#داش_فریدصلواتی
متأسفانه فضای مجازی و جریان سریع اخبار، جامعه ما را به سوی نوعی فراموشی جمعی سوق داده. هر روز با موجی از حوادث تلخ و عجیب روبرو میشویم که برای ساعاتی داغ میشوند و سپس در اعماق تاریخچه شبکههای اجتماعی گم میشوند.
آن کودک دستفروش که مورد ضرب و شتم قرار گرفت، امروز کجاست؟
آن مستأجران درمانده که اسبابهایشان به خیابان ریخته شد، چه شدند؟
آن "خلیج عربی" که رسانههای عربی به کار بردند، با چه قاطعیتی پاسخ داده شد و امروز چه بر سر آن قاطعیت آمده؟
درد و رنجی که فردی را به خودسوزی میکشاند، تنها برای چند روز سوژه میشود و سپس فراموش میشود.
اهانت به سرمایههای ملی و فرهنگی ما، مانند فردوسی، در هیاهوی روزمره گم میشود.
حواشی زندگی شخصی مسئولان و سلبریتیها، جای بحثهای مهمتر را میگیرد و سپس خود نیز فراموش میشود.
اختلاسهای میلیاردی که نامشان عوض میشود، اما ماهیتشان تکرار میشود.
آن نخبهها و هنرمندانی که یکی پس از دیگری خاک وطن را ترک کردند، یادمان رفته آنها که ماندند، در چه شرایطی هستند.
و آن بزرگانی که رفتند و جایشان خالی است؛ گویی جامعه به حرکت عادی خود ادامه میدهد، غافل از اینکه ستونهایش یکی پس از دیگری در حال سقوط هستند.
به تعبیر #داش_فرید ، این فراموشی، زخمهای جامعه را التیام نمیبخشد، بلکه تنها آنها را عمیقتر و چرکینتر میکند. ما خاطره جمعی خود را از دست دادهایم و این، بزرگترین تهدید برای هویت و آیندهمان است. تا زمانی که نپذیریم مشکلات با فراموشی حل نمیشوند، بلکه با یادآوری، پیگیری و مسئولیتپذیری جمعی قابل حل هستند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
یادمان باشد: ملتی که گذشته را فراموش کند، محکوم به تکرار آن است. .
کانال #داش_فریدصلواتی
https://www.tg-me.com/farid_salavat
متأسفانه فضای مجازی و جریان سریع اخبار، جامعه ما را به سوی نوعی فراموشی جمعی سوق داده. هر روز با موجی از حوادث تلخ و عجیب روبرو میشویم که برای ساعاتی داغ میشوند و سپس در اعماق تاریخچه شبکههای اجتماعی گم میشوند.
آن کودک دستفروش که مورد ضرب و شتم قرار گرفت، امروز کجاست؟
آن مستأجران درمانده که اسبابهایشان به خیابان ریخته شد، چه شدند؟
آن "خلیج عربی" که رسانههای عربی به کار بردند، با چه قاطعیتی پاسخ داده شد و امروز چه بر سر آن قاطعیت آمده؟
درد و رنجی که فردی را به خودسوزی میکشاند، تنها برای چند روز سوژه میشود و سپس فراموش میشود.
اهانت به سرمایههای ملی و فرهنگی ما، مانند فردوسی، در هیاهوی روزمره گم میشود.
حواشی زندگی شخصی مسئولان و سلبریتیها، جای بحثهای مهمتر را میگیرد و سپس خود نیز فراموش میشود.
اختلاسهای میلیاردی که نامشان عوض میشود، اما ماهیتشان تکرار میشود.
آن نخبهها و هنرمندانی که یکی پس از دیگری خاک وطن را ترک کردند، یادمان رفته آنها که ماندند، در چه شرایطی هستند.
و آن بزرگانی که رفتند و جایشان خالی است؛ گویی جامعه به حرکت عادی خود ادامه میدهد، غافل از اینکه ستونهایش یکی پس از دیگری در حال سقوط هستند.
به تعبیر #داش_فرید ، این فراموشی، زخمهای جامعه را التیام نمیبخشد، بلکه تنها آنها را عمیقتر و چرکینتر میکند. ما خاطره جمعی خود را از دست دادهایم و این، بزرگترین تهدید برای هویت و آیندهمان است. تا زمانی که نپذیریم مشکلات با فراموشی حل نمیشوند، بلکه با یادآوری، پیگیری و مسئولیتپذیری جمعی قابل حل هستند، این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت.
یادمان باشد: ملتی که گذشته را فراموش کند، محکوم به تکرار آن است. .
کانال #داش_فریدصلواتی
https://www.tg-me.com/farid_salavat
👍8👎6❤2
#داش_فریدصلواتی
در سالهای آغازین انقلاب، نامها نماد آرمانها و باورهای اعتقادی بودند: «زهرا»، «زینب»، «روحالله»، «میثم» و «ابوذر». هر نام، روایتی بود از یک شهید، یک قیام و ایمانی ناب.
حتی مسئولان نیز در این زمینه پیشگام میشدند و این نامها را بر فرزندان تازه متولدشدهٔ خود مینهادند.
به یاد دارم در اصفهان،گروهی انقلابی با نام «ابوذر» شکل گرفته بود که بیشتر اعضایش، نام پسران خود را «ابوذر» گذاشته بودند. جالب آنکه با چند تن از همین «ابوذر»ها آشنا هستم که سالها بعد نام خود را تغییر دادند.
پدر خودم نیز همزمان با انقلاب،نام برادر تازه متولدشدهام را «نوید» گذاشت؛ شاید هدفش این بود که این انقلاب، نویدبخش پیروزی و آزادی است.
دوستی دیگر،نام فرزندش را بر مبنای نام امام خمینی «روحالله» گذاشت، اما نمیدانم چرا سالهاست او را «سیروان» صدا میزنند.
اخیرا دیدم دختر آقای #علی_شمخانی نیز دو اسم دارد.فاطمه و ستایش
اما امروز،نامها روایتگر زندگیِ شخصی و نگاههای منحصربهفرد شدهاند: «آریانا»، «باران»، «تارا». هر نام، بیتی از شعری کهن، وامگرفته از اسطورهای باستانی یا نمادی از ذوق و نگاهی فردی است.
این تحول،نه انکار دیروز، که تصدیق امروز است. جامعه از «ما»ی بزرگ و یکپارچه، به سمت «من»های خلاق و فردیتیافته در حرکت است. هر نسل، روح زمانهٔ خویش را بر پیشانی فرزندانش نقش میزند.
به نظر میرسد دستگاههای ثبت احوال کشور باید با واقعیتهای اجتماعی و ذائقهٔ در حال تغییر مردم همراه شوند. #داش_فرید از متولیان امر میپرسد: آیا زمان آن نرسیده که در انتخاب نام، دست خانوادهها بازتر گذاشته شود و از اجبار به انتخاب نامهای خاص یا تکراری پرهیز گردد؟ چرا باید جامعه به سمتی برود که بسیاری از افراد دو نام داشته باشند: یکی در شناسنامه و دیگری در زندگی واقعی؟ این «فرهنگ دواسمی» تنها موجب سردرگمی و ایجاد مشکل در هویت اجتماعی میشود.
همانطور که نمیتوان برای یک پل تاریخی مانند #پل_خواجو دو نام تصور کرد، برای یک انسان نیز باید هویتی واحد و بهیادماندنی تعریف کرد.
نام شناسنامهای من #فریدالدین_محمد است .
کانال #داش_فریدصلواتی
https://www.tg-me.com/farid_salavat
در سالهای آغازین انقلاب، نامها نماد آرمانها و باورهای اعتقادی بودند: «زهرا»، «زینب»، «روحالله»، «میثم» و «ابوذر». هر نام، روایتی بود از یک شهید، یک قیام و ایمانی ناب.
حتی مسئولان نیز در این زمینه پیشگام میشدند و این نامها را بر فرزندان تازه متولدشدهٔ خود مینهادند.
به یاد دارم در اصفهان،گروهی انقلابی با نام «ابوذر» شکل گرفته بود که بیشتر اعضایش، نام پسران خود را «ابوذر» گذاشته بودند. جالب آنکه با چند تن از همین «ابوذر»ها آشنا هستم که سالها بعد نام خود را تغییر دادند.
پدر خودم نیز همزمان با انقلاب،نام برادر تازه متولدشدهام را «نوید» گذاشت؛ شاید هدفش این بود که این انقلاب، نویدبخش پیروزی و آزادی است.
دوستی دیگر،نام فرزندش را بر مبنای نام امام خمینی «روحالله» گذاشت، اما نمیدانم چرا سالهاست او را «سیروان» صدا میزنند.
اخیرا دیدم دختر آقای #علی_شمخانی نیز دو اسم دارد.فاطمه و ستایش
اما امروز،نامها روایتگر زندگیِ شخصی و نگاههای منحصربهفرد شدهاند: «آریانا»، «باران»، «تارا». هر نام، بیتی از شعری کهن، وامگرفته از اسطورهای باستانی یا نمادی از ذوق و نگاهی فردی است.
این تحول،نه انکار دیروز، که تصدیق امروز است. جامعه از «ما»ی بزرگ و یکپارچه، به سمت «من»های خلاق و فردیتیافته در حرکت است. هر نسل، روح زمانهٔ خویش را بر پیشانی فرزندانش نقش میزند.
به نظر میرسد دستگاههای ثبت احوال کشور باید با واقعیتهای اجتماعی و ذائقهٔ در حال تغییر مردم همراه شوند. #داش_فرید از متولیان امر میپرسد: آیا زمان آن نرسیده که در انتخاب نام، دست خانوادهها بازتر گذاشته شود و از اجبار به انتخاب نامهای خاص یا تکراری پرهیز گردد؟ چرا باید جامعه به سمتی برود که بسیاری از افراد دو نام داشته باشند: یکی در شناسنامه و دیگری در زندگی واقعی؟ این «فرهنگ دواسمی» تنها موجب سردرگمی و ایجاد مشکل در هویت اجتماعی میشود.
همانطور که نمیتوان برای یک پل تاریخی مانند #پل_خواجو دو نام تصور کرد، برای یک انسان نیز باید هویتی واحد و بهیادماندنی تعریف کرد.
نام شناسنامهای من #فریدالدین_محمد است .
کانال #داش_فریدصلواتی
https://www.tg-me.com/farid_salavat
❤2
