#خانوما_بخونن
هيچ مردي طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتي كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
🔹مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
🔹اگر انتظار داريد او حرفهايتان را رمزگشايي كند ، برايتان متاسفيم. آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد.
🔹مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
🔹براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد ، نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
هيچ مردي طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتي كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
🔹مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
🔹اگر انتظار داريد او حرفهايتان را رمزگشايي كند ، برايتان متاسفيم. آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد.
🔹مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
🔹براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد ، نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
💢مسالهای که در سال اول ازدواج زن وشوهر را دچار مشکل میکند کم تحملی و بی صبری است.
قبل از اینکه حرف منفی بزنید یا احساسات بدتان را بیان کنید، کمی صبر داشته باشید.
در سال اول زندگی مشترک اشتباهات زیادی میکنید.
اما به تدریج یاد میگیرید چطور بنیان رابطه را با کمی صبر و بردباری و ایجاد درک متقابل محکم کنید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
💢مسالهای که در سال اول ازدواج زن وشوهر را دچار مشکل میکند کم تحملی و بی صبری است.
قبل از اینکه حرف منفی بزنید یا احساسات بدتان را بیان کنید، کمی صبر داشته باشید.
در سال اول زندگی مشترک اشتباهات زیادی میکنید.
اما به تدریج یاد میگیرید چطور بنیان رابطه را با کمی صبر و بردباری و ایجاد درک متقابل محکم کنید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_784
خیره تو چشمهاش خم شدم و آب ریخته رو شکمشو هورت کشیدم و لیس زدم.
نفس عمیق تو گلویی کشید و گفت:
_سگمصب
خندیدم و بهش خیره شدم.من عاشق تحریک کردن ارسلان بودم.وقتی اون با کارای من تحریک میشد
لذت میبردم و کیف میکردم.
سرش رو خیلی آروم کج کرد و گفت:
-میخوای پدر کمر منو در بیاری!؟
بیشتر خندیدم و بعد خیلی یهو اون بوسه و میکدن رو تا زیر نافش ادامه دادم...
دیگه نتونست خودش رو نگه داره و آه مردونه ای کشید و بعد با گرفتن موهام گفت:
تو هنوز داغی!؟ هنوز دلت میخواد!؟
قبل از جواب دادن با اشاره ازش خواستم یکم خودش رو بکشه بالا و بعد که اینکارو کرد نشستم روبه روی
پاهاش.درست روی آلت مردانه اش..
بعد دستمو زیر چونه اش گذاشتم و گفتم:
-میخوای صادق باشم!؟
آب دهنشو قورت داد و گفت:
-با من که جونم واست میره صادق نباشی با کی میخوای باشی روح دوم من!؟
چشمامو ریز کردمو همونطور که انگشتمو از چونه اش رد میکردم تا لبهاش رو لمس کنم پرسیدم:
-روح دوم!؟
پلکهاش رو آهسته باز و بسته کرد و بعد خیلی آروم گفت:
- آره...تو روح دوم منی...هراتفاقی که برام بیفته من نمی میرم...چون تورو دارم...چون توروح دوم
منی این تفاوت من باهمه ی آدماست!
خم شدم تو صورتش و پرسیدم:
اگه اونقدر دوستم داری که اینقدر با قدرت میگی من روح دومتم چرا اون روزها..چرا اون سالها اونقدر
اذیتم میکردی!؟
سکوت کرد.شاید چون تصور میکرد من همچنان اون قضایا رو فرامش نکردم درحالی که من واقعا
دیگه همچی رو از یاد برده بودم.
یعنی اگه از خاطر نمیبردم الان این زندگی رو نداشتم.امیرسامو نداشتم..آرامش و عشق نداشتم با این حال
واقعا درموردش کنجکاو بودم.خیلی زیادهم کنجکاو بودم!
بالاخره اما بعداز یه سکوت کوتاه گفت:
-چون تو تنها کسی بودی که منو نخواست...قبولم نداشت و حاضر نبود دوستم داشته باشه!
سر انگشتمو رو لب پایینیش کشیدم و گفتم:
-پس فقط میخواستی به خودت ثابت کنی که میتونی هرکسی رو درمقابل خودت به زانو دربیاری....؟
موهام رو تو دست گرفت و خیلی آروم نوازششون کرد و بعد جواب داد:
نه...این یه بخشیش بود.بخش دیگه اش مربوط میشد به صورتت که اصلل از فکرم بیرون نمی رفت...
این اعتراف عاشقانه و صادقانه از ارسلانی که اصولا خیلی اهل به زبون آوردن احساساتش نبود برای
من حالت خوشایندی داشت.
لبخند زدم و گفتم:
-واقعا!؟
-آره...البته یه فکرای کثیفی هم تو سرم بود!؟
خندیدم و با نگاه یه حالت شیطون صورتش پرسیدم:
-مثلا چه فکرایی!؟
-دستاشو رو سینه هام کشید و جواب داد:
-مثال باخودم گفتم این دختره خیلی داف واسه یه مدت دوستی و عشق و حال بد کیسی نیست.. .
دستمو از رو لبش برداشتم و سیلی خیلی آرومی به صورتش زدم و گفتم:
_اییییییی ناکس...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
خیره تو چشمهاش خم شدم و آب ریخته رو شکمشو هورت کشیدم و لیس زدم.
نفس عمیق تو گلویی کشید و گفت:
_سگمصب
خندیدم و بهش خیره شدم.من عاشق تحریک کردن ارسلان بودم.وقتی اون با کارای من تحریک میشد
لذت میبردم و کیف میکردم.
سرش رو خیلی آروم کج کرد و گفت:
-میخوای پدر کمر منو در بیاری!؟
بیشتر خندیدم و بعد خیلی یهو اون بوسه و میکدن رو تا زیر نافش ادامه دادم...
دیگه نتونست خودش رو نگه داره و آه مردونه ای کشید و بعد با گرفتن موهام گفت:
تو هنوز داغی!؟ هنوز دلت میخواد!؟
قبل از جواب دادن با اشاره ازش خواستم یکم خودش رو بکشه بالا و بعد که اینکارو کرد نشستم روبه روی
پاهاش.درست روی آلت مردانه اش..
بعد دستمو زیر چونه اش گذاشتم و گفتم:
-میخوای صادق باشم!؟
آب دهنشو قورت داد و گفت:
-با من که جونم واست میره صادق نباشی با کی میخوای باشی روح دوم من!؟
چشمامو ریز کردمو همونطور که انگشتمو از چونه اش رد میکردم تا لبهاش رو لمس کنم پرسیدم:
-روح دوم!؟
پلکهاش رو آهسته باز و بسته کرد و بعد خیلی آروم گفت:
- آره...تو روح دوم منی...هراتفاقی که برام بیفته من نمی میرم...چون تورو دارم...چون توروح دوم
منی این تفاوت من باهمه ی آدماست!
خم شدم تو صورتش و پرسیدم:
اگه اونقدر دوستم داری که اینقدر با قدرت میگی من روح دومتم چرا اون روزها..چرا اون سالها اونقدر
اذیتم میکردی!؟
سکوت کرد.شاید چون تصور میکرد من همچنان اون قضایا رو فرامش نکردم درحالی که من واقعا
دیگه همچی رو از یاد برده بودم.
یعنی اگه از خاطر نمیبردم الان این زندگی رو نداشتم.امیرسامو نداشتم..آرامش و عشق نداشتم با این حال
واقعا درموردش کنجکاو بودم.خیلی زیادهم کنجکاو بودم!
بالاخره اما بعداز یه سکوت کوتاه گفت:
-چون تو تنها کسی بودی که منو نخواست...قبولم نداشت و حاضر نبود دوستم داشته باشه!
سر انگشتمو رو لب پایینیش کشیدم و گفتم:
-پس فقط میخواستی به خودت ثابت کنی که میتونی هرکسی رو درمقابل خودت به زانو دربیاری....؟
موهام رو تو دست گرفت و خیلی آروم نوازششون کرد و بعد جواب داد:
نه...این یه بخشیش بود.بخش دیگه اش مربوط میشد به صورتت که اصلل از فکرم بیرون نمی رفت...
این اعتراف عاشقانه و صادقانه از ارسلانی که اصولا خیلی اهل به زبون آوردن احساساتش نبود برای
من حالت خوشایندی داشت.
لبخند زدم و گفتم:
-واقعا!؟
-آره...البته یه فکرای کثیفی هم تو سرم بود!؟
خندیدم و با نگاه یه حالت شیطون صورتش پرسیدم:
-مثلا چه فکرایی!؟
-دستاشو رو سینه هام کشید و جواب داد:
-مثال باخودم گفتم این دختره خیلی داف واسه یه مدت دوستی و عشق و حال بد کیسی نیست.. .
دستمو از رو لبش برداشتم و سیلی خیلی آرومی به صورتش زدم و گفتم:
_اییییییی ناکس...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
. 👇تقویم نجومی اسلامی پنجشنبه👇
✴️ پنجشنبه 👈 12 تیر / سرطان 1404
👈7 محرم 1447 👈3 ژوئیه 2025
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔘 ملاقات امام حسین علیه السلام با عمر سعد ملعون در کربلا.
💦 منع آب از حرم امام حسین علیه السلام در کربلا.
🔘 اولین روز مکالمه موسی علیه السلام با خداوند.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅شروع به کار و کسب.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅و وارد شدن بر مسولین خوب است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل هیچ گونه انحرافی در وجودش نخواهد داشت و از نظر نجومی نیز مطلوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶 زایمان مناسب و نوزاد ستاره اقبالش سبک و خوش قدم است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید و فروش طلا و جواهرات.
✳️خوردن نوشیدنی های دارویی.
✳️مباشرت.
✳️ آغاز به کار و کسب.
✳️ و آغاز معالجه و درمان نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب :فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از ابدال گردد و مباشرت برای سلامتی نیز مفید است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث دولت و ثروت می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث مرگ ناگهانی می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است.
لیحق الحق و یبطل الباطل...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
✴️ پنجشنبه 👈 12 تیر / سرطان 1404
👈7 محرم 1447 👈3 ژوئیه 2025
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔘 ملاقات امام حسین علیه السلام با عمر سعد ملعون در کربلا.
💦 منع آب از حرم امام حسین علیه السلام در کربلا.
🔘 اولین روز مکالمه موسی علیه السلام با خداوند.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅شروع به کار و کسب.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅شکار و صید و دام گذاری.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅و وارد شدن بر مسولین خوب است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل هیچ گونه انحرافی در وجودش نخواهد داشت و از نظر نجومی نیز مطلوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶 زایمان مناسب و نوزاد ستاره اقبالش سبک و خوش قدم است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید و فروش طلا و جواهرات.
✳️خوردن نوشیدنی های دارویی.
✳️مباشرت.
✳️ آغاز به کار و کسب.
✳️ و آغاز معالجه و درمان نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب :فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از ابدال گردد و مباشرت برای سلامتی نیز مفید است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث دولت و ثروت می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث مرگ ناگهانی می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است.
لیحق الحق و یبطل الباطل...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
از چيزهاى كوچک در زندگيتان لذت ببريد؛
چون روزى به گذشته نگاه مىکنید و
متوجه میشوید که آنها چیزهای بزرگی بودهاند. 💖
صبحتون بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
چون روزى به گذشته نگاه مىکنید و
متوجه میشوید که آنها چیزهای بزرگی بودهاند. 💖
صبحتون بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
♡🪴♡
محبوبم!
شما طعم چای چین اول دشتهای لاهیجانید، یک قندان قند که حبه حبه
کامم را شیرین میکند...
#محمدصالحعلاء
@harimezendgi👩❤️👨🦋
♡🪴♡
محبوبم!
شما طعم چای چین اول دشتهای لاهیجانید، یک قندان قند که حبه حبه
کامم را شیرین میکند...
#محمدصالحعلاء
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
مگر قرار نیست یک عمر زن زندگیاش باشی...؟!
خب پس بلد باش...
دلبری کردن، قانون بیچون و چرای رابطه است...
بلد باش دلربایی کردن را...
اینکه تا دیروز دختر خانه بوده ای...
و میگفتی من از این اداها بلد نیستم...
خوب بود،اصلا عالی بود...
دستت درد نکند که وارد بازی های دلبری نشدی...
اما الان دیگر فقط دختر خانهی پدرت نیستی!
الان آرام و قرار دل مَردت شدهای...
بلد باش دلبری را
بلد نیستی؟
به نابلدی ات افتخار هم میکنی؟؟
افتخار نکن عزیزم چون عیب است...!
اول خجالت بکش،
بعد برو دنبال یاد گرفتنش
کمی لمّ و قلق این مَردت را یاد بگیر،
بگذار قلبش برای تو تندتر از بقیه آدمها بزند
تو اگر نجنبی، چهار روز دیگر درگیر روزمرگی زندگی میشوی...
بعد تا چشم باز کنی،
میبینی پیر شده ای و مَردت هم هر روز بی تفاوت تر از قبل!
لطفا بلد باش دلبری را...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
مگر قرار نیست یک عمر زن زندگیاش باشی...؟!
خب پس بلد باش...
دلبری کردن، قانون بیچون و چرای رابطه است...
بلد باش دلربایی کردن را...
اینکه تا دیروز دختر خانه بوده ای...
و میگفتی من از این اداها بلد نیستم...
خوب بود،اصلا عالی بود...
دستت درد نکند که وارد بازی های دلبری نشدی...
اما الان دیگر فقط دختر خانهی پدرت نیستی!
الان آرام و قرار دل مَردت شدهای...
بلد باش دلبری را
بلد نیستی؟
به نابلدی ات افتخار هم میکنی؟؟
افتخار نکن عزیزم چون عیب است...!
اول خجالت بکش،
بعد برو دنبال یاد گرفتنش
کمی لمّ و قلق این مَردت را یاد بگیر،
بگذار قلبش برای تو تندتر از بقیه آدمها بزند
تو اگر نجنبی، چهار روز دیگر درگیر روزمرگی زندگی میشوی...
بعد تا چشم باز کنی،
میبینی پیر شده ای و مَردت هم هر روز بی تفاوت تر از قبل!
لطفا بلد باش دلبری را...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
زن ها موجوداتی هستند كه اگر
دوستتان داشته باشند
فقط كافیست وقتی اسمتان را صدا میزنند
به جایِ جانم
گویید : بله
تا بزنند زیر گریه شما را به خدا این چیزها را بفهمید.دل زنها روزی هزار بار می لرزدو میریزد وخالی میشود
شما را به مردانگیتان وقتی دیوانه میشوند و بی خودی بهانه می گیرند فقط بغلشان كنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید .
@harimezendgi👩❤️👨🦋
زن ها موجوداتی هستند كه اگر
دوستتان داشته باشند
فقط كافیست وقتی اسمتان را صدا میزنند
به جایِ جانم
گویید : بله
تا بزنند زیر گریه شما را به خدا این چیزها را بفهمید.دل زنها روزی هزار بار می لرزدو میریزد وخالی میشود
شما را به مردانگیتان وقتی دیوانه میشوند و بی خودی بهانه می گیرند فقط بغلشان كنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید .
@harimezendgi👩❤️👨🦋
😈⛔️ #پوزیشن جنسی
🫦اگر دنبال معاشقه حیل دخولی این پوزیشن برای توعه
🤰معاشقه برای سریع باردار شدن خیلی لازمه!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🫦اگر دنبال معاشقه حیل دخولی این پوزیشن برای توعه
🤰معاشقه برای سریع باردار شدن خیلی لازمه!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#خانوما_بخونن
بانو
هیچگاه باهمسرتان مثل بچه ها رفتار نکنید این کار اقتدار واعتماد به نفسش را نابود می کند.
مردها هرچقدر هم که "مرد" شده باشند گاهارفتارهای بچگانه دارند ولی نمی خواهند باورکنند!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
بانو
هیچگاه باهمسرتان مثل بچه ها رفتار نکنید این کار اقتدار واعتماد به نفسش را نابود می کند.
مردها هرچقدر هم که "مرد" شده باشند گاهارفتارهای بچگانه دارند ولی نمی خواهند باورکنند!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
#زناشویی
دخترها وقتی وسط سکس دستاشونو بگیری لذت می برن اما مردها نمی توانند تحمل کنند یکی دستاشون رو بگیره!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
دخترها وقتی وسط سکس دستاشونو بگیری لذت می برن اما مردها نمی توانند تحمل کنند یکی دستاشون رو بگیره!
@harimezendgi👩❤️👨🦋
بار عمده کرم ضد لک طلا رسید
👌👌👌👌
🧴 کرم طلای اصل ⚜
قدرتمندتر از همه ضد لک ها و با
نشان اصلی و بدون بازگشت ✅
💟 دستساز و طبیعی همه کاره
با یه تیر ده نشون بزن 💟
☘ نوع درجه یک و صددرصد گیاهی
🌺 قویترین ضدلک ( لک بارداری، لک هورمونی، لک جای جوش، لک آفتاب سوختگی، لک عمقی سطحی، لکهای قدیمی و سر سخت و...)
☘ ضد چین و چروک بدون کورتون
🌺 سفید کننده پوست گندمی
☘ رفع کک و مک
🌺 ضد انواع جوش عفونی
☘ رفع جوشهای سر سیاه و زیر پوستی
🌺 رفع منافذ باز پوست
☘ جوانسازی و کلاژن سازی
🌺 حذف سلولهای مرده پوست
☘ لیفتینگ و سفت کننده
🌺 رفع سیاهی و چروک دور چشم
☘ درمان پوست پرتقالی و پوست مرغی
🌺 روشن کننده صورت تا چند درجه
☘ سفید کننده نواحی تیره بدن ( زیر بغل، کشاله ران، دست و ...)
🌺 شفاف کننده و آبرسان قوی
با این کرم معجزه زیبایی را تجربه کنید🥰
🐚 کرم طلا گیاهی بدون عوارض و بدون
بازگشت بوده و زیر نظر بهترین متخصصین
داروهای گیاهی با فرمولاسیون بینظیر تولید
شده و کاملا درمان کننده میباشد.
✴️ صددرصد تضمینی ✴️
@shaparak857
👌👌👌👌
🧴 کرم طلای اصل ⚜
قدرتمندتر از همه ضد لک ها و با
نشان اصلی و بدون بازگشت ✅
💟 دستساز و طبیعی همه کاره
با یه تیر ده نشون بزن 💟
☘ نوع درجه یک و صددرصد گیاهی
🌺 قویترین ضدلک ( لک بارداری، لک هورمونی، لک جای جوش، لک آفتاب سوختگی، لک عمقی سطحی، لکهای قدیمی و سر سخت و...)
☘ ضد چین و چروک بدون کورتون
🌺 سفید کننده پوست گندمی
☘ رفع کک و مک
🌺 ضد انواع جوش عفونی
☘ رفع جوشهای سر سیاه و زیر پوستی
🌺 رفع منافذ باز پوست
☘ جوانسازی و کلاژن سازی
🌺 حذف سلولهای مرده پوست
☘ لیفتینگ و سفت کننده
🌺 رفع سیاهی و چروک دور چشم
☘ درمان پوست پرتقالی و پوست مرغی
🌺 روشن کننده صورت تا چند درجه
☘ سفید کننده نواحی تیره بدن ( زیر بغل، کشاله ران، دست و ...)
🌺 شفاف کننده و آبرسان قوی
با این کرم معجزه زیبایی را تجربه کنید🥰
🐚 کرم طلا گیاهی بدون عوارض و بدون
بازگشت بوده و زیر نظر بهترین متخصصین
داروهای گیاهی با فرمولاسیون بینظیر تولید
شده و کاملا درمان کننده میباشد.
✴️ صددرصد تضمینی ✴️
@shaparak857
#پارت_785
دستمو از رو لبش برداشتم وسیلی خیلی آرومی به صورتش زدم و گفتم:
_اییییی ناکس....حقته بکشمت !
خندید و حرکت آهسته سرش رو کج کرد و ادای کسی رو درآورد که یه ضربه ی محکم خورده و بعد
گفت:
-اهههههه لامصب عجب ضرب دستی داری.چی خوردی ایقدر قوی شدی؟ همونی که روش نشستی!؟
ای لامصب! خوب بلد بود تیکه بپرونه.
جلو خنده ام رو گرفتم و گفتم:
-ببینم بابای امیرسام...
دستاشو رو پهلوهام گذاشت و گفت:
-بله مامان امیرسام؟
سرمو با طمانینه تکون دادمو پرسیدم:
-پس تو اون موقع ها هزار بار تو ذهنت منو کردی...
سوال من خندوندش.یکم فکر کرد و بعد گفت:
-تو داری از من اعتراف میگیری...ولی خب آره....
دستامو رو شونه هاش گذاشتم و گفتم:
-ای مرد هیز بدجنس! هیز هیز هیز....
خندید و بعد گفت:
-نه گوش بده...گوش بده دختر...همه مردها وقتی زنی چشمشون رو مییگره ناخواسته و یاشایدم خواسته
بارها تو ذهنشون با اون زن سکس میکنن..
لبخند خبیثی زدم و گفتم:
-و تو اینکارو کردی!؟
سرش رو تکون داد و گفت:
-نه...واقعا نه...من فقط میخواستم باتو دوست بشم.میخواستم یه مدت باهم باشیم.رابطه جنسی داشته باشیم
ولی به مرور فهمیدم تورو برای یکی دو روز یا یکی دوهفته نمیخوام...من تورو واسه ابد میخوام...
لبخند کمرنگی زدم و به کارهای خودم در گذشته فکر کردم.
حتی به اون روز نفرت انگیزی که مجبور شدم برای نگهبان غول بیابونی ارسلانن کارایی رو انجام بدم
که حاضر بشه برام وقت بگیره..
باید اعتراف کنم هروقت یاد این قضیه میفتادم به شدت از خودم عصبی میشدم و امیدوار بودم هیچوقت با
اون یارو برخوروی نداشته باشم.
چون تقریبا شبیه یه فاجعه بود اگه میفهمید دختری که سالها پیش تو سرویس بهداشتی باهاش اون کارارو
انجام داد حالا همسر رئیسش افتضاحی بزرگی به وجود میومد هم برای من هم ارسلان!
-شانار !؟
از فکر بیرون اومدم:
-جانم
زل زل تو چشمهام گفت:
-هیچوقت گمون نبر از عشق من به تو کم میشه!
سرمو کج کردمو باناز درحالی که طره ای از موهام رو دور انگشتام پیچ و تاب میدادم پرسیدم:
حتی اگه چاق بشم!؟ شکمم گنده بشه!؟ چشمام چپ بشه!؟ موهام همرنگ دندونام بشه!؟ کج کوله بشم؟
لبخند زنان و با روی خوش جواب داد:
-حتی اگه زشت بشی...کج کوله بشی...موهات سفید بشه...اصلا دیگه زشت تر از این!؟؟؟
عصبانی گفتم:
-ارسالااااااان.....
خندید:
-اوخ اوخ . حساس نشو...شوخی کردم.شوخی کردم.
-شوخی نمیکردی که من تورو میکشتم...
دستامو به حالت رقص پیچ و تابی دادم و بعد خم شدم روش و شروع به خوردن و بوسیدن لبهاش کردم...
صدای ملچ ملوچهای من توی اتاق پیچیده بود.دستامو رو تنش میکشیدم و با ولع زیاد لبهاشو مکیدم.
نفس که کم آوردم لبهاشو ول کردم و کمرم رو راست کردم و بعد کنارش دراز کشیدم.
خم شد و پتورو گرفت و بعد پتو رو کشید رو تن هردومون و با بوسیدن پیشونیم گفت :
-امشب دیگه هرچی بود و نبود رو از زیر زبون من بیرون کشیدی.
با ناز گفتم:
خوب کردم
پیشونیم رو بوسید و گفت:
-توی لامصب بهترین بازجوی دنیایی....جز تو هیچکس نمیتونه از زیر زبون من حرف بکشه...خندیدم
و گفتم:
-دیگه دیگه...زن توام
دوباره بوسیدم اینبار اما لبهامو و بعد گفت:
-شبت بخیر عزیزم....
شب توهم بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
دستمو از رو لبش برداشتم وسیلی خیلی آرومی به صورتش زدم و گفتم:
_اییییی ناکس....حقته بکشمت !
خندید و حرکت آهسته سرش رو کج کرد و ادای کسی رو درآورد که یه ضربه ی محکم خورده و بعد
گفت:
-اهههههه لامصب عجب ضرب دستی داری.چی خوردی ایقدر قوی شدی؟ همونی که روش نشستی!؟
ای لامصب! خوب بلد بود تیکه بپرونه.
جلو خنده ام رو گرفتم و گفتم:
-ببینم بابای امیرسام...
دستاشو رو پهلوهام گذاشت و گفت:
-بله مامان امیرسام؟
سرمو با طمانینه تکون دادمو پرسیدم:
-پس تو اون موقع ها هزار بار تو ذهنت منو کردی...
سوال من خندوندش.یکم فکر کرد و بعد گفت:
-تو داری از من اعتراف میگیری...ولی خب آره....
دستامو رو شونه هاش گذاشتم و گفتم:
-ای مرد هیز بدجنس! هیز هیز هیز....
خندید و بعد گفت:
-نه گوش بده...گوش بده دختر...همه مردها وقتی زنی چشمشون رو مییگره ناخواسته و یاشایدم خواسته
بارها تو ذهنشون با اون زن سکس میکنن..
لبخند خبیثی زدم و گفتم:
-و تو اینکارو کردی!؟
سرش رو تکون داد و گفت:
-نه...واقعا نه...من فقط میخواستم باتو دوست بشم.میخواستم یه مدت باهم باشیم.رابطه جنسی داشته باشیم
ولی به مرور فهمیدم تورو برای یکی دو روز یا یکی دوهفته نمیخوام...من تورو واسه ابد میخوام...
لبخند کمرنگی زدم و به کارهای خودم در گذشته فکر کردم.
حتی به اون روز نفرت انگیزی که مجبور شدم برای نگهبان غول بیابونی ارسلانن کارایی رو انجام بدم
که حاضر بشه برام وقت بگیره..
باید اعتراف کنم هروقت یاد این قضیه میفتادم به شدت از خودم عصبی میشدم و امیدوار بودم هیچوقت با
اون یارو برخوروی نداشته باشم.
چون تقریبا شبیه یه فاجعه بود اگه میفهمید دختری که سالها پیش تو سرویس بهداشتی باهاش اون کارارو
انجام داد حالا همسر رئیسش افتضاحی بزرگی به وجود میومد هم برای من هم ارسلان!
-شانار !؟
از فکر بیرون اومدم:
-جانم
زل زل تو چشمهام گفت:
-هیچوقت گمون نبر از عشق من به تو کم میشه!
سرمو کج کردمو باناز درحالی که طره ای از موهام رو دور انگشتام پیچ و تاب میدادم پرسیدم:
حتی اگه چاق بشم!؟ شکمم گنده بشه!؟ چشمام چپ بشه!؟ موهام همرنگ دندونام بشه!؟ کج کوله بشم؟
لبخند زنان و با روی خوش جواب داد:
-حتی اگه زشت بشی...کج کوله بشی...موهات سفید بشه...اصلا دیگه زشت تر از این!؟؟؟
عصبانی گفتم:
-ارسالااااااان.....
خندید:
-اوخ اوخ . حساس نشو...شوخی کردم.شوخی کردم.
-شوخی نمیکردی که من تورو میکشتم...
دستامو به حالت رقص پیچ و تابی دادم و بعد خم شدم روش و شروع به خوردن و بوسیدن لبهاش کردم...
صدای ملچ ملوچهای من توی اتاق پیچیده بود.دستامو رو تنش میکشیدم و با ولع زیاد لبهاشو مکیدم.
نفس که کم آوردم لبهاشو ول کردم و کمرم رو راست کردم و بعد کنارش دراز کشیدم.
خم شد و پتورو گرفت و بعد پتو رو کشید رو تن هردومون و با بوسیدن پیشونیم گفت :
-امشب دیگه هرچی بود و نبود رو از زیر زبون من بیرون کشیدی.
با ناز گفتم:
خوب کردم
پیشونیم رو بوسید و گفت:
-توی لامصب بهترین بازجوی دنیایی....جز تو هیچکس نمیتونه از زیر زبون من حرف بکشه...خندیدم
و گفتم:
-دیگه دیگه...زن توام
دوباره بوسیدم اینبار اما لبهامو و بعد گفت:
-شبت بخیر عزیزم....
شب توهم بخیر
@harimezendgi👩❤️👨🦋
Forwarded from 🔖برترین های تلگرام🔖 via @chToolsBot