Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هدیه عجیب

در گفت‌وگو با #یاسر_عرب درباره #زیست_جنسی ایرانیان، عجیب‌ترین هدیه عمرم را دریافت کردم.

نسخه کامل گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/rzrssJtcxM4


***
صفحات محمد فاضلی در فضای مجازی
یوتیوب  II  اینستاگرام 

 
@fazeli_mohammad
فردا ساعت ۱۳ افتخار دارم در غرفه انتشارات روزنه در نمایشگاه کتاب، کنار دوستداران کتاب باشم.

@fazeli_mohammad
درباره حسین علیزاده

حسین علیزاده، موسیقیدان و نوازنده است، اما فقط موسیقیدان نیست. شیوه مواجهه علیزاده با موسیقی و زندگی اجتماعی-سیاسی، سلوک او در عرصه فرهنگ و‌هنر، و خستگی‌ناپذیری او در ساختن، از او هنرمند و تفکر موسیقایی کم‌نظیری ساخته است.

ویدیوی سخنرانی در یوتیوب
https://youtu.be/hXLIpUljWGo

«شب حسین علیزاده» از مجموعه شب‌های بخارا به همت #علی_دهباشی برای بزرگداشت این هنرمند عزیز در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. من نیز دعوت داشتم تا درباره اهمیت اجتماعی حسین علیزاده بگویم.

من در این ده دقیقه سخنرانی، تلاش کردم درک خودم از هنرمندی، سلوک و رویکرد #حسین_علیزاده را به هنرمندانه‌ترین زبانی که در توانم بود بیان کنم.

#نی_نوا #موسیقی_ایرانی

@fazeli_mohammad
🔴ترمیم کابینه

🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری

🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.

🔘گر چه این ایده می تواند به این صورت تکمیل شود که از ابتدای انتصاب، باید معیارها و شاخص‌های روشنی برای افراد در نظر گرفت و بدون آنها کسی را منصوب نکرد. ولی در هر حال اکنون می‌توانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوب‌شدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.

🔘واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد، بویژه در سه سال دولت آقای رییسی این ناترازی‌ها تشدید شد، بنابراین متوجه ریشه‌ها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمی‌توان مدیر کنونی را تبرئه کرد.

🔘متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعده‌های عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است. کافی است به چند مورد اشاره شود .

🔘در ماجرای دستور رئیس جمهور درباره توقف مازوت‌سوزی و لغوآن اقای پزشکیان گفت: «دل‌مان نمی‌خواست مازوت بسوزانیم و وزیر نیرو گفته بود اگر دو ساعت خاموشی بدهیم مشکل حل می‌شود، اما محاسبه درست نبود و متوجه شدیم‌ حتی اگر یک روز هم خاموشی می‌دادیم مشکل حل نمی‌شد». خوب همان زمان باید وزیر تغییر می‌کرد زیرا این حد از خطای کارشناسی پذیرفتنی نیست. سپس آقای وزیر وعده داد که در زمستان نیاز به قطع برق نمی‌شود ولی شد و رئیس جمهور ناچار به عذرخواهی شد و گفت گزارش اشتباه به او داده شده بود.

https://telegra.ph/ترمیم-کابینه-05-16
Forwarded from حسام الدین آشنا (H Ash)
حاصل مشورت با دیپ سیک
تحلیل ناترازی برق در تابستان ۱۴۰۴
با توجه به اخبار و اظهارات رسمی مسئولان وزارت نیرو و تحلیلگران صنعت برق، پیش‌بینی‌ها از کمبود ۳۲,۰۰۰ تا ۳۵,۰۰۰ مگاواتی برق در تابستان ۱۴۰۴ حکایت دارد. این رقم بسیار فراتر از پیش‌بینی‌های پیشین است و نشان‌دهنده تشدید سریع بحران انرژی در کشور است.
عوامل تشدید کمبود ۳۲,۰۰۰ مگاواتی
۱. افزایش مصرف برق:
- رشد سالانه ۵ تا%10 مصرف به‌دلیل افزایش جمعیت، انشعابات جدید، و استفاده بی‌رویه از دستگاه‌های خنک‌کننده.
- کولرهای گازی به‌تنهایی سهم عمده‌ای در مصرف تابستانی دارند و پیش‌بینی می‌شود مصرف بخش خانگی در ۱۴۰۴ به ۸۰,۰۰۰ مگاوات نزدیک شود.
۲. کاهش شدید تولید نیروگاه‌های برق‌آبی:
- خشکسالی‌های مداوم، ظرفیت نیروگاه‌های آبی را از ۹,۰۰۰–۱۰,۰۰۰ مگاوات به صفر رسانده است. این رقم معادل %25 از کل کمبود پیش‌بینی‌شده است.
۳. ناترازی ساختاری در تولید:
- ظرفیت نیروگاه‌های حرارتی به‌دلیل فرسودگی، کمبود سوخت (گاز و مازوت)، و تحریم‌ها به حداکثر ۵۵,۰۰۰ مگاوات محدود شده است.
- نیروگاه‌های تجدیدپذیر تنها ۱,۰۰۰–۲,۰۰۰ مگاوات به ظرفیت تولید افزوده‌اند که ناچیز است.
۴. تأخیر در اجرای پروژه‌های توسعه‌ای:
- عدم جذب سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی برای احداث نیروگاه‌های جدید یا نوسازی نیروگاه‌های موجود.
پیامدهای فاجعه‌بار کمبود ۳۲,۰۰۰ مگاواتی
- خاموشی‌های گسترده:
- قطعی برق به ۴–۶ ساعت در روز در کلان‌شهرها و ۸–۱۰ ساعت در مناطق گرمسیر (مانند خوزستان و سیستان‌وبلوچستان).
- اختلال در سیستم‌های حیاتی (بیمارستان‌ها، مراکز داده، و شبکه‌های ارتباطی).
- فروپاشی اقتصادی:
- تعطیلی 50% صنایع انرژی‌بر (فولاد، سیمان، پتروشیمی) و از دست رفتن حداقل ۲۰۰,۰۰۰ شغل مستقیم.
- کاهش ۳–%4رشد GDP ملی به‌دلیل اختلال در زنجیره تأمین و تولید.
- بحران اجتماعی:
- تشدید نارضایتی عمومی و احتمال بروز ناآرامی‌ها در مناطق محروم.
- افزایش قاچاق سوخت و ژنراتورهای غیراستاندارد، که خطرات زیست‌محیطی و امنیتی را تشدید می‌کند.
- تورم و گرانی:
- افزایش ۴۰–50% قیمت برق برای جبران کسری بودجه توانیر.
- رشد قیمت کالاها و خدمات به‌دلیل اختلال در تولید و توزیع.
چرا پیش‌بینی‌ها بدبینانه‌تر شده است؟
- تکذیب وزارت نیرو در کنار سکوت عملی:
- علیرغم تکذیب «جدول خاموشی‌ها»، وزارت نیرو راهکار مشخصی برای جبران کمبود ۳۲,۰۰۰ مگاواتی ارائه نکرده است.
- پروژه‌های کلان (مانند نیروگاه‌های خورشیدی کویر) هنوز در مرحله مطالعاتی یا تأمین مالی هستند.
- خشکسالی بی‌سابقه:
- کاهش 70% بارش‌ها نسبت به میانگین بلندمدت، منابع آبی را تا مرز بحران تخلیه کرده است.
- رشد مصرف بی‌برنامه:
- نبود سیاست‌های تنبیهی/تشویقی مؤثر (مانند تعرفه‌گذاری پلکانی) برای کاهش مصرف در ساعات اوج.
راهکارهای اضطراری برای مهار فاجعه
۱. کاهش مصارف غیرضروری:
- تعطیلی ادارات دولتی و مراکز تجاری در ساعات اوج مصرف (۱۲–۱۶ و ۱۹–۲۳).
- ممنوعیت استفاده از کولرهای گازی در اماکن عمومی غیرضروری (مانند مجتمع‌های تجاری لوکس).
۲. جذب سرمایه‌گذاری فوری:
- عقد قراردادهای فاینانس با کشورهای همسایه (روسیه، قطر، امارات) برای احداث نیروگاه‌های سیکل ترکیبی در کمتر از ۱۲ ماه.
- فروش اوراق قرضه سبز (Green Bonds) برای تأمین مالی پروژه‌های خورشیدی و بادی.
۳. مدیریت بحران آب و برق:
- ایجاد سامانه‌های هشدار سریع برای پیش‌بینی دقیق‌تر اوج مصرف و توزیع هوشمند برق.
۴. تحول در حکمرانی انرژی:
از فوری ساخت ۱۰ نیروگاه سیکل ترکیبی ۵۰۰ مگاواتی.
- اجرای طرح جیره‌بندی برق برای صنایع پرمصرف و خانوارهای پرانرژی،
تابستان ۱۴۰۴ نه‌تنها یک بحران انرژی، بلکه یک شوک بزرگ اقتصادی-اجتماعی را به ایران تحمیل خواهد کرد.
این - ادغام وزارت نیرو و سازمان محیط زیست برای ایجاد «وزارتخانه انرژی‌های پایدار» و حذف موازی‌کاری‌ها.
- استخدام مدیران بین‌المللی با تجربه در بحران‌های انرژی (مانند آفریقای جنوبی).
جمع‌بندی: هشدار قرمز برای تابستان ۱۴۰۴
اگر دولت ظرف ماه آینده (تا پایان خرداد ۱۴۰۳) اقدامات زیر را انجام ندهد: -
تخصیص ۱۰۰,۰۰۰ میلیارد تومان بودجه اضطراری به بخش انرژی.
- آغاز فوری ساخت ۱۰ نیروگاه سیکل ترکیبی ۵۰۰ مگاواتی.
- اجرای طرح جیره‌بندی برق برای صنایع پرمصرف و خانوارهای پرانرژی،
تابستان ۱۴۰۴ نه‌تنها یک بحران انرژی، بلکه یک شوک بزرگ اقتصادی-اجتماعی را به ایران تحمیل خواهد کرد.
این بحران، آزمونی برای اثبات کارآمدی سیستم حکمرانی ایران است. پاسخ به آن نیازمند عبور از شعارزدگی و اقدام عملی است.
اهمیت سخن دقیق

محمد فاضلی

آقای رئیس‌جمهور گفته‌اند «ما الان ۶ برابر اروپا برق مصرف می‌کنیم.» همین یک جمله را می‌خواهم برای تحلیل چگونگی زوال اعتماد جامعه ایران، تحلیل کنم.

یک. رئیس‌جمهور محترم حتماً در ده‌ها جلسه درباره بحران انرژی کشور، با داده‌ها و آمار، و گفته‌های کارشناسان درباره بالا بودن #شدت_انرژی (مقدار انرژی مصرفی برای تولید یک واحد ارزش اقتصادی)، ناکارآمدی مصرف انرژی و بهره‌وری پایین مصرف انرژی در ایران مواجه شده‌اند. این‌ها را در ذهن داشته‌اند. این‌ها مطالب درستی است.

دو. آقای رئیس‌جمهور حتماً با بالا بودن میزان مصرف برق خانگی، سهم بسیار زیاد کولرهای گازی در مصرف تابستان، رعایت نشدن اصول مصرف درست برق، پرمصرف بودن وسایل برقی غیراستاندارد و اثر متغیر قیمت بر نادرستی الگوی رفتار مصرف انرژی هم مواجه شده‌اند. این‌ها هم مطالب درستی است.

سه. آقای رئیس‌جمهور در جلسات حتماً با تفاوت ترکیب میزان مصرف برق در بخش‌های خانگی، صنعتی، کشاورزی، عمومی ایران و کشورهای صنعتی هم آشنا شده‌اند. سهم بالای بخش خانگی و تجاری ایران در مقابل سهم بالای برق صنعتی کشورهای توسعه‌یافته را هم دیده‌اند. این هم مطلب درستی است.

چهار. آقای رئیس‌جمهور حتماً با نرخ بالای رشد مصرف برق کشور، بالاخص نرخ بالای رشد مصرف برق در ایام و ساعات پرمصرف سال (حوالی اوایل خرداد تا اواخر شهریور) که متغیر تعیین‌کننده‌ای است هم مواجه شده‌اند. اهمیت این بخش هم زیاد است.

پنج. آقای رئیس‌جمهور در جلسات حتماً با پیچیدگی‌های محاسبه میزان مصرف انرژی کشور هم مواجه شده‌اند. کشور سبد انرژی (ترکیب عمدتاً گاز، برق، ذغال سنگ، گازوئیل، تجدیدپذیر) دارد و کل انرژی مصرفی هر کشور و سرانه مصرف را می‌شود با این سبد محاسبه کرد.

اگر اعداد و ارقام مربوط به شدت انرژی، میزان مصرف برق خانگی، نرخ‌های رشد مصرف در سال و در ایام و ساعات پرمصرف سال در برق؛ و محاسبات بر اساس صرفاً برق یا سبد انرژی را مبنا قرار دهیم و با کشورهای اروپایی مقایسه کنیم، به داده‌هایی می‌رسیم که ممکن است بشود از گزاره «ما الان ۶ برابر اروپا برق مصرف می‌کنیم» دفاع کرد.

برای مثال، چون تولید ناخالص داخلی آلمان ۴۵۰۰ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی ایران ۴۰۴ میلیارد دلار (با گزارش بانک جهانی) است؛ و مصرف برق آلمان ۵۰۵ و ایران ۳۸۰ تراوات ساعت است؛ میزان مصرف برق (نه کل سبد انرژی) برای تولید ناخالص داخلی در ایران، حدود ۹ برابر آلمان است.

اما، چند نکته هست:
▪️ آلمان مساوی اروپا نیست.
▪️ گفته نشده «مصرف برق ما بر اساس شدت انرژی، ۹ برابر آلمان است.»
▪️ اعداد و ارقام به صورت تفکیکی و بر حسب میزان مصرف در بخش صنعت، خانگی، کشاورزی و عمومی گفته نشده است.
▪️ سبد انرژی هم لحاظ نشده است.

همه این‌ها سبب می‌شود، عبارت «ما الان ۶ برابر اروپا برق مصرف می‌کنیم» عبارتی غیردقیق، تفسیرپذیر، نادرست، قابل نقد کارشناسی جدی، و مستمسکی در دست مغرضان برای طعنه به رئیس‌جمهور باشد.

این نوع گفتارها، اعتماد و سرمایه اجتماعی دولت را نابود می‌کنند. این نوع گفته‌ها سبب می‌شوند ادعای «کار کارشناسی» رئیس‌جمهور زیر تیغ برود. این گفته‌ها سطح فرهنگ عمومی در عرصه امر سیاستی را پایین می‌آورند و از اعتبار کارشناسی دولت می‌کاهند.

🔴 نتیجه‌گیری
مقامات دولتی باید کم حرف بزنند، و همان کم را نیز با دقت و تراش‌خورده بیان کنند. مقام دولتی نباید سخنی بگوید که قبل از بیان، کارشناسانی آن‌را تأیید نکرده و ابعاد آن‌را نسنجیده باشند. آن کارشناسان هم باید در مقابل تأیید سخن، مسئولیت داشته باشند.

بی‌خود نیست که رؤسای جمهوری کشورهای معتبر، سخنرانی‌نویس دارند و سخنرانی‌ها به صورت متن رسمی تدوین و منتشر می‌شوند.

سخن سیاست‌مدار، اثر اجتماعی و سیاسی دارد، جامعه‌ای را ملتهب یا آرام می‌کند، اعتماد می‌سازد یا به فنا می‌دهد. سخن سیاست‌مدار باید تابع آداب و اندازه اثر اجتماعی آن باشد.

سیاست‌مدار باید سخن دقیق بگوید (دقت کارشناسی، دقت اجتماعی، دقت سیاسی) و مشاورانش باید نگهبان سخن و نگهدارنده اعتماد اجتماعی به سیاست‌مدار باشند.
 

***
صفحات محمد فاضلی در فضای مجازی
یوتیوب  II  اینستاگرام 

@fazeli_mohammad
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) (Ahmad Zeidabadi)
در بارهٔ مراسم بزرگ‌داشت مرحوم رئیسی

گرامی‌داشت یاد مردگان سنت است و سنت پسندیده‌ای هم هست. گرامیداشت را می‌توان با یک مراسم ساده و کم‌خرج برگزار کرد. چیزی بیش از آن، گرامیداشت نیست و هدفی فراتر از آن را دنبال می‌کند.
گویا قرار است به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم سید ابراهیم رئیسی 120 هزار مراسم در سراسر کشور به صورت سازماندهی شده برگزار شود. گفته می‌شود هزینهٔ این 120 هزار مجلس از بودجهٔ عمومی است.
روشن است که منظور از برپایی این میزان از مجالس و مراسم، یادبود معمول و متعارف برای درگذشتگان نیست و مقصودی فراتر از آن مد نظر برگزارکنندگان است. پرسش اما این است که چه مقصودی؟
اگر مقصود معرفی مرحوم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهوری نمونه برای کشور است که این مقصود با برگزاری مراسم پرحجم حاصل نمی‌شود و اگر به فرض محال حاصل هم شود چه نتیجه‌ای دارد؟
اینکه دکتر مسعود پزشکیان راه او را ادامه دهد؟ یا اینکه مردم متقاعد شوند بعد از دور اول ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان، به فردی با مختصات مرحوم رئیسی و تیم همراه او برای ورود دوباره به پاستور رأی دهند؟
اگر قرار به تشویق پزشکیان به ادامهٔ راه مرحوم رئیسی است که اولاً نیازی به این همه مراسم نیست و ثانیاً چه نکتهٔ خاصی در کارنامهٔ آن مرحوم بوده که الان ادامه یا تکرار آن توسط آقای پزشکیان دردی از دردهای بی‌شمار کشور را درمان می‌کند؟
اما اگر این حجم از مراسم، خیزی سیاسی برای بازگشت تیم مرحوم رئیسی به قوهٔ مجریه در آینده است، به نظرم این اتفاق رخ نخواهد داد زیرا ذائقهٔ جامعهٔ ایرانی هزاران فرسنگ از علایق و گرایش‌های این طیف فاصله گرفته است.
آن یک بار هم عمدتاً از سر تصادف و جبر روزگار بود و گرنه نسبتی با شرایط ایران نداشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دست‌آوردها و شکست‌های پزشکیان

عباس عبدی تجربه انواع کنشگری‌های سیاسی و اجتماعی را دارد. فعال دانشجویی بوده، روزنامه‌نگاری کرده، محقق اجتماعی است، زندان رفته و در مبارزات انتخاباتی فعالانه شرکت جسته است. من در این گفت‌وگو با او درباره دست‌آوردها و شکست‌های #مسعود_پزشکیان و دولتش، دوران اصلاحات و توسعه سیاسی در ایران، مذاکرات ایران و آمریکا، و کنشگری سیاسی و اجتماعی سخن گفته‌ام.

ویدیوی گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/SIo4Jy58Oj4

عباس عبدی نگاه مثبتی به انتخابات ۱۴۰۳ و دست‌آوردهای آن دارد و آن‌را  نشانه‌ای از تغییر و تحول در سپهر سیاسی ایران می‌داند. او روایتی تا اندازه‌ای متفاوت روایت غالب از رخدادهای بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ هم دارد، نگاه متفاوتش به ماجرای کوی دانشگاه را تشریح می‌کند، و به آینده مذاکرات ایران و آمریکا نیز خوش‌بین است.

عباس عبدی سرد و گرم سیاست در ایران را چشیده و کنشگری معطوف به منافع ملی ایران، بدون چشم‌داشت به قرار گرفتن شخصی در قدرت سیاسی، به او ظرفیت می‌دهد داوری‌های متوازن و متفاوتی نسبت به جامعه و سیاست در ایران داشته باشد.

#اصلاحات #کوی_دانشگاه #توسعه_سیاسی

@fazeli_mohammad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیچ و تاب مذاکرات هسته‌ای

حالا که مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا بر سر غنی‌سازی پیچ و تاب بیشتری خورده است، این گفت‌وگو با رحمان قهرمان‌پور، روشنگرتر به نظر می‌رسد.

ویدیوی گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/om9RqFnDcSE

#مذاکرات_اتمی #رحمان_قهرمانپور

@fazeli_mohammad
شکل‌گیری دولت باظرفیت

فرانسیس فوکویاما در کتاب #نظم_و_زوال_سیاسی، توسعه سیاسی را متناظر با شکل‌گیری حکومت مقتدر و باکیفیت، حاکمیت قانون و پاسخ‌گویی دموکراتیک حکومت می‌داند. سیر تاریخی شکل‌گیری دولت در آلمان برای فوکویاما نمونه اعلای ایجاد حکومت باظرفیت است که در آن توالی تاریخی این سه عامل رخ داده است. در مقابل کشورهایی هستند مثل یونان که در آن‌ها قبل از شکل‌گیری دولت مقتدر باکیفیت، دموکراسی انتخاباتی توسعه یافته است.

ویدیو در یوتیوب
https://youtu.be/ZPb9fBD51yk

این قسمت از ویدیوکست #دغدغه_ایران، حرکت تاریخی توسعه سیاسی در آلمان و یونان را مقایسه کرده و نتایج متفاوت آن‌ها را نجات می‌دهد. نتیجه‌گیری این قسمت، چگونگی ترکیب دولت باظرفیت و دموکراسی انتخاباتی در دنیای جدید را نشان می‌دهد.

#توسعه_سیاسی #توسعه_آلمان #بحران_یونان #حامی_پروری #فوکویاما

@dirancast_official
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اصلاح‌طلبان و واقعه کوی دانشگاه

بی‌راه نیست اگر زمانه بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ را به قبل و بعد از واقعه #کوی_دانشگاه تقسیم کنیم.

ویدیوی گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/SIo4Jy58Oj4

#اصلاحات #توسعه_سیاسی

@fazeli_mohammad
🔺واقعیت عریان منطقه!

در پی تحمیل قحطی و گرسنگی کشنده به دو میلیون نفر در باریکه غزه از جمله صدها هزار کودک و نوزاد و جان دادن تعدادی از آن‌ها، وضعیت انسانی این منطقه از فاجعه فراتر رفته و نه تنها هر وجدان بیداری را شرمسار می‌کند، بلکه پرده از واقعیت تلخ منطقه بر می‌دارد و چهره‌ای بدون روتوش از خاورمیانه به نمایش می‌گذارد.

این که کشورهای منطقه با این همه دبدبه و کبکبه عاجز از فرستادن یک قرص نان بیات برای نجات جان کودکان هستند و همه چشم به دهان ترامپ دوخته‌اند به این امید که حرفی بزند و فشاری آورد که غذایی به غزه برسد، همین خود راوی این واقعیت دردناک در منطقه است که حتی در انسانی‌ترین و ابتدایی‌ترین مساله کوچک‌ترین همکاری مشترک میان کشورهای منطقه به ویژه مصر، ترکیه، ایران، عربستان و.... شکل نمی‌گیرد! چون آمریکا و اسرائیل اجازه نمی‌دهند يا دستکم بر خلاف خواست و اراده آن‌هاست.

پس بخوان حدیث مفصل از این مجمل درباره امکان همکاری در حوزه‌های کلان و سختی چون امنیت منطقه‌ای و....

در حالی که اساسا خواسته غزه این نیست که ارتش‌ها مداخله کنند و با اسرائیل بجنگند، یا موشک بفرستند! هرگز! چنین جنگی هم نه به صلاح منطقه است نه هیچ کشوری.

در حال حاضر هم عمق فاجعه تا بدانجا رسیده است که مطالبه مردم غزه دیگر این نیست که بمباران‌ها متوقف شود، بلکه به گفته مادری به ستوه آمده از این همه جنایت لسان حالشان این است که بمباران کنید و بکشید؛ اما با گرسنگی دادن، کودکانمان را در برابر دیدگانمان زجرکش نکنید.

این واقعیت عریان منطقه ما به دور از هر گونه شعار و وهم‌‎فروشی است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
قسمت صد‌وسی‌وهشت پادکست دغدغه ایران

مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا از فروردین ۱۴۰۴ آغاز شده است و عباس عراقچی و استیون ویتکاف چند دور مذاکره کرده‌اند. آخرین دور مذاکرات دوم خرداد در رم برگزار شده و گفته می‌شود پیشرفت‌های جزئی حاصل شده است. رحمان قهرمان‌پور در این قسمت، پیچیدگی‌های فنی، و تأثیر متغیرهای مختلف از جمله اسرائیل، و مسیر طی‌شده در چند دهه گذشته بر مذاکرات را بررسی می‌کند.

مهمان: رحمان قهرمان‌پور
میزبان: محمد فاضلی

دانلود فایل

شنیدن از
کستباکس II اسپاتیفای II اپل پادکست


حامی مالی
بیمه بازار
کد تخفیف: daghdaghe

صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
https://youtube.com/@fazelimedia

شماره تماس برای حمایت مالی
09965691194

شناسه پیپال
[email protected]

موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی

Email: [email protected]

امور فنی و صوت: مرتضی مشیری‌خواه
گرافیک: استودیو آنسو
                                
تاریخ انتشار
خرداد هزاروچهارصدوچهار

#رحمان_قهرمانپور #مذاکرات_اتمی

@dirancast_official
آلمان چگونه آلمان شد؟

فرانسیس فوکویاما #آلمان را نمونه کشوری می‌داند که مسیر توسعه سیاسی را در سه مرحله متوالی: ایجاد دولت مقتدر باظرفیت، #حاکمیت_قانون، و پاسخ‌گویی دموکراتیک طی کرده است.

ویدیو در یوتیوب
https://youtu.be/yKTMJyEqv6k

این ویدیو روایت بسیار مختصری از چگونگی همگرایی تاریخی عوامل به سمت شکل‌گیری آلمان مدرن توسعه‌یافته است.

@fazeli_mohammad
SekkePod Episode 98
Sekke Podcast
قسمت نود و هشتم پادکست سکه

«مرزهای فرصت: اقتصاد ایران در عرصه بین‌الملل»

10:00 تصویر وضعیت بین‌الملل
21:21 کسری بودجه آمریکا
28:48 مقابله چین و آمریکا
38:51 سه حوزه آسیب‌پذیری چین
57:00 کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس
1:17:59 آسیای میانه
1:27:13 رشد ایران و شرایط بین‌الملل

حامی مالی:
کارگزاری پیشرو | وب‌سایت | تلگرام

@Sekke_Podcast
Forwarded from مقدمه‌ (Amir H. Moghaddam)
مازندران: آیینه عبرت گیلان
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز

(چکیده:) به تازگی هادی حق‌شناس، استاندار گیلان درباره جلوگیری از ساخت و ساز غیرمجاز در این استان نکات ارزشمندی بیان کرد. اما نکته نسنجیده دیگری هم گفت که در رسانه‌ها بازتاب بیشتری داشت: «اجازه نخواهیم داد کسی خارج از گیلان آمده و زمین برای ویلاسازی بگیرد». در این باره لازم است چند نکته یادآوری گردد.
ساخت ویلا در هر نقطه مجاز و مسکونی کشور توسط هر کسی که شناسنامه ایرانی داشته باشد، آزاد است و هیچکسی نمی‌تواند از این کار جلوگیری کند. یک تبریزی می‌تواند در زاهدان، یک اهوازی در مشهد، یک بختیاری در اصفهان، یک بوشهری در رشت و... طبق قوانین رسمی و موجود کشور ویلا خرید و فروش کند یا بسازد. این اصولا جزو بدیهیات یک جامعه مدرن بر پایه دولت-ملت است.
بر پایه بقیه سخنان استاندار در این نشست، می‌توان چنین برداشت کرد که منظور ایشان این است که بیشترین ویلاسازی‌ها در محدوده‌های غیرمسکونی و بیرون از طرح هادی روستاها، توسط غیربومیان انجام می‌شود. حتی اگر فرض کنیم این سخن درست و بر پایه آمار و ارقام باشد، بخش مهمی از واقعیت ناگفته مانده است: این بومی‌ها هستند که به حریم جنگل و کوه و رودخانه تجاوز کرده، زمین‌های بیرون از بافت را تصرف کرده و به غیربومی‌ها می‌فروشند. همین بومی‌ها هستند که زمین‌های کشاورزی را قطعه‌بندی کرده و زیر نام «زمین شهرکی» به غیربومی‌ها می‌فروشند و حتی شوربختانه در آگهی‌های تبلیغاتی‌شان با افتخار از عباراتی همچون «منطقه تهرانی‌نشین» یا «شهرک غیربومی» استفاده می‌کنند.
مجوزهایی که پس از ساخت این ویلاها به افراد غیربومی داده می‌شود نیز عموما توسط دستگاه‌ها و اداراتی است که کارمندان‌شان بومی و گیلانی‌اند.
نباید فراموش کرد که خود گیلانی‌ها هم دارند پا به پای غیربومی‌ها برای استفاده شخصی خودشان و در محدوده‌های بیرون از بافت مسکونی، ویلاسازی می‌کنند.
گیلان اکنون یک الگوی ویلاسازی را در کنار خود دارد: بلایی که به‌واسطه ویلاسازی بر سر مازندران آمده، بی‌گمان جبران ناپذیر است. تقریبا دیگر هیچ نقطه بکری در مازندران باقی نمانده؛ هیچ جنگل و کوه و دره و رودخانه‌ای از ویلاسازی در امان نبوده؛ هیچ چشم‌انداز طبیعی سالمی از پنجره خانه‌های شهری دیده نمی‌شود؛ زمین‌های جنگلی و کشاورزی به‌طور روزانه دارند به نفع ساخت ویلاهای بدقواره عقب‌نشینی می‌کنند؛ معماری بومی مازندران تقریبا به‌طور کامل توسط نماهای نامتناسب رومی و... از بین رفته و...
تلخی داستان اینجاست که با اشباع شدن ظرفیت استان مازندران، بسیاری از گردشگران، متقاضیان ویلا در شمال و حتی شماری از مازندرانی‌های خسته از شلوغی بیش از حد این استان، به سوی گیلان کشیده شده‌اند. بنابراین گیلانی‌ها باید از وضعیت کنونی مازندران درس عبرت بگیرند و اجازه ندهند گیلان هم تبدیل به مازندران دوم شود.
با این توصیف‌ها، امید است جدیت استاندار گیلان برای پیشگیری از تبدیل زمین‌های کشاورزی و منابع طبیعی، پیش از تمرکز بر غیربومی‌ها، بر خود بومی‌ها به‌عنوان زمینه‌ساز این تخلفات توجه کند. در این راه و با توجه به دو دهه تجربه مطالعاتی نگارنده در زمینه آسیب‌های گردشگری در مازندران، پیشنهادهای زیر مطرح می‌شود:
1. آگاه‌سازی گیلانی‌ها در زمینه پیامدهای تعرض به حریم منابع طبیعی و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی.
2. برگزاری دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی در این زمینه برای اعضای شوراهای شهر و روستا، دهیاران، کارمندان شهرداری، اداره مسکن و شهرسازی، منابع طبیعی، محیط زیست و...
3. سنجش و تعیین ظرفیت تحمل هر روستا (برای نمونه، هزار نفر یا دویست باب خانه) و ممنوعیت ساخت ویلا/خانه بیش از این ظرفیت.
4. پیشگیری از نصب تابلوهای «روستای توریستی...» برای هر روستایی که دارای جاذبه است، پیش از ارزیابی پیامدهای محیط زیستی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی.
5. شناسایی عرصه‌های طبیعی در معرض خطر و اعلام محدوده غیرمجاز برای ورود گردشگران.
6. نصب تابلوی راهنمای طبیعت‌گردی در ورودی جنگل‌ها و منابع طبیعی مورد توجه گردشگران.
7. نصب تابلوی راهنما در ورودی روستاهای مقصد گردشگری (لزوم احترام به فرهنگ بومی).
8. برگزاری دوره‌های آموزشی برای مهندسان طراح، نقشه‌کش، معمار، ناظر و... برای استفاده از طرح‌های بومی یا متناسب با فرهنگ و طبیعت گیلان.
9. در نظر گرفتن تخفیف برای سازه‌های مرتبط با معماری بومی و افزایش تعرفه برای سازه‌های مرتبط با فرهنگ غربی.
10. شناسایی و تشویق فعالان مروج فرهنگ بومی گیلان (از راهنمایان تور گرفته تا معماران، اعضای شورا، دهیاران، سمن‌ها و...).
11. ساخت نرم‌افزارهای گردشگری استان و تشویق گردشگران و حتی بومیان به نصب آن در تلفن‌های همراه و توضیحات کامل درباره هر جاذبه طبیعی یا فرهنگی و شیوه‌های نگهداری از آن در حین سفر و...

@moghaddames
✔️خدای منتقم یا خدای رحمان؟
✍🏻سهند ایرانمهر

انتشار و فراگیر شدن ویدیویی از «بازسازی جهنم در فومن» از جمله موضوعات مورد بحث در فضای مجازی است.

تجربه دینی، همچون تجربه‌ انسانی، وجوه متکثری دارد؛ گاه در صورت خوف جلوه می‌کند، و گاه در صورت رجاء. آن‌که به خدا می‌نگرد، نه همواره دوست می‌بیند، و نه پیوسته داور. از این‌رو، ادیان تاریخی نیز در تکوین خویش، دو دستگاه الهیات موازی ساخته‌اند: یکی الهیات خوف و عقوبت، که خدا را در مقام حاکم و منتقم می‌نشاند؛ و دیگری الهیات لطف و محبت، که خدا را چونان پدر یا دوست درمی‌آورد. اما پرسش درخور تأمل آن است که چرا در برخی قرائت‌های دینی، و به‌ویژه در ادوار خاصی از تاریخ، وجه منتقم و قهار خدا بر وجه رحمان و ودود او غلبه می‌یابد؟ و چرا بر جهنم و عقاب بیشتر تأکید می‌شود تا بهشت و رحمت؟

پاسخ را باید نه در ذات دین، بلکه در بستر اجتماعی و کارکرد تاریخی آن جُست. جامعه‌شناسی دین، از دورکیم تا ماکس وبر، دین را در نسبت با نیازهای نظم اجتماعی فهم کرده است. دورکیم، دین را انعکاسِ ساختار جامعه می‌دانست: خدا تصویری قدسی از کلِ جماعت است. در جوامع گسیخته، پرتضاد یا در حال گذار، دین به ابزاری برای بازسازی اقتدار و بازتولید هنجارها بدل می‌شود. در این شرایط، خدا چونان داور اعظم، نگاهبان نظم و حافظ مرزها تصویر می‌شود. وجه قهار و جبار خدا، دقیقاً آن‌جا پررنگ می‌شود که جامعه در وضعیتی از بی‌هنجاری (anomie) قرار دارد و نیازمند نظمی قدسی برای بازسازی اقتدار است.

در نظریه ماکس وبر نیز دین‌های نجات‌بخش، از جمله اسلام و مسیحیت، واجد دو گرایش‌اند: «اخلاق جهان‌گریز» و «اخلاق جهان‌پذیر». آن‌گاه که دین در خدمت تنظیم مناسبات قدرت یا مشروع‌سازی نظم سیاسی درمی‌آید، اخلاق جهان‌پذیر آن غلبه می‌یابد؛ یعنی دینی که مجازات و پاداش را به‌عنوان ابزارهایی برای کنش اخلاقی به خدمت می‌گیرد، و بدین‌وسیله، جامعه را اداره می‌کند. در این قرائت، تأکید بر جهنم و کیفر، نه از سر وجود وجهی خشن در خداوند‌، بلکه از نیاز به سلطه‌ نمادین نشأت می‌گیرد. چنان‌که فوکو می‌گفت: «قدرت، پیش از آن‌که تن را ادب کند، روح را مهار می‌کند.»

از سوی دیگر، در شرایطی که دین در شکل پناهگاه روانی فردی ظاهر می‌شود و نه نهاد اجتماعیِ نظم‌ساز، چهره‌ای دیگر از خدا پدیدار می‌گردد. عرفان، محصول این صورت‌بندی دوم است. در دوره‌هایی چون حمله‌ی مغولان، که نظم زمینی فرو می‌ریزد و نهادهای قدرت دینی نیز دچار اختلال می‌شوند، فردِ مؤمن دیگر به دنبال دینِ قانون‌گذار و مجازات‌گر نمی‌گردد، بلکه به سوی دینی شخصی، تأملی، و تسکین‌بخش می‌شتابد. عرفان در این معنا، نه ابزار حکومت است و نه دستگاه قضاوت، بل پناهگاه اضطراب وجودی انسان است. برجستگی وجه رحمانی خدا در این حوزه، نه ناشی از اخلاق‌گرایی، بلکه زاده‌ی نیاز به معنا، رهایی، و بازسازی فردیت است. به تعبیر مارسل گوشه، عرفان محصول «فردیت رهاشده از هیبت نهادها»ست.

از این رو، غلبه‌ وجه جباریت در برخی قرائت‌های دینی، نه به‌خاطر خصلت متافیزیکی خدا، بلکه به‌خاطر کارکرد سیاسی و اجتماعی الهیات در زمینه‌ خاص تاریخی است.

@sahandiranmehr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دموکراتیک می‌شویم؟

ایرانیان از خود می‌پرسند «آیا بالاخره دموکراتیک می‌شویم؟» و برخی دیگر هم می‌پرسند «دموکراسی به چه درد می‌خورد؟». دیگرانی هم می‌پرسند شرایط دموکراتیک شدن چیست؟ دَن اسلیتر و جوزف وُنگ در کتاب «از توسعه تا مردم‌سالاری» (انتشارات روزنه، ۱۴۰۴) با بررسی تجربه دموکراسی در کشورهای آسیایی به سؤالات درباره تعریف دموکراسی، شرایط دموکراتیک شدن، و کاربردهای دموکراسی پاسخ داده‌اند.

لینک ویدیو در یوتیوب
https://youtu.be/ERgHXda6VMA

رحمان قهرمان‌پور، مترجم کتاب، در این گفت‌وگو به سؤالاتی درباره دموکراسی می‌پردازد که این کتاب به آن‌ها پاسخ داده است. این گفت‌وگو اگرچه درباره کتاب «از توسعه تا مردم‌سالاری» انجام شده، اما به برخی از مهم‌ترین سؤالات درباره دموکراسی در ایران هم پرداخته و ایده‌هایی درباره شرایط دموکراسی در ایران هم مطرح می‌کند.

#دموکراسی #دموکراتیک_شدن #دموکراسی_آسیایی  #رحمان_قهرمانپور #دن_اسلیتر #جوزف_ونگ #نشر_روزنه

@fazeli_mohammad
زوال و بی‌دولتی دولت

محمد فاضلی

از دولت انتظار می‌رود خیلی کارها را انجام دهد، مثلاً برنامه‌ریزی کند، موانع توسعه را کنار بزند و حلال مسأله‌ها باشد. اما تا وقتی بازسازی ظرفیت دولت صورت نگیرد انجام اثربخش این کارها ممکن نیست. توضیح می‌دهم که به چه علت و با چه فرایندهایی، ظرفیت دولت در ایران زوال یافته است.

یک. زوال نیروی انسانی دولت
از روزی که قرار شده گزینشی وجود داشته باشد که آدم‌های دولت را بر اساس معیارهای هر روز بی‌ربط‌تر و تنگ‌نظرانه‌تری ارزیابی کند، و کارآمدی، تخصص و صلاحیت فنی جایگاه درخوری در گزینش نداشته باشد؛ زوال نیروی انسانی دولت شروع شد. بعدها وقتی برخورد به دلایل سیاسی با آدم‌های کارآمد رواج یافت، و وقتی سقف حقوق دریافتی آدم‌های دولت خیلی کمتر از بخش خصوصی شد، این زوال شدت گرفت.

دو. زوال اختیارات دولت
قدرت سیاسی همواره از بوروکراسی تخصصی و مدعی استقلال می‌ترسد. قدرت سیاسی نمی‌فهمد بوروکراسی چه می‌کند، سر از کارش درنمی‌آورد و همیشه می‌ترسد نکند موفقیت‌های بوروکراسی رقیب قدرتش شود. رابطه قدرت سیاسی و بوروکراسی از جنس عشق و نفرت است. بوروکراسی لازم است تا کارها انجام شود و قدرت موفق جلوه کند، و از آن نفرت دارد چون از کارش سر در نمی‌آورد و می‌ترسد قدرت بوروکراسی از قدرت سیاسی بیشتر شود.

به همین دلایل – و کمی بیشتر – قدرت سیاسی در ایران همواره تلاش کرده بوروکراسی برایش شاخ نشود. دائم اختیارات بوورکراسی را گرفته و با انواع شوراهای موازی، سازمان‌های بیرون از دولت و راهبردهای دیگر، دولت و بوروکراسی آن‌را مهار کند. این مهار کردن، هر لحظه پیچیده‌تر شده و تا سطح فشل و فلج کردن دولت پیش رفته است. هر گوشه‌ای از اختیارات دولت بین سازمان‌های رسمی و غیررسمی، شوراها و تشکیلات موازی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی تقسیم شده است. زوال سازمانی دولت هم در این مسیر رخ داده است. دولت به موجودیتی متمرکز اما فاقد نقطه اثر، انحصارگر اما بدون ظرفیت تمرکز بر حل مسأله، و متمرکز زهوار دررفته تبدیل شده است.

سه. زوال منابع مالی
میزان دسترسی دولت به درآمد نفت کاهش پیدا کرده، و بقیه درآمدها هم در ردیف‌های بودجه‌ای مختلف که برخی هیچ نسبتی با کارکردهای ذاتی دولت برای خلق رشد اقتصادی یا حل مسأله‌های توسعه‌ای ندارند، هزینه می‌شوند. بخش زیادی از منابع در صندوق‌های بازنشستگی صرف می‌شوند و افزایش دائمی کسر بودجه نشان می‌دهد هزینه‌ها از درآمدها فراتر رفته‌اند. دولت امروز دیگر دولت دهه‌های قبل نیست. تحریم‌ها هم بر زوال منابع مالی، توزیع آن‌ها بین نهادهای مختلف و کاهش اقتدار دولت در این بخش بسیار مؤثر بوده‌اند.

چهار. زوال اجتماعی دولت
دولت به دلیل ناتوانی در حل انبوه مسأله‌ها – از آلودگی هوا گرفته تا ناترازی برق و انرژی، مشکلات بانکی، رشد اقتصادی و تورم و بیکار و ... – با بحران سرمایه اجتماعی هم مواجه شده است. نهاد دولت در ایران (صرف‌نظر از دولت چندم) به زوال اجتماعی دچار شده است.

🔴 نتیجه‌گیری
دولت در چنین فضایی، دائم گسیخته‌تر و دچار بی‌دولتی می‌شود. مسأله‌های حل‌نشده در گذشته هم شدت بیشتری پیدا می‌کنند. من اسمش را گذاشته‌ام «قیچی زوال ظرفیت دولت و مسأله‌های حل‌نشده»، قیچی‌ای که با برش‌هایش بقا و ارتقای ایران را تهدید می‌کند. این پدیده که طی چند دهه بروز کرده، درمان فوری ندارد و بازسازی ظرفیت دولت زمان‌بر است؛ و تحت هر شرایطی، اثر خود را تا مدت‌ها (بسته به نوع مواجهه برای درمان آن) باقی خواهد گذارد.

در چنین احوالی، دونالد ترامپ سخنان تحقیرآمیزی درخصوص ایران گفت. احساسات ایرانیان نیز خیلی جریحه‌دار شد و مقامات در سطوح مختلف پاسخ‌هایی دادند. اما به گمان من همه این پاسخ‌ها تا وقتی قیچی زوال ظرفیت دولت و مسأله‌های حل‌نشده کار می‌کند، حرف‌های بی‌اثری هستند که به کار التیام روح و روان هم نمی‌آیند.

پاسخ معنادار به آقای ترامپ، و وضعیت ایران امروز، کار زمان‌بر بازسازی ظرفیت دولت است. بازسازی ظرفیت دولت باید بر محور معکوس کردن چهار فرایندی که باعث زوال ظرفیت دولت شده‌اند صورت بگیرد. بخش زیادی از رنج‌های مردم ایران، و بخش عمده تحقیرهای مندرج در گفته‌های آقای ترامپ برآمده از زوال ظرفیت حل مسأله است. پاسخ هم حرف نیست، عزم سیاسی و برنامه بازسازی ظرفیت دولت نیاز دارد.

خواننده می‌پرسد پس ظرفیت جامعه چه می‌شود؟ این پرسشی است که به اندازه پرسش از بازسازی ظرفیت دولت اهمیت دارد و در نوشتار دیگری به آن می‌پردازم.

***
صفحه محمد فاضلی در یوتیوب
http://youtube.com/@fazelimedia
 
@fazeli_mohammad
🔴توقف سووشون به سود کیست؟

🔺اعتماد ۱۲ خرداد ۱۴۰۴

✍️عباس عبدی

🔘ماجرای توقف سریال سووشون و نماوا و دخالت‌های ساترا در موضوع زوایای گوناگونی دارد که در این یادداشت به چند مورد آن اشاره خواهم کرد.

🔘اولین مسأله از نظر من وارد کردن پای دستگاه قضایی در ماجرا است. به نظر می‌رسد که به دلیل جایگاه و اعتبار نسبی این دستگاه و با توجه به عملکرد آقای اژه‌ای، عده‌ای و نهادهایی دنبال آن هستند که در این موارد پای این دستگاه را به ماجرا باز کنند و خود را پشت این قوه پنهان نمایند. این رفتار به زیان دستگاه قضایی است، بویژه آنکه در مرحله دادسرا عمل می‌شود. مرحله‌ای که به نسبت سریع و شاید پرخطا انجام می‌شود ولی مسئولیت آن برعهده دستگاه قضایی می‌افتد و به طور معمول هم اغلب این پرونده‌ها به دادگاه و صدور حکم ختم نمی‌شود.

🔘به نظر می‌رسد که آقای اژه‌ای باید برای این موارد رویه به نسبت شفاف و روشنی را در نظر بگیرند، این گونه نیست که یک سریال بزرگ و یک سکوی نمایشی معتبر را با یک دستور و بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای متوقف کرد. هر کارد تیزی را هم که مورد استفاده نابجا شود، به سرعت کُند می‌شود و کارآیی اصلی آن زایل می‌شود. دستگاه قضایی هم از این قاعده مستثنا نیست.

🔘نکته دوم؛ ناامن کردن سرمایه‌گذاری است. امسال که سال سرمایه‌گذاری نام‌گذاری شده، شایسته است بیش از همیشه از امنیت آن دفاع شود. این چه دفاعی است که با یک دستور و به فوریت یک سرمایه‌گذاری را بلاموضوع ‌و نابود کرد و ده‌ها سرمایه‌گذاری جدید را نیز متزلزل و متوقف نمود؟

🔘به نظر می‌رسد که راه‌های سرمایه‌گذاری بیش از پیش با موانع خودساخته همراه شده است و اتفاقاً ریاست دستگاه قضایی در این باره مفصل توصیه کرده و توضیح داده‌اند، ولی این عملکرد هیچ تطابقی با آن توصیه‌ها و سیاست‌ها ندارد.

🔘نکته سوم؛ معیارهای ممیزی و سانسور در ایران است. این معیارها به کلی سلیقه‌ای و من‌درآوردی است و به قول یکی از سیاسیون اصول‌گرا اگر قرآن به عنوان یک کتاب عادی برای انتشار داده می‌شد، احتمالاً مجوز نمی‌گرفت، و من تردید ندارم که نهج‌البلاغه به طور قطع مشمول این ممنوعیت می‌شد. حتی در موضوعات اخلاقی هم همین قاعده برقرار است. اساساً این محدودیت‌ها با هیچ معیار عرفی و عقلی تطابق ندارد، بویژه در شرایطی که در ادامه گفته می‌شود.

🔘نکته چهارم؛ بی‌معنی بودن این محدودیت‌ها است. از یک سریال طولانی چندین ثانیه را مورد سوال قرار دادن قابل حل است، ولی کشتن سریال و مرجع نمایش‌دهنده آن بی‌مسئولیتی در برابر حقوق مردم است ولی مهم‌تر از این، وجود سریال‌های سراسر مخرب در رسانه‌های غیر رسمی است که میلیون‌ها بازدید دارد و فشار آوردن به سریال‌ها و تولیدات فرهنگی ساخت داخل، اگر نگوییم با هدف حمایت از سریال‌های ویرانگر ترکیه‌ای است، حداقل باید گفت نتیجه طبیعی و ناخواسته این فشارها همین است.

🔘این چه رفتاری است که زور خود را فقط به تولیدکننده داخلی نشان دهیم؟ پیام روشن این رفتار این است که از ایران بروید و هر چه خواستید بسازید. مردم هم که به همه آنها دسترسی دارند. این ظلم به تولیدکننده داخلی است.

🔘نکته پنجم؛ برخی بدرستی تصور می‌کنند که فشار به تولیدکنندگان مستقل برای این است که بازار صدا و سیما کساد نشود. ماجرا این است که بازار صدا و سیما از وجود یک بازار مساوی و رقیب کساد نمی‌شود، بلکه اگر بخواهند، از وجود این بازار، قوی‌تر هم می‌شوند. نبودن تولیدکننده مستقل موجب گرایش مردم به صدا و سیما نمی‌شود، بلکه گرایش به سریال‌های ترکیه‌ای را تقویت می‌کند و این نتیجه قطعی است، زیرا اغلب تولیدات صدا و سیما در وضعیت فعلی هیچ گونه مطلوبیتی ندارند، بدون رقابت نمی‌توان تولید فرهنگی جذاب و آموزنده داشت. سووشون یکی از آثار فاخر ادبیات ایران است، نمی‌توان روح آن را در نمایش نادیده گرفت و سانسور کرد.

🔘و بالاخره اینکه نگاه اغلب اعضای جامعه ده‌ها پله از آنچه که سیاست‌گذاران خط قرمز خود می‌دانند گذشته است. هم به لحاظ نظری و رفتاری و هم به لحاظ دسترسی به تولیدات فرهنگی مطلوب خودشان. خانه از پای‌بست ویران است/ خواجه در بند نقش ایوان است. یک نگاهی به تولیدات پرمخاطب امروز جامعه ایران بیندازید تا متوجه شوید که ممنوعیت چگونه موجب حریص شدن مردم و جوانان به استفاده از تولیداتی شده است که ده سال پیش دسترسی به انها در ذهن کمتر کسی می‌گنجید.

🔘🔘امیدواریم با بازنگری در این رویکردها و رفتارها، امنیت را به تولیدات فرهنگی برگردانند، دستگاه قضایی را از این میدان پرخطر خارج کنند، همه تولیدکنندگان را در رقابتی سازنده قرار دهند و بالاخره به سود شبکه‌ها و سریال‌های مبتذل ترکیه‌ای اقدام نکنند.
2025/07/05 23:42:08
Back to Top
HTML Embed Code: