زندگی واقعی به کسایی تعلق داره که به دنبال آرزوها و استعدادشون میرن. آدمایی که همیشه سعی دارن نظر بقیه رو به خودشون جلب و مطابق میل عموم جامعه تصمیم گیری کنن، نیازی به مرگ ندارن چون جهنم واقعی رو در همین دنیا تجربه میکنن. وقتی ما با خودمون مهربون نباشیم دنیا هم ارزشی برامون قائل نمیشه.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
وقتی همهی دوستها و عزیزانت مهاجرت میکنن یه حس گسی بهت دست میده؛ تو وطنتی اما احساس غربت و غریبگی میکنی.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
فراموش کردن کسی که بهش وابستهایم یا به سوگ نشستن در نبود عزیزانمون گاهی به این شباهت داره که نفس کشیدن رو از یاد ببریم. ممکنه در طول عمرمون چندین و چند بار طعم مرگ رو احساس کنیم اما دوباره به زندگی برمیگردیم.
زمین یه قبرستون بزرگه نه به خاطر کسانی که زیر خاک دفن شدن بلکه برای آدمهای که تو تنهایی به زندگی کردن ادامه میدن. ما آدمها به تعداد کسانی که دوستشون داریم جونمون به این دنیا وصله.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
زمین یه قبرستون بزرگه نه به خاطر کسانی که زیر خاک دفن شدن بلکه برای آدمهای که تو تنهایی به زندگی کردن ادامه میدن. ما آدمها به تعداد کسانی که دوستشون داریم جونمون به این دنیا وصله.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
تا حالا به این موضوع فکر کردین اکثر اتفاقات دنیا و آدمهای آن فراموش شدهاند درست مانند یک ستارهی مرده در کهشانی دور افتاده. خیلی از اوقات سرم را با این موضوع گرم میکردم و با خودم میگفتم: خب تکلیف تو چه میشود! سرنوشت نوشتههایت به کجا ختم میرسد. ردی، اثری یا که نشانهای از عشق و محبتت باقی میماند یا نه. اما الان چنین حسی به دنیا ندارم. تصور کنید نود یا صد سالمان شده و تبدیل شدهایم به آخرین انسانها از نسل خودمان. هرچه به آن وابسته بودهایم، به گونهای راهی نیستی شده. فرهنگمان، طرز فکر، شکل رفتار، و حتی چیزهایی که از آن لذت میبردیم با بچههای نسل جدید متفاوت است. ما دیگر متعلق به این جهان و هیاهوی آن نیستیم. چه فایدهای میتواند داشته باشد ما را به یاد بیاوردند یا نه؛ وقتی زنده و مردهمان برایشان یکسان است. در خوب بودن نودوستی و کمک به دیگران شکی نیست و چیزی که مینویسم بیشتر به خودخواهی شباهت دارد. اما گاهی دوست دارم برای همیشه فراموش شوم. دنیای جدید به آدمهای جدید و طرز فکر نو نیاز دارد.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
به جای دوستت دارمهای کلیشهای بهم میگه:
زیباترین موهای دنیا به من تعلق داره؛ چون با دستای تو بافته شده.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
زیباترین موهای دنیا به من تعلق داره؛ چون با دستای تو بافته شده.
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
شکوفه جان، شاهدخت تمام قصههایم، آرزوی نشسته بر جانم، حال دلم درست مانند آن پسر بچهای است که عاشق معلمش شده و برای او تمام گلهای سرخ باغچه را چیده. بچهی دبستانی را چه به قصهی لیلی و مجنون او ته دوست داشتنش باید چهارضلعی زمین بازی باشد، به توپ لگد بزند و برای گل نشدن پنالتی تیمش حسرت بخورد. نه آنکه با دیدن یک چهرهی مهربان در کنج چشمانش، دل و دستش بلرزد و به خاطر ریختن ظرف ماستی که از مغازه خریده، از مادرش سیلی بخورد. بیچاره نمیداند حتی چه برسرش آمده، حتی اسم این حس را بلد نیست.
همه فکر میکنند که او لای دفتر و کتابش را باز نمیکند. اما نمیدانند هربار که از او سوال شفاهی میشود، به لکنت میافتد و میترسد بگوید دوستت دارم. میترسد تا همه چیز لو برود و بگوید خانم فلانی ما نمیدانیم چرا هر موقع شما را میبینیم یک چیزمان میشود. لکنت میگیریم، قلبمان به تپش میافتد، از مادرمان کتک میخوریم و باز به یاد لبخند مهربانتان میفتیم.
پس سکوت میکند و ترجیح میدهد درسها را با نمرهی پایینتری قبول شود تا آنکه حس عجیبش پیش کسی برملا شود. تصور اینکه یک روز خانم معلم از رازش مطلع بشود یا نه طعم شیرینی ندارد اما یک اتفاق مهمتر افتاده او برای اولین بار از پسر بودنش خوشحال است. خوشحال است که میتواند در درون روح و قلبش یک شاهدخت داشته باشد.
کتاب📚 شکوفهی پرتقال
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
همه فکر میکنند که او لای دفتر و کتابش را باز نمیکند. اما نمیدانند هربار که از او سوال شفاهی میشود، به لکنت میافتد و میترسد بگوید دوستت دارم. میترسد تا همه چیز لو برود و بگوید خانم فلانی ما نمیدانیم چرا هر موقع شما را میبینیم یک چیزمان میشود. لکنت میگیریم، قلبمان به تپش میافتد، از مادرمان کتک میخوریم و باز به یاد لبخند مهربانتان میفتیم.
پس سکوت میکند و ترجیح میدهد درسها را با نمرهی پایینتری قبول شود تا آنکه حس عجیبش پیش کسی برملا شود. تصور اینکه یک روز خانم معلم از رازش مطلع بشود یا نه طعم شیرینی ندارد اما یک اتفاق مهمتر افتاده او برای اولین بار از پسر بودنش خوشحال است. خوشحال است که میتواند در درون روح و قلبش یک شاهدخت داشته باشد.
کتاب📚 شکوفهی پرتقال
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
شکوفه جانم، به دنبال شانهی آبی قدیمیات نگرد. نگران بودم دلتنگی موهایت جانم را بگیرد. جایش امن است. گوشهی چمدانم جا خوش کرده.
کتاب📚 شکوفهی پرتقال
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir
کتاب📚 شکوفهی پرتقال
#سجاد_صابر
@hafez_kamangir