Telegram Web Link
🔴بیانیه‌ی تحلیلی بیش از ۲۳۰ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی از ایرانِ سال ۱۴۰۲

@iranfardamag
به‌نام هستی‌بخش

💢طبقه‌ سیاسیِ "ذی‌نفعان" و توده‌های بی‌پناه مردم


▪️سال ۱۴۰۲ درحالی به‌پایان رسید که در قلمروهای عمومیِ زندگی و معیشتِ مردم ‌ایران، تقریباً هیچ‌گونه گشایش و پیشرفتی حاصل ‌نشد و سال نو نیز با هراس از جنگی دیگر همراه بود (جنگی که رژیم اشغالگر افراطی اسراییل برای انحراف جبهه و افکار عمومی از داخل فلسطین به منطقه‌ی خاورمیانه سخت به‌آن محتاج است) و اگر طبیعت، اندکی از بارش‌های خویش را ارزانی نمی‌داشت، ارزیابی‌ها از این هم یأس‌آورتر می‌شد.

🔸چنان‌چه به تأسّی از رویه‌های امروزین تاریخ را از انتها بخوانیم، در روزهای پایانی سال ماجرای خصوصی‌سازی زمین‌های یک مرکز آموزش مذهبی‌ـروحانی، در کنار بازداشت دکتر صدیقه وسمقی، به بهانه‌ی دگراندیشی جلوه‌ای نمادین یافت (ایشان به‌علت نابیناییِ هر دو چشم، خوشبختانه دهم اردیبهشت آزاد شدند). این دوگانگی خود، گویای اوضاع عمومیِ کشوری است که قدر و منزلت حقوقی و سیاسیِ اشخاص، به‌نسبتِ نزدیکی یا دوری به حکومت تعریف می‌شود. ظلم مضاعف تبعید در زندان یک جامعه‌شناس و پژوهشگرِ آسیب‌های اجتماعی، دکتر سعید مدنی، طی ماه گذشته و به حبس افکندن دگراندیشانی چون دکتر قربان بهزادیان‌نژاد، علیرضا بهشتی‌ شیرازی، و عبدالله مومنی به‌جرمِ اظهارنظر در یک نشستِ رایزنی در فضای مجازی در شبکه‌های اجتماعی برای چاره‌جویی و نجات از بحران‌های جاری، و فجیع‌تر صدور حکم اعدام‌اخیر علیه توماج صالحی به‌جرم خواندن «رپِ» اعتراضی، گویای این‌ واقعیتِ تلخ است که انسداد و استبداد سیاسی و دینی هم‌چنان تداوم دارد. نظام حقوقی ناعادلانه اما بر این‌ناروایی‌ها می‌افزاید آن‌گاه که تنها در چند ماه اخیر، انگشت دست ۳ نفر به‌جرم سرقت قطع می‌شود اما چنان‌که شاهدیم، از تخلف‌های بزرگ و فساد گسترده، چشم‌پوشی شده‌است.

▪️در زمینه‌ی بحرانِ مزمن اقتصادی و معضل حل‌ناشده‌ی معیشتی نیز تنگناهای بنیان‌کن هم‌چنان بر جان و زیست هرروزه‌ی مردم چنگ‌انداخته‌ و از تورّم و فساد و رکود کاسته ‌نشده است؛ جز این افتخار از سوی دولت که تورّمِ موجود، به هر میزان طاقت‌فرسا، هنوز دو رقمی است!

🔸در زمینه‌ی چرخه‌ی بی‌پایان فساد، در سال گذشته، پرونده فسادی معادل ۱۴۰هزار میلیارد تومان -معادل ۲/۳ میلیارد دلار- در رسانه‌ها اعلام شد که‌ نام یکی از وزرای سابق همین دولت نیز در آن‌مطرح بود اما این پرونده‌ی جنجال‌برانگیز و مبهم ازآن‌پس مسکوت ماند.

▪️از سوی دیگر، مساله‌ی کسری بودجه‌ی مستمرّ سال‌های اخیر را در سال گذشته تا رقم ۷۰۰هزار میلیارد تومان برآورد کرده‌اند که برای جبران این کسری، فشار بیشتر مالیاتی بر روی اقشار گوناگون مردم وارد می‌شود، چنان‌که درآمدهای مالیاتی رشد ۴۷ درصدی یافته و هم‌اکنون هم برای این رقم در امسال، افزایشِ ۶۹ درصدی پیش‌‌بینی شده‌است. دلار نیز از اواسط بهمن گذشته از مرز ۶۰هزار تومان عبور کرد و با رشد ۱۳۸درصدی در دوره‌ی دوساله‌ی دولت رییسی، دامنه‌ی خطّ فقر را به درآمدهای ۲۵ میلیون تومانی رساند و شکاف میان دستمزد و تورّم را به‌گونه‌ای‌ افزایش داد که ترمیمِ مقدار یارانه‌ها نیز عملاً بر بهبود معیشت خانوارها تأثیری نگذارد. اکنون بنابه یک ارزیابی میانه‌روانه، حدود ۳۰ درصد جمعیتِ ایران زیر خط فقر می‌زیند و ۴۰درصد جمعیت نیز در آستانه‌ی فروافتادن به زیرخط‌ فقراَند‌. این به‌آن معناست که ۲۶ میلیون نفر از جمعیت ایران یا به‌عبارت دیگر، از هر سه ایرانی، یک نفر زیرخط فقرمی‌زید؛ چنان‌‌که حتی اگر دستمزدها ۲۰۰ درصد افزایش یابند، مستمرّی کارگران در امسال باز هم به خط فقر در سال جدید نمی‌رسد.

🔸به‌اعتبارِ شاخص‌های موجود، متأسفانه میهن‌مان‌ در فلاکت‌بارترین وضع خود طی سه دهه‌ی اخیر به‌سر‌ می‌بَرد و مطابق آمارهای رسمی، ایران به‌عنوان هشتمین کشور جهان با بالاترین رکوردِ شاخص فلاکت ثبت شده‌است. هم‌چنین در تازه‌ترین گزارش، درمیان ۱۴۳کشور، در رتبه‌ی صدم به‌لحاظ شادی و نیز دوازدهمین اقتصاد با رشد نقدینگیِ بالا قرار گرفته‌است. وضعِ فلاکت‌بار حاضر نشان می‌دهد که به‌طور مثال یک کارگر برای خرید یک آپارتمان معمولی در تهران باید بیش از دو قرن انتظار بکشد.

▪️پژوهشگران نشان داده‌اند که طبقه‌ی موسوم به "ذی‌نفعان" در اقتصاد ایران با دراختیارداشتن همه‌ی ابزارهای قدرت و رسانه به‌راحتی می‌توانند مهم‌ترین معضل‌های ایران را به موضوعاتی حل‌نشدنی تبدیل کنند.

🔸در کورانِ این بحران‌ها اما مردمِ ما بدون پشتیبان رها شده‌اند و ساختارِ دولتی در ایران، تعهّد موثری در حوزه‌های اساسی نظیر آموزش و پرورش، بهداشت رایگان و... برعهده نمی‌گیرد.....


🔻متن کامل و اسامی :

https://cutt.ly/Cewe2DAf

#ایران_فردا
#بیانیه‌ی_تحلیلی
#ارزیابی_سال۱۴۰۲


http://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️پیام تسلیت بیش از ۸۳۰ نفر از فعالان فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی به مهندس لطف‌الله میثمی

▪️ انالله و اناالیه راجعون

@iranfardamag

▪️برادر گرامی جناب آقای مهندس لطف‌الله میثمی

▪️ غم از دست دادن عزیزان و به سوگ آنان نشستن، صبری عظیم می‌خواهد و البته می‌دانیم عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیک‌ترین عزیزان نمی‌کاهد.

▪️ درگذشت برادر ارجمندتان، جناب آقای مهندس فضل‌الله میثمی را به شما که بخوبی از فلسفه‌ی زندگی و نیز هجرت از آن آگاهید، تسلیت عرض می‌کنیم. باشد که در این رنج فراق، پیاممان تسلی بخش اندوه بزرگتان باشد.

▪️ برای شما و خانواده محترم و بازماندگان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستاریم.


▪️اسامی :

سیدهاشم آقاجری, رضا آقاخانی, مسعود آقایی ، خسرو آذربایجانی , زهره آقاخانی, ابوطالب آدینه‌وند, مرضيه آذرافزا, فاطمه آذری, محمّد آزادی, حسن آصالح, آخوندمکی, محمدصادق آخوندی, احمد آقامحمدی, عبدالرحیم آقامحمدی, محمود آقامحمدی, محمدکریم آقامحمدی, محمد آقامحمدی , حسین آقامحمدی‌رهنانی, حمید آصفی , فاطمه آقانوری, محمود آقائی, محمد آقایی‌تبریزی, محمدرضا آهنی, علی آهنین‌پنجه, سید یعقوب آل‌ شفیعی ‌فومنی, امیر آریازند ,غلام‌حيدر ابراهيم‌ باى‌ سلامى, محمد ابراهیم‌زاده, مصطفی ابراهیمی, محمود ابراهیمی, حمیده ابراهیمی, زهرا ابراهیمی , حسنعلی ابوطالبی, هادی احتظاضی, حمید احراری , سیداحمدرضا احمدپور, زینب احمدی, رضا احمدی, وحید احمدی, سیدغفور احمدی ونهری, سیدمهدی احمدی, فهیمه احمدیان, طیبه احمدیان, رامین اخلومدی, عباس آخوندى , اکبر ادیب , مائده ارباب‌زاده, مریم ارباب‌زاده, مهران ارژنگ, مهدی ارژنگ , حسین ارغوانی, محسن آرمین , احمدرضا اسدی, بتول اسدی, بهاره اسدی, عبدالرحیم اسدی‌لاری, صفر اسلامى, یداله اسلامی, محرم اسلامی, حاجی اسماعیلی, حمیدامین ‌اسماعیلی, احمدرضا اشترى, حسین اشفاق, حسن اشفاق, سیدمرتضی اعتصامی, محبوبه اعرج‌شیروانی, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, سیدعبدالمجید الهامی , مرتضی الویری, عباس اقبال, اعظم اكبرزاده, علی اکبر طاهری‌قزوینی, علیرضا اکبرزادگان, حیدر اکبری, کرامت‌الله اکبری, کاظم اکرمی, جواد امام, امیرحسین امامی, مصطفی امامی, شهربانو امانى, زهره امانی, حبیب‌الله امیری, مرتضی امیری‌جرقویه, کاک‌حسن امینی, رضا امینی, محسن امین‌زاده , فاطمه انصاری, عبدالله انصاری, معصومه انصاریان, اعظم اوشانی, محسن‌ آویژگان, محمدعلی ایازی, سعيده ايزدى, مصطفی ایزدی, زهرا ایزدی‌پور, علی‌اصغر باباخانی, مرتضی باباصفری, مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محسن باستانی, عباس باقرصاد, محمدرضا باقری, مجتبی‌ باقری, زهره باقری, محمود باقری, محمدباقر بختیار, اکبر بدیع‌زادگان, احمد بدیعی‌, احترام‌السادات براتی‌منش, خانم بردی, اشرف بروجردی , سعید بزرگی, فرشته بقایی, محمد بلبلیان, رویا بلوری , محمدحسین بنی‌اسدی, مریم بهادری, عماد بهاور, جلال بهرامی , امید بهروزی, حمید بهشتی, صدرالدین بهشتی‌نژاد, محبوبه بهمنی, امیر بهمنی, بهنام بیات , عباس بیداری, صفا بیطرف, مهین بیگدلی, فاطمه بیگدلی‌ آذری‌قمی, مهدی پاک‌نژاد, محسن پاینده ,مسعود پدرام, اصغر پدریان, مرتضی پدریان‌جونی, یوسف پرژک, مهناز پزشک, عباس ‌پشمی, وحید پوراسماعیلی, عباس پوراظهری, عباس پورحسینی, حسن‌ پورعظیم, احمد پیرآور, فائزه حسنی ,علی پیرحسینلو, عبدالحسین پیروان, جهانمیر پیش‌بین, حبيب‌الله پيمان, حبيب‌الله پيمان, مهدی پیوندزنی, وفا تابش, محمدعلی تاج الدین, علی تاجرنیا, مصطفی تاجزاده , محمدرضا تاجمیریاحی, مهدی تاجیک , امیر تاکی, محمدرضا تحویلداری , سونيا تركمان, عزت‌اله تقوائیان ,غلام‌حسین تکفلی, مصطفی تنها, رضا تهرانی, مجتبی تهرانی, فرهاد توانا, مرادعلی توانا, محمد توسلی , عباس توکل, محمد توکل, مرتضی توکل, مجید تولّایی , رضا تیموری, حسین ثاقب, ناصر جانثاری, حسین جزایری, ناصر جزینی , سیدمحمدمهدی جعفری, محمد جعفری, هاشم جعفری, آمنه جعفری, مهرنوش جعفری, حبیب‌الله جعفری‌ نسب, سیدکمال جلال‌الدینی, جلال جلالی‌زاده , هادی جلالی‌زاده, بهروز جلوانی, هاشم جواهری, مرتضی جواهری, هادی جوینده , امین چالاکی, محمد چهره, حسینعلی چهره‌ساز, فتح‌الله چوپانی, رضا حاجی, همایون حاجي‌خانی, یونس حاجیزاده, علی حاجی‌کتابی, سعید حجّاریان.......


▪️متن و اسامی کامل :
https://cutt.ly/cewEfnsg

#تسلیت
#ایران_فردا
#لطف‌الله_میثمی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
ایران فردا pinned «▪️پیام تسلیت بیش از ۸۳۰ نفر از فعالان فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی به مهندس لطف‌الله میثمی ▪️ انالله و اناالیه راجعون @iranfardamag ▪️برادر گرامی جناب آقای مهندس لطف‌الله میثمی ▪️ غم از دست دادن عزیزان و به سوگ آنان نشستن، صبری عظیم می‌خواهد و البته می‌دانیم…»
@iranfardamag

▪️ مراسم یادبود مهندس فضل‌الله میثمی

🔸زمان : سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه ، از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۳۰

🔹مکان : مجتمع رعد
شهرک غرب، خیابان هرمزان، خیابان پیروزان جنوبی، کوچه پنجم، پلاک ۷۴

#لطف‌الله_میثمی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه‌ی پزشکی و پرستاری

🔶 گفت‌وگوی ایران فردا با زینب کوچکیان


@iranfardamag
🔻 الهام عبادتی


🔹 نادیده گرفتن سیاست‌های پیشگیرانه و افزایش کنش‌های اعتراضی

اشاره: خودکشی چهارمین عامل مرگ و میر در بین افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله است. برآوردها نشان می دهد که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان به دلیل خودکشی جان خود را از دست می دهند. علاوه بر این، به ازای هر خودکشی، افراد بسیار بیشتری اقدام به خودکشی می کنند.

بر اساس گزارش جهانی «خودکشی در سراسر جهان در سال ۲۰۱۹: برآوردهای جهانی بهداشت»، بیش از ۷۷ درصد از خودکشی ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط از جمله در منطقه مدیترانه شرقی رخ می دهد. در سال ۲۰۱۹، حدود ۴۱۶۷۳ نفر بر اثر خودکشی در این منطقه جان خود را از دست دادند.

🔹آمارهای رسمی نشان می دهد در ایران به عنوان یکی از کشورهای با درآمد پایین و متوسط نرخ خودکشی رو به افزایش است و در عین حال در سال های اخیر خودکشی در گروه‌هایی مانند پزشکان و پرستاران به عنوان یکی از جدی ترین و جدیدترین تحلیل های جامعه شناختی پدیده خودکشی در ایران مطرح است.

🔸از جمله عوامل مؤثر در نرخ بالای خودکشی در جامعه پزشکی و پرستاری می توان به حجم کاری بسیار زیاد و پرفشار، قلدری و آزار و اذیت در یک فرهنگ کاری سلسله مراتبی سفت و سخت، محرومیت از خواب، ساختارهای پشتیبانی ضعیف و منابع محدود برای کارکنانی که به سمت فرسودگی شغلی حرکت می کنند، اشاره کرد.

🔹بر اساس گزارشی که نیما شهریارپور، متخصص طب اورژانس بیمارستان بهارلو ارائه کرده، طبق بررسی‌های انجام‌شده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی ۳.۱ تا ۵ برابر افزایش پیدا کرده است. به طوری که در جمعیت دستیاری (رزیدنتی) کشور، که معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه به طور متوسط ۱۳ خودکشی منجر به مرگ داریم. بر اساس یافته‌ها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگران‌کننده‌ای است. همچنین نتایج تحقیقی که فهمیه سعید استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در سال ۱۴۰۱ روی تعدادی از رزیدنتها انجام داد، نشان داد حدود ۳۰ درصد دستیاران پزشکی به خودکشی فکر کرده‌اند. این آمار حتی اگر قابل تعمیم نباشد به هر حال تخمینی از وضعیت موجود را نشان می‌دهد.

🔹زینب کوچکیان، دارای دکترای جامعه شناسی فرهنگی است. او در کارنامه علمی خود، رساله «بازسازی معنای خودکشی در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر تهران» و کتاب «مگر تولد راهی؛ واکاوی تجربه زیسته بیست و هشت نفری که نمی خواستند زنده بمانند» را دارد. با وی در گفت‌وگویی به واکاوی علل افزایش خودکشی در ایران و جامعه پزشکی و پرستاری پرداخته‌ایم.


آمارها و گزارش‌های رسمی نشانگر روند رو به رشد خودکشی و اقدام به خودکشی در جامعه ایران است. بر اساس گزارش مرکز پزشکی قانونی کشور (۱۴۰۱) از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ به میزان ۵۵ درصد شاهد افزایش نرخ مرگ‌ومیر ناشی از خودکشی بوده‌ایم. در آغاز گفت و گو، نخستین سوال این است که آیا خودکشی در ایران بیشتر یک کنش فردی است یا کنش اعتراضی؟ جامعه شناسانی مانند دکتر آزاد ارمکی معتقدند خودکشی در ایران به کنشی مدنی تبدیل شده است. نظر شما چیست؟

🔸آمارهای برآمده از تعداد بسیاری مصاحبه عمیق با افرادی که خودکشی ناموفق داشتند نشان داده است، همگی این افراد در یک دوره طولانی مدت در زندگی خود در وضعیت بی نیرویی کامل قرار گرفتند؛ بدین معنی که این افراد در مقطعی احساس کردند که هیچ توان و نیرویی برای اصلاح و تغییر و مقابله با مشکلات و وضعیت پیشرو ندارند. این وضعیت بی نیرویی یا برای دفاع از خودشان در برابر خشونت های فیزیکی ، کلامی، عاطفی و اجتماعی بوده یا احقاق حق. این افراد در وضعیت بی نیرویی در نهایت درماندگی و ناامیدی اقدام به خودکشی کردند و این اقدام صرفا برای این بوده که به این وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل پایان بدهند. در چنین شرایطی شاید معدود افرادی بگویند که من اقدام به خودکشی می کنم که ساختار و قانون تغییر یابد و فشار کاهش پیدا کند اما نگاه کارشناسانه و مجامع علمی چیزی جز کنش اعتراضی نیست. زمانی که فرد خودکشی را جایگزین خلاءهای قانونی می کند و می گوید من خود را می کشم چون نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم یا این وضعیت برای انسانی با شرایط و ویژگی های من قابل تحمل نیست، هیچ تحلیلی نمی توان به غیر از کنش اعتراضی نسبت به این پدیده داشت. پس کنش خودکشی اعتراضی است و تحلیل و برداشت و جامعه علمی نیز با توجه به تفسیر این افراد است.....



متن کامل:
https://cutt.ly/yewOSZkI


#خودکشی
#ایران_فردا
#زینب_کوچکیان
#خودکشی_در_جامعه‌ی_پزشکی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴گفت‌وگوهای زندان و جنبش مهسا
🔷نامه‌ی آصف بیات به سعید مدنی

@iranfardamag

🔻همکار گرامی جناب آقای دکتر مدنی،

▪️با سلام و آرزوی سلامتی و سرافرازی. متأسفم که این یادداشت را در زمانی می‌نویسم که شما در بند و تبعید به سر می‌برید. کاش وضعیت چنان بود که می‌توانستیم روی نیمکت پارکی در تهران به گفت‌وگو بنشینیم. ولی گویی چنین اشتیاق معمولی در کشور ما به آرزو تبدیل شده است. امیدوارم که روزی چنین فرصتی فراهم شود.

🔸اخیراً گفت‌وگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفت‌وگو مباحث مهمی را درباره‌ی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح می‌کند. شما تأکید می‌کنید که کشور ما به‌طور مستمر با انواع و اقسام بحران‌ها از جمله بحران فقر، بیکاری، فساد، ناکارآمدی، کنترل اجتماعی و بحران مشروطیت مواجه بوده است. با خصلت‌بندیِ جامعه‌ی ایران در قالب جامعه‌ی «شبکه‌ای»، «بحرانی» و «جنبشی» استدلال می‌کنید که جنبش مهسا (ژینا) در اشکال مختلف، حتی در شکل اعتراضات خیابانی، در زمان‌های مناسب به مبارزه‌ی خود ادامه خواهد داد. شما به دقت توضیح می‌دهید که ناآرامی‌های سال‌های ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ حلقه‌ی پیوسته‌ای از اعتراضات مردمی را تشکیل می‌دهند که به‌صورت مستمر، با فاصله‌ی کاهنده و مشارکتِ فزاینده‌ جامعه‌ی ایران را «جنبشی» و واکنش حاکمیت را نهادینه کرده‌اند.

▪️من با بسیاری از دیدگاه‌های شما در این گفت‌وگو همدلی دارم. تحلیل روشنِ شما نشانگر درک عمیق از دینامیک بغرنج جنبش‌های اجتماعیِ ایران است. به‌ویژه بحث شما درباره‌ی پیچیدگیِ حضور معترضان در خیابان (که مخلوطی است از حضور، عدم حضور، تردید، یا حضور موقتی) بسیار قابل توجه است، چرا که عقلانیت چندخطیِ مردمِ معترض را در ابراز عاملیتِ خود به نمایش می‌گذارد. در اینجا مایلم با عنایت به برخی از نظرات شما که شاید نیاز به تدقیق و تأمل داشته باشند پرسش‌هایی را مطرح کنم و نکاتی را در میان بگذارم. با این امید که قابلیت اندیشیدن داشته باشند و گفت‌وگوهای بیشتری را موجب شوند.

1️⃣ مورد اول مربوط است به مفاهیم مرکزیِ مورد استفاده‌ی شما. در درجه‌ی اول، جامعه‌ی «شبکه‌ای» یعنی چه و تا چه حد کاربرد تحلیلی برای ایران دارد؟ چنان‌که می‌دانیم، مفهوم «جامعه‌ی شبکه‌ای» آن‌گونه که این روزها فهمیده می‌شود بیشتر توسط مانوئل کاستلز (Manuel Castells) جامعه‌شناس اسپانیایی-آمریکایی پرداخته شده و در چند جلد از کتاب‌های مشهور او (The Rise of the Network Society; The Power of Identity; End of Millennium) ترویج شده است. از دیدگاه کاستلز، «جامعه‌ی شبکه‌ای» دلالت دارد بر نفوذ گسترده‌ی شبکه‌های ارتباطیِ دیجیتالی، به‌ویژه اینترنت، بر عرصه‌های مختلف زندگیِ کنونیِ بشر از جمله آموزش، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی. «جامعه‌ی شبکه‌ای»، به‌زعم کاستلز، چند ویژگی دارد. اول اینکه در چنین جامعه‌ای فناوریِ دیجیتال و موبایل نقشی کلیدی در ارتباطات افراد و نهادها و تبادل اطلاعات در سطوح محلی، ملی و جهانی ایفا می‌کنند. دوم اینکه، شبکه‌های ارتباطیِ دیجیتالی عملاً ساختارهای سلسله‌مراتبیِ قدرت را به نفع ساختارهای غیرمتمرکز به چالش می‌کشند، به‌گونه‌ای که افراد به‌طور افقی و بدون واسطه در سطوح گسترده‌ای به هم پیوند می‌خورند و گروه‌های هویتی و جنبش‌های اعتراضی-اجتماعیِ متعددی را به وجود می‌آورند. این پدیده به نوبه‌ی خود پیامدهای مهمی در روابط قدرت به دنبال دارد. سوم، «جامعه‌ی شبکه‌ای» بر خلاف جوامع و نهادهای سنتی بسیار انعطاف‌پذیر و انطباق‌پذیر است، و از این رو کمک مؤثری به نهادهای اقتصادی می‌کند تا فعالیت‌های سودزاییِ خود را در مقابل تلاطم‌های بازار به‌سرعت تغییر و تطبیق دهند. و سرانجام اینکه در چنین جامعه‌ای «اطلاعات» نقش مرکزی در سازمان‌دهی جامعه، تولید اقتصادی، و روابط اجتماعی بازی می‌کند، به‌طوری که هر نهادی که بیشترین دسترسی به «اطلاعات» داشته باشد قدرتمندتر می‌شود.

▪️با توجه به این ویژگی‌ها، آیا استفاده از مفهوم «جامعه‌ی شبکه‌ای» در مورد ایران صحیح است؟ شما به درستی نشان می‌دهید که بسیاری از مردم در ایران دست به ایجاد شبکه‌های ارتباطی، چه شبکه‌های دیجیتالی و چه سنتی (محلی، دوستی و کاری) می‌زنند و گروه‌های هویتی و اعتراضی به وجود می‌آورند. اما «جامعه‌ی شبکه‌ای» کاستلز، چنان‌که دیدیم، چیزی بیش از این است. از دیدگاه او، «جامعه‌ی شبکه‌ای» گرایشی است در بستر جوامع صنعتیِ پیشرفته، و نه جوامعی مثل ایران......


متن کامل:
https://cutt.ly/HewKPaNh

#ایران_فردا
#آصف_بیات
#سعید_مدنی
#زن_زندگی_آزادی
#جنبش‌های_اجتماعی

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴کندوکاوي در مسئله‌ي حجاب*

🔷علی طهماسبی

@iranfardamag

تمهید:


🔸اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روايت، سنت، و مستندات رايج فقهي بسنده كنيم، اين مسئله هيچ‌گاه براي امثال من كه فقيه نيستيم روشن نخواهد شد مگر آنكه اول ميان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قايل شويم و به‌جاي استناد به روايات و استناد به نظريه‌هاي فقهي، به خود متنِ قرآن مراجعه كنيم. طرح اين سخن به‌معناي رد يا قبول آراء فقهاي دوران گذشته يا اكنون در باره حجاب نيست بلكه به‌اين معنا است كه فكر مي‌كنم امروز طبقه فرهنگيِ ميانه‌اي پديد آمده است كه مي‌خواهد جداي از فتاوا، و جداي از مسئله‌ي تقليد، خودش هم معناي حرمت‌ها را بفهمد؛ بنا براين آنچه مي‌نويسم، نه به عنوان حكمي فقهي، بلكه به عنوان كند و كاوِ پژوهشگري است كه سال‌ها با متن قرآن سر و كار داشته و دارد.

1️⃣ شايد فقيهانِ هر دوره‌اي براي سامان‌دهيِ روزگار خود و متناسب با شرايط فرهنگي، اجتماعي و سياسيِ همان روزگار استنباط خود را از مسئله‌ي حجاب بيان كرده و مي کنند اما به‌نظر مي‌رسد كه نقطه کانوني در شکل گيري مضامين فقهي دوراني بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصله‌اي جدي و تفاوتي بنيادي داشته است. اكثرمضامين فقهي و حقوقيِ ما و همچنين آنچه به عنوان فرهنگ اسلامي مي‌شناسيم در دوران امپراطوري عباسيان شكل گرفته است كه ساختار اجتماعي، سياسي، فرهنگي، و اقتصادي اين دوره با روزگار بعثت كه هنوز دولتي تشكيل نشده بود، بسيار متفاوت است. زيرا به‌نظر مي‌رسد كه مكه و مدينه در آن روزگار بعثت، حتي از روستاهاي امروزي هم شايد جمعيت كمتري داشته است و چندان جامعه‌ي گسترده و پيچيده‌اي نبوده است كه براي اداره‌ي آن حتي نياز به نهاد‌هاي حكومتي داشته باشد. در اين مورد، نكته قابل تامل اين است كه به جز متن قرآن، هيچ اثر مكتوب و مستندي كه تدوين آن به پيش از دوره بني‌عباس مربوط باشد در دست نداريم. از اين جهت مي‌توان احتمال داد كه همه‌ي متونِ فقهي، فلسفي، كلامي، عرفاني و... بيشتر متناسب با ساختارِ امپراطوري اسلامي شكل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پيامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.

2️⃣ متنِ قرآن را نيز نمي‌توان به‌درستي فهميد مگر با شناخت معيارهاي زبانيِ همان روزگار بعثت در حجاز، كه البته اين نيز كار چندان آساني نيست زيرا بسياري از واژگان در طول تاريخ، و به‌ويژه در دوره‌ي پانصد وپنجاه ساله‌ي امپراطوري عباسيان، معناها و مصداق‌هاي متفاوتي از اصلِ خود پيدا كرده‌اند. به تعبير ديگر، اشتراک لفظي ميان الفاظ قرآن در روزگار بعثت، با همان الفاظ در روزگار عباسيان، دليلي بر اشتراک معنايي نيست.

🔹واژگان متن مقدس به دليل اهميتي که در نزد همگان دارد، ممکن است به لحاظ آوايي و فنوتيک زبان تغير نکند، اما يک پژوهش نسبتا دقیق‌تر مي‌تواند نشان دهد که معناي بسياري از اين واژگان متناسب با تغيرات ساختاري و سیاسي که در جوامع رخ مي‌دهد تغير مي‌کند. به عنوان مثال نگاه کنيد به واژگان «صراط»، «عقل»، «روح»، «نفس»، «حدود»، «قسط» و برخي واژگان ديگر که شرح هرکدام را در بخش فرهنگ واژگان آورده ام.

🔸شناخت زبانِ هر دوره‌اي و حتي شناخت نسبي زبان قرآن، صرفا با سود جستن از کتب لغت برآورده نمي‌شود بلکه امکاناتي که زبانشناسي جدید به ویژه «زبانشناسي در زماني» (diachronic)در اختيار پژوهشگر قرار مي‌دهد بیشتر مورد اعتماد خواهد بود تا پژوهشگر بتواند تحولات تاريخي زبان (اعم از هر زباني) را تشخيص دهد

3️⃣ اينكه اگر آياتي را كه امروزه مربوط به حجاب مي‌دانند با دقت مطالعه شود در مي‌يابيم كه در هيچ‌كجاي قرآن نيامده است كه زنان بايد موي سرخود را بپوشانند اما اين هست كه زنان مومن سعي كنند تا پوشش و رفتارشان به‌گونه‌اي باشد كه مردانِ بيگانه در آنان طمع نكنند.

4️⃣ از بررسي آيات قرآن و با توجه به شرايط زماني و مكاني حجاز در هنگام بعثت چنين برمي‌آيد كه لباس براي زنان، يك شكل ويژه‌ي تثبيت‌ شده‌اي نداشته است بلكه بستگي داشته به موقعيت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنين مهمترين كسي كه مي‌توانسته اين موقعيت‌ها را تشخيص داده و متناسب با‌ آن، جاذبه‌هاي جنسي خود را پوشيده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براين مي‌توان گفت كه احتمالا پوشش براي زن امري نسبي بوده است و هنوز هم مي تواند باشد

5️⃣ به نظر مي‌رسد كه طرح مسئله‌ي پوشش زنان از سوي قرآن، ارائه راهكاري است براي مردان و زنانِ آزادي كه به امر متعالي ايمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوب‌هاي جنسي و نگاه‌هاي گزنده مردان هوسران بركنار نگه دارند. ….


متن کامل:

https://cutt.ly/5eeqJMXo

#حجاب
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
#نواندیشی_و_حجاب

http://www.tg-me.com/iranfardamag
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴در جستجوی " فردوسی"
▪️به مناسبت ۲۵ اردی‌بهشت روز بزرگ‌داشت" فردوسی"

🔷مسعود میری

@iranfardamag

🔸جستجوی ما در کارِ فردوسی از یک جنبه استتیکی است . تنها از یک جنبه و نه بیشتر ، زیرا بسیاری‌ی رخ ها و رخدادها در «کتاب بزرگ»/۱ ، وجوه دیگر شاهنامه را پیوسته پیش چشم می‌آورد. قوس و قزح‌ جنبه‌‌های متراکم استتیکی در کتاب‌های بزرگ به ویژه شاهنامه به نحو اخص ، یادآوری می‌کند که ما در این منظر از دید و دیدار بشری با ادبیاتِ صرف روبرو نیستیم. پیشتر در جستارهای "صدر آوار کشتگان / محشّیٰ بر تاریخ سیستان مجهول المؤلف" این استتیکی بودن جغرافیای «ائیریه ویجه» و نسبت آن را با مجالِ سکونت، برای خلق یک مدنیت پایدار ، برجسته کرده‌ام . به بیان روشن‌تر، استتیک دیگر یک معنای محض و مخصوص همچون «جمال‌شناسی» را افاده‌ی معنی نمی‌کند ، مادام که دریابیم «استتیک نوعی نظریه هنر یا زیبایی نیست بلکه بیشتر کل رژیم تجربه است. من دو چیز را به هم وصل کردم دو چیز را به هم وصل کردم ایده تجربه استتیکی به عنوان یک تجربه برابری خواهانه و چیزی که آن را رژیم شناسایی هنر نامیده‌ام.

🔹این تمایز میان رژیم‌ها هنگامی بیش از پیش مشهود می‌شود که شما روی مرز میان تاریخ و ادبیات کار کنید... آدم می‌گوید افلاطون هنر را [از دولت شهر] بیرون کرد اما افلاطون هنر را بیرون نکرد ،افلاطون هنر را نمی‌شناخت افلاطون هنرها یعنی "تخنه" را می‌شناخت و فتوا داد که کدام هنرها خوبند و کدام خوب نیستند، چطور باید به کار بسته شوند و در خدمت چه اهدافی باشند»/۲ . پس با وجود آنکه «در رژیم استتیکی گر چه هنر یک باره به عنوان سپهری از تجربه وجود دارد»/۳ چه بسا پاری اوقات رژیم‌های استتیکی بتوانند به ما نشان دهند که چگونه یک چیز خود را بر می‌کشد و یا برعکس موجب انهدام خود می‌شود. ژاک رانسیر اشاره‌ی بدیعی دارد که در هنگام فروپاشی‌ی سامانه‌های مشروعیت بخش یک هنر یا رژیم هنری و ادبی ، چگونه یک هنر در فرگشت تجربه‌ی تاریخی و زیستی، خود را از میان بی حاصلی و انبوهه‌ای از چیزهای مازاد می‌آفرد و خلق می‌کند. اینجا ما با زیباشناسی‌ی تولید روبرو هستیم ، و زیبا شناسی در این چم نه در وجه هنرِ صِرف ، بل به خاصگی‌ی برآمدن از هیمه‌ی سوزانِ «همه‌چیز به منزله‌ی هیچ » ، در شکل «چیزی به منزله‌ی همه‌چیز» فهمیده خواهد شد. اینجا نوعی استتیک در رژیم ادبی‌ی شاهنامه ظاهر می‌شود. استتیک پدید‌آیی!

🔸به سخن مهم مجمع‌الفصحاء در باب فردوسی اشارت کنم که آنچه فردوسی را از پیکر یک شخص به یک سامانه‌ی تشخیص و تمییز برمی‌کشد ، همان چیزی است که صاحب مجمع الفصحاء می‌شناسد: رَویَّتِ خاص شاهنامه!

🔹این رَویَّتِ خاص ، همانا خلق هنر و بیانی نو در زبان ، در دامنه‌های سیال و مذاب‌گونِ وضعیت جدید آن است. سپهر تجربی‌ای که به ضرورت، مهلت ظهور و گسترش می‌بخشد و ابداع ژانر می‌کند ، وضع ادبیات را کن فیکون می‌سازد ، نباید همچون نمودی صُلب و فروبسته در خویش خوانده شود. شاهنامه در وجه استتیکی‌ی خود کل رژیم تجربه‌ی اقوام مختلف را در خود پوییده و پاییدنش مدیون آن است که از زین اسپْ پایین آمدنِ بیابانگردان را از آغاز تا انجام(های) پیوسته ، در جوف خود چون کیمیاگری که اکسیری نیروبخش دارد (: رَویَّتِ خاص او) تبدیل به گزارشی آفرینشگر از قانون مَنزِل و مُدُن ساخته .از اینرو نه فرد فردوسی بلکه فردانیت یک ایده‌ی کلان تا آینده‌ی یک قوم استدامه و استمرار یافته است ، هر چند با اندوه زیاد جز نام و آوازه از فرد فردوسی ، چیز درست و وثیقی بر جای نمانده باشد.

🔸نیروی سهم،سترگ و سامانه‌ی فروزانی که در این نوع اثرها خود می‌نمایانند ، در عین بذرگونگی ، که از باد و باران نیابند گزند ، بدون فروبارش روایت‌هایی خُرد و کلان ، که می‌توانند برعکس خواست فردوسی ، حتی در وقت فاجعه یک ملت و مُلک را به باد فنا دهند ، تبدیل به «داستان » نمی‌شوند و ثمری خوش و انسانی حاصل نمی‌دهند. دغدغه‌ای که اضطراب آن در نقد کمی تند دقیقی‌ی طوسی دیده می‌شود هر چند بر این باورم که حق با اوست .

🔹شاهنامه از بطن داستان باستان قد می‌کشد ، و این داستان‌ها تلائم تجارب هزاران ساله اگر نباشد، نمی‌تواند در هجوم یکسر مدنیت سوز قبایل توران (بیابانگردان) و یونان و رم و تازیان قوام سخن (روایتی از زندگی) به دست اندیشیدن بسپارد.....


متن کامل:

https://cutt.ly/ree1xXz7

#فردوسی
#شاهنامه
#ایران_فردا
#مسعود_میری



http://www.tg-me.com/iranfardamag
@iranfardamag

🔴 نهضت ادامه دارد؛ تلاش و ایستادگی در راه آزادی، با همراهی مردم

▪️ به مناسبت شصت و سومین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران

🔹 سخنرانان:

▫️مهندس محمد توسلی (دبیرکل نهضت آزادی ایران)
▫️دکتر محمدحسین بنی‌اسدی (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)
▫️مهندس عبدالعلی بازرگان (عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران)

🔹 زمان برگزاری:

🔻پنجشنبه ۱۶ مِی ۲۰۲۴ مورخ ۲۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۰ به وقت ایران و ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی

🔹 برگزاری در بستر:

🔻کلاب «گفتگوهای ملی»
https://www.clubhouse.com/house/گفتگوهای-ملی

و به صورت همزمان از طریق صفحه‌‌ی اینستاگرامی نهضت آزادی ایران

#ایران_فردا

@goftegoha_melli
http://www.tg-me.com/iranfardamag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴این تازیانه به قانون‌تان هم رحم نمی‌کند


@iranfardamag

▪️ این صحنه‌ها یقین می‌آوردکه یک حکومت چه اندازه از شأنیت انسانی تهی شده‌است.

🔸 سخن تنها بر سراین نیست که حاکم عادل نیست، یا کسانی که مصدر امور مملکتند مشروعیت ندارند، یا حتی یک دولت فاقد مقبولیت عمومی است، حرف اینجاست که درمملکتی که مرد و زن نظامی‌اش هیچ که نباشد به سنت مروت و حرمت پهلوانی و شهسواری سردوشی می‎گذارد، چنین زشت‌تر از هر زشتی‌یی، همه‌ی آن ادعا‌ها را قی می‌کند و در بدکارگی دست بد را می‌شوید.

▪️ حاصل ان‌همه ادعا ظلم و اعتدا شد و بانگ داد به بیداد منجر گردید.

🔸 زنان و دخترکان معصوم ما این روزها رقص خون درجگر دارند و لعن ظلم در لحن زبان می‎گردانند و می‌دانند که دوره و زمانه به این شیوه که شحنه و عسس تازیانه بر سر و روی نجیب و لطیف‌شان‌ می‌زند سرخواهد آمد.

▪️ اما خشم مردم صبور و شکیبا، از این بیداد و ستمکاری، بی‌اخلاقی، بی‌مروتی و خوی نامردمی‌ی کسی است که نان ملت می‌خورد و تازیانه بر سر و روی مردمش خرج می‌کند.

🔸 این زخم اندوه را سرالتیام نباشد، دریغ و افسوس خواهد ماند!



#ایران_فردا
#نه_به_حجاب_اجباری

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴ارزیابی پدیده‌ی انتخابات در خاورمیانه و درس‌های آن

🔷پاسخ صلاح‌الدین خدیو به سوالات ایران فردا
◾️نسبت میان انتخابات، دمکراسی و مشروعیت

@iranfardamag

1️⃣ در طی چندماه گذشته چند انتخابات در منطقه صورت گرفته : در عراق ،در پاکستان ،در ایران ،در روسیه و درمورد آخری درترکیه. اساسا ارزیابی شما از پدیده انتخابات در خاورمیانه چگونه است ؟

🔸انتخابات به یک پدیده نه تنها در خاورمیانه که در تمام دنیا تبدیل شده است. برخلاف قرن ۲۰ که رژیم های غیر دموکراتیک عمدتا در قالب دولت های توتالیتر وجود داشتند اکنون شاهد دولت های اقتدارگرایی هستیم که بعضاً به ابزار انتخابات هم مجهزند. سنخ دولت های اقتداگرا و تمامیت خواه با هم متفاوت است که در ادامه به آن می پردازم. برخلاف دولت های غیر دموکراتیک قرن گذشته در زمان حال اکثر دولت ها به نوعی نمایش دموکراسی نیاز دارند و ویترین سیاسی خودشان را با انتخابات محدود شده و کنترل شده می آرایند. دموکراسی به شاخصی تبدیل شده که در جهان امروز نمی توان از آن گذشت و به صورت تحریف شده و محدود و کنترل شده کشورها ناچارند مناسک آن را انجام دهند. خاورمیانه هم از این پدیده مستثنی نیست هر چند جمع کردن تمام خاورمیانه و دولت های آن از حیث شاخص های دموکراسی، آزاد بودن یا نبودن انتخابات یا ماهیت دموکراتیک یا ترکیبی یا اقتدارگرای رژیم ها دشوار است و نمی توان آن را در یک کلیت جا داد. ما با رژیم های مختلفی طرف هستیم. اما می توان گفت متاسفانه در کل منطقه علی رغم گشایش ها و انفتاح هایی که در آغاز سده ۲۱ وجود داشت، اکنون شاهد پسرفت دموکراسی هستیم و زمان خیلی به نفع دموکراسی نیست. حتی در کشورهایی که ما خودمان را با آنها مقایسه می کنیم و به نوعی به عنوان کشورهای هدف نگریسته می شوند، یعنی لیبرال دمکراسی ها هم دچار نوعی فرسودگی سیاسی شده و فقر محتوای دموکراتیک وجود دارد. این روند در خاورمیانه شدت بیشتری دارد.

🔹یک دلیلش به این بر می گردد پس از ۱۹۸۹ که یک لحظه تاریخی در روند دموکراسی سازی محسوب می شود یعنی فروپاشی دیوار برلین، این تصور به وجود آمد که موج چهارم دموکراسی فراگیر است و به تدریج تمام دنیا را در بر می گیرد. در واقع پدیده شدن انتخابات هم به آن صورتی که شما گفتید، بیشتر به یک مد سیاسی و نمایش در سایر کشورها تبدیل شد و تا مدت ها نیز این تصور درست بود. من فکر می کنم دو تحول این روند را دگرگون کرد.

🔸اول، ظهور و درخشش چین به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی با یک رشد اقتصادی خیره کننده در ۴۰ سال گذشته و تبدیل شدن این کشور به دومین اقتصاد بزرگ جهان و موفقیت آن در خارج کردن صدها میلیون نفر از فقر و فربه کردن طبقه متوسط که البته بدون دموکراسی و اصلاحات سیاسی صورت گرفت. چین به یک الگوی متعارف از ترکیب دولت اقتدارگرا با بازار آزاد تبدیل شد. تصوری که بعد از فروپاشی شوروی وجود داشت این بود که با اصلاحات نئولیبرالی و رفرم سیاسی و اصلاحات اقتصادی رادیکال می شود توسعه سیاسی و اقتصادی را کسب و یک کشور دموکراتیک توسعه یافته ساخت. این فرمول در روسیه و برخی از کشورهای دیگر جواب نداد و به علت نبودن پیش نیازها و ضعف ساختارها شکست خورد. در حالی که چین با شرایطی مشابه به یک مدل اقتصادی جذاب تبدیل شد.این امر باعث شد که برای دولت های اقتدارگرا که تمایلی به اصلاحات سیاسی نداشتند دوباره یک مدل رشد جذاب مطرح شود. مشابه فضایی که پس از جنگ جهانی دوم بوجود آمد و کشورها بر سر یک دو راهی قرار گرفتند که ایا مسیر غرب واقتصاد بازار را بروند یا مسیر شوروی و اقتصاد برنامه ریزی شده و دولتی را انتخاب کنند.. اینجا هم ما به نوعی با یک انتخاب و دو الگو رو به رو هستیم. اجماع واشنگتن مبتنی بر تجمیع بازار و دموکراسی لیبرال و دیگری الگوی چین که ترکیب اقتدارگرایی و اقتصاد بازار آزاد است. دولت قوی و اقتدارگرا با اقتصاد بازار.

🔹من فکر می کنم عامل دوم، بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود که حباب نئولیبرالیسم را ترکاند و خیلی زودتر از موعدی که پیش بینی می شد بحران های اقتصادی بزرگی درست کرد و چین برخلاف انتظار و پیش بینی ها از این قضیه سالم بیرون آمد. تبعات سیاسی این قضیه در کشورهای غربی و دموکراتیک خودش را نشان داد. یک سری اصلاحات مالی افراطی در کشورهای غربی از قبیل کنارگذاشتن دولت رفاه و برون سپاری تولید به کشورهای دارای مزیت های اقتصادی مانند نیروی کار ارزان در چین و کشورهای شرق آسیا باعث شد که بحران های مالی در این کشورها به تدریج شکل بگیرد و طبقه کارگر دوباره ناراضی شود. طبقه کارگری که به صورت سنتی به احزاب چپ و سوسیالیست رای می داد بر اثر سرخوردگی از این تحولات به سوی احزاب هویت طلب رفت......


متن کامل:

https://cutt.ly/aerOZTfP


#ایران_فردا
#صلاح‌الدین_خدیو
#انتخابات_در_خاورمیانه

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 نابرابری ساختاری در آموزش و پرورش ایران

◾️ گفت‌و‌گوی ایران فردا با محمدرضا نیک‌نژاد*
🔺به کوششِ سمانه گلاب و محمد کریمی

@iranfardamag

کریمی: یک بحثی درباره عدالت آموزشی مطرح است. یک دهه است برخی از اندیشمندان ایرانی روی این موضوع کار می کنند اما یک نکته در این باره مغفول است. ما می دانیم فرسنگ ها از عدالت آموزشی دور هستیم و امسال از وزیر آموزش و پرورش پرسیده شده که چرا شهریه فلان مدرسه ۲۰۰ میلیون تومان است. این چه عدالتی است که یک دانش آموز به آن دسترسی دارد و دیگری نه. پاسخ وزیر عجیب بود ایشان گفت وظیفه نهاد آموزش و پرورش آماده سازی دانش آموز برای کنکور است. آموزش بهتر می خواهید باید هزینه اش را بدهید. بنابراین اینها هم منکر این نیستند که نابرابری های آموزشی وجود دارد. این مساله نیازی به آمار و ارقام ندارد و بگوییم چند درصد مدرسه دولتی، غیر دولتی و ... در ایران هست و چه شهریه هایی گرفته می شود. از سوی دیگر برخی از مناطق هم در ایران از آموزش محروم هستند. سوال نخست من این است که نهادهای مدنی در ایران در جایگاه دولت قرار می گیرند و وظیفه ای مانند نابرابری و عدالت را انجام می دهند و با توانمندسازی می خواهند بخشی از مشکلات جامعه را که ناشی از سیستم دولتی است مرتفع کنند. آیا نهادهای مدنی در آموزش و پرورش می توانند گامی برای رفع نابرابری های آموزشی بردارند یا خیر؟

🔹نیک نژاد: همان طور که گفتید آموزش و پرورش و فراتر دولت و فراتر از دولت، حاکمیت، درباره عدالت آموزشی موظف است. در تعریف ساختارهای دولت مدرن این وظیفه‌مند بودن از ستوان‌های اساسی به شمار می‌آید. یک زمانی بود که دولت های قاجاری را داشتیم آن زمان کسی انتظار نداشته که مثل امروز یک وظایفِ تعریف شده داشته باشند و به ویژه در بخش آموزش و درمان آن را پیگیری کنند. اما در تعریف دولت‌های مدرن آمده است و به ویژه برای دولت های رفاه سه وظیفه مهم و ذاتی تعریف شده است؛ آموزش، بهداشت و درمان و امنیت؛ البته وظیفه دولت امنیت داخلی و ملی هم هست. بنابراین این سه، وظیفه ذاتی دولت است. اگر دولت نتوانست این سه کار را انجام دهد، نباشد هم چندان مهم نیست. آموزش و عدالت آموزشی جز وظایف ذاتی دولت هاست و شانه خالی کردن از این ها یعنی شانه خالی کردن از وظایف بنیادی دولت مدرن.

🔸البته نهادهای مدنی با خیریه ها متفاوت هستند. من درباره ورود خیریه ها و خیرین در آموزش نگران هستم اما نهاد مدنی چیز دیگری است. گرچه روی خط حساس و مهمی حرکت می کنیم یعنی اینکه اگر خیرین ورود نکنند بخشی از جامعه تهیدست از آموزش کیفی جا می مانند. حالا کیفی هم نباشد از آموزش عمومی جا می مانند. اما ورود اینها کندی و بی مسئولیتی برای نهاد دولت ایجاد کرده چراکه دولت معتاد شده است. یک زمانی در نسل من نه تنها خانواده ها به آموزش و پرورش کمک نمی کردند بلکه حمایت می شدند. من سال 55 به مدرسه رفتم و پیش دبستانی برای عموم مردم اجباری و رایگان بود. من کودکستان رایگان رفتم و تغذیه رایگان داشتم. خانواده ما هم نسبتا فقیر بود؛ پنج تا بچه بودیم. از خانواده‌ها در مسیر آموزش بچه‌ها حمایت می‌شد. حتی برای تهیه لباس مناسب برای مدرسه، چه برسد به اینکه پول بگیرند. این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی بود. در ده سال نخست هم باز تا پایان جنگ این وضعیت را داشتیم و عادلانه ترین آموزش در دوران جمهوری اسلامی را در دوران جنگ داشتیم و بعد هی فاصله گرفتیم و گرفتار وضعیت گریز از مرکز درباره عدالت آموزشی شدیم. آن زمان پولی از خانواده ها نمی گرفتند.

🔹بعد از جنگ و دولت رفسنجانی قرار شد که خانواده ها در آموزش و پرورش مشارکت کنند که بحث مشارکت هم فقط اقتصادی بود. یک زمانی وقتی رسانه ها به این موضوع گیر می دادند می گفتند کمک اقتصادی دلبخواهی است اما به تدریج طوری شد که وزیر می گفت اگر کمک نکنید نمی شود آموزش را پیش برد و قبح دریافت پول در مدارس ریخته شد. درباره عدالت آموزشی و خیرین موضوع طوری شده است که آموزش و پرورش به آنها معتاد شده است. آموزش و پرورش و دولت مثل یک پدر معتاد است که خرج خودش زیاد است و بدنش مصرفش بالاست و نمی تواند به خانواده اش برسد و باید هزینه اش را تامین کند. بنابراین اگر بخواهم این بحث را جمع کنم باید بگویم خیریه ها و خیرین تا اندازه ای در کلیت به عدالت آموزشی آسیب زدند چون دولت با اتکا به فعالیت خیرین از وظایف خود شانه خالی کرد....


متن کامل:

https://cutt.ly/aerVGTRX

#ایران_فردا
#سمانه_گلاب
#محمد_کریمی
#محمدرضا_نیک‌نژاد
#نابرابری_در_آموزش_و_پرورش

http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 ایران، خرمشهر و محمد جهان‌آراء

▪️ بازنشر از ایران فردا

@iranfardamag

🔸بازپس گرفتن خرمشهر، که در سوم خرداد ۱۳۶۱ و در جریان عملیات بیت المقدس صورت گرفت، بزرگترین پیروزی نظامی ایران در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق بشمار می رود.

🔹با انجام این عملیات، ایران موفق شد بیشتر اراضی اشغال شده از سوی عراق در ابتدای جنگ را بازپس گرفته و خود را در موقعیت کاملا مسلط نظامی و تبلیغاتی قرار دهد.

🔸نیروهای عراقی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خرمشهر را زیر آتش گرفتند و مطمئن بودند که با ۲ گردان نیرو ظرف مدت ۲۴ ساعت خواهند توانست آن را به تصرف خود درآورند و بعد از آن از طریق پل ذوالفقاریه به آبادان دسترسی پیدا کنند و در فاصله کوتاهی به اهواز رسیده و خوزستان را از ایران جدا کنند.

🔹نبرد خرمشهر از تلخ‌ترین و خونین‌ترین وقایع آن دوران بود. خرمشهر شهر بزرگی نبود، اما عراقی‌ها با تسخیر آن می‌توانستند بر اروندرود مسلط شوند. از همین رو حمله به خرمشهر در دستور کار ارتش عراق قرار گرفته بود.

🔸تکاوران نیروی دریایی به همراه شهید محمد جهان آرا و یارانش در خیابان‌های خرمشهر با ارتش عراق می‌جنگیدند. با وجود حمله سنگین ارتش عراق، خرمشهر مقاومت کرده و این مقاومت باعث شگفتی طرفین بود.مقاومت در خرمشهر نه تنها در وضعیت مناطق مجاورش مثل آبادان اثر مستقیم داشت، بلکه در سرنوشت کلی جنگ نیز تاثیر گذاشت و باعث تاخیر حمله عراقی ها به اهواز شد. پیش بینی متجاوزان در مقابل مقاومت دلیرانه مردم خرمشهربه هم ریخت و بخش زیادی از توان نظامی آنان در این نقطه به مدت ۴۵ روز معطل شد و آنان نتوانستند به اهداف ضربتی خود دست یابد .

🔹نبرد خرمشهر به دلیل خونین بودن و مقاومت طولانی‌مدت نیروهای ایرانی، تبدیل به نمادی از مقاومت ایرانیان و تعلق خاطر به آب و خاک آن گردید. قاعدتا این مهم انجام نمی شد مگر به یمن رشادت فرزندان این سرزمین که همه توان خود را برای حفاظت از ایران در دست گرفته و تا پای جان از آن دفاع کردند. ایستادند و خاک به دشمن ندادند.خردمندان، جوانمردان ، افسران و سروران رهایی‌بخش، دلیران خیرخواه و شهیدانی سرمد و جاویدان که پای برعهد خود فشردند و زندگی را معنای تازه بخشیدند.

▪️نام و یادشان گرامی !



#ایران_فردا
#فتح_خرمشهر
#محمد_جهان‌اراء

https://bit.ly/3MUyqTw
https://www.tg-me.com/iranfardamag
لینک مطلب
https://www.tg-me.com/iranfardamag/4142
🔴سهیم شدن در "رهاییِ منِ نامتناهی"
▪️تقدیم به روان پاک موحد بیداردل، شهید محمد حنیف‌نژاد

🔶مهسا تاجیک
بازنشر از ایران فردا به مناسبت ۵۲ امین سالروز اعدام

@iranfardamag

🔹نحوه مواجهه ای که انسان با مساله مرگ به عنوان یکی از مسلمات غامض هستی دارد، تاحدود زیادی می تواند تعیین کننده جهان بینی و کیفیت حیات او باشد. مرگ در عین ظاهر ساکن و بیحرکت و خموشی که دارد در دل خود طوفانی از دینامیسم و پویایی را جای داده که می تواند اتم را بشکافد، هستی را زیر و رو کند و انسان را دگرگون و خودآگاه سازد و زیست روزمره انسان ناخودآگاه را به نحوه بودنی اصیل هدایت نماید. این جا بحث بر سر مردن نیست، بلکه مرگ به عنوان یکی از مهم ترین مسلمات هستی شناختی مطمح نظر است. مردن انهدام جسم است که در حیوان و انسان مشترک است اما مرگ به مثابه مسئله ای هستی شناختی ویژه ی انسان است.

🔸باید گفت در خصوص مرگ نمی توان اسپینوزایی اندیشید، به این معنا که مرگ را جدی نگرفت و یا اصلا به آن نیاندیشید به این دلیل که مرگ هراس آفرین است. بلکه برعکس مرگ آگاهی جلوه ای از خودآگاهی است و خودآگاهی نیز جلوه‌ای از خداآگاهی به معنی زیست اصیل «من محدود و متناهی» به سوی آن «من نامتناهی و مطلق» (پروردگار) است. مساله مرگ (و نه مردن) به عنوان امری هستی شناختی به تعبیر یاسپرس نوعی موقعیت مرزی برای انسان ایجاد می‌کند و این موقعیت او را به سوی بودنی اصیل هدایت می کند که در آن ، وجود شکفته می شود و اشتداد می یابد. به همین دلیل می توان گفت نحوه رویارویی دیگر انسان ها با مرگ و فقدان، نیز می تواند نوعی وضعیت مرزی را برای ما ایجاد کند و مساله مرگ را برایمان پروبلماتیزه کند.

🔹قاطعانه می توان گفت شهادت محمد حنیف نژاد یکی از مهم ترین و تامل برانگیز ترین رویارویی های هستی انسان با مرگ در طول تاریخ است.

🔸در بخشی از کتاب سه هم پیمان عشق درخصوص "شهادت و نحوه مواجهه محمد حنیف نژاد با مرگ" این‌گونه آمده است که : او با ایمان تزلزل ناپذیر و ندای قاطع الله اکبرش موجب تردید و تزلزل ماموران دشمن در تیراندازی شده بود و عده ای حاضر به این تیراندازی نشدند. حنیف نژاد خود به صفوف دشمن فریاد زد: من محمد حنیف نژاد عضو سازمان مجاهدین خلق ایران، به شما "دستور آتش" می دهم. و با فریاد الله اکبر به سایر شهدا می پیوندد. حتی پیش از آن، زمانی که در سلول را باز کرده بودند تا او را برای اعدام ببرند، او با حالتی منتظر و با صلابت می گوید که "چرا دیر آمدید؟"

🔹سید محمد میلانی در خصوص این نحوه مواجهه می گوید: حتی بچه های غیرمذهبی هم تعجب می کردند و می گفتند هر آدمی بالاخره ولو یک ذره به دنیا علاقه دارد ولی این بچه ها اصلا مرگ و دنیارا شکانده بودند.

🔸خواندن این سطور حقا می تواند سال ها خواب را از چشم برباید و جان را بیقرار و ملتهب سازد و این دقیقا همان موقعیت مرزی و رنج آوری است که بدان اشاره شد. موقعیتی که ذهن معروض سوالاتی بسیار جدی می شود. آن جا که از خود می پرسیم که اگر ما در موقعیت او بودیم چه می کردیم؟ آیا ما چنین قوام درونی را داریم که در صورت لزوم و برای اعاده زندگی کنشگری خود را تا سرحدات مرگ امتداد دهیم؟ مگر این نیست که مرگ مبهم ترین و غامض ترین مسلمات هستی است و دلیرترین انسان ها نیز هنگام مرگ تردید به دل راه می دهند؟

🔹پس محمد حنیف نژاد این جوان مصمم و خودساخته و آخته قامت کیست که پیوند صمیمانه اش با آن من نامنتاهی و مطلق به قدری ژرف است که حتی در لحظات پایانی حیات هم لحظه ای تردید به دل راه نمی دهد؟ و با ذکر االله اکبر ندای توحید سر می دهد و «مرگ» و «متولیان مرگ» و «سلطنت مرگ» را خوار می دارد و دوست را، این "من بزرگتر" (الله اکبر) را به آغوش می کشد؟

🔸به راستی محمد حنیف نژاد کیست که درخواست می کند هنگام تیرباران حتی چشمانش را چشم بند نزنند و نبندند تا او بتواند به وضوح در چشمان مرگ خیره شود؟

🔹دو لاروشفوکو نویسنده فرانسوی معتقد بود که انسان هیچ گاه مستقیما نمی تواند به خورشید و به مرگ خیره شود. اگر مرگ چنان خورشید است و خیره نگریستن به آن امری است نا ممکن، پس او کیست که می خواهد چشمانش را چشم بند نزنند؟ مگر انسان ظرفیت خیره نگریستن به مرگ آن هم به گونه ای ناگهانی را دارد؟

🔸و دیگر این که آیا چنین مواجهه ای با مرگ را می توان امری اتفاقی و ناگهانی قلمداد کرد؟ به این معنا که مثلا او شب پیش از اعدامش بگونه ای ناگهانی تصمیم می گیرد که شهادت را برگزیند و از زندگی اعاده حیثیت کند و مرگ را به ریشخند بگیرد؟ آیا اساسا در هستی امر ناگهانی وجود دارد؟.....


متن کامل:

https://b2n.ir/u16935
#۴_خرداد
#ایران_فردا
#مهسا_تاجیک
#محمود_عسگری‌زاده #علی‌اصغر_بدیع‌زادگان
#سعید_محسن #محمد_حنیف‌نژاد #رسول_مشکین‌فام

لینک مطلب:

https://www.tg-me.com/iranfardamag/4144
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴«اصول» نحله‌ی ملی ـ مذهبی از منظر مهندس عزت‌الله سحابی

🔷محمد رضایی
یادمان سیزدهمین سال پرواز

@iranfardamag

1️⃣ هر نحله و جریان فکری، فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی در طول حیات و سیر تحولاتش چهره‌ها و افراد مختلفی را به جامعه معرفی می‌کند و جامعه برخی از این چهره‌ها و افراد را به عنوان رهبران، مؤسسان یا چهره‌های شاخص آن نحله و جریان می‌شناسند و سخنان و اعمال آنها را به همه افراد آن جریان نسبت می‌دهند. البته در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم بارها دیده‌ایم که به مدد دستگاه‌های عریض و طویل تبلیغاتی رهبرانی «تولید» می‌شوند و حتی مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرند اما در اینجا بحث از این «تولیدات» خلق‌الساعه نیست، بحث بر سر جریاناتی است که «تاریخ» دارند و «تبار» و «اصول».

2️⃣ در جریان و نحله‌ای که در دهه‌های اخیر به عنوان «ملی-مذهبی» شناخته شده است بدون شک مرحوم مهندس سحابی مهمترین یا لااقل یکی از مهمترین شاخص‌های این جریان شناخته می‌شود، به گونه‌ای که هیچکس نمی‌تواند از «ملی‌‌-مذهبی»ها سخن بگوید و مهندس سحابی را در نظر نگیرد.

3️⃣ بررسی دیدگاه‌های مؤسسان، رهبران یا چهره‌های شاخص یک جریان و مشخص نمودن تلقی آنها از جریانی که به آن تعلق دارند چه کارکردی دارد؟ به عبارت دیگر این بررسی‌ها به چه کار «امروز» و «اکنون» ما می‌آید؟ آیا با این بررسی‌ها می‌خواهیم ویژگی‌های مثبت این افراد شاخص را به رخ دیگران بکشیم؟ اینکه در وجه منفی‌اش مصداق «من آنم که رستم بود پهلوان» خواهد بود و در وجه تا حدودی مثبتش تنها به کار تبلیغ می‌خورد و رجزخوانی در میدان دعواهای سطح پایین اعتقادی یا سیاسی که البته کارکردهای خودش را دارد.

4️⃣ به گمانم این بررسی‌ها و بازخوانی‌ها هم لازم و هم ضروری است به خاطر اینکه:

الف- با انجام این بررسی‌ها و بازخوانی‌ها ما به سرچشمه‌های اولیه تفکر یک جریان می‌رسیم و در نتیجه می‌توانیم بفهمیم که یک جریان خاص براساس و در پاسخ به چه ضرورتهایی بوجود آمده است، چه سیری داشته و اعتقاداتش چگونه و چرا دچار تحول و تغییر شده یا مثلاً دست‌نخورده باقیمانده است، کدام پرسشهای زمانه خودش را پرسش‌های اصلی می‌دانسته و چه پاسخی به این پرسشها داده است، اگر این پرسشها برای جریانهای دیگر هم مطرح بوده‌اند چرا پاسخ آنها را اشتباه یا ناکافی می‌دانسته که مجبور شده است پاسخ‌های خاص خودش را به این پرسشها مطرح و ترویج کند. همه اینها در نهایت می‌تواند ما را به یک ارزیابی از یک جریان خاص برساند که خود نوعی درس گرفتن از تاریخ است و تلاش برای تکرار نکردن اشتباهات پیشینیان. بدون این بررسی‌ها و تعمق و تدبر کردن در «راه‌های طی شده» پیشینیان نمی‌توانیم برای امروزمان راهی بیابیم و گاه نادانسته همان راهی را می‌رویم که مشکلات و معضلاتش برای گذشتگان ما روشن شده بود اما ما از کنار آن به سادگی عبور می‌کنیم و در نتیجه محکوم به دست و پنجه نرم کردن دوباره با همان مشکلات و معضلات می‌شویم.

ب- نکته بعد در اهمیت این بازخوانی جلوگیری از تحریف است. مکرر دیده‌ایم که برخی با نقل یک جمله یا عملی که یک فرد شاخص انجام داده است نتایجی گرفته‌اند که با دیدگاه و عملکرد کلی آن فرد مغایرت داشته است. این بررسی‌ها و بازخوانی‌ها می‌تواند به ما بفهماند که دیدگاه‌های کلی، اساسی و اصولی یک فرد شاخص چه بوده است و اگر حرفی زده شده یا عملی انجام شده که در ظاهر مخالف این دیدگاههای کلی است در چه شرایطی و برای چه منظوری بوده است. جلوگیری از تحریف چهره‌های شاخص خصوصا به این دلیل اهمیت دارد که معمولا این قبیل افراد همچنان پس از مرگشان نیز مرجعی برای رفتارهای ما باقی می‌مانند.

ج- نکته مهم بعدی در ضرورت این بازخوانی‌ها و بررسی‌ها این است که ما با چارچوب‌های کلی یک جریان فکری یا اجتماعی و سیاسی آشنا می‌شویم و می‌توانیم هم مرزهای این جریان را با جریان‌های دیگر مشخص کنیم و هم ادعاهای دیگران را در تعلق داشتن به این جریان ارزیابی نمائیم. به عنوان مثال وقتی ما از یک گروه یا نحله به عنوان یک گروه یا نحله مذهبی نام می‌بریم یعنی اینکه این گروه یا نحله با هر تعبیر یا تفسیری به خدا یا معنادار بودن هستی معتقد است، بر این اساس اگر فردی خودش را عضوی از این گروه یا نحله بداند اما بگوید به خدا یا معنادار بودن هستی معتقد نیست نباید این گفته‌اش را پذیرفت.

این وضعیت درباره اعتقادات و رویکردهای افراد شاخص یک جریان که به نوعی مؤسس آن جریان هم هستند صادق است. به عبارت دیگر ما می‌توانیم با بررسی و بازخوانی نظرات این افراد شاخص، نکات اصلی و اساسی اعتقادات و رویکردهای آنها را مشخص کنیم و در همان حال ....


متن کامل:


https://cutt.ly/DeyqRMst

#ایران_فردا
#محمد_رضایی
#عزت‌الله_سحابی
#اصول_ملی_مذهبی


https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴مسئله ملیت و ناسیونالیسم در اندیشه و عمل عزت‌الله سحابی
▪️ "ایران" و "هویت ملی ایرانی" بزرگترین عامل انسجام ملی

🔷امیر طیرانی
یادمان سیزدهمین سال پرواز


@iranfardamag

▪️ مهندس عزت‌الله سحابي در زمره آن دسته از مبارزان دين‌باور بود كه دغدغه‌شان عبارت بود از : عدالت، آزادي ، برابري ، دمكراسي ، رفع تبعیض ميان مردم و مفاهيمي از اين قبيل. در تاریخ معاصر ایران یعنی از زمان سید جمال الدین اسدآبادی که آغازگر پرداختن به این مفاهیم در جهان اسلام و ایران بود قائلان به اين تفكر بر دو دسته تقسيم مي شدند: باورمندان به انترناسيوناليسم و طرفداران ناسيوناليسم . يعني كساني كه به جهان‌وطني اسلامي معتقد بودند و گروه دوم كه ضمن اعتقاد به اين آرمان‌ها به اولويت سرزميني و ميهني هم مي‌انديشيدند.

🔸 به رغم آن كه سرمنشاء اين تفكر يعني سيدجمال‌الدين اسدآبادي فردي جهان محور و انترناسيونال بود، ولي از دهه ۱۳۲۰ به این سو در جريان نوگرايي ديني و مذهبي در ايران كساني همچون طالقاني و بازرگان وشريعتي و... همه به اولويت ايران معتقد بودند. آنها و از جمله عزت‌الله سحابي ضمن نگرانی برای سایر هم کیشان خود و از جمله مردم فلسطین که زیر ظلم وستم رژیم اشغالگر با مصائب فراوان دست به گریبان بودند و تلاش در حد امکان برای کمک به آنها، سرنوشت ايران و وضعيت زندگي مردم وآينده اين سرزمين و ساكنان آن،بزرگ‌ترين دغدغه‌شان به شمار مي‌رفت.

▪️ اما تاكيد بر عنصر مليت و نگراني از آينده ایران از سوي سحابي نگاهي مبتني بر مليت‌پرستي آن هم از نوع به اصطلاح شوينيستي و نژادپرستي و از زاویه‌ی برتر بودن ايران وايراني از سایر ملت‌ها و این که «هنر نزد ايرانيان است وبس» نبود.

🔸 سحابي نخستين بار در ميانه دهه ۱۳۴۰ شمسي به مساله مليت و ناسيوناليسم ورود كرد. در آن دوران ناسيوناليسم در كنار ماركسيسم از جمله انديشه‌هاي رايج در مبارزه عليه سلطه‌ی استعمار بود. او در مقدمه مفصلي كه به درخواست مرتضي مطهري بر كتاب:«خدمات متقابل اسلام وايران» درباره ناسيوناليسم نوشت به بررسي اهميت و ريشه‌هاي ناسيوناليسم پرداخت.

▪️ سحابي درآن مقاله ضمن واكاوي مساله ناسيوناليسم، جايگاه انديشه مليت را در ميان ايرانيان و فرهنگ آن بررسي كرد ودر باره ضرورت شناخت مساله نوشت:
« در این روزگار که بیش از هر روزگار دیگری، برخوردها و تصادمات و روابط میان ملل گوناگون موضوع روز شده است، یکی از مسائل و شاید یکی از اساسی‌ترین آنها مسئله مليت‌خواهی و ناسیونالیسم و عناصر سازنده و حدود و ثغور آن است... ناسیونالیسم یا مليت خواهی رایج‌ترین و پرخریدارترین مکتب روز گردیده حتی ایدئولوژی های اجتماعی و سیاسی که دراصل مغایر با رنگی ملی بوده‌اند، اگر حرکت و جنبشی را پایه گذاری کرده اند، باز به نهضت خود رنگ ملی و ناسیونالیستی می‌دهند .برای ما ایرانی‌ها نیز، از طرف‌دیگر، مسئله ملیت يك موضوع روز است.»

🔸 سحابی در توضیح ناسیونالیسم می‌نویسد:
« احساس ملی یا ناسیونالیسم عبارت است از وجود احساس مشترك یا وجدان و شعور جمعی در میان عده‌ای از انسان‌ها که يك واحد سیاسی یا ملت را می‌سازند. این وجدان جمعی است که در درون شخصیت افراد حاضر جامعه و بین آنها و گذشتگان و اسلافشان رابطه و دلبستگی‌هایی ایجاد می‌کند و روابط و مناسبات آنها را باهم و با سایر ملل رنگ می دهد و آمال و آرمان های آنان را به هم نزديك و منطبق می سازد.»

▪️ او در بررسي ريشه‌هاي ناسيوناليسم، جدا از مساله نژاد، نظام‌هاي فكري ودوري ونزديكي به اقوام وفرهنگ‌هاي ديگر بر يك نكته كليدي دست گذاشته و مي‌نويسد:
« وجدان جمعی و احساس ملیت یا ناسیونالیسم ، در میان جماعتی از مردم ، زمانی متولد می‌شود که درد و طلب مشترکی در آن که آرمان جمع به وجود آمده باشد، این طلب مشترك آنان می‌باشد جمعشان را می‌سازد ، و به دنبال همان است که به حرکت در می‌آیند و جهاد و مبارزه می‌کنند و متحمل رنج و محرومیت می‌شوند و بعدا نیز به وجدان جمعی آنان قوام و دوام بیشتری می‌دهد و میان ایشان علایق و روابط قلبی و یکپارچگی ملی ایجاد می‌کند .»

🔸 سحابي در ادامه بحث به نقش اسلام در ايجاد اين وجدان جمعي در ميان ايرانيان اشاره كرده ومي‌نويسد:
«چه مکتب و آئینی صریح‌تر و روشن‌تر از اسلام به پیروان خود اصول و مبانی این آزادگی را تعلیم می‌دهد؟ توحید واسلام یعنی رهایی و آزادی ، یعنی شکستن قیود و زنجیرها و باز کردن راه تکامل و تعالی به سوی آستان الهی ».....




متن کامل :
https://cutt.ly/Yeymjy2w


#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#هویت_ملی
#ناسیونالیسم
#عزت‌الله_سحابی

https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴سیزدهمین یادمانِ

▪️ مهندس عزت‌الله سحابی ، شهید هاله سحابی و شهید هدی صابر

@iranfardamag

🔻سخنرانان:

🔹سارا شریعتی
🔸فاطمه علمدار
🔹محمد کریمی
🔸سمانه گلاب


🔷زمان: هفدهم خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰

🔶مکان: لواسان ، بلوار امام خمینی ؛ خیابان پیام ، خیابان صحرای ناران ، خیابان گلستان ، پلاک
۱۰


#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان

#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب

https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔴 دریغا سحابي! دریغا ایران!

🔷 رضا دبیر

بازنشراز ایران فردا

@iranfardamag

🔺 نام سحابی‌ها در تاریخ ایران معاصر با سیاست‌ورزی خردمندانه و نجیبانه عجین گردیده است.

🔹از سحابی بزرگ که خود از نسل اول حلقه نواندیشی بود و در بازگشت از اروپا، از یک سو با اتکا به دانش و غنای تئوریک و قرائتی متکی بر بینش علمی و ره آوردهای علوم انسانی ، طیف وسیعی از طبقه تحصیل کرده و دانشگاهي را در مواجهه با امواج ایدولوژی تازه نفس مارکسيسم از مدار خود کم‌بینی به در آورد و از دیگر سو بخش عمده ای از حیات طیبه خویش را مصروف مبارزه با استبداد داخلی، استیلای خارجی،توسعه دانش و فرهنگ ، تعمیق مطالبات مشروع مردم و دفاع از منافع و حاکمیت ملی نمود تا عزت‌الله سحابی که در چنین کانونی آمیخته از خرد ، فرهنگ و اصالت برکشید و بالید و از همان اوان نوجوانی تا آخرین روزهای حیات پرثمر خویش با بهره مندی از اعتدال خردمندانه،ذهن منطقی و روشمند، بیش از نیم سده در هوای آزادی، حاکمیت ملی و عدالت دَم زد .

🔺کانت در ویژگی"عصر روشنگری"میگوید:

🔹روشنگری،رهایی انسان است از ناتوانی فکری.
علت این ناتوانی در کم بودن نیروی فهم نیست،در کم بودن جرات فهمیدن است!


🔺اگر با این تعریف موافق باشیم،بدون تردید سحابی عیار روشنفکر خردمند ایرانی‌ست که تاریخ و فرهنگ خود را می‌شناسد،دغدغه انسان را فارغ از همه تعینات دارد و بزرگی ایران و روشنفکر ایرانی را در سهیم شدن به جریان و اندیشه جهانی با بهره مندی از توان بالقوه بومی می‌داند.

🔹سحابي به مدد ذهن نقاد و تحلیلگر،فاصله تاریخی "ما "و "دنیای متجدد" را به فراست دریافت و با وقوف به فاصله معنادار به غیبت عنصر ایرانی از" نوزایی"و"روشنگری" به ارزیابی بُن مایه های" تمدن" و "مدنیت"پرداخت،از همین رو ماهنامه "ایران فردا" از همان نخستین شماره خوددر خرداد ۱۳۷۱ با وقوف به ضرورت این امر به تبیین و مفهوم سازی" توسعه" و "جامعه‌ مدنی" پرداخت،دو مقوله ای که پیش از این درکانتکست روشنفکر ایرانی،به صورت جدی مورد ارزیابی و نگرش قرار نگرفته بود.

🔺 مطالعه و بازبینی آثار و حیات سیاسی و اجتماعی سحابی،مبّین آن است که وی با آزاداندیشی و مدارا در عالی ترین سطح و آگاهی به حقیقت متلاطم تاریخ و عرصه خطیر و پُر خطر سیاست ورزی،چه راه دور و درازی در ضدیت با جهل و خرافه، استبداد داخلی و استیلای خارجی و دفاع از آزادیهای سیاسی و اجتماعی را پاک‌دامنانه طی نموده است.

🔹یکی ازجلوه‌های دلبستگی سحابی به ایران، نگرانی وی در باب "قومیت " و " تمامیت ارضی ایران "بود و این نگرانی و دغدغه جز با باریک اندیشی و ذهنی تحلیل‌گر و احاطه نسبت به فراز و فرودها و گوشه های تاریک تاریخ ایران به دست نیامده بود.

🔺 با نام سحابی اول بار در سال۵۸که به‌ همراه جمعی از همفکران خود از نهضت آزادی انشعاب کرده بود،آشنا شدم اما نخستین دیدار با زنده‌یاد سحابی در ۲۹خرداد ۱۳۶۴ در منزل مرحوم محبی و در بزرگداشت شریعتی، اتفاق افتاد .

🔹معمولا در ورودی سمت راست اتاق پذیرایی می نشست،آرام ، موقر و کم سخن! باموهایی یک دست سیاه.کمتر در بحثها وارد می‌شد،بیشتر شنونده بود و اگر سخن می گفت سخنانش منضبط و منسجم بود.این دیدار بعدها و بارها تکرار شد و به‌ رغم گذرایام اما همچنان موقر،نجیب وبا آرامشی غبطه برانگیز که بازتابی از آرامش درونی وی بود.

🔺و آخرین دیدار شامگاه روز جمعه ۵خرداد ۱۳۹۰در بیمارستان مدرس تهران !

🔹این بار نیز در سمت راست اتاق آی سی یو خوابیده بود، مردی که همواره سعی برآن داشت در سمت راست و درست تاریخ قرار گیرد. با همان آرامش و وقاری که در نخستین دیدار از وی دیده بودم اما با موهایی یک دست سپید و چهره ای که آمیزه ای از سرخی و سفیدی بود.

🔺با بغضی در گلو به او خیره شدم به مردی که با نرمی، لطافت،شفافیت درون و صفای دل و دوری از تبختر و تورم نفس، با استعدادی کم‌نظیر در ایجاد همدلی و سلوک رفتاری مبتنی بر مدارا و مسامحه ، طیفی وسیع از جریان ها و گرایشات سیاسی و بعضا متفاوت در حلقه وی گردهم آمده بودند.

🔹در تذکرة الاولیا عطار،نقلی ست منسوب به شیخ بسطامی:

🔺 بیست سالی بر بستانی بگذرد تا چون ما گلی بشکفد!

🔹بی شک بایزید به رسم خودستایی و غرور،این سخن را بر زبان نرانده و اگر سخنی چون " سبحان اعظم ما شانی " به راستی گفته او باشد،به طنز گفته تا پرده از دعوی درویشان دروغین برافکند اما در روزگار ما،آن طنز بایزید به واقعیتی بدل گشته و آن اینکه بسیاری از خردمندان سپهر سیاست و فرهنگ چون رخت از این جهان بر می بندند،گلی چون آنان نمی شکفد!

🔺مصداق کلام شیخ بسطام را از این سخن شفیعی کدکنی در باره زریاب خوئی وام می‌گیرم:

" دریغا سحابي! دریغا ایران "


#رضا_دبیر
#ایران_فردا
#هاله_سحابی #یدالله_سحابی #عزت‌الله_سحابی


https://bit.ly/3x2k4HD
https://www.tg-me.com/iranfardamag
لینک مطلب:
https://www.tg-me.com/iranfardamag/3367
💢 نامشان زمزمه‌ی نیمه‌شب مستان باد!

بازنشر:یادمان 13 امین سال پرواز


@iranfardamag

🔸مرگ برای همه ناگوار است . همیشه تاریخ را ناگهان به جایی ناشناخته پرتاب می‌کند. زمان را در دهان مغاک خاک می‌بلعد، کلمات را تهی می‌کند، روان را می‌خلد و اندوه را ابدی می‌سازد. این ساختن مرگ‌آلود، ساختن پایان یک بودن است. بسی کسان که در مرگ نام می‌گیرند و از مرگ بر نمی‌گذرند. بسیاری برای زندگی به دنیا می‌آیند و با مرگ خود زندگی را پرورده و نیک نام می‌کنند. اینان از پرچین مرگ می‌گذرند و سیاهه‌ی موت را به روشن زندگی تبدیل می‌کنند.

🔹این کلامی نو نیست، حاصل تجربه‌ی بشر در روزگاران کهن است. خردمندان، جوانمردان و فتیان، افسران و سروران رهایی‌بخش، دلیران خیرخواه، شهیدان میدان ستم‌ستیزی، اینان در طول حیات بشر، همچنان سرمدی و جاوید مانده‌اند. گواه خویش‌اند، شاهد حقیقت جاودانه‌ای به نام شرافت، انسان بودن، پای بر عهد خود فشردن و زندگی را معنای تازه بخشیدن.

🔸این کلمات هم تازه نیستند ، اما همچنان تا این بلاها بر ما نازل می‌شود، و تا فرمان مرگ از حنجره‌ی حاکمان صادر می‌گردد، ما هر روز روح شهید رویاهای مان را بر دوش می‌کشیم و در دشت لاله‌ی اندوه‌های خود به جهان گشوده به فردا می‌سپریم.

🔹کاش هرگز حی‌بن‌یقظان‌های آزادی سر بر مذبح جانبازی نگذارند. این لفظ‌ها و کلمات بایست که روزی کهنه شود و از صفحه ی ادبیات ما پاک شود. این کشتگان که نقش شان بر آینه‌ی روح ما نشسته ، این بالابلندان که به جرم رهایی آدمی، زخم دار و درفش و گلوله بر بر و پهلو دارند ، نشان آن است که جهان ما فرتوت و نابردبار است، علامت پر خشمی از ستایش مرگ و ذلت و خشونت و تحقیر زندگی و آرامش و مهربانی ست. سمپتوم بدنه‌ی حکمرانی و دولت‌مندی‌ی یک کشور مردم گریز است. فیلسوف عجیب هلندی اسپینوزا می‌گفت حکومت انسانی حکومتی ست که قدرت و نیروهای خیر را نمایندگی می‌کند و برای بقای خرد و جان و بدن شهروندان می‌کوشد و شادی را به ارمغان می‌آورد. اگر چنین است ، مرگ ناخواسته ی شهروندان، آن هم به تیغ و داغ و گلوله و حبس نشانی از بیماری‌ی سهمگین دولت و ملتی ست که در روزگاری که صیت دموکراسی و زندگی‌خواهی شایع شده است ، در بدترین شکل زندگی گرفتار است. جامعه‌ای که سروران دانایی‌اش را به حبس و شکنجه می‌برد، در حبس آنان را می‌کشد، در خیابان بر سر و جان شان ضرب مرگ می‌اندازد، در اعتصاب غذا قاضی‌ی مرگ می‌شود، این جامعه و نظام حکمرانی اش سخت بیمار و مفلوک است.

🔸شاید هر اتفاقی که در روشنای تاریخ سیاسی‌ی جدید ما از مشروطه بدین سو رخ داده، بوی مرگ و حصر و حبس داده است. ما به این حوادث در روشنای تاریخ ، تاریخ سیاه سقوط انسان را ملاحظه کرده‌ایم. در این شکسته جانی‌ها ، چه جهان‌های جانانی را که از دست نداده‌ایم. مرثیه نه آغاز تاریخ است و احیانا نه پایان تاریخ. همین که وجود داریم، حضور ما نشانی از زندگی‌ست و هیچ مرگی نتوانسته ما را از نعمت بودن بی بهره کند. پس حاکمان باید بدانند ما نخواهیم مرد. انقراض نسل آزادگان ناممکن است. روح شادی و رهایی در ذات آدمی مضبوط است .انسان برای آزادی و شادی نمی‌جنگد بلکه نهاد او شادی و آزادی ست، پس هیچ نیرو و قدرتی نمی‌تواند ظهور این نهاد را ناممکن کند.ممکن است نیل به آن را به تعویق بیندازد، و این گواهان و شاهدان ، شراب رنگین جان‌شان را بر سینه‌ی افق خواهند پاشید تا رهایی و شادی‌ی انسان ایرانی به تأخیر نیفتد.

🔹این حرف‌ها داستان جان مردم بی زبان من است . مردمی که توتم قلم آرزوهای کوچک‌شان در قربانگاه بی‌سخنی سر بریده می‌رقصد ، خورشیدهای متفکر و آزادی‌خواه‌اش در کوچه ، خیابان و زندان، پیرش جان‌به مرگ و جوان‌اش جوانمرگ می‌شود ، این ملت و دولت باید از بیماری استبداد رهایی یابد و به درمان تفکر و تعقل و بدن و نظام حکمرانی‌ی خود برخیزد تا از این یادآوری‌های مرگ، روزی به آخر برسیم و هرگز داغ دانایان مان را نبینیم.

🔸ما برای یاد سحابی‌ی پدر، سحابی‌ی دختر و هدای صابران چه می‌توانیم گفت؟ آنان هر کدام سحابی‌‌ای نوربخش در آسمان پر ستاره‌ی ایران بودند. بودن آنان تاریخ را زیبا کرده بود و زندگی را پر از رویا. آنان بهتر بود همانند همه‌ی دیگر از دست رفتگان فرهنگ و هنر و دمکراسی،نام‌شان به دفتر مقتولان نوشته نمی‌شد و همچون همه‌ی آفرینندگان خیر و خرد، در جهان آزاد، در پیری و فرزانگی، در بستر خوشباشی می‌مردند. آنان حق داشتند دروغ و نفرت و استبداد را تحمل نکنند و بر عهد خود با حقیقت استوار بمانند و برای اصلاح نظام حکمرانی و انتخابی شدن حکمران بکوشند، اما حق آنان مرگ نبود. جان شیرین‌شان برای بدنامی‌ی هر قدر قدرت و قوی شوکتی گواهی از بقای آدمی در مسیر خیر و سلامت و صلح است.

🔹نامشان را هرگز از خاطر نخواهیم سترد.


#ایران_فردا
#عزت‌الله_سحابی #هدی_صابر #هاله_سحابی

https://cutt.ly/4euwwxP7
2024/05/31 07:04:22
Back to Top
HTML Embed Code: