Forwarded from هممیهن
دوگانههای جعلی
سرمقاله هممیهن
۱۲ تیر ۱۴۰۴
🔹تقارن محرم امسال با تجاوز به خاک میهن و تهدید موجودیت ایران از جهت رفتار مردم بسیار مهم و آموزنده است. درحالیکه برخی تندروها در روی کاغذ و صفحه مجازی در حال ایجاد تعارض میان دو مفهوم ملت و امت و یا دینداری و وطندوستی هستند، مداحان و مردم عزادار و حتی مداحان رسمی نیز دست به کار نوآوری شدهاند و ترکیبی از عزاداری و میهندوستی را عرضه کردهاند و اتفاقاً مورد استقبال عزاداران هم قرار گرفته است.
🔹در واقع، مردم نهتنها تعارضی میان این دو مفهوم نمیبینند بلکه آنها را کاملاً هماهنگ و در یک سو ارزیابی میکنند. اینگونه تعارضسازیها کار کسانی است که نه دیندار واقعی هستند و نه حتی اندکی حس میهندوستی دارند.
🔹آنان کسانی هستند که اگر منافعشان اقتضا کند شعار امتگرایی را میدهند و درعینحال و همزمان مهاجران مسلمان و زحمتکش به کشور را بدون بررسی تحقیر و اخراج میکنند. آنان در همان زمان که چنین شعارهایی میدهند، هنگام تصویب قانون مشاغل حساس، تابعیت خارجی فرزند را هم مانع از اشتغال به مدیریتهای حکومتی میدانند.
🔹این رفتار نشانه چیست؟ این رفتار نشان داد که بسیاری از دوگانههایی که تاکنون تبلیغ میشده است، حداقل از نظر عموم مردم جعلی و ساختگی است. مردم در زندگی روزمره خود بر حسب عقل سلیم و خدادادی خود درکی از مذهب و وطن و زندگی دارند که آنها را به نحوی سازگار با هم جمع میکنند.
🔹این دشمنان ملت هستند که برای شعبهشعبه کردن مردم چنین دوگانههایی را جعل میکنند و به جان مردم میافتند. اتفاقاً اشتباه آنان در این است که خود را در مقام دفاع از دین قرار میدهند و با میهندوستی مخالفت میکنند و آن را شرک یا شبهشرک یا شرک پنهانی میدانند و گمان میکنند که مردم در این دوگانه طرف دین تبلیغشده از سوی آنان را میگیرند؛ غافل از اینکه عکس این اتفاق میافتد.
🔹همچنان که تاکنون هم همین بود و این اشتباهی بود که رژیم گذشته نیز مرتکب شد و کوشید با برجسته کردن ملیگرایی باستانی به جنگ دینداری برود و مردم واکنش کاملاً مغایر با هدف آن دولت بروز دادند و به دینداری سیاسی گروئیدند.
🔹اکنون هم برخی تندروها با استناد به نظریات مرحوم آقای مصباح میکوشند که تفسیری غیرمتعارف از دینداری و اسلام ارائه کنند و ایران و میهندوستی را به حاشیه ببرند. نهتنها این موضوع بلکه مسئله حجاب و خیلی از رفتارها و ارزشهای دیگر را هم صفر و یکی میکنند؛ با این خیال باطل که میل مردم میان این دوگانهها، بهسوی یگانه مورد نظر آنان باشد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۱۲ تیر ۱۴۰۴
🔹تقارن محرم امسال با تجاوز به خاک میهن و تهدید موجودیت ایران از جهت رفتار مردم بسیار مهم و آموزنده است. درحالیکه برخی تندروها در روی کاغذ و صفحه مجازی در حال ایجاد تعارض میان دو مفهوم ملت و امت و یا دینداری و وطندوستی هستند، مداحان و مردم عزادار و حتی مداحان رسمی نیز دست به کار نوآوری شدهاند و ترکیبی از عزاداری و میهندوستی را عرضه کردهاند و اتفاقاً مورد استقبال عزاداران هم قرار گرفته است.
🔹در واقع، مردم نهتنها تعارضی میان این دو مفهوم نمیبینند بلکه آنها را کاملاً هماهنگ و در یک سو ارزیابی میکنند. اینگونه تعارضسازیها کار کسانی است که نه دیندار واقعی هستند و نه حتی اندکی حس میهندوستی دارند.
🔹آنان کسانی هستند که اگر منافعشان اقتضا کند شعار امتگرایی را میدهند و درعینحال و همزمان مهاجران مسلمان و زحمتکش به کشور را بدون بررسی تحقیر و اخراج میکنند. آنان در همان زمان که چنین شعارهایی میدهند، هنگام تصویب قانون مشاغل حساس، تابعیت خارجی فرزند را هم مانع از اشتغال به مدیریتهای حکومتی میدانند.
🔹این رفتار نشانه چیست؟ این رفتار نشان داد که بسیاری از دوگانههایی که تاکنون تبلیغ میشده است، حداقل از نظر عموم مردم جعلی و ساختگی است. مردم در زندگی روزمره خود بر حسب عقل سلیم و خدادادی خود درکی از مذهب و وطن و زندگی دارند که آنها را به نحوی سازگار با هم جمع میکنند.
🔹این دشمنان ملت هستند که برای شعبهشعبه کردن مردم چنین دوگانههایی را جعل میکنند و به جان مردم میافتند. اتفاقاً اشتباه آنان در این است که خود را در مقام دفاع از دین قرار میدهند و با میهندوستی مخالفت میکنند و آن را شرک یا شبهشرک یا شرک پنهانی میدانند و گمان میکنند که مردم در این دوگانه طرف دین تبلیغشده از سوی آنان را میگیرند؛ غافل از اینکه عکس این اتفاق میافتد.
🔹همچنان که تاکنون هم همین بود و این اشتباهی بود که رژیم گذشته نیز مرتکب شد و کوشید با برجسته کردن ملیگرایی باستانی به جنگ دینداری برود و مردم واکنش کاملاً مغایر با هدف آن دولت بروز دادند و به دینداری سیاسی گروئیدند.
🔹اکنون هم برخی تندروها با استناد به نظریات مرحوم آقای مصباح میکوشند که تفسیری غیرمتعارف از دینداری و اسلام ارائه کنند و ایران و میهندوستی را به حاشیه ببرند. نهتنها این موضوع بلکه مسئله حجاب و خیلی از رفتارها و ارزشهای دیگر را هم صفر و یکی میکنند؛ با این خیال باطل که میل مردم میان این دوگانهها، بهسوی یگانه مورد نظر آنان باشد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
استقرار سیاسی و توسعه
دو دیدگاه بر اندیشه توسعه غالب بودهاند. دیدگاه اول، بازارهای آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد را زمینهساز توسعه دانسته است. دیدگاه دوم، بر کیفیت نهادها تأکید کرده و نهادهای خوب را پیششرط کارکرد نهادها میداند. تقابل این دو دیدگاه، ما را در برابر این سؤال قرار میدهد که اگر بازارهای آزاد و نهادهای خوب وجود ندارند، راه توسعه چیست؟ چه باید کرد؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/LDpK7qtYk9E
محسن یزدانپناه در این گفتوگو از چشمانداز نظری نوینی سخن میگوید که به عوض تحقق توسعه در سامان سیاسی مبتنی بر حاکمیت قانون، توسعه در سامان سیاسی فاقد حاکمیت قانون را توضیح میدهد. «نظم استقرار سیاسی» همان نظمی است که نظم سیاسی هست اما مبتنی بر حاکمیت قانون نیست. چنین نظمی چگونه میتواند توسعه بیافریند؟
محسن یزدانپناه ضمن آنکه ایران امروز را دارای این نظم سیاسی میداند، پدیدههایی نظیر دلارزدایی، رانتخواری، نخبگان میانی، صنعتزدایی و دولت توزیعگرا در مقابل دولت تولیدگرا را نیز تشریح میکند.
#نظم_استقرار_سیاسی #دلارزدایی #پوپولیسم #دولت_توزیعگرا #دولت_تولیدگرا
@fazeli_mohammad
دو دیدگاه بر اندیشه توسعه غالب بودهاند. دیدگاه اول، بازارهای آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد را زمینهساز توسعه دانسته است. دیدگاه دوم، بر کیفیت نهادها تأکید کرده و نهادهای خوب را پیششرط کارکرد نهادها میداند. تقابل این دو دیدگاه، ما را در برابر این سؤال قرار میدهد که اگر بازارهای آزاد و نهادهای خوب وجود ندارند، راه توسعه چیست؟ چه باید کرد؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/LDpK7qtYk9E
محسن یزدانپناه در این گفتوگو از چشمانداز نظری نوینی سخن میگوید که به عوض تحقق توسعه در سامان سیاسی مبتنی بر حاکمیت قانون، توسعه در سامان سیاسی فاقد حاکمیت قانون را توضیح میدهد. «نظم استقرار سیاسی» همان نظمی است که نظم سیاسی هست اما مبتنی بر حاکمیت قانون نیست. چنین نظمی چگونه میتواند توسعه بیافریند؟
محسن یزدانپناه ضمن آنکه ایران امروز را دارای این نظم سیاسی میداند، پدیدههایی نظیر دلارزدایی، رانتخواری، نخبگان میانی، صنعتزدایی و دولت توزیعگرا در مقابل دولت تولیدگرا را نیز تشریح میکند.
#نظم_استقرار_سیاسی #دلارزدایی #پوپولیسم #دولت_توزیعگرا #دولت_تولیدگرا
@fazeli_mohammad
نیاز این روزها
محمد فاضلی
«چگونه انسانهای خوب، افراد شرور میشوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.
او مفصل به این سؤال پاسخ میدهد اما نکته مهمترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی میکند.»
زیمباردو مینویسد «برخلاف بههنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی میتوانند مسئول شنیعترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه بههنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی میتواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامهی آن فرا رسد، آماده پاسخگویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامیخواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه میگذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)
جامعه در لحظات بحرانی به «بههنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصتهایی برای بروز آن مهیا میکند؛ و هم آدمهایی را که این خصیصه را بروز میدهند بیشتر در اطراف خود میبینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک میگذارد تا میلیونها آدمی که علیرغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان میگویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»
هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر میترسیم، کمتر اضطراب تجربه میکنیم و بیشتر در زندگی غرق میشویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.
هر آدمی میتواند در حد توانش، علیرغم همه سختیها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
«چگونه انسانهای خوب، افراد شرور میشوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.
او مفصل به این سؤال پاسخ میدهد اما نکته مهمترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی میکند.»
زیمباردو مینویسد «برخلاف بههنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی میتوانند مسئول شنیعترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه بههنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی میتواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامهی آن فرا رسد، آماده پاسخگویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامیخواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه میگذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)
جامعه در لحظات بحرانی به «بههنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصتهایی برای بروز آن مهیا میکند؛ و هم آدمهایی را که این خصیصه را بروز میدهند بیشتر در اطراف خود میبینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک میگذارد تا میلیونها آدمی که علیرغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان میگویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»
هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر میترسیم، کمتر اضطراب تجربه میکنیم و بیشتر در زندگی غرق میشویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.
هر آدمی میتواند در حد توانش، علیرغم همه سختیها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.
@fazeli_mohammad
ایران، جهانی از فرهنگ و تمدن
حمیدرضا ولیپور (استاد باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی)
🔹 ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومتها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنتها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانیهای ناشی از آن است.
🔹 در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریانهای سیاسی یا اپوزیسیون خارجنشین، به این پندار خام میرسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرتهای خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین سادهاندیشیهایی را با هزینههایی سنگین و گاه جبرانناپذیر داده است.
🔹 هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانهها، قتلعام مردم و ویرانی شهرها و زیرساختهای تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرنها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.
🔹 اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه میشویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونتبار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونههایی است که نشان میدهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمیانجامد.
🔹 در طول تاریخ، وطندوستی همواره بهمعنای حمایت از حکومتهای وقت نبوده است. وطندوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.
🔹 این روزها، بهویژه در سایهی تنشهای فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، بهنام مخالفت با حکومت، بهصراحت از دخالت بیگانگان سخن میگویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادیخواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامهاش مملو از جنایتهای اثباتشده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاریطلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بیوطنی نیست و بیوطنی خیانت به وجدان ملی است.
🔹 جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکتهای مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. اینگونه حمایتها، در عمل به سود جنگطلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی میبندد.
🔹 اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.
🔹 ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین میتوان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانههای یک ملت است.
حمیدرضا ولیپور (استاد باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی)
🔹 ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومتها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنتها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانیهای ناشی از آن است.
🔹 در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریانهای سیاسی یا اپوزیسیون خارجنشین، به این پندار خام میرسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرتهای خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین سادهاندیشیهایی را با هزینههایی سنگین و گاه جبرانناپذیر داده است.
🔹 هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانهها، قتلعام مردم و ویرانی شهرها و زیرساختهای تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرنها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.
🔹 اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه میشویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونتبار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونههایی است که نشان میدهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمیانجامد.
🔹 در طول تاریخ، وطندوستی همواره بهمعنای حمایت از حکومتهای وقت نبوده است. وطندوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.
🔹 این روزها، بهویژه در سایهی تنشهای فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، بهنام مخالفت با حکومت، بهصراحت از دخالت بیگانگان سخن میگویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادیخواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامهاش مملو از جنایتهای اثباتشده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاریطلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بیوطنی نیست و بیوطنی خیانت به وجدان ملی است.
🔹 جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکتهای مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. اینگونه حمایتها، در عمل به سود جنگطلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی میبندد.
🔹 اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.
🔹 ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین میتوان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانههای یک ملت است.
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴مهارناپذیری طرفداران
▪️نفطاندازی هندو
🔺اعتماد تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘همیشه در پی پاسخ به این پرسش بودم که چرا سیستم سیاسی ایران مانع زدن حرفهای آن دسته از مدافعان خود نمیشود که سخنانشان جز هزینه هیچ سودی برای حکومت ندارد؟ در واقع عقل سليم حکم میکند که آنان را از اظهار این گونه مواضع زیانبار منع کنند. شاید بتوان گفت با وجود چنین دوستانی بینیاز از مخالف هستند.
🔘اکنون به این نتیجه رسیدهام که اینها قابل اداره و توجیه کردن نیستند زیرا درکشان از واقعیتها همین است که میگویند. اجازه دهید چند مورد را که در روزهای اخیر گفته شده مرور کنیم. اینها بخشی از مهمترین افراد حامی حکومت هستند.
🔘امام جمعه مهمی گفته است که: ▪️حکم شرعی ترامپ و نتانیاهو اعدام است. ترامپ و سگ هار تربیت شده آنها ولایت و مراجع را تهدید کردهاند؛ این حرف خیلی از دهان آنها بزرگتر است. این حرف احمقانه است و اصلاً هیچ تفسیری برای آن نیست.▪️
کارشناس علوم قرآنی در یک برنامه تلویزیونی: ▪️مردم باید مبالغی را برای به قتل رساندن ترامپ و نتاتیاهو جمع کنند. در کشورهای اروپایی افرادی هستند که با ۱۰، ۲۰ میلیون دلار این کار را میکنند.▪️
یک عضو مجلس خبرگان: ▪️دولت و رئیسجمهور آمریکا، به عنوان کافر حربی تعریف میشوند و مال و جان آنها برای ما مباح است؛ جان کسانی که به حکومت این کشور وابسته هستند هم همینطور.▪️
یک امام جمعه دیگری با اشاره به مصوبه مجلس در باره خروج از NPT گفت: ▪️این بهترین فرصت برای مسئولان هستهای است که این امور را به طور مخفیانه دنبال کنند و آنها را در ابهام بگذارند.▪️
یک امام جمعه به زبان عبری توییت کرده که: ▪️ترور نتانیاهو نزدیک است.▪️
یک نماینده تندرو: ▪️با پیگیریهای انجام شده نمایندگان مجلس از سازمان انرژی اتمی، به زودی جاسوسان باقی مانده از آژانس در ایران اخراج خواهند شد.▪️ قبلا هم نویسنده روزنامهای که سخنگوی این جناح است، مشابه همین احکام را صادر کرده بود، و حتی خواهان اعدام رئیس آژانس انرژی اتمی شده بود. که نماینده ایران در سازمان ملل مجبور به تکذیب شد.
🔘به نظر میرسد که:
۱_ درک همه اینها از سیاست و قدرت، معادل ترور و کشتن و جاسوسی است. به گمان آنان با کشتن یک نفر مسأله حل میشود.
۲_ سادهلوحانه است که فکر کنند این کار را میتوانند انجام دهند.
۳_ متوجه این مسأله ساده نیستند که دست طرف مقابل برای ترور از این طرف صد برابر بازتر است.
۴_ فاجعهبار این که گمان دارند مشکل عدم اجرای این ماموریت الهی! فقدان پول است.
۵_ فکر میکنند مجریان چنین کاری معطل حکم شرعی این افراد هستند و حتی توجهی هم ندارند که صدور این کار در صلاحیت آنان هم نیست.
۶_ متوجه نیستند که این مسأله در سطح روابط بینالملل است و تابع احکام شرعی نيست بلکه تابع توافقات و کنوانسیونهای مربوط است. حتی نمیتوان یک دیپلمات را در خاک ایران محاکمه کرد چه رسد به ترور رهبران در خاک خودشان.
۷_ این حرفها اثبات ادعای طرف مقابل علیه ایران است.
۸_ مردم هم به توخالی بودن این ادعاها واقفاند و به آنها میخندند. و.... قطعا هیچ فایدهای هم در این سخنان وجود ندارد و همهاش برای حکومت زیان محض است.
🔘پنهانی کار کردن امور هستهای چه فایدهای جز زیان دارد؟ این قرینهای قوی برای اثبات همه اتهامات علیه ایران است. کافیه اسنپبک اجرا شود تا متوجه تبعات این ایده شوید. حتی چین و روسیه هم علیه ایران رای خواهند داد همچنان که در تمام سالهای دوره احمدینژاد رای دادند.
🔘جاسوس نامیدن ماموران آژانس ناشی از بیاطلاعی است. ایران پذیرفته است که همه فعالیتهای هستهای برای آژانس آشکار باشد. دیگر از چه چیزی جاسوسی کنند؟ اینها محرمانهترین موضوعاتی است که پذیرفتهایم در اختیار آنان بگذاریم. باید به پرسشهای آنها هم پاسخ دهید.
🔘اعدام و ترور و جاسوسی سه کلید واژه اصلی این گروه در سیاستهای داخلی و خارجی است و اتفاقا حداقل در شرایط کنونی در هر سه مورد ناکام هستند و طرف مقابل دست برتر را دارد. سعدی در گلستان جاودانهاش آورده؛ ▪️هندویی نفطاندازی(اتشبازی؛ کنایه از سخن بدون اندیشه) همی آموخت. حکیمی گفت تو را که خانه نیین(از نی سست) است، بازی نه این است./ تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی/وآنچه دانی که نه نیکوش جواب است مگوی.▪️
🔘از این رو باید از بیان این گزارهها پرهیز کرد. ولی متاسفانه همچنان گفته میشود. ظاهرا درون ساختار نیرویی نیست که قادر به مهار یا هدایت اینها باشد. این برای کشور خیلی خطرناک است.
🔘اگر کلیت ساختار سیاسی قادر نباشد که گفتار و رفتار طرفداران خود را مهار کند، و طرفداران هم درکی از سود و زیان گفتار و رفتار خود ندارند که تا این اندازه هزینه برای کشور و حکومت ایجاد نکنند؛ آنان دوست دارند چیزی بگویند که رضایت خودشان را تامین کند. پس پایان این وضع پیشاپیش روشن است.
▪️نفطاندازی هندو
🔺اعتماد تیر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘همیشه در پی پاسخ به این پرسش بودم که چرا سیستم سیاسی ایران مانع زدن حرفهای آن دسته از مدافعان خود نمیشود که سخنانشان جز هزینه هیچ سودی برای حکومت ندارد؟ در واقع عقل سليم حکم میکند که آنان را از اظهار این گونه مواضع زیانبار منع کنند. شاید بتوان گفت با وجود چنین دوستانی بینیاز از مخالف هستند.
🔘اکنون به این نتیجه رسیدهام که اینها قابل اداره و توجیه کردن نیستند زیرا درکشان از واقعیتها همین است که میگویند. اجازه دهید چند مورد را که در روزهای اخیر گفته شده مرور کنیم. اینها بخشی از مهمترین افراد حامی حکومت هستند.
🔘امام جمعه مهمی گفته است که: ▪️حکم شرعی ترامپ و نتانیاهو اعدام است. ترامپ و سگ هار تربیت شده آنها ولایت و مراجع را تهدید کردهاند؛ این حرف خیلی از دهان آنها بزرگتر است. این حرف احمقانه است و اصلاً هیچ تفسیری برای آن نیست.▪️
کارشناس علوم قرآنی در یک برنامه تلویزیونی: ▪️مردم باید مبالغی را برای به قتل رساندن ترامپ و نتاتیاهو جمع کنند. در کشورهای اروپایی افرادی هستند که با ۱۰، ۲۰ میلیون دلار این کار را میکنند.▪️
یک عضو مجلس خبرگان: ▪️دولت و رئیسجمهور آمریکا، به عنوان کافر حربی تعریف میشوند و مال و جان آنها برای ما مباح است؛ جان کسانی که به حکومت این کشور وابسته هستند هم همینطور.▪️
یک امام جمعه دیگری با اشاره به مصوبه مجلس در باره خروج از NPT گفت: ▪️این بهترین فرصت برای مسئولان هستهای است که این امور را به طور مخفیانه دنبال کنند و آنها را در ابهام بگذارند.▪️
یک امام جمعه به زبان عبری توییت کرده که: ▪️ترور نتانیاهو نزدیک است.▪️
یک نماینده تندرو: ▪️با پیگیریهای انجام شده نمایندگان مجلس از سازمان انرژی اتمی، به زودی جاسوسان باقی مانده از آژانس در ایران اخراج خواهند شد.▪️ قبلا هم نویسنده روزنامهای که سخنگوی این جناح است، مشابه همین احکام را صادر کرده بود، و حتی خواهان اعدام رئیس آژانس انرژی اتمی شده بود. که نماینده ایران در سازمان ملل مجبور به تکذیب شد.
🔘به نظر میرسد که:
۱_ درک همه اینها از سیاست و قدرت، معادل ترور و کشتن و جاسوسی است. به گمان آنان با کشتن یک نفر مسأله حل میشود.
۲_ سادهلوحانه است که فکر کنند این کار را میتوانند انجام دهند.
۳_ متوجه این مسأله ساده نیستند که دست طرف مقابل برای ترور از این طرف صد برابر بازتر است.
۴_ فاجعهبار این که گمان دارند مشکل عدم اجرای این ماموریت الهی! فقدان پول است.
۵_ فکر میکنند مجریان چنین کاری معطل حکم شرعی این افراد هستند و حتی توجهی هم ندارند که صدور این کار در صلاحیت آنان هم نیست.
۶_ متوجه نیستند که این مسأله در سطح روابط بینالملل است و تابع احکام شرعی نيست بلکه تابع توافقات و کنوانسیونهای مربوط است. حتی نمیتوان یک دیپلمات را در خاک ایران محاکمه کرد چه رسد به ترور رهبران در خاک خودشان.
۷_ این حرفها اثبات ادعای طرف مقابل علیه ایران است.
۸_ مردم هم به توخالی بودن این ادعاها واقفاند و به آنها میخندند. و.... قطعا هیچ فایدهای هم در این سخنان وجود ندارد و همهاش برای حکومت زیان محض است.
🔘پنهانی کار کردن امور هستهای چه فایدهای جز زیان دارد؟ این قرینهای قوی برای اثبات همه اتهامات علیه ایران است. کافیه اسنپبک اجرا شود تا متوجه تبعات این ایده شوید. حتی چین و روسیه هم علیه ایران رای خواهند داد همچنان که در تمام سالهای دوره احمدینژاد رای دادند.
🔘جاسوس نامیدن ماموران آژانس ناشی از بیاطلاعی است. ایران پذیرفته است که همه فعالیتهای هستهای برای آژانس آشکار باشد. دیگر از چه چیزی جاسوسی کنند؟ اینها محرمانهترین موضوعاتی است که پذیرفتهایم در اختیار آنان بگذاریم. باید به پرسشهای آنها هم پاسخ دهید.
🔘اعدام و ترور و جاسوسی سه کلید واژه اصلی این گروه در سیاستهای داخلی و خارجی است و اتفاقا حداقل در شرایط کنونی در هر سه مورد ناکام هستند و طرف مقابل دست برتر را دارد. سعدی در گلستان جاودانهاش آورده؛ ▪️هندویی نفطاندازی(اتشبازی؛ کنایه از سخن بدون اندیشه) همی آموخت. حکیمی گفت تو را که خانه نیین(از نی سست) است، بازی نه این است./ تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی/وآنچه دانی که نه نیکوش جواب است مگوی.▪️
🔘از این رو باید از بیان این گزارهها پرهیز کرد. ولی متاسفانه همچنان گفته میشود. ظاهرا درون ساختار نیرویی نیست که قادر به مهار یا هدایت اینها باشد. این برای کشور خیلی خطرناک است.
🔘اگر کلیت ساختار سیاسی قادر نباشد که گفتار و رفتار طرفداران خود را مهار کند، و طرفداران هم درکی از سود و زیان گفتار و رفتار خود ندارند که تا این اندازه هزینه برای کشور و حکومت ایجاد نکنند؛ آنان دوست دارند چیزی بگویند که رضایت خودشان را تامین کند. پس پایان این وضع پیشاپیش روشن است.