به نظر میرسه دقیقاً اون وقتی که بند امید رو رها میکنی، معجزه رو بهت نشون میده.
شاید به حرمت «امید»؟
شاید به حرمت «امید»؟
تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
یه جوری باهام غریبه شدی که انگار اونایی که شب تا صبح باهم حرف میزدن من و تو نبودیم:)...
جایی دورتر از خودم ایستادهام به تماشای کسی که جای من زندگی میکند
چه بیرحمانه تنهاست و چه به ناچار قوی.
چه بیرحمانه تنهاست و چه به ناچار قوی.