SekkePod Episode 98
Sekke Podcast
قسمت نود و هشتم پادکست سکه
«مرزهای فرصت: اقتصاد ایران در عرصه بینالملل»
10:00 تصویر وضعیت بینالملل
21:21 کسری بودجه آمریکا
28:48 مقابله چین و آمریکا
38:51 سه حوزه آسیبپذیری چین
57:00 کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس
1:17:59 آسیای میانه
1:27:13 رشد ایران و شرایط بینالملل
حامی مالی:
کارگزاری پیشرو | وبسایت | تلگرام
@Sekke_Podcast
«مرزهای فرصت: اقتصاد ایران در عرصه بینالملل»
10:00 تصویر وضعیت بینالملل
21:21 کسری بودجه آمریکا
28:48 مقابله چین و آمریکا
38:51 سه حوزه آسیبپذیری چین
57:00 کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس
1:17:59 آسیای میانه
1:27:13 رشد ایران و شرایط بینالملل
حامی مالی:
کارگزاری پیشرو | وبسایت | تلگرام
@Sekke_Podcast
👍39👎2
Forwarded from مقدمه (Amir H. Moghaddam)
مازندران: آیینه عبرت گیلان
امیر هاشمی مقدم: انصافنیوز
(چکیده:) به تازگی هادی حقشناس، استاندار گیلان درباره جلوگیری از ساخت و ساز غیرمجاز در این استان نکات ارزشمندی بیان کرد. اما نکته نسنجیده دیگری هم گفت که در رسانهها بازتاب بیشتری داشت: «اجازه نخواهیم داد کسی خارج از گیلان آمده و زمین برای ویلاسازی بگیرد». در این باره لازم است چند نکته یادآوری گردد.
✅ساخت ویلا در هر نقطه مجاز و مسکونی کشور توسط هر کسی که شناسنامه ایرانی داشته باشد، آزاد است و هیچکسی نمیتواند از این کار جلوگیری کند. یک تبریزی میتواند در زاهدان، یک اهوازی در مشهد، یک بختیاری در اصفهان، یک بوشهری در رشت و... طبق قوانین رسمی و موجود کشور ویلا خرید و فروش کند یا بسازد. این اصولا جزو بدیهیات یک جامعه مدرن بر پایه دولت-ملت است.
✅بر پایه بقیه سخنان استاندار در این نشست، میتوان چنین برداشت کرد که منظور ایشان این است که بیشترین ویلاسازیها در محدودههای غیرمسکونی و بیرون از طرح هادی روستاها، توسط غیربومیان انجام میشود. حتی اگر فرض کنیم این سخن درست و بر پایه آمار و ارقام باشد، بخش مهمی از واقعیت ناگفته مانده است: این بومیها هستند که به حریم جنگل و کوه و رودخانه تجاوز کرده، زمینهای بیرون از بافت را تصرف کرده و به غیربومیها میفروشند. همین بومیها هستند که زمینهای کشاورزی را قطعهبندی کرده و زیر نام «زمین شهرکی» به غیربومیها میفروشند و حتی شوربختانه در آگهیهای تبلیغاتیشان با افتخار از عباراتی همچون «منطقه تهرانینشین» یا «شهرک غیربومی» استفاده میکنند.
✅مجوزهایی که پس از ساخت این ویلاها به افراد غیربومی داده میشود نیز عموما توسط دستگاهها و اداراتی است که کارمندانشان بومی و گیلانیاند.
✅نباید فراموش کرد که خود گیلانیها هم دارند پا به پای غیربومیها برای استفاده شخصی خودشان و در محدودههای بیرون از بافت مسکونی، ویلاسازی میکنند.
✅گیلان اکنون یک الگوی ویلاسازی را در کنار خود دارد: بلایی که بهواسطه ویلاسازی بر سر مازندران آمده، بیگمان جبران ناپذیر است. تقریبا دیگر هیچ نقطه بکری در مازندران باقی نمانده؛ هیچ جنگل و کوه و دره و رودخانهای از ویلاسازی در امان نبوده؛ هیچ چشمانداز طبیعی سالمی از پنجره خانههای شهری دیده نمیشود؛ زمینهای جنگلی و کشاورزی بهطور روزانه دارند به نفع ساخت ویلاهای بدقواره عقبنشینی میکنند؛ معماری بومی مازندران تقریبا بهطور کامل توسط نماهای نامتناسب رومی و... از بین رفته و...
✅تلخی داستان اینجاست که با اشباع شدن ظرفیت استان مازندران، بسیاری از گردشگران، متقاضیان ویلا در شمال و حتی شماری از مازندرانیهای خسته از شلوغی بیش از حد این استان، به سوی گیلان کشیده شدهاند. بنابراین گیلانیها باید از وضعیت کنونی مازندران درس عبرت بگیرند و اجازه ندهند گیلان هم تبدیل به مازندران دوم شود.
با این توصیفها، امید است جدیت استاندار گیلان برای پیشگیری از تبدیل زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی، پیش از تمرکز بر غیربومیها، بر خود بومیها بهعنوان زمینهساز این تخلفات توجه کند. در این راه و با توجه به دو دهه تجربه مطالعاتی نگارنده در زمینه آسیبهای گردشگری در مازندران، پیشنهادهای زیر مطرح میشود:
1. آگاهسازی گیلانیها در زمینه پیامدهای تعرض به حریم منابع طبیعی و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی.
2. برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی در این زمینه برای اعضای شوراهای شهر و روستا، دهیاران، کارمندان شهرداری، اداره مسکن و شهرسازی، منابع طبیعی، محیط زیست و...
3. سنجش و تعیین ظرفیت تحمل هر روستا (برای نمونه، هزار نفر یا دویست باب خانه) و ممنوعیت ساخت ویلا/خانه بیش از این ظرفیت.
4. پیشگیری از نصب تابلوهای «روستای توریستی...» برای هر روستایی که دارای جاذبه است، پیش از ارزیابی پیامدهای محیط زیستی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی.
5. شناسایی عرصههای طبیعی در معرض خطر و اعلام محدوده غیرمجاز برای ورود گردشگران.
6. نصب تابلوی راهنمای طبیعتگردی در ورودی جنگلها و منابع طبیعی مورد توجه گردشگران.
7. نصب تابلوی راهنما در ورودی روستاهای مقصد گردشگری (لزوم احترام به فرهنگ بومی).
8. برگزاری دورههای آموزشی برای مهندسان طراح، نقشهکش، معمار، ناظر و... برای استفاده از طرحهای بومی یا متناسب با فرهنگ و طبیعت گیلان.
9. در نظر گرفتن تخفیف برای سازههای مرتبط با معماری بومی و افزایش تعرفه برای سازههای مرتبط با فرهنگ غربی.
10. شناسایی و تشویق فعالان مروج فرهنگ بومی گیلان (از راهنمایان تور گرفته تا معماران، اعضای شورا، دهیاران، سمنها و...).
11. ساخت نرمافزارهای گردشگری استان و تشویق گردشگران و حتی بومیان به نصب آن در تلفنهای همراه و توضیحات کامل درباره هر جاذبه طبیعی یا فرهنگی و شیوههای نگهداری از آن در حین سفر و...
@moghaddames
امیر هاشمی مقدم: انصافنیوز
(چکیده:) به تازگی هادی حقشناس، استاندار گیلان درباره جلوگیری از ساخت و ساز غیرمجاز در این استان نکات ارزشمندی بیان کرد. اما نکته نسنجیده دیگری هم گفت که در رسانهها بازتاب بیشتری داشت: «اجازه نخواهیم داد کسی خارج از گیلان آمده و زمین برای ویلاسازی بگیرد». در این باره لازم است چند نکته یادآوری گردد.
✅ساخت ویلا در هر نقطه مجاز و مسکونی کشور توسط هر کسی که شناسنامه ایرانی داشته باشد، آزاد است و هیچکسی نمیتواند از این کار جلوگیری کند. یک تبریزی میتواند در زاهدان، یک اهوازی در مشهد، یک بختیاری در اصفهان، یک بوشهری در رشت و... طبق قوانین رسمی و موجود کشور ویلا خرید و فروش کند یا بسازد. این اصولا جزو بدیهیات یک جامعه مدرن بر پایه دولت-ملت است.
✅بر پایه بقیه سخنان استاندار در این نشست، میتوان چنین برداشت کرد که منظور ایشان این است که بیشترین ویلاسازیها در محدودههای غیرمسکونی و بیرون از طرح هادی روستاها، توسط غیربومیان انجام میشود. حتی اگر فرض کنیم این سخن درست و بر پایه آمار و ارقام باشد، بخش مهمی از واقعیت ناگفته مانده است: این بومیها هستند که به حریم جنگل و کوه و رودخانه تجاوز کرده، زمینهای بیرون از بافت را تصرف کرده و به غیربومیها میفروشند. همین بومیها هستند که زمینهای کشاورزی را قطعهبندی کرده و زیر نام «زمین شهرکی» به غیربومیها میفروشند و حتی شوربختانه در آگهیهای تبلیغاتیشان با افتخار از عباراتی همچون «منطقه تهرانینشین» یا «شهرک غیربومی» استفاده میکنند.
✅مجوزهایی که پس از ساخت این ویلاها به افراد غیربومی داده میشود نیز عموما توسط دستگاهها و اداراتی است که کارمندانشان بومی و گیلانیاند.
✅نباید فراموش کرد که خود گیلانیها هم دارند پا به پای غیربومیها برای استفاده شخصی خودشان و در محدودههای بیرون از بافت مسکونی، ویلاسازی میکنند.
✅گیلان اکنون یک الگوی ویلاسازی را در کنار خود دارد: بلایی که بهواسطه ویلاسازی بر سر مازندران آمده، بیگمان جبران ناپذیر است. تقریبا دیگر هیچ نقطه بکری در مازندران باقی نمانده؛ هیچ جنگل و کوه و دره و رودخانهای از ویلاسازی در امان نبوده؛ هیچ چشمانداز طبیعی سالمی از پنجره خانههای شهری دیده نمیشود؛ زمینهای جنگلی و کشاورزی بهطور روزانه دارند به نفع ساخت ویلاهای بدقواره عقبنشینی میکنند؛ معماری بومی مازندران تقریبا بهطور کامل توسط نماهای نامتناسب رومی و... از بین رفته و...
✅تلخی داستان اینجاست که با اشباع شدن ظرفیت استان مازندران، بسیاری از گردشگران، متقاضیان ویلا در شمال و حتی شماری از مازندرانیهای خسته از شلوغی بیش از حد این استان، به سوی گیلان کشیده شدهاند. بنابراین گیلانیها باید از وضعیت کنونی مازندران درس عبرت بگیرند و اجازه ندهند گیلان هم تبدیل به مازندران دوم شود.
با این توصیفها، امید است جدیت استاندار گیلان برای پیشگیری از تبدیل زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی، پیش از تمرکز بر غیربومیها، بر خود بومیها بهعنوان زمینهساز این تخلفات توجه کند. در این راه و با توجه به دو دهه تجربه مطالعاتی نگارنده در زمینه آسیبهای گردشگری در مازندران، پیشنهادهای زیر مطرح میشود:
1. آگاهسازی گیلانیها در زمینه پیامدهای تعرض به حریم منابع طبیعی و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی.
2. برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی در این زمینه برای اعضای شوراهای شهر و روستا، دهیاران، کارمندان شهرداری، اداره مسکن و شهرسازی، منابع طبیعی، محیط زیست و...
3. سنجش و تعیین ظرفیت تحمل هر روستا (برای نمونه، هزار نفر یا دویست باب خانه) و ممنوعیت ساخت ویلا/خانه بیش از این ظرفیت.
4. پیشگیری از نصب تابلوهای «روستای توریستی...» برای هر روستایی که دارای جاذبه است، پیش از ارزیابی پیامدهای محیط زیستی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی.
5. شناسایی عرصههای طبیعی در معرض خطر و اعلام محدوده غیرمجاز برای ورود گردشگران.
6. نصب تابلوی راهنمای طبیعتگردی در ورودی جنگلها و منابع طبیعی مورد توجه گردشگران.
7. نصب تابلوی راهنما در ورودی روستاهای مقصد گردشگری (لزوم احترام به فرهنگ بومی).
8. برگزاری دورههای آموزشی برای مهندسان طراح، نقشهکش، معمار، ناظر و... برای استفاده از طرحهای بومی یا متناسب با فرهنگ و طبیعت گیلان.
9. در نظر گرفتن تخفیف برای سازههای مرتبط با معماری بومی و افزایش تعرفه برای سازههای مرتبط با فرهنگ غربی.
10. شناسایی و تشویق فعالان مروج فرهنگ بومی گیلان (از راهنمایان تور گرفته تا معماران، اعضای شورا، دهیاران، سمنها و...).
11. ساخت نرمافزارهای گردشگری استان و تشویق گردشگران و حتی بومیان به نصب آن در تلفنهای همراه و توضیحات کامل درباره هر جاذبه طبیعی یا فرهنگی و شیوههای نگهداری از آن در حین سفر و...
@moghaddames
انصاف نیوز
مازندران: آیینه عبرت گیلان | امیر هاشمی مقدم
امیر هاشمی مقدم، دانشآموختهی دکترای انسانشناسی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی نوشت: به تازگی هادی حقشناس، استاندار گیلان در آیین بزرگداشت روز شوراها که در رشت برگزار شد، درباره جلوگیری از ساخت و ساز غیرمجاز در این استان نکات مثبت و ارزشمندی…
👍254👎11
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️خدای منتقم یا خدای رحمان؟
✍🏻سهند ایرانمهر
انتشار و فراگیر شدن ویدیویی از «بازسازی جهنم در فومن» از جمله موضوعات مورد بحث در فضای مجازی است.
تجربه دینی، همچون تجربه انسانی، وجوه متکثری دارد؛ گاه در صورت خوف جلوه میکند، و گاه در صورت رجاء. آنکه به خدا مینگرد، نه همواره دوست میبیند، و نه پیوسته داور. از اینرو، ادیان تاریخی نیز در تکوین خویش، دو دستگاه الهیات موازی ساختهاند: یکی الهیات خوف و عقوبت، که خدا را در مقام حاکم و منتقم مینشاند؛ و دیگری الهیات لطف و محبت، که خدا را چونان پدر یا دوست درمیآورد. اما پرسش درخور تأمل آن است که چرا در برخی قرائتهای دینی، و بهویژه در ادوار خاصی از تاریخ، وجه منتقم و قهار خدا بر وجه رحمان و ودود او غلبه مییابد؟ و چرا بر جهنم و عقاب بیشتر تأکید میشود تا بهشت و رحمت؟
پاسخ را باید نه در ذات دین، بلکه در بستر اجتماعی و کارکرد تاریخی آن جُست. جامعهشناسی دین، از دورکیم تا ماکس وبر، دین را در نسبت با نیازهای نظم اجتماعی فهم کرده است. دورکیم، دین را انعکاسِ ساختار جامعه میدانست: خدا تصویری قدسی از کلِ جماعت است. در جوامع گسیخته، پرتضاد یا در حال گذار، دین به ابزاری برای بازسازی اقتدار و بازتولید هنجارها بدل میشود. در این شرایط، خدا چونان داور اعظم، نگاهبان نظم و حافظ مرزها تصویر میشود. وجه قهار و جبار خدا، دقیقاً آنجا پررنگ میشود که جامعه در وضعیتی از بیهنجاری (anomie) قرار دارد و نیازمند نظمی قدسی برای بازسازی اقتدار است.
در نظریه ماکس وبر نیز دینهای نجاتبخش، از جمله اسلام و مسیحیت، واجد دو گرایشاند: «اخلاق جهانگریز» و «اخلاق جهانپذیر». آنگاه که دین در خدمت تنظیم مناسبات قدرت یا مشروعسازی نظم سیاسی درمیآید، اخلاق جهانپذیر آن غلبه مییابد؛ یعنی دینی که مجازات و پاداش را بهعنوان ابزارهایی برای کنش اخلاقی به خدمت میگیرد، و بدینوسیله، جامعه را اداره میکند. در این قرائت، تأکید بر جهنم و کیفر، نه از سر وجود وجهی خشن در خداوند، بلکه از نیاز به سلطه نمادین نشأت میگیرد. چنانکه فوکو میگفت: «قدرت، پیش از آنکه تن را ادب کند، روح را مهار میکند.»
از سوی دیگر، در شرایطی که دین در شکل پناهگاه روانی فردی ظاهر میشود و نه نهاد اجتماعیِ نظمساز، چهرهای دیگر از خدا پدیدار میگردد. عرفان، محصول این صورتبندی دوم است. در دورههایی چون حملهی مغولان، که نظم زمینی فرو میریزد و نهادهای قدرت دینی نیز دچار اختلال میشوند، فردِ مؤمن دیگر به دنبال دینِ قانونگذار و مجازاتگر نمیگردد، بلکه به سوی دینی شخصی، تأملی، و تسکینبخش میشتابد. عرفان در این معنا، نه ابزار حکومت است و نه دستگاه قضاوت، بل پناهگاه اضطراب وجودی انسان است. برجستگی وجه رحمانی خدا در این حوزه، نه ناشی از اخلاقگرایی، بلکه زادهی نیاز به معنا، رهایی، و بازسازی فردیت است. به تعبیر مارسل گوشه، عرفان محصول «فردیت رهاشده از هیبت نهادها»ست.
از این رو، غلبه وجه جباریت در برخی قرائتهای دینی، نه بهخاطر خصلت متافیزیکی خدا، بلکه بهخاطر کارکرد سیاسی و اجتماعی الهیات در زمینه خاص تاریخی است.
@sahandiranmehr
✍🏻سهند ایرانمهر
انتشار و فراگیر شدن ویدیویی از «بازسازی جهنم در فومن» از جمله موضوعات مورد بحث در فضای مجازی است.
تجربه دینی، همچون تجربه انسانی، وجوه متکثری دارد؛ گاه در صورت خوف جلوه میکند، و گاه در صورت رجاء. آنکه به خدا مینگرد، نه همواره دوست میبیند، و نه پیوسته داور. از اینرو، ادیان تاریخی نیز در تکوین خویش، دو دستگاه الهیات موازی ساختهاند: یکی الهیات خوف و عقوبت، که خدا را در مقام حاکم و منتقم مینشاند؛ و دیگری الهیات لطف و محبت، که خدا را چونان پدر یا دوست درمیآورد. اما پرسش درخور تأمل آن است که چرا در برخی قرائتهای دینی، و بهویژه در ادوار خاصی از تاریخ، وجه منتقم و قهار خدا بر وجه رحمان و ودود او غلبه مییابد؟ و چرا بر جهنم و عقاب بیشتر تأکید میشود تا بهشت و رحمت؟
پاسخ را باید نه در ذات دین، بلکه در بستر اجتماعی و کارکرد تاریخی آن جُست. جامعهشناسی دین، از دورکیم تا ماکس وبر، دین را در نسبت با نیازهای نظم اجتماعی فهم کرده است. دورکیم، دین را انعکاسِ ساختار جامعه میدانست: خدا تصویری قدسی از کلِ جماعت است. در جوامع گسیخته، پرتضاد یا در حال گذار، دین به ابزاری برای بازسازی اقتدار و بازتولید هنجارها بدل میشود. در این شرایط، خدا چونان داور اعظم، نگاهبان نظم و حافظ مرزها تصویر میشود. وجه قهار و جبار خدا، دقیقاً آنجا پررنگ میشود که جامعه در وضعیتی از بیهنجاری (anomie) قرار دارد و نیازمند نظمی قدسی برای بازسازی اقتدار است.
در نظریه ماکس وبر نیز دینهای نجاتبخش، از جمله اسلام و مسیحیت، واجد دو گرایشاند: «اخلاق جهانگریز» و «اخلاق جهانپذیر». آنگاه که دین در خدمت تنظیم مناسبات قدرت یا مشروعسازی نظم سیاسی درمیآید، اخلاق جهانپذیر آن غلبه مییابد؛ یعنی دینی که مجازات و پاداش را بهعنوان ابزارهایی برای کنش اخلاقی به خدمت میگیرد، و بدینوسیله، جامعه را اداره میکند. در این قرائت، تأکید بر جهنم و کیفر، نه از سر وجود وجهی خشن در خداوند، بلکه از نیاز به سلطه نمادین نشأت میگیرد. چنانکه فوکو میگفت: «قدرت، پیش از آنکه تن را ادب کند، روح را مهار میکند.»
از سوی دیگر، در شرایطی که دین در شکل پناهگاه روانی فردی ظاهر میشود و نه نهاد اجتماعیِ نظمساز، چهرهای دیگر از خدا پدیدار میگردد. عرفان، محصول این صورتبندی دوم است. در دورههایی چون حملهی مغولان، که نظم زمینی فرو میریزد و نهادهای قدرت دینی نیز دچار اختلال میشوند، فردِ مؤمن دیگر به دنبال دینِ قانونگذار و مجازاتگر نمیگردد، بلکه به سوی دینی شخصی، تأملی، و تسکینبخش میشتابد. عرفان در این معنا، نه ابزار حکومت است و نه دستگاه قضاوت، بل پناهگاه اضطراب وجودی انسان است. برجستگی وجه رحمانی خدا در این حوزه، نه ناشی از اخلاقگرایی، بلکه زادهی نیاز به معنا، رهایی، و بازسازی فردیت است. به تعبیر مارسل گوشه، عرفان محصول «فردیت رهاشده از هیبت نهادها»ست.
از این رو، غلبه وجه جباریت در برخی قرائتهای دینی، نه بهخاطر خصلت متافیزیکی خدا، بلکه بهخاطر کارکرد سیاسی و اجتماعی الهیات در زمینه خاص تاریخی است.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
👍101👎21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دموکراتیک میشویم؟
ایرانیان از خود میپرسند «آیا بالاخره دموکراتیک میشویم؟» و برخی دیگر هم میپرسند «دموکراسی به چه درد میخورد؟». دیگرانی هم میپرسند شرایط دموکراتیک شدن چیست؟ دَن اسلیتر و جوزف وُنگ در کتاب «از توسعه تا مردمسالاری» (انتشارات روزنه، ۱۴۰۴) با بررسی تجربه دموکراسی در کشورهای آسیایی به سؤالات درباره تعریف دموکراسی، شرایط دموکراتیک شدن، و کاربردهای دموکراسی پاسخ دادهاند.
لینک ویدیو در یوتیوب
https://youtu.be/ERgHXda6VMA
رحمان قهرمانپور، مترجم کتاب، در این گفتوگو به سؤالاتی درباره دموکراسی میپردازد که این کتاب به آنها پاسخ داده است. این گفتوگو اگرچه درباره کتاب «از توسعه تا مردمسالاری» انجام شده، اما به برخی از مهمترین سؤالات درباره دموکراسی در ایران هم پرداخته و ایدههایی درباره شرایط دموکراسی در ایران هم مطرح میکند.
#دموکراسی #دموکراتیک_شدن #دموکراسی_آسیایی #رحمان_قهرمانپور #دن_اسلیتر #جوزف_ونگ #نشر_روزنه
@fazeli_mohammad
ایرانیان از خود میپرسند «آیا بالاخره دموکراتیک میشویم؟» و برخی دیگر هم میپرسند «دموکراسی به چه درد میخورد؟». دیگرانی هم میپرسند شرایط دموکراتیک شدن چیست؟ دَن اسلیتر و جوزف وُنگ در کتاب «از توسعه تا مردمسالاری» (انتشارات روزنه، ۱۴۰۴) با بررسی تجربه دموکراسی در کشورهای آسیایی به سؤالات درباره تعریف دموکراسی، شرایط دموکراتیک شدن، و کاربردهای دموکراسی پاسخ دادهاند.
لینک ویدیو در یوتیوب
https://youtu.be/ERgHXda6VMA
رحمان قهرمانپور، مترجم کتاب، در این گفتوگو به سؤالاتی درباره دموکراسی میپردازد که این کتاب به آنها پاسخ داده است. این گفتوگو اگرچه درباره کتاب «از توسعه تا مردمسالاری» انجام شده، اما به برخی از مهمترین سؤالات درباره دموکراسی در ایران هم پرداخته و ایدههایی درباره شرایط دموکراسی در ایران هم مطرح میکند.
#دموکراسی #دموکراتیک_شدن #دموکراسی_آسیایی #رحمان_قهرمانپور #دن_اسلیتر #جوزف_ونگ #نشر_روزنه
@fazeli_mohammad
👍103👎4
زوال و بیدولتی دولت
محمد فاضلی
از دولت انتظار میرود خیلی کارها را انجام دهد، مثلاً برنامهریزی کند، موانع توسعه را کنار بزند و حلال مسألهها باشد. اما تا وقتی بازسازی ظرفیت دولت صورت نگیرد انجام اثربخش این کارها ممکن نیست. توضیح میدهم که به چه علت و با چه فرایندهایی، ظرفیت دولت در ایران زوال یافته است.
یک. زوال نیروی انسانی دولت
از روزی که قرار شده گزینشی وجود داشته باشد که آدمهای دولت را بر اساس معیارهای هر روز بیربطتر و تنگنظرانهتری ارزیابی کند، و کارآمدی، تخصص و صلاحیت فنی جایگاه درخوری در گزینش نداشته باشد؛ زوال نیروی انسانی دولت شروع شد. بعدها وقتی برخورد به دلایل سیاسی با آدمهای کارآمد رواج یافت، و وقتی سقف حقوق دریافتی آدمهای دولت خیلی کمتر از بخش خصوصی شد، این زوال شدت گرفت.
دو. زوال اختیارات دولت
قدرت سیاسی همواره از بوروکراسی تخصصی و مدعی استقلال میترسد. قدرت سیاسی نمیفهمد بوروکراسی چه میکند، سر از کارش درنمیآورد و همیشه میترسد نکند موفقیتهای بوروکراسی رقیب قدرتش شود. رابطه قدرت سیاسی و بوروکراسی از جنس عشق و نفرت است. بوروکراسی لازم است تا کارها انجام شود و قدرت موفق جلوه کند، و از آن نفرت دارد چون از کارش سر در نمیآورد و میترسد قدرت بوروکراسی از قدرت سیاسی بیشتر شود.
به همین دلایل – و کمی بیشتر – قدرت سیاسی در ایران همواره تلاش کرده بوروکراسی برایش شاخ نشود. دائم اختیارات بوورکراسی را گرفته و با انواع شوراهای موازی، سازمانهای بیرون از دولت و راهبردهای دیگر، دولت و بوروکراسی آنرا مهار کند. این مهار کردن، هر لحظه پیچیدهتر شده و تا سطح فشل و فلج کردن دولت پیش رفته است. هر گوشهای از اختیارات دولت بین سازمانهای رسمی و غیررسمی، شوراها و تشکیلات موازی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی تقسیم شده است. زوال سازمانی دولت هم در این مسیر رخ داده است. دولت به موجودیتی متمرکز اما فاقد نقطه اثر، انحصارگر اما بدون ظرفیت تمرکز بر حل مسأله، و متمرکز زهوار دررفته تبدیل شده است.
سه. زوال منابع مالی
میزان دسترسی دولت به درآمد نفت کاهش پیدا کرده، و بقیه درآمدها هم در ردیفهای بودجهای مختلف که برخی هیچ نسبتی با کارکردهای ذاتی دولت برای خلق رشد اقتصادی یا حل مسألههای توسعهای ندارند، هزینه میشوند. بخش زیادی از منابع در صندوقهای بازنشستگی صرف میشوند و افزایش دائمی کسر بودجه نشان میدهد هزینهها از درآمدها فراتر رفتهاند. دولت امروز دیگر دولت دهههای قبل نیست. تحریمها هم بر زوال منابع مالی، توزیع آنها بین نهادهای مختلف و کاهش اقتدار دولت در این بخش بسیار مؤثر بودهاند.
چهار. زوال اجتماعی دولت
دولت به دلیل ناتوانی در حل انبوه مسألهها – از آلودگی هوا گرفته تا ناترازی برق و انرژی، مشکلات بانکی، رشد اقتصادی و تورم و بیکار و ... – با بحران سرمایه اجتماعی هم مواجه شده است. نهاد دولت در ایران (صرفنظر از دولت چندم) به زوال اجتماعی دچار شده است.
🔴 نتیجهگیری
دولت در چنین فضایی، دائم گسیختهتر و دچار بیدولتی میشود. مسألههای حلنشده در گذشته هم شدت بیشتری پیدا میکنند. من اسمش را گذاشتهام «قیچی زوال ظرفیت دولت و مسألههای حلنشده»، قیچیای که با برشهایش بقا و ارتقای ایران را تهدید میکند. این پدیده که طی چند دهه بروز کرده، درمان فوری ندارد و بازسازی ظرفیت دولت زمانبر است؛ و تحت هر شرایطی، اثر خود را تا مدتها (بسته به نوع مواجهه برای درمان آن) باقی خواهد گذارد.
در چنین احوالی، دونالد ترامپ سخنان تحقیرآمیزی درخصوص ایران گفت. احساسات ایرانیان نیز خیلی جریحهدار شد و مقامات در سطوح مختلف پاسخهایی دادند. اما به گمان من همه این پاسخها تا وقتی قیچی زوال ظرفیت دولت و مسألههای حلنشده کار میکند، حرفهای بیاثری هستند که به کار التیام روح و روان هم نمیآیند.
پاسخ معنادار به آقای ترامپ، و وضعیت ایران امروز، کار زمانبر بازسازی ظرفیت دولت است. بازسازی ظرفیت دولت باید بر محور معکوس کردن چهار فرایندی که باعث زوال ظرفیت دولت شدهاند صورت بگیرد. بخش زیادی از رنجهای مردم ایران، و بخش عمده تحقیرهای مندرج در گفتههای آقای ترامپ برآمده از زوال ظرفیت حل مسأله است. پاسخ هم حرف نیست، عزم سیاسی و برنامه بازسازی ظرفیت دولت نیاز دارد.
خواننده میپرسد پس ظرفیت جامعه چه میشود؟ این پرسشی است که به اندازه پرسش از بازسازی ظرفیت دولت اهمیت دارد و در نوشتار دیگری به آن میپردازم.
***
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
http://youtube.com/@fazelimedia
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
از دولت انتظار میرود خیلی کارها را انجام دهد، مثلاً برنامهریزی کند، موانع توسعه را کنار بزند و حلال مسألهها باشد. اما تا وقتی بازسازی ظرفیت دولت صورت نگیرد انجام اثربخش این کارها ممکن نیست. توضیح میدهم که به چه علت و با چه فرایندهایی، ظرفیت دولت در ایران زوال یافته است.
یک. زوال نیروی انسانی دولت
از روزی که قرار شده گزینشی وجود داشته باشد که آدمهای دولت را بر اساس معیارهای هر روز بیربطتر و تنگنظرانهتری ارزیابی کند، و کارآمدی، تخصص و صلاحیت فنی جایگاه درخوری در گزینش نداشته باشد؛ زوال نیروی انسانی دولت شروع شد. بعدها وقتی برخورد به دلایل سیاسی با آدمهای کارآمد رواج یافت، و وقتی سقف حقوق دریافتی آدمهای دولت خیلی کمتر از بخش خصوصی شد، این زوال شدت گرفت.
دو. زوال اختیارات دولت
قدرت سیاسی همواره از بوروکراسی تخصصی و مدعی استقلال میترسد. قدرت سیاسی نمیفهمد بوروکراسی چه میکند، سر از کارش درنمیآورد و همیشه میترسد نکند موفقیتهای بوروکراسی رقیب قدرتش شود. رابطه قدرت سیاسی و بوروکراسی از جنس عشق و نفرت است. بوروکراسی لازم است تا کارها انجام شود و قدرت موفق جلوه کند، و از آن نفرت دارد چون از کارش سر در نمیآورد و میترسد قدرت بوروکراسی از قدرت سیاسی بیشتر شود.
به همین دلایل – و کمی بیشتر – قدرت سیاسی در ایران همواره تلاش کرده بوروکراسی برایش شاخ نشود. دائم اختیارات بوورکراسی را گرفته و با انواع شوراهای موازی، سازمانهای بیرون از دولت و راهبردهای دیگر، دولت و بوروکراسی آنرا مهار کند. این مهار کردن، هر لحظه پیچیدهتر شده و تا سطح فشل و فلج کردن دولت پیش رفته است. هر گوشهای از اختیارات دولت بین سازمانهای رسمی و غیررسمی، شوراها و تشکیلات موازی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی تقسیم شده است. زوال سازمانی دولت هم در این مسیر رخ داده است. دولت به موجودیتی متمرکز اما فاقد نقطه اثر، انحصارگر اما بدون ظرفیت تمرکز بر حل مسأله، و متمرکز زهوار دررفته تبدیل شده است.
سه. زوال منابع مالی
میزان دسترسی دولت به درآمد نفت کاهش پیدا کرده، و بقیه درآمدها هم در ردیفهای بودجهای مختلف که برخی هیچ نسبتی با کارکردهای ذاتی دولت برای خلق رشد اقتصادی یا حل مسألههای توسعهای ندارند، هزینه میشوند. بخش زیادی از منابع در صندوقهای بازنشستگی صرف میشوند و افزایش دائمی کسر بودجه نشان میدهد هزینهها از درآمدها فراتر رفتهاند. دولت امروز دیگر دولت دهههای قبل نیست. تحریمها هم بر زوال منابع مالی، توزیع آنها بین نهادهای مختلف و کاهش اقتدار دولت در این بخش بسیار مؤثر بودهاند.
چهار. زوال اجتماعی دولت
دولت به دلیل ناتوانی در حل انبوه مسألهها – از آلودگی هوا گرفته تا ناترازی برق و انرژی، مشکلات بانکی، رشد اقتصادی و تورم و بیکار و ... – با بحران سرمایه اجتماعی هم مواجه شده است. نهاد دولت در ایران (صرفنظر از دولت چندم) به زوال اجتماعی دچار شده است.
🔴 نتیجهگیری
دولت در چنین فضایی، دائم گسیختهتر و دچار بیدولتی میشود. مسألههای حلنشده در گذشته هم شدت بیشتری پیدا میکنند. من اسمش را گذاشتهام «قیچی زوال ظرفیت دولت و مسألههای حلنشده»، قیچیای که با برشهایش بقا و ارتقای ایران را تهدید میکند. این پدیده که طی چند دهه بروز کرده، درمان فوری ندارد و بازسازی ظرفیت دولت زمانبر است؛ و تحت هر شرایطی، اثر خود را تا مدتها (بسته به نوع مواجهه برای درمان آن) باقی خواهد گذارد.
در چنین احوالی، دونالد ترامپ سخنان تحقیرآمیزی درخصوص ایران گفت. احساسات ایرانیان نیز خیلی جریحهدار شد و مقامات در سطوح مختلف پاسخهایی دادند. اما به گمان من همه این پاسخها تا وقتی قیچی زوال ظرفیت دولت و مسألههای حلنشده کار میکند، حرفهای بیاثری هستند که به کار التیام روح و روان هم نمیآیند.
پاسخ معنادار به آقای ترامپ، و وضعیت ایران امروز، کار زمانبر بازسازی ظرفیت دولت است. بازسازی ظرفیت دولت باید بر محور معکوس کردن چهار فرایندی که باعث زوال ظرفیت دولت شدهاند صورت بگیرد. بخش زیادی از رنجهای مردم ایران، و بخش عمده تحقیرهای مندرج در گفتههای آقای ترامپ برآمده از زوال ظرفیت حل مسأله است. پاسخ هم حرف نیست، عزم سیاسی و برنامه بازسازی ظرفیت دولت نیاز دارد.
خواننده میپرسد پس ظرفیت جامعه چه میشود؟ این پرسشی است که به اندازه پرسش از بازسازی ظرفیت دولت اهمیت دارد و در نوشتار دیگری به آن میپردازم.
***
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
http://youtube.com/@fazelimedia
@fazeli_mohammad
YouTube
Mohammad Fazeli | محمد فاضلی
من در این صفحه تحلیلهایم درباره مسائل جامعه ایران را منتشر میکنم. تحلیلها درباره سیاست، دموکراسی، توسعه اقتصادی، صنعتی شدن، محیطزیست، مسأله آب، شرکتهای ایرانی، سرمایه انسانی و هر آنچه در طی سالها دربارهاش پژوهش کرده و نوشتهام. نسخه تصویری پادکستهایم…
👍193👎2
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴توقف سووشون به سود کیست؟
🔺اعتماد ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘ماجرای توقف سریال سووشون و نماوا و دخالتهای ساترا در موضوع زوایای گوناگونی دارد که در این یادداشت به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.
🔘اولین مسأله از نظر من وارد کردن پای دستگاه قضایی در ماجرا است. به نظر میرسد که به دلیل جایگاه و اعتبار نسبی این دستگاه و با توجه به عملکرد آقای اژهای، عدهای و نهادهایی دنبال آن هستند که در این موارد پای این دستگاه را به ماجرا باز کنند و خود را پشت این قوه پنهان نمایند. این رفتار به زیان دستگاه قضایی است، بویژه آنکه در مرحله دادسرا عمل میشود. مرحلهای که به نسبت سریع و شاید پرخطا انجام میشود ولی مسئولیت آن برعهده دستگاه قضایی میافتد و به طور معمول هم اغلب این پروندهها به دادگاه و صدور حکم ختم نمیشود.
