خودم که اردیبهشت وفادار

اها راستی لجباز هم هستم

خواستم بنویسم دلم برایت تنگ شده اما اینجا کلمات هم در حبس شکنجه می‌شوند.

بسپُر دستِ خدا و برو بخواب ...

شَبت بِه خير

نیمه ی اردیبهشت

ینفر امروز ۴۵ تا ساندویچ درست کرده برده داده بچهای کار :)))
و این تحت‌تاثیر توعه که به همه‌ کمک میکردی ماهم یاد گرفتیم
حالا به هر نحوی یه روزی به یکی یه خیری برسونیم

#به‌یاد‌پدر🥀

قیمت‌ها از اسفند تا اردیبهشت یه‌جوری بالا رفته، انگار رئیسی یه‌بار دیگه رئیس‌جمهور شده.

اوضاع مملکت خیلی خرابه و قراره خیلی بیشتر دستشون رو تو جیب مردم کنند!

من گروه خونیم O منفی هستش و گویا گروه خونی کمیاب با اعضا و جوارح گرانبهاییه.
حالا ما هر وقت می‌ریم بیرون رفتار دوستم با من اینجوریه که: فری بخور جون بگیری، می‌دونی الان کلیه‌‌ات چند می‌ارزه؟
فرناز دستت رو تو چشمت نکن الان قرنیه چشمت خدا تومنه.
جیگر بکش بخور، هر کیلو خونت کلی قیمتشه.

بعد امروز که از پله‌ها پایین می‌رفتیم با نگاه معناداری بهم گفت: می‌دونی اگه ضربه مغزی شی همه‌ی دور و بریات پولدار میشن؟😏

بدبخت دو عالمم. به همه می‌تونم خون بدم کمک کنم واسه خودم ولی قحطیه🙁

ای خوشگلِ من،
چشم روشنِ من؛

و بدنیا اومدم🎉

تولدم و ورودم به فصل دیگه‌ای از زندگیم...

تو واسه تولد خودت، هدیه می‌گیری؟
کادوش می‌کنی؟ کارت پستال می‌نویسی و آرزوی بهترین‌ها رو کنی؟ کل چند روز قبلش‌و آهنگ هپی برث‌دی زمزمه می‌کنی؟ چی از این روز میمون‌تر؟

تا به حال داستان تولدی اینقد زیبا نشنیدم.

دلم میخواد برم جاده چالوس، آش بخورم و برگردم🌲

پروانه پر زد از پیله رفت.

و هنوز از دیروز صبح بیدارم

#مهمان‌داریم