This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کليپ زیبای رقص عربی😍😍
به درخواست دخترای حشری کانال سکسی دارکوب رو برای آخرین بار میزارم از دست ندید🙈😂😂👇
@darkwub
@darkwub
@darkwub
@darkwub
Forwarded from .
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from .
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from .
اگر برای ادامه زندگی مجبور باشید یکی از 4 قرصی یا کپسول را که در تصویر مشاهده میکنید بخورید کدامیک را انتخاب می کنید؟
مشاهده جواب تست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش حرکت پایه در رقص عربی👯♀
بفرس برای صمیمی ترین دوستت🩵
بفرس برای صمیمی ترین دوستت🩵
لاس زدن یه هنره
در واقع بخوام "عامه پسند تر"بگم این میشه:
آغازگر صحبت بودن ، سر صحبت رو باز کردن نیاز به هوش روابط اجتماعی بالا داره ، باید بدونی با کی؟ چجوری ؟چه موقع ؟و با چه ادبیاتی شروع به صحبت کنی که باب پسندش باشه، و نتیجتا هنره.
و من اینجا کمکت میکنم که این به بهترین نحو یادش بگیری :
- @LIROOS
در واقع بخوام "عامه پسند تر"بگم این میشه:
آغازگر صحبت بودن ، سر صحبت رو باز کردن نیاز به هوش روابط اجتماعی بالا داره ، باید بدونی با کی؟ چجوری ؟چه موقع ؟و با چه ادبیاتی شروع به صحبت کنی که باب پسندش باشه، و نتیجتا هنره.
و من اینجا کمکت میکنم که این به بهترین نحو یادش بگیری :
- @LIROOS
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بلی دنس خوشگل دنسر لبنانی
@ide_dance
@ide_dance
خیانت همسر
شرکتی دارم که همسرم مدیر دفتر آن است چند وقت پیش رفته بودم بیرون و قرار بود دوستم از اهواز به دفترمان بیاید. در ترافیک همت حسابی گیر کرده بودم و نگران بودم که قرار به دوستم نرسم. اون روز منشی مرخصی بود و کارمندها هر کدام دنبال کاری خارج از شرکت. همسرم تماس گرفت که رضا رفیقم رسیده و پرسید که من کجا هستم. منم جواب دادم که مسیر یاب حداقل یک ساعت تا دفتر را نشون میداد و ازش خواستم تا از رضا عذرخواهی کند و پذیرایی کنه تا من برسم.چندروز قبل یه دوربین تواتاقم نصب کرده بودم هیچ کسی ازش خبرنداشت چند دقیقه بعد دور بین دفتر را چک کردم و دیدم که رضا ...🔞
👈ادامه ی داستان
شرکتی دارم که همسرم مدیر دفتر آن است چند وقت پیش رفته بودم بیرون و قرار بود دوستم از اهواز به دفترمان بیاید. در ترافیک همت حسابی گیر کرده بودم و نگران بودم که قرار به دوستم نرسم. اون روز منشی مرخصی بود و کارمندها هر کدام دنبال کاری خارج از شرکت. همسرم تماس گرفت که رضا رفیقم رسیده و پرسید که من کجا هستم. منم جواب دادم که مسیر یاب حداقل یک ساعت تا دفتر را نشون میداد و ازش خواستم تا از رضا عذرخواهی کند و پذیرایی کنه تا من برسم.چندروز قبل یه دوربین تواتاقم نصب کرده بودم هیچ کسی ازش خبرنداشت چند دقیقه بعد دور بین دفتر را چک کردم و دیدم که رضا ...🔞
👈ادامه ی داستان