Telegram Web Link
تا کجا می‌توان کنار جاده نشست و گذر کاروان را دید؟

غرب‌زدگیِ جلال آل احمد با شعری از مرل تره‌ویس آغاز می‌شود «من صبح روزی به دنیا آمدم که خورشید نور نداشت...ما روح‌مان را به انبار کمپانی سپرده‌ایم». همان طنین آشنای رمانتیک که بر سلطه عین بر ذهن و معناباختگی بر اصالت مویه می‌کند. این را که غربی‌ها بسیار گفته بودند. آل احمد اما از بیگانگیِ مضاعفی صحبت می‌کرد خاصِ جوامع غیرغربی:«بیماری یا عارضهِ‌ از بیرون آمده و در محیطی آمادهِ بیماری رشد کرده» که ریشه در غرب دارد. اما غرب چیست و کجاست؟ سطور کتاب پاسخ‌هایی متفاوت به این پرسشند و عجیب آنکه هر پاسخی نفی پاسخ قبلی است. در آغاز انذارمان می‌دهد که غرب مفهومی جفرافیایی نیست چون در نظرش شورویِ قرارگرفته در شرقِ عالم هم جزئی از غرب است. اما بارها به غرب جغرافیایی ارجاع می‌دهد تا بدان جا که در اثبات ایدهِ نظرداشتنِ همیشگیِ ما به غرب حجاز را هم غرب در نظر می‌گیرد. آل احمد سرگردان در یافتن معنای غرب و ناتوان از تعینش به سراغ ماشین می‌رود. غرب آنجاست که نخست بار ماشین‌ها را ساختند و به مدد آن کالاهایی و بازارهایی و بعد این همه را بر مبنای منطقی استعماری عالمگیر کردند. در واقع این کتاب بیشتر رساله‌ای در باب ماشین و ماشین انگاری است، بی آنکه در نهایت معلوممان شود و بر خود او نیز معلوم که ماشین چیست؟ جایی هم از سر استیصال و آگاهی لحظه‌ای به اینکه ماشین را چنین جایگاهی بخشیدن نارواست، غرب را همان ممالک مترقی می‌خواند و شرق را نیز جاماندگان از ترقی. اما چه شد که ماشین چنان رفعت یافت و چه باید کرد؟ «چه شد در انصراف کامل ما از تحول و تکامل دیگران ساختند». پرسشی تاریخی که لاجرم پاسخش به فهم و روایتی از تاریخ نیاز دارد. پاسخ‌های آل احمد ساده‌انگارانه هستند. گاه به افتراق در جهان اسلام اشاره می‌کند و نبردهای بی حاصل مذهبی از جمله جنگ‌های صفوی-عثمانی، تا بدان جا که با حسرت می‌گوید ما که کنون از اقمار غربیم چه می‌شد بخشی از عثمانی می‌شدیم به قصد همگرایی و قدرت یابیِ بیشتر شرق و اسلام. که تضعیف اسلام هدف اصلی غرب بوده و دانستند که پیش از هر چیز کلیت این دین «رحمانی» را نشانه روند؛ و آن وقت ساده سازی به نهایت می‌رسد و مدعی می‌شود اگر این دوازده قرن رقابت شرق و غرب رقابت اسلام و مسیحیت نبوده پس چه بوده؟» او بی توجه به تاریخ پر از کشمکش غرب مسیحی با جنگ‌ها و کشته‌های بسیارش چندی تقابل مذهبی را عامل زوال اسلام می‌داند. اسلام‌گرایی او اگرچه همراه است با نقد آنان که به نگهبانی از قبور دل خوش کرده‌اند اما به روحانیت‌ستایی راه می‌‎برد به عنوان «آخرین سنگر دفاع از غرب زدگی» که باید مجهز شوند به «ابزارهای جدید» مثل رادیو و تلویزیون با هدف روشنگری و بسیج، و دیدیم که مجهز شدند و چه شد.
آل احمد مدعی است که در کار نفی ماشین نیست چرا که «دنیاگیرشدن ماشین جبرتاریخ است». او اما از ماشین متنفر شده، از آن رو که نخست در دامن غربیان نشسته است و ای کاش ما بودیم نخستین سازندگان آن. اما ماشین جزیی از غرب شده و ابزار سلطه آن، پس کین‌توزانه نکوهشش می‌کند: حالا که ماشین از آنِ دیگری است چیزی شوم و شیطانی است. اما راه حل؟ خود ماشین بسازیم و بر آن مسلط شویم. صحبت از نفی ماشین نیست از «طرز برخورد» است. معلوم نیست این طرز برخورد متفاوت جز آن میل تمایزبخش به جستن «راه سوم» چه معنایی دارد؟ و آن گاه که همه تلاش‌ها برای راه اندازی کارخانه‌ها نفی می‌شوند اصلاً چگونه می‌شود ماشین ساخت؟
اما حتی ساخت ماشین هم راهگشا نیست چون از نظر جلال اگر ماشین‌ساز هم شویم تازه از ورطه‌ای به ورطه دیگری سقوط می‌کنیم. آن وقت نه غرب‌زده که ماشین زده‌ایم، آنچنان که غرب شد.
در «غرب‍‌زدگی» ایده‌ها مطرح و بلافاصله رها می‌شوند؛ که انگار تمهیدی است برای اجتناب از استدلال. گاه به نظر می‌رسد کل داستان نقد مدرنیزاسیونی شتابان و از بالا است: بردن ماشین به روستایی که مدرسه ندارد و سپردنش به روستایی که بدوی است. یا نسخه‌ای رنگ و رو رفته از «نظریه وابستگی» که قائل به تقسیم کاری جهانی است بین مراکزِ تولیدکننده کالا و کشورهای پیرامونی که وادارش کرده‌اند ماده خام تولید کند و این وسط گاهی هم از نفت می‌گوید که چه متغیر مهمی است و نادیده گرفته شده. اینجا و آنجا پای سرمایه‌داری هم به میان می‌آید، که ماشین همان سرمایه‌داری است، بی هیچ توجهی به چگونگی تکوین شیوه تولید و روابط تولید متناظر با آن. در لحظاتی انگار او منزجر و عصبانی از همه آنچه در لحظه تاریخی‌اش می‌بیند، قلم در دست گرفته و چندی دولت مرد و کراواتی میان مایه را با انبانی پر از صفات تحقیرآمیز توصیف می‌کند و نام عارضه‌ای کلی‌تر بر آن می‌نهد. همه چیز به غرب‌زدگی راه می‌یابد و غرب و غرب‌زدگی خود نامعلوم می‌مانند.
محمد هدایتی
https://www.tg-me.com/fusionofhorizons/968
2025/10/22 04:30:11
Back to Top
HTML Embed Code: