نمی توانم به کسی بفهمانم که در من چه میگذرد، من حتی نمی توانم آن را برای خودم توضیح دهم
ترکت کرده؟ شبا به یادش گریه میکنی؟ ناراحت نباش. یه روز تو تنها آرزوی زندگیش میشی این بدترین انتقامه.
نه توانایی متوقف کردن افکارم رو دارم، نه توانایی حرف زدن دربارشون رو؛ فقط تو سرم میچرخن و حتی نمیتونم اشک بریزم. انگار فکر کردن و زجر کشیدن تنها کاریه که میتونم انجام بدم.
چیزی من را نجات نداد، من لاشه روحم را خودم به روی شانه ام انداختم و دوام آوردم.
چگونه ای؟ سرد، تهی، تنها، خالی از اطمینان، شدیدا تمایل به انزوا و کناره جویی از روابط انسانی دارم.
به رغم هر آنچه که میگوییم یا مینویسیم، در قلبمان چیزهایی باقی می مانند که بزرگتر از آن هستند که گفته شوند.
من هم، سرانجام، فراموشت خواهم کرد. تو اما دیگر هیچگاه، این گونه دوست داشته نخواهی شد.
اکنون به نظر می رسد صبورتر شده ام، اما در عوض، چراغی در وجودم خاموش شده است که دوست داشتم تا ابد روشن بماند.
زندگی به یه کارایی مجبورت میکنه که اگه تبر برداری استخوناتو بشکنی عذابش خیلی کمتره
چه جاهایی که پر از بغض بودم و ادای آدمهای قوی را در آوردم. که بسیار جسورانه حرف زدم و جسورانه تعریف کردم و شجاعانه ایستادم تا مبادا معلوم شود که چقدر دلم میخواهد همین حالا دیوار بغضم را منهدم کنم و بزنم زیر گریه و هق هق کنان و بیپروا فریاد بزنم که چقدر رنجیدهام و کم آوردهام از کار دنیا و آدمها...
چه جاهایی که پر از بغض بودم و چه جاهایی که پر از بغض خندیدم و چه جاهایی که پر از بغض به خواب رفتم و چه جاهایی که غمگین، بیپناه، تنها اما... اما... اما... سرسختتر از همیشه از خواب برخاستم...
- نرگس صرافیان طوفان
چه جاهایی که پر از بغض بودم و چه جاهایی که پر از بغض خندیدم و چه جاهایی که پر از بغض به خواب رفتم و چه جاهایی که غمگین، بیپناه، تنها اما... اما... اما... سرسختتر از همیشه از خواب برخاستم...
- نرگس صرافیان طوفان
اندوه که به گلو میرسد، بغض میشود. به سر که میرسد از چشم ها سرازیر میشود و وقتی فراتر از بدن باشد، ما را از زمان جدا میکند. گویی که وجود نداریم. هستیم اما نیستیم...
داغ از دست دادن یه عزیز مثل اکلیله! یه مشت اکلیل رو هوا پخش میشه، تلاش میکنی همشو جمع کنی اما هیچوقت تمیز نمیشه، همیشه یه گوشه ای روی لباسی، زیر فرشی تو قفسه ای، وقتی مشغول معمولی ترین کارای روزمره ای، یهو یدونه اکلیل میبینی....
ما همه از طریق موسیقی، فیلم، کتاب و رویاپردازی در حال فراریم. روح ما برای این جهان ساخته نشده.