✅ درس‌آموزی از نفوذی‌ها

✍ رضارضائی

آیابین بی‌توجهی به ابعاد مختلف نفوذ با جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رابطه‌ی معنا داری وجوددارد؟

مقدمه: نور انداختن به دخمه‌ی #نفوذ، بسیاری از توانمندی‌های آنها و نقاط ضعف ما را مشخص می‌کند و اگر #مطالبه‌گری مردمی برای مبارزه با آنها شکل نگیرد، مثل غده‌ی سرطانی مجدداً رشد کرده و سایر اندام‌های کشور را در بر می‌گیرند.

✅ یکم: نفوذی‌ها، آدم‌کشی _ ترور، حذف فیزیکی و شخصیتی را به‌مثابه حرکت‌های انقلابی و لزوم انقلابیگری مطرح و نهادینه کردند؛
✅ دوم: نفوذی‌ها، تقلب _ دروغ، دستکاری آرای مردم، حذف کارآمدان و سرآمدان نخبه و مصلح، بزرگ‌نمایی و سیاه‌نمایی را به‌عنوان ابزارهای مخدوش کردن دموکراسی و به اسم حفظ نظام وارد فعالیت‌های سیاسی و رسانه‌ای کردند؛
✅ سوم: نفوذی‌ها، فراری دادن و ترساندن صاحبان فکر و #کارآفرینان را به اسم حذف عوامل رژیم گذشته در دستور کار قرار دادند تا اموال آنها را تصاحب کنند و دیدیم که چه #نهادها، سازمان‌ها و موسساتی با تجمیع سرمایه‌ها شکل گرفت؛
✅ چهارم: نفوذی‌ها مسیر و متن#قانون_اساسی را دستکاری کردند تا دسته‌بندی و تفکیک را در جامعه ساماندهی کنند و دیدیم که برخی‌ها با استناد به قانون، به شکل #فراقانونی قدرت گرفتند و زمینه‌ی نفوذ دیگر عوامل را در میان #کارگزاران_حکومت  فراهم کردند؛
✅ پنجم: نفوذی‌ها توانستند منابع و انفال را به نفع خود تعریف و زمینه‌ی ثروت‌سازی برای پشتیبانی کادر عملیاتی و خرابکارانه‌ی خود فراهم کنند؛
✅ ششم: نفوذی‌ها با رخنه در مراکز اطلاع‌رسانی، نظرسنجی، تحقیق، پژوهش، آموزشی، تربیتی و مهارتی توانستند مسیر گردش اطلاعات و دانایی را تغییر داده و ملت را معتاد به مدرک‌گرایی تهی از علم و عمل کنند و زمینه‌های اختلال در علم، دانش، فرهنگ، خبرگی و سرآمدی رافراهم کردند؛
✅ هفتم: نفوذی‌ها با رسوخ به مراکز مشاوره و تصمیم‌سازی و تولید آمارها و بولتن‌های دروغ،
افکار مسئولین و تصمیم‌گیرندگان را معطوف به امور واهی یا با اولویت صدم کرده وخودشان را زیر چتر حمایتی قرار دادند؛
✅ هشتم: نفوذی‌ها توانستند با ایجاد تغییر در #ارزش‌ها و #هنجارها، #فساد و دزدی و غارت منابع و امضاهای طلایی و #رانت را به‌عنوان فرهنگ توسعه و پیشرفت جا بزنند و از این راه، صنایع و کشاورزی و دامداری و محیط زیست را به ویرانه تبدیل کردند؛
✅ نهم: نفوذی‌ها توانستند با تئوری دشمن خارجی، وارد کردن شعارهای تند و رادیکال، جایگاه خود را در سیستم‌های نظامی، انتظامی و امنیتی باز کرده و موجب ورود نفوذی‌های قوی‌تر به جایگاه های مهم کشور شوند؛
✅ دهم: نفوذی‌ها توانستند با سوءاستفاده از روحیه‌ی مهمان‌نوازی مردم ایران، تعداد بسیار
زیادی از نیروهای جنگجو و نظامیان حرفه‌ای را وارد کشور کرده و با پشتیبانی مالی از آنها، برایشان محل‌های استقرار، آزمایشگاه، کارگاه و کارخانه تأسیس کرده و آموزش‌های فنی مهندسی را در خصوص وسایل و تجهیزات فوق پیشرفته در اختیار آنها قرارداده و آنها را برای روز موعود آماده کردند.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می‌رسد که دو #جنگ تحمیلی، حاصل سال‌ها نفوذ به اشکال مختلف بوده که توانسته فساد، #ناکارآمدی و انحراف از قانون اساسی و انحراف فرهنگی، آموزشی و تربیتی را نیز
به کشور تحمیل نماید؛
2⃣ به نظر می‌رسد که نفوذ زدایی و گندزدایی باید به‌عنوان راهبرد تلقی شده و برای موارد
ده‌گانه‌ی فوق تاکتیک و عملیات خاص با مجریان خاص و طی زمان خاص برنامه‌ریزی کرد که متولی آن هیئت‌های برگزیده‌ی مردمی باشند؛
3⃣ به نظر می‌رسد که میزان نفوذ نفوذی‌ها به سادگی قابل رصد نیست و سازمان‌های درگیر بافساد نفوذی‌ها قابل پایش و اصلاح نباشند، پس بهتر است سازمان‌های مجازی موقت #نخبگان مردمی را جایگزین آنها کرد؛
4⃣ به نظر می‌رسد که با حجم گسترده‌ی نفوذی‌ها و مقام و منصب‌هایی که اشغال کرده‌اند، دیگر نمی‌توان صبر کرد؛ لذا پاکسازی جایگاه‌ها و افراد، یک امر ضروری و ملی است؛
5⃣ به نظر می‌رسد که لازم است علاوه بر احداث جان‌پناه و راه‌اندازی آژیر خطر، همه‌ی مردم به عضویت #پدافند_غیرعامل درآیند و با کمک سازمان‌های مردم‌نهاد و موسسات فرهنگی و آموزشی، آموزش پدافند غیرعامل را به صورت یک پروژه‌ی مستمر و روزآمد درکشور اجرا کرد؛
6⃣ به نظر می‌رسد که برای ترمیم آلام روحی و روانی مردم و تزریق امید و نشاط به جامعه، نیاز است که تمامی تشکل‌ها، نهادها، موسسات، انجمن‌ها، سندیکاها، هنرمندان، ورزشکاران وهر مجموعه‌ی مردمی دیگر، با سرزدن و دیدار با همه‌ی خانواده‌ها به‌ویژه آسیب‌دیدگان و شهید دادگان، ضمن غم‌زدایی به تولید برنامه و محتواهای شاد بپردازند.

پاینده باد ایرانِ آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد مردمِ همیشه قهرمانِ ایران.


#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی

@janbazanesabz

بالاخره تکلیف 8 فروند اف35 ساقط شده مشخص شد ، این سه تا میگن لاشه‌ها را فروختیم به چین برای همین رونمایی نکردیم



خوب اول رونمایی میکردید تا دروغتون باورپذیر بشه بعد میفروختید به چین
حالا چه عجله ای بود !!!!


#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی

@janbazanesabz

✅ دو هزار میلیارد تومان خسارت صنعت برق ناشی از جنگ ۱۲ روزه

🔹مدیرعامل شرکت توانیر گفت: از ۵۰ حادثه ناشی از جنگ ۱۲ روزه ۲۵ حادثه مربوط به تهران بوده است.



#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی

@janbazanesabz

✅ وقت تمام شد.

✍ هرمز شریفیان / روزنامه‌نگار

طارق عزیر معاون رییس جمهوری و وزیر امور خارجه عراق در دوران صدام‌حسین در کتاب خاطرات خود، نوشته ( نزدیک به مضمون ): ۶ ماه پیش از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳، ساعت ۸ صبح یک روز جمعه تلفن منزلم به‌صدا درآمد و در آن‌سو، رییس دفتر زعیم ( عنوانی که برای صدام به‌کار می‌بردند ) بود که از من خواست تا یک ساعت دیگر با لباس رسمی در کاخ ریاست جمهوری باشم و در این باره با هیچکس سخنی نگویم.

با کمی دستپاچگی و به‌سرعت آماده و راهی دفتر صدام حسین شدم. پس از ورود و کمی انتظار متوجه شدم تمام اعضای کابینه و سران ارشد نظامی، سیاسی و امنیتی همگی مانند من دعوت شده‌اند اما هیجکس دلیل این دیدار بی‌موقع را نمی‌دانست.

زعیم، راس ساعت مقرر وارد سالن کنفرانس شد و پس از یک احوالپرسی کوتاه با همه حاضران سرجایش نشست و بی‌مقدمه به اصل مطلب پرداخت.

صدام که چهره‌اش کمی خسته و عصبی به‌نظر می‌آمد گفت: پس از چندین روز فکر و مشورت، دیشب به این نتیجه رسیدم که برای جلوگیری از حمله نظامی آمریکا و ویرانی میهن عزیزمان عراق شرایط جورج بوش را بپذیرم و پس از استعفا، همراه دو پسرم عراق را ترک و اداره امور کشور را به شورای رهبری متشکل از افرادی از بین شما حضار بسپارم.

غیر از  دو، سه تن از مقام‌های نظامی و امنیتی، اکثر حاضران در جلسه از جمله خودم نفسی راحت کشیده و از پیشنهاد منطقی و عاقلانه او استقبال کردیم.

در همان جلسه، زعیم مرا مامور تشکیل یک کارگروه اجرایی از دیپلمات‌های مجرب عراق به ریاست خودم کرد تا با سفر به اکثر کشورهای اروپا و ایالات متحده، سران این کشورها را از تصمیمش آگاه و راه را برای برگزاری یک همه‌پرسی در عراق زیر نظر نهادهای بی‌طرف بین‌المللی و سازمان ملل متحد به‌منظور تعیین شکل حکومت، پیش‌نویس قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و انتخاب دولت موقت هموار کنیم.

بیشتر روسای کشورهای اروپایی از این پیشنهاد منطقی و عاقلانه استقبال و اعلام کردند که آماده ارائه هر کمکی برای رسیدن به این هدف خردگرایانه هستند.

همه ما پس از چند روز، خوشحال و با خاطری آسوده عازم ایالات متحده شدیم و در آنجا پیش از دیدار با رییس جمهور جرج بوش یا معاونش دیک چنی با سناتورها، نمایندگان مجلس آمریکا از هر دو حزب دیدار کردیم و آنان نیز مانند روسای کشورهای اروپایی با خوشحالی از گرفتن چنین تصمیم عاقلانه‌ای که از بروز جنگی ویرانگر جلوگیری می‌کرد، استقبال کردند.

پس از چند روز به دیدار مشاور امنیت ملی آمریکا، خانم کاندولیزا رایس رفتیم و پس از ورود و مطابق رسم دیپلماتیک به تشریح دلایل این سفر و نظرات صدام پرداختم اما خانم رایس حرفم را قطع کرد و گفت: از دلایل سفر شما آگاهم و خوشحالم صدام چنین تصمیم عاقلانه‌ای گرفت اما باید بگویم که متاسفانه این تصمیم را دیر گرفتید.

طارق عزیز می‌نویسد: از این سخن رایس یکه خوردم و گفتم: هنوز دیر نشده و ما آماده هستیم این پروژه را اجرا کنیم اما، رایس بلافاصله و دوباره تاکید کرد: متاسفم، صدام باید زودتر این تصمیم را می‌گرفت چون ما بر اساس پافشاری او بر ندادن اجازه به بازرسان سازمان ملل برای بازرسی از انبارهای سلاح‌های شیمیایی و کشتارجمعی، تصمیم به حمله نظامی به کشور شما گرفتیم و روز ۲۰ مارچ راس ساعت ۱۹ به وقت محلی به شما حمله خواهیم کرد.

طارق عزیز در پایان این بخش از خاطراتش نوشته: و آمریکا روز ۲۰ مارچ، راس ساعت ۱۹ به‌وقت محلی به عراق حمله کرد.



#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی

@janbazanesabz

قبل از حمله اسراییل

از تهران و هیاهوی پر سر و صدای ان خسته شده بودم
دائم غر میزدم و شاکی بودم آخر اینم شد زندگی ؟؟
این چه زندگی‌ست که از صبح تا شب باید درگیر ترافیک و آلودگی هوا و آلودگی صدا باشم
بعضی مواقع که خیلی دلم می‌گیرد به محل قدیمی و خونه مادرم که هنوز آنجا زندگی می‌کند سرازیر می‌شوم
به میدان آزادی که می‌رسم
ترافیک و سر و صدای ماشین ها در میدان آزادی واقعا آدم رو کلافه می‌کند
از یهک طرف مسافرکش‌‌ها و سواریهای میدان داد می‌زنند حسینی فردوس
اسلامشهر چهاردونگه نعمت آباد
از ان طرف شاگرد شوفر اتوبوس داد میزند فومن رشت انزلی
و شاگرد شوفر دیگه داد میزند
رشت انزلی اردبیل تخت‌شو
اوایل زیاد منظور طرف رو متوجه نمی‌شدم که تخت‌شو یعنی چی ؟
یک بار از یکی از شاگرد شوفرها پرسیدم تخت شو یعی چی ؟؟
خندید و گفت صندلی مسافر به تخت تبدیل میشود
زمانی از ترافیک میدان ازادی خلاص شدم که به قسمت جنوبی میدان آزادی رسیدم
به سمت سعیدی جنوبی و فتح حرکت کردم در میدان فتح دوباره ترافیک شروع می‌شود
الان نزدیک یک سال و خورده‌ای هست که در میدان فتح پل هوایی و چند شاهراه میزنند تا بلکه ترافیک این میدان برای همیشه حل شود
بعد از چند دقیقه به محل رسیدم
وقتی وارد محله قدیمی دوران کودکی خود می‌شوم از سر و صدای زیادی که در خیابان اصلی دست‌فروش‌ها و بساطی‌ها به پا کردند قدم‌هایم را تند تند برمی‌دارم تا هرچه سریع‌تر وارد خانه مادرم شوم و کمتر سرسام بگیرم
همانطور که قبلاً گفتم محله دوران کودکیم از سه خیابان اصلی به موازات هم از شمال به جنوب و بیست با کمتر از بیست کوچه شش متری که این سه خیابان را از شرق به غرب قطع می‌کنند تشکیل شده ولی مگر وقتی وارد خانه می‌شوی آسایشی وجود دارد ؟؟
همین که میخواهی لختی آرام بگیری و کمی آسایش پیدا کنی صدای وانتی داخل کوچه با بلندگوی گوش خراشش شروع می‌کند
اثاث منزل،
خرده‌ریز منزل، آهن قراضه، کابینت، بشکه،چدن، مس، آبگرمکن، کولر
خریدارم
وانتی تمام این کلمات را با آهنگی خاص و کش‌دار می‌گوید که گویی شاعری این کلمات را سروده است
از طرفی برای‌ این وانتی ها صبح زود و ظهر و عصر و غروب آفتاب معنی ندارد
همین که وانتی کم کم صدایش در کوچه در حال دور شدن است هنوز چند دقیقه نگذشته وانتی دیگر شروع می‌کند:
بدو‌ پرتغال
پرتغال محلی جیرفت /صدر درصد شیرینضد سرماخوردگی /ضد کووید 19/ضد کووید انگلیسی /با خوردن پرتغال
کووید 19 را شکست خواهیم داد
ما می‌توانیم
جل‌الخالق این وانتی ‌ها از چه ترفندهایی برای فروش بار خود استفاده می‌کنند
سرو صدای وانتی ها امانم را برید بیخیال استراحت شدم و از خانه بیرون زدم
سر کوچه که رسیدم مصطفی را دیدم
مصطفی حدود پنجاه ساله‌س ولی بیشتر با جوونای بیست و خورده‌ای ساله رفاقت می‌کند
پدر مصطفی به نام حاج موسی روی پله مغازه نشسته بود به محض اینکه چشم تو چشم حاج موسی شدم سریع به او سلام کردم
حاج موسی هم سلامم را تحویل گرفت و گفت این خر منم همیشه با کره خرها معاشرت می‌کند
گویی خیلی از دست پسرش که با همسن و سالهای خود معاشرت نمی‌کند شاکی بود
از کوچه وارد خیابان اصلی شدم و شروع کردم به سمت جنوبی خیابان حرکت کردن
سر خیابان مسجد که رسیدم از بلندگوی مسجد صدای سخنران مسجد پخش می‌شد
سمت راست چهارراه جعفر جنی را دیدم که طبق معمول با شور و حرارت با بچه‌های محبلی صحبت می‌کرد
بچه‌های محبلی هم وسط صحبت‌های جعفر جنی هرزگاهی داد می‌زدن و می‌گفتند
۳ کیلو بادمجان ۲۰ تومن ، بیا ببر مرغ سیاه بادمجان
نگاهم به طرف سمت راست خیابان بود که یک نفر از سمت چپ بهم سلام کردم سریع به سمت چپ برگشتم هادی خالی بند تا جواب سلامش را بدهم دو قدم از من دور شده بود
سر کوچه خدمتی که رسیدم
احمد و یاور و مهدی دراز و نریمان ایستاده بودند
از فاصله دو سه متری دستم رو بلند کردم و به آن جمع سلام کردم انها هم جواب سلامم را دادن و بدون معطلی شروع به حرکت کردم
سر چهارراه داروخانه که رسیدم طبق معمول چند تا از بر و بچه‌های تیم فوتبال شاهین فردوس ایستاده بودند
نفر ثابت این جمع همیشه قربون رشتی و اصغر سیاه و حمید استانکو هستند
قربون رشتی مربی تیم فوتبال شاهین فردوس است
قربون هم مربیه و هم بازی می‌کند هیچ کدام از بازیکنان محله یاد ندارند که قربون توانسته باشد یار مقابل خود را دریبل بزند
اصغر سیاه اگر فوتبال خیلی خوبی ندارد ولی در داوری واقعا زبانزد است
به جرات اصغر سیاه در داوری فوتبال همین الان بهتر از بعضی از داورهای لیگ سوت می‌زند
و نفر سوم جمع ثابت بچه‌های تیم فوتبال شاهین فردوس حمید استانکو است کسی که شکمش ادم را یاد مربی اسپانیا دل بوسکه می‌اندازد حمید استانکو هم در عمرش پایش به توپ نخورده است ولی مربی فوتبال است با تاکتیک‌های شخمی خود به هیچ تیمی در باختن نه نمی‌گوید

ادامه دارد ....
✍عبدالزهرا هشترودی


@janbazanesabz