Telegram Web Link
#هسا_پس


جی چین  خایم بشم اینگلیس
می حواس همه جا نها ایلا می شناسنامه
اینگلیس کی فارسم
می حواس فقط می کوجدانه اسمه رو نها
کی گیر ندن
کی می پرهان مره تنگ ترا نوبو
کی می شلواره جنس جی نفت نوبو
کی می فندک اتمی نوبو
کی ایتا هسته می کفشه تن گیر نوکودبه



#برگردان_فارسی


از چین که می خواهم به انگلیس بروم
حواسم به همه جا هست
بجز شناسنامه ام
به انگلیس که می رسم
حواسم فقط به اسم کوچکم است
که گیر ندهند
که پیراهنم برایم تنگ تر نشود
که جنس شلوارم از نفت نباشد
که فندکم مبادا  اتمی باشد
که هسته ای ته کفشم گیر نکرده باشد


#هرمز_فریدون_نژاد (چین_انگلیس)


#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران

https://www.tg-me.com/hasa_pas
#هساپس

دولت  اقا  سلام
با ایجازه خایم جی یخچال اب ویگیرم
دولت اغا ثلام
خایم جی پنجره چی چی نانا فاندرم
دولت عاقا صلام
خایم ان پرده یا فاکشم
دولت اقا شلام
خایم می زنایه دستا بیگیرم
دولت اغا چلام
خایم می رختخوابه جا دارازا کشم
دولت عاغا
سلام نگفتا خایم ماچی بدم
خایم یخچالا واکونم
خایم ایچی ویگیرم
دولت اقا تی  شب بخیر
خایم توالد بوشوم


#برگردان

آقای دولت سلام
با اجازه می خواهم از یخچال آب بردارم
آغای  دولت ثلام
می خواهم از پنجره به گنجشک ها خیره شوم
عاقای دولت صلام
میخواهم این پرده ها را بکشم
آقای دولت شلام
می خواهم دست همسرم را بفشارم
آغای دولت چلام
می خواهم در رختخوابم دراز بکشم
آغای دولت
پیش از سلام می خواهم ببوسم
می خواهم در یخچال را باز کنم
می خواهم چیزی بردارم
آقای دولت شبت بخیر
می خواهم به دستشویی بروم

#مراد_قلی_پور
#هساپس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://www.tg-me.com/hasa_pas
شعر و ناتوانی از مرگ(علیه بلانشو)


دریافتن این که مرگ یا بیماری ، عامل مرگ بوده‌است نکته‌ای ظریف و قابل تامل است . این مساله فقط خاص شعر و ادبیات نیست . گویا هرگز مرگ طبیعی رخ نداده است . آیا ما واقعا تا اکنون به خاطر مرگ ،  مرده‌ایم و می‌میریم یا این که این حقیقت ندارد ؟ مصدر مرگ گویا مصدری بکر و آفتاب نخورده است . آنچه که تا اکنون رخ داده عواملی هستند که سایه‌هایی از مرگ بوده اند . آیا می‌توان ادعا کرد که مرگ هرگز رخ ننموده است ؟ پس آنچه که قرن‌ها قرن دارد اتفاق می‌افتد اسمش چیست ؟ چرا هنوز هم که هنوز است مرگ ، طبیعی نیست ؟ نکند که خرد جمعی انسان دریافته ‌ که هیچ انسانی به مرگ طبیعی نمرده و هرگز مرگی رخ ننموده است ؟ چیزی که دارد هر روز به وقوع می‌پیوندد ناتوانی از مرگ است نه مرگ .
ناتوانی از مرگ می‌تواند یکی از مباحث قابل تامل در ادبیات بویژه شعر باشد . آیا هرگز در شعر ، مرگ اتفاق افتاده یا آن چه که وجود دارد و تاریخی است ، محصول ناتوانی شعر از مرگ است ؟ مساله " ناتوانی از مرگ " همان حقیقتی بکر و در سایه است که بلانشو در ادبیات و مرگ بدان توجه ننمود .
بلانشو مستقیما ادبیات را با مرگ مواجه ساخت . فاصله بین مرگ و ادبیات فاصله‌ای به نام ناتوانی است . شعر هرگز نمرده است . رابطه بی‌واسطه بین شعر و مرگ را ناتوانی‌ها پر کرده‌اند . شعر ، هنگامی که ناتوان می‌شود می میرد ؛ پس این را نباید مستقیما به مرگ معطوف ساخت . عامل مرگ ، هرگز مرگ نیست . تاریخ ، هیچ گزارشی از مرگ ندارد . فرقی نمی‌کند که این گزارشات خاص انسان باشد یا ادبیات و هر چیزی که با مرگ در ارتباط است . مساله مرگ شعر مساله ای جدا از شعر و مرگ است . مرگ به شعر اضافه شده و هرگز عطف به آن نبوده است . عطف، نادیده گرفتن ناتوانی است . ادبیات هرگز " ادبیات و مرگ" نیست و هرگز هم نبوده است . بررسی ژنومیک ادبیات ، حاکی از این است که همیشه با مقوله مرگ ادبیات مواجه بوده‌ایم و این هم حاصل ناتوانی‌هاست نه عاملی مصدری به نام مرگ طبیعی . باید بتوان این گونه با عطف‌ها کنار آمد که بنویسیم : ادبیات و بیماری . رابطه ادبیات و مرگ رابطه‌ای مصدری است و دیگر نیاز نیست که با حقیقتی شبانه(بلانشو) به پشت زبان برسیم . این نیازمندی رابطه‌ای بی‌واسطه با ناتوانی دارد نه مرگ . ناتوانی ، مرگ نیست استحاله است . مرگ ، استحاله ندارد . هر چیزی که می‌خواهد از زبان بگذرد مرگ ندارد .  طرح مرگ ادبیات طرحی بی‌ارتباط با ادبیات و مرگ است . ادبیات ، مرگ ندارد ؛ اما ناتوانی چرا . گذر از ناتوانی در شعر را گسست و استحاله می‌نامند . این چیزی نیست که به مرگ معطوف گردد . شعر برای این که به مرگ معطوف گردد نمی‌تواند عوامل مرگ خود را نادیده بگیرد . عواملی که هرگز اجازه نمی‌دهند که مرگ اتفاق بیافتد .  رابطه ادبیات و ناتوانی رابطه‌ای جدا از مرگ است . آن چه که وضعیت و موقعیت شعر را تغییر می‌دهد ناتوانی است . عاملی بسیار سلطه‌گر که مانع از مرگ ادبیات است . مرگ ، ابدیت ادبیات است و هرگز رخ نمی‌نماید . ادبیات بویژه شعر هرگز نتوانسته است از ناتوانی خود عبور کند . صفت مرگ صفتی کاذب برای شعر و ادبیات است .
شعر وقتی ناتوان می‌شود نمی‌میرد بل‌که دوباره زنده می‌شود و آنچه از او باقی می‌ماند مرگ نیست ؛ بل‌که صفت ناتوانی آن است . فرهنگ بی‌واسطه‌گری در ادبیات فرهنگی ناقص است . واسطه‌ها آنقدر قدرتمند هستند که به این آسانی‌ها به مرگ نرسیم .


چاپ شده در:
شماره ۱۶۳۹ روزنامه نقد حال /پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳ / آدرس سایت روزنامه
naghdehal.com
@naghdehall

#هساپس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tg-me.com/hasa_pas
""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)
شعر و ناتوانی از مرگ(علیه بلانشو) دریافتن این که مرگ یا بیماری ، عامل مرگ بوده‌است نکته‌ای ظریف و قابل تامل است . این مساله فقط خاص شعر و ادبیات نیست . گویا هرگز مرگ طبیعی رخ نداده است . آیا ما واقعا تا اکنون به خاطر مرگ ،  مرده‌ایم و می‌میریم یا این که…
درود بر شما جناب قلی‌پور
خرسندم در دوران بلغورِ بازتولید و به قول شما نمایندگی کمپانی‌های غربی شما جداگانه و مستقل می‌اتدیشید و همه‌ی تولیدات غربی را نمایندگی نمی‌کنید. چرا؟ چون شما مانند غربی‌ها اهل تئوری و نظریه‌پردازی هستین و ایرانی‌ها بر خلاف غربی‌ها فقط مفتخر به خواندن و پراکندن حرف آن‌ها  هستند و گاهی چند کلمه را پیش و پس می‌کنند تحویل جامعه آن‌هم فقط جامعه‌ی مجازی می‌دهند و خود نمی‌اندیشند. مانند شما کم‌اند. این که گفته‌اید ادبیات مرگ ندارد بلکه استحاله و بیماری دارد، سخن اندیشیده‌ای است. مدتی بود که اندیشمندان گمان می‌کردند هگل راست می‌گوید که تمدن کمال و پایان دارد و شوپنهاور که مخالف او بود اندیشمندانی چون نیچه را پرورش داد تا بگوید تمدن بالا و پایین دارد ولی مرگ نه. جاودانگی نزد نیچه همین است، جاودانگی انسان. زیرا انسان خود می‌میرد اما نسل او ادامه دارد چه در کمال چه در سستی و ضعف. شما این کار را در ادبیات انجام داده‌اید. اگر سیر کار توین‌بی و شوپنهاور و نیچه را در کنار هگل در چند صفحه ادامه دهید و این سخن را گسترش دهید، نظریه‌ی شما ادامه‌ی این کار خودتان در تعامل با اندیشمندان غربی خواهد بود نه در تقلید از آن‌ها. همچنان به پیش بتازید که از افتخارات جامعه‌ی ما باشید.


تحشیه بالا از :👆
استاد گرانقدرم  جناب اقای دکتر علی تسلیمی است. در ادامه مقاله ام" شعر و ناتوانی از مرگ"

#هساپس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tg-me.com/hasa_pas
R m:
🌕


#هسا_پس

اونه جا واپرسام:ان چی یه؟
بوگوفت: چفته
اونه امرا چی کونن
بوگوفت:
بیجیر آورن/راپلانا بیجیر شن/جی کوچه رددا بون/خیابان فارسن/بازین اوشانا یاد ایه کی با واگردن
واپرسام:ان چی یه
بوگوفت:چفته
ان :چفته
ان :چف ته


#برگردان_فارسی

از او پرسیدم :این چیه؟
گفت:دستگیره
با آن چه کار می کنند؟
گفت: پایین می آورند/از راه پله ها می روند/از کوچه رد می شوند/به خیابان می رسند/بعد،یادشان می آید که باید برگردند
پرسیدم:این چیه؟
گفت:دستگیره
این:دستگیره
این:دست گیره

#کریم_ملکیایی(فرانسه)


#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران
@hasa_pas




دکتر تسلیمی:👇👇
این شعر معرکه ست. فقط شاعران نامدار می‌تونن اینجور حرف بزنن.
این شعرهای هساپس اخیر شگفت انگیزند. باید به موقع انها را بررسی کرد. سپاسگزارم که با این شعرها مرا وارد دنیای تازه ای کردید
🌕


#نامه_شماره_۴
#اخت_جادوگر
#یوشت_فریان
#ویژه_شعر_اقوام
#نظریه_تکثیر_تکثر (طرح ژنوم ادبیات)
#مراد_قلی_پور



دکتر معین کتابی دارد تحت عنوان "یوشت فریان و مرزبان نامه" که البته در سال ۱۸۷۲ نامه یوشت فریان به وسیله وست و هوگ به انگلیسی ترجمه شده است و در سال ۱۸۸۹ بود که بارتلِمی  آن را در پاریس به فرانسه برگرداند.
داستان یوشت و اَخت موضوع کتاب پهلوی کوچکی است موسوم به ماتیکان یوشت فریان(۳۰۰۰واژه) یا گُشت فریانو.

اخت جادوگر ذات درونش ویرانگری و تهدید به قتل و غارت است. امان نمی دهد و مخرّب است. مگر این که بتوان ۳۳ یا ۹۹ معماهای او را حل کرد.
اخت جادوگر استحاله متن است. معماهایش را به رخ می کشد.  برای نجات باید کسی پاسخگوی معماهای او باشد وگرنه ویرانگری و قتل عام ادامه خواهد داشت.
کدام خوانشگر می تواند پاسخگوی معماهای اخت  جادوگر باشد که او را به عنوان یوشت فریان بپذیریم.
آیا اخت جادگر است که در نوشتار معتبر است یا ذات نیک یوشت فریان.
متن کدام یک را در خود پرورش می دهد و معتبر می داند ؟اخت یا یوشت را؟
گویا قرار نیست که پاک طینتی یوشت بر معماهای اخت جادگر فایق آید. یعنی یک متن خوب اجازه نمی دهد که معماهایش جواب دا ه شود. اگر هم چنین باشد باید در برابر سوال های یوشت ،اخت جادوگر را خلع سلاح نماید.
اخت جادوگر در متن اگر نتواند به پرسش های یوشت پاسخ دهد بی گمان کشته خواهد شد.
یکی از پرسش های یوشت که ارزش اخلاقی داشت این بود که:
یوشت فریان از اخت جادوگر می پرسد:
چه چیزی است ارزش و فضیلت کسی که زمین را با گاو(ورزاو) برای زراعت  شخم می زند و شیار می کند؟
اَخت جادوگر از پاسخ دادن عاجز مانده و حل مساله را به "خرد خبیث" محول می سازد.
خرد خبیث (نیروی اهریمنی) هم از پاسخ دادن دریغ نموده  و می گوید:

"اگر تو را از فضیلت و ثواب آن مطلع سازم هر آینه "جنود دیو" از پیرامون من  پراکنده و پریشان شود،جملگی به "کیش اهورا" روی آورند.
فورا جهان معنوی آغاز کند و روز رستخیز برانگیخته شود. بهتر که تو یکی را فدای گروه انبوه دوستان خود و جمع گناهکاران نمایم . برو و گردن به زیر تیغ یوشت فریان گذار و شکست ما را روا ندار"
چیز هایی که در این پاسخ وجود دارند از منظر متن شناسی بسیار مهم هستند این که چگونه یک متن تن به پاسخ قطعی نمی دهد و برای این که گناهکار باقی بماند و جمعیت خود را حفط کند حاضر است که مولف اصلی خود را از دست بدهد.
خرد خبیث متن یا نیروی اهریمنی اش در صدد این است که حیات  این مولفه های زیر را در خود حفظ کند:
۱):عدم آگاهی دادن از فضیلت و ثواب یک متن  حتی به قیمت از دست دادن  شخصیت اصلی داستان یعنی اخت جادوگر
۲): این که جنود دیو یا همان ابژه های درون متنی  در خدمت معماهای بی جواب بمانند تا رازی گناه متن هایش  بر ملا نشود.
۳): اگر معمایی پاسخ داده شود در واقع جهان معنوی متن تبدیل به رستاخیز و آخرالزمانی می گردد. این چیزی نیست که متن بخواهد. پس یوشت یا شخصیت نیک نهاد را در برابر اخت یا شخصیت بد نهاد مستاصل می کند. گویا اخت جادوگر هم فهمیده که نباید معمایی را حل کند. آگاه هانه پاسخ نمی دهد حتی به قیمت کشته شدنش.
۴): شخصیت اصلی داستان با خاموشی اش گردن به فرمان قتل خود می نهد تا خود را فدای گروه انبوه دوستان خود و جمع گناهکاران نماید.


گویا سرنوشت شعر اقوام ما هم اینگونه است. بین این معماها در رفت و آمد است. این شعر باید تکلیف خود را مشخص کند. یا جانب اخت جادوگر باشد و ویرانگری کند و معماهایش را طرح نماید یا این که در برابر یوشت فریان شعر معاصر مغلوب گردد.
معماهای شعر اقوام ایران حاوی چه پرسش هایی است که قابل پاسخ نهایی نباشد؟
آیا در برابر سوال های یوشت فریان های شعر امروز سکوت خواهد کرد تا  به نفع "جمع گناهکاران" به قتل برسد؟

#مراد_قلی_پور
#نامه_شماره_۴
#اخت_جادوگر
#یوشت_فریان
#ویژه_شعر_اقوام
#نظریه_تکثیر_تکثر (طرح ژنوم ادبیات)
#هسا_پس
https://www.tg-me.com/hasa_pas
🌕🌕🌕


#هسا_پس(شعر پیشرو اقوام ایران)

#شمس_لنگرودی (شعر پیشرو گیلکی)
۱:#محسن_اریاپاد (شخی شعر-رابه دار شعر-انگاره شعر_شعر پیشرو گیلکی)
۲:#مسعود_پور_هادی (هایکواره _شعر پیشرو گیلکی)
۳:#علی_رضا_پنجه_ای (مربع شعر-دایره شعر_شعر پیشرو گیلکی)
۴:#ابوالفضل_پاشا (شعر پیشرو ترکی)
۵:#مراد_قلی_پور (خونثی شعر_دیره شعر -چن ظرفیته شعر-مجاوره زبان -صوته شعر-محضه زبان-گیل شعر تاویلی-گیله شعر روایتی-نیشانه شعر-زیستاره شعر-عمومی شعر_چند تابعیتی شعر فرازبان__خصوصی شعر_راپورته شعر -شعر پیشرو گیلکی)
۶:#شیون_فومنی(شعر پیشرو گیلکی)
۷:#علیرضا_فانی(شعر پیشرو گیلکی)
۸:#جلیل_قیصری (اسا شعر-شعر مازندرانی تبری)
۹:#کاس_آقا(گیله حجم_شعر پیشرو گیلکی )
۱۰:#حجت_مقیمی(اسا شعر)
۱۱:#مهرداد_پیله_ور (شعر پیشرو گیلکی)
۱۲:#زامان_پاشا_زاده(شعر پیشرو ترکی)
۱۳:#غلامرضا_اکبرزاده_باغبان(چوپ چوپو شعر_شعر پیشرو گیلکی)
۱۴:#کهیه_اوغلو(شعر پیشرو ترکی)
۱۵:#دکتر_ج_سبز_علیپور (شعر تاتی)
۱۶:#محمد_رضا_لوایی(شعر پیشرو ترکی)
۱۷:#ولی_الله_پاشا(هلا شعر-مازنی_شعر پیشرو مازنی)
۱۸:#نگار_خیاوی(شعر پیشرو ترکی)
۱۹:#فریده_صفر_نژاد (ورز بما شعر_شعر پیشرو گیلکی)
۲۰:#کامران_آذری(شعرپیشرو ترکی)
۲۱:#حامد_رمضانی(اسا شعر)
۲۲:#مجتبی_نهانی(شعر پیشرو ترکی)
۲۳:#معین_دریایی(اسا شعر)
۲۴ #عبدالله_گوران(موج نو کردی)
۲۵:#رشید_حسین_نژاد(شعر پیشرو ترکی)
۲۶:#آکام_کوثری(شعر کردی)
۲۷:#آیدین_آراز(شعر پیشرو ترکی)
۲۸:#رسول_یونان(شعر پیشرو ترکی)
۲۹:#پرستو_سام(شعر پیشرو گیلکی)

۳۰:#ائلدار_موغانلی(شعر پیشرو ترکی)
۳۱:#حیدر_بیات(شعرپیشرو ترکی)
۳۲:#کیان_خیاو(شعر پیشرو ترکی)
۳۳:#بولود_مرادی(شعر پیشرو ترکی)
۳۴:#اسماعیل_صادقی(اسا شعر)
۳۵:#کریم_مولا_وردیخانی(شعرپیشرو گیلکی)
۳۶:#حسین_مرادی(شعر پیشرو ترکی)
۳۷:#رجب_ابراهیمی(فرهاد_شعر پیشرو ترکی)
۳۸:#غفور_تقی_اوغلو(شعر پیشرو ترکی)
۳۹:#کامیل_قهرمان_اوغلو(شعر پیشرو ترکی)
۴۰:#ملیحه_عزیز_پور(شعر پیشرو ترکی)
۴۱:#عباس_گلستانی(چند زبانی شعر-شعر پیشرو گیلکی)
۴۲:#مظاهر_شهامت(شعر_پیشرو_ترکی)
۴۳: #سریا_داودی_حموله(داینی شعر پشیرو بختیاری)
۴۴: #سیما_نصیری(شعر_پیشرو گیلکی)
۴۵: #برزو_مرادی_اصل_امریکا(گیلکی)
۴۶ #هرمز_فریدون_نژاد (گیلکی_چین_امریکا)
۴۷ #جواد_حاجوی(گیلکی_روسیه)
۴۸  #ج_م (گیلکی_فرانسه)
۴۹  #کریم_ملکیایی(فرانسه)
۵۰  #انسی_خسروی  (گیلکی)
۵۱  #حبیب_پیام (شعر بختیاری)


#مترجمین_زبان_اقوام_به_فارسی_و_بر_عکس(محسن آریاپاد_ابوالفضل پاشا_مراد قلی پور_کاظم نظری بقا_حبیب_پیام_ثریا خلیق خیاوی_کیومرث نظامیان_مجتبی نهانی)



#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_کردی_تاتی
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران
https://www.tg-me.com/hasa_pas
#هسا_پس ( متازبان)
#شعر_بومی_متازبان

پنجتا راب
فرانسه ره وسته
چارتا لابدان
بلوک شرقه ره
سه تا گوزگا
اروپاره
دو تا شیعه
خاورمیانه ره
ای تا ناو  را شه
روزنامان  خوشانا خیسا کونن
شبکان چاق ترا بون

#واگردان

پنج حلزون
برای فرانسه کافیست
چهار عنکبوت
برای بلوک شرق کافیست
سه قورباغه
برای اروپا
دو تا شیعه
برای خاورمیانه
یک ناو حرکت می کند
روزنامه ها خودشان را خیس می کنند
و
شبکه ها چاق تر می شوند

#برزو_مرادی_اصل(امریکا)
#هسا_پس ( متازبان)
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://www.tg-me.com/hasa_pas
🌕
#هسا_پس (ساکو )

می پاپو
هم جی توو
هم جی  رئیس جمهور پوتین
ایتا اندازه ترسم
اونا
کی ایتا فشاره مرا زیمینا ترسانه
ترا
کی جی تی خرابکاره چومان


#برگردان

معشوق من(پروانه من)
هم از تو
هم از رییس جمهور پوتین
به یک اندازه  می ترسم
از او به خاطر این که با فشار دکمه ای زمین را تهدید می کند
از تو به خاطر لبخند های نابودگرت



#جواد_حاجوی (روسیه)
۹ فوریه ۲۰۲۲/ سن پطرزبورگ

#هسا_پس ( شعر ساکو _ sako)
#ساکو(sako)
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://www.tg-me.com/hasa_pas


👁‍🗨 دیدگاه | واکنش به یادداشت زبان مادری


✍🏿 عادل محمدی نوشت:

پاسخی به نوشته کانال جناب دکتر انوشه

١) واژه «جدایی و تجزیه» در نوشته‌های ایشان براساس تحلیل گفتمان انتقادی، نشانگر الگوی ذهنی است که در سبک واژگانی[۱] بازنمودی از نژادپرستی پنهان است. همیشه مطالبات با محوریت زبان مادری با مغلطه­‌هایی نظیر «جنبش‌های تجزیه‌طلب»[۲] یا «جدایی­‌خواه»[۳] خلط می­شود. بدان معنا که برخی از طرفداران زبان­ِ غالب، چنین می­‌پندارند که اگر سایر گویشوران با زبانی غیر از زبان غالب، آموزش ببینند، در آینده راه برای جدایی آن‌ها هموار می­‌شود که چنین تصوری کاملاً نادرست است؛ چراکه این نگرش، نتیجۀ عکس خواهد داد و این جدایی­‌طلبی زمانی اتفاق می­افتد که زبان‌ها به‌طور برابر در امر آموزش سهیم نشوند و در این صورت ‌مسئله و مشکلی که به وجود می­‌آید، وجود جبهه­‌های مخالف است. به دیگر سخن، در چنین مواردی گفتمان «خودی» و «دیگری» شکل می­‌گیرد و همین سهیم­‌نکردن و نابرابری باعث می­‌شود، زبان‌ها در برابر یکدیگر قد علم کنند؛ یعنی گروهی از زبان‌ها در مقابل زبان غالب مقاومت کنند و درنهایت تنش­‌های مشکل­‌آفرین و حساسیت­‌های اتنیکی ایجاد شود و بهانه­‌ای برای جدایی­‌طلبی باشد. چنین تفکری که یک زبان را بر همه زبان‌ها غالب می‌کند آسیب‌های اجتماعی- فرهنگی بسیاری را به همراه خواهد داشت و اگر حس وفاداری گویشوران نسبت به یک سرزمین که در آن زندگی می‌کنند، کم­رنگ شود، دلیل کم­رنگی این وفاداری، از چنین افسانه‌بافی­‌هایی برمی­‌خیزد که شعار «یک زبان و یک سرزمین» را ترویج می­‌دهد؛ زیرا چنین پدیده­‌ای، حساسیت گویشوران دیگر زبان‌ها را برمی‌انگیزد و باعث ازهم‌گسیختگی جامعه می‌شود و مهم‌تر از همه «مدارای اجتماعی»[۴] را از میان می‌برد تا جایی که از حس تعلق ملی افراد می‌کاهد.
به گفته وارداف پیوند و دل‌بستگی گروهی از مردم به یک کشور، لزوماً با زبانی که بدان تکلم می‌کنند، تعیین نمی‌شود. برای نمونه اگرچه اکثریت مردم آلزاس با توجه به زبانی که در زندگی معمول خود به­‌کار می‌برند گویشور گونه‌ای از آلمانی هستند؛ اما بدون تردید به کشور فرانسه گرایش دارند تا به آلمان. آن‌ها در سطح ملی به غرب می‌نگرد نه به شرق و به‌عنوان وسیلۀ تحرک اجتماعی و دستیابی به تحصیلات عالی، فرانسوی را به­‌کار می‌گیرند نه آلمانی. به‌طورکلی، هسته اصلی ناخودآگاه جمعی یک ملت، وابسته به کهن‌الگو‌ها (Archetype) طبیعی خود است نه یک زبان. ملت‌سازی که با پارادایم تک‌زبانی تعبیه شود، یک افسانه است. برای نمونه حتی با وجود تاج شاهی اِستِفانوس قِدّیس، مجارها و اسلاوها هنوز به‌همان اندازه از هم متمایزند که هشتصد سال پیش متمایز بودند. در بوهم چک‌ها و آلمان‌ها مانند آب و روغن جدا مانده‌اند و زبان نتوانست این‌ها را هم متحد کند.

۲)هر زبان‌شناسی بر این امر واقف است که هدف از آموزش تک­‌زبانگی، هیچ انگیزه­‌ای به‌جز آموزش غوطه‌ورسازی[۵] در آسیمیلاسیون زبانی[۶] ندارد که منجر به یکسان­‌سازی زبان‌ها با زبان معیار می‌شود. آموزش غوطه‌ورسازی رویکردی است که بر پایۀ (شناکُن یا غرق می‌شوی[۷]) بنا نهاده شده است. این رویکرد برای زبان­‌هایی که غالب نیستند بسیار زیان‌بار است؛ زیرا آنان با چالشی دوگانه مواجه می‌شوند که عملکرد تحصیلی‌شان را به مخاطره می­‌اندازد. رهاساختن زبان نخست و بهره‌گیری از زبان دوم، نه‌تنها روند آموزش و یادگیری را آسیب‌پذیر می‌سازد؛ بلکه بر روی رشد شناختی و موفقیت‌های درسی اثرات منفی به­‌جای خواهد گذاشت.

۳) اگر به سیستم آموزش چندزبانی[۸] در کشورهای دنیا نیم­‌نگاهی داشته باشیم و از مغلطۀ قیاس و مقایسه خود با این کشورها بپرهیزیم، می­‌توان گفت که از این دیدگاه، چنین مسئله­‌ای به آسانی قابل حل است؛ زیرا سیستم آموزش چندزبانی نگاهی انسان­‌محورانه به زبان دارد و چندزبانگی را یک نوع همزیستی میان گویشوران یک جامعه در نظر می­‌گیرد و آن را با مسائل امنیتی و توهم تجزیه و... خلط نمی‌کند. برای نمونه می‌توان برای هر زبانی متون آموزشی تدوین نمود و با استفاده از یک برنامه‌ریزی زبانی و با توجه به بافت جمعیتی هر شاخه، آن را آموزش داد. به قول رویز زبان را به‌مثابۀ مسئله یا مشکل[۹] نبینیم. باور و تفکری که زبان را به‌مثابۀ مسئله یا مشکل می­‌پندارد نظریه‌ای است که مدام می­‌گوید یک مشکل وجود دارد. برای مثال مقوله زبان نخست (به قولی زبان مادری) زمانی به یک مشکل یا مسئله تبدیل می­شود که همواره آن را به‌عنوان یک مشکل بپنداریم.

کلید‌واژەهای زیر در پژوهش‌های تحلیل گفتمان و زبان‌شناسی اجتماعی و زبان‌شناسی کاربردی محور پژوهش زبان‌شناسان است:

1.Lexical style
2 - Secessionist Movements
3- Separatist
4. Social tolerance
5. Submersion Education
6. Linguistic Assimilation
7. Sink or Swim
8. Multilingual education
9. Language as a Problem

#هسا_پس
🌕🌎

#هسا_پس
تقدیم به :جلیل قیصری


شب أن تومامه شبه
رز  أن تومامه رز نی یه
حلا تانی ولکانا بیدینی
حلا پنجره پوشت شا زرده لیشانا دیان کی سنگ بلوکانا بوجور شن
حلا أدمانا سایه اوشینه ماشینانه جا دکفه
شب أن تومامه رزه
رز أن تومامه شب نی یه
کی
لیشان  زرد بزاین
ولکان  زرد  فوبن
سایان زردا بون
شب أن تومامه شبه
رزان أما
ماندانی کی زرد ولکانا بو کشن
زرد سایانا والسن


#برگردان_فارسی

شب این تمام شب است
روز این تمام روز نیست
هنوز
می توانی برگ ها را ببینی
هنور
از پشت پنجره می توان به گاوهای جوان زرد خیره شد که از سنگ بلوک ها  بالا می روند
هنوز
سایه آدم ها روی ماشین هایشان می افتد
شب این تمام روز است
روز این تمام شب نیست
که
گاو های جوان  زرد بزایند
برگ ها  زرد بریزند
سایه ها  زرد شوند
شب این تمام شب است
روز ها اما
گوساله هایی که برگ های زرد را بو می کشند
سایه های زرد را می لیسند.



Night this is the entire night
Day this is not the whole day
Yet
You can see the whole  leaves
However
From the window you can gaze at  the young yellow cows that climbing up the stone blocks
As yet
The shadow of the people  having a reflection on their cars
Night this is the whole day
Day this is not the whole night
That
The young cows  could give birth to yellow one
The leaves fall down yellow
Shadows become  yellow
Night this is the whole night
Days but
Those calves smell the  yellow leaves
Licking the yellow shadows.



#مراد_قلی_پور
#ترجمه_انگلیسی(شوکت_آمستر دام هلند)
از مجموعه کتاب👇


نام کتاب :
The triple voice

#صدای_سه_گانه

اشعار شاعران  :
#مراد_قلی_پور از دو زبان فارسی و گیلکی
#خانم_جکی_شلتون  از امریکا
#اشعار_ناصر_نجفی
#پابلو_نرودا شاعر شیلی
#خانم_کیت_فولی  از انگلیس
ترجمه  تمام اشعار از فارسی و گیلکی  به انگلیسی یا برعکس :از شوکت(آمستردام هلند)

شماره شابک  کتابخانه سلطنتی هلند: 9789083014111
منتشر شد

#کانال__هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#آنتولوژی_شعر_پیشرو_اقوام_ایران
@hasa_pas
🛑 انعکاس نامه ۸۰۰ شخصیت فرهنگی در روزنامه سازندگی شماره دوشنبه ۲۰ فروردین

🔴 هشدار بیش از ۸۰۰ نفر از اندیشمندان، دانشگاهیان،‌ متخصصان، هنرمندان، نویسندگان و کارشناسانِ ایران‌دوست به ورود غیرکارشناسی بخش‌هایی از حاکمیت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالش‌های پیش‌روی کشور و ملّتِ ایران:
بر سرِ شاخه‌ای نشسته و بُن نبرید!


در این بیانیه مفصل که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفته‌های پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی،‌ اشارۀ کوتاهی شده و به مقامات کشور، هشدار داده شده است.

🔴 متن کاملِ بیانیه و نام بیش از ۸۰۰ شخصیتِ امضاکنندۀ بیانیه (تا ظهر ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی) را در «خبرآنلاین» بخوانید.


#اطلاع_رسانی

@vatanyolii

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

@hasa_pas
🌍

#هسا_پس

قل:قلمی تانه بوستان
قل:قلمویی تی خنده انه وسی
قل:قلابی کی تره گول چاکونه
قل:قلمه ای جی می خاشان
قل:قلی پوره
قل:تویی نه أون

#واگردان
قلمه:برش شاخه برای نهال کاری

#برگردان_فارسی

قل:قلمی می تواند باشد
قل:قلمویی برای لبخند هایت
قل:قلابی که  برایت گل می دوزد
قل:قلمه ای از استخوان های من
قل:قلی پور است

قل:تو هستی نه او




#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://www.tg-me.com/hasa_pas
#هسا_پس


#شعر_داستان (شعر افقی)


من کی ده بمانسابم/ایتا تابوته سه تا قبر بکنابون کی کس کسا وصل بون/تابوته درا کی واکودن اونه  دورین سه تا قفس نهابو/ ایتا جا چی چی نی زنده /اوندانه جا یم سیا لانتی کی جمعیتا فاندرسته/و اخری یم ایتا مایی تونگه دورین
اون جمعیت حلا نماز نخوادا هر سه تا قفسا چالا کودن و زودم دورا بوستن/من هرچی بوگوفتم ایپچه بیسید همه ایجور بهانه مرا بیشایید/ ترسمه ولی خیلی قبرستانه  بیسام /افتاب کرا نیشته کی بیدام/سیا لانتی یواش یواش  جی قبره جا کرا بیرین ایه اونه مچه سر چی چی نی پر و مایی فلس بو و خوره تاریکی جا جی قبرستان دورا بوست


#واگردان

خیلی شگفت زده بودم/برای یک تابوت سه قبر کنده بودند که به همدیگر متصل بودند/در تابوت را که باز کردند توی آن  سه قفس بود/توی یکی پرنده ای زنده/در  یکی هم ماری سیاه که به جمعیت خیره بود/و در آخری هم ماهی ای زنده در تنگی بلورین/ آن جمعیت بدون نماز گزاردن هر سه قفس را چال کردند و زود هم از قبرستان دور شدند/هر چه فریاد زدم کمی بیایستید همه به بهانه ای  رفتند/آفتاب داشت ناپدید می شد که دیدم/مار آرام آرام دارد از قبر بیرون می آید و روی پوزه هایش پر پرنده و فلس ماهی بود/ و توی تاریکی از قبرستان دور شد



#شعر_داستان (شعر افقی)

#دهه_هشتاد
#باز_نشر
#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://www.tg-me.com/hasa_pas
#هسا_پس

می اتاقم گولدانا کی فاندرم
بورجه دوقولو ترکسن مرا یاد آیه

می دختره عروسکانا کی دینم
حلبچه شیمیایی مرا خاطر آیه

جی آشپزخانه بوشقابانه ورا کی رددا بوم
تمامه آن انتحاری خبران می دورین جا زیسته بو

یخچاله درآ کی واکونم
می کشوره مسافربری هواپیما سرنشینان
می ارسوانی جا خفا بون

می اتاقم قوفلا کی چرخانم
همه تا سازمانانه امنیتی خوشینه بیانانا بادانه جا ولا کونن

لباس کی دوکونم
زمینه زاکان جی ترس زهار کونن

حمام دیوارا کی فاندرم
چی چی نان طشت خونه جا خوشانا شورن

ای نفر مرا بوگویه کی
کی ان همه حوادثا می آپارتمان باورده





#برگردان_فارسی

به گلدان اتاقم که خیره می شوم
به یاد انفجار برج دوقلو می افتم

  به عروسکهای دخترم  که نگاه می کنم
شیمیایی حلبچه به یادم می آید

از کنار بشقابهای آشپزخانه ام می گذرم
تمام خبرهای انتحاری در من متولد می شوند

درب یخچالم را که باز می کنم
سر نشینان هواپیمای مسافربری کشورم
توی اشکهایم غرق می شوند

قفل اتاقم را که می چرخانم
تمام سازمانها امنیتی  بیانه هایشان را در بادها رها می کنند

لباسم را که می پوشم
کودکان زمین از وحشت فریاد می زنند

به دیوار حمام که خیره می شوم
گنجشکها توی طشت خون دوش می گیرند

یکنفر به من بگوید
چه کسی این  همه حوادث را به آپارتمانم  آورده است



#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#باز_نشر
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tg-me.com/hasa_pas
🎼🎼

#هسا_پس

مجلس سنایا دورین بوشو
بیرین کی بامو
خورا بوشست
أژانس هسته ای یا وارد بوباس
بیرین کی بامو
کفاره فادا
سازمان جاسوسیا بوشو دورین
ده
وانگردست

#کلمان
بوشو:رفت
وانگردست:بر نگشت


وارد مجلس سنا شد
بیرون که آمد
غسل کرد
وارد آژانس هسته ای شد
بیرون که آمد
کفاره داد
وارد سازمان جاسوسی شد
و دیگر
بر نگشت

#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#باز_نشر
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://www.tg-me.com/hasa_pas
2025/07/06 22:36:11
Back to Top
HTML Embed Code: