Telegram Web Link
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
هیچ وقت اجازه ندادم
دردهایم
دلم رو غصه دار بکنه
یا که آنقدر در روح جسمم
رسوخ کنه
ک باعث بشه
من از خودم دور بشم
هیچ وقت اجازه ندادم
من بودنم یادم بره
اینکه چه عهدی با خودم بستم
بله ...
قبل از هربار جنگیدن
گفتم
من ...میتونم
چون میدونستم
هیچ وقت تنها نیستم
من خدا رو داشتم
و تونستم
شاید باور نکنید
آنهایی ک چون من
این روزها رو گذروندن
بلدن که من چی میگم
باهربار دوباره زندگی
شروع جدیدی شد برایم
قویتر،
صبور تر
با درک بیشتر
پ به خودت ایمان داشته باش
تو هم مثل من و اَمثال من هستی
درسته دردها شبیه هم نیستند
اما باور کن
درمانشون یکی
و مهمترینشون
باور و اعتماد کردن به خودت
و خدای خودت
آنوقته که تو هم
پیروز ترین مبارز
در گرفتاری‌های خودت هستی
از همین حالا
شعارتو هم .همین باشه
من ...میتونم ..

#آنجل #مرضیه قربان فلاح
تمام می شود همه یِ این روزهایی که
نبودی و غم و غصه مثلِ بچه ها از
سر و کولم بالا می رفت!
همیشه که اینطور نمی ماند جانم
تا ابد که برای جایِ خالی ات عزا نمی گیرم!
اگر هم گاه گاهی هوایِ گذشته به سرم
میزند دلیلش فقط این است که خاطرات
بعضی وقت ها مثلِ یک سوزن به قلبم
فرو می روند و نتیجه اش می شود اشک
سر درد و بیقراری!
فکر می کردم اگر نباشی سنگ رویِ سنگ
بند نمی شود اما،حالا با افتخار می گویم:
نبودنت هیچ چیزی را
عوض نمی کند،همان جایی که هستی
خوش باش وعده یِ ما بماند برای روزی که
من دیگر اسمت را که هیچ،حتی
قیافه ات هم به یاد نمی آورم!
.
#علی_کشاورز
.
عده ای مثل قرص جوشانند

در لیوان آب که بیاندازیشان

طوری غلیان کرده و

کف می کنند که سر می روند

اما کافی است

کمی صبر کنی

بعد می بینی که

از نصف لیوان هم کمترند . . .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در قلب خود
باور داشته باشید
که معجزه ای شگفت انگیز
قرار است اتفاق بیفتد
باور کنید همان میشود که باوردارید
عاشق زندگی تان باشید...🍂

#روزتان_ب_عشق
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#حال خوبتان را...
با لبخند لحظه هایتان گره بزنید
یاد بگیرید جذب کنید
خیالتان را، با خیال
آدمهای هم سوی خودتتان
آنهایی ک بلدند
چگونه ..زندگی هر روزشان
را آغاز کنند
تا که از لحظه لحظه هایش
لذت ببرند
سعی کنید یاد بگیرید
به خودتتان متکی باشید
از من به شما نصیحت
یاد بگیرید ک چگونه
خودتتان را نوازش کنید
لازمتان میشود.باور کنید
آن زمانی که مجبور میشوید
یکه و تنها ...
زخمهایتان را نوازش کنید
و دلتنگیهایتان را در آغوش بگیرید
مگر قرار است که همیشه
متکی به دیگران باشید؟؟
این عادت را رها کنید
به خدا قسم به نفعتان است .
توقع داشتن ،
و انتظار محبت
از دیگران را میگویم
جز درد و رها شدن .
چیزی نصیبتان نمیشود .
باور کنید🤞
اگر فقط کمی .
فقط کمی ...همه ی ما درک کنیم
سختی لازمه ی تلاش آدمی است
و پیروزی ثمره ی همان اعتماد به نفس خود آدمی است
و فقط این جمله ی جادویی را
در ذهنمان پرورش دهیم
ک ""من میتوانم ""
آنوقت است
کوه را هم زیر رو میکنیم
شادبودن خواستن است
و رهایی از تفکرات ذهنی باطل
نشانه ی بالغ بودن تفکر عقلانی است
درست است سختی هست .
مشکلات از در و دیوار
برای همه می بارد
من هم از سیاره ی دیگری نیامدم
ک نابلد این تلخی های زندگی باشم
و یا آنکه آنچنان سر خوش باشم
ک بلد درد کشیدن نباشم ؟؟
اما ...یاد گرفتم
چطور رفتار کردن و
چگونه مقابله با هر گونه سختی را
اگر عادت کنیم
هر روز که چشم میگشاییم با خودمان بگوئیم
پشت هر اتفاقی ک بر من میافتد
خیری نهفته است
و اونی ک اون بالاست
قدرتش برمن ثابت شده است
ومن رو تنها نمی گذارد
مطمئن پیروز این واقعه ایم
آنوقت است که پی ب معنی این جمله خواهید برد
تا زندگی هست
زندگی را زندگی باید کرد ...

