Telegram Web Link
زیباترین حرف‌ات را بگو
شکنجه‌یِ پنهانِ سکوت‌ات را آشکاره کُن
و هراس مدار از آن‌که بگویند
ترانه‌ئی بی‌هوده می‌خوانید. ـــ
چرا که ترانه‌یِ ما
ترانه‌یِ بی‌هوده‌گی نیست
چرا که عشق
حرفی بی‌هوده نیست.
حتا بگذار آفتاب نیز برنیاید
به خاطرِ فردایِ ما اگر
بر ماش منّتی‌ست؛
چرا که عشق
خودْ فرداست
خودْ همیشه است.

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
نامدگان و رفتگان ، از دو کرانه ی زمان
سوی تو می دوند ، هان ای تو همیشه در میان
در چمن تو می چرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می پرد باز سپید کهکشان
هر چه به گرد خویشتن می نگرم درین چمن
اینه ی ضمیر من جز تو نمی دهد نشان
ای گل بوستان سرا از پس پرده ها در آ
بوی تو می کشد مرا وقت سحر به بوستان
ای که نهان نشسته ای باغ درون هسته ای
هسته فروشکسته ای کاین همه باغ شد روان
مست نیاز من شدی ، پرده ی ناز پس زدی
از دل خود بر آمدی ، آمدن تو شد جهان
آه که می زند برون ، از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو می کشد کمان
پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم ؟
کز نفس تو دم به دم می شنویم بوی جان
پیش تو ، جامه در برم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم گریه نمی دهد امان


#هوشنگ_ابتهاج

@foroogh_shamloo
در یکدیگر گریسته بودیم
در یکدیگر تمام لحظه‌ی بی‌اعتبار وحدت را
دیوانه‌وار زیسته بودیم
 
 #فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
ديگر سراغت را
از نارنجِ رها شده
درپياله‌ی آب نخواهم گرفت
ديگر سراغت را
از ماه، ماهِ درشت
و گلگون نخواهم گرفت

من، همين منِ ساده
باور کن
برای يکبار برخاستن
هزار‌هزار بار فروافتاده‌ام..

#سيد_على_صالحى

@foroogh_shamloo
نه سراغی، نه سلامی
خبری میخواهم
قدر یک قاصدک
از تو اثری میخواهم

#مهدی_فرجی

@foroogh_shamloo
شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و تو را به دیاری دیگر نبرده‌ام تا آنجا با خاطری آسوده‌تر به سر ببری. شاید مرا به بی‌همتی متصّف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است. اما من و تو از آن نهال‌ها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود برکَنیم و در آب و هوایی دیگر نمو کنیم. پدران تو، تا آنجا که خبر دارم، همه با کتاب و قلم سر و کار داشته‌اند، یعنی از آن طایفه بوده‌اند که مامورند میراث ذوق و اندیشه‌ی گذشتگان را به آیندگان بسپارند. جان و دل چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمین خود بسته است.
از این همه تعلق گسستن کار آسانی نیست.

#پرویز_خانلری
"نامه‌ای به فرزندش"

@foroogh_shamloo

صبح از دریچه سر به درون می‌کشد به ناز
وز مشرقِ خیال
تو، صبح تابناک‌تری را
_سر در کنار من_
با چهره‌ی شکفته چو گل‌های نسترن
لبخند میزنی.
من ، آفتاب پاک‌تری را
در نوشخندِ مهر تو می‌بینم
در مطلعِ بلندِ شکفتن.
من، روز خویش را
با آفتاب روی تو،
کز مشرقِ خیال دمیده‌ست
آغاز میکنم.

#فریدون_مشیری

@foroogh_shamloo
و جاودانگی
رازش را با تو در میان نهاد...

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
کیستی که من
این گونه به اعتماد
نام خود را با تو می گویم...
کلید قلبم را در دستانت می گذارم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم
و سر بر شانه‌ی تو
این چنین آرام به خواب می روم؟
کیستی که من
این گونه به جِد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟!!
کیستی که من جز او
نمی بینم و نمی یابم ؟!!

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگار در مسیری از تجسم پرواز بود که یک روز آن پرنده‌ها
نمایان شدند
انگار از خطوط سبز تخیل بودند
آن برگ‌های تازه که در شهوت نسیم نفس می‌زدند

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
فرمود: که هرکه محبوب است، خوب است
نه برعکس. لازم نیست که هرکه خوب باشد،
محبوب باشد. خوبی جزو محبوبی است و
محبوبی اصل است. چون محبوبی باشد، البته
خوبی باشد. جزو چیزی از کُلش جدا نباشد
و ملازم کُل باشد.
در زمان مجنون خوبان بودند از لیلی خوب‌تر،
اما محبوبِ مجنون نبودند. مجنون را
می‌گفتند که از لیلی خوب‌ترانند؛ برتو بیاریم.
او می‌گفت؛ که آخر من لیلی را به صورت
دوست نمی‌دارم و لیلی صورت نیست.

#مولانا
فیه‌ما‌فیه

@foroogh_shamloo
در پهنه‌ی جهان
انسان برای کشتن انسان
تا جبهه می‌رود
انسان برای کشتن انسان
تشویق می‌شود!
درجبهه‌های جنگ کشتار می‌کنند
یا کشته می‌شوند
تابوت صد هزار جوان را
پیران داغدار با چشم اشکبار
بردوش می‌کشند درخاک می نهند.

....آنگاه کودکان را
تعلیم می‌دهند:
یک شاخه از درخت نبایست بشکنند!

#فریدون_مشیری

@foroogh_shamloo
بعد از کدام قرن بر این دشت،
ساقه‌ای می‌روید؛
و ناله‌هایِ زمین را در باد می‌پراکند؟

#محمد_مختاری

@foroogh_shamloo
آن‌ها دشمنان امیدند، عشق من
دشمنان زلالی آب
و درخت پر شکوفه
دشمنان زندگی در تاب و تب.
آن‌ها برچسب مرگ بر خود دارند
دندان‌های پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی می‌میرند
و برای همیشه می‌روند
آری عشق من
آزادی، نغمه‌خوان، در جامه‌ی نوروزی
بازو گشاده می‌آید
آزادی در این کشور

#ناظم_حکمت

@foroogh_shamloo
سلام بر آنان
که در پنهان خویش؛
بهاری برای شکفتن دارند...!

#سلمان_هراتی

@foroogh_shamloo
آیدا را می‌جویم تا مرا به " دیوانگی " بکشاند ؛ که من در اوج " دیوانگی " بتوانم به قدرت‌های اراده‌ی خود واقف شوم ؛ که من در اوج غرایز برانگیخته‌ی خود بتوانم شکوه انسانیت را بازیابم و به محک زنم ؛ که من بتوانم آگاه شوم .

آیدا ... !
این‌که مرا به سوی تو می‌کشد عشق نیست ، شکوه توست ؛ و آنچه مرا به انتخاب تو برمی‌انگیزد ، نیاز تن من نیست ، یگانگی ارواح و اندیشه‌های ماست .

#احمد_شاملو
"مثل خون در رگ‌های من"

@foroogh_shamloo
به من نگاه کن، نگاه کن
به بستر رگان من.
ببین چگونه موج می زند غمت
میان آن چو گيسوان بافته
ز پشت من گذر مکن،
که راه شوم درد های جانگزاست.
و درد شیهه می کشد،
گذر مکن، نگه مکن،
که درد شیهه می کشد،
میان بند بند نای استخوان تو
کجاست؟
کجاست جاده های خواب؟
کجاست راز سر به مهر خاموشی؟
کجاست شهر ناشناس عطرهای ناب؟

مرا میان جنگل بلور دست های خود
پناه ده
به زهر مرگبار بوسه، التیام ده
مرا، مرا، بِکِش، بِکُش
نجات ده.
تو ای فریب راستین!
و آنچه رفت و رفت و رفت
رفت و در من است،
بر آب ده

#نصرت_رحمانی

@foroogh_shamloo
رفت آن‌که
پیشِ پایش دریا ستاره کردی .

#سیمین_بهبهانی

@foroogh_shamloo
پرم از عشق
مثل درختی بزرگ که از باد
مثل اسفنجی که از دریا
مثل عمری دراز که از رنج
مثل زمان که از مرگ

#آنا_اشویر
برگردان: محمدرضا فرزاد

@foroogh_shamloo
تار‌های بی کوک و کمان باد ولنگار
باران را گو بی آهنگ ببار
غبارآلوده از جهان تصویری واژگونه در آبگینه بی‌قرار
باران را گو بی‌مقصود ببار
لبخند بی‌صدای صد هزار حباب در فرار
باران را گو به ریشخند ببار
چون تار‌ها کشیده و کمان کش باد آزموده‌تر شود
و نجوای بی کوک به ملال انجامد
باران را رها کن و خاک را بگذار تا با همه گلویش سبز بخواند
باران را اکنون گو بازیگوشانه ببار

#احمد_شاملو

@foroogh_shamloo
2025/07/06 11:37:46
Back to Top
HTML Embed Code: