Telegram Web Link
.
مولانا، ٢٠٠٧، کاری از ١٧ سال پیش

١- مولانا رسیده به آنچه می باید، او می خواست به دیگران هم بچشاند شهد رسیدن را. اگر امروز بود شاید دیگر سراغ شعر و داستان نمی رفت و با مدیایی حرف می زد که بیشترین مخاطب را داشته باشد چرا که مثل خیلی از شاعران دیگر در پی زیبایی سخن نبود. ساختار کلامش برای انتقال مفاهیمی بود که با جان به آن ها رسیده بود...

٢- سال ۲۰۰۷ به مناسبت هشتصدمین سال تولد مولانا گنگره ی بزرگداشت اش در تهران و چند شهر دیگر برگزار شد. این پُستر را در آن روزهای خوب و فرهنگی کار کرده بودم. هم ۲۰۰۷ است و هم پرواز و فراتر رفتن با ترکیب عمودی. پرنده اى كه بال گشوده به ماورا يا آتشی که زبانه می کشد: ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها

٣- هميشه لى آوت كردن نوشته ها ى زياد برايم جالب و جذاب بوده است. اين نوع چينش حروف براى القاى سماع و در عين حال زمين است كه فرم اصلى فراتر زمين به آسمان مى پرد.
بافت اين كار را هم از يك كيف چرمى فرسوده ساختم. بافت به كارهاى تجسمى لحن و لهجه مى دهد و اينجا هم براى قدمت زبان و زمان مولانا از اين بافت استفاده كرده ام.
...
Farzad Adibi
Photo
فراخوان طراحی پوستر با موضوع ۶ اردیبهشت روز سنندج(روژ سنه)

استان کردستان دارای پتانسیل های فرهنگی و هنری بسیاری است که  فرصت خلق آثار هنری فاخر را فراهم میسازد. در این راستا موضوع ۶ اردیبهشت روز سنندج میتواند جاذبه های فرهنگی ، هنری و بصری این استان را با ابزار پوستر  به جامعه ای بزرگتر معرفی نماید. شورای فرهنگ عمومی استان کردستان در سال ١٣٩٧ نام‌گذاری ٦ اردیبهشت‌ماه به نام «روز سنه» (روز سنندج) را تصویب کرد. به همین مناسبت انجمن هنرهای تجسمی استان کردستان با همکاری
سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری سنندج در نظر دارد  نمایشگاهی از آثار پوستر را برای بزرگداشت این روز در گالری هنر شهر سنندج برگزار نماید.

نکات قابل توجه برای ایده پردازی :
۱) سنندج (به کردی: سَنَه یا سنه‌دژ) مرکز استان کردستان .
۲) بافت شهر سنندج از لحاظ توپوگرافی دارای ویژگی منحصربه‌فردی است. رشته کوه های زاگرس در این منطقه به صورت زنجیروار دور شهر را به مانند دژی فرا گرفته است که این ساختار جغرافیایی بیان بصری خواصی را برای شهر سنندج به وجود آورده است.
۳) هویت و ساختار زیبایی شناختی  سنندج بر مبنای آداب و اعتقاداتی فرهنگ منطقه ای یا محلی(local) کردستان شکل گرفته است. فرهنگی برساخته از جغرافیا، زبان، موسیقی، رقص، پوشش و ...همچنین میتوان به آثار حجمی و مجسمه های شهری در سطح شهر سنندج اشاره کرد که روایت گر هویت دیداری منحصر به فرد سنندج باشد.
۴)نشانه های سمبلیک و شمایلی در هویت بصری سنندج می تواند در بیان طراحی پوستر حائز اهمیت باشد .
۵)موسیقی در سنندج رویکردها و بیان های مختلفی را دارد، مانند موسیقی بر مبنای اعتقادات عرفانی و همچنین موسیقی فلکلور که برساخته از زندگی و مراسم های اجتماعی مردم آن منطقه است.
سنندج از طرف سازمان جهانی یونسکو به عنوان شهر خلاق موسیقی شناخته شده است.

شرایط شرکت در مسابقه:
-شرکت برای تمامی هنرمندان در سطح کشور آزاد و رایگان است.
-آثار ارسالی برای داوری می‌بایست در مرحله اول داوری بصورت: 1080x1350 pix با رزولیشن ۳۰۰dpi-JPEG / HIGH بصورت عمودی بوده که در مرحله بعد از انتخاب توسط داوران و درخواست از هنرمندان منتخب در قالب پوسترهایی با رزولوشن ۱۵۰dpi و با اندازه ۱۰۰ در ۸۰ سانتی‌متر JPEG / HIGH عمودی برای چاپ و ارائه در نمایشگاه باشند.
-بر روی پوستر باید عبارتهای(٦ گۆلان ڕۆژ سنە) و
(۶ اردیبهشت روز سنندج)درج گردد.
-در تکنیک و ابزار مورد استفاده محدودیتی وجود ندارد. اما تمام عناصر بصری باید به صورت اختصاصی برای این منظور طراحی شده باشند و کپی نباشد.
-در تعداد ارسال آثار از طرف یک شرکت کننده محدودیتی وجود ندارد.
طراح با شرکت در این مسابقه حق هر گونه استفاده چاپی و دیجیتالی از اثر ارسالی را با حفظ حقوق معنوی طراح برای انجمن هنرهای تجسمی استان کردستان قائل می‌شود.

شیوه ارسال:
شرکت کنندگان میتوانند آثار خود را به آیدی تلگرام:
@Chshafei
ارسال نمایند.

زمانبندی:
مهلت ارسال فایل اصلی ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
برگزاری نمایشگاه و اعلام برندگان: همزمان با روز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۲۷ آوریل ۲۰۲۴ روز جهانی گرافیک میباشد.

هیأت داوران:
فرزاد ادیبی
بیژن صیفوری
امیر کریمیان

جوایز:
به سه طراح برگزیده براساس نظرات داوران سه جایزه ۵ میلیون تومانی اهدا می گردد. همچنین به تمامی هنرمندانی که آثار آنها به نمایشگاه راه یافته است، گواهی شرکت در نمایشگاه اهدا خواهد شد.

آثار برگزیده بصورت نمایشگاه گروهی در گالری هنر سنندج و همچنین در سطح شهر سنندج به نمایش در خواهند آمد.

طراح پستر: امير كريميان
Visualarts.ut.ac.ir
نمايشگاه مجازى استادان دانشكده هنرهاى تجسمى دانشگاه تهران: محمود جوادی پور- صادق بریرانی- مرتضی ممیز- قباد شیوا- فرشید مثقالی- محمدحسین حلیمی- مسعود سپهر- مهنوش مشیری- مصطفی اسدالهی- سیدمحمد فدوی- صداقت جباری کلخورانی- محمدرضا دوست محمدی-
فرزاد ادیبی- مسعود نجابتی- فاطمه کرکه آبادی- منوچهر عبداله زاده- مجید عباسی- علیرضا مصطفی زاده- مجید کاشانی.
طراح پستر: دكتر محمد فدوى
.
دوست شاعرم، استاد شمس لنگرودی سال ١٣٩٠ در مقدمه کتاب «چشم۳۳» درباره کارهایم مطلبی نوشته‌اند با عنوان «حضور جوهر شعر»که بخش‌هایی از آن را با تصاویری که اشاره کرده‌اند(صفحه هاى بعدى)اینجا می‌خوانیم:

چیزی که در مواجهه با هر اثر هنری بیش از هر چیز دیگر نظرم را جلب می‌کند، حضور جوهر شعر در آن اثر است و گمان می‌کنم که این امر طبیعی است چون که مشغله‌ام شعر است و کم و بیش دانسته‌ام که شعر نه اثری احساسات‌برانگیز و حتی تأثیرگذار است، بلکه متنی است متشکل از عناصر شکل دهنده‌ی شعر چون استعاره، ایجاز، ... و تصور می‌کنم که مهمترین عامل تحقق شعر ترکیب کیفی عناصری در یک متن باشد.
در هر اثر هنری کارکرد طبیعی عناصر تغییر می‌کند و رابطه‌ای جدید میان آنها شکل می‌گیرد و باعث تأثیرات عاطفی بر مخاطب می‌شود که معمولاً شاعرانه است. از این زاویه آثار فرزاد ادیبی از جمله شاعرانه‌ترین آثار تجسمی است و برجستگی کارهای او در کشف روابط پنهان میان اشیاء و سخنها و خلاقیت‌های شگفت است. «ساطور» در ظاهر به شکل «بادبزن» است اما این دو که کنار هم قرار می‌گیرند هر دو کارکردشان را از دست می‌دهند…
دنباله در پست پسين⬇️
⬆️دنباله ى پست پيشين
…این پدیده‌ی تلفیقی کیفیت تازه‌ای است که نه بادبزن است نه تبر بلکه پدیده‌ای است صرفاً هنری که استعاره‌ای تراژیک نه کمیک از وضعیتی همگانی است... پرندگانی که با ابزار و یراق به دست ادیبی شکل می‌گیرند به معصومیت از دست رفته‌ی پرندگی اشاره‌ی بیشتری دارند تا به صنعت زدگی و اتفاقاً جالب نیز همین جاست که آثار ادیبی در عین حال که از این تضادها شکل می‌گیرند مرثیه خوانی بر گذشته‌های خاکستر شده آدمی نیست و نگفته پیداست که من از وجود نوعی شعر در آثار فرزاد ادیبی حرف می‌زنم نه از دیگر جنبه های کارش. از جنبه‌های دیگر کارهای او دیگرانی سخنانی گفته‌اند که نیازی به اشاره‌ی ناکافی من نیست. اشاره‌ام به کشف و خلاقیت‌های شاعرانه و توانایی او در ایجاد رابطه با کسانی است که مثل قورباغه های اریش فرید شوخی شوخی سنگ می‌خورند و جدی جدی می‌میرند.
شاید به همین دلیل است که من این همه از کارش لذت می‌برم چون من هم برای همین قورباغه‌ها می‌نویسم.
شمس لنگرودی
.
سه طرح جلد کتاب از ۱۵ سال پیش
۱- کار طراحی گرافیک نوعی ترجمه‌ٔ تصویری ست و در کار ترجمه تا اصل مطلب را در زبان مبدأ درک نکنیم، نمی‌توانیم به زبان مقصد برسیم و نمی‌تواینم مسیر درستی را برای رسیدن به زبان مقصد انتخاب کنیم. زبان مقصد را معمولا در مدرسه‌‌ها می‌آموزیم اما به زبان مبدأ کمتر توجه می‌کنیم، من از کودکی با ادبیات مأنوس بوده‌ام و در دورانی نیز چیزهایی نوشته‌ام که دوست داشته‌ام شعر بنامم‌شان و گاهی نیز از دوستانی شعر را یادگرفته‌ام، دوستانی مثل شمس لنگرودی، حافظ موسوی، قیصر امین‌پور، ساعد باقری، سهیل محمودی و.... تا این حد با زبان مبدأ آشنایی دارم.
۲- بارها پیش آمده است که کتابی را سفارش داده‌اند کار کنم اما چون با آن ارتباط برقرار نکرده‌ام، طراحی‌اش نکرده و ردش کرده‌ام حتی اگر هزینهٔ خوبی برای طراحی پیشنهاد شده یا ناشر و یا شاعر و نویسندهٔ معروفی آن را سفارش داده باشد چون با آن ارتباط نگرفته‌ام محترمانه گفته‌ام نمی‌توانم ترجمه‌اش کنم به تصویر. البته گاهی در تنگنای مالی یا رودرواسی مجبور به کاری شده‌ام که معمولا از نتیجهٔ آن راضی نبوده‌ام.
دنباله در پست پسين⬇️
دنباله ى پست پيشين ⬆️

۳- سر کلاس صفحه‌آرایی معمولا یکی دوجلسه‌ای را به صفحه‌آرایی شعر می‌گذرانیم و پس از تمرین، دانشجویانی که کمتر با شعر ارتباط می‌گرفته‌اند می‌گویند دیگر می‌دانند چگونه شعر را بفهمند و به تصویر بکشند. قرائتِ درست هجا‌ها و رعایت اکسان‌ها به خوانش درست شعر کمک می‌کند و خوانش درست شعر به درک آن و درک هر موضوع و پیامی به ترجمهٔ درست آن می‌انجامد اگر فن ترجمه(تصویر) بدانیم.
۴- در این مجموعه از کارهای رضا صفریان یک یونیفرم پنهانی را با کاغذ مچاله‌ای که سایهٔ آدمی‌ست و بازی مفهومی با عنوان نستعلیق رعایت کرده‌ام که با شما به اشتراک می‌گذارم‌شان.
قلب یا دل؟
۱- گاهی برخی از نمادهای گرافیکی به قدری تکراری، نخ‌نما وگاه ‌آزاردهنده می‌شوند که ترجیح می‌دهیم در محصولاتی مثل پُستر و جلد کتاب، سراغ‌شان نرویم، یکی از این نمادها همان دل یا قلب معروف است که بسیار بسیار تکراری ست. من هم ترجیح می‌دهم کمتر از این نماد استفاده کنم اما در ترجمهٔ تصویری گاهی ناگزیریم به استفاده از آن که نماد عشق است. یاد حافظ می‌افتم که می‌گوید: «یک قصه نیست غم عشق، این عجب/ کز هر زبان که می شنوم نامکرر است» پس می شود این واژه (نماد) را به بکار برد اما طوری که غیرتکراری باشد.
۲- ادعایی ندارم در طراحی نامکرر این نماد اما تلاش‌هایی داشته‌ام که برخی از آن‌ها را اینجا به شما پیشکش می‌کنم: در صفحه نخست از بوسه‌ٔ دو قلاب جا رختی یا چوب لباسی قلبی ایجاد شده که پارچهٔ حریر زنانه، آنها را به یگانگی برده است. در صفحه‌ٔ بعد طوفانی که پنجره‌های ملال و تکرار را به هم ریخته و دو پنجره در هم‌آغوشی هم به قلب رسیده‌اند و در صفحه ۳ آینه چون قلبی شکسته و در صفحه ۴ که یک تصویرسازی‌ست تنها سروی که مقابلش حوض است در آب بازتاب شده و عشق ایجاد شده است.
⬇️دنباله در پست پسين
⬆️دنباله پست پيشين

۳- در ادبیات کهن و حتی در ادبیات فرهیختهٔ امروزی پارسی از واژهٔ دل به جای قلب استفاده شده است که قلب  هم‌خانوادهٔ تقلب است مثل سکهٔ قلب. قلب از چیزی حکایت می کند که قابل تغییر است، هر لحظه به حسی دچار است و قابل اعتماد و تکیه نیست. ازسوی دیگر کلمهٔ قلب، عربی و واژهٔ دل پارسی ست.
2024/05/19 05:04:39
Back to Top
HTML Embed Code: