Telegram Web Link
📸
چند پوستر زیبا از فیلم شمال از شمال غربی ساخته الفرد هیچکاک
Join👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تیتراژ آغازین
+ موسیقی فیلم شمال از شمال غربی


🎬 شمال از شمال غربی ١٩۵٩

Join 👉 @honar7modiran
روایت فیلم به خلق وقایع “دلهره‌آور” در جهت آگاه ساختن مخاطب از حادثه و نتیجه ناگوار و بی‌خبر گذاشتن پرسوناژ محوری از وقایع پیش‌رو بسیار نزدیک است.
ماهیت توزیع اطلاعات برای تعلیق‌های هیچکاکی کاملا شناخته شده است، او به تماشاگر چیزی را نشان می‌دهد که خود شخصیت‌محوری قادر به دیدن آن نیست.
دوربین هیچکاک زمانی که قرار است چیزی جان قهرمان را تهدید کند، آن را در همان ابتدا نشان می‌دهد و با یادآوری مداوم این عامل تهدید کننده خلق تعلیق را برای فیلم به ارمغان می‌آورد.
در سکانس‌های آغازین فیلم و در صحنه هتل، دوربین مرتبا راجر را دنبال می‌کند اما به‌یکباره با کاتی شلاقی مدیوم شات دو فرد ناشناس را در قاب به تصویر می‌کشد. آن دو در نهایت به سمت راجر آمده و او را با خود می‌برند.
به‌طور کلی روایت و وحدت سببی “شمال از شمال‌غربی” با تلفیق دو گزاره “تعلیق” و “دلهره” در شکلی فراگیر به خلق کشمکش و جذابیت می‌پردازد. افزون بر این، روایت فیلم تماما بر قواعد سینمای کلاسیک بنا شده، چراکه پیرنگ در روایتی عرضه می‌شود که به صورت خطی مدام بر اساس تعلیق و غافلگیری به پیش می‌رود -البته که همچون سایر فیلم‌های جاسوسی پیرنگ نسبتا پیچیده‌ای هم دارد، اما فرم قصه‌گویی‌اش در مدیوم همان موازین سینمای کلاسیک پیاده‌ریزی شده است.
#علیرضا_هنگوال
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Forwarded from 🎆نشان چیرگی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئو/
🎆با «نشان چیرگی» برگشتیم

🎆اندکی این مثنوی تاخیر شد!
و اکنون، بیش‌تر و بیش‌تر درک می‌کنیم که چقدر «آئین ما»، بهنگام و درست بوده است.

🎆شما همه کار کرده‌اید، جهان درون و بیرون‌تان را همساز ساخته‌اید و... ، اما باز هم یک اتفاق، دنیا و برنامه‌هاتان را به‌هم می‌ریزد. چرا!؟ چون ما، انسان‌ها به‌هم مرتبطیم...

🎆«نشان چیرگی» به‌موقع بود و به‌موقع است. در پایان «همین ماه»، ما دوباره آغاز می‌کنیم و دوباره هم‌ساز و همدل و هم‌کلام می‌شویم. این تنها، یک پیش‌درآمد بود.

🎆یادتان که هست؟ گفته بودیم؛ هر سفری با «مسافر»ش تعریف می‌شود... ؛ ما همه مسافران این سفریم.

@neshan_chiregi
توی دنیای تبلیغات گفتن هیچ چیزی، دروغ محسوب نمیشه.

«راجر تورنهیل» مدیر یک شرکت تبلیغاتی در نیویورک هست که به قول خودش دروغ نمی‌گوید و فقط کمی اغراق می کند.

🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱/۷

تیتراژ و سکانس آغازین شمال از شمال غربی


🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
در صحنه ابتدایی فیلم مردی را می بینیم که در میان انبوهی از جمعیت آرام آرام شخصیت او بولد شده و هیچکاک به خلاقانه ترین شکل ممکن مردی را که میخواست سوار تاکسی شود را با دروغی که به او گفت جای اورا گرفت.
سپس همکارش به او ( گرانت) می گوید فهمید، که به او دروغ گفتی و اینجا کری گرانت با یک جمله هویت نقش اول فیلم را برای مخاطب روشن میکند.

کری گرانت :
دردنیای تبلیغات هیچ چیز دروغ محسوب نمیشود  این یک دروغ مصلحتی بود

و اینجاست هویت او اشکار میشود  که مخاطب با یک مدیر تبلیغاتی سروکار دارد و سکانس به سکانس با چالش هایی که او مواجه میشود مخاطب را با خود همراه میکند در واقع این هنر هیچکاک است گویی که او نقشی را دارد ایفا میکند.
#محمد_علیزاده_دهنوی
🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
​به جرات میتوان گفت با یکی از سرگرم کننده ترین اثار سینمای امریکا طرف هستیم اثری که هم به رسالت اصلی خود یعنی سرگرمی وفاداراست و هم انکه توانسته مفاهیم ارزشی خود را در زیر لایه محتوایی خود به دور از هر گونه ذوق زدگی ارایه دهد در نگاه اول اثر پیش رو از هیچکاک تمرکز زیادی بر به نمایش گذاشتن تضاد فردیت در مقابل جامعه دارد اساسا از دل این چنین مفاهیم است که قهرمان شکل میگیرد حضور قهرمان ها  یا اشخاص نامیرا جز اصول اولیه و ابتدایی  سینمای کلاسیک است که هیچکاک به درستی در جهت خلق ان قدم برداشته است 
اگر بخواهیم به صورت موشکافانه نگاهی به اثر پیش رو داشته باشیم باید به عرض برسانم تیتراژ فیلم با یک در هم تنیدگی و پیچیدگی خط های عمودی و افقی و به طور کلی یک شلوغی به نمایش در میاید و این به منزله همان جامعه پر از رفت و امد و جهان پر از ازدحام و انسان هایی میباشد که بی هیچ اعتنایی از کنار هم گذر میکنند در حالیکه این گذر، زمانی ارزشمند است که در پی یک کنش از هر فرد، واکنشی از فرد دیگر حاصل شود که اینگونه نیست اثر با همه ازدحام  و شلوغی اش  یک سردی با خود به همراه دارد.
موسیقی متن که توسط برنارد هرمن ساخته شده است  برای ما فضایی را مجسم میکند که بلا تکلیف است این دقیقا همان بلایی است که بر سر کری گرانت در نقش راجر تورنیل می‌آید.
میتوان اینگونه برداشت کرد که هیچکاک زمان ساخت این اثر تاثیر پذیری قابل توجهی از شکسپیر در نمایشنامه  هملت داشته است  انجا که  میگوید «به هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمی‌شناسم، جنون من تنها در هنگامیست که باد از شمال - شمال غربی می‌وزد.» کری گرانت چکیده بخشی از این جامعه مدرن است.  
هیچکاک در همان ابتدا به ما میفهماند که این شخص که تبلیغاتچی هم هست دارای بی اخلاقی هایی نیز میباشد درهیچ کجای اثر تلاشی را از هیچکاک در جهت تشریح  شخصیت های دیگر کاراکتر ها شاهد نیستیم به طور کلی دلیل این امر نیز روشن است چرا که وی قصد دارد قصه از دیدگاه  راجر تور نیل روایت گردد و مخاطب تمام انچه را ببیند که راجر تورنیل میبیند بدین ترتیب تیپ شخصیتی راجر تور نیل و اتفاقی که او را تحت تاثیر قرار میدهد همگی دال بر اهمیت مباحث روانشناختی اینگونه اشخاص میباشد هیچکاک سعی دارد ضمن ارایه یک داستان قابل قبول شیوه برخورد او را با حادثه مورد نظر انالیز و بررسی کند اساسا فیلم را به این دلیل تماشا میکنیم که همچون یک آینه انعکاس دهنده واقعیت های زندگیست و هیچکاک به درستی این موضوع را در ک میکند برای همین موضوع هم هست که وی نقطه عطف اول را یک تصادف قرار میدهد اتفاق و تصادف بخش غیر قابل انکار زندگی روزمره ما  میباشد یک اتفاق ساده در محل قرار کاری سبب میگردد که گروهی تبهکار او را به جای شخصی دیگر از مامورین جاسوسی امریکا اشتباه بگیرند همین اشتباه به یکباره ما را وارد حلقه بحران مینماید و این دقیقا همان جاییست که پرده دوم اغاز میگردد هیچکاک از همان ابتدا نماهای خود را طوری باز یا بسته میگیرد که مخاطب خود را باشخصیت اصلی یعنی کری گرانت از حیث احساسات هم سو و هم جهت نماید برای مثال پلان اولین رو به رویی او با تبهکار ها و دستگیری وی را در ذهن مرور کنید
نما از جلو و به گونه ای میباشد که ما هیچ تصویری غیر از راجر تور نیل نمیبینیم در همین لحظه است از کنار دیوار دستی ظاهر میگردد که ما را همچون او غافلگیر میکند توجه داشته باشید  فیلم تمام مدت لحن مزاح و شوخی خود را حتی در جدی ترین سکانس ها حفظ میکند باز هم باید به هیچکاک افرین گفت  چرا که نشان میدهد وی با طبیعت زندگی کاملا اشناست  لازم به ذکر است به عقیده من  کری گرانت به خصوص در سکانس های ابتدایی بسیار کاریکاتوریزه و به دور از واقعیت عمل میکند  این عدم جدی گرفتن  محتوای اثر توسط هیچکاک به ما یاد اور میشود که برای القای صحیح حس یک واقعه لازم نیست تماما همه را مثل بمب بر سر مخاطب فرود بیاوریم بلکه همه چیز همچون زندگی از فاصله دور  ارام ارام و با یک منطقی به ما نزدیک میشود به عبارتی در این شیوه نگرش میتوان کوچکی و بزرگسالی هر شخص را مثال اورد که هر کس متناسب با اندازه ظرفش موضوعات پیرامون خود را درک میکند و هر چه بزرگتر میشویم  میزان جدیت زندگی  نسبت به شوخی های ان بیشتر میگردد هیچکاک از راجر تورنیلی صحبت میکند که این ماجرای عوضی گرفتن را جدی نگرفته است اینجاست که هیچکاک کاریکاتوریزه کردن کاراکتر خود را با همه زیان های احتمالی اش به جان میخرد تا به فرم درست برسد این فرم برای درک بلوغ فکری کری گرانت و اساسا تغییر او از یک ادم بی بند و بار به یک ادم مسوول هیچ طوری میسر نمی شد غیر از ارایه یک لحن شوخی اجباری در دل کار.
#مهیار_محمدملکی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
⬆️ مرد عوضی 1956
⬇️ شمال از شمال غربی 1959

هیچکاک به سراغ چالش ها میرود چالش ها به سراغ کاراکترها، یکی به جای متهم یکی به جای مامور مخفی.

#محمد_علیزاده_دهنوی

join 👉 @honar7modiran
در سکانسی شاهد هستیم بدمن قصه برای رهایی از دست کاپرین سعی به نابودی او و کشتنش دارد بدین ترتیب که او را به صورت کاملا مست پشت فرمان هدایت خودروی خود قرار میدهد و راهی پرتگاه میکند در واقع این سوال مطرح میشود که کاپرین یا راجر کدام پیروز میشوند علیرغم مستی {راجر}مشاهده میکنیم کاپرین به دنبال هدایت خودرو میباشد  نکته جالبتر اینکه زمان همه این اتفاقات و جدال صورت گرفته بین دو شخصیت یعنی راجر و کاپرین در شب است این بدین معناست که شب  زمان بیدار باش و اگاهی نیست به عبارت دیگر تمامی موارد اعم از شرایط زمانی و مکانی و وضعیت وی  ما را به این سمت میبرند که با مرگ کاپرین و از دست رفت راجر این راجر است که پیروز میدان میشود تعلیق به صورت جذابی همچنان در جاده ادامه دارد تا اینکه خودروی کری گرانت توسط پلیس تعقیب میشود به بازی کری گرانت داخل خودرو دقت کنید شیوه حرکت دادن چشم ها و صدای آژیر اتومبیل پلیس شباهت زیادی به تلاش برای یک بیدار باش اجباری دارد در نهایت هیچکاک پاسخ همه این تعلیق هارا به صورت کاملا قاطعانه با فشار دادن پدال ترمز و متوقف شدن خودرو میدهد بله کاپرین پیروز میدان میشود و تبهکاران به قصد و نیت شخصیشان نمیرسند شیوه چینش خود رو ها خیلی جالب است   اول کری گرانت بعد پلیس و بعد تبهکاران .به نوعی خودروی پلیس که مظهر همان بیدار باش و یا قانون است به عنوان دیوار مستحکمی میان تبهکاران و کری گرانت قرار گرفته است تا اجازه ندهد که راجر ،راجر بماند به نوعی هیچکاک خود را طرفدار و حامی این تغییر هویت می‌داند.
#مهیار_محمدملکی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اجرای موسیقی فیلم شمال از شمالغربی اثر برنارد هرمن، فستیوال بین المللی موسیقی فیلم۲۰۱۱ به رهبری دیگو ناوارو


🎬 شمال از شمال غربی ١٩۵٩

Join 👉 @honar7modiran
الفرد هیچکاک :

فیلم خوب فیلمی است که اگر صدایش را هم قطع کنید تماشاگران کاملا در جریان داستان قرار گیرند.


Join 👉 @honar7modiran
​در ایستگاه پلیس اولین کاری که می کند، به مادرش زنگ می زند و می گوید: "من ام. راجر. پسرت." مادر صدایش را نمی شناسد (ما آن طرف خط را نمی شونیم). انگار که کری گرانت هویتش را از دست داده است. خودش هم شک کرده است که کاپلان است یا راجر ثورنهیل.
وی، آرام آرام، تمام منافذ و سپر های مدرنش را از دست می دهد. در دنیای کاپلان دیگر چیزی برای محافظت از خودش برایش باقی نمانده است. اسمش از دست رفته، هویتش از دست رفته، و مجبور می شود با یک هویت  جعلی زندگی کند.
وقتی بر می گردد و به مادر قصه را می گوید، یک صحنه ی فوق العاده داریم: صحنه ی آسانسور. که مادر کاپلان (یعنی مادر کری گرانت) و دو تبهکاری که می خواستند او را بکشند داخل آسانسور هستند. کری گرانت از پیش قصه را برای مادر گفته است. مادر، با شوخی و خنده، به آن دو تبهکار می گوید: "شما بودید می خواستید پسر مرا بکشید؟" (یعنی حرف پسرش را باور نکرده است.) همه می خندند. هیچکاک ما را می خنداند؛ ما هم می خندیم. اما پشت این خنده چه چیزی است؟ ما می دانیم که این دو تبهکار می خواستند او را بکشند! می بینید که هیچکاک چه طور شوخی و جدی را با هم پیوند می زند و مسأله را تند تر و تلخ تر می کند و در لحظه هم ما را می خنداند؟ هیچکاک سرگرمی را پیوند می دهد با عمق داستانش که از دست دادن هویت یک مرد مدرن است.
#سیدجواد_یوسف_بیک

🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#Gif
فیلم های کلاسیک، فیلم های باشکوهی اند که توانسته اند رقیب قدرتمند شان، زمان را شکست دهند و در ذهن و دل همه ی مخاطبان سینما بمانند.


کاری گرانت در نمایی از فیلم؛ شمال از شمال غربی (۱۹۵۹)

🎬 North by Northwest

Join 👉 @honar7modiran
ارنست لمن، نویسنده فیلمنامه «شمال ازشمالغربی» می خواست با مشارکت هیچکاک فیلمی ماندگار بسازد و در این امر نیز موفق بود. در سراسر کارنامه هنری هیچکاک، وی علاقه ای وسواس گونه به هویت های اشتباهی و جاسوسی داشت. اما جذاب ترین پرداخت او به این مسائل در فیلم «شمال ازشمالغربی» بوده است، با جوک ها و ماجراهایی بسیار بیشتر از همیشه. این فیلم بیشتر بر جذبه سرگرم کنندگی و جذابیت داستان تمرکز دارد و در کنار سیال بودن داستان از موسیقی عجیب و هیجان انگیز نیز بهترین استفاده را می برد. علیرغم مدت زمان غیرمعمول و بسیار بلند فیلم، پیچش های داستانی متعدد باعث شده که مخاطب هیچگاه از تماشای این فیلم خسته نشود.
🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راه‌پله‌ها در سینمای هیچکاک

در این ویدئو می‌بینیم که چگونه الفرد هیچکاک با استفاده از راه‌پله‌ها، حس تعلیق را در سینمای خود به وجود می‌آورد.



Join 👉 @honar7modiran
Forwarded from پژمانوشته
🛎 آموزشگاه سینمایی مجازی واریاسیون ورتوف تقدیم می‌کند:

برای اولین‌بار

🎬 کارگاه آموزشی و ورکشاپ آکادمیکِِ مجازی:

✍️ کارگاه تحلیل و بررسی سینمای لوئیس بونوئل

📣 تعداد جلسات؛ ۵ عدد
دوشنبه‌ها: ۲۰:۳۰

شهریه: ۴۰۰ هزار تومان

📽 کلاس آنلاین
در پلتفرم گوگل میت

شروع جلسه: ۴ تیر ۱۴۰۳


🎥 برای ثبت‌نام به آیدی پیام دهید
@pezhmankhalilzadeh

نکته مهم: تعداد ظرفیت بسیار محدود است
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۲/۷

سکانس دیدنی از شمال از شمال غربی


🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
2024/06/15 12:53:44
Back to Top
HTML Embed Code: