اسراف فقط محبت هایی که خرج اون آدمایی کردی که توی رنج دادنت خیلی سخاوتمند بودن
تو ذهنم سناریو میسازم و برای اون سناریو استرس میگیرم. مغزم واقعا راه های جالبی برای اذیت کردنم داره
هر روز صبح، این احساس را دارم که کم و بیش فاقد موجودیتم. وقتی بیدار میشوم، سرخوردگی و یأس بر وجودم غلبه میکند. چون، خب میبینم باز سر جای همیشگی ام هستم. همان بازی ابلهانه و تکراری ادامه دارد. باید کسی باشم. باید دقیقا همان کسی باشم که همیشه بوده ام. وظایفی ملال آور بر دوشم سنگینی میکنند. دشوارترین وظیفه این است که روز را به شب برسانم و هر ثانیه اش را تحمل کنم. میبینم همان کارهای یکنواخت و بی تنوع روزمره را پیش رو دارم و همه ی اینها باعث کسالت و خستگی ام میشود
- بورخس
- بورخس
پیروزی های چشمگیری ندارم ولی میتوانم با شکست هایی که زنده از آن بیرون آمده ام غافلگیرت کنم
- آنتوانچخوف
- آنتوانچخوف
مسئله ای که در رها کردن وجود دارد این است که هیچوقت نمیدانی چه میتوانست بشود. هیچوقت نمیتوانی بفهمی میتوانستی کار را انجام دهی یا نه. و من از ندانستن درباره ی زندگی ام خسته شدم.
- سوفیکینسلا
- سوفیکینسلا
با همه حیوانات مهربان باشید به جز اکسی که گذاشته رفته و قدر خوبیاتو ندونسته
انگار تمام آنچه دوست داشته ام از من دزدیده اند، و اگر تمام آن را به من بازگردانند کافی نخواهد بود
هیچوقت به آدما نگید «چرا انقد میخوابی؟» شاید اون بین پریدن از یه ساختمون ۱۱ طبقه و خواب، خواب رو انتخاب کرده