Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 لکنت زبان دانشگاه شهید جمران اهواز در مقابل شرکت توسعه نیشکر ناشی از چیست!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک پور؛

🔴 حتی سخنان رئیس دانشگاه تهران و سخنگوی وزارت نیرو هم نتوانست روزه سکوت اساتید دانشگاه شهید چمران اهواز را بشکند!؟

چرا دانشگاه شهید چمران در حیطه بحران های شدید محیط زیستی؛ مهاجرت نه! بلکه فرار گسترده جمعیتی و مرگ اقلیمی در قلمرو خوزستان از مسئولیت های خود کنار کشیده، سکوت اختیار کرده و نگرانی از ضجه ی نخلستان های سوخته آبادان و هوای آلوده به دود و ریزگردهای خوزستان؛ از تریبون هایی در دانشگاه تهران و وزارت نیرو به گوش میرسد،

چرا دانشگاه شهید چمران اهواز؛ سازمان محیط زیست و سازمان آب و برق خوزستان از نفس افتاده اند!؟

در حالی که جالب است در آذرماه/۱۴۰۳ در هفته پژوهش؛ دانشگاه های خوزستان از سوی وزارت علوم، تحقیات و فناوری کشور بعنوان استان برتر و نمونه کشور در زمینه پژوهش و نو آوری برگزیده شده است.

دو ویدئو فوق👆 را ببینید...

ادامه در پست بعدی...⬇️
1
Forwarded from Masoud Ghadakpour
🔴 لکنت زبان دانشگاه شهید چمران در مقابل شرکت توسعه نیشکر ناشی از چیست!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

✍️ مسعود قدک پور؛

🔴 آرزوی اول مردم بومی خوزستان،
“ نه مهاجرت! بلکه فرار از این استان است.
"

«علم سکوت کرده»، «قدرت جایزه داده» و «دانشگاه در خدمت ویرانی» تسلیم شده است.

نویسنده این سطور در ۱۷/ تیرماه/۱۳۶۹ در سمیناری در دانشگاه شیراز، سپس در ۱۱/اسفند/۱۳۷۰ در دانشگاه شهید چمران اهواز و در ۲/دی‌ماه/۱۳۷۱ در دانشگاه تهران هشدار داد که طرح توسعه نیشکر نه از سوی منتقدان، بلکه از خودِ اقلیم خوزستان سیلی خواهد خورد.

اکنون سه چهرۀ ملی در سه موقعیت متفاوت–اما با یک تعبیر مشترک–کشت نیشکر در خوزستان را «فاجعه» خواندند:

▪️ عیسی بزرگ‌زاده، از کارشناسان و مدیران ارشد منابع آب و سخنگوی فعلی وزارت نیرو، در گفتگوی با رسانه ها (دوشنبه، ۳۰ تیر ۱۴۰۴) صراحتاً اعلام کرد که دلیل اصلی سوختن هزاران نخل در خوزستان، توسعه بی‌رویه و غیرعلمی کشت نیشکر بوده است.

▪️احمد آل‌یاسین، از بنیان‌گذاران اصلی کشت نیشکر در خوزستان و کسی که دهه‌ها در کنار شرکت‌های مشاور آمریکایی از جمله D&R و Agronomics این طرح را پیش برد،

در گفت‌وگویی با هفته‌نامه «تجارت فردا» (۱۹/فروردین/۱۳۹۷) به‌صراحت گفت:

«اگر به عقب برگردم، هرگز نه نیشکری می‌کارم و نه سدی می‌سازم. کشت نیشکر در خوزستان باید متوقف شود.»


▪️دکتر محمد حسن امید سرپرست فعلی دانشگاه تهران در هفته گذشته مورخه چهارشنبه ۲۵/تیرماه/۱۴۰۴ در سخنرانی خود در حضور رئیس‌جمهور و اعضای کابینه در گزارشی صریح و تکان‌دهنده، کشت نیشکر در خوزستان را از دلایل عمیق بحران ناترازی آب در کشور دانست.

اما همانطور که ۳۵ سال قبل پیش بینی شده بود، نیشکر نه از من، نه از مهندس احمد آل یاسین، نه از مهندس عیسی بزرگ زاده و نه از دکتر محمد حسن امید سیلی نخورد؛ این خشم اقلیم خوزستان است که در حال نواختن سیلی تعطیلی بر گونه های مصیبت بار نیشکر است.
               

✔️ اما در یکسال گذشته در خوزستان چه گذشت؟

▪️ در روز ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ در مراسم رسمی «اقتصاد مقاومتی» در استانداری خوزستان، در حضور مقامات استانی، نشان افتخار درجه‌ یک اقتصاد مقاومتی به پروفسور عبدعلی ناصری مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و استاد تمام دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز اهدا شد.

▪️ اما تنها ۲۱ روز بعد، در ۱۷/فروردین/ ۱۴۰۴، روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از ایرنا نوشت:


مزارع نیشکر بعلت بحران بی آبی در آستانه نابودی قرار گرفت.
۱۷/فروردین/۱۴۰۴، کد خبر: 85795796


♦️در کنار همه اینها:

نامۀ رسمی معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری خطاب به پروفسور علی محمد آخوندعلی ریاست دانشگاه چمران بر این زخم کهنه نمک می پاشد.

در این نامه آمده است که دانشگاه های استان خوزستان در سال منتهی به هفته پژوهش در آذرماه/۱۴۰۳؛ بعنوان استان برتر در زمینه پژوهش و فن آوری در سطح کشور برگزیده شده اند!!!

گفته شده این انتخاب بلحاظ:

🔻اجرای ۹۹ پروژه ملی و بین‌المللی،
🔻تعداد ۵۹۱۷ مقاله علمی نمایه شده،
🔻برگزاری ۷۶ کنفرانس داخلی و خارجی،
🔻و اجرای بیش از ۵۱۳ پروژه برای حل مسائل استان خوزستان؛


صورت گرفته است!!!

اما دریغ!!! چگونه در بین این همه پروژه، مقاله و کنفرانس، حتی یک اشاره هشدارآمیز در مورد تبعات وحشتناک توسعه دهها هزار هکتار کشت نیشکر در خوزستان توسط محققان و دانشمندان برگزیده استان، نشده است؟

چرا سکوتی به این وسعت، آن هم در میان نخبگان علمی، رقم خورده است؟

خوزستان پیش از نیشکر، بطور مطلق بعد از تهران، مهاجرپذیرترین استان ایران بود. امروز با توسعه دهها هزار هکتار کشت نیشکر و تبعات غیر قابل انکار و فاجعه آمیز آن بطور مطلق تبدیل به مهاجرفرست‌ترین استان کشور شده است.

استانی که بیش از ۳۱٪ آب‌های سطحی کشور را در بر دارد، بیش از ۸۰٪ از ذخایر نفت و گاز ایران را در دل خود دارد و با داشتن بیش از ۲۰۰ کیلومتر مرز آبی، به آب‌های آزاد جهان دسترسی آسان دارد،

اکنون آرزوی اول مردم بومی خوزستان، نه مهاجرت! بلکه فرار از این استان می باشد.

https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi/2862
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر این صحبت ها در راستای همان راهبرد دیپلماسی👇 معروف شماست:

عباس عراقچی: "سیاست ما مدیریت تخاصم است نه رفع خصومت با امریکاست"


چه بهتر خصومت، دشمنی و تخاصم را به حال خود بگذارید و مدیریت نکنید، فکر می کنم مدیریت نکردن آنها برای همه با صرفه تر و کم خسارت تر از مدیریت کردن شما باشد....
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مشکل نظام با پوشش زنان است یا مشکل آنها با حضور زنان در بیرون از خانه است!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

*بازی بسیار دیدنی، زیبا وفنی والیبال دختران ایران و ذوق گزارشگر ورزشی خارجی!!؟*


♦️ این بازی والیبال در ۵ قاره جهان پخش شده ومردم دنیا آن را با تحسین دیده ولذت برده‌اند، اما با وجود پوشش و حجاب کامل و بدون ایراد بانوان ایران در این رقابت ها، دریغ از پخش تیکه کوچکی از آن در شبکه‌ های سیمای ایران...
همان رسانه ای که متعلق به مردم است ولی ۴۷ سال با لجبازی بر خلاف میل آنها عمل می کند.

♦️ آیا مشکل جمهوری اسلامی با عدم رعایت حجاب است! یا عدم تحمل حضور زنان در جامعه!؟

♦️ آیا مردم حق ندارند چنین بازی زیبای هیجانی و تحسین کننده بانوان قهرمان خود را در رقابت های بین المللی را ببینند!؟
14👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 افسانه هندوانه؛ یا انحراف از ریشه‌های بحران؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

دکتر محمد فاضلی با قاطعیت می‌گوید:

با افسانه هندوانه به ما دروغ گفتند! این‌که هندوانه آب زیادی مصرف می‌کنه، یه دروغ بزرگه! هندوانه نه مسئول بحران آبه، نه باعث اون، نه حتی بازیگر جدی‌اش؛ این افسانه‌ست.


پرسش جدی این است:
یک جامعه‌شناس! بر اساس کدام منبع معتبر و کدام ارزیابی کمّی، می‌تواند چنین قاطعانه هندوانه را از دایره عوامل مؤثر در شکل‌گیری بحران آب ایران خارج کند؟ چطور می‌توان این چنین، تمام داده‌ها، آمار و منابع علمی را نادیده گرفت؟

من هم معتقدم تحلیل درست بهتر از هراس‌ افکنی است.

اما وقتی یک جامعه‌شناس، محصولی کم‌ ارزش ولی پرمصرف را در اقلیم خشک و بحران‌زده ایران با اطمینان تبرئه می‌کند، دانسته یا سهوٱ نگاه‌ها را از واقعیت منحرف، و راه‌حل‌ها را در باتلاق شعارها گم می‌کند.

نمی‌شود به بهانه پرهیز از تقابل، در برابر تحلیل‌هایی که روند تشخیص بحران را به بیراهه می‌برند، سکوت کرد یا اسیر تعارف شد.

در ادامه با تکیه بر منابع علمی، به این پرداخته میشود که آیا هندوانه افسانه بحران آب است، یا یکی از قهرمانان واقعی و بحران‌آفرین آن!؟
👍31
🔴 هندوانه افسانه و دروغ است یا از قهرمانان واقعی بحران آب در ایران!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک‌پور

دکتر محمد فاضلی در ویدئویی که در لینک زیر می بینید، با قاطعیتی غیر قابل باور و شگفت‌انگیز می‌گوید:

«با افسانه هندوانه به ما دروغ گفتند! اینکه هندوانه آب زیادی مصرف می‌کنه، یک دروغ بزرگه! هندوانه نه مسئول بحران آبه، نه باعث اون، نه حتی بازیگر جدی‌اش؛ این افسانه‌ست!»


او تلویحاً از یک سناریویی سخن می‌گوید که گویا کسانی عامدانه با هندوانه سر دشمنی دارند و می خواهند ناعادلانه هندوانه را مقصر بحران آب در ایران معرفی کنند!؟

اما جای پرسشی جدی خالیست:
یک جامعه‌شناس– بدون استناد به منبع علمی مشخص، و بدون ارجاع به هیچ گزارش تخصصی یا ارزیابی کمّی– چگونه می‌تواند چنین قاطعانه یک محصول کم‌ارزش اما پرمصرف را در اقلیم خشک ایران تبرئه کند!؟ و یا در انتخابی عجیب، هندوانه را در طبق مقایسه با گندم، برنج و گوشت قرار دهد!؟

مدتها سعی داشتم وارد نقدی که ذره ای امکان احساس تقابل داشته باشد، نشوم، خصوصاً با کسانی که ولو نقدهایی جدی به آنها وارد است.

دکتر فاضلی چهره ای نام آشنا در ساختار قدرت، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در مطبوعات، در فضای مجازی و در نزد افکار عمومی است. خوش‌سخن و تاثیرگذار. 

اما سخنان اخیر وی درباره هندوانه، موضوعی شخصی نیست؛ بلکه به ریشه های بحران آب در ایران گره خورده است. او شخصیتی است که توان تأثیرگذاری بر ساختار قدرت، رسانه‌ها و افکار عمومی را توأمان دارد. درست به همین دلیل، سکوت در برابر اظهارات و مقایساتی این چنین غیر علمی و فاقد هر منبع و مرجع معتبری، برای هر مخاطب آشنا به حوزه مصارف آب در بخش کشاورزی، رفتاری نابخشودنی است.

تاکید دارم که در یک محیط تخصصی مرتبط و آشنا به موضوع، نقد وی تنها همین یک جمله زیر بود:

« مقایسه تولید هندوانه با تولید گندم، برنج یا گوشت از منظر بحران آب، فاقد هرگونه ارزش نقد و بررسی علمی است»



چرا که این دو؛ نه از نظر ارزش تغذیه‌ای، نه ساختار زنجیره تأمین، و نه جایگاه در امنیت غذایی، ابدٱ قابل قیاس نیستند.

اما از آنجائیکه در یک پست تلگرامی با تنوعی گسترده از مخاطب، برای درک آسانتر این مقایسه نامربوط و اصلاح آنچه دکتر فاضلی در ویدئو زیر گفته تن به مقایسه هندوانه و گندم در یک ناحیه فرضی جغرافیایی می دهیم.

استان فارس بعلت اینکه در سالهای طولانی یکی از سه استان‌ برتر در تولید محصولات کشاورزی بوده و بیشترین برداشت از منابع آبهای زیرزمینی را دارد و در نتیجه آسیب های جدی دیده، بعنوان استان مرجع برای مقایسه برگزیده شد. 

البته تاکید دارم که انتقاد از کشت هندوانه در ایران، به معنای تأیید سیاست‌های بحران آفرین خودکفایی گندم، برنج، روغن و محصولات دامی نیست؛ که قطعٱ از مهمترین عوامل ایجاد بحران منابع آب در ایران هستند.

همچنین این نقد، نافی اجبار به مدیریت تقاضا بجای مدیریت عرضه و اصلاح حکمرانی آب نیست. اجبار از این لحاظ که اکنون مگر چیزی هم برای عرضه آب باقی مانده که  ژست سخن از مدیریت تقاضای آب گرفته میشود!؟

هر چند که تن دادن به مقایسه هندوانه با گندم همین اندازه بی معناست؛ که ما از پیشنهاد مدیریت تقاضا بجای مدیریت عرضه آب بر خود ببالیم؛ زمانی که دیگر اساسٱ آبی برای مدیریت عرضه باقی نمانده است.
                

در استان فارس از هر هکتار گندم، به‌طور متوسط ۴۵۰۰ کیلو محصول تولید می‌شود؛ یعنی حدود ۳۸۰۰ کیلو ماده خشک. که حاوی ۵۴۰ کیلو پروتئین، ۲۵۰۰ کیلو نشاسته، ۸۵ تا ۱۱۵ کیلو چربی گیاهی و حدود ۱۰۰ کیلوگرم مواد معدنی و ویتامین. برای تولید این مواد، حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار مترمکعب آب مصرف می‌شود.

هر هکتار هندوانه در استان فارس با تولید حدود ۳۰ تن محصول، تنها حدود ۱۳۵۰ کیلو ماده خشک تولید می‌کند. این مقدار شامل تنها ۹ کیلو پروتئین، ۱۹۰ کیلو قندهای ساده، و کمتر از ۲۰ کیلو مواد معدنی است. برای تولید آن، حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار مترمکعب آب مصرف می‌شود.

اگر بخواهیم دقیق‌تر نگاه کنیم، برای تولید یک کیلوگرم پروتئین از هندوانه، بیش از ۲۸۰۰ مترمکعب آب نیاز است؛ درحالی‌که برای همان مقدار پروتئین از گندم، تنها ۱۸.۵ مترمکعب. این یعنی هندوانه در تأمین پروتئین، بیش از ۱۵۰ برابر مصرف آب بیشتری از گندم دارد.

در این شرایط عجیب نیست که یک جامعه شناس چنین با قاطعیت خود را مرجعی صاحب صلاحیت برای تشخیص این موضوع می داند!؟

اگر ندانیم چه چیزهایی، در چه اقلیمی، به چه قیمتی و برای جوابگویی به چه ضرورتی تولید می‌شوند و چه چیزی را با چه چیز دیگری میتوان مقایسه کرد؛ قطعٱ هرگز امکان ندارد بتوانیم از بحران‌های مزمن کشور عبور کنیم.

هندوانه نه افسانه بحران آب، بلکه عینٱ یکی از قهرمانان جدی در مصرف بیهوده منابع آب در اقلیم خشک ایران است.


https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi/2866
9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻سالهای سال "آس شدن" از انواع ناشهروندی ها با فرش قرمز جبران نمیشود...
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

🔴 پزشکیان همزمان فرش قرمز 🟥 پهن می‌کند و همزمان کارت قرمز 🟥 می‌گیرد!

🔻چرا رؤسای جمهور در ایران نگران بی‌اعتبار شدن خود نیستند؟

مسعود پزشکیان در کمتر از یک سال از آغاز ریاست‌جمهوری‌اش، بارها با کارت قرمز متوقف شده است.
او می‌گوید: مصوبات جلسات سران سه قوه، قدرت اجرایی ندارند!

⚠️ یکی از دو ویدئوها فوق نشان می‌دهد مسعود پزشکیان در داخل بطور مکرر به چه چیزهای وحشتناکی متهم میشود، در عمل ابزار اجرایی هم در اختیار ندارد؛ و هر آن ممکن است با کارت قرمز از زمین بازی به بیرون پرت شود.

🟥 اما در این شرایط! 🟥

در ویدئویی دیگر وزیر گردشگری دولت به نیابت از سوی پزشکیان با هیجانی عجیب از کسانی دعوت بازگشت به ایران می کند که سالها پیش بخاطر انواع بد رفتاری، تبعیض، ناکارآمدی و نا شهروندی ها، "آس شدند"، فرار را بر قرار ترجیح داده و مجبور به ترک وطن شدند!
او به نیابت از پزشکیان گفت:

«برگردید به وطن؛ برایتان فرش قرمز پهن می‌کنیم!»


واقعٱ چه کسی بخاطر فرش قرمز، تحقیر را می پذیرد!؟

🎥 دو ویدئو بالا را ببینید👆
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 چرا اپوزوسیون خارج از کشور به شانسی برای بقای ج، ا تبدیل شده است...
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

ساعاتی پیش ۵/مرداد، کنفرانس
«همکاری ملی برای نجات ایران»
به میزبانی رضا پهلوی در مونیخ برگزار شد.
حدود ۵۰۰ نفر از فعالان اپوزیسیون خارج کشور حضور داشتند.
هدف اتحاد و برنامه‌ریزی برای سرنگونی نظام ج.ا و جایگزینی آن بود.

بانو فرح دیبا، شاهزاده، گوگوش، و نوری زاده از جمله سخنرانان حضوری و ویدئویی این کنفرانس بودند.

شاهزاده از این نظر که بطور نوستالوژیک یاد آور دوران سلطنت پهلوی است از پشتوانه ای قوی برخوردار است.
اما خطاهایی مانند موضع‌گیری وی پس از جنگ ۱۲ روزه و ارتباط ناکافی با اپوزیسیون داخل، مانع اجماعی پیرامون وی گردیده.

فارغ از جنگ ۱۲ روزه؛ جنایات شرم آور نتانیاهو در غزه که حتی بر مکرون تأثیر گذاشت؛ در این شرایط قرار گرفتن شاهزاده در کنار نتانیاهو، حتی اگر به بازگشت پادشاهی در ایران منجر می گشت، ضربه بزرگی به اعتبار خاندان پهلوی است.

این کنفرانس اگر با تجربه از شکست های قبلی همراه بود، می‌توانست به اتحاد و هم‌صدایی برای ساختن آینده ایران منجر شود؛ متاسفانه این فرصت اندک هم به باد رفت.

ادامه دارد⬇️
👍6👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 شاهزاده در حلقه امنیتی"عمق استراتژیک" ج.ا گرفتار! چه دانسته! چه ندانسته!
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

با آنچه از خاطرات نوستالوژیک دوران شاه باقی مانده، هرگز تصور نمیکردم روزی به نقد شاهزاده بپردازم، مبادا این نقد از انصاف دور باشد و یا دلی را که در حسرت بازگشت به روزهای گذشته الکی خوش است؛ بیازارد.

اما میدانم؛ در نقدی مستند و قابل دفاع، نقد شونده بیش از همه سود خواهد برد.

همایش مونیخ نشان داد شاهزاده و تیمش؛ نه توانایی تشخیص چهره ها را دارند، نه درکی از ضرورت همراهی با اپوزوسیون در داخل/ آنان حتی یک کارت برای اجماع‌سازی در دست نداشتند.

این ضعف، هم می‌تواند ناشی از فقدان بلوغ سیاسی باشد، شاید هم هدایت‌شده برای بی‌راهه‌کشاندن شاهزاده.

بر عکس در جبهه مقابل، ج.ا با برنامه ریزی، اعتراضات را از داخل شهرهای ایران دور و به "عمق استراتژیک" در شهرهای مونیخ، لندن، پاریس، لوس‌آنجلس و... منتقل کرد؛ جایی هم بی‌خطر! هم کم هزینه!

🔻 درک آنچه در مونیخ گذشت، بدون ۶ ویدئو فوق ممکن نیست، ببینید:

🔹گوگوش خود را برندی سیاسی.
🔹حمید فرخ‌نژاد حَسَب سابقه مفت خوری،
🔹شاهزاده؛ همبستگی و اتحاد برای نجات ایران بد جوری لگد خوردند.
👍6👎31
🔴 سجده به شاهزاده در همایش مونیخ، اعتلا نبود؛ تله‌ای بود برای فرسایش اعتبار...
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک‌پور؛

🔴 شاهزاده و تیمش، با توهم و ناپختگی، امیدها به اتحاد و همبستگی را در مسیر سرخوردگی و شکست قرار دادند.

حافظهٔ تاریخی: در طول ۴۷ سال گذشته، حافظهٔ تاریخی ملت ایران، به‌تدریج به سود خاندان پهلوی دگرگون شد. اما شاهزاده و تیم اطراف او، به‌ویژه در دو سال اخیر و پس از برخی نزدیکی‌های پرهزینه با جریان‌های راست افراطی مانند نتانیاهو؛ با محاسباتی ساده‌انگارانه، این روند را وارونه ساختند.

🗒 نقد شاهزاده:
برای من که چند دهه منتقد نخبگان روشنفکر، تکنوکرات، و دانشگاهی در نقش‌آفرینی در انقلاب ۵۷ بوده‌ام، نقد شاهزاده کار ساده ای نیست. اما اگر مسیر نجات ایران از گذرگاه حقیقت می‌گذرد، گاه باید با چشمی باز و دلی محکم، حتی بر خاکستر خاطرات قدم گذاشت.

📍 همایش مونیخ را نباید صرفاً گردهمایی ساده  ای دانست، بلکه باید آن را «نقطهٔ سنجش، ارزیابی و نمادی از عدم بلوغ سیاسی اپوزوسیون جمهوری اسلامی» دانست؛ که نتیجه، تلخ اما روشن است:
نمی‌توان داعیهٔ رهبری دوران گذار داشت، اما از مدیریت یک همایش ساده ناتوان بود.

شاهزاده و همراهانش نتوانستند چهره‌هایی شایسته و هم‌افزا را گرد آورند؛ نه تریبون را به دستان افرادی کاردان سپردند، نه حتی یک برگ برنده برای اجماع‌سازی داشتند.

🎤 گوگوش: نه تنها از شاهزاده نام نبرد، بلکه کوشید برند سیاسی مستقلی از شاهزاده، برای خود دست و پا کند.

🎭 حمید فرخ‌نژاد: با سابقه‌ای پررنگ از مفت‌خواری حکومتی، تنها ۱۵ ثانیه بغض کرد، هیچ پیام یا کلامی نگفت، شاهزاده را تَلِکه کرد و پایین آمد، نشست.

👑 بانو فرح دیبا: حتی مادر شاهزاده نیز نامی از او نبرد. سکوتی که معنایی فراتر از مخالفت یا همراهی دارد.

📌 محمد فرضی:
از تلخ‌ترین لحظات همایش، سخنرانی محمد فرضی که خود را یکی از آسیب‌ دیدگان اعتراضات زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ معرفی کرد. بود، وی گفت:

" من به هیچ مذهبی باور ندارم، کعبه‌ام شاهزاده است و سپس از سن پائین آمد و مقابل پاهای شاهزاده به سجده افتاد."


این صحنه و آمدن او روی سن و انتخاب او بعنوان سخنران، اگر مهندسی‌شده باشد، بد است، و اگر مهندسی شده نباشد، بدتر... این اتفاق ناپسند دست‌کم «عدم بلوغ سیاسی اطرافیان شاهزاده را محرز و ثابت می کند.»‌؛ متاسفانه شاهزاده هم به‌جای واکنشی هوشمندانه در رد آن سجده، با پذیرش سکوت‌آمیزش، ضربه‌ای سنگین با پُتک به نماد دموکراتیک بودن خود وارد کرد، در حالیکه:

شاه ایران در ۲۶ دی ۱۳۵۷، حتی هنگام ترک کشور، اجازهٔ چنین رفتارهایی را نداد؛ و کسانی را که خواستند پابوسش شوند، با چشمانی اشک‌بار از زمین بلند کرد.

به نقل از آرشیو تصویر هایی در لینک مرکز اسناد انقلاب اسلامی در "اینجا" ببینید.

📼 به یاد بیاوریم سابقه زشت و چندش آور حمید فرخ نژاد؛
که او در سال ۱۳۹۷ گفته بود:

«اگر فقط یک خم به ابروی فرزندم بیاید، حاضرم ۸۰ میلیون ایرانی نباشند!

»

حال، چرا باید چنین فردی، تریبون نجات ایران را به دست گیرد؟

📽 بدتر از همه، خود شاهزاده در ویدئویی می‌گوید:

«برای نجات مردمم مبارزه می‌کنم، اما حاضر نیستم آزادی خودم را قربانی کنم


این جمله فاصله‌ای عمیق با فرهنگ فداکاری رهبران دوران گذار، چون گاندی، نلسون ماندلا یا حتی میرحسین موسوی دارد.

🔎 حال به جبههٔ مقابل بنگریم:
جمهوری اسلامی با بهره‌گیری دقیق از تجربه‌ خود در سیاست موسوم به «عمق استراتژیک»، توانست هزینه‌های بالای سرکوب اعتراضات را از روی دوش خود در شهرهای: تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و... بردارد و با انتقال آن به مونیخ، لندن، پاریس، تورنتو، لوس‌آنجلس و واشنگتن... هم بار را سبک کند و هم مشروعیت‌ زُدایی از خود را متوقف سازد.

در این بستر، انشعابات اپوزیسیون نه تنها تهدید نیستند، بلکه با عنوان «رنگارنگی سلایق» تزیین شده و به بازی انفعالی بدل می‌شود.
مهاجران جوان، تحصیل‌کرده و معترض نیز که با بودجه‌ٔ همین دولت پرورش یافته‌اند، حالا خارج از مرزها، بی‌هیچ تهدیدی برای نظام و بی‌هیچ اجماعی در میان خود، صرفاً به اکوهای مجازی بدل شده‌اند.

📌 و اگر شاهزاده، با این‌همه سرمایه‌ٔ نمادین، حتی یک همایش را نمی‌تواند به نقطهٔ اجماع تبدیل کند،
آیا می‌توان او را محور عبور از یک نظام اقتدارگرا و رسیدن به نظامی دموکرات دانست؟

🔻 همایش مونیخ، نه آغازی برای اتحاد، که شاید زنگ خطر بازاندیشی مسیر اپوزیسیون باشد.

🔹۶ ویدئوی مهم این تحلیل را در لینک زیر ببینید:
📺 https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi/2870
👍8👎6
بیانیه‌ اساتید دانشگاه چمران(4).docx
16.2 KB
🔴 چرا دانشگاه شهید چمران نمی داند، استاندار؛ استاندار است!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک پور؛

🔴 بیانیه ای که معنایی آن فقط رفع تکلیف است؛ اما ادعای دفاع از منابع آب و محیط زیست خوزستان دارد.


در فایل فوق بیانیه ای را می بینید که به امضای جمع بزرگی از اساتید دانشگاه شهید چمران و برخی از فعالان محیط زیستی و رسانه‌ای رسیده است.

آنها می گویند:
با نگاهی ملی! به ضرورت نجات خوزستان و تضمین امنیت سرزمینی ایران، حمایت قاطع خود را از مواضع صریح، شفاف، علمی و مبتکرانه‌ی دکتر موالی زاده استاندار خوزستان، اعلام می‌دارند.

این بیانیه به امضاء بیش از ۹۰ نفر از اساتید دانشگاه چمران و تائید چندین انجمن، اتحادیه و چهره های سرشناس استان و کشور در حوزه آب، محیط زیست و رسانه رسیده است.

در پست بعدی، استاندار؛ استاندار است را تعریف و مستنداتی ارائه میشود که اساتید دانشگاه چمران در بزنگاه های مهم و حساس با سکوتی توام با همراهی؛ عینٱ عکس ادعاهای این بیانیه عمل کردند.

حتی مواقعی که بکرات با التماس از آنها تقاضای ورود به این مسئله شده بود با اَخم، تَخم، عَتاب و در بهترین حالت با بی اعتنایی برخورد کردند.

ادامه دارد⬇️
🔴 بر اساس جمیع شرایط؛
استاندار خوزستان قطعاً بیشتر از سایر استانداران؛ استاندار است...  
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک‌پور؛

🔴 خیلی تلخ است فارغ التحصیل دانشگاهی باشی که نتوانی به آن ببالی!!!

هنگامی که پروفسور امیدعلی شهنی کرمزاده فراخوان کارزار جمع‌آوری امضاء دانشگاه شهید چمران اهواز را برای من فرستاد، خوشحال شدم.

بدیهی است ابتدا تصور کردم که شاید اساتید این دانشگاه برای اولین بار در یک اقدام شجاعانه، کارزاری برای رفع حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، یا آزادی مصطفی تاج‌زاده و سعید مدنی و دیگر کنشگران سیاسی تشکیل داده‌اند.

وقتی چند سطری از بیانیه این کارزار را خواندم و نام دکتر موالی‌زاده، استاندار خوزستان را دیدم، باز هم خوشحال شدم. این بار تصور کردم اساتید دانشگاه در این بیانیه می‌خواهند از دکتر موالی‌زاده، استاندار بومی خوزستان—پزشکی از خانواده‌ای خوش‌نام که هیچ نقشی در تخریب و ایجاد بحران‌های زیست‌محیطی و آبی استان نداشته—دعوت کنند تا با درایت بیشتر، از تکرار تصمیمات نادرست و اشتباهاتی که در گذشته در حوزه‌های منابع آب و محیط زیست اتفاق افتاده، پرهیز کند.

با این تصورات مثبت، مشغول خواندن متن پیشنهادی اساتید دانشگاه چمران بودم و خوشبینانه می‌اندیشیدم که در این مقطع حساس پس از جنگ ۱۲ روزه، که با کاهش شدید آورد آب به رودخانه هائی جلگه خوزستان مواجه هستیم، برای حفظ وحدت ملی و پرهیز از تقابل با کشاورزان بومی بر سر حقآبه، دانشمندان برجسته دانشگاه چمران تلاش می‌کنند استاندار پزشک خوزستانی را متوجه این مسئولیت خطیر کنند که اکنون، دیگر زمان رویارویی با مردم نیست. شرایط ایجاب می‌کند که حداقل یک‌بار، از حق‌آبه‌های کشاورزان خوزستانی در برابر غول افسارگسیخته و ویرانگر ده‌ها هزار هکتار از مزارع کشت‌وصنعت‌های نیشکری دفاع شود—نیشکری که در هیچ‌یک از کشورهای همسایه با اقلیم مشابه، نه حضور دارد و نه اجازه‌ی عرض‌اندام یافته است.

خوشبینانه با خود گفتم:

شاید اکنون که در بیت رهبری، برخلاف معمول، حتی در شب عاشورای حسینی، خواندن سرودهای ملی برای تقویت همبستگی و حفظ کیان کشور بر مداحی‌ها ارجح دانسته شده؛ و اکنون که نظام، آیت‌الله کاظم صدیقی را از تریبون نماز جمعه پائین کشیده و همچنین بی خیال اجرای قانون حجاب و عفاف نیز شده است؛ حتماً اساتید دانشگاه چمران نیز این‌بار، فقط استثنائاً، اندکی همت کرده و خود را تکان داده تا برای همدلی با مردم و در تبعیت نمادین از حاکمیت، حمایت از کشاورزان را بر قرار گرفتن در آغوش گرم و امن مافیای نیشکر، سدسازی و توسعه‌های ویرانگر (حداقل به‌طور موقت!) ترجیح دهند.

اما دریغ، وقتی به این بخش از بیانیه رسیدم که می‌گوید:

«با نگاهی ملی! به ضرورت نجات خوزستان و تضمین امنیت سرزمینی ایران، حمایت قاطع خود را از مواضع صریح، شفاف، علمی و مبتکرانه‌ی دکتر موالی‌زاده، استاندار خوزستان، اعلام می‌داریم.»

صرف‌نظر از انبوهی امضاهای اساتید دانشکده‌های #الهیات و #علوم_اسلامی!/ #دامپزشکی!/ #علوم_تربیتی!/ #ریاضیات و #کامپیوتر!/ #علوم_پایه!/ #مهندسی!/ #علوم_انسانی!/ #کتابداری!/ #اقتصاد!/ و...

دیدم حتی دانشمندان بزرگ، مرجع، صاحب‌نام و مدعی در دانشکده‌های کشاورزی و مهندسی علوم آب دانشگاه چمران و دانشگاه علوم کشاورزی رامین خوزستان نیز متاسفانه خود را به کمربند نجات یک پزشک یعنی دکتر موالی‌زاده استاندار خوزستان قلاب کرده‌اند.

آشکارا، در این بیانیه، راه نجات از انواع ابر بحران‌های زیست‌محیطی خوزستان، خشکیدگی تالاب‌ها، نابودی نخلستان‌ها، و مرگ کشاورزی و صنعت، در اندیشه‌های «علمی، شفاف، صریح و مبتکرانه» یک پزشک دیده شده است؛ پزشکی که در همین حدود ۹ ماه استانداری خود، در همین حوزه‌ها، تصمیمات ناهماهنگ و قابل‌انتقاد فراوانی اتخاذ کرده است.

متاسفانه با وجود امضاء انبوهی از اساتید مرتبط با موضوع در این بیانیه، در وصف دکتر موالی‌زاده، چنین آمده:

«ایشان در ماه‌های گذشته با رویکردی بی‌سابقه در میان مقامات عالی استانی و کشوری، با صراحت از عدالت آبی، توسعه پایدار، حفظ اکوسیستم‌های حیاتی، بازنگری در الگوی حکمرانی آب، و مخالفت اصولی با طرح‌های آسیب‌زای انتقال آب دفاع کرده‌اند. این مواضع، نه‌تنها در راستای منافع مردم خوزستان، بلکه ضامن بقای زیست‌محیطی ایران و تضمین امنیت آب و غذا برای نسل‌های آینده است.»

دکتر موالی‌زاده، پزشک خوب و فردی از خانواده‌ای خوش‌نام و مورد وثوق اکثر مردم است—در این تردیدی نیست.

اما اگر اکنون، تمام کلیدهای عدالت آبی، توسعه پایدار، حفظ اکوسیستم‌ها، بازنگری در حکمرانی منابع، و مقابله با طرح‌های آسیب‌زا در دستان یک پزشک است، باید پرسید:

پس دانشکده‌های کشاورزی و علوم آب در سراسر کشور و خصوصٱ در استان خوزستان، طی ۴۷ سال گذشته دقیقاً مشغول چه کاری بوده‌اند؟

🔻 ادامه دارد…⬇️
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi/2875
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 «اعلان خطر» هویدا در۵۰ سال پیش؛ تا «من چه‌کاره بیدم؟!» پزشکیان در ۵۰ سال بعد!؟
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک پور؛

🔴 دانشگاهیان وفادار ترین، در عشق به غافلگیری هستند!؟

در سال۱۳۵۴، امیرعباس هویدا رئیس دولت دوران طاغوت! از پشت تریبون رسمی کشور، توسعه بی‌رویه‌ی شهر تهران را خطری جدی اعلام کرد و گفت:

«اگر ادامه یابد، به جیره‌بندی آب، برق و بحران‌های اجتماعی می‌رسیم.»


اما ۵۰ سال بعد، پزشکیان، رئیس دولت انقلابی! در برابر فاجعه‌ی بی‌آبی گفت:

«من چه‌کاره بیدم؟ برید یقه‌ی اونی رو بگیرید که آب رو برده!»


در این پنج دهه، نه فقط منابع کشور ته کشید، بلکه حتی اخلاق و حس مسئولیت‌پذیری مقامات کشور هم ته کشید.

دردناک‌تر آنکه جامعه‌ی دانشگاهی و تکنوکرات ایران، هنوز در تلاش به شیوه کارزار و صدور بیانیه:

« عاشق غرق شدن در قیامت بحران‌ها و ادامه زیستن در ادوار و کارزار غافلگیری ها» هستند.


متکی بر انبوهی از اسناد رسمی، جامعه علمی ایران (جز از سوی تعدادی بسیار اندک و استثائی) همیشه غافلگیری را بر پیش بینی و پیشگیری ترجیح داده اند.
سرنوشت تلخ و عاقبت بزرگ مرد تاریخ دانشگاه های ایران دکتر مصطفی_رحیمی را سرچ کنید.
👍4
🟥 نامه سرگشاده خطاب به:
دکتر موالی‌زاده، استاندار محترم خوزستان
با سلام و احترام،

در روزگاری که بسیاری از مقامات، ارزش جایگاه خدمت را گم کرده اند! حضورتان در مقام استانداری خوزستان که عاری از انواع حاشیه‌ها و با پشتوانه‌ای از خوشنامی خانوادگی بوده اید؛ بارقه‌ای از امید را برای مردم خسته اما نجیب این خطه پدید آورد.

امیدی که البته حفظ آن، به چیزی فراتر از نیت پاک نیاز دارد: به بصیرت در تشخیص مسیر و جسارت در عبور از پرتگاه‌های فریبنده.

جناب استاندار
به یقین آشکار است شما به‌عنوان یک پزشک، درک عمیقی از «پیشگیری» دارید. می‌دانید که ارزش یک تشخیص زودهنگام، هزاران بار فراتر از درمان های پر هزینه و سخت در اوج بحران است.
اما ای‌کاش این فرهنگ فاخرِ پیشگیری، در سیستم‌های حکمرانی ما نیز نهادینه می‌شد؛ نه آن‌که سال‌ها پس از بروز فاجعه‌ها، تازه با «تبلیغات و توهم جهادی» و «قیل و قال‌های رسانه‌ای» – که تا کنون مسلمٱ خود آنها از مهمترین عوامل بحران‌زای کشور بوده‌اند – به دنبال رتق و فتق فجایعی باشیم که از ابتدا قابل پیشگیری بوده‌اند.

در روزهای اخیر، چند نهاد و انجمن و حدود ۹۰ تن از اساتید دانشگاه چمران، با بیانیه‌ای پرطمطراق، به بهانه حمایت از شما کوشیده‌اند شما را به مسیری به‌ظاهر علمی اما در حقیقت آلوده به شیوه‌های تکراری و تبلیغاتی ناصالح هدایت کنند.
در این بیانیه، با واژگان غیرواقعی و فریبنده‌ در توصیف حضرت‌عالی گفته اند:

> استاندار در ماه‌های گذشته با رویکردی بی‌سابقه در میان مقامات عالی استانی کشوری، با صراحت از عدالت آبی، توسعه پایدار، حفظ اکوسیستم‌های حیاتی، بازنگری در الگوی حکمرانی آب و مخالفت اصولی با طرح‌های آسیب‌زای انتقال آب دفاع کرده‌اند...

و همچنین:

> با نگاهی ملی به ضرورت نجات خوزستان و تضمین امنیت سرزمینی ایران، حمایت قاطع خود را از مواضع صریح، شفاف، علمی و مبتکرانه‌ی جناب آقای دکتر موالی‌زاده، استاندار خوزستان، اعلام می‌داریم..
.


در حالتی بسیار خوش‌بینانه، می‌توان گفت این القاب از روی احساسات به شما نسبت داده شده است.

جناب استاندار
اما این‌ها در حالی‌ست که انبوهی از کارنامه‌های علمی و پژوهشی درخشان، در آرشیو همان دانشگاه وجود دارد؛ از پیشکسوتانی که اکثرشان اکنون در قید حیات نیستند – کسانی که دهه ها پیش با جدیت و هشدارهای تکان‌دهنده و جسورانه، پروژه های بحران آفرین را قبل از اجرا تشخیص دادند و برای پیشگیری از وقوع عوارض ویرانگر پروژه‌هایی نظیر نیشکر، سدسازی‌های فرسایش‌زا، پدیده ریزگردها، شوری زمین و مهاجرت بی‌سابقه مردم خوزستان، فریاد برآوردند.

حمایت واقعی از شما، با سرپوش گذاشتن بر این دستاوردهای علمی چگونه ممکن و چگونه قابل توجیه است؟!
وقتی در آرشیو دانشگاه چمران، آثار علمی درخشان دانشمندان برجسته، دلسوز و متعهدی چون:

🔻 پروفسور علی کاشانی.

🔻 مرحوم پروفسور حسین صدقی – بنیان‌گذار دانشکده مهندسی علوم آب.

🔻 مرحوم دکتر فریدون کاوه عزیز.

🔻 پروفسور مرتضی الماسی– رئیس پیشین دانشکده کشاورزی.

🔻 مرحوم پروفسور عطاالله قبادیان.

🔻 مرحوم دکتر محمد جواد عبداللهی – رئیس پیشین دانشکده زمین‌شناسی.

به روشنی دیده می‌شود؛ بزرگانی که بیش از ۳۵ سال پیش، با شرافت علمی، تعهد ملی، و جسارت آکادمیک، نسبت به پیامدهای ویرانگر طرح‌های پرهیاهو اما بی‌ریشه‌ای همچون توسعه نیشکر و سد گتوند هشدارهایی جدی و با تحمل هزینه  دادند.


چرا اساتید فعلی دانشگاه چمران که اکثر دانشجویان این بزرگان بودند، می توانند اسناد علمی و تاریخی درخشان گذشته دانشگاه خود را، به قیمت دادن القاب غیرواقعی به شما، قربانی  کنند


استاندار عزیز؛ پیشنهاد می‌کنم برای تأمل عمیق‌تر، نگاهی بیندازید به چند سند تاریخی از ۴ تا ۵ دهه قبل، که بزرگ‌مردان دانشگاهی، به درستی بحران های چند دهه بعد ایران و خوزستان را با دقت پیش بینی و هشدارهایی حیاتی، ارزنده و افتخارآفرین داده‌اند – هشدارهایی که امروز، دیگر نیازی به اثبات ندارند:

🔻 نامه مشفقانه و فراموش‌نشدنی دکتر مصطفی رحیمی – ۲۵ دی‌ماه ۱۳۵۷

🔻 اعلان خطر رئیس دولت وقت – سال ۱۳۵۴ درباره بحران آب تهران

🔻 سمینار دانشگاه تهران در ۲/دی‌ماه/ ۱۳۷۱ که در آن، اَبَر بحران‌های امروز خوزستان پیش‌بینی شده بود.

استاندار عزیز؛ بی‌پرده و صمیمانه عرض می‌کنم:
حضرت‌عالی بعنوان یک پزشک بدیهی است صلاحیت علمی لازم برای پرچمداری مقابله با ابر بحران‌های پیچیده و درهم‌تنیده زیست‌محیطی را ندارید. این نه نقطه‌ضعف؛ بلکه واقعیتی محترم است.
آنچه نیاز است تشخیص و رجوع به منابع علمی و صداهای مستقل و ریشه‌دار است؛ نه تکیه بر القاب فریبنده.

محرز است که حمایت دانشگاه از استاندار یا هر مقام اجرایی، باید در قالب «ارائه توشه علمی» باشد؛ نه «صدور یک بیانیه سیاسی»...
     ‌                      مسعود قدک‌پور
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi/2875
پرهیز از پرتگاه توسعه!
🟥 نامه سرگشاده خطاب به: دکتر موالی‌زاده، استاندار محترم خوزستان با سلام و احترام، در روزگاری که بسیاری از مقامات، ارزش جایگاه خدمت را گم کرده اند! حضورتان در مقام استانداری خوزستان که عاری از انواع حاشیه‌ها و با پشتوانه‌ای از خوشنامی خانوادگی بوده اید؛ بارقه‌ای…
در ساعاتی پس از انتشار نامه سر گشاده فوق، خطاب به دکتر محمد رضا موالی زاده استاندار خوزستان، دو بازتاب متفاوت دریافت کردم، هر دو واکنش از طرف شخصیت هایی شناخته شده و صاحب نام در خوزستان هستند و به بنده لطف کردند نظراتشان را شخصٱ برای من ارسال داشتند.
لذا ضمن تشکر از هر دو این عزیزان؛ بر خود تکلیف می دانم که نظرات هر دو آنها را بدون هر گونه پیش داوری در زیر باز نشر می کنم،

🔻 بازنشر اول مربوط به آقای لفته منصوری است که سالیان طولانی در حوزه مسائل فرهنگی و ادبی در خوزستان فعالیت دارد.

🔻 باز نشر دوم مربوط به آقای مسعود کنعانی از فعالان سرشناس در حوزه آب و محیط زیست کشور است که با نام مستعار "خادم النخیل" از شهرت زیادی برخوردار است، در ضمن مسعود کنعانی خود یکی از امضاء کنندگان بیانیه حمایت از استاندار خوزستان است.
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi
👇👇
1
🟩 *گزارش تحلیلی در ترازوی انصاف:*
*بررسی انتقادات وارده بر بیانیه حمایت از دکتر موالی‌زاده، استاندار خوزستان*
*لفته منصوری*
📌 *اهواز - چهارشنبه، ۱۵ مردادماه ۱۴۰۴*

در روزهایی که خوزستان بار دیگر درگیر بحران‌های زیست‌محیطی و حکمرانی منابع طبیعی است، انتشار بیانیه‌ای از سوی جمعی از استادان دانشگاه، پژوهشگران و روزنامه‌نگاران مستقل در حمایت از مواضع *دکتر سید محمدرضا موالی‌زاده، استاندار خوزستان،* بازتاب گسترده‌ای در محافل علمی و مدنی داشت.
این بیانیه با تمرکز بر ضرورت اصلاح الگوی حکمرانی آب، مقابله با انتقال بین‌حوضه‌ای، توقف سدسازی‌های مخرب، و پاسداشت عدالت اکولوژیک، کوشید تا گفتمان تازه‌ای را در سپهر حکمرانی محلی و ملی بگشاید.
در پاسخ به این بیانیه، *آقای مسعود قدک‌پور* با نگارش نامه‌ای سرگشاده، ضمن تشکیک در انگیزه‌ها و شیوه‌های حمایت از استاندار، آن را نوعی *«تبلیغ‌گری پرطمطراق»* توصیف کرده و صلاحیت علمی دکتر موالی‌زاده را برای پیشگامی در حوزه زیست‌محیطی زیر سؤال برده است.
اما آیا این نقد با محتوا، اهداف و دال مرکزی بیانیه در تعارض واقعی قرار دارد؟ آیا انتقاد ایشان، ارزیابی منصفانه‌ای از عملکرد استانداری در کمتر از یک سال گذشته ارائه می‌دهد؟ و نهایتاً، آیا پدیده‌هایی چون سدسازی‌های گسترده، انتقال آب و توسعه‌ی نیشکر در دوره مدیریت فعلی آغاز شده‌اند که مسئولیت آن متوجه ایشان باشد؟
در پاسخ، می‌توان تحلیلی منصفانه از نسبت این دو متن ارائه کرد:
*۱- مرکز ثقل بیانیه: از تجلیل فردی تا تأیید گفتمان اصلاحی:*
آنچه بیانیه‌ی استادان و روزنامه‌نگاران برجسته را متمایز می‌کند، تأکید آن بر *رویکرد شفاف، مردمی و عدالت‌محور استاندار* است، نه ستایش بی‌پشتوانه‌ی فردی. این متن، به‌جای مدح شخصیت یا پیشینه اجرایی، بر مواضع عمومی، صریح و کم‌سابقه‌ی یک مقام عالی‌رتبه در نقد ساختارهای آب‌محور مخرب کشور تمرکز دارد.
در مقابل، *آقای قدک‌پور به‌جای پاسخ به همین مواضع، بر صلاحیت‌های تخصصی علمی تمرکز کرده؛* حال آن‌که استاندار هیچ‌گاه ادعای تخصص در حوزه آب یا محیط‌زیست نداشته و نقش او، چنان‌که در ساختار حکمرانی تعریف شده، بیش و پیش از آن‌که فنی یا پژوهشی باشد، سیاسی، هماهنگ‌کننده و سیاست‌گذار است.
*۲- نقد بدون درگیری با محتوا: غیبت تحلیل در متن انتقادی:*
نامه‌ی انتقادی قدک‌پور تقریباً به هیچ‌یک از بندهای تخصصی بیانیه نمی‌پردازد: نه از مخالفت با *سد خرسان ۳* و *سد ماندگان* سخنی آمده، نه از نقد *انتقال آب از سرچشمه‌های کارون، دز و کرخه*، و نه از ساختار *حوضه‌محور و مشارکتی حکمرانی منابع طبیعی.*
در عوض، تمرکز او بر لحن، القاب و نیتِ احتمالی حامیان است. این در حالی‌ست که مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان، تشویق مسئولان به پذیرش گفتمان‌های علمی و تسهیل گفت‌وگو بین دانش تخصصی و سیاست عمومی است، نه تحقیر تلاش‌هایی که بر این مدار شکل می‌گیرند.
*۳- پروژه‌های بزرگ ملی، میراثی از گذشته نه محصول حال:*
پروژه‌هایی نظیر *توسعه نیشکر، سدسازی‌های فرسایش‌زا و طرح‌های انتقال* آب، غالباً میراثی هستند از دهه‌های پیشین. هیچ‌یک از آن‌ها در دوران مسئولیت دکتر موالی‌زاده آغاز نشده‌اند. *برعکس، ایشان در موضعی منتقدانه، هشداردهنده و مطالبه‌گر نسبت به ادامه آن‌ها ظاهر شده‌اند.*
حمایت از مقامی که در برابر این میراث ایستاده و در تریبون‌های رسمی از "عدالت آبی"، "حق‌آبه تالاب‌ها" و "بازنگری در الگوی توسعه" سخن گفته، نه تملق بلکه *وفاداری به همان آموزه‌های مغفول بزرگان دانشگاهی پیشین* است.
*۴- ارزش آرشیو علمی دانشگاه چمران، انکارناپذیر اما بی‌ربط به موضوع:*
ارجاع آقای قدک‌پور به میراث علمی اساتید فقید دانشگاه چمران – همچون *پروفسور علی کاشانی، دکتر حسین صدقی، دکتر فریدون کاوه و دیگران* – ارجمند و الهام‌بخش است. اما پرسش آن‌جاست که *کجای بیانیه مورد بحث با آن آرای علمی در تعارض است؟*
آیا مواضعی چون مخالفت با سدسازی مخرب، دفاع از حق‌آبه تالاب‌ها، مقابله با انتقال آب، و تغییر الگوی کشت، همان سخنان هشداردهنده آن بزرگان نیست؟ اگر امروز مسئول منتخبی این صدا را بازتاب دهد، چرا به‌جای حمایت، باید صلاحیت او را نفی کرد؟
*۵- پایان سخن: نقد، زمانی مشروع است که منصفانه باشد:*
در پایان باید گفت: نامه‌ی آقای قدک‌پور، بیش از آن‌که نقدی بر محتوای بیانیه باشد، *واکنشی‌ست به شیوه‌ی حمایت از یک مقام رسمی.* البته حساسیت نسبت به مرز میان نقد دانشگاهی و سیاست‌ورزی قابل درک است. اما مشروعیت چنین نقدی، زمانی پدید می‌آید که *مبتنی بر تحلیل محتوای بیانیه و سنجش اثرگذاری آن باشد، نه صرفاً تردید در انگیزه‌ها.*
2
در روزگاری که سکوت و انفعال مسئولان نسبت به بحران‌های محیط‌زیستی رایج شده، *باید از آنانی که با صدای بلند از "نجات سرزمین" سخن می‌گویند، پشتیبانی کرد.* چه آن‌که نقد سازنده، بذر اصلاح می‌کارد؛ اما بی‌انصافی، درخت ناامیدی را بارور می‌کند.
*عذرخواهی*


مسعود کنعانی ( #خادم_النخیل)

سلام
به عنوان یکی از امضاء کنندگان بیانیه و کنشگری پرسابقه در حوزه زیست محیط ،
نقد جناب استاد مسعود قدک پور را نقدی محترمانه و مبتنی بر فکت ها و استنادات صحیح می دانم...

روح نقد ایشان به عباراتی در متن بیانیه مرتبط است که ای کاش با دقت بیشتری نوشته می شد..
جناب استاد مسعود قدک پور و زنده یاد پروفسور حسین صدقی از پیشگامان نقادی و مخالفت با سیاست ها و شیوه های حکمرانی آب در کشور بوده اند و در این راه، علیرغم برخورداری از فرصت ها،
شرافتمندانه و فداکارانه ، تاوان های سنگین داده و مشقت حق گویی را بر عافیت همراهی با آبسالاران و دانشگاهیان وابسته و گرفتار در وسوسه های مادی ترجیح دادند.

مخلص کلام ؛
آن چه این روزها واقع گشته است ، قطعا بی سابقه نبوده و
بنده به عنوان شاگرد این بزرگواران که سالیان دراز از گنجینه ی معرفتی آنها بهره گرفته و در سخت ترین شرایط از آنها آموخته و منت دار مشورت ها و رهنمودهای آنان بوده ام ،
با کمال تواضع و عذرخواهی،
گلایه مندی استاد قدک پور را به حق می دانم..
باشد که قدر بزرگان ، پیشکسوتان و ایثارگران ملت را بر خود فرض بدانیم و
اگر سهواً ، در برابر واقعیت و حقیقتی ، حق مطلب را ادا نکردیم ،
به جای توجیه در صدد جبران برآئیم..

ان شاء الله _ خادم النخیل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مقایسه هویدا از "بازرگان تا پزشکیان"
https://www.tg-me.com/jolgeh_jonoobi

مسعود قدک پور؛

هویدا | ۱۳۵۴
دقیقٱ ۵۰ سال پیش؛ نخست وزیری تحت کنترل یک پادشاه دیکتاتور و خود کامه در اوج استقرار و اقتدار؛ در دل ساختاری بسیار ترسناک، با صراحت اعلان خطر و هشدار می‌دهد:

«تهران دیگر گنجایش این جمعیت را ندارد… ادامه این وضعیت منجر به " جیره بندی آب" و " جیره بندی برق" و بروز مسائل اجتماعی میشود.»


🔸امروز ۵۰ سال پس از آن هشدار، ما نه‌تنها بحران را حل نکرده‌ایم بلکه آن را به سراسر جغرافیای ایران تعمیم دادیم.

مقایسه امیر عباس هویدا با روسای دولت ج.ا "از بازرگان تا پزشکیان" قطعٱ اولین گام اصولی برای خروج از بحران هاست.

اگر با چنین مقایسه‌ای، لرزه به اندام نظام وارد میشود، معنایی جز این ندارد که ج.ا نه‌تنها قادر به حل بحران‌های خودساخته‌اش نیست، بلکه حتی توانی برای باقی ماندن در همین سطح از بحران ها را ندارد.

⚠️کسانی که این یادداشت را مصداق
"تشویش اذهان عمومی" یا "تبلیغ علیه نظام" یا " تهدید علیه امنیت ملی" بداند، یا بیچاره، بدبخت و مفلوک هستند؛
یا عامدانه نمی‌خواهد نظام از گذشته‌ درس عبرت بگیرد و از این مخمصه‌ها رهایی یابد.
2025/10/21 21:13:29
Back to Top
HTML Embed Code: