Telegram Web Link
بررسی بحران آب در ایران: چالش‌ها، علل و راهکارهای پایدار

مقدمه

@iranfardamag

بحران آب در ایران در دهه‌های اخیر از سطح یک چالش زیست‌محیطی فراتر رفته و به مسئله‌ای ملی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. خشک‌سالی‌های پیاپی، کاهش بارش‌ها، برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی و سوء‌مدیریت مزمن در حکمرانی آب، چهره‌ای بحرانی از آینده کشور ترسیم کرده‌اند. گزارش‌های اخیر نهادهای بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران در آستانه یکی از شدیدترین بحران‌های آبی تاریخ معاصر خود قرار دارد؛ به‌گونه‌ای که برخی کارشناسان داخلی و خارجی، از جمله دکتر کاوه مدنی، از «ورشکستگی آبی» سخن می‌گویند.

طبق داده‌های منتشرشده در تابستان ۲۰۲۵، حجم بارش در بسیاری از استان‌های کشور به‌ویژه تهران، اصفهان، یزد و خراسان جنوبی، نسبت به میانگین بلندمدت تا ۴۰ درصد کاهش یافته است (Reuters, 2025). این کاهش در کنار افزایش دمای بی‌سابقه تا بیش از ۵۰ درجه سانتی‌گراد در برخی نقاط، موجب تبخیر گسترده منابع سطحی و افت شدید ذخایر سدها شده است. بنا به گزارش شبکه DW، مخازن اصلی تأمین‌کننده آب تهران تنها ۱۲ درصد از ظرفیت خود را در اختیار دارند، در حالی‌که در سال‌های نرمال این رقم معمولاً بین ۶۰ تا ۷۰ درصد است.

در سطح ملی، بیش از ۴۰۰ دشت از مجموع ۶۰۸ دشت کشور در وضعیت «قرمز فرونشست» قرار دارند. استخراج بی‌رویه آب زیرزمینی، افت سطح آبخوان‌ها و نشست زمین را در شهرهایی چون ورامین، رفسنجان و مشهد به پدیده‌ای فاجعه‌بار تبدیل کرده است. بر اساس داده‌های منتشرشده در نشریه Foreign Policy، سرعت فرونشست در برخی مناطق تا بیش از ۳۰ سانتی‌متر در سال رسیده که یکی از بالاترین نرخ‌ها در جهان است.

کاوه مدنی در تحلیل خود از چرایی بحران، ریشه‌های آن را در الگوی توسعه ناپایدار و سیاست‌های ناکارآمد مدیریت منابع آب می‌داند. به باور او، ایران طی دهه‌های گذشته «با تصور وفور منابع» سیاست‌هایی در پیش گرفته که به استخراج حداکثری انجامیده است، بی‌آنکه سازوکاری برای بازتولید و احیای این منابع در نظر گرفته شود. این روند در بخش کشاورزی نمود بیشتری دارد؛ جایی که حدود ۸۰ درصد آب کشور مصرف می‌شود، اما سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی کمتر از ۱۰ درصد است.

از سوی دیگر، نیک‌آهنگ کوثر بر جنبه‌های سیاسی بحران تأکید می‌کند. او معتقد است حکمرانی آب در ایران نه بر پایه اصول علمی و مشارکت محلی، بلکه تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و امنیتی شکل گرفته است. به گفته او، «آب در ایران، ابزاری برای کنترل اجتماعی شده است، نه بستری برای توسعه پایدار». این تمرکزگرایی سبب شده تا طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای و سدسازی بی‌رویه بدون ارزیابی زیست‌محیطی اجرا شوند و تبعات گسترده‌ای همچون نابودی تالاب‌ها، شور شدن خاک و مهاجرت اجباری روستاییان را در پی داشته باشند.

پیامدهای اجتماعی بحران آب به‌ویژه در سال‌های اخیر آشکارتر شده است. کمبود آب شرب، قطعی‌های برق ناشی از افت سطح سدها، اعتراضات مردمی در خوزستان و اصفهان، و کاهش تولید کشاورزی، نشانه‌هایی از ورود ایران به مرحله‌ای بحرانی از ناامنی آبی هستند. به گزارش(The Guardian, 2025) دولت در ماه‌های گرم سال مجبور به اعلام تعطیلی ادارات و مدارس در برخی استان‌ها برای کاهش مصرف شده است؛ اقدامی که نشان‌دهنده رسیدن بحران به سطحی هشداردهنده است.

با این حال، کارشناسان بر این باورند که ایران هنوز فرصت بازنگری در الگوی حکمرانی آب را دارد. به گفته دکتر مدنی، گذار به مدیریت پایدار منابع آب، مستلزم تغییر نگرش از «مهندسی سازه‌محور» به «مدیریت یکپارچه منابع» است؛ رویکردی که ضمن درنظر گرفتن ظرفیت‌های بومی، اقلیمی و اقتصادی، عدالت آبی را در سطح ملی محقق کند.

بحران آب در ایران صرفاً حاصل کمبود بارش نیست، بلکه نتیجه مجموعه‌ای از تصمیمات نادرست، سیاست‌های ناکارآمد و ضعف در تعامل میان علم، سیاست و جامعه است. این بحران نه تنها زیست‌بوم ایران را تهدید می‌کند، بلکه بنیان‌های امنیت غذایی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور را نیز به چالش می‌کشد. از این رو، بررسی ریشه‌ها، ابعاد و راهکارهای ممکن برای مدیریت پایدار منابع آبی، ضرورتی انکارناپذیر در مسیر آینده ایران است.

ایران فردا بر آن است با توجه به اهمیت مسئله آب و بالطبع آن بحران آب سلسله مقالاتی را پیرامون وضعیت کنونی بحران آب در ایران، علل اصلی بحران، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی آن، راهکارهای پایدار( درصورت امکان) ، بازخوانی مسئله آب را به عنوان مسئله‌ای تمدنی و ضرورت «دیپلماسی آب» را در سطح ملی و منطقه‌ای مورد توجه قرار دهد.


#ایران_فردا
#بحران_اب


http://www.tg-me.com/iranfardamag
🟣 گونه‌های ناسیونالیسم ایرانی
▪️ ناسیونالیسم ایرانی و وضعیت کنونی آن - بخش هفتم

🔶حمید احمدی

@iranfardamag

▪️ مبحث بعدی که می خواهم طرح کنم انواع ناسیونالیسم به مفهوم عام در ایران است. ما یک نوع ناسیونالیسم نداشتیم و باید دقت شود که چهار نحله نگرش ناسیونالیستی در ایران وجود داشته است:

1️⃣ یکی ناسیونالیسم رسمی دولتی است که بعضی‌ها می‌گویند Official Nationalism ؛ این ناسیونالیسم رسمی دولتی همان احساسات میهن‌پرستی و وطن پرستی بود که بعدا در قالب دولت آمد و بعد از کودتای 1299 در دولت پهلوی اول و پهلوی دوم، نماد ملّی‌گرایی شد. کارهایی هم کردند و توسعه کشور را با همه ضعف‌هایی که بود انجام دادند - به انتقادات سیاسی و استبداد این سیستم کاری نداریم- ولی به هر حال خود این ناسیونالیسم ایرانی باعث رشد و توسعه شده بود . این گونه ناسیونالیسم هنوز هم جای بحث و مطالعه دارد؛ خیلی از ناسیونالیست های اول ایرانی بعد از آن بحران های مشروطیت، با دولت ایران برای توسعه کشور و ایجاد هویت ملّی و گسترش آن همکاری کردند و به دولت رضاشاه پیوستند و در دولت‌‌سازی همکاری داشتند.

2️⃣ گونه بعدی، ناسیونالیسم لیبرال
است. این ایده در جبهه ملّی شکل گرفت و در دوران مصدق و بعد در نگرش‌های جبهه ملّی و نهضت آزادی و امثالهم تبلور آن را می بینیم. این ناسیونالیسم لیبرال بیشتر کسانی هستند که تأکید اصلی آن ها روی دموکراسی است- گرچه به دلیل آنکه دوره مصدق، دوره پر آشوبی بود و مدام بین ایران و انگلیس و جناح های داخلی دعوا بود حّد و مرز نظری این جریان فکری- سیاسی مشخص نشد و از اساس خود مصدق نظریه پرداز نبود ولی با در نظر گرفتن یک تصویر کلی می شود گفت که تفاوت ناسیونالیسم لیبرال با دولتی در این است که نوع دولتی، ناسیونالیسم توسعه‌گرا بود و می‌خواست توسعه و قدرت کشور را بالا ببرد و توسعه سیاسی خیلی مد نظر آن نبود اما ناسیونالیسم لیبرال بر توسعه سیاسی تاکید داشته است. این ناسیونالیسم لیبرال هنوز وجود دارد و در جبهه ملّی کنونی عده‌‌ای هنوز آنرا دنبال و ترویج می‌کنند.

3️⃣گرایش بعدی، ناسیونالیسم رادیکال است که درباره این ناسیونالیسم رادیکال مقاله‌ای نوشتم که در خارج از کشور چاپ شد.در آنجا این ناسیونالیسم را به دو تا گرایش تقسیم کردم: نحله یا گرایش سیاسی و گرایش اقتصادی؛ گرایش سیاسی ناسیونالیسم رادیکال ایرانی در پان ایرانیسم معنا پیدا می کند که سیاسی است و تاکید بر بحث حوزه تمدن ایرانی و حوزه فرهنگی و همکاری های فرهنگی را طرح می‌کنند و رادیکال هستند. گرایش اقتصادی این ناسیونالیسم، در میان برخی «چپ‌های» ایرانی است.ما یک چپ ناسیونالیستی در ایران داریم که خیلی کم به آن توجه شده است.این افراد چپ هایی هستند که بیشتر گرایش اقتصادی و سوسیالیستی دارند.این گرایش در عین اینکه ملّی‌گرا هستند، به سوسیالیسم فکر می کنند و از توسعه اقتصاد ملّی سوسیالیستی دفاع می‌کنند. در نوشته های افرادی مثل «احسان طبری» این تفکر دیده می‌شود.

🔸 افراد این نگرش، آدم های وطن پرست و میهن دوستی هستند و با وجوه اینکه ناسیونالیست هستندگرایش چپ دارند؛ برخی از این افراد طرفدار شوروی بودند و برخی مخالف شوروی بود.از دیگر ناسیونالیست های چپ که می‌توان نام برد، «مصطفی رحیمی» بود. فراوان می شود از افراد وابسته به این این طرز تفکر در ایران نام برد. برخی از این افراد چپ، به خاطر نگرش ایران‌گرایانه که داشتند از حزب توده به خاطر مسایل ملّی و ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان بریدند و به سمت ملّیون آمدند ولی همچنان دیدگاه های چپ خود را حفظ کردند.

4️⃣ ناسیونالیسم چهارم، ناسیونالیسم اسلامی IslamicNationalism است که در ایران که به آن کم توجه شده است. این ناسیونالیسم ایرانی- اسلامی را در نهضت آزادی و خداپرستان سوسیالیست باید جستجو کرد و البته در این گفتمان، کار تئوریک صورت نگرفته است. تنها کسی که در ملی- مذهبی ها روی این قضیه بحث کرد، «دکتر علی شریعتی» بود که از همه بیشتر به این قضیه وارد شده است؛ «محمد نخشب» و دوستان همفکرش خداپرستان سوسیالیست را تاسیس کردند ولی من نمی دانم نخشب در باب پیوند دین و ملّیت چه گفته است اما در میان ملی- مذهبی ها تنها کسی که در مورد ناسیونالیسم ایرانی صحبت کرده است – تا حدودی تئوریک و در عین حال جذاب- علی شریعتی است که حتی ما در تفکرات بازرگان هم این ها را نمی بینیم.


#ایران_فردا
#حمید_احمدی
#گونه‌های_ناسیونالیسم_ایرانی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴چالش‌هایی که باید با آن‌ها روبه‌رو شد*

🔷مصطفى البرغوثي

@iranfardamag

▪️سندی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ارائه داد، به‌هیچ‌وجه نمی‌توان «طرح صلح» نامید، زیرا فاقد عناصر بنیادینی است که یک سند را به «طرح» تبدیل می‌کند. این سند در بهترین حالت، اعلامیه‌ای از اصول کلی است، نه برنامه‌ای برای تحقق صلح. هیچ‌یک از مؤلفه‌های ضروری برای برقراری صلح در آن دیده نمی‌شود؛ حتی اشاره‌ای گذرا به پایان اشغال اسرائیل—طولانی‌ترین اشغال در تاریخ مدرن—و حقوق پناهندگان که در قطعنامه‌های سازمان ملل به رسمیت شناخته شده‌اند، نشده است. برعکس، اجرای این حقوق را مشروط به به رسمیت شناختن اسرائیل دانسته است. «طرح ترامپ» نه به‌صراحت و بی‌قیدوشرط حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین را به رسمیت شناخت و نه فرآیندی شفاف و عادلانه برای تحقق آن ارائه داد؛ بلکه آن را با روندی مبهم، مشروط و تحمیلی جایگزین کرد—یادآور فرآیند ۳۲ ساله پس از اسلو که فقط به تعمیق اشغال، شهرک‌سازی‌ها و رژیم نژادپرست آپارتاید انجامید.

🔸این سند نه به شهرک‌های استعماری و تجزیه اراضی در کرانه باختری اشاره‌ای کرد و نه به حملاتی که علیه مردم فلسطین و اماکن مقدس آنان صورت می‌گیرد. در عوض، ترامپ با افتخار اعلام کرد که الحاق غیرقانونی اورشلیم را به رسمیت می‌شناسد.

▪️به‌طور دقیق‌تر، «طرح ترامپ» سندی بود که پایان جنگ نابودی در نوار غزه را—با وجود عدم تأیید نتانیاهو و وزرای افراطی‌اش—اعلام می‌کرد. این طرح، اذعان ضمنی به شکست توطئه آواره‌سازی و پاکسازی قومی نوار غزه بود؛ توطئه‌ای که ترامپ پیش‌تر از آن حمایت کرده بود. در صورت موفقیت این طرح، پاکسازی قومی دیگری در کرانه باختری محتمل بود.

ترامپ به چهار دلیل ناگزیر به اعلام آتش‌بس شد:

1️⃣پایداری قهرمانانه مردم فلسطین در نوار غزه، با وجود فداکاری‌های عظیم که شمار شهدا و مجروحان را به بیش از ۲۵۰ هزار نفر رسانده و بیش از ۹۰ درصد خانه‌ها و مؤسسات را تخریب کرده است.

2️⃣شکست توطئه آوارگی و انقلاب همبستگی جهانی که از همه مرزها فراتر رفته و حتی از جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی نیز پیشی گرفته است. این موج جهانی، دولت‌های مردد غربی را به شناسایی کشور فلسطین واداشت و اسرائیل را در سطح جهانی منزوی کرد. ترامپ در واکنش به این انزوا، طرح خود را ارائه داد و خطاب به نتانیاهو گفت: «شما نمی‌توانید با جهان بجنگید.» این انقلاب باید ادامه یابد و تشدید شود، زیرا یکی از مهم‌ترین عناصر قدرت مبارزه فلسطینیان در مرحله آینده است.

3️⃣ فشار تحولات بر کشورهای عربی و اسلامی و آگاهی دولت‌هایشان از این‌که جنگ ویرانگر می‌تواند به انفجارهایی با پیامدهای وخیم منجر شود. افزون بر این، رفتار نتانیاهو—از جمله حملات پی‌درپی به لبنان و سوریه و تعرض گستاخانه به قطر—همگان را تحت تأثیر قرار داده است، به‌ویژه که او خود را حاکم امپریالیست جدید خاورمیانه و خلیج فارس می‌پندارد و با بمباران و تهدید، قصد تغییر نقشه‌های منطقه را دارد.

4️⃣تغییر بی‌سابقه‌ای در افکار عمومی آمریکا، به‌ویژه میان نسل جوان، رخ داده است؛ به‌گونه‌ای که برای نخستین بار حمایت آنان از فلسطینی‌ها از حمایتشان از اسرائیل پیشی گرفته است.

🔸عامل تعیین‌کننده در جلوگیری از تجدید جنگ، همچنان «همبستگی جهانی» است که باید تقویت شود و تحت هیچ شرایطی نباید کاهش یابد.

▪️ترامپ نه تعصب مطلق خود نسبت به اسرائیل را تغییر داده و نه دولت او—همچون دولت بایدن پیش از او—از همدستی در جنایات جنگی اسرائیل فاصله گرفته است. او در کنست با افتخار اعلام کرد که تمام سلاح‌های درخواستی اسرائیل را در اختیارش قرار داده است؛ از جمله سلاح‌هایی که پیش‌تر هرگز استفاده نشده بودند، «و اسرائیل به‌خوبی از آن‌ها استفاده کرد»—به گفته خودش—در جنگی که به بدترین جنگ نابودی در تاریخ مدرن تبدیل شد.

🔸حتی پس از جشن شرم‌الشیخ، برای ارضای خودشیفتگی‌اش، ترامپ از تلاش برای رهایی اسرائیل از انزوا یا تعصب نسبت به آن دست برنداشت. پس از امضای طرح خود، تهدید و ارعاب علیه فلسطینی‌ها را آغاز کرد.

▪️این نشان می‌دهد که آنچه پایان یافته، تنها مرحله‌ای از درگیری است، نه خود درگیری آشکار؛ درگیری‌ای که تنها با دستیابی ملت فلسطین به آزادی و حقوق نقض‌شده‌شان—در رأس آن‌ها حق تعیین سرنوشت—پایان خواهد یافت.....


🔻متن کامل:

https://cutt.ly/Rr4JGWC2


#ایران_فردا
#العربی_الجدید
#مصطفى_البرغوثي
#چالش‌های_رودرروی_فلسطینیان

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🟣 شریعتی و ناسیونالیسم اسلامی
▪️ ناسیونالیسم ایرانی و وضعیت کنونی آن - بخش هشتم

🔶حمید احمدی

@iranfardamag

▪️ مهدی بازرگان به ناسیونالیسم ایرانی خیلی معتقد نبود زیرا جریان ملی - مذهبی مراحلی خاصی طی کرده است. نهضت آزادی در مرحله اولیه تاسیس بعد از جبهه ملی، روی اسلام تأکید می کردند و بیشتر اسلامی بودند تا ملّی. در دوره بعد از انقلاب نگرش ملّی را داشتند ولی همچنان اسلام گرایی در میان آن ها قوی بود. در اینجا منظور از اسلام‌گرایی‌، «اسلام سیاسی» نیست بلکه تاکید بر اسلام به معنای هویت معنوی ایرانی در میان آنها قوی بود ؛ نمونه ای هم که از نشر انتشارات قلم ذکر کردم به این دلیل بود که این نکته را یاد‌آوری کنم.

🔹ما نمی دانیم چرا علی شریعتی به سراغ بحث ناسیونالیسم رفت و بسیار جالب است که در کتاب بازشناسی هویت ایرانی – اسلامی به این میزان آشکاردرباره ناسیونالیسم ایرانی صحبت و بحث مفصلی مطرح می کند. شریعتی در این کتاب مواضع جالبی دارد؛ در باره ویژگی های نژاد آریایی و سامی و مقایسه آنها سخن گفته و تشیع را میعادگاه نژاد آریایی و سامی می داند. او زبان فارسی را ستایش می کند، ‌از فردوسی، شاهنامه و حتی از کوروش به نیکی یاد می کند. بنابراین ما یک ناسیونالیسم اسلامی داریم - که خیلی هم کار تئوریک بر روی آن صورت نگرفته است - و فقط در اندیشه های علی شریعتی وجود دارد.

▪️سایر نیروهای ملی- مذهبی پیرامون مفهوم ناسیونالیسم بحثی نکردند؛ البته ما باید یک استثنایی در مورد «عزت الله سحابی» قائل شویم که این اواخر گرایشات ملّی او خیلی قوی تر شده بود و کارهایی هم در این رابطه می کرد که انتشار مجله «ایران فردا» مهمترین نماد این تلاشها بود. «عزت الله سحابی» این اواخر به ناسیونالیسم ایرانی خیلی گرایش پیدا کرده بود. ولی به لحاظ تئوریک، شریعتی استثنایی است؛ البته تا جایی که من می‌دانم شریعتی بر روی رابطه اسلام و ایران خیلی تئوریک کار نکرده است. در دوره کنونی متأسفانه خیلی احساسات غلبه کرده و بسیار به شریعتی بد و بیراه می گویند که امت گرا و ضد ملی بود و این حتی در جریانات ملّی و برخی ناسیونالیست‌ها نیزدیده می‌شود. به نظر میرسد کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی او را نخوانده و او را به عنوان یک اسلام‌گرا می شناسند ولی به نظر من شریعتی تا حد زیادی ملّی و از اساس مصدقی بوده است.

🔹شریعتی به هیچ وجه اسلام گرا نبود زیرا با ایده حکومت اسلامی مخالف بوده است؛ بخصوص در مجموعه سه جلدی اسناد ساواک درباره شریعتی که چاپ شده است، چالش اصلی برای ایران را، خطر اتحاد جماهیر شوروی می‌داند. البته برخی از طرفداران شریعتی ممکن است با تفسیر من از شریعتی مخالف باشند ( من در جایی در این‌باره صحبت کردم و این دوستان مخالف کردند و گفتند این گونه نیست) ولی در آن بازجویی های ساواک، تأکید کرده که خطر اصلی شوروی و مارکسیسم طرفدار آن است. در نهایت علی شریعتی اسلام گرا نبوده و گرچه در مورد تشیع و اسلام مطالبی گفته است و در نوشته های نخستین خود ( مثل جزوه خدا حافظ شهر شهادت)احساساتی شده و نکات نادرستی در باره فردوسی هم گفته است، ولی در مراحل بعدی زندگی و اندیشه خود در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی تحول یافته و به یک شخصیت ملی تبدیل شده است. بنابراین در بحث ناسیونالیسم اسلامی در درجه اول باید علی شریعتی را اسم برد و بعد در نهضت آزادی و ایده های بازرگان جستجو کرد.


#ایران_فردا
#حمید_احمدی
#شریعتی_و_ناسیونالیسم_اسلامی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🟣تحولات خاورمیانه پس از جنگ غزه

🔶صلاح‌الدین خدیو

@iranfardamag

▪️برای شروع بحث، لازم است کمی به گذشته بازگردیم و ببینیم خاورمیانه چگونه به یک‌باره تغییر کرد و ساختاری که ایران طی چهل و پنج سال گذشته بنا نهاده بود، تا چه حد فروریخت، متزلزل و تضعیف شد.

🔸واقعیت این است که خاورمیانه پس از هفت اکتبر، به هیچ وجه با پیش از آن قابل مقایسه نیست. به گمان من، طراحان حمله هفت اکتبر—چه فرضی را بپذیریم که ایران پیشاپیش از آن مطلع بوده (که به نظرم احتمالاً از کلیات برنامه باخبر بوده، اما از جزئیات، مقیاس حمله و سطح آمادگی‌ها اطلاعی نداشته است) و چه نپذیریم—و حتی رهبری حماس در خارج از غزه (دفتر سیاسی قطر)، هرگز انتظار چنین تغییر عمده‌ای، یعنی تحول در دکترین امنیتی اسرائیل، را نداشتند. از آنجا که این حمله بسیار غافلگیرانه بود و مستلزم یک غفلت بزرگ بود که رخ داد، تصور آن‌ها این بود که حمله‌ای اتفاق می‌افتد، تعدادی گروگان گرفته می‌شوند، جنگی حداکثر چند هفته‌ای با بمباران و یک حمله محدود زمینی رخ می‌دهد و در نهایت با تبادل زندانیان، می‌توان آن را یک پیروزی بزرگ جلوه داد و اوضاع را به حالت سابق بازگرداند.

▪️نکته‌ای که آن‌ها متوجه نشدند این بود که اسرائیل، این حمله را یک تهدید وجودی تلقی کرد. اسرائیل برای نخستین بار در تاریخ خود پس از ۱۹۴۸ نشان داد که جان انسان‌هایی که به اسارت گرفته شده‌اند، دیگر آن اهمیت سابق را ندارد. به نظر من، اسرائیل از همان لحظه اول آن‌ها را از دست رفته فرض کرد و تمام تمرکز خود را بر تغییر بنیادی خاورمیانه قرار داد؛ خاورمیانه‌ای که مستلزم تضعیف شدید ایران و برتری مطلق نظامی اسرائیل بر تمام کشورهای منطقه باشد.

🔸در پی این تحولات، ایران بخش عمده‌ای از نفوذ خود را از دست داد. شبکه نیابتی‌اش اگر نگوییم متلاشی شد، بسیار تضعیف گردید. حزب‌الله، که گل سرسبد نیروهای نیابتی ایران در وضعیتی کاملاً غیرقابل‌مقایسه با گذشته قرار گرفت. حماس نیز به همین شکل تضعیف شد. حشدالشعبی کارایی سابق خود را از دست داد و مهم‌تر از همه، سقوط خاندان اسد در سوریه بود؛ حکومتی که پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، به نوعی دوقلوی سیاسی ایران در منطقه و حتی جهان محسوب می‌شد و در کنار عراقِ بعثی، یکی از ستون‌های ژئوپلیتیک خاورمیانه بود. اکنون هر دو ستون از دست رفته‌اند. بنابراین، بخش بزرگی از دستاوردهای سال‌های اخیر ایران را می‌توان از دست رفته تلقی کرد.

▪️ستون دیگر خاورمیانه، عراقِ تحت سلطه حزب بعث بود که پس از اشغال کویت و دو جنگ پیاپی در یک بازه ۱۳ ساله، از گردونه قدرت خارج شد. همین خروج عراق، عملاً زمینه را برای بسط نفوذ منطقه‌ای ایران در مقیاسی بزرگ و بی‌سابقه فراهم آورد؛ به‌ویژه از سال ۲۰۰۳ به بعد که دولتی تحت حمایت ایران در عراق پس از صدام شکل گرفت. شبکه‌سازی‌های ایران پس از ۲۰۰۳، در محیطی بی‌ثبات و در غیاب دولت‌های مقتدر منطقه‌ای، گسترش یافت. «بهار عربی» نیز به ایران کمک کرد تا از این بی‌ثباتی به نفع خود بهره‌برداری کند. به باور من، ایران پس از ۲۰۰۳ گام‌های نخست را برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای برداشت، اما پس از جنگ داخلی سوریه و بهار عربی بود که به نقش قدرت مسلط در خاورمیانه دست یافت؛ امری که موجب ترس و هراس رقبای منطقه‌ای، از ترکیه گرفته تا عربستان و امارات، شد.

🔸نکته‌ای در اینجا وجود دارد: ایران به لحاظ ظرفیت‌های اقتصادی، نیروی انسانی، پیشینه تاریخی و موقعیت فوق‌العاده ژئوپلیتیکی، همواره پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی مؤثر و حتی برتر را در منطقه داشته است. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی نیز پس از افت‌وخیزهای دهه‌های ۲۰ و ۳۰ و پشت سر گذاشتن قرنی که «قرن انحطاط» نامیده می‌شود (از جنگ‌های ایران و روس تا اواسط قرن بیستم)، ایران خود را بازسازی کرد و از اواخر دهه ۴۰، به یک قدرت مسلط در آبراه خلیج فارس، دریای عمان و بخش‌هایی از اقیانوس هند تبدیل شد.

▪️اما تحول آن دوران، از نظر ماهوی با نفوذ منطقه‌ای ایران در دهه‌های اخیر بسیار متفاوت بود. ایرانِ ده سال آخر حکومت پهلوی، یک «بازیگر منطقه‌ای» (Regional Player) بود که در چارچوب نظام جهانی، ذیل یک زیرسیستم منطقه‌ای و در قالب «دکترین نیکسون» عمل می‌کرد. مخالفان شاه، اعم از چپ‌گرا و مذهبی، این نقش را «ژاندارم منطقه» و نشانه وابستگی می‌دانستند. ایران، در کنار عربستان (البته با سهمی بسیار بیشتر، شاید ۷۰-۸۰ درصد)، مأمور برقراری ثبات در منطقه‌ای سرشار از تعارض و درگیری بود....


🔻متن کامل:

https://cutt.ly/ir7ED90R
#ایران_فردا
#صلاح‌الدین_خدیو
#تحولات_خاورمیانه_پس_از_جنگ‌غزه

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴کوروش، شهریارِ پهلوان
▪️به مناسبت روز جهانی کوروش بزرگ

🔷مسعود میری

@iranfardamag

▪️آنچه در باب کوروش پادشاه و بنیادگذار هخامنشیان گفته‌شده‌است، آنقدر هست که رونق از بستان تاریخ زدایان بردارد. "علت" یا بیماری‌ی چشم بربستن بر تاریخی مربوط به کوروش، اسبابِ بازی‌ی کسانی‌ شده است که هویت‌های فربه را دشمن خرده‌فرهنگ‌ها و آیین‌های نوآمده برمی‌شمارند. دنیاهای بزرگ مادر تمدن‌هایند، بسترِ آبستن آیین‌هایند، گستره‌اند، که مِهتری کنند تا کهان در بلاد آنان بگسترند و نیا را بستایند. این داعیه نیست و این سخن شعار نمی‌تواند باشد، مادام که در بیخ درخت مدنیت و فکرت، شاخه‌‌های پر برگ را ریشه‌ای نهان دارد و بیانِ گوهر بقا بی فهمِ بیخ و بن نامقدور است. ستایش هند برای تمدن سند باشد اگر، وداها در راه‌های دورتر داستانی داشته‌اند، درست است که آئیریانَ وَ ئی‌جَه، آن حکایت ازلی‌ی دور، در دَورِ دیگری، در اقلیم دیگری پوست انداخته و چیزهای دیگری شده، اما "وید" ها به "آوید" ها یا کتاب‌های پر ثمری پیراهنِ تازه پوشیده که از شمار آن نو "ودا"کردن‌ها یکیش همین اوستای باستان ماست. اوستا با داستان‌های در پیوست و همپیوند خود، همانند هند و سند و وید نیست اما پور وَ رَندِ پدر در نَوَند و بَن دارد.

🔸 حکایات عتیق دانشی دارد که خیمه‌ی اجتماعِ نیاکان پراکنده‌ی ما زیر یک عمارتِ گفتگو می‌شود. حکایات عتیق پرستش کهنه نیست هنگام که زندگی در" روبرو" از "اکنون" در می‌گذرد، اما دهگانِ دیروز در "ئ‌یی‌جَه" یا گستره‌ی همه‌ی فرداها گوهر دانه‌ی آن زندگی‌ها پاشیده‌است، قبل از آنکه ما زندگان بدان دررسیم.

▪️تمدن‌های بزرگ به ریشه‌ها می‌نگرند چون"سرآغاز"، وَ به تمنیات مردمان خود می‌آویزند چون" در آغاز"، وَ همواره "درمیانه" میان یا کمرِ بدن اجتماعی‌شان را به زُنّار کوشش می‌بندند، برای معاصر شدن. یونان نیز برای جنبش دیگری از زندگی، همین کتابت تطور و برآیش فکرت و کثرت را دارد و این بُن‌ها و بَن‌ها، این ریشه‌ها و اندیشه‌ها، صورت مثالینِ داستانِ بقاست.

🔸تطویل و حشو در این باب ضروری بود تا که بگویم آن چه از تاریخ که مردگان بر بدن مردگان می‌آرایند در وقتی دیگر مردگان آن را با توپ و نارنجک از دیوار می‌زدایند. مسیح گفته‌بود مردگان را به مردگان بسپارید. اما زندگان سازوکار بودن‌ و شدن را با همه‌ی وجدان خود و میراث خود موجودیت می‌بخشند. انکار یک داستان "در آغاز"۱ (و نه سرآغاز)، کار داستانگویانی‌ست که یا داستان‌شان برای بقا بی برگ و بار است یا انکه در داستان‌شان و این اقلیم چاره‌ای در کار نیست. آن‌ها که اهل جستجویند توانند به کوروش در آثار رقیبان و حریفان تمدن و فرهنگ ایرانشهر بنگرند و اینجا جای دوره کردن تاریخ نیست. اما کوروش در هیئتِ یک مرحله از تطور فکر و ذکر مردمان اقلیمی وسیع ، با کثرتِ آیین‌های بسیار وَ وحدتِ در تمنای بقا، که از داستانی کهن‌تر در سرها گنجیده بود، دولتداری و دیوانسالاریِ خاک خشک خود را تجدید بنا کرد. برای او، در حافظه‌ی گنگ و مبهمش، مرگ تمدن‌های همکوشِ هیتان‌ها در همسایگی‌اش و دولت‌شهرهای پراکنده‌ی اقوام مجاور و مهاجر، به معماری‌ی سیاست و فرهنگ، دولت‌سازی و دیوان‌پردازی، مسالک مملکت‌داری‌ که منتهی به ساخت یک ملت(در حیطه‌ی معناهای روزگار او) شود، شاید مهم بوده است.

▪️آگاثیاس اگر یک جا درست گفته‌باشد همانجاست که : اجتماعی سراغ ندارد تا بدین حد در معرض استحاله‌های بس گوناگون قرار گرفته باشد، اما باید قریب پانزده سده بعد بیدار می‌شد تا بنگرد که میراث یک دولتسازی در بطن کثرات قوم‌ها و بسیاری‌ی آیین‌ها، بر خلاف نظر او، به بقای ایران جوانی بخشیده‌است. خصلت یک قوم برکشیده (و نه برگزیده) که در چشم معارضانش بِربِر و بیابانی‌ست، ساختن چیزی‌ست که پِلِپ‌ها به تمدن رم بخشیدند: اتصالات فکری و سیاسی‌ی نو. بدین سبب باید بوده باشد که ماکیاولی‌ی بزرگ در کتاب ادبی_فکری‌ی شهریار کوروش را سبکی برای آموختن دولتمند بزرگ به شمار می‌کند. یک قوم برکشیده(و نه برگزیده) ریشه را محکم بغل می‌کند، اما از معرضِ بادهای اعصار و قرون، یورش‌های سهم و طاقت‌برافکن به مرزها، هجمه‌‌ی فکرت‌ها و اوراد دیگران نمی‌گریزد. همیشه آغوشی هم برای هند و سند، یونان و رم، عرب و مغول، زروان و زرتشت و مانی، مسیح و موسی و محمد باز بوده، تا از هر اختری شرری به آتشدانِ ایران روشنی بیفزاید. آگاثیاس در این خصیصه نیک ندیده، اما نیک‌تر از این از ریشه روییدن، و درخت را در هوای زمانه پروریدن، چیست آیا که بقای یک ملت ضمان باشد؟...


🔻متن کامل:
https://cutt.ly/9r7CCdRh

#کوروش
#ایران_فردا
#مسعود_میری


http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️بازگشت همه به سوی اوست

@iranfardamag
▪️جناب آقای دکتر مصطفی تاج‌زاده

▪️درگذشت برادرتان مرحوم شادروان سید محمد تاج‌زاده را صمیمانه تسلیت عرض می‌کنیم.

▪️می دانیم در بند و حبس، فقدان عزیزان؛ تحملی عظیم می طلبد.

▪️از خداوند بزرگ برای ایشان رحمت و آرامش و برای خانواده محترم صبوری و پایداری و برای شما تحمل فراق و آزادی و رهایی از بند استبداد را آرزومندیم.

▪️روانشان شاد!

▪️ایران فردا

نهم آبان ماه ۱۴۰۴

#تسلیت
#ایران_فردا
#مصطفی_تاج‌زاده

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🟣فهم انقلاب ۵۷ در پرتو رابطه‌ی پهلوی دوم با ایالات متحده
▪️قسمت اول: مقدمه‌ای برای فهم زمینه‌های وقوع انقلاب

🔶امین احمدی

@iranfardamag

انقلاب اولين مخلوق واقعي است كه از بديهه سرايي به وجود مي‌آيد... كامل‌ترين نمونه آشفتگي نظم يافته در جهان
منسوب به «ارنستو چه‌گوارا»


▪️اين آشفتگي نظم يافته و «آنارشيسم» هدايت شده؛ انقلاب (در این مقال منظور از مفهوم «انقلاب» معنای کلاسیک آن در متون علوم سیاسی است. به مانند آنچه «کرین برینتون» در کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» مراد می کند. تعریف و ادراک انقلابهای مخملی،تعریف و فهمی دیگر می طلبد ). براي فهم تمامي تعلقات و وابستگي‌هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي اش،نیازمند ادراكي مطابق با ساختار خاص خود دارد. در انقلاب‌ها چه‌بسا در بسياري از اوقات «بي‌قاعدگي»؛ قاعده، «بي‌نظمي»؛ نظم، «تندروي»، تعادل! و عملی طبيعي و «آشوبگري و شورش»؛ مشروع تلقی و معنش شود و سرّ فهم دشوار‌اين پديده در همين مفاهيم خوابيده است. انقلابات سياسي اگر بخواهيم به زبان فلسفي سخن بگوييم، پديده‌هايي «عَرضي» در پيكر تاريخ بشر مي‌باشند و عموم جوامع و انسان‌ها خواهان حفظ وضع موجود، تعادل، نظم، برهم‌نخوردن اوضاع و شرايط جامعه، مقابله با شورش‌گران و خراب‌كاران (نام‌هايي كه جوامع به انقلابيون و برهم زنندگان نظم جاري مي‌دهد) و ثبات و امنيت و دوري از تنش و درگيري هستند. اما‌اين پديده عرضي در بعضي اوقات و دوره‌هاي تاريخي در جوامع رخ مي‌دهد و خود را به سطح مي‌آورد و حركت خود را «مشروع» جلوه مي‌دهد. زماني كه انقلاب درنظر آحاد مردم مشروع باشد، هنگامه وقوع انقلاب و دگرگوني عظيم در آن جامعه رسیده است(اگر به وقوع نپیوندد، به میزان سرکوب هیات حاکمه و میزان اتحاد، همبستگی و شبکه ارتباطی انقلابیون و معترضین و عوامل دیگر داخلی و خارجی مرتبط است که موضوع این نوشتار نیست) و در‌اين هنگام است كه مفاهيم گوناگون فرهنگي، ديني، سياسي، اجتماعي و اقتصادي در نزد اذهان و انديشه‌هاي افراد و گروه‌هاي مختلف جامعه دچار تغييرات جدي گرديده و از مفهوم قديمي و هميشگي خود، به مفهومي تازه و جديد تبديل مي‌گردد.

🔸مفاهيم سياسي، فرهنگي و اقتصادي چون «سياست خارجي»، «سياست حكومت در قبال شهروندان يك جامعه»، «منافع ملي»، «آموزش و پرورش»، «هنر»، «مالكيت» و... در يك انقلاب از مفهوم سابق خارج شده و چه بسا تعريفي ضد آنچه در قبل در يك جامعه بوده است را پيدا مي‌كند. به عنوان مثال در يك جامعة انقلابي چپ و «ماركسيست» رابطه با آمريكا، رابطه با «امپرياليسم» و در يك جامعه با ‌ايدئولوژي ليبرال ـ دمكرات این رابطه، ارتباط با يك كشور همسو با منافع ملي معنا مي‌يابد.

▪️براي فهم پديدة انقلاب پنجاه و هفت و نظام برخاسته از‌اين انقلاب ، چاره ای جز شناخت مبانی فکری رهبران و بنیانگذاران آن نيست و تشتت و يا بي‌قاعدگي كه در وهله اول در تصمیمات و اعمال انقلابیون ایران - به ويژه در سال‌هاي آغازين و دهة نخست آن – به ظاهر دیده می شود، ريشه در چگونگي وقوع ‌اين انقلاب، نيروهاي مؤثر برآن و انديشه‌ها و برداشت‌هاي متفاوت انقلابيون از مفهوم انقلاب اسلامی دارد. این شرایط ویژه، فهمی نوین از انقلاب اسلامی در تمامی سیاستهای داخلی و خارجی و در زمینههای گوناگون سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می طلبد.

🔸هنگامی که شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» در ضرورت تشکیل حزب واحده «رستاخیز» چنین می نویسد: «مامعتقد هستیم همه مردم ایران برای رسیدن به هدف‌های ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند. همه کوشش‌ها باید در راه پیشرفت کشور باشد. نه خنثی کردن تلاش‌های یکدیگر. در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت بسیار است. هر گروه در هر حزبی که هستند با دیگران بر سر قدرت و به دست گرفتن حکومت ستیز و دعوا دارند. هرگروه می‌خواهد حرف‌های خودش را به کرسی بنشاند و در نتیجه اختلافات به وجود می‌آید. در حالی که در حزب رستاخیز از جنگ گروهی خبری نیست.»/۱ در زیر لایه‌های جامعه خبری دیگری بود....


🔻متن کامل:

https://cutt.ly/yr5X7uuK

#انقلاب۵۷
#ایران_فردا
#امین_احمدی
#رابطه‌ی_پهلوی‌دوم_با_امریکا

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🟣حکومت پهلوی و ایالات متحده آمریکا
🔻قسمت دوم: «لغزش آنی عقل»/۱

🔶امین احمدی


@iranfardamag

🔹سياست آمريكا ـ به‌عنوان مهمترين حامي نظام سرمايه‌داري و جهان غرب ـ در بعد از كودتاي ۲۸ مرداد عليه حكومت ملي محمد مصدق،حمايت از محمد رضا شاه پهلوي و اقدامات سركوبگرانه وي در مقابل كمونيست‌ها، مليون و نيروهاي مسلمان راديكال و ضد غرب بوده و‌ايران به‌عنوان سدي محكم در برابر تمامي نيروها، گروه‌ها و ‌ايدئولوژي‌هاي ضد غربي و ضد سرمايه‌داري در جهت منافع‌ايالات متحده انجام وظيفه مي‌كرد.

🔸ايران براي آمريكا در آن سال‌ها حكم ژاندارم منطقه خاورميانه را بازي مي‌كرد. «ريچارد نيكسون» رئيس جمهور جمهوري‌خواه آمريكا «در دكترين معروف{خود به طور ضمنی} خود بر ‌اين عقيده بود كه دولت آمريكا نه مي‌تواند ونه بايد نقش ژاندارم و پليس جهان را بازي كند. در عوض مي‌بايست در هر منطقه از جهان يكي از دولت‌هاي محلي را كه از توان كافي برخوردارند، تسليح و تقويت كند به‌عنون ژاندارم و ضامن امنيت و ثبات منطقه استفاده كند.» /۲

🔹ايران ژاندارم خاورميانه، حامي سرمايه‌داري در برابر قطب كمونيستي- به‌عنوان كشوري كه در منطقه خاورميانه داراي بيشترين مرز خاكي و آبي با شوروي بود ـ دشمن و سركوبگر نيرو‌هاي چپ نه‌تنها در خود‌ايران بلكه در كشورهاي همسايه (دخالت نظامي‌ايران در عمان به‌منظور سركوبي چريك‌هاي ماركسيست ظفّار) و بهترين دوست آمريكا در ميان كشورهاي مسلمان خاورميانه بود. به‌عبارت دقیق تر، ‌ايران حامي هژموني و سلطه همه‌جانبه آمريكا و غرب در منطقه خاورميانه بود و به‌همين علت هرگونه حمايتي از وي مي‌شد.

🔸از منظر منافع حكومت سلطنتي محمدرضا پهلوي، نزديكي و همكاري با ‌ايالات متحده مهمترين عنصر در حفظ مشروعيت و حاكميت‌اين رژيم در عرصه بين‌الملل و همچنين پشتوانه‌اي قوي و مؤثر در سياست‌ها و استراتژي‌هاي تهاجمي و دفاعي‌ايران در مقابل كشورهاي خاورميانه و به‌ويژه اعراب به شمار می رفت.

🔹اما در مورد سیاست خارجی شاه نکته ای اساسی وجود دارد که فهم این رابطه نیازمند دقت بیشتر و فرا رفتن از دوگانه «مستقل/وابسته» است. محمدرضا شاه پهلوی در عین ادعای استقلال طلبی و مقابله با دخالت‌های بیگانگان و خارجی،دارای یک حالت وابستگی بوده و در دیپلماسی خود از این کشورها تقاضای حمایت ـ به ویژه در هنگام بحران سیاسی به وجود آمده در سالهای ۵۶ ـ ۵۷ که به وقوع انقلاب اسلامی انجامید ـ داشته است و هنگام مشاهده عدم حمایت کافی دچار یاس و بدبینی نسبت به قدرت‌های غربی شده و حتی در کتاب «پاسخ به تاریخ» خود سقوط خود را ناشی از دسیسه‌های انگلیس و آمریکا می‌داند.

🔸به طور کل دیپلماسی ایرانی در آن سالها،دارای دو حالت متناقض «عشق و نفرت» بوده است./۳ شاه به سلطنت رسیدن خود را مدیون ایالات متحده و انگلستان بود و به همین دلیل خود را در بلوک غرب و تحت الحفاظه آمریکا و تامین کننده منافع و خواستهای آنان در منطقه خاورمیانه قرار می داد. در عین این نزدیکی، شاه به خصوص با بالا رفتن قیمت نفت ادعای ایستادگی در مقابل غرب را داشته و خود را قهرمان مبارزه با استعمار می‌دانست: «خود ستایی نمی‌کنم مسلما یک عده‌ای بودند که دلشان خون بود یک عده‌ای بودند که شاید به طور انفرادی با خارجی مبارزه می‌کردند ولی قطعا {این} من بودم {که به طور جدی} در مقابل خارجی مقاومت کردم.» /۴

🔹شاه حتی اعتقاد داشت می‌تواند درس حکومتداری به غرب بیاموزد و سیستم حکومتی خود را استثنایی دانسته و قابل تقلید توسط حکومت‌های آمریکا و اروپا...: «به شما اطمینان می دهم که ایران از بسیاری از جهات خیلی دموکرات تر از کشورهای شما در اروپا است. عمر سوسیالیسم شما سرآمده است، سوسیالیسم انقلاب سفید من تشویق به کار است.یک سوسیالیسم تازه و مدرن است، باور کنید ما در ایران خیلی پیشرفته‌تر از شما هستیم و واقعا چیزی نیست که از شما بیاموزیم.» /۵

🔸همچنین شاه در مورد قیمت پایین فروش نفت با گفتن سخنانی به چالش با غرب پرداخت. وی در مصاحبه با فالاچی تاکید می‌کند. «بهای نفت باید افزایش یابد. راه دیگری وجود ندارد. اما این راه حلی است که خود شما غربی‌ها خواسته اید.به عبارت دیگر راه حلی است که جامعه صنعتی و آن همه متمدن شماخواسته است.»/۶ این سخنان موجب نگرانی قدرت‌هایی چون انگلیس شد. «تلاش شاه برای تبدیل ایران به قدرت غالب و فائق در منطقه خلیج فارس، و نیز تاکید و اصرار او در افزایش قیمت نفت،او را آشکارا رو در روی انگلستان قرار داد. گزارش‌های متعددی از وزارت امور خارجه آمریکا و انگلیس در ایران و انگلیس، همه دال بر تیره شدن روابط ایران و انگلیس است.» /۷....

🔻متن کامل:

https://cutt.ly/Ir56JV3G
#انقلاب۵۷
#ایران_فردا
#امین_احمدی
#رابطه‌ی_پهلوی‌دوم_با_امریکا

http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️مراسم ترحیم و بزرگداشت سیدمحمد تاج‌زاده

▪️دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ مسجد نور،میدان فاطمی


#محمد_تاج‌زاده
#مصطفی_تاج‌زاده

https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴ایران و آمریکا، گذشته، حال، آینده
▪️به مناسبت ۴۶ امین سالروز گروگانگیری سفارت امریکا – بخش اول

🔷محمدرضا رجایی

@iranfardamag

مقدمه
🔸میاموتو موساشی، شمشیرزن افسانه‌ای عصرتوکوگاوا ژاپن در کتاب پنج حلقه می‌گوید که در طول زندگی‌اش، در ۶۲ دوئل شرکت کرده و در همه آن‌ها پیروز شده و این به یمن نیتن ایچی ریو، سبک ویژه او در شمشیرزنی بوده است. اما امروز محققان می‌گویند که تنها دلیل پیروزی‌های موساشی، مهارتش در شمشیرزنی نبوده، بلکه ذکاوت او بوده، زیرا این سامورایی تنها با کسانی مبارزه می‌کرده که مطمئن بوده بر آن‌ها پیروز می‌شود. اما رهبران انقلاب ۵۷ ایران که اسیر توهمات مائوئیستی «تئوری سه جهان» و شعار «آمریکا ببر کاغذی است» بودند، می‌پنداشتند که آمریکا هیج غلطی نمی‌تواند بکند و از همان آغاز شمشیر را برای آمریکا از رو بستند و مرگ بر آمریکا تبدیل به شعار اصلی انقلاب شد، شعاری که با اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفته شدن کارکنان آن ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را برای نیم‌قرن آتی مهر و موم کرد.
اما رابطه میان ایران و ایالات متحده آمریکا چه‌گونه آغاز شد، چه‌طور کار به اینجا کشید و در آینده چه می‌شود؟

گذشته
▪️ برای نخستین بار در کتابی با نام «تحفةالعالم» که میرزا ابوطالب فندرسکی، نواده دختری میرزا ابوالقاسم میرفندرسکی، در سال ۱۶۹۷ یعنی سال دوم سلطنت شاه سلطان حسین و ۲۰۲ سال پس از کشف آمریکا نوشته، از ینگی دنیا و ینگه دنیا، نامی که ترک‌های عثمانی برای اشاره به آمریکا به‌کار می‌بردند، و اجناس آمریکایی هم‌چون فرش‌ها و لباس‌های ینگی دنیا ذکری به میان آمده است.نخستین آمریکایی که به ایران پای تهاد، یک زبان‌شناس و مبلغ مسیحی پروتستان به نام جاستین پرکینز بود که در سال ۱۸۳۳ وارد ایران شد. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد نخستین ایرانی که پایش به خاک امریکا رسید، میرزا ابوالحسن خان ایلچی بود که در بازگشت از سفر اول به لندن، همراه با سرگور اوزلی، بر اثر طوفان، به امریکا رسید! اما نخستین ایرانی که به میل خود وارد آمریکا شد، میرزا محمد علی حاج سیاح باشد که در سال ۱۸۷۵ از طریق نیویورک وارد خاک آمریکا شد. حاجی سیاح هم‌چنین نخستین ایرانی است که به طور رسمی تابعیت آمریکا را پذیرفت.

🔸میرزا تقی خان امیرکبیر که می‌خواست با وارد کردن یک "نیروی سوم" از نفوذ روسیه و انگلیس در ایران بکاهد، آمریکا را گزینه‌ای مناسب برای این کار می‌دانست و به فکر برقراری ارتباط با آمریکا افتاد. به همین منظور در سال ۱۸۵۰ امیر کبیر به حاجی میرزا احمد خان فرستاده ایران در استانبول دستور داد با جورج مارشال وزیر مختار ایالات متحده آمریکا در عثمانی دربارهٔ انعقاد قراردادی بین دو دولت وارد مذاکره شود. هم‌زمان در سال۱۸۵۰، جان میدلتون کلیتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا نیز به جورج پی مارش سفیر آمریکا در استانبول، مأموریت داد تا با کاردار شاهنشاهی ایران درباره پیمان دوستی و تجارت مذاکره کند. با پیگیری دو طرف، این تعامل دیپلماتیک که نخستین گام در برقراری روابط رسمی میان دو کشور بود در سال ۱۸۵۶، به انعقاد نخستین قرارداد رسمی میان ایران و آمریکا با عنوان پیمان مودت و تجارت انجامید.

▪️ در سال ۱۸۸۳، آمریکا با فرستادن ساموئل گرین بنجامین به تهران، اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد. دولت ایران هم نخست در سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی و در سال ۱۸۸۸ میلادی حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان وزیر مختار ایران به آمریکا فرستاد. وی که به نام حاجی واشینگتن در تاریخ ایران ماندگار شده است، تلاش کرد روابط دیپلماتیک دوکشور را گسترش دهد...


🔻متن کامل:
https://cutt.ly/Lr6cefUh
#ایران_فردا
#محمدرضا_رجایی
#مناسبات_ایران_و_امریکا
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴ایران و آمریکا، گذشته، حال، آینده
▪️به مناسبت ۴۶ امین سالروز گروگانگیری سفارت امریکا – بخش دوم

🔷محمدرضا رجایی

@iranfardamag

🔻در قسمت نخست به پیشینه و وضعیت کنونی روابط ایران و امریکا و سناریوهای محتمل آن پرداخته شد. بخش دوم به چگونگی روابط این دو در آینده خواهد پرداخت.

آینده
🔸برای آن که بدانیم چه آینده‌ای در پیش داریم و چه‌گونه باید بازی کنیم، نخست باید بدانیم زمین بازی کدام است؟ بازیگران اصلی کدام‌اند؟ و هریک چه در دست دارند.

ایران
▪️ایران کشوری است که در دو کانون اصلی انرژی اوراسیا یعنی خلیج فارس و دریای خزر حضور دارد و به نوعی این دو حوزه اصلی را به یکدیگر مرتبط می‌سازد. این موقعیت جغرافیایی بی‌نظیر، در عین حال که از نظر ژئوپلتیک و ژئواکونومیک به ایران نقشی کاملا محوری را در منطقه می‌بخشد، ما را بسیار آسیب‌پذیر هم می‌سازد. در تأیید این مدعا نیازی برای مراجعه به تاریخ نیست، تنها کافی است به یاد آوریم که از زمان وقوع انقلاب تاکنون، نه تنها تقریبا تمامی دولت‌هایی که در ایالات متحده بر سر کار آمده‌اند، رسما خواستار تغییر رژیم در تهران شده‌اند و به بهانه‌های مختلف تحریم‌های گوناگونی را بر این ملت تحمیل کرده‌اند، بلکه همسایگان‌مان نیز در ضربه‌زدن به ما کوتاهی نکرده‌اند.

🔸ایران دارای مزیت‌های راهبردی متعددی در حوزه‌های جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی و منابع طبیعی است که می‌تواند ما را به یکی از کشورهای کلیدی منطقه و جهان تبدیل کرده‌اند. مهم‌ترین مزیت‌های ایران را به تفکیک حوزه‌ها عیارتند از:

مزیت‌های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی
موقعیت استراتژیک
▪️ایران در چهارراه ارتباطی شرق و غرب و شمال و جنوب قرار دارد. دسترسی به خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، می‌تواند ما را به یک پل حیاتی برای تجارت و انرژی تبدیل کند. هر چند که آمریکا کوشیده است این مزیت ژئوپلتیک را با دور زدن ایران و چرخاندن مسیرهای تجارت و انرژی به کشورهای همسابه از ما بگیرد، اما در صورت نرمال شدن اوضاع، ما قادر خواهیم بود جایگاه بر حق خویش در این راستا را بازیابیم.
تسلط بر تنگه هرمز
🔸تنگه هرمز یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های انرژی جهان است که حدود ۲۰٪ نفت جهان از آن عبور می‌کند. علی‌رغم همه تلاش‌ها برای انتقال پایانه‌های نفتی به دریای سرخ، تا آینده قابل پیش‌بینی، تنگه هرمز هم‌چنان یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آبی جهان خواهد ماند.
همسایگی با ۱۵ کشور
▪️ایران با کشورهای متعددی مرز زمینی و دریایی دارد که فرصت‌های تجاری و ترانزیتی گسترده‌ای فراهم می‌کند.

مزیت‌های منابع طبیعی
- ایران دومین ذخایر گاز طبیعی جهان و چهارمین ذخایر نفتی جهان را دارا است.
- ایران صاحب منابع معدنی غنی شامل مس، آهن، روی، طلا، اورانیوم و سنگ‌های قیمتی است.
- ایران تنوع اقلیمی بالایی دارد که امکان تولید محصولات کشاورزی متنوع را فراهم می‌کند.

مزیت‌های اقتصادی
بازار مصرفی بزرگ
🔸با جمعیتی بیش از ۹۰میلیون نفر، ایران بازار داخلی قابل توجهی دارد.
نیروی کار جوان و تحصیل‌کرده
▪️درصد بالایی از جمعیت ایران را جوانان تشکیل می‌دهند که بسیاری از آن‌ها دارای تحصیلات دانشگاهی مطلوب هستند.
ظرفیت بالای صادرات غیرنفتی
🔸ظرفیت ایران برای صادرات غیرنفتی، از جمله مواد پتروشیمی، فولاد، مس، آلمینیوم، سیمان، فرش، زعفران و محصولات کشاورزی بالا است.

مزیت‌های فرهنگی و تمدنی
تمدن کهن و غنی
▪️ تمدن ایران، یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان با میراث فرهنگی و تاریخی گسترده است.
تنوع قومی و زبانی
🔸وجود اقوام مختلف و زبان‌های متنوع، غنای فرهنگی کشور ما را افزایش داده است.
جاذبه‌های گردشگری فراوان
▪️گستره جاذبه‌های گردشگری ایران، از آثار باستانی مانند تخت جمشید گرفته تا طبیعت بکر در شمال، کویر مرکزی، و سواحل جنوبی، بسیار جذاب است.

مزیت‌های صنعتی و فناورانه
زیرساخت‌های صنعتی گسترده
🔸ایران از معدود کشورهای جهان است که از زیرساخت‌های صنعتی متنوع و گسترده در همه عرصه‌ها، به‌ویژه در حوزه‌های نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، خودروسازی و صنایع دفاعی برخوردار است.
پیشرفت در فناوری‌های نوین
▪️ایران در حوزه‌هایی مانند نانو، بیوتکنولوژی، و انرژی‌های نو پیشرفت‌های قابل توجهی داشته است که می‌تواند ما را به بازیگری قابل توجه در جهان تبدیل کند.


🔻متن کامل:
https://cutt.ly/wr6v1aB9

#ایران_فردا
#محمدرضا_رجایی
#مناسبات_ایران_و_امریکا
http://www.tg-me.com/iranfardamag
ایران فردا pinned «🔴ایران و آمریکا، گذشته، حال، آینده ▪️به مناسبت ۴۶ امین سالروز گروگانگیری سفارت امریکا – بخش دوم 🔷محمدرضا رجایی @iranfardamag 🔻در قسمت نخست به پیشینه و وضعیت کنونی روابط ایران و امریکا و سناریوهای محتمل آن پرداخته شد. بخش دوم به چگونگی روابط این دو در آینده…»
2025/11/06 03:43:11
Back to Top
HTML Embed Code: