محمد رحیم ایروانی، موسس کارخانه کفش ملی بود که در سال ۱۳۵۸ اموالش مصادره و از کشور رانده شد و در سال ۱۳۸۴در غربت درگذشت.
💠 او کار تولید کفش در ایران را ، از از اوایل دهه ۱۳۳۰ در زمین کوچکی با ۳۵ کارگر در منطقه مهرآباد تهران شروع کرد و در کنار کفش های پلاستیکی، برای اولین بار اقدام به تولید کفش چرمی در ایران کرد که تا قبل از آن، عمدتا از خارج وارد می شد و مورد استفاده طبقات مرفه قرار می گرفت.
💠 ایروانی با پشتوانه نبوغ و تلاش مستمر و خستگی ناپذیر خود ، واحد تولیدی کوچک را توسعه داد. کارخانه بزرگی در جاده کرج ساخت و برای اولین بار مفهوم « پارک صنعتی» را وارد ادبیات اقتصادیایران کرد و ۵۰ کارخانه تولید کفش را زیر پوشش گرفت.
💠 تنوع تولید کفش های تولیدی کارخانه کفش ملی به ۵۰ نوع رسید و علاوه بر فروش داخلی، به بسیاری از کشوها از جمله شوروی و کشورهای بلوک شرق نظیر مجارستان، لهستان، رومانی و حتی اروپای غربی صادر می شد. جالب است بدانید که تا قبل از تاسیس کفش ملی، اغلب کفش های مرغوب کشور از چکسلواکی وارد می شد. ایروانی کاری کرد تا از ایران به چکسلواکی کفش صادر شود و به این ترتیب، «کفش ملی»، باعث «غرور ملی» هم شد.
💠 تعداد کارگران کارخانه کفش ملی، از ۳۵ نفر به ۱۲ هزار نفر رسید، ۴۰۰ خانه سازمانی برای کارگران ساخته شد و ۴۰۰ فروشگاه زنجیره فروش کفش ملی در سرتاسر کشور دایر کرد. این کارخانه تا سال ۵۷ حدود ۲۵ میلیون جفت کفش تولید کرد که چیزی نزدیک به کل جمعیت آنروز ایران بود. به عبارتی یراوانی برای هر ایرانی، یک جفت کفش ساخت.
💠 محمد رحیم ایروانی، علاوه بر توان فکری و فعالیت ها و خدمات بزرگ به صنعت کفش ایران، به لحاظ فردی، انسانی تحصیلکرده، روشنفکر، دیگر دوست و با اخلاق بود. چندین مسجد و مرکز خیریه بنا کرد و چندین طفل بی سرپرست را به فرزندی قبول کرد و به کمال رساند
💠 او بعد از از مصادره اموال، به آمریکا رفت و از آن طریق در کشور عربستان و مصر چندین کارخانه تولید کفش احداث کرد. اما کارخانه کفش ملی که بعد از مصادره در اختیار سازمان صنایع ملی و سازمان بازنشستگی قرار گرفته بود با ضرر و زیان هنگفت تعطیل شد. ساختمان مهرآباد خراب شد و پارک صنعتی کفش ملی در جاده کرج، تبدیل به انبار شرکت سایپا شد. هم اکنون تعدادی از کارگاههای کوچک با استفاده از برند کفش ملی، محصولاتی را وارد بازار می کنند که یقینا با آنچه ایروانی در سر داشت متفاوت است
💠 این بود، سرنوشت غم انگیز، کارخانه دار و سرمایه دار وطن پرستی که می گفت : « زندگی با راه رفتن و توسعه با کفش پوشیدن آغاز می شود» و می خواست از زخم خارها بر پاهای پرهنه و مجروح ایرانیان بکاهد!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅ نشانه های فروپاشی
دالله کریمی پور
هنگامی که فروپاشی رژیم ها گریزناپذیر گردد، خواه متاثر از نارضایتی تام داخلی، کودتا و یا شکست نظامی، لاجرم چند نمود روشن بیرونی آشکار می شود:
۱- شکاف در دولت
کمتر رژیمی پیش از سقوط دچار شکاف از درون نشده است. تقریبا نخستین نشانه های سقوط رژیمها، با حدوث شکاف های درونی کلید می خورد؛
۲- تزلزل در اجرای قانون
دومین نشانه تزلزل در اجرای نظم و قانون است. در این شرایط رژیم از اجرای قوانین خود ساخته به هر دلیل سرباز می زند؛
۳- حذف آخرین مصلحان
سومین نشانه سقوط رژیم ها، حذف و بازنشسته کردن اجباری آخرین مصلحان و کارامدان و دور کردنشان از حلقه تصمیم سازی است؛
۴- آرامش پیش از توفان
چهارمین نشانه، آرامش و سکوت و به ویژه بی اعتنایی عملی مردم پیش از انفجار بزرگ مردمی درونی است؛
۵- عقده ماسادا
پنجم آن که رهبران در پایان های عمر نظام های تمامیت خواه ایدئوکرات (مبتنی بر ایدئولوزی) بیش از پیش دچار ذهنیت های بسته، خود بزرگبینی و اقتدارطلبی شده و دریک کلام به عقده ماسادا مبتلا می شوند. یعنی خودبزرگ بین شده و خویشتن را ناجی می پندارند. بنابراین مبلغ اقدامات انتحاری و خشونت آمیز می شوند؛
۶-عقده مسیح
در ایدئوکراسی ها هواخواهان به رهبری بیرحم و تندرو نیازمندند. رهبری که همه اتباع باید تسلیم او باشند و اورا بپرستند. هنگامی که فروپاشی نزدیک و نزدیک تر می شود، او بر جنگ تا آخر پافشاری می کند. والتر لانگر ثابت کرد که هیتلر عقده مسیح یا عقده منجی داشت. او خود را منجی آلمان می پنداشت.
گاه در رژیم های منتهی به سقوط(مانند موسولینی) رهبر، واجد شخصیتی سادیستی، دمدمی مزاج، مغرور، بی رحم و مملو از تفکرات نامعقول شده و از درک واقعیت ها به کلی غافل می شود.
به هر روی آغاز شکاف در دولت، تزلزل در اجرای قانون و اعاده نظم و امنیت، حذف آخرین مصلحان و تداوم ترویج خشونت، نشانه های بارز آخرین روزهای حیات رژیم های ایدئوکرات اند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
دالله کریمی پور
هنگامی که فروپاشی رژیم ها گریزناپذیر گردد، خواه متاثر از نارضایتی تام داخلی، کودتا و یا شکست نظامی، لاجرم چند نمود روشن بیرونی آشکار می شود:
۱- شکاف در دولت
کمتر رژیمی پیش از سقوط دچار شکاف از درون نشده است. تقریبا نخستین نشانه های سقوط رژیمها، با حدوث شکاف های درونی کلید می خورد؛
۲- تزلزل در اجرای قانون
دومین نشانه تزلزل در اجرای نظم و قانون است. در این شرایط رژیم از اجرای قوانین خود ساخته به هر دلیل سرباز می زند؛
۳- حذف آخرین مصلحان
سومین نشانه سقوط رژیم ها، حذف و بازنشسته کردن اجباری آخرین مصلحان و کارامدان و دور کردنشان از حلقه تصمیم سازی است؛
۴- آرامش پیش از توفان
چهارمین نشانه، آرامش و سکوت و به ویژه بی اعتنایی عملی مردم پیش از انفجار بزرگ مردمی درونی است؛
۵- عقده ماسادا
پنجم آن که رهبران در پایان های عمر نظام های تمامیت خواه ایدئوکرات (مبتنی بر ایدئولوزی) بیش از پیش دچار ذهنیت های بسته، خود بزرگبینی و اقتدارطلبی شده و دریک کلام به عقده ماسادا مبتلا می شوند. یعنی خودبزرگ بین شده و خویشتن را ناجی می پندارند. بنابراین مبلغ اقدامات انتحاری و خشونت آمیز می شوند؛
۶-عقده مسیح
در ایدئوکراسی ها هواخواهان به رهبری بیرحم و تندرو نیازمندند. رهبری که همه اتباع باید تسلیم او باشند و اورا بپرستند. هنگامی که فروپاشی نزدیک و نزدیک تر می شود، او بر جنگ تا آخر پافشاری می کند. والتر لانگر ثابت کرد که هیتلر عقده مسیح یا عقده منجی داشت. او خود را منجی آلمان می پنداشت.
گاه در رژیم های منتهی به سقوط(مانند موسولینی) رهبر، واجد شخصیتی سادیستی، دمدمی مزاج، مغرور، بی رحم و مملو از تفکرات نامعقول شده و از درک واقعیت ها به کلی غافل می شود.
به هر روی آغاز شکاف در دولت، تزلزل در اجرای قانون و اعاده نظم و امنیت، حذف آخرین مصلحان و تداوم ترویج خشونت، نشانه های بارز آخرین روزهای حیات رژیم های ایدئوکرات اند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔻 درباره خدمات صنعتی مصطفی عالی نسب
⭕️ مصدق اولین سماور نفتی ساخت او را در دفتر نخست وزیری روشن کرد
✅ میرمصطفی عالي نسب تنها 18 سال داشت كه به تنهایی راهی تهران شد و در دوره های آموزشی حسابداری شرکت کرد. او دورههای آموزش زبان انگلیسی و فرانسه را نیز پشت سر گذاشت در حالی که به طور همزمان در بخش حسابداری شرکت تجاری اتفاق(وارد کننده لوازم چینی و بلور)، فعالیت می کرد.
✅ عالی نسب که از شاگردی مغازه در تبریز کار را آغاز کرده بود و به گفته خودش با تشویق مادر از همان سال های نوجوانی به کار کردن پرداخت. او از ۱۳۲۴ تا سال ۱۳۲۸ به تجارت ظروف چینی و بلور پرداخت.
✅ عالي نسب در تهران آنچنان پیشرفت داشت که حجره او در بازار تهران یکی از پر رفت و آمدترین حجرهها بود و قدرت فعالیت اقتصادی او شهرت زيادي داشت.
✅ هنوز ۳۰ سال را تمام نکرده بود که تجربه های متنوعی در فعالیت های اقتصادی از مدیریت حسابداری شرکت اتفاق در تهران، فروش سهام، کار در شرکت ها تا فعالیت مستقل تجارت ظروف چینی در تبریز و تهران را از سر گذراند.
✅ پس از ملی شدن صنعت نفت تحریم ها علیه ایران آغاز شد تا نفت ایران توان عرضه در بازارهای جهانی را نداشته باشد. در این شرایط مرحوم مصدق به دنبال راهی برای ایجاد تقاضای داخلی برای فروشن نفت بود تا در راه عبور از این مرحله مهم، از بسته شدن لوله های نفت جلوگیری شود.
✅ در این شرایط حساس كه ريسك سرمايهگذاري بالا بود میرمصطفی عالی نسب تصمیم می گیرد با سرمایه شخصی خود وارد میدان تولید سماور و اجاق خوراک پزی نفتی شود. برند «عالی نسب» که بر روی اولین سماورهای نفتی ایران حک شده است و قدیمیترها آن را به یاد می آورند اینگونه خلق شد و تاثیر شگفت آوری در بقای صنعت ملی نفت در آن روزها داشت. روایت شده است که مصدق یک نمونه از این سماور در دفتر کار خود قرار داده بود و برای مهمانانش از آن چای میریخت.
✅ شرايط سخت موجب شد كه کارخانه سماور و چراغ عالی نسب مدتي تعطيل و مجددا راه اندازی شود. عالی نسب گفته بود: «وقتی سوئیسی ها کیفیت کارخانه را دیدند، تقاضای مشارکت و سرمایه گذاری مشترک داشتند، اما من می خواستم این صنعت به معنای دقیق کلمه «ملی» باقی بماند...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
⭕️ مصدق اولین سماور نفتی ساخت او را در دفتر نخست وزیری روشن کرد
✅ میرمصطفی عالي نسب تنها 18 سال داشت كه به تنهایی راهی تهران شد و در دوره های آموزشی حسابداری شرکت کرد. او دورههای آموزش زبان انگلیسی و فرانسه را نیز پشت سر گذاشت در حالی که به طور همزمان در بخش حسابداری شرکت تجاری اتفاق(وارد کننده لوازم چینی و بلور)، فعالیت می کرد.
✅ عالی نسب که از شاگردی مغازه در تبریز کار را آغاز کرده بود و به گفته خودش با تشویق مادر از همان سال های نوجوانی به کار کردن پرداخت. او از ۱۳۲۴ تا سال ۱۳۲۸ به تجارت ظروف چینی و بلور پرداخت.
✅ عالي نسب در تهران آنچنان پیشرفت داشت که حجره او در بازار تهران یکی از پر رفت و آمدترین حجرهها بود و قدرت فعالیت اقتصادی او شهرت زيادي داشت.
✅ هنوز ۳۰ سال را تمام نکرده بود که تجربه های متنوعی در فعالیت های اقتصادی از مدیریت حسابداری شرکت اتفاق در تهران، فروش سهام، کار در شرکت ها تا فعالیت مستقل تجارت ظروف چینی در تبریز و تهران را از سر گذراند.
✅ پس از ملی شدن صنعت نفت تحریم ها علیه ایران آغاز شد تا نفت ایران توان عرضه در بازارهای جهانی را نداشته باشد. در این شرایط مرحوم مصدق به دنبال راهی برای ایجاد تقاضای داخلی برای فروشن نفت بود تا در راه عبور از این مرحله مهم، از بسته شدن لوله های نفت جلوگیری شود.
✅ در این شرایط حساس كه ريسك سرمايهگذاري بالا بود میرمصطفی عالی نسب تصمیم می گیرد با سرمایه شخصی خود وارد میدان تولید سماور و اجاق خوراک پزی نفتی شود. برند «عالی نسب» که بر روی اولین سماورهای نفتی ایران حک شده است و قدیمیترها آن را به یاد می آورند اینگونه خلق شد و تاثیر شگفت آوری در بقای صنعت ملی نفت در آن روزها داشت. روایت شده است که مصدق یک نمونه از این سماور در دفتر کار خود قرار داده بود و برای مهمانانش از آن چای میریخت.
✅ شرايط سخت موجب شد كه کارخانه سماور و چراغ عالی نسب مدتي تعطيل و مجددا راه اندازی شود. عالی نسب گفته بود: «وقتی سوئیسی ها کیفیت کارخانه را دیدند، تقاضای مشارکت و سرمایه گذاری مشترک داشتند، اما من می خواستم این صنعت به معنای دقیق کلمه «ملی» باقی بماند...
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
استعفا از مقام خدایی
بالاخره ژاپن جان سخت هم پس از بمباران اتمی ناکازاکی و هیروشیما ناگزیر به تسلیم شد. برای نخستین بار امپراتور، یعنی فرزند خدا، در پیامی رادیویی با صدای خودش در رادیوی ملی ژاپن تسلیم کشور مقدس را اعلام کرد. این نخستین بار بود که مردم ژاپن صدای امپراتور را می شنیدند. طی ۲۶۰۰ سال، خاندان هیروهیتو تنها سلسله ای بودند که در جایگاه خدایی بر ژاپن حکومت می کردند. هیچکس انتظار شکست ژاپن را نداشت. مگر خدا و یا فرزند خدا شکست می خورد؟ تسلیم می شود؟ با کسی مذاکره می کند؟!!!
ولی ژنرال داگلاس مک آرتور فرمانده عالی متفقین، تنها به تسلیم شدن ژاپن بسنده نکرد. گرچه مراسم رسمی تسلیم در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ بر عرشه ناو میسوری آمریکا برگزار شده بود، ولی مک آرتور خواهان چیز دیگری بود.
تا پیش از تسلیم ژاپن در جنگ دوم، امپراتور در پس پرده بود. هیچکس جسارت و گستاخی دیدن او و شنیدن صدایش را نداشت. احدی از مردم ژاپن او را و پدرانش را ندیده بودند و صدایش نیز به گوش کسی نرسیده بود.
ولی مک آرتور با پافشاری مستمر پس از تسلیم محض ژاپن نه تنها خواهان اعلام تسلیم زاپن توسط شخص امپراتور بود، بلکه می خواست با او دیدار کرده و عکس و فیلم بیندازد. بالاخره هم با او در کاخش دیدار و گفتگو کرد و عکس انداخت. مک آرتور بدین وسیله قصد داشت تابوهای موجود در جامعه ژاپن پیرامون قدسیت امپراتور شکسته شده و امپراتور از عرش به فرش آمده و از جایگاه لاهوتی به ناسوتی نزول کند. تا پیش از این عکسبرداری، امپراتور شخصیتی قدسی، دور از دسترس و به ویژه شکست ناپذیر پنداشته می شد. ولی مک آرتور امپراتور را از حاکمی مطلق به نمادی ملی-دنیوی کشاند. زان پس هیرو هیتو، حاکمی شکست خورده و فردی معمولی بود و نه خدا و پسر خدا و یا نایب او.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
بالاخره ژاپن جان سخت هم پس از بمباران اتمی ناکازاکی و هیروشیما ناگزیر به تسلیم شد. برای نخستین بار امپراتور، یعنی فرزند خدا، در پیامی رادیویی با صدای خودش در رادیوی ملی ژاپن تسلیم کشور مقدس را اعلام کرد. این نخستین بار بود که مردم ژاپن صدای امپراتور را می شنیدند. طی ۲۶۰۰ سال، خاندان هیروهیتو تنها سلسله ای بودند که در جایگاه خدایی بر ژاپن حکومت می کردند. هیچکس انتظار شکست ژاپن را نداشت. مگر خدا و یا فرزند خدا شکست می خورد؟ تسلیم می شود؟ با کسی مذاکره می کند؟!!!
ولی ژنرال داگلاس مک آرتور فرمانده عالی متفقین، تنها به تسلیم شدن ژاپن بسنده نکرد. گرچه مراسم رسمی تسلیم در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ بر عرشه ناو میسوری آمریکا برگزار شده بود، ولی مک آرتور خواهان چیز دیگری بود.
تا پیش از تسلیم ژاپن در جنگ دوم، امپراتور در پس پرده بود. هیچکس جسارت و گستاخی دیدن او و شنیدن صدایش را نداشت. احدی از مردم ژاپن او را و پدرانش را ندیده بودند و صدایش نیز به گوش کسی نرسیده بود.
ولی مک آرتور با پافشاری مستمر پس از تسلیم محض ژاپن نه تنها خواهان اعلام تسلیم زاپن توسط شخص امپراتور بود، بلکه می خواست با او دیدار کرده و عکس و فیلم بیندازد. بالاخره هم با او در کاخش دیدار و گفتگو کرد و عکس انداخت. مک آرتور بدین وسیله قصد داشت تابوهای موجود در جامعه ژاپن پیرامون قدسیت امپراتور شکسته شده و امپراتور از عرش به فرش آمده و از جایگاه لاهوتی به ناسوتی نزول کند. تا پیش از این عکسبرداری، امپراتور شخصیتی قدسی، دور از دسترس و به ویژه شکست ناپذیر پنداشته می شد. ولی مک آرتور امپراتور را از حاکمی مطلق به نمادی ملی-دنیوی کشاند. زان پس هیرو هیتو، حاکمی شکست خورده و فردی معمولی بود و نه خدا و پسر خدا و یا نایب او.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔴 سی مزیت کار با جهان
✍️ محمود سریع القلم
۱- شهروندان، فرصت مقایسه پیدا میکنند؛
۲- چون مقایسه میکنند، بیشتر فکر کرده و دقیقتر تحلیل میکنند؛
۳- حرف زدن، مسئولیت ایجاد میکند؛
۴- تاریخ مهلت، قداست پیدا میکند؛
۵- دولت مجبور میشود سراغ متخصص برود؛
۶- فکر جای عصبانیت را میگیرد؛
۷- تخصص جای توصیه را میگیرد؛
۸- گفتار درمانی، دوام نمیآورد؛
۹- کیفیت صادرات و تولید داخلی سریع اصلاح میشود؛
۱۰- خبرنگاران حرفهای رشد میکنند و منبع فکری میشوند؛
۱۱- سیستم سازی جای مدیریت فردی را میگیرد؛
۱۲- جامعه به سخن دروغ سریعتر پی میبرد؛
۱۳- نگهداری از محیط زیست برای همه واجب میشود؛
۱۴- با به روز شدن، مشکلات سریعتر حل میشوند؛
۱۵- افراد و بنگاههایی که میتوانند رقابت کنند، پایدارتر میمانند؛
۱۶- چون رقابت و تولید اولویت پیدا میکنند، حکمرانی با توسعه مساوی میشود؛
۱۷- تملّق، کاربرد خود را از دست میدهد؛
۱۸-فکت جای نمایش مدیران را میگیرد؛
۱۹- زحمت بیشتر، جای حسادت را میگیرد؛
۲۰- به واسطۀ کار و تلاشی که افراد میکنند، وقت تخریب دیگران را پیدا نمیکنند؛
۲۱- کسانی که حرف نو نمیزنند، از صحنه خارج میشوند؛
۲۲- رسانهها نمیگذارند مدیران عوام فریبی کنند؛
۲۳- شهروندان، تفاوت تحلیل از پروپاگاندا را تشخیص میدهند؛
۲۴- جامعه متوجه میشود کار جمعی تعیین کننده است؛
۲۵- چون رقابت و یادگیری افزایش پیدا میکنند، ثروت تولید میشود؛
۲۶- دیگر نمیتوان هم زمان ۱۵ شغل داشت؛
۲۷- مدیران مجبور میشوند مشکلات را حل کنند و نه مدیریت؛
۲۸- افراد شومن، نمیتوانند طولانی فیلم بازی کنند؛
۲۹- حرف ناپسند زدن، هزینه پیدا میکند؛
۳۰- نمیتوان طولانی مدت، اطلاعات و تحلیل غلط ارائه داد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ محمود سریع القلم
۱- شهروندان، فرصت مقایسه پیدا میکنند؛
۲- چون مقایسه میکنند، بیشتر فکر کرده و دقیقتر تحلیل میکنند؛
۳- حرف زدن، مسئولیت ایجاد میکند؛
۴- تاریخ مهلت، قداست پیدا میکند؛
۵- دولت مجبور میشود سراغ متخصص برود؛
۶- فکر جای عصبانیت را میگیرد؛
۷- تخصص جای توصیه را میگیرد؛
۸- گفتار درمانی، دوام نمیآورد؛
۹- کیفیت صادرات و تولید داخلی سریع اصلاح میشود؛
۱۰- خبرنگاران حرفهای رشد میکنند و منبع فکری میشوند؛
۱۱- سیستم سازی جای مدیریت فردی را میگیرد؛
۱۲- جامعه به سخن دروغ سریعتر پی میبرد؛
۱۳- نگهداری از محیط زیست برای همه واجب میشود؛
۱۴- با به روز شدن، مشکلات سریعتر حل میشوند؛
۱۵- افراد و بنگاههایی که میتوانند رقابت کنند، پایدارتر میمانند؛
۱۶- چون رقابت و تولید اولویت پیدا میکنند، حکمرانی با توسعه مساوی میشود؛
۱۷- تملّق، کاربرد خود را از دست میدهد؛
۱۸-فکت جای نمایش مدیران را میگیرد؛
۱۹- زحمت بیشتر، جای حسادت را میگیرد؛
۲۰- به واسطۀ کار و تلاشی که افراد میکنند، وقت تخریب دیگران را پیدا نمیکنند؛
۲۱- کسانی که حرف نو نمیزنند، از صحنه خارج میشوند؛
۲۲- رسانهها نمیگذارند مدیران عوام فریبی کنند؛
۲۳- شهروندان، تفاوت تحلیل از پروپاگاندا را تشخیص میدهند؛
۲۴- جامعه متوجه میشود کار جمعی تعیین کننده است؛
۲۵- چون رقابت و یادگیری افزایش پیدا میکنند، ثروت تولید میشود؛
۲۶- دیگر نمیتوان هم زمان ۱۵ شغل داشت؛
۲۷- مدیران مجبور میشوند مشکلات را حل کنند و نه مدیریت؛
۲۸- افراد شومن، نمیتوانند طولانی فیلم بازی کنند؛
۲۹- حرف ناپسند زدن، هزینه پیدا میکند؛
۳۰- نمیتوان طولانی مدت، اطلاعات و تحلیل غلط ارائه داد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
💢ادای تیزهوشی محسن رفیقدوست و اینهمه جهالت؟
آقای محسن رفیق دوست به عنوان فردی بازاری در جریان تحولات ایران در جایگاه تأمین تدارکات مورد نیاز برای دفاع ملت ایران در برابر تجاوز بیگاه نقش مؤثر و قابل تقدیری داشت، اما بعد از نزدیک به چهار دهه اخیراً در مصاحبه با یک سایت ادعاهایی را در مورد رویدادهای تاریخی مطرح کرده است که از یک سو با قابلیت «تدارکچی بودن» وی و از دیگر سو با آن چه سالها پیش به عنوان تاریخ شفاهی تحت عنوان «برای تاریخ میگویم» در اختیار افکار عمومی قرار داده، کاملاً منافات دارد. آقای رفیق دوست در سن ۸۴ سالگی باید به کمک جوانترهای خانوادهاش به بررسی آن چه به نام وی منتشر شده بپردازد؛ زیرا وی که حتی فارسی را با لحنی عامیانه و با اصطلاحات بازاری ادا میکند به تازگی متوجه شده است که به زبانهای خارجه مسلط بوده و رهبری تیمی از استقلال طلبان باسک! را بر عهده داشته است.
رفیق دوست بهطور مشخص مدعی است او رهبری تیمهای عملیاتی حذف فیزیکی اویسی، شهریار شفیق، فریدون فرخزاد و شاپور بختیار را به کمک اعضای حزب باسک اسپانی (از احزاب جداییطلب اسپانیا) بر عهده داشت است.
این مصاحبه اگرچه به دلیل بنیان سست آن از صفحه سایت دیدهبان ایران حذف شده، اما مستمسکی برای رسانههای خارج کشور شده است؛ چراکه برای اولین بار فردی در حوزه تدارکات مهم دفاع مقدس چنین ادعایی را مطرح میکند.
این اظهارات رفیق دوست در حالی است که نه تنها جمهوری اسلامی بارها چنین اتهاماتی که بیشتر از سمت ضدانقلاب متوجه آن شده را رد کرده، بلکه دقیقاً اسنادی مقابل ادعاهای معارضان نظام درباره قتل هرکدام از عناصر سابق جبهه ضد ایرانی ارائه کرده است.
اگر بر فرض صحت این ادعاها، مسئولیت ترور این افراد در خارج کشور با آقای رفیق دوست بوده، بلاشک چنین موضوعی جزو مسائل محرمانه و دارای طبقه بندی فوقسری به شمار می رود و باید پرسید آیا این اسناد از حالت طبقه بندی خارج شده یا خیر؟ و اگر خارج شده، کجاست و چرا انتشار عمومی پیدا نکرده است؟ کدام دستگاه مجوز اعلام این مطالب را به آقای رفیق دوست داده است؟ آقای رفیق دوست از طرف چه کسی مسئولیت این کار را برعهده گرفته است؟
حال سوال این است که اگر فردی آنقدر باهوش و محاسبهگر بوده که توانسته چنین اقدامات پیچیدهای را انجام دهد و در کار خودش هم موفق باشد (در حالی که بعد از جنگ، وی نتوانست بنیاد مستضعفان را را اداره کند و عزل شد) و در کنار آن توانسته چندین سال همه این اتفاقات را مخفی و مکتوم نگه دارد، طبیعتاً نمیتواند اینقدر همزمان جاهل هم باشد که به انتشار علنی این مسائل هم اقدام کند؛ این موضوع خود تردید در صحت سخنان رفیقدوست را مضاعف میکند!
اینها علامت سوالهای مهمیاند که تاریخ شفاهی باید به آنها پاسخ دهند و نمیتوان به بهانه حذف مصاحبه از پاسخ طفره روند؛ زیرا اگر به اشتباه این ادعاها را منتشر کرده باشند متهم به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومیاند و اگر راست گفته باشند، متهم به انتشار اسناد طبقهبندی، و در هر دو حال مدعیالعموم باید برای کشف حقیقت به این مسئله ورود کند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
آقای محسن رفیق دوست به عنوان فردی بازاری در جریان تحولات ایران در جایگاه تأمین تدارکات مورد نیاز برای دفاع ملت ایران در برابر تجاوز بیگاه نقش مؤثر و قابل تقدیری داشت، اما بعد از نزدیک به چهار دهه اخیراً در مصاحبه با یک سایت ادعاهایی را در مورد رویدادهای تاریخی مطرح کرده است که از یک سو با قابلیت «تدارکچی بودن» وی و از دیگر سو با آن چه سالها پیش به عنوان تاریخ شفاهی تحت عنوان «برای تاریخ میگویم» در اختیار افکار عمومی قرار داده، کاملاً منافات دارد. آقای رفیق دوست در سن ۸۴ سالگی باید به کمک جوانترهای خانوادهاش به بررسی آن چه به نام وی منتشر شده بپردازد؛ زیرا وی که حتی فارسی را با لحنی عامیانه و با اصطلاحات بازاری ادا میکند به تازگی متوجه شده است که به زبانهای خارجه مسلط بوده و رهبری تیمی از استقلال طلبان باسک! را بر عهده داشته است.
رفیق دوست بهطور مشخص مدعی است او رهبری تیمهای عملیاتی حذف فیزیکی اویسی، شهریار شفیق، فریدون فرخزاد و شاپور بختیار را به کمک اعضای حزب باسک اسپانی (از احزاب جداییطلب اسپانیا) بر عهده داشت است.
این مصاحبه اگرچه به دلیل بنیان سست آن از صفحه سایت دیدهبان ایران حذف شده، اما مستمسکی برای رسانههای خارج کشور شده است؛ چراکه برای اولین بار فردی در حوزه تدارکات مهم دفاع مقدس چنین ادعایی را مطرح میکند.
این اظهارات رفیق دوست در حالی است که نه تنها جمهوری اسلامی بارها چنین اتهاماتی که بیشتر از سمت ضدانقلاب متوجه آن شده را رد کرده، بلکه دقیقاً اسنادی مقابل ادعاهای معارضان نظام درباره قتل هرکدام از عناصر سابق جبهه ضد ایرانی ارائه کرده است.
اگر بر فرض صحت این ادعاها، مسئولیت ترور این افراد در خارج کشور با آقای رفیق دوست بوده، بلاشک چنین موضوعی جزو مسائل محرمانه و دارای طبقه بندی فوقسری به شمار می رود و باید پرسید آیا این اسناد از حالت طبقه بندی خارج شده یا خیر؟ و اگر خارج شده، کجاست و چرا انتشار عمومی پیدا نکرده است؟ کدام دستگاه مجوز اعلام این مطالب را به آقای رفیق دوست داده است؟ آقای رفیق دوست از طرف چه کسی مسئولیت این کار را برعهده گرفته است؟
حال سوال این است که اگر فردی آنقدر باهوش و محاسبهگر بوده که توانسته چنین اقدامات پیچیدهای را انجام دهد و در کار خودش هم موفق باشد (در حالی که بعد از جنگ، وی نتوانست بنیاد مستضعفان را را اداره کند و عزل شد) و در کنار آن توانسته چندین سال همه این اتفاقات را مخفی و مکتوم نگه دارد، طبیعتاً نمیتواند اینقدر همزمان جاهل هم باشد که به انتشار علنی این مسائل هم اقدام کند؛ این موضوع خود تردید در صحت سخنان رفیقدوست را مضاعف میکند!
اینها علامت سوالهای مهمیاند که تاریخ شفاهی باید به آنها پاسخ دهند و نمیتوان به بهانه حذف مصاحبه از پاسخ طفره روند؛ زیرا اگر به اشتباه این ادعاها را منتشر کرده باشند متهم به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومیاند و اگر راست گفته باشند، متهم به انتشار اسناد طبقهبندی، و در هر دو حال مدعیالعموم باید برای کشف حقیقت به این مسئله ورود کند.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ بوسه های پزشکیان نصیب چه کسی خواهد شد؟!
✍️حامد پاک طینت
مسعود پزشکیان چند روز پیش در یک سخنرانی برای چندمین بار گفته "هرکس در رفع ناترازیها به ما کمک کند دستش را میبوسم"
این نوشته متمرکز بر امکان رفع ناترازی "برق" در کشور است و مخاطب این متن فعالان اقتصادی به جهت پیش بینی شرایط سال آتی و همچنین سیاست گذاران کشور بالاخص شخص رئیس جمهور است:
بحران برق در ایران بیش از موضوع مصرف به معضل تولید و انتقال برق مرتبط است. فرسودگی شدید نیروگاهها، کاهش تولید نیروگاههای آبی و محدودیتهای عمیق گازی که با تحریمهای بین المللی، شرایط وخیم اقتصادی و مدیریت ناکارآمد ورشکستگی برق را در ایران رقم زده است، بعید است توسط همان افرادی که این وضعیت را بوجود آورده اند حل بشود!
کمبود برق در زمستانی که گذشت به رکورد وحشتناک ۸۰۰۰ مگاوات رسید و با آغاز فصل گرما و شروع کار خنک کننده ها به ۱۵۰۰۰ مگاوات خواهد رسید! این به معنای دو برابر شدن خاموشی هاست! خسارت ناشی از بی برقی به ۳ میلیارد دلار در سال منجر شده و تابستان پیش رو بخش تولید باید قید ۳۰% از تولیدش را بزند و تولید کننده و صنعتگر ایرانی تمام محاسبات مالی سال آینده را باید بر این مبنا انجام دهد. ایضا جناب پزشکیان هم باید درآمد مالیاتی و ارزی غیر نفتی را بر همین مبنا محاسبه بفرمایند
ببینیم برای حل این مشکل چقدر پول لازم است:
نوسازی توربینهای فرسوده ۱ میلیارد دلار، بهینه سازی شبکه انتقال ۵ میلیارد دلار، ساخت نیروگاه های جدید ۵ میلیارد دلار، احداث خطوط انتقال از قرار هر کیلومتر ۲ میلیون دلار، ذخیره سازی برق ۳ میلیارد دلار، نصب کنتورهای هوشمند ۲ میلیارد دلار و شروع پروژه تولید برق خورشیدی ۵ میلیارد دلار به جمع ۲۲ میلیارد دلار پول لازم است و از شما چه پنهان وزارت نیرو در ایران بدهکارترین نهاد دولتی است. با رکورد بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان!
هند با سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلار در ۵ سال ظرفیت برق خورشیدی را به ۱۷۵ گیگاوات و آلمان با همین میزان سرمایه گذاری اتکای برقش را از سوخت فسیلی نصف کرد. آیا چنین کاری برای کشور ما میسر است؟
پاسخ منفی است. شرایط وخیم اقتصادی، نرخ گذاری اشتباه برق، تحریم ها و مدیریت ناکارآمد امکان سرمایه گذاری بخش خصوصی، تامین مالی دولتی، تامین مالی خارجی، فروش اوراق به سرمایه گذار خارجی را عملا غیرممکن کرده است.
اما اگر دولت امروز تصمیم بگیرد از طریق قطع یارانه برق، سرمایه لازم را برای حل ورشکستگی انرژی کشور تامین کند آیا میسر است؟
کشور عزیزمان ایران در حال حاضر برق ۱۰۰۰ تومان به ازای هر کیلو وات ساعت را به ۵۰ تومان مشترک خانگی می فروشد یعنی ۹۵% ضرر! و اگر امروز دولت فخیمه این یارانه را حذف کند به معنی ۸ میلیارد دلار صرفه جویی است که تقریبا یک سوم سرمایه مورد نیاز محاسبه ما برای حل این مشکل است!
با اینحال اگر همین سرمایه را فرضا در یک سناریوی ترکیبی فسیلی - خورشیدی بکار گیرد به ۵ تا ۱۰ سال زمان عملیاتی برای رفع ناترازی امروز نیاز است و البته به شرط تامین سرمایه مورد نیاز از طریق قطع یارانه برق !
هند و مراکش چنین تجربه ای داشتند. هند با قطع یارانه ها و جذب ۶۰ میلیارد دلار موفق به ۵ برابر کردن ظرفیت برق خود البته در یک بازه زمانی ۵ سال شد و مراکش نیز با جذب کمکهای بین المللی همین مسیر را پیمود و از واردات برق بی نیاز شد.
اما آیا چنین سناریویی برای کشور ما هم شدنی است؟
پاسخ منفی است.
ورشکستگی برق در ایران تبدیل به یک بحران اقتصادی شده که برای جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران اجتماعی، نیاز به رفع و رجوع سریع و در کمترین زمان دارد که بر اساس این نوشته ناممکن است.
ورشکستگی برق در ایران نیاز به سرمایه گذاری یا جذب سرمایه بالای ۲۰ میلیارد دلاری دارد که با شرایط سیاسی و اقتصادی امروز محال است
ورشکستگی برق در ایران نیاز به تحول خواهی، نوآوری و انگیزه مدیریتی دارد که پیدا نمی شود
و ورشکستگی برق در ایران نیاز به نرخ گذاری جدید و تجدید نظر در یارانه مصرفی دارد که پیش نیاز آن پذیرفته شدن آن توسط جامعه ای است که امروز خشمگین تر از هر زمانی در تاریخ معاصر ایران است!
این وعده پزشکیان نیز وعده سر خرمن است. بوسه هایش نصیب هیچکس نخواهد شد!
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
مسعود پزشکیان چند روز پیش در یک سخنرانی برای چندمین بار گفته "هرکس در رفع ناترازیها به ما کمک کند دستش را میبوسم"
این نوشته متمرکز بر امکان رفع ناترازی "برق" در کشور است و مخاطب این متن فعالان اقتصادی به جهت پیش بینی شرایط سال آتی و همچنین سیاست گذاران کشور بالاخص شخص رئیس جمهور است:
بحران برق در ایران بیش از موضوع مصرف به معضل تولید و انتقال برق مرتبط است. فرسودگی شدید نیروگاهها، کاهش تولید نیروگاههای آبی و محدودیتهای عمیق گازی که با تحریمهای بین المللی، شرایط وخیم اقتصادی و مدیریت ناکارآمد ورشکستگی برق را در ایران رقم زده است، بعید است توسط همان افرادی که این وضعیت را بوجود آورده اند حل بشود!
کمبود برق در زمستانی که گذشت به رکورد وحشتناک ۸۰۰۰ مگاوات رسید و با آغاز فصل گرما و شروع کار خنک کننده ها به ۱۵۰۰۰ مگاوات خواهد رسید! این به معنای دو برابر شدن خاموشی هاست! خسارت ناشی از بی برقی به ۳ میلیارد دلار در سال منجر شده و تابستان پیش رو بخش تولید باید قید ۳۰% از تولیدش را بزند و تولید کننده و صنعتگر ایرانی تمام محاسبات مالی سال آینده را باید بر این مبنا انجام دهد. ایضا جناب پزشکیان هم باید درآمد مالیاتی و ارزی غیر نفتی را بر همین مبنا محاسبه بفرمایند
ببینیم برای حل این مشکل چقدر پول لازم است:
نوسازی توربینهای فرسوده ۱ میلیارد دلار، بهینه سازی شبکه انتقال ۵ میلیارد دلار، ساخت نیروگاه های جدید ۵ میلیارد دلار، احداث خطوط انتقال از قرار هر کیلومتر ۲ میلیون دلار، ذخیره سازی برق ۳ میلیارد دلار، نصب کنتورهای هوشمند ۲ میلیارد دلار و شروع پروژه تولید برق خورشیدی ۵ میلیارد دلار به جمع ۲۲ میلیارد دلار پول لازم است و از شما چه پنهان وزارت نیرو در ایران بدهکارترین نهاد دولتی است. با رکورد بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان!
هند با سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلار در ۵ سال ظرفیت برق خورشیدی را به ۱۷۵ گیگاوات و آلمان با همین میزان سرمایه گذاری اتکای برقش را از سوخت فسیلی نصف کرد. آیا چنین کاری برای کشور ما میسر است؟
پاسخ منفی است. شرایط وخیم اقتصادی، نرخ گذاری اشتباه برق، تحریم ها و مدیریت ناکارآمد امکان سرمایه گذاری بخش خصوصی، تامین مالی دولتی، تامین مالی خارجی، فروش اوراق به سرمایه گذار خارجی را عملا غیرممکن کرده است.
اما اگر دولت امروز تصمیم بگیرد از طریق قطع یارانه برق، سرمایه لازم را برای حل ورشکستگی انرژی کشور تامین کند آیا میسر است؟
کشور عزیزمان ایران در حال حاضر برق ۱۰۰۰ تومان به ازای هر کیلو وات ساعت را به ۵۰ تومان مشترک خانگی می فروشد یعنی ۹۵% ضرر! و اگر امروز دولت فخیمه این یارانه را حذف کند به معنی ۸ میلیارد دلار صرفه جویی است که تقریبا یک سوم سرمایه مورد نیاز محاسبه ما برای حل این مشکل است!
با اینحال اگر همین سرمایه را فرضا در یک سناریوی ترکیبی فسیلی - خورشیدی بکار گیرد به ۵ تا ۱۰ سال زمان عملیاتی برای رفع ناترازی امروز نیاز است و البته به شرط تامین سرمایه مورد نیاز از طریق قطع یارانه برق !
هند و مراکش چنین تجربه ای داشتند. هند با قطع یارانه ها و جذب ۶۰ میلیارد دلار موفق به ۵ برابر کردن ظرفیت برق خود البته در یک بازه زمانی ۵ سال شد و مراکش نیز با جذب کمکهای بین المللی همین مسیر را پیمود و از واردات برق بی نیاز شد.
اما آیا چنین سناریویی برای کشور ما هم شدنی است؟
پاسخ منفی است.
ورشکستگی برق در ایران تبدیل به یک بحران اقتصادی شده که برای جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران اجتماعی، نیاز به رفع و رجوع سریع و در کمترین زمان دارد که بر اساس این نوشته ناممکن است.
ورشکستگی برق در ایران نیاز به سرمایه گذاری یا جذب سرمایه بالای ۲۰ میلیارد دلاری دارد که با شرایط سیاسی و اقتصادی امروز محال است
ورشکستگی برق در ایران نیاز به تحول خواهی، نوآوری و انگیزه مدیریتی دارد که پیدا نمی شود
و ورشکستگی برق در ایران نیاز به نرخ گذاری جدید و تجدید نظر در یارانه مصرفی دارد که پیش نیاز آن پذیرفته شدن آن توسط جامعه ای است که امروز خشمگین تر از هر زمانی در تاریخ معاصر ایران است!
این وعده پزشکیان نیز وعده سر خرمن است. بوسه هایش نصیب هیچکس نخواهد شد!
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
این ملت دیگر حق حیات ندارد
آدولف هیتلر در آخرین ماه های زندگی، با این که متفقین از باختر و خاور سپاه آلمان را در هم شکسته و به سوی برلین می تاختند، باز هم همچنان به توهمات خود مبنی بر پیروزی نهایی و منجی بودنش دل بسته بود. البته او به شدت ترسیده و در شرایط روان پریشی قرار داشت. لرزش دست، بی اشتهایی، بی خوابی و بی اعتمادی به اطرافیان و اعضای دولت، لحظه ای رهایش نمی کرد.
نگاهی به آخرین تصمیمات شگفت هیتلر آموزنده است:
۱- او در هفته های پایانی عمرش با این عقیده که با شکست نیروهای نظامی آلمان، این کشور دیگر حق ادامه حیات به عنوان یک ملت را ندارد، آلبرت اشپر، وزیر تسلیحات را مامور نابودی کل زیر ساخت های کشور، همه آثار تاریخی، طلا و جواهرات ملی در دسترس کرد. ولی خوشبختانه اشپر در آخرین لحظات از این دستور سرپیچی نمود؛
۲- در ۲۳ آوریل ۱۹۴۵ و در روزهای پایانی عمرش، دستور داد سپهسالار و بالاترین فرمانده خود، یعنی گورینگ را بازداشت کنند. بدین اتهام که تصور می کرد وی قصد کودتا دارد. حتی در وصیتنامه سیاسی ۲۹ اوریل، گورینگ را از همه مناصب حکومتی اش خلع کرد؛
۳- در ۲۸ اوریل، یعنی تنها دو روز پیش از مرگش، دستور بازداشت هیملر دست راست و وفادارترین فرمانده اش را که مشغول مذاکره با متفقین جهت چگونگی تسلیم شدن آلمان بود، صادر نمود؛
۴- هیتلر دقیقا ۳۶ ساعت پیش از خودکشی، دستور بازداشت هرمان فگلاین نماینده اس اس هیملر, مستقر در مقر برلین را صادر کرد و اورا که در شمار وفادارترین فرماندهانش بود، تیرباران نمود؛
۵- در ۲۰ اوریل، ۱۰ روز پیش از مرگ، برای آخرین بار از مقرش فورریونکر بیرون رفت و در باغ ویران شده صدارت عظمای اتریش به چند ده تن کودک سرباز و نوجوان که مشغول جنگیدن با ارتش سرخ بودند، بالاترین نشان آلمان نازی، یعنی صلیب آهنین را اهدا کرد.
گرچه هیتلر تا آخرین لحظات عمرش همچنان بر توهم خود دایر بر منجی بودن وفادار ماند و سر آخر هم خودکشی کرد، ولی آخرین دستورهایش حاکی از آن بود که با حذف فورر(رهبر)، نمی خواست ملت آلمان وجود داشته باشد. او خود را در جایگاه رهبری، به مثابه ملت آلمان پنداشته و دیگران را جان نثار و فدایی خود می انگاشت.
نشانه آن که وقتی پی برد آلبرت اشتر از فرمانش مبنی بر نابودی همه زیر ساخت ها و میراث فرهنگی و جواهرات ملی سرباز زده است، تا مرز جنون و کشتن خانواده ی اشتر پیش رفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
آدولف هیتلر در آخرین ماه های زندگی، با این که متفقین از باختر و خاور سپاه آلمان را در هم شکسته و به سوی برلین می تاختند، باز هم همچنان به توهمات خود مبنی بر پیروزی نهایی و منجی بودنش دل بسته بود. البته او به شدت ترسیده و در شرایط روان پریشی قرار داشت. لرزش دست، بی اشتهایی، بی خوابی و بی اعتمادی به اطرافیان و اعضای دولت، لحظه ای رهایش نمی کرد.
نگاهی به آخرین تصمیمات شگفت هیتلر آموزنده است:
۱- او در هفته های پایانی عمرش با این عقیده که با شکست نیروهای نظامی آلمان، این کشور دیگر حق ادامه حیات به عنوان یک ملت را ندارد، آلبرت اشپر، وزیر تسلیحات را مامور نابودی کل زیر ساخت های کشور، همه آثار تاریخی، طلا و جواهرات ملی در دسترس کرد. ولی خوشبختانه اشپر در آخرین لحظات از این دستور سرپیچی نمود؛
۲- در ۲۳ آوریل ۱۹۴۵ و در روزهای پایانی عمرش، دستور داد سپهسالار و بالاترین فرمانده خود، یعنی گورینگ را بازداشت کنند. بدین اتهام که تصور می کرد وی قصد کودتا دارد. حتی در وصیتنامه سیاسی ۲۹ اوریل، گورینگ را از همه مناصب حکومتی اش خلع کرد؛
۳- در ۲۸ اوریل، یعنی تنها دو روز پیش از مرگش، دستور بازداشت هیملر دست راست و وفادارترین فرمانده اش را که مشغول مذاکره با متفقین جهت چگونگی تسلیم شدن آلمان بود، صادر نمود؛
۴- هیتلر دقیقا ۳۶ ساعت پیش از خودکشی، دستور بازداشت هرمان فگلاین نماینده اس اس هیملر, مستقر در مقر برلین را صادر کرد و اورا که در شمار وفادارترین فرماندهانش بود، تیرباران نمود؛
۵- در ۲۰ اوریل، ۱۰ روز پیش از مرگ، برای آخرین بار از مقرش فورریونکر بیرون رفت و در باغ ویران شده صدارت عظمای اتریش به چند ده تن کودک سرباز و نوجوان که مشغول جنگیدن با ارتش سرخ بودند، بالاترین نشان آلمان نازی، یعنی صلیب آهنین را اهدا کرد.
گرچه هیتلر تا آخرین لحظات عمرش همچنان بر توهم خود دایر بر منجی بودن وفادار ماند و سر آخر هم خودکشی کرد، ولی آخرین دستورهایش حاکی از آن بود که با حذف فورر(رهبر)، نمی خواست ملت آلمان وجود داشته باشد. او خود را در جایگاه رهبری، به مثابه ملت آلمان پنداشته و دیگران را جان نثار و فدایی خود می انگاشت.
نشانه آن که وقتی پی برد آلبرت اشتر از فرمانش مبنی بر نابودی همه زیر ساخت ها و میراث فرهنگی و جواهرات ملی سرباز زده است، تا مرز جنون و کشتن خانواده ی اشتر پیش رفت.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔹 بهای یک برگ کاغذ
جهان نگران جنگی جدید است. جنگی که اگر در بگیرد همه باخت است. سیاستمداران مطرح جهان در رفت و آمدند. همه هم با یک امید. در این میان سفر نخست وزیر ژاپن به ایران را باید به شکلی دیگر نگاه کرد. تفاوت در کلام و مقام نیست، بلکه تاریخ این کشور است.
ژاپن کشوری است که جنگ با امریکا را تجربه کرده است.
- خاک امریکا را بمباران کرده است.
- ناوهای امریکایی را با رشادت خلبانان از جان گذشته به کف اقیانوس فرستاده.
- زیردریایی های امریکایی را با مین و اژدر نابود کرده.
- سرباران امریکایی را اسیر گرفته.
و هر آنچه که ما در سر داریم که در صورت وقوع جنگ انجام دهیم، ژاپن انجام داده است.
- و همین ژاپن از زیر خاکستر بمبهای هسته ای امریکا با استقامت سر بلند کرده است.
- و همین ژاپن امروز یکی از بزرگترین قدرت های اقتصادی جهان است.
آقای شینزو آبه نماینده کشوری است که تاریخش میتواند آینده ایران باشد. این کشور با این تجربه ها به ما می گوید که با دشمن اگر میخواهید بجنگید، بجنگید، ولی بر روی میز بجنگید. قدر این تجربه را باید دانست. شینزو آبه شاید آمد تا به ما بگوید که اگر با تجربه امروزش در آن ایام تصمیم گیرنده بود هیچ گاه وارد جنگ نظامی با امریکا نمیشد. اگر او امپراتور بود، قبل ار اینکه بمبی در کشورش منفجر و شهری نابود شود تسلیم شده بود. اگر تجربه امروز بود بجای اینکه هم میهنان شجاعش را به جنگ ناو و هواپیما و بمب بفرستد، با دستان قدرتمندشان ساختن را ادامه میداد تا امروز کشورش بسیار قدرتمندتر باشد.
پیام او یک برگ کاغذ نبود، یک تاریخ تجربه بود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
جهان نگران جنگی جدید است. جنگی که اگر در بگیرد همه باخت است. سیاستمداران مطرح جهان در رفت و آمدند. همه هم با یک امید. در این میان سفر نخست وزیر ژاپن به ایران را باید به شکلی دیگر نگاه کرد. تفاوت در کلام و مقام نیست، بلکه تاریخ این کشور است.
ژاپن کشوری است که جنگ با امریکا را تجربه کرده است.
- خاک امریکا را بمباران کرده است.
- ناوهای امریکایی را با رشادت خلبانان از جان گذشته به کف اقیانوس فرستاده.
- زیردریایی های امریکایی را با مین و اژدر نابود کرده.
- سرباران امریکایی را اسیر گرفته.
و هر آنچه که ما در سر داریم که در صورت وقوع جنگ انجام دهیم، ژاپن انجام داده است.
- و همین ژاپن از زیر خاکستر بمبهای هسته ای امریکا با استقامت سر بلند کرده است.
- و همین ژاپن امروز یکی از بزرگترین قدرت های اقتصادی جهان است.
آقای شینزو آبه نماینده کشوری است که تاریخش میتواند آینده ایران باشد. این کشور با این تجربه ها به ما می گوید که با دشمن اگر میخواهید بجنگید، بجنگید، ولی بر روی میز بجنگید. قدر این تجربه را باید دانست. شینزو آبه شاید آمد تا به ما بگوید که اگر با تجربه امروزش در آن ایام تصمیم گیرنده بود هیچ گاه وارد جنگ نظامی با امریکا نمیشد. اگر او امپراتور بود، قبل ار اینکه بمبی در کشورش منفجر و شهری نابود شود تسلیم شده بود. اگر تجربه امروز بود بجای اینکه هم میهنان شجاعش را به جنگ ناو و هواپیما و بمب بفرستد، با دستان قدرتمندشان ساختن را ادامه میداد تا امروز کشورش بسیار قدرتمندتر باشد.
پیام او یک برگ کاغذ نبود، یک تاریخ تجربه بود.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅پوتین به جهان میگوید: صاحب اختیار ایران منم!
🔗به محض شکل گیری هر فرصتی که ایران بتواند از آن در جهت احیای جایگاه جهانی خود استفاده کند، روسیه هوشمندانه کارد خود را روی گلو حکومت فشار میدهد که دست نگهدارید من اینجا هستم.
اکنون کار پوتین به جایی رسیده است که بیشرمانه به جهان هم اعلام میکند: صاحب اختیار ایران منم!
🔗این روزها به محض نزدیکی مواضع ترامپ به پوتین و ایجاد شکاف مقطعی میان اروپا و آمریکا روسیه دیپلمات کهنه کار خود را به تهران فرستاد تا اطمینان یابد که ایران بنای گشایش باب گفتگو با آمریکا را ندارد و همزمان سعی کرد از بهبود روابط با اروپا نیز جلوگیری کند.
🔗روسیه در مذاکره با آمریکا نیز کارت سلطه خود بر حکومت ایران را روی میز گذاشت و تحت عنوان آمادگی برای میانجیگری آنرا به رخ طرف آمریکایی کشید، در حالی که آمریکاییها خیلی حرفهایتر از روسها دیپلماسی قدرت محور را دنبال میکنند و خوب میدانند که امتیاز ایران را در اختیار روسها قرار نخواهند داد، اما آنچه پوتین را در مورد ایران به این گستاخی کشانده است بدون شک ضعف داخلی و عدم پشتوانه ملی برای ساختار سیاسی است.
🔗اکنون برای منافع ملی ایران دو جهتگیری بسیار خطرناک وجود دارد:
۱- روسیه میانجی کننده میان ایران و غرب باشد، در حالی که روسیه بدون کمترین مشورتی با طرف ایرانی فقط با یک تماس تلفنی ترامپ به فوریت فرار از باتلاق اوکراین را استارت زد و مذاکره را گشود، به حکومت ایران فورا ابلاغ کرد که چنین اجازهای ندارد و اگر هم بنا داشته باشد روسیه باید میانجی باشد.
پرواضح است که اگر احیای روابط ایران و آمریکا تحت مدیریت مسکو عملی شود هرگز در جهت منافع ملی ایران هدایت نخواهد شد.
۲- سکوت و سکون و قهر با غرب خطرناکترین راهبرد امروزی برای ایران است چرا که سرعت پویشهای جهانی بسیار بالا است، هر گونه ایستایی ملی کشور و همه موقعیتها و امتیازات آنرا به زمین و توپ بازی روسیه تبدیل میکند.
🔗در حالی که اروپا به ایران نیاز دارد و همزمان منافع ملی ایران به روابط حسنه با اروپا نیاز متقابل دارد، سکون تقدیم دو دستی ایران به روسیه است.
روسیه با اروپا روابطی تیره دارد و با بازداشتن ایران از روابط با اروپا میخواهد هم انتقام بگیرد و هم ایران را از بازار انرژی آن قاره دور نگه دارد.
🔗خلاصه: گذر ایران و عبور از شرایط بغرنج کنونی نیازمند قابلیتهایی است که گرچه در ایران وجود دارند اما به فعل رساندن آنها با دو مانع داخلی (خردستیزی حکومت) و خارجی (سلطه پوتین) روبرو شده است.
هوشیاری نخبگان ضرورت و تکلیف ملی یکایک آنهاست، شاید این بیداری خسارت را به حداقل برساند!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔗به محض شکل گیری هر فرصتی که ایران بتواند از آن در جهت احیای جایگاه جهانی خود استفاده کند، روسیه هوشمندانه کارد خود را روی گلو حکومت فشار میدهد که دست نگهدارید من اینجا هستم.
اکنون کار پوتین به جایی رسیده است که بیشرمانه به جهان هم اعلام میکند: صاحب اختیار ایران منم!
🔗این روزها به محض نزدیکی مواضع ترامپ به پوتین و ایجاد شکاف مقطعی میان اروپا و آمریکا روسیه دیپلمات کهنه کار خود را به تهران فرستاد تا اطمینان یابد که ایران بنای گشایش باب گفتگو با آمریکا را ندارد و همزمان سعی کرد از بهبود روابط با اروپا نیز جلوگیری کند.
🔗روسیه در مذاکره با آمریکا نیز کارت سلطه خود بر حکومت ایران را روی میز گذاشت و تحت عنوان آمادگی برای میانجیگری آنرا به رخ طرف آمریکایی کشید، در حالی که آمریکاییها خیلی حرفهایتر از روسها دیپلماسی قدرت محور را دنبال میکنند و خوب میدانند که امتیاز ایران را در اختیار روسها قرار نخواهند داد، اما آنچه پوتین را در مورد ایران به این گستاخی کشانده است بدون شک ضعف داخلی و عدم پشتوانه ملی برای ساختار سیاسی است.
🔗اکنون برای منافع ملی ایران دو جهتگیری بسیار خطرناک وجود دارد:
۱- روسیه میانجی کننده میان ایران و غرب باشد، در حالی که روسیه بدون کمترین مشورتی با طرف ایرانی فقط با یک تماس تلفنی ترامپ به فوریت فرار از باتلاق اوکراین را استارت زد و مذاکره را گشود، به حکومت ایران فورا ابلاغ کرد که چنین اجازهای ندارد و اگر هم بنا داشته باشد روسیه باید میانجی باشد.
پرواضح است که اگر احیای روابط ایران و آمریکا تحت مدیریت مسکو عملی شود هرگز در جهت منافع ملی ایران هدایت نخواهد شد.
۲- سکوت و سکون و قهر با غرب خطرناکترین راهبرد امروزی برای ایران است چرا که سرعت پویشهای جهانی بسیار بالا است، هر گونه ایستایی ملی کشور و همه موقعیتها و امتیازات آنرا به زمین و توپ بازی روسیه تبدیل میکند.
🔗در حالی که اروپا به ایران نیاز دارد و همزمان منافع ملی ایران به روابط حسنه با اروپا نیاز متقابل دارد، سکون تقدیم دو دستی ایران به روسیه است.
روسیه با اروپا روابطی تیره دارد و با بازداشتن ایران از روابط با اروپا میخواهد هم انتقام بگیرد و هم ایران را از بازار انرژی آن قاره دور نگه دارد.
🔗خلاصه: گذر ایران و عبور از شرایط بغرنج کنونی نیازمند قابلیتهایی است که گرچه در ایران وجود دارند اما به فعل رساندن آنها با دو مانع داخلی (خردستیزی حکومت) و خارجی (سلطه پوتین) روبرو شده است.
هوشیاری نخبگان ضرورت و تکلیف ملی یکایک آنهاست، شاید این بیداری خسارت را به حداقل برساند!
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ جایزه بهترین حکمرانی جهان در سالی که گذشت را به چه کسی تقدیم کنیم؟
✍️حامد پاک طینت
اجازه دهید جایزه بهترین حکمرانی در سالی که گذشت را مشترکا به این سه شخصیت تقدیم کنیم
📌نارندرا مودی
نخست وزیر هند - حکمرانی که کارنامه ۷% رشد اقتصادی پایدار برای یک کشور ۱.۵ میلیارد نفری در سال گذشته را بعنوان سریعترین اقتصاد جهان، در کارنامه خود ثبت کرد. حاکمی که توانست از طریق ایجاد توازنی هوشمندانه در رابطه کشورش با دنیا، با سبقت از بریتانیا به پنجمین اقتصاد جهان تبدیل شود و برنده جذب سرمایه گذاری و آغاز یک برنامه مفصل گلوبال تحت عنوان Make in India از طریق توافق های تجاری گسترده با اروپا ، کشورهای عربی و همزمان با روسیه و آمریکا شود. هند تحت حکمرانی او در سالی که گذشت با رکورد ماهانه ۱۴۰ میلیارد دلار، معادل ۴۰% از تراکنشهای مالی دیجیتال، افتخار عنوان پادشاهی سیستم پرداخت دیجیتال در دنیا را کسب کرد و با ۹۱۱ میلیون کاربر اینترنت و روزی ۵ میلیون کاربر جدید دومین جامعه آنلاین جهان شد. هند تحت حکمرانی این مرد در سالی که گذشت توانست با فقط ۷۵ میلیون دلار و در حد ساختن یک فیلم بدون آسیب به بودجه آبادانی کشور، یکی از مهمترین برنامه های فضایی جهان را اجرایی کند. هند توانست با ۱۰۰ شرکت استارتاپی یونیکورن( ارزش هر یک بیش از ۱ میلیارد دلار) پس از آمریکا و چین در مقام سوم جهان قرار بگیرد . مودی در سالی که گذشت پروژه ۵۰۰ گیگاوات انرژی خورشیدی را که معادل نصف مصرف فعلی اروپاست بعنوان بزرگترین میزبان سرمایه گذاری خورشیدی از طریق خارجی ها کلید زد و با بودجه های مازاد در دست ۵۰۰ میلیون نفر هندی را تحت پوشش بیمه کامل قرار داد
📌لی هسینگ لونگ
نخست وزیر سنگاپور - حکمرانی که به رغم بحرانهای منطقه ای و جهانی موفق به کاهش تورم به زیر ۴% همزمان با یک رشد ۳% برای مردم کشورش شد.او توانست با ایجاد یک مملکت امن برای سرمایه گذاری، سنگاپور را بعنوان قطب فناوری، نوآوری و مالی آسیا به جهانیان معرفی کند تا این کشور موفق به جذب بیشترین سرمایه از بزرگترین شرکتهای فناوری جهان شود. سنگاپور تحت مدیریت این شخصیت با ذخایر ارزی ۳۵۰ میلیارد دلار معادل ۷۰ هزار دلار به ازای هر شهروند بالاترین ذخایر ارزی دنیا را دارد و موفق شد با سرانه ۸۳ هزار دلار به رتبه سوم جهان در سرانه تولید ناخالص ملی برسد. سنگاپور امروز بعنوان یکی از امن ترین نقاط دنیا برای تجارت به دومین بندر شلوغ جهان تبدیل شده و در سهولت کسب و کار مقام اول دنیا را دارد. سنگاپور تحت مدیریت این رهبر جوان تبدیل به کم فساد ترین کشور آسیا و سلامت ترین کشور جهان شد و امید به زندگی مردمش را به دومین رتبه جهان رساند. لونگ توانست در بحران عمیق آبی که مواجه شده بود با شروع یک پروژه منحصر به فرد، ۴۰% از آب آشامیدینی مردم کشورش را از فاضلاب بازیافت کند و با وجود تراکم شهری نیمی از این کشور را سبز کند. سنگاپور در سالی که گذشت با نرخ قتل ۰.۲ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر پایین ترین نرخ جرمهای شدید در دنیا را داشت و تحت رهبری او مفتخر به عنوان بهترین سیستم آموزشی جهان شد
📌کلودیا شینباوم
رئیس جمهور مکزیک- شیرزنی که بالاترین رشد اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین را برای کشورش به ارمغان آورد و توانست از فرصت همسایگی با آمریکا، بزرگترین بازار جهان، برای مردمش تولید، اشتغال و رفاه بیافریند و برغم تهدیدات ترامپ با تدبیر و متانت و در آرامی از او برای مردمش امتیاز بگیرد. مکزیک تحت رهبری او تبدیل به بزرگترین صادرکننده جهان به آمریکا شد، بزرگترین صادرکننده خودروی جهان شد و توانست ۶۳ میلیارد دلار توسط شهروندانش به شکل حواله از آمریکا به کشورش دلار جذب کند. مکزیک تحت مدیریت او تبدیل به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده آووکادوی و آبجوی دنیا شد و برغم تمام چالشهایی که داشت موفق به جذب ۴۰ میلیون گردشگر و درآمد ۳۰ میلیارد دلار در سال گذشته شد. شینباوم توانست در سالی که گذشت مکزیک را به هشتمین صادرکننده قطعات هوافضا تبدیل کند. بوئینگ و ایرباس امروز مشتریان مکزیک هستند
زنده باد بر این سه حکمران بزرگ .
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
اجازه دهید جایزه بهترین حکمرانی در سالی که گذشت را مشترکا به این سه شخصیت تقدیم کنیم
📌نارندرا مودی
نخست وزیر هند - حکمرانی که کارنامه ۷% رشد اقتصادی پایدار برای یک کشور ۱.۵ میلیارد نفری در سال گذشته را بعنوان سریعترین اقتصاد جهان، در کارنامه خود ثبت کرد. حاکمی که توانست از طریق ایجاد توازنی هوشمندانه در رابطه کشورش با دنیا، با سبقت از بریتانیا به پنجمین اقتصاد جهان تبدیل شود و برنده جذب سرمایه گذاری و آغاز یک برنامه مفصل گلوبال تحت عنوان Make in India از طریق توافق های تجاری گسترده با اروپا ، کشورهای عربی و همزمان با روسیه و آمریکا شود. هند تحت حکمرانی او در سالی که گذشت با رکورد ماهانه ۱۴۰ میلیارد دلار، معادل ۴۰% از تراکنشهای مالی دیجیتال، افتخار عنوان پادشاهی سیستم پرداخت دیجیتال در دنیا را کسب کرد و با ۹۱۱ میلیون کاربر اینترنت و روزی ۵ میلیون کاربر جدید دومین جامعه آنلاین جهان شد. هند تحت حکمرانی این مرد در سالی که گذشت توانست با فقط ۷۵ میلیون دلار و در حد ساختن یک فیلم بدون آسیب به بودجه آبادانی کشور، یکی از مهمترین برنامه های فضایی جهان را اجرایی کند. هند توانست با ۱۰۰ شرکت استارتاپی یونیکورن( ارزش هر یک بیش از ۱ میلیارد دلار) پس از آمریکا و چین در مقام سوم جهان قرار بگیرد . مودی در سالی که گذشت پروژه ۵۰۰ گیگاوات انرژی خورشیدی را که معادل نصف مصرف فعلی اروپاست بعنوان بزرگترین میزبان سرمایه گذاری خورشیدی از طریق خارجی ها کلید زد و با بودجه های مازاد در دست ۵۰۰ میلیون نفر هندی را تحت پوشش بیمه کامل قرار داد
📌لی هسینگ لونگ
نخست وزیر سنگاپور - حکمرانی که به رغم بحرانهای منطقه ای و جهانی موفق به کاهش تورم به زیر ۴% همزمان با یک رشد ۳% برای مردم کشورش شد.او توانست با ایجاد یک مملکت امن برای سرمایه گذاری، سنگاپور را بعنوان قطب فناوری، نوآوری و مالی آسیا به جهانیان معرفی کند تا این کشور موفق به جذب بیشترین سرمایه از بزرگترین شرکتهای فناوری جهان شود. سنگاپور تحت مدیریت این شخصیت با ذخایر ارزی ۳۵۰ میلیارد دلار معادل ۷۰ هزار دلار به ازای هر شهروند بالاترین ذخایر ارزی دنیا را دارد و موفق شد با سرانه ۸۳ هزار دلار به رتبه سوم جهان در سرانه تولید ناخالص ملی برسد. سنگاپور امروز بعنوان یکی از امن ترین نقاط دنیا برای تجارت به دومین بندر شلوغ جهان تبدیل شده و در سهولت کسب و کار مقام اول دنیا را دارد. سنگاپور تحت مدیریت این رهبر جوان تبدیل به کم فساد ترین کشور آسیا و سلامت ترین کشور جهان شد و امید به زندگی مردمش را به دومین رتبه جهان رساند. لونگ توانست در بحران عمیق آبی که مواجه شده بود با شروع یک پروژه منحصر به فرد، ۴۰% از آب آشامیدینی مردم کشورش را از فاضلاب بازیافت کند و با وجود تراکم شهری نیمی از این کشور را سبز کند. سنگاپور در سالی که گذشت با نرخ قتل ۰.۲ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر پایین ترین نرخ جرمهای شدید در دنیا را داشت و تحت رهبری او مفتخر به عنوان بهترین سیستم آموزشی جهان شد
📌کلودیا شینباوم
رئیس جمهور مکزیک- شیرزنی که بالاترین رشد اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین را برای کشورش به ارمغان آورد و توانست از فرصت همسایگی با آمریکا، بزرگترین بازار جهان، برای مردمش تولید، اشتغال و رفاه بیافریند و برغم تهدیدات ترامپ با تدبیر و متانت و در آرامی از او برای مردمش امتیاز بگیرد. مکزیک تحت رهبری او تبدیل به بزرگترین صادرکننده جهان به آمریکا شد، بزرگترین صادرکننده خودروی جهان شد و توانست ۶۳ میلیارد دلار توسط شهروندانش به شکل حواله از آمریکا به کشورش دلار جذب کند. مکزیک تحت مدیریت او تبدیل به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده آووکادوی و آبجوی دنیا شد و برغم تمام چالشهایی که داشت موفق به جذب ۴۰ میلیون گردشگر و درآمد ۳۰ میلیارد دلار در سال گذشته شد. شینباوم توانست در سالی که گذشت مکزیک را به هشتمین صادرکننده قطعات هوافضا تبدیل کند. بوئینگ و ایرباس امروز مشتریان مکزیک هستند
زنده باد بر این سه حکمران بزرگ .
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
📌 این قانون بنیان ایران را برخواهد کند
محمدرضا اسلامی
در دنیای جدید «مشکلات جوامع انسانی» به غایت چندوجهی و پیچیده شده و «حل مشکلات جوامع بشری» بهوسیله یک یا چند شخص محدود، میسر نیست. حل مسئله تنها در صورت بکارگیری «طیف متنوعی» از «ذهن»هایی میسر است که در کوره کار آبدیده شده باشند و بتوانند در قالب خردجمعی/کارگروهی در حل بحران مشارکت کنند. نیسان در ژاپن یکی از نمونههای این ماجراست. شرکت خودروسازی با هزاران مرکز اختراعات و کارخانههای مدرن به مرز ورشکستگی رسید. «ژاپنیهای خودروساز» به این نتیجه رسیدند که برای حل مشکل نیسان باید مدیر از خارج از ژاپن وارد کنند. آقای کارلوسگون با سابقه رنو فرانسه وارد معرکه گروه صنعتی نیسان شد و توانست طی سلسله اقداماتی نیسان را از مرز ورشکستگی به «سود دهی» برساند. او سپس ائتلاف میتسوبیشی، رنو و نیسان را درست کرد تا یک مجموعه ابَرتوانمند صنعتی/خودروسازی شکل بدهد. اما در جریان مباحث پیچیده «سهام» گروه صنعتی جدید، با هیات مدیره به اختلاف خورد و برکنار شد.
ژاپنی ها کارلوسگون را کناری نهادند و علاوه بر آن کوشیدند که از رنو فرانسه هم فاصله بگیرند. اما نیسان دوباره از مسیر صعود و تولید به سمت سراشیبی سقوط ورافتاد. بحثی به غایت پیچیده. «ژاپنیهای خودروساز» مجدد تلاش کردند که از زمین خوردن این غول صنعت جلوگیری کنند و بحث ادغام نیسان با هوندا مطرح شد (و حتی رسانهای هم شد. اینجا + را ببینید) اما پیچیدگیِ بحث سهام نیسان و هوندا باعث شد تا این بحث هم مجددا ابتر و عقیم بماند.
«نیسان» صرفا یک مثال از «مسالههای حلنشده» در جوامع به غایت پیچیده دنیای امروز است. ژاپن، که پیر و کارکشته صنعتِ خودرو در دنیاست نتوانست به راهحلی برای نیسان برسد. کشوری که در آن دانشگاههایی مثل دانشگاه کیئو (Keiō Gijuku Daigaku) حدود ۱۷۰ سال است که در مباحث اقتصاد صنعتی مغزهای برتر کشور را تربیت می کند، نمی تواند برای مسئله سهام و سوددهی نیسان به راهکاری روشن برسد. چرا؟ چون «مسئله» اگر جواب روشنی داشت که «مسئله» خطاب نمی شد.
از ژاپن صنعتی بازگردیم به سرزمین خودمان. کشور کهن ایران درگیر سلسله «مشکلاتی حل نشده» و پیچیده مانند آلودگی هوا، ضرردهی بنگاههای صنعتی مشابه ایران خودرو، خشکی تالابها/دریاچه ها، کنترل تورم، ناترازی برق/گاز، صندوقهای بازنشستگی و... است. هیچ یک از اینها از جنس «مسئله»هایی نیستند که توسط یک تیمِ محدود قابل حل باشند. همچنان که گفته شد دلیل این امر پیچیدگی بسیار و چندوجهی موضوعات مذکور است.
قانون منع بکارگیری ایرانیان دارای تابعیت مضاعف در مشاغل حساس یعنی قراردادن یک فیلتر در «بکارگیری» ذهنهای ایرانی که در کوره کار و صنعت در کشورهای دیگر کارآزموده شده اند اما به دلیل واژه «حساس» نهاد مدیریتی کشور امکان بکارگیری آنها را ندارد.
به بیان دیگر، در کشور ایران نه تنها امکان بکارگیری مدیرخارجی (مانند آقای هووارد استرینگر در سونی، یا کارلوسگون در نیسان یا سوندار پیچای در گوگل، یا ایلان ماسک در DOGE) وجود ندارد بلکه امکان بکارگیری خودِ ایرانیان هم وجود ندارد صرفا به دلیل تعریف غلط از واژه مشاغل حساس.
فرض کنید یک ایرانی همانند دکتر احمد قادری که در رقابتیترین شرایط در بهترین دانشگاههای داخل و خارج از کشور تحصیل کرده، در مرکز تحقیقات موتور تویوتا کار مهندسی کرده، سپس در جنرال موتورز مدیر شده، ولی امروز اگر قرار باشد وزیر صنایع یا حتی معاون وزیر صنایع باشد مشمول «ممنوعیت» در کشور خودش است!
فردی که تمام عمرش در مشاغلی کار کرده که مشمولِ حساسیت بوده، در کوره دشواریها آبدیده شده، در کشور خودش حتی بخشدار هم نمیتواند بشود.
رئیس بانک مرکزی یک شغل حساس! است ولی اردوغان یک شهروند ترکیهای که در مراکز اقتصادی آمریکا کار کرده را برای این سمت انتخاب کرد چون درک اردوغان از شغل حساس با مقوله امنیت ملی تداخل ندارد. ما در ایران به دلیل درک غلط از مساله منابع انسانی و امنیت ملی، خودمان یک خودتحریمی در بکارگیری «ایرانیانِ مرتبط با خارج از کشور» ایجاد کرده ایم. مرحبا به ما!
امثال ظریف و کاوه مدنی و... می روند پی کار خودشان و در محیطی دانشگاهی به ادامه کار پژوهش، نوشتن و خواندن مشغول می شوند ولی نهاد قانونگذار در ایران در برابر این پرسش قرار دارد که امروز ظریف را کناری نهادیم از حضور در «شغل حساس!» ولی این خودتحریمی ما باعث خواهد شد تا هزاران فرزند این کشور که در برترین مراکز صنعتی-دانشگاهی دنیا مشغول بهکار هستند مشمولِ منع حضور در حل مسائل ایران باقی بمانند.
برای فردای ایران فکری باید کرد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
محمدرضا اسلامی
در دنیای جدید «مشکلات جوامع انسانی» به غایت چندوجهی و پیچیده شده و «حل مشکلات جوامع بشری» بهوسیله یک یا چند شخص محدود، میسر نیست. حل مسئله تنها در صورت بکارگیری «طیف متنوعی» از «ذهن»هایی میسر است که در کوره کار آبدیده شده باشند و بتوانند در قالب خردجمعی/کارگروهی در حل بحران مشارکت کنند. نیسان در ژاپن یکی از نمونههای این ماجراست. شرکت خودروسازی با هزاران مرکز اختراعات و کارخانههای مدرن به مرز ورشکستگی رسید. «ژاپنیهای خودروساز» به این نتیجه رسیدند که برای حل مشکل نیسان باید مدیر از خارج از ژاپن وارد کنند. آقای کارلوسگون با سابقه رنو فرانسه وارد معرکه گروه صنعتی نیسان شد و توانست طی سلسله اقداماتی نیسان را از مرز ورشکستگی به «سود دهی» برساند. او سپس ائتلاف میتسوبیشی، رنو و نیسان را درست کرد تا یک مجموعه ابَرتوانمند صنعتی/خودروسازی شکل بدهد. اما در جریان مباحث پیچیده «سهام» گروه صنعتی جدید، با هیات مدیره به اختلاف خورد و برکنار شد.
ژاپنی ها کارلوسگون را کناری نهادند و علاوه بر آن کوشیدند که از رنو فرانسه هم فاصله بگیرند. اما نیسان دوباره از مسیر صعود و تولید به سمت سراشیبی سقوط ورافتاد. بحثی به غایت پیچیده. «ژاپنیهای خودروساز» مجدد تلاش کردند که از زمین خوردن این غول صنعت جلوگیری کنند و بحث ادغام نیسان با هوندا مطرح شد (و حتی رسانهای هم شد. اینجا + را ببینید) اما پیچیدگیِ بحث سهام نیسان و هوندا باعث شد تا این بحث هم مجددا ابتر و عقیم بماند.
«نیسان» صرفا یک مثال از «مسالههای حلنشده» در جوامع به غایت پیچیده دنیای امروز است. ژاپن، که پیر و کارکشته صنعتِ خودرو در دنیاست نتوانست به راهحلی برای نیسان برسد. کشوری که در آن دانشگاههایی مثل دانشگاه کیئو (Keiō Gijuku Daigaku) حدود ۱۷۰ سال است که در مباحث اقتصاد صنعتی مغزهای برتر کشور را تربیت می کند، نمی تواند برای مسئله سهام و سوددهی نیسان به راهکاری روشن برسد. چرا؟ چون «مسئله» اگر جواب روشنی داشت که «مسئله» خطاب نمی شد.
از ژاپن صنعتی بازگردیم به سرزمین خودمان. کشور کهن ایران درگیر سلسله «مشکلاتی حل نشده» و پیچیده مانند آلودگی هوا، ضرردهی بنگاههای صنعتی مشابه ایران خودرو، خشکی تالابها/دریاچه ها، کنترل تورم، ناترازی برق/گاز، صندوقهای بازنشستگی و... است. هیچ یک از اینها از جنس «مسئله»هایی نیستند که توسط یک تیمِ محدود قابل حل باشند. همچنان که گفته شد دلیل این امر پیچیدگی بسیار و چندوجهی موضوعات مذکور است.
قانون منع بکارگیری ایرانیان دارای تابعیت مضاعف در مشاغل حساس یعنی قراردادن یک فیلتر در «بکارگیری» ذهنهای ایرانی که در کوره کار و صنعت در کشورهای دیگر کارآزموده شده اند اما به دلیل واژه «حساس» نهاد مدیریتی کشور امکان بکارگیری آنها را ندارد.
به بیان دیگر، در کشور ایران نه تنها امکان بکارگیری مدیرخارجی (مانند آقای هووارد استرینگر در سونی، یا کارلوسگون در نیسان یا سوندار پیچای در گوگل، یا ایلان ماسک در DOGE) وجود ندارد بلکه امکان بکارگیری خودِ ایرانیان هم وجود ندارد صرفا به دلیل تعریف غلط از واژه مشاغل حساس.
فرض کنید یک ایرانی همانند دکتر احمد قادری که در رقابتیترین شرایط در بهترین دانشگاههای داخل و خارج از کشور تحصیل کرده، در مرکز تحقیقات موتور تویوتا کار مهندسی کرده، سپس در جنرال موتورز مدیر شده، ولی امروز اگر قرار باشد وزیر صنایع یا حتی معاون وزیر صنایع باشد مشمول «ممنوعیت» در کشور خودش است!
فردی که تمام عمرش در مشاغلی کار کرده که مشمولِ حساسیت بوده، در کوره دشواریها آبدیده شده، در کشور خودش حتی بخشدار هم نمیتواند بشود.
رئیس بانک مرکزی یک شغل حساس! است ولی اردوغان یک شهروند ترکیهای که در مراکز اقتصادی آمریکا کار کرده را برای این سمت انتخاب کرد چون درک اردوغان از شغل حساس با مقوله امنیت ملی تداخل ندارد. ما در ایران به دلیل درک غلط از مساله منابع انسانی و امنیت ملی، خودمان یک خودتحریمی در بکارگیری «ایرانیانِ مرتبط با خارج از کشور» ایجاد کرده ایم. مرحبا به ما!
امثال ظریف و کاوه مدنی و... می روند پی کار خودشان و در محیطی دانشگاهی به ادامه کار پژوهش، نوشتن و خواندن مشغول می شوند ولی نهاد قانونگذار در ایران در برابر این پرسش قرار دارد که امروز ظریف را کناری نهادیم از حضور در «شغل حساس!» ولی این خودتحریمی ما باعث خواهد شد تا هزاران فرزند این کشور که در برترین مراکز صنعتی-دانشگاهی دنیا مشغول بهکار هستند مشمولِ منع حضور در حل مسائل ایران باقی بمانند.
برای فردای ایران فکری باید کرد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🟪 يكي از خسروشاهي ها مدير شركت نوشن گوگل شد
↙️ برخی احتمال میدهند علت اینکه این سرویسهای گوگل از زبان فارسی به خوبی پشتیبانی میکنند، مدیریت چندین و چند ساله فرزاد خسروشاهی در گوگل است.
فرزاد خسروشاهی که آمریکاییها فازی صدایش میکنند، در 56سالگی، مدیر ارشد فناوری شرکت نوشن (Notion) شد. نوشن یک نرمافزار پرکاربرد برای یادداشتبرداری و افزایش بهرهوری است. کاربران آن میتوانند قالبهای سفارشی ایجاد و ویدئوها و محتوای وب را به آن اضافه کنند و آن را با اعضای تیم خود به صورت لحظهای به اشتراک بگذارند.
فرزاد پیش از این ابزار گوگل شیت را خلق کرده بود و بیشتر از 15سال رهبری تیم توسعه Google Workspace، شامل گوگل داکس، گوگل شیت، گوگل درایو و اسلایدز را برعهده داشت. او در این مدت برنده جایزه مدیر عالی گوگل هم شد. او در دانشگاه کلمبیا تاریخ خواند و بعد از فارغالتحصیلی نتوانست شغل مرتبطی با رشتهاش پیدا کند.
برای مدتی بیمه عمر میفروخت و مدتی هم در بازار فروش املاک فعالیت میکرد تا اینکه به پیشنهاد همسرش در نیویورک یک شعبه ساندویچی سابوی باز کردند. بعد از آن در بانک مشغول به کار شد. کار کردن در بانک و استفاده زیاد از «صفحه گسترده» یا Spreadsheet در اکسل باعث شد در 30سالگی بهطور خودآموز کدنویسی یاد بگیرد که در آخر منجر به ساخت یک وب اپلیکیشن برای این صفحات شد.
او موفق شد این اپلیکیشن را که امروزه به اسم گوگل شیت شناخته میشود به گوگل بفروشد و در این شرکت مشغول به کار شود. برخی احتمال میدهند علت اینکه این سرویسهای گوگل از زبان فارسی به خوبی پشتیبانی میکنند، مدیریت چندین و چند ساله فرزاد خسروشاهی در گوگل است. حالا کاربران فارسی نوشن امیدوارند با روی کار آمدن فازی این سرویس هم به پشتیبانی بهتری از زبان فارسی برسد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
↙️ برخی احتمال میدهند علت اینکه این سرویسهای گوگل از زبان فارسی به خوبی پشتیبانی میکنند، مدیریت چندین و چند ساله فرزاد خسروشاهی در گوگل است.
فرزاد خسروشاهی که آمریکاییها فازی صدایش میکنند، در 56سالگی، مدیر ارشد فناوری شرکت نوشن (Notion) شد. نوشن یک نرمافزار پرکاربرد برای یادداشتبرداری و افزایش بهرهوری است. کاربران آن میتوانند قالبهای سفارشی ایجاد و ویدئوها و محتوای وب را به آن اضافه کنند و آن را با اعضای تیم خود به صورت لحظهای به اشتراک بگذارند.
فرزاد پیش از این ابزار گوگل شیت را خلق کرده بود و بیشتر از 15سال رهبری تیم توسعه Google Workspace، شامل گوگل داکس، گوگل شیت، گوگل درایو و اسلایدز را برعهده داشت. او در این مدت برنده جایزه مدیر عالی گوگل هم شد. او در دانشگاه کلمبیا تاریخ خواند و بعد از فارغالتحصیلی نتوانست شغل مرتبطی با رشتهاش پیدا کند.
برای مدتی بیمه عمر میفروخت و مدتی هم در بازار فروش املاک فعالیت میکرد تا اینکه به پیشنهاد همسرش در نیویورک یک شعبه ساندویچی سابوی باز کردند. بعد از آن در بانک مشغول به کار شد. کار کردن در بانک و استفاده زیاد از «صفحه گسترده» یا Spreadsheet در اکسل باعث شد در 30سالگی بهطور خودآموز کدنویسی یاد بگیرد که در آخر منجر به ساخت یک وب اپلیکیشن برای این صفحات شد.
او موفق شد این اپلیکیشن را که امروزه به اسم گوگل شیت شناخته میشود به گوگل بفروشد و در این شرکت مشغول به کار شود. برخی احتمال میدهند علت اینکه این سرویسهای گوگل از زبان فارسی به خوبی پشتیبانی میکنند، مدیریت چندین و چند ساله فرزاد خسروشاهی در گوگل است. حالا کاربران فارسی نوشن امیدوارند با روی کار آمدن فازی این سرویس هم به پشتیبانی بهتری از زبان فارسی برسد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
✅مشاهدات یک دوست ساکن آمریکا از چین !
هفته پیش برای یک سخنرانی به چین دعوت شده بودم.
نکاتی را که در طی ۸ روز اقامت توجه ام را جلب کرد به شرح زیر است.
۱) علیرغم اینکه جمعیت شهر شنژن حدود ۲۲ میلیون نفر بود، ترافیک سنگینی ندیدم
۲) موتورسوران فراوان بودند، ولی حتی یک موتور بنزین سوز ندیدم. همه برقی بودند
۳) شهر بسیار پاکیزه و بدون هرگونه آلودگی بود.
۴) حتی یک خودروی چینی که در ایران وجود دارد در آنجا ندیدم. وقتی علت را جویا شدم گفتند که ده ها شرکت خودروساز چینی وجود دارد ولی ایران بی کیفیت ترین آنها را می خواهد.
۵) چندین خودرو چینی را سوار شدم. خودروها از نظر زیبایی و راحتی و شتاب بهBMW طعنه می زد
۶) قیمت خودروهای با کیفیت ۲۰۲۴ فول آپشن را جویا شدم: حدود ۱۳۰۰۰ دلار معادل ۷۵۰ میلیون تومان
۷) هیچ کس برای تفریح بیرون نبود، همه سخت کار می کردند
۸) سرمایه گذاری عظیم خارجی در آنجا صورت گرفته بود
۹) نرخ بهره بانکی حدود ۱ درصد بود.
۱۰) در طی ۸ روز اقامت حتی یک متکدی در خیابان ندیدم.
۱۱) در هیچ سالن همایش یا میدانی ، عکسی از رهبران چین وجود نداشت.
۱۲) نرخ بیکاری به طرز شگفت آوری پایین بود
۱۳) رضایت عمومی از حکومت وجود داشت
۱۴) در همان کنگره، شرکت کننده از بیش از ۵۰ کشور جهان حضور داشتند
۱۵) بسیار قانونمند بودند چه در کار چه در رانندگی
۱۶) به یکی از بیمارستانهای دولتی سر زدم، تجهیزات در حد فوق العاده مدرن و به روز
۱۷) از تحریم روسیه و ایران استقبال می شد چرا که جای پای چین را در این کشورها بسیار باز کرده است.
۱۸) مشکل زبان انگلیسی غوغا می کرد ولی به یمن سیستم های ترجمه موبایل، مشکلشان را سریع حل می کردند.
۱۹) علیرغم تولید وسیع خودرو، خودروهای وارداتی از ژاپن، المان و آمریکا فراوان وجود داشت.
۲۰) شهری که من در آن بودم ( Shenzhen ) و از نظر آسمان خراش ها دست کمی از نیویورک نداشت تنها در طی ۴۰ سال ساخته شده بود.
این یک نمونه از کشوری است که ثروت خداداد ندارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
هفته پیش برای یک سخنرانی به چین دعوت شده بودم.
نکاتی را که در طی ۸ روز اقامت توجه ام را جلب کرد به شرح زیر است.
۱) علیرغم اینکه جمعیت شهر شنژن حدود ۲۲ میلیون نفر بود، ترافیک سنگینی ندیدم
۲) موتورسوران فراوان بودند، ولی حتی یک موتور بنزین سوز ندیدم. همه برقی بودند
۳) شهر بسیار پاکیزه و بدون هرگونه آلودگی بود.
۴) حتی یک خودروی چینی که در ایران وجود دارد در آنجا ندیدم. وقتی علت را جویا شدم گفتند که ده ها شرکت خودروساز چینی وجود دارد ولی ایران بی کیفیت ترین آنها را می خواهد.
۵) چندین خودرو چینی را سوار شدم. خودروها از نظر زیبایی و راحتی و شتاب بهBMW طعنه می زد
۶) قیمت خودروهای با کیفیت ۲۰۲۴ فول آپشن را جویا شدم: حدود ۱۳۰۰۰ دلار معادل ۷۵۰ میلیون تومان
۷) هیچ کس برای تفریح بیرون نبود، همه سخت کار می کردند
۸) سرمایه گذاری عظیم خارجی در آنجا صورت گرفته بود
۹) نرخ بهره بانکی حدود ۱ درصد بود.
۱۰) در طی ۸ روز اقامت حتی یک متکدی در خیابان ندیدم.
۱۱) در هیچ سالن همایش یا میدانی ، عکسی از رهبران چین وجود نداشت.
۱۲) نرخ بیکاری به طرز شگفت آوری پایین بود
۱۳) رضایت عمومی از حکومت وجود داشت
۱۴) در همان کنگره، شرکت کننده از بیش از ۵۰ کشور جهان حضور داشتند
۱۵) بسیار قانونمند بودند چه در کار چه در رانندگی
۱۶) به یکی از بیمارستانهای دولتی سر زدم، تجهیزات در حد فوق العاده مدرن و به روز
۱۷) از تحریم روسیه و ایران استقبال می شد چرا که جای پای چین را در این کشورها بسیار باز کرده است.
۱۸) مشکل زبان انگلیسی غوغا می کرد ولی به یمن سیستم های ترجمه موبایل، مشکلشان را سریع حل می کردند.
۱۹) علیرغم تولید وسیع خودرو، خودروهای وارداتی از ژاپن، المان و آمریکا فراوان وجود داشت.
۲۰) شهری که من در آن بودم ( Shenzhen ) و از نظر آسمان خراش ها دست کمی از نیویورک نداشت تنها در طی ۴۰ سال ساخته شده بود.
این یک نمونه از کشوری است که ثروت خداداد ندارد.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ ارزیابی عملکرد ۷۰ روزه ترامپ بر اقتصاد ایران
✍️حامد پاک طینت
امروز دقیقا ۷۰ روز از شروع کار دوره دوم ترامپ می گذرد.
بد نیست یک ارزیابی از عملکرد اتاق فکر ترامپ و تیم عملیاتی او در وزارت امور خارجه و خزانه داری آمریکا متمرکز بر فشار حداکثری بر اقتصاد ایران داشته باشیم
۱۶ نهاد و کشتی توسط وزارت امور خزانه داری آمریکا مشخصا در ۶ اسفند تحریم شدند. ۲۲ فرد و ۱۳ کشتی دیگر به جمع ۲۹ کشتی به صورت مشترک توسط وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا دو هفته پیش از آن تحریم شدند. ۸ شرکت مرتبط با ایران و ۱۳ شرکت مستقر در چین در خصوص نفت ایران و ۱۱ کشتی تحت پرچم کشورهای پاناما ، کومور و باربادوس مشخصا در مارس ۲۰۲۵ به فهرست تحریمها اضافه شدند
۶۷ نفتکش ایران سرجمع در این ده هفته تحریم و از چرخه صادرات و فروش نفت خارج شده اند که معادل نیمی از ناوگان فروش نفت ایران است!
پاناما دیروز ثبت ۱۲۸ کشتی تحت پرچم خود را لغو کرد که به معنای حذف ۲۵% دیگر از ناوگان نفتی ایران است. طبق گزارش موسسه UANI، تعداد ۱۱۲ نفتکش از ۴۶۹ نفتکش مشکوک به حمل نفت ایران یعنی حدود ۲۵ درصد؛ تحت پرچم پاناما فعالیت میکنند. تردید نکنید که این توافق ،بخشی از مذاکرات مربوط به کانال پاناما و دعواهای آنها با آمریکاییها بوده است که به دادن چنین امتیازی منجر شده است.
در این هفتاد روز برای اولین بار پالایشگاهای چین و مدیران آنها بطور مستقیم بدلیل رابطه تجاری با ایران تحریم شدند. همچنین توقف و بازرسی کشتیهایی که از طریق تنگه مالاکا در آسیا و سایر خطوط دریایی عبور میکنند در دستور کار قرار گرفت و ۱۱ نفتکش تحریمشده از سوی آمریکا که حامل نفت ایران هستند، در نزدیکی سواحل مالزی بیش از یک ماه است که متوقف و معطلند. این نفتکشها در مجموع نزدیک به ۱۷ میلیون بشکه نفت حمل میکنند و در منطقهای شرقی مالزی که معمولا محل انتقال نفت کشتی به کشتی است، ساکن ماندهاند.
نفتکشهای ایرانی که توسط نیروهای آمریکایی در خلیج فارس توقیف شده بودند، توسط مقامات عالی رتبه عراق تایید شد که از اسناد جعلی عراقی استفاده میکردند و ادامه کار آنها مختل شد
بنابراین در این هفتاد روز حداقل ۶۷ کشتی و ۵۳ شخص / نهاد فعال ایرانی یا مرتبط با ایران در چین، امارات و ایران تحریم شده اند.
محدودیتهای لجستیکی، بیمه دریایی و واسطه های انتقال دهنده ارز ، هزینه صادرات نفت ایران را ۴۰% افزایش داده و موجب شده ایران نفت خود را با ۳۰ الی ۴۰% تخفیف بیشتر به فروش برساند تا جایی که در دو ماه اول سال میلادی جاری درآمد نفتی کشور به ۱.۳ میلیارد دلار یا به عبارتی ماهیانه ۶۵۰ میلیون دلار سقوط کرده است. بنابراین به وضوح می توان تخمینی از نصف شدن درآمد نفتی ایران در همین هفتاد روز بدست آورد که با اضافه شدن کشتی های پاناما یک چهارم شدن فروش نفت ایران در همین بازه کوتاه به تحقق خواهد پیوست.
تا اینجا ۲۸ میلیارد دلار زیان سالانه ناشی از محدودیت فروش نفت حاصل شده که دلیل سقوط ۷۵ درصدی ارزش پول ملی در این ده هفته را روشن می کند. زیان ۱.۵ میلیارد دلاری قطع فروش برق به عراق را هم نادیده می گیریم ! ذخایر ارزی کشور از ۱۲۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ و قبل از تحریم ها به اعداد بسیار نازل تقلیل یافته به شکلی که دست بانک مرکزی را برای کنترل نرخ ارز بسته و مسئولین این بانک را مجبور نموده برای روزهای وخیم تر از این، ذخایر را حفظ کنند!
بنابراین اینگونه به نظر می آید که مدیریت پروژه فروپاشی اقتصاد ایران دقیق و طبق زمانبندی پیش می رود!
جهت اطلاع، خسارات کلی تحریم ها در ده سال گذشته ۱۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود، چیزی معادل ۱۲۰ هزار هزار میلیارد تومان یا ۱.۵ میلیارد تومان به ازای هر ایرانی!!
بدون تحریم ها تولید ناخالص ایران در سال جاری می بایست به ۱ تریلیون دلار می رسید که احتمالا امسال از حدود ۴۰۰ میلیارد دلار فراتر نخواهد رفت
جهت استحضار مسئولین گرامی با احتساب این هفتاد روز، ۱۳۹۲ روز دیگر تا انتهای دوره دوم ترامپ باقی مانده است!
به امید موفقیت روزافزون !
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
✍️حامد پاک طینت
امروز دقیقا ۷۰ روز از شروع کار دوره دوم ترامپ می گذرد.
بد نیست یک ارزیابی از عملکرد اتاق فکر ترامپ و تیم عملیاتی او در وزارت امور خارجه و خزانه داری آمریکا متمرکز بر فشار حداکثری بر اقتصاد ایران داشته باشیم
۱۶ نهاد و کشتی توسط وزارت امور خزانه داری آمریکا مشخصا در ۶ اسفند تحریم شدند. ۲۲ فرد و ۱۳ کشتی دیگر به جمع ۲۹ کشتی به صورت مشترک توسط وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا دو هفته پیش از آن تحریم شدند. ۸ شرکت مرتبط با ایران و ۱۳ شرکت مستقر در چین در خصوص نفت ایران و ۱۱ کشتی تحت پرچم کشورهای پاناما ، کومور و باربادوس مشخصا در مارس ۲۰۲۵ به فهرست تحریمها اضافه شدند
۶۷ نفتکش ایران سرجمع در این ده هفته تحریم و از چرخه صادرات و فروش نفت خارج شده اند که معادل نیمی از ناوگان فروش نفت ایران است!
پاناما دیروز ثبت ۱۲۸ کشتی تحت پرچم خود را لغو کرد که به معنای حذف ۲۵% دیگر از ناوگان نفتی ایران است. طبق گزارش موسسه UANI، تعداد ۱۱۲ نفتکش از ۴۶۹ نفتکش مشکوک به حمل نفت ایران یعنی حدود ۲۵ درصد؛ تحت پرچم پاناما فعالیت میکنند. تردید نکنید که این توافق ،بخشی از مذاکرات مربوط به کانال پاناما و دعواهای آنها با آمریکاییها بوده است که به دادن چنین امتیازی منجر شده است.
در این هفتاد روز برای اولین بار پالایشگاهای چین و مدیران آنها بطور مستقیم بدلیل رابطه تجاری با ایران تحریم شدند. همچنین توقف و بازرسی کشتیهایی که از طریق تنگه مالاکا در آسیا و سایر خطوط دریایی عبور میکنند در دستور کار قرار گرفت و ۱۱ نفتکش تحریمشده از سوی آمریکا که حامل نفت ایران هستند، در نزدیکی سواحل مالزی بیش از یک ماه است که متوقف و معطلند. این نفتکشها در مجموع نزدیک به ۱۷ میلیون بشکه نفت حمل میکنند و در منطقهای شرقی مالزی که معمولا محل انتقال نفت کشتی به کشتی است، ساکن ماندهاند.
نفتکشهای ایرانی که توسط نیروهای آمریکایی در خلیج فارس توقیف شده بودند، توسط مقامات عالی رتبه عراق تایید شد که از اسناد جعلی عراقی استفاده میکردند و ادامه کار آنها مختل شد
بنابراین در این هفتاد روز حداقل ۶۷ کشتی و ۵۳ شخص / نهاد فعال ایرانی یا مرتبط با ایران در چین، امارات و ایران تحریم شده اند.
محدودیتهای لجستیکی، بیمه دریایی و واسطه های انتقال دهنده ارز ، هزینه صادرات نفت ایران را ۴۰% افزایش داده و موجب شده ایران نفت خود را با ۳۰ الی ۴۰% تخفیف بیشتر به فروش برساند تا جایی که در دو ماه اول سال میلادی جاری درآمد نفتی کشور به ۱.۳ میلیارد دلار یا به عبارتی ماهیانه ۶۵۰ میلیون دلار سقوط کرده است. بنابراین به وضوح می توان تخمینی از نصف شدن درآمد نفتی ایران در همین هفتاد روز بدست آورد که با اضافه شدن کشتی های پاناما یک چهارم شدن فروش نفت ایران در همین بازه کوتاه به تحقق خواهد پیوست.
تا اینجا ۲۸ میلیارد دلار زیان سالانه ناشی از محدودیت فروش نفت حاصل شده که دلیل سقوط ۷۵ درصدی ارزش پول ملی در این ده هفته را روشن می کند. زیان ۱.۵ میلیارد دلاری قطع فروش برق به عراق را هم نادیده می گیریم ! ذخایر ارزی کشور از ۱۲۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ و قبل از تحریم ها به اعداد بسیار نازل تقلیل یافته به شکلی که دست بانک مرکزی را برای کنترل نرخ ارز بسته و مسئولین این بانک را مجبور نموده برای روزهای وخیم تر از این، ذخایر را حفظ کنند!
بنابراین اینگونه به نظر می آید که مدیریت پروژه فروپاشی اقتصاد ایران دقیق و طبق زمانبندی پیش می رود!
جهت اطلاع، خسارات کلی تحریم ها در ده سال گذشته ۱۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود، چیزی معادل ۱۲۰ هزار هزار میلیارد تومان یا ۱.۵ میلیارد تومان به ازای هر ایرانی!!
بدون تحریم ها تولید ناخالص ایران در سال جاری می بایست به ۱ تریلیون دلار می رسید که احتمالا امسال از حدود ۴۰۰ میلیارد دلار فراتر نخواهد رفت
جهت استحضار مسئولین گرامی با احتساب این هفتاد روز، ۱۳۹۲ روز دیگر تا انتهای دوره دوم ترامپ باقی مانده است!
به امید موفقیت روزافزون !
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌@Iran_economy_online
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔵خبری آکنده از افسوس و حسرت
در فضای پر هیاهوی سیاسی و کشمکش ایران و آمریکا، امروز یک خبر کوتاه نگاه خیل دانشگاهیان و روزنامهنگاران را به خود خیره ساخت.
دکتر #آرش_رئیسینژاد استاد نام آشنای دانشگاه تهران در رشته #روابط_بینالملل که در دوران دولت #ابراهیم_رئیسی
به جرم دفاع از دانشجویان و حقوق شهروندان اخراج شده بود خبر از پیوستن به دانشگاه پرآوازه #هاروارد آمریکا داد
این خبر از لحظه انتشار بازتاب گستردهای در میان محافل علمی و رسانهای پیدا کرد بازتابی از شوق و شعف آمیخته به حسرت.
دکتر #شریفی_زارچی استاد دانشگاه #شریف نوشته: دکتر آرش رییسینژاد، عضو هیات علمی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی #دانشگاه_تهران، دانشآموختهی شریف، تهران و دانشگاه فلوریدا و نویسندهی یک کتاب معتبر و ۲۰ مقالهی انگلیسی و یک کتاب و بیش از ۱۰ مقالهی فارسی، اسفند ۱۴۰۱ از دانشگاه اخراج شد.
او در پاییز از دانشجویان حمایت کرده بود.
#احسان_بداغی روزنامهنگار مینویسد: افسوس برای #ایران که دکتر آرش رئیسینژاد را از دانشگاهی که #سعید_حدادیان و #حسین_اللهکرم و یک لشکر دیگر از همین چهرههای #رانتی استادش هستند اخراج کنند تا آن سوی دنیا، دانشگاههای آمریکایی قدرش را بداند.
#محمد_فاضلی جامعه شناس نوشته: آرش جان، تبریک میگویم. من شاهد بودم که بسیار تلاش کردی که خالصانه و ایراندوستانه در خدمت ایران باشی؛ ولی یک مشت حقیر بدبخت نگذاشتند. بیچاره دانشگاه تهرانی که #آرش_رئیسی_نژاد نتواند در آن تدریس و تحقیق کند، بیچاره وطنی که متفکرش به اجبار راهی هاروارد شود. هر جا هستی، موفق باشی
#داود_سوری، اقتصاددان چنین گفته:
تبریک به جناب رئیسینژاد، ما به شما اعتماد داشتیم⚘️ آنها لیاقت شما را نداشتند.
#زهرا_رمضانی نوشته:
فقط این جمله آرش رئیسی نژاد:
“ولی ای کاش دانشگاه تهران اجازه میداد تا در خدمت جوانان ایران باشم.”
این استاد رو از دانشکده اخراج کردن تا امثال #کوشکی و #اللهکرم بشن هئیت علمی دانشگاه!
#حسین_حیدری با حس دوگانه شوق و حسرت میگوید:
#آرش_رئیسی_نژاد که از دانشگاه تهران اخراج شده بود دوسال پیش، در دانشگاه هاروارد جذب شد. واقعا نمیدونم باید خوشحال شد از این خبر یا زارزار گریست
#مجیدی_صیدی:
#عبدالملکی یا رییسی نژاد مساله این است
#محبوبه_داودی فعال رسانهای در روایتی شنیدنی از رفتار حذفی با نخبگان مینویسد:
مدال این افتضاح و نخبهکشی را باید در درجهی اول تقدیم روزنامهی کیهان کنیم که از سال ۹۸ علیه ایشان مطلب منتشر میکرد. اساسا اینطوره که در واکنش به پژوهشهایی که به مذاقش خوش نمیاد، بدون فوت وقت برچسب «نفوذی» میزنه تا صورت مسئله رو پاک کنه.
در درجهی دوم، وزیر علوم وقت، آقای #محمدعلی_زلفیگل، و هیئت مرکزی جذب #وزارت_علوم، تحقیقات و فناوری که تصمیم به #خالصسازی گرفته بود.
و در درجه سوم نظام حکمرانی ای که رویکردش شبیه #کیهان، و عملکردش شبیه محمد علی زلفی گل هست.
#امیررضا_نظری:
آن دولت رفت،آن دوران سیاه تمام شد اما نخبگان رفتند و ما ماندیم و حدادیانها!
بر احوال این کشور و ملت باید خون گریست.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
در فضای پر هیاهوی سیاسی و کشمکش ایران و آمریکا، امروز یک خبر کوتاه نگاه خیل دانشگاهیان و روزنامهنگاران را به خود خیره ساخت.
دکتر #آرش_رئیسینژاد استاد نام آشنای دانشگاه تهران در رشته #روابط_بینالملل که در دوران دولت #ابراهیم_رئیسی
به جرم دفاع از دانشجویان و حقوق شهروندان اخراج شده بود خبر از پیوستن به دانشگاه پرآوازه #هاروارد آمریکا داد
این خبر از لحظه انتشار بازتاب گستردهای در میان محافل علمی و رسانهای پیدا کرد بازتابی از شوق و شعف آمیخته به حسرت.
دکتر #شریفی_زارچی استاد دانشگاه #شریف نوشته: دکتر آرش رییسینژاد، عضو هیات علمی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی #دانشگاه_تهران، دانشآموختهی شریف، تهران و دانشگاه فلوریدا و نویسندهی یک کتاب معتبر و ۲۰ مقالهی انگلیسی و یک کتاب و بیش از ۱۰ مقالهی فارسی، اسفند ۱۴۰۱ از دانشگاه اخراج شد.
او در پاییز از دانشجویان حمایت کرده بود.
#احسان_بداغی روزنامهنگار مینویسد: افسوس برای #ایران که دکتر آرش رئیسینژاد را از دانشگاهی که #سعید_حدادیان و #حسین_اللهکرم و یک لشکر دیگر از همین چهرههای #رانتی استادش هستند اخراج کنند تا آن سوی دنیا، دانشگاههای آمریکایی قدرش را بداند.
#محمد_فاضلی جامعه شناس نوشته: آرش جان، تبریک میگویم. من شاهد بودم که بسیار تلاش کردی که خالصانه و ایراندوستانه در خدمت ایران باشی؛ ولی یک مشت حقیر بدبخت نگذاشتند. بیچاره دانشگاه تهرانی که #آرش_رئیسی_نژاد نتواند در آن تدریس و تحقیق کند، بیچاره وطنی که متفکرش به اجبار راهی هاروارد شود. هر جا هستی، موفق باشی
#داود_سوری، اقتصاددان چنین گفته:
تبریک به جناب رئیسینژاد، ما به شما اعتماد داشتیم⚘️ آنها لیاقت شما را نداشتند.
#زهرا_رمضانی نوشته:
فقط این جمله آرش رئیسی نژاد:
“ولی ای کاش دانشگاه تهران اجازه میداد تا در خدمت جوانان ایران باشم.”
این استاد رو از دانشکده اخراج کردن تا امثال #کوشکی و #اللهکرم بشن هئیت علمی دانشگاه!
#حسین_حیدری با حس دوگانه شوق و حسرت میگوید:
#آرش_رئیسی_نژاد که از دانشگاه تهران اخراج شده بود دوسال پیش، در دانشگاه هاروارد جذب شد. واقعا نمیدونم باید خوشحال شد از این خبر یا زارزار گریست
#مجیدی_صیدی:
#عبدالملکی یا رییسی نژاد مساله این است
#محبوبه_داودی فعال رسانهای در روایتی شنیدنی از رفتار حذفی با نخبگان مینویسد:
مدال این افتضاح و نخبهکشی را باید در درجهی اول تقدیم روزنامهی کیهان کنیم که از سال ۹۸ علیه ایشان مطلب منتشر میکرد. اساسا اینطوره که در واکنش به پژوهشهایی که به مذاقش خوش نمیاد، بدون فوت وقت برچسب «نفوذی» میزنه تا صورت مسئله رو پاک کنه.
در درجهی دوم، وزیر علوم وقت، آقای #محمدعلی_زلفیگل، و هیئت مرکزی جذب #وزارت_علوم، تحقیقات و فناوری که تصمیم به #خالصسازی گرفته بود.
و در درجه سوم نظام حکمرانی ای که رویکردش شبیه #کیهان، و عملکردش شبیه محمد علی زلفی گل هست.
#امیررضا_نظری:
آن دولت رفت،آن دوران سیاه تمام شد اما نخبگان رفتند و ما ماندیم و حدادیانها!
بر احوال این کشور و ملت باید خون گریست.
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
چگونه ایرانی ماندیم؟
▪️ایرانیان همواره معتقد بودهاند که پادشاهان عظیمالشأن مانند جمشید و فریدون و کیقباد و کیخسرو داشته و مردمان نامی مانند کاوه و قارن و گیو و گودرز و رستم و اسفندیار در میان ایشان بوده که جان و مال و عرض و ناموس اجدادشان را در مقابل دشمنان مشترک مانند ضحاک و افراسیاب و غیره محافظت نمودهاند.
به عبارت اخری هر جماعتی که کاوه و رستم و گیو و بیژن و ایرج و منوچهر و کیخسرو و کیقباد و امثال آنان را از خود میدانستند ایرانی محسوب بودند و این جهت جامعه رشتهٔ اتصال و مایۀ اتحاد قومیت و ملیّت ایشان بوده است.
پس درین مورد خاص غمگین نباید بود که روایات باستانی ما به افسانه بيشتر نزديک است تا به تاریخ، بلکه باید نظر کرد که اولاً آن روایات به چه کیفیت و تأثیرش در نفوس مردم چه بوده است، ثانیاً راوی آن روایات چگونه آنها را نقل کرده و آیا توانسته است به قسمی حکایت کند که در اذهان و نفوس جاگیر شود تا خاصیتی را که برای آنها مذکور داشتیم، ببخشد؟
و چون به این مقام برآئیم میبینیم که الحق، داستانهای شاهنامه و بیان فردوسی آن صفات لازمه را به درجهٔ کمال داراست.
نگاه کن و ببین روایات شاهنامه، پادشاهان و بزرگان ایران را چگونه معرفی میکند. مثلاً آیا ممکن است کسی داستان ایرج پسر فریدون را بخواند و مهر و محبت این جوان را که مظهر کامل ایرانی و اصل و بیخِ ایرانیت شناخته میشود، در دل جای ندهد و نسبت به او و هواخواهانش دوستدار و از دشمنانش بیزار نگردد؟ و کدام سنگدل است که سرگذشت سیاوش و کیخسرو را بشنود و رفتار کیخسرو را مخصوصاً پس از فراغت از خونخواهی پدر ببیند و از راه تنبّه و از روی محبت اشک نریزد و از این که این مملکت چنین بزرگان پرورده و چنان پادشاهان روی کار آورده سربلند نشود؟
آیا قومی که خود را بازماندگان اشخاصی مانند کیقباد و کیخسرو و اردشیر و انوشیروان و گودرز و رستم و جاماسپ و بزرجمهر بدانند سرفرازی و عزت نفس نخواهند داشت؟
و آیا ممکن است گذشتهٔ خود را فراموش کنند و تن به ذلت و خواری دهند و اگر حوادث روزگار آنها را دچار نکبت و مذلت کرد آسوده بنشینند و برای نجات خود از زندگی ننگین همواره کوشش ننمایند؟
به عقیده من اگر ملت ایران با وجود آن همه بَلیّات و مصائب که به او وارد آمده در کشاکش دهر تاب مقامت آورده است سببش داشتن چنان سوابق تاریخی و اعتقاد به حقیقت وجود و احوال آن مردمان نامی بوده یا لااقل این فقره یکی از اسباب و عوامل قوی این امر بوده است.
این است معنی آن کلام که گفتیم فردوسی زنده و پایندهکنندۀ آثار گذشته ایرانیان، و شاهنامه قباله و سند نجابت ایشان است و در این جمله قطع نظر از آن است که این قصهها تا چه اندازه واقعیت داشته و اصل و حقیقت آنها چه بوده و یقین است که بهکلی بیمأخذ و مجعول صرف نیست و این خود مبحثی طولانی است و از موضوع گفتگوی امروز ما خارج است.
شادروان استاد محمدعلی فروغی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
▪️ایرانیان همواره معتقد بودهاند که پادشاهان عظیمالشأن مانند جمشید و فریدون و کیقباد و کیخسرو داشته و مردمان نامی مانند کاوه و قارن و گیو و گودرز و رستم و اسفندیار در میان ایشان بوده که جان و مال و عرض و ناموس اجدادشان را در مقابل دشمنان مشترک مانند ضحاک و افراسیاب و غیره محافظت نمودهاند.
به عبارت اخری هر جماعتی که کاوه و رستم و گیو و بیژن و ایرج و منوچهر و کیخسرو و کیقباد و امثال آنان را از خود میدانستند ایرانی محسوب بودند و این جهت جامعه رشتهٔ اتصال و مایۀ اتحاد قومیت و ملیّت ایشان بوده است.
پس درین مورد خاص غمگین نباید بود که روایات باستانی ما به افسانه بيشتر نزديک است تا به تاریخ، بلکه باید نظر کرد که اولاً آن روایات به چه کیفیت و تأثیرش در نفوس مردم چه بوده است، ثانیاً راوی آن روایات چگونه آنها را نقل کرده و آیا توانسته است به قسمی حکایت کند که در اذهان و نفوس جاگیر شود تا خاصیتی را که برای آنها مذکور داشتیم، ببخشد؟
و چون به این مقام برآئیم میبینیم که الحق، داستانهای شاهنامه و بیان فردوسی آن صفات لازمه را به درجهٔ کمال داراست.
نگاه کن و ببین روایات شاهنامه، پادشاهان و بزرگان ایران را چگونه معرفی میکند. مثلاً آیا ممکن است کسی داستان ایرج پسر فریدون را بخواند و مهر و محبت این جوان را که مظهر کامل ایرانی و اصل و بیخِ ایرانیت شناخته میشود، در دل جای ندهد و نسبت به او و هواخواهانش دوستدار و از دشمنانش بیزار نگردد؟ و کدام سنگدل است که سرگذشت سیاوش و کیخسرو را بشنود و رفتار کیخسرو را مخصوصاً پس از فراغت از خونخواهی پدر ببیند و از راه تنبّه و از روی محبت اشک نریزد و از این که این مملکت چنین بزرگان پرورده و چنان پادشاهان روی کار آورده سربلند نشود؟
آیا قومی که خود را بازماندگان اشخاصی مانند کیقباد و کیخسرو و اردشیر و انوشیروان و گودرز و رستم و جاماسپ و بزرجمهر بدانند سرفرازی و عزت نفس نخواهند داشت؟
و آیا ممکن است گذشتهٔ خود را فراموش کنند و تن به ذلت و خواری دهند و اگر حوادث روزگار آنها را دچار نکبت و مذلت کرد آسوده بنشینند و برای نجات خود از زندگی ننگین همواره کوشش ننمایند؟
به عقیده من اگر ملت ایران با وجود آن همه بَلیّات و مصائب که به او وارد آمده در کشاکش دهر تاب مقامت آورده است سببش داشتن چنان سوابق تاریخی و اعتقاد به حقیقت وجود و احوال آن مردمان نامی بوده یا لااقل این فقره یکی از اسباب و عوامل قوی این امر بوده است.
این است معنی آن کلام که گفتیم فردوسی زنده و پایندهکنندۀ آثار گذشته ایرانیان، و شاهنامه قباله و سند نجابت ایشان است و در این جمله قطع نظر از آن است که این قصهها تا چه اندازه واقعیت داشته و اصل و حقیقت آنها چه بوده و یقین است که بهکلی بیمأخذ و مجعول صرف نیست و این خود مبحثی طولانی است و از موضوع گفتگوی امروز ما خارج است.
شادروان استاد محمدعلی فروغی
با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
جمع مدیران نامدار ایران
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat