نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم
آستانت را ببوسم، آستینت را بگیرم
نه به جز نام لب لعل تو ذکری بر زبانم
نه به جز یاد سر زلف تو فکری در ضمیرم
در همه ملکی بزرگم من که در دستت زبونم
در همه شهری عزیزم من که در چشمت حقیرم
خسرو ملک جهانم من که در جنبت غلامم
خواجهٔ آزادگانم من که در بندت اسیرم
آشنای قدسیانم من که در کویت غریبم
پادشاه لامکانم من که در ملکت فقیرم
سرفرازی میکنم وقتی که بنوازی به تیغم
کوس عشرت میزنم روزی که بردوزی به تیرم
تا تو فرمان میدهی من بندهٔ خدمتگزارم
تا تو عاشق میکشی من کشتهٔ منت پذیرم
دیر میآیی به محفل، میروی زود از تغافل
آخر ای شیرین شمایل میکشی زین زود و دیرم
در گلستانی که گیرد دست هر پیری جوانی
ای جوان سرو بالا دستگیری کن که پیرم
درد هر کس را که بینی در حقیقت چاره دارد
من ز عشقت با همه دردی که دارم ناگزیرم
مهر و ماهش را فلک در صد هزاران پرده پوشد
گر نقاب از چهره بردارد نگار بینظیرم
تا فروغ طلعت آن ماه را دیدم فروغی
عشق فارغ کرده است از تابش مهر منیرم
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۴۸
@ghaz2020
آستانت را ببوسم، آستینت را بگیرم
نه به جز نام لب لعل تو ذکری بر زبانم
نه به جز یاد سر زلف تو فکری در ضمیرم
در همه ملکی بزرگم من که در دستت زبونم
در همه شهری عزیزم من که در چشمت حقیرم
خسرو ملک جهانم من که در جنبت غلامم
خواجهٔ آزادگانم من که در بندت اسیرم
آشنای قدسیانم من که در کویت غریبم
پادشاه لامکانم من که در ملکت فقیرم
سرفرازی میکنم وقتی که بنوازی به تیغم
کوس عشرت میزنم روزی که بردوزی به تیرم
تا تو فرمان میدهی من بندهٔ خدمتگزارم
تا تو عاشق میکشی من کشتهٔ منت پذیرم
دیر میآیی به محفل، میروی زود از تغافل
آخر ای شیرین شمایل میکشی زین زود و دیرم
در گلستانی که گیرد دست هر پیری جوانی
ای جوان سرو بالا دستگیری کن که پیرم
درد هر کس را که بینی در حقیقت چاره دارد
من ز عشقت با همه دردی که دارم ناگزیرم
مهر و ماهش را فلک در صد هزاران پرده پوشد
گر نقاب از چهره بردارد نگار بینظیرم
تا فروغ طلعت آن ماه را دیدم فروغی
عشق فارغ کرده است از تابش مهر منیرم
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۳۴۸
@ghaz2020
تیغ به دست آمدی و مست شرابی
تشنهٔ خون کدام خانه خرابی
حسن تو بدرید پردههای وجودم
عشق تو نگذاشت در میانه حجابی
آه منی یا جهنده شعلهٔ آتش
اشک منی یا ز دیده چشمهٔ آبی
ای که به برهان عقل، منکر عشقی
با تو چه گویم که در شمار دوابی
دل ز غمت آخرم به ناله درآمد
من که ننالیدهام ز هیچ عذابی
زان به خطا کشتیم که کس نشنیده
ترک خطایی رود به راه صوابی
چشم تو خون بی حساب کرده ولیکن
جرم تو ناورده کس به هیچ حسابی
آه که در محفلت ز شرم محبت
نیست مرا جرات سؤال و جوابی
گر به حقیقت نه ای تو عمر فروغی
بهر چه پیوسته مستعد شتابی
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۴۸
@ghaz2020
تشنهٔ خون کدام خانه خرابی
حسن تو بدرید پردههای وجودم
عشق تو نگذاشت در میانه حجابی
آه منی یا جهنده شعلهٔ آتش
اشک منی یا ز دیده چشمهٔ آبی
ای که به برهان عقل، منکر عشقی
با تو چه گویم که در شمار دوابی
دل ز غمت آخرم به ناله درآمد
من که ننالیدهام ز هیچ عذابی
زان به خطا کشتیم که کس نشنیده
ترک خطایی رود به راه صوابی
چشم تو خون بی حساب کرده ولیکن
جرم تو ناورده کس به هیچ حسابی
آه که در محفلت ز شرم محبت
نیست مرا جرات سؤال و جوابی
گر به حقیقت نه ای تو عمر فروغی
بهر چه پیوسته مستعد شتابی
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۴۸
@ghaz2020
Forwarded from لیست چاووش️
🔶 گلچین 80 سال موسیقی خاطرهانگیز:
https://www.tg-me.com/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🔷 فول آلبوم خوانندگان قدیـمی👆
📙 کانال دوسـتداران «معین»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 دلکـش، مرضیه، پریسـا، الهه و..
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 کانال اختصاصی «همایون شـجریان»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 امیـد در لب مرز ( چایـخونه )
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 پاتـوق یـادش بخیـریها !
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 «بــاغ موســیـقی»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 زنـگ موبایــل زیبـا محرمـی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 غزل" غزل" غزل" غزل" غزل"
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 موسیقی نوسـتالژی با کیفیت 320
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 گـلچین ترانههای «محلّی و ایرانی»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 گــیاهـ درمانــی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 آثار « علیرضـا قربانـی »
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 هزار پـند مولانا با معنی اشـعار
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 آهنگ جدید برای ضبط ماشین1404
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 آثار هایـده مهسـتی حمیـرا و...
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 مازنـدرانـیها
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 10000 آهنگـ زمان شاهنشاهی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 هزاران آلبوم قدیمی با کیفیت ۳۲۰
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
🔶 گلچین 80 سال موسیقی خاطرهانگیز:
https://www.tg-me.com/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🔷 فول آلبوم خوانندگان قدیـمی👆
📙 کانال دوسـتداران «معین»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 دلکـش، مرضیه، پریسـا، الهه و..
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 کانال اختصاصی «همایون شـجریان»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 امیـد در لب مرز ( چایـخونه )
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 پاتـوق یـادش بخیـریها !
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 «بــاغ موســیـقی»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 زنـگ موبایــل زیبـا محرمـی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 غزل" غزل" غزل" غزل" غزل"
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 موسیقی نوسـتالژی با کیفیت 320
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 حافظ" فروغ" مولانا" خیام"
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 گـلچین ترانههای «محلّی و ایرانی»
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 گــیاهـ درمانــی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 آثار « علیرضـا قربانـی »
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 هزار پـند مولانا با معنی اشـعار
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 آهنگ جدید برای ضبط ماشین1404
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 آثار هایـده مهسـتی حمیـرا و...
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📘 مازنـدرانـیها
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📗 10000 آهنگـ زمان شاهنشاهی
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
📙 هزاران آلبوم قدیمی با کیفیت ۳۲۰
⩩⩩ ℂℍ𝔸ℕℕ𝔼𝕃
گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری
ترسم ز پی نرسد این شام را سحری
خواهم که با تو شبی در پرده باده خورم
گر خون من بخوری ور پردهام بدری
آغاز هر طربی انجام هر طلبی
هم ماه نوش لبی و هم سر و سیمبری
سرچشمهٔ نمکی خورشید نه فلکی
هم فتنهٔ ملکی هم آفت بشری
دل بند و دل گسلی، در دلبری مثلی
هم در حضور دلی هم غایت از نظری
بی پرده گر قدمی سوی چمن بچمی
هم جیب غنچه دری هم آب گل ببری
بگشا به بذله دهن نرخ شکر بشکن
زیرا که وقت سخن شیرینتر از شکری
در شاه راه طلب جانم رسید به لب
لیکن ز سر لبت هیچم نشد خبری
در عین خسرویم مملوک خویش بخوان
افزوده کن ز کرم بر قدر من قدری
یارب میان تو را هیچ آفتی نرسد
کز بهر کشتن من خوش بستهای کمری
هر دم ز شوق لبت در خون تپیده دلی
هر سو ز دست غمت در پا فتاده سری
تا کی خبر نشوی از حال خستهدلان
گویا ز عدل ملک یک باره بی خبری
سلطان روی زمین بخشنده ناصردین
کز جود متصلش رفت آب هر گهری
ماهی که تیره نمود روز فروغی خود
از وی ندیده فلک تا بندهتر قمری
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۱
@ghaz2020
ترسم ز پی نرسد این شام را سحری
خواهم که با تو شبی در پرده باده خورم
گر خون من بخوری ور پردهام بدری
آغاز هر طربی انجام هر طلبی
هم ماه نوش لبی و هم سر و سیمبری
سرچشمهٔ نمکی خورشید نه فلکی
هم فتنهٔ ملکی هم آفت بشری
دل بند و دل گسلی، در دلبری مثلی
هم در حضور دلی هم غایت از نظری
بی پرده گر قدمی سوی چمن بچمی
هم جیب غنچه دری هم آب گل ببری
بگشا به بذله دهن نرخ شکر بشکن
زیرا که وقت سخن شیرینتر از شکری
در شاه راه طلب جانم رسید به لب
لیکن ز سر لبت هیچم نشد خبری
در عین خسرویم مملوک خویش بخوان
افزوده کن ز کرم بر قدر من قدری
یارب میان تو را هیچ آفتی نرسد
کز بهر کشتن من خوش بستهای کمری
هر دم ز شوق لبت در خون تپیده دلی
هر سو ز دست غمت در پا فتاده سری
تا کی خبر نشوی از حال خستهدلان
گویا ز عدل ملک یک باره بی خبری
سلطان روی زمین بخشنده ناصردین
کز جود متصلش رفت آب هر گهری
ماهی که تیره نمود روز فروغی خود
از وی ندیده فلک تا بندهتر قمری
#فروغی_بسطامی
- دیوان اشعار
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۴۸۱
@ghaz2020