Telegram Web Link
پس از انتشار ماکت کتاب غبار در خرداد و اعتراض عکاس محترم عکس روی جلد، علی‌رغم عدم منع قانونی اما به حکم اخلاق تصویر روی جلد را عوض کردم. همین امر موجب تاخیر در انتشار کتاب شد که از دوستانی که پیگیر تهیه کتاب بودند عذرخواهی می‌کنم.
انشالله دو روز دیگر کتاب روانه بازار خواهد شد و دوستان می‌توانند کتاب را از سایت انتشارات شهید کاظمی تهیه کنند.

پی‌نوشت:
می‌‌دانم که قیمت ۴۰ هزارتومان از توان قشر دانشجو خارج است‌. اما در این آشفته بازار کاغذ و دلار، این قیمت برای کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای بسیار مناسب است. بااینحال بنده و سایر نویسندگان در قیمت‌گذاری کتب نقش نداریم و این جزو اختیارات ناشران است.
بااین وجود شرمنده‌ام.


#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
چند سوال از وزارت اطلاعات

چند روز پیش ایسنا در خبری با عنوان واکنش وزارت اطلاعات به پخش فیلم قلاده‌های طلا از رسانه ملی، به نقل از یک منبع اگاه در وزارت اطلاعات نوشت:
«متأسفانه امسال هم رسانه ملی علی‌رغم تذکراتی که در سال‌های قبل داده شده بود، این فیلم را پخش کرد. پرداختن هنری به ماجرای سال ۸۸ اقدام ارزشمندی است اما متاسفأنه بخش‌هایی از فیلم که مرتبط با وزارت اطلاعات است، سراسر دروغ‌پردازی و مشحون از تهمت‌های ناروا به مجموعه سربازان گمنام امام زمان(عج) می‌باشد.
البته از کارگردان فیلم که جزو پرسنل وزارت اطلاعات بوده و به هر دلیل از این وزارتخانه منفصل شده است، انتظار چنین تهمت‌پراکنی‌هایی نمی‌رفت.»

چند نکته درباره خبر فوق:
۱- نفوذ در همه سرویس‌های جاسوسی دنیا یکی از کارآمدترین روش‌های عملیات‌های جاسوسی است که قابل انکار نیست و در طی نیم قرن اخیر در بسیاری از دستگاه‌های جاسوسی کشورها وجود داشته؛ ولادیمیر کوزیکچین، افسر عالی‌رتبه KGB سفارت شوروی در تهران که در سال ۱۹۸۲ گریخت و به انگلیس پناهنده شد. یا اسنودن افشاگر کنونی و کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که به روسیه پناهنده شد.
۲-در طول ۴۰ساله انقلاب ابزار نفوذ همواره لطمات سختی به کشور زده؛ امیرانتظام معاون نخست‌وزیر دولت موقت که به جرم جاسوسی برای سیا دستگیر شد.
مسعود کشمیری در جایگاه دبیری شورای امنیت کشور که رجایی و باهنر را ترور کرد. عباس زریباف مسئول شنود اطلاعات سپاه عضو منافقین بود.
محمد فخارزاده عضو دادستانی که آیت‌الله قدوسی را ترور کرد.
و یا ناخدا بهرام افضلی فرمانده نیروی دریایی ارتش که به جرم جاسوسی برای KGB اعدام شد. و یا شهرام امیری استاد دانشگاه مالک اشتر که اطلاعات توان دفاعی و موشکی را در اختیار سرویس‌ها قرار داده بود.
با توجه به سابقه تاریخی پدیده نفوذ در دستگاه‌های امنیتی، چرا وزارت اطلاعات خود را از کارآمدترین شیوه‌های جاسوسی دنیا مصون می‌داند و آن را انکار می‌کند؟
۴- کشمیری جزو مسئولین اولین سازمان اطلاعاتی بعد از انقلاب بود. آیا او تنها نفوذی سازمان اطلاعاتی بود؟ چرا باید بحث نفوذ را بیان نکنیم؟ آیا کشمیریِ دیگری نیست؟ از طرفی دیگر در سالهای گذشته اخبار جسته و گریخته‌ای از برخورد و حتی اعدام با عناصر جاسوس در دستگاه‌های اطلاعاتی منتشر شده که قابل انکار نیست.
۵- وزارت از طرفی پرسنل خود را سرباز «گمنام» امام زمان می‌نامد و از طرفی دیگر هویت سرباز سابق خود را به تلافی تولید یک فیلم درباره نفوذ آن هم پس از ۶ سال، افشا می‌کند! افشای هویت عنصر اطلاعاتی توسط خود سیستم، امری نادر در دنیاست.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
آیا رهبری تصمیم به اصلاحات اساسی در نهادهای زیر نظر خود گرفته‌اند؟

در طول یک ساله گذشته تغییرات گسترده و غیرمعمولی در دستگاه‌های تحت نظر رهبری و منصوبان ایشان شده است.
۱- جابجایی ۱۱ فرمانده ارتش و سپاه در کمتر از یک سال در تاریخ رهبری ایشان بی‌سابقه است. تغییراتی که از تیرماه ۹۵ با برکناری فیروزآبادی پس از ۲۷ سال و آمدن باقری جوان آغاز شد. تغییر فرمانده و جانشین کل ارتش، فرماندهان نیروی دریایی سپاه و ارتش، فرمانده نیروی هوایی ارتش، جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، معاونان هماهنگ کننده سپاه و ارتش از جمله تغییرات یک‌ساله اخیر است.

۲- اصلاحات در سازمان صداوسیما؛ مدیریت شبکه‌های ۱ ،۳ ،۵ ،افق، مستند و پویا همگی به مدیران موسسات هنری-سینمایی نزدیک به سپاه سپرده شده.
۳- پس از افزایش اعتراضات به سکون و خمودگی نمازهای جمعه تهران، ابوترابی و حاجی علی‌اکبری جایگزین شدند.
۴- مهدی خاموشی رییس سازمان تبلیعات پس از ۱۷ سال تعویض و مهدی قمی، روحانی جوان جایگزین وی شد.
۵- مصطفی رستمی پس از ۱۳ سال جایگزین محمدیان در ریاست نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها شد.

۶- اخبار جسته گریخته‌ای از برخی تغییرات در بیت رهبری نیز به گوش می‌رسد که محمدی گلپایگانی و وحید حقانی در راس آنها هستند.

همه اینها در کمتر از یک سال گذشته صورت گرفته.
مشی مدیریتی رهبری برخلاف رجال و دولت‌مردان، حل مشکلات و موانع با پرهیز از جنجال است. اما به نظر می‌رسد رهبری در حال اصلاحات اساسی در ساختارهای تحت مدیریت خویش است‌. شاید نقدهای سال‌های اخیر به برخی انتصابات و مدیریت‌های دستگاه‌های منصوب رهبری (از جمله جوان‌گرایی)، ایشان را برای انجام اصلاحات اقناع کرده.
به تصورم قدم بعدی ایشان اصلاحات اساسی در قوه قضاییه خواهد بود.

پی‌نوشت با احتیاط!:
آیا این اصلاحات با نزدیک شدن سن رهبری به مرز ۸۰ سالگی ارتباط دارد؟

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دیروز آقای عبدالرضا داوری در توئیتی نوشتند:
«زمانی که در تحریریه روزنامه کیهان بودم از مرحوم شایان‌فر شنیدم که بعد از بازداشت مظفر بقایی در سال ۶۵ و روشن شدن ارتباط مرحوم حسن آیت با وی، امام خمینی دستور دادند عنوان شهید برای مرحوم آیت استفاده نشود. همان زمان، آقای حسین شریعتمداری هم این خبر را تایید کردند.»

۱- مظفر بقایی کرمانی، موسس حزب زحمتکشان و نماینده مجلس ۱۵و ۱۶ شورای ملی و از پیشگامان نهضت‌ملی شدن نفت بود، که با آغاز اختلافات مصدق و کاشانی از مخالفان مصدق شد.
شهید آیت در دوران دانشجویی در سال ۴۰ به حزب زحمتکشان پیوست. با شروع نهضت امام در سال ۴۲، آیت پس از ناکامی در همراه کردن بقایی با امام، راه جدایی از حزب در پیش گرفت. و پس از تشکیل گروه زیرزمینی در ارتش برای مبارزه مسلحانه با رژیم، به دستور بقایی رسما از حزب اخراج شد.
آیت پس از انقلاب، دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی و عضو هییت رییسه مجلس خبرگان و از موافقان تصویب اصل ولایت‌فقیه بود.
آیت نماینده تهران در مجلس هم شد. اما اعضای نهضت آزادی و هواداران بنی‌صدر، به بهانه عضویت آیت در ایام جوانی در حزب زحمتکشان را قصد رد اعتبارنامه او کردند. آیت گفت:
«بله، من در زحمتکشان بودم؛ ولی شما در حزب ملت ایران بودید. که ضدمذهب بود. من از حزب بعنوان تریبونی برای بیان حقایق حکومت اسلامی استفاده کردم. سخنرانی‌هایی که من کردم را بیاورید، هر حرفی که من زدم دفاع از حکومت اسلامی بوده. رابطه من با بقایی مربوط به سال ۴۰ هست. موقعی که طرفدار آیت‌الله کاشانی بودم و ضددستگاه مبارزه می‌کرد.»
آیت در این جلسه بقایی را همچون ملی‌گراها خط آمریکا دانست: «در ایران، یک خطی است که یا خط آمریکاست یا قابل تحمل برای آمریکا و جزو این خط حاج‌سیدجوادی، بختیار و داریوش فروهر و بقایی است.»
آیت بعدها از مخالفان مهندس موسوی شد و در سال۶۰ ترور و شهید شد. بقایی هم در کهنسالی در سال ۶۵ به جرم جاسوسی دستگیر و در بازداشتگاه فوت کرد.

۲- سال۷۷ وزارت اطلاعات کتابی درباره بقایی منتشر کرد‌. کتابی که حتی یک سند هم درباره ارتباط بقایی با آیت در بعد از انقلاب در آن نیست. حال داوری برچه مبنایی به این ارتباط اشاره می‌کند؟

۳- امام در وصیت‌نامه‌شان نوشته‌اند:
«اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم»

۴- بگذریم از اینکه که چرا داوری در زمان حیات مرحوم شایان‌فر این ادعا را نکردند؟! ولی آقای شریعتمداری که هستند، خوب است داوری حداقل تایید ایشان را منتشر کند.

۵- وقتی کتاب اسرار آیت؛ زندگینامه شهید آیت را منتشر کردم، نزد مرحوم شایان‌فر رفتم. گله کردند که کاش کتاب را کیهان چاپ می‌کرد. چگونه باید این خاطره را از داوری پذیرفت؟!

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دیروز آقای عبدالرضا داوری خاطره‌ای از مرحوم شایان‌فر به نقل از امام مطرح کردند که در مطلب پیشین پاسخ داده و آن را جعلی خواندم. امروز کیهان هم تکذیبه داد:

«ادعای همکار حلقه انحرافی درباره شهید حسن آیت کذب محض است.
همکار جریان انحرافی که گویا برای دیده شدن در فضای توییتر یا هر انگیزه دیگری اخیراً به ترور شخصیت شهید آیت پرداخته و برای معتبرسازی ادعا، دروغ دیگری را هم به مدیر مسئول کیهان نسبت داده است. وی ادعا می‌کند امام پس از بازداشت مظفر بقایی در سال ۶۵ دستور داد از عنوان شهید برای حسن آیت استفاده نشود(!) جالب اینکه پادوی جریان انحرافی، ادعای دروغ خود را به حسین شریعتمداری منتسب کرده است.
این ادعا دروغ محض است. نشانه روشن هم این است که کیهان در طول سال‌های مختلف، یادداشت‌ها و مقالاتی با مضمون تمجید از روشنگری‌های شهید آیت منتشر کرده و از او همراه با شهید دیالمه با عنوان دو شهید بصیرت نام برده است. شهید آیت نقش مهمی در برداشتن نقاب از سیمای منافقین در سال‌های اول انقلاب داشت و به همین دلیل مغضوب طیف‌های مختلف نفاق است که این موارد بارها همراه با تقدیر و تجلیل از شهید آیت در کیهان آمده است.
این موارد را فقط با یک جست‌وجوی ساده در آرشیو روزنامه کیهان که برای همگان قابل دسترسی است، به وضوح می‌توان دید.
گفتنی است کیهان ضمن تقدیر و تجلیل‌های فراوان از شهید آیت، بارها به علت کینه‌توزی دشمنان انقلاب با آن شهید بزرگوار نیز به صورت مستند پرداخته است که فقط به عنوان نمونه می‌توان به نکته زیر که در کیهان ۹۰/۱۲/۶ آمده است اشاره کرد.»

پی‌نوشت:
پیشتر نوشتم که مرحوم شایان‌فر پس از چاپ کتاب اسرار آیت به بنده گله کردند که ای کاش کتاب را کیهان چاپ می‌کرد و حال چگونه می‌بایست این خاطره جعلی را از داوری پذیرفت؟
امیدوارم ایشان حداقل به تکذیبه کیهان پاسخ دهند.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
اولین حصر در جمهوری اسلامی از کجا آغاز شد؟

مردم ایران وقتی ساعت ۹ شب ۱۱ اردیبهشت ۶۱ تلویزیون را روشن کردند، ناگهان با تصویری مواجه شدند که باورش نه سخت بلکه ناممکن بود.
آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری در حالی برگه‌ای به دست داشت، اعتراف کرد که در کودتایی که صادق قطب‌زاده، از همراهان امام در نوفل لوشاتو و وزیر اسبق امورخارجه طراحی کرده بوده، شرکت داشته:
"از این که فکر صحیح در این کار (کودتا) نکرده ام و اینها (مهدوی و حجازی) رو راه داده‌ام و گزارش اینها رو شنیده‌ام و به مقامات، به موقع اطلاع نداده‌ام، خودم را در پیشگاه خداوند مقصر می‌دانم و بسیار پشیمانم. این که به سیدمهدی مهدوی پول فرستادم هرچند به عنوان قرض به ایشان داده شده است و این کار را نوعی تایید عملی از فرد توطئه‌گر تلقی کرده اند، پشیمانم و استغفار می‌کنم و استغفرالله ربی و اتوب‌الیه و از این قصور یا تقصیر به درگاه خداوند متعال استغفار می‌کنم"

مردم باورشان نمی‌شد مرجع عالی قدر جهان تشیع با میلیون‌ها مقلد در کودتا شرکت کرده! آخر مگر مرجع تقلید هم کودتا می‌کند؟ مگر مرجع هم می‌تواند نقشه قتل امام خمینی را بکشد؟

ماجرا به آنجا برمی‌گشت که صادق قطب‌زاده در طرحی با "ریچاردکاتم" عامل سازمان سیا در صدد کودتا بوده. کودتایی که به خیال آنها برای مقبولیت در جامعه دینی ایران، نیاز به تایید یک مرجع دینی و از قضا سید هم دارد.
برای همین بود که مهدوی و حجازی دوتن از اعضای شبکه کودتا، از طریق داماد آیت‌الله (عباسی) دست به دامان آیت‌الله می‌شوند و او هم می‌پذیرد که در این کودتا ضلع سوم را تکمیل کند.
وقتی این خبر پخش شد جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت مبارز که آنها روزها حسن روحانی و آیت‌الله یوسف صانعی نیز در آن عضو بودند، در اطلاعیه‌ای آیت‌الله را فاقد صلاحیت مرجعیت اعلام کردند. مهندس موسوی نخست‌وزیر نیز گفت:
"ملت ما در این جریان با چند روحانی نمای منحرف روبرو می‌باشد نه با نهاد روحانیت و شریعتمداری و اصحابش از این قماش روحانی هستند. من نوار صحبت‌های این فرد را شنیدم و برای مردمی که روزی مقلد ایشان بودند ناراحت شدم؛ چرا که من صدها نفر از اطرافیان خود را می‌شناختم که با عشق و علاقه از ایشان تقلید می‌کردند، چون او را مرجع می‌پنداشتند."
قطب‌زاده اعدام شد اما آیت‌الله با تخفیف تا آخرعمر خود حصر خانگی شد. تا برای اولین بار در زمان حیات امام مدل حصر برای مجازات کودتاگران اجرا شود.

منابع:خاطرات هاشمی سال۶۱/خاطرات ری شهری
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
چندی پیش پدر یکی از شهید مدافع حرم را دیدم؛ با غرولند گفت به این رفقای مستندسازت بگو دست از سر ما بردارن!
گفتم چی شده؟
گفت هیچی! هر روز یکی با دوربین مییاد که بله! خاطراتتون رو از شهید بگین!
......................................................
چند روز پیش رفتم جشنواره عمار تا سری به رفقا بزنم. دبیر زحمت‌کش جشنواره آمار عجیبی داد.
گفت: «امسال ۶۸ فیلم درباره مدافعین حرم، ۴۹ فیلم درباره پیاده‌روی اربعین و تنها یک فیلم درباره فتنه۸۸ به جشنواره ارسال شده! آن هم با رویکردهای کلیشه‌ای و ضعیف!»

آمار وحشتناک است! چرا باید فقط در یک سال ۶۸ فیلم درباره مدافعین حرم ساخته شود؟ چرا به موضوعات دیگر توجهی نمی‌شود؟ واقعا این حجم تولید در باب اربعین و مدافعین حرم را نمی‌فهمم!
در ۴۰سالگی انقلاب که در جنگ رسانه‌ای مغلوبه شده‌ایم و صدها موضوع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تاریخ انقلاب و... بر زمین مانده، بر چه مبنایی بودجه‌ها خرج تولید ۱۱۷فیلم در دو موضوع می‌شود؟!
نمی‌دانم چه کسی مقصر است؟ اما قطعا مقصر آن جوان مستندساز تازه کار و دغدغه‌مند نیست.
باید یقه ژنرال‌های سیاست‌گذاری‌ جبهه فرهنگی را گرفت که نمی‌توانند مستندسازان جوان را به حوزه‌های مختلف سوق دهند. فرمانده‌هایی که به جنگ رسانه‌ای نگاه فتح سنگر به سنگر دارند!
یک سال توجه مستندسازان را به فتنه ۸۸ جلب می‌کنند. ناگهان چند ده فیلم کلیشه‌ای درباره فتنه ساخته می‌شود‌! با این توجیه که دیگر این سنگر فتح شد و بریم سراغ مساجد!
سال بعد ده‌ها مستند در این باب ساخته می‌شود‌. سال بعد می‌رویم سراغ ننه عصمت‌ها!
سال بعد عدالت اجتماعی مُد می‌شود‌! آنقدر فیلم در باب ظلم‌های صنفی از کامیون‌داران و... تولید می‌شود که گویی جمهوری اسلامی را ظلم و‌جور فراگرفته!
آنقدر آشِ سیاه‌نمایی شور می‌شود که سال بعد قانون منع تولید فیلم عدالت‌طلبانه وضع می‌شود! که بس است دیگر! و در ۴۰سالگی انقلاب برویم سراغ خبر خوب! و نمایش دستاوردهای نظام!
دیگر عدالت‌طلبی اَخ می‌شود!
باز که آش شور می‌شود، همه را به سوی مدافعین حرم سرازیر می‌کنند. گویی شهدای جنگ تحمیلی دیگر نیاز به مستند ندارند!
مدام در افراط و تفریطیم. نمی‌توانیم توازن انرژی را در همه ابعاد برقرار کنیم. حیف است که این شور مستندسازی را هر روز به یک بیراهه می‌رانیم. بدون هیج سیاست منطقی و منسجم.
باید نگاه‌مان را به مقاومت عوض کنیم.
باید روایت جنگ سوریه را از تکرار بزداییم.
سویه نگاه‌مان به سوریه، باید از جنگ و دفاع به لایه‌های پنهان اجتماعی، سیاسی و تاریخی تغییر کند.
به مدافعان حرم باید طور دیگری نگریست. لنز دوربین‌هایمان را باید عوض کنیم.
تکرار و کلیشه، آفت روایت مقاومت شده. باید دست از زیاده‌گویی برداریم. تولید کم، اما مفید و متفاوت.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دیروز رهبری گفتند:
«در راه‌پیمایی ۲۲بهمن دیده می‌شود که مثلا ‌جنابعالی از فلان آقا خوشتان نمی‌آید، او هم آمده در راه‌پیمایی مثل شما، بنا می‌کنید علیه او تظاهرات کردن و شعار دادن؛ این درست نیست؛ یک اختلاف نظری است، شما او را قبول ندارید به هر دلیلی، فلان مسئول را، فلان آقا را شما قبول ندارید، خیلی‌خب، اشکال ندارد؛ جای تسویه‌حساب، راه‌پیمایی نیست؛توصیه می‌کنم به همه؛ شعارهای خودتان را بدهید، اما راه‌پیمایی را مظهر اختلافات و درگیری و مانند اینها قرار ندهید.»
این سخن رهبری مرا یاد فاطمیه‌ سال‌های ۹۴-۹۵ انداخت. شب سوم بود شاید. وارد بیت رهبری که شدیم، مجری گفت: "آقا خواهش کردند که وقتی مسئولان وارد مراسم می‌شوند، شعاری علیه آنها ندهید. اینها مهمانان آقا هستند"
آن روزها اوج مذاکرات برجام بود و حزب‌الله معترض به روحانی. رسم بود که هرکس از موافقان برجام یا دولت وارد حسینیه می‌شد، مورد نوازش کلامی قرار می‌گرفت. آن هم تحت لوای انقلابی‌گری!

۱-این نوع انقلابی‌گری جز نمایش چهر‌ه‌ای تندرو، افراطی خشن، بی‌منطق، و بی‌ادب از حزب‌الله سود دیگری ندارد.
کسی دست به این نوع حرکات می‌زند که زبانش قاصر از نقد و منطق است! چون سواد ندارد رو به توهین و نقد فیزیکی می‌آورد!
۲-انقلابی‌گری را بد فهمیدیم! همانطور که آتش‌به اختیار را درک نکردیم. از این مفاهیم رهبری، تنها برخورد فیزیکی دریافت کردیم. آنگاه که حتی پدرشهید هسته‌ای ناگهان در بیت رهبری علیه رییس‌جمهور...!
همین نوع انقلابی‌گری ما را به حمله به سفارت انگلیس و عربستان رساند. که هر دو اعتراض شدید رهبری راه به همراه داشت:
«به صرف اینکه قضیه‌ای مثل سفارت عربستان و سفارت انگلیس پیش بیاید که کاری بسیار بد و به ضرر کشور و اسلام است، این را بهانه نکنند که جوانان مومن را موردتهاجم قرار دهند.»
راستی حمله‌کنندگان جز طلاب، بسیج دانشجویی و حزب‌الله بودند؟! همین‌ها که داعیه‌دار ولایت هستند.
واقعا اگر این ضرر به اسلام و کشور را، اصلاح‌طلبان می‌زدند، حزب‌الله چه برسرشان می‌آورد؟ ده‌ها بیانیه و تحصن به راه می‌انداخت برای محاکمه‌شان!
۳-معتقدم رهبری وقتی لب به شکایت و تذکر علنی می‌گشاید که دیگر آش شور شده! مخاطب این تذکر چه کسی جز حزب‌الله بود؟
چرا حزب‌الله باید این آش انقلابی‌گری! را انقدر شور کند که هزینه دست رهبری بگذارد؟

۴-آیا تذکر رهبری فقط درباره ۲۲بهمن است؟و این حرکات دیگر پس از آن مجاز است؟!
مطمئنم این دست انقلابی‌گری‌ها! بازهم ادامه خواهد یافت، فقط مانده‌ام تکلیف ولایتمداری حزب‌الله چه می‌شود؟!

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
۶ سال پیش در همین روز!

دقیقا ۲۲ بهمن ۹۱ بود. سخنرانی لاریجانی در شبستان حرم حضرت معصومه، با زدن کفش و مهر توسط حزب‌‌الله به هم خورد. چندماه قبل هم سخنرانی هاشمی، سیدحسن خمینی و ناطق‌نوری بهم خورده بود.
پس از این دوحادثه، بالاخره رهبری به این عمل حزب‌الله اعتراض شدید کردند:
«این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسئولان و سران کشور گله‌گزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌ای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضدولایت، ضدبصیرت، ضدچه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که می‌توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانی که این کارها را می‌کنند، اگر واقعا حزب‌اللهی و مومنند، خب نکنند. می‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کاری از پیش نمی‌برد. این خشم‌ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی‌ها می‌خواستند همین طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در میآمد. نظمی و مراعاتی لازم است»

فراز اخر سخن رهبری قدری غم‌انگیز است: «اگر چنانچه به این حرف‌ها اعتنایی ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرف‌ها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند»

پی‌نوشت:
۱- آیا این سخنان رهبری به معنای اعتراض و نقد عملکرد مسئولین است؟
۳-اگر رهبری شعار دادن و اعتراض علنی را نادرست و غیرشرعی می‌داند، پس راه اعتراض چیست؟

انشالله در آینده بیشترخواهم نوشت.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
درست ۳۱ سال پیش!

با انتشار خبر کشتار ۴۵۰ تن از حجاج ایرانی و خارجی در مراسم برائت از مشرکین توسط پلیس آل‌سعود در مرداد ۶۶، ایران را موجی از خشم فراگرفت.
فردای آن روز دولت اعلام کرد تظاهرات گسترده مردمی انجام خواهد گرفت. بلافاصله آیت‌الله خامنه‌ای در مصاحبه‌ای گفت این حادثه خونین را بی‌پاسخ نخواهیم گذاشت اما از مردم خواست:
«اجازه ندهند کار بی‌رویه انجام شود. خدای ناکرده ممکن است کسانی هم در این میان باشند که بخواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و کارهای نسنجیده انجام دهند. مردم در قالب همان راهپیمایی حضور خود را نشان خواهند داد»

علی‌رغم گفته رییس‌جمهور، فردای آن روز روزنامه‌ها خبر از حمله مردم به سفارت‌های عربستان، کویت، فرانسه و عراق دادند. در این حملات، «مساعد الغامدی» یکی از کارکنان سفارت عربستان کشته شد.
چند روز بعد آیت‌الله خامنه‌ای به این حرکت مردم اعتراض کرد:
«جوانان غیور ما که از این حادثه رنجیده و داغدار شدند توجه کند، پاسخ به آن کارها برخورد با سفارتخانه‌ها نیست.
مساله سفارتخانه‌ها مساله جداگانه‌ایست؛ آن کسانی که جنایت کردند غیر از اینهایی هستند که در این سفارت نشسته‌اند. سفیر و نماینده دولت در ذمه اسلام و زیرپناه سیاسی اسلام زندگی می‌کند. این خطاست که بعضی بلند شوند و به این کشور یا آن کشور بروند با نمایندگانشان برخورد کنند. حالا از روی شور و عصبانی یک کارهایی انجام گرفت، نباید این کارها ادامه پیدا کند. این بکلی ماهیتش با حادثه سال۵۸ در لانه جاسوسی آمریکا متفاوت است. آن حادثه مهم و نقطه عطفی در انقلاب ما بود و از اول هم مورد تایید همه، امام و ماها در شورای انقلاب قرار گرفت. آن یک حادثه دیگر است.
به سفارتخانه‌ها نباید کاری داشت. ماهم در کشورها سفیر داریم و مقررات و قراردادهای طرفینی و بین‌المللی است که اینها باید رعایت شود. بعلاوه که از نظر اسلام سفیری که اینجا در زیر سایه نظام است باید حرمت و امنیت او حفظ شود. اگر یکی از اتباع کشوری، در یک کشور دیگری حادثه‌ای برایش پیش بیاید دولت‌ها طلبکار می‌شوند و باید آن دولت پاسخگو باشد»

پی‌نوشت:
۱-از نظر رهبری حتی کشتار ۴۵۰ تن از حجاج هم مجوزی برای حمله به سفارت سعودی نیست.

۲-داستان حمله به سفارت همچنان به تاسی از ۱۳ آبان ۵۸ نمادانقلابی‌گری حزب‌الله است. ۳۱سال می‌گذرد و حزب‌الله همچنان ولایت‌مدارانه حاضر به تبعیت از سخن رهبری و تغییر رفتار خود نیست! و با عمل خلاف شرع و قانون در حمله به سفارت انگلیس و عربستان هزینه بر روی دوش انقلاب و اسلام می‌گذارد.

منبع: جمهوری اسلامی ۱۱و۲۴ مرداد۶۶

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
ماجرای تلفن‌های بسیجیان به بیت رهبری!


۹دی بعد از بی‌حرمتی به عاشورا متولد شد. پس از آن شعارها به اعدام سران فتنه و حتی تندتر روانه شد. اما ۱۰روز بعد رهبری سخنانی ابهام‌برانگیزی گفتند:

«به جوانان وفرزندان عزیزانقلابی خودم، به فرزندان بسیجی عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان می‌خورد یا با چشمشان می‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می‌بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا، امام حسین و عزاداران حسینی را هتک می‌کنند، دلهایشان به درد میآید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر می‌شود از خشم؛ البته خب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛
ولی جوان‌های عزیز مراقب باشند که هرگونه کار بی‌رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند(می‌فهمم من، می‌خوانم، غالبا تلفن‌ها و نامه‌ها را خلاصه می‌کنند، هر روز می‌آورند، من نگاه می‌کنم) می‌بینم همین طور جوان‌ها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله می‌کنند که چرا فلانی صبر میکند؟ ملاحظه میکند؟
من عرض می‌کنم؛ در شرایطی که دشمن با همه‌‌‌ وجود و امکانات خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی و قانون وجود دارد؛
بر طبق قانون، بدون هیچ‌گونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن، سمت، وظیفه و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب می‌کند...
بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی می‌کنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج می‌دهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی می‌کنند(اینها هست) اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت و حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می‌شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوان‌ها و فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون»

پی‌نوشت؛
۱-چرا رهبری بسیجیان را توصیه به کنترل احساسات و پرهیز خشونت می‌کنند؟ مگر بی‌حرمتی به عاشورا مسئله کوچکی بود؟
۲-باتوجه به اینکه ابتدای خطاب ایشان به جوانان بسیجی و انقلابی است، آیا افرادی که وظیفه و مسئولیت قانونی ندارند همان بسیجیان هستند؟ پس وظیفه بسیجی در قبال فتنه‌ها و بی‌حرمتی‌ به عاشورا چیست؟
۳-مگر جوانان انقلابی در گذشته چه کرده‌اند که رهبری مدام نگران خودسری آنان است و آنان را به قانونمداری تاکید می‌کند؟

ادامه دارد...

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
در هیاهوی جنگ ۲۲روزه غزه دانشجو بودم. هر روز جلوی سفارتخانه‌ها تجمع بود؛ مصر از همه بیشتر.
غزه در محاصره بود. بسیج دانشجوی و جنبش عدالتخواه بنای تحصن در فرودگاه مهرآباد برای اعزام به غزه برداشت.
تحصن ۱۰ دی۸۷ آغاز شد.
شور عجیبی حاکم بود. شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی از تحصن حمایت می‌کردند. برخی واقعا عزم رفتن داشتند. برخی دیگر در پی پاسپورت بودن. من نیز!
تحصن پس از ۶ روز در نهایت با نقل قولی از رهبری پایان یافت. رهبری چند روز بعد متحصنین را با جوانان نسل کربلای ۵ مقایسه کرد اما گفت دست ما برای رفتن به غزه بسته است و امکانش نیست!
برخی از حرف رهبری مکدر بودند. برخی حتی لب به شکایت گشودند که یعنی چه که بسته است؟! مگر امام نگفت اسراییل باید محو شود و فلان...
برخی‌شان را چند سال بعد بالای دیوار سفارت انگلیس دیدم! برخی دیگر بهاری‌هایی شدند که ولایت را بی‌عدالت می‌دانند!
بگذریم...

سال ۹۱ رهبری از آن نقل خود رمزگشایی کردند:
«اینجا بین آرمان‌گرایی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی در ذهن این جوان به وجود می‌آید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعه‌ دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوما تصمیم درستی نیست.گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است.
بنابراین آرمان‌گرایی به‌هیچ‌وجه به معنای در همه‌ زمینه‌ها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحت‌های لازم را ندیده گرفتن، نیست...
مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحت‌گراییی می‌کنند! خب، اصلا باید ملاحظه‌ مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحت‌هاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحت‌اندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید»

پی‌نوشت:
۱-درک‌مان از ولایت‌فقیه ضعف تئوریک دارد. باید اصلاحش کنیم. وگرنه در میانه عدم درک آرمانگرایی، مصلحت‌اندیشی و انقلابی‌گری به جاده انحراف کشیده خواهیم شد.
۲-کسب بصیرت دشوار و بسیار پیچیده است و نیازمند سواد سیاسی تاریخی.
۳-معتقدم باید رفتارهای اجتماعی‌مان را تغییر دهیم تا در اذهان به بی‌منطقی، پرخاشگری و افراطی‌گری متهم نشویم.
۴-حس و شور انقلابی‌گری باید با تعقل همراه شود‌. ولایت‌پذیری نیز بدون تفکر به افراط منجر خواهد شد.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
احساسات کافی نیست

رهبری می‌گوید:
شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ شعارها راه را به ما نشان می‌دهند، شعارها مثل علامتهایی هستند که در راه می‌گذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند که به چپ و راست نغلتند و صراط مستقیم را برود؛ هنر این شعارها این است. در مورد این شعارها و حقایق هم فقط به احساسات اکتفا نشود. من البته برای احساسات و عواطف نقش زیادی قائلم؛ لازم است اما کافی نیست. عمق، تعمّق و ژرف‌نگری در همه‌ این شعارها باید وجود داشته باشد. سعی کنید در مسائل تعمّق کنید؛ وقتی عمق‌یابی کردید، این ایمانِ مستقر با هیچ نیرویی از شما جدا نخواهد شد.
مشکل اینهایی که می‌بینید یک روز تندتر از همه‌ی تندهایند و یک روز ۱۸۰ درجه به این‌طرف میغلتند، عمق نداشتنِ آن ایمان است. اوایل انقلاب بعضی‌ها بودند که آن‌چنان تند و آتشی بودند که انقلابی‌های اصلی و قدیمی و سابقه‌دار را هم قبول نداشتند و به آنها هم ایراد می‌گرفتند اما سطحی بودند؛ این سطحی‌بودن بلای جانشان شد، از این‌طرف ۱۸۰ درجه غلتیدند؛ مبنایشان عوض شد. بروید در اعماق فکر و اندیشه و از راهنمایی استادهای صالح استفاده کنید...
بنده می‌بینم گاهی اوقات یک جماعتی، یک افرادی، جوان‌های احتمالا صالح و مومنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسه‌ای مخالفند، بنا می‌کنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایده‌ای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند، همواره سفارش کرده‌ام. اینکه بروند در یک مجلسی، چون فلان‌کس سخنرانی میکند که شما مثلا او را قبول ندارید(ممکن هم هست حق با شما باشد یا نباشد)برویم این مجلس را خراب کنیم، به‌هم بزنیم؛ نه، این هیچ فایده‌ای ندارد. فایده در تبیین است، فایده در کار درست است، در کار هوشمندانه است؛ اینها است که فایده دارد. گاهی اوقات بعضی‌ها از روی اغراضی این کارها را می‌کنند، به پای بچه‌های مومن و حزب‌اللهی می‌اندازند؛ حواستان به این هم باشد.
.
پی‌نوشت:
۱-رهبری می‌گوید:
*تندروی، سطحی‌نگری و عدم کنترل احساسات منجر به چپ کردن از راه مستقیم میشود.
*مراقب نفوذی‌های مغرض باشید که با تند کردن فضا به دنبال نوشتن این جنجال‌ها به پای حزب‌الله هستند.

این نوشتار ادامه دارد
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
مهرماه ۹۴بود، تازه موتور خریده بودم. هر روز از جلوی مجلس رد می‌شدم.
طلبه‌ای به همراه خانواده‌اش در اعتراض به برجام در مقابل مجلس تحصن کرده بود. بلافاصله دانشجویان و طلاب به او پیوستند. هیات تهران، شام و ناهار متحصنین را تقبل کردند. چای داغ هم به راه بود. برخی با زن و بچه آمده بودند. هوا سرد بود‌. چادرهای مسافرتی به تنهایی جواب نمی‌داد. چند نماینده جبهه پایداری هم آمدند سخنرانی.
چند روز که گذشت خبر آمد که رهبری گفتن:
"صدای شما به مسئولان رسید و پیام شما را دریافت کردند، ادامه این تحصن به مصلحت نیست"
طلبه بنای جمع کردن تحصن کرد اما برخی گفتند این نظر دفتر رهبری است نه خود آقا!
یک سال بعد رهبری این ابهام را پاسخ دادند:

«اینکه مثلا علیه برجام بروند جلوی مجلس اجتماع کنند، من فکر نمی‌کنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟اجتماعِ درست این است که یک سالنی اجاره کنید، ۵۰۰نفر دانشجو آنجا جمع بشوند، ۲-۳نفر با مطالعه‌ قبلی بروند آنجا به‌طور استدلالی حرف بزنند؛ این حرف، هم به گوش نماینده‌ مجلس، دولت و هم نماینده‌ رهبری میرسد. یا گاهی بعضی از مجموعه‌های دانشجویی می‌خواهند خط‌شکنی کنند، اگر یک عده‌ای می‌خواهند از خط قرمزهای نظام عبور کنند و خیلی هم افتخار می‌کنند و می‌خواهند شجاعت و جلادت به خرج بدهند، خیلی خب، اینجا اجتماع جسمانی بسیار خوب است؛ البته نه به معنای اینکه بروید مجلس آنها را به هم بزنید.
بنده قبلا هم گفته‌ام، الان هم می‌گویم، ۱۰بار دیگر هم می‌گویم؛ من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که می‌خواهد باشد. به هم زدن مجلس یک کاری است بی‌فایده و احیانا مضر؛ اقلش این است که بی‌فایده است، اکثرش این است که مضر است. چه لزومی دارد؟
آنها آنجا جلسه تشکیل داده‌اند و علیه فلان مبنای انقلابی دارند بحث می‌کنند؛ بسیار خوب، شما همانجا اعلام بکنید که فردا یا پس‌فردا ما در همان سالن جلسه تشکیل می‌دهیم و درباره‌ این موضوع بحث خواهیم کرد. دعوت کنید، دانشجویان را جمع کنید، بحث کنید، پنبه‌ آن حرف را بزنید، تمامش کنید؛ مخاطبینی پیدا می‌کنید، کسانی هستند، دانشجو بالاخره دنبال فهمیدن حقیقت است. بنابراین اجتماعات فیزیکی خیلی خوب است، اشکالی هم ندارد منتها طبق مقررات و با پیش‌بینی درست.»

پی‌نوشت:
۱-رهبری یکجا مجوز حضور فیزیکی می‌دهد. در اجتماع کسانی که می‌خواهند از خط قرمزها رد شوند. البته بدون برهم زدن مجلس.
۲-رهبری علنی می‌گوید روش‌هایی چون تحصن بدون منطق است اما چرا حزب‌الله بازهم ادامه می‌دهد؟

ادامه دارد
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
چه باید کرد؟/ کلام آخر

در چند نوشتار اخیر در باب شیوه‌های مرسوم اعتراض و مطالبه‌گری حزب‌الله نوشتم که همواره مورد تذکر و اعتراض رهبری بوده.
رهبری شیوه درست را اینگونه شرح می‌دهد:

۱-کیفیت دانشجوی انقلابی امروز نسبت به کیفیت دانشجوی انقلابی اول انقلاب خیلی بالاتر است.
۲-کادرسازی یکی دیگر از کارها است.
۳-یکی از وظایف حضور فکری و حضور جسمی با مواضع انفلابی است.
۴-تجربه‌های متراکم انقلاب را، این تجربه‌های انبوه این ۳۷ سال را تدوین کنید؛ این یک کار علمی است، یک پژوهش علمی-تاریخی است.

۵-تبیین را اساس کار بدانید...من از قدیم همواره سفارش کرده‌ام، اینکه بروند در یک مجلسی، چون فلان‌کس سخنرانی میکند که شما مثلا او را قبول ندارید برویم این مجلس را خراب کنیم، به‌هم بزنیم؛ نه، این هیچ فایده‌ای ندارد. فایده در تبیین است.
اینکه بنده روی تبیین این‌همه تکیه میکنم، برای خاطر این است که امروز این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقف به تبیین است.
تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمی‌افتد، جسمها به‌کار نمی‌افتد..
باید تبیین کنید؛ حرفها و نظراتتان را بگویید در مسائل مهم کشور؛ در مسئله‌ اقتصاد مقاومتی، پیشرفت علمی و ارتباط با آمریکا؛ برای خیلی‌ها روشن نیست. برای شما که مجموعه‌های دانشجویی هستید، اگر روشن نیست، بروید برای خودتان روشن کنید. برای مجموعه‌ی دانشجویی تبیین کنید.
.
پی‌نوشت:
۱-تبیین تنها راه اعتراض، مطالبه‌گری و اصلاح انقلاب است.
۲- دو چیز برای تبیین لازم است: سواد سیاسی-تاریخی و زبان خوش و مستدل

۳-در این مدتی که در فضای مجازی فعال هستم، کمتر نقد شدم. بیشتر ناسزا و برچسب خورده‌ام. واقعا گفتگو با حزب‌الله بمراتب دشوارتر از اصلاح‌طلبان است!
باید با صبوری، رفتار اجتماعی‌مان را در برابر نظر مخالف تغییر دهیم.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
.
.شباهت‌های دو استعفا
.
ساعت ۱۰ شب ۱۴شهریور ۶۷ موسوی‌اردبیلی به هاشمی اطلاع داد که موسوی بی‌خبر از مسئولین استعفای ناگهانی داده. هاشمی در خاطراتش می‌نویسد: «فردا قرار است کابینه ایشان برای اخذ رای اعتماد در مجلس مطرح شود، تلاش کردم موسوی را پیدا کنم تا او را از استعفا منصرف کنم، معلوم شد، رابطه خود را با بیرون قطع کرده است»
صبح فردا روزنامه جمهوری‌اسلامی خبر استعفایی که هنوز رئیس‌جمهور نپذیرفته بود را علنی کرد!
این استعفای رسانه‌ای، برای ولایتی در اولین روز مذاکراتش در ژنو درباره پایان جنگ، به معنی خالی شدن پشت تیم مذاکره کننده بود. طرف غربی این را خوب می‌فهمید. برخی در داخل این استعفا را نوعی خیانت می‌دانستند. رسانه‌های غربی هم آنرا جنگ قدرت در ایران و مانور سیاسی موسوی تعبیر کردند.
جلال‌الدین فارسی می‌گوید:
«میرحسین استعفا داد تا به جامعه القا کند که موافق قطعنامه نبوده و از خودش قهرمان بسازد. در جلسه‌ روسای قوه، آیت‌الله خامنه‌ای گفت موسوی دنبال قهرمان‌سازی از خودش است و نباید بااستعفای او موافقت کرد»
موسوی در استعفایش خواستار اختیارات بیشتر شده بود. هاشمی می‌نویسد:
«احمداقا اطلاع دادند امام نامه تندی به موسوی نوشته...امام اجازه تعزیرات حکومتی را هم از موسوی گرفته‌اند...موسوی که برای گرفتن اختیارات بیشتر استعفا کرده بود، با گرفتن شدن اختیارات مواجه شده است»
امام در نامه‌اش نوشته بود: «حق این بود که اگر تصمیم بدین‌کار داشتید، لااقل من یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند، چه وقت گله و استعفا است!»
در نهایت، این نامه تند امام، موسوی را وادار به بازگشت کرد. اما این بار با اختیار کمتر از گذشته!
استعفای شبانه و اینستاگرامی ظریف تداعی استعفای ۳۰سال پیش موسوی را کرد. واقعا در روزهایی که مردم در جنگ اقتصادی آمریکا در تنگنا هستند، چه وقت گلایه و استعفاست؟
شاید هم‌ یک شوی سیاسی است برای گرفتن اختیارات بیشتر یا فشار برای تصویب fatf یا فرار قهرمانانه از نتایج شکست‌خورده برجام.
آینده نتیجه این گمان‌ها را عیان می‌کند.

منبع: رجوع کنید به آخرین نخست‌وزیر؛ زندگینامه مهندس موسوی

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
هاشمی در خبرگان چه کرد؟
نقدی بر سخن جناب شیرعلی‌نیا

آقای شیرعلی‌نیا در نقد مستند «روایت‌رهبری» پرسشی مطرح کرده‌اند که چرا در این مستند به محتوای جلسات انتخاب آیت‌الله منتظری در سال۶۴ اشاره نشده؟
ایشان می‌نویسد:
«مشروح مذاکرات نشان می‌دهد آیت‌الله منتظری نزد اغلب اعضای خبرگان چهره‌ای درخشان بوده و در این جلسات تمجیدهای فوق‌العاده‌ای از جایگاه علمی، سیاسی و انقلابی او شده است»
آقای شیرعلی‌نیا سپس با ردیف کردن سخنان رهبری در تایید انتخاب آیت‌الله منتظری در آن جلسات، می‌نویسد: «روایت مستند به گونه‌ایست که گویا این انتخاب در ابان۶۴ دستپخت هاشمی بوده است.»
شیرعلی‌نیا می‌کوشد تاییدات آیت‌الله خامنه‌ای را مستمسکی برای عادی جلوه دادن نقش مرحوم هاشمی در انتخاب منتظری قرار دهد.
درحالی که سوال اصلی فیلم این نیست که چه کسانی با انتخاب منتظری موافق بودند، بدیهی است که منتظری در آن مقطع از مقبولیت کافی نزد مردم و خبرگان و ازجمله آیت‌الله خامنه‌ای برخوردار بود.
سوال اصلی فیلم و تاریخ این است که چرا هاشمی در هنگام انتخاب منتظری، مخالفت امام با این انتخاب را به سایر اعضای خبرگان انتقال نمی‌دهد و مانع این انتخاب نمی‌شود؟
سوالی که جناب شیرعلی‌نیا در کتاب زندگینامه هاشمی، باوجود فرصت کافی در گفت‌گو با او، نه تنها به آن پاسخ نداده، بلکه در عوض چندی بعد، در مطلبی امکان مستند نبودن اصل خاطره آیت‌الله گیلانی را مطرح کرد.
خاطره‌ای که خود هاشمی هیچ‌گاه آنرا رد نکرده بود و مستند روایت رهبری نیز فیلم اظهارات گیلانی در حضور هاشمی را پخش کرد.
گیلانی در جلسه ۱۴خرداد ۶۸ در حضور هاشمی نقل می‌کند که امام پیش از انتخاب منتظری، از هاشمی می‌خواهد مانع آن شود. اما او نه تنها این خواسته امام را اجابت نمی‌کند بلکه مخالف امام را هم به اعضای خبرگان منتقل نمی‌کند.

شیرعلی‌نیا در کتابش می‌نویسد:
«هاشمی با دفتر امام تماس گرفت، گفتند پیام امام منتفی شده و مشکلی نیست. شب هاشمی به دیدار امام رفت» سپس از قول هاشمی می‌نویسد:
«نگرانند که تعیین آیت‌الله منتظری بعنوان رهبر آینده باعث عداوت و کارشکنی رقبای دیگر است»
او در خاطراتش هیچ اشاره‌ای به مخالفت امام نمی‌کند.
اما هاشمی در فیلم طوری دیگری خاطره را نقل می‌کند و می‌گوید من حضوری نزد ایشان رفتم و صحبت کردیم. تا اینکه نامه مخالفت منتظری با انتخاب خودش به خبرگان رسید. دیگر امام خیالش راحت و از پیغام خود صرفه نظر کرد.
بفرض صحت این مطلب، چرا وقتی خبرگان که بی‌اطلاع از نظر امام، رای به انتخاب منتظری داد، هاشمی آنها را از مخالفت امام مطلع نکرد؟
قطعا اگر خبرگان به مخالفت امام با انتخاب منتظری آگاه می‌شد، او را انتخاب نمی‌کرد.
امیداورم برادر عزیزم جناب شیرعلی‌نیا در چاپ بعدی کتاب خود این مطالب را بیافزاید. و یا حداقل به چرایی عدم انتقال مخالفت امام از سوی هاشمی پاسخ دهد.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
همیشه پای نهضت در میان است


ناطق نوری در خاطراتش از ۱۸تیر ۷۸ می‌گوید:
«به آقا گفتم، نهضت آزادی در پشت پرده این جریان هستند. اگر بخواهیم این آشوب را بخوابانیم، باید سران اینها را دستگیر کرده...»

نهضت‌آزادی پس از انقلاب همواره حیاتش در گروی نزدیکی به جریان‌های داخلیِ منتقد بوده؛ «استراتژی نزدیکی خزنده».
در این استراتژی، نهضت با فراموشی اختلافات گذشته بلافاصله خود را به منتقد نزدیک و او را تبدیل به معارض می‌کند.
امری که بار نخست با نزدیک‌شدن به مرحوم منتظری آغاز شد و او را تا رویارویی با انقلاب پیش بردند.
منتظری که پس از اعدام مهدی هاشمی، مواضعی منتقدانه داشت، بستر مناسبی برای نهضت شد تا او را از منتقد به معارض تبدیل کنند. بلافاصله با او ارتباط پنهانی برقرار کردند. امری که امام از آن آگاه بود‌.
با این تحلیل شاید بتوان، عبارات امام در نامه ۶۸/۱/۶ به منتظری را رمزگشایی کرد:
«از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‏‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده را از دست داده‌‏اید. شما در اکثر نامه‌‏ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند»

با عزل منتظری ارتباط پنهانی نهضت با او آشکار و بیشتر شد و می‌توان ردپای نهضت را در مواضع و سخنرانی‌های او پیدا کرد.
با تولد دوم خرداد ۷۶، نهضت‌ بازهم راه را برای نزدیکی به اصلاح‌طلبان منتقد هموار دید.
کنفرانس برلین یکی از برنامه‌های تبدیل اصلاح‌طلبانِ منتقد به معاند بود.
به گفته ناطق نوری ریشه ۱۸تیر را هم باید در تحریک و طراحی نهضت‌آزادی جست‌. در شب‌های آشوب کویِ، نهضت بیانیه می‌داد و حتی عزت‌الله سحابی در دانشگاه حضور میدانی داشت.
داود سلیمانی معاون وقت دانشگاه می‌گوید: «آن شب‌ها اعضای نهضت مرتب می‌آمدند و برای دانشجویان سخنرانی می‌کردند»

سال ۸۲ گام بعدی معارض‌سازی از منتقد رخ داد. آنجا که نهضت و مشارکتی‌ها شعار عبور از خاتمی و خروج از حاکمیت سردادند.
یک پای تحصن مجلس ششم هم نهضتی‌ها بودند. هم بیانیه حمایت دادند و هم به جمع متحصنین آمدند. ۸۴ و ۸۸ هم به هاشمی و موسویِ منتقد نزدیک شدند.
در طول این ۴۰سال غائله‌ای نبوده که پای نهضت در آن نباشد.

چندی پیش که تصاویر دیدار نهضتی‌ها با آیت‌الله صانعی را دیدم، یاد این استراتژی آنها افتادم؛ اینکه در کمین بمانیم تا جریان منتقدی را به معارض تبدیل کنیم و بعد کوبیدن او به تنه نظام.
استراتژی پیچیده و موفقیت‌آمیز با استفاده از ظرفیت جریان‌های منتقد نظام.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
فیلمی که۳۰ سال محرمانه ماند!

هاشمی در خاطرات ۱۳خرداد ۶۸ می‌نویسد:
«ساعت ۳بعدازظهر احمدآقا تلفنی اطلاع داد که حال امام وخیم شده. خود را با عجله به جماران رساندم. لحظات آخر تنفس طبیعی‌‎ ‌‏بود، امام به زحمت نفس می‌کشیدند. فقط یکبار چشم باز کردند و بستند. نزدیک بود‌‎ ‌‏منفجر شوم. صبرم تمام شده. دکترها با عجله قلب را با ماساژ و شوک برقی و ریه را با‌‎ ‌‏تنفس مصنوعی به کار انداختند و تا ساعت ۲۰:۱۰ شب به این صورت نگاه داشتند.‌‎ ‌‏ولی دیگر مغز کار نمی‌کرد. فقط یک‌بار اطلاع دادند که تنفس طبیعی شد. ولی زود این‌‎ ‌‏وضع تمام شد. نمی‌توانم عمق رنج و ناراحتی‌ام را توضیح بدهم. همه‌جا را سیاه‌‎ ‌‏می‌دیدم. در این فاصله درباره کیفیت اعلان خبر و برنامه‌های اداره کشور و انتخاب رهبر‌‎ ‌‏و... مشاوره شد. با تلفن اعضای خبرگان را احضار کردیم که تا فردا صبح خودشان را به‌‎ ‌‏تهران برسانند.»

۱۱روز قبل از فوت امام، فایننشیال تایمز نوشته بود:
«رحلت آیت‌الله خمینی شکاف بزرگی در راس سیستم سیاسی ایران ایجاد خواهد کرد. گزارشها حاکی از ان است که پرکردن این شکاف امکان‌پذیر نخواهد بود.»
رادیو آمریکا هم گفت: «فوت آیت‌الله خمینی قطعا به بی‌ثباتی عظیمی در ایران منجرخواهد شد.برخی پیش‌بینی می‌کنند که از وضع احتمالا شعله یک جنگ داخلی را در ایران خواهد افروخت»
رجوی نیز به نیروهایش برای حمله به ایران آماده‌باش داده بود.

صبح ۱۴خرداد همه خبرگان جمع شدند. مدتی که از جلسه گذشت، آیت‌الله جنتی گفت:
«تاحالا پیشرفت مجلس خوب بوده. این صفایی رو که هست حفظ کنیم. الان جوری ایست که اگر فیلم جلسه پخش بشود نه تنها ضرر نداره بلکه نفع هم دارد. همین حالت به همین صفا و رعایت حدود وظایف شرعی ادامه پیدا کند، بلکه زودتر به یک تصمیم برسیم»
پیش‌بینی آیت‌الله جنتی درست از آب درآمد؛ روز ۱۴ خرداد به غروب نرسید که خبرگان بدون تنش رهبر جدید را انتخاب کرد. نه جنگ قدرتی در گرفت و نه جنگ داخلی شد.
اما کسی به حرف آیت‌الله جنتی گوش نکرد و فیلم این انتخاب ۳۰سال محرمانه ماند.
فیلمی که نمایش باشکوه مردم سالاری دینی بود و عظمت مترقی بودن نظام جمهوری اسلامی را نشان می‌داد.
ولی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری ۳۰سال مردم را از دیدن این نمایش باشکوه محروم کرد تا در این سالها انواع شبهات و ابهامات در اذهان مردم شکل گیرد. تا اینکه سال گذشته بی‌بی‌سی دقایق تحریف شده این فیلم را پخش کرد تا مسئولین بیت منفعلانه مجبور به پخش آن بشوند!

پی‌نوشت:
باید در شیوه تاریخ‌نگاری تجدیدنظر کنیم. وگرنه با مصلحت‌های بی‌جا و تصمیم‌های نابخردانه راه را برای جولان بی‌بی‌سی برای شایعه و تردید در تاریخ باز می‌کنیم.

منبع:
خاطرات هاشمی سال۶۸
فیلم اظهارات آیت‌الله جنتی در مستند روایت رهبری

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دو نظر متفاوت درباره مصدق

چند روز قبل از عزل بنی‌صدر، جبهه ملی در پی بررسی لایحه قصاص در مجلس، در اعلامیه‌ای لایحه قصاص را «غیرانسانی» خواند و از مردم تهران خواست که روز ۲۵ خرداد ۶۰ علیه این لایحه به خیابان‌ها بیایند.

امام بلافاصله موضع گرفت:
«ملت مسلمان را دعوت می‌‌کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی در مقابل قرآن کریم می‌کنند. راهپیمایی در مقابل اسلام! در مقابل نص قرآن کریم!... در مقابل حکم ضروریِ اسلام! را چه جور تعبیر کنیم؟...
آنهایی که از بعض جبهه‌ها هستند، تکلیفشان معلوم است. آنها از اول هم، از آن وقتی هم که «جمهوری اسلامی» تاسیس شده است، مسئله‌ اسلام پیش آنها مطرح نبوده است. آنچه مطرح بوده است، اگر راست بگویند، همان ملی گرایی بوده است. و من در این هم شک دارم!...
جبهه ملی از امروز محکوم به "ارتداد" است...
یک گروهی(جبهه ملی) که از اولش باطل بوده، من از آن ریشه‌هایش می‌دانم یک گروهی که با اسلام و روحانیت سرسخت مخالف بوده‌اند، از اولش هم مخالف بودند، اولش هم وقتی که آیت‌الله کاشانی دید که اینها دارند خلاف می‌کنند، صحبت کرد، اینها کاری کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک بهش زدند، اسمش را آیت‌الله گذاشته بودند. این در زمان آن بود که اینها(جبهه ملی) فخر می‌کنند به وجود او، آن هم‌‌‌‌ (مصدق) مسلم نبود.
من در منزل یکی از علمای تهران بودم که شنیدم سگی را عینک زده‌اند و به اسم آیت‌الله توی خیابانها می‌گردانند. من به آقا گفتم که این دیگر مخالفت با شخص نیست. این (مصدق) سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد»(صحیفه ج۱۴)

امام در این سخنرانی رسما مصدق رهبر جبهه ملی را غیرمسلمان خواند که به دنبال زدن سیلی به اسلام بوده.
اما ۳سال بعد آیت‌الله خامنه‌ای در نمازجمعه گفت: «درباره مصدق برخی نظرات خوشبینانه و برخی نظرات بدبینانه و احیانا تند دارند. اما بنظر من مصدق یک آدم آزادیخواهی بود که تسلط انگلیسی را بر مملکت تحمل نمیکرد و میخواست دولت مستقل در مملکت تشکیل دهد»(۶۳/۱۲/۲۴)

پی‌نوشت:
در تاریخ برخی شخصیت‌ها محل نزاع هستند. مثل مصدق یا دکتر شریعتی. نظرات درباره آنها مختلف و حتی متضاد است. نباید اینگونه نظرات را معیار حق و باطل دانست.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
2025/07/09 20:19:23
Back to Top
HTML Embed Code: