Telegram Web Link
Forwarded from رواق غزل معاصر (🌻)
@Ghazalkhanee

کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت‌بند ما، صدا را تر کند

قطره‌قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها
رشته‌رشته مویرگهای هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه‌ی این باغ را
شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها
شاید این باران- که می بارد- شما را تر کند

#جلیل_صفربیگی
@Ghazalkhanee
فقط با کسانی بحث کنید که می‌دانید آن‌قدر عقل و هوش و عزّت‌نفس دارند که حرف‌های بی‌معنی نمی‌زنند، کسانی که به دلیل توسّل می‌جویند نه به مرجع کاذب، و به دلیل گوش می‌دهند و گردن می‌نهند، و سرانجام حقیقت را گرامی می‌دارند. دلیل را حتی اگر از جانب خصم باشد، مشتاقانه می‌پذیرند و آن‌قدر منصف هستند که اگر حق با خصم باشد، در اشتباه بودنِ خود را قبول می‌کنند. پس نتیجه می‌گیریم که به ندرت در هر صد نفر، یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هرچه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد.

#آرتور_شوپنهاور (۱۳۹۱). هنرِ همیشه بر حق بودن. ترجمهٔ عرفان ثابتی. چاپ ششم. تهران: ققنوس. صفحهٔ ۱۲۰.

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
حج خریدن در دیار عشقبازان رسم نیست
هر که مُرد اینجا، برای او شهادت می‌خرند
#صائب
با قهقهه می‌کنیم هق‌هق‌بازی
کردیم چگونه با تو عاشق‌بازی
از آینه‌مان غبار جان را بتکان
ما را برهان از این منافق‌بازی

#وار‌ان


یکی پرسید که: رضا در چیست؟
گفت: در  دلی که غبارِ نفاق در او نَبُوَد.

#شیخ_فریدالدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
#ذکر_حبیب_عجمی
#مستعلیق

ای شعر
کمک کن
که ز جا برخیزم
یک گوشەی دیوانگی ام را
تو بگیر

#واران
#نو_رباعی
Ya zate Hossein
Farid elhami
یا ذات حسین (ع)
۰ آوا و نوای جناب فرید الهامی
برنمی‌دارد عمارت خاک صحرای جنون
خواهی آبادم کنی بر باد ده تعمیر را
#بی‌دل
آنگونه پر است جسم و جانم از دوست
خواب و خور و فکر و ذکر و کارم همه اوست
خود را دم در گذاشتم تا ببرند
از خویش درآمدم چنان مار از پوست

#وار‌ان


مردی در راه پیشم آمد، گفت: کجا می روی؟ گفتم: به حج. گفت چه داری؟ گفتم دویست دِرَم.
گفت: بیا به من دِه که صاحب عیالم و هفت بار گِردِ من گَرد ، که حجّ تو این است گفت: چنان کردم و برگشتم.
شیخ در پسِ امامی نماز می‌کرد. پس امام گفت: یا شیخ، تو کسبی نمی‌کنی ، و چیزی از کسی نمی‌خواهی ،  از کجا می‌خوری؟
شیخ گفت: صبر کن تا نماز‌، قضا کنم.
گفت: چرا؟
گفت: نماز از پسِ کسی که روزی‌دهنده را نداند، روا نَبُوَد که گزارند.
آن‌که کسی را در کُنج دل خویش پای به گنجی فرو شود در آن گنج گوهری یابد، آن را محبت گویند.
و گفت: کارِ زنان از کار ما بهتر، که ایشان در ماهی غسلی کنند از ناپاکی و ما در همه‌ی عمر خود غسلی نکردیم در پاکی.
و گفت از بایزیدی بیرون آمدم، چون مار از پوست، پس نگه کردم، عاشق و معشوق و عشق یکی دیدم.
ندا کردند از من در من، که: ای تو من!
یعنی به مقام《الفناءُ فی اللّه》رسیدم.

#شیخ_فریدالدین_عطار_نیشابوری
#تذکره_الاولیاء
#ذکر_بایزید_بسطامی
#مستعلیق
در مراسم رونمایی و بررسی منظومه کردی «ئه‌نار: یانی ژن» مطرح شد؛

تداوم سنت منظومه‌سرایی با زبانی تازه و روایتی نو


آیین رونمایی از منظومه کردی «ئه‌نار: یانی ژن» (انار یعنی زن) سروده حسین شکربیگی با حضور جمعی از شاعران و پژوهشگران برگزار شد، اثری که از سوی منتقدان گامی تازه در شعر کردی و تلاشی برای پیوند سنت با زبان امروز توصیف شد.

مراسم رونمایی از منظومه کردی «ئه‌نار: یانی ژن» سروده حسین شکربیگی، شامگاه سه‌شنبه ۲۴ تیر در خانه کتاب ایلام برگزار شد. این اثر که با نگاهی نو به روایت عاشقانه و اجتماعی در زبان کردی سروده شده، در حضور شاعران، منتقدان و پژوهشگران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.


جزئیات خبر+ فیلم و تصاویر👇

https://donyayeilam.ir/?p=3654

📱@donyayeilam
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر چند زدی تهمت سیبم ای عشق!
از سیب تو  بی‌حظ و نصیبم ای عشق!
تبعیدی بی‌گناه  آغوش توام
من در وطن خودم غریبم ای عشق!

#وار‌ان

...نزدیک عام، غریب آن است کز وطن غریب است، و نزدیک خاص غریب آن است که در وطن غریب است، و در وطن غریب بودن، کار مردان است. و از وطن غریبی کردن نه کار هر کسی است. هر که از دروازه بیرون رود از وطن غریب گردد. باز تا کسی از نَهمت و ز همت و از همه حرکات و خطرات و ز شهوات و از نفس و از ارادت و تمنّا و جمله کونین تبرّا نکند، در وطن غریب نگردد. چون از وطن غائب گشتی کی توانی که غریب نباشی؟!
کار بزرگان آن است که با همّت بی‌همّت گردد و با طاعت مفلس گردد و با وجود همه مرادها بی‌مراد گردد، تا آنگه که غریب به حقیقت گردند.

#شرح_التعرف_لمذهب_التصوف
#ابوابراهیم_مستملی_بخارایی
#مستعلیق
چه تماشاست در عدم یا رب؟
هرکه رفتەست بر نمی گردد

#عاقل_خان_جهان_آبادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گریه‌های کودک فلسطینی: گرسنه‌ام

🔹تصویری از یک کودک فلسطینی منتشر شده که با گریه مدام می گوید: گرسنه ام، گرسنه  ام...  این گریه ها هنوز وجدانهای حکام سازشکار عرب و مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر در جهان را تکان نداده است.
🔹طی روزهای اخیر دهها کودک در نوار غزه بر اثر گرسنگی و نبود غذا جان خود را از دست داده‌اند.
او رفت و مرا خراب و بدمست گذاشت
تنها وسط کوچه‌ی بن‌بست گذاشت

دلتنگی‌اش آرام سراغم آمد
از پشت به روی چشم من دست گذاشت

#جلیل_صفربیگی
چون کرد به فتحِ قلب، عزمش را جزم
در سینه‌ی من گشت  عَلَم، خیمه‌ی رزم
عشق آمد و بست و کشت و بر تخت نشست
آن‌گونه که مسعود به تخت خوارزم

#واران

و مدّتی دراز، روزگار گرفت آمد شدِ رسولان میانِ شاه مَلِک و خوارزمیان و بسیار سخن رفت، که شاه مَلِک می‌گفت و حجّت بر می‌گرفت که امیرمسعود امیرِ بحقّ است به‌فرمانِ امیرالمؤمنین و ولایت مرا داده است، شما این ولایت بپردازید و خوارزمیان جواب می‌دادند که «ایشان کس را نشناسند و ولایت ایشان راست، بشمشیر از ایشان باز باید ستد و بباید آمد تا ایزد، عَزَّ ذِکرُه، چه تقدیر کرده است و دست کرا باشد.» و شاه ملک فرود آمد با لشکرِ بسیار به‌صحرایی که آن‌را اسیب گویند. جنگی رفت سه شبانه‌روز میانِ ایشان، چنان‌که آسیا بر خون بگشت و بسیار مردم از هر دو روی کشته آمد. و آخِر دست شاه ملک را بود و به رِباطی که ایشان را آنجا بزد پانزده روز ببود تا کشتگان را دفن کردند...
و چون دانست که کار راست شد، به شهر آمد و بر تختِ مُلک نشست. روزِ آدینه دیگر روز به مسجد جامع آمد با بسیار سوار و پیادۀ ساخته و کوکبه‌ای بزرگ و به نام امیرالمؤمنین و سلطان مسعود و پس به نامِ وی خطبه کردند. و عجائب این باید شنود: آن روز که به نامِ امیر مسعود آنجا خطبه کردند پیش از آن به مدّتی وی را به قلعۀ گیری بکشته بودند.

#تاریخ_بیهقی
#ابوالفضل_بیهقی
بر تختِ خوارزم نشستن شاه ملک
#مستعلیق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنی از غزه که پنج روز است غذایی نخورده است..😔😔

هولوکاست واقعی اینجاست. اسرائیل دارد مردمان یک خطه را با بمب و گرسنگی می کشد. بیش از یک میلیون نفر. در پیش چشم همه جهانیان..

ای دنیا اف بر تو..
کافرم‌گر مخمل و سنجاب می‌باید مرا
سایهٔ بیدی‌کفیل خواب می‌باید مرا

معبد تسلیم و شغل سرکشی بی‌رونقی‌ست
شمع خاموشی درین محراب می‌باید مرا

تشنه‌کام عافیت چون شمع‌تاکی سوختن
ازگداز درد، مشتی آب می‌باید مرا

غافل از جمعیت‌کنج قناعت نیستم
کشتی درویشم این پایاب می‌باید مرا

آرزوهای هوس نذر حریفان طلب
انفعال مطلب نایاب می‌باید مرا

در کشاکش‌های نیرنگ خیال افتاده‌ام
دل جنون می‌خواهد و آداب می‌باید مرا

شرم اگرباشد بنای وهم هستی هیچ نیست
بی‌تکلف یک عرق سیلاب می‌باید مرا

دامن برچیده‌ای چون صبح کارم می‌کند
اینقدر از عالم اسباب می‌باید مرا

مشرب داغ وفا منت‌کش تسکین مباد
آب می‌گردم اگر مهتاب می‌باید مرا

تا درین محفل نوای حیرتی انشاکنم
چون‌نگه یک‌تار و صدمضراب می‌باید مرا

بی‌نیازم از رم و آرام این آشوبگاه
چشم می‌پوشم همه‌گر خواب می‌باید مرا

گریه هم‌بیدل لب خشکم چومژگان‌ترنکرد
وحشتی زین وادی بی‌آب می‌باید مرا

#بی‌دل
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد

من حبه‌ی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله‌ی چای افتاد...

#جلیل_صفربیگی
Forwarded from رواق غزل معاصر (🌻)
@Ghazalkhanee

بعد از سلام، عرض شود خدمت شما
ما نیز آدمیم بلانسبت شما

بانوی من! زیاد مزاحم نمی‌شوم
یک عمر داده است دلم زحمت شما

باور کنید باز همین چند لحظه پیش
با عشق، باز بود سر صحبت شما

اما! هنوز هم که هنوز است به دلم
سر می‌زند زنی به قد و قامت شما

انگار سالهاست که کوچیده‌ای و ما
بر دوش می‌کشیم غم غربت شما

ما درد خویش را به خدا هم نگفته‌ایم
تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما

من بیش از این مزاحم وقتت نمی‌شوم
بانو! خدا زیاد کند عزت شما

#جلیل_صفربیگی
@Ghazalkhanee
2025/10/22 21:12:28
Back to Top
HTML Embed Code: