پیامهای ارسالی:
- اسنپ صرف نمی کنه. هر چی در بیاری باید بعدا خرج ماشین کنی.
- اگه پراید مدل پایین داشته باشی زیاد خرجی نداره...ماشین فرسوده بشه بهتر از اینه که دائما تدریس کنی و خودت فرسوده بشی
@harmoniclib
- اسنپ صرف نمی کنه. هر چی در بیاری باید بعدا خرج ماشین کنی.
- اگه پراید مدل پایین داشته باشی زیاد خرجی نداره...ماشین فرسوده بشه بهتر از اینه که دائما تدریس کنی و خودت فرسوده بشی
@harmoniclib
انتخاب رشته آزمون کارشناسی ارشد تا تاریخ ۲۰ خرداد تمدید شد.
@harmoniclib
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
به نظر شما تدریس زیاد ریاضی، معلم(یا استاد) را فرسوده میکند؟!
پیام ارسالی:
اگر دستمزد خوب باشد اتفاقا آدم را جوانتر و شادابتر میکنه
همه مشکلات از بی پولی ایجاد میشه
@harmoniclib
اگر دستمزد خوب باشد اتفاقا آدم را جوانتر و شادابتر میکنه
همه مشکلات از بی پولی ایجاد میشه
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
پیامهای ارسالی: - اسنپ صرف نمی کنه. هر چی در بیاری باید بعدا خرج ماشین کنی. - اگه پراید مدل پایین داشته باشی زیاد خرجی نداره...ماشین فرسوده بشه بهتر از اینه که دائما تدریس کنی و خودت فرسوده بشی @harmoniclib
تعداد رانندگان اسنپ و تپسی در ایران : ۸ میلیون
تعداد رانندگان اوبر در کل دنیا : ۷ میلیون و ۸۰۰
@harmoniclib
تعداد رانندگان اوبر در کل دنیا : ۷ میلیون و ۸۰۰
@harmoniclib
شما کدام گزینه هستید؟!
(آموزش و پرورش=آپ)
(آموزش و پرورش=آپ)
Anonymous Poll
14%
من توی آپ هستم و اینقدر راضیام که هیچ وقتم نمیخوام بیام بیرون ازش.
27%
من توی آپ هستم، ناراضیام و دنبال یه فرصت شغلی بهترم که بیام بیرون ازش.
13%
من شدیدا دنبال اینم به یه نحوی وارد آپ بشم.
46%
من توی آپ نیستم و هیچ وقت هم حاضر نیستم واردش بشم.
اخبار و کتاب های ریاضی
هزینه ثبتنام در آزمون استخدامی معلمی: ۵۱۷ هزارتومان @harmoniclib
پیام ارسالی:
بازم نسبت به قیمت آزمون دکتری خوبه،
دکتری یه آزمون و سه تا مصاحبه بخوای بری از ۲ میلیون تومن بیشتر میشه
@harmoniclib
بازم نسبت به قیمت آزمون دکتری خوبه،
دکتری یه آزمون و سه تا مصاحبه بخوای بری از ۲ میلیون تومن بیشتر میشه
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
پیام ارسالی: تازه هیات علمی شدم حقوق ۲۵ میلیون اجاره خونه ۳۰ میلیون @harmoniclib
پیام ارسالی:
یه استاد داشتیم واقعا سواد خوبی داره و عالی درس میده موضوعات
متاسفانه دیدم جدیدا خوب درس نمیده
یه روز عصبانی شد گفت با این یه ذره حقوق و کلی بدهی بدبختی توقع دارن بیام خوب درس بدم
اکثرا اساتید اصلا انرژی و حوصله و ندارن
@harmoniclib
یه استاد داشتیم واقعا سواد خوبی داره و عالی درس میده موضوعات
متاسفانه دیدم جدیدا خوب درس نمیده
یه روز عصبانی شد گفت با این یه ذره حقوق و کلی بدهی بدبختی توقع دارن بیام خوب درس بدم
اکثرا اساتید اصلا انرژی و حوصله و ندارن
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
حقیقتی از مهاجرت @harmoniclib
یک ایرانی که سفر به کانادا، استرالیا، امارات و آمریکا را تجربه کرده مدعی شد هیچکجای دنیا «کرج» نمیشود.
او با اشاره به ویژگیهای برخی کشورها گفت: «کانادا پر از بیکار است، آمریکا بیش از حد شلوغ و پر استرس، استرالیا دورافتاده و آلمان مالیاتهای سنگینی دارد. امارات هم که به هر حال جزو خاورمیانه است، اما هیچکجا کرج خودمان نمیشود.» این شخص در ادامه مصاحبه ویدئویی خود با خبرنگار «امارات فارسی» تأکید داشت: «نه تنها دبی و استانبول، بلکه شهرهای آمریکا و کانادا هم با پول ایرانیها ساخته شدهاند.»
@harmoniclib
او با اشاره به ویژگیهای برخی کشورها گفت: «کانادا پر از بیکار است، آمریکا بیش از حد شلوغ و پر استرس، استرالیا دورافتاده و آلمان مالیاتهای سنگینی دارد. امارات هم که به هر حال جزو خاورمیانه است، اما هیچکجا کرج خودمان نمیشود.» این شخص در ادامه مصاحبه ویدئویی خود با خبرنگار «امارات فارسی» تأکید داشت: «نه تنها دبی و استانبول، بلکه شهرهای آمریکا و کانادا هم با پول ایرانیها ساخته شدهاند.»
@harmoniclib
پیام ارسالی:
من استاد حق التدریس دانشگاه آزاد هستم. امروز امتحان پایانترم بود. وسط امتحان یکی از کارمندان برای مراقبین کلوچه و آب میوه آورد بهشون داد. به من تعارف نکرد. همشون از اول تا آخر امتحان نشسته بودند و من مثل اسب راه می رفتم و سوالات دانشجوها را جواب میدادم. فشارم افتاد اومدم به مسئول جلسه گفتم: استاد آدم نیست!؟ پذیرایی فقط برای شما کارمنداست؟!
گفت: چطور؟! گفتم : ناسلامتی من استادم. از اول جلسه دارم راه میرم جواب سوال بچه ها را میدادم. یه چایی برای من نیاوردید. کلوچه و آب میوه هم خودتون خوردید. این بی احترامی نیست؟!
قاه قاه زد زیر خنده و گفت عهه ببخشید حواسشون نبوده. می گم بهشون. امتحان تموم شد، نیاورد و ما اومدیم خونه چیز خوردیم.
@harmoniclib
من استاد حق التدریس دانشگاه آزاد هستم. امروز امتحان پایانترم بود. وسط امتحان یکی از کارمندان برای مراقبین کلوچه و آب میوه آورد بهشون داد. به من تعارف نکرد. همشون از اول تا آخر امتحان نشسته بودند و من مثل اسب راه می رفتم و سوالات دانشجوها را جواب میدادم. فشارم افتاد اومدم به مسئول جلسه گفتم: استاد آدم نیست!؟ پذیرایی فقط برای شما کارمنداست؟!
گفت: چطور؟! گفتم : ناسلامتی من استادم. از اول جلسه دارم راه میرم جواب سوال بچه ها را میدادم. یه چایی برای من نیاوردید. کلوچه و آب میوه هم خودتون خوردید. این بی احترامی نیست؟!
قاه قاه زد زیر خنده و گفت عهه ببخشید حواسشون نبوده. می گم بهشون. امتحان تموم شد، نیاورد و ما اومدیم خونه چیز خوردیم.
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
پیام ارسالی: من استاد حق التدریس دانشگاه آزاد هستم. امروز امتحان پایانترم بود. وسط امتحان یکی از کارمندان برای مراقبین کلوچه و آب میوه آورد بهشون داد. به من تعارف نکرد. همشون از اول تا آخر امتحان نشسته بودند و من مثل اسب راه می رفتم و سوالات دانشجوها را…
پیام ارسالی:
دانشگاه آزاد همینه .
حالا جالبه بهتون بگم
من تا سال ۹۷ میرفتم آزاد
یعنی اون موقع بهتر بود و مثل الان که دانشجو دکترا خودش داره نبود و اوضاع اقتصادی اش هم بهتر بود
یادمه حاج آقا دانشگاه به من میگفت ماه رمضان بیا نمازخانه دورهمی کارمندان قرآن بخوان .
خود کارمندان بلد نبودن
منم می رفتم خودش و خودم میخواندیم.
یه روز رییسشون آمده بود برای افطاری خودشون و خانوادشون یعنی کارمندان و هیات علمی را دعوت میکردن، اما نیروهای حق التدریسی را دعوت نکردند اصلا هم به روی خودشون نمی آوردن که این ها هم همکار هستند .
و یک خاطره دیگه بگم از حق التدریسی دانشگاه آزاد
من مسابقات هنری دانشگاه شرکت کردم و رتبه اول کشوری آوردم
باید میرفتیم یکی از استان های دیگه برای اختتامیه.
من آقا بودم و در بخش اساتید رتبه شده بودم و یک خانم دانشجو در بخش دانشجویان .
قرار بود دانشگاه ما رو با یه راننده و یک کارمند ببره شهر اختتامیه که حدود ۷۰۰ کیلومتر اون طرف تر بود
من شب تماس گرفتم گفتم وسایلی لازمه بردارم .
گفتند نه . وو....
فردا که در راه بودیم ظهر که شد ما را که با راننده و کارمند میشدیم ۴ تا بردند یه رستوران.
خب من همون اول بهشون گفتم اگر دانشگاه پیش بینی نکرده اشکالی ندارد من هزینه خودمو میدم.
گفتند نه وووو...
موقعی که سفارش گیرنده غذا آورد دیدم دو تا بشقاب برنج آورده و سه دست کباب !!!
پرسیدم عه چرا اینطوری است ؟
کارمند گفت که برای اینکه حیف و میل نشود اینطوری سفارش دادم حالا با هم میخوریم
حالا حساب کنید راننده و کارمند و دانشجوی خانم و استاد آقا همه دست در یک بشقاب کنند !
خلاصه منصرف شدم از خوردن و در مسیر برگشت هم همین کار شد دوباره . تا خانه صبر کردم در حالیکه حاضر بودم هزینه خودم را هم بدهم .
بعد در مسیر برگشت کارمند میخواست از شهری یک محصولی بخرد و با راننده بسته بود حدود ۵۰ کیلومتر اضافه تر رفت برای ایشان .
بعد که رسیدیم شهرمان من تندیسم جا ماند در ماشین دانشگاه و ده دقیقه نبود که پیاده شده بودم اما راننده نیاورد و مجبور شدم تاکسی بگیرم برم پیش راننده.
@harmoniclib
دانشگاه آزاد همینه .
حالا جالبه بهتون بگم
من تا سال ۹۷ میرفتم آزاد
یعنی اون موقع بهتر بود و مثل الان که دانشجو دکترا خودش داره نبود و اوضاع اقتصادی اش هم بهتر بود
یادمه حاج آقا دانشگاه به من میگفت ماه رمضان بیا نمازخانه دورهمی کارمندان قرآن بخوان .
خود کارمندان بلد نبودن
منم می رفتم خودش و خودم میخواندیم.
یه روز رییسشون آمده بود برای افطاری خودشون و خانوادشون یعنی کارمندان و هیات علمی را دعوت میکردن، اما نیروهای حق التدریسی را دعوت نکردند اصلا هم به روی خودشون نمی آوردن که این ها هم همکار هستند .
و یک خاطره دیگه بگم از حق التدریسی دانشگاه آزاد
من مسابقات هنری دانشگاه شرکت کردم و رتبه اول کشوری آوردم
باید میرفتیم یکی از استان های دیگه برای اختتامیه.
من آقا بودم و در بخش اساتید رتبه شده بودم و یک خانم دانشجو در بخش دانشجویان .
قرار بود دانشگاه ما رو با یه راننده و یک کارمند ببره شهر اختتامیه که حدود ۷۰۰ کیلومتر اون طرف تر بود
من شب تماس گرفتم گفتم وسایلی لازمه بردارم .
گفتند نه . وو....
فردا که در راه بودیم ظهر که شد ما را که با راننده و کارمند میشدیم ۴ تا بردند یه رستوران.
خب من همون اول بهشون گفتم اگر دانشگاه پیش بینی نکرده اشکالی ندارد من هزینه خودمو میدم.
گفتند نه وووو...
موقعی که سفارش گیرنده غذا آورد دیدم دو تا بشقاب برنج آورده و سه دست کباب !!!
پرسیدم عه چرا اینطوری است ؟
کارمند گفت که برای اینکه حیف و میل نشود اینطوری سفارش دادم حالا با هم میخوریم
حالا حساب کنید راننده و کارمند و دانشجوی خانم و استاد آقا همه دست در یک بشقاب کنند !
خلاصه منصرف شدم از خوردن و در مسیر برگشت هم همین کار شد دوباره . تا خانه صبر کردم در حالیکه حاضر بودم هزینه خودم را هم بدهم .
بعد در مسیر برگشت کارمند میخواست از شهری یک محصولی بخرد و با راننده بسته بود حدود ۵۰ کیلومتر اضافه تر رفت برای ایشان .
بعد که رسیدیم شهرمان من تندیسم جا ماند در ماشین دانشگاه و ده دقیقه نبود که پیاده شده بودم اما راننده نیاورد و مجبور شدم تاکسی بگیرم برم پیش راننده.
@harmoniclib