🔘به نظر میرسد که آقای اژهای باید برای این موارد رویه به نسبت شفاف و روشنی را در نظر بگیرند، این گونه نیست که یک سریال بزرگ و یک سکوی نمایشی معتبر را با یک دستور و بدون هیچ پیشزمینهای متوقف کرد. هر کارد تیزی را هم که مورد استفاده نابجا شود، به سرعت کُند میشود و کارآیی اصلی آن زایل میشود. دستگاه قضایی هم از این قاعده مستثنا نیست.
🔘نکته دوم؛ ناامن کردن سرمایهگذاری است. امسال که سال سرمایهگذاری نامگذاری شده، شایسته است بیش از همیشه از امنیت آن دفاع شود. این چه دفاعی است که با یک دستور و به فوریت یک سرمایهگذاری را بلاموضوع و نابود کرد و دهها سرمایهگذاری جدید را نیز متزلزل و متوقف نمود؟
🔘به نظر میرسد که راههای سرمایهگذاری بیش از پیش با موانع خودساخته همراه شده است و اتفاقاً ریاست دستگاه قضایی در این باره مفصل توصیه کرده و توضیح دادهاند، ولی این عملکرد هیچ تطابقی با آن توصیهها و سیاستها ندارد.
🔘نکته سوم؛ معیارهای ممیزی و سانسور در ایران است. این معیارها به کلی سلیقهای و مندرآوردی است و به قول یکی از سیاسیون اصولگرا اگر قرآن به عنوان یک کتاب عادی برای انتشار داده میشد، احتمالاً مجوز نمیگرفت، و من تردید ندارم که نهجالبلاغه به طور قطع مشمول این ممنوعیت میشد. حتی در موضوعات اخلاقی هم همین قاعده برقرار است. اساساً این محدودیتها با هیچ معیار عرفی و عقلی تطابق ندارد، بویژه در شرایطی که در ادامه گفته میشود.
🔘نکته چهارم؛ بیمعنی بودن این محدودیتها است. از یک سریال طولانی چندین ثانیه را مورد سوال قرار دادن قابل حل است، ولی کشتن سریال و مرجع نمایشدهنده آن بیمسئولیتی در برابر حقوق مردم است ولی مهمتر از این، وجود سریالهای سراسر مخرب در رسانههای غیر رسمی است که میلیونها بازدید دارد و فشار آوردن به سریالها و تولیدات فرهنگی ساخت داخل، اگر نگوییم با هدف حمایت از سریالهای ویرانگر ترکیهای است، حداقل باید گفت نتیجه طبیعی و ناخواسته این فشارها همین است.
🔘این چه رفتاری است که زور خود را فقط به تولیدکننده داخلی نشان دهیم؟ پیام روشن این رفتار این است که از ایران بروید و هر چه خواستید بسازید. مردم هم که به همه آنها دسترسی دارند. این ظلم به تولیدکننده داخلی است.
🔘نکته پنجم؛ برخی بدرستی تصور میکنند که فشار به تولیدکنندگان مستقل برای این است که بازار صدا و سیما کساد نشود. ماجرا این است که بازار صدا و سیما از وجود یک بازار مساوی و رقیب کساد نمیشود، بلکه اگر بخواهند، از وجود این بازار، قویتر هم میشوند. نبودن تولیدکننده مستقل موجب گرایش مردم به صدا و سیما نمیشود، بلکه گرایش به سریالهای ترکیهای را تقویت میکند و این نتیجه قطعی است، زیرا اغلب تولیدات صدا و سیما در وضعیت فعلی هیچ گونه مطلوبیتی ندارند، بدون رقابت نمیتوان تولید فرهنگی جذاب و آموزنده داشت. سووشون یکی از آثار فاخر ادبیات ایران است، نمیتوان روح آن را در نمایش نادیده گرفت و سانسور کرد.
🔘و بالاخره اینکه نگاه اغلب اعضای جامعه دهها پله از آنچه که سیاستگذاران خط قرمز خود میدانند گذشته است. هم به لحاظ نظری و رفتاری و هم به لحاظ دسترسی به تولیدات فرهنگی مطلوب خودشان. خانه از پایبست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است. یک نگاهی به تولیدات پرمخاطب امروز جامعه ایران بیندازید تا متوجه شوید که ممنوعیت چگونه موجب حریص شدن مردم و جوانان به استفاده از تولیداتی شده است که ده سال پیش دسترسی به انها در ذهن کمتر کسی میگنجید.
🔘🔘امیدواریم با بازنگری در این رویکردها و رفتارها، امنیت را به تولیدات فرهنگی برگردانند، دستگاه قضایی را از این میدان پرخطر خارج کنند، همه تولیدکنندگان را در رقابتی سازنده قرار دهند و بالاخره به سود شبکهها و سریالهای مبتذل ترکیهای اقدام نکنند.
🔺اعتماد ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘ماجرای توقف سریال سووشون و نماوا و دخالتهای ساترا در موضوع زوایای گوناگونی دارد که در این یادداشت به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.
🔘اولین مسأله از نظر من وارد کردن پای دستگاه قضایی در ماجرا است. به نظر میرسد که به دلیل جایگاه و اعتبار نسبی این دستگاه و با توجه به عملکرد آقای اژهای، عدهای و نهادهایی دنبال آن هستند که در این موارد پای این دستگاه را به ماجرا باز کنند و خود را پشت این قوه پنهان نمایند. این رفتار به زیان دستگاه قضایی است، بویژه آنکه در مرحله دادسرا عمل میشود. مرحلهای که به نسبت سریع و شاید پرخطا انجام میشود ولی مسئولیت آن برعهده دستگاه قضایی میافتد و به طور معمول هم اغلب این پروندهها به دادگاه و صدور حکم ختم نمیشود.
🔘به نظر میرسد که آقای اژهای باید برای این موارد رویه به نسبت شفاف و روشنی را در نظر بگیرند، این گونه نیست که یک سریال بزرگ و یک سکوی نمایشی معتبر را با یک دستور و بدون هیچ پیشزمینهای متوقف کرد. هر کارد تیزی را هم که مورد استفاده نابجا شود، به سرعت کُند میشود و کارآیی اصلی آن زایل میشود. دستگاه قضایی هم از این قاعده مستثنا نیست.
🔘نکته دوم؛ ناامن کردن سرمایهگذاری است. امسال که سال سرمایهگذاری نامگذاری شده، شایسته است بیش از همیشه از امنیت آن دفاع شود. این چه دفاعی است که با یک دستور و به فوریت یک سرمایهگذاری را بلاموضوع و نابود کرد و دهها سرمایهگذاری جدید را نیز متزلزل و متوقف نمود؟
🔘به نظر میرسد که راههای سرمایهگذاری بیش از پیش با موانع خودساخته همراه شده است و اتفاقاً ریاست دستگاه قضایی در این باره مفصل توصیه کرده و توضیح دادهاند، ولی این عملکرد هیچ تطابقی با آن توصیهها و سیاستها ندارد.
🔘نکته سوم؛ معیارهای ممیزی و سانسور در ایران است. این معیارها به کلی سلیقهای و مندرآوردی است و به قول یکی از سیاسیون اصولگرا اگر قرآن به عنوان یک کتاب عادی برای انتشار داده میشد، احتمالاً مجوز نمیگرفت، و من تردید ندارم که نهجالبلاغه به طور قطع مشمول این ممنوعیت میشد. حتی در موضوعات اخلاقی هم همین قاعده برقرار است. اساساً این محدودیتها با هیچ معیار عرفی و عقلی تطابق ندارد، بویژه در شرایطی که در ادامه گفته میشود.
🔘نکته چهارم؛ بیمعنی بودن این محدودیتها است. از یک سریال طولانی چندین ثانیه را مورد سوال قرار دادن قابل حل است، ولی کشتن سریال و مرجع نمایشدهنده آن بیمسئولیتی در برابر حقوق مردم است ولی مهمتر از این، وجود سریالهای سراسر مخرب در رسانههای غیر رسمی است که میلیونها بازدید دارد و فشار آوردن به سریالها و تولیدات فرهنگی ساخت داخل، اگر نگوییم با هدف حمایت از سریالهای ویرانگر ترکیهای است، حداقل باید گفت نتیجه طبیعی و ناخواسته این فشارها همین است.
🔘این چه رفتاری است که زور خود را فقط به تولیدکننده داخلی نشان دهیم؟ پیام روشن این رفتار این است که از ایران بروید و هر چه خواستید بسازید. مردم هم که به همه آنها دسترسی دارند. این ظلم به تولیدکننده داخلی است.
🔘نکته پنجم؛ برخی بدرستی تصور میکنند که فشار به تولیدکنندگان مستقل برای این است که بازار صدا و سیما کساد نشود. ماجرا این است که بازار صدا و سیما از وجود یک بازار مساوی و رقیب کساد نمیشود، بلکه اگر بخواهند، از وجود این بازار، قویتر هم میشوند. نبودن تولیدکننده مستقل موجب گرایش مردم به صدا و سیما نمیشود، بلکه گرایش به سریالهای ترکیهای را تقویت میکند و این نتیجه قطعی است، زیرا اغلب تولیدات صدا و سیما در وضعیت فعلی هیچ گونه مطلوبیتی ندارند، بدون رقابت نمیتوان تولید فرهنگی جذاب و آموزنده داشت. سووشون یکی از آثار فاخر ادبیات ایران است، نمیتوان روح آن را در نمایش نادیده گرفت و سانسور کرد.
🔘و بالاخره اینکه نگاه اغلب اعضای جامعه دهها پله از آنچه که سیاستگذاران خط قرمز خود میدانند گذشته است. هم به لحاظ نظری و رفتاری و هم به لحاظ دسترسی به تولیدات فرهنگی مطلوب خودشان. خانه از پایبست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است. یک نگاهی به تولیدات پرمخاطب امروز جامعه ایران بیندازید تا متوجه شوید که ممنوعیت چگونه موجب حریص شدن مردم و جوانان به استفاده از تولیداتی شده است که ده سال پیش دسترسی به انها در ذهن کمتر کسی میگنجید.
🔘🔘امیدواریم با بازنگری در این رویکردها و رفتارها، امنیت را به تولیدات فرهنگی برگردانند، دستگاه قضایی را از این میدان پرخطر خارج کنند، همه تولیدکنندگان را در رقابتی سازنده قرار دهند و بالاخره به سود شبکهها و سریالهای مبتذل ترکیهای اقدام نکنند.
👍250👎24
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صدوسیونه پادکست دغدغه ایران
فقرزدایی مؤثر
دولتها بارها از دادن وامهای خرد برای اشتغالزایی و فقرزدایی استفاده کردهاند اما اغلب ناکارآمد بودهاند به اهداف نرسیدهاند. گاه استفاده سیاسی هم از چنین وامهایی شده است. سارا شاهرخی بنیانگذار سازمان مردمنهاد ایفا توضیح میدهد که چگونه فناوری پلتفرمی و رویکرد جدیدی به تأمین مالی جمعی را برای اشتغالزایی در روستاها بهکار گرفته است.
شاهرخی از رویکرد جدیدی به کار خیر مؤثر سخن میگوید که شفاف، کمهزینه و مقیاسپذیر نیز هست.
شنیدن از
کستباکس || اسپاتیفای
مهمان: سارا شاهرخی
میزبان: محمد فاضلی
حامی مالی
برند اَوِه (AVE)
سایت سازمان مردمنهاد ایفا
شماره تماس برای حمایت مالی
09965691194
شناسه پیپال
[email protected]
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: [email protected]
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: استودیو آنسو
تاریخ انتشار
خرداد هزاروچهارصدوچهار
#پلتفرم_ایفا #سارا_شاهرخی
@dirancast_official
فقرزدایی مؤثر
دولتها بارها از دادن وامهای خرد برای اشتغالزایی و فقرزدایی استفاده کردهاند اما اغلب ناکارآمد بودهاند به اهداف نرسیدهاند. گاه استفاده سیاسی هم از چنین وامهایی شده است. سارا شاهرخی بنیانگذار سازمان مردمنهاد ایفا توضیح میدهد که چگونه فناوری پلتفرمی و رویکرد جدیدی به تأمین مالی جمعی را برای اشتغالزایی در روستاها بهکار گرفته است.
شاهرخی از رویکرد جدیدی به کار خیر مؤثر سخن میگوید که شفاف، کمهزینه و مقیاسپذیر نیز هست.
شنیدن از
کستباکس || اسپاتیفای
مهمان: سارا شاهرخی
میزبان: محمد فاضلی
حامی مالی
برند اَوِه (AVE)
سایت سازمان مردمنهاد ایفا
شماره تماس برای حمایت مالی
09965691194
شناسه پیپال
[email protected]
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: [email protected]
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: استودیو آنسو
تاریخ انتشار
خرداد هزاروچهارصدوچهار
#پلتفرم_ایفا #سارا_شاهرخی
@dirancast_official
👍67👎5
Forwarded from شرق
📌انتشارات کتاب شرق منتشر کرد
📗کتاب مبارزه با فساد در حکمرانی منابع طبیعی
📕 نویسنده: دانیل کافمن | مترجم: مهدی مقدری
قیمت:۴۵۰ هزارتومان
📚درباره کتاب:
فساد در صنایع استخراج منابع طبیعی، مانعِ حکمرانی خوب و توسعه پایدار است.
چالش فساد روزبهروز بدتر میشود. ولی پژوهشها نشان میدهد که اصلاحاتِ حکمرانی و راهبردهای مهارفساد، منافعِ حاصل از توسعه را دستیافتنی میکند.
برخی پژوهشگران حول سهگانهای از عوامل پیشرفت حکمرانی خوب همنظر شدهاند: شفافیت، پاسخگویی و مشارکت. درجاییکه پاسخگویی کارآمد، شفافیت فراگیر و مشارکت مدنی پویا جریان دارد، احتمال مهارفساد بیشتر از جایی است که تلاشها صرفاً بر شفافیت متمرکزند.
کافمن و همکارانش به این موضوع پرداختهاند که آیا این سهگانه برای مهار فساد کافی است؟ و دریافتند که اینها لازم است، ولی کافی نیست. همزمان باید برخی عوامل زمینهای وجود داشته باشد تا این سهگانه نتیجه دهد.
کتاب چهارچوبی را نشان میدهد که به مهارفساد در حکمرانی منابع طبیعی کمک میکند.
📬سفارش کتاب👇🏼
podro.shop/sharghbook/payment?sharedProduct=15673d72-37be-4e64-92b6-0d9677e360a4
@sharghdaily
📗کتاب مبارزه با فساد در حکمرانی منابع طبیعی
📕 نویسنده: دانیل کافمن | مترجم: مهدی مقدری
قیمت:۴۵۰ هزارتومان
📚درباره کتاب:
فساد در صنایع استخراج منابع طبیعی، مانعِ حکمرانی خوب و توسعه پایدار است.
چالش فساد روزبهروز بدتر میشود. ولی پژوهشها نشان میدهد که اصلاحاتِ حکمرانی و راهبردهای مهارفساد، منافعِ حاصل از توسعه را دستیافتنی میکند.
برخی پژوهشگران حول سهگانهای از عوامل پیشرفت حکمرانی خوب همنظر شدهاند: شفافیت، پاسخگویی و مشارکت. درجاییکه پاسخگویی کارآمد، شفافیت فراگیر و مشارکت مدنی پویا جریان دارد، احتمال مهارفساد بیشتر از جایی است که تلاشها صرفاً بر شفافیت متمرکزند.
کافمن و همکارانش به این موضوع پرداختهاند که آیا این سهگانه برای مهار فساد کافی است؟ و دریافتند که اینها لازم است، ولی کافی نیست. همزمان باید برخی عوامل زمینهای وجود داشته باشد تا این سهگانه نتیجه دهد.
کتاب چهارچوبی را نشان میدهد که به مهارفساد در حکمرانی منابع طبیعی کمک میکند.
📬سفارش کتاب👇🏼
podro.shop/sharghbook/payment?sharedProduct=15673d72-37be-4e64-92b6-0d9677e360a4
@sharghdaily
👍57👎4
گفتوگوها
محمد فاضلی
از ابتدای راهاندازی صفحه شخصیام در یوتیوب، گفتوگوهای زیر منتشر شده است.
گفتوگو با #مصطفی_مهرآیین
بخش اول
جهان ایرانی: جامعه-حکومت ناخوش
https://youtu.be/6NgR-L9lwUY
بخش دوم
جامعه-حکومت ناخوش: راه برونرفت
https://youtu.be/eNziqP36RQY
گفتوگو با #جواد_ظریف
۲۲۰ سال تکاپوی امنیت
https://youtu.be/h86f_b8Q55o
گفتوگو با #سارا_شاهرخی
فقرزدایی مؤثر
https://youtu.be/8xTrXtpYKls
گفتوگو با #محسن_جلالپور
تیره روزی فعالان اقتصادی
https://youtu.be/Mej3aQEDy64
گفتوگو با #مهدی_خراتیان
گیجی استراتژیک ایران
https://youtu.be/Q19c6vU69FQ?si=W-WFJcXHn9MUyodL
گفتوگو با #رحمان_قهرمانپور
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
https://youtu.be/om9RqFnDcSE
گفتوگو با #ناصر_هادیان
عادیسازی رابطه ایران و آمریکا
https://www.youtube.com/watch?v=wvkNOTQDP6o&list=PLY4DPaxNOd0I3VBnO2HZ2y6CsHkxHYDil
گفتوگو با #یاسر_عرب
زیست جنسی ایرانیان
https://youtu.be/rzrssJtcxM4
گفتوگو با #عباس_عبدی
دستآوردها و شکستهای پزشکیان
https://youtu.be/SIo4Jy58Oj4
گفتوگو با #رحمان_قهرمانپور
دموکراتیک میشویم؟
https://youtu.be/ERgHXda6VMA
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
از ابتدای راهاندازی صفحه شخصیام در یوتیوب، گفتوگوهای زیر منتشر شده است.
گفتوگو با #مصطفی_مهرآیین
بخش اول
جهان ایرانی: جامعه-حکومت ناخوش
https://youtu.be/6NgR-L9lwUY
بخش دوم
جامعه-حکومت ناخوش: راه برونرفت
https://youtu.be/eNziqP36RQY
گفتوگو با #جواد_ظریف
۲۲۰ سال تکاپوی امنیت
https://youtu.be/h86f_b8Q55o
گفتوگو با #سارا_شاهرخی
فقرزدایی مؤثر
https://youtu.be/8xTrXtpYKls
گفتوگو با #محسن_جلالپور
تیره روزی فعالان اقتصادی
https://youtu.be/Mej3aQEDy64
گفتوگو با #مهدی_خراتیان
گیجی استراتژیک ایران
https://youtu.be/Q19c6vU69FQ?si=W-WFJcXHn9MUyodL
گفتوگو با #رحمان_قهرمانپور
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
https://youtu.be/om9RqFnDcSE
گفتوگو با #ناصر_هادیان
عادیسازی رابطه ایران و آمریکا
https://www.youtube.com/watch?v=wvkNOTQDP6o&list=PLY4DPaxNOd0I3VBnO2HZ2y6CsHkxHYDil
گفتوگو با #یاسر_عرب
زیست جنسی ایرانیان
https://youtu.be/rzrssJtcxM4
گفتوگو با #عباس_عبدی
دستآوردها و شکستهای پزشکیان
https://youtu.be/SIo4Jy58Oj4
گفتوگو با #رحمان_قهرمانپور
دموکراتیک میشویم؟
https://youtu.be/ERgHXda6VMA
@fazeli_mohammad
YouTube
جهان ایرانی: جامعه-حکومت ناخوش | بخش اول گفتگوی محمد فاضلی و مصطفی مهرآیین
من و مصطفی مهرآیین، دو دوستیم که هر دو تحصیلات تکمیلی تا پایان دوره دکتری جامعهشناسی را در دانشگاه تربیت مدرس با یکدیگر طی کردهایم. ما به گفتوگو نشستهایم تا مسائل جامعه امروز ایران و راههای برونرفت از این وضعیت را بررسی کنیم.
ما در بخش اول این گفتوگو،…
ما در بخش اول این گفتوگو،…
👍106👎6
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
شیخ کاظم و پسران
فرزندان شیخ کاظم صدیقی به اتهام "فساد اقتصادی" دستگیر شدهاند.
درخواست "رسیدگی شفاف و عادلانه و قانونی" به اتهام آنان از سوی یک "دادگاه صالح" به صورت علنی، منصفانهترین برخورد با این ماجراست و فراتر از آن، آلوده شدن به منازعات سیاسی است.
در مورد شخص آقای صدیقی هم به نظرم به صلاح اوست که از پستهای خود کنارهگیری کند، آن هم نه به دلیل اینکه لزوماً مسئول عملکرد فرزندان خود است چرا که در کتاب آمده :"وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ" (هیچ باربرداری بار دیگری را بر دوش نمیکشد) بلکه، به دلیل نوع رویکرد اعتقادی و سیاسی خودش که به باور من یکسره خارج از موازین عدل و انصاف و احسان بوده است.
روشن است که در صورت محکومیت قطعی فرزندان شیخ و پیدا شدن مدرک و سندی محکمهپسند از دخالت عمدی یا سهوی شخص او در ماجرا، داستان فرق خواهد کرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
فرزندان شیخ کاظم صدیقی به اتهام "فساد اقتصادی" دستگیر شدهاند.
درخواست "رسیدگی شفاف و عادلانه و قانونی" به اتهام آنان از سوی یک "دادگاه صالح" به صورت علنی، منصفانهترین برخورد با این ماجراست و فراتر از آن، آلوده شدن به منازعات سیاسی است.
در مورد شخص آقای صدیقی هم به نظرم به صلاح اوست که از پستهای خود کنارهگیری کند، آن هم نه به دلیل اینکه لزوماً مسئول عملکرد فرزندان خود است چرا که در کتاب آمده :"وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ" (هیچ باربرداری بار دیگری را بر دوش نمیکشد) بلکه، به دلیل نوع رویکرد اعتقادی و سیاسی خودش که به باور من یکسره خارج از موازین عدل و انصاف و احسان بوده است.
روشن است که در صورت محکومیت قطعی فرزندان شیخ و پیدا شدن مدرک و سندی محکمهپسند از دخالت عمدی یا سهوی شخص او در ماجرا، داستان فرق خواهد کرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
👍431👎2
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
پدرخواندههای مافیایی
شهرت مافیا در ایتالیا بیش از هر کشور اروپایی است. سیر تحول دولت و دولتسازی در ایتالیا چگونه به پیدایش مافیا انجامیده است؟ کارکرد مافیا چیست؟ و دولتها چه زمانی مافیایی میشوند؟
دیدن ویدیو
https://youtu.be/0Z_dsNe7S2w
فرانسیس فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» با مرور تاریخ ایتالیا نشان میدهد که چگونه کیفیت دولت در ایتالیا، در حد و اندازه جایی بین آلمان و یونان ولی نزدیک به یونان شکل گرفته است. تحلیل فوکویاما، درسهای مهمی برای شناخت شیوه شکلگیری دولتها، اثرات نوع رابطه نخبگان و حکومت، فقدان طبقه دنبالکننده اصلاحات و عواقب صنعتیشدن دارد.
این تحلیل همچنین به سؤال درباره چگونه مبارزه کردن با مافیا و جلوگیری از مافیایی شدن حکومت نیز پاسخ درخوری میدهد.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/0Z_dsNe7S2w
#دولت_مافیایی #مافیا #مافیای_ایتالیا #دولت_باظرفیت #دولت_سازی #دغدغه_ایران
@dirancast_official
شهرت مافیا در ایتالیا بیش از هر کشور اروپایی است. سیر تحول دولت و دولتسازی در ایتالیا چگونه به پیدایش مافیا انجامیده است؟ کارکرد مافیا چیست؟ و دولتها چه زمانی مافیایی میشوند؟
دیدن ویدیو
https://youtu.be/0Z_dsNe7S2w
فرانسیس فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» با مرور تاریخ ایتالیا نشان میدهد که چگونه کیفیت دولت در ایتالیا، در حد و اندازه جایی بین آلمان و یونان ولی نزدیک به یونان شکل گرفته است. تحلیل فوکویاما، درسهای مهمی برای شناخت شیوه شکلگیری دولتها، اثرات نوع رابطه نخبگان و حکومت، فقدان طبقه دنبالکننده اصلاحات و عواقب صنعتیشدن دارد.
این تحلیل همچنین به سؤال درباره چگونه مبارزه کردن با مافیا و جلوگیری از مافیایی شدن حکومت نیز پاسخ درخوری میدهد.
دیدن ویدیو
https://youtu.be/0Z_dsNe7S2w
#دولت_مافیایی #مافیا #مافیای_ایتالیا #دولت_باظرفیت #دولت_سازی #دغدغه_ایران
@dirancast_official
👍101👎3
Forwarded from سهند ایرانمهر
اولینبار که با دقت نامش را دیدم وقتی بود که کتاب«آکواریومهای پیونگیانگ» را خریدم. آن کتاب، پنجرهای بود به جهنمی از دروغها؛ جهنمِ توزیع عادلانه نکبت و فشار که انسان را تا سر حدِّ ماهیِ اسیرِ آکواریوم خُرد میکند. ترجمهاش تیز و شفاف پوست چروکیده تاریخ را کنار میزد. بیشتر ترجمههای او را خواندهام . بیژن اشتری، نه مترجم که بازگو کننده سرگذشت گورستان آرمانهای پوسیده به زبانی قابل فهم بود.
در نوشتههای تلگرامیام، بارها از ترجمههای او شاهد مثال میآوردم و معرفیشان میکردم، نمیدانم این معرفیها بود یا پیدا کردنش در اینستاگرام -از طریق صفحه اینستاگرامی قبلیام پیش از آنکه به تیرغیب گرفتار و محو بشود- که مقدمه دوستی از طریق فضای مجازی فراهم شد و گاه و بیگاه گفتگویی مختصر ، بیحاشیه و بیتکلف شکل میگرفت. «امید علیه امید»ِ نادژدا ماندلشتام و «خودآموز دیکتاتورها» را هم خودش برایم فرستاد.
او مترجمی نبود که سراغ هر متنی برود. مترجم پرکاری بود و کتابها را آگاهانه انتخاب میکرد در یک کلام دال مرکزی ترجمههایش دیکتاتوری و خیال موهوم جامعه آرمانی مبتنی بر یکدست بودن با خیال خلق انسان کامل بود. نوشتههای اینستاگرامی و خاطراتش هم به خوبی نشان میداد که در تاختن به کیش شخصیت تعارف و سر سازگاری ندارد . در روزگار کرونا که ویروس ملعون دامن مرا هم گرفته بود پیام همدلی و به طنز راهحلهای خودیافتهای میداد که نشان میداد انسان خوشمشربی است .
هرگز فرصتِ دیدارِ رو در رو پیش نیامد اما مگر دیدارِ یک مترجمِ و نویسنده، نیاز به حضور فیزیکی دارد نویسنده و مترجم در هر صفحه از اثرش حاضر است و هیچ چیز باعث انقطاع این حضور نیست حتی مرگ. جامعه کتابخوان ایرانی او را فراموش نخواهد کرد هرچه باشد خاطره قلم او با تقلای متواضعانه یک مترجم در برابرِ فراموشیِ خوفناکِ بخش تاریک تاریخ گره خورده است.
✍🏻سهند ایرانمهر
طرح: هادی حیدری
@sahandiranmehr
در نوشتههای تلگرامیام، بارها از ترجمههای او شاهد مثال میآوردم و معرفیشان میکردم، نمیدانم این معرفیها بود یا پیدا کردنش در اینستاگرام -از طریق صفحه اینستاگرامی قبلیام پیش از آنکه به تیرغیب گرفتار و محو بشود- که مقدمه دوستی از طریق فضای مجازی فراهم شد و گاه و بیگاه گفتگویی مختصر ، بیحاشیه و بیتکلف شکل میگرفت. «امید علیه امید»ِ نادژدا ماندلشتام و «خودآموز دیکتاتورها» را هم خودش برایم فرستاد.
او مترجمی نبود که سراغ هر متنی برود. مترجم پرکاری بود و کتابها را آگاهانه انتخاب میکرد در یک کلام دال مرکزی ترجمههایش دیکتاتوری و خیال موهوم جامعه آرمانی مبتنی بر یکدست بودن با خیال خلق انسان کامل بود. نوشتههای اینستاگرامی و خاطراتش هم به خوبی نشان میداد که در تاختن به کیش شخصیت تعارف و سر سازگاری ندارد . در روزگار کرونا که ویروس ملعون دامن مرا هم گرفته بود پیام همدلی و به طنز راهحلهای خودیافتهای میداد که نشان میداد انسان خوشمشربی است .
هرگز فرصتِ دیدارِ رو در رو پیش نیامد اما مگر دیدارِ یک مترجمِ و نویسنده، نیاز به حضور فیزیکی دارد نویسنده و مترجم در هر صفحه از اثرش حاضر است و هیچ چیز باعث انقطاع این حضور نیست حتی مرگ. جامعه کتابخوان ایرانی او را فراموش نخواهد کرد هرچه باشد خاطره قلم او با تقلای متواضعانه یک مترجم در برابرِ فراموشیِ خوفناکِ بخش تاریک تاریخ گره خورده است.
✍🏻سهند ایرانمهر
طرح: هادی حیدری
@sahandiranmehr
👍262👎14
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴تأیید نظر رنانی از سوی مهاجمان
🔺۲۲ خرداد ۱۴۰۴
🔘چند روز پیش یک ویدیوی بسیار کوتاه از آقای دکتر محسن رنانی منتشر شد که گویا در جریان رونمایی از برخی کتابهای چاپ شده زیر نظر ایشان در باره توسعه اظهار شده بود. این ویدیو در باره اثرات ازدواجهای خانوادگی بر وضعیت مغز است و ایشان نتیجه گرفته بود که مسأله توسعه چون مرتبط با تواناییهای مغزی است، ماجرای توسعه بویژه در ایران بسیار پیچیده و طولانیمدت است.
🔘صادقانه باید گفت که اگر فقط و فقط همین زمان کوتاه از سخنرانی ایشان را شنیده باشیم و نه تنها بقیه آن سخنان را نشنویم، بلکه آثار قبلی و گسترده آقای رنانی را هم ندانیم، ناامید و متأسف میشویم. هر چند به عنوان مخاطب آن گزاره هیچ آشنایی با موضوع و نیز اطلاع از درستی یا نادرستی آن ادعای علمی ندارم، من هم از دیدن آن نظر تعجب کردم، ولی بلافاصله سه نکته به ذهنم آمد.
🔘اول اینکه بقیه سخنرانی کجاست؟ معلوم بود که این بخش از مطلب، حالت معترضه و حاشیهای دارد و باید کل متن را شنید. دوم اینکه آقای رنانی را همه میشناسیم، با کلیات نگاه او و تعهدش برای کمک به جامعه و مردم و حکومت برای برونرفت از این وضع آشناییم. این دو دقیقه را باید به آن همه جملات و گزارههای روشن ارجاع داد و فهم نمود. سوم اینکه در بدترین حالت این نظر یا استنتاج او نادرست است. خوب! اینکه مسألهای نیست.
🔘همه ما نظرات غیر دقیق و نادرست میگوییم، بویژه در سخنرانیها که تسلط به همه ابعاد بحث قدری سخت است و گاه به صورت ارتجالی سخن میگوییم و امکان بازگشت و اصلاح هم نیست. بنابراین به راحتی آن دو دقیقه را نادیده گرفتم و معتقد بودم که اگر اصراری بر آن داشته باشد حتماً تکرار میکند و شرح میدهد.
🔘تا اینجا مسأله مهمی نبود. برای همه پیش میآید. ولی هنگامی که واکنشها علیه او را دیدم، متأسف شدم. البته برخی واکنشها هتاکانه و بیادبانه از افراد عادی و بعضاً ناشناس بود که چندان جای تعجب نداشت. اینها پول میگیرند که همین برخوردها را کنند. اگر هم پول نگیرند بیش از این قادر به واکنش معقول نیستند.
🔘ولی مواجهه تند برخی افراد اسم و رسمدار موجب تأسف شد. اول فکر کردم که آنان در موضوع مطروحه از جناب رنانی اطلاعات بیشتری دارند، ولی دیدم که آنان هم آشنایی ندارند فقط با چنین مضمونی مخالف هستند که البته مخالفت ایراد نداشت، ولی هجوم هتاکانه و از موضع بالا به کسی که در حد و توان خود در عرصه تحلیل و اندیشه مشغول کنشگری است، چیزی جز بروز فرهنگ استبدادی نیست.
🔘حکومتها هم با همین رویکردها دیگران را مورد تهاجم قرار داده و آزادی را محدود میکنند. به نظرم رسید که گویی نوعی انتقامگیری از رنانی در ذهن و ضمیر پرخاشکنندگان وجود داشته که اکنون فرصت بیان آن را پیدا کردهاند. این نحوه برخورد خشن و غیرمنطقی برای فضای سیاسی و فکری مثل زهر افعی مرگبار است. به جای همه این توهینها و فخرفروشیهای فکری میتوانستند توضیح دهند که چرا این نظر نادرست است.
🔘ایراد من فقط به این نیست که چرا با شخص رنانی این برخورد شده است. معتقدم که این گونه برخورد در مسایل سیاسی و فکری با هیچ کسی مفید و ثمربخش نیست. چند نفر در ایران هستند که بدون چشمداشت و به صورت مستمر و با ادبیاتی متین تحلیل و نظر خود را به جامعه ارایه میکنند؟ قطعاً محسن رنانی یکی از آنان است، و اکنون این گونه بیمحابا به او حمله میشود.
🔘البته این نوع حملات به جایگاه فرد مورد تهاجم اثری تعیینکننده ندارد، بلکه برای حملهکنندگان مذموم و ناپسند است، البته فضای عمومی بحث و گفتگو را هم خراب میکند. قرار نیست که همه مطابق میل ما حرف بزنند که اگر چنین بود قطعاً نیازی به حرف زدن دیگران نبود.
🔘اتفاقاً استدلال آقای رنانی در توضیح پیچیده و زمانبر بودن توسعه نه از طریق ازدواج خانوادگی، ولی با نحوه برخوردهای تند این افراد اثبات شد؛ چون نشان داد که اغلب شناگر ماهری هستند، فقط آب گیرشان نمیآید و الا دست کمی از حکمرانان غیر دموکرات ندارند.
🔘شاید کسانی گمان کنند که من به دلیل توافق رویکردی با آقای رنانی از ایشان دفاع کردهام، فقط توضیح دهم که این متن دفاع از ایشان نیست و نیازی هم به دفاع ندارند، چون چیزی را درست یا نادرست گفتهاند، خودشان میتوانند در آن مورد توضیح دهند. (خوشبختانه امروز دیدم که پاسخ متینی را منتشر کردند.) ضمن اینکه اتفاقاً توافق تحلیلی هم در مواردی نداریم. مسأله اصلی این یادداشت، دفاع از فضای سالم برای گفتگو و نیز نقد برخوردهایی است که شایسته منادیان عقلانیت نیست.
🔘🔘نکته پایانی اینکه اگر کسی از بالا به ایران نگاه کند چه خواهد گفت؟ افرادی که دور از قدرت هستند و بدترین حملات را به صاحبان فکر جامعه میکنند، اگر قدرت داشته باشند چه خواهند کرد؟ و آیا اصولاً با این رفتار هیچ گاه به توسعه خواهیم رسید؟
🔺۲۲ خرداد ۱۴۰۴
🔘چند روز پیش یک ویدیوی بسیار کوتاه از آقای دکتر محسن رنانی منتشر شد که گویا در جریان رونمایی از برخی کتابهای چاپ شده زیر نظر ایشان در باره توسعه اظهار شده بود. این ویدیو در باره اثرات ازدواجهای خانوادگی بر وضعیت مغز است و ایشان نتیجه گرفته بود که مسأله توسعه چون مرتبط با تواناییهای مغزی است، ماجرای توسعه بویژه در ایران بسیار پیچیده و طولانیمدت است.
🔘صادقانه باید گفت که اگر فقط و فقط همین زمان کوتاه از سخنرانی ایشان را شنیده باشیم و نه تنها بقیه آن سخنان را نشنویم، بلکه آثار قبلی و گسترده آقای رنانی را هم ندانیم، ناامید و متأسف میشویم. هر چند به عنوان مخاطب آن گزاره هیچ آشنایی با موضوع و نیز اطلاع از درستی یا نادرستی آن ادعای علمی ندارم، من هم از دیدن آن نظر تعجب کردم، ولی بلافاصله سه نکته به ذهنم آمد.
🔘اول اینکه بقیه سخنرانی کجاست؟ معلوم بود که این بخش از مطلب، حالت معترضه و حاشیهای دارد و باید کل متن را شنید. دوم اینکه آقای رنانی را همه میشناسیم، با کلیات نگاه او و تعهدش برای کمک به جامعه و مردم و حکومت برای برونرفت از این وضع آشناییم. این دو دقیقه را باید به آن همه جملات و گزارههای روشن ارجاع داد و فهم نمود. سوم اینکه در بدترین حالت این نظر یا استنتاج او نادرست است. خوب! اینکه مسألهای نیست.
🔘همه ما نظرات غیر دقیق و نادرست میگوییم، بویژه در سخنرانیها که تسلط به همه ابعاد بحث قدری سخت است و گاه به صورت ارتجالی سخن میگوییم و امکان بازگشت و اصلاح هم نیست. بنابراین به راحتی آن دو دقیقه را نادیده گرفتم و معتقد بودم که اگر اصراری بر آن داشته باشد حتماً تکرار میکند و شرح میدهد.
🔘تا اینجا مسأله مهمی نبود. برای همه پیش میآید. ولی هنگامی که واکنشها علیه او را دیدم، متأسف شدم. البته برخی واکنشها هتاکانه و بیادبانه از افراد عادی و بعضاً ناشناس بود که چندان جای تعجب نداشت. اینها پول میگیرند که همین برخوردها را کنند. اگر هم پول نگیرند بیش از این قادر به واکنش معقول نیستند.
🔘ولی مواجهه تند برخی افراد اسم و رسمدار موجب تأسف شد. اول فکر کردم که آنان در موضوع مطروحه از جناب رنانی اطلاعات بیشتری دارند، ولی دیدم که آنان هم آشنایی ندارند فقط با چنین مضمونی مخالف هستند که البته مخالفت ایراد نداشت، ولی هجوم هتاکانه و از موضع بالا به کسی که در حد و توان خود در عرصه تحلیل و اندیشه مشغول کنشگری است، چیزی جز بروز فرهنگ استبدادی نیست.
🔘حکومتها هم با همین رویکردها دیگران را مورد تهاجم قرار داده و آزادی را محدود میکنند. به نظرم رسید که گویی نوعی انتقامگیری از رنانی در ذهن و ضمیر پرخاشکنندگان وجود داشته که اکنون فرصت بیان آن را پیدا کردهاند. این نحوه برخورد خشن و غیرمنطقی برای فضای سیاسی و فکری مثل زهر افعی مرگبار است. به جای همه این توهینها و فخرفروشیهای فکری میتوانستند توضیح دهند که چرا این نظر نادرست است.
🔘ایراد من فقط به این نیست که چرا با شخص رنانی این برخورد شده است. معتقدم که این گونه برخورد در مسایل سیاسی و فکری با هیچ کسی مفید و ثمربخش نیست. چند نفر در ایران هستند که بدون چشمداشت و به صورت مستمر و با ادبیاتی متین تحلیل و نظر خود را به جامعه ارایه میکنند؟ قطعاً محسن رنانی یکی از آنان است، و اکنون این گونه بیمحابا به او حمله میشود.
🔘البته این نوع حملات به جایگاه فرد مورد تهاجم اثری تعیینکننده ندارد، بلکه برای حملهکنندگان مذموم و ناپسند است، البته فضای عمومی بحث و گفتگو را هم خراب میکند. قرار نیست که همه مطابق میل ما حرف بزنند که اگر چنین بود قطعاً نیازی به حرف زدن دیگران نبود.
🔘اتفاقاً استدلال آقای رنانی در توضیح پیچیده و زمانبر بودن توسعه نه از طریق ازدواج خانوادگی، ولی با نحوه برخوردهای تند این افراد اثبات شد؛ چون نشان داد که اغلب شناگر ماهری هستند، فقط آب گیرشان نمیآید و الا دست کمی از حکمرانان غیر دموکرات ندارند.
🔘شاید کسانی گمان کنند که من به دلیل توافق رویکردی با آقای رنانی از ایشان دفاع کردهام، فقط توضیح دهم که این متن دفاع از ایشان نیست و نیازی هم به دفاع ندارند، چون چیزی را درست یا نادرست گفتهاند، خودشان میتوانند در آن مورد توضیح دهند. (خوشبختانه امروز دیدم که پاسخ متینی را منتشر کردند.) ضمن اینکه اتفاقاً توافق تحلیلی هم در مواردی نداریم. مسأله اصلی این یادداشت، دفاع از فضای سالم برای گفتگو و نیز نقد برخوردهایی است که شایسته منادیان عقلانیت نیست.
🔘🔘نکته پایانی اینکه اگر کسی از بالا به ایران نگاه کند چه خواهد گفت؟ افرادی که دور از قدرت هستند و بدترین حملات را به صاحبان فکر جامعه میکنند، اگر قدرت داشته باشند چه خواهند کرد؟ و آیا اصولاً با این رفتار هیچ گاه به توسعه خواهیم رسید؟
👍433👎78
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
جنایت توجیهناپذیر
این سطح از ترور و خشونت و جنایت توسط اسرائیل هیچ واکنشی جز محکومیت بیقید و شرط از جانب ما ایرانیان را نمیطلبد.
این شرایط نیاز به همدلی و آرامش جامعهٔ ایرانی دارد. خداوند ایران را یاری دهد.
شهادت سردار سرلشکر باقری بیش از هر چیزی مرا متأثر کرد.
در دوران آموزش سربازی، یک کلاس دو ساعته برایمان برگزار کرد. حقا که انسانی بسیار با وقار و متین و سالم و مسلط به حرفهٔ خود بود. فقدانش ضایعهای بزرگ برای ایران و مردم ماست.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
این سطح از ترور و خشونت و جنایت توسط اسرائیل هیچ واکنشی جز محکومیت بیقید و شرط از جانب ما ایرانیان را نمیطلبد.
این شرایط نیاز به همدلی و آرامش جامعهٔ ایرانی دارد. خداوند ایران را یاری دهد.
شهادت سردار سرلشکر باقری بیش از هر چیزی مرا متأثر کرد.
در دوران آموزش سربازی، یک کلاس دو ساعته برایمان برگزار کرد. حقا که انسانی بسیار با وقار و متین و سالم و مسلط به حرفهٔ خود بود. فقدانش ضایعهای بزرگ برای ایران و مردم ماست.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
👍889👎177
Forwarded from کانال اختصاصی رضا نصری (Reza Nasri)
روشن باشد: ایران آغازگر این درگیری نبود. این یک حمله پیشدستانه نبود. این اقدام، نقض فاحش حقوق بینالملل بود — اقدامی بیپروا و تجاوزکارانه از سوی یک رژیم یاغی و نسلکش — که علیه یک کشور مستقل، در میانهی مذاکرات، و با هدف قرار دادن عامدانهی زیرساختهای غیرنظامی صورت گرفت.
👍1.28K👎209
Forwarded from ایمنی شرایط جنگی
هنگام حمله هوایی چه کنیم؟
🏠 اگر خانه هستید:
● در صورت امکان در زیرزمین پناه بگیرید.
● نزدیک دیوارهایی که پنجره یا شیشه ندارند بمانید اما به آنها تکیه ندهید.
● از تماس با دیوار محکم خودداری کنید، زیرا ممکن است در حین ضربات شدید یا لرزههای قوی آسیب ببینید.
☀️ اگر بیرون هستید:
● به طرف نزدیکترین ساختمان بروید و در پایینترین طبقهی آن پناه بگیرید.
●از پنجرهها دور بمانید.
‼️ اگر هیچ ساختمانی وجود ندارد که فوراً قابل دسترسی باشد، عمیقترین نقطهی زمین (مثلاً یک جوب یا گودال) را پیدا کنید و در آن به صورت طاق باز دراز بکشید و سرتان را بین بازوهایتان نگه دارید.
👈 از آنجایی که تکانهای ناشی از انفجار انرژی خود را به سمت بالا پرتاب میکنند، عمیقترین نقطهی زمین امنترین جاست.
🧯نکات تکمیلی:
● امنترین اتاق خانهتان را شناسایی کنید. اگر در ساختمان شما زیرزمین وجود ندارد، حمامهای بدون پنجره اغلب مقاومترین نقطهی خانه هستند.
● با استفاده از میز، تشک و کتاب یک سرپناه موقت درست کنید.
● به حمله هوایی نگاه نکنید
● نزدیک پنجره نمانید
● به دیوار تکیه ندهید
● در فضای باز تجمع نکنید
👆 با فوروارد این فرسته، و پیوستن به کانال ایمنی شرایط جنگی در آگاهیرسانی برای امنیت خود و دیگران فعالانه مشارکت کنید.
🏠 اگر خانه هستید:
● در صورت امکان در زیرزمین پناه بگیرید.
● نزدیک دیوارهایی که پنجره یا شیشه ندارند بمانید اما به آنها تکیه ندهید.
● از تماس با دیوار محکم خودداری کنید، زیرا ممکن است در حین ضربات شدید یا لرزههای قوی آسیب ببینید.
☀️ اگر بیرون هستید:
● به طرف نزدیکترین ساختمان بروید و در پایینترین طبقهی آن پناه بگیرید.
●از پنجرهها دور بمانید.
‼️ اگر هیچ ساختمانی وجود ندارد که فوراً قابل دسترسی باشد، عمیقترین نقطهی زمین (مثلاً یک جوب یا گودال) را پیدا کنید و در آن به صورت طاق باز دراز بکشید و سرتان را بین بازوهایتان نگه دارید.
👈 از آنجایی که تکانهای ناشی از انفجار انرژی خود را به سمت بالا پرتاب میکنند، عمیقترین نقطهی زمین امنترین جاست.
🧯نکات تکمیلی:
● امنترین اتاق خانهتان را شناسایی کنید. اگر در ساختمان شما زیرزمین وجود ندارد، حمامهای بدون پنجره اغلب مقاومترین نقطهی خانه هستند.
● با استفاده از میز، تشک و کتاب یک سرپناه موقت درست کنید.
● به حمله هوایی نگاه نکنید
● نزدیک پنجره نمانید
● به دیوار تکیه ندهید
● در فضای باز تجمع نکنید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍223👎9
Forwarded from هممیهن
همه فدای ایران
سرمقاله هممیهن
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
🔹سرنوشت هر جنگی را در نهابت موازنه میان توان نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو طرف تعیین میکند. توان نظامی و اقتصادی را نمیتوان در کوتاهمدت تغییر چندانی داد مگر از طریق سیاست و به دست آوردن متحدین جدید.
🔹ولی توان فرهنگی و سیاسی حتی در کوتاهمدت نیز قابلاحیا است. جلب حمایتهای داخلی و داشتن رسانه قدرتمند و بسیج همه نیروهایی که دلشان برای وطن میسوزد و ایجاد توافقهای سیاسی داخلی و بینالمللی بسیار کارآمد است.
🔹واقعیت این است که وضعیت رسانههای رسمی ما در شأن و اندازه ورود به این چالش بزرگ نبود و اکنون هم که چند روز از آغاز جنگ میگذرد، اثرگذاری مورد انتظار را ندارند؛ گویی که اصرار دارند که جمع محدودی با ذهنیتهای نادرست و معیوب را پرچمدار این جنگ معرفی کنند. جنگی که ظرفیت مناسبی برای تبدیل شدن به جنگ میهنی دارد تا مردم ایران یک بار دیگر مزه اتحاد را بچشند.
🔹آنان که جنگ تحمیلی را به یاد دارند، بهخوبی میدانند که چگونه جبهه تبدیل به رنگینکمانی از همه اقوام و گروهها و نحلههای فکری بود. البته، امروز جبههای که نیروهای پیاده و داوطلبان رزمنده به معنای گذشته را شاهد باشد نداریم، ولی این رنگینکمان میتواند در همه عرصهها خود را بروز دهد و مهمترین آنها حوزههای رسانه، فرهنگ، سیاست، آموزش و اقدامات داوطلبانه در کمک به مردم است.
🔹برنامهریزی برای تحقق این اهداف طبعاً باید از دولت و حکومت آغاز شود. ولی شهروندان هم میتوانند در حد وسع و توانایی خود آستینها را بالا بزنند و در جهت ارتقای معنای این جنگ گام بردارند.
🔹البته، برخی حوزهها هست که کاملاً در اختیار حکومت و دولت است. از جمله، تدوین سیاست خارجی و راهبرد صحیح در مواجهه با این مسئله در انحصار حکومت است. مواضع روز گذشته وزیر امورخارجه در این مورد روشن و گویا و قابل دفاع است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
🔹سرنوشت هر جنگی را در نهابت موازنه میان توان نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو طرف تعیین میکند. توان نظامی و اقتصادی را نمیتوان در کوتاهمدت تغییر چندانی داد مگر از طریق سیاست و به دست آوردن متحدین جدید.
🔹ولی توان فرهنگی و سیاسی حتی در کوتاهمدت نیز قابلاحیا است. جلب حمایتهای داخلی و داشتن رسانه قدرتمند و بسیج همه نیروهایی که دلشان برای وطن میسوزد و ایجاد توافقهای سیاسی داخلی و بینالمللی بسیار کارآمد است.
🔹واقعیت این است که وضعیت رسانههای رسمی ما در شأن و اندازه ورود به این چالش بزرگ نبود و اکنون هم که چند روز از آغاز جنگ میگذرد، اثرگذاری مورد انتظار را ندارند؛ گویی که اصرار دارند که جمع محدودی با ذهنیتهای نادرست و معیوب را پرچمدار این جنگ معرفی کنند. جنگی که ظرفیت مناسبی برای تبدیل شدن به جنگ میهنی دارد تا مردم ایران یک بار دیگر مزه اتحاد را بچشند.
🔹آنان که جنگ تحمیلی را به یاد دارند، بهخوبی میدانند که چگونه جبهه تبدیل به رنگینکمانی از همه اقوام و گروهها و نحلههای فکری بود. البته، امروز جبههای که نیروهای پیاده و داوطلبان رزمنده به معنای گذشته را شاهد باشد نداریم، ولی این رنگینکمان میتواند در همه عرصهها خود را بروز دهد و مهمترین آنها حوزههای رسانه، فرهنگ، سیاست، آموزش و اقدامات داوطلبانه در کمک به مردم است.
🔹برنامهریزی برای تحقق این اهداف طبعاً باید از دولت و حکومت آغاز شود. ولی شهروندان هم میتوانند در حد وسع و توانایی خود آستینها را بالا بزنند و در جهت ارتقای معنای این جنگ گام بردارند.
🔹البته، برخی حوزهها هست که کاملاً در اختیار حکومت و دولت است. از جمله، تدوین سیاست خارجی و راهبرد صحیح در مواجهه با این مسئله در انحصار حکومت است. مواضع روز گذشته وزیر امورخارجه در این مورد روشن و گویا و قابل دفاع است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
👍226👎88
Forwarded from تحکیم ملت
♦️ وای بر ساکنان بیگناه سرزمین من
🖊️جواد کاشی
داوری سخت است. یکی از نظام مسلط زخم دیده منتظر موفقیتهای نتانیاهو است. دیگری جانبدار نظام است، با خشم به اوضاع مینگرد و از نظام پاسخهای هر چه کوبندهتر انتظار دارد. نمیتوان داوری هم نکرد. در این منازعه وسطی وجود ندارد که بایستیم ندانم گویان سکوت کنیم. باید فاصله گرفت. برای آنکه داوری ممکن شود، فراموش کنیم کیستیم و در چه موضع سیاسی ایستادهایم. آنگاه امکان داوری پیدا میکنیم.
هشتاد سال پیش اسرائیل با تمهید قدرتهای بزرگ آن روز جهان شکل گرفت. هشتاد سال است به راست یا دروغ احساس خطر موجودیت میکند. نه فقط به خاطر آنکه کسانی در مقابلاش مقاومت کردهاند. به این جهت که اساساً در این منطقه به نحوی مجعول برآمد. بسیاری دیگر از نظامهای سیاسی جهان مجعولاند. اما برای طبیعی شدن و بقاء تاریخی، مسیرهای متعدد و معقولی طی کردهاند. اما این نظام در این هشتاد سال یک کشور دوست در منطقه ندارد. برای حراست از خود و طبیعی شدن، هشتاد سال است میجنگد، خون میریزد، ویران میکند مثل یک غول خونخوار جنایتهای وحشتناک میکند.
اینهمه را با حمایت همانها هم میکند که تاسیساش کردهاند. در این هشتاد سال جز جنگ و فریب و خشونت نیاموخته است. زنگی مست خونخوار است و البته لوس قدرتهای برتر جهان.
همزاد جنگ و خشونت و طرد دیگری، حس تحقیر و سرکوب شدگی است. اسرائیل موجودیت خود را در گسترش قلمرو سیاسی مییابد. پس هر روز به نحوی تازه احساس ترس و تحقیر در مردمان این منطقه خلق میکند. با موجودیت خود امکان زندگی متعارف سیاسی را از مردمان گرفته است. بقاء آن ممکن نیست مگر آنکه کشورهای این منطقه در امان نباشند. ما امروز قربانی میدانی هستیم که موجودیت اسرائیل در این منطقه فراهم کرده است. حتی زخمهایی که در درون متحمل میشویم، با این شر تاریخی نسبتی وثیق دارد.
ما بهانههایی برای تجاوز اسرائیل فراهم کردهایم. اما داستان از ماجرای انرژی هستهای ایران آغاز نشده است. داستان قدیمیتر از این حرفهاست. ماجرا را باید از سرآغاز واقعی آن روایت کرد.
یکی در دنیای امروز نمیپرسد این موجودیت مجعول را چگونه باید مهار و رام کرد. همه در این منطقه حتی در سطح جهان حتی در دانشگاههای آمریکا باید تنبیه و مجازات شوند، نکند مردمان این سرزمین کوچک آب در دلشان تکان بخورد. دنیای ستمکاری است. وای به حال آنکه به خاطر مشکلاتی که با نظام سیاسی ایران دارد، با کشوری همسویی کند که تا هست جز خلق نفرت و خون و تجاوز و ویرانی کار دیگری ندارد.
داوری درست و منصفانه راه را روشن میکند. هنگامی که سخن از اسرائیل است، نه فقط به نام ایران بلکه به نام مردمان این منطقه حتی به نام همه وجدانهای پاک انسانی در سراسر جهان، باید ایستاد و فریاد زد، اگر قرار بر بقاء این رژیم است، باید امکاناتی برای مهار آن فراهم گردد. همه آنها که اسرائیل را یک استثنا در عرصه جهانی کردهاند و هر چه را بر دیگران حرام است برای او حلال شمردهاند، در جنایتهای وحشتناک این نظام وحشی شراکت دارند.
وای بر ساکنان بیگناه سرزمین ایران. چهل و پنج سال است لحظات تاریخی را یک به یک تجربه میکنند و همواره در پیچهای تاریخ زیستهاند. امروز حقیقتاً یک لحظه حساس تاریخی است. راهی جز مقاومت در مقابل تجاوز اسرائیل به خاک میهن ما نیست. اما تنها یک شکل مقاومت موشک و بمب است. مقاومت اشکال پیچیدهای دارد. هر آنچه این کشور را از این پیچ مخاطرهآمیز برهاند فرم موثر و معنادار مقاومت است. تنها میزان ویرانیهای تلآویو و حیفا نشانگر مقاومت موثر نیست. شرایط امروز بازیگر پیچیده و هوشمندی را میطلبد که خطوط ناهمساز و متعددی را پیبگیرد و سرانجام با کمترین هزینه امکان رهایی از لحظههای کشنده را فراهم کند.
هر چه بر این دیار گذشت گذشت. متولیان این کشور امروز باید نهایت هوشمندی را از خود نشان دهند. سیاست یک عرصه جمعی و عمومی است، هوشمندی جز با مشارکت همگان امکانپذیر نیست. امکان خلق یک همبستگی معنادار سیاسی را با گشودن فضا برای مشارکت همه دلسوزان این وطن فراهم کنید. بگذارید همه کسانی که دلنگران خود، این سرزمین و آینده آن هستند در میدان حاضر شوند.
🆔@tahkimmelat
🖊️جواد کاشی
داوری سخت است. یکی از نظام مسلط زخم دیده منتظر موفقیتهای نتانیاهو است. دیگری جانبدار نظام است، با خشم به اوضاع مینگرد و از نظام پاسخهای هر چه کوبندهتر انتظار دارد. نمیتوان داوری هم نکرد. در این منازعه وسطی وجود ندارد که بایستیم ندانم گویان سکوت کنیم. باید فاصله گرفت. برای آنکه داوری ممکن شود، فراموش کنیم کیستیم و در چه موضع سیاسی ایستادهایم. آنگاه امکان داوری پیدا میکنیم.
هشتاد سال پیش اسرائیل با تمهید قدرتهای بزرگ آن روز جهان شکل گرفت. هشتاد سال است به راست یا دروغ احساس خطر موجودیت میکند. نه فقط به خاطر آنکه کسانی در مقابلاش مقاومت کردهاند. به این جهت که اساساً در این منطقه به نحوی مجعول برآمد. بسیاری دیگر از نظامهای سیاسی جهان مجعولاند. اما برای طبیعی شدن و بقاء تاریخی، مسیرهای متعدد و معقولی طی کردهاند. اما این نظام در این هشتاد سال یک کشور دوست در منطقه ندارد. برای حراست از خود و طبیعی شدن، هشتاد سال است میجنگد، خون میریزد، ویران میکند مثل یک غول خونخوار جنایتهای وحشتناک میکند.
اینهمه را با حمایت همانها هم میکند که تاسیساش کردهاند. در این هشتاد سال جز جنگ و فریب و خشونت نیاموخته است. زنگی مست خونخوار است و البته لوس قدرتهای برتر جهان.
همزاد جنگ و خشونت و طرد دیگری، حس تحقیر و سرکوب شدگی است. اسرائیل موجودیت خود را در گسترش قلمرو سیاسی مییابد. پس هر روز به نحوی تازه احساس ترس و تحقیر در مردمان این منطقه خلق میکند. با موجودیت خود امکان زندگی متعارف سیاسی را از مردمان گرفته است. بقاء آن ممکن نیست مگر آنکه کشورهای این منطقه در امان نباشند. ما امروز قربانی میدانی هستیم که موجودیت اسرائیل در این منطقه فراهم کرده است. حتی زخمهایی که در درون متحمل میشویم، با این شر تاریخی نسبتی وثیق دارد.
ما بهانههایی برای تجاوز اسرائیل فراهم کردهایم. اما داستان از ماجرای انرژی هستهای ایران آغاز نشده است. داستان قدیمیتر از این حرفهاست. ماجرا را باید از سرآغاز واقعی آن روایت کرد.
یکی در دنیای امروز نمیپرسد این موجودیت مجعول را چگونه باید مهار و رام کرد. همه در این منطقه حتی در سطح جهان حتی در دانشگاههای آمریکا باید تنبیه و مجازات شوند، نکند مردمان این سرزمین کوچک آب در دلشان تکان بخورد. دنیای ستمکاری است. وای به حال آنکه به خاطر مشکلاتی که با نظام سیاسی ایران دارد، با کشوری همسویی کند که تا هست جز خلق نفرت و خون و تجاوز و ویرانی کار دیگری ندارد.
داوری درست و منصفانه راه را روشن میکند. هنگامی که سخن از اسرائیل است، نه فقط به نام ایران بلکه به نام مردمان این منطقه حتی به نام همه وجدانهای پاک انسانی در سراسر جهان، باید ایستاد و فریاد زد، اگر قرار بر بقاء این رژیم است، باید امکاناتی برای مهار آن فراهم گردد. همه آنها که اسرائیل را یک استثنا در عرصه جهانی کردهاند و هر چه را بر دیگران حرام است برای او حلال شمردهاند، در جنایتهای وحشتناک این نظام وحشی شراکت دارند.
وای بر ساکنان بیگناه سرزمین ایران. چهل و پنج سال است لحظات تاریخی را یک به یک تجربه میکنند و همواره در پیچهای تاریخ زیستهاند. امروز حقیقتاً یک لحظه حساس تاریخی است. راهی جز مقاومت در مقابل تجاوز اسرائیل به خاک میهن ما نیست. اما تنها یک شکل مقاومت موشک و بمب است. مقاومت اشکال پیچیدهای دارد. هر آنچه این کشور را از این پیچ مخاطرهآمیز برهاند فرم موثر و معنادار مقاومت است. تنها میزان ویرانیهای تلآویو و حیفا نشانگر مقاومت موثر نیست. شرایط امروز بازیگر پیچیده و هوشمندی را میطلبد که خطوط ناهمساز و متعددی را پیبگیرد و سرانجام با کمترین هزینه امکان رهایی از لحظههای کشنده را فراهم کند.
هر چه بر این دیار گذشت گذشت. متولیان این کشور امروز باید نهایت هوشمندی را از خود نشان دهند. سیاست یک عرصه جمعی و عمومی است، هوشمندی جز با مشارکت همگان امکانپذیر نیست. امکان خلق یک همبستگی معنادار سیاسی را با گشودن فضا برای مشارکت همه دلسوزان این وطن فراهم کنید. بگذارید همه کسانی که دلنگران خود، این سرزمین و آینده آن هستند در میدان حاضر شوند.
🆔@tahkimmelat
👍606👎85