Telegram Web Link
.
🟥چرا آذربایجان سرِ ایران‌ست؟

هر ایرانی میهن‌پرستی که تاریخ ایران را از نظر گذرانده باشد، متوجه جایگاه آذربایجان در جهان ایرانی بوده و هست. اما مسیری که من طی کرده‌ام، بر عکس بوده است. یعنی هر چه در تاریخ آذربایجان و زادگاهم تبریز جستم، جز ایران و ایران‌پرستی، هیچ نیافتم. به عبارتی سایرین، عموماً از ایران‌پرستی به آذربایجان رسیده‌اند، من از شناختن آذربایجان به ایران‌پرستی رسیده‌ام!

این که می‌گویم تبریز و آذربایجان را باید کانون "ناسیونالیسم ایرانی" دانست، تنها شعار نیست. بر این باور دارم. شادروان استاد رسام ارژنگی تبریزی، مهر تأیید بر این گزاره است. او از جمله رجالی است که در طول عمر پر بار خود، هر چه ساخت و هر چه گفت، جز برای ایران نبود. انگار که او خود ایران بود.

سوم امُرداد، سالروز درگذشت شادروان استاد رسام ارژنگی است. او در سال ۱۲۷۱ [خورشیدی] در تبریز و در خانواده‌ای هنرمند، سرشناس و اصیل به دنیا آمد. نسب او به میرحیدر می‌رسد. هنرمندی که پس از اشغال تبریز به دست تیمور، اسیر شد و اجباراً با تیمور به سمرقند رفت. اما پس از مرگ تیمور از اسارت آزاد شد و به تبریز بازگشت. برادرش شادروان استاد میرمصور ارژنگی اولین کسی بود که اقدام به طراحی و ساخت قالی صورت‌دار کرد. قالی معروف چهارفصل که در کارگاه ایجادی تبریز بافته شد و منقش به تصویر داریوش هخامنشی است، از شاهکارهای میرمصور ارژنگی است. استاد رسام ارژنگی که مانند پدر و برادرش تحصیلکردهٔ تفلیس و مسکو بود هم اولین هنرمندی است که مجسمه فردوسی را ساخت. او نقاشی چیره‌دست و صاحب سبک بود که هنرش را وقف ایران کرد. او مؤسس اولین نگارخانهٔ خصوصی تهران و اولین هنرستان تبریز است.

در جریان ملی‌شدن صنعت نفت هم شادروان رسام ارژنگی در خاطرات خود به نکات جالبی اشاره کرده است: «مصدق با وجود اینکه پیر بود و می‌گفت دکتر هستم، از سیاست اطلاع نداشت و همه کارهای مهم را به خویشاوندان خود می‌داد. ... فرمانفرماییان را وزیر بهداری کرد و افشارطوس را که دختر پسرخاله او را گرفته بود، آورد رییس شهربانی نمود، در حالی که او مرد جانی بود. وقتی پسرم بهزاد در مازندران غرق شد، رفتم مزار او را بسازم. آن موقع آجر و سیمان در مازندران نبود. بنّای محلی گفت یک بنّا هست در ساختمان‌های دولتی کار می‌کند، او هم آجر دارد، هم سیمان. رفتیم که او را ببینیم و بخریم، زنی با سه بچه ریز آمده بود آنجا. افشارطوس هم آنجا بود. آمد جلو گفت زنیکه چه می‌گویی؟ او پاسخ داد دو روز است شوهر مرا آوردید بیگاری. او را مرخص کنید بیاید کار کند، بچه‌هایش گرسنه هستند. [افشارطوس] گفت نان می‌خواهید؟ دست به تپانچه کرد، یک تیر زد به سینه زن بدبخت و کشت. این آدم را مصدق آزادی‌خواه می خواست رییس کل شهربانی کند! ... به واسطه اینکه من با سیاست مصدق مخالف بودم، تحت تعقیب قرار گرفته بودم، ناچار چند روزی به سمنان که دخترم در آنجا طبابت می‌کرد رفتم.»

شادروان استاد رسام ارژنگی تا زمان فوتش در سوم امرداد ۱۳۵۴ مشغول خلق آثار هنری و تدریس به هنرجویان و هنردوستان ایرانی بود. کتاب خاطرات استاد رسام ارژنگی که در سال ۱۴۰۳ توسط نشر نامک چاپ شده است، حاوی نکات جالبی از جهان‌بینی وطن‌پرستانه و زندگی و خدمت صادقانه اوست. جدا از حدود ۲۰۰۰ تابلو نقاشی و چندین سردیس و نیم‌تنه، از استاد رسام ارژنگی یک دیوان نیز به جا مانده که حاوی اشعار وطن‌پرستانه اوست و تا جایی که نگارنده اطلاع دارد، تنها یکبار در سال ۱۳۳۳ چاپ شده است. آثار استاد ارژنگی نشانگر علاقه و مهر بی‌اندازه او به ایران است. تابلوهای «مام میهن» که به مناسبت آزادی آذربایجان از اشغال فرقه دموکرات در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ترسیم شده است و «حمله نادر به هندوستان» که کشیدن آن چندین سال زمان برد، از معروف‌ترین آثار شادروان استاد رسام ارژنگی به شمار می‌روند


با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🟩 ‏خورشید در پکن طلوع می‌کند، در جهان برق می‌افتد


🔴‏ چین در ۱۲ ماه منتهی به ژوئن ۲۰۲۵، برابر ۴۶۴ گیگاوات ظرفیت خورشیدی نصب کرده است؛ یعنی بیشتر از کل ظرفیت خورشیدی اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۲۴ (۳۳۸ گیگاوات) و تقریباً دو برابر کل ظرفیت خورشیدی ایالات متحده (۲۲۹ گیگاوات)
‏بله، درست خواندید: در فقط یک سال!

‏ حتی اتحادیه اروپا، با آن‌همه تعهدات اقلیمی، مشوق‌های سبز و اجلاس‌های پر زرق‌وبرق، هنوز نتوانسته به گرد پای خورشیدبازی چینی‌ها برسد. آمریکایی‌ها هم، فعلاً در نیمه راه جا مانده‌اند.

‏چینی‌ها دیگر انرژی خورشیدی را «تجربه» نمی‌کنند؛ آن را می‌بلعند. خورشید برایشان منبع استراتژیک است، نه فقط یک ژست زیست‌ محیطی.
خط تولید پنل‌های خورشیدی در چین دیگر مثل تولید کفش ورزشی شده: پرسرعت، انبوه، ارزان و البته صادراتی.

‏این عدد – ۴۶۴ گیگاوات – فقط یک رکورد نیست. یک پیام است. پیامی برای جهانی که هنوز بر سر عبور از سوخت‌های فسیلی دود می‌کند.
‏پیامی که می‌گوید آینده انرژی نه در نفت است، نه در گاز، بلکه در آسمانی‌ست که هر روز بی‌ منت می‌تابد
.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o

چرا از چین و روسیه یاد نگرفته‌ایم؟

🔸چین و روسیه بهترین معلمان و بهترین نمونه‌های آموزشی پیش چشم ما بودند و ما نکته اصلی را از آن‌ها یاد نگرفتیم یا نخواستیم یاد بگیریم.تعارف را کنار بگذاریم و اذعان کنیم اگر این درس اصلی را از آن‌ها یاد نگرفتیم به خودمان ربط دارد نه آن‌ ها.گناهش را نباید پای آن‌ها بنویسیم. چین و روسیه می‌توانند بهترین آموزگاران ما باشند. اما به جای اینکه از امروزشان نکته اصلی را یاد بگیریم شاگرد گذشته‌های دورشان شده‌ایم. گذشته‌ای که آن‌ها به آن پشت کرده‌اند. عینی تر حرف بزنیم.آیا غیر از این است که بزرگترین رقابت اقتصادی جهان بین آمریکا و چین جریان دارد؟ و آیا غیر از این است که بخش دومِ این رقابت نیز در عین حال بین اروپا و چین در جریان است؟

🔹علاوه بر بحث اقتصادی آیا غیر از این است که بزرگ‌ترین تهدید بین‌المللی برای آمریکا و اروپا در مرحله اول چین است؟ بر کسی پوشیده نیست که ظرفیت‌ های تهدیدزای چین از روسیه بیشتر است.آیا غیر از این است که روسیه بزرگترین تهدید جهانی از بعد نظامی و امنیتی برای آمریکا و بیش از آن برای اروپاست؟ اعداد و ارقام اقتصادی به خوبی نشان می‌دهد روسیه هیچگاه از جهت اقتصادی به رقیبی جدی برای اروپا و آمریکا تبدیل نخواهد شد. اما روسیه از جهت امنیتی، نظامی، هژمونیک و منابع انرژی،تهدیدی بسیار جدی برای غرب است و رقابت تندی میان آن‌ها وجود دارد. روسیه دو قرن سال است که غرب را تهدید می‌کند.غرب‌ستیزی از ماندگارترین سنت‌های فرهنگی و سیاسی روسیه است.فرقی هم نمی‌کند تزار، استالین یا پوتین صاحبخانه کرملین باشد.

🔸در سال ۱۹۷۹ تبادلات تجاری چین با آمریکا روی هم چهار میلیارد دلار بود. پس از برقراری روابط دیپلماتیک و عقد معاهدات تجاری دوجانبه با رشدی شتابان امروز به بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار رسیده است و حتماً می‌دانید طرف صادرات چین به آمریکا بسیار می‌چربد.تحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری روسیه است.روسیه ۲۶ درصد نفت و ۴۰ درصد گاز اتحادیۀ  اروپا را تأمین می‌کرد. این تجارت بالا در مورد آمریکا نیز وجود دارد.صادرات روسیه به آمریکا سه برابر صادرات آمریکا به روسیه است.بیائید اعداد و ارقام را باور کنیم. اعداد هیچگاه دروغ نمی‌گویند. اگر یک سینی با ده سیب روی میز باشد هیچ معلم و شعبده‌بازی نمی‌تواند شما را مجاب کند تعداد سیب‌ها ده تا نیست و هفت‌ تاست. اعداد را همه باور داریم.

🔹این همان درس اصلی است که ما باید از چین و روسیه می‌آموختیم و نیاموختیم و اگر نیاموختیم گناهش را گردن چین و روسیه نباید بیندازیم. البته اگر چین و روسیه روزی به این جمع‌بندی رسیدند که تجارت را از سیطره سیاست مستثنی کنند چیزی نبود که یک‌ شبه آموخته باشند.روسیه هفت دهه لجوجانه کاپیتالیسم‌ ستیزی پیشه کرد تا سرانجام روزی سرش به سنگ خورد. چین نیز پس از سه دهه تجربه کمونیستی مطلق فهمید باید راهش را عوض کند و البته هر دو کشور نیز پاداش این تغییر سیاست را گرفتند. کیست که منکر این باشد که چین بلای جان آمریکا،اروپا و حتی جهان شده است و روسیه نیز دیگر آن لاشه گندیده ۱۹۹۰ نیست.چین و روسیه با یک قرن تجربه پیش چشم ما فریاد می‌زنند: اقتصاد را فدای سیاست نکنید! ما نمی‌شنویم! گناه آن‌ها چیست
؟

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
باران

روزی بهرام گور با گروهی از یاران عازم شکار گور شد . در تعقیب گوری از یاران جدا شد آفتاب غروب کرد و در بیابان راه را گم کرد ، از آنجا که به حس ششم اسب ایمان داشت زمام اسب را رها کرد تا به قدرت حس، او را به آبادی رساند .
اسب و سوار بعد مدتی طی طریق به چادری در دل بیابان رسیدند ، بهرام شاه بانگ زد که ای اهل منزل آیا میهمان راه گم کرده را می‌پذیرید ؟ صدای نحیف پیرزنی از درون چادر آمد که قدم میهمان بر چشم ماست ، داخل شو و  بهرام داخل شد .
پیرزن نابینا بود و با پسر و دختر و چند بز در بیابان زندگی می‌کرد به دخترش گفت : قدری شیر بدوش برای مهمان و پسر را گفت که جای خوابی نیز برایش بگستر ...
بهرام در لباس شکار بود و کسی ندانست که او پادشاه است ، بهرام شیر بخورد در جای خواب رفت ، همانگونه که در رختخواب دراز کشیده بود به آسمان نگاه می‌کرد ، در دل اندیشید که این عشایر از منابع طبیعی بهره می‌برند اما مالیات نمی‌دهند ، فردا که به قصر رسیدم برای عشایر نیز مالیات وضع خواهم کرد !
صبح شد همه از خواب برخاستند ، پیرزن به دختر گفت برو شیر بدوش تا میهمان چاشت بخورد ، دختر بادیه برداشت و به پستان هر گوسفند دست برد با تعجب دید شیرش خشکیده ، برگشت و گفت : مادر در عجبم که هر شب و صبح پستان همه گوسفندان پر از شیر بود اما اکنون همه خشکیده‌اند !
پیرزن گفت : دخترم تعجب ندارد قطعاً پادشاه مملکت برایمان خواب بدی دیده . بهرام که این سخن شنید متعجب شد و با خود گفت : من در لباس مبدل و این زال نیز نابینا ! و نیت مالیات نیز در دل من هست و هنوز به زبان نیاورده‌ام این زال چه می‌گوید ؟ پرسید مادر مگر تو پادشاه را دیده‌ای یا می‌شناسی چگونه این حرف را می‌زنی ؟ !
پیر زن گفت : ای غریبه من تا کنون هیچ پادشاهی را از نزدیک ندیده‌ام
اما به تجربه می‌دانم که *هرگاه پادشاهان بر رعیت ظلم روا دارند ، آسمان ، زمین ، حیوان ، گیاه نیز بخیل می‌شوند ، زنان نمی‌زایند و مردان کار نخواهند کرد ، خشکسالی و بیماری سراسر ملک را فرا می‌گیرد ...*

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
شبیری زنجانی: افراط در عزاداری، بالاخره مردم را از دین زده می‌کند

✍️ابوالفضل طریقه‌دار

تا سی چهل سال پیش، عزاداری‌های ما این‌گونه، طولانی نبود، بلکه تا غروب عاشورا تمام می‌شد و کار و زندگی مردم به حال عادی برمی گشت. اما چند سالی است که تحت تاثیر نوعی خاص از دینداری و سیاست‌ورزی از آن مسیر دور افتاده‌ایم و با برادرانی روبروییم که یک‌سره بر طبل احساس‌می‌کوبند؛ به‌طوری‌که حدود سه ماه حالت عزا داریم و شادی های مشروع نیز کمرنگ می‌شود، کسی از متدینین هم جرئت ندارد مجلس خیر و شادی برگزار کند، چون متهم به لاقیدی می‌شود.

چند سالی هم هست که گرامی‌داشت اربعین حضرت امام حسین و یارانش را با پیاده‌روی همراه کرده و به صورت نیمه‌دولتی درآورده‌اند و امکانات فراوانی را از بیت المال و غیره به میدان می‌آورند و از طریق صدا و سیما، شبانه روز مردم را به حضور در عراق، تشویق می‌کنند. در ادامه آن هم بلافاصله، راه پیمایی به طرف مشهد و حرم امام رضا (ع) را آغاز می‌کنند و مردم را به سمت شرق کشور می کشانند و بعضی چندین روز پیاده به طرف خراسان می‌روند. جالب این که عنوانی هم با نام «جاماندگان» ابداع کرده‌اند و برای کسانی که نتوانسته‌انددر اربعین عراق حضور یابند از تهران تا شاه عبدالعظیم یا از حرم حضرت معصومه تا جمکران و در برخی شهرهای دیگر تا امام‌زاده محل‌شان، برنامه راه‌پیمایی ترتیب داده‌اند.

ما عاشق امامان خود هستیم و به این عشق افتخار می‌کنیم و از کودکی در تکیه و حسینیه بودیم، اربعین را هم ارج می‌نهیم، اما سوال این است که آیا این عزاداری های طولانی، مردم را دیندارتر می‌کند؟ آیا تشویق کردن مردم و جوانان به بیکاری های طولانی و تعطیلی مدارس ودانشگاه‌ها و کاروکسب‌ها، کشور ما را از نظر مادی و معنوی، رونق می‌دهد؟ آیا اساسا این کارها با آموزه‌های دینی ما که مردم را از افراط پرهیز داده همخوانی دارد؟ دو سال پیش بود که مرجع بزرگ شیعه آیت الله شبیری زنجانی گفت: «افراط در عزاداری، بالاخره مردم را از دین زده می‌کند».

سید بن طاووس، عالم بزرگی که همه روحانیان و مداحان، از روی کتاب مَقْتَل او مصیبت می‌خوانند هفتصد سال پیش در کتاب «الاقبال بالاعمال»، ج ۱، ص۴۶۷ می نویسد: ما تا عصر عاشورا عزاداری می‌کنیم، از آن به بعد شادیم، چون مطابق آیه «فرحین بما آتاهم الله من فضله.... »آل عمران/۱۷۱ شهدا شادمانند، ما هم باید از حالت عزا بیرون بیاییم.

به شخصیت سید بن طاووس و کتاب «لُهُوف» او که در دست هر مداح و روحانی هست، دقت کنید‌ و سپس در این جمله او تامل نماییدکه فرمود:« ما تا عصر عاشورا عزاداریم»، آن‌گاه به حال و روز امروز ما هم بنگرید که سه ماه از سال را باید تحت تاثیر کسانی باشیم که به هر مناسبتی تنور شور و احساس را داغ می‌کنند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝چین بدون درگیری تلویزیون‌های خود را از خانه‌های ایرانیان بیرون کشید!!

♈️«قطعا در رقابتهای آینده دانش و اطلاعات اولین مولفه تعیین کننده هژمونی کشورهاست، چه بسا کشور یا کشورهایی تنها با قطع دسترسی آنها به اطلاعات و ارتباطات روز زمین‌گیر و ناچار از تسلیم شدن شوند»

♈️عقب ماندگی ایران ما با دانش روز نرم‌افزاری و برنامه‌های دیجیتال به حدی است که چین هم می‌تواند ما و ابزار روز ما را قفل کند، حالا همین چین بدون پردازنده های آمریکایی فورا متوقف میشود و از این زاویه میتوان واماندگی ما از دانش و اطلاعات که مهمترین عامل قدرت است چقدر نگران کننده است.

♈️شاید چینی‌ها نیز روی کشور ایران و تسلطی که بر اقتصاد ایران یافته‌اند نوعی مانور را اجرا کردند و از طریق قفل کردن تلویزیون‌های چینی، اسنوا و دوو(مونتاژ شده در ایران) خواستند توانایی خود را ارزیابی کنند.

