Telegram Web Link
ساسانیان همچنین بین سده‌های سوم و هفتم، پل ارتباطی خوبی برای تجارت و مبادلات اوراسیا بودند که شامل مسیر تجاری آسیای میانه یعنی راه ابریشم بود. واژگان فارسی میانه مرتبط با تجارت به‌خوبی نشانگر رشد و توسعه‌ی فعالیت‌های بازرگانی در این دوره هستند.

اغلب نهادها و امور اداری اسلامی ریشه در زمان ساسانیان دارند. واحد اداری اسلامی «دیوان» که اهمیت ویژه‌ای داشت از آن جمله بود.

از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۱۱ و ۱۲

#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر

@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
در بین چپ افراطی، مرگ چگوارا در سال ۱٩۶۷ و شکست تظاهرات دانشجویی سال ۱٩۶۸ در اکثر ملت‌های غربی _ به‌ویژه قیام‌های دانشجویی در فرانسه _ به خشم و سرخوردگی دامن زدند. بسیاری از بیانیه‌های تروریستی‌ای که پس از سال ۱٩۶۸ انتشار یافته‌اند به‌صراحت از این رویدادها…
کنگره جهانی ویتنام در برلین غربی

بهمن ۱۳۴۶ (فوریه ۱۹۶۸) کنگره جهانی ویتنام در برلین غربی تشکیل شد. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، علمی و فرهنگی اروپا چون برتراند راسل، ژان پل سارتر، لوچينو ویسکونتی، پیر پائولو پازولینی، آلبرتو موراویا، هلموت گلویتسر، ارنست بلوخ و هربرت مارکوزه، پیام‌های همبستگی خود را به کنگره فرستادند.

در این کنگره جوانان کشورهای اروپایی، ترکیه، کشورهای عربی و آفریقایی شرکت داشتند. همچنین شماری از محصلان، دانشجویان، کارگران و روشنفکران آلمانی نیز در کنگره شرکت کردند. تعدادی از اعضای کنفدراسیون نیز که خود از برگزار کنندگان کنگره بود، در این مجمع شرکت داشتند.

کنگره هدف خود را «همبستگی نیروهای انقلابی و پیشرو با خلق‌های ویتنام و پشتیبانی از نبرد قهرمانانه آنان»، اعلام کرد. کنگره ضمن بررسی «ماهیت امپریالیسم آمریکا و انگیزه حمله نظامی آن کشور به ویتنام»، به بررسی رابطه مبارزه مردم ویتنام با «جنبش‌های ضداستعماری در جهان سوم پرداخت». در این نشست، نمایندگان جنبش سیاه‌پوستان آمریکا، دانشجویان آمریکای لاتین و کنفدراسیون جهانی، مطالبی را پیرامون مبارزه مردم ویتنام عنوان کردند.

بهمن نیرومند، دبیر انتشارات کنفدراسیون، طی سخنرانی خود، ضمن بررسی اهمیت انقلاب ویتنام و تأثیر آن در سرنوشت جنبش‌های آزادی‌بخش چنین گفت:
«اگر مبارزات دانشجویان ایرانی و آلمانی جهت برملا کردن ماهیت رژیم فاشیستی ایران در حین سفر شاه به آلمان عامل یگانگی دانشجویان ایرانی و خارجی مقیم آلمان گردید، به حق باید نبرد ملت ویتنام یک فاکتور مهم برای اتحاد تمام نیروهای مترقی ضدامپریالیستی گردد.»
(به نقل از ۱۶ام آذر، شماره یک، بهمن ۱۳۴۶، فوریه ۱۹۶۸، صفحه ۸)

پتر وایس، نویسنده معروف آلمانی، اریش فرید، شاعر و نویسنده اتریشی، ارنست ماندل، اقتصاددان بلژیکی و رودی دوچکه، از رهبران جنبش دانشجویی آلمان، طی سخنرانی‌های خود به بررسی رابطه میان نبرد مردم ویتنام و جنبش‌های انقلابی در کشورهای سرمایه‌داری جهان پرداختند.

کنگره با بررسی امکانات مربوط به مبارزات ضدامپریالیستی در کشورهای سرمایه‌داری، کار خود را به پایان برد. هدف دیگر کنگره برپا ساختن یک تظاهرات جهانی برضد آمریکا بود.

مقامات دولتی در برلین غربی، کوشش‌هایی را برای ممنوع ساختن تظاهرات به کار بردند که به نتیجه نرسید و سرانجام مجبور شدند با برگزاری آن موافقت کنند. این تظاهرات که با شرکت نزدیک به ۲۰ هزار نفر از شهرها و کشورهای مختلف جهان برگزار شد، نشانه همبستگی جوانان با جنبش مردم ویتنام بود.

تظاهرکنندگان تصویرهای لنین، هوشی‌مین، چه‌گوارا، روزا لوکزامبورگ و سایر رهبران جنبش‌های چپ و کمونیستی را حمل می‌کردند. پرچم جبهه آزادی‌بخش ویتنام نیز همه جا در اهتزاز بود. تظاهرکنندگان با گذشتن از خیابان اصلی شهر، مقابل ساختمان اُپرا (محل کشته شدن بنو اونه‌زورگ، دانشجوی آلمانی) گرد آمدند و ضمن تصویب قطعنامه‌ای، «همبستگی با مردم ویتنام و ضرورت پیکار با امپریالیسم جهانی» را در همه جبهه‌ها اعلام کردند.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۵-۱۸۳

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
در کنگره جهانی ویتنام که در برلین غربی و دانشگاه صنعتی برلین برگزار می‌شد، جنبش دانشجویی آلمان، همبستگی خود را با انقلابیون کمونیست ویتنام اعلام کرد.

پی‌نوشت: سخنرانی رودی دوچکه، از رهبران جنبش دانشجویی آلمان در دهه ۶۰ میلادی

#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
آغاز و گسترش جنبش جهانی دانشجویان و چپ نو

با گسترش جنگ ویتنام، جنبش دانشجویان و جوانان نیز رو به رشد بود. این جنبش که با اعتراض به تجاوز آمریکا در ویتنام پا گرفته بود، در فاصله کوتاهی به جریانی عمومی تبدیل شد و جهان سرمایه‌داری را با بحرانی سیاسی روبرو ساخت.

جنبشی که بیش از پیش خصلت شورشی و ضدسرمایه‌داری بر خود گرفت و زمینه‌ساز گرایش و جریانی شد که به جنبش «چپ نو» شهرت یافت.

این حرکت تأثیر قابل توجهی بر چگونگی شکل‌گیری فعالیت‌ها و عملکرد کنفدراسیون داشت. مقالات متعددی که پیرامون جنبش جوانان و دانشجویان در نشریات کنفدراسیون به چاپ رسید و سمینارهایی که برای بررسی این حرکت تشکیل شد، نشانه دامنه و تأثیر آن بر مبارزه دانشجویانی بود که در صفوف کنفدراسیون جهانی متشکل شده بودند.

سال ۱۹۶۸، سال اوج این جنبش، سال تظاهرات‌ها و اعتصاب‌ها، سال شورش جوانان و دانشجویان برضد مناسبات حاکم در جهان غرب بود.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۵

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
حفظ میراث فرهنگی ایران و تشویق و ترویج هنر نیز موردتوجه قرار گرفت.

هنرسرای موسیقی بنا شد تا به گردآوری و تنظیم موسیقی محلی و ترانه‌های سنتی ایرانی بپردازد. از برنامه‌های موسیقی همگانی برای نخستین‌بار حمایت رسمی به عمل آمد.

فرهنگستان پایه‌گذاری شد تا لغت‌های عربی و ترکیِ وارد در زبان فارسی را بزداید و در صورت امکان واژگان فارسی جای آنها نشاند.

جشن هزارۀ فردوسی در ۱۳۱۳ در مشهد، نزدیک زادگاه شاعر، با حضور خاورشناسان برجستۀ غربی برگزار گردید.

در ۱۳۰۹ قانونی مربوط به کشف و حفظ اشیاء و آثار منقول و غیرمنقول باستانی به تصویب مجلس رسید، و مقررات اعطای حق مساحی و حفاری به مؤسسات داخلی و خارجی به‌موقع اجرا نهاده شد.

اندکی بعد موزۀ ایران باستان به‌وجود آمد. عمران شهری افزایش فراوان یافت، و ساختمان‌های معظمی در تهران بالا رفت.

"ایران: برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها"، سیروس غنی، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۹۲، ص ۴۲۰

#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#حکومت_قانون_در_ایران

@HistoryofIran_Official
تظاهرات علیه جنگ ویتنام در برلین غربی
سال ۱۹۶۸ میلادی

#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
راهپیمایی اعتراضی بر ضد جنگ ویتنام
سال ۱۹۶۸ میلادی
آلمان غربی

@HistoryofIran_Official
زمستان ۱۹۶۸، آلمان غربی شاهد تظاهرات دانشجویان برضد جنگ ویتنام و اعتراض به سیاست فرهنگی کشور بود.

در ادامه تظاهرات که در شهرهای بزرگ آلمان غربی جریان داشت، برخوردهای شدیدی میان دانشجویان و مأموران انتظامی رخ داد. سرانجام اتحادیه ملی دانشجویان آلمان فدرال، در اعتراض به تصویب «قوانین اضطراری» که تحدید آزادی‌های دمکراتیک را به دنبال داشت، اعلام سه روز اعتصاب عمومی کرد.

دانشجویان در بسیاری از مدارس عالی و دانشگاه‌ها از اعتصاب پیروی کردند و پلیس به دانشگاه فرانکفورت که از طرف دانشجویان، دانشگاه کارل مارکس نامگذاری شده بود، حمله برد. متعاقب این امر، رئیس دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشگاه را برای مدت یک هفته تعطیل کند.

در سویس، بلژیک و لوکزامبورگ نیز تظاهرات صورت گرفت. دانشجویان سویسی در شهرهای زوریخ و بِرن خواستار برقراری روابط دمکراتیک در دانشگاه‌ها شدند.

دانشجویان دانشگاه‌های بلژیک با اشغال دانشگاه، پرچم‌های سرخ و سیاه را بر فراز ساختمان‌های دانشگاه افراشتند و با تشکیل گروه‌های «مجمع آزاد»، به بحث پیرامون مسایل سیاسی پرداختند.

در واپسین روزهای زمستان ۱۹۶۸، انگلستان شاهد تظاهرات دانشجویان برضد جنگ ویتنام بود. در تظاهراتی که به همین مناسبت در لندن صورت گرفت، دانشجویان پرچم جبهه آزادی‌بخش ویتنام را با خود حمل می‌کردند.

آن‌ها موفق شدند پس از زد و خورد با نیروهای انتظامی، پرچم جبهه آزادی‌بخش ویتنام را بر بالای ساختمان سفارت آمریکا نصب کنند. دانشجویان ایرانی عضو کنفدراسیون در آن تظاهرات و جنبش اعتراضی دانشجویان در دیگر کشورهای اروپایی حضوری فعال داشتند.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۶

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
درگیری پلیس سواره‌نظام با معترضان ضد جنگ ویتنام
لندن، مارس ۱۹۶۸ میلادی

@HistoryofIran_Official
ژوئن ۱۹۶۸، تظاهرات دانشجویان دانشگاه برکلی در آمریکا با خشونت پلیس سرکوب شد. دانشجویان در مقابل، تظاهرات گسترده‌ای را سازمان دادند و رونالد ریگان، فرماندار کالیفرنیا، گارد ملی را برای رویارویی با تظاهرات دانشجویان فرا خواند. متعاقب این امر که به زد و خوردهای متعدد خیابانی کشید، دولت ایالتی در برکلی حکومت نظامی اعلام کرد.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۷

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
دانشگاه‌های یونان نیز به مرکز مقاومت و مبارزه با دیکتاتوری آن کشور تبدیل شد. رژیم حاکم برای درهم شکستن مقاومت مخالفان، ۵۰۰۰ نفر را بازداشت و تبعید کرد. شماری از دستگیرشدگان در دادگاه‌های نظامی به زندان‌های طولانی محکوم شدند.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۷

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
آخرین هفته ماه مه ۱۹۶۸، دانشجویان ایتالیایی در اعلام همبستگی با دانشجویان فرانسوی، دانشگاه رُم را در پایتخت کشور اشغال کردند. در ادامه اشغال دانشگاه، نیروهای دست راستی و عناصر وابسته به گروه‌های فاشیستی به دانشگاه حمله کردند. دامنه این وقایع به چند شهر دیگر ایتالیا نیز کشیده شد. در ناپل، هزاران دانشجو همبستگی خود را با مبارزه دانشجویان فرانسوی اعلام داشتند. دانشجویان در بسیاری از دانشگاه‌های ایتالیا با تشکیل سمینارهای تحقیق و مطالعه پیرامون مسایل کشورهای جهان سوم، خواستار تجدیدنظر در روابط ایتالیا با این کشورها و انجام اصلاحات در نظام آموزشی کشور شدند. اعتراض به حضور آمریکا در ویتنام، در همه حرکت‌های اعتراضی دانشجویان به چشم می‌خورد.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۸

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
سرکوب تظاهرات گروه‌های چپ‌گرا و جنبش دانشجویی توسط پلیس ضدشورش، ماه می ۱٩۶۸ میلادی، پاریس، فرانسه @HistoryofIran_Official
نقطه اوج حرکت‌های دانشجویی جنبش ماه مه ۱۹۶۸ فرانسه بود.

دانشجویان فرانسوی در پی اعتراض به دستگیری‌هایی که به‌دنبال تظاهرات ویتنام رخ داده بود، دانشکده فلسفه سورین پاریس را که از مدتی پیش با ناآرامی‌هایی روبرو بود، اشغال کردند. یک ماه بعد، اعتصاب بیشتر دانشگاه‌های کشور را فرا گرفت.

روز اول ماه مه، تظاهرات گسترده‌ای با شرکت دانشجویان و کارگران در پاریس برگزار شد. این تظاهرات که نشانه همبستگی و فصل مشترک جنبش اعتراضی آنان بود، چشم‌انداز تازه‌ای را در راه دست یافتن به خواسته‌های عمومی می‌گشود.

دیگر آوازه یگانگی دانشجویان و کارگران فرانسوی از مرزهای کشور گذشت و جنبش اعتراضی جوانان را فرا گرفت. اعتصاب کارگران کارخانه اتومبیل‌سازی رنو، این امکان را بیش از پیش تقویت کرد و نمونه‌ای از اتحاد میان دانشجویان و کارگران شمارده شد.

چند روز بعد، با پیوستن گروه‌های مردم به تظاهرات که گاه تا پاسی از نیمه‌های شب ادامه یافت، کار به سنگربندی و نبرد خیابانی با نیروهای انتظامی کشید.

سیزدهم ماه مه در فرانسه اعتصاب عمومی اعلام شد. ده میلیون کارگر دست به اعتصاب زدند و اقتصاد فرانسه را با بحران کم نظیری روبرو کردند. سرانجام دوگل، رئیس جمهور کشور که اساس نظام اجتماعی فرانسه را با خطر فروپاشی روبرو می‌دید، برای ملاقات با فرمانده ارتش نیروهای فرانسوی مستقر در آلمان، به آن کشور رفت. بعدها، پس از برملا شدن سفر پنهانی دوگل، مفسران سیاسی این اقدام را کوششی برای جلب پشتیبانی آن ارتش، جهت حمله احتمالی به پاریس و کودتای نظامی ارزیابی کردند.

سرانجام جنبشی که فرانسه را تا آستانه از هم پاشیدگی نظم اجتماعی کشاند و امکان انقلاب در نظام سرمایه‌داری را به واقعیت روز بدل کرد، به خاطر عدم هماهنگی میان نیروهای شرکت کننده در اتخاذ سیاستی یگانه و کرنش حزب کمونیست آن کشور در برابر دولت، به انشعاب و شکست کشیده شد. با این همه، جنبش ماه مه فرانسه تأثیر غیرقابل انکار خود را بر جنبش دانشجویی جهانی، بر زندگی اجتماعی و بر وجدان عمومی جامعه باقی گذاشت.

انقلاب ویتنام جهان غرب را با بحران روبرو ساخت و جوانان بی‌شماری را به مبارزه کشاند. آنان همه ارزش‌های جهان غرب را به پرسش کشیدند و دورنمایی را جایگزین آن کردند که در «نبرد با امپریالیسم و پشتیبانی از انقلاب در جهان سوم»، تجلی می‌یافت. دیگر همه اساس نظام سرمایه‌داری در نظر دانشجویانی که پرچم ویتنام را به نشانه‌ای از همبستگی تبدیل کرده بودند، فرو می‌ریخت و آرمان سوسیالیسم، انقلاب کارگری و گرایش به چپ را جایگزین آن می‌ساخت.

جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، حمید شوکت، تهران، نامک، ۱۳٩۱، ص ۱۸۸ و ۱۸۹

#کنفدراسیون_جهانی_محصلین_و_دانشجویان_ایرانی
#کنفدراسیون_دانشجویان_ایرانی
#کمونیسم
#مارکسیسم
#مارکسیسم_لنینیسم
#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
معترضی که در جریان جنبش دانشجویی ماه می سال ۱۹۶۸ در پاریس، به سمت پلیس سنگ پرتاب می‌کند.

#جنبش_دانشجویی

@HistoryofIran_Official
از مهم‌ترین پی‌آمدهای برقراری مشروطیت استوار شدن شالوده‌ی ملّیت و دولت – در معنای جدید آن یعنی State در زبان انگلیسی – بود که در متن اشاره‌هایی به آن آمده است.

در ایران، ملّت و دولت تاریخی بسیار کهن دارند و احتمال دارد بتوان نشان داد که ایرانیان کهن‌ترین قومی هستند که خود را به عنوان ملّت فهمیده و در «میهن» خود نیز دولتی را تأسیس کرده‌اند که می‌توان آن را «دولت ملّی» خواند.

می‌دانم که مخالفان این نظر اندک نیستند و در سال‌های اخیر نیز که شرایطی فراهم آمده است که بتوان به هر بهانه‌ای خود را در پسِ پشتِ خودکامگی رضا شاه پنهان و از هر یاوه‌ای دفاع کرد بسیار گفته و تکرار کرده‌اند که آن شاه ایران را به ملّت تبدیل و کوشش کرد دولتی برای آن ملّت نوبنیاد «دست-و-پا» کند.

گروهی نیز تاریخ پیدایش ملّت ایران و دولت آن را با مسامحۀ بسیار به برقراری مشروطیت می‌رسانند و ایجاد آن دو را از دستاوردهای روشنفکران غربزده‌ای می‌دانند که به پیروی از هواهای نفسانی - یا «اهواء» - معنای جدید ملّت را جانشین تداول کهن آن کردند و، بدین سان، ملّت ایران با دولت استبدادی آن ایجاد شد. وارد کردن رضا شاه در این بحث هم‌چون تیغ آبدادۀ برهان قاطعی است که هیچ استدلالی در برابر آن نمی‌تواند مقاومت کند.

تردیدی نیست که مدعیان چنین نظریه‌های بدیهی، در مخالفت با گفتۀ اسپینوزا، «جهل را دلیل» قرار می‌دهند. اینان، و نیز دیگر مدعیان، کافی است مشروح مذاکرات مجلس اول را که دو دهه پیش از به سلطنت رسیدن رضاشاه منعقد شده بود از نظر بگذرانند تا بدانند که در آن مذاکرات ملّت حتی در یک مورد در معنای کهن، یا نزدیک به آن، نیامده و همۀ نمایندگان چنان از «دولت» _ در متن: «حکومت» و «سلطنت»، که توضیح آن خواهد آمد _ و ملّت ایران سخن می‌گویند که گویی وجود آن دو در نظر آنان اموری بدیهی و کهن هستند.

این نکته شایان توجه است که مجلسِ اول «مجلس طبقاتی» یا مجلس اصناف مردم ایران بود و جای شگفتی نیست که نمایندگان همۀ طبقات، یا اصناف، اصطلاحات حکومت و ملّت ایران را به یکسان می‌فهمیدند و اخلالی در گفتگوی میان آنان ایجاد نمی‌شد. تردیدی نیست که اگر این اصطلاحات جعل جدید می‌بود امکان نداشت همۀ نمایندگان بتوانند آن‌ها را به یکسان بفهمند و به دقت به کار ببرند.

اگر واقعیت ملّت ایران و دولت امری نبود که در وجدان عمومی ایرانیان رسوخی داشته باشد، چنان‌که از طریق مفهوم مخالف کاربرد مورد «قانون اساسی» می‌توان دریافت، حتی اگر آنان اصطلاحات جدید «ملّت» و «دولت» را چنان‌که باید نمی‌توانستند بفهمند، بعید بود همگان بتوانند به اجماع آن اصطلاحات را درست به کار ببرند. آن‌چه مدعیان متوجه نشده‌اند این نکتۀ اساسی است که جنبش مشروطه‌خواهی، با تأسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد و، بدین سان، همۀ شئون کهن آن را نوآئین کرد. در ایران، این نو شدن به معنای خَلقِ از عدم نبود، بلکه همۀ مواد نو شدن در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشت و مشروطیت صورتی نوآئین به آن مواد داد.

ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۹-۷

#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومت‌قانون
#جواد_طباطبایی
#جوادطباطبایی
#مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران

@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
شریعتی، و بسیاری از روشنفکران دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی، اهل تحقیق نبودند که بتوان از آنان انتظار حرف سنجیده و دانش‌پژوهشانه داشت؛ با این همه، اشکال از آنان نیست که سخن سنجیده‌ای نمی‌گفتند، زیرا آنان، به عنوان روشنفکران، اهل پیکار سیاسی بودند و مکانی در…
اگرچه جنبش مشروطه‌خواهی مردم ایران، چنان‌که پائین‌تر نیز با اندک تفصیلی خواهم گفت، نتوانست نظریه‌پردازان فلسفۀ سیاسی خود را بپروراند، اما با پیروزی آن جنبش، و تحولی که در نظام سیاسی و در اصلاحِ نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به وجود آورد، راه را بر سَلَفی‌گری از سنخی که در برخی از کشورهای اسلامی، بویژه در مصر، پدیدار شد، بست، و این خود امری مهم و شایان توجه بود، اما نتوانست خلأ امکان تدوین نظریه‌ای برای فلسفۀ سیاسی را نیز پر کند.

اگرچه پس از دهه‌های بیست و سی خورشیدی، با پایان یافتن عمر مفید حزب تودۀ ایران و شکست آن برای تبدیل شدن به یک حزب ملّی، سازمان‌های اسلام‌گرای با ایدئولوژی‌های التقاطی، مانند «سوسیالیست‌های خداپرست»، تشکیل یافتند، اما در شرایط پس از پیروزی مشروطیت نتوانستند موفقیت چندانی به دست آورند و، به تدریج، یا به محفلی از چند فعال سیاسی تبدیل شدند یا برخی از عناصر آشوب‌طلب از آن‌ها جداسری آغاز کردند و به ترورهایی دست زدند، که البته نمی‌توان چنین محافل یا گروه‌هایی را سازمان‌های سیاسی در معنای دقیق کلمه دانست.

دهۀ چهل، با ژرف‌تر شدن بحران جامعۀ در حالِ گذار ایران، سال‌های همۀ خطرها نیز بود. به اجمال، می‌توان گفت که، از سویی، امتناع تدوین فلسفۀ سیاسی مشروطیت خلئی در قلمرو نظر ایجاد کرده بود و، از سوی دیگر، علوم اجتماعی دانشگاه مادر، زیر تأثیر ایدئولوژی‌های سیاسی که از غرب وارد می‌شد، و مارکسیسم مبتذل روسی، به نوعی از مارکسیسم در صورت جامعه‌شناسی مسخ می‌شد. این راهِ مسخِ جامعه‌شناسی به عنوان بِئسُ‌البَدَلِ مارکسیسم را امیرحسین آریانپور، که پائین‌تر اشاره‌ای به نوشتۀ او خواهم آورد، در نخستین سال‌های دهۀ چهل هموار کرد و از آن پس نیز با رساله‌پراکنی‌های «اجتماعی-مردم‌شناسی» آل احمد، و برخی از همپیالگان او، مانند غلام‌حسین ساعدی و صمد بهرنگی، و برخی دیگر از مارکسیست‌های شرمگین، که در «مؤسسۀ تحقیقات اجتماعی» دانشگاه تهران جمع شده بودند، علوم انسانی و اجتماعی کشور به نوعی جانشین مارکسیسمی شد که به طور رسمی ایدئولوژی دشمن نظام به شمار می‌آمد.

این استتارِ مارکسیسم در زیِّ علوم انسانی و اجتماعی و در سنگرِ التقاطی از همۀ ایدئولوژی‌های سیاسی عقب‌ماندۀ جهان‌سومی، که امثال آل احمد استادان آن به شمار می‌آمدند، زمینۀ آشوب ذهنی گسترده‌ای را فراهم آورد و نخستین کسی که توانست از همۀ امکاناتی که این آشوب ذهنی در اختیار او می‌گذاشت بهره‌برداری کند علی شریعتی بود که نه جامعه‌شناس بود، نه مارکسیست، اما خطابه‌های او، که ژرفای خلأ فکری آن‌ها با عمق فاجعۀ عقب‌ماندگی جهان سومی پهلو می‌زد، اگر بتوان گفت، تجسّدی مسخ شده از آن دو بود که در وجود فعال سیاسی مخالف‌خوانِ آشوب‌طلب او تثلیث رقّت‌انگیزی را می‌آفرید و با همین جاذبۀ رقّت‌انگیز از ساده‌دلان همۀ گروه‌های اجتماعی دل می‌برد.

ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۳ و ۲۴

#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومت‌قانون
#جواد_طباطبایی
#جوادطباطبایی
#مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران

@HistoryofIran_Official
دربار رضاشاه بیشتر در شکل یک مرکز دیوان‌سالاری قوی عمل می‌کرد که بوروکراسی جدید دولتی بدنۀ آن را شکل می‌داد.

[رضاشاه] سلسله‌ای از اقداماتی را انجام داد که مستقیم یا غیرمستقیم قدرت روحانیون را هدف قرار داده بود. کاستن از تعداد روحانیون در مجلس، ایجاد و راه‌اندازی محاکم جدید قضایی و محدودساختن محاکم سنتی مذهبی، سیستم جدید آموزشی و کوتاه‌کردن دست روحانیت از امور آموزشی، کشف حجاب، متحدالشکل کردن لباس و الغای رسم بست‌نشینی از جملۀ این اقدامات بودند.

رضاشاه در پی برخورد با قدرت علما و برقراری سیستم قضایی جدید و برقراری قوانین و مقررات سکولار در کشور بود. وزارت عدلیه قدیم منحل و وزارت دادگستری جای آن را گرفت که سازوکار آن برپایه حقوق جدید قرار داشت. حل‌وفصل مسائل شخصی که تا قبل از آن بر عهدۀ علما بود و ازدواج و طلاق و نگهداری اطفال را شامل می‌شد، برعهده دادگاه بود.

امتیازات دیگر از قبیل دفاتر ثبت اسناد از روحانیون سلب و قانون مدنی مصوب ۱۹۳۵ جایگزین قوانین شرعی قدیم شد. ماحصل این اقدامات به‌هرحال کاهش روزافزون قدرت قضایی روحانیون بود.

به یک تعبیر، اقدامات عمدۀ دولت رضاشاه زمینه‌سازی عملی برای شعارهای مشروطه بود. شعارهایی که در جامعه سنتی ایران با ساختاری ایلاتی و عقب‌مانده جایگاهی نداشت و به ناچار در سطح باقی مانده بود، از این منظر با شکل‌گیری دولت مدرن شعارهای عصر مشروطه نمودی عینی یافت و پیامدها، نتایج و الزامات حاصل از آن فراتر از اقلیتی روشنفکر در جامعه خود را نشان داد.

جابه‌جایی دو انقلاب؛ چرخش‌های امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجف‌زاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۷۶ و ۲۷۷

#جابه‌جایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی

@HistoryofIran_Official
2024/06/01 01:06:05
Back to Top
HTML Embed Code: