Telegram Web Link
نقل_قوله‌ها_هفت_وادی_سلوک_جلسۀ_سوم_Copy.pdf
305.2 KB
نقل قولها - هفت وادی سلوک - وادی عشق
هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار
(بخش چهارم)

عنوان بحث: وادی معرفت

زمان: چهارشنبه‌، دهم اردیبهشت ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: یک ساعت و چهل و سه دقیقه

طرح بحث

مقدمه

۲) پنج کلمۀ کلیدی در بحث معرفت
۱-۱) حکمت
۱-۲) عقل
۱-۳) علم
۱-۴) فکر/ اندیشه
۱-۵) معرفت/ شناخت

۲) ارزشِ معرفت

۳) دشواریِ دست‌یابی به معرفت

۴) غربت و مهجوریتِ معرفت در این دنیا

۵) راه‌های دست‌یابی به معرفت
۵-۱) کم‌خوری و کم‌خوابی
۵-۲) پاسبانی کردن در کوی دل
۵-۳) رها کردنِ صورت‌پرستی

۶) نتایجِ معرفت
۶-۲) آشکار شدنِ تفاوت‌های سالکان در وادی معرفت
۶-۲) خودشناسی
۶-۳) دیدنِ خدا در درونِ همۀ ذراتِ هستی
۶-۴) دست‌یابی به شادی حقیقی
۶-۵) افزون شدنِ شور و شوق و طلبِ سالک
۶-۶) هم‌راه بودن عجز و معرفت

@irajshahbazi
نقل_قلوها_هفت_وادی_سلوک_جلسۀ_چهارم.pdf
445.8 KB
نقل قولها - هفت وادی سلوک - وادی معرفت
هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار
(بخش پنجم)

عنوان بحث: وادی استغنا

زمان: پنج‌شنبه‌، یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: یک ساعت و سی و هفت دقیقه

طرح بحث

مقدمه
۱) استغنا، به عنوان صفت انسان
۲) استغنا به عنوان صفتِ خدا

۲) استغنا به عنوان یکی از وادی‌های سلوک

۲) نتایج نیکوی فهم استغنای خداوند
۲-۱) کار کردن و بر کار خود تکیه نکردن
۲-۲) از بین رفتنِ پندارهای بی‌پایۀ انسان درمورد ارزشِ خودش
۲-۳) از بین رفتنِ پندارهای انسان درموردِ ارزشِ سلوک معنوی
۲-۴) مغرور نشدن به کمالاتِ خود و کوچک نشمردنِ بدکاران
۲-۵) بازگشتنِ سود و زیان کارهای نیک و بد انسان تنها به خود او
۲-۶) در حالت ناامیدی و تضرع قرار گرفتن
۲-۷) از بین بردن بقایای انانیت انسان

۳) حافظ و استغنای خدا/ معشوق

۴) سرچشمه‌های نگاه عطار به خدا
۴-۲) سرچشمۀ قرآنی
۴-۳) سرچشمۀ روان‌شناختی
۴-۳) سرچشمۀ اجتماعی

نتیجۀ سخن

@irajshahbazi
نقل_قولها_هفت_وادی_سلوک_جلسۀ_پنجم.pdf
320.2 KB
نقل قولها - هفت وادی سلوک - وادی استغنا
هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار
(بخش ششم)

عنوان بحث: وادی توحید

زمان: جمعه، دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: یک ساعت و بیست و هشت دقیقه

طرح بحث

مقدمه
۱) سرچشمۀ اسلامی بحث توحید
۲) ابداع عطار در قرار دادن توحید به عنوان یکی از وادی‌های سلوک
۳) توحیدِ عطار به معنی وحدت وجود نیست
۴) توحید عطار به معنی حلول و اتحاد نیست

۱) توحید واقعی از نگاه عطار؛ استغراق سالک در حق و خود را از او بازندانستن

۳) راه‌های رسیدن به توحید
۲-۱) تفرید و اسقاط الاضافات (دست از شرک برداشتن)
۲-۲) خودی و انانیت را رها کردن
۲-۳) گذر کردن از حس
۲-۴) دست کشیدن از عقل و جان
۲-۵) پاک کردن سرای دل

۳) آثار و نتایج سلوک در وادی توحید
۳-۱) دیدن خدا در همۀ جهان
۳-۲) رسیدن به فراسوی نیک و بد و دست‌یابی به مقامِ بلندِ بی‌صفتی
۳-۳) یگانگی همۀ انسان‌ها در عالم معنا (از میان رفتنِ نزاع و دشمنی)
۳-۴) از بین رفتن همۀ تعصبات دینی
۳-۵) تبدیل شدن گفتار و کردار عارف به گفتار و کردار خدا
۳-۶) خاموشی و حیرت
۳-۷) بیانِ متناقض‌نما در شرحِ وادیِ توحید

@irajshahbazi
نقل_قولها_هفت_وادی_سلوک_جلسۀ_ششم.pdf
407.2 KB
نقل قولها - هفت وادی سلوک - وادی توحید
قدرتِ واژه

سخن گفتن یکی از شگفت‌آورترین توانایی‌های انسان است و هر چه در ستایش آن سخن بگوییم، کم است. اگر زبان در زندگی بشر وجود نداشت، بی گمان هیچ رشد و پیشرفتی هم برای او رخ نمی‌داد. زبان از بزرگ‌ترین موهبت‌هایی است که نصیب انسان شده است و بسیاری از فضیلت‌های اخلاقی به طور مستقیم یا غیر مستقیم توسط زبان محقق می‌شوند. با این حال همین زبان است که زیان‌های جبران‌ناپذیری را به زندگی انسان وارد می‌کند. بسیاری از جنگ‌های ویرانگر و نزاع‌های خونین به سبب یک جملۀ کوچک پدیده آمده و زندگی‌های فراوانی را بر باد داده‌اند. زبان همان قدر که سازنده و رشددهنده و آرامش‌بخش است، ویرانگر و تباه‌کننده و پریشان‌ساز نیز هست.

استاد تامس مور دربارۀ قدرتِ واژه‌ها چنین می‌گوید: «باید مواظب واژه‌هایتان باشید؛ چون آنها می‌توانند بیش از آن‌چه قصد دارید، نیرومند باشند. واژه‌ها هم می‌توانند کمک‌ کنند و هم می‌توانند آسیب بزنند. البته راهی وجود ندارد که در هر موردی بدانیم چه واژه‌ها و عبارت‌هایی آکنده از معنا هستند، اما اگر در گزینش واژه‌ها احتیاط کنیم، بسیار سودمند است. کوچک‌ترین داوری یا انتقادی ممکن است برای کسی که به او کمک می‌کنید، درهم‌کوبنده باشد؛ برای مثال بدانید که حتی کمترین اظهارِ عشق، یا نبودِ تأیید می‌تواند تاثیری بسیار فراتر از قصد شما داشته باشد.

واژه‌ها صرفاً واژه‌هایی از فرهنگ لغت نیستند. آنها بیشتر مانند بستۀ بمب ساعتی‌اند که در لحظۀ مناسب آمادۀ انفجارند. این نیرو می‌تواند منبعی سازنده باشد و نیز می‌تواند همه چیز را ویران کند. نکتۀ اصلی این است که مواظب واژه‌ها باشید و آنها را هنرمندانه به کار بگیرید. بدانید که واژه‌ها همیشه کاری را که شما می‌خواهید، انجام نمی‌دهند. آنها تا اندازه‌ای زندگی خودشان را دارند. چنان‌چه نسبت به واژه‌ها بی‌توجه باشید و بدون فکر واژه‌های نیرومند را به کار ببرید، در معرض این خطر قرار می‌گیرید که بخشی از ظرفی را که در حال ساختنش هستید، بشکنید. ما حتی در کاربرد واژه‌هایی مانند سلام و خداحافظی هم باید دقت کنیم؛ چراکه یک جملۀ معمولی‌ می‌تواند حاصلِ یک ساعت کار را خراب کند».
(روح‌درمانی، از استاد تامس مور، ترجمۀ استاد محمدرضا سلامت، صص 124 – 122)

مولانا هم زبان را رنج بی‌درمان و گنج بی‌پایان می‌خواند. به نظر او زبان با هزار زحمت خرمنی فراهم می‌آورد و خود آتش در آن می‌افکند و نابودش می‌کند. بدون زبان زندگی بشر فروغ و رونقی ندارد و از سوی دیگر همین زبان است که زندگی بشر را در تاریکی غرق می‌کند:

ای زبان! تو بس زیانی مر مرا
چون تویی گویا، چه گویم من تو را؟
ای زبان! هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش در این خرمن زنی؟
ای زبان! هم گنجِ بی‌پایان تویی
ای زبان! هم رنج بی‌درمان تویی
هم صفیر و خدعۀ مرغان تویی
هم اَنیسِ وحشتِ هجران تویی
(مثنوی، دفتر اول، از بیت ۱۶۹۹ تا بیت ۱۷۰۲)

توجه به قدرت کلمات باعث می‌شود آگاهانه‌تر و محتاطانه‌تر حرف بزنیم و بر روی تک‌تک کلماتی که به کار می‌بریم، بیشتر دقت کنیم.

متن ترجمه‌ی کتاب روح‌درمانی، را اندکی تغییر داده‌ام. کسانی که قصد دارند این مطلب را در یک نوشتۀ معتبر نقل کنند، حتماً به متن اصلی مراجعه نمایند.

ایرج شهبازی، پانزدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

@irajshahbazi
نکته‌ای در باب تغییر دادن عقاید دیگران

یکی از پدیده‌های رایج در دنیای انسانی، تلاش برای تغییر دادنِ عقاید دیگران و تحمیل باورهای خود بر آنان است. این کار هم در میان افراد مذهبی دیده می‌شود، هم در بین افراد روشنفکر و دانشمند. افراد مذهبی از دیدنِ کسانی که باورهای دینی ندارند، آشفته و نگران می‌شوند و تلاش می‌کنند آنها را هدایت نمایند. افراد غیرمذهبی نیز با دیدن افراد مذهبی پریشان می‌شوند و سعی می‌کنند به هر شکل ممکن باورهای دینی آنها را تغییر دهند.

گفتنی است که تلاش برای تغییر دادن باورهای دیگران می‌تواند کاملاً خیرخواهانه انجام شود. به این معنا که شخص گمان می‌کند در زندگی دینی برکاتی وجود دارد و مایل است که دیگران نیز از این برکات برخوردار شوند. به همین منوال شخص روشنفکری که باورهای دینی را از مقولۀ امور خرافی و نامعقول به شمار می‌آورد، گمان می‌کند که رها کردن آن باورها می‌تواند باعث نیک‌بختی افراد شود. به این ترتیب افراد باورهای دیگران را به چالش می‌کشند و عقاید خود را بر آنها تحمیل می‌کنند، با این گمان که خیری به آنها می‌رسانند.

این حد از تلاش را می‌توان پذیرفت و حتی از آن قدردانی کرد؛ زیراکه از خیرخواهی و خلوص مایه می‌گیرد، اما وقتی که تلاش برای تغییر دادنِ عقاید دیگران و تحمیل باورهای خود بر آنها شکلی افراطی به خود می‌گیرد، باید به طور جدی در آن تجدید نظر کرد. کسی که از دیدنِ باورهای کسی دیگر به شدت آشفته می‌شود و با تمام وجود درصدد تغییر دادنِ آنها برمی‌آید و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند، باید بداند که در وضعیت روانیِ سالمی قرار ندارد. به احتمال زیاد چنین روحیه‌ای از ناامنی درونی و ضعفِ روانی سرچشمه می‌گیرد. اعتقاد پولادینِ متعصّبانه، به ویژه اگر از مدارا و مروّت به دور باشد، سرپوشی است بر روی اضطراب عمیقی که پنجه بر روان شخص کشیده است.

استاد تامس مور در این باره چنین می‌گوید: «در بهترین حالت میل به تغییر عقیدۀ دیگران ممکن است ناشی از مزایایی باشد که خودتان از آن مسیر دریافت کرده‌اید، اما وقتی نیاز به تغییر عقیدۀ دیگران شدید باشد، می‌توانید نوعی ناامنی [را] در بنیان آن تشخیص دهید. باور نیرومند و پرطنین ممکن است پوششی برای تردید و دودلی باشد ... نیاز به تغییر عقیدۀ دیگران ممکن است برآمده از نیاز به یافتن تأیید و پشتیبانی برای غلبه بر اضطرابتان باشد (روح‌درمانی، از استاد تامس مور، ترجمۀ استاد محمدرضا سلامت، ص ۲۹۸).

بنابراین کسانی که از دیدنِ عقاید مخالف برمی‌آشوبند و خود را حق مطلق می‌دانند و در مسیر تغییر دادنِ آن عقاید مخالف، سرسختانه فعالیت می‌کنند، باید بدانند که نقابی ستبر بر روی ضعف‌های روانی و اضطراب‌های درونی خود زده و پشت آن سنگر گرفته‌اند. شخصی که درونی امن دارد، با گشودگی تمام با عقاید مخالف مواجه می‌شود و اگر هم خطایی در باورهای کسی ببیند، با نهایت مهر و لطف آن را با او در میان می‌گذارد.

به نظر می‌رسد که بین تعصب و اضطراب پیوندی استوار وجود دارد و شخص متعصب اگر این نکتۀ مهم را دریابد، به جای تلاش برای تغییر دادنِ عقاید دیگران، در پی درمانِ اضطراب خود برمی‌آید.

ایرج شهبازی
هفدهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

@irajshahbazi
هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار
(بخش هفتم)

عنوان بحث: وادی حیرت

زمان: چهارشنبه، بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: یک ساعت و بیست و دو دقیقه

طرح بحث

مقدمه

۱) موضوع حیرت
۱-۱) خدا
۱-۲) انسان
۱-۳) جهان
۱-۴) رفتارهای شگفت‌آور انسان‌ها

۲) اسباب و علل حیرت
۲-۱) عقل
۲-۲) زیبایی
۲-۳) عشق
۲-۴) وصال

۳) حیرت پسندیده و حیرت ناپسند
۳-۱) آثار و نتایج حیرت پسندیده
۳-۲) پیامدهای حیرت ناپسند

۴) حیرت معرفتی و حیرت وجودی

۵) حیرت عرفانی

۶) حیرت معیار عرفان واقعی

@irajshahbazi1400
هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار
(بخش پایانی)

عنوان بحث: وادی فقر و فنا

زمان: پنج‌شنبه، بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۴

مدت سخنرانی: یک ساعت و بیست و هشت دقیقه

طرح بحث

مقدمه

۱) فقر مالی (درویشی)

۲) فقر عرفانی

۳) پیشینۀ فنا در فرهنگ اسلامی

۴) فنای اخلاقی

۵) فنای عرفانی

۶) راه‌های دست‌یابی به فقر و فنا
۶-۱) وارستگی مطلق از همه چیز و همه کس
۶-۲) فنای اخلاقی
۶-۳) یاد کردن خدا

۷) آثار و نتایج فنای عرفانی
۷-۱) دست‌یابی به معرفت
۷-۲) فنا و خاموشی
۷-۳) رسیدن به آسودگیِ مطلق
۷-۴) خداگونه شدن انسان
۷-۵) روشن شدن سالک

۸) تفاوتِ فنای نیکان و بدان

@irajshahbazi
نقل_قولها_هفت_وادی_سلوک_جلسۀ_هشتم.pdf
275.1 KB
نقل قول‌ها - هفت وادی سلوک - بخش هشتم
2025/06/27 18:50:37
Back to Top
HTML Embed Code: