Telegram Web Link
🍃🍃
شدت فقر مستأجران؛ نشانه‌ای از فروپاشی عدالت اجتماعی

🖌آمارهای رسمی از سوی دولت پزشکیان حاکی از آن است که شدت فقر در میان مستأجران در برخی استان‌ها به ۸۰ تا ۹۰ درصد رسیده است. این رقم، فقط یک عدد نیست؛ بلکه تصویری از واقعیتی تلخ است که میلیون‌ها خانواده را درگیر کرده است.

مستأجران ناچارند بیش از نیمی از درآمد خود را صرف اجاره‌بها کنند؛ به این معنا که دیگر چیزی برای تغذیه سالم، درمان، آموزش و سایر نیازهای انسانی باقی‌ نمی‌ماند.
زندگی برای اکثریت مردم به چرخه‌ای فرساینده بدل شده است: هر سال باید برای تأمین ودیعه و اجاره‌ی سال آتی تلاش کنند، درحالی‌که درآمدشان به‌شدت با گرانی در همه‌ی سطوح، فاصله‌ای فاحش دارد. بسیاری از خانواده‌ها می‌گویند: "تمام سال باید از خواسته‌های ابتدایی خود بگذریم تا بتوانیم پول پیش خانه را جور کنیم." این جمله خلاصه‌ای از وضعیت انسانی است که زیر بار سیاست‌های ناعادلانه اقتصادی له می‌شود.

اما مسئله تنها بحران مسکن نیست. این بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی دولت نسبت به درد مردم، در همه‌ عرصه‌ها دیده می‌شود؛ کارگران، معلمان، پرستاران و بازنشستگان، هرگاه صدای حق‌طلبی‌شان بلند می‌شود، با سکوت و بی‌اعتنایی حاکمان روبه‌رو می‌گردند؛ و اگر اعتراضات‌‌شان گسترده شود، نخستین پاسخ حکومت نه گفت‌وگو، که سرکوب است. بازداشت و پرونده‌سازی برای بازنشستگان تأمین اجتماعی در تهران، رشت و اهواز، تنها چند نمونه از این سیاست ساختاری سرکوب است.

حاکمیت سال‌هاست که با اجرای سیاست‌هایی آگاهانه، ثروت و منابع عمومی را به جیب غارتگران و رانت‌خواران سرازیر کرده است؛ همان‌هایی که از تحریم‌ها و بحران‌ها سود می‌برند. در مقابل، بار هزینه‌های سیاست‌های ناکارآمد بر دوش مردم گذاشته می‌شود.
امروز، فقر مستأجران تنها یک مسئله اقتصادی نیست؛ که بازتاب فروپاشی نظم اجتماعی و اخلاقی‌ای است که باید بر پایه‌ی عدالت و کرامت انسانی استوار می‌بود. مردمی که سال‌به‌سال فقیرتر می‌شوند، درک می‌کنند که اصلاحات سطحی و وعده‌های تکراری کارساز نیست. آنچه جامعه نیاز دارد، تغییری بنیادین در ساختار قدرت و اقتصاد است؛ تغییری که از منافع اکثریت مردم، نه اقلیت ثروت‌اندوز، دفاع کند.

اتحاد بازنشستگان

@hw_tf
وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز ۲۶ مهر ۱۴۰۴ همزمان با پایان مهلت ده ساله قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، اعلام کرد از نظر تهران، تمامی محدودیت‌های مربوط به برنامه هسته‌ای ایران خاتمه یافته است.
در بیانیه‌ای که امروز منتشر شد، این وزارتخانه اعلام کرد: «با پایان دوره ده ساله، همه مفاد قطعنامه از جمله محدودیت‌های پیش‌بینی‌شده درباره برنامه هسته‌ای ایران و سازوکارهای مربوطه، از این تاریخ خاتمه‌یافته تلقی می‌شوند.»

@hw_tf
فرمانده انتظامی شهرستان قدس، روز ۲۶ مهر ۱۴۰۴ از پلمب ۱۵ کافی‌شاپ در این شهر خبر داد و دلیل آن را «اقدامات هنجارشکنانه» عنوان کرد.


سید نظام موسوی گفت این اقدام در چارچوب طرح «ارتقای امنیت اجتماعی» و با هدف برخورد با واحدهای صنفی کافی‌شاپ و قهوه‌خانه در بافت‌های مسکونی انجام شده است.


به گفته او، در جریان اجرای این طرح از ۳۸ واحد صنفی بازدید شد و ۱۵ واحد فاقد مجوز قانونی فعالیت که «اقدامات هنجارشکنانه» در آن‌ها محرز بود، پلمب و به صورت دایم تعطیل شدند.

@hw_tf
مصطفی کواکبیان نماینده ادوار مجلس، به‌دلیل ادعای(؟!🤔) روابط نامتعارف درباره کاترین شکدم با برخی مقامات، به ۱۴ ماه حبس و ۲سال منع فعالیت رسانه‌ای محکوم شد.


@hw_tf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساعتی پیش انبار لوازم‌یدکی و پوشاک در منطقه کرکج تبریز دچار آتش‌سوزی گسترده شد.

چندین ایستگاه آتش‌نشانی برای مهار حریق به محل اعزام شده‌اند و عملیات اطفا از چند جهت ادامه دارد. تاکنون گزارشی از خسارت جانی اعلام نشده است.


@hw_tf
کسی که فقط چکُش در اختیار دارد،
همه ی دنیا را میخ می‌بیند.

تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه ی
خبری خاص، مطالعه ی پیوسته ی کتاب‌ها
یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک
سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم
در یک گروه سیاسی یا فکری
یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر،
مسدود کردن ورودی‌های مغز
به روی تنوعات فکریِ عالَم،
و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی
باز گذاشتن، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته
و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ
برنامه‌ریزی شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور)
تبدیل می‌کند...!

زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن،
و مواجه ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه
با طرز تفکرات مختلف...

#آبراهام_مزلو

@hw_tf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در حالی که مقام‌های جمهوری اسلامی از طرح‌ها و اسناد «دانش‌بنیان» برای امنیت غذایی سخن می‌گویند، آمار رسمی خود دولت نشان می‌دهد که حدود ۸۰۰ هزار نفر در ایران به سوتغذیه شدید دچارند؛ آماری تکان‌دهنده که به‌ویژه کودکان مناطق کم‌برخوردار را دربر می‌گیرد.

@hw_tf
اثرات منفی نابرابری درآمد بر رشد مغز همه‌ی کودکان؛ حتی کودکان مرفه!

پژوهش جدیدی نشان می‌دهد کودکانی که در مناطقی با نابرابری درآمد بالا زندگی می‌کنند، حتی آنها که برخوردارترند، تغییراتی در ساختار مغزشان ایجاد می‌شود که مشکلات سلامت روان آن در آینده نیز باقی می‌ماند. اما چرا و چگونه کودکان برخوردار نیز در معرض خطرند؟! شناخت جای‌مند چارچوب مفهومی مناسبی در تبیین چنین پدیده‌هایی است.

این پژوهش که توسط پژوهش‌گران کالج کینگ لندن، دانشگاه هاروارد و دانشگاه یورک انجام شده، داده‌های بیش از ۸۰۰۰ کودک ۹ تا ۱۰ ساله در ۱۷ ایالت آمریکا را تحلیل کرده است.
پژوهشگران با استفاده از اسکن‌های ام‌آر‌آی، ضخامت، مساحت، و حجم نواحی خاصی از مغز کودکان را بررسی کرده و متوجه شدند کودکانی که در ایالت‌هایی با ضریب جینی بالاتر (شاخص نابرابری درآمد) زندگی می‌کنند، ضخامت قشری کمتری در نواحی از مغز دارند که با پردازش اجتماعی و عاطفی مرتبط است. این نواحی مغز در تنظیم هیجانات، مدیریت استرس و تعاملات اجتماعی نقش دارند. یعنی اختلال در رشد این نواحی می‌تواند خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی را در دوران نوجوانی و بزرگسالی افزایش دهد.
نکته بسیار مهم مقاله، که پژوهش کنونی را از سایر پژوهش‌های مشابه متمایز می‌کند، این است که تأثیر نابرابری درآمد بر مغز، فراتر از فقر فردی عمل می‌کند و حتی کودکانی که از خانواده‌های مرفه در مناطقی با نابرابری بالا هستند نیز این تغییرات مغزی را نشان می‌دهند. این موضوع بیانگر آن است که عوامل محیطی گسترده‌تری مانند کمبود انسجام اجتماعی، افزایش استرس در جامعه و کاهش دسترسی به منابع عمومی، بر رشد مغز همه کودکان در آن محیط تأثیر می‌گذارد.

@hw_tf
دکتر عزالدین شهاب، پزشک فلسطینی از جبالیا، نوار غزه،  مقاله‌ای نوشته است با عنوان "ما سربازان جنگ نبودیم، ما بدن‌هایی بودیم که زیر آن دفن شدند"
شهاب مینویسد:
"حماس اعلام میکند که ما، مردم غزه، شکست نخورده‌ایم، که ما استوار ایستاده و جنگی تاریخی را به‌پیش برده‌ایم.
اما من میگویم خلافِ این است.
از صبح زود، خانواده‌ام و من در وضعیت فروپاشی کامل روانی زندگی می‌کنیم. امروز فهمیدیم که خانه‌هایمان، زمین‌مان و تمام محله‌مان، هر خانه‌ای که به خانواده و همسایگان‌مان تعلق داشت، کاملاً نابود شده است. بولدوزرها همه‌چیز را صاف کرده‌اند. همۀ آن به نواری از خاک زردِ خشک و بی‌جان تبدیل شده است. از نخستین روشنایی روز، ما معنای کاملِ شکست را زندگی کرده‌ایم. بیش از هفتاد نفر از اعضای خانواده‌مان را از دست داده‌ایم. زمین‌مان را از دست داده‌ایم. اکنون دیگر هیچ خانه‌ای برای بازگشت نداریم، هیچ دیواری برای محافظت، هیچ مکانی که بتوان آن را خانه‌ خود نامید. و در همین حال، یکی از رهبران حماس در تلویزیون ظاهر می‌شود و اعلام می‌کند که "مردم شکست نخورده‌اند"، که "غزه استوار ایستاد و جنگی تاریخی را جنگید".
پس بگذار تاریخ این را ثبت کند:
من، دکتر عزالدین شهاب از غزه، به همراه خانواده‌ام، دوستانم و خانواده‌های آنان، در هیچ جنگی نجنگیدیم. ما قربانیِ نابودی‌ای بودیم که از درون خانه‌هایمان، به دست حماس شعله‌ور شد، فقط برای آن‌که ارتش اسرائیل بر ما فرود آید و تمام بی‌رحمی خود را بر غیرنظامیان غزه فرو بریزد، در حالی‌که جنگجویان حماس در تونل‌های خود ناپدید شدند. بگذار تاریخ حقیقت را ثبت کند: ما شکست خوردیم،  به‌طور کامل، دردناک، و مطلقاً شکست خوردیم. و این ما، مردم غزه هستیم که حق داریم بگوییم شکست خورده‌ایم یا نه، نه آنان که در آسایشِ قطر یا ترکیه نشسته‌اند.
ما خرد شدیم، تحقیر شدیم، و درهم شکستیم پس از آن‌که شهرمان ویران، اشغال، و از هستی محو شد. آواره شدیم، از هرآنچه ساخته بودیم برهنه ماندیم، و میان ویرانه‌های زندگی خود سرگردان گشتیم. و در میانِ این همه، چیزی ساده و هولناک را دریافتم: اشک‌های مادرم از خودِ وطن مقدس‌تر است، و شکستنِ پدرم برایم مهم‌تر از هر پرچمی است. زیرا وطن چه معنایی دارد وقتی عزیزانت را می‌بلعد؟ وقتی مرگ را می‌ستاید اما زندگان را فراموش میکند؟ ما "استوار" نبودیم. ما در سرزمین خودمان گروگان بودیم. نمیتوانستیم برویم. نمیتوانستیم کسانی را که مدعی حکومت بر ما هستند تغییر دهیم. ما گرفتار بودیم میان اشغالگری بی‌رحم و حاکمانی که از رنج ما تغذیه میکنند. و اگر در زندگی‌ام تنها یک لحظه باشد که باید حقیقت را بگویم، بی‌هیچ ترس و بی‌هیچ تردید، آن لحظه اکنون است.
بگذار روشن و آشکار نوشته شود:
ما سربازانِ جنگ نبودیم.
ما بدن‌هایی بودیم که زیر آن دفن شدند."
اما حتی در کمال ویرانی و در حس عریانِ قربانی‌بودن، نوشتهٔ عزالدین شهاب نه ضعف، بلکه شکلی از شجاعت، شهادت اخلاقی و آگاهی تراژیک است. او نمی‌گوید "ما مظلومیم، پس ترحم کنید"، بلکه می‌گوید: "ما را ببینید، زیرا حقیقت جنگ در بدنِ ما، در خاکِ خانه‌های ما، در فرزندانِ کشته‌شدهٔ ماست"، نه در آن‌چه سیاست‌مداران به دروغ میگویند.
او از گروگان‌بودن میان دو سلطه سخن میگوید: یکی اشغالگر بیرونی، و دیگری حاکمان درونی که از درد مردم مشروعیت میگیرند. در نگاه او، مقاومتِ واقعی نه در مرگ و اسطوره‌سازی، بلکه در گفتنِ بی‌پرده‌ حقیقت است؛ در بازگرداندنِ چهره‌ انسانی به رنجی که قدرت‌ها از آن بهره‌برداری میکنند.
در رنجِ بی‌پایانی که مردم فلسطین زیسته‌اند، و شهاب در اینجا به شهادت می‌ایستد، هشداری برای ما نیز نهفته است:
آنکس که مداخلهٔ خارجی و جنگ‌افروزی را راهِ نجات جا میزند، و هر دم از فرطِ ناتوانیِ خود، بی‌شرمانه و بی‌رحمانه، از جان و نان و خانهٔ دیگران مایه میگذارد، در واقع در جست‌وجوی قدرت در ویرانه‌های جان و زندگیِ دیگران است. امیدِ او به جنگ‌افروزی و مداخله، نه از سرِ دلسوزی برای ما، بلکه از بی‌کفایتی و آگاهیِ تلخش از این حقیقت است که هیچ پایگاهی در میان مردمان ندارد. و چون نمیتواند با مردم بایستد، به نیروهایی چنگ میزند که از بیرون می‌آیند و حیاتِ انسان را می‌بلعند.
عزالدین شهاب این حقیقت تلخ و خونین را روشن میکند: جنگ‌افروزی، چه از سوی ارتجاعِ حاکم و چه از سوی ارتجاعِ غیرحاکم، و مداخلهٔ خارجی، حتی اگر به نام نجاتِ "وطن" یا آزادی آغاز شوند، به رهایی واقعى نمی‌انجامند. نجات ما از درونِ خود و جامعه‌مان برمیخیزد: از آگاهی، همبستگی، و بازسازی پیوندهایی که به ایجاد تشکل‌هایی زنده و رهایی‌بخش می‌انجامند؛ در رنجی که خود به مقاومت بدل می‌کنیم، نه در نجات دروغينى که از بیرون به ما وعده میدهند.

دکتر نورایمان قهاری ، روانشناس

@hw_tf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁨ زندانیان سیاسی فروزان ستارگان‌اند
‏در شب سیاه استبداد

#مهسا_#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی

@hw_tf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▶️تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی کرمانشاه
ایران پردرامد چه بر سر تو امد؟!
دشمن ما همینجاست،دروغ میگن آمریکا است!
بازنشستگان تامین اجتماعی کرمانشاه امروز یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ تجمع اعتراضی برگزار کردند۰

@hw_tf
رسانه‌های ایران از افزایش قیمت و کمبود دارو که منجر به بحرانی شدن روند درمان برای برخی از بیماران در ایران شده خبرداده و نوشته‌اند مبتلایان به سرطان و برخی دیگر از بیماران خاص، به علت ناتوانی در پرداخت هزینه دارو، به ناچار درمان را متوقف کرده‌اند.


@hw_tf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جمعی از بازنشستگان صنعت نفت روز یکشنبه ۲۷ مهر در اعتراض به بی‌توجهی به مطالبات صنفی خود مقابل وزارت نفت تجمع کردند.
گروه‌های دیگر بازنشستگان از جمله بازنشستگان فولاد و تامین اجتماعی هم به روال یک‌شنبه‌های اعتراضی خود به خیابان آمدند.

@hw_tf
.
ریا و خودکامگی


جامعهٔ ایرانی بعد از اسلام در طول تاریخ ده–دوازده قرنی‌اش دو آسیبِ بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیب‌ها گرفتار است و به این زودی هم راهِ نجاتی برای این جامعه نمی‌توان یافت؛ که درین دایره صاحبنظران حیرانند.
ریا و خودکامگی دو ضربه‌ای بوده که بر پیکر اجتماع ما خورده است
و ما هنوز هم زیرِ ضرباتِ دردناکِ ریا و دیکتاتوری به سر می‌بریم و از آنجا که با ریا و محیط ریازده و دیکتاتوری و محیط دیکتاتوری‌زده متولّد می‌شویم و با عوارض ریا و دیکتاتوری زندگی می‌کنیم و در سایهٔ همان می‌میریم و نسل‌های پی در پی ایرانی متولّد می‌شوند و می‌پژمرند و می‌میرند کسی کمتر متوجه زیان‌های ریا و دیکتاتوری می‌شود و آنها که می‌شوند یا به زبان هنر اعتراض خود را بیان می‌کنند و یا به زبان سیاست.

آنها که به زبان سیاست معترض‌اند، قربانیِ صراحت لهجهٔ خود می‌شوند، مثل فرّخی یزدی یا احمد کسروی. ولی آنها که زبان هنر را ابزار بیان اعتراض خود بر دیکتاتوری و ریا قرار دهند کمتر به سرنوشتِ این گونه معترضان گرفتار خواهند شد، اگرچه درین وادی هم «کس را نداده‌اند براتِ مسلّمی».

شغرِ مغانهٔ فارسی، صورتِ هنریِ اعتراض مردم ایران است به این دو بلیهٔ اجتماعی.


همهٔ خودکامگان تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که حافظ با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظهٔ انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگانِ دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی در رویِ کره زمین یا یکی از کُراتِ دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخنِ خواجهٔ شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی‌هیچ خستگی در کار خویش است:

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است


: محمدرضا شفیعی کدکنی
📚 : این کیمیای هستی(دربارهٔ شعر حافظ)
جلد اول، صص ۵۰–۴۸


@hw_tf
ترور آلارم در خبری تایید نشده مدعی شد که حماس با استفاده از موشک ضد زره ایرانی به اسرائیل حمله کرد

آتش‌بس میان اسرائیل و حماس رسماً شکسته شد؛ حماس با استفاده از موشک ضدزره ایرانی الماس به یک خودروی زرهی ارتش اسرائیل در رفح حمله کرد و تعدادی از نیروهای اسرائیلی را کشت و زخمی کرد
Khabar_Fouri


@hw_tf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روز یکشنبه ۲۷ مهرماه، شماری از شهروندان و خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام در برابر ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران تجمع کردند. آنان با در دست داشتن پلاکاردهایی و سردادن شعارهایی چون «نه به اعدام» و «اعدام نکنید»، خواستار توقف فوری اجرای احکام اعدام و رعایت حقوق انسانی زندانیان شدند. به گفته شاهدان عینی، این تجمع مسالمت‌آمیز با دخالت نیروهای نظامی و امنیتی مواجه شد و نیروهای حکومتی با استفاده از باتوم و به‌کارگیری خشونت سعی در متفرق کردن معترضان داشتند. بر اساس گزارش‌ها، چند نفر از شرکت‌کنندگان در جریان درگیری‌ها آسیب دیدند.

@hw_tf
در سال ۱۹۳۷، جورج اورول در طول جنگ داخلی اسپانیا توسط یک تک تیرانداز از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

گلوله با اختلاف میلی‌متری به شریان او اصابت کرد. او در حالی که خفه می‌شد، به زمین افتاد، مطمئن بود که در شرف مرگ است، نه برای شهرت یا کشور، بلکه برای حقیقت.

آن لحظه او را برای همیشه تغییر داد. او برای مبارزه با فاشیسم به اسپانیا رفته بود، اما آنچه یافت خیانت، سانسور و تبلیغات از هر دو طرف بود. او شاهد دروغ گفتن مردان به نام عدالت بود و روزنامه‌ها را می‌دید که حقایق را تحریف می‌کنند تا حقیقت ناپدید شود.

وقتی بهبود یافت، جای زخم را تا آخر عمر با خود داشت، یادآوری ظریفی از اینکه بدن انسان و صداقت چقدر می‌توانند شکننده باشند.

آن زخم در هر کلمه‌ای که تا به حال نوشته بود، وجود داشت.

در مزرعه حیوانات، او فاش کرد که چگونه انقلاب‌ها به استبداد تبدیل می‌شوند.

در سال ۱۹۸۴، او بزرگترین هشدار را به جهان داد: اینکه خود حقیقت می‌تواند نابود شود، بازنویسی شود و با صداهای قدرت جایگزین شود.

اما نبوغ اورول در نظریه یا سیاست زاده نشد. در فقر و درد زاده شد. او کف آشپزخانه‌های پاریس را می‌شست. او در میان معدنچیان زغال سنگ در شمال انگلستان زندگی می‌کرد تا طبقه کارگر را درک کند. او در کوچه پس کوچه‌های لندن، نامرئی و گرسنه، پرسه می‌زد و تماشا می‌کرد که جامعه چگونه با فراموش‌شدگان رفتار می‌کند.

او معتقد بود که نویسندگی یک حرفه نیست؛ بلکه یک عمل اخلاقی است. او می‌گفت: «در زمان فریب، گفتن حقیقت یک عمل انقلابی است.»

وقتی رمان ۱۹۸۴ را می‌نوشت، در حال مرگ بر اثر سل بود و در حالی که شب‌های بی‌خوابی را در جزیره‌ای سرد در اسکاتلند تایپ می‌کرد، خون سرفه می‌کرد. دوستانش از او التماس می‌کردند که استراحت کند، اما او این کار را نمی‌کرد. او گفت که قبل از اینکه صدایش خاموش شود، یک حقیقت دیگر برای گفتن دارد.

و وقتی بالاخره خاموش شد، بیش از رمان از خود به جا گذاشت. او آینه‌ای از خود به جا گذاشت، آینه‌ای که هنوز هم دنیای ما را به وضوح منعکس می‌کند.

جورج اورول فقط درباره ظلم و ستم ننوشت.

او از آن جان سالم به در برد.

و با زخم روی گردن و آتشی که در کلماتش بود، مطمئن شد که هرگز نمی‌توانیم بگوییم که به ما هشدار داده نشده است.

@hw_tf
اگر یک روز از زندگی‌ِاَم باقی مانده باشد آن یک روز را هم برایِ استقلال و حفظِ کرامتِ ایران خواهم جنگید؛ حتی اگر لقبِ شورشی و ضدِ مملکت به من داده شود.

👤 ستارخان

امروز ۲۸ مهر ماه، زادروزِ «ستار خان» سردارِ ملی و از آزادی‌خواهان و مبارزانِ راستینِ ایران‌زمین است؛ کسی که از او به عنوانِ نمادِ غیرت و شجاعت و شرافت یاد می‌کنند، کسی که ماندن و جنگیدن در زیرِ پرچمِ ایران را به پرچمِ بیگانه که وعده‌یِ در امان ماندن و بهره‌مند شدن از امتیازاتِ فراوانی را داشت، ترجیح داد و به سمبل و پیشرو جریانی که خواستارِ ساختنِ کشوری آزاد و آباد بود، تبدیل شد.

زادروزش خجسته، نامش جاوید، یادش گرامی و راهش پررهرو باد🌹

 @hw_tf
2025/10/26 03:45:38
Back to Top
HTML Embed Code: