📌تهران دههی پنجاه و معضل تلفنهای راه دور
✍️فهیمه نظری
شاید باورش برای نسل تازه سخت باشد؛ اما تهران در ۴۴ سال پیش یعنی حول و حوش اردیبهشت ۱۳۵۷ با پنج میلیون جمعیت تنها ۹۸ باجهی تلفن راه دور داشت. میپرسی یعنی چه؟ یعنی تلفنهایی که از آنها میشد به شهرهای دیگر زنگ زد. تازه در تابستان سال قبلش، ۱۳۵۶، شمار این باجهها فقط ۶۰ تا بود که ۷ تایش در میدان سپه [امام خمینی کنونی] داخل ساختمان مخابرات قرار داشت و بقیه هم دو تا دو تا جلوی مراکز تلفنی تهران واقع بودند. ظرفیت هر بار مکالمه با این تلفنها ۲۱ تومان پول خرد بود که در حدود سه دقیقه طول میکشید. ده سکهی دو ریالی [همون دوزاری خودمون]، هفت سکهی یک تومانی و شش سکهی دو تومانی میشد به داخل این تلفنها انداخت که بعد از مصرف تمام آنها ارتباط قطع میشد و برای ادامهی صحبت باید دوباره شماره گرفت. در ابتدا بزرگترین مشکل این تلفنها گرفتن صفر بود. خیلیها به خاطر همین مشکل اصلا منصرف میشدند و به همان نامه و تلگراف اکتفا میکردند. اما در اواخر سال ۵۶ و اوایل ۵۷ شمارهگیری کمی آسانتر شد.
📜اطلاعات این نوشتار، برگرفته از کیهان، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۲۵۳۷ [۱۳۵۷]، ص ۱۰.
@gahnamak
✍️فهیمه نظری
شاید باورش برای نسل تازه سخت باشد؛ اما تهران در ۴۴ سال پیش یعنی حول و حوش اردیبهشت ۱۳۵۷ با پنج میلیون جمعیت تنها ۹۸ باجهی تلفن راه دور داشت. میپرسی یعنی چه؟ یعنی تلفنهایی که از آنها میشد به شهرهای دیگر زنگ زد. تازه در تابستان سال قبلش، ۱۳۵۶، شمار این باجهها فقط ۶۰ تا بود که ۷ تایش در میدان سپه [امام خمینی کنونی] داخل ساختمان مخابرات قرار داشت و بقیه هم دو تا دو تا جلوی مراکز تلفنی تهران واقع بودند. ظرفیت هر بار مکالمه با این تلفنها ۲۱ تومان پول خرد بود که در حدود سه دقیقه طول میکشید. ده سکهی دو ریالی [همون دوزاری خودمون]، هفت سکهی یک تومانی و شش سکهی دو تومانی میشد به داخل این تلفنها انداخت که بعد از مصرف تمام آنها ارتباط قطع میشد و برای ادامهی صحبت باید دوباره شماره گرفت. در ابتدا بزرگترین مشکل این تلفنها گرفتن صفر بود. خیلیها به خاطر همین مشکل اصلا منصرف میشدند و به همان نامه و تلگراف اکتفا میکردند. اما در اواخر سال ۵۶ و اوایل ۵۷ شمارهگیری کمی آسانتر شد.
📜اطلاعات این نوشتار، برگرفته از کیهان، یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۲۵۳۷ [۱۳۵۷]، ص ۱۰.
@gahnamak
Telegram
attach 📎
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان
📌طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس هم، لو رفته بودند
👈به زودی در «زمینهای مسلح» میخوانید:🔻
🔸 «زمینهای مسلح» ۱۱ فصل دارد که در حدود هزار صفحه به حضور لشکر ۲۷ در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک یعنی زمستان ۶۱ تا فرودین ۶۲ را میپردازد. دو عملیات مورد اشاره هم، در زمینهای به شدت مسلحشده فکهی جنوبی و شمالی انجام شدهاند. این کتاب بر اساس مکالمات بیسیمها، بازخوانی جلسات مذاکرهی فرماندهان، نقشهها و کالکهای مربوط به عملیاتها و گفتوگوی اختصاصی با رزمندگان و فرماندهان زندهی دوران دفاعمقدس نگاشته شده است. «زمینهای مسلح» به کوشش حسین بهزاد و گلعلی بابایی به زودی از سوی انتشارات ۲۷ بعثت و مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر خواهد شد.
📃برشی از کتاب
به دنبال عدمالفتح عملیات والفجر مقدماتی، فرماندهان عالی جنگ نشست سهروزهای را از ۲۹ اسفند ۱۳۶۱ تا دوم فروردین ۱۳۶۲ در شهر شوش برگزار کردند. در این سلسله نشستها که با حضور فرماندهان لشکرها و تیپهای سپاه دنبال شد، حاضرین در جلسه مطالب متنوعی را ارائه دادند. از جمله در بحث لو رفتن عملیات والفجر مقدماتی، غلامعلی رشید؛ معاون عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء(ص)، ضمن اذعان به این واقعیت که لو رفتن عملیاتهای ما پدیدهای جدیدی نبوده است و حتی عملیاتهای موفقی مثل فتحالمبین و بیتالمقدس هم لو رفته بودند، جهت برونرفت از وضعیت کنونی، سه پیشنهاد ارائه داد. وی گفت: «... عملیاتهای ثامنالائمه(ع)، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس هم، لو رفته بودند....»
#گلعلی_بابایی #زمین_های_مسلح #مرکز_تحقیقات_دفاع_مقدس #کتابان
http://ketaabaan.ir/طریقالقدس-فتحالمبین-و-بیتالمقدس-هم-لو-رفته-بودند
▪️کتابان
📌طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس هم، لو رفته بودند
👈به زودی در «زمینهای مسلح» میخوانید:🔻
🔸 «زمینهای مسلح» ۱۱ فصل دارد که در حدود هزار صفحه به حضور لشکر ۲۷ در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک یعنی زمستان ۶۱ تا فرودین ۶۲ را میپردازد. دو عملیات مورد اشاره هم، در زمینهای به شدت مسلحشده فکهی جنوبی و شمالی انجام شدهاند. این کتاب بر اساس مکالمات بیسیمها، بازخوانی جلسات مذاکرهی فرماندهان، نقشهها و کالکهای مربوط به عملیاتها و گفتوگوی اختصاصی با رزمندگان و فرماندهان زندهی دوران دفاعمقدس نگاشته شده است. «زمینهای مسلح» به کوشش حسین بهزاد و گلعلی بابایی به زودی از سوی انتشارات ۲۷ بعثت و مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر خواهد شد.
📃برشی از کتاب
به دنبال عدمالفتح عملیات والفجر مقدماتی، فرماندهان عالی جنگ نشست سهروزهای را از ۲۹ اسفند ۱۳۶۱ تا دوم فروردین ۱۳۶۲ در شهر شوش برگزار کردند. در این سلسله نشستها که با حضور فرماندهان لشکرها و تیپهای سپاه دنبال شد، حاضرین در جلسه مطالب متنوعی را ارائه دادند. از جمله در بحث لو رفتن عملیات والفجر مقدماتی، غلامعلی رشید؛ معاون عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء(ص)، ضمن اذعان به این واقعیت که لو رفتن عملیاتهای ما پدیدهای جدیدی نبوده است و حتی عملیاتهای موفقی مثل فتحالمبین و بیتالمقدس هم لو رفته بودند، جهت برونرفت از وضعیت کنونی، سه پیشنهاد ارائه داد. وی گفت: «... عملیاتهای ثامنالائمه(ع)، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس هم، لو رفته بودند....»
#گلعلی_بابایی #زمین_های_مسلح #مرکز_تحقیقات_دفاع_مقدس #کتابان
http://ketaabaan.ir/طریقالقدس-فتحالمبین-و-بیتالمقدس-هم-لو-رفته-بودند
کتابان
طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس هم، لو رفته بودند
به زودی در «زمینهای مسلح» میخوانید؛,برآنیم در این وبگاه شما را در جریان تازهترین آثار در حوزههای دینی و معرفتی قرار دهیم و در این میان خود نیز از محتوی
📌در سال ۱۳۴۰ ایران ۴۰ کارخانهی مشروبسازی داشت
✍️فهیمه نظری
🔸بر اساس آمار تاییدشدهی ادارهی آمار عمومی وزارت کشور؛ در سال ۱۳۴۰ در شهر تهران ۶۸۱ کافهرستوران و اغذیهفروشی و ۱۳۴ مشروبفروشی مشغول به کار بودهاند. همین آمار نشان میداد که در شهر دو میلیون و چند صد هزار نفری تهران ۱۰۰ هتل، ۳۰ باشگاه و کلوب، ۲۰ پانسیون و شمار زیادی بار و کاباره وجود داشت که استفاده از آنها هیچ کارت مخصوصی نمیخواست.
بر اساس همین آمار در سراسر ایران نزدیک به ۴۰ کارخانهی مشروبسازی مشغول به کار بودند. طبق آمار دقیق سالانهی تحت نظر ادارهی رسومات سالانه نزدیک به ۵ میلیون بطر عرق و ودکا و ۲۵۰ هزار بطر و نیم کنیاک در تهران تولید، و هر ساله در سراسر ایران تقریبا ۳۰ میلیون بطر آبجو تهیه میشد. علاوه بر اینها آمار ادارهی بررسیهای آمار اقتصادی وزارت بازرگانی نشان میداد که تنها در سال ۱۳۴۰ بیش از هفده میلیون و سیصد و هشتاد هزار ریال [برابر با یک میلیون هفتصد و سی و هشت هزار تومان] مشروبات مختلف به ایران وارد شده بود. این ارقام غیر از واردات معافی سفارتخانهها و مشروبات قاچاق بود.
📃اطلاعات بالا برگرفتهشده از کیهان، پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۳، ص ۷
@gahnamak
✍️فهیمه نظری
🔸بر اساس آمار تاییدشدهی ادارهی آمار عمومی وزارت کشور؛ در سال ۱۳۴۰ در شهر تهران ۶۸۱ کافهرستوران و اغذیهفروشی و ۱۳۴ مشروبفروشی مشغول به کار بودهاند. همین آمار نشان میداد که در شهر دو میلیون و چند صد هزار نفری تهران ۱۰۰ هتل، ۳۰ باشگاه و کلوب، ۲۰ پانسیون و شمار زیادی بار و کاباره وجود داشت که استفاده از آنها هیچ کارت مخصوصی نمیخواست.
بر اساس همین آمار در سراسر ایران نزدیک به ۴۰ کارخانهی مشروبسازی مشغول به کار بودند. طبق آمار دقیق سالانهی تحت نظر ادارهی رسومات سالانه نزدیک به ۵ میلیون بطر عرق و ودکا و ۲۵۰ هزار بطر و نیم کنیاک در تهران تولید، و هر ساله در سراسر ایران تقریبا ۳۰ میلیون بطر آبجو تهیه میشد. علاوه بر اینها آمار ادارهی بررسیهای آمار اقتصادی وزارت بازرگانی نشان میداد که تنها در سال ۱۳۴۰ بیش از هفده میلیون و سیصد و هشتاد هزار ریال [برابر با یک میلیون هفتصد و سی و هشت هزار تومان] مشروبات مختلف به ایران وارد شده بود. این ارقام غیر از واردات معافی سفارتخانهها و مشروبات قاچاق بود.
📃اطلاعات بالا برگرفتهشده از کیهان، پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۳، ص ۷
@gahnamak
Telegram
attach 📎
📌۶۱ سال پیش در چنین روزی نخستین دولت کمونیستی آمریکا در کوبا تشکیل شد
🛰میامی – (فلوریدا) – رویتر – آسوشیتدپرس – یونایتدپرس: دکتر فیدل کاسترو، نخستوزیر کوبا، دیشب [شامگاه دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۰] رژیم کشورش را سوسیالیستی اعلام کرد و به آمریکا اخطار کرد که هرگونه حملهی ایالات متحده به کوبای «سوسیالیست» آتش جنگ سوم را برخواهد افروخت و در نتیجه بندر نیویورک به صورت هیروشیمای ثانی درخواهد آمد. کاسترو همچنین اعلام کرد که دولت کلیهی مدارس خصوصی را ملی خواهد ساخت.
📜کیهان: سهشنبه۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰
#فیدل_کاسترو
@gahnamak
🛰میامی – (فلوریدا) – رویتر – آسوشیتدپرس – یونایتدپرس: دکتر فیدل کاسترو، نخستوزیر کوبا، دیشب [شامگاه دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۰] رژیم کشورش را سوسیالیستی اعلام کرد و به آمریکا اخطار کرد که هرگونه حملهی ایالات متحده به کوبای «سوسیالیست» آتش جنگ سوم را برخواهد افروخت و در نتیجه بندر نیویورک به صورت هیروشیمای ثانی درخواهد آمد. کاسترو همچنین اعلام کرد که دولت کلیهی مدارس خصوصی را ملی خواهد ساخت.
📜کیهان: سهشنبه۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰
#فیدل_کاسترو
@gahnamak
📌دکتر مصدق خطاب به شهربانی: به منتقدان من در روزنامهها اعتراض و تعرض نکنید
🔸روز چهارشنبه یازده اردیبهشت ۱۳۳۰ دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، طی نامهای به شهربانی ابلاغ کرد که هرکه هرچه دربارهی ایشان در روزنامههای ایران بنویسد، نباید مورد تعرض قرار گیرد. متن نامه که همان روز در صفحهی نخست روزنامهی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:
✍️شهربانی کل کشور
در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته میشود، هرچه نوشته باشند و هر که نوشته باشد به هیچوجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد، لکن در سایر موارد بر وفق مقررات قانون باید عمل شود.
به مامورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمایید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود.
🕹نخستوزیر – دکتر محمد مصدق
@gahnamak
🔸روز چهارشنبه یازده اردیبهشت ۱۳۳۰ دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، طی نامهای به شهربانی ابلاغ کرد که هرکه هرچه دربارهی ایشان در روزنامههای ایران بنویسد، نباید مورد تعرض قرار گیرد. متن نامه که همان روز در صفحهی نخست روزنامهی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:
✍️شهربانی کل کشور
در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته میشود، هرچه نوشته باشند و هر که نوشته باشد به هیچوجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد، لکن در سایر موارد بر وفق مقررات قانون باید عمل شود.
به مامورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمایید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود.
🕹نخستوزیر – دکتر محمد مصدق
@gahnamak
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان
📌دکتر بهشتی تضعیف کمیتههای انقلاب را زمینهساز ترور آقای مطهری میدانست
👈 شهادت آیتالله مطهری در روزنوشتهای آیتالله هاشمی:🔻
🔸شهادت آقای مطهری برای ما سنگین بود. [...] روز بعد هم شورای انقلاب جلسهی فوقالعادهای برای بررسی مسئله تشکیل داد. بحث اصلی در این جلسه حمایت از نیروهای انقلابی و جدی گرفتن بحث حفاظت بود. آقای بهشتی معتقد بود تضعیف کمیتههای انقلاب – که آن روزها در دستور کار دولت موقت بود – زمینهساز موفقیت ترور آقای مطهری شده و به همین علت خواستار توجه بیشتر به این کمیتهها شد.
📔شناسنامه: اکبر هاشمی رفسنجانی، «کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸؛ انقلاب و پیروزی»، به کوشش عباس بشیری، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم.
#آیت_الله_مطهری #گروه_فرقان #دکتر_بهشتی #هاشمی_رفسنجانی #دفتر_نشر_معارف_انقلاب #عباس_بشیری
http://ketaabaan.ir/دکتر-بهشتی-تضعیف-کمیتههای-انقلاب-را-زمینهساز-ترور-آقای-مطهری-میدانست
▪️کتابان
📌دکتر بهشتی تضعیف کمیتههای انقلاب را زمینهساز ترور آقای مطهری میدانست
👈 شهادت آیتالله مطهری در روزنوشتهای آیتالله هاشمی:🔻
🔸شهادت آقای مطهری برای ما سنگین بود. [...] روز بعد هم شورای انقلاب جلسهی فوقالعادهای برای بررسی مسئله تشکیل داد. بحث اصلی در این جلسه حمایت از نیروهای انقلابی و جدی گرفتن بحث حفاظت بود. آقای بهشتی معتقد بود تضعیف کمیتههای انقلاب – که آن روزها در دستور کار دولت موقت بود – زمینهساز موفقیت ترور آقای مطهری شده و به همین علت خواستار توجه بیشتر به این کمیتهها شد.
📔شناسنامه: اکبر هاشمی رفسنجانی، «کارنامه و خاطرات سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸؛ انقلاب و پیروزی»، به کوشش عباس بشیری، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم.
#آیت_الله_مطهری #گروه_فرقان #دکتر_بهشتی #هاشمی_رفسنجانی #دفتر_نشر_معارف_انقلاب #عباس_بشیری
http://ketaabaan.ir/دکتر-بهشتی-تضعیف-کمیتههای-انقلاب-را-زمینهساز-ترور-آقای-مطهری-میدانست
کتابان
دکتر بهشتی تضعیف کمیتههای انقلاب را زمینهساز ترور آقای مطهری میدانست
شهادت آیتالله مطهری در روزنوشتهای آیتالله هاشمی؛,برآنیم در این وبگاه شما را در جریان تازهترین آثار در حوزههای دینی و معرفتی قرار دهیم و در این میان خو
📌نخستین «قهر قهر تا روز قیامت» جمهوری اسلامی رقم خورد
✍️فهیمه نظری
در یکی از روزهای نوروز ۱۳۵۸ پیمان صلح مصر و اسرائیل به امضا رسید. به دنبال انتشار این خبر حدود ۸ صبح روز یکشنبه پنجم فروردین ۱۳۵۸ بیش از پنجاه تن از دانشجویان عرب مقیم ایران در اعتراض به این پیمان به مقر سفارت مصر در تهران حمله کردند و محوطهی این سفارتخانه را به اشغال خود درآوردند. بعدش چه کردند و اینها بماند چون سخن به درازا میکشد. در همین روز امام خمینی نیز در واکنش به این قرارداد اعلامیهای به این شرح منتشر کرد:
بسمالله الرحمن الرحیم
اینجانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کردهام و به دول و ملل عرب این حقیقت را اعلام نمودهام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل این خطر بیشتر، نزدیکتر و جدیتر شده است. سادات با قبول این صلح وابستگی خود را به دولت استعمارگر آمریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیمگیریهای آنان سهیم میداند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب میداند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تایید میکند. والسلام علیکم و رحمتالله – ۲۶ ربیعالثانی ۱۳۹۹ – روحالله الموسوی الخمینی (اطلاعات، دوشنبه ۶ فروردین ۵۸ ص ۵)
در همان روز وزارت خارجهی دولت موقت نیز که مرحوم دکتر کریم سنجابی در رأس آن قرار داشت موضع رسمی دولت موقت را در قبال انعقاد این قرارداد طی اطلاعیهای بیان، و آن را محکوم کرد. متن اطلاعیهی وزارت خارجه به این شرح بود:
علت اصلی بحرانی که ۳۱ سال است منطقهی خاورمیانه را به آتش و خون کشیده و چهار جنگ بزرگ منطقهای و یک نبرد خونین دائم به مردم منطقه تحمیل کرده است عدم توجه به حقوق مردم فلسطین و به حساب نیاوردن موجودیت آنان بوده است. فاجعهی فلسطین که وجدان بشریت را جریحهدار ساخته و بدل به خیابان بیعدالتی در سطح جهانی شده است که بدون رفع ریشهها و علل آن هر نوع اقدام دیگر نمیتواند صلح و تفاهم مجدد را در منطقه و جهان برقرار کند. امضای قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل بدون توجه به خواستههای مشروع ملت فلسطین و بدون شرکت فعال نمایندگان خلق فلسطین در آن به معنای صحه گذاردن به تجاوزطلبیهای صهیونیسم بینالمللی [و] پایمال کردن همیشگی حقوق مردم فلسطین است و مغایر با موازین بینالمللی و اصول منشور ملل متحد از جمله عدم اشغال سرزمین دیگران با توسل به زور و قطعنامههای ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت دربارهی بحران خاورمیانه میباشد. این قرارداد که متاسفانه توسط دولت کنونی مصر و دولت غاصب اسرائیل تحت نظر و قیادت ایالات متحدهی آمریکا تنظیم شده است نتیجهای جز استقرار اسرائیل در سرزمینهای اشغالی عرب و تثبیت آن به عنوان یک دژ سیاستهای استعماری در منطقه و تحیکم سیطرهی ایالات متحدهی آمریکا در آن ندارد. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران بار دیگر ضمن ابراز پشتیبانی کامل و همهجانبهی خود از ملت فلسطین و آزادیبخش فلسطین و ضمن تایید ملل برادر عرب که تن به ذلت پذیرش این صلح تحمیلی ندادهاند امضای این قرارداد را محکوم مینماید و ضمن ابراز این نکته که امضای این قرارداد علاوه بر پایمال کردن حقوق ملت فلسطین به زیان خود ملت برادر مسلمان مصر و دیگر ملل منطقه میباشد، دول امضاکنندهی این قرارداد متوجه خطرات ناشی از آن برای صلح و آرامش بینالمللی نبودهاند، اعلام میدارد هر نوع حل مسئلهی خاورمیانه بدون استیفای حقوق ملت فلسطین و شرکت کامل و همهجانبهی نمایندگان آن از نظر ایران مردود میباشد. ملت مسلمان ایران و دولت موقت انقلاب اسلامی آن همه امکانات خود را برای استیفای حقوق ملت فلسطین و مبارزه با تجاوز به حقوق آنان به کار خواهد برد. دکتر کریم سنجابی (اطلاعات، دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۵۸)
تا به اینجای کار سخنی از قطع روابط دیپلماتیک یا به زبان عامیانهی خودمان همان «قهر قهر تا روز قیامت» با دولت مصر در میان نبود. تا اینکه روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ روزنامههای کثیرالانتشار ایران در صفحهی نخست خود با افتخار تیتر زدند که «ایران با مصر قطع رابطه کرد» این نخستین «قهر قهر تا روز قیامت» جمهوری اسلامی ایران به شمار میرفت؛ به دنبال آن از آبان همان سال و پس از اشغال سفارت توسط دانشجویانی که خود را خط امامی میخواندند، زمینههای ابرقهر جمهوری اسلامی ایران چیده شده و ایران و با آمریکا تا روز قیامت قهر کرد!
اعلام این قهر دیپلماتیک به دنبال دستور امام به وزارت خارجهی دولت موقت انجام شد که از دوم اردیبهشت دکتر ابراهیم یزدی سکانش را بر دست گرفته بود.
✍️فهیمه نظری
در یکی از روزهای نوروز ۱۳۵۸ پیمان صلح مصر و اسرائیل به امضا رسید. به دنبال انتشار این خبر حدود ۸ صبح روز یکشنبه پنجم فروردین ۱۳۵۸ بیش از پنجاه تن از دانشجویان عرب مقیم ایران در اعتراض به این پیمان به مقر سفارت مصر در تهران حمله کردند و محوطهی این سفارتخانه را به اشغال خود درآوردند. بعدش چه کردند و اینها بماند چون سخن به درازا میکشد. در همین روز امام خمینی نیز در واکنش به این قرارداد اعلامیهای به این شرح منتشر کرد:
بسمالله الرحمن الرحیم
اینجانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کردهام و به دول و ملل عرب این حقیقت را اعلام نمودهام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل این خطر بیشتر، نزدیکتر و جدیتر شده است. سادات با قبول این صلح وابستگی خود را به دولت استعمارگر آمریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیمگیریهای آنان سهیم میداند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب میداند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تایید میکند. والسلام علیکم و رحمتالله – ۲۶ ربیعالثانی ۱۳۹۹ – روحالله الموسوی الخمینی (اطلاعات، دوشنبه ۶ فروردین ۵۸ ص ۵)
در همان روز وزارت خارجهی دولت موقت نیز که مرحوم دکتر کریم سنجابی در رأس آن قرار داشت موضع رسمی دولت موقت را در قبال انعقاد این قرارداد طی اطلاعیهای بیان، و آن را محکوم کرد. متن اطلاعیهی وزارت خارجه به این شرح بود:
علت اصلی بحرانی که ۳۱ سال است منطقهی خاورمیانه را به آتش و خون کشیده و چهار جنگ بزرگ منطقهای و یک نبرد خونین دائم به مردم منطقه تحمیل کرده است عدم توجه به حقوق مردم فلسطین و به حساب نیاوردن موجودیت آنان بوده است. فاجعهی فلسطین که وجدان بشریت را جریحهدار ساخته و بدل به خیابان بیعدالتی در سطح جهانی شده است که بدون رفع ریشهها و علل آن هر نوع اقدام دیگر نمیتواند صلح و تفاهم مجدد را در منطقه و جهان برقرار کند. امضای قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل بدون توجه به خواستههای مشروع ملت فلسطین و بدون شرکت فعال نمایندگان خلق فلسطین در آن به معنای صحه گذاردن به تجاوزطلبیهای صهیونیسم بینالمللی [و] پایمال کردن همیشگی حقوق مردم فلسطین است و مغایر با موازین بینالمللی و اصول منشور ملل متحد از جمله عدم اشغال سرزمین دیگران با توسل به زور و قطعنامههای ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت دربارهی بحران خاورمیانه میباشد. این قرارداد که متاسفانه توسط دولت کنونی مصر و دولت غاصب اسرائیل تحت نظر و قیادت ایالات متحدهی آمریکا تنظیم شده است نتیجهای جز استقرار اسرائیل در سرزمینهای اشغالی عرب و تثبیت آن به عنوان یک دژ سیاستهای استعماری در منطقه و تحیکم سیطرهی ایالات متحدهی آمریکا در آن ندارد. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران بار دیگر ضمن ابراز پشتیبانی کامل و همهجانبهی خود از ملت فلسطین و آزادیبخش فلسطین و ضمن تایید ملل برادر عرب که تن به ذلت پذیرش این صلح تحمیلی ندادهاند امضای این قرارداد را محکوم مینماید و ضمن ابراز این نکته که امضای این قرارداد علاوه بر پایمال کردن حقوق ملت فلسطین به زیان خود ملت برادر مسلمان مصر و دیگر ملل منطقه میباشد، دول امضاکنندهی این قرارداد متوجه خطرات ناشی از آن برای صلح و آرامش بینالمللی نبودهاند، اعلام میدارد هر نوع حل مسئلهی خاورمیانه بدون استیفای حقوق ملت فلسطین و شرکت کامل و همهجانبهی نمایندگان آن از نظر ایران مردود میباشد. ملت مسلمان ایران و دولت موقت انقلاب اسلامی آن همه امکانات خود را برای استیفای حقوق ملت فلسطین و مبارزه با تجاوز به حقوق آنان به کار خواهد برد. دکتر کریم سنجابی (اطلاعات، دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۵۸)
تا به اینجای کار سخنی از قطع روابط دیپلماتیک یا به زبان عامیانهی خودمان همان «قهر قهر تا روز قیامت» با دولت مصر در میان نبود. تا اینکه روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ روزنامههای کثیرالانتشار ایران در صفحهی نخست خود با افتخار تیتر زدند که «ایران با مصر قطع رابطه کرد» این نخستین «قهر قهر تا روز قیامت» جمهوری اسلامی ایران به شمار میرفت؛ به دنبال آن از آبان همان سال و پس از اشغال سفارت توسط دانشجویانی که خود را خط امامی میخواندند، زمینههای ابرقهر جمهوری اسلامی ایران چیده شده و ایران و با آمریکا تا روز قیامت قهر کرد!
اعلام این قهر دیپلماتیک به دنبال دستور امام به وزارت خارجهی دولت موقت انجام شد که از دوم اردیبهشت دکتر ابراهیم یزدی سکانش را بر دست گرفته بود.
در روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ امام طی نامهای به دکتر یزدی خواستار قطع روابط دیپلماتیک با مصر شد، وزارت خارجه هم که چارهای جز تسلیم و رضا نداشت طی اعلامیهای قطع روابط را اعلام کرد. در ادامه متن نامهی امام و اعلامیهی وزارت خارجه را میخوانید.
متن نامهی امام خمینی به وزیر امور خارجه
بسمالله الرحمنالرحیم
جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانهی مصر و اسرائیل و اطاعت بیچون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید. روحالله الموسوی الخمینی (کیهان، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص ۳)
بیانیهی وزارت خارجه
بسمالله الرحمن الرحیم
علت اصلی بحرانی که ۳۱ سال منطقهی خاورمیانه را به آتش و خون کشیده و چهار جنگ خانمانسوز را به مردم منطقه تحمیل کرده است، عدم توجه به حقوق حقهی خلق فلسطین و به حساب نیاوردن موجودیت آنان بوده است. مسلم است که بدون شناخت ریشهها و علل فاجعهی فلسطین، رفع آن میسر نبوده و هیچ نوع اقدام جنبی نمیتواند صلح و تفاهم را در منطقه و جهان برقرار سازد.
امضای قرارداد خائنانهی بین مصر با اسرائیل که بدون توجه به خواستهای مشروع ملت فلسطین و مصالح امت اسلام انجام گرفته، به معنای صحه گذاردن به تجاوزطلبیهای صهیونیسم بینالمللی و پایمال کردن حقوق مردم فلسطین و دیگر برادران عربی است که سرزمینهای آنان مورد تجاوز اسرائیل قرار گرفته است.
قراردادی که توسط دولت کنونی مصر با دولت غاصب اسرائیل تحت نظر و قیادت ایالات متحدهی آمریکا تنظیم شده است، جز استقرار اسرائیل در سرزمینهای اشغال عرب و تثبیت آن به عنوان یک دژ سیاستهای استعماری در منطقه، ذلت و خفت و اسارات مردم مسلمان نتیجهای ندارد.
دولت موقت جمهوری اسلامی ایران بار دیگر ضمن ابراز پشتیبانی کامل و همهجانبهی خود از ملت فلسطین و ضمن تایید ملت برادر عرب مسلمان که حاضر به پذیرش این صلح تحمیلی نشدهاند و با توجه به آرمان و آرزوی ملت مسلمان ایران که رهایی بیتالمقدس از چنگال غاصبین اسرائیلی است، نمیتواند در این برهه از زمان نسبت به حقوق از دست رفتهی برادران عرب ساکت بنشیند.
لذا در ملاقاتی که سفیر مصر در روز دوشنبه ۵۸/۲/۱۰ با وزیر امور خارجه نموده، دولت ایران نظر خود را در مورد سیاست ضد اسلامی و ضد عربی دولت کنونی مصر بیان داشت و تصمیم خود را دایر بر قطع روابط دیپلماتیک به اطلاع سفیر مصر رسانید. این تصمیم که از آرمانهای انقلاب عظیم اسلامی مردم ایران الهام میگیرد، با اساسیترین مبانی ایدئولوژی اسلامی منطبق بوده و در جهت اجرای نظر رهبری عالیقدر انقلاب، امام خمینی، میباشد که طی فرمانی به وزارت امور خارجه ابلاغ شده است، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران لازم میداند این مطالب را تاکید کند که قطع رابطه با دولت کنونی مصر به هیچ وجه عملی علیه ملت دوست و برادر مصر نمیباشد. ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت مبارز و غیور برادر مصر بار دیگر پشتیبانی خود را از مبارزات بر حق مردم فلسطین ابراز میدارد و امیدوار است که اقدامات ملت برادر مصر همگام با دیگر برادران مسلمان و عرب راهگشای ایجاد تفاهم و صلح پایدار واقعی و دائمی در منطقه بشود. (کیهان، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص۳)
متن نامهی امام خمینی به وزیر امور خارجه
بسمالله الرحمنالرحیم
جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانهی مصر و اسرائیل و اطاعت بیچون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید. روحالله الموسوی الخمینی (کیهان، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص ۳)
بیانیهی وزارت خارجه
بسمالله الرحمن الرحیم
علت اصلی بحرانی که ۳۱ سال منطقهی خاورمیانه را به آتش و خون کشیده و چهار جنگ خانمانسوز را به مردم منطقه تحمیل کرده است، عدم توجه به حقوق حقهی خلق فلسطین و به حساب نیاوردن موجودیت آنان بوده است. مسلم است که بدون شناخت ریشهها و علل فاجعهی فلسطین، رفع آن میسر نبوده و هیچ نوع اقدام جنبی نمیتواند صلح و تفاهم را در منطقه و جهان برقرار سازد.
امضای قرارداد خائنانهی بین مصر با اسرائیل که بدون توجه به خواستهای مشروع ملت فلسطین و مصالح امت اسلام انجام گرفته، به معنای صحه گذاردن به تجاوزطلبیهای صهیونیسم بینالمللی و پایمال کردن حقوق مردم فلسطین و دیگر برادران عربی است که سرزمینهای آنان مورد تجاوز اسرائیل قرار گرفته است.
قراردادی که توسط دولت کنونی مصر با دولت غاصب اسرائیل تحت نظر و قیادت ایالات متحدهی آمریکا تنظیم شده است، جز استقرار اسرائیل در سرزمینهای اشغال عرب و تثبیت آن به عنوان یک دژ سیاستهای استعماری در منطقه، ذلت و خفت و اسارات مردم مسلمان نتیجهای ندارد.
دولت موقت جمهوری اسلامی ایران بار دیگر ضمن ابراز پشتیبانی کامل و همهجانبهی خود از ملت فلسطین و ضمن تایید ملت برادر عرب مسلمان که حاضر به پذیرش این صلح تحمیلی نشدهاند و با توجه به آرمان و آرزوی ملت مسلمان ایران که رهایی بیتالمقدس از چنگال غاصبین اسرائیلی است، نمیتواند در این برهه از زمان نسبت به حقوق از دست رفتهی برادران عرب ساکت بنشیند.
لذا در ملاقاتی که سفیر مصر در روز دوشنبه ۵۸/۲/۱۰ با وزیر امور خارجه نموده، دولت ایران نظر خود را در مورد سیاست ضد اسلامی و ضد عربی دولت کنونی مصر بیان داشت و تصمیم خود را دایر بر قطع روابط دیپلماتیک به اطلاع سفیر مصر رسانید. این تصمیم که از آرمانهای انقلاب عظیم اسلامی مردم ایران الهام میگیرد، با اساسیترین مبانی ایدئولوژی اسلامی منطبق بوده و در جهت اجرای نظر رهبری عالیقدر انقلاب، امام خمینی، میباشد که طی فرمانی به وزارت امور خارجه ابلاغ شده است، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران لازم میداند این مطالب را تاکید کند که قطع رابطه با دولت کنونی مصر به هیچ وجه عملی علیه ملت دوست و برادر مصر نمیباشد. ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت مبارز و غیور برادر مصر بار دیگر پشتیبانی خود را از مبارزات بر حق مردم فلسطین ابراز میدارد و امیدوار است که اقدامات ملت برادر مصر همگام با دیگر برادران مسلمان و عرب راهگشای ایجاد تفاهم و صلح پایدار واقعی و دائمی در منطقه بشود. (کیهان، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ ص۳)
📌منظور امام از «انقلاب دوم» دقیقا اشغال سفارت بود
✍️فهیمه نظری
🔸در ویدیوی کوتاهی که چند روز پیش، از پایگاه خبری انتخاب منتشر شد، سید هادی خامنهای، برادر رهبری، بیان داشت که امام به تسخیر سفارت نگفت انقلاب دوم. سید هادی خامنهای دقیقا گفتند: «بعضیها خوب البته ادعا
کردهاند که امام فرموده که این [اشغال سفارت] انقلاب دوم است، نه امام در مورد این کار نگفتند، امام عبارتشان این است، هماکنون در کشور ما انقلاب است و مردم انقلابی بزرگتر از اون...»
خوب شاید ذهن آدمی و تاریخ شفاهی اشتباه کند اما قلمها وقتی بر صفحهی کاغذ میآیند دیگر آنچه خلق کردهاند تا آخر دنیا باقی است، بنابراین باید عرض کنم که بر طبق متن منتشرشدهی سخنرانی امام خمینی در جمع کارمندان بیمهی مرکزی ایران که فردای اشغال سفارت انجام شد، منظور ایشان دقیقا از انقلاب دوم «اشغال سفارت» بود و بس. فرازهایی از متن این سخنرانی را به نقل از اطلاعات، سهشنبه ۱۵ آبان ۵۸ در پی میخوانید:
در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکا است [...] آن مرکزی که جوانهای ما رفتهاند و گرفتهاند آن طوری که اطلاع دادهاند مرکز جاسوسی و توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را به آنجا ببرد و مشغول توطئه شوند و پایگاهی هم در ایران برای توطئه درست کنند و جوانان ما بنشینند و تماشا کنند. آنها به فعالیت افتاده بودند که ما دخالتی بکنیم و به جوانها بگوییم که بیرون بیایید. جوانهای ما این کار را کردند برای اینکه دیدند شاهی که در طول پنجاه سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده و داده است و اینقدر قتل نفس و کشتار عمومی کرده و در پانزدهم خرداد 42 پانزده هزار نفر را کشته و از آن وقت تا به حال شاید یکصد هزار نفر معلول به جای مانده است که ما هر روز مواجه با این معلولها هستیم توقع دارند که یک کسی که با ملت آنطور کرده است و حالا آمریکا با یک بهانهای خود او را برده و در پناه خود نگاه داشته و برای او وسایل آرامش تهیه کرده است [...] توقع دارند ملت ما، جوانان ما، جوانان دانشگاهی و روحانی ما بنشینند و تماشا کنند تا خون تقریبا این صد هزار نفر شهدای ما از بین برود اگر توطئه و خرابکاری آنها نبود همه در اینجا آزاد و میتوانند باقی باشند اما اگر توطئه در کار است جوانهای ما توقع ندارند که دوباره کشورشان به حال سابق برگردد و همه چیزشان به باد برود. جوانهای ما با تمام قدرت توجه به این توطئهها داشته باشند تا این توطئهها را از بین ببرند. امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم، امروز خیانتهای زیرزمینی در کار است که در همین سفارتخانه طرحریزی میشود و عمدهاش از شیطان بزرگ آمریکا است. [...] باید بدانند در ایران باز انقلاب است، انقلاب بزرگتر از انقلاب اول؛ باید آنان سر جای خود بنشینند و این خائن را زود برگردانند [...]
#اشغال_سفارت #انقلاب_دوم #سید_هادی_خامنه_ای
@gahnamak
✍️فهیمه نظری
🔸در ویدیوی کوتاهی که چند روز پیش، از پایگاه خبری انتخاب منتشر شد، سید هادی خامنهای، برادر رهبری، بیان داشت که امام به تسخیر سفارت نگفت انقلاب دوم. سید هادی خامنهای دقیقا گفتند: «بعضیها خوب البته ادعا
کردهاند که امام فرموده که این [اشغال سفارت] انقلاب دوم است، نه امام در مورد این کار نگفتند، امام عبارتشان این است، هماکنون در کشور ما انقلاب است و مردم انقلابی بزرگتر از اون...»
خوب شاید ذهن آدمی و تاریخ شفاهی اشتباه کند اما قلمها وقتی بر صفحهی کاغذ میآیند دیگر آنچه خلق کردهاند تا آخر دنیا باقی است، بنابراین باید عرض کنم که بر طبق متن منتشرشدهی سخنرانی امام خمینی در جمع کارمندان بیمهی مرکزی ایران که فردای اشغال سفارت انجام شد، منظور ایشان دقیقا از انقلاب دوم «اشغال سفارت» بود و بس. فرازهایی از متن این سخنرانی را به نقل از اطلاعات، سهشنبه ۱۵ آبان ۵۸ در پی میخوانید:
در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکا است [...] آن مرکزی که جوانهای ما رفتهاند و گرفتهاند آن طوری که اطلاع دادهاند مرکز جاسوسی و توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را به آنجا ببرد و مشغول توطئه شوند و پایگاهی هم در ایران برای توطئه درست کنند و جوانان ما بنشینند و تماشا کنند. آنها به فعالیت افتاده بودند که ما دخالتی بکنیم و به جوانها بگوییم که بیرون بیایید. جوانهای ما این کار را کردند برای اینکه دیدند شاهی که در طول پنجاه سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده و داده است و اینقدر قتل نفس و کشتار عمومی کرده و در پانزدهم خرداد 42 پانزده هزار نفر را کشته و از آن وقت تا به حال شاید یکصد هزار نفر معلول به جای مانده است که ما هر روز مواجه با این معلولها هستیم توقع دارند که یک کسی که با ملت آنطور کرده است و حالا آمریکا با یک بهانهای خود او را برده و در پناه خود نگاه داشته و برای او وسایل آرامش تهیه کرده است [...] توقع دارند ملت ما، جوانان ما، جوانان دانشگاهی و روحانی ما بنشینند و تماشا کنند تا خون تقریبا این صد هزار نفر شهدای ما از بین برود اگر توطئه و خرابکاری آنها نبود همه در اینجا آزاد و میتوانند باقی باشند اما اگر توطئه در کار است جوانهای ما توقع ندارند که دوباره کشورشان به حال سابق برگردد و همه چیزشان به باد برود. جوانهای ما با تمام قدرت توجه به این توطئهها داشته باشند تا این توطئهها را از بین ببرند. امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم، امروز خیانتهای زیرزمینی در کار است که در همین سفارتخانه طرحریزی میشود و عمدهاش از شیطان بزرگ آمریکا است. [...] باید بدانند در ایران باز انقلاب است، انقلاب بزرگتر از انقلاب اول؛ باید آنان سر جای خود بنشینند و این خائن را زود برگردانند [...]
#اشغال_سفارت #انقلاب_دوم #سید_هادی_خامنه_ای
@gahnamak
Telegram
attach 📎
📌علی نصیریان، نصرت کریمی، پرویز کاردان و بنان به دادگاه انقلاب احضار شدند
📌روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ شعبهی اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز با صدور اطلاعیهای ۱۳ تن از هنرمندان و تهیهکنندگان را برای ادای پارهای توضیحات احضار کرد. احضارشدگان باید در روز و ساعت تعیینشده به این شعبه مراجعه میکردند. اسامی احضارشدگان که همان روز در صفحهی سوم روزنامهی کیهان منتشر شد به این شرح بود:
#پرویز_یاحقی (آهنگساز)، #فرخ_غفاری (متصدی جشن هنر شیراز)، یکشنبه ۱۴ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نوری_کسرایی (هنرپیشه)، یکشنبه ۱۴ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#عماد_رام (آهنگساز)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نصرت_کریمی (هنرپیشه و کارگردان)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#الهه (خوانندهی گلها)، احضار دوم: دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#بنان (خواننده)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴،
#حسامیان (تهیهکننده و واردکنندهی فیلمهای سینمایی)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#گیتی (خواننده)، احضار دوم: سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نادیا_رام (خواننده)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#پرویز_کاردان (هنرپیشه و تهیهکننده و کارگردان)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#علی_نصیریان (هنرپیشهی تئاتر و سینما)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴.