♈️چینی‌ها که خوب میدانند در ایران چیزی ساخته نمیشود بلکه مونتاژ میشود و تنها منبع انحصاری تامین قطعات و نرم‌افزارها خود چین است، بنابراین ایران را بهترین گزینه برای تمرین قفل دیجیتال رقبای خارجی یافته‌اند.
این برنامه چینی به خوبی خطر وابستگی نرم‌افزاری هر کشوری به اراده خارجی را نشان داد.

♈️استفاده اسراییلی‌ها از چنین تسلطی در جنگ علیه دشمنان خود و حالا برنامه چینی‌ها به نوعی جنگ ملایم‌تر دوران گذاری را در رقابت میدانی نشان میدهد.

♈️کشورهایی که در دانش روز دیجیتال و اطلاعات کاری نکرده‌اند بازنده میدان‌های آینده خواهند بود
!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
خطبه های مفید و موثر صدیقی دقیقا چه بود؟

✍️حمیدآصفی

🔗صدیقی پس از ۱۷ سال دعاخوانی، گریه و اشک، خطبه‌های «مفید و مؤثر» را به کلاس‌های اخلاق کوچ کرد.
استعفای صدیقی از امامت نماز جمعه تهران، نه آغاز تغییری در ساختار قدرت است و نه پایان یک دوران پرمسئله؛ بیشتر شبیه مراسم بازنشستگی نمادین یکی از خطیبان وفادار به نظم موجود است.
از صدیقی تقدیر می‌شود بابت هفده سال «خطبه‌های مفید و مؤثر»، گویی در این سال‌ها نه اعتراضی خاموش شد، نه نسلی از دست رفت، نه اعتمادی فروپاشید.

🔗اما این «خطبه‌های مفید» دقیقاً چه بودند؟ دعا برای زلزله نیامدن؟ دعوت به صبر در گرانی؟ وعده ظهور مشروط به حجاب کامل؟ تکرار مکرر توصیه‌های اخلاقی و معنوی آن‌هم در شرایطی که سفره مردم هر هفته کوچک‌تر می‌شد و دیوار بی‌اعتمادی هر جمعه بلندتر؟

🔗صدای لرزان، اشک‌های آماده و گریه‌هایی که گویی بار عاطفی خطبه را بالا می‌برد، اما نه درد مردم را کم می‌کرد و نه رنج زمانه را درک می‌نمود. اما نماز جمعه صدیقی از همه جالب‌تر بود؛ خطبه‌هایی که ترکیبی بود از اندرزهای خنثی، گریه‌های تکراری، و تأیید مطلق وضع موجود؛ یک نوع خطابه‌ی روحانی آرام‌بخش برای نظام، نه جامعه.

🔗نهاد نماز جمعه در نظام جمهوری اسلامی نه صرفاً برای اقامه نماز، که برای نمایش انسجام ایدئولوژیک و بازتولید مشروعیت حاکمیت طراحی شد. تریبونی یک‌سویه، بالاتر از مردم و خارج از نقد، که در آن امام‌جمعه نه سخنگوی جامعه، که مأمور ابلاغ سیاست‌های کلان بود.
در واقع، نماز جمعه نه فقط یک مراسم عبادی که نوعی «مینیاتور حکومتی»‌ست؛ با یک خطیب منصوب، مردمی که تنها شنونده‌اند، و پیامی که از بالا نازل می‌شود.
همین ساختار باعث شده که این تریبون، در بزنگاه‌های تاریخی، بیشتر به کار توجیه وضع موجود بیاید تا اصلاح آن.

🔗اما این همه ماجرا نیست؛ پس از افشای پرونده زمین‌خواری در منطقه ازگل، و بازداشت پسر و عروس ایشان، انتظار می‌رفت صدیقی همان روز زیر فشار افکار عمومی و این رسوایی بزرگ استعفا دهد و نشان دهد که حداقل برای حفظ آبروی خود به مردم پاسخگوست. اما جمهوری اسلامی هرگز تحت اینگونه فضاها عقب نمی‌نشیند، چون می‌ترسد اگر یک‌بار کوتاه بیاید، مردم پررو شوند و دیگر نتواند مدیریت بحران‌ها و فسادهای آشکار را به همین راحتی ادامه دهد.

🔗اکنون هم استعفا تنها به معنای تغییر یک تریبون است، نه اصلاح مسیر خطبه‌ها.
نه کسی از مردم بابت بی‌توجهی به دردهایشان عذر خواست و نه کارنامه‌ای روی میز گذاشته شد. صدیقی می‌رود تا «بر کارهای علمی و تبلیغی تمرکز کند»، اما میراث او  پروژه‌ای علمی نبود، بلکه هفده سال خطابه‌هایی که بیشتر به تسکین قدرت پرداختند تا درمان جامعه.

🔗در شرایطی که جامعه با بحران اعتماد، فقر گسترده، شکاف‌های اجتماعی و مطالبات انباشته‌شده روبروست، تریبون نماز جمعه اگر قرار بود مفید باشد، باید به تریبون گفت‌وگو، شجاعت و عدالت تبدیل می‌شد، نه جایگاهی برای توصیه‌های تکراری و وفاداری به وضع موجود. استعفای صدیقی هم از جنس همان مناسبات است: بی‌هزینه، بی‌نقد، و با تشکر رسمی.

🔗در غیاب شفافیت و پاسخگویی، تریبون همچنان تریبون می‌ماند و مردم همچنان بی‌صدا.
صدیقی می‌رود، اما مسئله‌ای حل نمی‌شود؛ چون اینجا نه سیاست بازنشسته می‌شود، نه مسئولیت. تنها جایگاه‌ها دست‌به‌دست می‌شوند، با خطبه‌هایی جدید اما همان خط مشی کهنه. شاید فقط کمی کمتر اشک بریزند
.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
جعفر مقصر نیست

رادیو ماشین روشن است. راننده دارد با دقت به سخنان مجلس گوش می‌دهد. جوری حواسش را به نطق نمایندگان داده که من هم مشتاق می‌شوم ببینم چه می‌گویند. احتمالاً چیزی را که می‌گویم، باور نمی‌کنید. کور شوم اگر دروغ بگویم اما شما می‌توانید یکی از همین روزها برای اطمینان به رادیو مجلس گوش کنید تا ببینید چیزی جز حقیقت نگفته‌ام.

در مسیر ۱۵-۲۰ دقیقه‌ای که همراه راننده بودم، حتی یک کلمه از مشکلات مملکت از زبان نمایندگان مجلس بیان نشد. هرکدام از آن‌ها البته که سه دقیقه وقت داشتند تا حرف‌هایشان را بزنند. سه دقیقه برای کسی که حرفی برای گفتن داشته باشد، کلی وقت است. من گاهی برای نوشتن همین ستونی که ملاحظه می‌فرمایید و خواندنش بیش از دو تا سه دقیقه وقت نمی‌برد، کلی به زحمت می‌افتم چراکه فکر می‌کنم در همان چند خط اول یعنی 30 ثانیه تا یک‌دقیقه اول، جان مطلب را گفته‌ام و مابقی‌اش توضیح اضافات است.
اما هیچ‌کدام از نمایندگانی که من توفیق شنیدن صدایشان را در آن هوای گرم و ماشین بی‌کولر داشتم، حتی نتوانستند یک کلمه- بی‌اغراق حتی یک کلمه- از حرف‌هایی که قرار بود بگویند، بر زبان بیاورند. چرا؟ چون وقت‌شان کم بود. چون کل وقتی را که در اختیار داشتند به سلام و صلوات، خواندن آیه و حدیث، روایت و تبریک به‌مناسبت فلان اتفاق و محکوم کردن بهمان حادثه اختصاص می‌دادند و فرصت حرف زدن پیدا نمی‌کردند. رئیس مجلس هم کاری نداشت جز آن‌که نقش تایمر را ایفا کند و درنهایت بگوید وقت‌تان تمام شد و بلندگوی طرف را قطع کند.

ای‌کاش رئیس مجلس هم می‌توانست مثل پزشکیان بگوید: جعفر ول کن؛ حرفت رو بزن! اما او خود نیز محصول همین فضاست. فضایی که به‌جای تنبیه جعفرها به آن‌ها جایزه می‌دهد. چندسال پیش با یکی از همین مجریان تلویزیونی که البته هنوز در ابتدای راه بود و نام و نانی به‌هم نزده بود، مدت کوتاهی همکار بودم. به مناسبت جشنواره‌ای که قرار بود راه بیاندازیم یک نشست خبری ترتیب داده بودیم. او قبل از نشست خبری سراسیمه به‌دنبال تقویم می‌گشت. علت‌اش را نفهمیدم اما وقتی جلسه شروع شد، دیدم که او بعد از دو، سه دقیقه تعارف تیکه پاره کردن‌های معمول و آیه و حدیث خواندن گفت، پیشاپیش فلان مناسبت را تبریک می‌گویم.
کنجکاو شدم که ببینم آن مناسبت در چه تاریخی است. دیدم دست‌کم یک‌ماهی با آن مناسبت فاصله داریم. بعد از جلسه به آن بنده‌خدا گفتم، ما که یک‌ماه با آن‌روز فاصله داریم. چرا تبریک گفتی؟ صریح گفت: یکی از شروط پیشرفت در این مملکت، رعایت همین جوانب است؛ به‌ویژه تبریک و تسلیت گفتن که شرط اصلی کار است. حق با او بود. آن دوست در مدت‌کوتاهی با همین حواس‌جمعی‌ها رسید به آن‌جایی که می‌خواست برسد. ما در فضایی زیست می‌کنیم که کسی به عملکرد جعفرها کاری ندارد بلکه بزرگترها، تاییدکنندگان و ردکنندگان صلاحیت‌ها همه حواس‌شان را جمع می‌کنند تا ببینند شما از مناسبت‌های رسمی غافل هستید یا نه. فرقی نمی‌کند شما وزیر نیرو باشید یا وزیر اقتصاد. وظیفه شما محکوم‌کردن با صدای بلند است و شعار دادن در هر شرایطی.

باور کنید در همان صبح کمیکی که خدمت‌تان عرض کردم، یکی از نمایندگان چنان با شدت و حدت تجاوز اسرائیل به خاک میهن‌مان را محکوم کرد که من فکر کردم دوباره جنگ شروع شده است. نگو که منظور آن نماینده انقلابی، حملات چندهفته پیش بود. یعنی شما نه‌تنها باید حواس‌تان به حوادث پیش رو باشد، بلکه از حوادث پشت سر گذاشته شده نیز نباید غفلت کنید. من در کتاب «در معیت پرزیدنت» اشاره کرده‌ام که یکی از ویژگی‌های ستودنی کابینه آقای روحانی این بود که وزرا موقع ارائه گزارش عملکردشان در سفرهای استانی، صرفاً با گفتن به نام خدا می‌رفتند سر اصل مطلب. خود حسن روحانی هم به‌اقتضای موقعیت سراغ آیه و حدیث می‌رفت. 

منتهی ظاهراً من فقط این نکته را جزو ویژگی‌های خوب دولت آقای روحانی می‌دانستم و آن‌هایی که حواس‌شان جمع‌تر بود، از فقدان جعفرها در کابینه ایشان ناراضی بودند. درحقیقت مشکل از جعفر بنده‌خدا نیست. جعفر ندیم پادشاه است، نه ندیم بادمجان. جعفر شاید در ابتدا آدم حق‌گویی بوده اما هیچ‌کس خریدار متاعش نبوده. هرجایی سخن گفته، از او توقع سخن بیخود و مهمل داشته‌اند. هیچ‌کس او را تشویق به سخن صریح، بی‌پرده و بی‌تعارف نکرده. همه از او خواسته‌اند همه‌چیز را به تعارف و حرف‌های تکراری برگزار کند و خیال فرادستان را راحت کند که جای هیچ نگرانی‌ای نیست؛ آسوده بخوابید که شهر در امن و امان است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔺تهران تشنه و پژمرده در برابر دو ضرب الاجل!
صلاح الدین خدیو

تهران هم به عنوان پایتخت سیاسی و هم طبیعت و زیستگاه انسانی با دو ضرب الاجل سرنوشت ساز آنهم با فاصلەی یک ماە روبروست.
ضرب الاجل موسوم به مکانیسم ماشه با پایان اوت -روز نهم شهریور- سر می رسد. غم انگیز اینجاست که عقربەی ساعت قهر طبیعت هم به موازات آن و با سرعتی بیشتر در حال چرخش است.
خبرگزاری cnn می گوید تهران فقط چند هفته با روز صفر بی آبی و در واقع خشکیدن شیرهای آب خانه ها فاصله دارد.
کاوه مدنی دانشمند شهیر ایرانی که ناچار به ترک وطن شد، آرزو می کند که تهران تا پایان سپتامبر -  نهم مهر - تاب بیاورد.
اگر شهر تا نهم مهر به ورشکستگی مطلق آبی نرسد، می تواند امیدوار به بارش های پاییزی، دستکم مدتی دیگر از مرگ آبی قسر در رود!

احتمالا در تاریخ تهران هیچ گاه خشم طبیعت و قهر سیاست و بحران اقتصادی اینگونه با هم مصادف نشدەاند.
در داغ ترین روزهای سال و در اوج بی برقی و بی آبی دمای سیاست هم به نقطەی جوش رسیده و تازه یک جنگ کوتاه، اما بزرگ مقیاس پست مدرن را با پروندەای باز و خونین پشت سر گذاشته است.

گویی همه چیز در تعلیق است. از آب و هوا گرفته تا اقتصاد و روابط خارجی.

درست صد سال قبل تهران که شهری خواب آلود و در گذشته مانده و زخمی از شلاق بی کفایتی و استبداد بود، به روایت داستان خود از رهگذر یک ژانر ادبی مدرن بنام رمان پرداخت.
مرتضی مشفق کاظمی در داستان تهران مخوف - احتمالا نخستین رمان مدرن فارسی - به شرح رنج و اندوه و اضطراب و نگرانی شهر در دوران هرج و مرج پس از  مشروطه پرداخت.
فساد زایدالوصف مقامات قاجاری و اداره جات دولتی، زوال اشرافیت حاکم و برآمدن گروه های اجتماعی تازه، مبارزات مستبدان و آزادیخواهان که علیرغم پیروزی بشارت دهندەی دستەی اخیر، تغییری در ساختارهای جان سخت سیاسی و اجتماعی پدید نیاورد، جانمایەی این کتاب است.
پس از آن بارها تهران در کانون رمان ایرانی قرار گرفت و تضادهای سیاست و زیست شهری و کشمکش سنت و مدرنیته در آن برملا گردید.
اما تقریبا در هیچ کدام تهران تشنه نبود، از خاموشی رنج نمی برد و شعلەی از امید همچنان در دلش فروزان می ماند.

در تقارنی غریب دیروز چهاردهم مرداد سالگرد انقلاب مشروطیت است. 120 سال قبل در یک فصل گرم دیگر، ایرانیان نخستین ملت منطقه بودند که قانون اساسی نوشتند. نمادی پرغرور و افتخار آمیز از ورود به عصر مدرن و پیشگامی در دمکراسی سازی.
سوگمندانه اخگر قانون اساسی که قرار بود فانوس آزادیخواهی در ایران و منطقه باشد، زود به خاموشی گرایید.
120 سال زمان کافی برای نهادسازی، نوسازی و بازسازی یک کشور است. اما گویی این زمان طولانی، عملا و عمدا هدر رفته است. عدالتخانه و نهاد دادگری مستقل هنوز خوابی آشفته است.
پارلمان نه تنها عصارەی فضائل ملت و مظهر ارادەی ملی نیست، بلکه با یک غربال گری افراطی هرچه بیشتر به مجلس کوتاه قامتان سیاست و فرهنگ بدل شده است.

"مرداد پرحادثە" با سالگرد مشروطیت تمام نمی شود. دو پادشاه پهلوی؛ پدر و پسر به ترتیب در چهار و پنج مرداد در غربت و خارج از خاک وطن در گذشتند.
با این مرگ های تلخکام، سنت مرگ پادشاهان ایرانی در دیار غربت، استحکام و مداومتی ستبر یافت.
چه دو پادشاه آخر قاجار نیز دور از ایران مردند و تهران پیکر هیچ کدام را در سینەی خود قرار نداد.
آخرین باری که شاهی در ایران درگذشت، همان سال مشروطه بود و مظفرالدین شاه بود که قبالەی انقلابی مردمی را در جیب خود داشت.
طرفه آنکه در همین مرداد گرم و نفسگیر جاری، پادشاهی خواهان ایرانی در مونیخ گرد هم آمده و برای نشستن روی تخت طاووس تهران تشنه و پژمرده نقشه می کشیدند!

تهران مخوف را از مخافت این روزها دوباره باید خواند. همچنان که حاجی آقای صادق هدایت هم در هشتاد سالگی آن هنوز سخت خواندنی است.
تیپی اجتماعی که نویسنده پلشتی های آن را در تهران زمان جنگ دوم جهانی به تصویر می کشد، در ایران امروز از رهگذر کارخانەی یکدست ساز قدرت ایدئولوژیک به تولید انبوه رسیده است!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
📝ناترازی سیاسی، ریشۀ همۀ ناترازی‌ها


♈️کمبود برق رو همه داریم با پوست و گوشتمون، با بی‌برقی در گرمای سر ظهر تابستون لمس می‌کنیم. تعبیرِ خوش‌لحن و موجهِ «ناترازی» در رسانه‌ها سر زبون‌ها افتاده که معناش چیزی جز «کمبود» نیست. اگر بگید «ناترازی» داریم، شنونده چیزی نخواهد گفت، اما اگر بگید «کمبود» داریم، شنونده بی‌درنگ می‌پرسه چرا کمبود داریم؟ ناترازی چیز پیچیده‌ای به نظر می‌رسه که اغلب هم سعی می‌شه تقصیرش رو بنویسند به پای نحوۀ مصرف مردم.

♈️شاید برای مثال در مورد کمبود آب بشه گفت این کمبود تا حدی به امور طبیعی ربط داره و تا حدی هم به نحوۀ مدیریت کلان کشور. گرچه با اینکه مسائل رو بندازیم گردن طبیعت اساساً مخالفم ــ در واقع نارفیقیِ طبیعت چیز جدیدی نیست، بلکه واقعیت بنیادین این جهان بود و اصلاً انسان در یک فرایند «استعلای عملی» (یعنی با تلاش برای چیرگیِ دائم بر وضعیت فعلی‌ش و نیل به وضعیت بهتر) موفق شد طبیعت چموش رو به گهوارۀ آسایش و آرامش خودش تبدیل کنه ــ مگر مواقعی که طبیعت قدرت‌نمایی می‌کنه و مثل فیلِ دست‌آموز و رام سیرک ناگهان رم می‌کنه و کل سیرک رو ویران می‌کنه... به هر حال اشاره به طبیعت یعنی مدیریت انسانی در انجام کاری که اصلاً مدال افتخار انسان‌هاست، ناکام بوده، و چه‌بسا عذر بدتر از گناه باشه.

♈️اما کمبود برق رو نمی‌شه به چیزی مگر مدیریت کلان ربط داد. ناترازی نداریم، کمبود برق داریم که این یعنی سرمایه‌گذاری در تولید برق متناسب با نیازهای شهری و صنعتی رشد نکرده. اگر دست از بزک‌کردنِ لفظیِ معضلات برداریم، چاره هم خیلی روشن خواهد بود: باید در این حوزه سرمایه‌گذاری صورت بگیره ــ ترجیحاً خصوصی.

♈️چرا کشوری که یکی از بزرگ‌ترین ذخایر گازی دنیا رو داره، باید کمبود در تولید برق داشته باشه؟ با این انرژی عظیم، کمبود انرژی یعنی چه؟ آیا باز هم همون حکایت کمبود شن در صحرای شن تحت مدیریت دولتی نیست؟

♈️پس جواب روشنه: سرمایه‌گذاری در این حوزه. درهای کشور باید باز باشه تا شرکت‌های انرژی خارجی بتونن در اسرع وقت قراردادهایی برای تولید برق انجام بدن؛ و اگر لازمه در استخراج منابع سهیم بشن. اینکه با این وضعیتِ بغرنج، و به رغم کمبودِ یکی از لوازم اصلی زندگی مدنی و صنعتی، برخی آسوده‌خاطر از بی‌اهمیت بودنِ فعال شدن مکانیسم ماشه و برگشتن تحریم‌های گسترده صحبت می‌کنند، نشون می‌ده عزمی برای حل این معضلات ندارند. مشکلات این کشور فقط با نجات اقتصاد از چمبرۀ سیاست امکان‌پذیره، هیچ راه دیگه‌ای هم نداره. طفره از این واقعیت فقط به بلایی برای طفره‌روندگان بدل خواهد شد.

♈️اما مسئلۀ دیگه... جامعه رو دنبال نخودسیاه نفرستید! این بحث که کارآفرینان ترغیب می‌شن به اینکه برقشون رو خودشون تولید کنند، فقط تعمیق سوءمدیریته! کارآفرین که نباید خودش برقش رو تولید کنه! تولید باید تخصصی باشه تا بیشترین کاهش در هزینه‌های تولید محقق بشه؛ این اصل و اساس تولیده. تولید انرژی به عنوان ابزار پایه‌ای برای تولید باید در ابعاد کلان ــ در کلان‌ترین ابعاد ــ صورت بگیره، وگرنه به گرون شدن تولید و در نتیجه افت رقابت‌پذیری تولیدات ایرانی منجر می‎شه. دست از این چاره‌های نامعقول بردارید!

♈️از این مهمتر... درکشوری که روی اقیانوس گاز خوابیده تولید برق با انرژی خورشیدی آینده‌ای نداره. به محض اینکه تولید برق با منابع گازی میسر بشه، برق خورشیدی دیگه مقرون‌به‌صرفه نیست وبا یک فوتِ سوخت گازی از بازار پرت می‌شه بیرون. در سرزمین سوخت‌های فسیلی، انرژی خورشیدی بچه سرراهیه. جنگیدن باواقعیتهای بازار فقط به سرمایه‌سوزی، عقب‌انداختن تولید و توسعه و اخراجِ بیش‌ازپیشِ تولیدکنندۀ ایرانی از بازارها خواهد انجامید. تولیدکنندۀ ایرانی بیش از پیش جایگاهی درخارج نخواهد داشت وباز باید دیوارهای بلندتری دور کشور کشید تا بتونه کالایی روکه ناخواسته گرون تولیدمی‌کنه به زور دولت به مصرف‌کنندۀ بیچارۀ ایرانی که گزینۀ دیگه‌ای نداره بفروشه.

♈️دو دهۀ اخیر رو به سنگین‌ترین بهای ممکن به پای غنی‌سازی ریختیم، در حالی که می‌شد در این دو دهه برتوسعۀ نیروگاه‌های هسته‌ای (و نه سوخت هسته‌ای) وهمچنین بهره‌برداری از انرژی‌های فسیلی تمرکز کنیم. ازاین طریق می‌تونستیم ارزون‌ترین انرژی روتولید کنیم تا هم برای تولیدکنندۀ داخلی مزیت بزرگی ایجاد کنیم وهم به مقصد مطلوبی برای سرمایه‌های جهانی تبدیل بشیم تادر ایران با انرژی ارزون برای خودشون مزیت کسب کنند.

♈️می‌شه همچنان مصرانه‌تر ازقبل راه غلطی رو رفت... ولی انتظاری جزبدتر شدن شرایط نباید داشت. ریشۀ همۀ ناترازی‌ها «ناترازی سیاسی»ـه ــ یعنی ناترازی بین نیازهای کشور و تصمیم‌های سیاسی؛ تصمیم‌ها مبتنی بر نیازها نیست


با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
.
🟥 انگلیسی‌ها؟! نه‌خیر این‌بار همه‌چیز زیر سرِ روس‌هاست❗️

قبض برق مصرفی سفارت (روسیه) در تهران حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است که صدا ‌‌سیما جرات نکرده اسم این سفارت خانه رو‌ بیاره

⛔️ این همه حجم از مصرف برق فقط برای استخراج بیت‌کوین می‌باشد

⭕️نکته‌ای «تصادفی» یا تکراری؟! چرا قطعی برق در ایران اتفاق می افتد؟

هر بار که قیمت بیت‌کوین بالا می‌رود، ناگهان قطعی برق در کشور تشدید می‌شود! این اتفاق عجیب، چندین بار تکرار شده و حالا دیگر نمی‌توان آن را «تصادفی» دانست. مسئولان، طبق معمول، بهانه همیشگی‌شان را تکرار می‌کنند: «امسال گرما زودتر شروع شده!»—در حالی که مردم چنین چیزی را اصلاً احساس نکرده‌اند!

واقعیت جای دیگری‌ست: مافیای ماینرها برق کشور را می‌بلعند! زیر چتر امن نهادهای خاص، مزارع استخراج بیت‌کوین با مصرف نجومی برق شبانه‌روزی فعالند؛ بی‌آن‌که پاسخگوی هیچ‌کس باشند.

برای تولید یک بیت‌کوین، حدود ۱۰۰۰ مگاوات‌ساعت برق نیاز است؛ که حتی با گران‌ترین تعرفه برق صنعتی در ایران، کمتر از ۲ میلیارد تومان هزینه دارد. این در حالی‌ست که قیمت فروش یک بیت‌کوین در بازار آزاد به بیش از ۸.۵ میلیارد تومان می‌رسد!

یعنی سودآوری ماینرها چنان بالاست که در کمتر از ۲۲ ماه تمام سرمایه‌شان را برمی‌گردانند؛ بازدهی‌ای که در هیچ صنعت دیگری وجود ندارد.

اما هزینه این سودهای میلیاردی را چه‌کسی می‌پردازد؟ مردم!
با قطعی برق، خوابیدن چرخ صنایع، نابودی مشاغل، آسیب به بیماران، فلج شدن آموزش، زیان‌های مالی به کسب‌وکارهای کوچک و اینترنتی...
و بعد هم مسئولان با وقاحت تمام، انگشت اتهام را به سوی مردم می‌گیرند: «مصرف زیاد دارید!»

با
مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
زنگزور، کاخ سفید و مسیر انرژی که برای ۹۹ سال از دست رفت

‏ارمنستان حقوق توسعه انحصاری کریدور زنگزور را به مدت ۹۹ سال به آمریکا اعطا کرده و آمریکا زمین کریدور را به کنسرسیومی اجاره می‌دهد که خطوط ریلی، نفت، گاز و فیبر نوری و احتمالاً انتقال برق را در امتداد این کریدور ایجاد میکند.

‏این توافق، نه‌فقط پایان یک مناقشه دیرینه در قفقاز، بلکه آغاز یک نظم ترانزیتی تازه در شمال ایران است؛ نظمی که دو پیامد اصلی برای ایران خواهد داشت:

1️⃣ انزوای زمینی ایران در قفقاز

‏کریدور زنگزور جمهوری آذربایجان را به نخجوان و از آنجا به ترکیه وصل می‌کند، بدون نیاز به عبور از خاک ایران. این یعنی:
‏•حذف مسیر ترانزیتی ایران–ارمنستان از معادلات اصلی منطقه؛
‏•گسترش حضور ترکیه و ناتو در قلب قفقاز؛
‏•بی‌اثر شدن نقش ایران به‌عنوان پل شرق–غرب، حداقل برای یک قرن آینده.

2️⃣ تثبیت حضور بلندمدت آمریکا

‏با واگذاری انحصاری کریدور به واشنگتن، نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا در حیاط‌خلوت سنتی ایران و روسیه نهادینه شد. این تغییر:
‏•نظم امنیتی قفقاز را به نظم ترانزیتی غرب‌محور تبدیل می‌کند؛
‏•مسیرهای انرژی و تجارت منطقه را به نفع بلوک غرب بازطراحی می‌کند؛
‏•تهدید بالقوه برای مرزهای شمالی و موقعیت ترانزیتی ایران را افزایش می‌دهد.

📌 به زبان ساده‌تر:
‏کریدوری که می‌توانست مسیر انرژی ایران باشد، امروز در کاخ سفید به نام آمریکا سند خورد، برای ۹۹ سال.
زنگزور، کاخ سفید و مسیر انرژی که برای ۹۹ سال از دست رفت

‏ارمنستان حقوق توسعه انحصاری کریدور زنگزور را به مدت ۹۹ سال به آمریکا اعطا کرده و آمریکا زمین کریدور را به کنسرسیومی اجاره می‌دهد که خطوط ریلی، نفت، گاز و فیبر نوری و احتمالاً انتقال برق را در امتداد این کریدور ایجاد میکند.

‏این توافق، نه‌فقط پایان یک مناقشه دیرینه در قفقاز، بلکه آغاز یک نظم ترانزیتی تازه در شمال ایران است؛ نظمی که دو پیامد اصلی برای ایران خواهد داشت:

1️⃣ انزوای زمینی ایران در قفقاز

‏کریدور زنگزور جمهوری آذربایجان را به نخجوان و از آنجا به ترکیه وصل می‌کند، بدون نیاز به عبور از خاک ایران. این یعنی:
‏•حذف مسیر ترانزیتی ایران–ارمنستان از معادلات اصلی منطقه؛
‏•گسترش حضور ترکیه و ناتو در قلب قفقاز؛
‏•بی‌اثر شدن نقش ایران به‌عنوان پل شرق–غرب، حداقل برای یک قرن آینده.

2️⃣ تثبیت حضور بلندمدت آمریکا

‏با واگذاری انحصاری کریدور به واشنگتن، نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا در حیاط‌خلوت سنتی ایران و روسیه نهادینه شد. این تغییر:
‏•نظم امنیتی قفقاز را به نظم ترانزیتی غرب‌محور تبدیل می‌کند؛
‏•مسیرهای انرژی و تجارت منطقه را به نفع بلوک غرب بازطراحی می‌کند؛
‏•تهدید بالقوه برای مرزهای شمالی و موقعیت ترانزیتی ایران را افزایش می‌دهد.

📌 به زبان ساده‌تر:
‏کریدوری که می‌توانست مسیر انرژی ایران باشد، امروز در کاخ سفید به نام آمریکا سند خورد، برای ۹۹ سال
.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴. تصویری تاریخی از  فیش
حقوق معلم دیپلمه در سال ۱۳۵۰
۵۶۴ تومان


🔸قیمت سکه طلای تمام پهلوی که معادل سکه طلای بهار آزادی امروز بود، در سال 1350، حدود 1130 ریال بود. یعنی یک معلم دیپلمه تازه استخدام شده در سال 1350، میتوانست با حقوش، هر ماه، 5 سکه طلای تمام پهلوی بخرد.

جمع مدیران نامدار ایران
📌@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌Paktinat.Hamed
ترامپی که ظاهراً قرار نیست نام و سیاستش دست از سر ایران بردارد!

✍️ حبیب رمضانخانی

در دهه‌های گذشته، هر بار که روسای جمهور آمریکا جای خود را به رئیس جمهور جدید در کاخ سفید داده‌اند، یکی از موضع‌ گیری‌های کلیشه‌ای مسئولان ایرانی این بوده: فلان رییس جمهور آمریکا هم تمام شد و رفت، ولی همچنان ما و نظام جمهوری اسلامی پابرجا هستیم!

در این راستا، این موضع‌گیری در مورد شخص ترامپ، خاصه به دلیل ترور سردار سلیمانی و اقدامات خصمانه‌ترش، در دوره قبل که از بایدن شکست خورد، با خوشحالی و تاکید بسیار بیشتری نمود یافت!

ولی از بد حادثه، دقیقا ۴ سال بعد برگشت و قابل تامل، از میان همه وعده‌های خود، آنچه توانست عملی کند، در مورد ایران بود که سایت‌های هسته‌ای کشورمان را بمباران و نابود کرد.

اقدامی که بیش از پیش باعث آسیب به ایران و منفور و بدنام شدن نزد نظام و ایرانیان شد. در این میان اما، وقتی او هیچ ابایی از ضربه زدن مکرر و مجدد به ایران ندارد، شاید بهترین آرزو و گزینه رسیدن پایان این دوران ریاست جمهوری باشد و تسلی خاطری برای مسئولان که با تکرار جمله ترامپ رفت و ما باقی هستیم، کمی از شدت آن خشم فروکش کند!

ولی از بد ماجرا، ظاهراً اینبار قرار نیست یاد و نام رییس جمهور آمریکا و شخص ترامپ به دوران ریاست جمهوریش ختم شود! چرا که ترامپ با پروژه‌ای که از طریق محوریت خود و آمریکا در توافق صلح ارمنستان و آذربایجان رقم زده، قرار هست کانال «رنگزور» حداقل به مدت ۹۹ سال به نام «پل یا گذرگاه ترامپ» شناخته شود.

این یعنی، بعد از این در نقشه‌های جغرافیایی، تحلیل‌های سیاسی و اقتصادی و... همیشه نام ترامپ با ایران و مرزهای آن آمیخته شده و تا ده‌ه‌ها مقابل چشم و ذهن مسئولان و ایرانیان خواهد بود!

نام گذاری که به جز تبعات اجرای خود این پروژه، برای مسئولان چالشی بزرگ خواهد بود و باید منتظر ماند تا ببینیم جایگزین، چه سیاست و نامی برای آن اتخاذ خواهند کرد!

در پایان، به طنز: در حال حاضر تنها گزینه‌ای که امکان انتقام از ترامپ هست، خاصه به بهانه و تلافی تلاش ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس، تغییر نام این دالان هست که بعد این تو نقشه‌ها و اظهارنظرها مثلا بگید «پل پوتین»، یا «دالان زباله دان تاریخ» پل « ترامپ قمارباز» و...

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴تاریکی‌های مشکوک؛ وقتی برق خانه‌ها می‌رود، اما مصرف شهر پایین نمی‌آید

مردم منظمی شده‌ایم! برای اینکه سر ساعت اعلام شده برق‌ها قطع می‌شود تا قبل از آن به کارهایمان می‌رسیم! همین‌قدر مطیع، همین‌قدر با برنامه!

این روزها که خاموشی‌ها دوباره مهمان ناخوانده زندگی مردم شده‌، خانه‌ها کولر روشن ندارند، چراغ‌ها سوسو می‌زنند و برنامه روزانه همه مردم زیر و رو شده یک مساله همچنان بدون تغییر باقی مانده که جای سوال دارد: مصرف خانگی آن‌قدر بالا نیست که چنین فشار شدیدی بر شبکه ایجاد کند. پس این همه برق کجا می‌رود؟

انگشت اتهام مدت‌هاست به سمت مزرعه‌های استخراج رمزارز نشانه رفته؛ تجهیزاتی که مانند هیولاهای بی‌صدا، برق را می‌بلعند و گرمایی بی‌ثمر به جا می‌گذارند. ماینرها می‌توانند در دل یک سوله صنعتی باشند، یا در گوشه یک انبار متروکه، یا حتی در اتاق‌های کوچک روستاها. شبکه برق اما با وجود پیشرفت‌های فنی، هنوز بهانه‌ای آماده دارد: «تشخیص موقعیت دقیق این مصرف‌کنندگان دشوار است.»

اما مگر نه اینکه سامانه‌های پایش هوشمند می‌توانند لحظه‌به‌لحظه بار شبکه را رصد کنند؟ مگر نوسان‌های غیرطبیعی و بار ثابت و پیوسته ماینرها الگوی مشخصی ندارد؟ چرا سال‌هاست همین «مصرف ناشناس» قربانی خود را در خانه‌ها پیدا می‌کند و نه در مراکز غیرمجاز؟

اگر قرار بود مصارف خانگی علت این بی برقی باشد با این حجم از خاموشی قطعا باید اوضاع بهتر می‌شد، کمبودها رخت برمی‌بستند و می‌رفتند اما روال سابق همچنان پابرجاست! کسی هم پاسخگو نیست!

اما مشکل، نبود ابزار شناسایی نیست؛ مشکل، نبود اراده است. جایی که شاید پای مجوزهای خاص وسط باشد، خاموشی فقط سهم مردم می‌شود، نه ماینرها.

وقتی دولت از مردم می‌خواهد کولرها را خاموش کنند و لامپ‌های اضافه روشن نکنند، بد نیست بگوید چند مزرعه غیرمجاز را امسال کشف کرده، و چند مجوز پرمصرف هنوز بی‌دلیل تمدید می‌شود. تا آن روز، هر بار که برق می‌رود، ما می‌مانیم و یک سؤال ساده: «برق ما، دقیقاً کجا مصرف می‌شود؟»

در سایه این ابهام، هر بار که کلید قطع برق در محله‌ای پایین می‌آید، مردم با خود می‌پرسند: آیا این خاموشی سهم ماست تا مزارع پنهان در جایی دیگر بی‌وقفه کار کنند؟ و شاید پرسش بزرگ‌تر این باشد که تا چه زمانی، تاریکی خانه‌ها چراغ درآمد دیگران را روشن خواهد کرد؟!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
میانجی‌گری چین، پایان مانورهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی؟

جمهوری اسلامی، پس از هفته‌ها موضع‌گیری تند و شروط سخت، بار دیگر در آستانه بازگشت به میز مذاکره با ایالات متحده قرار گرفته است.
این بازگشت، فارغ از شعارهای تبلیغاتی و تکرار مکررات ایدئولوژیک، بیش از هر زمان دیگری به معنای پذیرش شرایط اضطراری و فشارهای چندوجهی است؛ فشارهایی که نه تنها از بیرون، بلکه از درون ساختار قدرت و اقتصاد کشور را به لب مرز فروپاشی سوق داده‌اند.

موضع رسمی کنونی ایران روشن است: پرداخت غرامت بابت حمله به تاسیسات هسته‌ای و تضمین عدم تکرار حملات مشابه توسط آمریکا. هیچ‌کدام از این شروط هنوز تحقق نیافته‌اند، اما مسیر مذاکره باز شده است.
این چرخش بدون اعلام رسمی عقب‌نشینی، اما در عمل یک تغییر استراتژیک است که نشانه‌های آن در تغییر جغرافیای میانجی‌گری نیز مشهود است. دیگر خبری از رایزنی‌های شبانه در مسقط نیست. عمان که در دو دهه گذشته نقش «واسط نرم» را ایفا می‌کرد، حالا جای خود را به کشوری داده که دیپلماسی را با عدد و قدرت معنا می‌کند: چین.
چین با ورود به پرونده ایران–آمریکا، نه تنها نقش یک واسطه، بلکه نقش یک بازیگر با منافع حیاتی در منطقه را پذیرفته است. برخلاف عمان که می‌کوشید شنونده باشد و تسهیل‌گر، پکن اهداف مشخصی دارد: حفظ ثبات در بازار انرژی، جلوگیری از تنش‌های ناخواسته در منطقه‌ای که برای راهبرد «کمربند-راه» حیاتی است،
و ایفای نقش به‌عنوان یک قدرت جهانی جایگزین غرب.

به همین دلیل، ایران دیگر نمی‌تواند بازی‌های معمول را تکرار کند. در مقابل پکن، نه می‌توان زمان خرید، نه با شعار ایدئولوژیک کار پیش برد.

چین، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی‌اش را می‌سنجد و بر همان اساس فشار وارد می‌کند یا مسیر را باز می‌کند.

این جایگزینی برای جمهوری اسلامی، هم تهدید است و هم فرصت.

تهدید از آن رو که امکان «بازی‌گرفتن» از میانجی‌گری عمانی و اتلاف زمان، دیگر وجود ندارد؛ و فرصت از آن جهت که شاید این بار مذاکره با یک واسطه نیرومند و ذینفع، امکان رسیدن به توافق را افزایش دهد.

چین به‌خوبی می‌داند که ثبات در خلیج فارس، زیرساخت حضور بلندمدت اقتصادی‌اش در غرب آسیا است؛ اما همزمان، حاضر نیست منافع جهانی‌اش را فدای مواضع حداکثری تهران کند.

با این‌حال، موانع بر سر راه توافق همچنان جدی‌اند. جمهوری اسلامی بر حفظ چرخه غنی‌سازی در خاک خود اصرار دارد و عقب‌نشینی از آن را معادل فروپاشی هیبت داخلی و تسلیم در برابر فشار خارجی می‌داند.

از طرف دیگر، آمریکا این‌بار فقط درباره غنی‌سازی مذاکره نمی‌کند. مسئله برد موشک‌ها، برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران نیز روی میز است.

آنچه در پیش است، دیگر یک دور دیگر از «دیپلماسی وقت‌کشی» نیست. پکن اجازه نخواهد داد این گفت‌وگوها به بن‌بست برسند

و ایران نیز قادر نخواهد بود با وعده‌های توخالی، این بار از فشار فرار کند.

چین برای نقش‌آفرینی جهانی‌اش نیاز به اثبات کارآمدی خود در حل بحران‌ها دارد، و بحران ایران یکی از پرهزینه‌ترین آن‌هاست.

اگر جمهوری اسلامی آماده پذیرش یک مصالحه واقعی نباشد، ممکن است به‌جای بهره‌گیری از نقش چین، با شتاب بیشتری به انزوای استراتژیک رانده شود.

در این میان، جامعه جهانی نیز از چین انتظار دارد که میانجی‌گری‌اش صرفاً یک ویترین نباشد، بلکه به خروج از بحران منجر شود.

و این یعنی پایان مانورهای نمایشی تهران و ورود به مرحله‌ای که در آن، توازن قوا تعیین‌کننده است، نه شعارها.

این معامله دیگر درباره غرور نیست؛ بلکه درباره بقاست.

اگر تصمیم‌گیران در تهران این واقعیت را درک نکنند، ممکن است این آخرین میز مذاکره‌ای باشد که دعوت‌نامه‌اش از پکن می‌رسد، نه از واشنگتن
.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
چطور در خانه نباشیم تا کمتر برق مصرف شود؟!

🖌محمدحسین روانبخش
🕯مدیرعامل توانیر به تازگی توضیح داده که اگر مردم کم‌مصرف باشند یا در خانه نباشند، مصرف برق پایین می‌آید و قبض‌های برق به طور متعارف ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان بیشتر نمی‌شود.
🕯برای اولین بار از زمان توماس ادیسون تا الان، چنین پیشنهاد یا ابتکاری به مردم داده شده که برای این‌که پول برق‌تان کمتر بیاید (و در واقع در مصرف برق صرفه‌جویی شود و ناترازی‌ها رفع شود) در خانه نمانید! اما این کار کمی توضیح اضافه دارد که باید به آن توجه کنید، والا کارتان فایده ندارد:
🕯اول این‌که فقط زمان‌هایی که برق هست خانه را ترک کنید. زمانی که برق می‌رود می‌توانید با خیال راحت در خانه باشید و از زندگی در کاشانه اختصاصی خود لذت ببرید! برق که نباشد، آب بسیاری از خانه‌ها هم قطع می‌شود، پکیج و آسانسور و در پارکینگ و پمپ آب و آنتن موبایل و اینترنت هم که اتوماتیک از رده خارج می‌شوند و احتمالا شما اصلا امکان خروج از خانه را ندارید... پس نقشه الکی نکشید.
🕯دوم: برای خروج از خانه، روی خانه فامیل حساب نکنید! همان‌طور که شما می‌خواهید فیش برق‌تان نجومی نشود، آن‌ها هم همین فکر را می‌کنند. ضمن این‌که هر رفتی یک آمدی دارد، آن‌ها هم جبران می‌کنند و به خانه شما می‌آیند و هر دو خانواده ضرر می‌کنید. این وسط فقط اداره برق استفاده می‌کند که برای هر دو خانواده قبضی صادر می‌کند که برق از کله‌شان بپرد!
🕯سوم: اگر خیلی احساس زرنگی می‌کنید و می‌خواهید در خانه نباشید و در پارک‌ها و بوستان‌های شهری زندگی کنید، باید بگویم که زهی خیال باطل! شهرداری زرنگ‌تر از شماست و پیشاپیش آب سرویس‌های بهداشتی پارک‌ها را قطع کرده است و جلوی سوء استفاده شهروندان محترم را گرفته است. شهرداری الان خیلی وقت است که در خانه نیست!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
اگر کل کتب روانشناسی را بخوانید به این 70 جمله خواهید رسید؛

۱- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش.
۲- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن.
۳- برای فردایت برنامه ریزی کن.
۴- از عبارت«متشکرم»زیاد استفاده کن.
۵- بدان در چه وقت باید سکوت کنی.
۶- زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان.
۷- احمقانه رفتار مکن.
۸- برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر.
۹- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر.
۱۰- همیشه در حال آموختن باش.
۱۱-آنچه می دانی به دیگران بیاموز.
۱۲- روز تولدت یک درخت بکار.
۱۳- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر.
۱۴- از مکانهای مختلف عکس بگیر.
۱۵- راز دار باش.
۱۶- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن.
۱۷- به دیگران متکی نباش.
۱۸- هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن.
۱۹- اشتباه هایت را بپذیر.
۲۰- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست.
۲۱- بعد از تنبیه بچه هایت, آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن.
۲۲- گاهی برای خودت سوت بزن.
۲۳- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی , هیچکس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد.
۲۴- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن.
۲۵- به کسی کنایه نزن.
۲۶- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد.
۲۷- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند.
۲۸- سحر خیز باش
۲۹- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند.
۳۰- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش.
۳۱-کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن شاید تنها داروی او باشد
۳۲-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند
۳۳-هیچگاه در دستگاه پیغام گیر تلفن پیام بی معنی و نامفهوم نگذار
۳۴-وقت شناس باش
۳۵-از افراد ناشایست دوری کن
۳۶-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش
۳۷-اصالت داشته باش
۳۸-هیچ وقت به رقیبت اعتماد نکن
۳۹-از حدی که لازم است مهربانتر باش
۴۰-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن
۴۱-بهترین دوست همسرت باش
۴۲-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ایی شغل فعلیت را از دست نده
۴۳-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی
۴۴-از کسی کینه به دل نگیر
۴۵-برای تمام موجودات زنده ارزش قائل شو
۴۷-شکست را به راحتی بپذیر.
۴۷- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن.
۴۸- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن.
۴۹- هرگز به کسی نگو که خسته و افسرده به نظر می آید.
۵۰- همیشه به قولت وفادار باش.
۵۱- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن.
۵۲- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی.
۵۳- زندگی را سخت نگیر.
۵۴- هیچ وقت قمار بازی نکن.
۵۵- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است.
۵۶- از وسایلت به خوبی محافظت کن.
۵۷- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد.
۵۸- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن.
۵۹- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش.
۶۰- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی.
۶۱- خودت را دست کم نگیر.
۶۲- متواضع و فروتن باش.
۶۳- گاهی فراموش کن.
۶۴- قدرت بخشندگی را از یاد مبر.
۶۵- نسبت به مردمی که به تو می گویند خیلی صادق و بی ریا هستی محتاط باش.
۶۶- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن.
۶۷- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد.
۶۸- کتاب مورد علاقه ات را برای بار دوم بخوان.
۶۹- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند: شخصی که از هیچ چیز در ز‌ندگیش پشیمان نبود.
۷۰- و بدان در چه وقت باید سکوت کنی...

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
🔴. مذاکرات آلاسکا
حمید آصفی

🔸نشست پوتین و ترامپ در آلاسکا، حتی اگر نامی از ایران در بیانیهٔ نهایی‌اش نیاید، زلزله‌ای در جغرافیای سیاسی جهان ایجاد می‌کند که لرزش‌هایش در تهران، دمشق، تل‌آویو و ریاض احساس خواهد شد. مقامات جمهوری اسلامی می‌دانند که چنین مذاکراتی هرگز صرفاً یک پروندهٔ محدود به اوکراین نیست؛ این سطح از دیدار، بازی بزرگ قدرت است، جایی که پرونده‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی همزمان روی میز گذاشته می‌شوند، و ایران همیشه یکی از آن پرونده‌هاست — حتی اگر روی کاغذ چیزی نوشته نشود.
🔸در درون حاکمیت ایران، دو نگاه روشن وجود دارد. نگاه اول، نگاه «شرق‌گرایان خام» است که معتقدند باید بیش از پیش به روسیه قفل شد، پیمان استراتژیک بست، و با این وابستگی، خود را در برابر هر حملهٔ احتمالی آمریکا و اسرائیل بیمه کرد. این گروه در تبلیغات رسمی، روسیه را به‌عنوان «هم‌پیمان وفادار» معرفی می‌کنند و هر انتقادی به مسکو را «خیانت به محور مقاومت» می‌خوانند.
🔸نگاه دوم، نگاه بدبینان است؛ کسانی که به تاریخ معاصر و رفتار روسیه در میدان‌های واقعی قدرت چشم دوخته‌اند: روسیه‌ای که از ارمنستان چشم پوشید، از منافع سوریه به‌سادگی عبور کرد، در ماجرای «کانال زنگزور» سکوت کرد و همهٔ این‌ها را فدای اولویت اصلی خود، یعنی معامله با غرب بر سر اوکراین و امنیت خود، نمود. این واقعیت‌ها برای هر عقل سیاسی بیدار، یک پیام روشن دارند: روسیه در لحظهٔ معاملهٔ بزرگ، حاضر است هر متحد کوچکتری را — از جمله ایران — پشت در بگذارد.
🔸بنابراین، اگر در آلاسکا توافقی گسترده شکل بگیرد که بخشی از آن کاهش تنش میان روسیه و آمریکا باشد، امیدواری شرق‌گرایان در جمهوری اسلامی ضربهٔ سنگینی خواهد خورد. این ضربه، به سود آن بخش از حاکمیت خواهد بود که بر گفت‌وگوی مستقیم با واشنگتن اصرار دارند و معتقدند که نه روسیه و نه حتی چین، در بزنگاه‌های واقعی حاضر نیستند منافع خود را قربانی منافع ایران کنند.
این تغییر موازنه، اگر اتفاق بیفتد، صرفاً یک تحول تاکتیکی نیست؛ بلکه شکاف راهبردی در داخل جمهوری اسلامی را عمیق‌تر خواهد کرد. شرق‌گرایان در برابر سندی زنده از بی‌اعتمادی روسیه قرار می‌گیرند، و عملگرایان داخلی فرصت می‌یابند تا خط ارتباط با آمریکا را به‌عنوان یک ضرورت، نه یک انتخاب، جا بیندازند.
🔸از منظر مسکو هم ماجرا روشن است: روسیه در سیاست خارجی یک محاسبه‌گر بی‌رحم است. حتی اگر ایران را موقتاً در یک معامله کنار بگذارد، می‌داند که در بلندمدت، به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای، تهران را نمی‌توان کاملاً از بازی خارج کرد — همان‌گونه که بعد از تغییرات در سوریه، مسکو رابطه‌اش را با دولت جدید حفظ کرد، حتی وقتی تهران عملاً حذف شده بود.
🔸با این حال، آنچه برای ایران حیاتی است، درک همین حقیقت است: هر کشور، حتی هم‌پیمان امروز، فردا به محض تغییر منافعش، مسیرش را عوض می‌کند. جمهوری اسلامی اگر همچنان روی کارت روسیه شرط‌بندی کند، در لحظهٔ معاملهٔ بزرگ، نه‌تنها متحدش را از دست می‌دهد، بلکه در موقعیتی قرار می‌گیرد که با دست خالی باید با دشمنانش روبه‌رو شود.
مذاکرات آلاسکا، چه ایران در متن آن باشد چه نه، آینه‌ای است که تهران باید در آن خود را ببیند. در این آینه، تصویر یک حکومت وابسته به وعده‌های قدرت‌های خارجی دیده می‌شود که برای بقا، بین شرق و غرب آونگ‌وار در حرکت است، اما هنوز نفهمیده که امنیت و منافع ملی، نه در سایهٔ پوتین تأمین می‌شود و نه در سایهٔ چین؛ بلکه تنها با تصمیم‌گیری مستقل و حل‌وفصل اختلافات اساسی با غرب، به‌ویژه آمریکا، ممکن است.
🔸اگر پوتین و ترامپ بر سر اوکراین معامله کنند و فضای جهانی به سمت کاهش تنش برود، تهران هم یا باید این تغییر را بپذیرد و مسیر تازه‌ای باز کند، یا با توهم «محور شرق» به استقبال انزوای عمیق‌تر و ضربه‌های سنگین‌تر برود. بازی تغییر کرده است؛ تنها بازنده، کسی است که هنوز فکر می‌کند زمین همان زمین دیروز است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
فيلسوفي كه مي گفت:
«صنعت و تكنولوژي نشانه قهر الهي است»!

✍️ قاسم خرمي

🔰 28 سال از مرگ سيد احمد فرديد گذشت اما ميراث فكري او در «غرب ستيزي» و «ستيز با علوم انساني» هنوز زنده است و از جامعه ايران قرباني مي گيرد.

🔰 احمد مهيني يزدي معروف به «سيد احمد فرديد»، در سال1326 با بورس دولتي براي ادامه تحصيل در رشته علوم تربيتي به دانشگاه سوربن فرانسه رفت و از آنجا با فيلسوف مشهور آلماني«مارتين هايدگر» آشنا شد كه از منتقدين مدرنيته و تمدن صنعتي غرب بود.

🔰 فردید میان تفکر هایدگر با اندیشه های عرفانی محی الدین عربی ( فیلسوف اسلامی قرن ۶ هجری)، رابطه ای قائل شد و کوشید تا از اندیشه هایدگری، قرائت و تفسیر شرقی و عرفانی ارائه کند. از ترکیب اینها، «حکمت انسی» را پدید آورد تا آن را به جای علم و فلسفه غربی بنشاند. علم در فلسفه غرب پدیده ای حصولی یا اکتسابی است. در حکمت انسی فردید علم پدیده ای حضوری و شهودی شد. براساس این برداشت، جوامع شرقی مثل ایران دیگر نیازی به علم و تکنولوژی غربی و پیمودن راه آن‌ها ندارند.

🔰فرديد البته پيشگام غربستيزي در ايران نبود؛ اما اولين تير به سمت كاروان علوم انساني در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را، او پرتاب كرد و آنرا را داراي منشاء يوناني و غربزده دانست. او علم و صنعت جديد را هم در نتيجه همين متافيزيك مدرن ناميد و اعلام كرد كه هيچ خير و بركتي در آن نيست. از نظر او اگر روند به همین شکل پیش برود، سرانجام «بشر سروصدای ماشین را به جای ندای حق می‌گیرد»!

🔰 او به بركت همين حرفها و بدون هيچ سابقه مبارزاتي، در فرداي پيروزي انقلاب 57، در زمره مدافعان سينه چاك انقلاب اسلامي قرار گرفت و مریدانی را گرد خود جمع كرد و تاجائيكه كه جا داشت در كلاسهاي درس و محافل علمي به ديگران تاخت و برچسب ماسوني و يهودي و غربزده زد و خواهان پاك كردن خشونت آميز اين به گفته او «لكه هاي فرهنگي» شد

🔰 مشهور است كه فرديد« بد مي فهميد و بد مي فهماند». اگر فرديد انديشه هايدگر را درست فهميده باشد وشاگردان فرديد او را؛ مسلما پرچم مقابه با غرب كه به نام فرديد بلند شد و به ضديت با صنعت و تكنولوژي كشيده شد، براي جامعه ايران بويژه جامعه صنعتي نوپای كشور بسيار پرهزينه و مخرب بود.

🔰سيد احمد فرديد در 25 مرداد 1373 در تهران و در تنهايي در گذشت. در آن زمان، فرزندان او هم مثل فرزندان برخي مسئولان و روشنفكران غرب ستيز ايراني، در حال تحصيل و اقامت در غرب بودند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
www.tg-me.com/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام با من باش
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
2025/10/22 19:16:19
Back to Top
HTML Embed Code: