ابر میبارد - همایون شجریان
👉 🆔 @Ne71060
میترسیدی در کوچههای اردیبهشت
گم بشویم
گفتم چه باک؟
یک خیابان را که تا انتها برویم
میرسیم به یاسهای سفید
و سر هر چارراه که توقف کنیم،
این همه حق انتخاب داریم:
شمال و پچ پچه زیر باران
شرق و زمزمه با شجریان
جنوب و گرمای در حد اعتدال
غرب و وقوع آرزوهای محال
هیچ تقویمی به رسمیت نشناخته اما
وقتی که تو هستی
در جهان کوچک من
عید میشود
با پادرمیانی بهار
🎧@hamkam42
گم بشویم
گفتم چه باک؟
یک خیابان را که تا انتها برویم
میرسیم به یاسهای سفید
و سر هر چارراه که توقف کنیم،
این همه حق انتخاب داریم:
شمال و پچ پچه زیر باران
شرق و زمزمه با شجریان
جنوب و گرمای در حد اعتدال
غرب و وقوع آرزوهای محال
هیچ تقویمی به رسمیت نشناخته اما
وقتی که تو هستی
در جهان کوچک من
عید میشود
با پادرمیانی بهار
🎧@hamkam42
میخواستم تمام قصههای دنیا را
عوض کنم:
کوزتِ «بینوایان» و مادرش
از هم جدا نیفتند
راسکولنیکوف را خشم نگیرد و
«جنایت و مکافات» رقم نخورد
هیچکس به «عقاید یک دلقک» نخندد
اصلا کسی نشانی «مغازهی خودکشی» را نپرسد
و هیچ عابر بیحوصلهای با اسم «صد سال تنهایی» همذاتپنداریش گل نکند
اما:
رسم دنیا این نیست
باید خواند و خواند و خواند و
درس گرفت و
زندگی کرد
عوض کنم:
کوزتِ «بینوایان» و مادرش
از هم جدا نیفتند
راسکولنیکوف را خشم نگیرد و
«جنایت و مکافات» رقم نخورد
هیچکس به «عقاید یک دلقک» نخندد
اصلا کسی نشانی «مغازهی خودکشی» را نپرسد
و هیچ عابر بیحوصلهای با اسم «صد سال تنهایی» همذاتپنداریش گل نکند
اما:
رسم دنیا این نیست
باید خواند و خواند و خواند و
درس گرفت و
زندگی کرد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهاجرت يعنى
آرامش داشتن و دلتنگ بودن به جای
آرامش نداشتن و کنار عزیزانت بودن و این از بیرحمانه ترین تصمیم گیری هاست
هر دو انتخاب نیز به یک حسرت پنهان ختم میشود
آرامش داشتن و دلتنگ بودن به جای
آرامش نداشتن و کنار عزیزانت بودن و این از بیرحمانه ترین تصمیم گیری هاست
هر دو انتخاب نیز به یک حسرت پنهان ختم میشود
مهربانِ قاطع؛ ترکیبی که در آن هم حالِ خودِ فرد خوب است و هم اطرافیانش. مهربانِ قاطع، کسی است که مرز دارد، بهوقتش میتواند نه بگوید و اجازه سوءاستفاده از محبتش را نمیدهد. او با آدمها خوب است ولی نه از سرِ ترس. جایی آسیب ببیند، حرفش را میزند، اگر ترمیم و جبرانی در کار نبود، فاصله میگیرد و مهرش را میبرد سراغ آدمهای دیگر. مهربانِ قاطع، آدمی است که همه نمیتوانند دوستش داشته باشند و در پیِ محبت همه نیست. او میداند که کسبِ محبت همه بهایش ازخودبیگانی است. مهربان قاطع کم مرز و قانون میگذارد و به آدمها آزادی و فراغت میدهد، امّا جایی که مرز و قانون میگذارد، روی آن میایستد. مهربان قاطع میداند که مراقبت از خودش به اندازه مراقبت از دیگران مهم است. او میداند که اول خودش باید وجود داشته باشد تا بتواند آدمهای دیگر را دوست داشته باشد. مهربانِ قاطع وجود دارد، هست، حل نمیشود توی آدمها و به نیازهای خودش توجه دارد، امّا آزادانه به دیگران هم میرسد و به قدر توانش هوای آنها را هم دارد. مهربان قاطع اجازه نمیدهد آدمها از درِ مهربانیاش وارد شوند و او را در نهایت خسته و از خوبی پشیمان کنند. مهربان قاطع حواسش هست که خودش را فرسوده نکند.
این فهرست را میتوان همینطور ادامه داد. این متن بیشتر خطابی است به آدمهایی که خیلی وقتها مجبورانه خوباند، از مرزگذاری میترسند و آخرش خسته و با ناراحتی خودشان را با این حرف تسکین میدهند که تو نیکی میکن و در دجله انداز و فلان و بهمان. نه، حرف این است که تو نیکی میکن اما مرز داشته باش و به آدمها نشان بده که همیشه نمیشود از این چاه آب برداشت. چنین نحوه بودنی شدنی است و باید آن را صبورانه آموخت.
محمود مقدسی
این فهرست را میتوان همینطور ادامه داد. این متن بیشتر خطابی است به آدمهایی که خیلی وقتها مجبورانه خوباند، از مرزگذاری میترسند و آخرش خسته و با ناراحتی خودشان را با این حرف تسکین میدهند که تو نیکی میکن و در دجله انداز و فلان و بهمان. نه، حرف این است که تو نیکی میکن اما مرز داشته باش و به آدمها نشان بده که همیشه نمیشود از این چاه آب برداشت. چنین نحوه بودنی شدنی است و باید آن را صبورانه آموخت.
محمود مقدسی