@gahnamak
📌روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ شعبهی اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز با صدور اطلاعیهای ۱۳ تن از هنرمندان و تهیهکنندگان را برای ادای پارهای توضیحات احضار کرد. احضارشدگان باید در روز و ساعت تعیینشده به این شعبه مراجعه میکردند. اسامی احضارشدگان که همان روز در صفحهی سوم روزنامهی کیهان منتشر شد به این شرح بود:
#پرویز_یاحقی (آهنگساز)، #فرخ_غفاری (متصدی جشن هنر شیراز)، یکشنبه ۱۴ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نوری_کسرایی (هنرپیشه)، یکشنبه ۱۴ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#عماد_رام (آهنگساز)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نصرت_کریمی (هنرپیشه و کارگردان)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#الهه (خوانندهی گلها)، احضار دوم: دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#بنان (خواننده)، دوشنبه ۱۵ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴،
#حسامیان (تهیهکننده و واردکنندهی فیلمهای سینمایی)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#گیتی (خواننده)، احضار دوم: سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۸:۳۰
#نادیا_رام (خواننده)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#پرویز_کاردان (هنرپیشه و تهیهکننده و کارگردان)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴
#علی_نصیریان (هنرپیشهی تئاتر و سینما)، سهشنبه ۱۶ر۲ر۵۹ ساعت ۱۴.
@gahnamak
Telegram
attach 📎
📌فروغ در آتش گلستان؛ اسناد منتشرنشده عشقی ممنوعه
✍️فهیمه نظری
فروغ در همان نخستین سرودههایش نشان میدهد که تافتهای جدابافته است و آمده تا به مخاطب بفهماند که طرحی نو درانداخته و زاویه نگاهش به خویشتن، خدا، عشق، زندگی، زنانگی و هرآنچه ذهن انسان را در طول زیستنش درگیر خود میکند، زمین تا آسمان با زاویه نگاه دیگر شاعران و زنان سرزمینش متفاوت است. فروغ که امروز نامهاش خطاب به ابراهیم گلستان با مطلع «عزیزم. عزیزم. عزیزم. قربانت بروم. دوستت میدارم. دوستت میدارم...» آغاز میشود، همان شاعری است که در عاشقانههای خویش بیهیچ ابایی از احساسش به عشقی زمینی سخن میگوید؛ چراکه «روی خاک» ایستاده است و به هیچ روی احساس برگزیدگی نمیکند.
#فروغ_فرخزاد #ابراهیم_گلستان
ادامه مطلب را در تاریخ ایرانی بخوانید:👇
http://tarikhirani.ir/fa/news/5626
@gahnamak
✍️فهیمه نظری
فروغ در همان نخستین سرودههایش نشان میدهد که تافتهای جدابافته است و آمده تا به مخاطب بفهماند که طرحی نو درانداخته و زاویه نگاهش به خویشتن، خدا، عشق، زندگی، زنانگی و هرآنچه ذهن انسان را در طول زیستنش درگیر خود میکند، زمین تا آسمان با زاویه نگاه دیگر شاعران و زنان سرزمینش متفاوت است. فروغ که امروز نامهاش خطاب به ابراهیم گلستان با مطلع «عزیزم. عزیزم. عزیزم. قربانت بروم. دوستت میدارم. دوستت میدارم...» آغاز میشود، همان شاعری است که در عاشقانههای خویش بیهیچ ابایی از احساسش به عشقی زمینی سخن میگوید؛ چراکه «روی خاک» ایستاده است و به هیچ روی احساس برگزیدگی نمیکند.
#فروغ_فرخزاد #ابراهیم_گلستان
ادامه مطلب را در تاریخ ایرانی بخوانید:👇
http://tarikhirani.ir/fa/news/5626
@gahnamak
Forwarded from گاه نامک (Fnazari)
📍شامگاه سهشنبه ۱۱ اردیبهشت
خیابان فخرآباد، در خانه دکتر یدالله سحابی (مشاور نخستوزیر)، جلسهای مهم برپاست. برجستهترین چهرههای حکومتی در این جلسه حضور دارند، هیچکس نمیداند در پشت در بسته این خانه چه میگذرد. در بیرون خانه هیچ پاسدار و نگهبانی دیده نمیشود، اما در داخل چند نگهبان و پاسدار حضور دارند، بحث داغ است، مشکلات بررسی میشود. حدود ساعت ۱۰.۴۰ مهمانان تصمیم میگیرند که از خانه دکتر سحابی خارج شوند. قرار است مهمانان دو به دو خارج شوند ولی آقایان مطهری، کتیرایی و تلخانی با هم از خانه خارج میشوند. به محض خروج، کتیرایی و تلخانی چند لحظهای به گفتوگو میپردازند. مطهری حدود ده پانزده قدم از آنها جلوتر منتظر رسیدن اتومبیل یکی از همراهانشان است تا او را به خانه برساند.
در همین لحظه، جوانی که پشت دیواری با ۵-۶ قدم فاصله قرار دارد، مطهری را به اسم صدا میزند، تا مطهری به طرفش برمیگردد با شلیک یک گلوله، که از پشت سر قسمت زیر گوش به بدن مطهری اصابت میکند، او را نقش بر زمین میکند و خود بلافاصله به طرف دیگر خیابان میدود و سوار اتومبیل پیکان استیشن مغزپستهای رنگ متواری میشود.
کتیرایی و تلخانی که صدای شلیک تیر را میشنوند و میبینند که مطهری بر زمین افتاده، بلافاصله با فریاد کمک! کمک! به طرف حیاط خانه دکتر سحابی میدوند. در این هنگام، همه از ماجرا خبردار میشوند.
در همین لحظه اتومبیلی که از خیابان فخر آباد رد میشود، متوجه میشود مجروحی کنار خیابان افتاده، جوان سرنشین اتومبیل به سرعت ترمز میگیرد، در اطراف مجروح کسی را نمیبیند، اما خون زیادی از او رفته و درنگ جایز نیست پس بلافاصله مطهری را سوار میکند و به بیمارستان طرفه میرساند. در بیمارستان یکی از بیماران مطهری را میشناسد و به مسئولان اطلاع میدهد.
پزشکان بلافاصله دستگاه تنفس مصنوعی و شوک الکتریکی را به کمک میگیرند تا شاید مطهری را حتی برای لحظهای هم که شده قادر به نفس کشیدن و صحبت کردن کنند، اما متاسفانه دیر شده و مطهری ظاهرا پیش از رسیدن به بیمارستان درگذشته است.
برگرفته از جوانان امروز؛ دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۵۸ و اطلاعات
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۵۸
@gahnamak
خیابان فخرآباد، در خانه دکتر یدالله سحابی (مشاور نخستوزیر)، جلسهای مهم برپاست. برجستهترین چهرههای حکومتی در این جلسه حضور دارند، هیچکس نمیداند در پشت در بسته این خانه چه میگذرد. در بیرون خانه هیچ پاسدار و نگهبانی دیده نمیشود، اما در داخل چند نگهبان و پاسدار حضور دارند، بحث داغ است، مشکلات بررسی میشود. حدود ساعت ۱۰.۴۰ مهمانان تصمیم میگیرند که از خانه دکتر سحابی خارج شوند. قرار است مهمانان دو به دو خارج شوند ولی آقایان مطهری، کتیرایی و تلخانی با هم از خانه خارج میشوند. به محض خروج، کتیرایی و تلخانی چند لحظهای به گفتوگو میپردازند. مطهری حدود ده پانزده قدم از آنها جلوتر منتظر رسیدن اتومبیل یکی از همراهانشان است تا او را به خانه برساند.
در همین لحظه، جوانی که پشت دیواری با ۵-۶ قدم فاصله قرار دارد، مطهری را به اسم صدا میزند، تا مطهری به طرفش برمیگردد با شلیک یک گلوله، که از پشت سر قسمت زیر گوش به بدن مطهری اصابت میکند، او را نقش بر زمین میکند و خود بلافاصله به طرف دیگر خیابان میدود و سوار اتومبیل پیکان استیشن مغزپستهای رنگ متواری میشود.
کتیرایی و تلخانی که صدای شلیک تیر را میشنوند و میبینند که مطهری بر زمین افتاده، بلافاصله با فریاد کمک! کمک! به طرف حیاط خانه دکتر سحابی میدوند. در این هنگام، همه از ماجرا خبردار میشوند.
در همین لحظه اتومبیلی که از خیابان فخر آباد رد میشود، متوجه میشود مجروحی کنار خیابان افتاده، جوان سرنشین اتومبیل به سرعت ترمز میگیرد، در اطراف مجروح کسی را نمیبیند، اما خون زیادی از او رفته و درنگ جایز نیست پس بلافاصله مطهری را سوار میکند و به بیمارستان طرفه میرساند. در بیمارستان یکی از بیماران مطهری را میشناسد و به مسئولان اطلاع میدهد.
پزشکان بلافاصله دستگاه تنفس مصنوعی و شوک الکتریکی را به کمک میگیرند تا شاید مطهری را حتی برای لحظهای هم که شده قادر به نفس کشیدن و صحبت کردن کنند، اما متاسفانه دیر شده و مطهری ظاهرا پیش از رسیدن به بیمارستان درگذشته است.
برگرفته از جوانان امروز؛ دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۵۸ و اطلاعات
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۵۸
@gahnamak
📌روزی که پهلوی به میرداماد تغییر کرد
🔸روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۸، شورای نامگذاری شهرداری تهران تغییر نام چندین خیابان و میدان را اعلام کرد. این تغییرات که در همان روز در صفحهی دوم روزنامهی کیهان منتشر شد به این شرح بود:👇
#خیابان_آریامهر: #دکتر_حسین_فاطمی
#بلوار_پهلوی: #بلوار_میرداماد
#میدان_۲۵_شهریور: #میدان_رضاییها
#خیابان_۲۵_شهریور: خیابان #عباسآباد
خیابان #سپهبد_زاهدی: #سرلشکر_قرنی
#خیابان_سپهبد_رزمآرا: #فداییان_اسلام
#خیابان_سوم_اسفند: #سرگرد_سخایی
#خیابان_قوامالسلطنه: #خیابان_۳۰_تیر
#خیابان_تاج: #خیابان_ستارخان
#خیابان_شاهپور: #خیابان_حنیفنژاد
#میدان_شاهپور: #میدان_حنیفنژاد
#خیابان_سلطنتآباد: #خیابان_پاسداران
#خیابان_چرچیل: #خیابان_نوفللوشاتو
#بزرگراه_شاهنشاهی: #بزرگراه_مدرس
#میدان_کندی: #میدان_توحید
#خیابان_بابائیان: #خیابان_کریمپور_شیرازی
#خیابان_ژاله: #خیابان_مجاهدین
#خیابان_فرح: #خیابان_سهروردی
#خیابان_شهناز_و_شهباز: #خیابان_۱۷_شهریور
#پارک_ولیعهد: #پارک_ولیعصر
@gahnamak
🔸روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۸، شورای نامگذاری شهرداری تهران تغییر نام چندین خیابان و میدان را اعلام کرد. این تغییرات که در همان روز در صفحهی دوم روزنامهی کیهان منتشر شد به این شرح بود:👇
#خیابان_آریامهر: #دکتر_حسین_فاطمی
#بلوار_پهلوی: #بلوار_میرداماد
#میدان_۲۵_شهریور: #میدان_رضاییها
#خیابان_۲۵_شهریور: خیابان #عباسآباد
خیابان #سپهبد_زاهدی: #سرلشکر_قرنی
#خیابان_سپهبد_رزمآرا: #فداییان_اسلام
#خیابان_سوم_اسفند: #سرگرد_سخایی
#خیابان_قوامالسلطنه: #خیابان_۳۰_تیر
#خیابان_تاج: #خیابان_ستارخان
#خیابان_شاهپور: #خیابان_حنیفنژاد
#میدان_شاهپور: #میدان_حنیفنژاد
#خیابان_سلطنتآباد: #خیابان_پاسداران
#خیابان_چرچیل: #خیابان_نوفللوشاتو
#بزرگراه_شاهنشاهی: #بزرگراه_مدرس
#میدان_کندی: #میدان_توحید
#خیابان_بابائیان: #خیابان_کریمپور_شیرازی
#خیابان_ژاله: #خیابان_مجاهدین
#خیابان_فرح: #خیابان_سهروردی
#خیابان_شهناز_و_شهباز: #خیابان_۱۷_شهریور
#پارک_ولیعهد: #پارک_ولیعصر
@gahnamak
📌گوگوش: با روزنامه «سلام» روزنامه خوان شدم
🔸#گوگوش در تازه ترین گفت وگوی خود با #هما_سرشار خبرنگار باسابقه با اشاره و مرور زندگی اش در ایرانِ پس از انقلاب گفت: من با روزنامه سلام، روزنامه خوان شدم.
فائقه آتشین مشهور به گوگوش در تازه ترین گفت وگوی خود با «هما سرشار» خبرنگار باسابقه با اشاره و مرور زندگی اش در ایرانِ پس از انقلاب گفت: من با روزنامه سلام، روزنامه خوان شدم و تقریبا تمام روزنامه هایی که آن دوره به صورت فله ای توقیف میشد را می خریدم و دنبال می کردم و نویسندههای آنها را میشناسم. او همچنین اضافه کرد که «سیاسی» نیست چون از سیاست چیزی سر در نمی آورد.
گفتی است روزنامه سلام در ۲۰ بهمن ۱۳۶۹ با انتشار اولین پیششماره آغاز به کار کرد تا اینکه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ برای ۵ سال توقیف شد. مدیر مسئول آن سید محمد موسوی خوئینیها و سردبیر آن عباس عبدی بود.
این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ سند محرمانه و با شکایت وزارت اطلاعات توسط دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد.
منبع: سایت مدارا
@gahnamak
🔸#گوگوش در تازه ترین گفت وگوی خود با #هما_سرشار خبرنگار باسابقه با اشاره و مرور زندگی اش در ایرانِ پس از انقلاب گفت: من با روزنامه سلام، روزنامه خوان شدم.
فائقه آتشین مشهور به گوگوش در تازه ترین گفت وگوی خود با «هما سرشار» خبرنگار باسابقه با اشاره و مرور زندگی اش در ایرانِ پس از انقلاب گفت: من با روزنامه سلام، روزنامه خوان شدم و تقریبا تمام روزنامه هایی که آن دوره به صورت فله ای توقیف میشد را می خریدم و دنبال می کردم و نویسندههای آنها را میشناسم. او همچنین اضافه کرد که «سیاسی» نیست چون از سیاست چیزی سر در نمی آورد.
گفتی است روزنامه سلام در ۲۰ بهمن ۱۳۶۹ با انتشار اولین پیششماره آغاز به کار کرد تا اینکه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ برای ۵ سال توقیف شد. مدیر مسئول آن سید محمد موسوی خوئینیها و سردبیر آن عباس عبدی بود.
این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپ سند محرمانه و با شکایت وزارت اطلاعات توسط دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد.
منبع: سایت مدارا
@gahnamak
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان
📌سند و مدرکی برای اصالت بیشتر مقابر انبیای بنیاسرائیل در ایران وجود ندارد
👈در نشست مجازی معرفی کتاب «مقابر» مطرح شد:🔻
🔸مولف کتاب: مقبرهی حضرت دانیال در شوش، حضرت حیقوق در تویسرکان، حضرت مردخای در همدان و حضرت خالدبنسنان در ترکمنصحرا، مقابری هستند که دلایل بیشتری بر صحت انتسابشان وجود داشت. مثلاً اکثر منابع گفتهاند که حضرت دانیال را دربار پذیرفته بود و ایشان در شوش زندگی میکردند و در همان شوش فوت کردند؛ البته اقوال دیگری هم هست، ولی اکثریت همین را میگویند؛ اما بیشتر مقابر موجود در ایران، اگر نگوییم که این انتسابات کاملاً مردود است، اما میتوان گفت که سند و مدرک تاریخی برای پذیرش آن یافت نشده است.
📔شناسنامه: یاسمن غنی، «مقابر؛ تحقیقی پیرامون مقابر انبیاء بنیاسرائیل در ایران به انضمام سایر مقابر موجود»؛ تهران: چاپ و نشر بینالملل، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۵۸ هزار تومان.
#مقابر
#یاسمن_غنی_کاخکی #چاپ_و_نشر_بین_الملل #امامزاده_ها
http://ketaabaan.ir/سند-و-مدرکی-برای-اصالت-بیشتر-مقابر-انبیای-بنیاسرائیل-در-ایران-وجود-ندارد
▪️کتابان
📌سند و مدرکی برای اصالت بیشتر مقابر انبیای بنیاسرائیل در ایران وجود ندارد
👈در نشست مجازی معرفی کتاب «مقابر» مطرح شد:🔻
🔸مولف کتاب: مقبرهی حضرت دانیال در شوش، حضرت حیقوق در تویسرکان، حضرت مردخای در همدان و حضرت خالدبنسنان در ترکمنصحرا، مقابری هستند که دلایل بیشتری بر صحت انتسابشان وجود داشت. مثلاً اکثر منابع گفتهاند که حضرت دانیال را دربار پذیرفته بود و ایشان در شوش زندگی میکردند و در همان شوش فوت کردند؛ البته اقوال دیگری هم هست، ولی اکثریت همین را میگویند؛ اما بیشتر مقابر موجود در ایران، اگر نگوییم که این انتسابات کاملاً مردود است، اما میتوان گفت که سند و مدرک تاریخی برای پذیرش آن یافت نشده است.
📔شناسنامه: یاسمن غنی، «مقابر؛ تحقیقی پیرامون مقابر انبیاء بنیاسرائیل در ایران به انضمام سایر مقابر موجود»؛ تهران: چاپ و نشر بینالملل، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۵۸ هزار تومان.
#مقابر
#یاسمن_غنی_کاخکی #چاپ_و_نشر_بین_الملل #امامزاده_ها
http://ketaabaan.ir/سند-و-مدرکی-برای-اصالت-بیشتر-مقابر-انبیای-بنیاسرائیل-در-ایران-وجود-ندارد
کتابان
سند و مدرکی برای اصالت بیشتر مقابر انبیای بنیاسرائیل در ایران وجود ندارد
در نشست مجازی معرفی کتاب «مقابر» مطرح شد؛,برآنیم در این وبگاه شما را در جریان تازهترین آثار در حوزههای دینی و معرفتی قرار دهیم و در این میان خود نیز از م
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان
📌 «صدسالگی حوزه قم» به کوشش رسول جعفریان
👈 انتشارات مورخ منتشر کرد:🔻
🔸رسول جعفریان: مجموعه مقالاتی را دربارهی حوزه در اولین گام منتشر کردیم؛ اولین مقاله راجع به میرزا مهدی بروجردی با تعبیر پیشکار است. مقالهای از آیتالله محقق چاپ شده و ایشان در نوشتن احتیاط کردهاند. خاطرات خوبی راجع به شعر و ادب در قم دارند و فکر میکردند همهی شعرها را نمیشود گفت و صورتی از این شعرها را بیان کردهاند. دو مقالهی سندی داریم. یک تاریخنگار حوزهی قم شیخ محمد راضی است، او «آثارالحجه» را منتشر کرد و بعد از انقلاب اصلا این کتاب چاپ نشد. مقالهای در این خصوص داریم. مقالهای از آیتالله سروش داریم که در آن به دیدگاه حاج شیخ پرداخته که مقالهای بسیار مهم است. مجموعهای از اسناد حاج آقا مرتضی حائری داریم که این را خود من گزارش کردهام.
📔شناسنامه: رسول جعفریان، «صدسالگی حوزه قم»، قم: مورخ، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۱۸۵ هزار تومان.
#رسول_جعفریان #صدسالگی_حوزه_قم #انتشارات_مورخ #آیت_الله_محقق_داماد #رضا_مختاری #اکبر_ثبوت
http://ketaabaan.ir/صدسالگی-حوزه-قم-به-کوشش-رسول-جعفریان
▪️کتابان
📌 «صدسالگی حوزه قم» به کوشش رسول جعفریان
👈 انتشارات مورخ منتشر کرد:🔻
🔸رسول جعفریان: مجموعه مقالاتی را دربارهی حوزه در اولین گام منتشر کردیم؛ اولین مقاله راجع به میرزا مهدی بروجردی با تعبیر پیشکار است. مقالهای از آیتالله محقق چاپ شده و ایشان در نوشتن احتیاط کردهاند. خاطرات خوبی راجع به شعر و ادب در قم دارند و فکر میکردند همهی شعرها را نمیشود گفت و صورتی از این شعرها را بیان کردهاند. دو مقالهی سندی داریم. یک تاریخنگار حوزهی قم شیخ محمد راضی است، او «آثارالحجه» را منتشر کرد و بعد از انقلاب اصلا این کتاب چاپ نشد. مقالهای در این خصوص داریم. مقالهای از آیتالله سروش داریم که در آن به دیدگاه حاج شیخ پرداخته که مقالهای بسیار مهم است. مجموعهای از اسناد حاج آقا مرتضی حائری داریم که این را خود من گزارش کردهام.
📔شناسنامه: رسول جعفریان، «صدسالگی حوزه قم»، قم: مورخ، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۱۸۵ هزار تومان.
#رسول_جعفریان #صدسالگی_حوزه_قم #انتشارات_مورخ #آیت_الله_محقق_داماد #رضا_مختاری #اکبر_ثبوت
http://ketaabaan.ir/صدسالگی-حوزه-قم-به-کوشش-رسول-جعفریان
کتابان
«صدسالگی حوزه قم» به کوشش رسول جعفریان
انتشارات مورخ منتشر کرد:,برآنیم در این وبگاه شما را در جریان تازهترین آثار در حوزههای دینی و معرفتی قرار دهیم و در این میان خود نیز از محتویات کتابهای ت
Forwarded from کتابان (Fnazari)
🌤
▪️کتابان
📌دربارهی نجمالسلطنه مادر دکتر مصدق
👈در «دکتر مصدق در دوران سلطنت قاجار» میخوانید:🔻
🔸وی دختر فیروز میرزا، پسر شانزدهم عباس میرزا نایبالسلطنه (ولیعهد فتحعلیشاه قاجار) بود. نجمالسلطنه به حبالهی نکاح مرتضی قلیخان وکیلالملک درآمد. از این ازدواج دو دختر به نامهای عشرتالدوله و شوکتالدوله از او باقی ماندند. دو سال پس از مرگ مرتضی قلیخان در سال ۱۲۹۸ قمری نجمالسلطنه با میرزا هدایت وزیردفتر ازدواج کرد و از این ازدواج است که یک دختر به نام آمنه (دفترالملوک) و یک پسر به نام محمد (مصدقالسلطنه) متولد شدند. میرزا هدایت در سال ۱۳۱۰ قمری در سن ۷۷ سالگی درگذشت. نجمالسلطنه در سال ۱۳۱۲ قمری با میرزا فضلاللهخان وکیلالمل تبریزی طباطبایی (وزیر خلوت) پدر ابوالفتحخان والاتبار (حشمتالدوله) ازدواج کرد. از این ازدواج صاحب فرزندی شد به نام ابوالحسن دیبا (ثقهالدوله)...
📔شناسنامه: ناصر تکمیلهمایون، «دکتر مصدق در دوران سلطنت قاجار»، تهران: نگارستان اندیشه، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۱۷۵ هزار تومان.
#دکتر_مصدق_در_دوران_سلطنت_قاجار #ناصر_تکمیل_همایون #نگارستان_اندیشه #نجم_السلطنه
http://ketaabaan.ir/دربارهی-نجمالسلطنه-مادر-دکتر-مصدق
▪️کتابان
📌دربارهی نجمالسلطنه مادر دکتر مصدق
👈در «دکتر مصدق در دوران سلطنت قاجار» میخوانید:🔻
🔸وی دختر فیروز میرزا، پسر شانزدهم عباس میرزا نایبالسلطنه (ولیعهد فتحعلیشاه قاجار) بود. نجمالسلطنه به حبالهی نکاح مرتضی قلیخان وکیلالملک درآمد. از این ازدواج دو دختر به نامهای عشرتالدوله و شوکتالدوله از او باقی ماندند. دو سال پس از مرگ مرتضی قلیخان در سال ۱۲۹۸ قمری نجمالسلطنه با میرزا هدایت وزیردفتر ازدواج کرد و از این ازدواج است که یک دختر به نام آمنه (دفترالملوک) و یک پسر به نام محمد (مصدقالسلطنه) متولد شدند. میرزا هدایت در سال ۱۳۱۰ قمری در سن ۷۷ سالگی درگذشت. نجمالسلطنه در سال ۱۳۱۲ قمری با میرزا فضلاللهخان وکیلالمل تبریزی طباطبایی (وزیر خلوت) پدر ابوالفتحخان والاتبار (حشمتالدوله) ازدواج کرد. از این ازدواج صاحب فرزندی شد به نام ابوالحسن دیبا (ثقهالدوله)...
📔شناسنامه: ناصر تکمیلهمایون، «دکتر مصدق در دوران سلطنت قاجار»، تهران: نگارستان اندیشه، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۱۷۵ هزار تومان.
#دکتر_مصدق_در_دوران_سلطنت_قاجار #ناصر_تکمیل_همایون #نگارستان_اندیشه #نجم_السلطنه
http://ketaabaan.ir/دربارهی-نجمالسلطنه-مادر-دکتر-مصدق
کتابان
دربارهی نجمالسلطنه مادر دکتر مصدق
در «دکتر مصدق در دوران سلطنت قاجار» میخوانید:,برآنیم در این وبگاه شما را در جریان تازهترین آثار در حوزههای دینی و معرفتی قرار دهیم و در این میان خود نیز
📌مردم خیابانهای بالاتر به گوگوش پیفپیف میکردند، میگفتند «ولش کن بابا پدره مشروبخوره دکون درست کرده»!
👈گوگوش از زبان خبرنگار سپید و سیاه
قسمت ۱
پیش نوشت: گوگوش ۲۲ ساله بود که خبرنگار سپید و سیاه، مقدمهای کوتاه از تاریخچهی زندگی هنریاش نوشت و بعد هم مصاحبهی مفصلی با محمود قربانی همسر او انجام داد، همسری که در همان سال گوگوش از او جدا شد.
🔸گوگوش آن وقتها در فیلم «بیم و امید» بازی کرده بود و نیز در عروسیها و چند کافه و یک تئاتر لالهزاری برنامه داشت، بعد بر حسب تصادف در یک برنامهی تبلیغاتی تلویزیون (آن وقتها بیشتر برنامههای تلویزیون تبلیغات بود) شرکت کرد و شرکت در همین برنامه موجب شد که خیلی بیشتر متوجهش بشوم و بعد که به مجله آمدم صحبت از این شد که یک گفتوگو با این آوازهخوان کوچولو میتواند برای مردم خواندنی و جالب باشد و وقتی قرار شد که این مصاحبه را انجام بدهم یک شب به تئاتری که گوگوش به اتفاق پدرش در آنجا برنامه اجرا میکرد رفتم. پدرش صابر باورش نمیشد که ما واقعا حاضر شده باشیم با گوگوش مصاحبه کنیم و عکسش را در آن مجلهی خانوادگی و معتبر و پرتیراژ چاپ کنیم. صابر به من گفت گوگوش روی صحنه است و بعد خواهش کرد که چند لحظه پایین سن بنشینم و گوگوش را تماشا کنم که چطور هنرنمایی میکند.
گوگوش روی صحنه بود، خیلی کوچولو، یک کلاه شاپو به سرش گذاشته و یک شیشهی خالی عرق هم به دست گرفته و یکی از غزلهای کوچهباغی دلکش را میخواند.
مردمی که مشتریان پروپاقرص تئاترهای لالهزار بودند تخمه میشکستند، و پپسی و پیراشکی میخوردند و غشغش میخندیدند. گوگوش را پذیرفته بودند، آنها از گوگوش و برنامهاش لذت میبردند، اما مردم دیگر مردم خیابانهای دیگر، خیابانهای بالاتر پیفپیف میکردند و وقتی از گوگوش حرفی میشد میگفتند «ولش کن بابا پدره مشروبخوره دکون درست کرده»!
برنامهی گوگوش که تمام شد آمدم پشت صحنه. دخترک ریزهمیزهای که روی سن این همه شور و هیجان داشت در اتاق گریم که یک طرفش رختکن رقاصهها بود جلوی یک آینه نشسته بود، دفترچهی چهلبرگیاش باز بود و داشت با دست چپش مشق مینوشت.
خیلی ساکت و آرام بود، آدم نگاهش میکرد که ببیند چهجور بچهایست تودار و مرموز به نظر میآمد و برعکس همهی اشتیاقی که پدرش برای این گفتوگو داشت او فقط مدتی قیافهام را نگاه کرد و بعد قلمش را کنار گذاشت و بدون اینکه حرفی بزند منتظر ماند که من از او چیزی بپرسم.
گوگوش خسته بود و مهمتر از همه اینکه داشت تکلیف مدرسهاش را انجام میداد، به پدرش گفتم: «امشب برای آشنایی ما کافیست، فردا جایی قرار میگذاریم. اجازه بدهید او به کارش برسد.»
ادامه دارد...
📜سپید و سیاه، شماره ۱۰۰۴ (۲۴)، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۵۱، ص ۱۴
#گوگوش #محمود_قربانی
@gahnamak
👈گوگوش از زبان خبرنگار سپید و سیاه
قسمت ۱
پیش نوشت: گوگوش ۲۲ ساله بود که خبرنگار سپید و سیاه، مقدمهای کوتاه از تاریخچهی زندگی هنریاش نوشت و بعد هم مصاحبهی مفصلی با محمود قربانی همسر او انجام داد، همسری که در همان سال گوگوش از او جدا شد.
🔸گوگوش آن وقتها در فیلم «بیم و امید» بازی کرده بود و نیز در عروسیها و چند کافه و یک تئاتر لالهزاری برنامه داشت، بعد بر حسب تصادف در یک برنامهی تبلیغاتی تلویزیون (آن وقتها بیشتر برنامههای تلویزیون تبلیغات بود) شرکت کرد و شرکت در همین برنامه موجب شد که خیلی بیشتر متوجهش بشوم و بعد که به مجله آمدم صحبت از این شد که یک گفتوگو با این آوازهخوان کوچولو میتواند برای مردم خواندنی و جالب باشد و وقتی قرار شد که این مصاحبه را انجام بدهم یک شب به تئاتری که گوگوش به اتفاق پدرش در آنجا برنامه اجرا میکرد رفتم. پدرش صابر باورش نمیشد که ما واقعا حاضر شده باشیم با گوگوش مصاحبه کنیم و عکسش را در آن مجلهی خانوادگی و معتبر و پرتیراژ چاپ کنیم. صابر به من گفت گوگوش روی صحنه است و بعد خواهش کرد که چند لحظه پایین سن بنشینم و گوگوش را تماشا کنم که چطور هنرنمایی میکند.
گوگوش روی صحنه بود، خیلی کوچولو، یک کلاه شاپو به سرش گذاشته و یک شیشهی خالی عرق هم به دست گرفته و یکی از غزلهای کوچهباغی دلکش را میخواند.
مردمی که مشتریان پروپاقرص تئاترهای لالهزار بودند تخمه میشکستند، و پپسی و پیراشکی میخوردند و غشغش میخندیدند. گوگوش را پذیرفته بودند، آنها از گوگوش و برنامهاش لذت میبردند، اما مردم دیگر مردم خیابانهای دیگر، خیابانهای بالاتر پیفپیف میکردند و وقتی از گوگوش حرفی میشد میگفتند «ولش کن بابا پدره مشروبخوره دکون درست کرده»!
برنامهی گوگوش که تمام شد آمدم پشت صحنه. دخترک ریزهمیزهای که روی سن این همه شور و هیجان داشت در اتاق گریم که یک طرفش رختکن رقاصهها بود جلوی یک آینه نشسته بود، دفترچهی چهلبرگیاش باز بود و داشت با دست چپش مشق مینوشت.
خیلی ساکت و آرام بود، آدم نگاهش میکرد که ببیند چهجور بچهایست تودار و مرموز به نظر میآمد و برعکس همهی اشتیاقی که پدرش برای این گفتوگو داشت او فقط مدتی قیافهام را نگاه کرد و بعد قلمش را کنار گذاشت و بدون اینکه حرفی بزند منتظر ماند که من از او چیزی بپرسم.
گوگوش خسته بود و مهمتر از همه اینکه داشت تکلیف مدرسهاش را انجام میداد، به پدرش گفتم: «امشب برای آشنایی ما کافیست، فردا جایی قرار میگذاریم. اجازه بدهید او به کارش برسد.»
ادامه دارد...
📜سپید و سیاه، شماره ۱۰۰۴ (۲۴)، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۵۱، ص ۱۴
#گوگوش #محمود_قربانی
@gahnamak
Telegram
attach 📎
📌گوگوش گفت مایل است با مردی که معلم و یا پزشک باشد ازدواج کند
👈 گوگوش از زبان خبرنگار سپید و سیاه، قسمت ۲
🔸 فردای آن روز در دفتر پدرش در لالهزار نو چهارراه کنت که گوگوش هم آنجا بود همدیگر را دیدیم و با گوگوش حرف زدم، از همهجا و حتی از شایعاتی که دربارهی نامادریاش بود و گوگوش مثل اینکه تحت تلقین قرار گرفته باشد یک جوری سعی میکرد که برداشت من دربارهی رفتار و رابطهی نامادریاش منفی باشد، چون اگر آن همه شایعه و سر و صدا دربارهی نامادری نمیشد شاید خود گوگوش هم روابط را عادی تلقی میکرد.
بعدها که بیشتر با گوگوش آشنا شدم و بیشتر به قصد کنجکاوی دربارهی آدمهای روی صحنه تحقیق کردم نامادریاش را برعکس همهی شایعات مهربان دیدم و خیلی زود متوجه شدم که این شایعات آگاهانه یا ناآگاهانه مخصوصا سر زبانها افتاده تا گوگوش بیشتر مورد توجه قرار گیرد و در واقع این اولین برنامهی تبلیغات غیرمستقیم بود که برای گوگوش انجام گرفت.
چند سال بعد وقتی گوگوش از اولین مسافرت خارج از کشور بازگشت دوباره با هم رو در رو شدیم. حالا گوگوش بزرگ شده بود، چهارده پانزده سال داشت و از همه مهمتر اینکه دیگر مردم طبقات بالا کمتر دربارهی او پیفپیف میکردند. مجلات سنگین و درجه اول هم عکس او را چاپ میکردند و خانوادهها نیز او را به عنوان یک هنرمند پذیرفته بودند. در این ملاقات باز هم گوگوش حالت توداریاش را حفظ کرده بود که البته بحران بلوغ بود و اقتضای سنی که داشت.
کمی جسورتر شده بود، مقداری زیاد عروسک دور و برش جمع کرده بود، و حتی به خاطر یک عروسک بر سر برادرش داد کشید و آن هم در حضور من. گوگوش قفسهی کتاب داشت، او دیگر درس نمیخواند، تحصیلاتش در همان حدود ابتدایی متوقف شده بود. در عوض به مجله و کتاب روی آورده بود، قفسهی کتابهایش پر بود از داستانهای عاشقانه، رمانهای ایرانی، چند تا از داستانهای جواد فاضل و یکی دو تا کتاب داستان از محمد حجازی، حسینقلی مستعان، ر. اعتمادی و چند داستان ترجمه مثل «پر»، مثل «عشق و یک دروغ». در مجموع گوگوش یک داستانخوان مشتاق و حرفهای شده بود و مثل همهی دخترهای همسن خود از رمانهای عاشقانه و سادهی خوشش میآمد.
در این ملاقات با گوگوش از عروسکهایش حرف زدیم و از عشق و گوگوش بدون حضور پدرش یعنی بدون رودربایستی برای من از مرد ایده آل خودش حرف زد و از تصوری که دربارهی عشق و زناشویی دارد. او گفت که مایل است با مردی که معلم و یا پزشک باشد ازدواج کند، از او علت را خواستم، او توضیح داد که معلمین و پزشکان بیشتر به درد مردم جامعه میخورند، آنها برای جامعه مفیدند و خدمت میکنند.
[...] از کار هنریاش زیاد راضی نبود و همینطور از نامادریاش، برای اینکه میتوانست حالت پرخاش خودش را نشان بدهد، یعنی نسبت به همه. پدرش از موفقیت برنامههای گوگوش در آمریکا حرف میزد و با حرفهایی که میزد اولین قدم تبلیغات غیرمستقیم را برای گوگوش برمیداشت.
ادامه دارد...
📜سپید و سیاه، شماره ۱۰۰۴ (۲۴)، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۵۱، ص ۱۴
#گوگوش
@gahnamak
👈 گوگوش از زبان خبرنگار سپید و سیاه، قسمت ۲
🔸 فردای آن روز در دفتر پدرش در لالهزار نو چهارراه کنت که گوگوش هم آنجا بود همدیگر را دیدیم و با گوگوش حرف زدم، از همهجا و حتی از شایعاتی که دربارهی نامادریاش بود و گوگوش مثل اینکه تحت تلقین قرار گرفته باشد یک جوری سعی میکرد که برداشت من دربارهی رفتار و رابطهی نامادریاش منفی باشد، چون اگر آن همه شایعه و سر و صدا دربارهی نامادری نمیشد شاید خود گوگوش هم روابط را عادی تلقی میکرد.
بعدها که بیشتر با گوگوش آشنا شدم و بیشتر به قصد کنجکاوی دربارهی آدمهای روی صحنه تحقیق کردم نامادریاش را برعکس همهی شایعات مهربان دیدم و خیلی زود متوجه شدم که این شایعات آگاهانه یا ناآگاهانه مخصوصا سر زبانها افتاده تا گوگوش بیشتر مورد توجه قرار گیرد و در واقع این اولین برنامهی تبلیغات غیرمستقیم بود که برای گوگوش انجام گرفت.
چند سال بعد وقتی گوگوش از اولین مسافرت خارج از کشور بازگشت دوباره با هم رو در رو شدیم. حالا گوگوش بزرگ شده بود، چهارده پانزده سال داشت و از همه مهمتر اینکه دیگر مردم طبقات بالا کمتر دربارهی او پیفپیف میکردند. مجلات سنگین و درجه اول هم عکس او را چاپ میکردند و خانوادهها نیز او را به عنوان یک هنرمند پذیرفته بودند. در این ملاقات باز هم گوگوش حالت توداریاش را حفظ کرده بود که البته بحران بلوغ بود و اقتضای سنی که داشت.
کمی جسورتر شده بود، مقداری زیاد عروسک دور و برش جمع کرده بود، و حتی به خاطر یک عروسک بر سر برادرش داد کشید و آن هم در حضور من. گوگوش قفسهی کتاب داشت، او دیگر درس نمیخواند، تحصیلاتش در همان حدود ابتدایی متوقف شده بود. در عوض به مجله و کتاب روی آورده بود، قفسهی کتابهایش پر بود از داستانهای عاشقانه، رمانهای ایرانی، چند تا از داستانهای جواد فاضل و یکی دو تا کتاب داستان از محمد حجازی، حسینقلی مستعان، ر. اعتمادی و چند داستان ترجمه مثل «پر»، مثل «عشق و یک دروغ». در مجموع گوگوش یک داستانخوان مشتاق و حرفهای شده بود و مثل همهی دخترهای همسن خود از رمانهای عاشقانه و سادهی خوشش میآمد.
در این ملاقات با گوگوش از عروسکهایش حرف زدیم و از عشق و گوگوش بدون حضور پدرش یعنی بدون رودربایستی برای من از مرد ایده آل خودش حرف زد و از تصوری که دربارهی عشق و زناشویی دارد. او گفت که مایل است با مردی که معلم و یا پزشک باشد ازدواج کند، از او علت را خواستم، او توضیح داد که معلمین و پزشکان بیشتر به درد مردم جامعه میخورند، آنها برای جامعه مفیدند و خدمت میکنند.
[...] از کار هنریاش زیاد راضی نبود و همینطور از نامادریاش، برای اینکه میتوانست حالت پرخاش خودش را نشان بدهد، یعنی نسبت به همه. پدرش از موفقیت برنامههای گوگوش در آمریکا حرف میزد و با حرفهایی که میزد اولین قدم تبلیغات غیرمستقیم را برای گوگوش برمیداشت.
ادامه دارد...
📜سپید و سیاه، شماره ۱۰۰۴ (۲۴)، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۵۱، ص ۱۴
#گوگوش
@gahnamak
Telegram
attach 📎
📌شیرهایهایی که قرار بود به خارک تبعید شوند
✍️فهیمه نظری
یکی از معتادین به نام سید اسماعیل که ترک اعتیاد کرده... به دادستان فرمانداری نظامی گفت: «من حالم خیلی خوب شده... اگر ممکن است آقای تختی قهرمان کشتی را به اینجا دعوت کنید تا جلوی شما با او کشتی بگیرم مطمئن باشید در یک چشم به هم زدن او را خاک خواهم کرد»! در این ضمن یکی از شیرهایهای تبعیدی دست مرا گرفت و به کناری کشید و گفت: «علیرغم اقدامات ضد شیرهکشانه این آقایان اگر پای ما به جزیره خارک برسد آنجا را بهشت برین خواهیم کرد و عموم ساکنین جزیره را در سلک خود درخواهیم آورد، زیرا در مقابل قدرت ما هیچکس یارای مقاومت ندارد»!... دیگری جلوی مرا گرفت و... و پرسید: «آیا راست است که در جزیره خارک حیواناتی هست که نیش زدن آنها انسان را نشئه میکند؟»
این مطلب را به طور کامل در انتخاب بخوانید:👇
entekhab.ir/002Wuc
@gahnamak
✍️فهیمه نظری
یکی از معتادین به نام سید اسماعیل که ترک اعتیاد کرده... به دادستان فرمانداری نظامی گفت: «من حالم خیلی خوب شده... اگر ممکن است آقای تختی قهرمان کشتی را به اینجا دعوت کنید تا جلوی شما با او کشتی بگیرم مطمئن باشید در یک چشم به هم زدن او را خاک خواهم کرد»! در این ضمن یکی از شیرهایهای تبعیدی دست مرا گرفت و به کناری کشید و گفت: «علیرغم اقدامات ضد شیرهکشانه این آقایان اگر پای ما به جزیره خارک برسد آنجا را بهشت برین خواهیم کرد و عموم ساکنین جزیره را در سلک خود درخواهیم آورد، زیرا در مقابل قدرت ما هیچکس یارای مقاومت ندارد»!... دیگری جلوی مرا گرفت و... و پرسید: «آیا راست است که در جزیره خارک حیواناتی هست که نیش زدن آنها انسان را نشئه میکند؟»
این مطلب را به طور کامل در انتخاب بخوانید:👇
entekhab.ir/002Wuc
@gahnamak
انتخاب
شیرهایهایی که قرار بود به خارک تبعید شوند
یکی از معتادین به نام سید اسماعیل که ترک اعتیاد کرده... به دادستان فرمانداری نظامی گفت: «من حالم خیلی خوب شده... اگر ممکن است آقای تختی قهرمان کشتی را به اینجا دعوت کنید تا جلوی شما با او کشتی بگیرم مطمئن باشید در یک چشم به هم زدند او را خاک خواهم کرد»!.…