#آنجل#مرضیه قربان فلاح

#انرژی_مثبت
#حالخوب
#زندگی_موفق
احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم.
لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:
" من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،
تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم".
هر 60 ثانیه‌ای را كه با عصبانیت و ناراحتی بگذرانی

از دست دادن یک دقیقه از خوشبختی است كه دیگر به تو باز نمی‌گردد؛ زندگی كوتاه است،

قواعد را بشكن، سریع فراموش كن و شاد باش..
‌شده با خواندن بیت غزلی گریه کنی؟
یاکه در حسرت حس بغلی گریه کنی؟

به دلت بارشی از غم ,به لبت خنده زنی
ظاهرت شاد نشان داده ولی گریه کنی؟

خنده ی تلخ کند ,زرد شود رخسارت
شهره ی شهر شوی و مثلی ;گریه کنی؟

هوس بوسه ای از لعل لبش داشته و
بهریک بوسه ی قند و عسلی گریه کنی؟

شده دیدار رخش را به دلت وعده دهد-
نکند وعده ی خود را عملی گریه کنی ؟

بعد دیدار شود, شهر دلت زلزله خیز
یا غرورت شکند چون گسلی گریه کنی؟

#عادل
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خورشید چشمانم
"تو"ای ماه تابانم
سلاممم باشد،
ارزانی "تو"
شب گشته وقلبم
آمده
به مهمانی "تو"
شاید بپذیری،
این غریبِ تنهای قلبم را
تا که ببوسد ،
صد بوسه
جای "من"
بر لبان "تو"
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
 ┅┅❦✵✪♥️✪✵❦┅┅┅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅❦✵@harfhaetodelii❦✵┅
شبتون رویایی کنار عشق
اونیکه که نگفت خودتو تغییر بده بخاطر من!
همه جا پشت بود حتی وقتی خودت خودتو باور نداشتی،
جاهاییکه حتی حال و حوصله ی بحث کردن با ادمارو نداشتی تو روی خیلیا وایساد!
اونیکه با خندت خندید،با گریه ات گریه کرد!
فقط همون یه نفر می ارزه به تموم آدمایی که میشناسیم!
زنان را وقتی دچار سو تفاهم شده اند به حال خود رها نکنید
وقتی دلگیرند و به جای حرف زدن بهانه میگیرند رهایشان نکنید
وگرنه با خود هزار جور فکر و خیال می کنند
داستان می سازند و همه چیز را به هم ربط می دهند
شما که نمی دانید؛
یک زن می تواند کل شب را اشک بریزد تنها برای اینکه
به جای شب بخیر عزیزم به شب بخیر کوتاهی بسندت کردید ...
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کجایی...؟؟؟
تو ای جانان دلم
که امشب
برای اولین بار
دلم میخواهد
خورشید طلوع نکند
وصبح نرسد
وثانیه های ساعت
خبر ازگذر زمان ندهد
دلم می‌خواهد
جنگی بزرگ،
ازنگاهت به پا کنم
وقلبم را... به اسارت چشمانت در آورم
وسر برسینه ات نهم
و تا خود سپیده صبح
ملودی زیبای قلبت را بشنوم
میدانم...
هیچ آهنگی
و هیچ عشقی
به زیبایی صدای قلب تو نیست برایم
دلم می‌خواهد
حال قشنگ امشبم را
با وجود بودن تو
گره بزنم
شاید که قدری
دل تو هم خواست
از شُرهه شُرهه ی عطش وجود تنم
سیراب عشق شوی
میبینی...؟؟!!
جاانان دلم
وقتی دیوانگی خواستنم
از حدش میگذرد
حتی تورا ...در خیالم حبست میکنم
اینجا ...
دیگر افسار اشعارم
ازدستم گسیخته می‌شود
و از مرز ممنوعیت کلماتم میگذرد
زیرا دلم میخواهد
همین الان
در تنگنایِ آغوشت
حل شوم
و از عِطر وجودت
آرامش ابدی بگیرم
دلم میخواهد
بعد امشب
من شهرزاد قصه ی گویِ
عشق هرشبمان شوم
و از با تو بودنهای زیاد بنویسم
میدانم ...
خسته ای
و در خواب شیرین
ولی بدان
عجیب...دلم را
به اسارتِ
آغوشت گرفته ای
پس بخواب
ای همه ی خواسته یِ وجودمن
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
قدری تامل 👌

میدونی رفیق...؟؟
روش دوست داشتنامون غلط بوده
فکر می‌کردیم
دوست داشتن یعنی نگرانی
مدام تو هرکاری گوشزد کردیم
درحالی که ندونستیم
باعث منزوی شدنش میشیم
برخیمون هم
چون تو زندگیمون
درد کشیدیم وتجربه خوب و بد داشتیم
معتقدیم صلاحشون رو بهتر میدونیم
دلمون نمیاد
خطاها مون رو تکرار کنند
گفتید یکبار .دوبار .کافیه
اینقدر اصرارنکنیم
آخرش چی میشه ؟
اینکه میگن عه
چقدر دخالت میکنید تو کارمون ؟
ما آدمهای عجیبی هستیم
دوست داشتن درست رو بلد نیستیم
خیلی هم ادعامون میشه
ک روشمون درسته
و غرور برمون میداره
گاهی آنقدر
ظالمانه رفتار میکنیم .
امرو نهی میکنیم
سرحرف که میرسه میگیم
خب چی شده مگه؟
صلاحت رو میخوایم
چون دوست داریم
گاهی هم آنقدر
خودخواهانه، مغرورانه
رفتار میکنیم.
انتظار داریم همیشه
حرف، حرف خودمون باشه
اجازه هیچ کاری یا تصمیمی بهش نمیدیم
کلا تو منگنه قرارش میدیم
انگاری تو قفس انداختیمش
آنوقت ادعامون میشه
دوسش داریم
اما ...؟؟!
یه دوست داشتنی هست
که زیباترین دوست داشتنی
آن میم مالکیت
و عاشقانه ای که
بین دونفر ایجاد میشه
یعنی نفسشون براي هم میره .
قلبشون واسه هم میتپه
طاقت ناراحتی هم رو ندارند
هرکدوم
تلاشش برای شاد کردن دیگری
چقدر این جور دوست داشتنی ها کمیاب شده
این روزها...
به بهانه دوست داشتن
قلبها می‌شکنیم
و احساس یکدیگر را
جریحه دار می کنیم
آنقدر این کارا میکنیم
تا طرف خسته و پشیمان ماندن
وقتی حرف از رفتن میشه
و یا اینکه تنها میشیم
تازه به این فکر می افتیم
که مقصر کی بود؟؟؟
کجای کار اشتباه بود؟؟
یادت باشه رفیق...
رفتن همیشه با یک خداحافظی اتفاق نمی افته
گاهی رفتن
همان ماندن
اما هرکدوم
در تنهایی خود زندگی کردن
همدیگر رو دوست داشته باشیم
به روش درستش
#مرضیه قربان فلاح
#آنجل
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#یک هفته هرجا می‌دیدیم. میخوندیم
سخن از ازمادر و عشق به همسر بود
یک هفته همه جا
پر شده بود
از شور و شوق و
گفتنیهایی که
نشان از عشق به یکدیگر بود
و چه سریع ،
مثل ابرو باد گذشت
شاید برای برخی عاشقانه و برای
برخی غم بود
کاش هممون
مثل همین یک هفته
همیشه و هرروز همینطور
رفتارهای عاشقانه رو تکرار میکردیم
و بعد این
دوست داشتنیهامون رو توی دهانمان حبس نکنیم
ب زبان بیاریمش
محبت کردن رو
به اسارت قلبمون در نیاریم
بی منت محبت کنیم
منتظر مناسبت‌ها نباشیم
کافی فقط با یک شاخه گل .
باعث بشیم
عشق رو توی دلمون عمیق تر کنیم
کاش وقتی ناراحت میشدیم
مثل همین یک هفته ملاحظه حال هم رو میکردیم
اختیار دار زبانمان بودیم
و بلد میشدیم حرفها رو مزه مزه کنیم و بعد بیان کنیم
یاد بگیریم حرف زدن راحته
جمع کردنش سخته
دنیا .دنیا بخوای پاکش کتی. دلیل و برهان بیاری
توی ذهنش .توی قلبش حک شده
کاش می‌فهمیدیم
اونی ک همیشه
پیش قدم عدز خواهی ازت هستش
مقصر نیست
فقط عاشق
عاشق تو و زندگی باتو
بیایید یاد بگیریم
دوست داشتنیهامون رو ارج قائل بشیم
باعث درد هم نشیم
تا فرصت هست
باهر بهانه و بی بهانه ای بگیم دوست دارم
وازکنارهم بودن لذت ببریم
ب خدا قسم
دیر بجنبید حسرتش ب دل میمونه
کاش بفهمیم
چقدر زود دیر میشه
بدون اینکه بدونیم
و انتطارش رو بکشیم
ی لحظه ب خودمون میایم
می‌بینیم
دیگه سکوت و تنهایی
ن خبری از گفتن دوست داشتن
و ن شنیدن
و یا نوشتن
#مرضیه قربان فلاح
#آنجل
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
به قول...
# نرگس صرافیان عزیز

"جاده" بهترین تسکینِ...
آدم تمامِ دردهاش رو فراموش میکنه!
انگار سرتاسرِ اتوبان ها، گردِ بی خیالی پاشیده اند...
منم موافقم
اما معتقدم
فرقی نمیکنه
این جاده خشکی باشه
دریا باشه یا آسمون
من هرسه رو امتحان کردم
اما باید به جرات بگم
هیچکدوم
زیباتر از جاده ی دریا نبود
یه جور تسکین قلبِ برام
وقتی با سرعت زیاد
پا به گاز
میشکنی یک به یک
موج های غول پیکر رو
بخصوص وقتی دریا مواج باشه
و هر لحظه احتمال اینکه کنترل فرمان ازدستت در بره
شاید بگی چی میگه
دیونست
اما اونی ک عاشق دریاست
عاشق جت
میدونه من چی میگم
بخصوص
هربار منحرف شدن
انگار ...
توی فکرت و ته دلت،،
تهی میشه از هرچی
غم و درد
وقتی از ساحل
دور تر و دورتر میشی
وقتی به آب‌های آزاد میرسی
وقتی کشتی‌های باری
یا لنچ ماهیگیری
بهتر دیده میشه
و صدای بوقشون
وقتی ب پشت سرت نگاه میکنی
دیگه خبری از ساحل نیست
تا چشم کار میکنه آب
حتی دیگه صدای صوتی
ک بهت اخطار بده
داری از محوطه دور میشی
رو هم نمیشنوی
آنوقته که از اعماق وجودت فریاد میزنی
چون خودتی و خودت
و یهویی چقدر احساس
سبکی میکنی
وتموم میشه
همه ی آن ناراحتیها
و دیگه صداهایی میشنوی
که برات پر از عشق
صدای مواج موج دریا
صدای قلب خودت
صدای مرغ ماهی خوار
بوق کشتیها
و بادی که موهات رو
پریشون میکنه
وتو حتی نمیتونی موهات رو کنار بزنی
چون میدونی دست از فرمان برداشتن همانا
غوطه ور شدن در آب همانا
شاید برای خیلی ها
خوندن حرفهام ترس بشه
اما برام پر از هیجان
پراز هوای نفس
پر از زندگی
من مدتهاست که فهمیدم
هرکسی
ی جوری
تخلیه غم میکنه
یکی مثل من تو دریا فریاد میزنه
آروم میشه
و با صدای موج دریا
انگاری زیباترین موسیقی رو میشنوه
یکی گریه میکنه
یکی غصه میخوره
راستی شما چیکار میکنید ؟؟


#آنجل #مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#در قلبم
مدتی است که تورا
پنهان کرده ام ..
تویی که
شنیدن هر لحظه ی صدایت...
وطرز نگاهت ...
حتی نفس کشیدن هایت را
دوست دارم...
گرچه ب من نزدیکی
ولی از من دوری
روزها و ماههاست
که این دوریت
به اندازه همه ی
مسیرهای نرفته ام
وهمچون کویر
جاده‌ هایش خشکیده است برایم
من تو را...
به اندازه ی حسرت
در آغوش گرفتنت...
به اندازه ی حسرت
همه ی لحظه های نداشتنت..
دوستت دارم ...
تو خاص ترین
خاصه ی جااان منی ...
برای همیشه
تا وقتی زنده ام
تو قلب منی
تو جااان منی
تو جهانمی
تو تک پادشاه
قلب منی 👉

#آنجل
#مرضیه قربان فلاح

بفرست برای عشقت
پیشاپیش ولنتاین مبارک 😍
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امروز

از خدا براتون
سلامتی و دل آروم
رو آرزو میکنم

#الهی
همه ی غم ها ،
نحسی ها ،
بلاها
و چشمای بد
از خودتون
و خانوادتتون
به در و به دور باشه🧿
#الهی
سیزده بدر
روز بر آورده شدن
آرزوهایتان باشه 🙏🌹
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هرشب‌
وقتی درخیالم،
مرا... در آغوشت میگیری
انگار خداوند
آسمان را ستاره باران می‌کند
و ب یکباره
همه جا
سکوت مطلق می‌شود
وصدایی،
جز صدای ضربان قلبمان نمیشنوم
آنوقت است
با سخاوت تمام، درهم میپیچیم
گویی برایمان
هر شب...
شب آخر، حل شدن است
ومن مشتاقانه
در پیچ وخم بازوانت
اسیر بوسه های داغت میشوم
من هرشب
با خیال تو
شاعر زاده ای سرمست میشوم
تا برایت غزلی
از میثاق عشق بنویسم
#آنجل
#مرضیه قربان فلاح
┅┅❦✵✪♥️✪✵❦┅┅┅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅❦✵@harfhaetodelii❦✵┅
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درد عاشق را
دوایی بهتر از
 مجنونش نیست
طبیب لیلی
مجنونش است
اورا برایش بیاورید ..
#آنجل
#مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#واقعیتی تلخ 👉
چون یک داستان حقیقی
از زندگی آنجل
فقط قدری تامل 🤞

# باور کنید زندگی ک همیشگی و جاودانه نیست
ارزش اینقدر تلاش
و گرفتن فرصت‌های قشنگ از خودت نیست
کسی که از ثانیه بعدش خبر نداره
بیهوده هدر دادن هر روزش اشتباست
چرا تا فرصت هست شاد نباشیم
تا وقتی زندگی هست زندگی نکنیم
زندگی قشنگه باور کنید
ب شرط اینکه ما برایش زندگی کنیم
ن اسیر تجملات زندگی بشیم
تمام خودمون رو
برده حلقه بگوش زندگی نکنیم
این زندگی که امانتی بیش نیست
و بعد ما ب وارثمون میرسه
پ خودمون چی ؟؟؟
آیا نباید ی فرصت ب خودمون برای زندگی کردنمون
برای لذت بردنمون بدیم ؟؟
کار می‌کنیم. خودمون رو ب آب و آتیش میزنیم .میگیم باز نشسته بشیم و استراحت
کجاست استراحت ؟
چقدر مطمئن هستیم ب بعد بازنشستگی و یک خیال راحت
با این بحران زندگی
با این هر لحظه سوپرایزهای ک جامعه برای ما رقم می‌زند
آیا تا ب حال از خودمون یکبار پرسیدیم حق من ب عنوان ی انسان برای زندگی در این جهان هستی چی هستش
ب تو میگم رفیق
این حقیقت زندگی
اجازه نده روزی ب خودت بیای
و ب اطرافت نگاه کنی
و از خودت بپرسی
من از زندگی چی فهمیدم ؟
این رو من آنجل ب تو میگه
وقتی بیست درصد
امید ب زنده بودنش بود
آنشب بارونی وقتی با آژانس
از کنار محل کارم می‌گذشتم
وقتی ب داشته ها و نداشته هام فکر میکردم
وقتی ب تلاش‌هایی ک کردم
آرزوهایی ک هنو در دل داشتم فکر میکردم
لبخند تلخ آن شب هنوز از یادم نرفته
و چه بی صدا حلقه اشکی ک تو چشام جمع میشد و با تمام غرور اجاز نمی‌دادم ب صورتم بریزه و پاک میکردم
سخته باور کنید سخته
با خودت حرف زدن
اینکه ب خودم میگفتم چه فایده
این همه تلاش؟
ههه ب چه درد من میخوره ؟
وقتی زنده بودنم اینقدرضعیف،
چیشد ؟
هه اینقدر تلاش کردم ک فردا آرامش داشته باشم
اینقدر دوییدم
از ساعت شش صبح سرکاررفتم ساعت یازده شب خسته و کوفته خونه اومدم
از تفریحم زدم
از استراحتم زدم
از مسافرتم زدم
ازخوشیحام زدم
خودم رو به عقد کارم در آوردم حبس محیط کارم کردم
حتی روزهایی بود
و مناسبتهایی که
یکسره میموندم تا ساعت دو شب
مسخره است مگه نه
آخه لعنتی
کجا رو گرفتم ؟
ب چی رسیدم ؟
برای کی ؟
کدوم آرامش؟
منی ک بازگشتم 20درصد؟
با خودم چیکار کردم
حرص کدوم فردایی خوردم
آرامش کدام روز رو تو سرم رویا سازی کردم
در آن سال‌های ﺯﻧﺪﮔیم
فهمیدم
تو زندگی
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰی ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
هنوز هم وقتی از آن روزها یاد میکنم
میبینم چقدر سخت گذشت
پر ازدرد
پر از ناامیدی
پر از شمردن لحظه های رسیدن مرگ‌
که حتی ثانیه ای در آن امید نبود
ی روزهایی بود
حاظر بودم
همه ی داشته ها و نداشته هام رو بدم
فقط عزیزانم زنده باشن
کمی بیشتر کنارم بمونند
من ب بودن
تک تکشون نیاز داشتم
روزهایی بود
که خواب برام حرام شده بود
چون میترسیدم
میترسیدم لحظه ای بخوابم
و آنوقت بیدار بشم
ببینم نفسی براشون نمونده
با خودم میگفتم برای خواب فرصت هست
من باید بیدار بمونم
بیشتر ازنفسی ک
پدرو مادرم میکشن نفس بکشم
میگفتم اخه چطور میتونم دوریتون رو تحمل کنم
از همین الان دلتنگ و در حسرت نداشتنتون میسوزم
چه روزهایی بود؟
حتی هنوز هم
گاهی صدای خواهرم
توی گوشم میشنوم
ک دستم رو می‌فشرد
ومیگفت نمیخوام بمیرم
بچه هام چی میشه
روزهایی بود باهمه ی پرکسی
چه تنها و بی‌کس بودم
و چه تنهایی مجبور بودم با ترسهام بجنگم
روزهایی ک نوبت خودم رسید
نوبت جنگیدن من
آن روزها التماس رو
تو چشمهای خانوادم دیدم
اشکهای پنهانیشون رو دیدم
اما من خسته تر از آن بودم
ک دیگه بخوام
و یا اینکه بتونم بلند بشم
وقتی میدیدم
از زنده بودنم
فقط نفس کشیدنم مونده
ازخودم
از این حالم متنفر میشدم
چون من آدم ضعیف نبودم
من آدم مبارزه نکردن و اینچنینی نبودم
وقتی هرباردکتر بهم میگفت
انتطارمون ازتو بیشتر از اینهاست باید بتونی بلند بشی
شاید باور نکنید
دلم میخواست فریاد بزنم
ک بابا "منم" آدمم
که بهشون بگم
از ی جایی ب بعد منم خسته میشم
اما در یک روز پاییزی ساعت شش صبح انگاری جنون دستم داد
بی قرار بودم
ن میل مردن داشتم. ن میل زنده بودن
نفس نبود
اکسیژن میگرفتم اما انگار نفس نبود. ماسک رو در آوردم
از تخت پایین آمدم
سرم دوران بود
خیس عرق
شاید مرگ چنین بود
قدمهام سخت بود
لرز بود
نمیدونم شایدم ترس بود
ولی مگه من
چندسال داشتم
گرچه سالها بود میجنگیدم
اما هنو خیلی جوان بودم
انگار توی مه راه میرفتم
سقف خونه دور سرم میچرخید
نیاز ب اکسیژن داشتم
2024/05/18 05:34:24
Back to Top
HTML Embed Code: