.
خیلی
خیلی دوستت دارم
اما دلگیرم
مثل موسیقی بی کلامی
که از نبودنت،
هزاران درد پنهان دارد
و هزاران خواهش ِ
بی پاسخ...
#امید_آذر
خیلی
خیلی دوستت دارم
اما دلگیرم
مثل موسیقی بی کلامی
که از نبودنت،
هزاران درد پنهان دارد
و هزاران خواهش ِ
بی پاسخ...
#امید_آذر
👍1
بگیر دست مرا
تا تب تو را بسرایم
تو را تپندهتر از نبض واژهها بسرایم
نپرس تازه چه داری
که هر دقیقه که هر آن
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم ...
#محمدعلی_بهمنی
بگیر دست مرا
تا تب تو را بسرایم
تو را تپندهتر از نبض واژهها بسرایم
نپرس تازه چه داری
که هر دقیقه که هر آن
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم ...
#محمدعلی_بهمنی
❤3
.
صبح
آغاز میشود
از رقص نجوای آرامت زیرِ گوشم
از نوازش داغِ دستانت
بر احساسِ خواب آلوده اَم
ازبوسه
بوسه
بوسه ها
چه بیداری شیرینی ست
در کنار تو، صبحشدن...
#لیلا_مقربی
صبح
آغاز میشود
از رقص نجوای آرامت زیرِ گوشم
از نوازش داغِ دستانت
بر احساسِ خواب آلوده اَم
ازبوسه
بوسه
بوسه ها
چه بیداری شیرینی ست
در کنار تو، صبحشدن...
#لیلا_مقربی
من در گامی از زندگی هستم،
که بسیار زود است
برای مردن...!
و بسیار دیر است
برای عاشق شدن...!
من باز هم
دیر کردهام...!!
مرا ببخش محبوبِ من!
من بر لبه ی عشق هستم
اما مرگ به من
نزدیک تر است…!
#عزیز_نسین
من در گامی از زندگی هستم،
که بسیار زود است
برای مردن...!
و بسیار دیر است
برای عاشق شدن...!
من باز هم
دیر کردهام...!!
مرا ببخش محبوبِ من!
من بر لبه ی عشق هستم
اما مرگ به من
نزدیک تر است…!
#عزیز_نسین
خنده کن هرصبح ،
بر رخسارهٔ نیکوی عشق
خانه ی دل را گلستان کن
به عطر و بوی عشق
خوشه ای از نور برچین
صبحگاهان با طرب
چون پرستوهای عاشق
پرگشا تا کوی عشق
#محسن_خانچی
خنده کن هرصبح ،
بر رخسارهٔ نیکوی عشق
خانه ی دل را گلستان کن
به عطر و بوی عشق
خوشه ای از نور برچین
صبحگاهان با طرب
چون پرستوهای عاشق
پرگشا تا کوی عشق
#محسن_خانچی
با درودی
به خانه می آئی و
با بدرودی
خانه را ترک می گوئی.
ای سازنده!
لحظه یِ عمرِ من
به جز فاصله یِ
میانِ این درود و بدرود
نیست...
#احمدشاملو
با درودی
به خانه می آئی و
با بدرودی
خانه را ترک می گوئی.
ای سازنده!
لحظه یِ عمرِ من
به جز فاصله یِ
میانِ این درود و بدرود
نیست...
#احمدشاملو
با تو ایمنم
و با تو سرشارم از هرچه زیبایی است
پناهم باش
تا سنگینی غربت از شانههایم فروریزد
و ملال تنهایی از چشمهایم
#محمدرضا_عبدالملکیان
با تو ایمنم
و با تو سرشارم از هرچه زیبایی است
پناهم باش
تا سنگینی غربت از شانههایم فروریزد
و ملال تنهایی از چشمهایم
#محمدرضا_عبدالملکیان