Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
⭕️ شبکه عصبی مصنوعی (ANN)
یک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network – ANN) ایده ای برای پردازش اطلاعات است که از سیستم عصبی زیستی الهام گرفته و مانند مغز به پردازش اطلاعات میپردازد. عنصر کلیدی این ایده، ساختار جدید سیستم پردازش اطلاعات است. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی فوق العاده بهم پیوسته به نام نورونها (neurons) تشکیل شده که برای حل یک مسئله با هم هماهنگ عمل میکنند.
شبکههای عصبی مصنوعی نیز مانند انسانها با مثال یاد می گیرند و یک شبکه عصبی برای انجام وظیفههای مشخص مانند شناسایی الگوها و دسته بندی اطلاعات، در طول یک پروسه یاد گیری تنظیم میشود. در سیستمهای زیستی، یاد گیری با تنظیماتی در اتصالات سیناپسی که بین اعصاب قرار دارد همراه است. از این روش در شبکههای عصبی نیز استفاده میشود.
شبکه های عصبی مصنوعی با پردازش دادههای تجربی، دانش یا قانون نهفته در ورای دادهها را به ساختار شبکه منتقل میکند که به این عمل یادگیری میگویند. اصولاً توانایی یادگیری مهمترین ویژگی یک سیستم هوشمند است. سیستمی که قابلیت یادگیری داشته باشد، منعطف تر است وساده تر برنامهریزی میشود، بنابراین بهتر میتواند در مورد مسایل و معادلات جدید پاسخگو باشد.
✅ مزیتهای شبکه عصبی:
شبکه عصبی با قابلیت قابل توجه آنها در جست و جو معانی از دادههای پیچیده یا مبهم، میتواند برای استخراج الگوها و شناسایی روشهایی که آگاهی از آنها برای انسان و دیگر تکنیکهای کامپیوتری بسیار پیچیده و دشوار است به کار گرفته شود. یک شبکه عصبی تربیت یافته میتواند به عنوان یک متخصص در مقوله اطلاعاتی که برای تجزیه تحلیل به آن داده شده به حساب آید.
- یادگیری انطباق پذیر (Adaptive Learning)
یادگیری انطباق پذیر، قابلیت یادگیری و نحوه انجام وظایف بر پایه اطلاعات داده شده برای تمرین و تجربههای مقدماتی.
- سازماندهی توسط خود (Self Organization)
سازماندهی توسط خود یعنی یک شبکه هوش مصنوعی سازماندهی یا ارائهاش را برای اطلاعاتی که در طول دوره یادگیری دریافت میکند، خودش ایجاد کند.
- عملکرد بهنگام (Real Time Operation)
در عملکرد بهنگام محاسبات شبکه هوش مصنوعی میتواند بصورت موازی انجام شود و سخت افزارهای مخصوصی طراحی و ساخته شده که میتواند از این قابلیت استفاده کنند.
- تحمل اشتباه بدون ایجاد وقفه در هنگام کد گذاری اطلاعات
خرابی جزئی یک شبکه منجر به تنزل کارایی متناظر با آن میشود، اگر چه تعدادی از قابلیتهای شبکه حتی با خسارت بزرگی هم به کار خود ادامه میدهند.
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در پاورپوینت آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
یک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network – ANN) ایده ای برای پردازش اطلاعات است که از سیستم عصبی زیستی الهام گرفته و مانند مغز به پردازش اطلاعات میپردازد. عنصر کلیدی این ایده، ساختار جدید سیستم پردازش اطلاعات است. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی فوق العاده بهم پیوسته به نام نورونها (neurons) تشکیل شده که برای حل یک مسئله با هم هماهنگ عمل میکنند.
شبکههای عصبی مصنوعی نیز مانند انسانها با مثال یاد می گیرند و یک شبکه عصبی برای انجام وظیفههای مشخص مانند شناسایی الگوها و دسته بندی اطلاعات، در طول یک پروسه یاد گیری تنظیم میشود. در سیستمهای زیستی، یاد گیری با تنظیماتی در اتصالات سیناپسی که بین اعصاب قرار دارد همراه است. از این روش در شبکههای عصبی نیز استفاده میشود.
شبکه های عصبی مصنوعی با پردازش دادههای تجربی، دانش یا قانون نهفته در ورای دادهها را به ساختار شبکه منتقل میکند که به این عمل یادگیری میگویند. اصولاً توانایی یادگیری مهمترین ویژگی یک سیستم هوشمند است. سیستمی که قابلیت یادگیری داشته باشد، منعطف تر است وساده تر برنامهریزی میشود، بنابراین بهتر میتواند در مورد مسایل و معادلات جدید پاسخگو باشد.
✅ مزیتهای شبکه عصبی:
شبکه عصبی با قابلیت قابل توجه آنها در جست و جو معانی از دادههای پیچیده یا مبهم، میتواند برای استخراج الگوها و شناسایی روشهایی که آگاهی از آنها برای انسان و دیگر تکنیکهای کامپیوتری بسیار پیچیده و دشوار است به کار گرفته شود. یک شبکه عصبی تربیت یافته میتواند به عنوان یک متخصص در مقوله اطلاعاتی که برای تجزیه تحلیل به آن داده شده به حساب آید.
- یادگیری انطباق پذیر (Adaptive Learning)
یادگیری انطباق پذیر، قابلیت یادگیری و نحوه انجام وظایف بر پایه اطلاعات داده شده برای تمرین و تجربههای مقدماتی.
- سازماندهی توسط خود (Self Organization)
سازماندهی توسط خود یعنی یک شبکه هوش مصنوعی سازماندهی یا ارائهاش را برای اطلاعاتی که در طول دوره یادگیری دریافت میکند، خودش ایجاد کند.
- عملکرد بهنگام (Real Time Operation)
در عملکرد بهنگام محاسبات شبکه هوش مصنوعی میتواند بصورت موازی انجام شود و سخت افزارهای مخصوصی طراحی و ساخته شده که میتواند از این قابلیت استفاده کنند.
- تحمل اشتباه بدون ایجاد وقفه در هنگام کد گذاری اطلاعات
خرابی جزئی یک شبکه منجر به تنزل کارایی متناظر با آن میشود، اگر چه تعدادی از قابلیتهای شبکه حتی با خسارت بزرگی هم به کار خود ادامه میدهند.
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در پاورپوینت آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
ANN - @ieinstitute.ppt
6.7 MB
📌 تکنیک اسکمپر
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌 تفاوت تصمیم گیری و تصمیم سازی:
تصمیم گیری یک انتخاب از میان چند راهکار (Alternative) جهت رسیدن به هدف (حل مسئله) است و تصمیم سازی فراهم نمودن زمینه مناسب برای تصمیم گیری است.
🔹 معمولاً تصمیم سازی بر تصمیم گیری مقدم است.
🔹 اغلب فرایند تصمیم سازی طولانی تر از تصمیم گیری است و تصمیم گیری سریع تر از تصمیم سازی انجام می شود.
🔹 عموماً مدیران سطوح میانی برای مدیران ارشد و مدیران سطح عملیاتی برای مدیران میانی تصمیم سازی می کنند.
🔹 اگر چه هم تصمیم سازان و هم تصمیم گیرندگان در برابر عواقب و پیامدهای (مثبت و منفی) تصمیم، مسئولیت دارند، اما مسئولیت نهایی بر عهده تصمیم گیرندگان است. بنابراین مهمترین وظیفه یک مدیر تصمیم گیری است و نباید به بهانه تصمیم سازیهای نادرست از بار مسئولیت پذیری شانه خالی کنند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
تصمیم گیری یک انتخاب از میان چند راهکار (Alternative) جهت رسیدن به هدف (حل مسئله) است و تصمیم سازی فراهم نمودن زمینه مناسب برای تصمیم گیری است.
🔹 معمولاً تصمیم سازی بر تصمیم گیری مقدم است.
🔹 اغلب فرایند تصمیم سازی طولانی تر از تصمیم گیری است و تصمیم گیری سریع تر از تصمیم سازی انجام می شود.
🔹 عموماً مدیران سطوح میانی برای مدیران ارشد و مدیران سطح عملیاتی برای مدیران میانی تصمیم سازی می کنند.
🔹 اگر چه هم تصمیم سازان و هم تصمیم گیرندگان در برابر عواقب و پیامدهای (مثبت و منفی) تصمیم، مسئولیت دارند، اما مسئولیت نهایی بر عهده تصمیم گیرندگان است. بنابراین مهمترین وظیفه یک مدیر تصمیم گیری است و نباید به بهانه تصمیم سازیهای نادرست از بار مسئولیت پذیری شانه خالی کنند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 برنامه ریزی استراتژیک(strategic planning)
یک برنامه ریزی استراتژیک ابزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکت ها طراحی میشود تا آنها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی محیط تطبیق دهند. خصوصاً فرآیند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیل از شرکت و محیط مربوطه به آن ارائه می کند، شرایط فعلی شرکت را توضیح می دهد و عوامل کلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی می کند.
برنامه ریزی استراژیک شامل بستر یا چارچوبی برای عملی ساختن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات برپایه حصول نتایج مشخص و برنامه ریزی شده که بر اساس آن اهداف، ماموریت، ارزشها، چشم انداز و استراتژیهای سازمان مشخص می شود. برنامه ریزی استراتژیک شامل بستر یا چاچوبی برای عملی ساختن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات برای حصول نتایج مشخص و برنامه ریزی شده است.
برنامه ریزی استراتژیک روشی سیستماتیکی است که فراگرد مدیریت استراتژیک را پشتیبانی و تایید می کند برنامه ریزی استراتژیک متضمن همه اقداماتی است که منجر به تعریف اهداف و تعیین استراتژیهای مناسب جهت دستیابی به آن اهداف برای کل سازمان می شود.
✅ ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک
۱)تاثیر آینده در تصمیمات جاری
۲) فرآیند
۳)فلسفه، آرمان و منشور
۴)ساختار
✅ فرآیند برنامه ریزی استراتژیک دارای ۴ مرحله است :
۱)تعیین رسالت
۲)ارزیابی محیطی
۳)هدف گذاری
۴) تعیین استراتژی
🔻برای آشنایی کامل با مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک از فایل تکمیلی ارائه شده در پست بعدی استفاده نمایید.
⚙️ @ieinstitute
یک برنامه ریزی استراتژیک ابزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکت ها طراحی میشود تا آنها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی محیط تطبیق دهند. خصوصاً فرآیند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیل از شرکت و محیط مربوطه به آن ارائه می کند، شرایط فعلی شرکت را توضیح می دهد و عوامل کلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی می کند.
برنامه ریزی استراژیک شامل بستر یا چارچوبی برای عملی ساختن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات برپایه حصول نتایج مشخص و برنامه ریزی شده که بر اساس آن اهداف، ماموریت، ارزشها، چشم انداز و استراتژیهای سازمان مشخص می شود. برنامه ریزی استراتژیک شامل بستر یا چاچوبی برای عملی ساختن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات برای حصول نتایج مشخص و برنامه ریزی شده است.
برنامه ریزی استراتژیک روشی سیستماتیکی است که فراگرد مدیریت استراتژیک را پشتیبانی و تایید می کند برنامه ریزی استراتژیک متضمن همه اقداماتی است که منجر به تعریف اهداف و تعیین استراتژیهای مناسب جهت دستیابی به آن اهداف برای کل سازمان می شود.
✅ ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک
۱)تاثیر آینده در تصمیمات جاری
۲) فرآیند
۳)فلسفه، آرمان و منشور
۴)ساختار
✅ فرآیند برنامه ریزی استراتژیک دارای ۴ مرحله است :
۱)تعیین رسالت
۲)ارزیابی محیطی
۳)هدف گذاری
۴) تعیین استراتژی
🔻برای آشنایی کامل با مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک از فایل تکمیلی ارائه شده در پست بعدی استفاده نمایید.
⚙️ @ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
Strategic [email protected]
1.6 MB
📌الگوریتم ژنتیک
الگوریتم ژنتیک (Genetic Algorithm)، روشی برای حل مسائل بهینه سازی قید دار و بدون قید است که بر مبنای نظریه انتخاب طبیعی ( فرآیندی که تکامل زیست شناسی را پیش می برد) عمل می کند.
الگوریتم ژنتیک به طور مداوم جمعیتی از جواب های منفرد را اصلاح می کند. در هر مرحله، الگوریتم ژنتیک به صورت تصادفی افرادی را از نسل فعلی به عنوان والدین انتخاب می کند و از آن ها برای ایجاد فرزندان که خود اعضای نسل بعد هستند استفاده می کند. در طول نسل های متوالی، جمعیت جواب ها به سمت یک جواب بهینه “تکامل” پیدا می کند. شما می توانید از الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل مختلف بهینه سازی که الگوریتم های استاندارد بهینه سازی برای حل آن ها مناسب نیست، استفاده کنید. به عنوان نمونه ای از این دست مسائل می توان به مسائلی اشاره کرد که در آن تابع هدف ناپیوسته، مشتق ناپذیر، تصادفی و یا غیرخطی از مرتبه بالا می باشد. الگوریتم ژنتیک همچنین می تواند در حل مسائل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط، که در آن برخی از اجزا محدود به مقادیر صحیح هستند نیز استفاده شود.
الگوریتم ژنتیک در هر مرحله، برای ایجاد نسل بعد از جمعیت فعلی از سه نوع قانون اصلی استفاده می کند:
🔹قوانین انتخاب،جواب های منفرد که به آن ها والدین گفته می شود را انتخاب می کنند.
🔹قوانین جابجایی ویژگی های والدین را با یکدیگر ترکیب می کنند تا فرزند آن ها که عضو نسل بعد خواهد بود را تشکیل دهند.
🔹قوانین جهش به صورت تصادفی تغییراتی را بر روی یکی از والدین( یا هر دوی آن ها) اعمال می کنند تا فرزندان نسل بعد را تشکیل دهند.
چرا الگوریتم ژنتیک؟
الگوریتم ژنتیک به دلیل قدرت و دوام بیشتر نسبت به سایر روش های مبتنی بر هوش مصنوعی، بهتر است. بر خلاف سیستم های هوش مصنوعی قدیمی تر، الگوریتم ژنتیک با تغییر اندک مقادیر ورودی و یا با وجود مقادیر قابل توجهی از نویز در سیستم به راحتی قطع نمی شود. علاوه بر این، در جستجوی یک فضای حالت بزرگ، فضای حالت Multimodal و یا یک رویه چند بعدی، استفاده از الگوریتم ژنتیک مزیت های بسیار بیشتری نسبت به روش های جستجوی متداول در سایر تکنیک های بهینه سازی مانند برنامه ریزی خطی، جستجوی تصادفی و یا روش های جستجوی اول عمق، اول سطح و یا praxis دارد.
الگوریتم های ژنتیک برای حل مسئله، اصل بقای اصلح را در میان اعضای یک جمعیت در طی نسل های متوالی شبیه سازی می کنند. هر نسل شامل جمعیتی از رشته کاراکتر ها است که مشابه کروموزوم هایی که در DNA ما دیده می شوند می باشند. هر فرد، نمایانگر یک نقطه در فضای جستجو و یک راه حل احتمالی خواهد بود. سپس اعضای هر نسل، در فرآیندی مشابه فرآیند تکامل موجودات زنده وارد می شوند.
الگوریتم های ژنتیک با استفاده از مبانی خاص، مشابه ساختار های ژنتیکی و رفتار کروموزوم ها در میان جمعیتی از افراد، عمل می کنند. این مبانی عبارتند از:
🔹اعضای یک جمعیت برای منابع و جفت گیری با یکدیگر رقابت می کنند.
🔹اعضایی که در هر رقابت موفق تر هستند فرزندان بیشتری را نسبت به اعضایی که عملکرد مناسبی نداشته اند ایجاد می کنند.
🔹ژن هایی از اعضای با عملکرد خوب در درون جمعیت منتشر می شود بنابراین، والدین خوب گاهی اوقات صاحب فرزندی می شوند که از هر کدام از والدین بهتر است.
🔹بنابراین، هر نسل متوالی برای زندگی در محیط اطراف خود مناسب تر خواهد بود.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
الگوریتم ژنتیک (Genetic Algorithm)، روشی برای حل مسائل بهینه سازی قید دار و بدون قید است که بر مبنای نظریه انتخاب طبیعی ( فرآیندی که تکامل زیست شناسی را پیش می برد) عمل می کند.
الگوریتم ژنتیک به طور مداوم جمعیتی از جواب های منفرد را اصلاح می کند. در هر مرحله، الگوریتم ژنتیک به صورت تصادفی افرادی را از نسل فعلی به عنوان والدین انتخاب می کند و از آن ها برای ایجاد فرزندان که خود اعضای نسل بعد هستند استفاده می کند. در طول نسل های متوالی، جمعیت جواب ها به سمت یک جواب بهینه “تکامل” پیدا می کند. شما می توانید از الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل مختلف بهینه سازی که الگوریتم های استاندارد بهینه سازی برای حل آن ها مناسب نیست، استفاده کنید. به عنوان نمونه ای از این دست مسائل می توان به مسائلی اشاره کرد که در آن تابع هدف ناپیوسته، مشتق ناپذیر، تصادفی و یا غیرخطی از مرتبه بالا می باشد. الگوریتم ژنتیک همچنین می تواند در حل مسائل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط، که در آن برخی از اجزا محدود به مقادیر صحیح هستند نیز استفاده شود.
الگوریتم ژنتیک در هر مرحله، برای ایجاد نسل بعد از جمعیت فعلی از سه نوع قانون اصلی استفاده می کند:
🔹قوانین انتخاب،جواب های منفرد که به آن ها والدین گفته می شود را انتخاب می کنند.
🔹قوانین جابجایی ویژگی های والدین را با یکدیگر ترکیب می کنند تا فرزند آن ها که عضو نسل بعد خواهد بود را تشکیل دهند.
🔹قوانین جهش به صورت تصادفی تغییراتی را بر روی یکی از والدین( یا هر دوی آن ها) اعمال می کنند تا فرزندان نسل بعد را تشکیل دهند.
چرا الگوریتم ژنتیک؟
الگوریتم ژنتیک به دلیل قدرت و دوام بیشتر نسبت به سایر روش های مبتنی بر هوش مصنوعی، بهتر است. بر خلاف سیستم های هوش مصنوعی قدیمی تر، الگوریتم ژنتیک با تغییر اندک مقادیر ورودی و یا با وجود مقادیر قابل توجهی از نویز در سیستم به راحتی قطع نمی شود. علاوه بر این، در جستجوی یک فضای حالت بزرگ، فضای حالت Multimodal و یا یک رویه چند بعدی، استفاده از الگوریتم ژنتیک مزیت های بسیار بیشتری نسبت به روش های جستجوی متداول در سایر تکنیک های بهینه سازی مانند برنامه ریزی خطی، جستجوی تصادفی و یا روش های جستجوی اول عمق، اول سطح و یا praxis دارد.
الگوریتم های ژنتیک برای حل مسئله، اصل بقای اصلح را در میان اعضای یک جمعیت در طی نسل های متوالی شبیه سازی می کنند. هر نسل شامل جمعیتی از رشته کاراکتر ها است که مشابه کروموزوم هایی که در DNA ما دیده می شوند می باشند. هر فرد، نمایانگر یک نقطه در فضای جستجو و یک راه حل احتمالی خواهد بود. سپس اعضای هر نسل، در فرآیندی مشابه فرآیند تکامل موجودات زنده وارد می شوند.
الگوریتم های ژنتیک با استفاده از مبانی خاص، مشابه ساختار های ژنتیکی و رفتار کروموزوم ها در میان جمعیتی از افراد، عمل می کنند. این مبانی عبارتند از:
🔹اعضای یک جمعیت برای منابع و جفت گیری با یکدیگر رقابت می کنند.
🔹اعضایی که در هر رقابت موفق تر هستند فرزندان بیشتری را نسبت به اعضایی که عملکرد مناسبی نداشته اند ایجاد می کنند.
🔹ژن هایی از اعضای با عملکرد خوب در درون جمعیت منتشر می شود بنابراین، والدین خوب گاهی اوقات صاحب فرزندی می شوند که از هر کدام از والدین بهتر است.
🔹بنابراین، هر نسل متوالی برای زندگی در محیط اطراف خود مناسب تر خواهد بود.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 آشنایی با RFID
امروزه ضرورت شناسايی خودکار عناصر و جمع آوری داده مرتبط به آنان بدون نياز به دخالت انسان جهت ورود اطلاعات در بسياری از عرصه های صنعتی ، علمی ، خدماتی و اجتماعی احساس می شود . در پاسخ به اين نياز تاکنون فناوری های متعددی طراحی و پياده سازی شده است .
به مجموعه ای از فناوری ها که از آنان برای شناسايی اشياء ، انسان و حیوانات توسط ماشين استفاده می گردد ، شناسايی خودکار و يا به اختصار Auto ID گفته می شود . هدف اکثر سيستم های شناسايی خودکار ، افزایش کارآيی ، کاهش خطاء ورود اطلاعات و آزاد سازی زمان کارکنان برای انجام کارهای مهمتر نظیر سرویس دهی بهتر به مشتریان است .
تاکنون فناوری های مختلفی به منظور شناسايی خودکار طراحی و پياده سازی شده است . کدهای ميله ای ، کارت های هوشمند ، تشخیص صدا ، برخی فناوری های بيومتريک ، OCR ( برگرفته شده از optical character recognition ) و RFID ( برگرفته شده از radio frequency identification ) نمونه هايی در اين زمينه می باشند.RFID با استفاده از ارتباطات مبتنی بر فرکانس های راديويی امکان شناسايی خودکار ، رديابی و مديریت اشياء ، انسان و حيوانات را فراهم می نماید . عملکرد RFID وابسته به دو دستگاه تگ و کدخوان است که جهت برقراری ارتباط بين يکديگر از امواج راديويی استفاده می نمایند .
✅اما RFID چگونه کار می کند ؟
تگ و يا دستگاه فرستنده خودکار ، شامل يک مدار الکترونيکی است که که به شی مورد نظری که لازم است دارای یک کد شناسايی باشد ، متصل می گردد . زمانی که تگ نزدیک و یا در محدوده کدخوان قرار می گيرد ، میدان مغناطيسی تولید شده توسط کد خوان باعث فعال شدن تگ می گردد .
در ادامه ، تگ بطور پيوسته اقدام به ارسال داده از طریق پالس های راديويی می نماید . در نهايت داده توسط کدخوان دريافت و توسط نرم افزارهای مربوطه نظیر برنامه های ERP ( برگرفته شده از Enterprise Resource Planning ) و SCMS ( برگرفته شده از Supply Chain Management systems ) پردازش می گردد .
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در فایل آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
امروزه ضرورت شناسايی خودکار عناصر و جمع آوری داده مرتبط به آنان بدون نياز به دخالت انسان جهت ورود اطلاعات در بسياری از عرصه های صنعتی ، علمی ، خدماتی و اجتماعی احساس می شود . در پاسخ به اين نياز تاکنون فناوری های متعددی طراحی و پياده سازی شده است .
به مجموعه ای از فناوری ها که از آنان برای شناسايی اشياء ، انسان و حیوانات توسط ماشين استفاده می گردد ، شناسايی خودکار و يا به اختصار Auto ID گفته می شود . هدف اکثر سيستم های شناسايی خودکار ، افزایش کارآيی ، کاهش خطاء ورود اطلاعات و آزاد سازی زمان کارکنان برای انجام کارهای مهمتر نظیر سرویس دهی بهتر به مشتریان است .
تاکنون فناوری های مختلفی به منظور شناسايی خودکار طراحی و پياده سازی شده است . کدهای ميله ای ، کارت های هوشمند ، تشخیص صدا ، برخی فناوری های بيومتريک ، OCR ( برگرفته شده از optical character recognition ) و RFID ( برگرفته شده از radio frequency identification ) نمونه هايی در اين زمينه می باشند.RFID با استفاده از ارتباطات مبتنی بر فرکانس های راديويی امکان شناسايی خودکار ، رديابی و مديریت اشياء ، انسان و حيوانات را فراهم می نماید . عملکرد RFID وابسته به دو دستگاه تگ و کدخوان است که جهت برقراری ارتباط بين يکديگر از امواج راديويی استفاده می نمایند .
✅اما RFID چگونه کار می کند ؟
تگ و يا دستگاه فرستنده خودکار ، شامل يک مدار الکترونيکی است که که به شی مورد نظری که لازم است دارای یک کد شناسايی باشد ، متصل می گردد . زمانی که تگ نزدیک و یا در محدوده کدخوان قرار می گيرد ، میدان مغناطيسی تولید شده توسط کد خوان باعث فعال شدن تگ می گردد .
در ادامه ، تگ بطور پيوسته اقدام به ارسال داده از طریق پالس های راديويی می نماید . در نهايت داده توسط کدخوان دريافت و توسط نرم افزارهای مربوطه نظیر برنامه های ERP ( برگرفته شده از Enterprise Resource Planning ) و SCMS ( برگرفته شده از Supply Chain Management systems ) پردازش می گردد .
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در فایل آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
RFID.pdf
1.8 MB
📌 تحلیل کسب و کار یا Business analysis
سازمان ها مانند یک موجود زنده هستند و در طول عمر خود دوره های مختلف حیات را طی می کنند و در هر مرحله با مشکلاتی مواجه می شوند که بایستی ابتدا به عنوان مهمترین گام مشکلات را شناسایی، آنالیز و مستند کنند. همچنین باید برای تحقق نیازهای کسب و کار و رعایت الزامات ذی نفعان، راهکارهای موثری را تعیین کنند. این فرآیند خلاصه ای از فرآیند دانش تحلیل کسب و کار در سازمان است.
▪️ سازمان ها همواره با سوالاتی مواجه هستند:
▫️چه فرصت های در محیط کسب و کار وجود دارد که می توانیم از آن استفاده کنیم؟
▫️سازمان ما در چه زمینههایی دچار مشکل است؟
▫️از چه روشهای دیگری میتوانیم استفاده کنیم تا منفعت سازمان به حداکثر و هزینههای آن به حداقل برسد؟
▫️چگونه میتوان برای موفقیت در محیطی که مدام در حال تغییر است، اقدام کرد؟
▫️چگونه الزامات یک محصول یا پروژه را درست شناسایی کنیم تا خروجی آن مطابق انتظارات مشتریان باشد؟
▫️تعریف تجزیه و تحلیل کسب و کار (تحلیل کسب و کار چیست؟)
▪️ تحلیل کسب و کار بکارگیری دانش، مهارت، ابزارها و تکنیک هایی برای:
▫️شناسایی نیازهای کسب و کار شامل فرصت ها و مشکلات
▫️شناسایی و تعیین راهکارهای کارآمد برای تحقق نیازهای کسب و کار
▫️استخراج، مستندسازی و مدیریت الزامات ذینفعان به منظور تحقق اهداف سازمان
▫️تسهیل تولید موفق محصولات، خدمات و یا اجرای پروژه ها
به طور خلاصه ایجاد یا ارتقاء یک پروژه یا محصول، حل یک مشکل یا شناسایی نیازهای ذینفعان با دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار میسر است به همین دلیل در صنایع و کسب و کارهای مختلفی کاربرد دارد مانند:
▫️صنعت مالی: ایجاد یا ارتقاء محصولات مالی منطبق با نیازهای مشتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوق زمین و ساختمان
▫️حوزه درمان: به حداقل رساندن زمان انتظار از زمان ورود بیمار تا اتمام ویزیت
▫️ساخت و اجرا: تعریف درست پروژه ها و شناسایی الزامات مشتریان و محیط به منظور اجرای درست پروژه های عمرانی در سطح شهر یا شناسایی الزامات محیط زیست در ساخت یک پروژه سد سازی
▫️اجتماعی و دولتی: آنالیز مشکلات و آسیب های اجتماعی و تعیین بهترین راهکارها برای کاهش ناهنجاری های اجتماعی
▫️صنعتی و تولیدی: کاهش هزینه های زنجیره تأمین
▫️صنعت IT: انتقال الزامات کسب و کار به توسعه دهندگان نرم افزار و الزامات سیستم های نرم افزاری به ذی نفعان و مشتریان به منظور ایجاد درک مشترک و شفافیت از محصول نهایی که تولید می شود تا محصولی را که مشتری یا کارفرما انتظار دارد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
سازمان ها مانند یک موجود زنده هستند و در طول عمر خود دوره های مختلف حیات را طی می کنند و در هر مرحله با مشکلاتی مواجه می شوند که بایستی ابتدا به عنوان مهمترین گام مشکلات را شناسایی، آنالیز و مستند کنند. همچنین باید برای تحقق نیازهای کسب و کار و رعایت الزامات ذی نفعان، راهکارهای موثری را تعیین کنند. این فرآیند خلاصه ای از فرآیند دانش تحلیل کسب و کار در سازمان است.
▪️ سازمان ها همواره با سوالاتی مواجه هستند:
▫️چه فرصت های در محیط کسب و کار وجود دارد که می توانیم از آن استفاده کنیم؟
▫️سازمان ما در چه زمینههایی دچار مشکل است؟
▫️از چه روشهای دیگری میتوانیم استفاده کنیم تا منفعت سازمان به حداکثر و هزینههای آن به حداقل برسد؟
▫️چگونه میتوان برای موفقیت در محیطی که مدام در حال تغییر است، اقدام کرد؟
▫️چگونه الزامات یک محصول یا پروژه را درست شناسایی کنیم تا خروجی آن مطابق انتظارات مشتریان باشد؟
▫️تعریف تجزیه و تحلیل کسب و کار (تحلیل کسب و کار چیست؟)
▪️ تحلیل کسب و کار بکارگیری دانش، مهارت، ابزارها و تکنیک هایی برای:
▫️شناسایی نیازهای کسب و کار شامل فرصت ها و مشکلات
▫️شناسایی و تعیین راهکارهای کارآمد برای تحقق نیازهای کسب و کار
▫️استخراج، مستندسازی و مدیریت الزامات ذینفعان به منظور تحقق اهداف سازمان
▫️تسهیل تولید موفق محصولات، خدمات و یا اجرای پروژه ها
به طور خلاصه ایجاد یا ارتقاء یک پروژه یا محصول، حل یک مشکل یا شناسایی نیازهای ذینفعان با دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار میسر است به همین دلیل در صنایع و کسب و کارهای مختلفی کاربرد دارد مانند:
▫️صنعت مالی: ایجاد یا ارتقاء محصولات مالی منطبق با نیازهای مشتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوق زمین و ساختمان
▫️حوزه درمان: به حداقل رساندن زمان انتظار از زمان ورود بیمار تا اتمام ویزیت
▫️ساخت و اجرا: تعریف درست پروژه ها و شناسایی الزامات مشتریان و محیط به منظور اجرای درست پروژه های عمرانی در سطح شهر یا شناسایی الزامات محیط زیست در ساخت یک پروژه سد سازی
▫️اجتماعی و دولتی: آنالیز مشکلات و آسیب های اجتماعی و تعیین بهترین راهکارها برای کاهش ناهنجاری های اجتماعی
▫️صنعتی و تولیدی: کاهش هزینه های زنجیره تأمین
▫️صنعت IT: انتقال الزامات کسب و کار به توسعه دهندگان نرم افزار و الزامات سیستم های نرم افزاری به ذی نفعان و مشتریان به منظور ایجاد درک مشترک و شفافیت از محصول نهایی که تولید می شود تا محصولی را که مشتری یا کارفرما انتظار دارد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
✅ پنج گام اساسی برای هدف گذاری مؤثر (SMART )
📌 معیّن: Specific
📌 قابل اندازهگیری: Measurable
📌 دستیافتنی: Attainable
📌 واقعبینانه: Realistic
📌 زمانبندیشده: Timely
✳️ این مدل شما را یاری میکند تا اهداف خود را به نحوی تعیین کنید که تردیدی در رسیدن به آنها نداشته باشید:
1️⃣ اهداف خود را معین، روشن و شفاف بیان کنید. اگر قصد دارید اهداف ماه آینده، شش ماه آینده یا سال آیندهی خود را تعیین کنید، باید آنها را صریح و روشن مطرح کنید. این کافی نیست که بگویید: “میخواهم در شش ماه آینده پیشرفت کنم.” این پیشرفت را در کدام زمینه در نظر دارید؟
2️⃣ هدفهایتان باید قابل اندازهگیری باشد. باید بتوانید اندازه بگیرید که چهقدر به سمت هدفتان پیش رفتهاید.
3️⃣ در انتخاب هدف واقعبین باشید. اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که دسترسی به آنها امکانپذیر باشد.
4️⃣ هدفهای دستیافتنی، عمده و اساسی زندگی خود را تعیین کنید. اهداف باید واقعی و قابل دسترس باشند. اهدافی که با توانایی و امکانات شما تناسبی ندارند، غیر قابل دسترسیاند.
5️⃣ هدفها باید قابل زمانبندی باشند. اغلب مشاهده میشود که بسیاری از مردم در شروع سال اهدافی را برای خود برمیگزینند و به روی کاغذ میآورند، اما آن را در پوشهای بایگانی کرده تا پایان سال نیز به آن مراجعه نمیکنند. وقتی هدفی را برمیگزینید، باید با استفاده از یک جدول زمانبندیشده، مدام آن را وارسی کنید و از آخرین وضعیت آن باخبر باشید. به این ترتیب، اگر پیشرفتی به سوی هدف خود مشاهده کنید، احساس رضایت و خرسندی خواهید داشت و به ادامهی راه ترغیب میشوید و هرگاه به بیراهه کشانده شوید خود را به مسیر درست هدایت خواهید کرد. هدف خود را در دفتر برنامهریزی خود بنویسید و برای هر آزمون هدفگذاری کنید.
⚙️ @ieinstitute
📌 معیّن: Specific
📌 قابل اندازهگیری: Measurable
📌 دستیافتنی: Attainable
📌 واقعبینانه: Realistic
📌 زمانبندیشده: Timely
✳️ این مدل شما را یاری میکند تا اهداف خود را به نحوی تعیین کنید که تردیدی در رسیدن به آنها نداشته باشید:
1️⃣ اهداف خود را معین، روشن و شفاف بیان کنید. اگر قصد دارید اهداف ماه آینده، شش ماه آینده یا سال آیندهی خود را تعیین کنید، باید آنها را صریح و روشن مطرح کنید. این کافی نیست که بگویید: “میخواهم در شش ماه آینده پیشرفت کنم.” این پیشرفت را در کدام زمینه در نظر دارید؟
2️⃣ هدفهایتان باید قابل اندازهگیری باشد. باید بتوانید اندازه بگیرید که چهقدر به سمت هدفتان پیش رفتهاید.
3️⃣ در انتخاب هدف واقعبین باشید. اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که دسترسی به آنها امکانپذیر باشد.
4️⃣ هدفهای دستیافتنی، عمده و اساسی زندگی خود را تعیین کنید. اهداف باید واقعی و قابل دسترس باشند. اهدافی که با توانایی و امکانات شما تناسبی ندارند، غیر قابل دسترسیاند.
5️⃣ هدفها باید قابل زمانبندی باشند. اغلب مشاهده میشود که بسیاری از مردم در شروع سال اهدافی را برای خود برمیگزینند و به روی کاغذ میآورند، اما آن را در پوشهای بایگانی کرده تا پایان سال نیز به آن مراجعه نمیکنند. وقتی هدفی را برمیگزینید، باید با استفاده از یک جدول زمانبندیشده، مدام آن را وارسی کنید و از آخرین وضعیت آن باخبر باشید. به این ترتیب، اگر پیشرفتی به سوی هدف خود مشاهده کنید، احساس رضایت و خرسندی خواهید داشت و به ادامهی راه ترغیب میشوید و هرگاه به بیراهه کشانده شوید خود را به مسیر درست هدایت خواهید کرد. هدف خود را در دفتر برنامهریزی خود بنویسید و برای هر آزمون هدفگذاری کنید.
⚙️ @ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 نرم افزار CRM یا سیستم CRM؟
هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری اتفاق نظری وجود ندارد و نمیتوان یک تعریف و توضیح قطعی و نهایی برای CRM ارائه کرد. حتی تکلیف CRM در این حد مشخص نیست که وقتی از CRM صحبت میکنیم، اشارهی ما به یک نرم افزار است یا یک سیستم. وقتی از سیستم حرف میزنیم، منظورمان مجموعهی گستردهای از فعالیتها، فرایندها و زیرساختها است که باید در یک سازمان مستقر شود (مثل سیستم مدیریت کیفیت ایزو). اما وقتی از یک نرم افزار حرف میزنیم، ذهنمان به سمت یک یا چند برنامه میرود که باید روی تعدادی از کامپیوترهای یک سازمان نصب شود.
جالب اینجاست که هر دو نگاه به CRM در میان عرضهکنندگان و مشتریان CRM وجود دارد. گروهی که ذهنیتشان بیشتر به فناوری اطلاعات و برنامهنویسی و راهکارهای نرم افزاری نزدیک است، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را یک مجموعه نرم افزار میدانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات مرتبط با آنها کمک می کند.
اگر به این گروه بگویید که میخواهید یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت خود مستقر کنید، آنها این جمله را اینگونه میفهمند که: «قرار است یک نرم افزار یا تعدادی نرم افزار بخرید و آنها را نصب و راهاندازی کنید.»
اما گروه دیگری هم هستند که استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را فراتر از خرید نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری میدانند. این افراد تاکید دارند که CRM یک نگرش است. نگرشی که به دنبال ایجاد، حفظ و توسعه و تعمیق رابطه با مشتریان است. اینکه در استقرار سی آر ام از نرم افزار و ابزارهای نوین تکنولوژی استفاده میشود، یک مسئلهی فرعی است.
با این نگرش، زمانی که پیتر دراکر میگفت «هدف هر کسب و کاری، ایجاد و نگه داشتن مشتری است» از CRM حرف میزد. حتی با وجودی که بسیاری از شرکتهای فروشنده نرم افزار CRM در آن زمان وجود نداشتند.
همین اختلافنظر در تعریف سی آر ام، در کتابهای مدیریت ارتباط با مشتری هم دیده میشود. بعضی از کتابها چنان نوشته شدهاند که انگار میخواهند به مخاطب خود، کار کردن با یک نرم افزار را آموزش دهند. بعضی از کتابها، بسیار از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و بیشتر به مبانی فکری و سیستمی CRM میپردازند.
دستهی سومی از کتابها هم وجود دارند که کوشیدهاند راه میانه را در پیش بگیرند و در عنوانشان هم به این نکته اشاره میکنند. مثلاً مینویسند: CRM – A Balanced Approach. کتابهای دستهی سوم با این توضیح، تأکید دارند که هم به جنبه های سیستمی و استراتژیک و زیربنایی در مدیریت ارتباط با مشتری توجه دارند، و هم به فوت و فنهای نرم افزاری و جنبههای تکنولوژیک.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری اتفاق نظری وجود ندارد و نمیتوان یک تعریف و توضیح قطعی و نهایی برای CRM ارائه کرد. حتی تکلیف CRM در این حد مشخص نیست که وقتی از CRM صحبت میکنیم، اشارهی ما به یک نرم افزار است یا یک سیستم. وقتی از سیستم حرف میزنیم، منظورمان مجموعهی گستردهای از فعالیتها، فرایندها و زیرساختها است که باید در یک سازمان مستقر شود (مثل سیستم مدیریت کیفیت ایزو). اما وقتی از یک نرم افزار حرف میزنیم، ذهنمان به سمت یک یا چند برنامه میرود که باید روی تعدادی از کامپیوترهای یک سازمان نصب شود.
جالب اینجاست که هر دو نگاه به CRM در میان عرضهکنندگان و مشتریان CRM وجود دارد. گروهی که ذهنیتشان بیشتر به فناوری اطلاعات و برنامهنویسی و راهکارهای نرم افزاری نزدیک است، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را یک مجموعه نرم افزار میدانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات مرتبط با آنها کمک می کند.
اگر به این گروه بگویید که میخواهید یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت خود مستقر کنید، آنها این جمله را اینگونه میفهمند که: «قرار است یک نرم افزار یا تعدادی نرم افزار بخرید و آنها را نصب و راهاندازی کنید.»
اما گروه دیگری هم هستند که استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را فراتر از خرید نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری میدانند. این افراد تاکید دارند که CRM یک نگرش است. نگرشی که به دنبال ایجاد، حفظ و توسعه و تعمیق رابطه با مشتریان است. اینکه در استقرار سی آر ام از نرم افزار و ابزارهای نوین تکنولوژی استفاده میشود، یک مسئلهی فرعی است.
با این نگرش، زمانی که پیتر دراکر میگفت «هدف هر کسب و کاری، ایجاد و نگه داشتن مشتری است» از CRM حرف میزد. حتی با وجودی که بسیاری از شرکتهای فروشنده نرم افزار CRM در آن زمان وجود نداشتند.
همین اختلافنظر در تعریف سی آر ام، در کتابهای مدیریت ارتباط با مشتری هم دیده میشود. بعضی از کتابها چنان نوشته شدهاند که انگار میخواهند به مخاطب خود، کار کردن با یک نرم افزار را آموزش دهند. بعضی از کتابها، بسیار از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و بیشتر به مبانی فکری و سیستمی CRM میپردازند.
دستهی سومی از کتابها هم وجود دارند که کوشیدهاند راه میانه را در پیش بگیرند و در عنوانشان هم به این نکته اشاره میکنند. مثلاً مینویسند: CRM – A Balanced Approach. کتابهای دستهی سوم با این توضیح، تأکید دارند که هم به جنبه های سیستمی و استراتژیک و زیربنایی در مدیریت ارتباط با مشتری توجه دارند، و هم به فوت و فنهای نرم افزاری و جنبههای تکنولوژیک.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 استراتژیست کیست؟
✍️ محمدعبایی
استراتژیست، هر وقت این واژه را میشنوید، احتمالاً به یاد یک دانشمند پیر یا یک متخصص با سابقه مدیریتی بالا خواهید افتاد. متاسفانه تجربه من نشان می دهد، لغت استراتژیست در سازمانهای ایرانی یا حتی در مسائلی مانند اداره کشور به خوبی جای نیفتاده است.
تصور همه ما از استراتژیست، انسانی سرد و گرم چشیده است که به خوبی می تواند درباره استراتژیها صحبت کند. گاهی نیز این تفکر آن قدر نهادینه شده است که مکمل این گزاره را نیز توجیه می کند. به عبارت دیگر، این گونه تصور می شود که هیچ فردی با تجربه کم یا سطوح سازمانی پایین نمی تواند در مسائل استراتژیک دخالت کند. اما این تفکر از کجا می آید.
در اکثر روش های برنامهریزی استراتژیک سنتی مانند روش برایسون، دیوید و غیره ، تعریف استراتژیست در سازمان به این شکل آمده است که فردی است که سه وظیفه اصلی در سازمان یعنی ایجاد تعادل بین ثبات و تغییر، ایجاد حس تعلق اعضای سازمان به سازمان، هم چنین مدیریت نوآوری در سازمان را به عهده دارد. از طرفی نیز تعریف های متعدد دیگری نیز مانند این که استراتژیست ها مسئولیت شکست یا پیروزی سازمان را به عهده دارند.
یا این که استراتژیست فردی است که تصمیمات مهم استراتژیک می گیرد نیز مطرح شده است. در برخی از تعاریف نیز دقیقاً اشاره شده است که تیم مدیریت استراتژیک شامل افرادی مانند هیات مدیره شرکت یا مدیر عامل می شود. شاید این تعریف سنتی تا حدود یک دهه قبل به دلیل ماهیت با ثبات کسب و کارها، می توانست تعریفی قابل قبول باشد. اما امروزه، سند هایی که به عنوان سند راهبردی، چشم انداز یا سند برنامهریزی استراتژیک توسط هم اندیشی همین استراتژیستها تهیه میشد، کارایی خود را از دست دادند. به نحوی که صدای خود همین استراتژیستها را درآورد.
در سال ۲۰۰۶ منکینز و استیل در مطالعه ای که در موسسه MIT Sloan Management Review با عنوان برنامه ریزی را رها کنید و تصمیم گیری را آغاز کنید انجام داده بودند، بیان نمودند که برنامه ریزی استراتژیک را به دلیل بی فایده بودن، باید رها کرد و به سراغ تصمیم گیری رفت. در سال ۲۰۰۷ نیز شرکت مشاوره مکنزی در نشریه خود گزارش داد که تنها ۴۵ درصد مدیران مشتری این موسسه از فرآیند برنامهریزی استراتژیک رضایت داشتهاند و فقط ۲۳ درصد از آن ها گفتهاند که فرآیند برنامهریزی استراتژیک منجر به اخذ تصمیمات کلیدی و مهم میشود.
دلایل زیادی برای ناکارآمدی فرآیند برنامهریزی استراتژیک سنتی وجود دارد و تقریباً امروز، بیشتر دانشمندان این حوزه، استقرار نظام مدیریت استراتژیک را به عنوان راه حلی در مقابل برنامهریزی استراتژیک توسط مدیران، افراد سطح بالای سازمانی و یا مشاوران و کارشناسان استراتژی می دانند. اما یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت فرآیند برنامهریزی استراتژیک، متکی بودن این فرآیند به تصمیمات همین استراتژیستهای سنتی بود.
در نگرش نوین، فرآیند برنامهریزی استراتژیک جای خود را به فرآیند ایجاد سیستمی داده است که با بسترسازی شرایط زایش استراتژی و همچنین شناسایی منابع زایش استراتژی زمینهی جوانه زدن استراتژیها از سطوح مختلف سازمانی را فراهم میسازد. در عوض، مدیران سطوح بالای سازمانی فقط به تصمیم گیری دربارهی استراتژیهای زایش یافته در چارچوب این سیستم می پردازند.
با استقرار چنین سیستمی در سازمانها، تعریف استراتژیستها متفاوت می شود. در سیستم های نوین مدیریت استراتژیک، استراتژیست ها ممکن است در سطوح متفاوت سازمانی باشند. ممکن است حتی سابقهای در حد سه ماه در کسب و کار داشته باشند. حتی ممکن است سمتی در حد کارگر خط تولید داشته باشند. در فرآیند استقرار نظام مدیریت استراتژیک در سازمان هایی با اندازه متوسط و بالاتر، در مرحله شناسایی استراتژیهای ضمنی، باید تیم های استراتژیک یا تیم های Action Learning را شناسائی و تشکیل نمود. بر اساس این مفهوم، تعریف استراتژیست ها تغییر می یابد.
استراتژیست فردی خلاق و آگاه است که در حیطهی کسب و کاری که در آن فعال است، می تواند فرصت های استراتژیک جدید مرتبط با مدل کسب و کار را شناسائی کند و موجب ارتقای مدل کسب و کار شود و یا مدل کسب و کار جدیدی خلق کند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
✍️ محمدعبایی
استراتژیست، هر وقت این واژه را میشنوید، احتمالاً به یاد یک دانشمند پیر یا یک متخصص با سابقه مدیریتی بالا خواهید افتاد. متاسفانه تجربه من نشان می دهد، لغت استراتژیست در سازمانهای ایرانی یا حتی در مسائلی مانند اداره کشور به خوبی جای نیفتاده است.
تصور همه ما از استراتژیست، انسانی سرد و گرم چشیده است که به خوبی می تواند درباره استراتژیها صحبت کند. گاهی نیز این تفکر آن قدر نهادینه شده است که مکمل این گزاره را نیز توجیه می کند. به عبارت دیگر، این گونه تصور می شود که هیچ فردی با تجربه کم یا سطوح سازمانی پایین نمی تواند در مسائل استراتژیک دخالت کند. اما این تفکر از کجا می آید.
در اکثر روش های برنامهریزی استراتژیک سنتی مانند روش برایسون، دیوید و غیره ، تعریف استراتژیست در سازمان به این شکل آمده است که فردی است که سه وظیفه اصلی در سازمان یعنی ایجاد تعادل بین ثبات و تغییر، ایجاد حس تعلق اعضای سازمان به سازمان، هم چنین مدیریت نوآوری در سازمان را به عهده دارد. از طرفی نیز تعریف های متعدد دیگری نیز مانند این که استراتژیست ها مسئولیت شکست یا پیروزی سازمان را به عهده دارند.
یا این که استراتژیست فردی است که تصمیمات مهم استراتژیک می گیرد نیز مطرح شده است. در برخی از تعاریف نیز دقیقاً اشاره شده است که تیم مدیریت استراتژیک شامل افرادی مانند هیات مدیره شرکت یا مدیر عامل می شود. شاید این تعریف سنتی تا حدود یک دهه قبل به دلیل ماهیت با ثبات کسب و کارها، می توانست تعریفی قابل قبول باشد. اما امروزه، سند هایی که به عنوان سند راهبردی، چشم انداز یا سند برنامهریزی استراتژیک توسط هم اندیشی همین استراتژیستها تهیه میشد، کارایی خود را از دست دادند. به نحوی که صدای خود همین استراتژیستها را درآورد.
در سال ۲۰۰۶ منکینز و استیل در مطالعه ای که در موسسه MIT Sloan Management Review با عنوان برنامه ریزی را رها کنید و تصمیم گیری را آغاز کنید انجام داده بودند، بیان نمودند که برنامه ریزی استراتژیک را به دلیل بی فایده بودن، باید رها کرد و به سراغ تصمیم گیری رفت. در سال ۲۰۰۷ نیز شرکت مشاوره مکنزی در نشریه خود گزارش داد که تنها ۴۵ درصد مدیران مشتری این موسسه از فرآیند برنامهریزی استراتژیک رضایت داشتهاند و فقط ۲۳ درصد از آن ها گفتهاند که فرآیند برنامهریزی استراتژیک منجر به اخذ تصمیمات کلیدی و مهم میشود.
دلایل زیادی برای ناکارآمدی فرآیند برنامهریزی استراتژیک سنتی وجود دارد و تقریباً امروز، بیشتر دانشمندان این حوزه، استقرار نظام مدیریت استراتژیک را به عنوان راه حلی در مقابل برنامهریزی استراتژیک توسط مدیران، افراد سطح بالای سازمانی و یا مشاوران و کارشناسان استراتژی می دانند. اما یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت فرآیند برنامهریزی استراتژیک، متکی بودن این فرآیند به تصمیمات همین استراتژیستهای سنتی بود.
در نگرش نوین، فرآیند برنامهریزی استراتژیک جای خود را به فرآیند ایجاد سیستمی داده است که با بسترسازی شرایط زایش استراتژی و همچنین شناسایی منابع زایش استراتژی زمینهی جوانه زدن استراتژیها از سطوح مختلف سازمانی را فراهم میسازد. در عوض، مدیران سطوح بالای سازمانی فقط به تصمیم گیری دربارهی استراتژیهای زایش یافته در چارچوب این سیستم می پردازند.
با استقرار چنین سیستمی در سازمانها، تعریف استراتژیستها متفاوت می شود. در سیستم های نوین مدیریت استراتژیک، استراتژیست ها ممکن است در سطوح متفاوت سازمانی باشند. ممکن است حتی سابقهای در حد سه ماه در کسب و کار داشته باشند. حتی ممکن است سمتی در حد کارگر خط تولید داشته باشند. در فرآیند استقرار نظام مدیریت استراتژیک در سازمان هایی با اندازه متوسط و بالاتر، در مرحله شناسایی استراتژیهای ضمنی، باید تیم های استراتژیک یا تیم های Action Learning را شناسائی و تشکیل نمود. بر اساس این مفهوم، تعریف استراتژیست ها تغییر می یابد.
استراتژیست فردی خلاق و آگاه است که در حیطهی کسب و کاری که در آن فعال است، می تواند فرصت های استراتژیک جدید مرتبط با مدل کسب و کار را شناسائی کند و موجب ارتقای مدل کسب و کار شود و یا مدل کسب و کار جدیدی خلق کند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 سیستم تولید به موقع ( Just-In-Time )
سیستم تولید به موقع ( Just-In-Time ) یکی از پیشرفته ترین سیستمهای برنامه ریزی است که در صدر هرم سیستمهای نوین برنامه ریزی و کنترل تولید قرار گرفته است .
تولید به موقع یک فلسفه ی مدیریت ژاپنی است که از اوایل دهه ی 1970 در بسیاری از مؤسسات تولیدی ژاپن مورد استفاده قرار گرفت . این فلسفه نخستین بار توسط تائیچی اونو در شرکت تویوتا به عنوان ابزاری برای بر آورده ساختن خواسته ی مشتری با حداقل تاخیر معرفی و به کار گرفته شد . به همین دلیل ، تائیچی اونو اغلب پدر سیستم تولید بهنگام نامیده می شود . کارخانجات تولید تویوتا اولین محلی بودند که نظام تولید بهنگام در آنها مطرح گردید . این سیستم در طول بحران نفتی سال 1973 مورد حمایت وسیعی قرار گرفت و پس از آن توسط بسیاری از سازمانهای دیگر انتخاب گردید.
اگرچه در آغاز کار این سیستم به عنوان روشی برای کاهش سطوح موجودی انبارهای ژاپنی مطرح بود ولی امروزه به یک فلسفه ی مدیریتی شامل مجموعه ای از علوم و در اختیار گرفتن یک سری جامع از اصول و تکنیکهای تولید گسترش یافته است.
✅ تعریف عمومی JIT
« سیستمی جامع برای کنترل موجودی ها ی تولید است. در این سیستم هیچ موجودی مواد اولیه خریداری نمی شود و هیچ محصولی ساخته نمی شود مگر هنگامی که ضرورت ایجاب کند. این سیستم اساسا بر کاهش هزینه ها از طریق حذف موجودی های انبار تمرکز دارد.» به عبارت دیگر ، نظام (سیستم ) تولید به موقع، تفکر و نگرش نوین در اداره سازمانهای صنعتی است که با اصول، تکنیکها و روشهای خاصی، به دنبال حذف کامل اتلاف و افزایش بهره وری در تمامی فعالیتهای داخل و خارج سازمان می باشد .
✅ اهداف اجرای یک سیستم JIT
به طورخلاصه میتوان گفت که اهداف اجرای سیستمJITعبارتند از:
1- حذف تمام فعالیتهایی که هیچ گونه ارزش افزوده ای به محصول اضافه نمی کند.
2- کیفیت مطلوب تولید - در سیستم JITانجام درست هرفعالیت ، لازم ، ضروری و حیاتی است و همچنین کیفیت تولید باید تضمین شده باشد.
3- تأکید بربهبود مداوم - فلسفه کایزن یا بهبود مداوم در سیستم تولیدی JITدر حد اعلای آن استفاده می شود.
4- تأکید بر ساده سازی عملیات - در سیستم JITسعی بر این است که عملیات در ساده ترین شکل خود انجام شوند.
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در پاورپوینت آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
سیستم تولید به موقع ( Just-In-Time ) یکی از پیشرفته ترین سیستمهای برنامه ریزی است که در صدر هرم سیستمهای نوین برنامه ریزی و کنترل تولید قرار گرفته است .
تولید به موقع یک فلسفه ی مدیریت ژاپنی است که از اوایل دهه ی 1970 در بسیاری از مؤسسات تولیدی ژاپن مورد استفاده قرار گرفت . این فلسفه نخستین بار توسط تائیچی اونو در شرکت تویوتا به عنوان ابزاری برای بر آورده ساختن خواسته ی مشتری با حداقل تاخیر معرفی و به کار گرفته شد . به همین دلیل ، تائیچی اونو اغلب پدر سیستم تولید بهنگام نامیده می شود . کارخانجات تولید تویوتا اولین محلی بودند که نظام تولید بهنگام در آنها مطرح گردید . این سیستم در طول بحران نفتی سال 1973 مورد حمایت وسیعی قرار گرفت و پس از آن توسط بسیاری از سازمانهای دیگر انتخاب گردید.
اگرچه در آغاز کار این سیستم به عنوان روشی برای کاهش سطوح موجودی انبارهای ژاپنی مطرح بود ولی امروزه به یک فلسفه ی مدیریتی شامل مجموعه ای از علوم و در اختیار گرفتن یک سری جامع از اصول و تکنیکهای تولید گسترش یافته است.
✅ تعریف عمومی JIT
« سیستمی جامع برای کنترل موجودی ها ی تولید است. در این سیستم هیچ موجودی مواد اولیه خریداری نمی شود و هیچ محصولی ساخته نمی شود مگر هنگامی که ضرورت ایجاب کند. این سیستم اساسا بر کاهش هزینه ها از طریق حذف موجودی های انبار تمرکز دارد.» به عبارت دیگر ، نظام (سیستم ) تولید به موقع، تفکر و نگرش نوین در اداره سازمانهای صنعتی است که با اصول، تکنیکها و روشهای خاصی، به دنبال حذف کامل اتلاف و افزایش بهره وری در تمامی فعالیتهای داخل و خارج سازمان می باشد .
✅ اهداف اجرای یک سیستم JIT
به طورخلاصه میتوان گفت که اهداف اجرای سیستمJITعبارتند از:
1- حذف تمام فعالیتهایی که هیچ گونه ارزش افزوده ای به محصول اضافه نمی کند.
2- کیفیت مطلوب تولید - در سیستم JITانجام درست هرفعالیت ، لازم ، ضروری و حیاتی است و همچنین کیفیت تولید باید تضمین شده باشد.
3- تأکید بربهبود مداوم - فلسفه کایزن یا بهبود مداوم در سیستم تولیدی JITدر حد اعلای آن استفاده می شود.
4- تأکید بر ساده سازی عملیات - در سیستم JITسعی بر این است که عملیات در ساده ترین شکل خود انجام شوند.
🔻 ادامه این مطلب به صورت تکمیلی در پاورپوینت آموزشی در پست بعد ارائه شده است.
⚙️ دانشکده صنایع👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
JIT - @ieinstitute.ppt
2.5 MB
📌 برنامه ریزی حمل و نقل چیست ؟
یکی از مهمترین زیر مجموعه یا زیر سیستم های شهری ، سیستم حمل و نقل می باشد و اگر خواسته باشیم پیشرفت و درجه نگرش و فرهنگ مکانی را مورد سنجش قرار دهیم ، باید نظری به سیستم دسترسی ها و شبکه بندی آن مکان بیفکنیم .
در هر اجتماع انسانی در مکانهای گوناگون چه شهری یا روستایی ایجاد امکانات آمد و رفت از ضروریات اجتناب ناپذیر به شمار می آید و در این حرکتها نیز سعی بر این است که با حمل مایحتاج انسان مسائل مورد نظر را نیز حل نمایند. حال اگر سیستمی استوار پدید آید که بتواند این رفت و آمدهای انسانی و حمل کالاهای مورد نیاز آنها را در این فضا به صورت صحیح تنظیم نماید ، می توان از یک برنامه ریزی حمل و نقل صحبت به میان آورد . به بیان دیگر می توان گفت : برنامه ریزی حمل و نقل ، فن نظام یافته ای از تجزیه و تحلیل ، تشخیص و راهکار در حمل و نقل و ترافیک است. هدف کلی آن ایجاد ایمنی و سیستمی کارا و مناسب در ارتباط با نیازهای جاری و آینده و اولویتهای جامعه است . این برنامه موجب تحرک در توسعه اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. کلمه ترافیک ، خود گویای تبادل فرهنگی و اقتصادی و بالطبع حرکت انسانها و کالا از نقطه ای به نقطه دیگر است .
✅ اهداف برنامه ریزی حمل ونقل
کاملاً واضح است در زمانی که صحبت از برنامه ریزی می شود ، هدف بهبود بخشیدن به وضعیت و یا خواسته موردنظر می باشد در غیر این صورت نیازی به طرح برنامه ریزی نبود .
اهدافی را که در برنامه ریزی حمل و نقل دنبال می شود می توان فهرست وار به شرح زیر عنوان کرد :
۱- رسیدن به مناسبترین نوع سیستم حمل و نقل به گونه ای که حد اکثر استفاده از منابع موجود به عمل آید .
۲- وسعت بخشیدن به کلیه جوانب سیستم حمل و نقل و بالطبع راهها.
۳- ایجاد جهش و فعالیت اقتصادی بهینه با پایین آوردن هزینه های حمل ونقل.
۴- تنظیم زمان لازم جهت احداث معابر و نگهداری معابر و نگهداری معابر موجود بر حسب نیازهای آینده.
۵- برنامه ریزی دقیق در جهت اولویت بندی، تعمیر و نگهداری و احداث راهها .
۶- بر آورد و هزینه لازم فعالیتها بر حسب میزان نیازمندیها در سطح کشور.
۷- ایجاد تحرک در این بخش با تأسیس راههای جدید و جذابیت های ممکن.
۸- برنامه ریزی جهت ایمن نمودن راهها و وسائط نقلیه.
۹- برنامه ریزی اصولی با استفاده از فناوری پیشرفته در جهت کاهش و به حد اقل رساندن تصادفات .
۱۰- برنامه ریزی دقیق در جهت شناخت توسعه و پیشرفت در آینده و رفع نیازهای سفر.
۱۱- توجه دقیق به محیط زیست وسعی در حفظ آن به بهترین شکل ممکن.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
یکی از مهمترین زیر مجموعه یا زیر سیستم های شهری ، سیستم حمل و نقل می باشد و اگر خواسته باشیم پیشرفت و درجه نگرش و فرهنگ مکانی را مورد سنجش قرار دهیم ، باید نظری به سیستم دسترسی ها و شبکه بندی آن مکان بیفکنیم .
در هر اجتماع انسانی در مکانهای گوناگون چه شهری یا روستایی ایجاد امکانات آمد و رفت از ضروریات اجتناب ناپذیر به شمار می آید و در این حرکتها نیز سعی بر این است که با حمل مایحتاج انسان مسائل مورد نظر را نیز حل نمایند. حال اگر سیستمی استوار پدید آید که بتواند این رفت و آمدهای انسانی و حمل کالاهای مورد نیاز آنها را در این فضا به صورت صحیح تنظیم نماید ، می توان از یک برنامه ریزی حمل و نقل صحبت به میان آورد . به بیان دیگر می توان گفت : برنامه ریزی حمل و نقل ، فن نظام یافته ای از تجزیه و تحلیل ، تشخیص و راهکار در حمل و نقل و ترافیک است. هدف کلی آن ایجاد ایمنی و سیستمی کارا و مناسب در ارتباط با نیازهای جاری و آینده و اولویتهای جامعه است . این برنامه موجب تحرک در توسعه اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. کلمه ترافیک ، خود گویای تبادل فرهنگی و اقتصادی و بالطبع حرکت انسانها و کالا از نقطه ای به نقطه دیگر است .
✅ اهداف برنامه ریزی حمل ونقل
کاملاً واضح است در زمانی که صحبت از برنامه ریزی می شود ، هدف بهبود بخشیدن به وضعیت و یا خواسته موردنظر می باشد در غیر این صورت نیازی به طرح برنامه ریزی نبود .
اهدافی را که در برنامه ریزی حمل و نقل دنبال می شود می توان فهرست وار به شرح زیر عنوان کرد :
۱- رسیدن به مناسبترین نوع سیستم حمل و نقل به گونه ای که حد اکثر استفاده از منابع موجود به عمل آید .
۲- وسعت بخشیدن به کلیه جوانب سیستم حمل و نقل و بالطبع راهها.
۳- ایجاد جهش و فعالیت اقتصادی بهینه با پایین آوردن هزینه های حمل ونقل.
۴- تنظیم زمان لازم جهت احداث معابر و نگهداری معابر و نگهداری معابر موجود بر حسب نیازهای آینده.
۵- برنامه ریزی دقیق در جهت اولویت بندی، تعمیر و نگهداری و احداث راهها .
۶- بر آورد و هزینه لازم فعالیتها بر حسب میزان نیازمندیها در سطح کشور.
۷- ایجاد تحرک در این بخش با تأسیس راههای جدید و جذابیت های ممکن.
۸- برنامه ریزی جهت ایمن نمودن راهها و وسائط نقلیه.
۹- برنامه ریزی اصولی با استفاده از فناوری پیشرفته در جهت کاهش و به حد اقل رساندن تصادفات .
۱۰- برنامه ریزی دقیق در جهت شناخت توسعه و پیشرفت در آینده و رفع نیازهای سفر.
۱۱- توجه دقیق به محیط زیست وسعی در حفظ آن به بهترین شکل ممکن.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
Automation - @ieinstitute.pdf
8.5 MB
📌 تحلیلگری کسب و کار چیست؟
وظیفه تحلیلگران کسب و کار پر کردن شکاف بین فناوری اطلاعات و کسب و کار با استفاده از تجزیه و تحلیل داده ها است که از این طریق میتوانند به ارزیابی فرایندها، تعیین الزامات و ارائه توصیه ها و گزارش ها به مدیران و ذینفعان بپردازند.
موسسه بین المللی تجزیه و تحلیل کسب و کار (IIBA)، که BABOK را عرضه کرده، تعریف تحلیل گری تجاری یا همان تحلیل گری کسب و کار را اینگونه بیان میکند: « تحلیلگری کسب و کار یک روش برای معرفی و مدیریت تغییرات در سازمان است، چه در کسب و کارهای سودآور، چه دولتی و چه غیر سودآور.»
تحلیل گری تجاری نیازمند مهارت های سخت افزاری و نرم افزاری است. یک تحلیل گر تجاری باید بداند که چگونه میتواند روند تحلیل داده ها را تجزیه و تحلیل کند و گزارش دهد و همچنین بتواند این اطلاعات را با دیگران به اشتراک بگذارد و آنها را در کسب و کار اعمال کند.
مسئولیت های اصلی یک تحلیل گر تجاری چیست؟
تحلیل گران تجاری با رهبران و کاربران کسب و کارها ارتباط برقرار میکنند تا بفهمند که چگونه تغییرات مبتنی بر داده ها برای پردازش، محصولات، خدمات، نرم افزار و سخت افزار میتواند کارایی یک کسب و کار را بالا ببرد و ارزش افزوده را افزایش دهد. آنها باید ایده ها را بیان کنند تا بتوانند بین آنچه از لحاظ تکنولوژیکی امکان پذیر است و از لحاظ مالی و عملکردی منطقی است تعادل برقرار کنند.
نقش یک تحلیل گر تجاری به طور مداوم در حال تحول و تغییر است. به ویژه به این دلیل که شرکت ها برای تکمیل فعالیت های تجاری، بیشتر به داده ها متکی هستند. هر شرکت دارای مسائل مختلفی است که یک تحلیل گر تجاری میتواند با آن برخورد کند و این برخورد میتواند از طریق تغییر فن آوری ها، مشتریان ضعیف یا رضایت مشتری در سازمان های بزرگ باشد.
یک تحلیل گر تجاری چه مهارت هایی باید داشته باشد؟
طبق گفته موسسه بین المللی تجزیه و تحلیل کسب و کار، برخی از مهم ترین مهارت ها و تجارب برای یک تحلیل گر تجاری عبارتند از:
▪️مهارت های ارتباطی شفاهی و کتبی
▪️مهارت های بین فردی و مشاوره
▪️مهارت های تسهیل
▪️تفکر تحلیلی و حل مسئله
▪️توانایی تکمیل جزئیات و سطح بالای دقت
▪️مهارت های سازمانی
▪️آگاهی از ساختار کسب و کار
▪️تجزیه و تحلیل متقابل
▪️مهندسی مورد نیاز
▪️تجزیه تحلیل هزینه ها
▪️مدل سازی فرایندها
▪️درک شبکه ها، پایگاه های داده و سایر تکنولوژی ها
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
وظیفه تحلیلگران کسب و کار پر کردن شکاف بین فناوری اطلاعات و کسب و کار با استفاده از تجزیه و تحلیل داده ها است که از این طریق میتوانند به ارزیابی فرایندها، تعیین الزامات و ارائه توصیه ها و گزارش ها به مدیران و ذینفعان بپردازند.
موسسه بین المللی تجزیه و تحلیل کسب و کار (IIBA)، که BABOK را عرضه کرده، تعریف تحلیل گری تجاری یا همان تحلیل گری کسب و کار را اینگونه بیان میکند: « تحلیلگری کسب و کار یک روش برای معرفی و مدیریت تغییرات در سازمان است، چه در کسب و کارهای سودآور، چه دولتی و چه غیر سودآور.»
تحلیل گری تجاری نیازمند مهارت های سخت افزاری و نرم افزاری است. یک تحلیل گر تجاری باید بداند که چگونه میتواند روند تحلیل داده ها را تجزیه و تحلیل کند و گزارش دهد و همچنین بتواند این اطلاعات را با دیگران به اشتراک بگذارد و آنها را در کسب و کار اعمال کند.
مسئولیت های اصلی یک تحلیل گر تجاری چیست؟
تحلیل گران تجاری با رهبران و کاربران کسب و کارها ارتباط برقرار میکنند تا بفهمند که چگونه تغییرات مبتنی بر داده ها برای پردازش، محصولات، خدمات، نرم افزار و سخت افزار میتواند کارایی یک کسب و کار را بالا ببرد و ارزش افزوده را افزایش دهد. آنها باید ایده ها را بیان کنند تا بتوانند بین آنچه از لحاظ تکنولوژیکی امکان پذیر است و از لحاظ مالی و عملکردی منطقی است تعادل برقرار کنند.
نقش یک تحلیل گر تجاری به طور مداوم در حال تحول و تغییر است. به ویژه به این دلیل که شرکت ها برای تکمیل فعالیت های تجاری، بیشتر به داده ها متکی هستند. هر شرکت دارای مسائل مختلفی است که یک تحلیل گر تجاری میتواند با آن برخورد کند و این برخورد میتواند از طریق تغییر فن آوری ها، مشتریان ضعیف یا رضایت مشتری در سازمان های بزرگ باشد.
یک تحلیل گر تجاری چه مهارت هایی باید داشته باشد؟
طبق گفته موسسه بین المللی تجزیه و تحلیل کسب و کار، برخی از مهم ترین مهارت ها و تجارب برای یک تحلیل گر تجاری عبارتند از:
▪️مهارت های ارتباطی شفاهی و کتبی
▪️مهارت های بین فردی و مشاوره
▪️مهارت های تسهیل
▪️تفکر تحلیلی و حل مسئله
▪️توانایی تکمیل جزئیات و سطح بالای دقت
▪️مهارت های سازمانی
▪️آگاهی از ساختار کسب و کار
▪️تجزیه و تحلیل متقابل
▪️مهندسی مورد نیاز
▪️تجزیه تحلیل هزینه ها
▪️مدل سازی فرایندها
▪️درک شبکه ها، پایگاه های داده و سایر تکنولوژی ها
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute